مجید رمضانی
-
نارضایتی از شرایط زندگی و بسیاری از مسایل مرتبط با آن را می توان در ناتوانی شهر در تامین نیازهای اولیه ساکنانش جست وجو کرد. یکی از مولفه های اساسی رفاه مردم، امکان پذیری دسترسی شهروندان به خدمات شهری در مقیاس محله است. در این پژوهش تلاش شده است که میزان دسترسی گروه های اجتماعی اقتصادی مختلف نسبت به خدمات شهری شناسایی شود. مسیله تحقیق بر این موضوع تاکید دارد که آیا منابع خدمات شهری به طور عادلانه در میان گروه های اجتماعی اقتصادی مختلف توزیع شده است؟ این موضوع به ویژه برای کشورهای در حال توسعه با شهرنشینی سریع مانند ایران که در آن نابرابری دسترسی به خدمات شهری در حال رشد است، مرتبط است. این پژوهش بررسی می کند که آیا و تا چه حد توزیع خدمات شهری عادلانه است؟ در این راستا، روش های مختلفی برای تحلیل هم بستگی دسترسی به خدمات و فقر شهری و تهیه اطلاعات مکانی مورد نیاز برای تصمیم گیری بهتر آمیخته شده است. برای ترسیم فقر شهری از 24 شاخص اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در سطح بلوک های آماری استفاده شده است. همچنین برای ترسیم دسترسی به خدمات شهری از ظرفیت خدمات شهری (فضاهای سبز، آموزشی، مذهبی، درمانی و ورزشی)، تراکم جمعیت، فاصله از خدمات و هم پوشانی نواحی خدمات شهری استفاده شده است. نتایج نشان دهنده هم بستگی منفی بین دسترسی به خدمات و فقر شهری در شهر ارومیه است. بیشترین هم بستگی مربوط به خدمات آموزشی با مقدار 231/0- است که با افزایش فقر مناطق از میزان دسترسی به خدمات آموزشی کاسته می شود. این وضعیت با اهداف توسعه پایدار و دسترسی عادلانه به خدمات شهری سازگار نیست. در این مقاله مناطقی از شهر که نیاز به توجه دارند بر روی نقشه مشخص شده است که در برنامه ریزی و توسعه آتی شهر مفید خواهد بود.
کلید واژگان: فضا, دسترسی, فقر, خدمات شهری, ارومیهThe city's livability largely depends on its capacity to meet the residents’ basic needs. One of the essential components of public welfare is the ability of residents to access urban services on a neighborhood scale. This research aims at evaluating the accessibility of different socio-economic groups to urban services. Fair distribution of urban resources and services among socio-economic groups is an issue that needs attention, especially for developing countries with rapid urbanization like Iran. In this research, various methods have been used to analyze the correlation between accessibility to services and urban poverty and to provide the information needed for better decision-making. 21 social, economic, and physical indicators of statistical blocks have been used to map urban poverty. In order to map the accessibility of urban services, criteria such as the capacity of urban services (park, educational, religious, therapeutic, and sports), population density, and distance to services are considered. The results show a negative correlation between accessibility to services and urban poverty in Urmia city. The highest intensity of negative correlation between accessibility to services and urban poverty belongs to educational services (r=-0.231). This situation is not compatible with the goals of sustainable development and equal access to urban services. In this article, the areas of the city that need attention are identified on the map, which will be useful in the future planning and development of the city.
Keywords: space, accessibility, poverty, urban services, Urmia -
موضوع تحقیق
در این مطالعه از نانو ذرات سوپرپارا مغناطیس عامل دار شده با تیواوره به عنوان کاتالیزور ناهمگن در انجام واکنش پتاسیس- برونو- مانیخ استفاده گردید.
روش تحقیقدر مرحله نخست این مطالعه نانو ذرات Fe3O4@SiO2 به عنوان نانوذرات کروی هسته-پوسته سنتز شدند به طوری که ذرات Fe3O4 به عنوان هسته در نظر گرفته شدند. در مرحله بعد، خصوصیات گروه های عاملی سطحی، ساختار بلوری، خواص مغناطیسی، اندازه و ظاهر سطحی نانوذرات و فرآیند عامل دار شدن ساختار به صورت لایه ای با استفاده از دستگاه طیف سنج مادون قرمز (FT-IR)، پراش پرتو ایکس (XRD)، مغناطیس سنج نمونه مرتعش (VSM)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، تجزیه حرارتی وزنی (TGA)، مورد بررسی، شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس برای ارزیابی کارایی ساختار، به عنوان کاتالیزور در واکنش پتاسیس-برونو-مانیخ به کار گرفته شد جهت بررسی ساختار محصولات از آنالیزهای طیف سنجی مادون قرمز (FT-IR) و طیف سنجی رزونانس مغناطیسی هسته هیدروژن (HNMR) استفاده گردید.
نتایج اصلینتایج نشان داد که پیک های ظاهر شده درcm-1 568 و cm-1 670 مربوط به پیوند آهن-اکسیژن، پیک ها در 1092 وcm-1 800-950 مربوط به پیوند سیلیسیم-اکسیژن می باشد که نشان دهنده تشکیل لایه سیلیسیم روی نانوذرات مغناطیسی و صحت محصولات واکنش می باشد. نتایج همچنین نشان داد که مقدار مغناطیس اشباع در حدود emu/g23 با افزایش لیگاند کمپلکس افزایش یافته است. آنالیز پراش پرتو ایکس پیک های شاخص(2θ= 21.25 , 37.29 , 43.73 , 52.56 , 65.09 , 69.73 , 76.81) نشان داد که برای اطمینان از تشکیل نانو ذرات مغناطیسی مورد نظر در فاز کریستالی استفاده شدند. نتایج آنالیز SEM ساختار نانوذرات را به شکل کروی نشان داد و آنالیز EDX وجود عناصر موجود در ساختار که شامل گوگرد بود را تایید نمود. همچنین شاخص تجزیه حرارتی وزنی، تقریبا 7٪ ضریب تجزیه را نشان داده است. اولین، دومین و سومین تجزیه به ترتیب 1٪ وزنی (60 درجه سانتیگراد)، 5٪ وزنی (200 تا 300 درجه سانتیگراد) و 1٪ وزنی (350 تا 700 درجه سانتیگراد) مشاهده شدند. بالاترین بازده به میزان 68 درصد با mg 40 کاتالیزور مربوط به استونیتریل بدست آمد. ساختار تیواوره نیز به شکل مناسب در یک نانوکاتالیزور مغناطیسی تثبیت گردید.
کلید واژگان: واکنش پتاسیس- برونو- مانیخ, ذرات Fe3O4, تیواوره, نانوذرات سوپرپارامغناطیسی, اورگانوکاتالیستهاResearch SubjectIn this study, Thiourea-functionalized super-paramagnetic nanoparticles were used as a heterogeneous catalyst in the Petasis-Borono Mannich reaction.
Research approach: In the first stage of this study, Fe3O4@SiO2 nanoparticles were synthesized as spherical core-shell nanoparticles such that Fe3O4 particles were considered as the core. Then in the next step, the characteristics of surface functional groups, crystal structure, magnetic properties, size and surface appearance of nanoparticles and the process of functionalizing the structure in layers, using infrared spectroscopy (FT-IR), X-ray diffraction (XRD), vibrating sample magnetometer (VSM), scanning electron microscopy (SEM), thermogravimetric analysis (TGA) were examined, identified and analyzed. Then, to evaluate the efficiency of the structure, it was used as a catalyst in the Borono-Mannich reaction of potassium potash. Infrared spectroscopy (FT-IR) and hydrogen nuclear magnetic resonance spectroscopy (HNMR) were used to investigate the structure of the products.Main resultsThe IR spectroscopy results showed that the peaks appearing in 568 cm-1 and 670 cm-1 were related to iron-oxygen bond, the peaks in 1092 and 800-950 cm-1 were related to silicon-oxygen bond, which indicates the formation of silicon layer on nanomagnetic particles and the validity of the reaction products. The results also showed that the amount of saturated magnetite in about 23 emu/g increased with increasing complex ligand. X-ray diffraction analysis showed that the index peaks of (2θ= 21.25˚, 37.29˚, 43.73˚, 52.56˚, 65.09˚, 69.73˚, 76.81˚) were realized and for certainty of the formation of the desired magnetic nanoparticles in crystalline phase were used. The results of SEM analysis showed the structure of nanoparticles in a spherical shape and EDX analysis confirmed the presence of elements in the structure which included sulfur. Also, the thermogravimetric analysis index showed approximately 7% decomposition coefficient. The first, second and third decomposition were observed 1% by weight (60°C), 5% by weight (200 to 300°C) and 1% by weight (350 to 700° C), respectively. The highest yield of 68% was measured with 40 mg catalyst in acetonitrile. The structure of thiourea was properly stabilized in a magnetic nanocatalyst.
Keywords: Petasis-Borono Mannich reaction, Fe3O4 particles, Thiourea, superparamagnetic nanoparticles, organocatalysts -
نشریه امنیت ملی، پیاپی 43 (بهار 1401)، صص 67 -96
چین یکی از بازیگران و کنشگران اصلی در محیط امنیتی ج.ا.ایران در آسیای مرکزی است. چین، بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همواره در تلاش بوده تا راهبرد نفوذ اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود در این منطقه مهم را گسترش دهد. هدف اصلی چینی ها از کنشگری در قلمرو، تثبیت و گسترش نفوذ خود از طریق رقابت با رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای خود اعم از روسیه، ایالات متحده آمریکا، ناتو، ایران و ترکیه بوده است. با اینکه سیاست های منطقه ای ایران همسو با جمهوری خلق چین است با این حال گسترش دامنه نفوذ چین در منطقه آسیای مرکزی عرصه را برای کنشگران منطقه ای ج.ا.ایران تنگ تر کرده است. در این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و از طریق مطالعه میدانی و اخذ نظرات متخصصین و کارشناسان حوزه مطالعات منطقه ای، ژیوپلیتیک و ژیواستراتژی اقدام به تحلیل راهبردی تبعات حضور و کنشگری چین در محیط امنیتی ج.ا.ایران در آسیای مرکزی گردید. مطابق خروجی تحلیل SWOT، راهبرد تهاجمی«SO» به عنوان راهبرد اصلی ایران در واجهه با کنشگری چین در محیط امنیتی آسیای مرکزی انتخاب شد. اجرایی شدن راهبرد انتخاب شده ج.ا.ایران بر مبنای بهره گیری از قوت ها، در صدد بهره برداری از فرصت ها جهت برنامه ریزی راهبردی امنیتی در منطقه آسیای مرکزی را در دستور کار خود قرار دهد.
کلید واژگان: محیط امنیتی, آسیای مرکزی, راهبرد, چین, جمهوری اسلامی ایرانChina is one of the main players and actors in the security environment of the Islamic Republic of Iran in Central Asia. After the collapse of the Soviet Union, China has always sought to expand its strategy of economic, political and security influence in this important region. The main goal of the Chinese was to operate in the territory, consolidate and expand their influence by competing with their regional and trans-regional rivals, including Russia, the United States, NATO, Iran and Turkey. Although Iran's regional policies are in line with those of the People's Republic of China, the expansion of Chinese influence in the Central Asian region has narrowed the field for actors in the regions of the Islamic Republic of Iran. In this descriptive-analytical study, through field study and obtaining the opinions of experts in the field of regional studies, geopolitics and geostrategy, a strategic analysis of the consequences of China's presence and action in the security environment of the Islamic Republic of Iran in Central Asia was performed. According to the SWOT analysis, the "SO" offensive strategy was selected as Iran's main strategy in the face of China's activism in the Central Asian security environment. Implementation of the selected strategy of the Islamic Republic of Iran based on the use of forces, to seek to take advantage of opportunities for strategic security planning in the Central Asian region on its agenda.
Keywords: Security Environment, Central Asia, strategy, China, Islamic Republic of Iran -
مطالعه ارتباط کمی ساختار-فعالیت (QSAR) مبتنی بر الگوریتم ژنتیک رگرسیون خطی چندگانه (GA-MLR) برای پیشگویی سمیت (logIC50) و لگاریتم ضریب توزیع اکتانول-آب (logPow) برخی مشتقات کاربامات به عنوان آفت کش انجام شد. ساختار ترکیبات شیمیایی با نرم افزاز گوسین 98 و روش هارتری فاک و سری پایه G*31-6 (HF/6-31G*) بهینه شدند. توصیفگرهای مولکولی با نرم افزار دراگون محاسبه شد. مجموعه داده ها به طور تصادفی به دو دسته آموزش و آزمون تقسیم گردیدند. مناسب ترین توصیف گرهای با استفاده از روش الگوریتم ژنتیک وبرگشتی تعیین شدند. بهترین مدل GA-MLR با استفاده از پارامترهای آماری مانند مجذور ضریب همبستگی (R2)، ضریب همبستگی تنظیم شده (R2adj)، ریشه مربعات میانگین خطا (RMSE) برای دودسته آموزش و آزمون انتخاب گردید. بهترین مدل QSAR مبتنی بر پارامترهای آماری اعتبارسنجی تقاطعی آزمون خارجی (LOO)، پارمترهای اعتبارسنجی خارجی (Q2F1, Q2F2, Q2F3) و ضریب همبستگی تطابق (CCC) برای کیفیت توانایی پیشگویی مدل GA-MLR بررسی گردید. این نتایج نشان می دهد که مدل های GA-MLR می تواند برای پیشگویی فعالیت مشتقات کاربامات مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: مشتقات کاربامات, QSAR, توصیف گرهای مولکولی, کولین استراز, logIC50, ضریب توزیع اکتانول-آب, آفت کشA Quantitative Structure–Activity Relationship (QSAR) study based on Genetic Algorithm Multiple Linear Regressions (GA-MLR) were carried out for the prediction of the toxicity (logIC50) and the logarithm of octanol-water partition coefficient (logPow) of some carbamate derivatives as insecticides. The optimized conformation of compounds were obtained at HF/6-31G* level with Gaussian 98 software. Dragon software is used to calculate molecular descriptors. A data set of these compounds was randomly divided into 2 groups: training and test sets. The QSAR models were optimized using multiple linear regressions (MLR).The most relevant molecular descriptors were collected by Genetic Algorithm (GA) and backward regression. The best GA-MLR models are obtained using statistical parameters, such as squared correlation coefficient (R2), adjusted squared correlation coefficient (R2adj), root mean square error (RMSE) values for training and test sets. The best QSAR models are obtained based on the statistical parameters Leave-one-out (LOO) cross-validation, external test set, external validation parameters (Q2F1, Q2F2, Q2F3) and the concordance correlation coefficient (CCC) were used to quantify the predictive ability of GA-MLR models. The results showed that GA-MLR models could be used to predict the activities of carbamate derivatives.
Keywords: carbamate derivatives, QSAR, logIC50, Octanol-water partition coefficients, Insecticides -
در مطالعه حاضر، نانوالیاف کامپوزیتی نقره / پلی آکریلونیتریل تهیه و برای اولین بار برای حذف اجزای سولفور از میعانات گازی استفاده شد. نتایج الگوهای XRD نشان داد که نانوذرات نقره به خوبی در کامپوزیت موجود بودند و عکسهای SEM گویای شکل فیبری کامپوزیت بودهاند. نانوالیاف در نقاط گوناگون به یکدیگر متصل شدهاند. این آنالیزها نشان دادند که کامپوزیت فوق به خوبی سنتز شده است. نتایح نشان داد که با افزایش زمان تماس و دوز جاذب راندمان حذف سولفور افزایش و سیستم عملکرد بهتری را تجربه کرده است. همچنین، محلولها با غلظت کمتر سولفور راندمان بیشتری را نشان دادند. مطابق مطالعات ایزوترمی، جذب سولفور از فرضیات ایزوترم فروندلیچ پیروی میکند. به بیان دیگر، انتظار میرود که ترکیبات سولفور روی سطح ناهمگن نانوکامپوزیت و توسط پیوندهای شیمیایی حذف شوند. نتایج ایزوترم دوبینین – رادوشکویچ نیز اثبات این موضوع بود که انرژی زیاد جذب نشان دهنده ایجاد پیوندهای شیمیایی بین سولفور و نانوکامپوزیت است. علاوه بر این، نتایج مطالعات سینتیکی نشان دادند که حذف سولفور از فرضیات معادله شبه درجه دو پیروی میکند. آزمایش ستون جذب اثبات کرد که نانوالیاف کامپوزیتی نقره / پلی آکریلونیتریل برای حذف سولفور از ریکاوری و بازیابی بالایی برخوردار است. تهیه آسان و راندمان جذب مناسب از جمله مزایای کامپوزیت پیشنهادی میباشد که میتواند در کاربردهای صنعتی مورد استفاده قرارگیرد.
کلید واژگان: جذب, نانو الیاف, میعانات گاز طبیعی, ترکیبات سولفورIn the present study for the first time, a novel polyacrylonitrile-silver nanocomposite nanofiber was synthesized by electrospinning for adsorbing sulfur compounds in natural gas condensate. The synthesized material was characterized by SEM, EDAX, and XRD. The presence of C, N, O, and Ag proved that the composite was synthesized successfully. In order to achieve the best adsorption conditions, the effect of contact time, adsorbent dosage and initial sulfur compound concentration was examined. Under optimal values, efficiency of greater than 90% was found. In addition, different isotherms and kinetics models were tested to describe the sorption process. It was found that Freundlich (0.9900) was superior to Langmuir (0.9688), Temkin (0.9648) and Dubinin-Radushkevich (0.8273) models, revealing that sulfur compounds tend to for, multilayers on the heterogeneous surface of polyacrylonitrile-silver nanocomposite nanofiber. The energy value of the adsorption was 23.57 kJ/mol, indicating chemisorption reactions. Based on kinetics studies, the desulfurization by nanofibers followed Pseudo-second-order and Elovich kinetics. Finally, the desulfurization function of nanocomposite was studied and validated using adsorbent columns. The obtained results demonstrate polyacrylonitrile-silver nanocomposite nanofiber as a promising material in the field of desulfurization.
Keywords: Adsorption, Nanofiber, Natural gas condensate, Sulfur compounds -
زمینه و هدف
از جمله گیاهان با خواص درمانی متعدد، سابقه مصرف طولانی و متداول در طب ایرانی، نسترن کوهی یا گل سرخ وحشی با نام علمی Rosa canina از خانواده Rosace است. در این تحقیق به بررسی اثربخشی گیاه نسترن کوهی در بافت ها و اندام های مختلف بدن با تاکید بر مکانیسم درمانی آن، پرداخته شده است.
مواد و روش هامقاله حاضر یک مقاله مروری است. 176 مقاله در محدوده سال های2010 تا 2018 میلادی از بانک ها و موتورهای جست وجوگر اطلاعاتی چون سید، مگ ایران، آوید، گوگل اسکالر، اسکوپوس، ساینس دایرکت و پابمد، با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط استخراج و پس از مطالعه و فیش برداری مورد استفاده قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقیدر کلیه مراحل پژوهش، کدهای اخلاق تحقیق و نشر رعایت شد.
یافته هادر این مطالعات، به اهمیت نسترن کوهی به عنوان یک گیاه دارویی محافظت کننده کبدی، کاهنده قند و چربی خون، با خواص آنتی اکسیدانتی و ضد التهابی اشاره شده است. درواقع بیشترین میزان فعالیت فلاونوئیدی در خانواده رزاسه مربوط به نسترن کوهی است. مصرف عصاره گیاه در درمان بیماری های شایعی نظیر دیابت، کبد چرب، سنگ های ادراری و آلزایمر توصیه شده است.
نتیجه گیریوجود تنوع کمی و کیفی بالایی از مواد موثر، سهولت دسترسی، نبود عوارض سوء ناشی از مصرف و بومی بودن این گیاه، ضرورت بهره مندی از آن جهت کنترل و درمان بیماری های شایع انسانی را دو چندان می کند.
کلید واژگان: نسترن کوهی, کبد, دیابت, چربی خون, سرطان, ویتامین CBackground and AimAmong the plants with multiple healing properties and a long and common history of use in Iranian traditional medicine, is dog-rose plant with the scientific name of “Rosa canina” that belongs to the Rosaceae family. This study aimed to review the effectiveness of Rosa canina in treatment of different body organs and tissues and emphasizes its therapeutic mechanism.
Methods & MaterialsThis is a review study. About 176 papers published from 2010 to 2018 were extracted from PubMed, Science Direct, Scopus, Google Scholar, Ovid, MagIran, and SID databases using related keywords and entered into study.
Ethical ConsiderationsEthical issues (including plagiarism, misconduct, data fabrication, falsification, double publication or submission, redundancy) have been completely observed by the authors.
ResultsDifferent studies had indicated the importance of Rosa canina as a medicinal plant protecting liver, lowering glucose and lipid levels, and having antioxidant and anti-inflammatory properties. The highest flavonoid activity in the Rosaceae family is related to Rosa canina. The use of herbal extracts in the treatment of common diseases, such as diabetes, fatty liver, urinary tract and Alzheimer's, has been recommended.
ConclusionHigh qualitative and quantitative diversity of effective ingredients, ease of access, absence of adverse effects of consumption and endemic nature of Rosa canina plant make it necessary to use it for the control and treatment of common human diseases.
Keywords: Rosa canina, Liver, Diabetes, Blood lipids, Cancer, Vitamin C -
فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 43، تابستان 1398)، صص 139 -169
مطالعه حاضر در پاسخ به این سوال انجام شده است که «آیا می توان بخشی از تفاوت عملکرد نظام آموزش مدرسه ای کشورهای برخوردار از منابع طبیعی را در آزمون های استاندارد بین المللی با توجه به چگونگی استفاده آنها از رانت منابع طبیعی توضیح داد؟» به این منظور، با معرفی شاخص «نسبت سهم رانت منابع طبیعی به سهم مالیات ها» به عنوان بازتابی از تاثیرات اقتصاد سیاسی منابع طبیعی به کنترل آثار تغییر در مدیریت رانت منابع بر کیفیت، کارایی و اثر بخشی آموزش پرداخته شد. امتیازات آزمون های استاندارد بین المللی تیمز، پرلز و پیزا به عنوان سنجه کیفیت آموزش در نظر گرفته شد و رویکرد داده های تابلویی و الگوی اثرات ثابت به عنوان روش متریک مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. تاثیر متغیرهای توضیحی مدل بر امتیازات آزمون، در قالب یک تابع تولید آموزش برای 79 کشور منتخب در بازه زمانی 2015-1995 بررسی شد. یافته های مطالعه نشان می دهد که اثر اقتصاد سیاسی منابع طبیعی بر کیفیت آموزش معنا دار است و بنابراین، با افزایش سهم رانت منابع طبیعی در درآمدهای دولت، کیفیت آموزش کاهش یافته است. ضرایب تخمین زده شده برای متغیر نسبت سهم رانت منابع به سهم مالیات ها، نسبت به فروض مختلف ناشی از حذف سایر متغیرهای توضیحی در اغلب موارد از استحکام برخوردار است و تاثیر منفی افزایش وابستگی اقتصاد به رانت منابع را بر کیفیت آموزش تایید می کند.
کلید واژگان: آموزش, رانت منابع طبیعی, کیفیت آموزش, مدیریت رانت منابعThis article investigated trade-off between human and natural resources emphasizing on education. Some studies have argued that resource-rich countries are exposed to relying on natural resources and neglecting human resources. So that emphasizing on education as a tool of investing in human resources was declined. Ratio of the share of resources rent to the share of taxes was introduced as representative of political economy of natural resources. This variable controlled effects of changing the natural resources rent management. International tests scores (TIMSS, PIRLS and PISA) were considered as education quality measure. A panel data model with fixed effects approach was applied as econometric method at the estimating of education production function‘s parameters. The findings revealed that effects of political economy of natural resources were significant and then education quality diminished while share of natural resources rent at the government revenues increased. In most cases estimated coefficients for the variable of the share of resources rent to the share of taxes’ ratio were robust and negative effect of reducing the dependence of the economy on resources rent on the quality of education was confirmed.
Keywords: education, Education Quality, Natural Resources Rent, Rent Management -
زمینه و هدفافسردگی شایعترین اختلال روانپزشکی است که در خانواده افراد نظامی نیز این شیوع بالا است. اخیرا رابطه افسردگی با برخی از هورمون ها مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه سطح سرمی آنتی تیروئید پروکسیداز، و هورمون محرک آزاد شدن تیروئید (TSH)، تیروکسین (T4) و تری یدو تیرونین (T3) بیماران با تشخیص افسردگی و گروه کنترل سالم مقایسه شد.روش هادر این مطالعه مورد شاهدی، 45 بیمار ارجاع شده به یک بیمارستان نظامی در شهر تهران که افسردگی آنها بر اساس معیار های بک و DSM5 تشخیص داده شده بود و 45 فرد سالم از نظر سن و جنس همسان شدند. سطح سرمی آنتی تیروئید پروکسیداز، T3, T4, TSH در دو گروه اندازه گیری و مقایسه شدند.یافته هامیانگین سنی در گروه مورد 4/11±5/36 و در گروه شاهد 6/11±9/35 سال بود که اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. اختلاف آماری معنی داری بین سطح سرمی آنتی تیروئید پروکسیداز، T3, T4, TSH بیماران با افسردگی و گروه کنترل سالم دیده نشد و رابطه خطی مستقیم بین سطح سرمی آنتی تیروئید پروکسیداز و شدت افسردگی نیز وجود نداشت (05/0P≥).نتیجه گیریبا توجه به اینکه دو گروه سالم و افسرده از جهت وجود آنتی بادی آنتی پراکسیداز تفاوتی با یکدیگر ندارند، لذا به نظر می رسد که آنتی بادی آنتی پراکسیداز در ایجاد یا شدت افسردگی نقشی ندارد.کلید واژگان: افسردگی, آنتی تیروئید پروکسیداز, تیروئیدBackground and AimDepression is a common psychiatric disorder with a high prevalence in military personnel. Recently, the relationship between depression and some hormones has been reported. In current study, the serum levels of anti-thyroid peroxidase (anti-TPO), triiodothyronine (T3), thyroxin (T4) and thyroid-stimulating hormone (TSH) was assessed in people with depression and compared with healthy control adults.MethodsIn this case–control study, 45 people with depression who were diagnosed using the Beck depression test and DSM5, were referred to a military hospital. A total of 45 healthy participants who were matched according gender and age with the depression group, were also enrolled. Levels of anti-TPO, T4, T3 and TSH were measured and compared in the two groups.ResultsThe mean ±standard deviation age was 36.55±11.42 years in the case group and 35.92±11.58 years in the matched control group. There was no significant difference in the mean serum level of antithyroid peroxidase, T3, T4 and TSH between the groups (P≥0.05). There was no linear correlation between antithyroid peroxidase levels and depression severity.ConclusionAs there was not difference regarding anti-TPO antibody levels between the depressed and healthy groups, it appears that anti-TPO antibody may not have a role in depression.Keywords: Antithyroid Peroxidase, Depression, Thyroxin
-
نشریه امنیت ملی، پیاپی 31 (بهار 1398)، صص 107 -135مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در بیانات بسیار مهم خود در فروردین سال 1393 در حرم مقدس رضوی سه عنصر کلیدی و مهم اقتدار ملی را اقتصاد، فرهنگ و علم معرفی نمودند. بر این اساس یکی از راه های نیل به اقتدار ملی را با تکیه بر قدرت درون؛ رسیدن به اقتدار علم و فناوری، تکیه بر اعتمادبه نفس و باور به اصل «ما می توانیم» تبیین فرمودند. نکته قابل تامل آنکه، ایرانی که قرار بود بر اساس رشد علمی یک دهه گذشته خود تا سال 2018 بر سکوی چهارم علم جهان تکیه بزند، طی چند سال گذشته، شاهد کاهش سرعت بوده به گونه ای که رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با اساتید دانشگاهی در ماه مبارک رمضان سال 1395، از کاهش سرعت علمی ایران گلایه مند بودند. از این رو این تحقیق به دنبال ارائه الگوی مدونی از اقتدار علمی است که بر اساس آن بتوان به اقتدار ملی متناسب با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نائل آمد.
روش انجام این تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد بوده و جامعه آماری آن شامل نخبگان و صاحب نظران در حوزه علم بوده است. روش نمونه گیری هدفمند و تعداد نمونه تا حد اشباع نظری به پیش رفت. در مجموع تعداد 7 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. از این تعداد نمونه، تعداد 135 مفهوم، 27 مقوله و شش مضمون استخراج گردید. روایی یافته ها از طریق تایید اساتید نسبت به کدگذاری ها و استخراج مفاهیم و مقولات به دست آمد.
یافته های این تحقیق، الگوی نهایی استخراج شده و دارای پنج بخش علی، زمینه ای، واسطه ای، راهبردی و پیامدی است. در بخش علی، نوآوری و چرخه ارزش آفرین؛ در بخش زمینه ای، مدیریت جهادی علمی و دیپلماسی علمی؛ در بخش واسطه ای، بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی، در بخش راهبردی، پیشرفت مستمر علمی و در بخش پیامدی، مرجعیت علمی و تمدن سازی، به عنوان خروجی الگو گزارش گردیدند. آنچه از انجام این پژوهش حاصل گردید، تاکید تمام خبرگان بر حصول به اقتدار ملی از طریق ارتقای اقتدار علمی است.کلید واژگان: اقتدار ملی, اقتدار علمی, قدرت ملی, مدیریت جهادی -
زمینه و هدفچاقی یک عامل خطر مهم کاهنده سطح تستوسترون در گردش و پائین بودن سطح تستوسترون هم عاملی برای پیش بینی دیابت ملیتوس می باشد. مطالعه حاضر به مقایسه کیفیت زندگی و کنترل قند خون در بیماران دیابتی نوع دو با و بدون هایپوگنادیسم پرداخته است.روش هادر این مطالعه مورد شاهدی 93 بیمار دیابتی هیپوگناد مرد، تشخیص داده شده با پرسشنامه ADAM و سطح تستوسترون پایین، و 67 بیمار دیابتی بدون هیپوگنادیسم، از نظر پارامتر های آنتروپومتریک و آزمایشگاهی نظیر لیپید پروفایل، کنترل گلایسمیک و کیفیت زندگی با هم مقایسه شدند.یافته هابا لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج از نظر عوامل مخدوش کننده دو گروه همسان شدند. در بیماران دیابتی هیپوگناد، به شکل معنی داری شاخص های آنتروپومتریک (دور کمر و شاخص توده بدن) بالاتر بود (به ترتیب 001/0P< و 024/0P<). مقادیر دیس لیپیدمی (001/0(P<، قند خون ناشتا (003/0(P<، و هموگلوبین گلیکوزیله (02/0(P<، در این بیماران بصورت معنی داری بیشتر بود و کیفیت زندگی در بیماران هیپوگناد پایین تر بود.نتیجه گیریبیماران مرد دیابتی هایپوگناد در مقایسه با بیماران بدون هیپوگنادیسم کیفیت زندگی پائین تر و کنترل قند خون و لیپید نامناسب تری دارند.کلید واژگان: کیفیت زندگی, هیپوگنادیسم, دیابتBackground and AimObesity is considered as a risk factor for testosterone lowering, and low testosterone is a predictor for diabetes mellitus development. The current study compares the quality of life and blood glucose control in type 2 diabetic patients with and without hypogonadism.MethodsIn this case-control study, 93 male patients with hypogonadism and diabetes who were diagnosed by ADAM questioners and low testosterone level, and 67 patients with diabetes but without hypogonadism were compared in terms of anthropometric, lipid and glycemic control and quality of life.ResultsDemographic data were matched in two groups. The anthropometric parameters (waist circumference and body mass index) were significantly higher in hypogonadal patients than patients without hypogonadism (P=0.001 and P=0.024 respectively). Dyslipidemia (P=0.001), fasting blood sugar (P=0.003) and HbA1c (P=0.02) were higher and quality of life was lower (P=0.002) in hypogonadal patients than patients without hypogonadism.ConclusionMale patients with hypogonadism and diabetes had lower quality of life and less appropriate blood and lipid control, compared with patients with diabetes without hypogonadism.Keywords: Quality of Life, Hypogonadism, Diabetes
-
میکرواستخراج فاز مایع جدید با استفاده از حلال آبدوست قابل تغییر کوپل شده با اسپکترومتری جذب اتمی شعله برای پیش تغلیظ و استخراج نقره بکار برده شد. در این تحقیق، تری اتیل آمین به عنوان حلال سبز قابل تغییر استفاده گردید. کمپلکس نقره با 1- (2- پیریدیل آزو)-2- نفتول به درون فاز آلی با تبدیل تری اتیل آمین کربنات پروتونه شده به تری اتیل آمین، استخراج می شود. شرایط آزمایش با طراحی پلاکت-برمن و باکس-بنکن بررسی و بهینه شد. پارامترهای تجزیه ای مثل حدتشخیص، انحراف استاندارد نسبی و فاکتور تغلیظ روش به ترتیب 35/0 میکروگرم بر لیتر، 4/1٪ و 68 بدست آمد. منحنی کالیبراسیون دارای گستره خطی 500-2 میکروگرم بر لیتر با ضریب همبستگی 997/0 بود. روش پیشنهادی به طور موفقیت آمیزی برای اندازه گیری و استخراج مقادیر ناچیز یون نقره در چندین نمونه آب بکار برده شد.
کلید واژگان: حلال آب دوست قابل تغییر, نقره, طراحی پلاکت برمن و باکس-بنکن, نمونه های آبA novel switchable-hydrophilicity solvent based liquid phase microextraction (SHS-LPME) coupled with flame atomic absorption spectrometry has been applied for preconcentration and extraction of Ag(I). In this study, Triethylamine (TEA) was selected as switchable solvent. The Ag (I)-1-(2-pyridylazo)-2-naphthol complex was extracted into organic phase by converting the protonated carbonate (P-TEA-C) to TEA. The experimental conditions were optimized using Plackett–Burman and Box–Behnken design methods. Under the optimum conditions, the detection limit, relative standard deviation and the enrichment factor were 0.35 μg L-1, 1.4% and 68, respectively. The calibration graph was linear over the range 2 to 500 μg L-1 with correlation coefficient of 0.997. The proposed method was successfully applied to determine of trace silver in water samples.
Keywords: Switchable-Hydrophilicity Solvent, Silver, Plackett–Burman, Box–Behnken Design, Water Samples -
امروزه در بازارهای معتبر سرمایه در دنیا، ابزارهای مدیریت ریسک به خصوص قراردادهای آتی و اختیار معامله از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند و به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. در این پژوهش مسئله قیمت گذاری اختیار معاملات شاخص اس اند پی 500 مورد بررسی قرار میگیرد. یکی از پارامترهای موثر در قیمتگذاری اختیار معامله، نوسانات بازده شاخص است. در این تحقیق، برای مدلسازی نوسانات بازده از سه مدل سری زمانی گارچ شامل مدل های GARCH، EGARCH و GJR-GARCH استفاده میشود. خروجی بهترین این مدل ها، به عنوان ورودی مدل بلک- شولز و مدلهای ناپارامتری برای قیمتگذاری اختیار معامله قرار میگیرد. مقایسه نتایج بهدست آمده نشان میدهد که مدل های ارائه شده بر اساس شبکه های عصبی و عصبی فازی نتایج بسیار بهتری نسبت به مدل بلک- شولز ارائه کرده است. همچنین مدل بلکشولز برای قیمتگذاری اختیار معاملات شاخص اس اند پی 500 به خصوص زمانی که قیمت توافقی نزدیک به قیمت شاخص باشد، مناسب نیست که در تحقیقات گذشته خلاف این استدلال بیان شده است.کلید واژگان: قیمت گذاری اختیار معامله, مدل های سری زمانی گارچ, مدل بلک شولز, مدل های ناپارامتریInternational Journal of Industrial Engineering & Production Management, Volume:28 Issue: 1, 2017, PP 87 -99One of the important risk management tools in financial markets, is financial derivatives. In this study, we investigate the problem of European option pricing. The most key input to option pricing models is volatility. For accurate modeling of volatility, we use three famous GARCH type models including GARCH, EGARCH, GJR-GARCH. With using the results of the best GARCH-type model, we develop two nonparametric models based on Neural Networks and Neuro-Fuzzy Networks to price call options for S&P 500 index. We compare the obtained results with those of Black-Scholes model and show that the Black-Scholes model in not appropriate for at-the-money options. Furthermore, by comparing the Neural Network and Neuro-Fuzzy approaches with Black-Scholes model, we observe that the accuracy of non-parametric models are better than the Black-Scholes model.Keywords: Option pricing, GARCH-type models, Black-Scholes model, Non-parametric models
-
-
مقدمهشیوع نسبتا بالای ناباروری ومشکلات زیاد مربوط به آن، این اختلال را به یک معضل بزرگ بهداشتی – اقتصادی تبدیل کرده است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثر رژیم غذایی حاوی امگا-3 بر فعالیت محور هپیوتالاموسی-هیپوفیزی گنادی و سطح پلاسمایی هورمون تستوسترون انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه بصورت تجربی بر روی 40 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار در پنج گروه (8n=) شامل گروه کنترل، شاهد و گروه های تجربی با دریافت دوزهای 25/0، 5/0 و 75/0 میلی گرم بر کیلوگرم امگا-3 بصورت گاواژ روزانه طی مدت 29 روز انجام شد. سپس روز سی ام از قلب حیوانات خون گیری بعمل آمد و با استفاده از روش رادیو ایمونواسی میزان هورمون تستوسترون و لوتنیزینگ هورمون (LH) اندازه گیری شد.یافته هانتایج حاصل از مقایسه میانگین LH و هورمون تستوسترون بین گروه کنترل (02/0±167/0 و 02/0±182/0) و کلیه گروه های تجربی خصوصا در دوز حداکثری (09/0± 654/0 و 12/0± 584/0) به ترتیب، افزایش معنی داری را نشان داد (05/0P<).نتیجه گیریاین مطالعه نشان می دهدکه مصرف روغن امگا-3 باعث افزایش معنی داری در میزان پلاسمایی هورمون تستوسترون و هورمون LH می شود.کلید واژگان: امگا, 3, روغن ماهی, تستوسترون, LH, موش صحراییBackground And AimsHigh prevalence of infertility and many related problems has become a big problem for economy and healthy. This study is to determine the effect of dietary omega-3 based on hypothalamicpituitarygonadal axis (HPG) activity and testosterone plasma level in adult male adult wistar rat.MethodsThis experimental study was conducted on 40 adult male wistar rats. Animals were with an average weight of 150±20 gr. They divided into five groups (n=8), including the control group, saline group and experimental group of minimum , average and maximum in which consumed dietary including omega-3, 0.25 and 0.5 and 0.75 mg/kg dose the 29 days. The blood was take from the heart of animals. Using Radioimmunoassay methods, testosterone and LH levels were measured. In this study effects of dietary omega-3 on testosterone secretion level in experimental groups, was compared with saline and control groups.ResultsThe results of a compared LH and testosterone level with the control group (0.167±0.02 and 0.182±0.02) and all experimental groups, particularly at the maximum dose (0.654±0.09and 0.584±0.12 respectively), showed a significant increase.ConclusionIt was shown that the increase in omega-3 plasma levels of in the experimental group led significantly increase in the testosterone and LH level. This study showed that consumption of Omega-3 oils, significantly increase plasma levels of testosterone and LH hormone.Keywords: Omega, 3, Fish oil, Testosterone, LH
-
مقدمهبیماری دیابت با طیف وسیعی از اختلالات کلیوی و کبدی همراه است. هدف این مطالعه، مقایسه تاثیر عصاره ی الکلی بخش های هوایی بادرنجبویه بر شاخص های عملکرد کبدی و کلیوی در رت های دیابتی شده بود.مواد و روش هادر این مطالعه، 35 سر رت نژاد ویستار به 5 گروه بدین شرح تقسیم شدند: شاهد، شاهد دیابتی که روزانه نرمال سالین دریافت می کردند و گروه های دیابتی که به ترتیب با عصاره ی الکلی بادرنجبویه در مقادیر 100، 200 و یا گلی بن کلامید 10 میلی گرم بر کیلوگرم تحت درمان قرار گرفتند. دیابتی شدن با تزریق درون صفاقی استرپتوزوسین انجام شد. در پایان دوره ی 21 روزه، خون گیری انجام شد و پس از اندازه گیری میزان آنزیم های کبدی و کراتینین و اوره در نمونه ها، تحلیل داده ها صورت گرفت.یافته هامقادیر آنزیم های آلانین ترانس آمیناز (ALT)، آسپارات آمینوترانسفراز (AST) در گروه های تحت درمان با عصاره ی الکلی گیاه بادرنجبویه تغییر معنی داری نسبت به گروه شاهد دیابتی نداشت. در حالی که سطوح سرمی آلکالین فسفاتاز (ALP) و گاما گلوتامیل ترانسفراز (GGT) کاهش معنی داری پیدا کرد (05/0P<)، که در گروه دریافت کننده دوز حداقل عصاره گیاه چشم گیرتر بود. میزان کراتینین و اوره سرم در گروه دریافت کننده دوز حداکثری، کاهش معنی داری نسبت به سایر گروه ها نشان داد (05/0P<).نتیجه گیریمصرف عصاره ی هیدروالکلی بادرنجبوبه با کاهش سطوح آنزیم های کبدی به ویژهALP وGGT و هم چنین کاهش سطوح فاکتورهای کلیوی اوره و کراتینین در دوزهای موثر مصرفی در بهبود عملکرد کبد و کلیه موثر است.
کلید واژگان: بادرنجبویه, آنزیم های کبدی, دیابت, رتIntroductionDiabetes mellitus is associated with a wide range of kidney and liver disorders. The aim of this study was to compare the effect of alcoholic extract of aerial parts of Melissa officinalis on indicators of liver function and kidney in diabetic rats.Materials And MethodsThirty-five wistar rats were divided into 5 groups (n=7 each) as follows: Control, diabetic control and three diabetic groups, which received alcoholic extract of Melissa officinalis at doses of 100, 200 mg/kg body weight respectively through gastric gavage and glibenclamide 10 mg/ kg, for a period of 3 weeks. Diabetes was induced by streptozotocin (STZ). At the end of this period (21 days), blood samples were collected for measurement of liver enzymes and factors for data analysis.ResultsAmounts of enzyme levels of alanine transaminase (ALT) and aspartate aminotransferase (AST) in the group treated with the extract, compared to the diabetic control group showed no significant changes, whereas serum levels of alkaline phosphatase (ALP) and gamma glutamyl transferase (GGT) were significantly reduced (P<0.05), which declined most in the group receiving the minimum dose of the extract. Serum creatinine and urea in the group receiving the highest dose showed a significant decrease compared to other groups (P<0.05).ConclusionThe extract Melissa officinalis with lower levels of liver enzymes, particularly ALP and GGT and renal markers, urea and creatinine was effective in improving liver function and treatment of diseases of the liver and kidneys.Keywords: Melissa officinalis, Liver, Diabetes, Glibenclamide, Rats -
مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، سال هفدهم شماره 3 (پیاپی 81، امرداد و شهریور 1394)، صص 238 -250مقدمهگیاه ختمی در فهرست گیاهان دارویی با پتانسیل اثر ضد دیابتی قرار دارد. مطالعه ی حاضر به منظور بررسی اثر کاهنده قند و پروفایل های چربی عصاره ریشه ی گیاه ختمی در رت های دیابتی شده نوع یک طراحی شد.مواد و روش ها70 سر رت نر نژاد ویستار در 7 گروه (در هر گروه: 10=تعداد) کنترل، شاهد، کنترل دیابتی، دریافت کننده ی عصاره ی ریشه ی ختمی به ترتیب با دوز200، 400 و 800 و دریافت کننده ی گلی بنکلامید با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن طی 4 هفته به صورت گاواژ مورد مطالعه قرار گرفتند. دیابتی شدن توسط تزریق داخل صفاقی استرپتوزوسین انجام شد.یافته هادریافت عصاره ی الکلی گیاه ختمی در هر سه دوز باعث کاهش قند خون ناشتا نسبت به گروه کنترل دیابتی (P<0.05) و هم چنین بهبود دیس لیپیدمی (P<0.05) شد. بدین صورت که کاهش معنی داری سطوح کلسترول، تری گلیسرید وLDL و افزایش سطح HDL مشاهده شد. پس از پایان دوره، سطح قند خون ناشتا در گروه درمان با گلی بنکلامید نسبت به گروه کنترل دیابتی و دوز 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصاره، کاهش معنی داری داشت (P<0.05). ولی بین میزان قند خون در گروه تحت درمان با دوز 400 و 800 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه درمان با گلی بنکلامید اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که عصاره ی الکلی ریشه ختمی دارای اثرات کاهنده قند و چربی خون در رت های دیابتی شده با استرپتوزوسین است.
کلید واژگان: استرپتوزوسین, دیابت نوع یک, دیس لیپیدمی, ریشه ی ختمیIntroductionAlthaea officinalis is listed among potential anti-diabetic herbal medicines. This study aimed to investigate the effect of the alcoholic extract of Althaea officinalis root on lowering blood sugar and lipid profiles in the treatment of type I diabetes.Materials And MethodsSeventy male Wistar rats were divided into 7 groups (n=10 each) as follows: Non-diabetic control, sham receiving normal saline (NS), and the diabetic control groups, which received extract of Althaea officinalis at doses of 200, 400, 800 mg/kg body weight respectively through gastric gavage and glibenclamide 5 mg/kg, for a period of 4 weeks. Diabetes was induced by streptozotocin (STZ) (60 mg/kg body weight).ResultsThe hydroalcoholic extract of Althaea officinalis significantly decreased blood glucose levels (P<0.05) in diabetic rats treated, at all doses (200, 400, 800 mg/kg). Significant improvement was also observed in dyslipidemia (p<0.05), caused by diabetes mellitus, as confirmed by reduced levels of total cholesterol, triglycerides, LDL and significantly elevated levels of HDL. Fasting blood glucose levels of glibenclamide treated rats 200 mg/kg doses of the extract were significantly lower than those in the diabetic control group (P<0.05). However levels of fasting blood glucose in the group treated with 400, 800 mg/kg doses of the extract had no significant difference, as compared to the group treated with glibenclamide (P<0.05).ConclusionResults of this study discovered significant hypolipidemic and hypoglycemic effects for the extract of Althaea officinalis in Wistar rats.Keywords: Althea officinalis, Diabetes, Dyslipidemia, Streptozotocin -
زمینه و هدفهورمون های تیروئیدی دارای نقش کلیدی در تنظیم متابولیسم و کارکرد تقریبا همه بافت های بدن هستند. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر عصاره هیدروالکلی گیاه خرفه بر سطح سرمی هورمون های تیروئیدی موش های صحرایی دارای هیپرکلسترلمیا انجام شد.روش بررسیاین مطالعه تجربی روی 60 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار طی مدت 21 روز انجام شد. موش ها به شش گروه ده تایی شامل کنترل بکر با رژیم غذایی عادی، کنترل مثبت با رژیم غذای چرب، تجربی دریافت کننده رژیم غذای چرب همراه با عصاره الکلی گیاه خرفه با دوز حداکثری 800 mg/kg، متوسط 400 mg/kg و حداقلی 200 mg/kg به صورت تزریق داخل صفاقی و آتورواستاتین به میزان 10 mg/kg به صورت گاواژ تقسیم بندی شدند. بعد از پایان دوره، مقادیر هورمون های تری یدوتیرونین (T3)، تیروکسین (T4)، هورمون محرک آزاد کننده تیروئیدی (TSH) و کلسترول سرم اندازه گیری شد.یافته هادر گروه های تجربی دریافت کننده عصاره گیاه خرفه و آتورواستاتین غلظت هورمون های تیروئیدی افزایش و میزان TSH کاهش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (P<0.05). غلظت سرمی کلسترول در گروه های دریافت کننده عصاره و نیز در گروه دریافت کننده آتورواستاتین نسبت به گروه کنترل مثبت کاهش معنی داری نشان داد (P<0.05).نتیجه گیریعصاره گیاه خرفه احتمالا با افزایش و ترشح هورمون های تیروئیدی در کاهش میزان کلسترول و TSH عمل می نماید.
کلید واژگان: هیپرکلسترولمی, گیاه خرفه, آتورواستاتین, T3, T4, TSH, کلسترولBackground And ObjectiveThyroid hormones have a key role in regulation of metabolism and function of the tissues. This study was carried out to evaluate the effect of alcoholic extract of Portulaca Oleracea on serum level of thyroid hormones in hypercholestrolemic rats.MethodsIn this experimental study, 60 adult male Wistar rats were randomly allocated into six groups including: control group with normal diet, fat diet group with high fat diet and interventional groups were received high fat diet and alcoholic extract of Portulaca Oleracea with maximum dose (800 mg/kg/bw), moderate dose (400 mg/kg/bw), minimum dose (200 mg/kg/bw) intraperitoneally for 21 days and finally, animals in atorvastatin group were received high fat diet with atorvastatin (10 mg/kg/bw, intraperitoneally) for 21 days. After the end of this period, T3, T4, TSH and total cholesterol measured for each animal.ResultsSerum level of T3 and T4 in the experimental groups which were received Portulaca Oleracea extract and atorvastatin group significantly increased in compared to controls (P<0.05). Serum level of TSH level significantly reduced in the experimental groups which were received Portulaca Oleracea extract and atorvastatin group in compared to controls (P<0.05). The serum total cholesterol level significantly reduced in the experimental groups which were received Portulaca Oleracea extract and atorvastatin group in compared to fat diet group (P<0.05).ConclusionPortulaca Oleracea extract with increasing of secretion of thyroid hormone reduced the total cholesterol and TSH animals with hypercholesterolemia.Keywords: Hypercholesterolemia, Portulaca Oleracea, Atorvastatin, T3, T4, TSH, Cholesterol -
زمینهمحققان تحقیق در عملیات در مورد نحوه انجام کار در سازمان ها به مدیران کمک می کنند و تصمیماتشان صرفا بر مبنای کارایی و اثربخشی ارزیابی می شود. در محیط کسب و کار جهانی امروز، سازمان ها با مسائل پیچیده ای مواجه اند، به همین خاطر رویکردهای اخلاقی توجه محققان زیادی را به خود جلب کرده است. این مقاله فرایند نوآورانه و نسبتا جدیدی با عنوان اخلاق گفتمانی را مورد ارزیابی قرار می دهد. رویکرد اخلاق گفتمانی با سیستم اخلاقیات سنتی تفاوت دارد. در سیستم اخلاقیات سنتی، تصمیمات اخلاقی بدون توجه به کمیته ها و مردمان واقعی درگیر در فرایند گفت وگو و تعامل مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این مقاله با استفاده از نظریه اخلاق گفتمانی، جنبه های اخلاقی مطرح در مسائل گوناگون، معیار عملکرد ما برای مواجهه با این مسائل، و جهانی که این مسائل به آن تعلق دارند، تشریح شد. همچنین در ادامه برای مواجهه با هر یک از این نوع مسائل، روش شناسی های خاصی ارائه گردید.نتیجه گیریمسائل جهان امروز پیچیده و چند بعدی هستند. مدیران نمی توانند به جنبه های اخلاقی مسائل بی توجه باشند. اخلاق گفتمانی نظریه مناسبی برای تشریح جنبه های اخلاقی مسائل می باشد. تحقیق در عملیات برای مواجهه با چنین مسائلی بایستی آمادگی لازم را داشته باشد، و روش شناسی های مناسبی را ارائه نماید.
کلید واژگان: اخلاق گفتمانی, تحقیق در عملیات سخت, تحقیق در عملیات نرم, روش شناسی انتقادی, روش شناسی ترکیبیBackgroundArtificial intelligence, from the beginning, was looking for simulating human behavior for machine, by following the human pattern. With the increasing development of this field of science and its success in simulation of some specific human behavior, even by removing some certain restrictions in the human pattern, the feasibility of simulating comprehensive human behavior, is increased and the emergence of new generation of machines is predisposed. This new generation of machine that has human capabilities comprehensively and acts more intellectually than humans, is addressed as "superintelligence". In principle delegation of any task to an intelligent agent needs to explain some questions, like degree of its autonomy of action and decision, and the degree of trust which can be vested in the outcomes it achieves. The intellectual superiority of this machine is a decisive reason in order to consider its ethical issues.ConclusionIn order to achieving an intelligent agent which is able to meet all expected goals in a safe manner, it would be necessary to create architecture towards the choice machine.Keywords: Artificial intelligent, Superintelligent, Machine ethics, Ethics -
آسیب پذیری بوم شناسی اصطلاحی عمومی است که می تواند در سطوح سلسله مراتبی مختلفی (جانداران، جمعیت، اجتماع، اکوسیستم و سیمای سرزمین) به کار رود. ارزیابی آسیب پذیری بوم شناختی در علوم محیطی از جمله در ارزیابی آثار و ریسک و پایش محیط زیست کاربردهای فراوانی دارد و از این لحاظ حائز اهمیت است. همچنین، آسیب پذیری بوم شناختی می تواند به منزله شاخصی برای ارزیابی کیفیت محیط زیست در نظر گرفته شود. ابتدا ماتریس آثار متقابل به منظور تحلیل سیستم ادراکی محیط زیست تشکیل شد. سپس، از طریق مقایسه درجه اهمیت عوامل اکولوژیکی با هم، جدول مربوط به فرایند تحلیل سلسله مراتبی لایه های عوامل اکولوژیکی برای تعیین ارجحیت لایه ها نسبت به هم تشکیل شد. بر اساس روش تحلیل توسعه ای نیز فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی برای وزن دهی به طبقات هر یک از لایه ها انجام گرفت. مهم ترین عاملی که در میزان آسیب پذیری اکولوژیک منطقه با استفاده از ماتریس اثر متقابل و روش AHP به دست آمد، فرسایش پذیری سنگ مادر بود که روی عوامل دیگر همچون عمق خاک، فرسایش بادی و آبی و عواملی از این قبیل، تاثیر بسزایی دارد. پس از استنتاج درجه ارجحیت طبقات و اهمیت لایه ها، امتیازات به دست آمده در نقشه های سامانه اطلاعات جغرافیایی اعمال و با استفاده از روش روی هم اندازی موزون نقشه آسیب پذیری بوم شناختی منطقه تهیه شد. با توجه به نقشه آسیب پذیری، نواحی غربی نسبت به دیگر قسمت های منطقه نقاط آسیب پذیری بیشتری دارند که لزوم توجه بیشتر به این مناطق را در طرح های مدیریتی نشان می دهد.
کلید واژگان: آسیب پذیری بوم شناختی, فرایند تحلیل توسعه ای, فرایند تحلیل سلسله مراتبی, ماتریس آثار متقابل, مجموعه حفاظت شده تورانIntroductionEcological vulnerability is a common term that can be used in different hierarchical levels (animate, population, community, ecosystem, and landscape). Ecological vulnerability evaluation has lots of applications in environmental sciences such as EIA, risk assessment and environmental monitoring. This represents the importance of the evaluation. This paper aimed at assessing ecological vulnerability of the protected area of Touran (in East of Iran) using a combination of three methods of overlay, i.e., reciprocal effects matrix, AHP, and EA. So far, a large number of researches have been published about these methods around the world and Iran, as well. Some works in Iran are “Degradation Model” and Jabbarian's work which has innovations in objectifying ecological vulnerability assessment with reciprocal effects matrix approach. We can also point to zonation of environmental vulnerable and sensitive areas in west of Fars Province with method of fuzzy logic approach and AHP. Different methods have been used around the world to assess ecological vulnerability. Some of these methods are FAHP and compound the methods of AHP and GIS and also Multiway Data Analysis (MDA) for detecting relations between indicators, Reciprocal of Fractal Dimension (SPCA) and compounding ecosystem sensitivity and landscape pattern. More diverse indices have been used in the field of ecological vulnerability, so far. Some of these indices are ecological Sensitivity (ES), Natural and Social Pressure (NSP), Ecological Recovery Capacity (ERC) and the others related with landscape such as Reciprocal of Fractal Dimension (FD), Isolation (FI) and Fragmentation (FN). In this paper, indices of Ecological Sensitivity are used because these data are available in Iran.Materials and MethodsProtected complex of Touran is in southeast of Shahroud City, southwest of Sabzevar City and in the north of great plain of Kavir in Semnan Province (from 55 to 57 E and from 34° 44' to 36° 22' latitude). For calculating ecological vulnerability, first of all the reciprocal effects m atrix must be prepared. In this method, a matrix of ecological factors in which if the points of an ecological factor effects on other factors they are given figure of one and otherwise figure of zero. In the next steps, the summation of rows and columns and the degree of importance of ecological factors is calculate based on following equation.Results And DiscussionThe most effective factor in ecological vulnerability that obtained through reciprocal effects matrix and AHP method (Fig. 1) was erodibility of soil.This factor affects extremely other factors such as soil depth, water erosion and wind erosion. The weight of this factor in AHP was obtained about 0.371. The climatology and elevation factors are lower than the erodibility of soil. They are with preference degrees of 0.161 and 0.137, respectively. In the end of the list both layers of soil depth and vegetation density are affected by other factors, with preferences degree of 0.16. Finally, the map of ecological vulnerability was obtained by weighted overlay of the layers and also by applying scales of classes for each layer. It is remarkable that location of the areas in sensitive geological zones, zones of deep soils, arid and warm climate, and wind erosion zones is determinant in vulnerability degree of those areas. These layers are converted into raster format and then overlaid by their weights; finally the map of ecological vulnerability was obtained as a result raster layer. For better land management, the area was classified by natural breaks method (Fig. 2) into four classes of resistant, subsensitive, sensitive, and vulnerable.ConclusionsAccording to vulnerability map of the area, western parts are more vulnerable relative to other areas. Furthermore, most of the areas are placed in class of sensitive. Therefore, the protected area must be recognized in different managerial levels for more conservational acts.Keywords: AHP, EA, ecological vulnerability, protected complex of Touran, reciprocal effects matrix -
مقدمه و اهدافهدف این مطالعه تعیین شاخص نابرابری ارائه خدمات مراقبت کودک در مناطق روستایی استان مرکزی، با توجه به فاصله خانه های بهداشت از مرکز شهرستان و استان است.روش کارشاخص های مورد نظر با استفاده از فهرست کنترل نظارت های گروهی انجام شده از سوی کارشناسان بهداشت خانواده ستاد مراکز بهداشت شهرستان های استان مرکزی، به صورت تصادفی، از خانه های بهداشت در هر یک از 10 شهرستان استان مرکزی در سال 1389 جمع آوری و امتیازدهی شده است. این شاخص ها شامل پایش پزشک از برنامه مراقبت های کودکان، مشارکت پزشک مرکز در اجرای راهبرد مانا طبق راهنمای وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، داشتن اطلاعات مناسب پزشک از محتوای کتابچه ها و روند کلی مراقبت ها درنظام مراقبت مرگ 59-1 ماهه بوده است. فاصله خانه بهداشت نیز بر اساس فاصله آن تا مرکز شهرستان و مرکز استان اندازه گیری شده است. برای تعیین نابرابری در شاخص های مورد نظر، از محاسبه شاخص غلظت (Concentration Index) و حدود اطمینان 95% استفاده شد.نتایج46 خانه بهداشت به صورت تصادفی انتخاب شدند. همه شاخص های غلظت محاسبه شده برای متغیرهای مورد مطالعه، کمتر از 1/0 بود که اختلاف آن ها با صفر معنی دار نبود (05/0P>). با توجه به داده های مطالعه حاضر، در ارائه خدمات مراقبت کودک بیمار و سالم در سطح خانه های بهداشت استان مرکزی، با توجه به فاصله خانه بهداشت از مرکز شهرستان و استان، تفاوتی وجود ندارد.نتیجه گیریبرای رسیدن به نگاهی جامعتر به مقوله عدالت در ارائه خدمات سلامت در شهر و روستا، بهتر است مطالعه حاضر برای ارزیابی دیگرخدمات ارائه شده در خانه های بهداشت استان مرکزی نیز انجام شود.
کلید واژگان: نابرابری, مراقبت کودکان, عدالت, مانا, پایشBackground and ObjectivesTo assess inequity of childhood health care package provision according to the distance of health houses from the town and the provincial capital in Markazi province (Iran).MethodsWe used 4 measures of childhood health care provision by family medicine program in randomly selected health houses in Markazi province. The measures included were monitoring of the childhood health by the GP (General Practitioner)، childhood disease management according to the Iranian MOHME guidelines، good knowledge of the GP about the content of the guidelines and good knowledge of the GP about the 1-59 month death registration system. These measures were estimated by a predefined، interviewer administered questionnaire. The distance of each selected health house was determined in each district health center. To assess the inequity of the measures we estimated concentration index and its 95% confidence interval using covariance method. P Values of greater than 0. 05 were considered as statistically insignificant.ResultsAbout 46 health house were randomly selected. All of the estimated concentration indices about the childhood care measures were less than 0. 1 and their differences with zero score were insignificant (p value> 0. 05).Conclusionaccording to the data of our study it seems there is no inequity between different health houses in accordance of their distance from district center and provincial capital. It seems necessary to measure other health indices to assess the inequity of the whole of the health care providing system.Keywords: Inequity, Childhood care, Equity, IMCI, Monitoring -
مقدمهنازایی یکی از مشکلات مهم بهداشتی - درمانی جامعه است و حدود 15-10% زوجین در سنین باروری از این معضل رنج می برند. بسته به علل نازایی، روش های تشخیصی و درمانی م تفاوتی برای آن و جود دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی نظریات اندیشمندان ایران اسلامی شامل رازی، ابن سینا و جرجانی در زمینه نازایی و تطابق آن با علم جدید است.مواد و روش هادر این مقاله سعی شده است از طریق دسترسی به منابع معتبر در قالب یک مقاله توصیفی، نظریات اندیشمندان ایران اسلامی در زمینه نازایی مورد بررسی واقع شود و با علم پزشکی امروز مقایسه گردد. جهت این کار با استفاده از کلیدواژه های مناسب و جستجوی الکترونیکی و دستی در منابع معتبر، اطلاعات گردآوری شده و به هدف محوری پژوهش پرداخته شده است.یافته هابر اساس بررسی متون انجام شده دلایل عمده ناباروری در تالیفات و نظریات اندیشمندان ایران اسلامی عبارت بودند از: مشکلات مربوط به رحم، آماس رحم، جابه جایی رحم، عفونت ها، مجاری منی و لوله های رحمی، علل روحی و روانی و غیره. همچنین راهکارهای پیشگیری و درمان های تجویزی نازایی تا حدود زیادی با موازین پزشکی نوین هم خوانی داشته است.نتیجه گیریبسیاری از روش های درمانی نازایی از نظر اندیشمندان ایرانی با علم پزشکی امروزی هم خوانی دارد که نشان دهنده پشتوانه علمی غنی تاریخ پزشکی اسلامی- ایرانی است.
کلید واژگان: ابن سینا, جرجانی, ناباروری, تاریخ پزشکی, رازیIntroductionInfertility is a serious health problem in approximately 10-15% of couples in reproductive ages suffering from this problem. Depending on the cause of infertility, there are a variety of diagnostic and therapeutic views. The aim of this study was to determine the scientific views of Islamic-Iranian physicians (Rhazes, Ibn sina and Jorjani) on infertility comparing with modern medicine.MethodsIn this paper through access to reliable sources in the form of descriptive articles, the scientific Islamic-Iranian views on fertility and infertility were compared with those of modern medicine. Data was collected with appropriate keywords using electronic and manual reliable resources and the central research goal was to give a comparative illustration about infertility in the past and modern medicine.ResultsAccording to review literature based on perspective of Islamic-Iranian medicine, the main reason of infertility includs; complication of uterus, uterous hypertrophy, uterous decoleman, infections, tuble semen, fallopian tuble, psychologhic factors and so on. Moreover Islamic-Iranian ways for prevention of fertility and treatment of infertility consistent with those of modern medicine.ConclusionThere are a lot of Iranian Islamic views on infertility which are in acordance with modern medicine, this support the scientific importance of Islamic-Iranian medical history which is a subject to be investigated by modern medicine.Keywords: Avicenna, Jorjani, Infertility, Medical history, Rhazes -
زمینه و هدفدیابت یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی جهان محسوب می شود سلولهای بتا مستعد تخریب توسط رادیکالهای آزاد هستند. با توجه به مکانیسمهای حجامت، تاثیر آن بر فاکتورهای بیوشیمیایی و استرس اکسیداتیو همزمان با دارو درمانی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد وروشدر این مطالعه کارآزمایی بالینی از 30 نفر از افراد دیابتی در دو طیف ابتدایی و انتهایی بیماری مراجعه کننده به مرکز دیابت، 5 میلی لیتر نمونه خون وریدی گرفته شد. این افراد علاوه بر دریافت درمان دارویی متفورمین و گلی بن کلامید پس از یک ماه مورد حجامت قرار گرفته و بعد از یک ماه مورد بررسی قرار گرفتند و نمونه های خون وریدی قبل و بعد از درمان از نظر شاخصهای دیابت و استرس اکسیداتیو مقایسه شدند. جهت ارزیابی پراکسیداسیون لیپیدی از تیوباربیتوریک اسید، برای اندازه گیری آنتی اکسیدان های تام سرم از روش FRAP و فاکتورهای بیوشیمیایی خونی با کیتهای پارس آزمون اندازهگیری شدند.
یافته ها: میزان هموگلوبینA1C، قند خون ناشتا، قند خون 2 ساعت پس از ناشتا، تری گلیسیرید، کلسترول، لیپوپروتئین با دانسیته پایین و همچنین لیپوپروتئین با دانسیته بالا نیز افزایش معنیداری را نشان داد و اسپارتات ترانسفراز در افراد دیابتیک پس از حجامت کاهش معنی دار را نشان داد(05/0p<).نتیجه گیریحجامت باعث بهبود فاکتورهای خونی در افراد دیابتیکی میشود و پیشنهاد میگردد که به عنوان درمان مکمل در افراد دیابتی نوع 2 مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: حجامت, دیابت, استرس اکسیداتیو, پارامترهای بیوشیمیایی خونBackgroundDiabetes mellitus is one of the most important health problems in the world. B-cells are susceptible to damage by free radicals. Noticing the mechanism of cupping, this study was carried out to evaluate the effect of cupping together with drug therapy on biochemical factors and oxidative stress.Materials And MethodsIn this clinical trial, 5ml of intravenous blood was obtained from diabetic patients in beginning and late stages of this disease who referred to a diabetes center. In addition to receiving metformin and glibenclamide, the patients underwent cupping after one month and were analyzed one month later. Blood samples obtained one month before and after the treatment were compared in terms of diabetes and oxidative stress indicators. To evaluate lipid peroxidation, TBA method was used and FRAPS method was employed to measure total serum antioxidants and blood factors by Pars Azmon kit.ResultsHemoglobin A1C, fasting blood sugar, blood sugar 2 hours after fasting, triglycerides, cholesterol, and low-density lipoprotein as well as high-density lipoprotein showed significant increases. Aspartate transferase in diabetic patients significantly decreased after phlebotomy (p<0.05).ConclusionCupping improves blood factors in diabetic patients and it is recommended to be used as a complementary treatment in patients with diabetes type II. -
در قرآن کریم حضرت حق می فرماید «خوردن عسل برای مردم شفاء است» «فیه شفاء للناس»، واژه «شفاء» در قرآن، دربارهی خوردنی ها به کار نرفته است، مگر برای عسل و نام یک سوره از قرآن، اختصاص به نحل (زنبور عسل) داده شده است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اهمیت عسل از دیدگاه قرآن و علم پزشکی صورت پذیرفت. مطالعه حاضر یک پژوهش مروری بوده که با بررسی متون و از طریق جستجوی اینترنتی و دستی خواص درمانی عسل را از دیدگاه قرآن و علم پزشکی مورد مطالعه قرار داده است. در علم پزشکی ثابت شده است که عسل به دلیل رطوبت پایین، فشاراسمزی بالا و اسیدی بودن سبب توقف رشد عوامل عفونت زا می شود و پوشش استریلی روی زخم ها ایجاد می کند، پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «لم یستشف المریض بمثل شربه العسل» «هیچ مریضی، به مانند نوشیدن عسل شفاء پیدا نمی کند.».بررسی ها نشان می دهد عسل برای درمان یا تقویت یا پیش گیری امراض پوستی، تقویت رشد طفل، سرطان، تنفس، کبد، صفرا، چشم و گوش، بینی و غیره مؤثر است. تاثیر عسل طبیعی در بهبودی زخم های دیابتی، زخم سالک، کاربرد موضعی عسل بر زخم باز پوست موجب تسریع روند التیام زخم می شود. مصرف خوراکی شربت عسل خرما می تواند موجب افزایش میزان پیشرفت طبیعی زایمان و انقباضات موثر رحم شده و در نتیجه نیاز به سزارین را کاهش می دهد. با بررسی متون انجام شده می توان نتیجه گرفت که تاکید قرآن بر استفاده از عسل در رژیم غذایی و اشاره به خاصیت شفادهندگی آن برای مردمان بی سبب نبوده و امروزه نیز علم پزشکی تایید کننده خاصیت درمانی عسل برای بسیاری از بیماری ها می باشد.
In the Holy Quran, it is stated that “eating honey has healing for people” “Fihe shefaho lenas”. The word “healing” in Quran has not been used about any other food but honey and one Sura in Quran is dedicated to Nahl (bee). This study investigates the importance of honey from the perspective of Quran and medicine. This review article investigated the therapeutic properties of honey from the perspective of Quran and medicine through text analysis and manual and online search. Medicine has proven that honey due to its low moisture, high osmosis, and high acidity inhibits the growth of infectious agents and creates a sterile coat on the wound. Prophet Mohammad said, “Lam yastashfeo almariz bemasale sharbato olasal”, meaning that nothing cures the sick person the way honey does. Studies have shown that honey is effective in strengthening child development and treatment, prevention, and improvement of skin, respiratory, liver, gallbladder, eyes, ears, and nose diseases and cancer. The application of natural honey to healing diabetic and cutaneous ulcers and the topical application of honey to open wounds can accelerate the healing process. Oral administration of dates honey syrup can enhance the natural progression of delivery and womb contractions which decrease the need for cesarean. It can be concluded from the review of the literature that emphasis of Quran on the use of honey in diet and its reference to the healing property of honey for people has not been without a cause. Modern medicine also verifies the curative properties of honey for many diseases.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.