به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد قربانی مقدم

  • محمد قربانی مقدم*

    بحث درباره آیه شریفه «بسم الله الرحمن الرحیم» همواره میان فقیهان و مفسران مطرح بوده است، زیرا غیر از قرایت قرآن کریم، صحت نماز به آن وابسته است. اختلاف درباره آن نیز عجیب است تا جایی که برخی آن را براساس جزء قرآن نمی دانند و برخی جزء تمام سوره ها می دانند. در همین زمینه، روایات بسیاری وارد شده است؛ البته برخی از آنها عظمت آیه و فضایل بسمله را بیان می کند. با توجه به روایات و دیدگاه فقیهان و مفسران بی شک که این آیه جزء سوره ی حمد است. بسیاری از اهل سنت نیز بر این باورند؛ اما در مورد جزییت آن نسبت به تمامی سوره ها (غیر از سوره توبه) میان شیعه و اهل سنت اختلاف است. معروف و مشهور میان علمای شیعه این است که بسم الله جزء تمام سوره هاست. در میان علمای شیعه ابن جنید نیز معتقد است بسم الله تنها جزء سوره حمد است. اخیرا برخی فقهای شیعه نیز شبیه ابن جنید فتوا داده اند و آن را جزء تمام سوره ها نمی دانند. با توجه به تاثیر آشکار این مسیله در احکام نماز و برخی عبادات دیگر که تا حدی به صورت دوران میان محذورین بوده و قابل احتیاط نیست، در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای این مدعا مجدد بررسی شد و معلوم گردید که برخلاف ادعای تواتر روایی و ادعای اجماع از سوی برخی فقها، دلیل قاطعی برای جزییت این آیه کریمه درباره تمام سوره ها وجود ندارد.

    کلید واژگان: بسمله, جزئیت, قرآن, روایات شیعه, فقیهان, مفسران
    Mohammad Ghorbanimoghadam *

    The debate over the holy verse "Bismillah al-Rahman al-Rahim (In the Name of Allah, the Most Compassionate, the Most Merciful)" has always been considered among jurists and commentators, because apart from reciting the Holy Qur'an, the correctness of prayer depends on it. The different viewpoints about it is also strange to the extent that some do not consider it as part of the Qur'an and some consider it as part of all surahs. In this regard, there have been many narratives; Of course, some of them express the greatness of the verse and the virtues of Bismillah. According to the narratives and views of jurists and commentators, there is no doubt that this verse is part of Surah Hamd. Many Sunnis also believe this. However, there are different views between Shias and Sunnis regarding the fact that it is part of all surahs (except Surah Tawbah). Based on the viewpoints of most Shiite scholars, Bismillah is part of all surahs. Among the Shiite scholars, Ibn Junaid also believes that Bismillah is only part of Surah Hamd. Recently, some Shiite jurists have issued a fatwa similar to Ibn Junaid and do not consider it as part of all surahs. Considering the obvious impact of this issue in the rulings of prayer and some other acts of worship, which are partly in the form of doubt and cannot be cautioned, in this article, this claim was re-examined through a descriptive, analytical and library method and it turned out that contrary to the claim of frequency of narratives and the claim of consensus by some jurists, there is no decisive reason for this holy verse to be part of all the surahs

    Keywords: Bismillah, Part, the Qur'an, Shia narratives, jurists, commentators
  • محمد قربانی مقدم*
    از نظر امامیه و بسیاری از اهل سنت، عبارت شریف «بسم الله الرحمن الرحیم» جزء قرآن کریم و جزء سوره حمد است؛ اما درباره جزییت این عبارت نسبت به تمامی سوره ها (غیر از سوره توبه) بین شیعه و اهل سنت اختلاف است. معروف و مشهور بین علمای شیعه این است که «بسم الله» جزء تمام سوره هاست؛ اما بسیاری از اهل سنت چنین اعتقادی ندارند. در بین علمای شیعه ابن جنید نیز معتقد است «بسم الله» تنها جزء سوره حمد است. اخیرا برخی فقهای شیعه نیز فتوا داده اند و «بسم الله الرحمن الرحیم» را جزء تمام سوره ها نمی دانند. با توجه به تاثیر آشکار این مسیله در احکام نماز و برخی عبادات دیگر که بعضا به صورت دوران بین محذورین بوده و قابل احتیاط نیست، بررسی مجدد نظر شیعه در این خصوص ضروری است. به این منظور و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکردی انتقادی و با بررسی تمام روایاتی که ادعا شده بر جزییت بسمله در تمام سوره ها دلالت دارد و همچنین شواهد و قراین دیگر این نتیجه حاصل شد که علی رغم ادعای تواتر روایی در مورد جزییت «بسم الله»، به جز از یک یا دو روایت، نه تنها مستندی برای این ادعا وجود ندارد بلکه روایات متعددی بر عدم جزییت بسمله در غیر سوره حمد و نمل وجود دارد. اکثر روایاتی که در وسایل الشیعه در باب مربوط به این مطلب ذکر شده تنها فضیلت این آیه و ثواب آن و استحباب شروع هر کار از جمله قرایت قرآن با آن را بیان می کند. اصاله العدم و اصل عدم تکرار نیز این نظر را تایید می کند
    کلید واژگان: بسمله, سوره های قرآن, سوره حمد, قرائت ابن جنید
    Mohammad Ghorbanimoghadam *
    According to the Imamiyyah and many Sunnis, the honorable phrase “Bismillah al-Rahman al-Rahim” is a part of the Holy Quran and a part of Surah Hamd; However, there is a difference between Shia and Sunni recitation of the details of this phrase concerning all the surahs (except Surah Towbah). It is well-known among Shia scholars that “Bismillah” is part of all surahs; but many Sunnis do not believe so. Among the Shia scholars, Ibn Junaid also believes that “Bismillah” is the only part of Surah Hamd. Recently, some Shia jurists have issued a fatwa and do not consider “Bismillah al-Rahman al-Rahim” as part of all surahs. Considering the obvious effect of this issue on the rules of prayer and some other acts of worship, which are sometimes in the form of periods between participants and cannot be taken care of, it is necessary to re-examine the opinion of Shiites in this regard. For this purpose, with a descriptive-analytical method and a critical approach, and by examining all the traditions that are claimed to indicate the detail of Bismillah in all surahs, as well as other pieces of evidence, the conclusion was reached that despite the claim of the massive reporting of narrations regarding the detail of “Bismillah” Except for one or two narrations, there is not only no documentation for this claim but there are also numerous narrations about the lack of details of Bismillah in other than Surah Hamd and Namal. Most of the hadiths mentioned in Wasail al-Shiah related to this issue only state the virtue of this verse and its reward and the desirability of starting any work including reciting the Quran with it. The originality of not-being (a’dam) and the principle of non-repetition also confirm this opinion.
    Keywords: Bismillah, Surahs of the Quran, Surah Hamd, Recitation of Ibn Junaid
  • محمد قربانی مقدم*

    از نظر قرآن کریم، دو نوع اختلاف و درگیری بین مردم وجود دارد که باعث شکل گیری رفتارهای مجرمانه و کج روانه می شود: نخست، اختلاف ماقبل مذهبی و به تعبیر رساتر، اختلاف در امور فرومایه مادی و دنیوی؛ دیگر، اختلاف مابعدمذهبی، که در آن، افراد و جوامع، با انگیزه ها و ادعاهای مذهبی، به ارتکاب جرم و خشونت علیه یکدیگر دست می زنند. هر یک از این دو نوع اختلاف و بالتبع، هر یک از این دو نوع رفتارهای منحرفانه، مقابله و پیشگیری خاص خود را می طلبد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که: دیدگاه قرآن کریم برای مقابله با اختلافات، نزاع ها و درگیری ها و نیز گسترش توحید در جامعه چیست؟ هم چنین راهبرد قرآن کریم در ایجاد جامعه سالم تا چه حد موثر بوده است؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که از نظر قرآن کریم، کامل ترین راه مقابله با اختلافات، نزاع ها و درگیری ها، گسترش توحید در جامعه است. راه حل توحید برای حل چالش های نوع اول عبارت است از: نظام حقوقی مبتنی بر دین، که هیچ روش دیگری نمی تواند جایگزین آن گردد؛ چنان که تمامی راه های رفته توسط بشر تاکنون بی نتیجه بوده است. روش توحیدی، برخلاف وضع قانون و پرورش روحیه اخلاقی، روشی است که نتیجه آن دایمی و ضمانت شده است و هیچ گاه اجازه تعدی و تجاوز به انسان نمی دهد. اما اختلاف نوع دوم که از حسادت و بغی نشات می گیرد، در حقیقت نوعی بیماری روحی است که با روش های مذکور در مواجهه با انحراف نوع اول قابل درمان نیست و به مثابه غده ای سرطانی است که به منظور جلوگیری از سرایت به سایر افراد، باید به صورت فیزیکی حذف گردد. در این مقاله، با استناد به انسان شناسی و جامعه شناسی قرآنی، که برآمده از نظرات فلسفی و تفسیری علامه طباطبایی است، به سوالات فوق پاسخ داده می شود.

    کلید واژگان: قرآن, پیشگیری از جرم, جامعه, سلامت اجتماعی
  • محمد قربانی مقدم

    قاعده ای رایج در کتب فقهی وجود دارد تحت عنوان حرمت اعانه علی الاثم که برگرفته از دومین آیه سوره مبارکه مایده است. اما این قاعده در حقیقت بخشی از یک قاعده کلی به نام تعاون است که به دلیل نگرش غلط به مفاد و مفهوم آیه، تنها به بخشی از آن؛ یعنی قسمت دوم توجه شده که همان نیز به نحو ناقصی است. این مشکل که ناشی از نگرش فردی به ادله و قواعد فقهی است، موجب فهم نادرست یا ناقص برخی ادله شده تا جایی که منجر به اعراض از برخی از آن ادله شده است. در این مقاله کوشش می شود، تا با بررسی این قاعده از منظر فقه حکومتی، کارکردها و ظرفیت های قاعده تعاون واکاوی شود. به این منظور کارکردهای این قاعده در چهار سطح بررسی می شود که عبارت است از: تاسیس حکومت دینی، تاسیس و حمایت از نهادها و تشکیلات انقلابی، قانون گذاری و تکالیف فردی.

    کلید واژگان: فقه حکومتی, قاعده تعاون, قانون گذاری, امر به معروف, نهی ازمنکر
    mohammad ghorbanimoghadam

    There is a current maxim in books of jurisprudence labeled as the ‘prohibition of cooperation in sin and aggression’ which has its root in the second verse of the Surat al-MÁidah. However, the maxim is, in fact, part of a universal (general) maxim designated as ‘cooperation’ which has not been fully taken into consideration as a result of a false conception of the whole content or implication of the verse, or rather, because of partial view of its content. In other words, only part of the verse has been brought into focus, which does not give a full view of the whole content of the verse. This problem, which is caused by a personal view of the jurisprudential arguments and rules, has brought about a misconception or a narrow conception of the arguments so that some of these arguments have been the subject of refutation. In this article, an attempt has been made to explore the functions and capabilities of the maxim of cooperation by studying it from the perspective of governmental jurisprudence. Furthermore, functions of the maxim are studied at four levels: formation of religious government, establishment of revolutionary institutions and organizations and lending support to them, legislation and personal obligations.

    Keywords: governmental jurisprudence, maxim of cooperation, legislation, enjoining the good, forbidding the evil
  • محمد قربانی مقدم*، سید احمد میرخلیلی، قدرت الله خسروشاهی

    به دنبال توسعه ارتباطات جهانی، روابط حقوقی بین اشخاص در عرصه بین الملل نیز در حال گسترش است. همین موضوع سبب ظهور مسایلی می شود که علاوه بر بعد حقوقی داخلی، ابعاد بین المللی نیز به خود گیرد. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری می یابد که به عنوان یک ضرورت تاریخی و یک سفارش اسلامی به دنبال گسترش روابط با کشورهای اسلامی و اتحاد بین المللی با آن ها نیز باشیم. بنابراین باید بررسی شود آیا امکان پذیرش احکامی که در محاکم کشورهای مختلف به خصوص کشورهای اسلامی صادر می شود از منظر فقه وجود دارد یا خیر؟ این موضوع در خصوص احوال شخصیه اهمیت دوچندانی دارد. زیرا شهروند کشورهای اسلامی برای گسترش ارتباطات بین المللی خود در سطح جهان اسلام، باید مطمین شوند که این روابط ضرری را متوجه روابط شخصی و خانوادگی و تحصیل حقوق مبتنی بر عقاید و ارزشهای مورد قبولش نخواهد داشت. بنابراین می توان گفت با پاسخ مثبت به سوال مذکور گام مهمی در جهت تحقق روابط نزدیک و موثر با کشورهای اسلامی و تحکیم روابط برداشته می شود. در این نوشتار ملاحظه خواهد شد که در قوانین فقه امامیه، در خصوص احوال شخصیه، پذیرش احکام کشورهای دیگر کاملا امکان پذیر است. اما در خصوص سایر هر چند مشکلاتی مانند عدم صدور حکم توسط قاضی جامع الشرایط برای پذیرش رای وجود دارد اما قواعدی همچون قاعده الزام، المومنون عند شروطهم و نیز ظرفیت فقه حکومتی راهگشای پذیرش احکام دادگاه های کشورهای اسلامی و بلکه غیر اسلامی است.

    کلید واژگان: شناسایی آراء, اجرای آراء, دادگاه های خارجی, حقوق بین الملل, کشورهای اسلامی, احوال شخصیه
    Mohammad Ghorbanimoghaddam *, Ahmad Mirkhalili, Ghodratollah Khosroshahi

    The development of global communications, legal relations between the parties in the international arena is also expanding. This has led to the emergence of the problems is that in addition to the domestic legal to take an international dimension. This becomes more important when, as a historical necessity and an Islamic order seeking to expand relations with the Islamic countries and the international alliance with them, too.So should consider whether to accept the judgments that courts in different countries, especially Islamic countries exported there jurisprudence? It has a double importance on personal status.So you can say yes to the above question is an important step towards the realization of close and effective relations with Islamic countries and strengthening relations is removed.In this article we shall see that the laws of Jurisprudence, regarding personal status, acceptance of orders is quite possible other countries....But on the other, although problems such as lack of sentencing by Judge Vote fully qualified for admission but there are rules such as no requirement, as well as Shrvthm Almvmnvn bed capacity state law opens the door to acceptance of non-Islamic courts and Islamic countries.

    Keywords: Foreign court, International rights, Law, Islamic Countries, Personal Status, Execution of sentences
  • محمد قربانی مقدم
    به دنبال توسعه ارتباطات جهانی، روابط حقوقی بین اشخاص در عرصه بین الملل نیز در حال گسترش است. همین موضوع سبب ظهور مسائلی می شود که علاوه بر بعد حقوقی داخلی، ابعاد بین المللی نیز به خود گیرد. آیا از منظر فقه امامیه امکان پذیرش احکامی که در محاکم کشورهای مختلف بخصوص کشورهای اسلامی صادر می شود، وجود دارد یا خیر؟ در این مقاله معتقدیم که در قوانین فقه امامیه، در خصوص احوال شخصیه، پذیرش احکام دیگر کشورهای اسلامی امکان پذیر است. اما در خصوص سایر کشورهای غیر اسلامی قواعدی همچون قاعده الزام، می تواند راهگشای پذیرش احکام دادگاه های کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را فراهم سازد. بدیهی است پذیرش مذکور به نحو حکم اولیه بوده و با استفاده از قوانینی همچون «المومنون عند شروطهم» و نیز «مصلحتی» که حاکم شرع تشخیص می دهد، مجال وسیع تری به نحو احکام ثانویه در این زمینه فراهم می شود.
    کلید واژگان: آرای قضایی, دادگاه های خارجی, کشورهای اسلامی, حقوق بین الملل, احوال شخصیه
    Muhammad Qurbāni Muqaddam
    As the world communications develop, the interprsonal legal relations also increase at a global level. This gives rise to the emergence of certain issues which can take on not only a domestic and legal form but also international aspects.  The question raised here is whether or not, from the perspective of Imamite fiqh, there is a possibility of accepting the legal decisions which are made in the courts of different countries of the world, especially in the Isalmic countries. In this article, there is a prevailing view that in Imamite (twelver's) fiqh regarding civil rights, it is possible to accept the rulings and judicial decisions of other Islamic countries.  However, in relation to the rest of non-Islamic countries, the maxims such as the maxim of 'obligation' can pave the ground to accept the judgemrnts or decisions of the the courts in the Islamic and non-Islamic countries. It is evident that this acceptance is in terms of 'primary rule' and the use of such rules as "Muslims are bound to their obligations" as well as the 'expediency' which is discerned by the religious authority (judge) provide a bigger opportunity in terms of the secondary rules in this regard.
    Keywords: juridical decisions, foreign courts, Islamic countries, International law, civil rights
  • محمد قربانی مقدم*
    زیارت عاشورا چهار طریق اصلی دارد که سه مورد از آن به امام محمدباقرR و دیگری به امام صادقR می رسد. دو طریق در کتاب مصباح المتجهد از شیخ طوسی و دو طریق دیگر در کتاب کامل الزیارات ابن قولویه نقل شده است. اگر کسی بتواند مبنای رجالی معروف در مورد راویان احادیث کتاب کامل الزیارات، یعنی وثاقت تمامی آن ها بپذیرد، بی نیاز از تفحص و بحث در مورد صحت این زیارت بوده و به آسانی، صدور آن از امام باقرR را می پذیرد. اما اگر کسی این مبنا را قبول نداشته یا مانند صاحب این نوشتار تنها مشایخ بلاواسطه را مشمول این قاعده بداند، باید در مورد آحاد روایان این زیارت به مطالعه و دقت علمی بپردازد. مبنای قدما در تصحیح روایت که وثوق به صدور را بیشتر اهمیت می دهد تا وثاقت راویان نیز هرچند امروزه به خاطر قلت شواهد و قرائن کارایی چندانی ندارد، اما درخصوص زیارت عاشورا به سبب شهرت کم نظیر و متن معرفتی و دقیق آن می تواند ایجاد اطمینان نسبت به آن کند. در این نوشتار، طبق مبنای متاخرین مشی شده و با بررسی طرق این زیارت نتیجه خواهیم گرفت که سند دومی که در کتاب مصباح شیخ طوسی برای این روایت بیان شده، هم از نظر طریق شیخ به سند و هم خود سند بدون اشکال و قابل اعتماد است.
    کلید واژگان: رجال, زیارت عاشورا, سند, کامل الزیارات, مصباح المتهجد
    The text of Ziyarat Ashuora has been transmitted in four main ways, three way reaches to Imam Muhammad Al- baqir (a.s.) and the next to Imam Jafar Al- Sadiq (a.s.). Two ways has been narrated in the book Misbah al- Mutahajjid by Sheikh Tusi and two other ways in the book Kamil al-Ziyarat by Ibn quliwaih. If someone agrees and accept the famous narrators of Kamil al-Ziyarat and trusts on all narrators there, there would be no need for to investigate about them and easily can trust on all those Ahadith and find out that they have been narrated by Imam Muhammad Al- baqir (a.s.). But if someone does not agree on those bases or as like as the writer of this paper only accepts the immediate narrators, must investigate exactly about every individual narrators. The base of early scholars that agree on the trust on issuance than trust on reliability of narrators although today it does not have efficiency because of the lack of evidence, but about Ziyarat Ashoura because of the unique fame and reputation and also Knowledgable and exact text of it we can trust on it. In this article the author has put his bases on the bases of late Scholars and by investigating the asnad of this Ziyarat we conclude that the second sand which has been mentioned in the book Misbaha al- Mutahajjid by Sheikh Tusi, both in the way of narration and the narrators has no problem and is trustworthy.
    Keywords: narrators, Ziyarah Ashuora, sanad, Kamil al-Ziyarat, Misbah Al-Mutahajjid
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال