محمود امامی میبدی
-
مقدمه
مطالعات مختلفی جهت بررسی ارتباط بین قند خون بدو ورود و مرگ و میر کوتاه مدت (28 روزه) و یک ساله پس از انفارکتوس حاد میوکارد Myocardial Infarction (MI) انجام شده که نتایج متفاوتی دربرداشته است. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ارتباط موجود بین قند خون بدو ورود و مرگ و میر بیمارستانی و یکساله در بیماران غیردیابتی با MI می باشد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع کوهورت و به روش آینده نگر از اردیبهشت 1380 تا آبان 1381 انجام گرفت. در این مطالعه اطلاعات دموگرافیک، کلینیکی و پاراکلینیکی 120 بیمار غیردیابتی مبتلا به MI در هنگام بستری جمع آوری گردید و نمونه خون وریدی بیماران بلافاصله بعد از بستری برای بررسی قند خون آنالیز شد. سپس بیماران به مدت یکسال پیگیری شدند. هیپرگلیسمی بدو ورود به صورت قند خون بدو ورود بیشتر یا مساوی mg/dl140 تعریف شد.
نتایج78% بیماران مرد بودند. میانگین سنی و میانگین قند خون بدو ورود بیماران به ترتیب 13±63 سال و mg/dl76±146 بود. 20% بیماران در بیمارستان و 8/9% در طی دوره پیگیری یک ساله در اثر علل قلبی عروقی فوت شدند. میانگین قند خون بدو ورود در بیماران فوت شده در بیمارستان به طور معنی داری بالاتر از بیماران زنده بود و به طور معنی داری بر سرانجام داخل بیمارستانی بیماران تاثیر داشت. همچنین مشخص شد که افزایش هر mg/dl100 در قند خون با %11 افزایش ریسک مرگ داخل بیمارستانی در بیماران غیردیابتی همراه است.
نتیجه گیرینتایج حاصل از مطالعه نشان داد که سطح گلوکز پلاسمای بدو ورود نشانگر مفیدی جهت تشخیص بیماران با پیش آگهی بدتر بعد از MI است. مطالعات بعدی باید بر کنترل مطلوب هیپرگلیسمی در بیماران با MI متمرکز گردد.
IntroductionSeveral studies have evaluated the association of admission blood glucose levels and short and long term mortality after myocardial infarction and have had different results. The aim of this study was evaluation of association between admission blood glucose levels and in-hospital and one year mortality in non-diabetic patients with AMI.
MethodsIn this study, demographic, clinical and Para clinical data of 120 non-diabetic patients with AMI on admission was collected and analyzed. The patients were followed for one year. Blood glucose level ≥ 140 mg/dl was defined as hyperglycemia.
Results78% of patients were men. The mean age and admission blood glucose level was 63+13 years and 146+76mg/dl, respectively. Death due to cardio vascular causes was seen in 20% of patients in hospital and 9.8% during the one year follow up. The mean admission blood glucose level in patients who died in hospital was significantly more than live patients and also had an influence on the in-hospital outcome. Every 100mg/dl increase in blood glucose level was associated with 11% increase in in-hospital mortality risk in non-diabetic patients.
ConclusionOur results demonstrate that admission blood glucose level is a good marker for diagnosing patients with worse prognosis after AMI. We suggest that later studies should focus on optimal control of hyperglycemia with insulin in patients with AMI.
Keywords: Acute Myocardial Infarction, Admission blood glucose level, Diabetes, Mortality -
بیماری های ایسکمیک قلب و عروق علت اصلی مرگ و میر و ناتوانی در اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از جمله ایران می باشد. بیماری زودرس عروق کرونر حدود25% حوادث حاد عروق کرونر را به خود اختصاص می دهد. تفاوتهایی از نظر فاکتورهای خطر، سابقه فامیلی و پیش آگهی بیماران مبتلا با سایر بیماران مشاهده گردیده است. هدف از این مطالعه بررسی خصوصیات دموگرافی، بالینی، آزمایشگاهی و پیش آگهی بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد زودرس در مقایسه آن با افراد مبتلا به شکل دیر رس بیماری بود.مواد و روش ها823 مورد بیمار مبتلا به MI حاد که طی 18 ماه در سی سی یو های شهر یزد بستری شدند وارد مطالعه گردیدند. از بین کل افراد مورد مطالعه 200نفر در گروه (Premature Coronary Artery Disease) PCAD (گروهI) و 623 نفر در گروه (Late Onset Coronary Artery Disease) LOAD (گروهII) گرفتند. بیماران به طور سرشماری وارد مطالعه شدند و از نظر فاکتورهای خطر، مشخصات دموگرافی، اطلاعات بالینی و آزمایشگاهی، عوارض بیمارستانی پیش آگهی با سایر بیماران مقایسه شدند.یافته هابطور کلی گروه I 24.5% از کل بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد را به خود اختصاص دادند. شیوع PCAD در زنان 17.9% و در مردان27.7% بود. (P<0.01) گروه I بطور معنی داری بیشتر دارای سابقه چاقی، کلسترول بیشتر از 200، مصرف سیگار و سابقه فامیلی بیماری تنگی کرونر بودند. 67% بیماران گروه I استرپتوکیناز دریافت نمودند که این آمار در گروهII %51.8 بود. (P=0.001) شدت تنگی اصلی کرونربا معیار gensini score به طور معنی داری در گروه I کمتر بود. (P=0.04) شدت تنگی در مردان بیشتر از زنان بود. (10.7 در مقابل 9) (P=0.3). شدت تنگی در بیماران مبتلا به هیپرلپیدمی به طور معنی داری بیشتر از سایرین بود. (p=0.02) مورتالیتی بیمارستانی در گروه I %3.6 در مقابل 14.3% در گروه II مشاهده شد.
(r=0.1) (P=0.001) [odd=0.2(0.1-0.4)]نتیجه گیری و توصیه ها: انفارکتوس میوکارد زودرس بیشتر در بین مردان سیگاری، دارای سابقه فامیلی مثبت، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدمی و چاقی و در بین زنان مبتلا به سندرم متابولیک ایجاد می شود. این افراد شدت تنگی کرونر کمتری داشته و مورتالیتی بیمارستانی پایین تری دارند.
کلید واژگان: انفارکتوس میو کارد زودرس, سندرم متابولیک, مور تالیتی بیمارستانی, شدت تنگی کرونر, فاکتور خطر -
مقدمهدرمان سختگیرانه عوامل خطر بیماری عروق کرونر به عنوان علت اصلی مرگ و میر جهان امروز تاثیر کاملا مثبتی بر جلوگیری از پیشرفت بیماری اترواسکلروتیک قلبی عروقی دارد. در این مطالعه روش های درمانی دارویی انجام شده برای هیپرلیپیدمی توسط پزشکان یزد با درمان استاندارد پیشنهادی برنامه ملی آموزش کلسترول(National Cholesterol Education Program-Adult Treatment Panel III) مقایسه شده است.مواد و روش هااین مطالعه مشاهده ای است که به صورت مقطعی با نمونه گیری تصادفی طبقه ای از مراجعان بزرگسال به آزمایشگاه های تشخیص طبی شهرستان یزد در تابستان 1379 انجام شده است. بیماران دارای تری گلیسرید و کلسترول200 میلی گرم در دسی لیتر یا بالاتر که برای اولین بار جهت درمان هیپرلیپیدمی به پزشک مراجعه می کردند مطالعه شدند. سرم این بیماران جهت اندازه گیری LDL و HDL جدا شده پرسشنامه ای قبل و بعد از مراجعه به پزشک تکمیل می شده با درمان استاندارد توصیه شده توسط NCEP-ATPIII مقایسه شد.یافته ها6/33% نمونه ها مبتلا به دیابت قندی، 12.9% زنان مبتلا به یائسگی زودرس، 2/6% افراد دارای سابقه فامیلی بیماری عروق کرونر، 5/5% سیگاری و 29.5% مبتلا به پرفشاری خون بودند. میانگین تعداد عامل خطر در زنان کمتر از مردان بود (P=0.0001). میانگین کلسترول تام و HDL در زنان به میزان معنی داری بیش از مردان بود (P<0.05). در 58.9% موارد درمان انجام شده توسط پزشکان با روش های درمانی مورد نظرNCEP-ATPIII مطابقت داشت. در حالی که در 31.5% درمان انجام شده کمتر از میزان توصیه شده بود. فراوانی شروع درمان دارویی بر خلافNCEP-ATPIII در افراد دیابتیک، افراد دارای سابقه مثبت IHD و نیز افراد دارای غلظت LDL بالای 160mg/dLدر مقایسه با گروه های دیگر بیشتر بود.نتیجه گیرییافته های این مطالعه حاکی از آن است که در کمتر از نیمی از موارد درمان هیپرلیپیدمی با اهداف و پروتکل NCEP-ATPIII مطابقت ندارد. پیشنهاد می شود که گنجاندن برنامه بازآموزی درمان هیپرلیپیدمی براساس پروتکل NCEP-ATPIII در نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: هیپرلیپیدمی, NCEP, ATPIII, درمانIntroductionWe sought to compare methods currently used by physicians of the city of Yazd to treat hyperlipidemia and the standard recommended treatment of the National Cholesterol Education Program Adult Treatment Panel III (NCEP-ATPIII). Methods and Materials: An observational, cross-sectional study was conducted on 146 adult patients, selected by random stratified sampling, from among patients admitted to medical diagnostic laboratories of Yazd. Inclusion criteria were: concentration of TG and Cholesterol ≥ 200mg/dL (or more) observed, following first visit to a physician. Serum of patients was collected for measuring HDL (and LDL) and a questionnaire was completed before and after treatment. The method used by these physicians was then compared to the NCEP-ATPIII recommended standard treatment.ResultsFrom 146 patients that participated in our study, 85 patients (58.2%) were female, 49 patients (33.6%) had DM, 11 female patients (12.9%) had had premature menopause, 9(6.2%) had a family history of early coronary disease, 8(5.5%) were smokers and 43(29.5%) had hypertension. Mean number of ischemic heart disease (I.H.D) risk factors in females were significantly less than in males (p=0.000). Mean H.D.L and cholesterol in females were significantly higher than in males (p=0.038 and p=0.031 respectively). Only 86 patients (58.9%) were treated according to recommended NCEP guidlines. Undertreatment was most common (31.5%). Patients with D.M., positive history of I.H.D, and LDL concentration over 160 mg/dL were more mismanaged.ConclusionPhysicians of Yazd poorly comply with NCEP-ATPIII, a problem is more noticeable in-patients at high risk for I.H.D. -
مقدمه
مطالعات قبلی نشان دادهاند که عوامل گوناگون نظیر استرسهای روانی میتواند زمینه ساز شروع انفارکتوس میوکارد(MI) در افراد مستعد باشد و مطالعات بیشتری مورد نیاز است تا شرایط بیماران قبل از بروزMI مانند استرس روانی، کار سنگین، فعالیتهای معمول روزانه، عفونت فعال، استراحت و خواب و عوامل موثر بر آنها را ارزیابی کند.
روش بررسیاین مطالعه بر روی 608 بیمار که از اردیبهشت 1380 تا آبان 1381 به علت انفارکتوس قلبی در بخش CCU بیمارستان افشار یزد بستری شده بودند به روش مقطعی اجرا شده است. برای بیماران پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، کلینیکی و پاراکلینیکی تکمیل شد و نتایج حاصله آنالیز گردید.
IntroductionPrevious studies have shown that various factors such as emotional stress can trigger of MI in susceptible persons. More studies are needed to evaluate the characteristics of patients regarding to emotional stress, heavy work, routine activity, infection or rest before occurrence of MI.
MethodsWe studied 608 consecutive hospitalized in CCUs from May 2000 to October 2001. For patients, questionnaires including demographic, clinical and paraclinical characteristics were completed and data analyzed.
ResultsIn this study rest (33.4%) and ordinary activity (32.4%) were more prevalent among the MI situations and infection had the lowest prevalence (0.7%). In patients higher than 45 years we had similar results, but in age group younger than 45 year ordinary activity (30.6%) and after heavy work (20.8%) had the highest prevalence before occurring of MI. In Diabetic patients, MI developed in sleep situation more frequently.(17.8%),(P=0.03) 52.5% of MI mortality occurred in rest situation.(P=0.009)
ConclusionRest had the highest prevalence of MI compared to other situations but in age group younger than 45 years MI after heavy work had the highest prevalence. Autonomic neuropathy may be one of the reason of higher prevalence of MI in sleep situation.
Keywords: Myocardial Infarction, Emotional stress, Heavy work, Heavy meal, ordinary activity, sleep, rest, infection -
مقدمه
کاهش کسر جهشی Ejection Fraction (EF) در اثر بیماریهای ایسکمیک قلب ایجاد می شود و عمل جراحی (Coronary Artery Bypass Graft) CABG بابرقراری مجدد خونرسانی میوکارد میتواند سبب بهبودی میزان EF و فانکشن کلاس آنژین (CCS-FC) بیمار شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر پیوند عروق کرونر بر روی EF وCCS-FC در تمام بیماران و در گروه های خاص مانند بیماران مبتلا به دیابت، هیپرلیپیدمی، هیپرتانسیون و پرفشاری خون است.
روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی بر روی 200 بیمار با عمل پیوند عروق کرونر (CABG)در بخش جراحی قلب بیمارستان افشار یزد از فروردین ماه 1380 لغایت پایان شهریورماه 1380 انجام شده است. تعیین EF در زمان قبل از عمل و یک هفته بعد از عمل با اکوکاردیوگرافی انجام شد. فانکشنال کلاس آنژین بیماران قبل از عمل و 3 ماه بعد ازعمل از طریق پرسشنامه تعیین گردید. سپس نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار رایانهایSPSS تجزیه و تحلیل گردید. نتایج بصورت انحراف معیار میانگین ذکر شده است.
IntroductionCoronary artery bypass graft can Improve myocardial contractility and functional class in Ischemic heart disease.
Materials & Methods:
This study was done on 200 patient’s with CABG operation during 6 months. 142 patients were men and 56 patients were women with mean age 57.7 9.2 years (36-83). EF was measured by echocardiography before & 1 week after CABG, CCSFC evaluated before and 3 months after surgery by questioner. Data was analyzed statistically SPSS software.
ResultsMean EF was 48.1 5.9 before surgery, and 48.3 8.5 after surgery. CCSFC was 2.9 0.9 before surgery and 1.10.3 after surgery (P Value = 0.0001).
ConclusionCABG can improve EF and reduce CCSFC in ischemic heart disease especially in patient’s with EF<35% and history of myocardial infarction.
Keywords: Coronary Artery Bypass Graft (CABG), Ejection Fraction (EF), CCSFC -
مقدمه
روزانه میلیونها نفر در سرتاسر جهان مورد فلبوتومی قرار میگیرند که دو هدف اصلی اهداء خون به نیازمندان و دیگر مقاصد درمانی مورد توجه هستند. مهمترین دلواپسی در مورد فلبوتومی تغییرات همودینامیکی میباشد. در این مطالعه تغییرات همودینامیکی در اثر اهدای خون افراد سالم بررسی گردید تا مبنایی برای تحقیقات بعدی باشد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی و به روش آیندهنگر بر روی 300 نفر از کارگران کارخانجات یزد که داوطلبانه خون اهداء میکردند در سال 1379 انجام گرفت و در مجموع 242 نفر قبل از اهداء خون ، فشار خون طبیعی داشتند و 58 نفر فشار خون بالاتر از حد طبیعی نشان دادند. فشار خون و نبض 10 دقیقه بعد از فلبوتومی و یک هفته بعد از آن اندازهگیری شد. همچنین Hb وHct یک هفته بعد از اهداء خون با قبل مقایسه گردید.
نتایجمتوسط فشار سیستولیک قبل از اهداءخون ده دقیقه و یک هفته بعد به ترتیب : 120، 117، 122 میلی متر جیوه و متوسط فشار دیاستولیک در همان موقعیتها به ترتیب : 77، 78 و 78 میلی متر جیوه محاسبه گردید. تعداد ضربان قلب در همان موقعیتها به طور متوسط به ترتیب : 80، 82 و 76 ضربه در دقیقه بود میزان Hb بطور متوسط 3/0 گرم درصد و میزان هماتوکریت به طور متوسط 7/1 کاهش نشان داد. در 46 نفر از اهداءکنندگان که فشار دیاستولیک بالاتر از طبیعی داشتند بعد از یک هفته کاهشی در حدود mmHg 7 در فشار دیاستولیک آنها دیده شد.
نتیجهگیریتغییرات همودینامیکی در افراد سالم اهداءکننده خون ، از نظر کلینیکی ناچیز بوده و مشکلی ایجاد نمیکند. به نظر میرسد در افراد هیپرتنسیو کاهش فشار خون دیاستولیک بطور مطلوب اتفاق میافتد کیفیت این موضوع نیاز به مطالعه دیگری دارد.
کلید واژگان: اهداء خون, تغییرات همودینامیک, هموگلوبین هماتوکریتIntroductionEveryday, millions of people around the world go through phlebotomy, either to donate blood or for therapeutic intention. The most important worrisome adverse effects are hemodynamic alterations. In this study, hemodynamic changes following blood donation were assessed. Methods & Materials: Three hundred laborers who donated blood voluntarily were enrolled in this study. Blood pressure (BP) and pulse rate were measured before the procedure, ten minutes afterwards, and one week following phlebotomy. Hemoglobin (Hgb) and hematocrit (Hct) were also determined prior to and one week after phlebotomy. Finally, results before and after donation were compared with each other.
Results242 volunteers had normal BP and 58 were hypertensive. The mean systolic blood pressures (SBP) before phlebotomy, ten minutes after the procedure, and one week later were 120, 117, and 122 mmHg, respectively. During the same periods of time, the mean of diastolic blood pressures (DBP) were 77 , 78 and 78 mmHg , in order , while pulse rates on average were 80 , 82 and 76 beats/minute . None of the aforementioned changes were clinically significant. After one week, Hgb decreased by about 0.3 g/dl (P<0.001) and Hct declined on average of 1.7 (P<0.001). Forty six individuals had high DBP and one week after donation, their DBP was reduced by 7 mmHg. Age, body mass index and smoking did not have any significant effect on hemodynamic status.
ConclusionHemodynamic changes in healthy blood donors were not clinically significant. It seems that DBP drops desirably in hypertensive individuals. This needs to be evaluated more carefully in future studies.
Keywords: Phlebotomy, Hemodynamic Changes, Hematocrit, Hemoglobin
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.