به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مانی مفیدی

  • مانی مفیدی، سعید عباسی، داوود فارسی، تینا کبیری خداداد*
    زمینه و هدف

    آسیت به تجمع مایع در حفره صفاق اطلاق می شود. با توجه به علل متفاوت به وجود آورنده آسیت، اهمیت اطلاع از علل و ناشناخته بودن وضعیت آن در منطقه به بررسی علل مراجعه و سرانجام بیماران مبتلا به آسیت شکم مراجعه کننده به بخش اورژانس بیمارستان رسول اکرم و بیمارستان فیروزگر پرداختیم.

    روش کار

    پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی مبتنی بر اطلاعات پرونده های موجود در بایگانی بوده که بر روی بیماران دارای آسیت مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان های رسول اکرم و فیروزگر، در سال های 95-90 انجام شده است. تمام اطلاعات از قبیل اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات از پرونده استخراج و طبقه بندی شد. سپس تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 انجام شد.

    یافته ها

     تعداد کل بیمارانی که در نهایت وارد مطالعه شدند 427 نفر (245 مرد و 182 زن) بوده است. برای متغیر سن، مقدار کمینه برابر با 7 سال و بیشینه برابر 94 سال بوده است و میانگین 8/57 سال به دست آمده است. تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نشد. درد شکم و افزایش قطر شکم به ترتیب با 8/36 و 8/20 درصد، شایع ترین شکایت در مراجعه افراد به اورژانس بوده اند. بر اساس مطالعه ما شایع ترین تشخیص در افراد مبتلا به آسیت مراجعه کننده به اورژانس (پریتونیت باکتریایی خود به خودی SBP) بوده است (7/31 درصد) و 1/25 درصد بیماران نیاز به ICU داشتند.

    نتیجه گیری

     با توجه به مطالعه صورت گرفته توجه ویژه به علل آسیت و پیش آگاهی بیماران نقش به سزایی در تشخیص زودرس و پیش آگاهی بیماران دارد از مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت؛ SBP (پریتونیت باکتریایی خود به خودی) و بدخیمی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فیروزگر و رسول اکرم شیوع بالایی دارد و با توجه به مرگ ومیر حدود 10% این بیماران با نگاه جدی تر به این بیماران توجه شود و با تشخیص زودتر و درمان زودتر بتوان پیش آگاهی این بیماران را بهبود بخشید.

    کلید واژگان: آسیت, پاراسنتز, بدخیمی, پریتونیت باکتریایی خودبه خودی}
    Mani Mofidi, Saieeed Abbasi, Davood Farsi, Tina Kabiri Jhodadad*
    Background

    Ascites is characterized by excess fluid accumulation in the peritoneal cavity. In assessing a patient with ascites, it is necessary to determine the cause due to the very different causes of ascites, the importance of knowing its causes and finally the unknown status of the disease in the area. In order to determine the causes ascites and the role of age, sex, and other causes we reviewed the causes and the reasons for the visit patients with ascites admitted to the emergency department of Rasoul Akram and Firoozgar Hospitals.

    Methods

    This is a descriptive cross-sectional study. In this study, the files of all patients referred to Firoozgar and Rasoul Akram hospitals during 5 years from 2010 to 2015 were evaluated. Data including demographic information, such as age, sex, etc., and clinical information such as cause, drug use, number of years of illness and etc were collected using a pre-designed checklist. Data were analyzed using SPSS version 21 software.

    Results

    A total of 427 participants with ascites (48% male and 42% female) were enrolled. The most common cause of referral to hospital was abdominal pain (36.8%) and then increased abdominal girth (20.8%). The most common complication in hospitalized patients with ascites was SBP.

    Conclusion

    Since SBP can be a life-threatening complication, early diagnosis and prompt treatment should be ensured. Further large-scale studies are suggested.

    Keywords: Ascites, Paracentesis, Malignancy, Spontaneous bacterial peritonitis}
  • مانی مفیدی، محمدرضا یاسین زاده، فرزاد سینا، مهدی رضایی، پیمان حافظی مقدم، سعید عباسی، بابک مهشیدفر، داوود فارسی، عباس حسنی *
    زمینه و اهداف
    تشنج از دلایل مهم مراجعه به اورژانس است که گاه نشان از صدمه جدی به پارانشیم مغز می دهد. از آنجا که در بیماران بدون سابقه، آگاهی از سیر میان مدت بیماری به تشخیص کمک می کند، در این مطالعه شناخت پیش آگهی 6 ماهه بدون مصرف داروی بیماران، پس از نخستین حمله تشنج بررسی گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع مشاهده ای کوهورت بود. حجم نمونه را تعداد 125 بیمار که با نخستین حمله تشنج به اورژانس بیمارستان رسول اکرم (ص) مراجعه و ترومای اخیر سر و سابقه مصرف اخیر ضدانعقادها، الکل، مواد مخدر و روانگردان ها را نداشتند، تشکیل می داد. روش نمونه گیری به صورت متوالی انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های آمار تحلیلی مجذور کای، تی تست مستقل و رگرسیون لجستیک آنالیز شدند. سطح معنی داری، 05/0>p در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در طی پیگیری 6 ماهه، 4/30% بیماران دچار تشنج مجدد شدند. در میان مراجعه کنندگان اولیه به اورژانس با نخستین حمله تشنج، تعداد مردان به طور معنی دار بیشتر از زنان بود. همچنین اختلاف معنی داری میان دو جنس و سابقه فامیلی یا تشنج مجدد در دوره پیگیری مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد عواملی همچون جنسیت، وجود Status_epilepticus و دارا بودن سابقه تشنج در فامیل درجه یک می توانند به عنوان عوامل خطر بروز تشنج مجدد در دوره 6 ماهه پس از نخستین تشنج بدون دریافت دارو مطرح شوند. بنابراین، با درنظر گرفتن این متغیرها و درمان مناسب، میزان بروز تشنج پس از ترخیص از بیمارستان به طور قابل توجه ای کاهش می یابد.
    کلید واژگان: تشنج, پیش آگهی شش ماهه, عوامل خطر, داروهای ضدتشنج}
    Manni Mofidi, Mohammad Reza Yasin Zadeh, Farzad Sina, Mahdi Rezai, Peyman Hafezi Moghaddam, Saeed Abbasi, Babak Mahshidfar, Davood Farsi, Abbas Hasani Dr *
    Background And Objectives
    Seizure is one of the important reasons for referral to the emergency department, which sometimes indicates serious damage to the brain parenchyma. Since in patients without a history, awareness of the medium-term course of the disease helps the diagnosis, thus, in this study, definition of 6-month prognosis without taking medication, was investigated after the first seizure attack.
    Methods
    This study is an observational cohort study. The sample population included 125 patients, who referred to the emergency of Rasoul Akram Hospital after the first seizure attack, and had no recent history of consumption of anticoagulants, alcohol, narcotics, and psychotropic drugs. Sampling method was consecutive sampling. Data were analyzed using Chi-square, independent t-, and logistic regression analytical tests. The significance level was considered as p
    Results
    During the 6-month follow-up, 30.4% of the patients had seizure recurrence. Among the patients referred to the emergency department with first seizure, the number of men was significantly higher than women. Also, a significant difference was observed between two genders and family history or seizure recurrence in the follow-up period.
    Conclusion
    The results of this study indicated that factors, such as gender, presence of status epilepticus and, first-grade family history of seizures can be considered as the risk factors for seizure recurrence in the 6-month period after the first seizure without taking medication. Therefore, considering these variables and appropriate treatment, the incidence rate of seizures significantly decreases after discharge from hospital.
    Keywords: Seizure, Six-month prognosis, Risk factors, Anticonvulsants}
  • ناهید کیانمهر، انوشه حقیقی، محسن عربی، مانی مفیدی، علی بیداری، مریم عبادی فردآذر، حسین شایان مقدم *
    Nahid Kimiamehr, Anousheh Haghighi, Mohsen Arabi *, Mani Mofidi, Ali Bidari, Maryam Ebadifardazar, Hossein Shayan Moghadam
    Introduction
    Despite benefits in the treatment of most autoimmune and inflammatory diseases, glucocorticoids (GCs) have proved side effects including hypertension, diabetes, osteoporosis and lipid disorders. Determining the risk factors for hypertension can facilitate the identification of high-risk individuals and lead to effective control of the side effects. The present study aimed to determine the risk factors for hypertension in individuals receiving high-dose GCs.
    Methods
    This prospective study recruited 140 adults (age>18 years) requiring prednisolone or equivalent more than 30mg daily for at least three months. The participants’ blood pressure was monitored every month and correlations between the incidence of hypertension and variables such as serum calcium levels, weight, underlying diseases, body mass index (BMI), and folic acid use were investigated by repeated measure analysis.
    Results
    While none of the subjects were hypertensive at baseline, 55 patients (39.28%) developed hypertension during the course of the study. Baseline weight and BMI, cumulative GC dose, family history of hypertension, and age were significantly higher in hypertensive patients.
    Conclusion
    High BMI, male gender, elderly, family history of hypertension may have impact on development of hypertension in patients taking GCs.
    Keywords: Glucocorticoids, Hypertension, Side Effects}
  • بابک مهشیدفر، لیلا داودی، داود فارسی، سعید عباسی، پیمان حافظی مقدم، مهدی رضایی، مانی مفیدی*
    زمینه و هدف
    در بخش های مراقبت ویژه سیستم های متعددی جهت پیش بینی مرگ و میر بیماران به کار گرفته می شود. در این مطالعه با استفاده از سیستم امتیازدهی آپاچی 2 در پیش بینی مرگ و میر، بیماران بستری در سه بخش مراقبت های ویژه مستقر در بخش های اورژانس، داخلی و جراحی با هم مقایسه شدند.
    روش کار
    در این مطالعه کوهورت تاریخی، پرونده های 290 بیمار بستری در بخش های مراقبت های ویژه اورژانس، داخلی و جراحی بیمارستان رسول اکرم (ص) شهر تهران در یک دوره زمانی 6 ماهه بررسی شدند. پیامد نهایی هر بیمار از داخل پرونده جمع آوری شده و امتیاز آپاچی 2 بیماران محاسبه و بخش ها با همدیگر مقایسه گردید.
    یافته ها
    توزیع سنی و جنسی بیماران در بخش های مورد بررسی اختلاف آماری معنی دار نداشت. امتیاز آپاچی 2 بیماران بخش مراقبت های ویژه اورژانس به طور معناداری کمتر از دو بخش دیگر بود (05/0>p). مدت زمان اقامت و میزان مرگ و میر در بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه اورژانس به طور معناداری کمتر از دو بخش دیگر بود (05/0>p).
    نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش نشان داد که در بیمارستان مورد مطالعه، پیامد نهایی بیماران بستری شده در بخش مراقبتهای ویژه اورژانس بهتر از بخشهای مراقبت ویژه داخلی و جراحی بود، ولی این یافته بدلیل اینکه شدت بیماری بیماران بستری شده در بخش های مراقبت ویژه داخلی و جراحی از بیماران بخش مراقبت ویژه اورژانس بالاتر بود قابل قضاوت نیست.
    کلید واژگان: آپاچی 2, مرگ و میر, بخش مراقبت ویژه, اورژانس}
    Babak Mahshidfar, Leila Davoudi, Davood Farsi, Saeed Abbasi, Dr Peyman Hafezimoghadam, Dr Mahdi Rezai, Dr Mani Mofidi*
    Background
    Many systems are being applied to predict mortality of the patients in ICUs. In this study, the patients admitted to EICU were compared to those of MICU and SICU using APACHE-II scoring system to predict their mortality.
    Methods
    In this retrospective cohort study, the files of 290 patients admitted toEICU, MICU, and SICU of RasoulAkram Hospital in Tehran, were evaluated in a 6 month period. The outcome of every patient wascollected, patients’ APACHE-II scores were calculated, and the departments were compared each other.
    Results
    There was no statistically meaningful difference among the patients of departments evaluated for age and sex. APACHE-II scoresof patients of EICU were meaningfully lower than two other wards.The stay length and mortality rate of patients admitted to EICU were meaningfully lower than two other wards.
    Conclusion
    The results of this research showed that in the hospital studied, the disease severity of the patients admitted to MICU and SICU were higher than the patients of EICU. On the other hand, the patients admitted to EICU, had lower length of stay and mortality compared to the two other wards.
    Keywords: APACHE, II, Mortality, Intensive care unit, Emergency}
  • محمد رادمهر، سما حقیقی، حامد بصیر غفوری، سعید عباسی، داود فارسی، حسن امیری، ناهید کیانمهر، مانی مفیدی
    مقدمه
    مطالعات مختلفی در زمینه پیش بینی سرنوشت نهایی بیماران با ترومای متعدد انجام و عوامل مختلفی در این زمینه شناسایی شده اند. در این مطالعه اثر درجه حرارت اولیه بیماران ترومایی بستری در بخش مراقبت های ویژه بر سرانجام آن ها و ارتباط آن با سایر عوامل بالینی و آزمایشگاهی بررسی شده است.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک مطالعه کوهورت می باشد. در دوره زمانی فروردین 1388 لغایت فروردین 1389 بیماران ترومایی 16 تا 75 ساله بستری شده در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان رسول اکرم (ص) وارد مطالعه شدند. دمای آگزیلاری روز اول و دوم بستری، درجه کمای گلاسکو، فشار خون سیستولی، قند خون و تعداد گلبول های سفید خون بیماران در زمان ورود ثبت و ارتباط آن ها با یکدیگر و سرانجام بیماران بررسی شد.
    یافته ها
    در طول یک سال 93 بیمار وارد مطالعه شدند. دمای زیر بغلی روز اول و دوم بیماران با مرگ و میر و درجه کمای گلاسکو ارتباط آماری معناداری داشت. همچنین درجه حرارت روز اول با فشار خون سیستولی در زمان پذیرش ارتباط داشت. به بیان دیگر، دمای پایین تر نشانه مرگ و میر بیش تر، درجه کمای گلاسکو کم تر و فشار خون سیستولی پایین تری در این بیماران بود.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه حاکی از آن است که درجه حرارت اولیه بیماران ترومایی بستری در بخش مراقبت های ویژه می تواند فاکتوری قابل اعتماد برای پیش بینی سرنوشت نهایی این بیماران باشد، به طوری که بیماران تب دار در مقایسه با بیماران با درجه حرارت پایین تر سرانجام بهتری را پیش رو خواهند داشت.
    کلید واژگان: تروما, تب, بخش مراقبت های ویژه}
  • مجتبی چهاردولی، مسعود مایل، مانی مفیدی، مهدی رضایی
    زمینه
    بخش اورژانس به عنوان قلب بیمارستان است. جایگاه اورژانس در بیمارستان و نظام بهداشتی درمانی به دلیل لزوم انجام سریع، با کیفیت و موثر فرآیندهای متعدد و پیچیده در آن، جایگاهی حساس و استثنایی است. بدین منظور درصدد برآمدیم تا اورژانس های دارای سیستم تخصصی طب اورژانس شهر تهران که اساتید و دستیاران طب اورژانس در آن به امر خدمت رسانی به بیماران مشغولند را از نظر ساختار فیزیکی، تجهیزات و شاخص های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارزیابی نماییم تا با شناخت وضعیت موجود، گامی در جهت بهبود شرایط برداشته شود.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی - مقطعی، بخش های اورژانس 7 بیمارستان دولتی شهر تهران که متخصصین و دستیاران طب اورژانس در آن حضور دارند ارزیابی و از نظر شاخص های فضای فیزیکی، تجهیزات و دارو و فرایندهای اورژانس با استانداردهای تعیین شده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مقایسه شدند. در آنالیز آماری از نرم افزار SPSS استفاده شده است. فراوانی و درصد فراوانی استانداردها با استفاده از این نرم افزار محاسبه گردید. نمودار میله ای (Bar) نیز رسم گردید.
    یافته ها
    با در نظر گرفتن بندهای 19 گانه برای بیمارستان ها، %91.85 از استانداردها رعایت شده بود. در یک بیمارستان همه استانداردها رعایت شده بود و کمترین میزان رعایت استانداردها 75 درصد بود. سه پارامتر سرویس بهداشتی کارکنان، پرونده های بالینی و داروهای اورژانس استاندارد 100 درصدی در همه بیمارستان ها داشتند و پایین ترین استانداردها مربوط به اتاق ایزولاسیون (%71.4) و ساختار فیزیکی (%80.71) بود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می رسد که در حال حاضر وضعیت اورژانس ها با در نظر گرفتن استانداردهای وزارت بهداشت مطلوب می باشد. اگر چه استانداردهای معرفی شده دارای جامعیت کافی نمی باشند و لزوم بازنگری در آنها احساس می شود. همچنین با توجه به نتایج مطالعات پیشین به نظر می رسد بکارگیری سیستم تخصصی طب اورژانس در بیمارستان ها با بهبود استانداردهای بخش اورژانس همراه بوده است.
    کلید واژگان: بخش اورژانس, استاندارد, طب اورژانس}
    Mojtaba Chardoli, Masoud Mayel, Mani Mofidi, Mahdi Rezai
    Background
    Emergency Departments (ED) are the heart of hospitals and they have unique and essential position in health care systems. In ED, the actions should be fast, high quality and effective. So we decided to evaluate the ED in which the Emergency Medicine attending and residents are working and compare the ED with Ministry of Health standards.
    Methods
    In this descriptive cross-sectional study, 7 governmental hospitals in Tehran which had Emergency Medicine residents and specialists system assesed and compared with standards of Ministry of Health.. The SPSS software was used for analysis. Frequency tables and bar chart were achieved by this software.
    Results
    Considering the 19 main factors, 91.85% of standards were protected. In one of the hospitals the whole standards were protected and the lower rate of protection was 75 per cent. Three parameters (clerk WC, medical documents and emergency drugs) were perfect in all of hospitals but isolation room and physical architecture gained lower rate. (71.4 & 80.71 per cent respectively)
    Conclusion
    With regard to Ministry of Health standards, it seems the conditions of EDs are favorable but these standards are not perfect and should be revised. Also application of Emergency Medicine specialty in ED might result in improvement of standards.
    Keywords: Emergency Department, Standard, Emergency Medicine}
  • سعید اصلان آبادی، همت مقصودی، اباسعد قره داغی، باب الله قاسمی، مانی مفیدی، امید یوسف نژاد
    زمینه
    آپاندیست حاد یکی از علل شایع درد شکم در کودکان است. اهمیت شاخص های التهابی در تشخیص آپاندیسیت حاد کودکان به طور دقیق روشن نشده است.
    هدف
    مطالعه حاضر به منظور تعیین ارزش مقادیر گلبول های سفید خون و پروتئین واکنشی C (CRP)، در تشخیص یا رد آپاندیسیت حاد در کودکان انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی،100 کودک با احتمال پایین آپاندیسیت حاد (امتیاز آلوارادو کمتر یا مساوی 5) که از فروردین 1386 لغایت اردیبهشت 1387 به بیمارستان کودکان تبریز مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. CRP، گلبول های سفید خون و درصد نوتروفیل در هنگام بستری در تمامی بیماران اندازه گیری شد. مقادیر این شاخص ها بین بیماران با و بدون تشخیص قطعی آپاندیسیت حاد که بر اساس بررسی هیستوپاتولوژی یا پی گیری تلفنی تعیین شده بود (استاندارد طلایی)، مقایسه شد. برای مقایسه از آزمون های آماری تی، من ویتنی، مجذور کای و فیشر استفاده شد.
    یافته ها
    54 پسر و 46 دختر با میانگین سن 7/2±6/9 سال وارد مطالعه شدند. 48 (%48) بیمار به طور قطعی دچار آپاندیسیت حاد بودند. کودکان مبتلا به طور معنی داری شاخص های التهابی بالاتری از کودکان غیر مبتلا داشتند (0/001>p).CRP بالا بیش ترین حساسیت (%85) و ارزش اخباری منفی (%83) را در بین شاخص های التهابی داشت. هیچ یک از کودکانی که هر سه مارکر آنها طبیعی بود، دچار آپاندیسیت حاد نبودند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد بالاتر بودن شاخص های التهابی در کودکان مبتلا به آپاندیسیت حاد، به تنهایی جهت تشخیص یا رد بیماری کافی نیست. ادغام ظن بالینی با این یافته ها توصیه می شود. در موارد طبیعی بودن هر سه شاخص، احتمال آپاندیسیت حاد در کودکان بسیار بعید است.
    کلید واژگان: آپاندیسیت, پروتئین واکنشی C, لوکوسیت, نوتروفیل}
    S. Aslanabadi, H. Maghsoodi, A. Ghare, Daghi, B. Ghasemi, M. Mofidi, O. Yousef, Nezhad
    Background
    The role of inflammatory markers in diagnosis of acute appendicitis has not been clearly defined.
    Objectives
    To determine the diagnostic value of WBC count and C-reactive protein in diagnosis or rejection of acute appendicitis in children.
    Methods
    In a prospective study, 100 child with probable diagnosis of acute appendicitis (Alvarado score ≤5) referred to Tabriz Pediatric Hospital during 14 months from April 2007 to May 2008 were studied. Serum CRP, WBC count, and neutrophil percentage were compared in patients with and without definite diagnosis of acute appendicitis.
    Findings
    Out of 100 patients, 54 were males and 46 females with a mean age of 9.6±2.7 years. The number of patients with definite diagnosis of acute appendicitis was 48. Children with final diagnosis of acute appendicitis had significantly higher value of inflammatory markers. Elevated CRP showed the greatest sensitivity (85%) and negative predictive value (83%). None of the children with normal markers had acute appendicitis.
    Conclusion
    This study showed that despite elevation of these inflammatory markers in patients with acute appendicitis, it is unwise to completely rely on results of such tests in confirming or rejecting the disease. Normal values obtained for all three markers are unlikely to be associated with pathologically confirmed appendicitis in children.
    Keywords: Appendicitis, C, reactive protein, Leukocyte, Neutrophil}
  • مانی مفیدی، ناهید کیانمهر، مرضیه حاجی بیگی
    زمینه
    اخیرا مساله خطای پزشکی یکی از دغدغه های سیستم پزشکی و همچنین بیماران شده است. در بخش اورژانس، با توجه به کثرت بیماران و غیرمنتظره بودن اکثر بیماری ها شناسایی نگرانی های بیماران در طول اقامت در این بخش و کوشش در جهت رفع آن می تواند در افزایش میزان امنیت بیماران از احتمال بروز خطاهای پزشکی و ارتقا میزان رضایتمندی بیماران موثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی میزان وقوع نگرانی بیماران اورژانس، ارتباط آن با خصوصیات بیماران و میزان رضایتمندی آنها از خدمات ارایه شده انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی مقطعی در آبان 13?? در تهران انجام شد. پرسشنامه ای جهت بررسی فراوانی وقوع نگرانی بیماران از بروز خطاهای پزشکی و نیز میزان رضایتمندی ایشان با استفاده از مقیاس Likert تهیه گردید. کلیه بیماران بزرگسالی که در طی یک هفته به اورژانس بیمارستان رسول اکرم (ص) مراجعه داشتنه و دچار کاهش سطح هوشیاری یا مسمومیت نبودند وارد مطالعه شدند. 7 روز بعد طی تماس تلفنی از آنها پرسشنامه ها تکمیل گردید. آنالیز اطلاعات با استفاده از c2 و t Test در نرم افزار SPSS 14 انجام شد.
    یافته ها
    از مجموع? 3? بیمار، 48.3 درصد (44.5 تا? ? درصد با فاصله اطمینان? ? درصد) از بیماران از حداقل یک مورد از? ? مورد خطای پزشکی ذکر شده اظهار نگرانی کردند که شایع ترین آنها اقامت طولانی در اورژانس و ترس از وقوع خطای دانشجویان پزشکی بود. میزان نگرانی بیماران با خصوصیات آنها از جمله سن، سطح سواد، طول مدت بستری و چگونگی تعیین تکلیف و ترخیص از اورژانس ارتباط معنی دار داشت (p<0.001).?? درصد بیماران رضایت خود را از خدمات پزشکی خوب یا عالی ابراز کردند. میزان احساس امنیت بیماران از بروز خطای پزشکی به طور قابل ملاحظه ای با رضایتمندی بیماران ارتباط مستقیم داشت (p<0.0001).
    نتیجه گیری
    گرچه بسیاری از بیماران از ارایه خدمات پزشکی احساس امنیت کردند ولی با توجه به شرایط استرس زا در اورژانس، شناسایی نوع نگرانی بیماران، آموزش و برقراری ارتباط موثر با بیماران می تواند باعث کاهش نگرانی بیماران و افزایش میزان رضایتمندی ایشان گردد.
    کلید واژگان: اورژانس, خطای پزشکی, نگرانی بیمار}
  • سعید اصلان آبادی، مانی مفیدی، امید یوسف نژاد، همت مقصودی
    زمینه و هدف

    آپاندیست حاد، یکی از علل شایع درد شکم در بزرگسالان بوده و تشخیص آن به ویژه در مراحل ابتدایی ممکن است دشوار باشد. اهمیت مارکرهای التهابی در تشخیص آپاندیسیت حاد به طور دقیق روشن نشده است. این مطالعه آینده نگر با هدف تعیین ارزش مقادیر پروتئین واکنشی C (CRP) به همراه سایر مارکرهای التهابی در تشخیص یا رد آپاندیسیت حاد در بزرگسالان انجام گرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه کارآزمایی تحلیلی آینده نگر،100 بیمار با احتمال پایین آپاندیسیت حاد (امتیاز آلواردو ≤5) که طی سال های 8713-1386 به بیمارستان سینا تبریز مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. CRP، گلبول های سفید خون و درصد نوتروفیل در هنگام بستری در تمامی بیماران اندازه گیری شد. مقادیر این پارامترها بین بیماران با و بدون تشخیص قطعی آپاندیسیت حاد که بر اساس بررسی هیستوپاتولوژی یا پیگیری تلفنی (استاندارد طلایی)، با کمک آزمون های آماری Student t-test، Mann-Whitney U test، Chi-Square و یا Fisher’s Exact Test بر حسب شرایط مقایسه گردید.

    یافته ها

    52 مرد و 48 زن با سن متوسط 1/4±6/20 سال وارد مطالعه شدند. 54(54%) بیمار به طور قطعی دچار آپاندیسیت حاد بودند. بیماران با تشخیص قطعی آپاندیسیت به طور معنی داری مارکرهای التهابی بالاتری از افراد غیر مبتلا داشتند. برایCRP، حساسیت (7/62%)، ویژگی (3/68%)، ارزش اخباری مثبت (74%) و ارزش اخباری منفی (56%) به دست آمد که جهت تشخیص یا رد بیماری قابل توجه نمی باشد. فقط 2 نفر از بیمارانی که هر سه مارکر التهابی نرمال داشتند، دچار آپاندیسیت حاد بودند.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد علی رغم اینکه مارکرهای التهابی در بزرگسالان مبتلا به آپاندیسیت حاد بالاتر هستند، ولی به تنهایی جهت تشخیص یا رد بیماری کافی نمی باشند. ادغام ظن بالینی با این یافته های آزمایشگاهی توصیه می گردد. در موارد نرمال بودن هر سه مارکر، احتمال آپاندیسیت حاد بسیار بعید می باشد.

    کلید واژگان: آپاندیسیت, پروتئین واکنشی C, نوتروفیل}
    S. Aslanabadi, M. Mofidi, O. Yosef Nezhad, H. Maghsoodi
    Background And Aim

    Acute appendicitis is a common cause of abdominal pain and it can be difficult to diagnose, especially during the early stages. The role of inflammatory markers in the diagnosis of acute appendicitis has not been clearly defined. The aims of this prospective audit were to define the role of C-reactive protein and the other serum markers of inflammation, total white cell and neutrophil count in the diagnosis of acute appendicitis in adult. Patients and

    Methods

    In a prospective analytic setting, 100 patients with the probable diagnosis of acute appendicitis (Alvarado score ≤5) that had referred to Tabriz Pediatric Hospital during 2007-08 were studied. The CRP, WBC count and neutrophil percentage were checked on admission in all patients and were compared between the patients with and without definite diagnosis of acute appendicitis according to the result of histopathologic study or follow up (as the gold standard methods) via Student t-test, Mann-Whitney U test, Chi-Square test and Fisher’s Exact test.

    Results

    A total of 52 males and 48 females with the mean age of 20.6±4.1 years were recruited. Fifty four (54%) patients revealed to have definite acute appendicitis. Patients with final diagnosis of acute appendicitis had significantly greater values of inflammatory markers. Elevated CRP had sensitivity (62.7%), specificity (68.3%), positive predictive value (74%) and negative predictive value (56%) which are not enough for diagnosis. Only 2 patients with normal markers had acute appendicitis.

    Conclusion

    This study showed that despite the elevation of these inflammatory markers in patients with acute appendicitis, mere reliance on laboratory findings in managing the patients with equivocal appendicitis would not make sense. Combination of the clinical suspicion with these laboratory data is recommended. Normal values of all of these markers are very unlikely in pathologically confirmed appendicitis in adult.

    Keywords: Appendicitis, C, reactive protein, Neutrophil}
  • ناهید کیان مهر، مانی مفیدی، امیر نجاتی
    زمینه
    پزشکان نقش مهمی در پاسخ به بلایا و حوادث غیرمترقبه دارند و در اکثر موارد به عنوان یکی از اولین پاسخ دهنده ها در صحنه حادثه و بخش های اورژانس محسوب می شوند. با توجه به اینکه ایران یکی از 10 کشور بلاخیز جهان می باشد، توانایی و اعتماد به نفس پزشکان در مدیریت این گونه حوادث از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی میزان آگاهی پزشکان از حوادث غیرمترقبه انجام گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی مقطعی تعداد 100 پزشک عمومی شاغل در بیمارستان و 100 دستیار تخصصی در رشته های مرتبط با اورژانس به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه ای در مورد بررسی میزان آگاهی آنها در مورد حوادث غیرمترقبه و میزان اعتماد به نفس آنها در مورد این حوادث تهیه شد و توسط این پزشکان تکمیل شد. سپس اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS11 آنالیز شد.
    یافته ها
    اطلاعات پزشکان عمومی و دستیاران تخصصی در رابطه با تعریف صحیح حوادث غیر مترقبه (%29)، تریاژ در حوادث غیر مترقبه (%21)، تیم بحران بیمارستانی (%12) و مسوولیت های اعضای تیم بحران (%11) پایین بدست آمد. مطالعه پزشکان در زمینه حوادث غیرمترقبه (%27) و شرکت در جلسات علمی مرتبط با آن (%4) ناکافی بود. اعتماد به نفس کافی در مقابله با حوادث غیرمترقبه (%6) در تعداد کمی از پزشکان دیده شد. اکثریت آنها دوره های آموزشی حوادث غیرمترقبه برای پزشکان (%88) را ضروری دانستند.
    نتیجه گیری
    آموزش کافی در مورد حوادث غیرمترقبه برای پزشکان چه در سطح پزشک عمومی و چه در سطح تخصصی به میزان کافی وجود ندارد. بنابراین با توجه به اطلاعات و توانایی های پایین نیروی پزشکی حال حاضر کشور در این زمینه بنظر می رسد که بایستی دوره آموزشی حوادث غیرمترقبه به برنامه آموزش تربیت پزشکان عمومی و دستیاران اضافه گردد.
    کلید واژگان: حوادث غیرمترقبه, آگاهی, پزشک}
  • داوود فارسی، مانی مفیدی، ناهید کیانمهر، سعید عباسی، محمد امین زارع، حسین شاکر، مهدی رضایی، ندا عشایری
    زمینه و هدف
    30% بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به بخش اورژانس را بیماران مبتلا به آنژین قلبی ناپایدار تشکیل می دهند. بیماران با ریسک پایین را می توان در صورت نرمال بودن بررسی های کلینیکی و پاراکلینیکی، از بخش اورژانس، ترخیص و بصورت سرپایی پیگیری نمود. جهت ترخیص این بیماران پروتکل های زیادی پیشنهاد می شود. با توجه به امکان انجام اکوکاردیوگرافی به عنوان دستگاهی ارزان، قابل انجام و ایمن برای بیماران بخش اورژانس، در این مطالعه سعی شد تا نقش اکوکاردیوگرافی بر بالین بیمار در پیش بینی سرانجام یکماهه بیماران مبتلا به آنژین قلبی ناپایدار با ریسک پایین بررسی شود.
    روش بررسی
    این مطالعه به روش همگروهی(Cohort) در بخش اورژانس بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) بر روی 140 بیمار دچار درد قفسه سینه با تشخیص آنژین قلبی ناپایدار با ریسک پایین صورت گرفت. بیماران قبل از ترخیص، اکوکاردیوگرافی شده و با استفاده از پیگیری تلفنی، عوارض اتفاق افتاده در طول یکماه پس از ترخیص ثبت گردید. یافته های اکوکاردیوگرافی با سرنوشت یکماهه ایشان مورد مقایسه قرار گرفت. کلیه اطلاعات توسط نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت. در آنالیز آماری از آزمون های فیشر، مجذور کای و t-Test استفاده گردید.
    یافته ها
    1/42%(59 نفر) از بیماران، زن و 9/57%(81 نفر)، مرد بودند. میانگین سنی افراد وارد شده به طرح 39/51 سال(13/10= SD)، بود. افرادی که یافته غیرطبیعی در اکوکاردیوگرافی آنها دیده شد(برون ده قلبی کمتر از 20% یا حرکات غیرطبیعی دیواره قلب) در طول یکماه پس از ترخیص بطور معنی داری بیش تر از سایر بیماران، مراجعه مجدد به پزشک بعلت درد قلبی داشتند(000/0= p).
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که اکوکاردیوگرافی قبل از ترخیص، روشی مطمئن در پیش بینی حوادث قلبی عروقی در بیماران مبتلا به آنژین قلبی ناپایدار با ریسک پایین می باشد.:
    کلید واژگان: 1, درد قفسه سینه 2, اکوکاردیوگرافی 3, آنژین قلبی ناپایدار با ریسک پایین}
    D. Farsi, M. Mofidi, N. Kianmehr, S. Abbasi, M.A. Zare, H. Shaker, M. Rezaee, N. Ashayeri
    Background and Aim
    Unstable angina accounts for about 30% of cardiovascular patients referred to emergency departments. Low risk patients can be discharged and receive outpatient treatment if clinical and paraclinical assays are normal. The recommended pre-discharge evaluations are controversial. However, because of the availability and safety of bedside echocardiography in emergency departments, we decided to conduct this study.Patients and
    Method
    This cohort study was done on 140 patients with chest pain who were diagnosed with low risk unstable angina and admitted to the Emergency Department of Hazrat Rasoul-e-Akram Hospital. All of the cases underwent bedside echocardiography before their discharge. Calling the patients one month after their discharge, their outcomes were recorded. Then we made a comparison between echocardiographic findings and their one-month outcomes. The data were analyzed via SPSS software using statistical tests such as Fisher, Chi-square and t-test.
    Results
    The mean age of the patients was 51.39(SD=10.13) years. 42.1%(59 cases) were female and 57.9%(81 cases) were male. The patients with abnormal echocardiographic findings, i.e. EF(Ejection Fraction)<40% and wall motion abnormality, had a significantly higher rate of re-hospitalization because of chest pain(p=0.000).
    Conclusion
    The study shows that bedside echocardiography before discharge is a reliable method for predicting cardiovascular events in low risk unstable angina patients.
    Keywords: 1) Chest Pain 2) Echocardiography 3) Low Risk Unstable Angina}
  • مانی مفیدی، کوروش احمدی
    سابقه و هدف
    دررفتگی قدامی شانه، شایع ترین دررفتگی مفصلی در بین مفاصل بزرگ می باشد. در اکثر موارد، این دررفتگی در بخش اورژانس جااندازی می گردد. به طور متداول قبل و بعد از جااندازی، پرتونگاری شانه درخواست می شود. هدف از این مطالعه، بررسی ضرورت انجام پرتونگاری شانه در درمان بیماران مشکوک به دررفتگی شانه در بخش اورژانس بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه Case series در طول یک سال در بخش اورژانس بیمارستان های رسول اکرم و شهدای هفتم تیر تهران بر روی 116 بیمار مشکوک به دررفتگی قدامی شانه انجام گرفت. در ابتدا و انتهای جااندازی و قبل از انجام پرتونگاری، احتمال دررفتگی یا جااندازی کامل توسط پزشکان اورژانس ارزیابی و ثبت گردید. در نهایت پرتونگاری قبل و بعد از جااندازی، جهت تعیین دقت تشخیصی پزشکان توسط یک ارتوپد، بازبینی و نتایج مقایسه گردید.
    یافته ها
    84 نفر (72 درصد) از افراد مورد مطالعه، مرد و 32 نفر (28 درصد) زن بودند. میانگین سنی افراد 5/8± 5/31 بود. 30 نفر دررفتگی تکرار شده شانه با مکانیسم غیر ضربه (Trauma) داشتند (گروه 1) و 86 نفر، اولین مورد دررفتگی شانه یا دررفتگی با مکانیسم ضربه داشتند (گروه 2). دقت تشخیصی پزشک در تعیین دررفتگی در گروه 1، معادل 100 درصد و در گروه 2 معادل 98 درصد بود. تشخیص اشتباه جااندازی کامل، فقط در موارد همراه با شکستگی دیده شد. از نظر دقت تشخیصی در زمان اطمینان پزشک از وجود دررفتگی یا جااندازی درست، اختلاف معنی داری بین قضاوت بالینی پزشکان اورژانس و ارتوپد دیده نشد.
    استنتاج
    مطالعه حاضر نشان داد که قضاوت بالینی پزشک با کمک معاینه فیزیکی مفصل شانه در تعیین وجود دررفتگی قدامی شانه وهمچنین جااندازی کامل آن بسیار دقیق و قابل اطمینان است. پرتونگاری اولیه باید درموارد دررفتگی به علت ضربه گرفته شود. پرتونگاری جهت تایید محل صحیح مفصل جاانداخته شده باید در دررفتگی های همراه با شکستگی و یا در زمان شک پزشک انجام گیرد.
    کلید واژگان: دررفتگی قدامی شانه, رادیوگرافی, جااندازی}
    M. Mofidi, K. Ahmadi
    Background and
    Purpose
    Anterior shoulder dislocation is the most common major joint dislocation. In most cases, this dislocation is being relocated in emergency departments. Routinely, pre and post reduction radiographs are performed. This study was done to determine the necessity of radiographs in the emergency department for management of patients with suspected anterior shoulder dislocation.
    Materials And Methods
    In this case series study, 116 patients suspected of anterior shoulder dislocation were referred to Hazrat Rasoul Akram and Haftome Tir Hospitals emergency departments in Tehran, and were investigated for a one year period. The emergency physicians evaluated and documented the possibility of dislocation or relocation, before obtaining radiographs. Outcome measures were the assessment of joint positions on the x-rays by an orthopedic surgeon.
    Results
    84 cases (72%) were male and 32 cases (28%) were female. Mean age of the patients was 31.5±8.5 yrs. Thirty (30) patients had recurrent dislocations without traumatic mechanism (group 1) and eighty six (86) patients had no prior dislocation or a blunt mechanism of injury (group 2). The accuracy of the emergency physician’s assessment in dislocations was 100% in group 1 and 98% in group 2. False assessments occurred only in patients with fractures. There is no significant difference between emergency physicians and orthopedic surgeons in the assessment of dislocations and relocations, when the emergency physicians did accuralty diagnose them.
    Conclusion
    Our study showed that the physicians are highly accurate in clinical determination of anterior shoulder dislocation and relocation. Pre-reduction films should be obtained when the mechanism of injury is trauma. Post-reduction films should be obtained in fracture-dislocations or when the physicians are uncertain of correct relocation.
    Keywords: Anterior shoulder dislocation, Radiograph, Relocation}
  • رضا صالحی، مانی مفیدی *، محمد حسینی کسنویه
    سابقه و هدف

    با توجه به عدم استفاده روتین از داروی سوکسینیل کولین در موارد انتوباسیون یا لوله گذاری داخل تراشه (tracheal intubation) در بخش اورژانس، این مطالعه با هدف مقایسه ان موفقیت و عوارض لوله گذاری داخل تراشه در دو روش با و بدون تزریق سوکسینیل کولین (Succinyl Choline) انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مداخله ای (Interventional)، طبق روش آسان غیر احتمالی 150 فرد کاندید لوله گذاری داخل تراشه واجد شرایط در اورژانس بیمارستان رسول اکرم وارد طرح شدند. داده های دموگرافیک ارزیابی شدند. سپس بیماران بصورت تصادفی در یکی از پروتکل های A(RSI با سوکسینیل کولین1) یا B (modified RSI بدون سوکسینیل کولین2) قرار گرفته و انتوبه شدند. موفقیت و عوارض اتفاق افتاده در حین و بلافاصله پس از انتوباسیون در پرسشنامه ها ثبت گشته و با برنامه SPSS 11 مورد آنالیز آماری قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین سنی افراد در گروه A 1/5 ± 1/34 سال و در گروه B 3/5 ± 1/35 سال بود.در گروه A 35 مورد (46/6 درصد) زن و 40 مورد مرد (53/4 درصد) و در گروه B نیز37 مورد (49/3 درصد) زن و 38 مورد (50/7 درصد) مرد بودند که اختلاف بین دو گروه معنی دار نبود. در گروه A 74 نفر (98 درصد) در اولین کوشش و 1 نفر (2 درصد) در دومین کوشش انتوبه شدند. در 3 مورد (4 درصد) برادیکاردی، در 8 مورد (6/10 درصد) هیپوتانسیون، در 2مورد (6/2 درصد) استفراغ، در2مورد(6/2 درصد) هیپرتانسیون و در 9 مورد (12 درصد) هیپوکسی (O2 sat<90%)رخ داد. در گروه B 66 مورد (88 درصد) در اولین کوشش و 9 مورد (12 درصد) نیز در دومین کوشش انتوبه شدند. برادیکاردی در 2مورد (6/2 درصد)، هیپوتانسیون در 9مورد (12 درصد)، استفراغ در 3 مورد (4 درصد)، هیپوکسی در 11مورد (14 درصد) رخ داد و و هیپرتانسیون در هیچکدام از موارد ده نشد. در این مطالعه میزان موفقیت در روش RSI همراه با سوکسینیل کولین به طور معنی داری بیشتر بود. (05/0> Pvalue) از نظر میزان عوارض ناشی از دارو ها و انتوباسیون بین دو گروه اختلاف معنی داری دیده نشد. (05/0< Pvalue).

    استنتاج

    مطالعه ما نشان داد در انتوباسیون بیماران اورژانسی، درمواردی که سوکسینیل کولین کنترااندیکاسیون یا منبع استعمال (Contraindication) ندارد، بهتر است به روش RSI انجام گیرد.

    کلید واژگان: سوکسینیل کولین, لوله گذاری داخل تراشه, عارضه}
    R. Salehi, M. Mofidi, M. Kasnoyeh

    Background and

    Purpose

    Succinylcholine isn’t used in Emergency Department intubations routinely, that, this study was performed to compare success and complications of tracheal intubation with and without succinylcholine administration.

    Materials And Methods

    This interventional study was done on 150 patients admitted in Emergency Department of Hazrat Rasoul Akram Hospital who underwent intratracheal intubation. Demographic data were evaluated. The Cases were entered in protocol A (rapid sequence intubation with succinylcholine) or B (modified RSI without succinylcholine) randomly and then intubated. During and after intubations, results and complications were recorded in checklists and analyzed via SPSS11 software.

    Results

    The mean age in group A was 34.1±5.1 yrs while in group B was 35.1±5.3 yrs. In group A, 35 cases (46.6%) were female and 40 cases (53.4%) were male and in group B 37 cases (49.3%) were female and 38 cases (50.7%) were male. The differences between groups were not significant. In group A, 74 cases (98%) were intubated in first attempt and 1 case (2%) in second attempt. Bradicardia was seen in 3 cases (4%), hypotension in 8 cases (10.6 %), vomiting in 8 cases (2.6 %), hypertension in 2 cases (2.6 %) and hypoxia (O2 sat<90%) in 9 cases (12%). In group B, 64 cases (88%) were intubated in first attempt and 9 cases (12%) in second attempt. Bradicardia occurred in 2 cases (2.6%), hypotension in 9 cases (12%), vomiting in 3 cases (4%), hypoxia in 11 cases (14%) and hypertension in no case. In this study, the success rate of intubation in RSI with succynilcholine was higher significantly. There are no significant differences regarding in complications between two groups.

    Conclusion

    Our study showed that in emergency patients intubation the which there is no contraindication for succynilcholine, it is better to try RSI.

    Keywords: Succynilcholine, Tracheal intubation, Complication}
  • مانی مفیدی، حسین شاکر، حامد بصیر غفوری
    سابقه و هدف
    یکی از داروهایی که اخیرا در زمینه کنترل درد مورد توجه قرار گرفته است، پروپاستامول (استامینوفن وریدی) (Propacetamol) می باشد. هدف این مطالعه مقایسه اثرات ضد درد پروپاستامول با ترمادول(Tramadol) در بیماران با درد کلیوی (Renal colic) می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، طبق روش آسان غیر احتمالی 80 فرد با درد کلیوی مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان رسول اکرم(ص) وارد طرح شدند. داده های دموگرافیک و شدت درد قبل از تزریق توسط (Numeric Rating Scale) ارزیابی گرد. سپس بیماران بصورت تصادفی یکی از داروهای A(1گرم پروپاستامول وریدی) یا B (100 گرم ترامادول وریدی) را درفت کردند. میزان کاهش درد و بروز عوارض 30 دقیقه پس از تزریق ثبت گرد. پس ازیک ساعت نیاز به تزریق مجدد مسکن ارزیابی شد. سپس داده های جمع آوری شده، توسط روش آماریT-test و با برنامهSPSS مورد آنالیزآماری قرار گرفت. در آنالیزتحلیلی مقادیر05/0>PValue معنی دار درنظرگرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد در گروه A 6/8±33 سال و در گروه B8± 2/34 سال بود. میانگین درد در گروه A 6/1±6/7 و در گروه B 5/1±5/7 بود. میزان تخفیف درد در گروه A 6/1±4/4 و در گروه B 2/1±6/2 بود که از نظر آماری معنی دار می باشد. در گروه A 12 نفر (30 درصد) بعد از یک ساعت نیاز به تجویز مجدد مسکن داشتند و در گروه B 25 نفر (5/62 درصد) که این فته هم از نظر آماری معنی دار می باشد.
    استنتاج
    با توجه به نتایج این مطالعه و مقایسه آن با مطالعات قبلی ملاحظه می شود پروپاستامول وریدی یک داروی ایمن و موثر در تخفیف درد در بیماران با درد کلیوی می باشد که بدون ایجاد عوارض قابل توجه می تواند اثر ضد درد مناسبی ایجاد کند. نتایج پژوهش، نشان داد که پروپاستامول نسبت به ترامادول در کاهش درد بیماران با درد کلیوی، دارای کارایی بیشتر و عوارض کمتری می باشد.
    کلید واژگان: پروپاستامول, ترامادول, رنال کولیک}
    M. Mofidi, H. Shaker, H. Ghafouri
    Background and
    Purpose
    IV Acetaminophen (Propacetamol) is one the drugs which has recently been discussed in pain management. The purpose of this study, is the comparison of analgesic effect of Propacetamol and Tramadol in pain relief of renal colic patients.
    Materials And Methods
    This double blinded randomized clinical trial was preformed on 80 patients who came to ED of Hazrat Rasool Akram Hospital (HRAH) due to renal colic. Demographic data and pain scores were evaluated prior to injection (through numeric rating scale). Then, patients received one of the drugs, drug A (1 gr Propacetamol) or B (100 mg Tramadol) randomly. Pain relief and adverse effects of the drugs were evaluated 30 minutes after injection. After 1 hour, satisfaction and the need to administer a narcotic were evaluated. Data was gathered and analyzed by T-test via SPSS software. The Pvalue less than 0/05 was dertermined to be significant.
    Results
    The mean age in group A, was 33±8.6 yrs and in group B, was 34.2±8.2 yrs. Mean of pain score in group A, was 7.6±1.6 and in group B, was 7.5±1.5. Pain relief in group A, was 4.4±1.6 and in group B, was 2.6±1.2. Differences between the groups were significant. 12 cases (%30) in group A, and in 25 cases (%62/5) in group B, recieced additional analgesic for pain relief, thus, difference between groups was significant.
    Conclusion
    According this study, IV Propacetamol is a safe and effective drug for pain relief in renal colic patients, without any significant adverse effects. Our survey showed that IV Propacetamol is more efficient and has less side effects in comparison with Tramadol in the pain relief of renal colic patients.
    Keywords: Propacetamol, Tramadol, Renal colic}
  • ناهید کیان مهر، مانی مفیدی، مرضیه فتحی، داوود فارسی
    زمینه و اهداف

     درد حاد غیر ترومایی شکم یکی از شایعترین علل مراجعه بیماران به بخش اورژانس است که بررسی های تشخیصی نسبتا مفصلی مانند شمارش سلول های سفید خون (WBC)، آزمایش کامل ادرار و سونوگرافی را می طلبد. انجام هر یک از این آزمایش ها مستلزم صرف وقت نسبتا زیادی بوده، علاوه بر شلوغ کردن بخش اورژانس و درگیری پرسنل، هزینه اقتصادی قابل توجهی را به بیمار تحمیل می کند. هدف ازانجام این مطالعه بررسی فراوانی آزمایش های درخواست شده برای بیماران با درد حاد غیرترومایی شکم مراجعه کننده به بخش اورژانس بیمارستان حضرت رسول (ص) که در نهایت مرخص شدند و مقایسه آن با مطالعات قبلی می باشد تا دریابیم که آیا می توان آزمایش های غیرضروری که منجر به اتلاف وقت و هزینه و انرژی از بیمار، پزشکان، پرسنل آزمایشگاه و پرستاران می شوند را حذف کرد یا خیر.

    روش بررسی

    نوع پژوهش توصیفی-مقطعی و به صورت گذشته نگر می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری آسان، اطلاعات پرونده 400 بیمار مراجعه کننده به بخش اورژانس با درد حاد غیرترومایی شکم که در نهایت مرخص شدند جمع آوری گشته و با استفاده از شاخص های آماری توصیفی تفسیر گردید .

    یافته ها

    میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 8±29/22سال بود. 40/8 درصد مذکر و 59/2درصد مونث بودند. آزمایشات درخواست شده شامل شمارش سلول های سفید خون (92 درصد)، بررسی کامل ادرار (91/7 درصد) و سونوگرافی شکم (95/5درصد) بود. درخواست شمارش سلول های سفید خون در این مطالعه مشابه مطالعات قبلی بود ولی درخواست بررسی کامل ادرار 2 برابر و سونوگرافی 4 برابر مطالعات دیگر به دست آمد.

    نتیجه گیری

    این مطالعه لزوم بازنگری در روند درخواست بررسی های تشخیصی در بیماران درد شکمی حاد غیر ترومایی را مطرح می سازد تا در صورت امکان از انجام آزمایش های غیر ضروری جلوگیری شود.

    کلید واژگان: درد شکم, بررسی های, اورژانس}
    N. Kianmehr, M. Mofidi, M. Fathi, D. Farsi

    To make diagnosis decision several diagnostic tests such as WBC count urine analysis and abdominal sonography are usually ordered which disturb emergency department staff and force significant cost to patient and are time consuming. This study was done for determining the tests frequency for diagnosis of patients presenting in ED of Hazrat e rasoul hospital with non traumatic acute abdominal pain that had been dismissed from hospital in comparison to previous studies to find whether we can omit some unnecessary tests. Methods Study method was deh1ive-cross sectional. By sequential sampling the data of 400 dismissed patients with non-traumatic acute abdominal pain were gathered and interpreted by statistical deh1ive methods. Results Participants were 29-22 years old 40.8% male and 59.2% female. WBC had been ordered in 92% of cases. Urine analysis and abdominal sonography had been ordered 91.7% and 95.5% respectively. Frequency of CBC ordering was similar to previous studies while was 2 and 4 fold more for UA and abdominal sonography in comparison to previous studies. Conclusion These results necessitate revising the diagnostic tests for non-traumatic acute abdominal pain to omit unnecessary tests.

    Keywords: Abdominal Pain, Diagnostic Tests, EmergenciesӨ}
  • علی بیداری، سعید عباسی، داوود فارسی، حسین سعیدی، مانی مفیدی، محمد رادمهر، مهدی رضایی، ندا عشایری
    زمینه و اهداف
    مراقبت های یش بیمارستانی یک جزء سرنوشت ساز در درمان بیماران بد حال می باشد. امروزه در سیستم مراقبت سلامت شهری، عموما بررسی و درمان اولیه بیماران بحرانی توسط اورژانس یش بیمارستانی صورت میگیرد و هر چه این برخورد صحیحتر، دقیقتر و سریعتر باشد، میزان مرگ و میر و معلولیتهای ناشی از بیماری ها کاهش و اعتماد مردم به این سیستم افزایش می یابد. جهت ارتقا کیفیت در چگونگی ارا خدمات درمانی یش بیمارستانی بایستی وضعیت موجود مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. با توجه به اهمیت این موضوع و عدم وجود مطالعات مشابه در ایران، این ژوهش با هدف ارزیابی عملکرد کیفی اورژانس یش بیمارستانی و مقایسه آن با استاندارد های جهانی انجام شده است.
    روش بررسی
    نوع ژوهش توصیفی _ مقطعی می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری آسان، 500 بیمار منتقل شده توسط اورژانس یش بیمارستانی بر اساس رسشنامه و مصاحبه با تکنسین اورژانس مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات خام با استفاده از شاخص های آماری توصیفی تفسیر شدند.
    یافته ها
    میانگین زمان رسیدن فوریت ها از یگاه اورژانس به محل حادثه 12 دقیقه و 54 ثانیه با انحراف معیار 1 دقیقه و 24 ثانیه و از محل حادثه به بیمارستان34 دقیقه و 37 ثانیه با انحراف معیار 2 دقیقه و 40 ثانیه بود. میانگین زمان از اعلام موریت به یگاه تا رسیدن به بیمارستان 47 دقیقه و 31 ثانیه بود. در 3/92 درصد از افراد فشار خون، 88 درصد تعداد نبض، 07/83 درصد تعداد تنفس در دقیقه، 15/71 درصد دمای بدن و در 07/73 درصد موارد GCS اندازه گیری شده بود. 93 درصد بیماران آنژیوکت داشتند که 95/84 درصد آنها کار می کرد. نوع برخورد و اقدامات درمانی انجام شده جهت هر یک از این تشخیصها در مقایسه با روتکلهای استاندارد جهانی تفاوت قابل ملاحظه ای داشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج ژوهش ما نشان می دهد به منظور بهبود ارا مراقبتهای یش بیمارستانی ضروری است که بررسی های منظم کیفی، بهبود تجهیزات، اراء کیفی کوریکولوم آموزشی و روتکلهای درمانی لحاظ گردد.
    کلید واژگان: اورژانس یش بیمارستانی, خدمات درمانی یش بیمارستانی, ارتقا کیفیت}
  • غلامرضا حمصی، محمدرضا یاسین زاده، مانی مفیدی، سعید عباسی، داود فارسی، محمد امین زارع، ناهید کیانمهر
    زمینه و هدف
    آپاندیسیت حاد یکی از شایع ترین علل مراجعه بیماران با درد شکم به بخش اورژانس می باشد. برای تشخیص این بیماری، گرفتن شرح حال و معاینه بالینی بهمراه تستهای پاراکلینیکی لازم است، که مدت زمان قابل توجهی طول می کشد. از آنجایی که این بیماران از درد شدید شکم رنج می برند و برخی از جراحان بخاطر ترس از اختلال در معاینه شکم، از دادن مسکن خودداری می کنند، این مطالعه با هدف اثبات این مساله که آیا تزریق زودهنگام مورفین علاوه بر کاهش درد و ناراحتی بیماران، اختلالی در زمان و دقت تشخیصی پزشک ایجاد می کند یا خیر، صورت گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل دار بر روی بیماران با درد شکم مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) که امتیاز آلوارادو بیش تر از 6 داشتند و با تشخیص آپاندیسیت عمل گردیدند، صورت گرفت. بیماران به صورت دو سوکور به دو گروه دریافت کننده پلاسبو و مورفین تقسیم شدند. زمان مداخله و زمان تشخیص گذاری برای هر بیمار یادداشت شد. نمونه های جراحی شده برای گزارش به پاتولوژی ارسال گردیدند. نتایج حاصله با استفاده از آزمون های پارامتریک(T Test و Chi-square) و با نرم افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    در مجموع 200 بیمار وارد مطالعه شده و به دو گروه دریافت کننده پلاسبو و مورفین تقسیم شدند. نسبت جنسی و میانگین سنی بیماران در دو گروه با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشت(05/0p>). مقایسه نتایج پاتولوژی در دو گروه دریافت کننده مورفین و پلاسبو نشان داد که تفاوت آماری معنی داری میان دو گروه وجود نداشت(05/0P>). همچنین میانگین مدت زمان بین مداخله تا تشخیص آپاندیسیت توسط تیم جراحی، اختلاف معنی داری میان دو گروه نشان نداد(05/0P>).
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از مخدر باعث اختلال و تاخیر در تشخیص آپاندیسیت حاد نمی گردد. بنابراین در بیماران مراجعه کننده با درد حاد شکمی که شک به آپاندیسیت وجود دارد، می توان از مسکن استفاده نمود.
    کلید واژگان: 1, آپاندیسیت حاد 2, مورفین 3, امتیاز آلوارادو}
    Gh. Hemasi, M.R. Yasin Zadeh, M. Mofidi, S. Abbasi, D. Farsi, M. Amin Zare, N. Kianmehr
    Background and Aim
    Acute appendicitis is one of the most common etiologies of attending of patients with abdominal pain to Emergency Department. In order to diagnose, it, it is necessary to obtain patient's history, and perform physical examination and paraclinical tests that would waste time. Therefore because of the severe abdominal pain in these patients and the fear of some surgeons in giving narcotics (because of missed diagnosis in examination), this research was done to prove the fact that early administration of morphine reduces pain and discomfort of the patients without any disturbance in time and accuracy of diagnosis. Patients and
    Methods
    This randomized controlled clinical trial was done on patients who came to emergency department of Hazrat Rasool Akram hospital because of abdominal pain and whose alvarado scores were above 6 and were operated with diagnosis of acute appendicitis. They were divided to 2 groups: double blind group that received 4 mg morphine and placebo group. The time of intervention and diagnosis was noted. Biopsy samples were sent to pathologist for reports. Results were analyzed by parametric tests(t-test and Chi Square) via SPSS software.
    Results
    Overall 200 patients were enrolled in research and divided into two groups who received placebo & morphine. There is no difference inregard to mean of age and distribution of gender between two groups(p>0.05). There is no difference between two groups inregard to percentage of pathology findings(p>0.05). Also the mean duration from our intervention to time of diagnosis of surgery team was not significantly different between two groups(P>0.05).
    Conclusion
    Our research shows that use of morphine does not affect the accuracy and time of surgical diagnosis. Thus it seems that we can use opiate analgesics in patients with abdominal pain, suspected of appendicitis.
    Keywords: 1) Acute Appendicitis 2) Morphine 3) Alvarado Score}
  • بابک مهشید فر، ناهید کیانمهر، مانی مفیدی
    زمینه و اهداف
    آموزش و درمان دو نیاز جدانشدنی در بخش اورژانس محسوب می شوند. علی رغم تاکید بر آموزش های لازم به دانشجویان پزشکی در رابطه با ران اورژانس و چگونگی برخورد با آنان، به غیر از بخش تخصصی طب اورژانس، سرو های تخصصی د در امر کارایی زیادی نداشته اند. مطالعه حاضر سعی در بررسی تاثیر آموزش بر میزان آگاهی کارورزان در زمینه طب اورژانس در مجتمع بیمارستانی حضرت رسول اکرم (ص) داشت.
    روش بررسی
    در طول پانزده ماه 226 نفر کارورز در مطالعه شرکت کردند. در ابتدای دوره ماهه، امتحان (pre-test) از تمامی کارورزان گرفته شد. سپس جزوه ای که براساس برنامه های آموزشی تعیین شده از طرف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مطابق با جدیدترین منابع تخصصی طب اورژانس تهیه شده بود در اختیار کارورزان گذاشته شد. در طول دوره کلاس های متعدد ری و عملی برای کارورزان برگزار گرد. در انتهای دوره مجددا امتحان (post-test) از کارورزان گرفته شد و میزان آگاهی آن ها قبل وبعد از آموزش با هم مقایسه شد
    یافته ها
    نتایج نشان داد در میانگین نمرات امتحان قبل و بعد از دوره و میانگین افزایش نمرات، تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد هم چنین بر اساس جنسیت اختلاف معنی داری بین آگاهی خانم ها و آقایان وجود داشت. (001/0P <).
    نتیجه گیری
    در طول دوره ماهه، آموزش های ارایه شده به کارورزان اورژانس باعث افزایش چشمگیری در دانش آنان شده است
    کلید واژگان: دانشجوی پزشکی, برنامه آموزشی, آموزش, طب اورژانس}
    B. Mahshidfar, N. Kianmehr, M. Mofidi
    Education and management are considered two integrated and non-separable requirements of an emergency department (ED). Despite the emphasis on teaching of essentials of approaching and management of critical patients medical students do not acquire the necessary knowledge to handle these patients during their rotation in different specialties other than emergency medicine (EM). This study aims to evaluate the changes in EM knowledge of interns during their one month rotation in ED of Rasoul Akram Hospital.
    Methods
    In a 15-month period 226 interns were entered into this study. A pretest was taken at the beginning of their one-month internship period. Then the interns were provided with a handbook which was prepared and revised according to the approved curriculum of Ministry of Health and Medical Education of Iran and latest emergency medicine textbooks. The interns were taught by several lecture and practical sessions. At the end of their EM internship period a post-test was taken and the change of their emergency medical knowledge was assessed by comparison of pre-and post-test results.
    Results
    The results showed a significant increase of mean post-test scores compared with the pretest scores. Also there was a significant difference between the scores obtained by males and those obtained by females (P < 0.001).
    Conclusion
    The one-month EM training significantly improved the level of interns knowledge.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال