به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد واحدی

  • شیوا فرنگی، زهرا اعلمی نیا*، محمد واحدی، حمزه صادقی سرخنی
    گرانیتوییدهای خاور کوه دم (شمال خاوری اصفهان) واقع در بخش باختری پهنه ایران مرکزی، به درون سنگ های آهکی کرتاسه زیرین، آتشفشانی های ایوسن زیرین و پی سنگ دگرگونی تزریق شده است. وجود یک ناهنجاری بسیار قوی در داده های مغناطیسی برداشت شده توسط پهپاد در مرکز محدوده، وجود کانی سازی قابل توجه مگنتیتی را اثبات می کند. ابعاد این ناهنجاری در حدود 200 متر در 100 متر بوده و واقع شدن در مرز واحدهای آهکی و نفوذی های گرانودیوریتی محدوده، می تواند نشان دهنده کانی سازی از نوع اسکارن باشد. دیگر ناهنجاری های مغناطیسی دیده شده شدت کمتری دارند و در ارتباط با کانی سازی ضعیف مگنتیتی هستند و یا محدود به سنگ های آتشفشانی بوده که کانی سازی ندارند. مجموعه ساده ماده معدنی شامل مگنتیت، هماتیت، اکسیدهای آهن و به ندرت پیریت همراه با کانی های گارنت، کوارتز، کلسیت، فلوگوپیت، اپیدوت و کلریت است. توده نفوذی گرانیتویید ایوسن زیرین طیفی وسیع از گرانیت وگرانودیوریت تا دیوریت است که بر اختلاط گسترده ماگمایی دلالت دارد. رخداد آهن با گرانیتوییدهایی قرابت دارد که ماهیت شوشونیتی داشته و از ماگماتیسم گسیختگی صفحه فرورونده در طی مراحل میانی فرورانش و در مراحل آغازین برخورد صفحات عربی و اوراسیا ایجاد شده اند. شواهد زمین شیمیایی درجه پایینی از ذوب بخشی اسپینل پریدوتیت فلوگوپیت دار در گوشته بالایی و ژرفای کمتر از 70 کیلومتر را برای تولید گرانیتوییدهای خاور کوه دم پیشنهاد می کند.
    کلید واژگان: گرانیتویید, شوشونیت, اسکارن آهن, حاشیه فعال قاره, انارک
    Shiva Farangi, Zahra Alaminia *, Mohammad Vahedi, Hamzeh Sadeghisorkhani
    The studied area is located in N-Sonqor and in the Sanandaj-Sirjan zone. Field relationships and petrographic evidence show that volcanic rocks of the north of Bashirabad comprise of trachydacite to trachyandesite (and altered basaltic trachyandesite) and in the south of this area, it consists of andesite to trachyte. Their texture is mainly porphyry. Geochemical data {total abundance of (Na2O+K2O), enrichment of large lithophile ion elements and rare light earth elements) indicate that these rocks belong to the alkaline series. Spider diagrams show enrichment in LREE and depletion HREE, and parallel patterns in all volcanic samples confirm their common origin. According to modeling magmatic processes, fractional crystallization, assimilation and crustal contamination have played an important role in the magma forming the studied rocks. The discriminating diagrams the tectonic setting the Bashirabad volcanic rocks indicate their subduction-related volcanic arc that was formed in an active continental margin environment with local tensions.
    Keywords: Granitoid, Shoshonite, iron skarn, Continental active arc, Anarak
  • محمد واحدی*، علی ریاحی
    در این مقاله، یک مطالعه نظری جامع برای بررسی اثر ضخامت لایه جاذب بر حساسیت حسگرهای تار نوری نازک شده که منجر به بیشترین حساسیت می شود، انجام شده است. به این منظور، یک روش پلکانی برای بررسی تاثیر ضخامت لایه بر حساسیت حسگرهای تار نوری معرفی شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از شبیه سازی های انجام شده با استفاده از این روش، مشخص شد که افزایش حساسیت حسگر تار نوری نازک شده به ضریب شکست لایه وابسته است. وابستگی حساسیت به ضریب شکست لایه جاذب و ضخامت لایه جاذب در دو حالت مختلف در نظر گرفته شده است: اگر ضریب شکست لایه کوچکتر از ضریب شکست تار باشد، مشاهده می شود که حساسیت با افزایش ضخامت لایه افزایش می یابد، اما زمانی که ضریب شکست لایه بزرگتر از ضریب شکست تار باشد، نقاط بهینه ای در نمودار حساسیت برحسب ضخامت لایه وجود دارد که در این نقاط حساسیت بیشترین مقدار را دارد.
    کلید واژگان: حسگر تار نوری, تار نوری نازک شده, روش پلکانی, میدان میرا, حسگر ضریب شکست, ضخامت لایه جاذب
    Mohammad Vahedi *, Ali Riahi
    In this paper, a comprehensive study was performed to investigate the effect of the absorbent layer thickness on the tapered fiber sensor sensitivity, which leads to the highest sensitivity for the sensor. For this purpose, a staircase method was introduced to investigate the effect of layer thickness on the sensitivity of fiber optic sensors. According to the results obtained from the simulations performed using this method, it was found that the type of variation in the sensitivity of the tapered fiber optic sensor depends on the refractive index of the layer. To investigate the dependence of sensitivity on the layer thickness and refractive index of the layer, two different general cases have been considered. If the refractive index of the layer is smaller than the refractive index of the fiber, it can be seen that the sensitivity increases with increasing the layer thickness. On the other hand, when the refractive index of the layer is greater than the refractive index of the fiber, there are optimal points in the sensitivity plot versus the layer thickness, which demonstrate the highest sensitivities.
    Keywords: Fiber sensor, Tapered optical fiber, Staircase method, Evanescent waves, Refractive index sensor, Layer thickness
  • بهاره مظلوم دیزجی، محمد واحدی*، علی ملکی، حسین ثقفی فر

    این مقاله به معرفی و ساخت زیست حسگر بر مبنای فیبر نوری باریک شده با استفاده از جابه جایی طیف خروجی در حضور بافر PBS و استرپتاویدین حل شده در آن می پردازد. فیبر نوری باریک شده با طول یک سانتی متر و قطر کمر 24 و 18 میکرون با استفاده از شعله هوا-گاز ساخته شده است. طیف سنجی فیبر نوری باریک شده با استفاده از چشمه نور پهن باند و تحلیلگر طیف نوری (OSA) در بازه طول موجی40 نانومتر انجام شد. در ادامه، تاثیر تغییر ضریب شکست محیط اطراف فیبر نوری نازک شده و وجود استرپتاویدین بر طیف خروجی مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایش ها بر روی بافر PBS انجام شده است. نشان داده می شود که با اضافه کردن استرپتاویدین، طیف خروجی به سمت چپ جا به جا می شود. بیشترین مقدار حساسیت به دست آمده nm/mg/ml 290 است.

    کلید واژگان: فیبر نوری باریک شده, حسگر زیستی, ضریب شکست, استرپتاویدین, بافرهای زیستی
    Bahareh Mazlum Dizaji, Mohammad Vahedi *, Ali Maleki, Hossein Saghafifar

    This paper presents the fabrication process and operation of a bio-sensor based on tapered optical fiber by using optical spectrum shift in the presence of PBS buffer and dissolved streptavidin. The taper-fiber sensors are 18 and 24 μm in diameter and are fabricated by use of an oxy-butane torch. The optical spectrum is obtained using a broadband light source and an optical spectrum analyzer (OSA) in a 40 nm wavelength range. The existence of streptavidin on the tapered fiber surface is confirmed. The experiments on PBS buffer have shown that, the output spectrum demonstrates a red-shift by adding the streptavidin. The maximum sensitivity obtained is 29000 nm/RIU.

    Keywords: tapered fiber, biosensor, streptavidin, biological buffer
  • نوید صنایعی، بابک زارع*، محمد واحدی
    برهمکنش میان یک کاواک موج میکرو و یک کره مغناطیسی، مورد مطالعه قرار گرفته است. نشان دادیم که دستیابی به رژیم جفت شدگی قوی برای این سامانه ترکیبی امکان پذیر است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که قدرت جفت شدگی میان دو سامانه، متناسب با جذر حجم سامانه مغناطیسی است و با افزایش شاخص مد کاواک کاهش می یابد. از آنجایی که کره مغناطیسی دارای ضریب دی الکتریکی متفاوت با محیط دربر گیرنده اش است، می تواند همچون یک کاواک کروی رفتار کند و لذا یک جفت شدگی میان ویژه مدهای آن و میدان الکتریکی کاواک میکرویوو اتفاق می افتد. طیف بازتابی برای کره های مغناطیسی نسبتا بزرگ تر شامل بیش از یک دافعه ترازی است‏.
    کلید واژگان: رژیم جفت شدگی قوی, برهمکنش کاواک موج میکرو-سامانه مغناطیسی, اتلاف گیلبرت, دافعه ترازی
    Navid Sanayei, Babak Zare *, Mohammad Vahedi
    We study the interaction of a microwave cavity with a magnetic sphere. We show that achieving the strong coupling regime in this hybrid system is feasible. The simulation results demonstrate that the coupling rate is proportional to the square root of the volume of the magnet and also is mode dependent and decreases with increasing the mode index. Since the dielectric constant of the magnetic sphere differs from that of the medium, it can act as a spherical cavity, and coupling between its eigenmodes and the electric field of the microwave cavity also occurs. The reflection spectrum includes more than one anti-crossing for relatively larger magnetic spheres
    Keywords: strong coupling regime, microwave cavity-magnet interaction, Gilbert damping, level repulsion
  • محمد محمدنژاد، محمدرضا زمانی میمیان، محمد واحدی*

    در این پژوهش به بررسی تاثیر پارامتر لایه جاذب بر روی حساسیت حسگر گاز هیدروژن مبتنی بر فیبر نوری نازک شده پرداخته شده است. ابتدا با استفاده از فیبر نوری تک مد و با روش کشش و شعله، فیبر نوری نازک شده تهیه شد. سپس با استفاده از روش کندوپاش مغناطیسی دو نمونه لایه پالادیوم و پالادیوم-مس به عنوان لایه جاذب بر روی فیبرها به صورت یکطرفه لایه نشانی شد. نتایج آنالیز طیف سنجی پراکندگی انرژی پرتو ایکس (EDX) نشان داد که درصد نسبت پالادیوم به مس در سطح نمونه 53/97 به 47/2 درصد است. انجام تست حسگری برای درصدهای مختلف گاز هیدروژن نشان داد که لایه ترکیبی پالادیوم-مس (Pd97. 53Cu2. 47) به عنوان لایه جاذب حساسیت کمتری در مقایسه با لایه جاذب پالادیوم تنها دارد و به طور نوعی درصد تغییرات توان خروجی در حضور 3 درصد گاز هیدروژن برای حسگرهایی با لایه جاذب پالادیوم-مس 38/3 % و برای حسگرهایی با لایه جاذب پالادیوم 77/16 % به دست آمد. اما در هر حال، تغییرات پاسخ لایه ترکیبی پالادیوم-مس بر خلاف لایه پالادیوم، نسبت به مقدار هیدروژن محیط خطی بود.

    کلید واژگان: حسگر گاز هیدروژن, فیبرنوری نازک شده, حسگر نوری, حسگر فیبر, لایه جاذب, پالادیوم-مس, کند و پاش مغناطیسی
    Mohammad Mohammadnezhad, Mohammadreza Zamani Meymian, Mohammad Vahedi *

    In this research, the effect of adsorbent layer on the hydrogen gas sensing of tapered optical fiber sensors has been investigated. First, the taperd optical fiber is prepared by heating and pulling a single mode optical fiber. Then, by using magnetic sputtering method, two samples of palladium and palladium-copper layers were deposited on one-side of the surface of the fiber as an adsorbent layer. The results of X-ray energy dispersion spectroscopy analysis (EDX) showed that the ratio of palladium to copper in the sample area is 97. 53 to 2. 47%. Sensor operation tests for different percentages of hydrogen gas showed that the palladium-copper composite layer (Pd97. 53Cu2. 47) demonstrates lower sensitivity in comparison to the palladium layer Typically, the percentage change in output power in the presence of 3% hydrogen gas was 3. 38% for sensors with palladium-copper adsorbent layer and 16. 77% for sensors with palladium adsorbent layer. But anyway the response of the composite layer to different hydrogen precentages exposure is linear, in contrast to the palladium layer which shows a nonlinear behavior.

    Keywords: Hydrogen sensor, Tapered optical fiber, Optical sensor, Fiber sensor, Absorbent layer, Palladium-copper, Magnetic sputtering
  • مریم جدی گلفزانی، محمد واحدی*، مجید گندمکار
    این مقاله یک کنترل کننده مقاوم بازنشان فیدبک خروجی بهینه به منظور کنترل یک ربات با دو درجه آزادی معرفی می شود. در این راستا، در این مقاله با استفاده از معرفی یک کنترل ترکیبی خاص تحت عنوان کنترل فیدبک خروجی بازنشان مقاوم، معایب موجود در کنترل کننده خطی برطرف و هدف اصلی آن کاهش فراجهش و افزایش سرعت پاسخ و پایداری بهتر سیستم تحت کنترل است. برای این کار ابتدا یک کنترل کننده فیدبک خروجی بهینه بدون عمل بازنشان طراحی می شود، به طوری که قطب های سیستم حلقه بسته در یک منطقه از پیش تعریف شده قرار می گیرند. این ناحیه به گونه ای انتخاب می شود که پایداری نمایی و زمان رسیدن حلقه بسته در زمان محدود تضمین شود. سپس، مقدار پس بازنشان در زمان های تنظیم مجدد با به حداقل رساندن یک تابع هزینه مناسب برای دستیابی به کارایی بهتر طراحی می شود. در این مقاله، برای اولین بار مقدار پس بازنشان تنها با اطلاعات خروجی سیستم مشخص شده و در ادامه پایداری سیستم نیز تضمین خواهد شد. ربات استفاده شده در این مقاله یک نمونه کاربردی و صنعتی بوده که دارای دو بازو و دو مفصل با قابلیت کنترل مجزا می باشد. موقعیت و رفتار بازوها بر اساس معادلات و روابط ریاضی حاکم، نشان دهنده اثرگذاری مستقیم آن بر روی یکدیگر می باشد. در پایان برای اثبات طرح پیشنهادی، با استفاده از نرم افزار متلب شبیه سازی عددی انجام شده و مقایسه ای بین کنترل کننده ارایه شده با کنترل کننده مشابه انجام خواهد شد.
    کلید واژگان: ربات دو درجه آزادی, روش پس بازنشان بهینه, کنترل بازنشان, کنترل ترکیبی مقاوم, کنترل کننده بازنشان فیدبک خروجی
    Maryam Jeddi-Golfazani, Mohammad Vahedi *, Majid Gandomkar
    Standard PID controllers are one of the most desirable controllers for industrial automation and the most widely used control in feedback systems. However, linear controllers have limitations that represent tation controllers can be used to overcome these limitations. In this paper, a robust reset control based on optimal output feedback to control a robot with two degrees of freedom. In general, the behavior of reset controllers is similar to that of linear controllers, in other words, they are easy to implement. In this regard, in this paper, by introducing a special combination control called robust reset output feedback control, the disadvantages of the linear controller are eliminated and its main purpose is to reduce overexposure and increase the response speed and better stability of the controlled system. Therefore, this paper introduces a systematic method for reset optimal output feedback controller. To do this, an optimal output feedback controller is first designed without the reset action, so that the poles of the closed-loop system are located in a predefined area. This area is selected to ensure the stability of the exponential and the arrival time of the closed loop in a finite time. Then, the reset value at reset times is designed to minimize a cost-effective function for better performance. In this paper, for the first time, the reset value is specified only with the system output information and then the stability of the system will be guaranteed. The robot used in this article is a practical and industrial example that has two arms and two joints with separate control capability. The position and behavior of the arms based on the governing equations and mathematical relations indicate its direct effect on each other. Finally, to prove the proposed design, numerical simulation will be performed using Matlab software and a comparison between the proposed controller and a similar controller will be performed.
    Keywords: optimal output feedback control, Reset control, robot with two degrees of freedom, robust combination control, systematic after reset method
  • محمد واحدی*، مجتبی مرادخانی

    در این مقاله، یک حسگر پلاسمونی ضریب شکستی مبتنی بر ساختار موجبر فلز-دی الکتریک-فلز و با به کارگیری یک بازتاب دهنده براگ پیشنهاد شده و از شبیه سازی دو بعدی با استفاده از روش تفاضل محدود در حوزه زمان FDTD استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که با استفاده از یک بازتاب دهنده براگ در کنار یک تشدیدگر مستطیلی، می توان به حساسیت و فاکتور شایستگی nm/RIU 1320  و RIU-1 45.5 در حسگر طراحی شده دست یافت. نشان داده شده است که با استفاده از بازتاب دهنده براگ می توانیم فاکتور شایستگی را تا حدود دو برابر و  همچنین حساسیت را تا حدود 50 درصد افزایش دهیم.

    کلید واژگان: پلاسمونیک, حسگر, بازتاب دهنده براگ, روش تفاضل محدود در حوزه زمان (FDTD)
    Mohammad Vahedi*, Mojtaba Moradkhani

    In this paper, a plasmonic refractive index sensor is designed based on a Metal-Insulator-Metal waveguide coupled to a bragg reflector side-coupled to a rectangular cavity. A 2D-FDTD method is used to simulate the results. Results show that a maximum of 1320 nm/RIU for sensitivity and 45.5 RIU-1 for figure-of-merit could be obtained which shows the applicability of the sensor for accurate and compact sensing applications.

    Keywords: Plasmonics, Sensor, Bragg reflector, FDTD
  • جواد مصطفایی، صالح مبین*، بهروز واثقی، محمد واحدی
    در این مقاله یک سیستم فوق آشوبی جدید پیچیده با رفتارهای جذاب معرفی خواهیم نمود. ما تجزیه وتحلیل های استاندارد سیستم های فوق آشوبی ازجمله نمودار دوشاخگی، نقاط تعادل، نقشه پوانکاره، بعد کاپلان-یورک و نماهای لیاپانوف را انجام خواهیم داد. از خصوصیات سیستم های فوق آشوبی می توان به پیچیدگی بالاتر، مقاومت پارامتری بیشتر و حساسیت به تغییرات بسیار کوچک در شرایط اولیه اشاره کرد. در ادامه ثابت خواهیم نمود که سیستم معرفی شده بسیار پیچیده تر از سیستم های فوق آشوبی مشابه است که می تواند برای استفاده در رمزگذاری و پنهان سازی داده ها بسیار ارزشمند باشد. در مرحله بعدی، یک کنترل کننده مودلغزشی سریع برای همزمان سازی زمان محدود سیستم فوق آشوبی معرفی خواهیم نمود و پایداری کنترل کننده جدید را ثابت خواهیم کرد. نشان خواهیم داد با اعمال اغتشاش و نامعینی به سیستم، هر دو مرحله کنترل مودلغزشی دارای ویژگی های همگرایی زمان محدود هستند. سرانجام، مقایسه ای بین کنترل کننده جدید طراحی شده با کنترل کننده مشابه ازلحاظ زمان همگرایی انجام خواهد شد. در پایان، نتایج با استفاده از نرم افزار متلب شبیه سازی و اثبات شده اند. نتایج نشان می دهد سیستم فوق آشوبی جدید با جاذب های فراوان بسیار پیچیده تر از سیستم های مشابه بوده و کنترل کننده پیشنهادی نیز پاسخ همگرایی سریع تری را نسبت به کنترل کننده مشابه، دارا است.
    کلید واژگان: سیستم فوق آشوبی جدید, تجزیه و تحلیل آشوبی, همزمان سازی زمان محدود, کنترل مودلغزشی سریع
    Javad Mostafaee, Saleh Mobayen *, Behrouz Vaseghi, Mohammad Vahedi
    This paper constructs a new complex hyper-chaotic system with attractive coexisting dynamic behaviors. We analyze the hyper-chaotic attractors, equilibrium points, Poincaré maps, Kaplan-York dimension, and Lyapunov exponent behaviors. The characteristics of hyper-chaotic systems include higher complexity, higher parametric resistance and sensitivity to very small changes in initial conditions. We prove that the introduced hyper–chaotic system is much more complex than the similar hyper-chaotic systems, that can suitable for use in encryption and secure communication. Next, the work describes a fast terminal sliding mode controller scheme for the fast synchronization and stability of the new complex hyper–chaotic system. It is shown that by applying uncertainty to the system, both steps of the sliding mode control have finite-time convergence properties. Next, a comparison will be made between a newly designed controller and a similar. Finally, using the MATLAB simulation, the results are confirmed for the new system. The results shown that the new hyper-chaotic system with many adsorbents is much more complex than similar systems, and the proposed controller has a faster convergence response than the similar controller.
    Keywords: New hyper-chaotic system, Chaotic analysis, finite-time synchronization, fast terminal sliding mode control
  • محمد واحدی، یاسر ملایی برزی*، معصومه فیروزی

    هدف اصلی مقاله حاضر، دستیابی به مبدل حرارتی کوچک تر و ارزان تر با عملکرد مشابه است. هدف دوم این تحقیق، بررسی تاثیرات استفاده از نانوسیال های پایه روغن در مبدل حرارتی پالایشگاه است. و هدف سوم این مقاله مقایسه نتایج به دست آمده از رویکردهای سینگ و چند فاز است. به دلیل تامین این تقاضا، از نرم افزارهای ANSYS-Fluent و Aspen-HYSYS استفاده شده است. همچنین، نانوسیال MgO-SAE10 در این مقاله با استفاده از رویکردهای دوفاز بررسی شده است. THPEC، معیارهای ارزیابی عملکرد حرارتی - هیدرولیکی و شار حرارتی خاص، q"، نقش اصلی را در این مقاله دارند. در مرحله دوم نویسندگان سعی در دستیابی به یک مدل کارآمد دارند که نه تنها دارای THPEC> 1 باشد، بلکه دارای حداکثر مقدار q" با توجه به نتایج به دست آمده باشد. استفاده از نانوسیال و توربولاتور می تواند عملکرد حرارتی-هیدرولیکی مبدل حرارتی را به طور قابل توجهی افزایش دهد. همچنین نتیجه گرفته می شود که با استفاده از نانوسیال و توربولاتور، هزینه های تولید مبدل های حرارتی پالایشگاه به شدت کاهش می یابد. مبدل حرارتی پرشده از نانوسیال MgO-SAE10 و مجهز به توربولاتور SOL شکل با δ = 0.5 میلی متر، l = 5.8  میلی متر و D = 5.8 میلی متر به عنوان بهترین پیکربندی در این کار پیشنهاد شده است که می تواند خصوصیات حرارتی مبدل حرارتی را حدود 62 بهبود بخشد.

    کلید واژگان: مبدل حرارتی, توربولاتور خورشیدی شکل, نانوسیال, شبیه سازی دوفازی, THPEC
    Mohammad Vahedi, Yaser Mollai Barzi*, Masomeh Firouzi

    The main aim of the present article is to produce a smaller and cheaper heat exchanger with similar performance. The second goal of this investigation is to study the effects of using oil-based nano-fluids in a refinery heat exchanger. The third objective of this paper is to compare the results which are obtained from the singe- and multi-phase approaches. To fulfill this demand, ANSYS-Fluent and Aspen-HYSYS softwares are employed. Also, MgO-SAE10 nanofluid is studied in this paper using two-phase approaches. The THPEC, Thermal-Hydraulic Performance Evaluation Criteria, and specific heat flux, q", have major roles in this paper. In the second step, the authors try to achieve an efficient model which has not only the THPEC > 1 but also the maximum value of q". According to obtained results, the usage of nanofluid and turbulators can enhance thermal-hydraulic performances of the heat exchanger significantly. Furthermore, it is concluded that by employing nanofluid and turbulators, the cost of manufacturing refinery heat exchangers are sharply reduced. A heat exchanger filled with MgO-SAE10 nanofluid and equipped with SOL-shaped turbulators with =0.5mm, =5.8mm and =5.8mm is suggested as the best configuration, which can improve the thermal characteristics of heat exchanger about 62% in this work.

    Keywords: Heat Exchangers, Sun-Shape Turbulators, Nanofluid, Two-Phase Simulation, THPEC
  • یاسمین برکیان، محمد واحدی، فاطمه صالحی*، فاطمه باقری
    مقدمه

    سردرد تنشی، شایع ترین نوع سردرد در سراسر جهان با بیشترین تاثیر اجتماعی و اقتصادی در زندگی بیمار در مقایسه با سایر سردردهای اولیه است. آلفا آمیلاز بزاقی می تواند تغییرات مرتبط با استرس را منعکس کند. هدف از بررسی حاضر، رابطه ی استرس با سردرد تنشی اپیزودیک متناوب با اندازه گیری سطح آلفا آمیلاز بزاق بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه ی مورد- شاهدی، بر روی 90 نفر (45 زن مبتلا به سردرد تنشی اپیزودیک متناوب) و گروه شاهد (45 زن سالم داوطلب) انجام شد. پرسش نامه ی اضطراب همیلتون برای بررسی سطح استرس، در دو گروه تکمیل شد و سپس سطح آلفا آمیلاز بزاق اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی و من ویتنی در نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 18 تجزیه و تحلیل شدند (0/05 = α).

    یافته ها

     میانگین سطح فعالیت آلفا آمیلاز بزاق و میانگین نمره ی همیلتون در گروه بیماران، به طور معنی داری بیشتر از این متغیرها در گروه شاهد بود (0/001 = p value). همچنین همبستگی معنی داری بین فعالیت آلفا آمیلاز بزاق و نمره ی اضطراب پرسش نامه ی همیلتون در هر دو گروه مورد (0/002 = p value) و شاهد (0/001 = p value) مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه، آلفا آمیلاز بزاقی می تواند یک نشانگر مناسب برای ارزیابی اضطراب در بیمار مبتلا به سردرد تنشی اپیزودیک متناوب باشد

    کلید واژگان: سردرد تنشی, آلفا آمیلاز بزاقی, اضطراب
    Yasamin Barakian, Mohammad Vahedi, Fatemeh Salehi*, Fatemeh Bagheri
    Introduction

    The tension-type headache (TTH) is the most common type of headache across the world with the greatest socioeconomic impact on patient’s life in comparison with other primary headaches. Salivary α-amylase could reflect changes associated with stress in the body. The present study investigated the relationship between stress and frequent episodic tension-type headache by measuring the salivary α-amylase levels.

    Materials & Methods

    In this case- control study, 90 females in two groups, a case group with 45 females with frequent episodic TTH and a control group with 45 healthy females were enrolled. The Hamilton stress questionnaire was completed in the two groups to examine the level of stress. Then, salivary α-amylase levels were measured. The data were analyzed with SPSS 18 using t-test and Mann-Whitney test (α = 0.05).

    Results

    The mean salivary α-amylase activity levels and mean Hamilton questionnaire scores in the case group were significantly higher than those in the control group (p value = 0.001). In addition, there was a significant correlation between the salivary α-amylase activity and Hamilton questionnaire scores in the case (p value = 0.002) and control (p value= 0.001) groups.

    Conclusion

    According to the result of the present study, salivary α-amylase levels can be an appropriate marker for assessing anxiety in patients with frequent episodic tensiontype headache.

    Keywords: Anxiety, Salivary α-amylase, Tension-type headache
  • محسن آزادبخت*، محمد جواد محمودی، محمد واحدی

    در این پژوهش با کمک آزمون غیر مخرب  توموگرافی رایانه ای به بررسی ارتباط بین مشخصه های فیزیکی گلابی در اثر نیروی بارگذاری دینامیکی و دوره انبارداری با مقدار کبودی پرداخته شده است. قبل از بارگذاری و انبارداری تعداد 45 گلابی با استفاده ازسی تی اسکن بررسی شده و تعداد 27 گلابی که درصد کبودی آن ها صفر بود انتخاب شدند و ابعاد گلابی ها (طول، عرض، ضخامت)  اندازه گیری شد و مشخصه های فیزیکی مانند قطر معادل، قطر میانگین هندسی ، ضریب کرویت، مساحت سطح رویه و ضریب رعنایی محاسبه گردید، سپس گلابی های انتخابی تحت بارگذاری دینامیکی با وزنه های به جرم 300 ، 350 و 400 گرم قرار گرفت و انبارداری 5 ،10 و 15 روزه برای بررسی تاثیر ضربه های وارده بر گلابی ها انتخاب شد. سپس بعد از بارگذاری  و انبارداری با استفاده از سی تی اسکن در هر دوره از انبارداری میزان کبودی گلابی ها محاسبه گردید. نتایج آزمایش ها نشان داد که بین قطر هندسی، حسابی و قطر معادل و نیز سطح رویه با درصد کبودی یک رابطه معکوس برقرار است. همچنین برای ضریب کرویت و رعنایی با درصد کبودی یک رابطه مستقیم و غیر معنی دار برقرار است. همچنین با توجه به نتایج  بدست آمده برای جرم وزنه های 300 گرم و کمتر از آن در دوره انبارداری 5 روزه زیاد یا کم بودن میزان قطر هندسی، حسابی و قطر معادل، ضریب کرویت و رعنایی بر روی درصد کبودی تاثیر خاصی نداشته است و تقریبا می توان درصد کبودی را صفر در نظر گرفت و با افزایش میزان جرم وزنه ها و دوره انبارداری میزان موارد فوق بر روی میزان درصد کبودی تاثیرگذار خواهد بود.

    کلید واژگان: گلابی, توموگرافی رایانه ای, بارگذاری دینامیکی, مشخصه های فیزیکی
    Mohsen Azadbakht *, Mohammad Javad Mahmoodi, Mohammad Vahedi

    In this research via CT scan, the relationship between physical properties of pears and storage times with bruise due to loading force was investigated. Before dynamic loading force and storing, 45 pears were examined using Scan CT and 27 pears with zero bruise percentage were selected  and dimensions of pears (length, width, thickness) were measured, then properties such as the equivalent diameter, geometric mean diameter, spherical coefficient, surface area and aspect ratio of calculus were calculated, next selected pears were subjected to dynamic loading with three  mass of weights 300, 350 and 400 g and  5, 10 and 15 days storage was used to investigate the effect of impact on pears. Then, after dynamic loading and storing, using the CT scan in each period of storage, the rate of pear bruise was calculated. The results of the experiments showed that there is an inverse relation between geometric diameter, arithmetic diameter, equivalent diameter and surface area with the bruise percentage. Also a direct and unreasonable relationship between the spherical coefficient and aspect ratio and the percentage of bruising was absorbed. Also, according to the results obtained for mass weighing 300 g or less in 5-day storage period, the amount of geometric diameter, arithmetic and equivalent diameter, spherical and aspect ratio on percentage of bruising were not significantly affected and percentage of bruising can be almost zero and with increasing amount mass weighing and storage, the above parameter's will affect the percentage of bruising.

    Keywords: Pear, Computed Tomography Scan, Dynamic loading force, physical Properties, bruise
  • محسن آزادبخت*، محمد واحدی
    آسیب های گلابی یکی از علت های اصلی ازدست دادن کیفیت میوه است. کبودی در هنگام بارگذاری دینامیکی و شبه استاتیک رخ می دهد که باعث تخریب بافت سالم میوه می گردد. در این پژوهش ابتدا گلابی ها تحت بارگذاری شبه استاتیکی (لبه پهن و لبه نازک) و بارگذاری دینامیکی قرار گرفتند. سپس در دوره های 5، 10 و 15 روزه انبارداری شده و بعد از هر دوره انبارداری با استفاده از تکنیک غیرمخرب سی تی اسکن (CT-Scan) برای تخمین درصد پوسیدگی مورد بررسی قرار گرفتند. شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه (MLP) با دولایه پنهان و تعداد 3، 5، 7 و 9 نرون در هر لایه برای مدل سازی نیروی بارگذاری و دوره انبار داری میوه گلابی جهت پیشگویی میزان پوسیدگی انتخاب گردید. بیشترین مقادیر R2 آموزش و آزمون برای بارگذاری شبه استاتیکی لبه نازک و لبه پهن در شبکه ای با 9 نرون به ترتیب 0/91=لبه نازک آموزش، 0/99=لبه نازک آزمون و 0/95= لبه پهن آموزش و 0/99= لبه پهن آزمون بوده است و برای بارگذاری دینامیکی شبکه ای با 3 نرون در لایه مخفی 0/98=آموزش، 0/99=آزمون بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. همچنین بهترین شبکه برای یادگیری (9 نرون) بارگذاری شبه استاتیکی لبه نازک، (7 نرون) بارگذاری شبه استاتیکی لبه پهن و بارگذاری دینامیکی (7 نرون) بود. باتوجه به نتایج به دست آمده برای R2، RMSE و سیکل یادگیری می توان گفت شبکه عصبی توانایی پیش بینی میزان درصد پوسیدگی را در حد قابل قبولی برای گلابی داشته است.
    کلید واژگان: بارگذاری, روش غیرمخرب, شبکه عصبی, کبودی, گلابی
    Mohsen Azadbakht *, Mohammad Vahedi
    Pear damage is one of the main causes of the loss of fruit quality. Bruises occur during dynamic and quasi-static loading, which causes damage to the healthy tissue of the fruit. In this research, pears were placed under quasi-static loading (thin edge and wide edge) and dynamic loading. Then they were stored in 5, 10 and 15 days and after each storage period, using the CT-Scan non-destructive technique the bruise percentage was estimated. In this study, multi-layer perceptron artificial neural network (MLP) by 2 hidden layers and 3, 5, 7 and 9 neurons hidden layers was selected for modeling of loading force and storage period to predict bruise rate. The highest R2 values for training and testing for quasi-static loading of thin edge and wide edge in a 9-neural network were training Thin-edge=0.91, test Thin-edge =0.99 and training Wide-edge=0.95, test Wide-edge =0.99. For the dynamic loading of a network with 3 neurons in the hidden layer has the highest value (training Wide-edge=0.98, test Wide-edge =0.99). For learning (9 neurons) quasi-static loading thin edge (7 neurons) quasi-static loading wide edge and dynamic loading (7 neurons) have been the best network. According to the results obtained for R2, RMSE and learning cycle, it can be said that the neural network has the ability to predict the bruise percentage to an acceptable level for pears.
    Keywords: loading, Neural Network, Nondestructive method, pear bruising
  • علی ریاحی، مهدی حیدری داینی، محمد واحدی*، جواد خلیل زاده، یدالله شهامت

    در این مقاله شبیه سازی و ساخت حسگر گازی براساس فیبر نازکشده بوسیله اندازهگیری طیف خروجی در حضور گاز با غلظتهای مختلف هیدروژن مورد بررسی قرار گرفته و گزارش شده است. فیبرها با شعله اکسی بوتان تا قطرهای μm 5 / 15 و μm 6 / 26 نازک شدهاند. سپس لایهنشانی بهروش کندوپاش فیزیکی با ضخامت nm 14 انجام شد. خروجی حاصله با کمک لیزر فیدبک توزیعی در طول موج nm 1550 و تحلیلگر طیف نوری) OSA (بدست آمد و حساسیت حسگرها برای گاز هیدروژن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. این حساسیت به ترتیب برای فیبرهای μm 5 / 15 و μm 6 / 26 معادل 7 درصد تغییرات و 3 / 2 درصد تغییرات در ازای حضور 4 درصد هیدروژن و با زمان پاسخ s13 و s6 / 17 بدست آمد. حسگرهای ساخته شده در آزمون تکرارپذیری نیز رفتار موردقبولی را نشان دادند. همچنین شبیه سازی های انجام شده تطابق خوبی با نتایج آزمایشگاهی را ارائه میدهند. تغییر محسوس شدت در غلظتهای زیر 4 درصد، شناسایی هیدروژن را ساده و دقیق میسازد.

    کلید واژگان: حسگر گاز هیدروژن, فیبرنوری نازک شده, پالادیوم, میدان ناپایدار
    Ali Riahi, Mahdi Heydari Dayeni, Mohammad Vahedi *, Javad Khalilzadeh, Yadollah Shahamat

    In this paper, we report simulation and fabrication of a gas sensor based on tapered fiber by measuring the output power in the presence of different hydrogen concentrations. The fibers were tapered to 15.5 μm and 26.6 μm by using oxy-butane torch and the output spectrum is obtained using a 1550nm laser source and an optical spectrum analyzer (OSA) and the sensitivities of the tapered fiber sensors were determined. It is shown that by increasing the percentage of the hydrogen in the surrounding environment, the output power is changed by 7% and 2.3% in the presence of 4% hydrogen for tapered fibers of diameter 15.5μm and 26.6 μm respectively. The response time of the aforementioned sensors were 13 and 17.6 seconds respectively. In addition, the repeatability tests of the fabricated sensors demonstrates acceptable results. Simulation of the tapered fiber sensors demonstrates good agreement with experimental results. The obtained sensitivity makes hydrogen detection below 4% easy and accurate.

    Keywords: Tapered optical fiber, Hydrogen sensor, Palladium, Evanescent field
  • محمد واحدی، جلال برزین *، مژگان کوثری
    وارونگی فازی، روشی مرسوم برای ساخت غشاهای پلیمری است و اغلب غشاهای ساخته شده به این روش، ساختار نامتقارن دارند. جداسازی ذرات در این نوع غشاها با لایه متراکم سطحی و در فشار عملکردی زیاد انجام می شود. از سوی دیگر، در غشاهای متقارن دارای حفره های سطحی، جداسازی افزون بر سطح، در عمق غشا و در فشار عملکردی کمتر انجام می شود. در پژوهش حاضر، ساخت غشاها برپایه پلی اتر سولفون با استفاده ازحلال دی متیل استامید و ضدحلال آب به روش وارونگی فازی انجام شد. برای کنترل تخلخل و تغییر ساختار غشا از افزودنی آبدوست پلی وینیل پیرولیدون و نیز تغییر شرایط انعقاد، با اعمال یک مرحله توقف در محیطی با کنترل دقیق دما و رطوبت استفاده شد. برای بررسی ساختاری غشاهای تهیه شده، تصویربرداری با میکروسکوپ الکترونی پویشی، آزمون های تعیین نقطه حباب، تعیین تخلخل و تعیین شعاع متوسط حفره ها به کار گرفته شد. همچنین، عملکرد غشاها با استفاده از محاسبه تراوایی آب خالص و انجام آزمون حذف باکتری از محیط کشت سلول ارزیابی شد. نتایج حاصل نشان داد، با استفاده از روش انعقاد اجرا شده در این پژوهش، می توان به غشاهایی با ساختار متقارن، حفره هایی با قطر کمتر از 0.4μm، تراوایی مناسب آب خالص و قابلیت حذف باکتری دست یافت. همچنین مشاهده شد، افزایش غلظت افزودنی پلی وینیل پیرولیدون موجب افزایش تخلخل، تراوایی و اندازه حفره های نمونه های غشایی می شود. از سوی دیگر، استحکام کششی و نیز ازدیاد طول در ناحیه شکست نمونه های غشایی با افزایش غلظت افزودنی پلی وینیل پیرولیدون کاهش یافته است.
    کلید واژگان: غشا, پلی اتر سولفون, ساختار متقارن, وارونگی فازی, انعقاد دومرحله ای
    Mohammad Vahedi, Jalal Barzin, Mojegan Kowsari
    Phase inversion is a common method for preparation of polymeric membranes. It is noticeable that most of the membranes prepared by this method have an asymmetrical structure. In this type of membranes, separation of particles occurs only by top dense layer in a high operating pressure. On the other hand, the separation process using symmetric membranes containing surface pores occurs on the top surface and in the depth of the membrane at lower operating pressure. In this research, preparation of polyethersulfone-based membranes was performed through the phase inversion method by dimethylacetamide as a solvent and water as the nonsolvent. Changing the coagulation conditions by applying one pause stage in an environment with the precise control of temperature and humidity, along with using polyvinylpyrrolidone as a hydrophilic additive, were attempted in order to control the porosity and structural changes of the membrane. Scanning electron microscopy (SEM) images, bubble point test, porosity, and mean pore radius measurements were used to study the structure of the prepared membranes. The performance of the membranes was evaluated by pure water permeation test and elimination of bacteria from cell culture medium. The results obtained illustrate that the implemented method is capable of preparation of membranes with symmetrical structure and pore diameter less than 0.4 μm featuring acceptable pure water flux and bacteria removalability. It was also observed that increase in the concentration of polyvinylpyrrolidone additive leads to an increase in porosity, permeation and pore size of the membrane samples. On the other hand, the tensile strength and elongation-at-break of the membrane samples were reduced upon increasing in polyvinylpyrrolidone concentration.
    Keywords: membrane, polyethersulfone, symmetrical structure, phase inversion, two, stage coagulation
  • احمد پوررضا، محمد واحدی، محمد حسینی
    به دنبال مشکلات و معایب فراوانی که در سامانه هاو تاسیسات نیروگاه های قدیمی کشور وجود دارد راه حل هایی ارائه شده است. در این مقاله برای بخش سامانه مدیریت مشعل که به صورت دستی توسط اپراتور انجام میگیرد و اساس آن سامانه کنتاکت رله ای است راه حل استفاده از کنترلرهای منطقی برنامه پذیر ارائه شده است که مشکلات سامانه قبلی را مرتفع ساخته و از بروز خطاهای انسانی جلوگیری می کند.این تحقیق برای برنر های واحدهای بخار الین ساخت کشور اتریش انجام گرفته اما به راحتی قابل تعمیم به واحدهای ساخت سایر شرکت ها می باشد.این طرح قابلیت اجرا شدن با هزینه های نسبتا پایین را نیز دارا می باشد.
    کلید واژگان: سامانه مدیریت مشعل, کنترلر منطقی برنامه پذیر, برنر, سامانه کنتاکت, رله ای
  • محمدعلی هرمزی زاده، محمد واحدی، سید مجتبی رضوی طوسی
    پژوهش حاضر به تحلیل محتوای اخبار انتخاباتی بخش خبری 60 دقیقه شبکه تلویزیونی ماهواره ای بی بی سی فارسی با هدف شناسایی مطالب خبری این بخش اختصاص یافته است. جامعه آماری تمامی اخبار انتخاباتی این بخش است که از 3 تا 22 خرداد 1392 پخش شد بنابراین نمونه گیری صورت نگرفته است. در مجموع در مقطع زمانی مورد بررسی تعداد 299 خبر انتخاباتی همراه با 65 سرخط خبری از جنبه هایی مانند، منبع مطالب، محور اصلی مطالب، جهت گیری مطالب، نشانگاه جهت گیری، استناد مخاطبان مطلب، مکان خبر، نوع تصویر، پیش بینی، نوع پیش بینی، نوع تکنیک، منبع خبری تصویری، تعادل در خبر، نوع خبر و عناصر خبری مورد بررسی قرار گرفت. روش به کار گرفته شده در این پژوهش «تحلیل محتوا» و واحد تحلیل نیز «خبر» بوده است. مطالب مورد بررسی پس از کدگذاری از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از آنجا که جامعه آماری با حجم نمونه یکی است از آزمون آماری استفاده نشده است و فقط به توصیف رابطه بین متغیرها پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین پوشش خبری انتخاباتی در خبر 60 دقیقه بی بی سی فارسی مربوط به 19 تا 23 خرداد ماه این سال بوده است. بیشتر مطالب این بخش خبری از سوی کارشناسان، شخصیت های اصول گرا واصلاح طلب و نامزدها به موضوع هایی از قبیل چگونگی قطب بندی جناح های سیاسی در انتخابات و نحوه ائتلاف آنها، حوادث سال 88 و سیاست خارجی اختصاص یافته است. نتایج نشان می دهد که خبر60 دقیقه بیشتر مطالب خود را با هدف اطلاع رسانی و کمتر از نیمی از آن را با هدف انتقادی مطرح کرده است.پیشتر جهت گیری ها در خبر 60 دقیقه به صورت بیطرفی و مثبت بیان شده و پیشتر خبرها از تعادل خبری برخوردار بوده است. سوگیری ها با استفاده از آرا و نظرات منابع انتخابی ابن رسانه به مطالب افزوده شده است.
    کلید واژگان: انتخابات, ریاست جمهوری یازدهم, خبر60 دقیقه, تحلیل محتوا, پوشش خبری, بی بی سی فارسی
  • محمد واحدی، حمیدرضا عبدالصمدی، فاطمه احمدی متمایل، سوده طیبی، مهرداد حاجیلویی، عباس مقیم بیگی، پوراندخت داوودی
    مقدمه
    پروبیوتیک ها از طریق تنظیم ایمنی موضعی اثرات سودمندی بر سلامت دهان دارند. هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر یک فرآورده پروبیوتیک بر IgA بزاقی بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تصادفی سه سوکور، بر روی 40 داوطلب سالم غیرسیگاری انجام گردید. افراد به دو گروه مشابه از نظر سن و جنس تقسیم شدند و به مدت 8 هفته روزانه 200 گرم ماست معمولی (گروه شاهد) یا ماست حاوی باکتری های پروبیوتیک (گروه مورد) دریافت کردند. نمونه بزاق غیرتحریکی افراد در ابتدای مطالعه و هفته 4 و 8 جمع آوری شد و غلظت IgA کل با استفاده از روش ELISA تعیین شد. حجم بزاق اندازه گیری و سرعت ترشح IgA بزاقی محاسبه گردید. تفاوت میانگین IgA با استفاده از آزمون داده های تکراری تحت آنالیز آماری قرار گرفت (05/0=α).
    یافته ها
    طی دوره مطالعه، تغییرات قابل توجهی میان غلظت های IgA بزاقی در گروه شاهد یافت نگردید. در گروه مورد یک افزایش غیر قابل توجه در سرعت ترشح IgA در طی مطالعه مشاهده شد (05/0
    نتیجه گیری
    در شرایط مطالعه حاضر، مصرف روزانه ماست پروبیوتیک طی یک دوره 8 هفته غلظت IgA بزاقی را تغییر نمی دهد، اما منجر به یک گرایش افزایشی در سرعت ترشح IgA بزاقی می گردد.
    کلید واژگان: پروبیوتیک ها, بزاق, IgA بزاقی
    Vahedi, Hamidreza Abdolsamadi, Fatemeh Ahmadi, Motamayel, Sudeh Tayebi, Mehrdad Hajoluei, Abbas Moghimbeigi
    Introduction
    Probiotics have been associated to various benefits on oral health, partially through regulation of local immunity. The purpose of this study was to evaluate the effect of probiotics on salivary IgA.
    Materials and Methods
    This randomized, triple-blind trial was conducted on 40 healthy non-smoker volunteers. The subjects were assigned to two age- and sex-matched groups ingesting 200 g of a regular yoghurt (control) or a yoghurt containing probiotic bacteria (treatment group) once daily for 8 weeks. Unstimulated salivary samples were collected from the subjects at weeks 0, 4 and 8 of trial and total salivary IgA concentration was determined using ELISA. Saliva volume was measured and salivary IgA secretion rate was calculated. The differences in IgA means were statistically analyzed by repeated measurments (α=0.05).
    Results
    Over the trial period, no significant changes were found among the salivary IgA concentrations of control group; however, treatment group presented a non-significant increase (P>0.05). There were not significant differences in concentration and secretion rate between two groups at each time point of study (P>0.05).
    Conclusion
    Within the limitations of this study, an 8-week period daily consumption of probiotic yoghurt could not alter the salivary IgA concentrations, although it persuades an increase trend in salivary IgA secretion rate.
    Keywords: Probiotics, saliva, secretory immunoglobulin A
  • اعظم معیاری، مهدی بیگلرخانی، محمد زندی، محمد واحدی، امیر فرهنگ میر اسماعیلی
    مقدمه
    آزمون های چندگزینه ای از عینی ترین و رایج ترین انواع آزمون در آموزش علوم پزشکی هستند و یافتن راه هایی برای بهبود کیفیت آزمون ها به خصوص در مقاطع تخصصی اهمیت دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر کارگاه آموزشی در مورد آزمون های چندگزینه ای، بر بهبود کیفیت طراحی سوالات آزمون ارتقای دستیاری دانشکده دندانپزشکی همدان بود.
    روش ها
    در این مطالعه نیمه تجربی، کلیه سوالات آزمون های ارتقای دستیاری دانشکده دندانپزشکی همدان در سال 87 از نظر ساختار طراحی و سطح تاکسونومی با استفاده از چک لیستی روا و پایا مبتنی بر اصول میلمن و چند منبع دیگر مورد بررسی قرار گرفت. بعد از برگزاری کارگاه آموزشی جهت طراحان آزمون در هر دو سال، سوالات آزمون ارتقای سال 88 نیز مورد بررسی قرار گرفت. داده های قبل و بعد از مداخله مربوط به کلیه سوالاتی که توسط افراد شرکت کننده در کارگاه مداخله ای طراحی شده بود با استفاده از آزمون مقایسه نسبت ها (z) مقایسه گردید.
    نتایج
    از نظر ساختار کلی، از کل 1239 سوال وارد شده در مطالعه، (561 سوال مربوط به سال 87 و 678 سوال مربوط به سال 88) به ترتیب 1/63 درصد و 3/76 درصد سوالات مربوط به سال های 87 و 88 بدون اشکال طراحی شده بود که این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (001/0>P). درصد سوالات طراحی شده با تاکسونومی بالا نیز در سال 88 نسبت به سال 87 به طور معناداری افزایش یافته بود (039/0=P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه، طراحی و برگزاری کارگاه آموزشی، جهت طراحان سوال موثر بود و برگزاری این کارگاه ها می تواند راه گشایی برای بهبود آزمون های مشابه در دیگر دانشگاه ها نیز باشد.
    کلید واژگان: آزمون های چندگزینه ای, آزمون ارتقای دستیاری, آموزش دندانپزشکی, تاکسونومی, آموزش استاد, توانمندسازی استاد
    Azam Meyari, Mahdi Biglarkhani, Mohammad Zandi, Mohammad Vahedi, Amir Farhang Miresmaeili
    Introduction
    Multiple choice exams are one of the most common objective exams used in medical education. So, it is important to find ways to improve the quality of these exams, especially in residency programs. Thus the aim of this study was to investigate the effect of education on quality improvement of Multiple Choice Questions (MSQ) designed in Annual Residency Exams of Dental Faculty.
    Methods
    In this experimental study, the structure and taxonomy in all MCQs designed by dental faculty for annual residency exams in 2008 were analyzed through valid and reliable checklist. Checklist items were based on Millman’s principles and several other resources. The same process was repeated for MCQs after running a workshop for question designers. The pre- and post- workshop data were compared using Z test.
    Results
    From 1239 questions, 63.1% and 76.3% of the questions developed in 2008 and 2009 had no structural flaw, which revealed a significant difference between the two years (P<0.001). Regarding high taxonomy questions, a significant increase was observed in the year 2009 (P=0.039).
    Conclusion
    Considering the results of this study, designing and running training workshop for question designers improved quality of MCQs and these workshops can lead to improvement of MCQ exams in other universities.
  • حامد مرتضوی، حمیدرضا عبدالصمدی، محمد واحدی، شرمین عبدالله زاده، اسحاق فیروزه مقدم، امین خدادوستان*، امین خی
    مقدمه و هدف

    مشکلات بهداشت دهان بیماران با نارسایی مزمن کلیوی میتواند سلامت سیستمیک آنان را به مخاطره بیندازد. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت دندانی و پریودنتال بیماران تحت درمان همودیالیز و اثر مدت زمان درمان دیالیز بر روی وضعیت دهانی بود.

    روش کار

    در این مطالعه که از نوع همگروهی تاریخی می باشد. 65 بیمار تحت همودیالیز و 65 نفر سالم انتخاب شدند. شاخص تعداد دندانهای پوسیده(D)، دندان های از دست رفته(M)، دندان های پر شده(F)، شاخص DMFT، PI، GI و PDبررسی وبین دو گروه شاهد و مورد مقایسه شدند. بیماران همودیالیزی بر اساس مدت زمان دیالیز به دو زیر گروه: افرادی که سه سال یا کمتر از سه سال و آنهایی که بیشتر از سه سال تحت درمان دیالیز بودند تقسیم شدند.در این زیر گروه ها همه متغیرها بررسی شدند وآزمون های t، مجذور کای با استفاده از نرم افزار SPSS برای آنالیز آماری بکار گرفته شد.

    نتایج

    بجز شاخصهای M وDMFT سایر شاخص ها تفاوت آماری معنی داری را بین دو گروه بیماران تحت همودیالیز و افراد سالم نشان دادند (P<0.05). شاخص های DMFT،F،M،D بین دو زیر گروه بیماران تحت همودیالیز تفاوت معنی داری را نشان نداددرحالیکه شاخص های PD،GI،PI افزایش معنی داری را در دو زیر گروه نشان دادند.
    نتیجه نهایی: وضعیت بهداشت دندان و پریودنتال بیماران تحت همو دیالیز ضعیف است و بویژه وضعیت پریودنتال با افزایش مدت زمان دیالیز بدتر می شود.

    کلید واژگان: نارسایی مزمن کلیه, وضعیت بافت اطراف دندان, وضعیت دندانی, همودیالیز
    Mortazavi, D.D.S., H.R. Abdolsamadi, M. Vahedi, Sh. Abdollahzadeh, I. Firoozemoghadam, A. Khodadoustan, A. Kheyri
    Background and Objective

    Oral health problems of chronic renal failure patients can compromise systemic health. The purpose of this study was to investigate the dental and periodontal status of patients on regular hemodialysis (HD) maintenance therapy and the effect of duration of HD on oral health. Methods & Materials: In this historical cohort study 65 HD patients and 65 healthy people were collected as case and control groups. Decayed (D), Missed (M) and Filled (F) teeth, DMFT Index, Plaque Index (PI), Gingival Index (GI), and Probing depth (PD) were examined and compared between case and control groups. Also, HD patients were divided into two subgroups based on duration of hemodialysis: 1: three and less than three years and 2: more than three years). In this study all variables were examined and compared between these subgroups. T-test and chi-square and SPSS software were used for statistical analysis.

    Results

    Except M and DMFT index, significant differences were found in other indices between case and control groups (P<0.05). D, M, F, DMFT values showed no significant differences between the two HD subgroups, whereas, PD, GI and PD values had significant increase in two groups based on the duration of hemodialysis.

    Conclusion

    The dental and periodontal health is poor in HD patients and periodontal status becomes worse specially during the time of dialysis.

  • کبری علیگلبندی، آزیتا بالاغفاری، حسن صیامیان، محمد واحدی، سیده شهربانو رشیدا
    سابقه و هدف
    هسته اصلی نظام اطلاعات سلامت در بیمارستان در گرو مدارک پزشکی است. به عنوان یک ابزار ارتباطی بین مراقبت کنندگان سلامت، مدارک پزشکی با مستندسازی خوب، برای مراقبت بالینی خوب ضروری است. از آنجایی که دیابت شایع ترین بیماری غدد درون ریز است و در کشور ما نیز شیوع بسیار بالایی دارد، لذا ثبت دقیق اطلاعات بیماران دیابتی و تاثیر آن در درمان فعلی و آتی، محققان را برآن داشت تا مطالعه ای را با هدف تعیین وضعیت مستندسازی پرونده های بیماران دیابتی در مراکز آموزشی درمانی ساری در سال 1385 به انجام رسانند.
    مواد و روش ها
    این تحقیق، یک مطالعه توصیفی از نوع داده های موجود می باشد. جامعه پژوهش کل پرونده های بیماران دیابتی بستری شده در دو مرکز آموزشی درمانی امام خمینی(ره) ساری و بوعلی سینا ساری در سال 1385 انتخاب گردید و کل پرونده های سال 85 (270 پرونده) جهت مطالعه در نظر گرفته شد. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزار SPSS نسخه هفدهم مورد آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که از تعداد 270 پرونده دیابتی، 92/5 درصد دیابت ملیتوس نوع یک (وابسته به انسولین)، 19/5 درصد دیابت ملیتوس نوع دو(غیروابسته به انسولین)، 52/18 درصد دیابت ملیتوس بارداری بودند و در 37/70 درصد نوع دیابت نامعلوم بود. از نظر جنسیت 44/74درصد از بیماران زن، 56/25 درصد مرد و 07/84 درصد متاهل بودند.
    استنتاج
    علی رغم تلاش های صورت گرفته در سال های اخیر در زمینه تقویت ثبت اطلاعات بیماران بستری و آموزش پزشکان در زمینه تشخیص نویسی صحیح مبتنی بر نیازهای طبقه بندی بین المللی بیماری ها، هنوز مشکلات زیادی در ثبت داده های ضروری و اساسی وجود دارد. لذا محققین، استفاده از فرم های تخصصی دیابت، طراحی و تائید شده از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را در مراکز آموزشی درمانی پیشنهاد می دهند.
    کلید واژگان: مستندسازی, دیابت, ثبت اطلاعات
    Kobra Aligolbandi, Azita Bala Ghafari, Hasan Siamian, Mohammad Vahedi, Seyedeh Shahrbanoo Rashida
    Background and
    Purpose
    The core of the health information system in the hospitals lies within medical records. Ït is a means of communication between the care providers. Good medical record documentation is essential for effective clinical care. This study is designed to evaluate the condition of documentation of the data for diabetic patients and its effect on treatment in educational hospitals of Mazandaran Üniversity of Medical Sciences through the years 2006 and 2007.
    Materials And Methods
    This is a descriptive study and the subjects recruited were medical records of diabetic patients from Ïmam Khomeini and Bou Âli educational hospitals in Sari Çity، Ïran 2006-2007. The collected data were analyzed using SPSS software version 17.
    Results
    Ôf total 270 diabetic records، 16 records (5. 92%) belonged to Ïnsulin-dependent diabetes mellitus (ÏDDM)، 14 records (5. 19%) to non-insulin-dependent diabetes mellitus (NÏDDM)، 50 records (18. 52%) to gestational diabetes and 190 records (70. 37%) to unidentified type of diabetes. 201 patients (74. 44%) were women and 69 (25. 56%) were men and of 227 patients 84. 7% were married. Çonclusion: Despite of efforts made in recent years in context of improving the documents of admitted patients and contrary to all practical training that physicians received on the basis of basic requirements for international classification of diseases (ÏÇD)، still، there are major problems in record of main data. We conclude that more attention must be paid by medical administrators، physicians and medical record staffs to this matter. We suggest health authorities must reform the system of recording and more training courses must be funded to improve involving staffs’ awareness.
  • محمد واحدی، حامد مرتضوی، بهزاد لطیفیان، شرمین عبدالله زاده
    سابقه و هدف
    تالاسمی یکی از شایعترین اختلالهای تک ژنی شناخته شده می‎باشد که نوع هموزیگوت آن (بتاتالاسمی ماژور) شدیدترین شکل کم خونی همولیتیک در ایران است. با توجه به اهمیت عوارض دهانی صورتی در این بیماران و عدم وجود آمارهای کافی و مستدل در ایران، ضرورت تحقیق در این مورد مطرح میباشد. از اینرو شناخت و کاهش عوارض این بیماری از اهداف این پژوهش بوده است.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به صورت توصیفی ‎(Case Series)‎ بر روی تمام بیماران مرکز تالاسمی استان قزوین (110 بیمار) انجام گردید. اطلاعات از طریق پرسشنامه و معاینه کلینیکی جمع آوری شد. معاینات دهانی صورتی شامل بررسی شکل بینی و صورت، بیرون‎زدگی ماگزیلا، رنگ پریدگی مخاط دهان. تاخیر رویش دندانها، شاخص پوسیدگی و نوع اکلوژن بوده است. همچنین رابطه متغیرهای فوق با زمان شروع و نحوه درمانهای پزشکی بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت آنالیز آماری از نرم‎افزار SPSS و آزمون مجذور کای با سطح معنی‎داری ‎(P<0/05)‎ استفاده گردید.
    یافته ها: شیوع عوارض دهانی صورتی بیماران مبتلا به تالاسمی عبارت بودند از: بینی‎زینی شکل (8/71 ‎%‎)، بیرون‎زدگی ماگزیلا (5/55 ‎%‎)، رنگ پریدگی مخاط دهان (2/48 ‎%‎)، صورت شبیه جوندگان (30 ‎%‎)، بایت عمیق (2/28 ‎%‎)، فضای بین دندانهای قدامی بالا (7/22 ‎%‎)، اپن‎بایت (6/13 ‎%‎)، تاخیر در رویش دندانهای شیری (10 ‎%‎) و دایمی (2/8 ‎%‎). در تمامی گروه های سنی بیشترین نوع اکلوژن به ترتیب کلاس 1، 2، 3 بوده است. شاخص پوسیدگی ‎(DMFT)‎ در مبتلایان بهطور معنی‎داری بیشتر از افراد سالم بوده است. ‎(P<0/05)‎. نتیجه گیری: شیوع عوارض دهانی صورتی در مبتلایان به تالاسمی ماژور قابل توجه بوده است. تحقیق حاضر نقش تشخیص زودرس، درمان به موقع و دقیق را در کاهش این عوارض نشان داده است.
    کلید واژگان: تالاسمی ماژور, عوارض دهانی, عوارض صورتی
    Md M. Vahedi H. Mortazavi B. Latifian Sh Abdollahzadeh
    Background
    Regarding the importance of orofacial complications in thalassemic patients and lack of enough information about this disease in Iran, it seemed necessary to perform a research to help better diagnosis and reducing the orofacial complications of thalassemia.
    Materials And Methods
    in a descriptive study all patients of Qazvin thalassemia center were examined (110 patients). Orofacial examination (shape of face and nose, maxillary protrusion, oral paleness, delayed eruption of teeth, caries rate and type of occlusion) was done and their relation with medical treatment was evaluated. Statistical analysis was conducted using SPSS software and x2test.
    Results
    The prevalence of orofacial complications are as fallow: saddle nose (71.08%), maxillary protrusion (55.5%), paleness of oral mucosa (48.2%), rodent face (30%), deep bite (28.2%), spaces between maxillary anterior teeth (22.7%), open bite (13.6%) and delayed eruption of primary (10%) and permanent (8.2%) teeth. Prevalence of occlusion types decreased as fallow: class I, II and III. Caries index (DMFT) was significantly more among thalassemic patients than healthy cases (P<0.05).
    Conclusion
    The prevalence of orofacial complications of thalassemia was very considerable. This study also showed the importance of early diagnosis and intensive medical treatment in reducing these complications.
    Keywords: Major thalassemia, Oral complications, Facial complications
  • حمیدرضا عبدالصمدی، محسن شاه طاهری، حامد مرتضوی، شرمین عبدالله زاده، رضا زارع، محمد واحدی
    مقدمه
    دیابت قندی بیماری پیچیده ای است که اختلالات متابولیک شدیدی ایجاد می کند. اخیرا پیشرفت های مهمی در مورد تعیین معیارهای تشخیصی دیابت بیان شده است. هدف از این بررسی امکان تشخیص بیماری دیابت از طریق خصوصیات میکروسکوپیک و سیتومورفومتریک سلول های اپی تلیوم مخاط گونه بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کوهورت، اسمیرهای تهیه شده از مخاط گونه 12 بیمار مبتلا به دیابت نوع I و 12 بیمار مبتلا به دیابت نوع II و 24 فرد سالم به عنوان شاهد جمع آوری شد. روش پاپانیکولا برای رنگ آمیزی نمونه ها استفاده گردید. وسعت هسته و وسعت سیتوپلاسم با استفاده از روش Counting point اندازه گیری شد و نسبت هسته به سیتوپلاسم محاسبه گردید. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS با ویرایش و آزمون t انجام شد.
    یافته ها
    سلول های اپی تلیالی افراد مبتلا به دیابت، اشکالی از Binucleation و در مواردی Karyorrhexis نشان داد. وسعت هسته و وسعت سیتوپلاسم و نسبت وسعت سیتوپلاسم به هسته در بیماران مبتلا به نوع I و II به طور معنی داری کمتر از افراد سالم بود (05/0P<).
    نتیجه گیری
    دیابت قندی می تواند تغییراتی در سلول های اپی تلیالی مخاط گونه ایجاد نماید که توسط بررسی سیتومورفومتری مشخص گردید. با وجود اینکه این تغییرات مختص این بیماری نمی باشد، اما بنظر می رسد می تواند در تشخیص این بیماری مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: سیتومورفومتری, سیتولوژی, اکسفولیاتیو, دیابت قندی, اپی تلیوم دهان
    Introduction
    Diabetes mellitus is a complex disease that results in severe metabolic disorders. Recently; great advances about diagnostic criteria of diabetes have occurred. The aim of the present study was cytomorphometric and microscopic analysis of buccal epithelium in diabetic patients in order to find a new procedure for diagnosis.
    Materials and Methods
    In this cohort study, buccal epithelial smear of 12 patients with type I diabetes, 12 patients with type II diabetes, and 24 normal subjects as a control were taken. Papaniculao technique was used for staining the samples and the nuclear and Cytoplasmic area were measured by counting point method. Cytoplasmic / nuclear ratio was calculated. t-test was used for statistical analysis through SPSS13.
    Results
    The epithelial cells of diabetic patients showed binucleation and karyorrhexis. The nuclear and cytoplasmic area as well as cytoplasmic/ nuclear ratio were significantly lower in diabetic patients compared to healthy controls (P<0.05).
    Conclusion
    Diabetes mellitus can produce some alterations in oral epithelial cells. Although these changes are not specific in diabetes, they can be used in diagnosis of this disease.
  • محمد واحدی، شرمین عبدالله زاده، حمیدرضا عبدالصمدی، مهرداد حاجیلویی، پژمان بکیانیان وزیری

    بیان مساله: 

    زخم های آفت عود کننده، یکی از شایع ترین آسیب های مخاطی حفره ی دهان است. پژوهش های گوناگون بیان کننده نتایج متضاد و متنوع درباره ی سایتوکاین های التهابی و نمایه های زیست شناختی در پیوند با این آسیب می باشد.

    هدف

    این پژوهش با هدف مشخص کردن اندازه ی سطوح سرمی اینترلوکین 8 و 6 (IL-8، IL-6) در بیماران مبتلا به آفت عود کننده انجام گردید.
    مواد و

    روش

    در این پژوهش مورد شاهدی، سطوح سرمی اینترلوکین 8 و 6 در 40 بیمار مبتلا به آفت در برابر 40 فرد سالم مورد سنجش قرار گرفت. برای اندازه گیری این سایتو کاین ها از روش ELISA و برای واکاوی آماری از نرم افزار SPSS و آزمون آماری تی (T-test) استفاده شد.

    یافته ها

    اندازه ی متوسط سطح سرمی اینترلوکین 8 در بیماران مبتلا، برابر با 24/52 پیکوگرم/ میلی متر بود، که تقریبا 10 برابر اندازه ی میانگین آن در افراد سالم بوده است (01/0 <p). اندازه ی میانگین اینترلوکین 6 در گروه بیماران برابر با 39/9 پیکوگرم/ میلی متر بود، که این اندازه نسبت به افراد سالم چهار برابر بوده است (01/0 <p).

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش نشان داد، که میزان سطوح سرمی اینترلوکین 8 و 6 در بیماران مبتلا، نسبت به افراد سالم افزایش پیدا کرده، که این افزایش درباره ی میزان اینترلوکین 8 بسیار چشمگیر است.

    کلید واژگان: اینترلوکین 8, اینترلوکین 6, زخم های آفتی
    M.ahedi M., SH.Abdollahzadeh, HR.Abdolsamadi, M.Hajilooi, P.Bakianian Vaziri

    Statement of problem:

     Recurrent aphthous ulcers (RAU) are one of the most common ulcers in the oral cavity. Several studies have shown conflicting variations for inflammatory cytokines and other biologic markers in recurrent aphthous ulcers.

    Purpose

    The aim of the present study was to determine the level of IL-8 and IL-6 in the serum of patients with recurrent aphthous ulcers.

    Materials and Method

    In this case- control study, the serum levels of IL-8 and IL-6 were measured in patients with recurrent aphthous ulcers (n=40) and in healthy control subjects (n=40). The cytokines levels were measured in the serum by ELISA. The data were analyzed with SPSS software using T- test.

    Results

    The mean value of the IL-8 and IL-6 in the patient group was 52.24 pg/ml and 9.39 pg/ml which was 10 and 4 times higher than that of the control group, respectively. The differences were statistically significant (p <0.01).

    Conclusion

    The results of the present study showed that the serum levels of IL-8 and IL-6 were elevated in the patient group, IL-8 level being more considerable.

  • محمد واحدی، پژمان بکیانیان وزیری، حمیدرضا عبدالصمدی، علی پهلوان، مهرداد حاجیلویی، شرمین عبدالله زاده
    زمینه و هدف
    یکی از راه های انتقال عوامل بیماری زا از طریق هندپیس های دندانپزشکی می باشد. ورود نسل جدید آنگل و توربین های قابل اتوکلاو شدن تا حدودی این مشکل را مرتفع ساخته است ولی بهر حال گاهی در کلینیک مجبور به استفاده از محلول های شیمیایی برای ضدعفونی توربین ها می شویم. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر ضد میکروبی چند محلول ضدعفونی کننده رایج بر روی هندپیس های آلوده ندانپزشکی می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی از 35 توربین از کار افتاده استریل شده استفاده گردید. سر توربین ها پس از قرارگیری در سوسپانسیون میکروبی حاوی استافیلوکوک طلایی، پسودوموناس آئروژینوزا و کاندیدا آلبیکنس بطور جداگانه داخل محلول های ضدعفونی قرار گرفته و در فواصل زمانی مختلف یک لوپ از آن در محیط مورد نظر، کشت داده شد. کلیه محیط ها پس از 24 ساعت انکوبه شدن در دمای 37 درجه سانتیگراد توسط دستگاه اسپکتروفتومتر کدورت سنجی شد. رقیق سازی مکرر محلول ها تا جایی ادامه یافت که در بالاترین رقت و کمترین زمان بتواند رشد میکروبی را متوقف سازد. جهت تحلیل داده ها از آزمون کروسکال والیس استفاده شد.
    یافته ها
    محلول اتانول تا رقت اثر ضدمیکروبی روی هر سه نوع ارگانیسم مورد مطالعه داشته است. بتادین تا رقت کلیه میکر وارگانیسم های مورد مطالعه را در تمامی فواصل زمانی از بین برد اما در رقت اثر ممانعتی خود را روی پسودوموناس از دست داد. محلول میکروتن تا رقت اثرات ضدمیکروبی خود را حفظ نمود اما در رقت های بالاتر قادر به جلوگیری از رشد میکروارگانیسم ها نبود. هیپوکلریت سدیم تا رقت رشد هر سه میکروارگانیسم را متوقف ساخت.
    نتیجه گیری
    هیپوکلریت سدیم مؤثرترین داروی ضدمیکروبی در بین موارد مورد مطالعه بود. چرا که توانست در کمترین غلظت جلوی رشد میکروبی را بگیرد.
    Vahedi M., Bakianian Vaziri P., Abdolsamadi Hr., Pahlavan A., Hajilooii M., Abdollahzadeh Sh.
    Background And Aim
    Contaminated dental handpieces have the potential to transfer infection to patients. New generation of autoclavable turbines have to some extent overcome the problem however, in clinic sometimes it is necessary to use chemical to disinfect handpieces. The aim of this study was to determine the antimicrobial effect of some routinely used disinfectant solutions on dental contaminated handpieces.
    Materials And Methods
    In this experimental study 35 turbines were sterilized. The turbine's heads were inserted into microbial suspension containing staphylococcus, pseudomonas and candida and then exposed to the disinfectant solutions. Inoculations into culture medium were made at different intervals. All medium was incubated for 24 hours at 37oC followed by spectrophotometer inspection for detection of microbial growth. Serial dilutions of disinfectant agents were used to determine the highest dilution in which there was no microbial growth. Kruskal wallis test was used for statistical analysis and p<0.05 was considered as the level significance.
    Results
    Ethanol had antimicrobial effect on all of the tested microorganisms at dilution of 1:4. Betadine at dilution of 1:64 caused inhibition of all of the microbes except pseudomonas. Micro 10 had antimicrobial effect up to dilution of 1:256 but could not inhibit microbial growth at higher dilution. Sodium hypochlorite inhibited growth of the three microoganisms up to dilution of 1:1024.
    Conclusion
    Based of on the results of this study sodium hypochlorite was found to be the most effective antimicrobial agent among those used in this study, inhibiting microbial growth at the highest dilution
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • محمد واحدی
    محمد واحدی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال