به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

محسن حق شناس

  • فهیمه کاظمیان، افسانه ارزانی *، محسن حق شناس، زهرا اکبریان
    سابقه و هدف
    تزریق سورفکتانت که از روش های درمانی دیسترس تنفسی در نوزادان نارس می‏باشد به دو روش خارج کردن سریع لوله تراشه پس از تزریق سورفکتانت (اینشور) و یا تحت دستگاه تهویه مکانیکی انجام می شود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه عوارض نارسی بین نوزادانی است که به یکی از این دو روش تحت درمان قرار گرفته اند.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی بر روی 120 پرونده نوزادان نارس بستری شده‏ در طی سال های 92-91 در بخش مراقبت‏های ویژه‏ی نوزادان یکی از مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی بابل که سورفکتانت دریافت کردند، انجام شد. نوزادانی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند بطور غیرتصادفی و بر اساس روش درمانی مرسوم بیمارستان مربوطه در همان سال، گروه درمان با تهویه مکانیکی(سال 91) و گروه درمان شده با روش اینشور (سال 92) را تشکیل دادند. متغیرهای مورد نیاز از پرونده نوزادان استخراج و در پرسشنامه تکمیل گردید. داده ها به وسیله ی نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 21 با آزمون های تی تست و کای دو و p کمتر از 05/0 از لحاظ آماری معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در گروه اینشور خونریزی بطن های مغزی، مرگ و انعقاد منتشر داخل عروقی (01/0=p)، رتینوپاتی نارسی(03/0=p) و پنوموتراکس(001/0=p) بطور معنی داری از گروه تهویه مکانیکی کمتر بود. لیکن در ارتباط با خونریزی ریوی(4/0=p)، سپسیس (29/0=p)و کانال شریانی باز (24/0=p) تفاوت معناداری در دو گروه دیده نشد. زمان شروع شیر و ترخیص در نوزادان گروه اینشور زودتر از گروه تهویه مکانیکی بود، اما این اختلاف از نظر آماری معنادار نبود (به ترتیب 1/0، 06/0=p).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این مطالعه، روش درمانی خارج کردن سریع لوله تراشه پس از تزریق در نوزادان نارس مبتلا به دیسترس تنفسی از لحاظ بروز عوارض نارسی در مقایسه با روش تهویه مکانیکی استراتژی ایمن تری می باشد. لذا به نظر میرسد با تحقیقات بیشتر در آینده، میتوان از این روش در درمان سندرم دیسترس تنفسی در بخشهای مراقبت ویژه نوزادان بهره جست.
    کلید واژگان: لوله گذاری, خارج کردن لوله تراشه, سورفکتانت, نوزادان نارس, تهویه مکانیکی, سندرم دیسترس تنفسی, عوارض
    Fahimeh Kazemian, Afsaneh Arzani *, Mohsen Haghshenas, Zahra Akbarian
    Background and
    Purpose
    Surfactant injection through Intubation-SURfactant-Rapid Extubation (INSURE) and conventional mechanical ventilation are methods that used for treatment of respiratory distress syndrome in preterm infants. The aim of this study was to compare the short term prematurity complications in neonates who were treated with one of these two methods.
    Material and
    Methods
    This descriptive study that performed on documents of 120 preterm neonates who hospitalized in NICU and received surfactant at 91-92 solar years.Neonates who had inclusion criteria formed two groups based on non randomized sampling and conventional treatment in the same year in this hospital that include: Intubation-SURfactant-Rapid Extubation group and Mechanical Ventilation group in years of 1392 and 1391 respectively. Required variables extracted from files and the questionnaire was completed. Data were analyzed by SPSS version21 through t-test and chi-square test with95% confidence interval.
    Results
    The results showed that intraventricular hemorrhage, death and disseminated intravascular coagulation (p=0/01) and retinopathy of prematurity (p=0/03), Pneumothorax (p=0/001) in the INSURE group were significantly less than Mechanical Ventilation group. But, not differed in two groups about the pulmonary hemorrhage (p=0/4), sepsis (p=0/29) and patent ductus arteriosus (p=0/24). The onset of milk and hospital discharge in INSURE group was sooner than MV group but this difference was not statistically significant (p= 0/06, 0/1 respectively).
    Conclusion
    Based on the findings of this study, INSURE method in preterm infants with respiratory distress related to prematurity complications compared to mechanical ventilation strategy is more safe. Therefore, further studies are suggested in order to use this method for treatment of respiratory distress syndrome in neonatal intensive care units.
    Keywords: Intubation, Extubation, Surfactant, preterm infants, mechanical ventilation, respiratory distress syndrome, complications
  • فاطمه مومنی، منصور حکیم جوادی، مسعود غلامعلی لواسانی، محسن حق شناس
    هدف
    نظر به آنکه «مراقبت آغوشی مادرانه» (KMC) از جمله روش های معمول در بخش مراقبت های ویژه (NICU) در جهت افزایش وزن کودکان است، هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر موسیقی (لالایی) بر شاخص های فیزیولوژیک و رشد نوزادان نارس در حین «مراقبت آغوشی مادرانه» (KMC) بود.
    روش بررسی
    طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و جامعهٔ آماری آن شامل نوزادان نارس شهرستان بابل از اسفند 1392 تا بهمن 1393 بود. به دلیل مشکلات دست یابی به نمونهٔ نوزادان نارس از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. نمونه شامل 24 نوزاد نارس (12 نوزاد گروه کنترل و 12 نوزاد گروه آزمایش) بود. ابتدا پرسشنامهٔ مشخصات باروری تکمیل شد و پس ازآن شاخص های فیزیولوژیک، شامل: تعداد ضربان قلب (در دقیقه) و درصد اشباع اکسیژن در خون شریان به صورت روزانه در فرم ثبت علائم ثبت شد. شاخص های رشد، شامل: قد و دور سر به صورت هفتگی در «منحنی رشد فنتن» (Fenton) ثبت و مقایسه گردید.
    یافته ها
    تحلیل داده ها نشان داد که اثرات مداخلهٔ موسیقی لالایی بر وزن نوزادان معنادار بود. به علاوه در گروه کنترل نیز با همین معناداری مشاهده شد. در بررسی اثر مداخله بر دور سر و قد نوزادان ملاحظه شد که مداخله تاثیر معناداری در مقایسه با گروه کنترل داشته است (0٫01>p). دو گروه در بیشترین میزان ضربان قلب (Ratemax)، تعداد تغییرات پایین تر از میانگین (Changemin)، تعداد تغییرات بالاتر از میانگین (Changemax)، کمترین میزان غلظت اکسیژن خون (SPO2min) و میانگین غلظت اکسیژن خون (SPO2mid) تفاوت معناداری داشتند (0٫05>p).
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از آن بود که مراقبت آغوشی مادرانه (KMC) به همراه موسیقی (لالایی) می تواند حمایت محیطی تکمیل کننده ای در کنار حمایت های پزشکی داشته و نقش موثری را در بهبود وضعیت نوزاد و آرامش مادر بازی کند.
    کلید واژگان: لالایی, نوزاد نارس, مراقبت آغوشی مادرانه
    Fatemeh Momeni, Mansour Hakimjavadi, Masood Gholamali Lavasani, Mohsen Haghshenas
    Objective
    The purpose of this study was to evaluate the effect of music therapy (lullabies) on physiological parameters and growth of premature infants during the " Kangaroo mother Care" (kmc).
    Materials and Methods
    method design was experimental and population were premature infants of babol city from esfand 1392 to bahman 1393. Because of the difficulties of achieving a sample of premature infants, available sampling was used. The sample consist of 24 premature infants(12 in control group and 12 in experimental group).first fertility specification questioner completed and physiological parameters, including heart rate (per minute) and arterial oxygen saturation were recorded on “symptom form” on a daily basis . Growth indicators, including height and head circumference were recorded on “Fenton growth curve" on a weekly basis.
    Results
    data analysis showed that the effect of repeated weight was significant but the interactive effects of repeated weight in groups was not significant while the effect of repeated head circumference and height was significant and the interactive effects of head circumference and height was significant .differences between two groups in (ratemax), (changemin) ,(changemax) ,(Spo2min) and (Spo2mid) were significant.
    Conclusion
    results suggest that (kmc) with lullaby have an important role in improving infants and maternal comfort and can serve as a complement to environmental protection along with medical support.
    Keywords: Lullabies, Prematurity, maternal Kangaroo Mother Care (kmc)
  • نساء اصنافی، زهرا اکبریان، محسن حق شناس، کریم الله حاجیان
    سابقه و هدف
    تعیینPH خون شریان نافی در بسیاری از موارد زایمان های پرخطر میتواند بعنوان وسیله ای برای پیش بینی میزان آسیب وارده به جنین مورد استفاده قرار گیرد و احتمال بروز عوارض را با آن تعیین کرد. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین PH خون شریان نافی در نوزادان نارس و عوامل خطر مادری انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد شاهدی 600 نوزاد نارس 37-27 هفته از نظر PH خون شریان نافی طی 5 دقیقه اول پس از تولد مورد بررسی قرار گرفتند. 181 نوزاد متولد شده مبتلا به اسیدوز با 7/1>PH (گروه مورد) و 419 نوزاد فاقد اسیدوز (شاهد) از نظر وجود سابقه مادری دکولمان جفت، دیابت مادر، پارگی طولانی مدت پرده های جفتی، الیگوهیدرامنیوس، کوریوآمنیونیت، چندقلویی، پرویا، تاخیر رشد داخل رحمی، کاهش دیررس قلب جنین مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    اسیدوز جنینی در(30 نوزاد)2/7% از موارد IUGR (1/3=OR) و در (15نوزاد) 3/8% از دکولمان جفت (25/2=OR)، (13(نوزاد) 2/7% از کوریوآمنیوتیت (54/4=OR) (27 نوزاد) 9/14% از چند قلویی (79/1=OR)، (10 نوزاد) 5/5% از آنمی مادری (64/2=OR) و (44 نوزاد) 6/28% از تاخیر دیررس قلب جنین (57%=OR) مشاهده شد. (مقدار p به ترتیب= 001/0، 002/0، 03/0، 03/0، 04/0، 03/0) اما بین پارگی طولانی پرده های جنینی، پرویا، الیگوهیدرآمنیوس، پره اکلامپسی، بیماری های کلیه-کبد-ریه و دیابت مادری با اسیدوز جنین ارتباط معنی داری یافت نشد.
    نتیجه گیری
    در صورت وجود تاخیر رشد داخل رحمی، کریوآمنیونیت، دکولمان جفت، حاملگی چند قلوئی، آنمی مادر وکاهش تاخیری ضربان قلب جنین در زایمان نارسها احتمال وجود اسیدوز جنینی بیشتر است.
    کلید واژگان: اسیدوز جنین, PH شریان بندناف, عوارض مامایی, زایمان نارس
    Nesa Asnafi, Zahra Akbarian, Mohsen Hagh Shenas, Karimollah Hajian
    Background And Objective
    In many deliveries, determination of umbilical artery PH is considered a suitable tool for predicting the risk of damage to the fetus and determining the likelihood of associated complications. This study was performed in order to investigate the relationship between maternal risk factors and umbilical artery PH in premature infants.
    Methods
    In this case-control study, 600 premature neonates (gestational age of 27-37 weeks), were examined in terms of umbilical artery pH within the first 5 minutes after birth. In total, 181 newborns suffering from acidosis with pH> 1.7 (case group) and 419 neonates without acidosis (control group) were compared in terms of maternal history of placental detachment, maternal diabetes, prolonged rupture of membranes, oligohydramnios, chorioamnionitis, multiple birth pregnancy, placental previa, intrauterine growth retardation, and late deceleration of fetal heart rate.
    Findings
    Fetal acidosis was reported in 7.2% of cases with intrauterine growth restriction (N=30) (OR=3.1), 8.3% of neonates with placental detachment (N=15) (OR= 2.25), 7.2% of cases with chorioamnionitis (N=13) (OR=4.54) 14.9% of multiple births (N=27) (OR=1.79), 5.5% of cases with maternal anemia (N=10) (OR= 2.64), and 28.6% of newborns with late deceleration of fetal heart rate (N=44) (OR= 57%) (P= 0.001, 0.002, 0.03, 0.03, 0.04, and 0.03, respectively). However, fetal acidosis was not significantly associated with prolonged rupture of membranes, placental previa, oligohydramnios, preeclampsia, maternal diabetes, or diseases of the lung, liver, and kidney.
    Conclusion
    Intrauterine growth retardation, chorioamnionitis, placental detachment, multiple birth pregnancy, maternal anemia, and late deceleration of fetal heart rate increased the risk of fetal acidosis in premature births.
    Keywords: Fetal Acidosis, Umbilical Artery PH, Obstetric Complications, Premature Birth
  • زینت سادات بوذری، شهلا یزدانی*، محسن حق شناس، مریم جوادیان، زیبا شیرخانی کلاگری، مهدی معماریان
    سابقه و هدف

    سندرم HELLP مشکل جدی و تهدید کننده دوران حاملگی می باشد که به دلیل عدم علائم کلینیکی اختصاصی تشخیص آن پیچیده است. همچنین این سندرم با مورتالیتی و موربیدیتی پیرامون تولد و نوزادی همراه است. این مطالعه به منظور مقایسه عوارض مادری و نوزادی زنان مبتلا به سندرم HELLPبا پره اکلامپسی در 10 سال گذشته در بیمارستان شهید یحیی نژاد شهرستان بابل انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی کلیه بیماران با تشخیص پره اکلامپسی / اکلامپسی و سندرم HELLP طی 10 سال در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل انجام شد. مشخصات دموگرافیک، علائم کلینیکی و آزمایشگاهی، عوارض مادری شامل (سزارین، کنده شدن جفت، نیاز به تزریق خون، هماتوم کبد، ادم ریه، نارسایی حاد کلیه، انعقاد منتشر داخل عروق، خونریزی و انفارکتوس مغزی، خونریزی داخل شکمی، دیسترس حاد تنفسی، مرگ مادر) و عوارض نوزادی شامل (نوزادان نارس، کاهش رشد داخل رحم، انتقال نوزادان به بخش مراقبت های ویژه و مرگ نوزاد) مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه از 445 بیمار مورد بررسی، تعداد 361 بیمار (3/81%) با تشخیص اولیه پره اکلامپسی خفیف، 83 بیمار (7/18%) با تشخیص اولیه پره اکلامپسی شدید و 1 بیمار (2/0%) با تشخیص اولیه اکلامپسی بستری شدند، که 12 بیمار (7/2%) دارای علائم سندرم HELLP بودند. تعداد موارد کنده شدن جفت، هماتوم کبد، ادم ریه، نیاز به ترانسفوزیون خون، نارسایی حاد کلیه، انعقاد منتشر داخل عروق و مرگ مادر، در بیماران مبتلا به سندرم HELLPدر مقایسه با پره اکلامپسی معنی دار بود (05/0>p). عوارض نوزادی شامل نوزادان پره ترم، کاهش رشد داخل رحم، انتقال نوزادان به بخش مراقبت های ویژه در بیماران مبتلا به سندرم HELLPدر مقایسه با پره اکلامپسی نیز معنی دار بود (05/0>p). موردی از خونریزی و انفارکتوس مغزی، دیسترس حاد تنفسی، خونریزی داخل شکمی، مرگ داخل رحمی جنین و مرگ نوزاد گزارش نگردید.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که با تشخیص زودهنگام سندرم HELLP و رسیدگی به موقع در این بیماران می توان از عوارض جدی پیشگیری کرد.

    کلید واژگان: سندرم HELLP, پره اکلامپسی, اکلامپسی, عوارض مادری, عوارض نوزادی
    Z. Bouzari, Sh Yazdani, M. Haghshenas, M. Javadian, Z. Shirkhani, M. Memarian
    Background And Objective

    HELLP syndrome is a serious presentation of pre-eclampsia and eclampsia during pregnancy and its diagnosis is difficult because of lack of specific features. This syndrome is associated with prenatal and neonatal morbidity and mortality. The aim of the present study was to compare the maternal and neonatal outcomes of HELLP syndrome with preeclampsia in Yahyanejad hospital (Babol, Iran) in the past ten years.

    Methods

    This cross-sectional study was performed on all patients with pre-eclampcia/eclampcia who were hospitalized in Yahyanejad hospital during 10 years. Primary data, clinical and laboratory data, prenatal and maternal complications included (cesarean section, placental abruption, need to blood transfusion, liver hematoma, pulmonary edema, acute renal failure, DIC, brain hematoma and infection, intra-abdominal hemorrhage, ARDS and maternal mortality) and neonatal complications included (preterm neonates, IUGR, NICU admission and neonate mortality) were compared.

    Findings

    In this study, from 445 patients who were evaluated, 361 patients (81.3%) with mild preeclampsia, 83 patients (18.7%) with severe pre eclampsia and 1 (%0.2) with eclampsia were hospitalized in primary diagnosis, that 12 patients (2.7%) had HELLP syndrome symptoms. Cases of placental abruption, liver hematoma, pulmonary edema, need to blood transfusion, acute renal failure, DIC and maternal mortality in patients with HELLP syndrome was significant in compared to preeclampsia (p<0.05). Neonatal complications included preterm neonates, IUGR, NICU admission in patients with HELLP syndrome were significant in compared to preeclampsia (p<0.05). Also no case of brain hemorrhage and infection, ARDS, intra-abdominal hemorrhage, IUFD and neonatal mortality was reported.

    Conclusion

    According to the results of this study, maternal and fetal complications in patients with HELLP syndrome can be prevented and this could be result of early diagnosis and appropriate management.

بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال