به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب محمدرضا محمدی فلاح

  • موسی قلیچی قوجق، علی تقی زاده افشاری، حمیدرضا خلخالی، محمدرضا محمدی فلاح، خدیجه مخدومی، شاکر سالاری لک *
    پیش زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه مقایسه ی میزان بقای بیمار و کلیه ی پیوندی در افراد دیابتی و غیر دیابتی پیوند شده در مرکز پیوند بیمارستان امام خمینی(ره) ارومیه بین سال های 1390-1380 می باشد.
    مواد و روش کار
    این مطالعه به روش مطالعه ی هم گروهی گذشته نگر انجام شد. برای محاسبه میزان بقای بیمار و کلیه پیوندی از روش کاپلان- مایر و برای مقایسه متغیرهای پیوسته در دو گروه از آزمون t و برای مقایسه داده های طبقه بندی شده از آزمون دقیق فیشر و استفاده شد. برای مدل سازی عوامل موثر در میزان بقا از مدل رگرسیونی کاکس استفاده گردید.
    یافته ها
    میانگین مدت زمان پیگیری در افراد دیابتی و غیر دیابتی 37/09 ± 53/15 و 34/49± 62 ماه بود. میزان بقای 5 و 10 ساله بیمار در افراد دیابتی 79و 74/29 درصد، درحالی که در افراد غیر دیابتی 28/89و 01/81 درصد بود. میزان بقای 5 و 10 ساله کلیه ی پیوندی در افراد دیابتی به ترتیب 80و 59/04 درصد و در افراد غیر دیابتی 84/35 و 77 درصد بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه میزان بقای بیمار پیوند شده در افراد دیابتی و غیر دیابتی اختلاف معنی داری داشت(0/000 =P) که نشان دهنده ی اهمیت پیگیری و مراقبت مستمر بیماران دیابتی بعد از پیوند می باشد. میزان بقای کلیه ی پیوندی در افراد دیابتی و غیر دیابتی اختلاف معنی داری با هم نداشت(0/243 =P)، این نتیجه بیانگر این است که در افراد دیابتی پیوند کلیه یک گزینه ی درمانی مناسب محسوب شود.
    کلید واژگان: پیوند کلیه, میزان بقای بیمار, میزان بقای پیوند کلیه, دیابت ملیتوس}
    Moosa Ghelichi Ghojogh, Ali Taghizadeh Afshari, Hamid Reza Khalkhali, Mohammadi, Fallah Moahammad Reza, Khadije Makhdoomi, Shaker Salarilak *
    Background and Aims
    The aim of the present study was to compare graft survival and patient survival between diabetic and non-diabetic patients in the Imam Khomeini Hospital Transplant Center, during the years 2001 to 2011.
    Materials and Methods
    This study was a retrospective cohort study. We used Kaplan-Meier test to calculate the patient and graft survival and t-test to compare continuous variables, Fisher exact test and x2 test to compare categorical data.
    Results
    The mean duration of follow-up in patients with diabetes and nondiabetes was 37.09 ±53.15 and 34.49 ±62 months. five and 10 year patient survival rate among diabetic patients were 79 and 74.29%, while among non-diabetic patients were 89.28 and 81.01%, respectively. Five and 10 year graft survival rate among diabetic patients were 80 and 59.04%, respectively, and among non-diabetic patients were 84.35 and 77%.
    Conclusion
    In this study, patient survival rate in diabetic and non-diabetics were significantly different (p=0/000), indicating the need for follow-up and ongoing management of diabetes after transplantation. There was no significant difference between graft survival rate in diabetic patients (p=0.243). The results showed transplantation is the best trapotic choice for diabetic patients.
    Keywords: Renal transplantation, Patient survival rate, Graft survival rate, Diabetes mellitus}
  • محمدرضا محمدی فلاح *، مهدی فلاحتی، هلینا جان پناه، فرزاد عابدی
    چکیده مقاله:
    پیش زمینه و هدف
    کیست های کلیه اختلال شایعی در بالغین می باشند. این بیماران در صورت علامت دار شدن به صورت سنتی از طریق آسپیراسیون پرکوتانئوس با یا بدون تزریق مواد اسکلروزان درمان می شوند ولی میزان عود بالا می باشد.به همین دلیل ما نتایج طولانی مدت دکورتیکاسیون لاپاراسکوپیک کیست ساده کلیه را از نظر علایم و یافته های تصویربرداری مورد ارزیابی قرار دادیم.
    روش کار
    از اوریل 2004 تا ژولای 2008، 27 بیمار مبتلا به کیست ساده علامت دار کلیه تحت دکورتیکاسیون لاپاراسکوپیک قرار گرفتند و دیواره کیست کلیه در آنان رزکت شد. کیست های کمپلکس کلیه از مطالعه خارج شدند.از معیار ونگ بیکر برای تخمین شدت درد قبل و پس از عمل استفاده کردیم. در صورتی که در کلیشه سیتی اسکن که مدت ها بعد از عمل انجام می شد هیچ نشانه ای از عود وجود نداشت به عنوان موفقیت رادیولوژیک در نظر گرفته می شد.
    یافته ها
    از 27 بیمار تمام آن ها تحت لاپاراسکوپی قرار گرفتند. 5/92درصد از بیماران در پیگیری میانگین 22 ماهه (3 تا 32 ماه) بهبود علامتی و 2/96درصد بهبود تصویر برداری داشتند.
    بحث و نتیجه گیری
    پیگیری طولانی مدت،بر شیوه جراحی لاپاراسکوپیک دکورتیکاسیون کلیه به عنوان روش موثر برای درمان کیست های علامت دار تاکید کرده است.
    به دلیل موفقیت بیشتر و طولانی مدت درمان لاپاراسکوپیک و نیز کمتر تهاجمی بودن آن، لاپاراسکوپی به عنوان یک روش قابل قبول در درمان این ضایعات مطرح می باشد.
    کلید واژگان: دکورتیکاسیون ترانس پریتونئال لاپاراسکوپیک, دکورتیکاسیون رتروپریتونئال لاپاراسکوپیک, کیست علامت دار کلیه, کیست کلیه}
    Mohammad Reza Mohammadi Fallah *, Mehdi Falahati, Helina Janpanah, Farzad Abedi
    Background and Aims
    Renal cysts are common disorders in adults. Traditionally، symptomatic patients with renal cysts are treated with percutaneous aspiration with or without using sclerosing agent. However، the recurrence rate is high in this procedure. Thus، we assessed the long-term outcomes of laparoscopic decortication of simple renal cysts from the clinical and radiologic points of view.
    Materials and Methods
    From April 2004 to July 2008، twenty seven symptomatic patients with simple renal cyst treated with laparoscopic decortication، where the wall of renal cysts resected. Complex renal cysts were excluded from the study. Vang Baker criteria were used for estimation of the severity of pain before and after operation. Radiologic improvement was considered، when، there wasn''t any evidence of recurrence in CT scan taken long time after surgery.
    Results
    Among twentyseven patients treated with laparoscopy، %92. 5 of patients had symptomatic improvement and %96. 2 had radiological improvement after follow up for 22 months (3-32 months).
    Conclusion
    According to our study، laparoscopic decortication، as a less invasive method، has a high success rate in the treatment of symptomatic renal cysts.
    Keywords: Laparoscopic trans, peritoneal decortication, Laparoscopic retroperitoneal decortication, Symptomatic renal cysts, Renal cyst}
  • محمدرضا محمدی فلاح، علی طهرانچی، امیر حسین شرفی
    زمینه و اهداف
    در این مطالعه به روش quasi experimental بین خرداد 1385 تا فروردین 1386، 30 بیمار با رفلاکس مثانه ای حالبی (43 حالبی رفلاکسی) تحت عمل اندوسکوپیک الکتروکواگولاسیون قرار گرفتند. بیماران در فاز اول 3 تا 6 ماه پس از عمل از نظر میزان موفقیت و عوارض زودرس پس از عمل تحت پیگیری قرار گرفتند و در فاز دوم بیماران بهبود یافته در طی سه سال پس از عمل جراحی از نظر پایداری عمل و عوارض دیررس تحت عمل جراحی تحت پیگیری و مطالعه قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون chi – square و T مستقل توسط نرم افزار SPSS بررسی و آنالیز شدند. ملاحظات اخلاقی لحاظ و رضایت نامه اخذ شد.
    مواد و روش ها
    بین خرداد 1385 تا فروردین 1386، 30 بیمار با رفلاکس مثانه ای حالبی (43 حالبی رفلاکس) تحت عمل آندوسکوپیک الکتروکواگولاسیون قرار گرفتند. بیماران در فاز اول 3 تا 6 ماه پس از عمل از نظر میزان موفقیت و عوارض زودرس پس از عمل تحت پیگیری قرار گرفتند و در فاز دوم بیماران بهبود یافته در طی سه سال پس از عمل جراحی از نظر پایداری عمل و عوارض دیررس تحت عمل جراحی تحت پیگیری و مطالعه قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون Chi – square و T مستقل توسط نرم افزار SPSS بررسی و آنالیز شدند. ملاحظات اخلاقی لحاظ و رضایت نامه اخذ شد.
    یافته ها
    30 بیمار (43 واحد رفلاکس) تحت عمل جراحی قرار گرفتند. بهبودی کامل در 8/69% بیماران مشاهده شد. عوارض اولیه، شامل علائم تحریکی و هماچوری بود که در چند روز اول پس از عمل برطرف گردید. در فاز دوم 20 بیمار (28 واحد حالبی) تحت مطالعه قرار گرفت، که موفقیت ماندگاری 100% بود و هیچگونه عوارض طولانی مدت حاصل از عمل در این بیماران مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    تکنیک آندوسکوپیک الکتروکواگولاسیون روش کم تهاجمی با نتایج مشابه سایر روش های آندوسکوپیک و پایدار با عوارض گذرا می باشد.
    کلید واژگان: رفلاکس مثانه ای حالبی, الکتروکواگولاسیون, سیستوسکوپی, Vesicoureteral Reflux, Electrocoagulation, Cystoscopy}
    Mohammad Reza Mohammadi Fallah, Ali Tehranchi, Amirhosein Sharafi
    Background And Objectives
    Endoscopic electro-coagulation method has been suggested for the treatment of vesicoureteral reflux (VUR) in recent years. The aim of the present study was to evaluate the efficacy and postoperative complications of endoscopic electro-coagulation method in patients with VUR.
    Materials And Methods
    Thirty patients with VUR were operated via endoscopic electro-coagulation. At the first phase of study (3-6 months after surgery) patients were followed up to evaluate early complications and operation success. At the second phase, the operated patients were followed up to evaluate the late complications within three years after surgery.
    Results
    The results showed that 69.8% of the patients were cured completely. Early complications consisted of irritative symptoms and hematuria which were relieved few days after surgery. Twenty patients were followed for 3 years and no late complication was seen and operational permanency was 100%.
    Conclusion
    The endoscopic electro-coagulation method is less invasive and has similar outcome to other VUR endoscopic surgery methods.
    Keywords: Vesicoureteral Reflux, Electro, coagulation, Endoscopic}
  • محمدرضا محمدی فلاح، علی طهرانچی، افشین بدل زاده، امیر حسین شرفی، هادی فلاحتی، علی صمیمی

    هنگامی که جهت بیماری ادرنال درمان دارویی غیر موثر می باشد یا اینکه درمان دارویی خاصی وجود ندارد جراحی ادرنال لازم می باشد. معرفی جراحی لاپاراسکوپیک ادرنال موجب تحولات شگرفی در روش های جراحی ادرنال شده است.در این بررسی ماسه مورد بیمار شامل یک مورد ادنوم تولید کننده الدوسترون و دو مورد فئوکروموسیتوم که تحت جراحی ادرنالکتومی ادرنال قرار گرفته اند را معرفی می کنیم. شایان ذکر است که این روش جراحی برای اولین بار در این مرکز دانشگاهی در استان آذربایجان غربی انجام شده است ما در این مطالعه سه مورد بیمار و جزییات جراحی آن ها را که تحت جراحی لاپاراسکوپیک کم تر تهاجمی آدرنالکتومی قرار گرفتند شرح می دهیم که از این بین یک بیمار مورد هیپر آلدوسترونیسم اولیه بود و دو بیمار مورد فئوکروموسیتوما بودند.که این اعمال جراحی در بیمارستان امام خمینی در ارومیه انجام گرفته است.
    این روش جراحی به مهارت ویژه و تیم جراحی لاپاراسکوپی پیشرفته نیاز دارد.و در مقایسه با جراحی باز نشان داده شده است که بسیار سودمندتر است که این مزایا عبارتند از: خونریزی کم تر و بستری کوتاه تر در بیمارستان و بهبود سریع و بازگشت سریع تر به زندگی عادی. به اعتقاد ما این روش جراحی لاپاراسکوپی کم تر تهاجمی باید در سایر مراکز درمانی در سطح کشور استفاده شود و بیماران از این روش آزمایش شده در درمان بیماران سود ببرند.

    کلید واژگان: لاپاراسکوپی, آدرنالکتومی, فئوکروموسیتوما, هیپرآلدسترونیسم اول}
    Dr Mohammad Reza Mohammadi Fallah, Dr Ali Tehranchi, Dr Afshin Badalzadeh, Dr Amir Hosein Sharafi, Dr Hadi Fallahati, Ali, Samimi

    When medical therapy is ineffective or does not exist for a particular adrenal disease, surgery becomes necessary. The introduction of laparoscopic adrenalectomy has revolutionized adrenal surgery and largely supplanted the open approach. In this series we introduced three cases of aldosterone producing adenoma and pheochromocytoma which underwent laparascopic adrenalectomy. To the best of our knowledge, this surgical procedure was done for the first time in our educational center in west Azarbayjan. We describe three cases and procedural details of a minimally invasive laparoscopic adrenalectomy- two patients with pheochromocytoma and one patient with primary hyperaldostronism- that was performed at Imam Khomaini hospital in Urmia. The procedure required specifically trained, advanced laparoscopic surgery team and showed remarkable advantages in comparison with open procedure in terms of blood loss, shorter hospital stay, rapid healing and return to normal function. We believe that such minimally invasive laparoscopic procedures should be carried out in other health care centers throughout this country so that patients may benefit from this proven role in patient care.

  • محمدرضا محمدی فلاح، علی تقی زاده افشاری، علی غفاری مقدم، موسی اسدی
    زمینه و اهداف
    پیوند کلیه درمان انتخابی برای نارسایی مزمن کلیه است. بکارگیری تکنیک آناستوموز مناسب یورترووزیکال مناسب می تواند از اکثر خطرهای تهدید کننده ی کلیه پیوندی جلوگیری کند. به علت میزان عوارض پایین و آسان بودن، تکنیک یورترونئوسیستوستومی اکستراوزیکال در پیوند کلیه محبوبیت پیدا کرده است. این کاهش در عوارض به علت محدود بودن دیسکسیون مثانه و نیاز به حالب کوتاهتری از دهنده، می باشد. ما عوارض ارولوژیک باری و باری تاگوچی را گروهی از بیماران پیوند کلیه، ارزیابی و مقایسه کردیم.
    روش بررسی
    ما یورترونئوسیستوستومهای باری و باری تاگوچی را که تصادفی انتخاب می شدند، از سپتامبر 2004 تا مارس 2007 (متوسط پیگیری 12 ماه) ثبت کردیم. عوارض ارولوژیک شامل هماچوری عارضه دار، فیستول ادراری، تنگی حالب و ریفلاکس بودند.
    یافته ها
    از کل 198 بیمار، 100 مورد تحت آناستوموزباری - تاگوچی و 998 مورد تحت آناستوموز باری قرار گرفتند. میزان عوارض ارولوژیک در تکنیک ایمپلانتاسیون مجدد باری تاگوچی4 مورد (4%) و در باری 5 مورد (1/5%) بود. این میزان عوارض قابل توجه نبود (71/=p) و شامل، یک لیک ادراری و3 تنگی حالب در گروه باری- تاگوچی و 4 تنگی و یک لیک در گروه باری بودند، که این بیماران، نیاز به عمل مجدد پیدا کردند. هماچوری عارضه دار و ریفلاکس علامت دار، در مطالعه ما رویت نشد. مدت زمان آناستوموز حالب 16-4 دقیقه (متوسط78/2 ± 26/8 دقیقه) در باری تاگوچی و 20-5 دقیقه (متوسط34/3±9/9 دقیقه) در باری ثبت شد. اختلاف معنی دار بود)0001/= p) در پنجاه بیمار باری - تاگوچی که به صورت تصادفی انتخاب و (Voiding cystourethrography، VCUG) شدند. 2 بیمار (4%) (II، (I ریفلاکس خفیف تا متوسط داشتند. این بیماران نیاز به درمان اندوسکوپیک یا جراحی مجدد پیدا نکردند.
    نتیجه گیری
    مطالعه ما نشان داد که یوترونئوسیستوستومی اکستراوزیکال باری- تاگوچی بدون افزایش در عوارض اورلوژیک، روش آسان و سریع است. این تکنیک با عوارض قابل قبول یکی از تکنیک های انتخابی در مرکز ما است.
    کلید واژگان: پیوند کلیه, یوترونئوسیستوستومی, آناستوموز, ایمپلانتاسیون مجدد}
    Mohammad Reza Mohammadi Fallah, Ali Tagizade Afshar, Ali Gafari Mogadam, Moosa Asadi
    Background And Objectives
    Renal transplantation is the treatment of choice for chronic renal failure. Using an appropriate and fine ureterovesical anatomizes technique can prevent most complications regarding this aspect of transplantation. Extravesical ureteroneocystostomy is becoming more popular in renal transplantation because of ITS few complications and technical ease. This low complication rate is due to limited bladder dissection and shorter urethral segment required from the donor. In this study, we evaluated a comparison between Barry and Barry-Tagochi ureteroneocystostomy techniques in a group of renal transplant recipients. Method and Materials: From September 2004 to March 2007, we recorded all urological complications after renal transplantation in a sort of renal transplant recipient. They were operated by Barry-Tagochi or Barry ureteroneocystostomy techniques. We followed them up to 12 mouths. For the following complications including: urinary fistula, urethral stenosis and vesicoureteral reflux and complicated hemturia.
    Results
    From a total number of 198 patients 100 Barry-Tagochi and 98 Barry anatomizes were performed. The incidence of urological complications in Barry-Tagochi and Barry reimplantetion techniques were 4(4%) and 5(5.1%) respectively. The difference was not statistically significant (P=0.71). Urinary leakage occurs in one person in each group (%).and urethral obstruction occurred in 3 patients in each group (%).No complicated hematuria or symptomatic VUR happened in patients in each groups. The mean urethral anatomists time was recorded about 8.26±2.28 minutes (range 4-16 minutes) for Barry- Tagochi and 9.9± 3.34 minutes (range 5-20 minutes) for Barry procedure, with a significant difference (P=0.0001). After VCUG mild to moderate reflux was noted in 2(4%) of 50 transplant patients in Barry- Tagochi group. No treatment was required for a total number of 50 these patients.
    Conclusion
    Our study proved that Barry –Tagochi extravehicular ureteroneocystostomy could be a rapid and simple method, without significant incidence of urological complication. This technique has become the choices of urethra vesicle anatomists during renal transplantation in our centre.
    Keywords: Kidney transplantation, Ureteroneocystostomy, Anatomists, Reimplantation}
  • منصور علیزاده، محمدرضا محمدی فلاح، مهدی شکوهی، امیرحسین شرفی، منوچهر مقصودی
    پیش زمینه و هدف
    بررسی تاثیر داروی تامسولوسین در درمان طبی سنگ های دیستال حالب
    مواد و روش کار
    در کل تعداد 96 بیمار با سنگ ناحیه دیستال حالب یا UVJ [6] به طور تصادفی به دو گروه مطالعه (50 بیمار) و شاهد (46 بیمار) تقسیم شدند.
    بیماران گروه شاهد فقط مجاز به مصرف آزادانه مایعات (هیدراتاسیون) و شیاف مسکن ایندومتاسین 100 میلی گرم هنگام درد بودند. به بیماران گروه مطالعه علاوه بر هیدراتاسیون و مسکن روزانه 4/0 میلی گرم کپسول تامسولوسین تجویز شد. تمام بیماران از نظر مقدار مسکن مصرفی، دفع سنگ و مدت زمان دفع سنگ مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    دفع خودبه خودی سنگ در 5/62 درصد (30 نفر از 46 نفر) از افراد گروه شاهد و 82 درصد (41 نفر از 50 نفر) ازگروه مطالعه رخ داد که تفاوت معنی داری نداشتند (05/0 P>). متوسط زمان دفع سنگ در گروه شاهد 7/4 ± 03/8 روز (محدوده زمانی 2 تا 28 روز) و در گروه مطالعه 7/3 ± 07/5 روز (محدوده زمانی 1 تا 23 روز) می باشد که اختلاف معنی داری نشان دادند (05/0 > P). متوسط میزان مصرف مسکن در گروه شاهد 3/2 ± 31/4 در گروه مطالعه 48/1 ± 15/2 عدد می باشد که تفاوت معنی داری داشتند (05/0> P).
    بحث و نتیجه گیری
    در این مطالعه گر چه افزودن داوری تامسولوسین به درمان conservative سنگ های دیستال حالب در دفع سنگ های دیستال حالب اختلاف معنی داری بین دو گروه شاهد و مطالعه نشان نداد، اما درکاهش مدت زمان دفع سنگ، کاهش درد بیماران، و نیز کاهش نیاز به مسکن سودمند بوده است.
    کلید واژگان: سنگ دیستال حالب, تامسولوسین, درمان طبی}
    M. Alizade, Mr Mohammadi Fallah, M. Shokoohi, Ah Sharafi
    Background and Aims
    Impacted distal ureteral stone have always been controversial on the choice of treatment. This study aims to evaluate the effect of tamsulosin (non selective alpha 1-blocker) in medical expulsion therapy of distal ureteral stones.
    Materials and Methods
    96 patients with UVJ or distal ureteral stones (size between 3-6 mm) were randomly divided into two groups. Group 1 (46 patients – the control group) received only indomethacin (100 mg /PRN). Group 2 (50 patients) received indomethacin and tamsulosin (0.4 mg daily). All patients were questioned about the episodes of ureteral colic, dose of Indomethacin, rate and time of spontaneous passage of stones. Patients were followed for 28 days.
    Results
    30 of 46 patients (62.5%) in the control group and 41of 50 patients (82%) in tamsulosin group had spontaneous stone passage during 28 days. The expulsion rate were not significantly different between 2 groups (P>0.05). Stone expulsion time was 8.03±4.7 days in control group and 5.07±3.7days in tamsulosin group. This difference was statistically significant (P<0.05). The control group had more ureteral colic episodes and more indomethacin use rather than tamsulosin group. This difference was statistically significant (P=0.05).
    Conclusion
    Tamsulosin decreases the duration of stones passage, severity of pain and use of analgesics in conservative management of distal ureteral stones, but doesn’t increase the frequency of spontaneous passage of the distal ureteral calculi significantly.
    Keywords: Distal ureteral calculi, Tamsulosin, Medical treatment}
  • محمدرضا محمدی فلاح، سوسن جعفری، منصور علیزاده، محمدرضا مختاری
    زمینه و هدف
    سرطان پروستات شایع ترین سرطان شناخته شده مردان است. در حال حاضر DRE، PSA روش های SCREENING بیماران بوده و در صورت بالا بودن PSA یا DRE مشکوک از TRUS بیوپسی پروستات که روشی تهاجمی است جهت تشخیص قطعی استفاده می شود. عوامل متعددی باعث افزایش PSA می شود. ما در این مطالعه سعی داریم اثرات BCG تراپی داخل مثانه ای بر سطح سرمی PSA را بررسی کنیم.
    مواد و روش کار
    مطالعه فوق از نوع Clinical trial می باشد. از بین بیماران مبتلا به تومور سطحی مثانه که تحت TUR تومور قرار گرفته و 2 هفته بعد BCG تراپی داخل مثانه ای می شدند و قبل از عمل PSA>4ng/ml یا DRE غیرطبیعی نداشتند 66 نفر وارد مطالعه شدند. BCG تراپی به طور هفتگی به مدت 6 هفته انجام شد. PSA قبل از شروع BCG تراپی و سپس قبل از هر جلسه BCG تراپی و 3 ماه بعد از اتمام BCG تراپی چک شد در صورتی که PSA بیشتر از 2 برابر حد پایه افزایش می یافت یا PSA>4ng/ml می شد، significant در نظر گرفته شده، و از گروه دارای PSA>4ng/ml بیوپسی پروستات تحت گاید سونوگرافی بعمل می آمد.
    یافته ها
    در 15 نفر (22%) PSA افزایش قابل توجه دیده شد از 3/10-1/. (متوسط ng/ml 3/2). در10 نفر (1/15%) PSA به بالاتر از 4ng/ml رسید و در تمامی آنها در عرض 3 ماه از قطع درمان به حد پایه برگشت. در 5 نفر از بیماران PSA در 2 نمونه متوالی به بیش از 2 برابر حد پایه رسید. در اینها PSA به حد پایه برنگشت در 3 نفر همچنان بالاتر از 2 برابر حد پایه باقی ماند و در 2 نفر به کمتر از 2 برابر حد پایه رسید. در 10 نفر با PSA>4ng/ml زمان متوسط رسیدن به بالاتر 4ng/ml، 8/1 هفته با range 3-1 هفته بود. DRE در 7 نفر از بیماران با PSA>4ng/ml و نیز در 5 نفر با افزایش PSA به بیش از 2 برابر پایه طبیعی بود. در 1 نفر از 10 نفر ندول لوب راست و در 2 نفر پروستات بزرگتر از حد طبیعی بود. در 6 نفر از 10 نفر بیوپسی guided TRUS پروستات بعمل آمد که در 2 نفر پروستاتیت گرانولوماتوزو در 4 نفر بافت طبیعی پروستات گزارش شد.
    نتیجه گیری
    BCG تراپی باعث افزایش PSA می شود و تا 3 ماه بعد از قطع BCG تراپی قابل برگشت است و در صورتی که بعد از 3 ماه بالای ng/ml 4 باشد بیوپسی پروستات پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: BCG تراپی, PSA, بیوپسی TRUS guided پروستات}
    Mr Mohammadi Fallah, S. Jafari, M. Alizadeh, Mr Mokhtari
    Background and Aims
    Prostate cancer is the most common male malignancy. Today, patients are screened with PSA and DRE, and in the presence of high PSA level (>4 ng/ml) or abnormal DRE finding, TRUS guided biopsy of prostate is performed for definitive diagnosis. Since multiple factors cause serum PSA to rise such as prostate massage, biopsy, inflammation we evaluated the effect of intravesical BCG therapy on serum PSA level.
    Material and Methods
    66 patients with a history of superficial bladder tumor who had primary normal PSA level (<4 ng/ml) and normal DRE findings entered the study and underwent TURBT. Two weeks after the surgery intravesical BCG therapy was conducted weekly for 6 weeks, PSA level was checked before each session and after 3 months of the last one. Any rise in PSA level 2 folds of the baseline or PSA level more than 4 ng/ml was considered significant and the patients followed by TRUS guided biopsy of prostate
    Results
    15 patients (22%) had significant rise in serum PSA level with mean of 2.3 ng/ml (range 0.1-10.3 ng/ml). In 10 patients (15.1%) PSA increased to more than 4 ng/ml but returned to basal level within 3 months. In the remaining 5 patients, doubled PSA level did not return to normal level after 3 months but finally decreased in 2 of them. Mean time of PSA level rise was 1.8 weeks (range 1-3 weeks). DRE findings were normal in 7 of 10 patients with PSA more than 4 ng/ml and all of 5 patients with doubled PSA. One patient had right lobe nodule and two had enlarged prostate gland. Six of the patients underwent TRUS guided biopsy, while the results were granulomatous prostatitis in 2 and normal prostatic tissue in the rest.
    Conclusion
    Intravesical BCG therapy increases serum PSA level transiently which usually normalizes within 3 months. For PSA rising to last longer, TRUS guided biopsy looks wise.
    Keywords: Therapy, PSA, TRUS guided biopsy, Prostate}
  • محمدرضا محمدی فلاح، منصور علیزاده، سروش تقی پور بازرگانی، امیرحسین شرفی، محمد افشاریان، باقر برادران صفا
    مقدمه
    هدف از این مقاله، مقایسه CT هلیکال با روش های متداول بررسی (IVP و در موارد لزوم پیلوگرافی رتروگراد) در بیماران مبتلا به درد حاد پهلو است که یافته های مشکوکی در KUB و سونوگرافی دارند.
    موارد و
    روش کار
    32 بیمار در طی بررسی 5 ماهه که با درد حاد پهلو به اورژانس مرکز مراجعه کرده و در KUB و اولتراسونوگرافی دارای یافته های غیرتشخیصی بودند، انتخاب شدند. تمامی این 32 نفر تحت بررسی با روش های متداول تشخیصی (IVP و در صورت لزوم پیلوگرافی رتروگراد) و نیز CT هلیکال بدون ماده حاجب تزریقی یا خوراکی قرار گرفتند. نتایج توسط یک رادیولوژیست و یک ارولوژیست مطالعه و تحلیل شد. نتیجه مثبت سی تی اسکن در صورت مشاهده سنگ به علاوه وجود علایم ثانویه ثبت می شد. در صورت مثبت بودن علایم ثانویه ولی عدم مشاهده سنگ، نتیجه منفی قلمداد می شد. اگر پاتولوژی دیگری که می توانست موجب درد حاد پهلو شود نیز در بررسی مشخص می شد (از جمله UPJO، تومور و تنگی حالب)، باز هم به عنوان نتیجه مثبت در نظر گرفته می شد.
    نتایج
    از 32 بیمار مذکور، 25 نفر برای مطالعه انتخاب شدند(در 7 بیمار هیچ یافته پاتولوژیک دال بر وجود سنگ یا سایر علل درد پهلو یافت نشد و چون معیار طلایی ما (نتیجه جراحی یا دفع سنگ) قابل دسترسی نبود، این افراد از مطالعه خارج شدند). از 25 بیمار باقیمانده، 5 نفر پاتولوژی غیر از سنگ داشتند (یک مورد تنگی حالب به علاوه پولیپ و چهار مورد UPJO) CT هلیکال در تمامی 25 مورد توانست پاتولوژی را به درستی تشخیص دهد. در یک مورد، مطالعه با استفاده از کنتراست خوراکی و وریدی دنبال شد.
    نتیجه گیری
    CT هلیکال در مقایسه با روش های متداول دیگر، در تشخیص سنگ های لوسنت و سایر علل درد حاد پهلو دقیق تر است. از CT هلیکال می توان برای قطعیت عدم وجود پاتولوژی دستگاه ادراری در درد حاد پهلو نیز استفاده کرد. در مواقعی که درد حاد پهلو به عللی غیر از سنگ دستگاه ادراری باشد، استفاده از CT هلیکال با ماده حاجب خوراکی و وریدی بر دقت تشخیص می افزاید. در مواردی که بیمار کنتراندیکاسیونی برای دریافت ماده حاجب داشته باشد، CT هلیکال (بدون کنتراست) ارزش دو چندان پیدا می کند، ما پیشنهاد می کنیم جهت بررسی موارد با KUB و سونوگرافی مشکوک، قدم بعدی استفاده از CT هلیکال بدون ماده حاجب باشد.
    کلید واژگان: سی اسکن هلیکال, درد حاد پهلو, دقت تشخیصی, بیماری سنگ دستگاه ادراری}
    Mm Fallah, M. Alizadeh, S. Tagipoor Bazargani, Ah Sharafi, M. Afsharian, B. Baradaran E., Safa
    Background and Aims
    In this study, we aimed to compare helical CT scan with routine imaging modalities (IVP and/or retrograde pyelography) in patients with acute flank pain and non-diagnostic findings in KUB and ultrasonography.
    Materials and Methods
    During a five month period, 32 patients referring to the emergency center with acute flank pain, and having nondiagnostic KUB and ultrasonography were selected for the study. All patients underwent regular diagnostic procedures. IVP and retrograde pyelography were done when necessary and Helical CT scan without oral or IV contrast media as well. The results were reported by a radiologist positive and an urologist as well. Results included observation of stone plus its secondary signs. Merely positive secondary signs without finding any stones were considered negative. Any other pathologies resulting in acute flank pain e.g. UPJO, tumor, and strictures presumed as a positive result as well.
    Result
    Among 32 patients, 25 entered the study, in 7 patients no pathologies were found - stone or other, and the resulting lack of gold-standard made us put them off. Of the remaining 25, five had pathology other than stone. One case was of ureteral stricture with polyp and 4 cases of UPJO. Helical CT scan was precise in accurate diagnosis of all 25 patients. In one occasion, the study continued with oral and IV contrast CT.
    Conclusion
    Helical CT scan is more accurate than other imaging tools in diagnosing radiolucent stones and other causes of acute flank pain. Also CT scan can definitely rule out a urologic origin of acute flank pain. While suspicion remains about causes other than stone, oral, and IV contrast enhanced CT increases the accuracy. Finally, when there is a contraindication for using contrast media, non- contract helical CT poses as a double value. We propose using non-contrast helical CT as the next step for patient with non - diagnostic KUB and ultra sonograpic findings.
    Keywords: Helical CT, Acute flank pain, Diagnostic accuracy access, Urinary stone disease}
  • محمدرضا محمدی فلاح، علی تقی زاده افشاری، علی طهرانچی، علی غفاری مقدم، منیره ساده حال
    پیش
    زمینه وهدف
    عوارض ارولوژیک در 30%_1% از گیرنده های پیوند کلیه رخ می دهد. این عوارض شامل: تنگی حالب که میتواند هر قسمت از آن را از UVJ (شایعترین محل) تا UPJ درگیر کند، لیک ادراری، نکروز ایسکمیک حالب، رفلاکس، فیستول ادراری، هماچوری و تشکیل سنگ است. چندین تکنیک جراحی برای درمان این عوارض به کار میرود که یکی از آنها یورتروپیلوستومی با استفاده از حالب گیرنده است. در این مطالعه ما نتایج یورتروپیلوستومی با استفاده از حالب گیرنده را در 7 بیمار پیوند کلیه که دچار عوارض حالبی شده اند بررسی میکنیم و مزایا و معایب و عوارض این روش را بیان نموده و نتیجه خواهیم گرفت که آیا یورتروپیلوستومی با استفاده از حالب گیرنده میتواند جانشین مناسبی برای درمان عوارض حالبی بیماران پیوند کلیه باشد یا خیر؟
    مواد و روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی طراحی شد. جامعه آماری شامل بیماران پیوند کلیه ای بود که از بهمن سال 1383 تا بهمن سال 1384 به دلیل عوارض حالبی به مرکز پیوند کلیه ما مراجعه نموده اند و تحت یورتروپیلوستومی با استفاده از حالب گیرنده قرار گرفته اند. داده های لازم از طریق مصاحبه با بیماران و معاینه و پرونده پزشکی و درمانگاهی آنان جمع آوری و ثبت شد و در پیگیری های بعدی بیماران این داده ها کنترل شد. نشت ادراری، عفونت ادراری علامت دار، تب، هیدرونفروز در کلیه پیوندی و گیرنده قبل و بعد از عمل، درد فلانک و Cr قبل و بعد از عمل و سابقه عمل ناموفق قبلی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    از 128 بیمارکه تحت پیوند کلیه قرار گرفتند 10 بیمار دچار عارضه حالبی شدند (8/7%) که 7 بیمار تحت عمل یورتروپیلوستومی قرار گرفتند. از 7 بیمار که تحت یورتروپیلوستومی قرار گرفتند 4 بیمار تنگی حالب دیستال، 2 بیمار نکروز حالبی و یک بیمار تنگی محل اتصال حالب به لگنچه داشت. نشت ادراری، درد فلانک در هیچ بیماری دیده نشد. یک بیمار UTI علامت دار داشت که با درمان طبی بهبود یافت. در یک بیمار که هیدرونفروز شدید در کلیه گیرنده راست قبل از عمل داشت 2 ماه پس از عمل دچار پیونفروز شد. در 6 بیمار دیگر کارکرد کلیه پیوندی بهبود پیدا کرد و بیماران پس از عمل مشکلی نداشتند.
    نتیجه گیری
    یورتروپیلوستومی با استفاده از حالب گیرنده میتواند جانشین مناسبی برای درمان عوارض حالبی بیماران پیوند کلیه باشد.
    کلید واژگان: یورتروپیلوستومی, پیوند کلیه, عارضه حالبی}
    Background and Aims
    Urologic complications occur in 1% to 30% of patients in different series. These complications are ureteral necrosis and stricture, urinary leakage, renal pelvis necrosis, ureterovesical stenosis and symptomatic ureterovesical reflux. Ureteropyelostomy with using the recipient’s ureter is one of options for management of ureteral complication after renal transplantation. We present our experience in managing ureteral complication after renal transplantation in 7 patients through performance of ureteropyelostomy using the recipient’s ureter.
    Materials and Methods
    from Feb 2005 to Feb 2005, 128 renal grafts were performed at our hospital. An exteravesical reimplantation technique (barry or barry_tagochi ureterovesical anastomosis) was used. Ureteropyelostomy using the recipient’s own ipsilateral ureter were performed in 7 cases. Mean time between transplantation and ureteropyelostomy, kidneys sonography and Cr before and after surgery, leakage, flank pain, fever, symptomatic UTI, and history of failed operation were reviewed.
    Results
    Imaging shows uvj stenosis in 4 patiants, ureteral necrosis in 2 case, and upj obstruction in1 case. Mean time between transplantation and ureteropyelostomy was 72 days. Mean Cr before and after surgery was 4.4 and 2.2 respectively. Comparison of graft sonography before and 1 month after the surgery showed improvement of hydronephrosis in 6 patiants and its diminishing in 1 case. In native kidney no new hydronephrosis was shown. None of the patient had flank pain, leakage, and wound infection. Symptomatic UTI was seen in 1case that improved with medical therapy. Pyonephrosis with fever occurred in 1 patiant who had sever hydronephrosis in native kidney before surgery.
    Conclusion
    Ureteropyelostomy with using the recipient’s native ureter is a safe and effective treatment for management of ureteral complication after renal transplantation.
    Keywords: Ureteropyelostomy, Kidney}
  • محمدرضا محمدی فلاح، علی تقی زاده افشاری، اسدی، علی غفاری مقدم، ایوب مولایی، منیره ساده حال
    پیش زمینه و هدف
    پیوند کلیه درمان انتخابی برای نارسایی مزمن کلیه است. بکارگیری تکنیک آناستوموز یورترووزیکال مناسب می تواند از اغلب خطر ها بر کلیه پیوند جلوگیری کند. یورترونئوسیستومی خارج مثانه ای در پیوند کلیه به علت میزان عوارض کمتر و آسان بودن فن محبوبیت خاص پیدا کرده است. این کاهش در عوارض به علت محدود بودن برش در روی مثانه و نیاز به سگمان حالبی کوتاه تر از دهنده میباشد. ما عوارض ارولوژیک جدید به نام باری – تاگوچی را در 114 بیمار پیوندی بررسی کردیم.
    بیماران و
    روش
    ما به صورت آینده نگر همه عوارض ارولوژیک این تکنیک یورترونئوسیستومی جدید را در روی بیماران پیوندی، ثبت و آنالیز کردیم. مدت انجام پیوند یک سال و از سپتامبر 2004 تا سپتامبر 2005 و مدت پیگیری بعد از پیوند متوسط 18 ماه (مابین 24 – 12) بود. عوارض ارولوژیک شامل خونریزی عارضه دار، فیستول ادراری، تنگی حالب و ریفلاکس می شد. همچنین مدت زمان آناستوموز حالب در بیماران ثبت شد.
    یافته ها
    در کل میزان عوارض ارولوژیک در 6 (5/25%) بیمار مشاهده شد که شامل یک لیک ادراری (86/0)، سه انسداد حالب (5/3 %) و یک هماچوری عارضهدار (86/0) بود. ریفلاکس علامت دار دیده نشد. مدت آناستوموز حالب متوسط 15/8 دقیقه (مابین 17-4) بود.
    نتیجه نهایی: فن یورترونئوسیستومی خارج مثانه ای باری – تاگوچی (روش جدید) تکنیکی ساده، سریع و با عوارض ارولوژیک قابل قبول است و به همین علت یکی از روش های انتخابی در مرکز ما شده است.
    کلید واژگان: پیوند کلیه, انسداد حالب, عوارض اورولوژیک, روش باری تاگوچی}
    Background and Aims
    Renal transplantation is the choice of treatment for chronic renal failure. Applying suitable ureterovesical anastomosis technique can prevent most risks for kidney graft. Extravesical ureteroneocystostomy is becoming popular in renal transplantation because of the low complication rate and technical ease. This decrease in complication was due to limited bladder dissection and the need for a shorter ureteral segment from the donor. We evaluated the incidence of urologic complications by using Barry-Tagochi ureteroneocystostomy in 114 cases of renal transplantation.
    Materials and Methods
    We recorded all urological complications after preforming extravesical Barry-Tagochi (new technique) ureteroneocystostomy in the recipient kidney that was developed from Sep 2004 to Sep 2005 (mean follow-up 12 mouths). The urological complications included complicated hemturia, urinary fistula, ureteral stenosis, VUR, and operative time. All patients underwent baseline VCUG and ultrasonography within 3-6 months of transplantation and as clinically indicated
    Results
    The incidence of urological complications was 6 (5.25%) patients that included one urinary leakage (0.86%) and four ureteral stenosis (3.5%) which the ureters required reimplantation, with one complicated hematuria (0.86%) and with any symptomatic VUR, range of operative time was 4 minutes (mean 8.15). Mild reflux was noted in 2 patients in VCUG and reoperation was not required.
    Conclusion
    Extravesical Barry-Tagochi (new technique) ureteroneocystostomy is a simple and rapid technique with acceptable urologic complications so this technique is the first choice of our center.
    Keywords: Kidney transplantation, Ureteral reimplantation, Urologic complications, Barry, Taghochi techniques}
  • تعیین بروز رفلاکس وزیکویورترال در بیماران پیوند کلیه با روش جدید آناستوموز حالبی مثانه ای باری - تاگوچی
    محمدرضا محمدی فلاح، علی تقی زاده افشاری، کیوان استیفایی
    پیش زمینه و هدف
    روش های مختلفی برای اتصال حالب کلیه پیوندی به مثانه مطرح می باشد. این روش ها به دو گروه کلی اکستراوزیکال (خارج مثانه ای) و اینتراوزیکال (داخل مثانه ای) تقسیم می شوند. روش های اکستراوزیکال آناستوموز حالبی مثانه ای، در عمل پیوند کلیه برتری دارند. در این پژوهش با تلفیق دو روش اکستراوزیکال باری و تاگوچی، در بررسی شیوع رفلاکس وزیکویورترال در بیمارانی که تحت عمل آناستوموز حالبی مثانه ای با این روش قرار گرفته اند، سعی شده است که نتیجه این روش در مقایسه با روش های قبلی مورد بررسی قرار گیرد.
    مواد وروش
    در این مطالعه 50 بیمار پس از عمل جراحی با این روش، به طور متوسط شش ماه بعد از عمل به وسیله سونوگرافی و VCUG مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج
    برابر نتایج به دست آمده میانگین سنی بیماران 34.8 سال است که 33 نفر آنها مرد و 17 نفر زن می باشند. میانگین زمان سپری شده از زمان پیوند تا هنگام بررسی از نظر وجود VUR ، 6.6 ماه است. که در دو مورد رفلاکس مثانه ای بدون علامت در این افراد یافت شد.
    بحث: وجود %4 رفلاکس بدون علامت در نتایج این طرح نشانگر آن است که روش جدیدی نسبت به سایر روش ها در حد قابل قبول می باشد . به نظر می رسد که این روش، با توجه به سهولت و سرعت بیشتر می تواند جایگزین مناسبی در عمل پیوند، کلیه باشد.
    کلید واژگان: پیوند کلیه, اورتر نئوسیستوستومی, ریفلاکس وزیکواورترال}
  • محمدرضا محمدی فلاح، پژمان شادپور
    پیش زمینه و هدف
    نفرکتومی دهنده کلیه با لاپاراسکوپی یک آلتراناتیو مناسب برای عمل باز می باشد که دارای مزایای قابل توجهی از جمله، حفظ زیبایی ظاهری، نداشتن درد زیاد بعد از عمل، برگشت سریع افراد به فعالیت های عادی و اسکار کم جراحی است. متاسفانه به علت هزینه بالا، این روش در کشورهای در حال توسعه به صورت محدود انجام می شود. برای ارایه یک روش مناسب تغییراتی توسط محققان مرکز تحقیات پیوند اعضای بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران در روش عمل به وجود آمد.
    مواد و
    روش
    از مهر ماه 1382 تا مرداد 1383، 16 مورد نفرکتومی دهنده به روش لاپاراسکوپی در مرکز تحقیقات پیوند اعضای بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران انجام شد که در آن ها به جایEndostapler از Ligaclip و به جای Endobag خارج کردن با دست، یک برش 6 سانتی متری بالای پوبیس، داده شد.
    نتایج
    در این بررسی سن متوسط بیماران، مدت عمل، زمان ایسکمی گرم، میزان خونریزی، نیاز به مسکن و مدت بستری، عوارض حین عمل و بعد از عمل همگی ثبت شدند. عوارض حین عمل (2 مورد decapsulation طحال) و یک مورد بعد از عمل (آتلکتازی) مشاهده شد که با تغییرات انجام شده حدود %60 هزینه ها از لاپاراسکوپی استاندارد کم شد. عملکرد گرافت طبیعی بود.
    بحث و نتیجه گیری
    تغییرات انجام شده (یعنی حذف endobag و endstapler) باعث کاهش هزینه و در حین حال حفظ ایمنی عمل با عملکرد گرافت طبیعی و نتایج قابل قبول از نظر زیبایی برای بیماران، یک الگوی مناسب برای کشورهای در حال توسعه می باشد.
    کلید واژگان: نفرکتومی دهنده یا لاپاراسکوپی, نفرکتومی دهنده, لاپاراسکوپی}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال