به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب محمدرضا هادیان جزی

  • فرهاد حافظی، بیژن نقیب زاده، محمدرضا هادیان جزی، امیرحسین نوحی، پروین یاوری
    زمینه و هدف
    تصحیح انحراف بینی مشکل است و تفاوت زیادی با انحراف تیغه بینی دارد. درتصحیح این انحراف نشانه های غیر قرینگی را می توان ردیابی کرد. همراهی چهره نامتقارن با انحراف بینی نکته ای است که از نگاه جراحانی که روی انحراف بینی متمرکز شده اند، دور مانده است. این مقاله به مطالعه ارتباط چهره نامتقارن با انحراف بینی می پردازد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تعداد 5822 تصویر قبل و بعد از عمل مربوط به 547 بیمار زن و 124 بیمار مرد مورد بازنگری قرار گرفتند. از این تعداد بیماران سه گروه مشخص زیر برای مطالعه انتخاب شدند: گروه A: بیمارانی که عدم تقارن واضح در بینی و چهره دارند، گروه B: بیمارانی که بینی نامتقارن ولی چهره متقارن دارند، گروه C: بیمارانی که چهره نامتقارن و بینی صاف دارند. اندازه گیری های متفاوتی بر روی عکس های انتخاب شده انجام شد که شامل اندازه گیری گوشه خارجی چشم تا کناره های خارجی دهان (D1) و اندازه گیری خارجی ترین قسمت قوس گونه ای تا خط وسط صورت (D2) در یک طرف و مقایسه آن با طرف مقابل به منظور پیداکردن اختلافات تشریحی حقیقی بود. برای انجام مقایسه های مورد نظر از روش های آمار استنباطی نظیر آزمون ویلکاکسون، یومان ویتنی و تحلیل واریانس بهره گرفته شد.
    یافته ها
    به کارگیری آزمون ناپارامتری کروسکال والیس نشان داد که اختلاف میانگین اندازه D1 بین سه گروه از نظر آماری معنی دار بوده است (P<0.001). همچنین اختلاف میانگین اندازه D2 در سه گروه از نظر آماری تفاوت معنی داری را نشان نداد (P=0.963).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد تاخیر رشد قابل توجهی در قسمت میانی صورت و اوربیت در طرف مقعر بینی وجود دارد و این مانع می تواند علت بسیاری از عدم تقارن های چهره و بینی باشد.
    کلید واژگان: چهره نامتقارن, انحراف بینی, کنترل وراثتی (ژنی)}
    Introduction &
    Objective
    Deviated nose correction is difficult and constitutes a very different issue from septal deviation. When correcting this deformity, traces of asymmetry can be detected. The authors demonstrate facial asymmetry accompanying deviated noses, and such asymmetry is usually ignored by surgeons, who typically concentrate only on nose deformities.
    Materials and Methods
    A total of 5822 pre- and post-rhinoplasty photographs related to 547women and 124 men were reviewed. Three separate groups were selected out of the total population: Group A: Gross Nose and face asymmetry Group B: Nose asymmetry with no facial deformity Group C: Facial asymmetry with straight nose Different measurements were applied to the selected photos. These included measurement from the lateral canthi to the lateral mouth corners (D1) and from the mid-face to each most lateral part of the zygomatic arch (D2). Measurements from one side were compared to those from the contralateral side to identify true anatomic differences (Figure 1).
    Results
    There was a significant difference in the nose and face deformity group, as evidenced by a meaningful difference in both the D1 and D2 measurements
    Conclusions
    We report a significant growth retardation of the mid-face and orbit on the concave side of the nose. This impediment may serve as the etiology for many asymmetries of the face and nose.
  • محمد جلیلی منش، محمد جواد فاطمی، حسین اکبری، محمدرضا هادیان جزی، عباس تقویه سیدمصطفی شیریزدی
    زمینه و هدف
    ترمیم دیفکت های ثلث تحتانی ساق و اطراف پاشنه از معضلات جراحی ترمیمی می باشد. گرچه هنوز در کتب مرجع استفاده از فلپ های آزاد (Free Flap) در این بیماران به عنوان روش استاندارد معرفی می شود ولی به دلیل مشکلات خاص خود، تمایل جراحان به استفاده از فلپ جزیره ای سورال با جریان خون معکوس [(RISF) [Reverse Island Sural Flap روز به روز بیشتر می شود. در این مطالعه ما نتایج حاصل از فلپ فوق را در 20 بیمار بررسی نموده ایم.
    مواد و روش ها
    از سال 1383 تا 1386 تعداد 20 بیمار (18 مذکر و 2 مؤنث) با میانگین سنی 36 سال در بیمارستان های حضرت فاطمه (س) تهران و شهید صدوقی یزد تحت عمل جراحی با فلپ RISF قرار گرفتند. بیماران طی 6 ماه پس از عمل پیگیری شدند و نتایج حاصل از عمل جراحی بررسی شد. پس از اندازه گیری دیفکت، فلپ بر پایه عصب سورال و شریان مربوطه طراحی و پس از جداسازی، فلپ 180 درجه روی پایه خود چرخیده و در محل دیفکت قرار گرفته است. پایه فلپ در 2 بیمار از تونل زیر جلدی و در 18 بیمار از روی پوست عبور داده شده و روی پایه فلپ گرافت پوستی گذاشته شده است. محل دهنده فلپ در 18 بیمار با گرافت پوستی و در 2 بیمار به صورت اولیه ترمیم شده است. پایه فلپ پس از 2 ماه، در 18 بیمار که پایه فلپ از روی پوست رد شده بود با بی حسی موضعی قطع گردید.
    یافته ها
    بهبودی در تمامی بیماران کامل بوده است. عوارض شامل احتقان وریدی در 16 بیمار، نکروز سطحی و پارشیال در 2 بیمار و خونریزی از لبه فلپ در 1 بیمار بوده است که هیچ کدام از عوارض فوق نیاز به مداخله جراحی نداشتند.
    نتیجه گیری
    استفاده از RISF به دلیل نتایج بالینی خوب، عدم نیاز به محل دهنده دور دست، سرعت و سهولت انجام آن، می تواند به عنوان جایگزین مناسب در بیماران با دیفکت های دیستال ساق و اطراف پاشنه مطرح گردد. عوارض ایجاد شده، اندک می باشد. انجام مرحله دوم عمل (قطع پایه فلپ) به صورت سرپایی و بدون ایجاد محدودیت برای بیمار قابل انجام است.
    کلید واژگان: ترومای ساق, دیفکت بافت نرم ساق, فلپ جزیره ای عصب سورال با جریان خون معکوس}
    Introduction &
    Objective
    The repair of soft tissue defect in lower leg and heel area with free flap is still a standard in reference books. However, there are disadvantages in the use of free flap like increased operative time, the damage of major vessels and the need for experienced microsurgeon. The use of local fasciocutaneous flap is usually impossible in these areas due to limited soft tissue, especially in moderate and large size defect. Reverse island sural flap is an island flap based on the vascular axis of the sural nerve, which gets reverse blood flow through communication with the perforating branch of the proneal artery in lateral malleolar gutter. This flap can be a good alternative to free flap for the reconstruction of lower leg and heel soft tissue defect.
    Materials and Methods
    Between 1383 and 1386, 20 patients (18 male and 2 female), mean age 36 years were treated in 2 plastic and reconstructive centers for soft tissue defect of lower leg and heel area with reverse island sural flap. The mean follow up of patients was 6 months. After debridment and detection of defect size, flap was elevated. The flap was inseted in defect aria and the pedicle passed over skin in 18 patients and passed through subcutalous tunnel in 2 patients. Flap pedicel was removed after 2 months.
    Results
    In all patients, repair was complete, venous congestion was occurred in 16 patients. Superficial partial flap necrosis was present in 2 patients which were treated with conservative management. In 1 patient, bleeding from flap border was occurred, but stopped after 12 hours.
    Conclusions
    According to the results of our study, reverse island sural flap is a good alternative to free flap for coverage of lower leg and heel soft tissue defect. Short operative time, easy technique and rapid ambulation of patient are the advantages of this flap.
  • فیروزه ساجدی، ویدا عالی زاد، فرشید علاء الدینی، محمدرضا هادیان جزی
    هدف
    فلج مغزی به صورت اختلال غیر پیشرونده در وضعیت وحرکت بدن می باشد که دراثر علل مختلفی ایجاد می شود. اقدامات درمانی وتوانبخشی مختلفی در این کودکان ازجمله ماساژ به کار رفته است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر افزودن درمان ماساژ به کاردرمانی در بهبود تون عضلانی کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک انجام شد.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی دو سویه کور نمونه ها ازمیان کودکان مبتلا به فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز توانبخشی وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی «جامعه در دسترس»، به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و دارا بودن شرایط ورود به مطالعه انتخاب و بطور تصادفی به 2 گروه کنترل ومداخله تقسیم شدند.روش استاندارد توانبخشی درطی 3 ماه برای هردو گروه بطور یکسان اجرا شد و گروه مداخله قبل از کاردرمانی 30 دقیقه ماساژ نیز دریافت نمودند. تون عضلانی قبل وپس از مداخله بر اساس آزمون اشورث ارزیابی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمونهای آماری پارامتری (تی زوجی و تی مستقل) و غیر پارامتری (ویلکاکسون و من ویتنی) صورت گرفت.
    یافته ها
    13 نفر درگروه مداخله و 14 نفر در گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سن در گروه مداخله 5/49 ماه ودر گروه کنترل 1/42 ماه بود. تون اندام های فوقانی و تحتانی و عضلات تنه وگردن، قبل و پس از درمان در گروه های مداخله و کنترل اختلاف معناداری نداشت (05/0 P>).
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این تحقیق افزودن ماساژ به کاردرمانی درکودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک، بر تون عضلانی آنان تاثیری ندارد، ولی باتوجه به ذکر چنین تاثیری دربرخی مقالات و ازطرفی محدودیتهای اجرایی مختلف درانجام این تحقیق، نمی توان وجود اثر مثبت این روش را در بهبود توانایی های حرکتی این کودکان رد کرد.
    کلید واژگان: فلج مغزی اسپاستیک, تون عضلانی, ماساژ, کاردرمانی}
    Firouzeh Sajedi, Vida Aali, Zad, Farshid Alaeddini, Mohammad Reza Hadian, Jazi
    Objective
    Cerebral palsy is a nonprogressive disorder in body posture and movement, due to different etiologies. Different medical and rehabilitation interventions include massage have been used in these children. This study has been done to determine the effect of adding massage to occupational therapy on muscle tone of children with spastic cerebral palsy.
    Materials and Methods
    This study was a double blind clinical trial. The children were recruited from clinics of University of Welfare & Rehabilitation Sciences. The individuals were divided to intervention and control groups. The routine rehabilitation techniques were done in 3 months in both groups. The intervention group received massage for 30 minutes before rehabilitation. Muscle tonicity was evaluated at the beginning of the study and 3 months later by Ashworth test. The data analysis was done by parametric (t test, paired t test) and nonparametric (Mann Whitney, Wilcoxon) tests.
    Results
    Thirteen subjects of case (intervention) group and 14 subjects of control group were studied. The average age in case group and control group was 49.5, and 42.1 months respectively. There were no statistically significant differences in Tonicity of upper and lower limbs, trunk and neck between intervention group and control group (P>0/05).
    Conclusion
    In general based on the results of this study, adding massage to occupational therapy had no effect on tonicity of spastic cerebral palsied children. Regarding to some effects of massage mentioned in different articles on physical abilities of children with C.P. as well as executive limitations in this research, it is not possible to reject the effects of homeopathy on physical abilities of children with C.P.
    Keywords: Spastic cerebral palsy, Muscle tone, Massage, Occupational therapy}
  • فیروزه ساجدی، محمدرضا هادیان جزی
    فوکوسیدوز یک بیماری متابولیک ارثی نادر است که به دنبال از بین رفتن یا کمبود فعالیت آنزیم فوکوزیداز ایجاد می شود. کمبود فعالیت این آنزیم موجب تجمع گلیکواسفنگولیپیدها، گلیکوپروتئین ها و الیگوساکاریدهای حاوی قند فوکوز در لیزوزوم های کبد، مغز و سایر اعضا می شود. این بیماری دارای فنوتیپ های بالینی مختلفی است و در اغلب موارد، به شکل شدید یا نوع شیرخوارگی در سال اول زندگی بروز می کند. مهم ترین علائم بالینی در این نوع عقب ماندگی تکامل روانی حرکتی، صورت خشن و زبان بزرگ(شبیه بیماران موکوپلی ساکاریدوز)، بزرگی کبد و طحال و اختلالات اسکلتی به صورت دیس استوز متعدد می باشد. در انواع خفیف تر، علائم در سال دوم زندگی شروع می شود. اولین علامت این بیماری آنژیوکراتوم است(مانند بیماری فابری) و پس از آن به تدریج پوست کلفت، پلک ها پف آلود، راه رفتن اسپاستیک و بابینسکی مثبت می شود. بیماری که در این گزارش معرفی می گردد دختر 13 ماهه ای بودکه به دلیل تاخیر در تکامل حرکتی مراجعه کرده بود. در معاینه فیزیکی تاخیر تکامل و رشد(وزن، قد و دور سر زیر منحنی 5% طبیعی بود)، صورت خشن، زبان بزرگ، پلک های پف آلود، ناهنجاری های اسکلتی و میلومننگوسل در ناحیه توراسیک مشاهده شد و در بررسی های آزمایشگاهی فعالیت آنزیم فوکوزیداز و موکوپلی ساکاریدوری وجود نداشت.
    کلید واژگان: صورت خشن, تاخیر تکامل, کمبود فوکوزیداز}
    F. Sajedi, M.R. Hadian Jazy
    Fucosidosis is a rare hereditary metabolic disease that is resulted from a deficiency in α-fucosidase enzyme activity. This deficiency produces accumulation of fucose-containing glycosphingolipids, glycoproteins and oligosaccharides in lysosomes of liver, brain and other organs. Phenotypes of this disease are various. Most of the cases have severe form or infantile type that begins in the first year of life with psychomotor retardation, coarse facial features and macroglossia (similar to mucopolysaccharidoses), hepatosplenomegaly and skeletal disorders (dysostosis multiplex). In milder types, clinical signs begin in the second year of life. The first sign is angiokeratomas (similar to Fabry disease). After that, thick skin, puffy eyelids, spastic gait and positive Babinski appear gradually. The case of the present report was a 13-month-old girl who referred due to motor developmental delay. In physical examination, there were developmental delay, growth retardation(weight, height and head circumference<5 percentile of normal), coarse facies, macroglossia, puffy eyelids, skeletal deformities and myelomeningocele in thoracic region. Laboratory studies revealed a deficient enzymatic activity of fucosidase and no mucopolysacchariduria.
    Keywords: Coarse Facies, Developmental Delay, Fucosidase Deficiency}
  • محمدرضا هادیان جزی، فیروزه ساجدی، یلدا صانعی
    این مطالعه گذشته نگر، مقطعی توصیفی با هدف تعیین فراوانی انواع سوختگی ها در کودکان و نوجوانان، روی 599 بیمار مبتلا به سوختگی که در سال 1381 به بیمارستان شهید مطهری مراجعه کرده بودند، انجام شد. معیار ورود به مطالعه سن 15 سال و کم تر از آن بود. متغیرهای بررسی شده شامل سن، جنس، علت سوختگی، مدت بستری، درصد سطح سوختگی و میزان مرگ و میر بوده است. از میان 599 بیمار، 167 نفر بستری و 432 نفر سرپایی بودند. متوسط سن بیماران 8/5 سال بود. در بیماران بستری، 6/97% دچار سوختگی حرارتی و 4/2% دچار سوختگی الکتریکی شده بودند اما هیچ یک از آن ها سوختگی شیمیایی نداشتند. در بیماران سرپایی 8/98% دچار سوختگی حرارتی، 9/0% دچار سوختگی الکتریکی و 0.3%دچار سوختگی شیمیایی شده بودند. در این مطالعه تعداد بیماران مرد بیش از بیماران زن بود (6/58% در برابر 4/41%). اغلب بیماران افراد زیر 5 سال بودند و سطح سوختگی(BSA) در اغلب آن ها، کم تر از 10% و در تعداد کمی از آن ها بیش از 90% بود. میزان مرگ و میر در بیماران 8/4% به دست آمد.
    کلید واژگان: سوختگی الکتریکی, سوختگی حرارتی, سوختگی شیمیایی, سطح سوختگی}
    M.R. Hadian Jazi*, F. Sajedi, Y. Sanei
    This retrospective, cross-sectional and descriptive study was performed on 599 burned patients who referred to Mottahari Hospital during one year(20.3.2002-20.3.2003) to determine the incidence of different kinds of burns in children and adolescents. The age of 15 years old or less was the basis of selection. Studied variables were patients’ age and sex, cause of burning, duration of hospitalization, burned surface percentage and mortality rate of patients. Of these 599 patients (mean age: 5.8), 167 were hospitalized and 432 were outpatient. In hospitalized group, 97.6% of patients had thermal burn, 2.4% had electrical burn, but nobody had chemical burn. In outpatient group, 98.8% had thermal burn, 0.9% had electrical burn and 0.3% had chemical burn. This study showed that burning occurred in male patients more than females (58.6% vs. 41.4%). Children younger than 5 years old were the most affected group. Most of the patients had burned surface area (BSA) less than 10% and a few patients had BSA more than 90%. The mortality rate was 4.8%.
    Keywords: Electrical Burn, Thermal Burn, Chemical Burn, Burned Surface}
  • محمدرضا هادیان جزی، فیروزه ساجدی
    سوختگی های الکتریکی یکی از پر عارضه ترین و ناتوان کننده ترین آسیب ها بوده و یکی از مهم ترین عوارض آن ها قطع اندام هاست. هدف از اجرای این تحقیق، تعیین فراوانی فطع اندام ها به دنبال سوختگی های الکتریکی در بیماران بستری در بیمارستان شهید مطهری تهران است که یکی از مراکز اصلی سوانح و سوختگی در کشور محسوب می شود.
    در این پژوهش که به صورت مطالعه توصیفی ساده و گذشته نگر به انجام رسیده است، تمام بیماران مبتلا به سوختگی الکتریکی و بستری از سال 1377 لغایت 1380 مورد بررسی قرار گرفته اند. تعداد این بیماران 106 نفر بود که همگی از نظر سن، جنس، ولتاژ موختگی، وسعت و عمق سوختگی، قطع اندام ها، انجام فاشیاتومی، دبریدمان، اسکاروتومی، پیوند پوست و ترومای همراه بررسی شدند.
    از 106 بیمار تحت بررسی، 19 درصد دچار قطع اندام شده بودند که 30 درصد آنها زن و 10 درصد کودکان زیر 10 سال بودند. میزان سوختگی الکتریکی در کودکان و زنان ایرانی بیش از سایر تقاط دنیا می باشد. میزان قطع اندام ها در اثر سوختگی الکتریکی ناشی از ولتاژ کم (کمتر از 1000 ولت) نیز 55درصد می باشد. بیشترین میزان فراوانی قطع اندام ها (35 درصد) مریوط به گروه سنی 19-29 ساله است. وسعت سطح سوختگی در 30 درصد افرادی که دچار قطع اندام شده اند 39-30 درصد بود و 75 درصد از آنها دچار سوختگی های درجه III بودند. تنها 10 درصد از افراد دچار قطع اندام قبلا فاشیاتومی و 80 درصد آنها قبلا حداقل یک نوبت دبریدمان شده بودند. همچنین 45 درصد از این افراد دچار ترومای همراه و اکثرا به صورت شکستگی همزمان اندام بودند.
    با توجه به نتایج فوق بر ضرورت آموزش همگانی در پیشگیری از سوختگی الکتریکی تاکید میشود. خصوصا این که آمار سوختگی ناشی از برق گرفتگی در منزل در کشور ما نسبت به سایر کشورها بالاتر است. همچنین با توجه به اهمیت اسکاروتومی و فاشیاتومی در پیشگیری از آسیبهای برگشت ناپذیر عروقی و عصبی و انجام آن در درصد کمی از بیماران تحت مطالعه، بر ضرورت آموزش و انجام این دو عمل ساده جراجی توسط پزشکان اورژانس تاکید می گردد.
    کلید واژگان: سوختگی الکتریکی, قطع اندام, اسکاروتومی, فاشیاتومی}
  • فیروزه ساجدی، محمدرضا هادیان جزی
    ادای اولین کلمات توسط کودک یکی از مهمترین شاخص های تکامل است. تکامل تکلم روند پیچیده ای دارد که هم از تکامل عصبی کودک و هم ارتباطات او (محیط) تاثیر می پذیرد. تکلم یک عمل تقلیدی نیست که در آن کودکان تنها آنچه را که می شنوند تکرار کنند، بلکه روند خلاقی است که از طریق آن کودکان به یک نظام قانونمند و نمادی دست می یابند. ایجاد تکلم از 5 بعد مهم قابل ارزیابی است: آواشناسی، معنی شناسی، قوانین تشکیل کلمه و حرف یا واژک شناسی، قوانین تشکیل جمله یا نحو و کاربردهای اجتماعی تکلم جهت برقراری ارتباط یا کاربرد شناسی. توانایی های درکی و بیانی کودک نیز بایستی ارزیابی شوند. این مقاله علاوه بر تعاریف فوق، به بحث در مورد اپیدیولوژی، علت شناسی و پاتوژنز، تظاهرات بالینی، چگونگی ارزیابی و ایجاد تشخیص زودرس، تشخیص افتراقی، درمان و توانبخشی و پیش آگهی تاخیر تکلم یا تکلم غیر طبیعی می پردازد. در این مقاله، همچنین بر مداخله زودرس در کودکانی که ثانویه به مشکلات رفتاری واضح شده اند و افرادی که مشکلات درازمدت کلامی آنها اثر سویی در تکامل اجتماعی شان داشته، تاکید می شود.
    کلید واژگان: تاخیر تکلم, درکی, بیانی, زبان, گفتار, لکنت}
    Firouzeh Sajedi, Mohammad Reza Hadian, Jazi
    The baby's first words producing is one of the most important index of development. Development of talking is through a complex process that is influenced by both neuromaturation and human relationships (environment). It is not an imitative function in which children learn to repeat what they hear, but also it is a creative process through which children master a rule based, symbolic system. Talking development can be evaluated in 5 important dimensions: phonology, semantics, morphology, syntax and pragmatic. The receptive and expressive abilities of the child must be evaluated also. This paper discusses about the epidemiology, etiology and pathogenesis, clinical manifestations, how to assessment and make early diagnosis, differential diagnosis, management (treatment and rehabilitation) and prognosis of delayed or atypical talking in addition to above definitions. This paper also emphasizes on early intervention for children who develop significant behavior problems secondary to their communication difficulties and for whom long-term problems in social development are a major concern.
    Keywords: Late talking, Receptive, Expressive, Language, Speech, Stuttering}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال