به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مجید میرلطیفی

  • علی سنگتراشان، مجید میرلطیفی*، حسین دهقانی سانیج

    تحقیق حاضر در راستای بهبود بهره وری آب با اعمال برخی فناوری های به زراعی مانند تغییر روش های خاک ورزی، اصلاح ابعاد کرت آبیاری، تغییر ارقام گیاهی و اصلاح برنامه کودی در هشت مزرعه کشاورزان (چهار مزرعه تیمار و چهار مزرعه شاهد) در شهرستان های بناب، اسکو و عجب شیر واقع در حوضه ی شرقی دریاچه ارومیه در سال زراعی 95-1394 اجرا گردید. در مزارع تیمار، فناوری های پیشنهادی بدون اعمال مدیریت کشاورزان انجام شد و در مزارع شاهد کشاورزان به صورت سنتی و بر اساس دانش بومی خود و تجربه قبلی اقدام به انجام عملیات کاشت، داشت و برداشت نمودند. آب ورودی به مزارع ، رطوبت خاک در عمق توسعه ریشه در طول فصل رشد، و شاخص های مرتبط با رشد و تولید گیاه در زمان برداشت در همه مزارع اندازه گیری گردید. شاخص های بهره وری آب (Wp)، کارایی مصرف آب (WUE) و بهره وری اقتصادی آب (WPe) برای هریک از مزارع محاسبه شد. نتایج نشان داد که در مزارع تیمار نسبت به شاهد، آب مصرفی به میزان 9% کاهش و عملکرد محصول 34% افزایش داشت. نیز، در مقایسه با مزارع شاهد، فناوری های اعمال شده در مزارع تیمار به طور متوسط منجر به افزایش شاخص های Wp ، WUEو WPe به ترتیب به میزان 38%، 31% و 56% گردید.

    کلید واژگان: آب مصرفی, تبخیر-تعرق واقعی, روش خاک ورزی, مدیریت آب در مزرعه
    Ali Sangtarashan, Majid Mirlatifi *, Hosein Dehghani Sanij

    This research was performed to improve water productivity by changing a number of farmers' field practices such as tillage, dimensions of the irrigation borders, using newly released plants varieties, and improving fertilizer management in eight farms located in the Oskoo, Ajabshir, and Bonab cities, all parts of the eastern Uromieh Lake Basin, during 2015-2016 growing season. The adopted farm practices were applied in the treatment farms, while in the control farms, all the farming operations were implemented according to the local traditional practices. In all farms, the flow rates diverted to each farm, the soil moisture content in the root zone during the growing season, and indices related to the growth and yield of crops were measured. The indices of water productivity (WP), water use efficiency (WUE) and water economic productivity (WPe) were calculated. Water consumption was lower up to 9% while crops yields of the treatment farms were higher up to 34%, as compared with the control farms. According to the results, on average, implementation of applied technologies in the treatment farms increased WP, WUE, and WPe by 38%, 31%, and 56 %, respectively, as compared to the control farms.

    Keywords: actual crop evapotranspiration, Consumptive water, Farm water management, Tillage method
  • ساناز محمدی، مجید میرلطیفی*، حسین دهقانی سانیج، مهدی همایی

    اخیرا فناوری نوینی با نام مدیریت پالسی در آبیاری قطره ای با هدف بهبود توزیع رطوبت در خاک و افزایش بهره وری آب  مورد توجه قرار گرفته است. مدیریت پالسی شامل استفاده از فازهای مختلف قطع و وصل جریان در فرآیند آبیاری می باشد به طوری که چرخه قطع و وصل جریان تا زمان اعمال کامل عمق آبیاری ادامه می یابد. در این پژوهش تاثیر آبیاری قطره ای پالسی و زمان بندی اعمال پالس ها بر عملکرد، اجزای عملکرد و بهره وری آب ذرت علوفه ای طی دو دوره رشد بهاره و تابستانه بررسی شد. آزمایش ها به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. چهار تیمار آبیاری پالسی شامل کاربرد عمق آب آبیاری در یک، دو، سه و چهار پالس (P1, P2, P3, P4) و دو تیمار زمان بندی مدت قطع جریان به صورت یک برابر و سه برابر مدت زمان وصل جریان در هر پالس (T1, T2) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر متقابل تیمارهای مورد بررسی بر عملکرد، اجزای عملکرد و بهره وری آب معنی دار (به ترتیب در سطح یک و 5 درصد) است. بیشترین عملکرد خشک و بهره وری آب مربوط به تیمار T2 P4  برابر با 86/25 تن بر هکتار و 95/5 کیلوگرم بر مترمکعب (میانگین دو دوره رشد) بود که حدود 17 درصد نسبت به تیمار T1 P1 بیش تر می باشد. افزایش چهار برابری تعداد پالس های آبیاری باعث افزایش شش و 17 درصدی پارامترهای مورد بررسی به ترتیب در تیمارهای T1 و T2 شد. بنابراین با توجه به نتایج مثبت افزایش زمان قطع جریان در آبیاری قطره ای پالسی، پیشنهاد می شود در صورت استفاده از این فناوری نسبت زمان قطع به وصل جریان افزایش یابد.

    کلید واژگان: آبیاری قطره ای پالسی, بهره وری آب, زمان قطع جریان, عملکرد محصول, مدیریت آبیاری
    Sanaz Mohammadi, Majid Mirlatifi *, Hossein Dehghanisanij, Mehdi Homaee

    Water scarcity across the world has led researchers to develop a new irrigation technique called pulsed drip irrigation in order to improve soil moisture distribution as well as to increase water productivity. Pulsed drip irrigation refers to irrigating for a short period then waiting for another short period and repeating this On-Off cycle until the entire irrigation depth is applied. In this study, the combined effects of pulsed drip irrigation and its On-Off time duration on yield, yield components and water productivity of silage maize under two growing seasons (spring and summer) were evaluated. The selected experimental design was split-plot in completely randomized block design with three replicates. The treatments were consisted of four pulsed drip irrigations (P1, P2, P3, P4) and two Off-Time duration, 1 and 3 times of On-Time duration in a pulse (T1, T2). Results indicated that the interaction of the studied treatments on yield, yield components and water productivity of silage maize is significant. The maximum dry yield and water productivity was 25.86 (ton/ha) and 5.95 (kg/m3) in (T2 P4) treatment (average of two growing seasons) which increased by about 17% compared to (T1 P1) treatment. Increasing the number of irrigation pulses to four times lead to 6% and 17% increase in the studied parameters, respectively, in T1 and T2 treatments. Consequently, based on the positive effect of increasing the Off-Time duration in applying pulsed drip irrigation with high flow rate, it is suggested that the ratio of Off-Time to On-Time duration should be increased.

    Keywords: Irrigation management, Off-Time duration, pulsed drip irrigation, Water Productivity, yield
  • محمدحسن قره داغی، مهدی همایی**، مجید میرلطیفی*، علی اکبر نوروزی

    برآورد با دقت مناسب تبخیر- تعرق مرجع برای مدیریت و برنامه ریزی بهینه آبیاری ضروری است. همچنین، دستیابی به پیش بینی های میان مدت دقیق پارامترهای موثر در برآورد تبخیر- تعرق مرجع عنصری کلیدی برای برنامه ریزی پویای آبیاری است. این پژوهش با هدف بررسی اثر استفاده از پیش بینی های مدل منطقه ای WRF برای افزایش دقت برآورد تبخیر- تعرق مرجع انجام گردید. از این رو دقت و صحت برونداد و در نتیجه کارآیی پیش بینی های 24، 48، 72، 96 و 120 ساعته مدل برای برآورد تبخیر-تعرق مرجع ارزیابی شد. به همین منظور خروجی مدل برای چهار ایستگاه قزوین، اسماعیل آباد، کرج و هشتگرد در یک دوره سه ماهه (می تا ژوییه سال 2018 میلادی) استخراج و با میانگین ده روزه دوره ی پایه و داده های هواشناسی سال 2018 در ایستگاه های متناظر مقایسه شد. نتایج نشان داد که نرخ تغییرات تبخیر- تعرق مرجع ده روزه (میانگین تمامی ایستگاه ها) در دوره ی مورد مطالعه نسبت دوره ی پایه به ترتیب 9/20- ، 12/8- و 83/7 درصد است. این درصد نرخ تغییرات نشان دهنده انحراف مقدار تبخیر- تعرق مرجع در دوره ی موردمطالعه نسبت به دوره ی پایه است و بیانگر لزوم استفاده از پیش بینی های میان مدت در برآورد صحیح تبخیر- تعرق مرجع است. دامنه ی تغییرات ضریب تعیین (R2)  برونداد مدل بین 813/0 تا 921/0 به دست آمد. با توجه به آماره های مورد بررسی، برونداد مدل برای همه ی ایستگاه ها و طول دوره های پیش بینی 24، 48، 72، 96 و 120 ساعته با دقت زیاد و مناسب ارزیابی شده و استفاده از آن موجب افزایش دقت برآورد تبخیر- تعرق مرجع می گردد. یافته ها نشان داد که نه تنها از نظر هماهنگی زمانی، بلکه به لحاظ مقدار نیز همانندی بسیار زیادی بین مقادیر برآورد شده تبخیر- تعرق مرجع حاصل از پس پردازش آماری برونداد مدل پیش بینی و تحقیقاتی آب و هوا (WRF) با مقادیر محاسبه شده تبخیر- تعرق مرجع توسط داده های ایستگاه های هواشناسی متناظر در نقاط مورد مطالعه وجود دارد.

    کلید واژگان: تبخیر- تعرق مرجع, برنامه ریزی آبیاری, پیش بینی های میان مدت هواشناسی, مدل منطقه ای WRF
    MohammadHassan Gharahdaghi, Mehdi Homaee *, Majid Mirlatifi, Aliakbar Noroozi

    An accurate estimation of reference evapotranspiration is crucial for optimal irrigation scheduling and management. Also, achieving accurate medium range forecasts of effective parameters in estimating reference evapotranspiration is a key component for dynamic irrigation scheduling. This study was aimed to investigate the effect of using Weather Research and Forecasting Model (WRF) regional forecasts to increase the accuracy of reference evapotranspiration estimation. Consequently, the precision and accuracy of the model, and the outcome of forecasts performance at 24, 48, 72, 96, and 120-hours were evaluated to estimate the reference evapotranspiration. For this purpose, the output of the model for four stations including Qazvin, Esmaeil-Abad, Karaj and Hashtgerd were extracted for a period of three months (May-July, 2018) with a 10-days average of the base period. The weather data of 2018 at these stations with the corresponding ones were compared afterwards. The results indicated that the 10-days reference evapotranspiration (average of all stations) in the study period, according to the base period were -20.9, -8.12 and 7.83 percent, respectively. These variations reflects the deviation of the reference evapotranspiration value in the study period in comparison with the base period, indicating the need for using medium-range forecasting in order to correct reference evapotranspiration estimates. The range of determination coefficient (R2) of model output was obtained to be between 0.813 and 0.921. Due to the statistics, the model output for all stations and the lead-time forecasting periods of 24, 48, 72, 96 and 120 hours can be evaluated with high accuracy and its application would enhance the accuracy of reference evapotranspiration estimates. According to the results, not only in terms of time coordination, but also in terms of quantity, there was a high similarity between the estimated values of evapotranspiration derived from its post-statistical output of the (WRF) with calculated values.

    Keywords: Reference Evapotranspiration, Irrigation scheduling, Medium-Range Weather Forecasts, WRF Regional Model
  • محمد کاوند، کاظم ارزانی*، محسن برزگر، مجید میرلطیفی
    عارضه سفیدشدگی آریل به شدت کیفیت میوه انار را تحت تاثیر قرار می دهد. به منظور مطالعه برخی عوامل مدیریتی در باغ های انار و تاثیر آن ها بر کاهش شدت سفیدشدگی آریل انار رقم ملس ترش ساوه، اثر استفاده از سایبان، محلول پاشی کائولین، تنک میوه وآبیاری تکمیلی آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار در ایستگاه ملی تحقیقات انار ساوه در دو سال باغی 1393 و 1394 بررسی شد. تیمارها شامل محلول پاشی کائولین 3% در چهار نوبت، تنک میوه 30% چهل روز بعد از گلدهی، آبیاری تکمیلی از هشتاد روز بعد از گلدهی، ترکیبی از تیمار های کائولین و تنک میوه، ترکیبی از تیمار های کائولین، تنک میوه و آبیاری تکمیلی، شاهد با مدیریت باغدار، استفاده از کود حیوانی به همراه محلول پاشی نیترات کلسیم و سولفات پتاسیم به نسبت 3 در هزار و استفاده از سایبان، آبیاری تکمیلی و محلول پاشی کائولین بودند. شاخص عارضه سفیدشدگی آریل، فراوانی نسبی میوه های سالم و میوه های دارای عارضه، و خصوصیات کمی و کیفی میوه و آب میوه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تیمار محلول پاشی کائولین اثر معنی داری در کاهش عارضه نداشت. تیمار سایبان به همراه آبیاری تکمیلی و محلول پاشی کائولین، شاخص عارضه سفیدشدگی آریل را تا حدود 24% کاهش داد و بر فراوانی میوه های سالم تا حدود 96% افزود. تیمار تنک میوه شاخص عارضه سفیدشدگی آریل را تا حدود 69% افزایش داد و بر فراوانی میوه های دارای عارضه تا حدود 91% افزود.تیمار آبیاری تکمیلی به تنهایی اثر مثبتی در تعدیل شاخص عارضه سفیدشدگی داشت، اما شدت عارضه تحت تاثیر تنش دمای بالا، رطوبت نسبی پایین هوا و کیفیت آب آبیاری نیز قرار داشت. استفاده از پوشش سایبان روی درختان، افزایش مواد آلی خاک، محلول پاشی عناصر پتاسیم و کلسیم در طول فصل رشد و کاهش فواصل آبیاری از راهکارهای موثر در کاهش عارضه سفیدشدگی آریل و بهبود کیفیت میوه در باغ های انار است.
    کلید واژگان: انارPunica granatum L)), عارضه فیزیولوژیکی, آنتوسیانین, کائولین, تنک میوه, سایبان
    M. Kavand, K. Arzani *, M. Barzegar, M. Mirlatifi
    Aril color whitening or browning (AB) in pomegranate fruit is a physiological disorder that critically decrease fruit quality and market acceptability. To find the effects of cun screen, kaolin application, fruit thinning, supplementary irrigation and fertilizer on decreasing aril browning disorder of the pomegranate (Punica granatum L. cv. ‘Malase Torshe Saveh’), an experiment was carried out in Saveh using a complete randomized block design with three replications. Treatments were 1) 3% kaolin application at 40 days after full bloom (DAFB), 2) fruit thinning at 40 DAFB, 3) supplementary irrigation at 80 DAFB, 4) fruit thinning with kaolin application, 5) supplementary irrigation combination with fruit thinning and kaolin application, 6) control with conventional management, 7) Animal manure application with foliar spray of the potassium sulfate and Nitrate calcium, 8) sunscreen combination with kaolin application and supplementary irrigation. The experiment was carried out in 2014 and 2015 in a commercial pomegranate orchard, in Saveh, Iran. The physicochemical properties of the pomegranate fruits were measured. Results showed that the kaolin application had no significant effect on the aril browning disorder, but the sunscreen treatment combined with supplementary irrigation and kaolin application reduced the aril browning index (24%) and increased the abundance of non-affected fruit (%96), conversely the fruit thinning increased aril browning index (69%) and reduced the abundance of non-affected fruits. Moreover, the supplementary irrigation had positive effect toameliorate the aril browning disorder, but the aril browning was also influenced by high temperature, low relative humidity and water quality. Overhead sunscreen, increase soil organic matter, foliar application of potassium and calcium during the growing season and irrigation with fewer intervals can ameliorate the pomegranate aril browning disorder and improve the fruit quality.
    Keywords: Pomegranate (Punica granatum L.), physiological disorder, anthocyanin, kaolin, fruit thinning, sunscreen
  • هادی مدبری، مجید میرلطیفی*، محمدعلی غلامی
    بیش از 75 درصد اراضی زیر کشت برنج کشور در استانهای شمالی یعنی مازندران، گیلان و گلستان قرار دارد. بنابراین تعی ین مقدار آب مورد نیاز برنج بر ای برنامه ریزی منابع آب، دار ای اهم یت بس یار ز یادی میباشد. بدین منظور، ای ن پژوهش در سال 1389 در زم ینهای شالیزاری شهرستان صومعه سرا (منطقه دشت مرداب) در استان گیلان برای تعیین ضریب گیاهی و تبخیر- تعرق گیاه برنج ارقام هاشم ی و خزر با استفاده از 4 لا یسیمتر زه کشدار انجام شد. نتایج نشان می دهد که محدوده تغ ییرات تبخ یر- تعرق برنج ارقام هاشم ی و خزر در طول 6 م یلیمتر در روز متغ یر م یباشد. تبخیر- تعرق گ یاه برنج در دوره رشد (از مرحله نشا تا برداشت محصول) در / 2 تا 3 / فصل رشد بین 4 ارقام هاشمی و خزر به ترتیب 429 و 456 میلیمتر به دست آمد. تبخیر- تعرق گیاه مرجع با روش فائو- پنمن- مانتیث محاسبه گردید و بر 1 به دست آمد. این ضریب برای رقم خزر به / 1 و 1 /4، 1/ اساس آن ضر یب گیاهی برنج هاشمی در مرحله اول، میانی و رسیدن به ترتیب 1 1 حاصل شد. / 1 و 2 /3، 1/ ترتی
    کلید واژگان: تبخیر, تعرق برنج, ضریب گیاهی, لایسیمتر, رقم هاشمی, رقم خزر, گیلان
    H. Modabberi, M. Mirlatifi *, M. A. Gholami
    Since more than 75% of the rice fields in Iran are located in the Northern provinces i.e. Mazandaran, Guilan, and Golestan; identifying the crop water requirement of rice fields is essential for water resources planning in the Northern provinces. The objective of this research was to ascertain the crop water requirement of two rice cultivars namely Hashemi and Khazar in Guilan province during 1389 growing season. Four iron barrels with diameter of 56 cm were used as lysimeters to grow the cultivars mentioned. According to a simple volume balance approach the crop water use of the four lysimeters were determined during the growing season. The elements of volume balance approach such as the depths of drainage, precipitation, and irrigation were recorded daily and the average of 5-day and 10-day periods were reported. The daily rice crop water use during the growing season was found to range from 2.4 to 6.3 mm/day with a seasonal crop water use ranging from 430 to 470 mm for Hashemi and Khazar cultivars, respectively. Daily reference evapotranspiration was computed by the FAO-Penman-Montith equation and accordingly rice crop coefficients were computed. The crop coefficient of Hashemi variety was found to be 1.1, 1.3, and 1.1 during the initial, mid, and end growth stages, respectively. In addition, the aforementioned parameters for Khazar variety were 1.2, 1.3, and 1.1.
    Keywords: Evapotranspiration of Rice, Crop Coefficient, Lysimeter, Guilan
  • فاطمه کاراندیش، مجید میرلطیفی، علی شاهنظری، فریبرز عباسی، مهدی قیصری
    مسئله بحران آب در سال های اخیر و مصرف بیش از 70 درصد منابع آب شیرین در بخش کشاورزی آب لزوم اصلاح روش های آبیاری را، به منظور افزایش بهره وری آب، آشکار می سازد. در این مطالعه تاثیر اعمال پنج تیمار آبیاری کامل (FI)، کم آبیاری ناقص ریشه در دو سطح 75 درصد (PRD75) و 55 درصد (PRD55)، و کم آبیاری معمولی در دو سطح 75 درصد (DI75) و 55 درصد (DI55) بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت طی دو فصل زراعی 1389 و 1390 در سطح مزرعه بررسی شد. نتایج نشان داد اختلاف مقادیر برخی صفات کمی محصول در تیمارهای PRD با FI کمتر از این اختلاف بین تیمارهای DI با FI بود. میزان عملکرد دانه در تیمار PRD75، به مثابه مهم ترین جزء اقتصادی، اختلاف معناداری با تیمار آبیاری کامل نداشت و این اختلاف در هر دو سال کمتر از 10 درصد بود. به علاوه، اندازه گیری مقادیر رطوبت خاک حاکی از آن است که به رغم دادن آب کمتر در تیمار PRD75 در مقایسه با FI و وجود تنش رطوبتی مقادیر جذب رطوبت در آن تیمار بیشتر از سایر تیمارهای کم آبیاری بود. اعمال تیمار PRD75، ضمن ممانعت از کاهش معنادار عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت و همچنین کاهش 25 درصد مصرف آب در طول دوره اعمال تیمار، موجب افزایش بهره وری آب، به ترتیب، 16 و 20 درصد افزایش در سال های 1389 و 1390 شد و می تواند روشی مطمئن برای کنترل مصرف آب در استان مازندران به شمار رود.
    کلید واژگان: تنش رطوبتی, ذرت, رطوبت خاک, مازندران
    Fatemeh Karandish, Majid Mirlatifi, Ali Shahnazari, Faribourz Abbasi, Mahdi Gheisari
    An Application of new irrigation methods to increase water use efficiency is essential، due to global water shortages، and as well a consumption of more than 70% of fresh water in the agricultural sector. In this study، the effect of Full Irrigation (FI)، Partial Root-zone Drying (PRD) treatments at two levels (provision of 75% of ET (PRD75) and 55% of ET (PRD55)) vs. Deficit Irrigation treatments at the same levels (75% (DI75) and 55% (DI55)) on yield and yield components of maize under a complete randomized design and under open filed conditions has been investigated during two growing seasons (2010 and 2011). Results revealed that the differences (for some yield components)، between FI and PRD treatments were lower than those observed between FI and DI treatments. Results also indicated that the level of kernel yield، (in PRD75 treatment)، as the most economical constituent of yield trait، was not significantly different from that of FI treatment (the difference being less than 10% for each year). An assessment of soil water content revealed that in PRD75 treatment plant water uptake was more efficient. Therefore، it can be concluded that PRD75 treatment، which resulted in a non-significant decrease of yield and yield components and while resulting in a 25% decrease in water use during the treatment periods (increase in water use efficiency of 16% and 20% during years 2010 and 2011 respectively)، would be a promising water-saving method as in MazandaranProvince.
    Keywords: Maize, Mazandaran, Soil water content, water deficit
  • حسین انصاری، مجید میر لطیفی، علی اصغر فرشی
    برای بررسی تاثیر کم آبیاری و تنش آبی بر روی عملکرد ذرت زودرس تحقیقی برروی سه رقم ذرت زودرس (ارقام 301، 303 و 315)با سه تکرار در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی ورامین انجام شد. در این تحقیق با استفاده از سیستم آبیاری بارانی تک شاخه ای مدل هنکس اقدام به ایجاد 6 سطح مختلف آبیاری در دو طرف لوله آبرسان گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که عملکرد و اجزای عملکرد ذرت در اثر تنش رطوبتی افت محسوسی داشته و مقدار محصول از پتانسیل خود تقلیل می یابد، اما این افت عملکرد روند یکنواخت و مشخصی را نداشته است. ضریب حساسیت گیاه به تنش رطوبتی (Ky) برای هریک از ارقام 301، 303 و 315 ذرت به ترتیب معادل 427/1، 354/1 و 367/1 بدست آمد. این ضریب نشان داد که حساسیت هر سه رقم نسبت به تنش آبی ناشی از کم آبیاری تقریبا یکسان است. نتایج همچنین نشان دادند که بیشترین کارآیی مصرف آب در سطح آبیاریI6 (آبیاری کامل) نبوده، بلکه برای ذرت رقم 301 و 303 در سطح آبیاری I5 و برای رقم 315 در سطح آبیاری I4 بیشترین کارآئی مصرف آب را داشتند و ذرت رقم 315 بیشترین کارآیی مصرف آب را در بین ارقام در کلیه سطوح آبیاری دارا بود. تغییرات افت نسبی عملکرد و راندمان تولید در سطوح مختلف آبیاری برای هر سه رقم تقریبا یکسان بود. بطور متوسط به ازاء یک درصد کاهش رطوبت نسبت به سطح I6 عملکرد کاهشی معادل 4/1 درصد نسبت به این سطح داشت.
    کلید واژگان: کم آبیاری, تنش آبی, کارآئی مصرف آب, ذرت
  • ارزیابی توابع کاهش عملکرد گندم در شرایط توام شوری و کم آبی
    علیرضا کیانی، مهدی همایی، مجید میر لطیفی
    برای بیان چگونگی جذب آب بوسیله ریشه گیاهان تحت تنش، توابع ریاضی متعددی ارائه شده است. این توابع در صورتی که پیش بینی درستی از واکنش گیاه در شرایط تنش ارائه دهند، ابزار مفیدی برای برنامه ریزی و مدیریت آبیاری به شمار می آیند. در این پژوهش پنج تابع شامل توابع جمع پذیر و ضرب پذیر وان گنوختن، دیرکسن و همکاران، وان دم و همکاران و همایی و همکاران که عملکرد نسبی گیاه را در شرایط شوری و کم آبی پیش بینی می کنند، ارزیابی شدند. داده های مورد نیاز این مطالعه به استناد نتایج یک طرح پژوهشی که به مدت دو سال زراعی (81-1380 و 82-1381) در شمال گرگان و در مزرعه تحت کشت گندم به اجرا در آمده بود مبنای تحلیل قرار گرفتند. پژوهش فوق دارای چهار سطح آب 50 (W1)، 75 (W2)، 100 (W3) و 125 (W4) درصد نیاز گیاه و چهار سطح شوری آب آبیاری 5/1 (S1)، 5/8 (S2)، 5/11 (S3) و 2/14 (S4) دسی زیمنس بر متر بود که در یک آزمایش کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد گرچه کاهش عملکرد به واسطه وجود توام شوری و کم آبی در محیط جمع پذیر است، ولی اثر کمی هر کدام از تنش های اشاره شده بر عملکرد یکسان نبوده و اثر توام شوری و کم آبی کمتر از مجموع اثرات هر یک از تنش های فوق می باشد. ارزیابی مدل های مورد بررسی نشان داد، مدل پیشنهادی همایی و همکاران و مدل ضرب پذیر وان گنوختن بهتر از مدل های دیگر کاهش عملکرد نسبی را پیش بینی می کنند.
    کلید واژگان: شوری, کم آبی, گندم, مدل های جذب آب, گرگان
  • مدل آماری برآورد تبخیر از سطح مخزن چاه نیمه سیستان به روش بیان حجمی
    پیمان دانش کار آراسته، مسعود تجریشی، مجید میرلطیفی، بهران ثقفیان
    به کمک معادله بیلان می توان تبخیر از سطح آزاد آب را برآورد نمود. از این روش برای تعیین میزان تبخیر از سطح مخزن چاه نیمه سیستان بهره گیری شده است. نه سال اطلاعات روزانه جریان های ورودی و خروجی، آمار نوسان سطح مخزن، بارش، تبخیر از تشت تبخیر کلاس A و سرعت باد مورد استفاده قرار گرفته است. اطلاعات در دو گروه همگن آماری مربوط به سال های خشک و سال های نرمال- مرطوب طبقه بندی گردید و گام های زمانی 5 و 10 روزه برای توسعه مدل آماری به کار گرفته شد. معادله بیلان برای تعیین ضریب تشت تبخیر به دو صورت مقدار ثابت و تابعی از سرعت باد تعریف گردید. برای مورد اول مقدار ثابت 55 / 0 و برای روش دوم ضریب متغیری بین 5 / 0 تا 77 / 0 به دست آمد. در مرحله توسعه روابط، آزمون F در سطح اعتماد 99 درصد و همچنین در مرحله صحت یابی، آزمون K2 در سطح اعتماد 99 درصد مدل را تایید کرد. آنالیز حساسیت نشان داد که مدل با ضریب ثابت در گام های زمان 5 و 10 روزه و گروه های همگن آماری از حساسیت یکسانی برخوردار است در حالی که با ضریب متغیر، حساسیت نسبت به عرض از مبداء بیشتر از شیب تابع باد بوده، مدل نسبت به گام های زمانی 5 و10 روزه از حساسیت یکسانی برخوردار است. از طرف دیگر، در گروه سال های نرمال- مرطوب، حساسیت به ضرایب مزبور کمتر از گروه سال های خشک می باشد.
    کلید واژگان: بیلان آب, تبخیر از سطح آزاد آب, تحلیل حساسیت, چاه نیمه, سیستان, صحت یابی, مدل آماری
  • علیرضا کیانی، مجید میر لطیفی، مهدی همایی، علی محمد چراغی
    در این تحقیق اثر کمیت و کیفیت های مختلف آب آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم در منطقه شمال شرقی آق قلا از توابع شهرستان گرگان مورد بررسی قرار گرفت. چهار سطح مقدار آب شامل(W1)50، (W2)75،(W3)100 و (W4)125 درصد نیاز گیاه به همراه چهار سطح شوری (S1)1.6،(S2)7.9، (S3)10.8 و(S4)13.6 دسی زیمنس بر متر با سه تکرار در یک آزمایش کرت های خردشده به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با عامل اصلی رژیم های آبیاری و عامل فرعی شوری در شرایط مزرعه ای به اجرا درآمده است. نتایج نشان می دهد که عملکرد گندم تحت تاثیر رژیم های مختلف آبیاری (احتمال کمتر از 5 درصد) و شوری (احتمال کمتر از10 درصد) قرار گرفته است. از نظر اجزای عملکرد، رژیم های مختلف آبیاری و شوری بر تعداد خوشه بی تاثیر و بر وزن دانه و تعداد دانه در خوشه موثر واقع شده اند.مقدار مصرف فصلی آب توسط گیاه با افزایش مقدار آب آبیاری، افزایش ولی با افزایش مقدار شوری کاهش یافته است،به طوری که در تیمار چهارم آبیاری (W4) مقدار آب مصرف شده توسط گیاه در تیمار S4 معادل 88 درصد تیمار S1 بود.توزیع فصلی رطوبت و شوری در پروفیل خاک نشان داد که با افزایش شوری مقدار رطوبت در خاک افزایش یافته و بیشترین تغییرات آن در لایه سطحی خاک اتفاق افتاده است. کاربرد آب شور در کلیه تیمارها باعث شده است تا بهره وری تولید به ازای مصرف آب شیرین افزایش یابد. در تیمار W3S4 کارآیی آب براساس مصرف کل از9.8 با 20.9 کیلوگرم در هکتار به ازای هر میلی متر مصرف آب غیرشور افزایش یافته است.
    کلید واژگان: کم آبیاری, شوری, کارآیی مصرف آب, گندم, منطقه گرگان
    A. R. Kiani, M. Mirlatifi, M. Homaee, A. Cheraghi
    Effect of water quantity and quality on wheat grain yield and yield components were studied in northeast of Golestan province. The treatments included four water levels with 50(W1), 75(W2), 100(W3) and 125(W4) percent of crop water requirement and four water quality with salinity of 1.6 (S1), 7.9 (S2), 10.8 (S3) and 13.6 (S4) ds/m. The experiments were evaluated using a randomized complete block design with split-plot layout which considered water quantity as main plots and water quality as subplots, with three replications. The results revealed that water quantity and quality were significant on wheat yield. Different irrigation depths and salinity levels were not significant on spike number per m2 and were significant on 1000-grain weight and grain/spike. The seasonal water consumption by wheat increased when water quantity increased, while it decreased when irrigation water salinity increased. For example, in treatment W4, treatment S4 consumed 88% water as of S1 treatment. Seasonal distribution of water content and salinity in soil profile showed that water content increased when irrigation water salinity was increased. The highest salt concentration occurred in surface soil layer. In all treatments, using saline water accounts for the improvement of water use efficiency (WUE) when fresh water is considered, comparing to total applied water (fresh saline). So that, in W3S4 treatment, WUE for total water use was equal to 9.8 while for fresh water it was 20.9 kg.ha-1.mm-1.
  • بررسی ارزیابی مالی طرحهای آبیاری قطره ای در استان خراسان
    علیرضا کرباسی، محمود دانشور کاخکی، مجید میرلطیفی
    آب از مهم ترین عوامل تولید محصولات کشاورزی است و از آنجا که این نهاده در بیشتر نقاط کشور به عنوان محدودترین عامل به شمار می رود بنابراین استفاده بهینه از آن برای افزایش بهره وری نهاده ها، اهمیت ویژه ای دارد. از جمله راه های افزایش بهره وری منابع آب در کشاورزی می توان به استفاده از سیستم های نوین آبیاری اشاره کرد. در این پژوهش ارزیابی مالی انواع طرح های آبیاری قطره ای در سطح استان خراسان بررسی شده است. آمار و اطلاعات، از 50 بهره بردار سیستمهای آبیاری قطره ای و سنتی به روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی گردآوری و با کاربرد معیارهای ارزیابی طرح، الگوها براورد شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که عوامل اقتصادی، اجتماعی و فنی در عدم پذیرش این روش ها موثر است و در صورت طراحی و بهره برداری مناسب، این طرحها توجیه مالی لازم را خواهند داشت. گرچه عملکردها، تولید و درآمد زارعان در گروه اول بیش از گروه دوم است؛ ولی برای تشویق زارعان در به کارگیری این سیستم ها باید در زمینه سیاستگذاری و اجرای این طرح ها تجدید نظری اساسی کرد.
    کلید واژگان: آبیاری قطره ای, ارزیابی مالی, نسبت منفعت به هزینه, نرخ بازده داخلی, ارزش حال خالص
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال