به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب محمد دهقان

  • محمد دهقان، حجت کرمی*

    سرریزهای کلید پیانویی نوع جدیدی از سرریزها می باشند که برای بهبود ظرفیت تخلیه سدها طراحی می شوند. در این تحقیق با توجه به آزمایشگاهی بودن اکثر مطالعات صورت گرفته روی آبشستگی پایین دست سرریزهای کلید پیانویی به مطالعه عددی آبشستگی پایین دست سرریزهای کلید پیانویی با استفاده از نرم افزار Flow-3D پرداخته شده است. در این پژوهش شبیه سازی آبشستگی بستر پایین دست دو نوع سرریز کلید پیانویی ذوزنقه ای و مثلثی در شرایط هندسی و هیدرولیکی یکسان صورت گرفت. برای کالیبراسیون مدل از مطالعه ی آزمایشگاهی قدسیان و همکاران (2021) در شرایط انتقال رسوب استفاده شد، سپس  تعداد 18 شبیه سازی عددی برای آبشستگی پایین دست دو نوع سرریز کلید پیانویی ذوزنقه ای و مثلثی در شرایط تغییرات دبی و عمق پایاب صورت پذیرفت. تغییرات موضعی آبشستگی در سرریز کلید پیانویی ذوزنقه ای در عمق های پایاب 0/05، 0/075 و 0/1 متر و هر سه دبی 25، 35 و 45 لیتر بر ثانیه کمتر از سرریز کلید پیانویی مثلثی مشاهده شد. با افزایش 2 برابری عمق پایاب در سرریز ذوزنقه ای تا 29% و در سرریز مثلثی تا 26/6% از عمق آبشستگی کاسته می شود. همچنین با کاهش 44 درصدی دبی در یک عمق پایاب ثابت به ترتیب در سرریز ذوزنقه ای و مثلثی 40% و 37/4% کاهش در بیشینه عمق حفره آبشستگی مشاهده گردید. افزایش عمق پایاب موجب اتلاف انرژی جت های ریزشی از سرریز شده و با کاهش ظرفیت حمل رسوبات بستر توسط جریان آب، باعث کاهش بیشینه عمق آبشستگی در پایین دست سرریز های مورد نظر می شود.

    کلید واژگان: سرریز کلید پیانویی مثلثی, سرریز کلید پیانویی ذوزنقه ای, حفره آبشستگی, شبیه سازی عددی, اعتبار سنجی نرم افزار Flow-3D}
    Mohammad Dehghan, H. Karami *

    In this research, the numerical simulation of the scouring of the downstream bed of two types of trapezoidal and triangular piano key series in the same geometric and hydraulic conditions has been done using the Flow-3D numerical model. To carry out the calibration process of the desired numerical model, the laboratory study of Ghodsian et al. (2021) was used in the conditions of sediment transfer. After the software calibration, the accuracy of the R2 criterion for the longitudinal profile of scour and the maximum depth of scour downstream of the weir was equal to 0.9338 and 0.873, respectively. Eighteen numerical simulations for scour downstream of two types of trapezoidal and triangular piano key weirs were carried out under the conditions of changes in discharge and depth of abutment, and the local changes of scour in a trapezoidal piano key weir at a depth of 0.05, 0.075 and 0.1 meters and all three The flow rate of 25, 35 and 45 liters second was observed less than the weir of the triangular piano key. By doubling the depth of the weir in the trapezoidal weir up to 29% and in the triangular weir up to 26.6%, the scour depth decreases. Also, with a 44% decrease in discharge at a constant depth of the aquifer, a 40% and 37.4% decrease in the maximum scour hole depth was observed in the trapezoidal and triangular weir, respectively. The increase in the depth of the floodplain causes the loss of energy of the falling jets from the weir, and by reducing the capacity of the bed sediments carried by the water flow, it causes a decrease in the maximum scour depth downstream of the desired weirs. It was observed that with the increase of the flow through both types of trapezoidal and triangular piano key weirs in the condition of constant depth of the abutment, the scour rate in the sedimentary bed for both types of weirs approaches.

    Keywords: Triangular Piano key weir, trapezoidal Piano key weir, scour hole, numerical simulation, Validation of Flow-3D software}
  • دفاع از آسمان ایران اسلامی، با سامانه اس-300 / گفت و گو با فرمانده گروه واکنش سریع راهبردی امام علی(ع)
    محمد دهقان
  • محمد دهقان، سید نعمت الله موسوی*، ابراهیم زارع، محمد بذرافشان
    مقدمه

    فقر یک پدیده ی نامطلوب اقتصادی- اجتماعی است که ثبات سیاسی، همبستگی اجتماعی و سلامت روانی اقشار مختلف جامعه را به خطر می اندازد. مطالعات مربوط به فقر در سال های اخیر، تنها به فقر درآمدی محدود نمی ‍‍ شوند و به ابعاد دیگر از جمله سلامت و بهداشت، آموزش و استاندارهای زندگی نیز وابسته است. با شناسایی الگوهای فقر، به جای پیش داوری در مورد سیاست های اقتصادی و اجتماعی مناسب برای مقابله با فقر، می توان متناسب با ماهیت این الگوها به تبیین سیاست های مناسب و تاثیرگذار بر فقر در سطح جامعه پرداخت.

    روش

    در پژوهش حاضر با رویکردی چند بعدی به فقر (شامل فقر آموزشی، فقر مسکن، فقر غذایی، فقر سلامت و فقر درآمدی)، میزان آسیب پذیری خانوارهای تحت حمایت دولت در ایران بررسی شد. به این منظور اطلاعات هزینه ای خانوارهای تحت حمایت دولت در سال 1396، مبنای مطالعه قرار گرفت.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد که 47 درصد از خانوارهای تحت حمایت دولت، زیر خط فقر غذایی قرار دارند. از نظر عمق و کیفیت استیلای ابعاد مختلف فقر در بین خانوارهای مورد مطالعه، فقر مسکن بیشترین شکاف فقر را خود اختصاص داده است و پس از آن فقر آموزش با شکاف فقر نزدیک به 40 درصد قرار دارد. شکاف فقر در ابعاد درآمدی و سلامت در این مطالعه نسبت به ابعاد یاد شده بسیار پایین می باشد. به طور کلی، مشخص شد که خانوارهای تحت حمایت دولت در کنار فقر درآمدی، دچار فقر سلامت، مسکن، آموزش و فقر غذایی نیز می باشند.

    بحث:

     با توجه به یافته های حاصله، پیشنهاد می شود تا  سیاست گذاران نسبت به اتخاذ و گسترش ابزارهای سیاستی- حمایتی که در آن ابعاد مختلف فقر در قالب یک نظام جامع مورد توجه قرار بگیرد، اقدام نمایند

    کلید واژگان: شاخص فقر چندبعدی, خط فقر, سیاست های حمایتی, ایران}
    Mohammad Dehghan, Seyed Nematolla Mousavi*, Ibrahim Zare, Mohammad Bazrafshan
    Introduction

    Poverty is an undesirable socio-economic phenomenon that endangers the political stability, social solidarity, and mental health of the different sections of society. The literature on poverty in recent years has not been limited to income poverty, but also to other aspects such as health, education, and living standards. By identifying patterns of poverty, instead of prejudging the suitable economic and social policies to combat poverty, we can explain the appropriate and effective policy on poverty at the community level in accordance with the nature of these patterns.

    Method

    In the present study, with a multidimensional approach to poverty (including educational poverty, housing poverty, food poverty, health, and income poverty), the vulnerability of government-supported households in Iran were investigated. For this purpose, the expenditure information of government-supported households in 2017 was the basis of the study.

    Findings

    The results showed that nearly 47% of the households surveyed are below the food poverty line. In terms of depth and quality of dominance of different dimensions of poverty among the studied households, housing poverty has the largest poverty gap, followed by education poverty with a poverty gap of nearly 40%. In summary, the poverty gap in income and health dimensions in this study is very low compared to the mentioned dimensions. In general, it was found that government-sponsored households, in addition to income poverty, also suffer from poor health, housing, education, and food poverty.

    Discussion

    Based on the findings, it is suggested that policy makers adopt and formulate policy-support tools in which the various dimensions of poverty are considered in the form of a comprehensive system.

    Keywords: Multidimensional Poverty Index, Poverty Line, Supportive Policies, Iran}
  • محمد دهقان*، سید رضا حسینی، فتح الله نجارزادگان

    کنز به مثابه آموزه ای قرآنی، در ساحت علم تفسیر ارزیابی می شود، ولی افزون برآن ضرورت دارد به عنوان رفتاری که خداوند متعال در قرآن کریم، ارتکاب آن را سبب عذاب اخروی دانسته است، با رهیافت فقهی نیز مطالعه شود. تحلیل پیوند معنایی کنز با دیگر آموزه های اقتصادی قرآن کریم، نقش موثری در بازشناسی ماهیت کنز و شکل گیری نظام معنایی آن در قلمرو مسایل فقهی دارد.
    پژوهش حاضر ضمن بررسی نقادانه دیدگاه های گوناگون، با نگاه تحلیلی به آیات و روایات به این جمع بندی می رسد که کنز با آموزه های «انفاق فی سبیل الله»، «نفقه»، «اسراف»، «زکات» و «خمس» رابطه معنایی دارد. زمانی که نفقه و خرج کردن برای خود و عیال، از آخرین حد مشروع تجاوز کند، اسراف تحقق می یابد و با ذخیره سازی اموال مازاد بر نفقه مشروع فرد در یک سال، کنز حرام تحقق می یابد و برای پرهیز از آن باید این اموال با قصد تقرب به خدا، در مصارف خیر و طاعت الهی انفاق شود و این انفاق واجب، با زکات و خمس منافاتی ندارد.

    کلید واژگان: کنز, انفاق فی سبیل الله, نفقه, اسراف, آموزه های اقتصادی}
    Mohammad Dehghan *, Seyed Reza Hoseini, Fathollah Najarzadegan

    Hoarding is as a Qur'anic attitude Will be evaluated in the Area of Knowledge of interpretation, but in addition it needs to be studied as an illegal behavior with a jurisprudential approach. The analysis of the semantic connection between Hoarding and other economic teachings of the Qur'an has an effective role in recognizing the nature of Hoarding and the formation of its semantic system in the realm of jurisprudential issues.The present study, while critically examining different perspectives, with an analytical look at verses and hadiths, concludes that Hoarding has a semantic relationship with the teachings of " charity payment for the sake of God", "alimony", "extravagance", "zakat" and "khums". When alimony and spending for oneself and one's family exceed the legal limit, extravagance is realized, and by storing property in excess of one's legitimate alimony for one year, the forbidden Hoarding is realized, and in order to avoid it, this property should To be spent with the intention of closeness to God in charitably's consumptions and obedience to God and this obligatory charity is not in conflict with zakat and khums.Keywords: Hoarding, charity payment For the Sake of God, alimony, Extravagance, Economic Teachings

  • مریم لطف علیان*، محمد دهقان، سجاد رستمی، بهرام حسین زاده، مهدی قاسمی
    سطح زیر کشت هندوانه در ایران معادل 1/2 درصد از سطح زیر کشت کل محصولات زراعی و 42/3درصد از سطح کشت محصولات جالیزی است. با این همه، درجه مکانیزاسیون در تولید هندوانه در ایران ناچیز است. برداشت هندوانه به ویژه مرحله بارگیری آن، به دلیل غیرمکانیزه بودن بسیار پرهزینه و زمان بر است. بر اساس پرسشنامه هایی که کشاورزان صیفی کار استان فارس پر کرده اند، 70 درصد نیروی انسانی در مرحله برداشت برای بارگیری محصول به کار گرفته می شود. در این مطالعه، به معرفی و ارزیابی دستگاه کمک برداشت هندوانه برای بالا بردن راندمان برداشت پرداخته شده است. آزمایش های مزرعه ای با شیوه های مختلف کار با دستگاه در حالت های زیر اجرا و ظرفیت عملی مزرعه ای و درصد شکستگی ارزیابی شد، الف: چیدن هندوانه و بارگیری آن به صورت همزمان و ب: بارگیری محصول از قبل چیده شده، سرعت های مختلف تسمه (0/25، 0/4 و 0/55 متر بر ثانیه) و تعداد متفاوت کارگر شامل یک نفر برای بارگیری و یک نفر برای تخلیه، سه نفر بارگیری و 2 نفر تخلیه، 4 نفر بارگیری و 3 نفر تخلیه. نتایج تحقیق نشان می دهد بیشترین ظرفیت بارگیری در روش بارگیری محصول از قبل چیده شده، با 7 کارگر برای بارگیری و سرعت تسمه 0/55 متر بر ثانیه به میزان 13/2تن در ساعت است با بیشترین میزان شکستگی 38 (درصد). کمترین ظرفیت عملی مزرعه ای نیز در روش چیدن و بارگیری همزمان هندوانه با 3 کارگر و سرعت تسمه 0/25 متر بر ثانیه به میزان 6/15 تن در ساعت به دست آمده است. در روش برداشت چیدن و بارگیری همزمان هندوانه با تیمارهای 5 کارگر و سرعت تسمه 0/25 متر بر ثانیه ، 7 کارگر و سرعت تسمه 0/25 متر بر ثانیه و 7 کارگر و سرعت تسمه 0/4 متر بر ثانیه شکستگی محصول در زمان بارگیری مشاهده نشد. روش چیدن و بارگیری همزمان هندوانه با ترکیب سطوح 7 کارگر و سرعت تسمه 0/4 متر بر ثانیه مناسب ترین عملکرد دستگاه از نظر بیشترین ظرفیت عملی مزرعه ای و کمترین درصد شکستگی را در پی داشت. در این روش نیروی انسانی مورد نیاز برای چیدن و بارگیری یک تن هندوانه از 1/14 ساعت کارگر در روش سنتی به 0/61 ساعت کارگر کاهش یافته است.
    کلید واژگان: تعداد کارگر, سرعت تسمه, درصد شکستگی, روش بارگیری, ظرفیت عملی مزرعه ای}
    Maryam Lotfalian *, Mohammad Dehghan, Sajjad Rostami, Mahdi Ghasemi, Bahram Hosseeinzadeh
    The area under cultivation of watermelon in Iran is 1.2 percent of total area of agricultural land or 42.3 percent of the total area under cultivation of different species of cucurbits in this country. Unfortunately, the share of mechanical devices in watermelon cultivation, particularly in harvesting period, is low. Harvesting of watermelon, especially in loading stage, is extremely costly and time-consuming because of absence of appropriate machines. Based on what have been derived from questionnaire completed by some farmers of Fars province, of total manpower required to harvest watermelon, 70% goes for loading of this product. The aim of this study is designing and testing the deployment of the watermelon harvesting machine to improve harvesting efficiency. Farm experiments were carried out with different ways of machine working, including: harvesting and loading watermelon at the same time, loading pre-harvested products, different belt speeds (0.25, 0.4 and 0.55  m/s), and different number of labors for loading (putting harvested watermelon on conveyor belt) and for unloading (receiving watermelon from moving belt to fill up trailer). Loading capacity and losses of products (during loading and unloading) were also calculated. The highest rate of loading capacity (13.2 tons per hour) was in loading pre-harvested products with 7 labors and belt speed of 0.55 m/s. The highest losses (0.38%) was also in this case. The lowest rate of farm capacity (6.15 tons per hour) has been found when harvesting and loading of watermelon were done at the same time (three labors, 0.25 m/s belt speed). No losses could be found when 5 or 7 labors were involved in harvesting and loading and speed of belt limited to 0.25 and 0.4 m/s. Results indicated that combination of 7 labors and the speed of belt equal to 0.4 m/s was the best way of harvesting the products in terms of maximum field capacity and minimum losses. In this method, the manpower needed to pick up and to load one ton of watermelon reduced to 0.61 labor-hr. compared with 1.14 labor-hr.  in traditional way of harvesting.
    Keywords: Belt Speed, Field capacity, Loading Method, Losses, Number of Labor, Watermelon Assist Harvesting Machine}
  • علی عطار، محمد طهماسبی پور*، محمد دهقان
    دستیابی به جابه جایی خارج از صفحه بالاتر در میکروتیرها موجب افزایش حساسیت و دقت میکرو سنسورها و افزایش دامنه جابه جایی و کارآیی میکرومحرک های مبتنی بر این میکروتیرها می شود. در این مقاله، جابه جایی خارج از صفحه یک میکروتیر پیزوالکتریک با سطح مقطع T شکل به روش المان محدود مدلسازی شده است. به منظور افزایش جابه جایی خارج از صفحه این میکروتیر، تاثیر پارامترهای هندسی بر جابه جایی خارج از صفحه میکروتیر مذکور به روش تاگوچی بررسی شده است. سطح بهینه متغیرهای هندسی میکروتیر برای دستیابی به بیشترین جابه جایی خارج از صفحه میکروتیر، با تحلیل ضرایب سیگنال به نویز و ترتیب اهمیت تاثیر متغیرهای هندسی بر جابه جایی خارج از صفحه با تحلیل واریانس تعیین شده است. در بین مشخصات هندسی تحلیل شده، طول میکرو کانتیلور (L) بیشترین تاثیر را بر روی میزان جابه جایی خارج از صفحه دارد. با افزایش طول میکرو کانتیلور جابه جایی خارج از صفحه آن بیشتر می شود. پس از طول، عمق جان تیر (h)، بیشترین تاثیر را بر جابه جایی نوک میکرو کانتیلور دارد. هر چه اندازه عمق جان تیر کمتر باشد، میزان جابه جایی میکرو کانتیلور بیشتر است. با استفاده از سطوح بهینه متغیرهای هندسی، مقدار جابه جایی خارج از صفحه 3/296 میکرومتر بدست آمد که حدود 3/2 برابر نتیجه آخرین تحقیق انجام شده در این زمینه است.
    کلید واژگان: میکروکانتیلور, پیزوالکتریک, جابه جایی خارج از صفحه, تحلیل المان محدود}
    A. Attar, M. Tahmasebipour *, M. Dehghan
    Achieving to the higher out-of-plane displacement for a piezoelectric microcantilever enhances sensitivity and accuracy of the related microsensors and causes increase in displacement and performance of the related microactuators. In this paper, out-of-plane displacement of a piezoelectric microcantilever with T-Shaped cross section has been modeled using finite element method. With the aim of increase in out-of-plane displacement of this microcantilever, effect of the geometrical parameters on the out-of-plane displacement of the microcantilever has been investigated using the Taguchi method. Optimum levels of the piezoelectric microcantilever geometrical parameters to achieve the maximum out-of-plane displacement were obtained using analysis of the signal to noise ratios and order of the effect importance of geometrical parameters on the out-of-plane displacement was specified using analysis of variance (ANOVA). Among the studied parameters, length of the microcantilever (L) has the most influence on the out-of-plane displacement. The higher the length of the microcantilever,the more the out-of-plane displacement. Then, beam web depth (h) has the most effect on the out-of-plane displacement of the microcantilever. The less the web depth, the more the out-of-plane displacement of the microcantilever. Using optimum levels of the geometrical parameters, out-of-plane displacement of 296.3 µm was obtained that is about 2.3 times of the result of the latest research conducted in this field.
    Keywords: Microcantilever, Piezoelectric, Out of plane displacement, Finite Element Analysis}
  • سیدمسعود عظیمی، محمد دهقان، علی کریمی

    خوشه‌های ‌کسب‌وکار به مجموعه‌ای از بنگاه‌های تجاری و غیرتجاری اطلاق می‌شود که در یک منطقه جغرافیایی و یک گرایش صنعتی متمرکز شده‌اند که همه این مجموعه در عین رقابت با یکدیگر دارای منافع و تهدیدات مشترک باشند. پروژه توسعه یک خوشه ‌کسب‌وکار در جهت شناسایی منافع و تهدیدات مشترک و در نتیجه، برنامه‌ریزی و جذب مشارکت تمامی ذی‌نفعان در راستای مقابله با تهدیدات و کسب منافع مشترک است.
    به عبارت دیگر، خوشه‌های ‌کسب‌وکار می‌توانند موتور محرکه اقتصاد ملی و منطقه‌ای باشند، زیرا در نتیجه توسعه خوشه‌ها، بنگاه‌های درون خوشه با بازدهی بیشتر و استفاده تخصصی‌تر از امکانات و اولویت‌های موجود کار می‌کنند و در قالب توسعه خوشه‌ای، به دلیل افزایش همکاری و انجام فعالیت‌های مشارکتی، بنگاه‌ها دارای بازدهی بیشتری خواهند بود.
     یکی از مهم‌ترین شیوه‌های حمایت دولت از ‌کسب‌وکارهای کوچک و متوسط مدل توسعه خوشه‌ها است که علاوه بر ارایه کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم به تولیدکنندگان موجب توانمندسازی، ارتقای رقابت‌پذیری، توسعه بازار، برندسازی و افزایش صادرات آنها خواهد شد.

  • رسول محمدی *، محمد آریایی، مرضیه روحانی رصاف، یاسر مخیری، محمد دهقان
    زمینه و هدف
    ویتیلیگو با شیوع 1-2% در جمعیت های مختلف، یکی از شایع ترین بیماری های پوستی است. اتیولوژی این بیماری به خوبی مشخص نیست. تئوری های مختلفی در این زمینه وجود دارد که فرضیه خودایمنی بودن بیماری بیشتر پذیرفته شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی اختلالات عملکرد تیروئید و آنتی بادی های ضدتیروئید در بیماران مبتلا به ویتیلیگو انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه مورد - شاهدی روی 45 بیمار مبتلا به ویتیلیگو و 45 فرد غیرمبتلا به ویتیلیگو انجام شد. متغیرهای جنس، سن، طول مدت بیماری و نوع بیماری توسط یک چک لیست جمع آوری شد. سطح T3 و T4 آزاد، TSH، آنتی بادی ضدپراکسیداز تیروئیدی (Anti-TPO) و آنتی بادی ضدتیروگلبولین (Anti-TG) سرم افراد در دو گروه اندازه گیری شد.
    یافته ها
    سطح سرمی T4 آزاد 20درصد بیماران در مقابل 2/2درصد افراد شاهد کمتر از سطح طبیعی بود (P<0.05). در 14 نفر (31.1%) از افراد مبتلا به ویتیلیگو و 6 نفر (13.3%) از افراد گروه شاهد، آنتی بادی پراکسیداز ضد تیروئیدی بالاتر از سطح طبیعی (<60 IU/m) قرار داشت (P<0.05). همچنین سطح آنتی بادی ضدتیروگلبولین گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود (P<0.05).
    نتیجه گیری
    اختلالات عملکرد تیروئید، به ویژه کم کاری تیروئید و آنتی بادی ضدتیروئید در مبتلایان به ویتیلیگو افزایش می یابد.
    کلید واژگان: ویتیلیگو, اختلالات عملکرد تیروئید, آنتی بادی پراکسیداز ضد تیروئیدی, آنتی بادی ضد تیروگلبولین}
    Mohammadi R. *, Aryaie M., Rohani Rasaf M., Mokhayeri Yaser, Dehghan M
    Background And Objective
    Vitiligo is one of the most frequent skin disorders with a prevalence of 1-2% in different populations. Although many theories have been suggested for its pathogenesis, but the most popular hypotheses is the role of autoimmunity in Vitiligo. This study was done to evaluate the thyroid dysfunction and thyroid autoantibodies in patients with Vitiligo.
    Methods
    This case-control study was carried out on 45 patients with Vitiligo and 45 age- and sex-matched healthy individuals as control group. Age, gender, duration of the disease and type of Vitiligo were collected through a standard questionnaire. Thyroid autoantibodies including thyroglobulin antibody, anti- thyroglobulin and thyroid peroxidase antibody, and anti-TPO thyroid hormones Tetraiodothyronine (T4), Triiodothyronine (T3) and thyroid stimulating hormone (TSH) in Vitiligo patients and healthy volunteers were measeared.
    Results
    Serum level of T4 was significantly reduced in Vitiligo patient compared to controls (P
    Conclusion
    This study showed that the thyroid dysfunction particularly hypothyroidism and anti-TPO is more common in Vitiligo patients.
    Keywords: Vitiligo, Thyroid dysfunction, Thyroid peroxidase antibody, Thyroglobulin antibody}
  • تورج رشیدی *، محمد قاسمی راد، محمد دهقان، نیکول ملادکوا
    پیش زمینه و هدف
    ویتیلیگو یک بیماری پوستی اکتسابی مزمن است که در آن ملانوسیت های اپیدرمی از بین می رود. این بیماری خود را به صورت مناطق دپیگمانته نشان می دهد. در مورد اتیولوژی ویتیلیگو بحث های زیادی وجود دارد که تئوری اتو ایمونیتی از همه بیشتر مورد قبول است. یکی از مسائلی که مطرح می شود این است که آیا مصرف سیگار می تواند بر بیماری ویتیلیگو تاثیر داشته باشد. این تحقیق برای بررسی اثر مصرف سیگار بر این بیماری انجام گردید.
    مواد و روش ها
    جمعیت موردمطالعه شامل 100 نفر از بیماران دچار ویتیلیگو مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان طالقانی ارومیه و 100 نفر از بیماران پوستی غیر ویتیلیگویی مراجعه کننده به درمانگاه پوست این بیمارستان به عنوان گروه شاهد اول و 100 نفر از افراد عادی جامعه به عنوان گروه شاهد دوم بود. طبق پرسشنامه مربوط به استعمال دخانیات (active / passive/ non smoker)، از افراد مصاحبه شده و تکمیل گردید. درنهایت با استفاده از دستگاه تشخیص سطوح CO در هوای بازدمی، میزان PPM و CoHb افراد شرکت کننده در مطالعه و گروه های شاهد کنترل و ثبت گردید. گروه شاهد از میان افراد عادی جامعه بودند که ازلحاظ سایر متغیرها با گروه بیمار تفاوتی نداشتند.
    نتایج
    میانگین وسعت ضایعات ویتیلگو (BSA) در افراد سیگاری برابر 34/13±50/26 درصد و در افرادی که در معرض دود سیگار بودند برابر 3/39± 29/16 درصد و در 66 فردی که سیگاری نبودند 30/11±88/15 درصد بوده است. مطابق آزمون ناپارامتریک ANOVA تفاوت معنی داری ازنظر وسعت بیماری (BSA) در بین سه گروه فوق وجود ندارد (05/0= P).
    میانگین پیشرفت بیماری طی 6 ماه گذشته در افراد سیگاری دچار ویتیلیگو 5/0 + 5/1 و در افرادی که در معرض دود سیگار بودند 51/0 + 5/1 و در افراد غیر سیگاری 5/0 + 47/1 بود؛ که با 9/0 = P تفاوت معنی داری بین این سه گروه ازنظر پیشرفت بیماری وجود نداشت.
    بحث: مطابق نتایج مطالعه ی ما تفاوت معنی داری ازنظر پیشرفت بیماری با سابقه مصرف سیگار وجود ندارد. تفاوت معنی داری بین سه گروه و پاسخ به درمان وجود نداشت.
    Turaj Rashidi *, Mohammad Ghasemi, Rad, Mohammad Dehghan, Nikol Mladkova
    Background and Aims
    Vitiligo is an acquired chronic skin disease which shows itself as depigmented areas. Among the theories about the etiology of vitiligo, autoimmunity theory is the most accepted. One of the issues raised is whether smoking could have an influence on the vitiligo or not. This study was conducted to investigate the effects of smoking on the disease.
    Materials And Methods
    The study population consisted of 100 patients with vitiligo and two control groups of 100 patients with non-vitiligo skin problems and 100 normal individuals. Individual interviews were completed according to the questionnaire of smoking (active / passive / non smoker). Using the instrument of detecting CO levels in the breath, PPM2 and CoHb of the participants in the study and control groups were recorded.
    Results
    In terms of distribution of smokers among three studied groups, in people with vitiligo 10 cases were smokers (10%), 24 cases were exposed to cigarette smoke (24%) and 66 cases were non-smokers (66%) and in patients with other skin diseases, 13 cases were smokers (13%), 14 cases were exposed to cigarette smoke (14%) and 73 cases were non-smokers (73%). Healthy individuals were 10 smokers (10%), 16 cases were exposed to cigarette smoke (16%) and 74 cases were non-smokers (74%) and by chi-square with p=0.38 there was no significant difference among three studied groups based on smoking.
    Conclusions
    Based on the results of our study, there was no significant difference between three groups considering smoking history.
    Keywords: Vitiligo, Smoking, Etiology}
  • سهیل رفیعی، فاطمه مهرآور، محمد دهقان، عبدالعارف صالحی
    زمینه و هدف
    بیماری جذام یکی از بیماری های عفونی مزمن است که معمولا بر پوست و اعصاب محیطی تاثیر می گذارد و می تواند باعث معلولیت های غیرقابل برگشت شود. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت معلولیت ناشی از بیماری جذام در استان گلستان در طی سال های 1350 تا 1388 بوده است.
    روش اجرا: این پژوهش، یک مطالعه ‍ی مقطعی گذشته نگر بود. کلیه ی بیماران شناسایی شده در شبکه ی بهداشت استان گلستان در طی سال های 1350 تا 1388 که تشخیص بیماری جذام برای آن ها گذاشته شده است وارد مطالعه شدند. روش نمونه گیری به روش سرشماری ساده بوده و شامل تمام بیماران کشف شده در مدت مطالعه می باشد. اطلاعات موردنیاز از پرونده ی بیماران استخراج و مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مدت 38 ساله، از بین 100 بیمار مبتلا به بیماری جذام مورد بررسی، 68% موارد مرد بودند. میانگین سنی این افراد 4/16?6/35 سال بود. اکثریت موارد ابتلا ساکن مناطق روستایی (78%) و شغل اکثر آنان کارگری (39%) بوده است. نوع بالینی بیماری در 64% موارد جذام پرباسیل بود. شصت ودو درصد مبتلایان، درمان چنددارویی داشتند. ضایعات ماکولر (15%) شایع ترین شکل بیماری بود. مشکلات عملکردی در 6% مثبت و در سایر موارد منفی و نامعلوم بود. مردان نسبت به زنان بیشتر دچار معلولیت بودند. اکثر بیماران دارای عارضه، در گروه سنی 55-35 ساله بودند.
    نتیجه گیری
    در استان گلستان اکثر بیماران مبتلا به جذام، دارای معلولیت درجه ی صفر یا یک بودند.
    کلید واژگان: جذام, معلولیت, مایکوباکتریوم لپره}
    Soheil Rafiee, Mph Fatemeh Mehravar Mohammad Dehghan Abdolaref Salehi
    Background And Aim
    Leprosy is a chronic infectious disease that typically affects the skin and peripheral nerves and can cause irreversible disabilities. The objective of this study was to assess the status of disability caused by leprosy in the Golestan Province in Iran.
    Methods
    In this retrospective cross-sectional study, patients affected with leprosy whom were referred to Health Network in Golestan Province from April 1971 to September 2008 were studied. Sampling method was simple census method. Data collected from the medical records of patients were statistically described and analyzed.
    Results
    In this 38-year period, from 100 leprosy patients investigated, 68% were men. Average age was 35.6?16.4 years. The majority of cases were in rural areas (78%) and mostly were labor jobs (39%). Clinical type of the disease was multibacillary (MB) in 64% cases. 62% of patients had MDT treatment. The majority of lesions in patients were macules (15%). Performance problem were positive in 6 percent and was negative or uncertain in others. Disability was more common in male patients, and most disable patients were 35-55 years old.Conlusion: Most leprosy patients in Golestan Province had grade 0 or 1 disability.
    Keywords: leprosy, disability, Mycobacterium Leprae}
  • سهیل رفیعی، فاطمه مهرآور، گلناز نمازی، محمد دهقان
    زمینه و هدف
    سل پوستی یک نوع نسبتا غیرمعمول سل خارج ریوی است. حتی در کشورهایی که در آن سل هنوز هم به طور معمول رخ می دهد، سل پوستی بسیار نادر است. در کشور ما آمار دقیقی از انواع سل پوستی در دسترس نیست، لذا هدف از این مطالعه بررسی فراوانی سل پوستی در طی سال های 1377 تا 1391 در شهرستان گرگان بوده است.
    روش کار
    در این مطالعه ی مقطعی گذشته نگر، بیماران مبتلا به سل پوستی مراجعه کننده به بیمارستان 5 آذر گرگان، از فروردین 1377 تا شهریور 1391، مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از پرونده ی بیماران استخراج و توصیف و تحلیل آماری شد.
    یافته ها
    در این مطالعه 30 مورد سل پوستی شناخته شد که 60% (18 نفر) آن ها زن بود. بیشترین گروه سنی درگیر 40-21 سال بود. از نظر نوع سل پوستی، لوپوس ولگاریس (18 مورد، 60%)، پاپولونکروتیک توبرکولید (6 مورد، 20%) و اسکروفلودرما (3 مورد، 10%) شایع ترین انواع درگیری پوستی بود.
    نتیجه گیری
    لوپوس ولگاریس شایع ترین شکل سل پوستی در گرگان می باشد.
    کلید واژگان: سل پوستی, عفونت مایکوباکتریوم, فراوانی, لوپوس ولگاریس}
    Soheil Rafiee, Mph, Fatemeh Mehravar, Golnaz Namazi, Mohammad Dehghan
    Background And Aim
    Cutaneous tuberculosis (TB) is a relatively uncommon form of extra pulmonary TB. Even in countries where TB still commonly occurs، cutaneous TB is rare. In our country accurate statistics of the forms of cutaneous tuberculosis are not available. The aim of this study was to assess the frequency of cutaneous tuberculosis during the years 1997 to 2012 in Gorgan، Iran.
    Methods
    In this retrospective cross-sectional study، patients affected with cutaneous tuberculosis referred to 5 Azar Hospital in Gorgan from April 1997 to September 2012 were studied. Data collected from the medical records of patients were statistically described and analyzed.
    Results
    In this study، 30 cases of cutaneous TB were found that 18 (60%) of them were women. The disease was most commonly observed in age group of 21 to 40 years. Lupus vulgaris (18، 60%)، papulonecrotic tuberculid (6، 20%) and scrofuloderma (3، 10%) were the most common types of cutaneous tuberculosis in these patients.
    Conclusion
    Lupus vulgaris is the most frequent form of cutaneous tuberculosis in Gorgan.
    Keywords: cutaneous tuberculosis, mycobacterium infections, frequency, lupus vulgaris}
  • رامین تاج بخش، محمد دهقان، رامین آذرهوش، سمیه سدنی، مریم کبوتری، مصطفی قربانی، سهیلا صمدزاده
    زمینه و هدف
    تظاهرات پوستی و مخاطی در بیماران همودیالیزی از شیوع بالایی برخوردار هستند. این مطالعه به منظور تعیین تظاهرات پوستی و مخاطی بیماران مبتلا به نارسایی انتهایی کلیه تحت همودیالیز مزمن در مرکز دیالیز مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی 100 بیمار (51 مرد و 49 زن) از مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به صورت تصادفی از بین 120بیمار تحت همودیالیز در سال 1388 انتخاب شدند. بیماران مورد مطالعه توسط متخصص پوست از نظر ضایعات پوستی، مخاطی، ناخن و مو معاینه شدند و یافته ها برای هر بیمار در پرسشنامه ثبت گردید. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS-13 و آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف، تی، یومن ویتنی، کای اسکوئر و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 3/12±49 سال بود. شایع ترین علت نارسایی کلیه، دیابت بود. شایع ترین یافته خشکی پوست (3/78درصد) بود و پس از آن به ترتیب خارش (1/39درصد)، لنتیگو (8/34درصد)، تغییررنگ پوستی (6/32درصد)، لکونیشیا (32درصد) و نازک شدن بستر ناخن (24درصد) تعیین گردید. لنتیگو در زنان (85/42 درصد) بیشتر از مردان (5/21 درصد)بود (P<0.042). ارتباط سن با خشکی پوستی (P<0.01)، پوسته ریزی (P<0.042)، لنتیگو (P<0.01)، فولیکولیت (P<0.01)، هیپوپیگمانتاسیون گوتیت ایدیوپاتیک (P<0.01)، لکونیشیا (P<0.01) و ناخن نیم نیم (P<0.01) معنی دار بود. بین زمان دیالیز و تغییر رنگ پوست (P<0.032) و لکونیشیا (P<0.041) ارتباط معنی داری مشاهده شد. رابطه بین کلابینگ و ضریب کلسیم فسفر از نظر آماری معنی دار بود (P<0.027). سطح فریتین سرم با خارش پوستی (P<0.048) و قارچ پوستی (تینه آورسیکالر) (P<0.047) رابطه آماری معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تظاهرات پوستی و مخاطی در بیماران تحت همودیالیز شایع است و لنتیگو در مقایسه با سایر مطالعات از شیوع بیشتری برخوردار است.
    کلید واژگان: همودیالیز, نارسایی مزمن کلیه, تظاهرات پوستی و مخاطی}
    Tajbakhsh R., Dehghan M., Azarhoush R., Sadani S., Kaboutari M., Qorbani M., Samadzadeh S
    Background And Objective
    Mucocutaneons manifestations are common in hemodialysis patients.The aim of this study was evaluate the prcvalence of cutaneous and mucosal manifestations in end stage renal disease (ESRD) patients who are on the maintenance hemodialysis.
    Materials And Methods
    This cross sectional study was performed on 100 (51 males, 49 females) hemodialysis patients in 5 Azar hospital in Gorgan, North of Iran during 2009. Patients selected on randomly based an all of them completely examined by a deramatologist for any changes in skin, hair, nail and mucous membrane. If necessary biopsy perform and refer to a pathologist. Data analysed with SPSS-13, mann-whitney, t-test, Chi-Square and Fisher tests.
    Results
    The average age was 49±12.3 years. The most common causes of ESRD was dibetes mellitus. The most common skin lesion was xerosis (78.3%), after that pruritis (39.1%) lentigo (34.8%) skin discoloration (32.6%) leukonychia (32%) thining of nail bed (24%) were common lesions. Lentigo was more common in female than male 42.85% vs 21.50% (p=0.042). Xerosis (p<0.01), scaling (p=0.042), lentigo (p<0.01), folliculitis (p<0.01), idio pathic guttate hypopigmentation (p<0.01) leukonychia (p<0.01) and half and half nail (p<0.01) have meaningful correlation with age. There was also meaningful correlation between dialyis duration and skin discoloration (p<0.031) and leukonychia (p<0.041). Clubhing and ca-p product also have meaningful correlation (p<0.027). Pruritis (p<0.048) and skin fungal infection (p<0.047) (tinea versi color) also have meaningful correlation with serum ferritin level.
    Conclusion
    Mucocutaneous manifestation were common in end stage renal disease patients.
  • فرم رسیپی (شناسنامه غذا)
    محمد دهقان
  • محمد دهقان، نگین اکبری، نازیلا البرزی، لیلی نجفی
    زمینه و هدف
    هر چند روش های درمانی متعددی برای بیماری پیتریازیس ورسیکالر وجود دارد ولی اطلاعات کافی در مورد استفاده از روش های جدید درمان موضعی و سیستمیک ناکافی است. در این مطالعه، اثر کلوتریمازول موضعی در برابر فلوکونازول سیستمیک در درمان بیماری پیتریازیس ورسیکالرمورد ارزیابی قرار گرفت.
    روش کار
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور ((double-blind randomized clinical trial بود که در کلینیک پوست بیمارستان 5 آذر گرگان از اردیبهشت 1385 تا خرداد 1386 انجام گرفت. 120 بیمار به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: در گروه اول، بیماران تحت درمان با دوز واحد کپسول فلوکونازول (mg400) و دارونمای کرم کلوتریمازول قرار گرفتند. در گروه دوم بیماران با کرم کلوتریمازول (دو بار در روز) و دارونمای کپسول فلوکونازول درمان شدند. دوره درمان 2 هفته در نظر گرفته شد. بیماران 2، 4 و 12 هفته بعد از درمان از نظر پاسخ بالینی ارزیابی شدند.
    یافته ها
    در گروه یک50 و در گروه دوم 55 بیمارمورد ارزیابی قرار گرفتند که بعد از 2 هفته، میزان پاسخ بالینی در گروه دوم 49/1% در مقایسه با گروه اول 30% بیشتر بود (p=0/16). بعد از 4 هفته، 41 بیمار (81/2%) از گروه اول و 52 مورد (94/9%) از گروه دوم به طور کامل عاری از ضایعات بودند (p=0/044). عود در گروه اول 6% و در گروه دوم 18/2% بود. هیچ عارضه جانبی در 2 گروه مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، پاسخ بالینی هفته چهارم در گروه کلوتریمازول بیشتر از فلوکونازول بود. عود در هفته 12 بعد از درمان با فلوکونازول خوراکی کمتر از کرم کلوتریمازول مشاهده شد
    Background and Objectives
    Even though there are different treatments for patients with pityriasis versicolor, there are not enough information about using new topical systemic treatments. In this study, the effect of clotrimazole VS topical fluconazole in treating patients with pityriasis was investigated.
    Methods
    A double blind randomized controlled trial was designed in dermatologic clinic of 5th Azar hospital Gorgan North of Iran, from April 2006 to May 2007. 120 patients were randomly divided into two groups: In the first group (G1), patients underwent treatment with single - dose of fluconazole capsule (400mg) and placebo cream. In the second group (G2), patients underwent treatment with clotrimazole cream (twice daily) and placebo capsule. The course of treatment was 2 weeks. All subjects were re-evaluated 2, 4 and 12 weeks after the end of the therapeutic course.
    Results
    In group one there were 50 patients and in group two 55. After 2 weeks, the rate of complete resolution of disease was significantly higher in G2 group than G1 (49.1% vs. 30%). After 4 weeks, 41 patients (81.2%) of G1 and 52 patients (94.9%) of G2 showed complete resolution. After 12 weeks 46 patients (92%) in G1 group and 45 patients (81.8%) in G2 group showed complete resolution. Recurrence rate in G1 and G2 groups were 6% and 18.2%, respectively. No complications were seen in the two groups.
    Conclusion
    In this study, clinical response at 4th week, in clotrimazole group was greater than fluconazole group. Recurrence at 12th week after treatment with oral fluconazole was less than clotrimazole cream.
  • محمد دهقان، رامین آذرهوش، نازیلا البرزی
    گرانولوم فاشیال یک بیماری نادر پوستی است که با ندول ها و پلاک های پوستی بدون علامت بر روی پوست و بدون تظاهرات سیستمیک مشخص می شود. این بیماری عمدتا مردان میانسال را مبتلا می کند. در این مقاله یک تظاهر غیرشایع از بیماری گرانولوم فاشیال به صورت ضایعات متعدد اغلب در ناحیه تنه و قسمت فوقانی بازو و صورت در یک مرد 34 ساله معرفی شده است.
    کلید واژگان: گرانولوم فاشیال, ندول}
    Mohammad Dehghan, Ramin Azarhoush, Nazila Alborzi
    Granuloma faciale is an uncommon cutaneous lesion characterized by asymptomatic skin nodules and plaques without any systemic presentation. The lesions mainly seen in middle aged males. We report an uncommon presentation (multiple cutaneous lesions) in trunk,upper arm and face)of a 32 years old male.
    Keywords: Granuloma faciale, Extra, facial presentation}
  • محمد دهقان، ناصر بهنام پور، نازیلا البرزی
    زمینه و هدف
    پیتریازیس روزه آیک درماتوز التهابی حاد با علت ناشناخته می باشد که علی رغم خود محدود بودن و عدم به جاگذاشتن عوارض ممکن است تا دو ماه نیز ادامه یابد. این مطالعه به منظور تعیین میزان تاثیر اریترومایسین در مقایسه با دارونما در بهبود سیر بیماری پیتریازیس روزه آانجام شد.
    روش بررسی
    این کارآزمایی بالینی، روی بیماران مبتلا به پیتریازیس روزه آی تیپیک که طی دی ماه 1380 لغایت اردیبهشت 1384 به درمانگاه بیمارستان 5آذر گرگان مراجعه کرده بودند، انجام شد. تعداد کل بیماران 46 نفر بود که به صورت تصادفی در دو گروه 23 نفری قرار گرفتند. با توجه به دوسوکور بودن مطالعه، درمان به مدت دو هفته برای آنها تجویز و سپس در فواصل 6-2 هفته میزان بهبودی اندازه گیری شد. در گروه مورد داروی اریترومایسین با دوز یک گرم در روز به مدت 14 روز تجویز شد و در گروه کنترل دارونما تجویز شد. داده ها پس از جمع آوری و کدبندی و با استفاده از آزمون Pearson chi-square وارد نرم افزار SPSS 11.5 شد. با توجه به کیفی بودن صفت مورد بررسی و نوع مطالعه از مقایسه نسبت ها برای تجزیه و تحلیل استفاده شد.
    یافته ها
    طی 2، 4 و 6 هفته پس از شروع درمان هر چند در گروه تحت درمان با اریترومایسین نسبت به گروه دارونما نتایج بهتری اخذ شد، ولی تفاوت در پاسخ دهی بین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان دهنده تاثیر ناچیز داروی اریترومایسین در سیر درمانی بیماران مبتلا به پیتریازیس روزه.
    کلید واژگان: پیتریازیس روزه آ, اریترومایسین}
    Mohammad Dehghan, Naser Behnampour, Nazila Alborzi
    Background and Objective
    Pityriasis rosea is an acute inflammatory dermatosis with an unknown cause. Although it is a self limitted disorder and has no chronic side effects (nevertheless it will take between 3-6 weeks) but it may continue for two months. In order to shorten pityriasis rosea course and remove itching and skin lesions, it is advisable to cure the disease with an appropriate drug. Based on the above, the present study was performed to investigate efficacy of Erythromycin in comparison with placebo and improve this disease period.
    Materials and Methods
    A randomized double blind clinical trail was carried out on typical pityriasis rosea patients who had referred to 5th Azar clinic Gorgan-Iran during December 2004-May 2005. 46 patients were selected and randomly divided into two groups (23 patients in each one). Since it was a double blind study, treatment for two weeks was prescribed then the cure rate was measured during second, fourth and sixth week. In case group, Erythromycin 1gr/day was prescribed and continued for two weeks. In the other group only placebo was prescribed. Statistical analysis: Pearson chi-square analysis with 2- sided p value was applied to compare the distribution of pityriasis rosea between patients by using Sspss-11.5 software Regard to the kind of study and qualitative attribute, we used comparison between ratios in order to analyze them. Meaningful level for these tests was α=0.05.
    Results
    Even though we gained good results in case group during second, fourth and sixth week after treatment, but there was no significant difference between these two groups at α=0.05.
    Conclusion
    This investigation shows that Erythromycin has little effect on pityriasis rosea period. Therefore we suggest complementary study with larger samples in future.
    Keywords: Pityriasis rosea, Erythromycin}
  • مجید ریاضی پور، ناصر خسروشاهی، محمد دهقان، جعفر سلیمیان، محمدعلی عارف پور، محمدعلی افشارپور، رضا کچویی
    هدف
    مسمومیت با مایکوتوکسین T-2‎ باعث تغییر نسبت طبیعی برخی از لنفوسیت های خون محیطی موش می شود و مواد آنتی اکسیدان می توانند روند این تغییرات را تحت تاثیر قرار دهند. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر دو آنتی اکسیدان معروف، سلنیوم و ویتامین E، بر روند اختلالات زیر جمعیتی ایجاد شده در لنفوسیت ها به دنبال مسمومیت با سم T-2‎ بوده است.
    مواد و روش کار
    تک دوز سم T-2‎ به مقدار 2 میکروگرم بر کیلوگرم به یک گروه ‎ 5 تایی ‎موش تزریق و در زمان های مختلف پس از تزریق با استفاده از روش فلوسایتومتری لنفوسیت های خون محیطی آنها شمارش شد. سپس سم T-2‎ ، سولفیت سلنیوم یا ویتامین E در دو حالت همزمان و غیرهمزمان (به فاصله 24 ساعت از سم) به چهارگروه جداگانه موش تزریق و پس از 24 ساعت تغییر نسبت برخی از زیر جمعیت های لنفوسیتی‎ ‎در نمونه های خون محیطی مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    توزیع طبیعی زیر جمعیت های لنفوسیتی مورد مطالعه همگی تحت تاثیر سم T-2‎ قرار گرفت بطوری که پس از دریافت تک دوز تحت کشنده این سم، زیر جمعیت هایCD19+ و CD8+‎ کاهش، و زیرجمعیت CD4+‎ افزایش یافت. دریافت سلنیوم در هر دو حالت همزمان با دریافت سم T-2‎، و یا 24 ساعت زودتر از آن، از کاهش زیرجمعیت CD19+‎ جلوگیری نمود اما ویتامین E در هیچ یک از این دو حالت بر روند کاهش این زیر جمعیت تاثیرگذار نبود. سلنیوم وقتی همزمان با سم تزریق شد از افزایش زیر جمعیتCD4+ بطور کامل جلوگیری نمود اما ویتامین E در این حالت کارائی نداشت. وقتی این دو آنتی اکسیدان 24 ساعت قبل از توکسین دریافت شدند هیچکدام روند افزایش این زیر جمعیت را تحت تاثیر قرار ندادند. دریافت سلنیوم و ویتامین E در هر دو حالت، هنگام مسمومیت و قبل از آن، از کاهش زیرجمعیت CD8+‎ جلوگیری کرد اگرچه سلنیوم در حالت غیر همزمان در مهار این عارضه کارائی کمتری داشت.
    نتیجه گیری
    کارایی سلنیوم و ویتامین E در رفع عوارض جمعیتی لنفوسیت ها برحسب زمان استفاده و نیز نوع زیرجمعیت آسیب دیده متفاوت است و به نظر می رسد تزریق سلنیوم بلافاصله پس از مسمومیت با سم T-2‎ نسبت به دریافت آن قبل از مسمومیت نتایج بهتری فراهم می کند اما سودمندی ویتامین E وقتی بیشتر است که قبل از مسمومیت دریافت شود.
    کلید واژگان: سلنیوم, ویتامین E, سم T, 2‎, لنفوسیت, مایکوتوکسین}
    Riazipour M., Khosroshahi N., Dehghan M., Salimian J., Arefpour M. A., Afshari M. A., Kachuee R
    Interoduction. T-2 toxin, an important member of trichothecene mycotoxins family, disturbs ‎structures and functions of many parts of human and animal immune system. Our previous ‎studies showed that peritoneal inoculation of T-2 toxin changes normal proportion of mouse ‎peripheral blood lymphocytes and antioxidants may affect the phenomenon. In the present study, ‎the effects of two well-known antioxidants, Selenium and Vitamin E, on these T-2 toxin induced ‎abnormalities are compared.‎‏ Material and Methods. A single sub lethal dose of T-2 toxin (2 μg/Kg) inoculated to a group ‎of mice and at different times after intoxication the peripheral blood lymphocytes counted by ‎flow cytometry method. Then, 4 separate groups of mice received T-2 toxin and selenium ‎sulphide or vitamin E, and proportion of the lymphocyte subpopulations were determined in their ‎peripheral blood samples. Results. The results showed that T-2 toxin affects normal proportion of all studied lymphocytes. ‎CD19+ and CD8+ lymphocytes decreased and CD4+ cells increased after receiving a single sub ‎lethal dose of the toxin. Peritoneal injection of selenium in both condition, concomitant or before ‎T-2 toxin, prevented CD19+ cells reduction but, vitamin E had no effect on reduction process of ‎this subpopulation. When, selenium inoculated at intoxication time, the increasing of CD4+ ‎population prevented completely but, vitamin E had no efficacy in this condition. In contrast, ‎injection of vitamin E, 24 h before the toxin, significantly affected the CD4+ proportion and ‎prevented the increasing of the subpopulation while, selenium was ineffective in this manner. ‎Receiving of vitamin E in both condition, before and at intoxication, prevented reduction of ‎CD8+ cells while selenium repair the problem only when received concomitant with the toxin.‎ Discussion. It is concluded that to cure T-2 toxin induced abnormalities in lymphocyte ‎subpopulations, efficacy of selenium and vitamin E varies depending on inoculation time of ‎these antioxidants as well as type of disturbed lymphocyte, and it seems that selenium received ‎immediately after intoxication provides more efficacious results while usefulness of vitamin E is ‎more when received prior to intoxication.‎
  • شفافیت در ارتباطات
    مریل رانیون
    مترجم: محسن بهجت، محمد دهقان
    جان ممکن است باهوش تر از جورج باشد، اماجورج دقیقا در نقطه اوجی قرار دارد که جان انتظار آن را داشت چرا؟ جورج ایده های پیچیده را ساده می کند و جان ایده های ساده را پیچیده...
    قاطعیت در شفافیت: جورج مانند یک رهبر قاطع ظاهر می شود. جان قاطعیت خوبی دارد، اما در تلاشش برای خشنود ساختن افرادی که مسائل را به گونه ای دیگر می بینند، از قاطعیت خود می کاهد به گونه ای که عدة کمی از خط قرمزهای او خبر دارند. از این رو بیشتر کارکنان از جورج حمایت می کنند. هرچند مصالحه ویژگی ارزشمند و لازم برای یک رهبر است؛ رهبری که بیش از میزان مورد انتظار انعطاف نشان دهد، فاقد قاطعیت جلوه می کند. جان به تغییر دیدگاه و پیامش مطابق گفته های دیگران شهرت یافته است.
    اگر پیوسته پیام های خود را به سبب انتظارات دیگران تغییر دهید، ممکن است شفافیتی برای قاطعیت خود نداشته باشید. بنابراین توانایی ایستادگی بر موضع یا قانع کردن مخالفان را نیز نخواهید داشت.
    شجاعت در شفافیت: تردید، از بین برنده شجاعت است و قاطعیت تقویت کننده آن. چنانچه یک بار موقعیت خود را با قاطعیت شفاف کردید، شجاعت را خود به خود کسب کرده اید. اگر عقیده راسخی در داشتن شفافیت و تعهد به پیامتان دارید، باید قادر باشید به عقیده خویش عمل کنید.
    صداقت در شفافیت: کدام مدیر شجاعی است که عمیقا باور داشته باشد تاکنون چیزی را به خاطر ویژگی ای کمتر از صداقت خواهانش بوده است. وقتی شفاف و صادق هستید و اعتقادی راسخ دارید، شجاعت شما می تواند شما را فقط در یک جهت سوق دهد و آن صداقت است.
    خلاقیت در شفافیت: به عنوان یک رهبر فکری، پیامتان را تا آنجا که ممکن است دست یافتنی کنید. خوشبختانه، همین که پیامتان را شفاف ساختید، برای طرح آسانتر آن، راه های خلاقانه ای نمایان می شود.
  • چند روش پذیرایی در هتل و رستوران
    محمد دهقان
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال