به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب محمد هاتف خرمی

  • محمدحسین ایزدپناهی، سیده پریسا معنوی*، فرشید علیزاده، مهرداد محمدی، محمد هاتف خرمی، احسان آدینه
    مقدمه

    دیابت ملیتوس یک بیماری مزمن متابولیک بوده که شیوع گسترده بهمراه عوارض خطرناکی همچون بدخیمی است. گزارشات اخیر حاکی از کاهش ریسک سرطان پروستات در بیماران دیابت ملیتوس است. هدف از این تحقیق بررسی اثر دیابت بر سطوح سرمی PSA (Prostatic Specific Antigen) در میان مردان مبتلا به دیابت است که مشکلی در دستگاه ادرار گزارش نداده اند.

    روش ها

    مطالعه ی مورد-شاهد حاضر بر روی 75 مورد مبتلا به دیابت و 75 مورد غیر دیابتی هم سن در بین سال های 2016 تا 2017 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک بیماران از جمله سن، مدت زمان ابتلا به دیابت ملیتوس، وجود نفروپاتی دیابتی، آنتی ژن اختصاصی پروستات سرم (PSA) (کل و آزاد) ثبت و با گروه شاهد مقایسه شدند.

    نتایج

    بیماران دیابتی و گروه شاهد از نظر سن و سال  اختلاف آماری معنی داری نداشتند (P-value=0.61). میانگین سطح سرمی PSA کل و آزاد در بیماران دیابتی 1.63±0.40  نانوگرم در میلی لیتر و 0.20±0.14 و در افراد سالم 2.36±0.91 و 0.47±0.32  بود که سطح سرمی PSA کل و آزاد و نسبت آن ها در گروه دیابتی نسبت به افراد سالم بطور معنی داری کم تر بود (P-value <0.001). آزمون همبستگی ضریب پیرسون حاکی از نبود ارتباط آماری بین مدت زمان دیابت و شاخص های PSA بود (P-value= 0.74, R=0.03). ارتباط معنی داری بین HbA1C با PSA کل و آزاد و نسبت آن ها وجود داشت. درمان با انسولین با PSA کل و آزاد و نسبت آن ها رابطه داشت (P-value<0.001, R=0.41).

    کلید واژگان: دیابت ملیتوس, آنتی ژن خاص پروستات, نفروپاتی دیابتی, سرطان پروستات, هیپرپلازی پروستات خوش خیم}
    Mohammad Hossein Izadpanahi, Seyedeh Parisa Manavi*, Farshid Alizadeh, Mehdad Mohammadi, Mohammad Hatef Khorrami, Ehsan Adineh
    Introduction

    The aim of this study was to assess the effect of diabetes mellitus on Prostate Specific Antigen (PSA) serum levels among diabetic males without urinary tract complaints.

    Methods

    This is a case-control study conducted on 75 diabetic cases and 75 age-matched non-diabetic ones in 2016-17. Patientschr('39') demographics including age, duration of diabetes mellitus, presence of diabetic nephropathy, serum PSA (total and free) were recorded and cases were compared with controls.

    Results

    Diabetic patients and controls were not statistically different regarding their age (P=0.61). Level of total and free PSA and their ratio were significantly less in diabetic group (P<0.001). Pearson coefficient correlation test showed no statistical association between duration of diabetes mellitus with PSA indices (P>0.05). There was significant association between HbA1C with total and free PSA and their ratio. Insulin therapy was in association with total and free PSA and their ratio (P<0.05) but oral remedies were not (P>0.05).

    Conclusion

    Diabetic persons have lower levels of all PSA indices. Findings of this study showed inverse statistical association of HbA1C with PSA indices while no association was found with duration of diabetes. PSA indices were significantly lower among patients under insulin therapy but no difference was found considering routine oral therapies.

    Keywords: Diabetes Mellitus, Prostate specific Antigen, Diabetic Nephropathy, Prostate cancer, Benign Prostate Hyperplasia}
  • مهتاب ضرغام، مسعود تیموری، فرشید علی زاده، فرانک بهرامی، محمد هاتف خرمی
    مقدمه
    هیپوتیروئیدیسم و نوروپاتی و میوپاتی های ناشی از آن، می تواند تاثیر قابل توجهی در عملکرد سیستم اداری تحتانی داشته باشد؛ چرا که فعالیت کیسه ی عضلانی مثانه و عملکرد مناسب اسفنکترهای آن، به طور قوی در کنترل واکنش های اتونوم و سوماتیک است و نسبت به هر نوع نوروپاتی آسیب پذیر می باشد. این مطلب حایز اهمیت است که با وجود شیوع بالای هیپوتیروئیدیسم، در حال حاضر، گزارش های محدودی در حد Case report در مورد الگوی یورودینامیک این بیماران در دسترس است.
    روش ها
    در فاصله ی اردیبهشت ماه 1389 تا اردیبهشت ماه 1392 از میان تمامی بیماران زنی که به درمانگا ه های اورولوژی در بیمارستان های نور و الزهرا (س) مراجعه کردند، تعداد 1058 بیمار از علایم مزمن ادراری شکایت داشتند که حدود 68 نفر مبتلا به هیپوتیروئیدیسم بودند و از این تعداد، برای 43 نفر آزمایش یورودینامیک انجام و نتایج آن آنالیز شد.
    یافته ها
    کاهش سرعت ادرار کردن (Qmax یا Maximum urinary flow rate) در 2/37 درصد بیماران مشاهده گردید. در 3/21 درصد بیماران، انسداد خروجی مثانه وجود داشت. اختلال حسی مثانه در 3/33 درصد مشاهده شد که این اختلال، در نهایت به شکل کاهش حس ادرار کردن (Hyposensitivity) بوده است. 2/37 درصد از بیماران باقی مانده ی ادراری (PVR یا Post-void residual) بیش از حد طبیعی داشتند.
    نتیجه گیری
    شایع ترین اختلالات فاز تخلیه (Voiding phase) به ترتیب عبارت از کاهش قدرت تخلیه، افزایش باقی مانده ی ادرار (PVR) و انسداد در خروجی مثانه (BOO یا Bladder outlet obstruction) بوده اند. شایع ترین اختلالات فاز پر شدن (Filling phase) عبارت از کاهش حس مثانه و OAB (Overactive bladder) بودند.
    کلید واژگان: هیپوتیروئیدیسم, کم کاری تیروئید, نوروپاتی, آزمون یورودینامیک, علایم دستگاه ادرای تحتانی}
    Mahtab Zargham, Massoud Teimouri, Farshid Alizadeh, Faranak Bahrami, Mohammad Hatef, Khorami
    Background
    hypothyroidism, neuropathy and myopathy caused by it can have a significant impact on the performance of the lower urinary tract because the bladder muscle activity and proper function of sphincters are strongly controlled by autonomic and somatic reflexes, and are vulnerable to any kind of neuropathy. It is important that despite the high prevalence of hypothyroidism in reports limited extent (Case report) urodynamic pattern in these patients are available.
    Methods
    Between April 2010 and April 2013, from among all female patients who visited the urology clinics of Alzahra and Noor Hospitals, 1058 of the patients had complains of chronic urinary symptoms. Approximately 68 of patients had hypothyroidism and urodynamic test was performed for 43 patients whose results were analyzed.
    Findings
    Reduced urination rate (Qmax) was observed in 37.2% of patients. In 21.3% of patients, bladder outlet obstruction was existed. Bladder sensory impairment was observed in 33.3% of patients. 37.2% of patients were with residual urine (PVR) higher than normal.
    Conclusion
    The most common disorders of unloading phase (voiding phase) were reduced power of drain, increase remained of the urine (PVR) and bladder outlet obstruction (BOO). The most common problems of filling phase were reduced bladder sensation (hyposensitivity) and OAB.
    Keywords: Hypothyroidism, Neuropathy, Urodynamic tests, Lower urinary tract symptoms}
  • مهتاب ضرغام، زهرا علامه، سودابه دخانی، فرشید علیزاده، محمد هاتف خرمی، محمدحسین ایزدپناهی، فرهاد تدین
    مقدمه
    یکی از مشکلات شایع زنان بی اختیاری ادراری استرسی (Stress urinary incontinence یا SUI) است. از میان درمان های بی اختیاری ادرار جراحی های کم آزار (Minimal invasive anti-incontinence surgery) در حال حاضر در بسیاری از نقاط جهان جایگزین روش های قبلی جراحی شده اند. در ایران استفاده از روش های نوین جراحی مانند استفاده از در برای بازگرداندن مجرای ادرار به محل آناتومیک مثل و TOT (Transobturaror tape) محدود به برخی از مراکز دانشگاهی است و اغلب از روش های جراحی کلاسیک پیشین مانند Burch، Marshal marketti و Classic sling در درمان بی اختیاری ادراری استفاده می گردد. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ای بهبودی و عوارض دو روش درمانی TOT و SPARC (Suprapubic ARC) یا TVT (Transvaginal tape) در درمان SUI بود..
    روش ها
    تعداد 146 بیمار مبتلا به بی اختیاری ادرار به طور تصادفی تحت عمل جراحی TOT یا SPARC قرار گرفتند.
    یافته ها
    عمل ترمیم پرولاپس قدامی در 43 نفر (7/59 درصد) از گروه SPARC و 29 نفر (2/39 درصد) از گروه TOT انجام شد. میزان بهبودی در دو گروه به ترتیب 90 درصد و93 درصد بود. اختلال در ادرار کردن در 3/11 درصد از بیماران گروه SPARC و 6/17 درصد از بیماران گروه TOT مشاهده شد. درد لگنی و درد کشاله ی ران به ترتیب در 2/4درصد و 5/13 درصد از بیماران گروه های SPARC و TOT دیده شد ولی تفاوت آماری معنی داری نداشت. عوارض التهابی در گروه SPARC به طور معنی داری بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    به طور کلی میزان بهبودی در دو روش مشابه بود و از نظر عوارض نیز تنها عوارض میان مدت در SPARC به طور معنی دار بیشتر بود.
    کلید واژگان: بی اختیاری ادراری, مش, درمان کم تهاجمی}
    Mahtab Zargham, Zahra Sadat Allameh, Sodabeh Dokhani, Farshid Alizadeh, Mohmad Hatef Khorami, Mohammad Hossein Izadpanahi, Farhad Tadayon
    Background
    Stress urinary incontinence (SUI) is very prevalent in middle-aged women. Minimal invasive anti-incontinence surgery is the most common surgery for treating the problem. The purpose of this study was to compare the therapeutic results and complications of minimally invasive anti-incontinence operative procedures for middle-aged women with SUI.
    Methods
    We prospectively evaluated 146 women with SUI, who underwent suprapubic arc (SPARC) or transobturator (TOT) sling by the same surgeon.
    Findings
    Concurrent anterior prolepses repair was performed in 43 (59.7%) and 29 (39.2%) patients in the SPARC and TOT groups, respectively. Objective cure rate was 90% and 93% respectively in the SPARC and TOT groups. Voiding difficulties were observed in 8 (11.1%) cases of the SPARC group and 13 (17.6%) patients of the TOT group. Urethrolysis and complete mesh removal were necessitated in 2 cases of the SPARC group. Regional and pelvic pains were observed in 3 (4.2%) and 10 (13.5%) patients of the SPARC and TOT groups, respectively. Vaginal erosion occurred in 8 (11.1%) and zero individuals of the SPARC and TOT groups, respectively
    Conclusion
    The short-term anti-incontinence effects of SPARC and TOT were much similar. However, chronic pelvic and groin pain (with movement) occurred in 13.5% of women in the TOT group which implies the need for further study to determine the best technique in active women.
  • سید محمد آرش تقوی، محمد هاتف خرمی
    مقدمه
    پیش گیری ثانویه به صورت تشخیص زودرس در بیماری هایی مانند سرطان مثانه، نقش بسزایی در پاسخ به درمان و یا کاهش عوارض بیماری دارد. بنابراین در این پژوهش فاصله ی زمانی بین شروع علایم تا تشخیص قطعی و عوامل موثر بر آن را به منظور ارائه ی راهبردی جهت کوتاه تر شدن این زمان مورد بررسی و تحلیل قرار دادیم.
    روش ها
    در این مطالعه 82 بیمار مبتلا به سرطان مثانه بررسی شدند.
    یافته ها
    میانگین فاصله ی زمانی بین شروع علایم تا تشخیص قطعی بیماری 8/3 ماه بود. میانگین تاخیر بیماران در مراجعه به پزشک پس از شروع علایم، 76/2 و میانگین تاخیر پزشک عمومی در ارجاع بیمار به متخصص اورولوژی 98/0 ماه بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه ی حاضر نشان داد که تاخیر بیماران در مراجعه به پزشک و تعلل پزشکان عمومی در ارجاع به موقع بیماران دو عامل اصلی تاخیر در تشخیص بود. این امر نشان دهنده ی لزوم اطلاع رسانی عمومی در راستای مراجعه ی زود هنگام بیماران پس از شروع علایم و بهبود آموزش پزشکان عمومی است.
    کلید واژگان: سرطان مثانه, تشخیص زودرس}
    Seyed Mohammad Arash Taghavi, Mohammad Hatef Khorami
    Background
    Secondary prevention, as defined by early diagnosis, has very important role in response to treatment and reduction of complication of bladder cancer. In this study we sought to investigate the interval between onset of symptoms and definite diagnosis and their related factors.
    Methods
    This study was done on 82 patients extracted from cancer registry.
    Findings
    Mean interval between onset of symptoms and definite diagnosis was 3.8 months. Mean delay from onset of symptoms to first medical visit was 2.76 months and mean GPs delay in making a patient refer to urologist was 0.98 months.
    Conclusion
    The present study revealed patient's late referral to physicians and general physician's delay in referring the patients as two major factors in delayed diagnosis. This finding emphasizes the importance of public information provision about early referral after the onset of symptoms, as well as promoted education for general physicians.
  • فرهاد تدین، مهدی ملت، محمد هاتف خرمی، امیر عباس شه دوست، فاطمه سادات حق دوست
    مقدمه
    واریکوسل به صورت وجود وریدهای متسع و پیچ خورده در شبکه پمپینی فرم وریدهای اسکروتوم تعریف می شود و می تواند بر روی کارکرد بیضه ها تاثیر بگذارد. تستوسترون هورمون اصلی بیضه ها می باشد که هر گونه تاثیر بر روی بیضه ها می تواند بر روی این هورمون نیز موثر باشد. انزال زودرس به صورت رسیدن به ارگاسم قبل از زمان دلخواه تعریف می شود که به صورت انزال قبل یا بلافاصله بعد از نزدیکی جنسی مشخص می شود و انزال قبل از 2 دقیقه پس از دخول را به عنوان انزال زودرس شناخته اند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر واریکوسل بر سطح سرمی تستوسترون و انزال زودرس انجام گرفت.
    روش ها
    در این مطالعه ی مورد شاهدی، 38 بیمار مبتلا به واریکوسل و 38 فرد سالم، به عنوان شاهد، انتخاب شدند و سطح تستوسترون (نمونه ی خون قبل از ساعت 11صبح)، فراوانی انزال زودرس، وجود آتروفی بیضه و گرید واریکوسل در آن ها بررسی و با یکدیگر مقایسه گردید.
    یافته ها
    از گروه بیمار 9/28 درصد و از گروه شاهد 5/10 درصد مبتلا به انزال زودرس بودند (05/0 > P). میانگین سطح تستوسترون در دو گروه بیمار و شاهد به ترتیب ng/ml 9/1 ± 5/6 و ng/ml 1/2 ± 8/7 بود. بین گرید واریکوسل و آتروفی بیضه ارتباط معنی دار وجود داشت (05/0 > P). با وجود این که سطح تستوسترون در افراد با واریکوسل کمتر بود، ارتباط معنی داری بین سطح تستوسترون و گرید واریکوسل مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه نشان داده شد که بین واریکوسل و انزال زودرس ارتباط معنی داری وجود دارد؛ پیشنهاد می شود در بیماران مبتلا به واریکوسل سطح سرمی تستوسترون به طور منظم اندازه گیری شود و در صورت کاهش، اصلاح گردد.
    کلید واژگان: واریکوسل, انزال زودرس, تستوسترون}
    Farhad Tadayyon, Mehdi Mellat, Mohammad Hatef Khorrami, Amir Abbas Shahdoost, Fatemeh Sadat Haghdoost
    Background
    Varicocele is defined as elongation and enlargement of of veins leaving the testis which join to form the pampiniform plexusis in the scrotum and can influence the testicular function. Testis is the main source of testosterone that any effect on it can affect this hormone too. Premature ejaculation is defined as to reach orgasm before the desired time or ejaculation before or immediately after sex and is determined by proximity and ejaculation before two minutes after intercourse. This study aimed to investigate the effect of varicocele on serum testosterone levels and premature ejaculation.
    Methods
    In this case-control study, 38 patients with varicocele and 38 healthy individuals, as controls, were selected and their testosterone levels (blood sample before 11 AM), frequency of ejaculation, despite testicular atrophy, and grade of varicocele were assessed and compared.
    Finding
    In patients group 28.9% and in control group 10.5% were suffering from premature ejaculation (P < 0.05). Mean testosterone level was 6.5 ± 1.9 and 7.8 ± 2.1 ng/ml in patients and control groups, respectively. Varicocele grade and testicular atrophy was correlated (05 / 0> P). Despite the testosterone level was lower in patients with varicocele, no significant correlation between testosterone levels and varicocele grade was observed.
    Conclusion
    This study shows a significant relationship between varicocele and premature ejaculation; it seems that in patients with varicocele, testosterone serum level should be measured regularly and And if reduced, to be corrected.
  • فرهاد تدین، حمید مزدک، محمود صرافیان، مظاهر هادی، سید مجتبی میرهاشمی، محمد هاتف خرمی
    مقدمه
    تومورهای مثانه از شیوع بالایی برخوردارند و با وجود سطحی بودن اکثریت آن ها، میزان عودشان پس از عمل جراحی TURBT بالاست. درمان های داخل مثانه ای پس از TURBT از روش های غلبه بر عود است. هدف از اجرای این مطالعه تعیین تاثیر افزودن یک دوز اولیه ی میتومایسین داخل مثانه ای به دوره درمان تاخیری 6 هفته ای بیماران دارای سرطان سطحی مثانه بر میزان و درجه ی عود تومور در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان های نور و الزهرای (س) اصفهان بود.
    روش ها
    در این مطالعه ی آینده نگر، بیماران دارای تومور سطحی مثانه به صورت تصادفی انتخاب شده، در یکی از گروه های مورد یا شاهد قرار گرفتند. حجم نمونه برای هر گروه 18 بیمار بود. بیماران گروه مورد یک دوز میتومایسین C بلافاصله پس از TURBT دریافت کرده، سپس هر دو گروه تحت درمان تاخیری شش هفته ای قرار گرفتند. نتایج از نظر تعداد، زمان، درجه و مرحله ی عود با استفاده از آزمون های 2χ، Mann-Whitney و Independent-t تحلیل گردید.
    یافته ها
    بیماران گروه مورد 3/33 درصد و گروه شاهد 7/66 درصد دچار عود شدند (04/0 = P). از نظر درجه ی عود اختلاف دو گروه معنی دار بود (001/0 = P). میانگین تعداد دفعات عود در گروه مورد 78/0 ± 5/0 و در گروه شاهد 0/1 ± 1/1 بود (04/0 = P). مرحله ی تومور عود کننده نیز در گروه شاهد با نسبت بیشتری از نوع T1 بود که اختلاف معنی دار به نظر می رسید (006/0 = P) اما از نظر زمان عود، اختلاف بین گروه ها معنی دار نبود (09/0 = P) و متوسط زمان عود در گروه مورد 1/14 ± 5/12 و در گروه شاهد 7/3 ± 7/6 ماه بود. از نظر مشخصات تومور اولیه بین درجه ی آن ها در دو گروه تفاوت معنی دار مشاهده نشد (26/0 = P).
    نتیجه گیری
    با توجه به کاهش تعداد، مرحله و درجه ی عود در گروه مورد، تاثیر مثبت میتومایسین بلافاصله پس از TURBT واضح است. مطالعات با تعداد بیمار و طول دوره ی پی گیری بیشتر جهت بررسی عودهای دیررس لازم است.
    کلید واژگان: تومور مثانه, میتومایسین C, عود}
    Farhad Tadayyon, Hamid Mazdak, Mahmoud Sarrafian, Mazaher Hadi, Seyed Mojtaba Mirhashemi, Mohammad Hatef Khorrami
    Background
    Bladder tumors have a high incidence and despite being superficial in a majority of cases, the amount their relapse after transurethral resection of bladder tumour (TURBT) surgery is high. Treatment after TURBT with in vesicular methods is a way to overcome relapse. The purpose of this study was to determine the effect of implementation of adding a dose of mitomycin into the vesicular delayed six-week treatment of patients with superficial bladder cancer on the rate and degree of tumor recurrence in patients referred to Alzahra and Noor hospitals in Isfahan.
    Methods
    In this prospective study, patients with superficial bladder tumors were selected and randomly devided in one of case or control groups. The sample size for each group was 18 patients. Patients in case group received a dose of mitomycin C after TURBT; then, both groups underwent delayed six-week treatment. Results in terms of numbers, time, grade, and stage of recurrence were analyzed using chi-square, Mann-Whitney, and Independent-t tests.
    Finding
    33.3% of patients in case group and 66.7% of controls experienced relaps (P = 0.04). The grade of relapsed tumor was significantly difference between the two groups (P = 0.001). The mean frequency of relapse was 0.5 ± 0.78 in case group and 1.1 ± 1.0 in control group (P = 0.04). The stage of relapsed tumors in the control group with the larger proportion was of type T1 (P = 0.006) but the time of relapse was not significantly difference between groups (P = 0.09). The relapse time was 12.5 ± 14.1 months in case group and 6.7 ± 3.7 months in control group.
    Conclusion
    Considering the reduced number, stage, and grade of relapse in case group, the positive effect of immediately mitomycin after TURBT was proved. Studies with more patients and further follow-up period are necessary to review late relapses.
  • محمد یزدانی، احمد رضا رفعتی، مهتاب ضرغام، سید یعقوب صهری، محمد هاتف خرمی
    مقدمه
    تاکنون فاکتورهای پروگنوستیک زیادی جهت ارزیابی سیر بالینی و احتمال عود TCCهای سطحی low grade مثانه مطرح شده اند که مهمترین آنها grade و stage تومور می باشد. امروزه شناسایی پروتئین های بیش از حد تولید شده سلول های کانسری به کمک رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمیایی جایگاه ویژه ای در تعیین پروگنوز کانسرهای مختلف پیدا کرده است.
    روش ها
    این مطالعه historical cohort بر روی بیمارانی که در فاصله زمانی بهمن 82 تا مرداد 85 در بیمارستان خورشید اصفهان با TURB تشخیص تومور سطحی منفرد low grade مثانه در آنها مطرح شد انجام گردید. بلوک های پارافینی 60 بیمار مبتلا به TCC سطحی منفرد low grade مثانه با روش ایمنوهیستوشیمیایی از نظر CD44 و P53 بررسی و پیگیری بیماران با سیتوسکوپی های مکرر (هر 3 ماه یک بار در سال اول، هر 6 ما یک بار در سال دوم و سپس سالانه) انجام شد و موارد عود تومور مشخص CD44 و P53 و کارسینوم سلول ترانزیشنال(TCC)، رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمیایی شدند. سپس میزان عود تومور در هر یک از موارد P53 منفی و CD44 مثبت و CD44 منفی مشخص و با یکدیگر مقایسه شد.
    یافته ها
    از بین 95 بیمار بررسی شده، 60 بیمار (49 مرد و 11 زن) دارای تومور پاپیلری منفرد و low grade بودند. میانگین سنی بیماران 7/59 سال بود. از 60 بیمار مورد مطالعه 32 بیمار دچار عود شدند (53%). میانگین فاصله زمانی از عمل جراحی تا زمان عود 6/4 ± 8/8 ماه بود. درصد عود در بیماران P53 مثبت 52/64% و در گروه P53 منفی 28/41% بود (07/0 P =). درصد عود در بیماران CD44 مثبت 72% و در گروه CD44 منفی 40% بود (02/0 P)
    کلید واژگان: CD44, P53, کارسینوم سلول ترانژیشنال (TCC), رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمیایی}
    Mohammad Yazdani, Ahmadreza Rafati, Mahtab Zargham, Said Yaghoob Sehri, Mohammad Hatef Khorrami
    Background
    This study was designed to evaluate the correlation of superficial, low grade, unifocal bladder TCC recurrences and the level of tumor markers P53 and CD44 in the tumor tissue.
    Methods
    In 95 patients with primary diagnosis of unifocal superficial TCC of the bladder TURBT was done. Sixty patients (M = 49, F = 11) with unifocal, superficial (stage Ta or T1), low grade (grade 1 or 2) papillary TCC of the bladder without carcinoma in situ were enrolled to the study and completed it. Tumor tissue sections were immunohistochemically stained for P53 and CD44 separately. Follow up cystoscopy was performed every 3 months for the first year and every 6 months for the second year. Recurrence rate of tumor was compared between P53 positive and p53 negative groups and between CD44 positive and CD44 negative groups.
    Findings
    The mean age of the patients was 59.7 years. The overall recurrence rate was 53%. It was 64.5% in P53 positive and 41.2% in P53 negative group (P = 0.07). Recurrence rate in CD44 positive and CD44 negative group was 72% and 40% (P < 0.02) and recurrence rate in both positive marker (CD44 and P53) groups was 87.5% and in both negative marker groups was 40 % (P < 0.02).
    Conclusion
    Our results suggest that there is a remarkable relationship between CD44 positive group, specially CD44 and P53 positive group and recurrence rate in low risk superficial TCC, but the relationship between P53 positive group and recurrence is not statistically significant.
  • پیش بینی میزان بهبود علائم بدنبال درمان هیپرپلازی خوش خیم پروستات (BPH) با فیناستراید
    محمدهاتف خرمی، محمدمسعود نیک کار، ذبیح الله عابدی
    هدف. از جمله درمان های شایع و موثر در بیماران مبتلا به هیپرپلازی خوش خیم پروستات BPH، فیناستراید)یک مهار کننده (5-? reductase می باشد. هدف از انجام این مطالعه ایجاد مدلی برای پیش بینی تاثیر این دارو بر بهبود علایم بیماران مبتلا به BPH می باشد.
    روش ها. 212 مرد مبتلا به BPH دارای اندیکاسیون درمان دارویی در یک کارآزمایی بالینی تحت درمان 6 ماهه با فیناستراید 5 mg/d قرار گرفتند. شدت علایم بر حسب International Prostate Symptom Score (IPSS) قبل و بعد از خاتمه درمان و PSA قبل از شروع درمان اندازه گیری شد. حجم پروستات قبل از شروع درمان توسط سونوگرافی ترانس رکتال محاسبه گردید و با استفاده از PSA و حجم محاسبه شده پروستات، PSA density بدست آمد.
    نتایج. در 212 بیمار شرکت کننده در این مطالعه، متوسط سن 63.62±10.6 سال، متوسط حجم پروستات، 40.15±12 CC و میانگین PSA، 2.98 ±1.74 ng/ml محاسبه شد. از طرف دیگر میانگین شدت علایم قبل از درمان، شدت علایم بعد از درمان و میزان بهبود علایم به ترتیب 18.16±5.07، 13.04 ±5.46 و 5.12±2.98 در مقیاس IPSS بدست آمد. در ادامه با استفاده از تجزیه و تحلیل داده های فوق یک معادله رگرسیون برای پیش بینی شدت علایم پس از درمان 6 ماهه با فیناستراید یافته شد.
    نتیجه گیری. با استفاده از معادله رگرسیون بدست آمده می توان post treatment symptom score را در بیماران مبتلا به BPH تحت درمان با فیناستراید با دقت قابل قبول پیش بینی نمود.
    کلید واژگان: فیناستراید, هیپرپلازی, خوش خیم پروستات (BPH), پروستات}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال