محمد محجوب
-
فرکانس های طبیعی و شکل مودهای استخوان به طور گسترده در تشخیص بهبود شکستگی استخوان، بازسازی مجدد استخوان، تشخیص پوکی استخوان و برهم کنش ایمپلنت و استخوان مورد استفاده قرار می گیرد. این مشخصه ها را می توان با استفاده از تحلیل های عددی و مدل سازی اجزای محدود تخمین زده و با تست مودال نمونه های آزمایشگاهی اندازه گیری و صحه گذاری نمود. ناهمگنی استخوان در مدل های اجزای محدود بر فرکانس طبیعی آن تاثیر می گذارد. در این تحقیق تاثیر ناهمگنی استخوان و روابط چگالی-الاستیسیته بر فرکانس طبیعی استخوان و دقت تخمین آنها بررسی شده است. یک استخوان تیبیا گاوی تهیه و مورد تست مودال قرار گرفت. نتایج تجربی تست مودال با نتایج مدل اجزای محدود سه بعدی ایجاد شده از روی تصاویر سی تی اسکن استخوان، مقایسه گردید. ناهمگنی بر مبنای روابط چگالی-الاستیسیته پیشنهادی به صورت المان به المان (پیوسته) و به صورت ناحیه ای بر مبنای یک تلرانس (گسسته) در مدل اعمال شد. مقایسه نتایج مدل های ناهمگن با نتایج تجربی نشان می دهد که تفاوت بسیار کمی بین فرکانس های طبیعی مدل های ناهمگن گسسته و پیوسته وجود دارد. بطوریکه برای پنج فرکانس اول، یک مدل ناهمگن گسسته با 20 ناحیه، می تواند فرکانس های طبیعی را با خطای کمتر از 2درصد و صرف هزینه و زمان کمتر پیش بینی نماید.
کلید واژگان: فرکانس طبیعی, شکل مود, استخوان تیبیا, ناهمگنی استخوان, تست مودال, اجزای محدودThe natural frequencies and mode shapes of bone are widely used in the diagnosis of bone fracture healing, bone remodeling, osteoporosis diagnosis, and implant-bone interaction. These characteristics can be estimated using numerical analysis and finite element modeling and measured and validated by modal testing of laboratory samples. Bone heterogeneity in finite element models affects its natural frequency. In this research, the effect of bone heterogeneity and density-elasticity relationships on the natural frequency of bone and the accuracy of their estimation have been investigated. A cow tibia bone was prepared and subjected to modal test. The experimental results of the modal test were compared with the results of the 3D finite element model created from the bone CT scan images. Inhomogeneity based on the proposed density-elasticity relationships was applied element by element (continuous) and regionally based on a tolerance (discrete) in the model. Comparing the results of heterogeneous models with experimental results shows that there is very little difference between the natural frequencies of discrete and continuous heterogeneous models. So, for the first five frequencies, a discrete heterogeneous model with 20 regions can predict the natural frequencies with an error of less than 2% with less cost and shorter time.
Keywords: Natural Frequency, Mode Shapes, Tibia Bone, Bone Heterogeneity, Modal Test, Finite Elements -
در این پژوهش مدلسازی و تشخیص عیب دسته جدیدی از عیب های ربات پرنده چهارموتوره تحت عنوان عیب ساختاری انجام شده است. عیب ساختاری مورد بررسی، انحراف محور دوران یکی از موتورهای پرنده نسبت به راستای عمود بر پرنده است. این موضوع باعث می شود که نیروی پیشرانش موتور دارای عیب، در راستای عمودی نباشد و فرآیند کنترل سیستم با اختلال روبرو شود. تشخیص وقوع عیب مفروض در ترکیب با روش های کنترلی مناسب میتواند از آسیب های بعدی به سیستم جلوگیری کند. برای تشخیص عیب سیستم، سه گام طی شده است. نخست با استفاده از روش اویلر -نیوتن، معادلات سینماتیکی و دینامیکی حاکم بر پرنده چهارموتوره معیوب به دست آمده است. در مرحله بعد برای آشکارسازی عیب، با طراحی رویتگر، تخمین متغیرهای حالت سیستم صورت می گیرد و در نهایت با استفاده از تعریف تابع انرژی مناسب بر اساس مانده ها، به کمک خروجی سیستم (حالت های اندازه گیری شده سیستم) و حالت های تخمینی، زمان وقوع عیب تشخیص داده می شود.
کلید واژگان: پرنده چهارموتوره, عیب ساختاری, انحراف پیشرانش, مدلسازی دینامیکی, آشکارسازی عیب, محاسبه ماندهIn this study, modeling and fault detection of a novel faulty quadrotor is presented. It is assumed that a quadrotor vehicle has encountered a fault during a flight accident, and as a result, one of the rotors does not operate vertically. Although the rotor's rotational axis has deviated from the vertical direction, the amount of produced thrust remains constant. Detecting this fault along with utilizing a proper controlling approach can reduce the risk of failure in the vehicle. Based on this statement, the procedure of this study has been developed in three main stages. First, the kinematic and dynamic equations governing the faulty system are driven using Newton's second law and Euler's principle. Then, equations governing the faulty system and the Thau observer are employed to calculate the residual value. This parameter is calculated based on the differences between states’ measurement and estimation. Eventually, by comparing the computed residual value with the assumed threshold, thrust deviation in the shortest possible time has been detected.
Keywords: Quadrotor, Structural Fault, Thrust Deviation, dynamical modeling, Fault detection, Residual Calculation -
فرایند به دست آوردن انرژی موجود در محیط و تبدیل آن به انرژی الکتریکی قابل استفاده، برداشت انرژی نامیده می شود. مواد پیزوالکتریک و ابزارهای الکترومغناطیس از روش های اصلی برداشت انرژی هستند که در این پژوهش از هر دو روش استفاده شده است. در چند سال گذشته تحقیقات زیادی در این حوزه و به طور خاص استحصال انرژی از ارتعاشات محیطی صورت گرفته است. در این مقاله، مکانیزمی برای تولید الکتریسیته از ارتعاشات سیستم تعلیق یک موتورسیکلت ارائه می گردد. ناهمواری سطح جاده یک ورودی اتفاقی به سیستم تعلیق موتورسیکلت وارد می نماید که موجب ارتعاش آن و اجزای متصل می گردد. برای شناسایی طیف فرکانسی و محاسبه فراوانی فرکانسی از دستگاه آنالایزر ارتعاشی استفاده شده و سیگنال های ارتعاشی از جاده گرفته شده است. با بررسی داده های گرفته شده فرکانس 15هرتز، بیشترین فراوانی را در طیف فرکانسی برای موتورسیکلتی که با سرعت 30 کیلومتر بر ساعت در حرکت است، دارد. این فرکانس به عنوان فرکانس رزونانس مکانیزم الکترومغناطیس درنظر گرفته شده است. مکانیزم پیزوالکتریک به صورتی درنظر گرفته شده که در فرکانس های بالاتر رزونانس داشته باشد به گونه ای که سیستم برداشت انرژی در بازه وسیع تری از طیف فرکانسی خروجی الکتریکی داشته باشد. سیستم در مقیاسی که قابلیت استفاده در یک موتورسیکلت نمونه را داشته باشد، ساخته شده است. سیستم به طور آزمایشگاهی تست گردیده و توان خروجی آن در بازه فرکانسی صفر تا 50 هرتز به دست آمده است.کلید واژگان: برداشت انرژی, مکانیزم الکترومغناطیس, مکانیزم پیزوالکتریک, ارتعاشات موتورسیکلت
-
بلبرینگ ها یکی از پر استفاده ترین قطعات موتورها می باشند که به دلیل چرخش دائمی زودتر از بقیه قطعات دچار خرابی می شوند و بدین خاطر تحقیقات وسیعی بر روی پایش سلامت بلبرینگ های موتورهای القایی انجام شده است. عیوب بلبرینگ ها معمولا از نوع محلی هستند که در حلقه داخلی، خارجی، ساچمه ها یا قفسه ایجاد می شوند. به همین علت از سیگنال ارتعاشی برای پایش سلامت بلبرینگ ها استفاده می شود. همچنین در این پژوهش عیب یابی ورق های کامپوزیت با استفاده از پردازش سیگنال ارتعاشی و روش های مبتنی بر هوش مصنوعی نیز صورت گرفته است. سیگنال های ارتعاشی از ورق های کامپوزیتی سالم و دارای عیب گرفته شده و با استفاده از روش های مختلف پردازش سیگنال حوزه زمان- فرکانس تعدادی ویژگی از این سیگنال ها استخراج شده است. سپس موثرترین ویژگی ها که حاوی اطلاعات بیشتری از ورق های کامپوزیتی می باشند به عنوان ورودی به سیستم های مختلف طبقه بندی داده شده است که خروجی آنها نشان دهنده نوع و شدت عیب می باشد. نتایج به دست آمده نشان دهنده برتری روش انفیس[i] از نظر درصد دقت می باشد درحالی که این روش بیشترین مدت زمان اجرا را در تعداد اجراهای برابر دارد. درصورتی که روش پیشنهادی XCS بهبود یافته است، درصد دقت نسبتا کمتری نسبت به انفیس دارد، ولی مدت زمان اجرای کمتری را (در تعداد اجرای برابر نسبت به روش فوق) به خود اختصاص می دهد.کلید واژگان: ورق کامپوزیت, موتور القایی, پردازش سیگنال
-
امروزه نیاز روز افزون به اعمال تغییرات و جابه جایی های سریع، دقیق و حرکات کوچک در بسیاری از زمینه های مهندسی، اهمیت و کارایی مواد هوشمند را بیشتر نشان می-دهد. آلیاژ حافظه دار مغناطیسی، یکی از جدیدترین مواد هوشمند است که اثر حافظه دار بودن و خاصیت مغناطیسی را به طور همزمان دارا می باشد. این ماده، در دمای اتاق توسط القای میدان مغناطیسی، کششی بسیار بزرگتر از مگنتواسترکتیو، پیزوسرامیک یا ماده الکترواسترکتیو دارد و فرکانس پاسخگویی آن بالاتر از آلیاژ حافظه دار گرمایی است ولی پسماند نامتقارن خصیصه ای محدودکننده برای عملکرد آن به شمار می آید. مدل پرنتل-ایشلینسکی یکی از مدل های پدیده شناسانه قدرتمند برای شبیه سازی پسماند نامتقارن و غیرخطی است که به منظور شبیه سازی رفتار مواد هوشمند از آن استفاده می شود. در این مقاله با نگرشی جدید با استفاده از مدل پرنتل-ایشلینسکی تعمیم یافته، به مساله شبیه سازی رفتار پسماندی عملگر آلیاژ حافظه دار مغناطیسی پرداخته شده است. پس از شناسایی پارامترهای مدل، خروجی پیش بینی شده با نتایج تجربی مقایسه شده است. برای تعیین اعتبار، با استفاده از داده های متفاوت، صحت مدل بررسی گردیده و خطای پیش بینی مقایسه شده است. نتایج تجربی بر توانایی مدل در پیش بینی رفتار عملگر آلیاژ حافظه دار مغناطیسی صحه می گذارد. به دلیل قابلیت معکوس پذیری و سادگی مدل پرنتل-ایشلینسکی تعمیم یافته از این معکوس می توان به عنوان کنترل کننده پیشرو برای جبران رفتار پسماند غیرخطی آلیاژ حافظه دار مغناطیسی استفاده کرد. تمامی نتایج به صورت تجربی با استفاده از دستگاه تست تجربی ساخته شده براساس عملگر آلیاژ حافظه دار مغناطیسی به دست آمده است.
کلید واژگان: مدل پرنتل, ایشلینسکی, آلیاژ حافظه دار مغناطیسی, رفتار پسماندToday, due to ever-increasing demand for fast and precise movements and changes, along with small-scale actuations in many engineering fields, the use and efficiency of smart materials has increased in importance. Magnetic Shape Memory Alloy (MSMA) is one of the latest smart materials having both shape memory and magnetic properties. As a matter of fact, in normal room temperatures, it has magnetic field-induced strains far more than any other smart materials such as magnetostrictive, piezoelectric or electrostrictive materials and its frequency response is greater than thermal shape memory alloy. However, on the downside, asymmetric hysteresis is a property that constrains its widespread applications. Prandtl-Ishlinskii model is one of the powerful phenomenological models for simulating asymmetric, non-linear hysteresis used to simulate smart material behavior. In the present study, MSMA hysteresis behavior simulation has been investigated through a new approach using generalized Prandtl-Ishlinskii model. After identifying the model parameters, the study compares the predicted output with the experimental results. For validation the model, using different data, model accuracy has been checked and prediction error has been compared. The experimental results have approved the capability of the model in predicting the hysteresis behavior. Thanks to invertible and simplicity potential of the generalized Prandtl-Ishlinskii model, the inverse of model can be applied as a feedforward controller for compensating the hysteresis behavior. It should also be noted that all the experimental results have been yielded through using experimental set-up.Keywords: Prandtl, Ishlinskii model, Magnetic shape memory alloy, Hysteresis behavior -
در این مقاله یک عمودپرواز شش-ملخه با پیکربندی جدید، مدلسازی شده و به منظور تعقیب مسیر مطلوب، از روش فیدبک خطی ساز با دو رویکرد، استفاده گردیده است. امروزه کوادروتورها به دلیل ساختار مکانیکی ساده و قابلیت مانوردهی بالا، یکی از پراستفاده ترین پرنده های بدون سرنشین هستند ولی به دلیل ظرفیت حمل بار پایین، در برخی کاربردها با محدودیت مواجه می باشند. در مدل پیشنهادی که دارای نوآوری بوده، دو ملخ هم محور با دور ثابت و با جهت چرخش مخالف به مرکز کوادروتور اضافه گردیده تا علاوه بر افزایش ظرفیت حمل بار، باعث افزایش پایداری آن در برابر بادهای عرضی شده و در عین حال دینامیک و نحوه هدایت آن بدون تغییر بماند. مدلسازی دینامیکی پرنده به روش نیوتن- اویلر انجام شده و معادلات بدست آمده غیرخطی، زیرتحریک، جفت شده و ناپایدار می باشند. برای کنترل عمودپرواز، روش فیدبک خطی-ساز به دو صورت ارائه گردیده است. در رویکرد اول، از فیدبک خطی ساز به صورت متداول استفاده شده که کنترل کننده ای با حجم محاسبات بالا و شامل مشتق مرتبه سوم خروجی حاصل می گردد که به نویز حسگرها بسیار حساس می باشد. در رویکرد دوم، با تفکیک دینامیک پرنده به دو زیرسیستم انتقالی و دورانی، کنترل کننده سلسله مراتبی به روش فیدبک خطی ساز طراحی می گردد که به مراتب ساده تر و پیاده سازی آن نیز آسان تر می باشد. همچنین، برای جبران دینامیک عملگرها از الگوریتم فیدبک خطی ساز دو مرحله ای استفاده شده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که سیستم کنترلی طراحی شده با رویکرد دوم، عملکرد بهتری در ردیابی مسیر مطلوب و کاهش اثر اغتشاش دارد.
کلید واژگان: عمودپرواز شش, ملخه, پرنده بدون سرنشین, کوادروتور بهبودیافته, فیدبک خطی سازIn this paper, modeling and feedback linearization controller for trajectory tracking of a novel six-rotor UAV (Unmanned Aerial Vehicle) is developed. Because of the very simple structure and high maneuverability, quadrotors are one of the most preferred types of UAVs but the main problem of them is their small payload. In the proposed novel model, two coaxial propellers are added to the center of vehicle to improve the ability of lifting heavier payloads, and to excel anti-crosswind capability of quadrotor, while the dynamic and steering principle is preserved. The dynamic model is obtained via Newton Euler approach. Model is under actuated, nonlinear, and has strongly coupled terms. Also, two types of nonlinear controllers are presented. First one is a conventional input-output feedback linearization controller which involves high-order derivative terms and turns out to be quite sensitive to sensor noise as well as modeling uncertainty. Second controller is a feedback linearization based on the hierarchical control strategy that yields easier controller. To compensate actuator’s dynamic and moreover, to avoid complexity of controller, a two-stage algorithm is utilized. The obtained simulation results confirm that the performance of hierarchical controller is more convenient in terms of position tracking and disturbance rejection than conventional controller.Keywords: Unmanned aerial vehicle, six, rotor aircraft, modified quadrotor, feedback linearization -
در این مقاله یک عمودپرواز بدون سرنشین با پیکربندی جدید بطور کامل مدلسازی و دو سیستم کنترل غیرخطی با هدف تعقیب مسیر، برای آن طراحی و مقایسه شده است. امروزه کوادروتورها به دلیل ساختار مکانیکی ساده و قابلیت مانوردهی بالا، یکی از پراستفاده ترین پرنده های بدون سرنشین هستند ولی به دلیل ظرفیت حمل بار پایین، در برخی کاربردهای عملیاتی با محدودیت مواجه می باشند. در مدل پیشنهادی که دارای نوآوری بوده با اضافه شدن یک ملخ به مرکز کوادروتور، ظرفیت حمل بار آن بهبود یافته است. مدلسازی دینامیکی پرنده به روش نیوتن- اویلر انجام شده و معادلات بدست آمده غیرخطی، زیرتحریک، جفت شده و به شدت ناپایدار می باشند، لذا برای حرکت پرنده بطور دلخواه، بایستی سیستم کنترلی مناسب طراحی گردد. دو نوع کنترل کننده برای پرنده ارائه شده است، یکی به روش خطی سازی پسخوراند ورودی- خروجی که شامل مشتق گیری مرتبه بالای خروجی بوده و نسبت به دینامیک های مدل نشده و نویز حسگرها حساس می باشد و دیگری به روش بک استپینگ و با استفاده از رویکرد کنترل آبشاری که برای ویژگی زیرتحریک بودن پرنده مناسب بوده و دارای حجم محاسبات پایینی می باشد. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که سیستم کنترلی طراحی شده به روش بک استپینگ عملکرد مطلوبی در پایدارسازی پرنده و تعقیب مسیر مرجع داشته و در برابر دینامیک های مدل نشده و اغتشاش مقاوم می باشد.
کلید واژگان: عمودپرواز پنج ملخه, کوادروتور بهبودیافته, کنترل بک استپینگ, خطی سازی پسخوراند ورودی خروجیIn this paper, modeling and tow type of nonlinear controller for trajectory tracking of a novel five-rotor UAV (Unmanned Aerial Vehicle) is developed. Because of the very simple structure and high maneuverability, quadrotors are one of the most preferred types of UAVs but the main problem of them is their small payload. In the proposed novel model, one propeller is added to the center of vehicle to improve the ability of lifting heavier payloads, and to excel anti-crosswind capability of quadrotor. The dynamic model is obtained via Newton Euler approach. The model is under actuated, nonlinear, and has strongly coupled terms. Also, two types of nonlinear controllers are presented. First one is a conventional input-output feedback linearization controller which involves high-order derivative terms and turns out to be quite sensitive to sensor noise as well as modeling uncertainty. Second controller is a BackStepping controller based on the hierarchical control strategy that yields easier controller. The obtained simulation results confirm that the performance of BackStepping controller is convenient in terms of stability, position tracking and it is robust in presence of disturbance.Keywords: Unmanned aerial vehicle, five, rotor aircraft, modified quadrotor, feedback linearization, backstepping controller -
در این مقاله یک عمودپرواز بدون سرنشین با پیکربندی جدید شامل پنج روتور بطور کامل مدلسازی و یک سیستم کنترلی تعقیب مسیر، برای آن طراحی و شبیه سازی شده است. عمودپرواز مشابه کوادروتور بوده، با این تفاوت که یک ملخ با دور ثابت و قابلیت ایجاد نیروی تراست بالا، به مرکز آن اضافه گردیده است. ملخ اضافه شده مشکل پایین بودن ظرفیت بار مفید کوادروتور را برطرف نموده و همچنین باعث افزایش پایداری آن در برابر بادهای عرضی می شود. ساختار پیشنهادی کاملا دارای نوآوری است. به منظور اعتبار سنجی، مدلسازی دینامیکی سیستم هم به روش نیوتن- اویلر و هم به روش لاگرانژ انجام شده است. معادلات بدست آمده غیرخطی، زیرتحریک، جفت شده و به شدت ناپایدار می باشند، لذا برای حرکت پرنده بطور دلخواه، بایستی سیستم کنترلی مناسب طراحی شود. در این مقاله روش فیدبک خطی ساز ورودی- خروجی با در نظر گرفتن مدل دقیق به کار رفته و برای سیستم خطی شده نیز از کنترل کننده بهینه تنظیم کننده خطی مرتبه دو استفاده می گردد. کنترل کننده شامل مشتق گیری مرتبه بالا بوده و نسبت به دینامیک های مدل نشده حساس است بنابراین نمی توان از تاثیر عملگرها در مدل صرف نظر کرد. از طرفی اضافه کردن دینامیک عملگرها به دینامیک سیستم باعث افزایش پیچیدگی طراحی و پیاده سازی سیستم کنترلی می شود. لذا به منظور جبران دینامیک عملگرها از یک کنترل کننده ثانویه استفاده شده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که سیستم کنترلی طراحی شده عملکرد مناسبی در پایدارسازی، تعقیب مسیر مطلوب و کاهش اثر اغتشاش دارد.
کلید واژگان: عمودپرواز پنج ملخه, پرنده بدون سرنشین, کوادروتور, فیدبک خطی ساز ورودی خروجیIn this paper, modeling and design of a trajectory tracking control system for a novel multi-rotor UAV (Unmanned Aerial Vehicle) is developed. The UAV is similar to a quadrotor with an extra no feedback propeller which is added to center of vehicle. The additional rotor improves the ability of lifting heavier payloads, and anti-crosswind capability for quadrotor. For validation, the dynamic model is obtained via both Newton Euler and Lagrange approaches. The dynamical model is under actuated, nonlinear, and has strongly coupled terms. Therefore, an appropriate control system is necessary to achieve desired performance. The proposed nonlinear controller of this paper is an input-output feedback linearization companioned with an optimal LQR controller for the linearized system. The controller involves high-order derivative terms and turns out to be quite sensitive to un-modeled dynamics. Therefore, precise model of UAV is derived by considering actuator’s dynamics. To compensate the actuator’s dynamic and moreover, to avoid complexity in the controller, a second control loop is utilized. The obtained simulation results confirm that the proposed control system has a promising performance in terms of stabilization and position tracking even in presence of external disturbances.Keywords: Unmanned aerial vehicle, five, rotor aircraft, modified quadrotor, Input, Output Feedback Linearization -
این مقاله به ارائه ی تخمین گر ورودی نامعلوم با فرض عدم تامین شرط تطابق تخمین گر می پردازد. از نتایج روش پیشنهادی این مقاله می توان در مسائل تشخیص نقص با استفاده از بردار مانده استفاده کرد. مبنای روش جبران ورودی های نامعلوم (اغتشاش) غیرمنطبق با کمک یک مجموعه از پارامترهای (خروجی های) کمکی است. خروجی های کمکی با کمک انتگرال گیری های متوالی از خروجی های اندازه گیری شده و ورودی های معلوم سیستم بدست می آیند. بر مبنای خروجی های کمکی پیشنهادی، تخمین گر ورودی نامعلومی ارائه شده که قادر است تخمینی نمائی از خروجی های سیستم را بدست دهد. سپس، با استفاده از تفاضل بین خروجی ها و تخمین آن ها توسط تخمین گر پیشنهادی، بردار مانده ای برای استفاده در مسائل تشخیص نقص ایجاد می شود. بردار مانده بدست آمده مستقل از مقدار ورودی نامعلوم (اغتشاش) غیرمنطبق است و در عین حال حساسیت کمی نیز نسبت به نویز در اندازه گیری دارد. به منظور بررسی حساسیت بردار مانده به نقص، نقص در حسگرهای یک سیستم خطی مورد بررسی قرار گرفته و در مورد حساسیت بردار مانده به نقص حسگر بحث شده است. در انتها نیز کارایی روش پیشنهادی با شبیه سازی لغزنده ی افقی و پاندول معکوس نشان داده شده است و مقایسه ای با یک روش مشتق-محور صورت پذیرفته است.
کلید واژگان: تخمین گر ورودی, نامعلوم, شرط تطابق تخمین گر, تولید مانده, تشخیص نقص, نقص حسگرThis paper deals with the design of an unknown input observer (UIO) with the assumption that the well-known observer matching condition is not satisfied. The proposed method can be used for fault detection problems with the use of residual vector. The basis of method is to compensate the unmatched uncertainties with the use of a set of auxiliary outputs. The introduced auxiliary outputs are obtained from successive integration of the system measurements and known inputs. Then, an unknown input observer is proposed which estimates exponentially the outputs. Therefore, the residual vector, generated from the estimated outputs and the actual outputs, will be obtained which insensitive to the unmatched disturbances. At the same time, the sensitivity of the proposed residual vector to the fault in sensors is investigated. The generated residual vector will be more robust against the presence of noise in the measurements. It is shown through numerical simulations that the proposed residual vector is sensitive to the presence of fault in sensors while it is insensitive to the presence of the unknown input. In addition, a comparison with a derivative based method is presented.Keywords: unknown input observer, observer matching condition, residual generation, fault detection, sensor fault
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.