به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب محمود ایزدپناه

  • محمود ایزدپناه، بیژن عبدالکریمی*، رضا داوری اردکانی، بابک عباسی

    یکی از سه رکن تشکیل دهنده تمامی مابعدالطبیعه های کلاسیک، نظریه نفس است. کانت در کنار نفس، جهان و خدا را نیز به عنوان دیگر ارکان مابعدالطبیعه استعلایی معرفی کرده و نسبت سازوار آن ها با یکدیگر را به مثابه ریوس «علم فلسفه» در نقد سوم تبیین کرده است. به عقیده وی برای نیل به چنین مطلوبی، لازم است هر یک از این سه رکن در چارچوب فلسفه نقدی مورد تحلیل قرار گیرند تا بدین طریق گره های تاریخی مابعدالطبیعه سنتی باز شود و فلسفه بتواند همچون دانش های متقنی چون ریاضیات و فیزیک حرکت رو به پیشرفت داشته باشد. وی در بخش دیالکتیک استعلایی نقد عقل محض، ذیل قیاسی حملی دعاوی متعاطیان مابعدالطبیعه به خصوص صورتبندی هایی که دکارت در آثار خود ارایه کرده را در چهار مغالطه معروف بررسی کرده و چرایی عقیم بودن آن ها را نشان داده است. این نوشتار درصدد است علاوه بر تقریر رویکرد متعاطیان سنتی مابعدالطبیعه در خلال دو بحث جدی کانت در باب نفس- یکی به عنوان شرط شناخت و دیگری به عنوان بخشی از مابعدالطبیعه سنتی و مغالطات مضمر در آن- نشان دهد چگونه نفس به عنوان یکی از ارکان «علم فلسفه» و نظام کامل فلسفی در فلسفه نقادی کانت صورتبندی شده و برای این صورتبندی چگونه باید از نفس شناسی دکارتی رد شد.

    کلید واژگان: نفس, مابعدالطبیعه, جوهر, معرفت, علم فلسفه, دکارت, کانت}
    Mahmood Izadpanah, Bijan Abolkarimi *, Reza Davari Ardekani, Babak Abbasi

    One of the three constituent elements of all classical metaphysics is the theory of Soul. Along with the soul, Kant also introduced the world and God as other pillars of transcendental metaphysics, and explained their relation to each other as the outlines of the "science of philosophy" in the third critique. In order to achieve this, he believes that each of these three pillars needs to be analyzed in the context of critical philosophy so that the historical knots of traditional metaphysics can be opened and philosophy can move forward and progress like basic sciences such as mathematics and physics. In the transcendental dialectic of the Critique of Pure Reason, he examines the claims of the metaphysical's counterfeiters in four well-known fallacies, and shows why they are barren. In addition to describing the approach of traditional metaphysicians during this two Kant's serious discussions of the soul- one as a condition of cognition and the other as part of traditional metaphysics and its implicit fallacies- this paper seeks to show how the soul as one of the pillars of the Science of Philosophy and the "complete philosophical system" is formulated in Kant's critical philosophy, and for this formulation how to reject Cartesian psychology.

    Keywords: Soul, Metaphysics, Essence, Knowledge, Philosophy, Descartes, Kant}
  • محمود ایزدپناه، بیژن عبدالکریمی*، رضا داوری اردکانی، بابک عباسی
    نیچه معتقد بود اهل مابعدالطبیعه، باورهای خود را راستین پنداشته و برای پندارهای خود حقیقتی عینی قایل اند. نیچه مدعی است همه ارزش ها و باورهای آدمی از جمله باور به خدا، از چشم انداز خواست قدرت و به منظور حفظ و صیانت از زندگی و سودمندی آدمی به وجود آمده است؛ بی آنکه بتوان برای این پندارها وجودی عینی قایل شد. این دقیقا همان جایی است که نیچه مابعدالطبیعه غربی را آسیب پذیر می یابد زیرا متعاطیان این دانش، حقیقت فی نفسه ای را مطابق با تفسیر و برداشت خود درنظر گرفته و با این کار، نقش صیانت از زندگی را از کار ویژه های خداوند حذف کرده و آن را به ضد خود تبدیل کردند. نیچه در مقابل، برمبنایی پراگماتیستی ایده خدا را تحلیل و در گامی بعد، بازسازی کرده است. این نوشتار تلاش دارد با نظر به تحلیل تاریخ متافیزیک در اندیشه نیچه و ارتباط آن با ایده کلاسیک خداوند و همچنین تلاش برای طراحی دیگرگونه انسانی در جهان آینده، طرح این فیلسوف در باب خداوند را نشان دهد..
    کلید واژگان: خدا, تفسیر, چشم انداز, خواست قدرت, اخلاق}
    Mahmoud Izadpanah, Bijan Abdolkarimi *, Reza Davari Ardakani, Babak Abbasi
    Nietzsche believed that metaphysicians considered their beliefs to be true and gave their ideas an objective truth. Nietzsche claims that all human values and beliefs, including belief in God, arose from the perspective of the desire for power and in order to preserve and preserve human life and usefulness; Without being able to give an objective existence to these ideas. This is exactly where Nietzsche finds the Western metaphysics vulnerable, because the followers of this knowledge considered the personal truth according to their own interpretation, thus removing the role of preserving life from the attributes of God and turning it against themselves. . Nietzsche, on the other hand, analyzed the pragmatist basis of the idea of God and reconstructed it in the next step. This article tries to show the philosopher's plan for God by analyzing the history of metaphysics in Nietzsche's thought and its relation to the classical idea of God, as well as trying to design another human being in the world to come.
    Keywords: God, interpretation, Vision, Will to Power, Morality}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال