به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد ندیری

  • محمد ندیری*، حمیدرضا پناهیان
    هدف

    هدف مقاله بررسی تاثیر احساسات عقلانی و غیرعقلانی سرمایه گذاران فردی و نهادی، بر بازده شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران است.

    روش

    بررسی موضوع در دو گام و با دو روش انجام پذیرفت. در گام اول با استفاده از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی (ARDL) تاثیر عوامل بنیادی اقتصاد بر تمایلات احساسی سرمایه گذاران فردی و نهادی آزمون شد و با استفاده از رگرسیون های برآورد شده، شاخص های احساسات عقلانی و غیرعقلانی سرمایه گذاران فردی و نهادی استخراج شدند. در گام دوم با استفاده از روش اقتصادسنجی خودرگرسیون برداری (VAR) تاثیر احساسات عقلانی و غیرعقلانی سرمایه گذاران فردی و نهادی بر بازده بورس تهران، در دوره زمانی 1390 تا 1398 به شکل ماهانه آزمون شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون فرضیه های پژوهش بر اساس تحلیل توابع واکنش آنی و نیز علیت گرنجری، نشان می دهد که تاثیر احساسات عقلانی سرمایه گذاران نهادی و فردی بر بازده بازار سهام مثبت و معنادار است. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، علیت یک سویه از بازده شاخص کل بورس، بر احساسات غیرعقلانی سرمایه گذاران فردی و نهادی وجود دارد و احساسات غیرعقلانی این دو گروه از سرمایه گذاران، تابعی از بازده قبلی و حال شاخص کل بازار سهام است. با توجه به یافته های پژوهش، احساسات عقلانی در بورس ایران، در بلندمدت قدرت قیمت گذاری بالایی دارد؛ هرچند در کوتاه مدت احساسات غیرعقلانی می تواند به انحراف قیمت ها از ارزش ذاتی آن منجر شود.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش، به سرمایه گذاران، به ویژه سرمایه گذاران خرد و بی تجربه پیشنهاد می شود که با کسب دانش و تجربه و بر اساس عوامل بنیادی و رویکرد بلندمدت، به معامله در بازارهای مالی اقدام کنند. همچنین سازمان بورس و نهادهای مالی ذی ربط باید با افزایش سواد مالی سرمایه گذاران خرد بی تجربه و تقویت فرهنگ سرمایه گذاری، به کاهش رفتارهای هیجانی و افزایش کارایی بورس کمک کنند.

    کلید واژگان: احساسات عقلانی, احساسات غیرعقلانی, سرمایه گذاران نهادی, سرمایه گذاران فردی, مدل VAR
    Mohammad Nadiri *, Hamidreza Panahian
    Objective

    Numerous studies have focused on developing theoretical frameworks to examine the relationship between stock returns and investor sentiment dynamics. In contrast to earlier studies, which treated investor sentiments as entirely irrational, Verma et al. (2008) added to the literature a new framework that divides sentiment into fundamentals-driven (rational sentiment) and irrational components (irrational sentiment). Furthermore, they explored the possibility of a dynamic relationship between individual and institutional investor sentiments, which had been ignored in previous research. This study aims to investigate the impact of rational and irrational investor sentiments, both individual and institutional, on the overall index returns of the Tehran Stock Exchange.

    Methods

    To test the research hypotheses, we first used Baker and Wurgler's (2007) method to extract the sentiment index of individual and institutional investors using Principal Component Analysis (PCA), and then we investigated the hypotheses using two methods and two steps. In the first step, we used an autoregressive distributed lag (ARDL) technique to regress macroeconomic fundamental variables on individual and institutional investor sentiments to decompose the sentiment variables into rational and irrational components. In the next step, the effect of rational and irrational investor sentiment on stock market returns was evaluated using the vector autoregressive (VAR) approach on monthly data from 2011 to 2020.

    Results

    The Granger causality test and impulse response functions from VAR model estimation show that the rational component of individual and institutional investors positively and significantly affects market returns. For both individual and institutional investors, it was discovered that the impact of rational sentiments on stock market returns was greater than the impact of irrational sentiments. Furthermore, the findings show that past stock market performance has a significant unidirectional impact on irrational sentiments but has no effect on rational sentiments for individual and institutional investors. The research indicates that rational sentiments have pricing power in the Tehran Stock Exchange. Under such conditions, the rational expectations theory of stock returns is a valid argument for the Tehran Stock Exchange. Overall, the results indicate that sentiment-induced fundamental investing has a much more significant effect on individual and institutional investors than sentiment-induced noise trading in the long run.

    Conclusion

    The findings have important implications for investors and policymakers. Individuals, particularly inexperienced investors, are encouraged to trade in these markets with adequate information, expertise, and market analysis. They should avoid herding and emotional trading and maintain a long-term perspective on the stock market. Furthermore, the stock exchange organization and related financial institutions should assist in reducing emotional behaviors and increasing the efficiency of the stock market by enhancing the financial literacy of inexperienced retail investors and strengthening the investment culture. Today, the sentiment index is used as a financial market predictor, so it is essential for the institutions in charge of regulating the financial markets to be involved in the compilation, reporting, and analysis of this index. In the event of extreme price fluctuations or market deviations (even in the short term), these institutions should issue the necessary and timely warnings and support the effectiveness of the market by approving and implementing control mechanisms such as short selling.

    Keywords: Rational Sentiments, Irrational Sentiments, Institutional Investors, Individual Investors, VAR Model
  • سید حسن مسعودی علوی، محمد ندیری*

    این پژوهش به بررسی رابطه بین نوسان قیمت نفت و احساسات سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. نفت یکی از مهمترین منابع اصلی انرژی در دنیا و لازمه فعالیت بسیاری از صنایع است. نوسانات قیمت نفت به طور مستقیم و غیرمستقیم بر اقتصاد و بازارهای مالی به ویژه ایران تاثیر می گذارد. در این پژوهش  براساس مدل GARCH نوسان قیمت نفت استخراج گردید، سپس رابطه بین نوسان قیمت نفت و احساسات سرمایه گذاران با استفاده از الگوی غیرخطی خودرگرسیون برداری با وقفه توزیعی (NARDL) در بازه ی زمانی فروردین ماه 1390 الی اسفندماه 1401 به صورت ماهانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که بین نوسان قیمت نفت و شاخص احساسات سرمایه گذاران به صورت نامتقارن در کوتاه مدت و متقارن در بلندمدت ارتباط معنی داری وجود دارد یعنی قیمت نفت در صعود و نزول بازار تاثیر متفاوتی را در کوتاه مدت و تاثیر مشابهی را در بلندمدت بر احساسات سرمایه گذاران می گذارد و نیز از طرفی در کوتاه مدت و بلندمدت نوسانات قیمت نفت احساسات سرمایه گذاران را با شدت  متفاوتی تحت تاثیر قرار می دهد، لذا سرمایه گذاران بورسی برای تشکیل پرتفوی خود به نوسانات قیمت نفت در صعود و نزول بازار باید تحلیل متفاوتی داشته باشند علاوه بر این تاثیرگذاری این نوسانات در کوتاه مدت و بلندمدت متفاوت است.

    کلید واژگان: احساسات سرمایه گذاران, نوسان قیمت نفت, بورس اوراق بهادار تهران, الگوی غیرخطی خودرگرسیونی با وقفه توزیعی
    Seyed Hassan Masoudi Alavi, Mohammad Nadiri*

    This research investigates the relationship between oil price Volatility and investors' sentiments in the Tehran Stock Exchange. Oil is one of the most important sources of energy in the world and is necessary for many industries. Oil price Volatilities directly and indirectly impact the economy and financial markets. In this research, the monthly relationship between oil price Volatility and investors' sentiments was investigated using the Nonlinear Autoregressive Distributed Lag Model (NARDL) in the period from April 2011 to March 2023. The results showed that there is a significant relationship between oil price Volatility and investors' sentiment index, asymmetrically in the short term and symmetrically in the long term, that is, the price of oil in the ups and downs of the market has a different impact in the short term and a similar impact in the long term on sentiments. investors, and on the other hand, in the short and long term, oil price Volatilities impact investors' sentiment with different intensity, Therefore, stock market investors should have a different analysis in forming their portfolio for oil price Volatilities in the ups and downs of the market.

    Keywords: Investor Sentiments, Oil Price Volatility, Tehran Stock Exchange, Nonlinear Autoregressive Distributed Lag Model
  • مجید شهرامی بابکان، علیرضا سارنج*، محمد ندیری، عسگر نوربخش
    سهم قابل توجه وام ها در سبد دارایی بانک ها، ریسک اعتباری را به یکی از مهم ترین ریسک های صنعت بانکداری تبدیل نموده است. تفاوت در ساختار، انگیزه کسب سود و نحوه مدیریت ریسک، بانک ها را در معرض سطوح متفاوتی از این ریسک قرار می دهد. هدف این پژوهش، مقایسه عوامل موثر بر وام های غیرجاری به عنوان شاخص ریسک اعتباری در گروه های بانکی کشور ایران است. به این منظور، با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته داده های پنل پویا برای داده های سالیانه محدوده زمانی 1385-1400، رابطه بین مطالبات غیرجاری و متغیرهای توضیحی (عوامل کلان اقتصادی و عوامل خاص بانکی) برای گروه های بانکی برآورد شد. بر اساس نتایج، عوامل خاص بانکی نسبت به عوامل کلان اقتصادی، نقش موثرتری در افزایش مطالبات غیرجاری بانک ها (بالاخص بانک های دولتی) دارند که این موضوع با مکانیزم های فاقد کارایی و اثربخشی در فرایندهای اعطای اعتبار و وصول مطالبات بانک ها مطابقت دارد؛ همچنین، میزان تاثیرگذاری این عوامل در گروه های مختلف بانکی متفاوت است.
    کلید واژگان: ریسک اعتباری, احتمال نکول, نسبت مطالبات غیرجاری, گروه های بانکی
    Majid Shahrami Bababkan, Alireza Saranj *, Mohammad Nadiri, Asgar Noorbakhsh
    The significant share of loans in the asset portfolio of banks has turned credit risk into one of the most important risks in the banking industry. Considering the difference in the structure, profit motive and risk management in different banks, the purpose of this research is to compare the factors affecting Non-Performing Loans (NPLs) as an indicator of credit risk in different banking groups. For this purpose, the relationship between Non-Performing Loans and explanatory variables (macroeconomic factors and bank-specific factors) was estimated for different banking groups by using the generalized method of moments (GMM) of dynamic panel data for the annual data of 1385-1400. Based on the results, bank-specific factors have a more effective role in increasing the non-performing loans of banks (especially state-owned banks) than macroeconomic factors, which is due to mechanisms that lack efficiency and effectiveness in the processes of granting credit and collecting bank claims; In addition, the influence of these factors is different in different banking groups.
    Keywords: Credit Risk, Probability of Default, Non Performing Loans (NPLs), Banking Groups
  • پریا کریمی، علیرضا سارنج*، محمد ندیری، محمدرضا مهربان پور
    هدف

    شاخص شرایط مالی در سال های اخیر، در کانون توجه سیاست گذاران قرار گرفته است. این موضوع از این فرض نشیت می گیرد که تحولات مالی که از طریق عوامل اساسی سیاست پولی هدایت نمی شوند، ممکن است بر اقتصاد تاثیر زیادی داشته باشد. بنابراین نیاز سیاست گذاران به نظارت دقیق شرایط مالی بسیار اهمیت می یابد. هدف پژوهش حاضر طراحی شاخص شرایط مالی با استفاده از مدل های پویای متغیر در زمان، به منظور بهبود پیش بینی متغیرهای کلان اقتصادی است.

    روش

    در این پژوهش با استفاده از مدل های خودرگرسیون برداری عاملی تعمیم یافته با ضرایب متغیر در زمان و نوسان های تصادفی، به طراحی شاخص شرایط مالی پرداخته شده و دقت مدل پیشنهادی، در پیش بینی متغیرهای کلان اقتصادی بررسی شده است. بدین منظور، از داده های ماهانه طی سال های 1380 تا 1399 برای 19 متغیر مالی و 5 متغیر کلان اقتصادی استفاده شده است.

    یافته ها

    به کارگیری مدل های متغیر در زمان، توانست به کاهش خطای پیش بینی در متغیرهای شاخص قیمت مصرف کننده، نقدینگی، پایه پولی و تولید ناخالص داخلی بینجامد؛ ولی در پیش بینی نرخ بیکاری، نتوانست عملکرد بهتری از سایر روش های پیش بینی داشته باشد.

    نتیجه گیری

    در این پژوهش از مدل های متغیر در زمان، برای استخراج شاخص شرایط مالی به گونه ای استفاده شد که بتواند بهترین برآورد را از متغیرهای کلان اقتصادی داشته باشد. نتایج حکایت دارد از اینکه به کارگیری این گونه مدل ها، می‏تواند در پیش بینی برخی از متغیرهای کلان اقتصادی عملکرد بهتری نسبت به سایر مدل ها داشته باشد.

    کلید واژگان: انتخاب پویا, شاخص شرایط مالی, متغیرهای کلان اقتصادی, مدل های متغیر در زمان, میانگین گیری پویا
    Paria Karimi, Alireza Saranj *, Mohammad Nadiri, MohammadReza Mehrabanpour
    Objective

    Since financial developments that are not driven by fundamental factors of monetary policy may have a large impact on the economy, policymakers have placed significant emphasis on the financial conditions index over the past recent years. Policymakers must maintain a vigilant watch over financial conditions, as their significance becomes increasingly significant. The construction and use of the financial condition index include three issues, which are: a) the selection of financial variables to enter the financial index, b) weights used to relate financial variables to the index, and finally c) the relationship between this index and the macroeconomy. There are many reasons for the changeability of these three cases over time, which can be discussed about the reasons for their occurrence and effect on the results. Many changes affect the way a financial index is made. Therefore, in this research, the goal is to design an index of financial conditions using time-varying dynamic models to improve the forecasting of macroeconomic variables.

    Methods

    The process of implementing the conceptual model can be explained in the following steps. First, extracting the desired variables to be used in the desired models (for this purpose, we have used monthly data during the years 2001 to 2021 for 19 financial variables and 5 macroeconomic variables). It should be noted that since all the variables must be in the form of rates - if necessary, all the variables were converted into growth rates. Also, all the variables were examined from the dimension of stationary, and the problem of their stationary has been solved. Second, the desired models were calculated to predict macroeconomic variables. Using time-varying models, dynamic averaging models, and dynamic selection models, the financial condition index was constructed in such a way that this index could include various variables to adopt different coefficients from its previous and subsequent periods and challenge constant parameter and variable models. Third, the predictive power of each of the proposed models in the estimation of macroeconomic variables (sum of squares of prediction error) was analyzed and estimated. Fourth, financial index extraction was done based on the model selected in the third step.

    Results

    The findings suggest that employing models that solely consider variability in the coefficients (without accounting for variability in the variables) leads to enhanced predictions of the unemployment rate compared to vector autoregression models and vector autoregression models incorporating the basic component. In addition, by moving from the generalized factor vector autoregression models and the time-varying generalized factor vector autoregression and the generalized factor time-varying vector autoregression, in which only the variability in the parameters is included (without considering the variability in the variables) towards the models that consider the variability in the parameters both in a Bayesian and dynamic way, a reduction will occur in the forecast error in the variables of the consumer price index, liquidity, monetary base, and gross domestic product. However, the amount of improvement in each of the variables is different from each other.

    Conclusion

    This study employed time-varying models to derive the financial condition index, aiming to provide the most accurate estimation of macroeconomic variables. The findings demonstrate that the utilization of these models outperforms other approaches in forecasting a majority of the macroeconomic variables

    Keywords: financial condition index, Macroeconomic variables, Dynamic time-varying models
  • محمد ندیری*، سید سجاد میری، جلال نادری

    ریسک سقوط سهام ازجمله نگرانی های اصلی فعالان بازارهای مالی است. بر اساس نظریه های مالی، توجه سرمایه گذاران خرد ازجمله عوامل تاثیرگذار بر ریسک سقوط قیمت سهام است. بر اساس تیوری مالی رفتاری (تیوری نمایندگی)، توجه سرمایه گذاران با ایجاد حباب قیمتی (کاهش عدم تقارن اطلاعاتی) ریسک سقوط سهام را افزایش (کاهش) می دهد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر توجه سرمایه گذاران خرد بر اساس شاخص GSV بر ریسک سقوط قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران است. همچنین با توجه نقش تعدیل کنندگی مالکیت نهادی و نیز کیفیت حسابرسی شرکت ها در رابطه بین توجه سرمایه گذاران و احتمال سقوط قیمت سهام، نقش این دو متغیر نیز در پژوهش بررسی گردیده است. قلمرو زمانی پژوهش سال 1398-1388 و نمونه پژوهش شامل 164 شرکت بورسی است. نتایج پژوهش با روش رگرسیونی داده های ترکیبی نشان می دهد که توجه سهامداران در دوره حال سبب افزایش ریسک سقوط سهام در دوره آتی می شود. همچنین رابطه بین سرمایه گذاران نهادی و ریسک سقوط سهام منفی و رابطه ای بین کیفیت حسابرسی شرکت ها و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها وجود ندارد. همچنین دو متغیر مالکیت نهادی و کیفیت حسابرسی تاثیری بر رابطه بین توجه سرمایه گذاران خرد و سقوط قیمت سهام ندارند.

    کلید واژگان: توجه سرمایه گذاران خرد, ریسک سقوط قیمت سهام, کیفیت حسابرسی, مالکیت نهادی
    Mohammad Nadiri *, Seid Sajad Miri, Jalal Naderi

    The stock price crash risk is one of the main concerns of financial market participants. According to financial theories, Retail investor attention is one of the factors affecting the stock price crash risk. This study investigates the effect of retail- investors' attention based on the GSV index on the stock price crash risk in the Tehran Stock Exchange. Also, considering the moderating role of institutional ownership and the quality of companies 'audits in the relationship between investors' attention and the probability of stock price crashes, the role of these two variables has been investigated in the study. The research period was 2009-2020 and the sample included 164 companies. The study's results using the panel data regression approach indicate that investors' attention in the current period increases the risk of a stock price crash in the subsequent period. Also, there is a negative relationship between institutional shareholders and the stock price crash risk in the next period and there is no relationship between the quality of companies' audits and the stock price crash risk of companies in the next period. Also, institutional ownership and audit quality do not affect the relationship between retail-investor attention and stock crash risk.

    Keywords: Retail-investor attention, stock price Crash risk, Audit Quality, Institutional Ownership
  • محمد ندیری*، سید حسن مسعودی علوی
    هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین قیمت انرژی (نفت خام و گاز طبیعی) با احساسات سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران است. نفت و گاز طبیعی دو کالای استراتژیک بوده و از جمله منابع حیاتی انرژی در سراسر جهان هستند. نوسانات قیمت انرژی دارای تاثیرات مستقیم و نیز غیرمستقیمی بر اقتصاد کشورها و بازارهای مالی آنها است. در این مطالعه رابطه بین قیمت انرژی و احساسات سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران در دوره طی دوره 1390 تا 1399 به شکل ماهانه با استفاده از رهیافت خود رگرسیونی با وقفه های توزیعی (ARDL) بررسی شده است. نتایج به دست آمده حاکی از تاثیر مثبت و معنی دار قیمت نفت خام بر احساسات سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران در کوتاه مدت و بلندمدت است. این نتیجه با ساختار متکی بر صادرات نفت اقتصاد ایران سازگار است. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که بین قیمت گاز و احساسات سرمایه گذاران در کوتاه مدت و بلندمدت رابطه معنی داری وجود ندارد. با توجه به یافته های این تحقیق می توان از قیمت نفت به عنوان عاملی برای پیش بینی احساسات سرمایه گذاران در بازار بورس ایران و در بهینه سازی پرتفوی سرمایه گذاری استفاده کرد.
    کلید واژگان: احساسات سرمایه گذاران, بورس اوراق بهادار تهران, قیمت انرژی, مدل ARDL
    Mohammad Nadiri *, Seyed Hasan Masoudi Alavi
    The main purpose of this study is to examine the relationship between energy prices (oil and natural gas) and individual investor sentiments on the Tehran stock exchange. Oil and natural gas are two strategic commodities among the world’s most important energy sources. Energy price fluctuations, directly and indirectly, affect the economy and financial markets, especially those oil-exporting and importing countries. We monthly examined the relationships between energy prices and investor sentiment using the Autoregressive Distributed Lag (ARDL) technique from 2010 to 2020. The results showed that crude oil prices positively affect investor sentiment both in the long and short run, which is consistent with the oil-exporting structure of the Iranian economy. Moreover, the results demonstrated neither a short-run nor a long-run association between gas prices and investor sentiment. The study’s findings suggest that oil prices could be used to predict investor sentiments and optimize an investor’s portfolio.
    Keywords: ARDL model, Energy Price, Investor sentiment, Tehran Stock Exchange
  • محمد ندیری*، علی خانی

    رابطه مثبت بین ریسک و بازده زیربنای تیوری های کلاسیک مالی است اما پژوهش های صورت گرفته حاکی از رابطه متفاوت و متناقض بین این دو متغیر است. نظریه های مالی رفتاری، نتایج متفاوت به دست آمده را به احساسات سرمایه گذاران در بازار سهام نسبت می-دهند. در این پژوهش تاثیر احساسات سرمایه گذاران حقیقی با شاخص BSI بر رابطه بین ریسک و بازده در 103 شرکت بورس اوراق بهادار تهران بررسی گردیده است. همچنین این رابطه در بین سهام رشدی و ارزشی؛ شرکت های با ارزش بازاری بالا و پایین و شرکت های دارای قیمت سهام بالا و قیمت سهام ارزان، نیز بررسی شده است. واریانس شرطی سهم ها با استفاده از مدل های گارچ استخراج گردیدند و فرضیه های پژوهش نیز با روش داده های ترکیبی آزمون شدند. نتایج نشان می دهد که احساسات تاثیری بر رابطه بین ریسک و بازده در کل نمونه، در شرکت های بزرگ، سهام رشدی و شرکت های با سهام دارای قیمت بالا ندارد اما احساسات این رابطه را در سهام ارزشی، شرکت های کوچک و شرکت های با قیمت پایین، تشدید می کند. همچنین احساسات منجر به تضعیف رابطه مثبت بین ریسک و بازده در شرکت های با ارزش بازاری بالا می شود. بر اساس یافته های پژوهش، سرمایه گذاران باید هنگام ایجاد پرتفوی خود بر اساس واریانس، علاوه بر در نظر گرفتن احساسات سرمایه گذاران، به ویژگی های سهم از لحاظ ارزشی و رشدی بودن، ارزش بازاری شرکت و نیز قیمت سهام شرکت توجه نمایند.

    کلید واژگان: احساسات سرمایه گذاران, رابطه میانگین-واریانس, رابطه ریسک-بازده, واریانس شرطی, بازار سهام
    Mohammad Nadiri *, Ali Khani

    Although a positive mean-variance relation is a cornerstone of traditional finance theory, empirical evidence supporting it is controversial and mixed. According to behavioral finance theory, the mixed risk-return tradeoffs attributes to investor sentiment in the financial market. In this paper, we investigated the effect of individual investor sentiment on the mean-variance relationship in 103 Tehran Stock Exchange firms using the BSI index. Meanwhile, we examined the relationship between small and large companies, high and low-priced firms, and growth and value stocks. The conditional volatility of stocks was calculated with GARCH models, and the research hypotheses were examined using a panel data method. The results show that the risk-return relationship in the total sample, growth stocks, and high-priced entities are less affected by sentiments, but sentiments strengthen the positive mean-variance relation in value stocks, low capitalization, and low-priced firms. However, sentiment does weaken the positive relation in high-capitalization firms. According to the research results, in constructing portfolios based on variance, investors should consider not only the sentiment of investors but also the features of the share in terms of value and growth, the market value of the company, and the stock price of the companies.

    Keywords: Investor Sentiment, Mean-Variance Relation, Risk-Return Trade-Off, Conditional Variance, Stock market
  • جلال نادری، محمد ندیری*، فاطمه زارعی

    هدف:

     ریسک اعتباری و مطالبات غیر جاری بانک ها ازجمله مهم ترین معضلات نظام بانکداری در ایران است و بر اساس آمارهای موجود، میانگین نکول وام ها و مطالبات غیر جاری بانک ها در ایران، بسیار بالاتر از متوسط جهانی آن است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل اساسی و مهم موثر بر ریسک اعتباری در سیستم بانکی ایران است.

    روش شناسی پژوهش:

     در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش مصاحبه هدایت شده با بیست نفر از کارشناسان و مدیران ریسک اعتباری حوزه بانکی کشور که با روش گلوله برفی انتخاب گردیدند، مهم ترین عوامل موثر بر ریسک اعتباری شناسایی گردید؛ سپس این عوامل به جهت رتبه بندی در قالب یک پرسشنامه مقایسه زوجی مجددا به خبرگان برگردانده شد و در نهایت عوامل مهم موثر بر این ریسک، به همراه زیر عوامل آن ها با استفاده از تکنیک دنپ (دیمتل مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکه ای) مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عوامل کلان اقتصادی مهم ترین عامل، همچنین بی ثباتی در محیط کلان اقتصادی، عدم اقدام قاطع و به موقع با نکول کنندگان، پایش اعتباری ضعیف و ناکافی، تسهیلات تکلیفی و طولانی و زمان بر بودن رویه های قضایی مهم ترین زیر عوامل موثر بر ریسک اعتباری در نظام بانکداری ایران هستند.

    اصالت/ارزش افزوده علمی: 

    وجه تمایز این پژوهش از سایر پژوهش های مشابه استفاده از تکنیک دنپ به منظور بررسی روابط بین عوامل و زیر عوامل است.

    کلید واژگان: ریسک اعتباری, تکنیک دنپ, عوامل خاص صنعت, عوامل کلان اقتصادی, عوامل حقوقی و قضایی, عوامل خاص بانک
    Jalal Naderi, Mohamad Nadiri *, Fatemeh Zarei
    Purpose

    The credit risk and non-performing loans of banks are among the most important problems of the banking system in Iran. And according to available statistics, the average default of loans and non-performing loans of banks in Iran is much higher than the global average. The main purpose of this study is to identify and analyze the basic and important factors affecting credit risk in the Iranian banking system.

    Methodology

    For this purpose, first, using the method of guided interviews with twenty experts and credit risk managers of the country's banking sector, who were selected by the snowball method, the most important factors affecting credit risk were identified; then, these factors were returned to the experts for ranking in the form of a pairwise comparison questionnaire, and finally, the important factors affecting this risk, along with their sub-factors were analyzed using denp technique (the dematel based analytic network process).

    Findings

    The results of the research show that the macroeconomic factors are the most important factor as well as instability in macroeconomic environment, failure to take timely and inappropriate actions with defaulters, poor and inadequate credit monitoring, ordered loans, and lengthy and time-consuming judicial procedures are the most important factors affecting risk credit in Iranian banking.

    Originality/Value: 

    The distinguishing feature of this study from other similar studies is the use of DANP technique to investigate the relationships between factors and sub-factors.

    Keywords: Credit risk, DANP method, Industry Specific Factors, Macroeconomic Factors, Legal, Judicial Factors, Bank Specific Factors
  • حمیدرضا فرهادی*، محمد ندیری، علیرضا سارنج، رضا تهرانی

    مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه، ارایه دهنده یک الگوی تعادلی برای نشان دادن رابطه ریسک و بازده دارایی ها است. یکی از حوزه های اقتصادی، رفتار گله ای است که توجهات بسیاری را در چند دهه اخیر به خود معطوف کرده است. از این رو تحقیق حاضر به رفتار گله ای در اقتصاد ایران بر معیار کارایی مدل قیمت گذاری دارایی ها می پردازد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است که جهت آزمون سوالات تحقیق از روشی رگرسیونی استفاده شده است.  جهت سنجش آزمون فرضیات از مدل 4 عاملی کارهارت استفاده شده است که عامل توده واری به آن اضافه شده است. نمونه آماری تحقیق حاضر شامل 115 شرکت فعال در اقتصاد کشور ایران است. بازه زمانی تحقیق به مدت 10 سال است که از سال 1389 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که توده واری در درجات مختلف ریسک متفاوت بوده و بیشتر در نواحی پر ریسک بازار رخ می دهد و موجب بازگشت بتا در بازار می گردد و ناکارایی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای را به دنبال دارد. همچنین مشخص گردید که با حذف پرتفوی های پر ریسک از نمونه، توده واری مشاهده نمی گردد و رفتار بتا طبق نظریه مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای با ثبات گردیده و بازگشت بتا رخ نمی دهد.

    کلید واژگان: رفتار گله ای, کارایی, مدل قیمت گذاری دارایی ها
    Hamidreza Farhadi*, Mohammad Nadiri, Alireza Saranj

    The capital asset pricing model provides an equilibrium model to show the relationship between risk and return on assets. One of the economic areas is herd behavior, which has attracted a lot of attention in recent decades. Therefore, the present study deals with the herd behavior in the Iranian economy on the efficiency criteria of the asset pricing model. The research method used in this research is correlational research that a regression method has been used to test the research questions. To test the hypotheses, Karhart's 4-factor model was used, to which the bulking factor was added. The statistical sample of the present study includes 115 companies active in the Iranian economy. The research period is for 10 years, which has been studied from 1389 to 1398. The results show that mass rotation is different in different degrees of risk and occurs more in high risk areas of the market and causes a return of beta in the market and the inefficiency of the capital asset pricing model to is following. It was also found that by removing high-risk portfolios from the sample, no bulkiness is observed and beta behavior is stabilized according to the theory of capital asset pricing model and beta return does not occur.

    Keywords: Herd behavior, efficiency, asset pricing model
  • محمد ندیری*، مجید مهرجو، جلال نادری

    برآورد دقیق و صحیح ارزش در معرض ریسک (VaR)   از جمله موضوعات مورد توجه پژوهشگران و نهادهای مالی است. علیرغم مفهوم ساده VaR، اندازه گیری آن دارای محدودیت هایی همانند فرض نرمال بودن توزیع، عدم در نظر گرفتن پویایی ها در طی زمان و در نظر گرفتن چندک های شرطی به صورت خطی است. در این پژوهش از مدل MCAViaR و مدل کاپولای ترکیبی نوع کلایتون و t برای برآورد VaR و از الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات (PSO) به منظور تخمین پارامتر وابستگی، برای حل این مشکلات استفاده شده است. نمونه پژوهش ده شرکت بزرگ و فعال بورس تهران و دوره زمانی پژوهش از فروردین سال 1398 تا اسفند سال 1398 است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ضرایب وابستگی دمی مدل MCAViaR برای سهام مورد مطالعه برخلاف پژوهش های خارجی برابر صفر است و در نتیجه این مدل را می توان به دو معادله مستقل CAViaR تقسیم کرد. نتایج حاصل از تخمین کوانتایل های متغیر با زمان، نیز حاکی از آن است که سری های زمانی کوانتایل های حاصل از مدل کاپولای ترکیبی به سبب فرکانس بالای زمانی نسبت به مدل MCAViaR، پویایی را به خوبی نشان می دهد. نتایج حاصل از آزمون پس آزمایی کوپیک نیز تایید کننده عملکرد بهتر مدل کاپولای ترکیبی نسبت به مدل MCAViaR است.

    کلید واژگان: تخمین VaR, مدل MCAViaR, کاپولا, بهینه سازی, الگوریتم فرا ابتکاری PSO
    Mohammad Nadiri *, Majid Mehrjoo, Jalal Naderi

    The estimation of an accurate measure of the Value-at-Risk is still a topic of interest in financial research and among risk management practitioners Despite the simple concept of VaR, measuring it is a very challenging statistical problem; because of normal distribution assumption, time-varying conditional quantiles, and the main limit of this approach consists into considering linearly conditioned quantiles. CAViaR model and its extent to the multivariate CAViaR approach (MCAViaR) have solved some of these shortcomings. To this end, Copula functions were introduced. This approach provides a flexible non-linear multivariate representation among quantiles. An important parameter of Copula functions is the degree of dependency between tail distributions, the incorrect estimation of which also leads to inaccurate interpretation. One way to estimate the dependency parameter is to use the optimization process; such as meta-heuristic algorithms due to their very high accuracy. Among the meta-heuristic algorithms, the Particle Swarm Optimization (PSO) algorithm is widely used in optimization research due to its high convergence speed. In this study, the MCAViaR model and the Clayton and student’s-t-type hybrid Copula model are used to estimate VaR dynamics in 10 large and active companies of the Tehran Stock Exchange from April 2009 to March 2020. The results showed that the tail dependency coefficients of the MCAViaR model for the studied stocks are zero, and therefore this model can be divided into two independent CAViaR equations. The results of estimating time-varying quantiles, which indicate the dynamics of value at risk, indicate that the time series of quantiles derived from the hybrid Copula model shows the dynamics well due to the higher time-frequency than the MCAViaR model. The results of the Kupiec back-test also confirm the better performance of the hybrid Copula model than the MCAViaR model.

    Keywords: VaR estimation, MCAViaR model, Copula, Optimization, PSO meta-heuristic algorithm
  • محمدنصیر عرب نصرت آبادی، احمدرضا قاسمی*، محمدباقر نوبخت، عادل آذر، محمد ندیری

    محیط کسب وکار به واسطه تاثیر چشم گیر بر عملکرد همه بنگاه های اقتصادی، بر توسعه و رفاه اقتصادی موثر است. به زعم اکثریت کارشناسان اقتصادی، فضای کسب وکار در ایران وضعیت مناسبی ندارد. بسیاری از اقدام هایی که برای بهبود آن انجام شده است، بدون در نظر گرفتن برهم کنش عوامل و اجزای تشکیل دهنده محیط، در مجموع موفق نبوده اند. بنابراین قبل از هر اقدامی لازم است پس از شناسایی اجزای تشکیل دهنده این محیط به استخراج و مطالعه روی برهم کنش و تعامل بین این اجزا پرداخت. هدف پژوهش حاضر شناسایی گستره وسیع عوامل تشکیل دهنده محیط کسب وکار و استخراج روابط بین این اجزا است تا با بررسی و تحلیل این اجزا، بستر حیات و رونق محیط کسب وکار استخراج و ارزیابی شود. این پژوهش، 481 مولفه محیط کسب وکار را شناسایی کرده و با بهره گیری از نتایج 1751 پژوهش معتبر جهانی و داخلی، روابط بین آنها را استخراج کرده است. رویکرد «مدل سازی ساختاری تفسیری» به عنوان یکی از ابزارهای پژوهش در عملیات نرم، افراد و گروه ها را قادر می سازد که روابط پیچیده بین تعداد زیادی از عناصر را در یک موقعیت پیچیده تصمیم گیری، ترسیم کنند. این پژوهش با استفاده از «مدل سازی ساختاری- تفسیری» شدت اثر پذیری و اثرگذاری، اثرهای مستقیم و غیرمستقیم، نفوذ و وابستگی این روابط را تحلیل کرده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، محیط قانونی اثرگذارترین بحث محیط کسب وکار ایران است. براین اساس، برای اصلاح و بهبود ریشه ای محیط قانونی و به تبع آن محیط کسب وکار ایران، آسیب شناسی و بررسی سیستم قانون گذاری و رویه های بهبود اثربخش آن، مهم ترین گزاره پیش روی سیاست گذاران است.

    کلید واژگان: محیط کسب وکار, محیط نهادی, محیط قانونی, مدل ساختاری تفسیری
    MohammadNasir Arab Nosrat Abadi, Ahmadreza Ghasemi*, MohammadBagher Nobakht, Adel Azar, Mohammad Nadiri

    Business environment has a significant impact on performance of all enterprises, and thus affects economic development. According to the view of the majority of economic experts, Iranchr('39')s business environment is not in a good condition. Most of actions for its improvement are implemented without considering their components interactions and hence no success is achieved.Therefore,before any action, it is crucial that the components of business environement should be identified.The aim of this research is vast analysis of business environment elements and their interaction, Hence the context and business environement improvement is obtained. This research has identified 481 components of the business environment by examining 1751 international and domestic researches. Interpetive- Structural Modeling as a tool of soft operation reseach (OR), makes people and groups map the complex relationships among many elements in a complex decision making situation. In this research, by using Interpretive Structural Modeling we analysed intensity of influence, effects, direct and indirect effects and their dependency. The results of the research show that, the most influential component of business environment is legal environment. Hence, for improvement of legal environment and consequently Iranchr('39')s business environement patology and procedures of law making are mostly important duty of policy makers.

    Keywords: Business Environment, Institution Environment, Legal Environment, Interpretive Structural Model
  • جلال نادری، سیدعباس موسویان، محمد ندیری*، فاطمه زارعی
    ریسک اعتباری ازجمله مهم ترین ریسک هایی است که نظام بانکی با آن روبروست. هدف این مقاله بررسی و مقایسه عوامل موثر بر ریسک اعتباری در بانکداری اسلامی و بانکداری متعارف است. این مقاله تاثیر کیفیت مدیریت، کفایت سرمایه، نقدینگی و اندازه را به عنوان عوامل خاص بانکی، بر ریسک اعتباری در بانکداری اسلامی و متعارف را با استفاده از روش پنل دیتای پویا و در دوره زمانی 2016-2011 در 115 بانک اسلامی و متعارف بررسی نموده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بانکداری اسلامی بین ریسک اعتباری و شاخص های، اندازه، کیفیت مدیریت و کفایت سرمایه ارتباط منفی معناداری وجود دارد. همچنین بین نسبت نقدینگی و ریسک اعتباری ارتباط معناداری وجود ندارد. در بانکداری متعارف ارتباط منفی معناداری بین نقدینگی، کیفیت مدیریت و کفایت سرمایه با ریسک اعتباری به دست آمد، نتایج نشان دهنده عدم ارتباط معنادار بین اندازه بانک و ریسک اعتباری است.
    کلید واژگان: بانکداری اسلامی, بانکداری متعارف, ریسک اعتباری, کفایت سرمایه, کیفیت مدیریت
    Jalal Naderi, Seeyed Abbas Mosavian, Mohammad Nadiri *, Fatemeh Zarei
    AbstractCredit risk is one of the most important risks that the banking system including Islamic banks and conventional banks is faced. The main source of this risk can be searched through certain banking factors and macroeconomic environment. Due to the important role of bank specific factors on the non-preforming loan of banks, in this study, the effect of management quality, capital adequacy, size and liquidity on credit risk using GMM panel data method in 2011-2016 is investigated in two groups of Islamic and conventional bank. In addition to specific factors, in order to control the role of the macroeconomic factors, the impact of GDP growth rate, exchange rate and inflation rates are considered as the control variable. The results show that there is significant negative correlation between credit risk and size, management quality and capital adequacy, but there is no significant correlation between liquidity ratio and credit risk in Islamic banks. On the other hand, in conventional banks, there are significant negative relation between liquidity, management quality and capital adequacy with credit risk, also results show an insignificant relationship between bank size and credit risk.
    Keywords: Islamic banking, Conventional banking, credit risk, Capital adequacy, Quality of management
  • فاطمه زارعی، محمد ندیری*، جلال نادری سمیرمی، سیدعباس موسویان

    یکی از مهم ترین ریسک هایی که نظام بانکداری اسلامی (همانند بانکداری متعارف) با آن روبروست، ریسک نقدینگی است اما به دلیل ماهیت متفاوت ابزارهای مورداستفاده در نظام بانکداری اسلامی برای مدیریت نقدینگی و به دلیل حرمت ربا، مدیریت نقدینگی در نظام بانکداری اسلامی، پیچیده تر از نظام بانکداری متعارف است. این تحقیق به دنبال بررسی رابطه بین کیفیت دارایی ها - بدهی ها و نحوه تامین مالی با ریسک نقدینگی در بانکداری اسلامی و نیز بررسی این موضوع با در نظر گرفتن نقش عنصر زمان در ریسک نقدینگی، با تقسیم نیازهای نقدینگی به دو نیاز آنی و غیرآنی با استفاده از نسبت های مالی است. برای بررسی موضوع از اطلاعات ترازنامه پایگاه اطلاعاتی اوربیس و سایت بنکر برای بانک های اسلامی در دوره زمانی 2016-2011 میلادی استفاده شده است. روش مورداستفاده برای بررسی موضوع، روش تحلیل همبستگی بنیادی یا کانونی است. نتایج تحقیق با استفاده از نرم افزار استاتا حاکی از تغییرپذیری و همبستگی بسیار بالای نسبت های نقدینگی معرف ریسک نقدینگی با متغیرهای معرف کیفیت دارایی و تامین مالی است. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که هرگاه از سه نسبت مربوط به سنجش ریسک نقدینگی آنی و غیر آنی هم زمان استفاده می شود 97 درصد تغییرپذیری ریسک نقدینگی با تغییرپذیری متغیرهای مستقل (کیفیت دارایی- تامین مالی) تبیین می شود؛ ولی هرگاه از نسبت های آنی و غیرآنی به تنهایی برای سنجش استفاده شود میزان تغییرپذیری متغیر وابسته با تغییرپذیری متغیرهای مستقل (کیفیت دارایی- تامین مالی) به ترتیب 531/0 و 382/0 است.

    کلید واژگان: بانکداری اسلامی, ریسک نقدینگی, کیفیت دارایی ها, تامین مالی, همبستگی بنیادی. طبقه بندی G21, G32: JEL
    Fatemeh Zarei, Mohammad Nadiri *, Jalal Naderi Samirmi, Sayyed Abbas Mousavian

    One of the most important risks that the Islamic banking system, the same as conventional banking, faces is liquidity risk. The liquidity management in the Islamic banking system, however, is more complicated compared to conventional banking because of difference in the nature of the tools used there and the forbiddance of riba  . The aim of this study is to investigate the relationship between the qualities of assets - debts and ways of financing with liquidity risk in Islamic banking, and also to examine this issue by considering the role of time element in liquidity risk, by dividing liquidity needs into 2 categories, urgent and non-urgent, using financial ratios. To achieve this we gathered the data for 67 Islamic banks from ORBIS and Banker database during the 2016-2011. The method used to investigate the subject was Canonical correlation analysis approach. The results gained by Stata software indicate that the liquidity risk is highly correlated with the quality of assets and financing. They also show whenever we use three urgent and non-urgent risk measures simultaneously, 97% of variability of liquidity risk is explained by the variability of independent variables (i.e. quality of asset - financing) but when we use urgent and non-urgent risk ratios independently, the amount of variability of dependent variable is explained by the variability of independent variables (i.e. quality of asset -financing) at 0/531 and 0/382 respectively.

    Keywords: Islamic Banking, Liquidity Risk, Asset Quality, Financing, Canonical Correlation. JEL Classification: G21, G32
  • محمد ندیری*، علینقی امیری، برزین جعفرتاش امیری
    صنعت خودروسازی ایران، علیرغم بهره مندی از انواع حمایت های دولتی در طول سال های متمادی، هنوز توانایی رقابت با خودروسازان تراز اول دنیا را به دست نیاورده است. تحلیل چالش های دولت در کارآمد سازی سیاست های حمایتی یا همان مدیریت رانت در صنعت یادشده، مسئله اصلی این پژوهش است. با توجه به مرور ادبیات صورت گرفته، چهارچوب مدیریت رانت توسعه ای برای پاسخ به مسئله انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه با ذینفعان و همچنین بررسی اسناد و مدارک در سه سطح سیاست، سیاستگذاری و صنعت انجام گرفت. در سطح سیاست، تغییرات سیاسی موجب بی ثباتی مدیریتی در صنعت شده و شرایط بین المللی نامناسب، همکاری با خودروسازان بین المللی را با مشکل مواجه کرده است. بی ثباتی اقتصاد کلان هم بر مشکلات این صنعت افزوده است. در سطح سیاست گذاری، سیاست های حمایتی فعلی به دلایلی چون بی قیدوشرط بودن، عدم تعیین بازه زمانی مشخص، عدم حمایت از فعالیت های جدید و... در تشویق یادگیری کارآمد نیستند. همچنین عدم تعیین تکلیف صنعت خودروسازی در انتخاب میان راهبرد توسعه برند ملی یا تولید محصولات برندهای جهانی، موجب عدم تمرکز در سرمایه گذاری ها شده است. در سطح صنعت، توانمندی پایین فن آوری و سازمانی مانع جذب فن آوری های مختلف می شود. ساختار مالکیتی ازیک طرف زمینه دخالت دولت در صنعت را فراهم کرده و از طرف دیگر، بخش زیادی از سرمایه خودروسازان را در پدیده ای به نام سهامداری چرخه ای بلوکه کرده است. در تحلیل مدیریت رانت صنعت خودروسازی می توان گفت که مراحل اولیه رشد و توسعه صنعت خودرو با کمک و هدایت دولت اتفاق افتاده، ولی برای ارتقای کمی و کیفی صنعت خودروسازی و حرکت به سمت فعالیت های پیچیده تر، مکانیزم های مدیریت رانت در سه سطح سیاست، سیاست گذاری و صنعت نیازمند تحولات جدی است.
    کلید واژگان: سیاست صنعتی, مدیریت رانت, صنعت خودروسازی
    Mohammad Nadiri *, Alinaghi Amiri, Barzin Jafartash Amiri
  • محمد ندیری*، سیدعباس موسویان، جلال نادری
    وجود تغییرات سریع و پویا در چشم انداز مالی جهان باعث شده است صنعت بانکداری با خطرات بالایی مواجه شود. ریسک اعتباری یکی از مهم ترین مخاطراتی است که بانک ها با آن روبرو هستند و این مربوط به توانایی بدهکار در بازپرداخت بدهی است. از یک سو به نظر می رسد بانک های اسلامی به دلیل نو پا بودن و انعطاف کمتر در استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک با ریسک اعتباری بیشتری مواجه شوند و از سوی دیگر به دلیل ماهیت متفاوت قراردادهایشان و حاکمیت قوانین شرعی در اداره آنها به نحو بهتری قادر به مدیریت این ریسک باشند. در این تحقیق تاثیر عوامل خاص بانک همانند کیفیت مدیریت، کفایت سرمایه، اندازه و نقدینگی بر ریسک اعتباری در بانکداری اسلامی بررسی شده است. همچنین به منظور کنترل تاثیر عوامل کلان اقتصادی بر نتایج تحقیق، متغیرهای نرخ رشد GDP، نرخ ارز و نرخ تورم به عنوان متغیر کنترل در مدل لحاظ شده اند. جامعه تحقیق کلیه بانک هایی است که با روش بانکداری اسلامی اداره می شوند که از بین آنها صد بانک برتر در رده بندی وب سایت بانکر در دوره زمانی 2016-2011 انتخاب شدند. به منظور تخمین مدل از روش گشتاورهای تعمیم یافته استفاده گردید. نتایج  نشان می دهد که در بانک های اسلامی بین ریسک اعتباری و شاخص های کیفیت مدیریت، کفایت سرمایه، نقدینگی و اندازه بانک ارتباط منفی معناداری وجود دارد.
    کلید واژگان: عوامل خاص بانک, ریسک اعتباری, بانک های اسلامی, گشتاورهای تعمیم یافته
    Mohammad Nadiri *, Seid Abbas Mosavian, Jalal Naderi
    The existence of rapid and dynamic changes in the global financial landscape has led to the banking industry pose many potential risks. Credit risk is one of the most important risks facing banks and is related to the ability of debtor to repay his debts. On the one hand it seems that Islamic banks face more credit risk due to their newness and less flexibility in using risk management tools, on the another hand, because of the different nature of their contracts and the rule of Sharia laws in their administration they can be better to manage this risk. In this study, the effect of bank specific factors such as management quality, capital adequacy, bank size and liquidity on credit risk in Islamic banks has been investigated. Also, in order to control the impact of macroeconomic factors on the results of the research, GDP growth rate, exchange rate and inflation rate are considered as control variables in the model. The research community consists of all banks that is administrated by the Islamic banking method; among them the top-hundred of banks of the Banker website ranking were selected as the sample in the period 2011-2016. In order to estimate the model the "Generalized Method of Moments" (GMM) has been used. The results of the model show that in Islamic banks there is a significant negative relationship between credit risk and management quality, capital adequacy, liquidity ratio and bank size.
    Keywords: Bank Specific Factors, Credit Risk, Islamic Banks, Generalized Method of Moments
  • محمد ندیری*، سید عباس موسویان، فاطمه زارعی
    هدف
    نظام بانکداری اعم از بانکداری اسلامی و متعارف با ریسک های متعددی روبه روست که یکی از مهم ترین این ریسک ها، ریسک نقدینگی است. ازطرفی مدیریت نقدینگی در بانکداری اسلامی از بانکداری متعارف پیچیده تر است؛ زیرا ابزارهای سنتی استفاده شده در مدیریت نقدینگی، بر بهره مبتنی است و استفاده از آنها در نظام بانکداری اسلامی جایز نیست؛ با این حال این نظریه (به ویژه بعد از بحران مالی سال 2008) مطرح شده است که بانکداری اسلامی در مدیریت ریسک نقدینگی از بانکداری متعارف توانمند تر است.
    روش
    این پژوهش عوامل موثر بر ریسک نقدینگی و رابطه میان کیفیت دارایی و تامین مالی در بانکداری اسلامی و بانکداری متعارف را در دوره 2016-2011 با استفاده از روش داده های تابلویی PCSE و FGLS برای 72 بانک اسلامی و 51 بانک متعارف بررسی کرده است.
    نتایج
    نتایج به دست آمده نشان می دهد در بانکداری اسلامی، رابطه بین تامین مالی و اندازه بر ریسک نقدینگی مثبت و معنی دار و رابطه آن باکیفیت دارایی منفی است؛ اما در بانکداری متعارف، تاثیر تامین مالی و اندازه بر ریسک نقدینگی مثبت و معنادار است؛ اما با کیفیت دارایی رابطه معناداری ندارد.
    کلید واژگان: بانکداری اسلامی, ریسک نقدینگی, کیفیت دارایی ها, روش PCSE, روش FGLS
    Mohammad Nadiri *, Abbas Mosavian, Fatemeh Zarei
    Objective
    Every banking system, whether Islamic or conventional, faces a wide range of risks, among which liquidity risk seems to be one of the most substantial. It is also noticeable that liquidity management in the Islamic banking is more complicated than in the conventional banking because the traditional instruments used in liquidity management are based on interest and their use in the Islamic banking system is not permissible. However, it has been proclaimed that, especially after the 2008 financial crisis, in terms of liquidity risk management, the Islamic banking system has acted more persuasive than the conventional banking system.
    Method
    Applying PCSE and FGLS panels methods for 72 Islamic, and 51 conventional banks, this research has examined the relationship between liquidity risk, asset quality, and financing in the two banking systems during the period 2011-2016.
    Results
    The results show that, in Islamic banking, while liquidity risk has a significant positive relationship with financing, the former indicates a negative relationship with asset quality. However, in conventional banking, the effect of financing and the size of liquidity risk is positive and significant, but the effect of asset quality is not significant.
    Keywords: Islamic banking, Liquidity Risk, Asset Quality, PCSE Method, FGLS Method
  • خلیل عباسی موصلو، علیرضا سارنج *، رضا تهرانی، محمد ندیری
    نوسانات بازدهی در بازارهای مالی عمیقا به ماهیت، رفتار و تمایلات معامله گران وابسته است. هدف پژوهش حاضر تعیین استراتژی معاملاتی مناسب در بازار سهام ایران بر اساس رفتار معامله گران اخلال گر است. برای دستیابی به اهداف پژوهش از داده های مربوط به شاخص کل و 96 شرکت انتخابی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل نوسان بازده روزانه شاخص کل طی دوره پنج ساله 1391 لغایت 1395 با استفاده از آزمون نسبت واریانس چندگانه چاو - دنینگ نمایانگر این است که فرهنگ رایج معامله گران بازار سهام ایران معاملات اخلالی است؛ همچنین معنا داری خطای رفتاری معامله گران بازار سهام ایران نشان می دهد که این بازار با ریسک معامله گران اخلال گر مواجه است. بررسی تاثیر ارزش وقفه ای ریسک معامله گران اخلال گر بر بازهی سهام شرکت های مورد مطالعه با استفاده از مدل رگرسیونی دو متغیره نشان داد که معامله گران اخلال گر بر بازدهی سهام این بازار تاثیر معنادارای دارند و اثر اخلال سیستماتیک بر اثر نقدی اخلال غلبه دارد؛ یعنی معامله گران اخلال گر می توانند با اتخاذ استراتژی اخلالی و تحمیل ریسک خود بر بازار عایدی بیشتری از معامله گران عقلایی با استراتژی معکوس به دست آورند. نتایج این پژوهش می تواند به سرمایه گذاران در اتخاذ استراتژی معاملاتی مناسب و به سیاست گذاران بازار سهام در اعمال سازوکارهایی برای کاهش معاملات اخلالی کمک کند.
    کلید واژگان: استراتژی های معاملاتی, رفتار معامله گران, اخلال سیستماتیک, استراتژی اخلالی
    Khalil Abbasi Museloo, Alireza Saranj*, Reza Tehrani, Mohammad Nadiri
    The return volatility in financial markets depends heavily on the nature, behavior and desires of the trader. The aim of this study is to determine the appropriate trading strategy in Iran stock market based on the behavior of noise traders. In order to achieve this research aims, related data to total index and 96 selected companies has been used. The results of daily fluctuation analysis of the total index by using the Chow-analysis multiple variance test (CD) during the five-year period from 2011 to 2016 showed that the common culture of traders on Iranian stock market is noise trading. Statistically significant Behavioral Error (BE) of Iranian stock market traders point out that this market faces the noise trader risk (NTR). So the results of the survey of the effect of noise trader risk (NTR) lagging value on the stocks retune of the selected companies by using a two-variable regression model indicate that: firstly, noise traders have a significant effect on stock returns in this market, and secondly, the systematic noise effect (SNE) overcomes cash noise effect (CNE), That means that noise traders by adopting a noisy strategy and expanding their risk exposure on market can earn more than information traders with reverse strategy. The results of this research can help investors to adopt a suitable trading strategy and competent authorities to apply mechanisms to reduce noisy transactions.
    Keywords: Trading Strategy, Traders Behavior, Systematic Noise Effect, Noisy Strategy
  • ریحانه ربیعی*، محمد ندیری، مسلم پیمانی، علی جابری زاده
    در این پژوهش به بررسی تاثیر دستکاری قیمت به روش ورود سفارش اغواکننده بر کارایی بازار پرداخته شده است. برای این منظور با انتخاب نمونه ای شامل 288 شرکت که شامل 144 مورد دستکاری قیمت رخ داده به روش ورود سفارش اغواکننده در دوره سه ماهه منتهی به زمستان 94 که به ایجاد 14,516 مشاهده منجر گردید پرداخته شد. با جمعآوری داده های مورد نیاز برای این شرکت ها در این دوره به بررسی تاثیر متغیرهای دستکاری قیمت و نوسان بازدهی بر متغیرهای شکاف عرضه و تقاضا و حجم معاملات به عنوان متغیرهای اندازه گیرنده کارایی بازار پرداخته می شود. از آنجائیکه مدل مورد بررسی دارای دو بعد مقطع و زمان می باشد از رگرسیون داده های پنل جهت بررسی فرضیات پژوهش استفاده شدنتایج نشان می دهد که پیش از وقوع دستکاری قیمت، شکاف عرضه و تقاضا افزایش و با وقوع دستکاری قیمت این شکاف کاهش می یابد. همچنین سهام با حجم معاملات بالا برای دستکاری قیمت مستعد می باشند. این نتایج بیانگر این است که بازار سهام به دستکاری قیمت واکنش نشان داده و معیارهای کارایی خود را بهبود بخشیده است. حضور سرمایه گذاران جستجوکننده اطلاعات که به پیروی از دارندگان اطلاعات نهانی دستکاری کننده قیمت، به معامله می پردازند در ایجاد چنین شرایطی موثر بوده است.
    کلید واژگان: عدم تقارن اطلاعاتی, کارایی بازار, دست کاری قیمت
    Reihaneh Rabiee *, Mohammad Nadiri, Moslem Peymani, Ali Jaberi Zadeh
    This study is empirically examining effect of spoofing order-entering manipulation on the efficiency of Tehran stock exchange. For this reason a sample set with 288 listed stocks in Tehran stock exchange, which include 144 cases of market manipulation for 3-month period from January 2015 to march 2015, that creates 14,516 observations is selected. By collecting needed data in order to detect the effect of manipulation and volatility on bid, ask spread and volume as market efficiency criteria. For model analysis, Panel data regression is used. Results showed that bid ask spread and proportional bid ask spread increase before manipulation and decrease after that. Stocks with high volume are prone to market manipulation. This means that Tehran stock exchange is capable of efficiently responding to the presence of manipulators and promote efficiency measures. Presence of information seeking investors who are trading by following manipulators with insider information is effective in providing this situation.
    Keywords: Market Manipulation, Information Asymmetry, Market Efficiency
  • محمد ندیری، مسلم پیمانی، ریحانه ربیعی
    هدف
    در پژوهشهای بسیاری به بحث دستکاری قیمت بهصورت نظری پرداخته شده، اما شکل تجربی این بحث بهویژه در بازارهای ضروری است. این ، کمتر بررسی شده است. از این رو، توجه به این موضوع و شناسایی راه های پیشگیری از آن ،نوظهور همانند ایران پدیده سبب تغییر غیرطبیعی قیمت سهام شرکتها شده و به بیاعتمادی بین سرمایهگذاران منجر میشود. تغییرات غیرطبیعی قیمت سهام، به افزایش نوسانهای بازار سهام و ریسک بیشتر آن منجر میشود. در این پژوهش بهطور تجربی به بررسی و شناسایی شرکتهای مستعد دستکاری قیمت در بازار سرمایه ایران پرداخته شده است.
    روش
    برای اجرای این پژوهش از نمونه های دستکاری قیمت به روش ورود سفارش اغواکننده در بازار سهام ایران برای دو دوره سه ماهه (یک دوره صعودی شاخص و یک دوره نزولی) استفاده شده است. روشی که برای آزمون و تجزیه و تحلیل داده ها بهکار رفته، رگرسیون پنل لاجیت است.
    یافته ها
    نتایج نشااان میدهد شاارکتهای کوچک با حجم معاملات بالا، شاافافیت اطلاعاتی اند ، نوسااان بازدهی بالا و با سااابقه دستکاری در گذشته، برای دستکاری قیمت مستعدترند. همچنین دستکاری قیمت با تغییرات شاخص بازار رابطه معکوس دارد.
    نتیجهگیری
    تغییرات شاخص بازار متغیر تاثیرگذاری بر احتمال دستکاری قیمت است. احتمال وقوع دستکاری قیمت در بازارهای رکودی، به دلیل مشکل بودن کسب بازدهی در آنها، بیشتر است، زیرا در بازارهای صعودی که اغلب سهمها با رشد قیمت مواجه انگیزه کمتری برای این نوع اقدامات وجود دارد. ، میشوند
    کلید واژگان: دستکاری قیمت, سفارش اغواکننده, عدم تقارن اطلاعاتی, روند بازار, حکمرانی شرکتی
    Mohammad Nadiri *, Seyed Mohammad Alavi Nasab, Moslem Peymany, Reihaneh Rabiee
    Objective
    There is a large theoretical literature regarding stock market manipulation. However, empirical evidence of manipulation remains scare especially in emerging markets like Iran. So, it is vital to detect and prevent. Manipulation distorts prices, thereby reducing market efficiency and harms public confidence. Distorted prices increase market volatility and risk. This study empirically investigates which firms are more susceptible to successful deceptive manipulation.
    Methods
    We collect the data set consisting of manipulation cases of entering spoofing order in Iranian stock market in two periods. In the first three-month period, the index was downward and in the second one, it was upward. Panel Logit regression was used to determine and interpret results.
    Results
    The regression results showed that small firms, with high trade volume, low information transparency, high information asymmetry and high volatility are more prone to stock price manipulation. Indeed, there is an inverse relationship between manipulation and fluctuation index.
    Conclusion
    Index change is an effective variable on stock manipulation. Manipulation is more probable in bear market, because most of the stocks are upward in bullish markets and there are fewer motives for stock manipulation
    Keywords: Price manipulation, Spoofing order, Information asymmetry, Market trend, Corporate governance
  • علیرضا سارنج، رضا تهرانی، خلیل عباسی موصلو، محمد ندیری
    عموما تصور بر این است که معاملات اخلالی باعث ناکارایی بازار می شود و شناخت دلایل عدم کارایی همیشه یک چالش واقعی در ادبیات مالی بوده است. در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی وجود معامله گران اخلال گر در بازار سهام ایران می پردازد و الگویی کمی را برای سنجش ریسک معامله گران اخلال گر، واکنش بیش ازاندازه، واکنش کمتر از اندازه و قیمت گذاری نادرست مورد آزمون قرار می دهد. در این پژوهش برای اولین بار از نمادهای پربیننده برای تدوین یک شاخص جدید رفتاری (BIX) استفاده شده است. این شاخص جدید برای شناسایی معامله گران اخلال گر به کار می رود و با استفاده از آن می توان به بتای دقیق تری نسبت به بتای بازار دست یافت. همچنین با استفاده از CAPM و مدل رفتاری قیمت گذاری دارایی (BAPM) در دوره شش ساله 1395-1390 برای 96 شرکت نشان می دهیم که بازار سهام ایران خطای رفتاری معناداری دارد. علاوه بر این نتایج حاصل از به کارگیری مدل اخلال تعدیل شده با اطلاعات (IANM) نشان داد که معامله گران اخلال گر در 100% مواقع در بازار سهام ایران فعال هستند و باعث ناکارایی آن می شوند. بیشترین نوع عدم کارایی در این بازار واکنش بیش ازاندازه در 46. 67% مواقع و پس ازآن قیمت گذاری نادرست و واکنش کمتر از اندازه به ترتیب در 45. 63% و 7. 71% درصد مواقع است. یافته های این پژوهش به شناخت جو حاکم بر بازار کمک می کند و از شاخص جدید رفتاری (BIX) می توان به عنوان شاخص تمایلات سرمایه گذاران ایرانی بهره جست.
    کلید واژگان: شاخص رفتاری, معامله گران اخلالگر, معامله گران مطلع, عدم کارایی
    Alireza Saranj, Reza Tehrani, Khalil Abbasi Museloo, mohammad nadiri
    investigates the existence of noise traders in Iran stock market and tests a quantify model for measuring noise trader risk, overreaction, underreaction and mispricing. For the first time, the most viewed stocks were used to construct a behavioral index. This new index can be used to identify noise traders and applying this index can be obtained more accurate estimate of the beta in compared with market index. Also by using CAPM and BAPM models during the period from 2011 to 2016 for 96 companies, it was shown that Iran stock market has a significant behavior error. Furthermore, the results of information-adjusted noise model (IANM) show that noise traders are active 100 per cent of the time on the Iran stock market and make it inefficient. The most type of inefficiency in this market is overreaction in 46.67 percent of the time and then information pricing errors and under reaction are in 45.63 percent and 7.71 percent of the time, respectively. The findings of this study are useful for understanding the market atmosphere and new behavioral index can be used as a proxy of Iranian investors` sentiment.
  • علیرضا سارنج*، محمود رامشینی، سید محمد علوی نسب، محمد ندیری
    هدف از اجرای این پژوهش، به‏دست آوردن دوره های رونق و رکود بازار سهام ایران مبتنی بر رویکردی ناپارامتریک است. به منظور تعیین دوره های رونق و رکود و همچنین برای تحلیل ویژگی های بازار سهام ایران در دوره زمانی فروردین 1370 تا تیر 1396، از داده های ماهانه شاخص قیمت (TEPIX) استفاده شده است. برای این کار، به کمک رویکرد ناپارامتریک دوره های رونق و رکود بازار سهام را مشخص کرده و به محاسبه پنج شاخص (میانگین دوره زمانی، دامنه نوسان، حرکات تجمع یافته، شاخص فزونی و نسبت رونق و رکود بزرگ) اقدام کردیم. یافته های تحقیق نشان می‏دهد برخی حقایق مسلم موجود در بازارهای سهام، مبنی بر طولانی‏تر بودن میانگین دوره زمانی و بالاتر بودن میانگین دامنه نوسان دوره های رونق از رکود برای بازار سهام ایران نیز صدق می‏کند، اما حقیقت بزرگ‏تر بودن میانگین شاخص فزونی دوره های رونق از رکود در بازار سهام ایران صادق نیست. بر اساس نتایج، دوره های رونق از دوره های رکود طولانی‏تر و شدیدتر (دامنه نوسان بزرگ تر) بوده و سرعت افزایش شاخص در دوره های رونق بیش از سرعت کاهش آن در دوره های رکود است.
    کلید واژگان: چرخه های بازار سهام, دوره رونق و رکود, رویکرد پاگان و سوسونو, رویکرد ناپارامتریک, نقاط برگشت
    Alireza Saranj, * Mahmood Ramshini, Seyed Mohammad Alavi Nasab, Mohammad Nadiri
    In this paper, we used Iranian stock market data (TEPIX) to identify the bull and bear phases and to analyze their characteristics during the period of 1991-2017 using a non-parametric approach. Having determined bull and bear phases, we calculated the following five indices (durations, amplitudes, cumulative movements, excess movements and ratio of big expansions and contractions) using a non-parametric approach. The results showed that there are some common facts about the cycles that average duration and amplitudes of the bull market are longer than that of the bear market which are also true in Iran Stock Market. However, the excess index of the bull market is not larger than that of the bear market in Iran. We also found that bull phases are longer and more intense (larger amplitude) than bear phases and the rate of the growth index in the bull periods is higher than the rate of its slowdown in bear periods
    Keywords: Non, parametric approach, Operational definitions of bull, bear, Pagan, Sossonouv's method, Stock market cycles, Turning points
  • محمدرضا مهربان پور*، محمد ندیری، محمد جندقی قمی
    پژوهش حاضر اثر جایگاه مالی بر کیفیت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی می کند. در این پژوهش از مدل تعدیل شده آلتمن به منظور شناسایی جایگاه مالی مشاهدات استفاده می شود. همچنین از لحاظ کیفیت سود، چهار ویژگی مبتنی بر اطلاعات حسابداری، شامل کیفیت اقلام تعهدی، پایداری، قابلیت پیش بینی و یکنواختی سود مدنظر قرار گرفته است. به منظور آزمون فرضیه ها و دستیابی به نتایج نیز، از نمونه ای شامل 119 شرکت در بازه زمانی سال های 1381 تا 1394 و رگرسیون چند متغیره در مجموعه داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد مشاهداتی که از لحاظ معیارهای مدل تعدیل شده آلتمن در زمره شرکت های سالم قرار می گیرند، از لحاظ ویژگی کیفیت اقلام تعهدی به طور معناداری کیفیت بیشتری نسبت به شرکت های ورشکسته دارند؛ اما در ارتباط با ویژگی های پایداری، قابلیت پیش بینی و یکنواختی سود تفاوت معناداری مشاهده نشد.
    کلید واژگان: اقلام تعهدی, پایداری سود, جایگاه مالی, قابلیت پیش بینی سود, یکنواختی سود
    Mohammadraza Mehrabanpour *, Mohammad Nadiri, Mohammad Jandaghi Ghomi
    The present study examines the effect of financial status on earnings quality of listed firms in Tehran Stock Exchange. In this regard, Altman adjusted model for Iranian content is used to determine the financial status of Iranian listed firms. In terms of earnings quality, four accounting based earnings quality attributes include accruals quality, persistence, predictability and smoothness are tested. Using a sample of 119 firms for a period of 2002 to 2016, are run multivariate regression models on a panel data collection. The results shows firms that were ranked in healthy firms based on Altman adjusted model, have significantly higher accrual quality than bankrupt firms. However about persistence, predictability and smoothness, there were not any significant differences between healthy and bankrupt firms
    Keywords: accrual quality, Financial status, Persistence, Predictability, Smoothness
  • محمد عمر چپرا
    مترجم: دکتر محمد ندیری*
    بخش اول این مقاله تئوری پویا و چند رشته ای ابن خلدون را مطرح می کند. این تئوری حاکی از آن است که پیشرفت یا پسرفت یک اقتصاد و یا جامعه تنها به یک عامل بستگی نداشته بلکه از کنش متقابل عوامل اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی در دوره بلند مدت تاثیر می پذیرد. در بین این عوامل، یکی از آن ها به عنوان مکانیسم عامل رفتار می کند، حال اگر سایر عوامل نیز همسو با این پارامتر واکنش نشان دهند، پیشرفت یا انحطاط جامعه از طریق عکس العمل زنجیره ای عوامل شتاب می گیرد، به طوریکه تشخیص علت از معلول مشکل می شود. در بخش دوم مقاله با استفاده از این نظریه، عملکرد ضعیف جهان اسلام توضیح داده شده است.
    کلید واژگان: ابن خلدون, توسعه اقتصادی, اسلام, جهان اسلام
    Dr. Mohammad Umer Chapra, Translator: Dr. Mohammad Nadiri*
    The first part of this paper presents Ibn Khaldun’s multidisciplinary and dynamic theory of development. This theory argues that the development or decline of an economy or society does not depend on any one factor, but rather on the interaction of moral, social, economic, political and historical factors over a long period of time. One of these factors acts as the trigger mechanism and, if the others respond in the same direction, development or decline gains momentum through a chain reaction until it becomes difficult to distinguish the cause from the effect. Part II of this paper applies this theory to Muslim countries to explain their low performance.
    Keywords: Ibn Khaldun, Economic development, Islam, Muslim Counties
  • محمد ندیری
    این مقاله در خصوص رابطه بین رقابت و اخلاق اقتصادی است که توسط شلایفر نوشته شده است وی از برجسته ترین اقتصاددانان حال حاضر است که رتبه اول پر ارجاع ترین اقتصاددانان را به خود اختصاص داده است. وی در این مقاله با ارائه 5 مثال، مواردی که در عرصه رقابت اقتصادی اخلاق نادیده گرفته می شود را توضیح و شرح داده است.
    کلید واژگان: اخلاق, رقابت اقتصادی, افول اخلاقی
  • یدالله دادگر، محمد ندیری
    در دهه اخیر اجماع عمومی در بین اقتصاددانان شکل گرفته است که نهادها از جمله عوامل اصلی و موثر بر رشد و توسعه اقتصادی هستند. اما نکته اساسی این است که در میان نهادهای موجود، کدام یک از آن ها در تاثیرگذاری بر رشد اقتصادی از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ پاسخ به این پرسش، باعث ارائه چارچوبی برای اصلاحات نهادی خواهد بود. از جمله تقسیم بندی های نهادها، تقسیم آنها به دو گروه، نهادهای حمایت کننده از حقوق مالکیت و نهادهای تضمین کننده اجرای قراردادها است. در این مقاله، بر اساس این تقسیم بندی، این مسئله بررسی شده است که کدامیک از این دو نهاد در تاثیر بر رشد اقتصادی از اولویت بیشتری برخوردار است. از میان شاخص های موجود، شاخص الزام به اجرای قراردادهای موسسه فریزر، برای نهادهای قراردادی و شاخص حمایت از حقوق مالکیت بنیاد هریتج برای نهادهای حقوق مالکیت انتخاب شدند. برای حل درون زایی شاخص های نهادی، از روش حداقل مربعات دو مرحله ای (و رویکرد سلسله مراتبی نهادها به عنوان متغیر ابزاری) به شکل برش مقطعی استفاده شده است. موضوع در گروه های مختلف کشورها آزمون گردید نتایج نشان می دهد که نهادهای حامی حقوق مالکیت بر تولید ناخالص سرانه در اکثر گروه ها تاثیرگذار هستند اما نهادهای اجرای قراردادها در نمونه جهانی و بیشتر گروه های مختلف کشورها.تاثیری ندارند.
    کلید واژگان: نهادهای حقوق مالکیت, نهادهای قراردادی, رشد اقتصادی, اقتصاد ایران
    Yadollah Dadgar, Mohammad Nadiri
    In recent decades، economists have reached a consensus that institutions are the main determinants of prosperity and growth around the world. However، the main question is that which of those institutions are more important in the process of economic growth and development. In this paper، according to classification of Institutional economists، we are using two types of institutions. These are contracting and property rights institutions، we examine the relative important role of these two on economic growth and development. To do that، we used the indexes of Institute enforcement of contracts from Fraser and property rights indexes of Heritage Foundation. Our econometrics method to solve the Indignity problem is Two-Stage Least Squares (2SLS). The results show that property rights institutions in different groups of countries influence on GDP per capita، and thus on economic growth and development significantly. The contracting institutions however do not have significant effect on economic growth and development.
    Keywords: property right institutions, contracting institutions, economic growth, Iranian economy
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال