محمود حاجی رحیمی
-
در دهه گذشته، تلاش های زیادی برای گسترش کسب وکارهای نوآورانه در بخش های مختلف اقتصادی صورت گرفته است؛ با وجود این، هنوز سهم حوزه دانش بنیان از اقتصاد کشور بسیار اندک است. در این میان، بخش کشاورزی، فناوری زیستی و صنایع غذایی، به طور نسبی، کمترین سهم را به خود اختصاص داده است. سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO)، سالانه با به کارگیری طیف وسیعی از شاخص های مرتبط با نوآوری، عملکرد کشورهای مختلف را در قالب شاخص جهانی نوآوری (GII) بررسی می کند. این شاخص به سیاست گذاران و تصمیم گیران کمک می کند تا به درکی روشن از چگونگی روند فعالیت های نوآورانه و اثرات آن بر رشد و توسعه اقتصادی برسند. هدف مطالعه حاضر بررسی سهم عوامل تشکیل دهنده این شاخص شامل عوامل نهادی، سرمایه انسانی و پژوهش، زیرساخت ها، پیچیدگی بازار، پیچیدگی کسب وکار، تولید دانش و فناوری و محصولات نوآورانه در ایران و بررسی نقاط ضعف و قوت کشور در زیرشاخص های مختلف شامل داده های حاصل از شاخص جهانی نوآوری بود. در تحقیق حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه داده های حاصل از شاخص جهانی نوآوری، تحلیل و مقایسه وضعیت ایران در شاخص ها و زیرشاخص های مختلف صورت گرفت؛ و بر اساس نتایج این شاخص برای سال 2021، در میان 132 کشور بررسی شده، ایران در رتبه ضعیف «شصت» قرار داشت. بررسی عوامل محدودکننده نوآوری در ایران در مقایسه با کشورهای پیشرو نشان داد که رتبه بسیار پایین ایران در شاخص نهادها و پیچیدگی کسب وکارها و رتبه پایین در پیچیدگی بازارها عوامل اصلی محدودکننده نوآوری و اقتصاد دانش بنیان در ایران به شمار می آیند؛ در مقابل، سرمایه انسانی و توان پژوهشی از نقاط قوت کشور است. به دیگر سخن، نقاط قوت کشور، به ترتیب، تولید دانش، محصولات نوآورانه و سرمایه انسانی بوده، در حالی که عوامل نهادی، پیشرفتگی کسب وکار، پیشرفتگی بازار و زیرساخت ها، به ترتیب، به عنوان گلوگاه های محدودکننده اقتصاد نوآوری عمل کرده اند.کلید واژگان: عوامل نهادی, سرمایه انسانی, پیچیدگی بازار, پیچیدگی کسب وکارIntroductionIn the last decade, many efforts have been made to expand innovative businesses in various economic sectors in Iran. Despite this fact, the share of the knowledge-based sector in the national economy is still insignificant. In the meantime, the agriculture, biotechnology and food industry sectors have a relatively more limited share. According to the available statistics, there are about 7,000 certified knowledge-based firms in the country, many of which are known as start-ups and have not had a significant impact on Iran's economy, while innovation and technology driven sector has become the engine of global economic growth. The World Intellectual Property Organization (WIPO) annually evaluates the performance of different countries in the form of the Global Innovation Index (GII) using a wide range of the indicators related to innovation. This index helps policy makers and decision makers to gain a clear understanding of how the process of innovative activities and its effects on economic growth and development. The purpose of this study was to examine the contribution of the factors that constituted this index, including institutional factors, human capital and research, infrastructure, market complexity, business complexity, knowledge creation and creative products in Iran.Materials and MethodsThe approach of GII was applied to investigate the factors affecting the development of the knowledge-based economy in Iran. The necessary data and information were obtained from the website of WIPO in 2021. The Global Innovation Index (GII) consists of two main components, includingInnovation Input Sub-Index and Innovation Output Sub-Index, with seven key sub-indices of "Institutes and Institutions", "Human Capital and Research", "Infrastructure", "Market Complexity", "Business Complexity", "Knowledge and Technology" and "Creative Outputs".Results and DiscussionBased on the results of the GII for 2021, Iran achieved a ranking of 60th out of the 132 countries that were surveyed. An analysis of the factors constraining innovation in Iran, as compared to leading nations, revealed that Iran's position was significantly hindered by its low placement in key categories; specifically, it was notably low in the indexes of institutes and institutions and business complexity, and it also fared poorly in the market complexity. These particular aspects emerged as the primary obstacles curbing innovation and impeding the growth of a knowledge-based economy within Iran. Conversely, Iran demonstrated considerable strengths in terms of human and research capital. To elaborate, the country excels in areas such as the generation of knowledge, the development of inventive products, and the training of a skilled human workforce. These facets collectively underscored Iran's prowess within the knowledge-based sector. However, a distinct picture emerges when assessing the limitations. Institutional factors, the expansion of businesses, the progress of markets, and the development of essential infrastructure were identified as the pivotal bottlenecks constraining the advancement of an innovation-driven economy. In essence, while Iran possesses commendable strengths in its knowledge-oriented endeavors, it grapples with systemic challenges in fostering an environment conducive to broader innovation and economic growth.ConclusionsBased on the study findings, it is evident that the political, economic, and legislative institutions have thus far been unable to establish a consistent and conducive environment for the advancement of innovation and the growth of knowledge-based enterprises. Consequently, rather than relying solely on optimistic aspirations and anticipating miraculous outcomes from innovation and creativity, it becomes imperative for the nation to prioritize a thorough reassessment, adjustment, and modernization of these institutions in alignment with effective global paradigms.Keywords: Institutions, Human Capital, Market Complexity, Business Complexity
-
با توجه به محدودیت منابع آب سطحی و بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی، سفره های آب زیرزمینی در بسیاری از دشت های ایران وضعیت نامطلوبی دارند. یکی از این دشت های بحرانی، دشت دهگلان است که علی رغم تعیین حریم ممنوعه، همچنان با بحران کم آبی مواجه است. بنابراین، در این پژوهش به بررسی اثر سیاست های انگیزشی مالیات و یارانه برای هر مترمکعب آب آبیاری اضافه یا صرفه جویی شده بر تغییرات الگوی کشت، در سه سناریوی 10، 20 و 30 درصد افزایش قیمت سایه ای آب (714 تومان) در سال 1402 پرداخته شده است. داده های مورد نیاز از طریق مراجعه به شرکت آب منطقه ای استان کردستان، سازمان جهاد کشاورزی و سامانه نیاز آبی کشور برای هفت محصول عمده شامل گندم، جو، ذرت علوفه ای، سیب زمینی، خیار، یونجه و کلزا در دشت دهگلان جمع آوری شد. سپس با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی اثباتی، داده ها تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اعمال سیاست های مالیات و یارانه، الگوی کشت را به سمت محصولات کم آب بر مانند جو، گندم و کلزا سوق می دهد. همچنین مشخص شد، این سیاست ها باعث کاهش مصرف آب و بازده ناخالص مزرعه می شوند. این یافته ها نشان می دهد، سیاست های انگیزشی ذکرشده می تواند ابزار موثری برای مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی باشد. لازم است در کنار این سیاست ها، راهکارهای جایگزین مانند استفاده از روش های نوین آبیاری نیز مدنظر قرار گیرد تا از تاثیرات منفی بر درآمد کشاورزان جلوگیری شود.
کلید واژگان: برنامه ریزی ریاضی اثباتی, الگوی کشت, آب زیرزمینی, دشت دهگلانDue to the limitation of surface water resources and excessive exploitation of underground water, the underground water table in many plains of Iran is in an unfavorable condition. One of these critical plains is the Dehgolan Plain, which is still facing a water shortage crisis despite its designation as a prohibited area. Therefore, in this research, the effect of tax and subsidy incentive policies for each added or saved cubic meter of water consumption on the changes in the cultivation pattern has been investigated in three scenarios of 10, 20, and 30 percent increase in the shadow price of water (714 Tomans) in 2023. The required data were collected by referring to Kurdistan Regional Water Company, Agricultural Jihad Organization, and the country's water demand system for seven major crops including Wheat, Barley, Forage corn, Potato, Cucumber, Alfalfa, and Rapeseed in Dehgolan plain. Then, the data were analyzed using the positive mathematical programming (PMP) model. The results showed that the application of tax and subsidy policies pushes the cropping pattern towards low-water-absorbing crops such as barley, wheat, and canola. It was also found that these policies reduce water consumption and gross farm yield. These findings show that the mentioned incentive policies can be an effective tool for managing water consumption in the agricultural sector. Of course, it is necessary to consider alternative solutions such as the use of new irrigation methods in addition to these policies to prevent negative effects on farmers' income.
Keywords: Positive Mathematical Programming, Cropping Pattern, Underground Water, Dehgolan Plain -
امروزه، استانداردها در جهان یکی از مهم ترین معیارهای توسعه یافتگی در مبادلات اقتصادی و صنایع غذایی و یکی از عوامل توسعه کشاورزی به شمار می آیند. بیشترین تعداد استانداردهای ملی، که در سازمان ملی استاندارد ایران از بدو تاسیس تاکنون تدوین شده است، استانداردهای مرتبط با کشاورزی است. بر همین اساس مطالعه حاضر به شناسایی موانع گسترش استاندارد سازی محصولات کشاورزی ار دیدگاه کارشناسان می پردازد. جامعه آماری عبارت از کلیه کارشناسان ادارات کل استاندارد، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی، کارشناسان و اعضای هیات علمی و کارشناسان با تخصص های مرتبط دانشگاه های علوم پزشکی، کردستان و دانشگاه آزاد واحد سنندج است. داده ها از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردید. به دلیل محدودیت تعداد جامعه آماری (بالغ بر300 نفر) از روش تمام شماری استفاده گردید. تحلیل عاملی اکتشافی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملی موانع به هفت عامل پنهان تقسیم بندی و با توجه به ماهیت متغیرهای سازنده هر عامل نامگذاری شدند. این عوامل شامل موانع دانشی، نگرشی، اقتصادی، ساختاری و سازمانی ، موانع مربوط به بخش خصوصی و رسانه های جمعی، تجارت و بازاریابی و موانع محیطی، که در مجموع 029/55 درصد از کل واریانس را تبیین می کنند. موانع ساختاری و سازمانی به عنوان مهم ترین موانع معرفی شدند. بر اساس نتایج، برنامه ریزی، بسترسازی، ایجاد انگیزه و تسهیل گری، و حمایت و پشتیبانی دولت در امر خصوصی سازی استانداردها در بخش کشاوزی راه کارهایی است که قابل پیشنهاد است.
کلید واژگان: استاندارد, محصولات کشاورزی, تحلیل عاملی اکتشافی, موانع استانداردسازیNowadays, standards in the world become as one the most important criteria in economic exchange as well as food industrial respect to development issues and it takes into account in agricultural development. The most Iran’s national standards provided from beginning are related to agricultural standards. The current study attempted to determine factors causes against standardizing of agricultural crops in Kurdistan province. The statistical population of the study are whole experts employed in all governmental offices such as standard, natural resources, Agri-Jehad organization, medicinal university’s deputy of food and medicine, faculty members which their filed are related to the study case in all universities like university of Kurdistan, medicinal and Sanandaj Islamic Azad University that all are about 300 people. Data were collected through interview and filling questionnaire by census method. The exploratory factor analysis were used to analyze data. The results of factor analysis divided all the barriers into 7 factors, which they are named address to their variables nature that formed them. These are knowledge, attitude, economic, structural-organizational, barriers related to private sector and mass media, trade and marketing as well as environmental barriers which could explained 55.029 percent of total variance. The results showed that, success of standardization in agriculture need more attention and without having a planned strategy based on its characteristics cannot take place. The structural and organizational were introduce as the most important barriers. We may recommend planning, bedding, incentive and facilitating, governmental support and patronage subject to privatization of standards in agricultural sector.
Keywords: standard, Agricultural crops. exploratory factor analysis, Standardization barriers -
مقدمه و هدف
افزایش انتشار گازهای گلخانه ای و تغییرات اقلیمی در سالیان اخیر به گسترش خشکسالی های پیاپی و آسیب پذیری بیش تر تولید محصولات کشاورزی منجر شده است. در استان همدان، گرما و خشکی بیش تر ناشی از تغییرات اقلیم و انتشار گازهای گلخانه ای موجب تبخیر بیش تر آب و افزایش نیاز آبی محصولات شده و در نتیجه ناپایداری و آسیب پذیری تولید محصولات کشاورزی را افزایش داده است. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر متغیرهای انتشار دی اکسید کربن، دما، میانگین بارش، آب مصرفی، تغییرات تکنولوژی و سایر متغیرهای مهم موثر بر تولید گندم به عنوان یکی از محصولات اصلی و استراتژیک استان همدان است، تا از این راه ارتباط متغیرهای موثر بر و متاثر از تغییرات اقلیمی با مقدار تولید این محصول برآورد و تجزیه و تحلیل شود.
مواد و روش هابرای این منظور، یک الگوی اقتصاد سنجی خودتوضیح با وقفه های توزیعی (ARDL) با استفاده از داده های سری زمانی سال های 1356 تا 1396 بمنظور بررسی آثار کوتاه مدت و بلندمدت متغیرهای اقلیمی و تکنیکی بر تغییرات تولید گندم در استان همدان، تدوین و برآورد شد.
یافته هانتایج نشان داد که هرچند با افزایش سطح انتشار دی اکسید کربن، سطح تولید گندم در استان همدان با کاهش مواجه می شود، اما این کاهش در دوره مورد بررسی محسوس و معنی دار نبوده است. هم چنین، نتایج برآورد الگو حاکی از آن است که متغیر اقلیمی تغییرات بارش بر تولید گندم در استان همدان تاثیر گذار بوده، اما متغیرهای تغییرات دمایی و تکنولوژیکی بر تولید گندم استان همدان تاثیر معنی داری نداشته اند.
بحث و نتیجه گیریاز نتایج بالا می توان استناط کرد که اثر منفی انتشار گازهای گلخانه ای بر تولید گندم در استان همدان شروع شده است، باوجود این هنوز این تاثیر منفی بزرگ و معنی دار نیست. هم چنین، نتایج الگوی تصحیح خطا نشان داد که هر نوع شوک منفی برای تولید گندم در کوتاه مدت با استفاده از سطح زیر کشت، کود و مهم تر از همه اعتبارات کشاورزی تنظیم شده و تغییرات عوامل آب و اعتبارات کشاورزی در سال های گذشته، باعث تشدید شوک های منفی و کاهش اثرات شوک های مثبت شده است.
کلید واژگان: انتشار گازهای گلخانه ای, تغییر اقلیم, تولید گندم, همدان, ARDL, ECMIntroductionThe increase in greenhouse gas emissions and climate change in recent years has led to frequent droughts and increased vulnerability in agricultural production. In Hamedan province, heat and dryness resulting from climate change and greenhouse gas emissions have increased the evaporation of water and the water requirements of crops, leading to instability and vulnerability in agricultural production. The aim of this study is to investigate the impact of variables such as carbon dioxide emissions, temperature, average precipitation, water consumption, technological changes, and other important variables on wheat production as one of the main strategic products in Hamedan province. This will help estimate and analyze the relationship between the variables affecting and affected by climate change and the level of wheat production.
Materials and MethodsTo this end, an autoregressive distributed lag (ARDL) econometric model was developed and estimated using time series data from 1977 to 2017 to examine the short- and long-term effects of climatic and technical variables on changes in wheat production in Hamedan province.
FindingsThe results showed that although increasing carbon dioxide emissions reduce wheat production in Hamedan province, this reduction was not significant during the period under study. The estimation results also indicated that the climate variable of changes in precipitation had a significant effect on wheat production in Hamedan province, but changes in temperature and technological variables did not have a significant effect on wheat production.
ConclusionIt can be inferred from these results that the negative effect of greenhouse gas emissions on wheat production in Hamedan province has begun, but this negative effect is not yet significant. The error correction model results also showed that any negative shock to wheat production in the short term is managed through adjusting the level of cultivation, fertilizer, and, most importantly, agricultural credits, and that changes in water and agricultural credits exacerbate negative shocks and reduce the responsiveness of wheat production to these shocks.
Keywords: Bank Credits, Total Factor Productivity, panel data -
فراگیری ویروس کووید 19 همه جهان و همه بخش های اقتصادی را درگیر کرده است. بخش کشاورزی نیز از ابعاد مختلف تحت تاثیر این موضوع قرار گرفته است. صنعت مرغداری گوشتی بزرگترین صنعت استان کردستان است که از جهت های گوناگون مانند تامین نهاده ها، تغییر پذیری های عرضه و تقاضا تحت تاثیر این فراگیری قرارگرفته است. هدف این پژوهش، بررسی، ارزیابی و مقایسه تولید، عملکرد و کارایی اقتصادی مزرعه های پروش مرغ گوشتی پیش و پس از فراگیری کرونا در شهرستان سنندج استان کردستان بود. داده های لازم از طریق پرسشنامه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده به دست آمد. داده های گردآوری شده مربوط به دو دوره پرورش در پاییز 1398 پیش از فراگیری و در پاییز 1399 پس از فراگیری می باشند. معیارهای کارایی با استفاده از الگوی تحلیل پوششی محاسبه و تفاوت میانگین ها با استفاده از آزمون t زوجی میانگین ها مقایسه شد. یافته ها نشان داد در دوره پس از فراگیری، نسبت به دوره پیش از شیوع ویروس کووید 19، میزان جوجه ریزی مزرعه ها تفاوت قابل توجهی نداشت؛ در مزرعه های کوچک و متوسط کاهش اندکی در تولید مشاهده شد؛ با اینحال مزرعه های بزرگ افزایش تولید داشتند. در همین حال، سن کشتار و ضریب تبدیل دان به گوشت افزایش نشان دادند. همچنین، فراگیری بر کارایی فنی مزرعه ها تاثیر معنی داری نداشته است، اما کارایی تخصیصی و اقتصادی را به نحو معنی داری تحت تاثیر قرار داده و موجب کاهش این کارایی ها شده است. از این رو، به عنوان یک پیشنهاد سیاستی، ضرورت دارد مالکان و مدیران فنی مزرعه های مرغ گوشتی در چنین شرایط بحرانی توجه ویژه ای به مسئله های مدیریتی و اقتصادی از طریق زمان بندی فعالیت ها داشته باشند به گونه ای که تا حد امکان از گسترش پیامدهای این آسیب بکاهند.
کلید واژگان: استان کردستان, تحلیل پوششی, کووید 19, کارایی اقتصادی, صنعت مرغداریIntroductionThe Covid-19 virus pandemic has affected the entire world and all economic sectors. The agricultural sector has been affected by this crisis from various dimensions, too. The broiler industry is the largest industry in Kurdistan province, which has been affected by this pandemic in various ways, such as supply chain of inputs, changes in supply and demand structures. The broiler industry of Kurdistan province has directly and indirectly created employment for about 14,000 people. Kurdistan province has more than 750 active broiler farms, which use about 15 million broiler chicken pieces in each period and 60 million pieces per year. Kurdistan province produces about 4% of the country's chicken meat. This study aims to investigate and estimate the implications of the Corona pandemic on production, performance and economic efficiency of broiler farms in Sanandaj township, Kurdistan province, Iran.
Materials and MethodeProduction and performance criteria were extracted from summarizing and comparing data in Excel software. To estimate the efficiency criteria by data envelopment analysis model, DEAP software was used; and in order to evaluate the difference between the means, the matched-pairs t-test was conducted in SPSS software. Necessary data were obtained through a simple random sampling method. The collected data were related to two breeding periods in autumn 2019 before the pandemic, and autumn 2020 after the pandemic. All production, performance and efficiency measures calculated and compared in pre-pandemic and post-pandemic periods.
Results and discussionThe results showed that the total number of day-old chicks in pre-pandemic and post-pandemic periods was not significantly different. Total production of small and medium farms decreased slightly in the post-pandemic period; whilst total production in large farms, due to the increase in weight of chickens, not only did not decrease but also increased significantly. The grain-to-chicken conversion ratio increased on all farms, so that more grain was used to produce one kilogram of chicken, in the post-pandemic period. The reason for this could probably be the irregularity in the sales process and the increase in the number of storage days. The age of slaughter increased in all farms in the post-pandemic period, significantly. Due to the increase in slaughter age, the average weight of chickens at slaughter also increased significantly. Furthermore, the percentage of losses in all farms showed a significant increase. Regarding efficiency, no significant difference was found in the average technical efficiency of broiler farms before and after the corona outbreak. Nevertheless, the difference between the average allocation and economic efficiency of the farms in the pre-pandemic and post-pandemic periods were significant; In all three capacity groups, there was a significant decrease in both allocation efficiency and economic efficiency in the post-pandemic period.
Keywords: Kurdistan Province, Data Envelop Analysis, COVID-19, Economic Efficiency, Broiler industry -
کشاورزی یکی از بخش های مسیول برای تامین مواد غذایی کافی و کمک به امنیت غذایی کشورها است. با این وجود، این مسیولیت به دلیل رشد سریع جمعیت و افزایش تقاضا برای غذا، روز به روز سخت تر و چالش برانگیزتر می شود. پیامد این چالش، بهره برداری بی رویه از منابع طبیعی و تخریب محیط زیست است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ساختار هزینه، صرفه جویی حاصل از مقیاس و کشش های قیمتی و جانشینی نهاده ها برای محصولات عمده کشاورزی در مزارع دشت قروه- دهگلان در استان کردستان با استفاده از الگوی تابع هزینه ترانسلوگ باشد. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنانه و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در سال زراعی 97-1396 به دست آمد. نتایج نشان داد که سهم نهاده آب به طور متوسط در هزینه تولید محصولات مورد بررسی 12 درصد است. همچنین نتایج نشان داد کشش های خود قیمتی معمولی تقاضا برای نهاده های تولید منفی و کوچکتر از یک هستند. باوجو این، نتایج کشش های خود قیمتی آلن- اوزاوا نشان داد که تقاضا برای نهاده ها و بخصوص آب کشاورزی می تواند کشش پذیر باشد. کشش خود قیمتی معمولی و آلن-اوزاوا برای نهاده آب به ترتیب 76/0- و 7/6- به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که مزارع گندم، گوجه فرنگی، جو و یونجه در منطقه مورد مطالعه از صرفه حاصل از مقیاس برخوردار هستند، در حالی که مزارع سیب زمینی، خیار و چغندرقند با عدم صرفه حاصل از مقیاس مواجه هستند.
Agriculture is one of the responsible sectors for adequate food production and contribution to food security. However, due to the rapid population growth and increasing demand for food, this responsibility is becoming more and more challenging. The consequence of this challenge is the excessive exploitation of natural resources and destruction of the environment. This study aimed to investigate the cost structure, economies of scale, and inputs elasticities for the major farm crops of the Qorveh-Dehgolan Plain, in Kurdistan Province, through a translog cost function. The needed data were collected through a multi-stage cluster sampling survey in the 2017-2018 cropping year. The results showed that the average share of water input in the total production cost of the studied products was 12%. Results also showed that all ordinary own-price elasticities of demand for inputs were negative and smaller than one. However, the results of Allen-Uzawa's own price elasticities showed that demands for inputs could be elastic. Ordinary and Allen-Uzawa own price elasticity of water input were -0.76 and -6.7, respectively. The results also showed that wheat, tomato, barley, and alfalfa farms in the area under study were facing economies of scale, on average, while potato, cucumbers, and sugar-beet farms were facing diseconomies of scale.
Keywords: Allen-Uzawa own price elasticity, Cost function, Cost elasticity, Environmental sustainability, Seemingly unrelated regression -
در سال های اخیر، برداشت های بی رویه آب به منظور تولید محصولات کشاورزی از سطح آب های زیرزمینی دشت دهگلان استان کردستان به شدت کاسته و این منبع حیاتی را با خطر جدی مواجه کرده است. مطالعه حاضر اثرات سیاست کاهش عرضه آب بر الگوی کشت محصولات، درآمد کشاورزان و میزان برداشت از آب های زیرزمینی دشت دهگلان را مورد بررسی قرار داد. بدین منظور، یک مدل برنامه ریزی ریاضی اثباتی (PMP) با رهیافت حداکثر آنتروپی (ME) مدلسازی و برآورد شد. داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای از طریق تکمیل 96 پرسشنامه توسط بهره برداران آب های زیرزمینی منطقه در سال زراعی 95-1394 به دست آمد. نتایج نشان داد که با اعمال سیاست کاهش عرضه آب آبیاری، الگوی کشت به شدت تاثیر پذیرفته و به سمت محصولاتی مانند پیاز، سیب زمینی و خیار سوق یافته است؛ همچنین، در سناریوهای اول تا سوم، بازده ناخالص کل به ترتیب 98/4، 96/9 و 94/14 درصد کاهش و بازده اقتصادی آب کشاورزی بهترتیب 65/5، 64/12 و 63/21 درصد افزایش خواهد یافت. در مجموع، با توجه به نتایج تحقیق، راهبرد اعمال محدودیت عرضه آب در کنار تغییر الگوی کشت می تواند به گونه ای موثر برداشت آب را کاهش دهد و به حفظ و پایداری منابع آب زیرزمینی در دشت دهگلان کمک کند.
کلید واژگان: عرضه آب, الگوی کشت, برنامه ریزی ریاضی اثباتی, دهگلان (دشت), کردستان (استان)Over recent years, unconventional extraction of irrigation water for producing agricultural products has decreased the level of groundwater in Dehgolan Plain of Kurdistan province in Iran, putting this vital resource at serious risk. This study aimed at investigating the effects of restrictive water supply policy on cropping patterns, farmers' incomes and the amount of water extraction from groundwater aquifer of Dehgolan Plain. For this purpose, a positive mathematical programming (PMP) model along with a maximum entropy (ME) model was developed and estimated. The required data was obtained in a two-stage cluster sampling method through completing 96 questionnaires from farmers in the villages of the region for the 2015-2016 farming year. The results showed that the irrigation water reduction policies had a great impact on the cultivation pattern and led farmers to products with more economic efficiency in water use. Furthermore, as a result of this policy, the gross margins in the first to third scenarios will decrease by 4.94, 9.96 and 14.94 percent, respectively, and the economic return on irrigation water will increase by 5.65, 12.64 and 21.63 percent, respectively. In conclusion, according to the results of this study, the strategy of restricting water supply along with the changes in cultivation pattern might effectively reduce water extraction and contribute to maintain and sustain the groundwater resources of the Dehgolan Plain.
Keywords: water supply, Cropping pattern, Positive Mathematical Programming (PMP), Dehgolan (Plain) -
با توجه به اهمیت مدیریت منابع آب های زیرزمینی، مطالعه حاضر درصدد است با برآورد میزان تقاضا برای آب کشاورزی در شرایط الگوها و سیاست-های مختلف در محدوده دشت بهار استان همدان، میزان تاثیرگذاری این الگوها بر میزان برداشت و در نتیجه پایداری برداشت آب از سفره های زیرزمینی را مورد بررسی و مقایسه قرار دهد. برای این منظور از تابع تقاضای مشتق شده از تابع هزینه محصولات کشاورزی استفاده شد. داده های لازم به صورت پیمایشی و با استفاده مصاحبه و تکمیل پرسشنامه در قالب روش نمونه گیری چند مرحله ای طبقه بندی شده جمع آوری شدند. نتایج نشان داد هم اکنون که شرایط دخالت دولت و کنترل قانونی برقرار است میزان برداشت به ازای هر هکتار برابر با 15855 مترمکعب است که می توان آن را برداشت بی رویه در نظر گرفت. نتایج میزان برداشت در شرایط الگوی مشارکت کامل بهره برداران در کنترل برداشت از آب های زیرزمینی یا حالت اعطای حق مدیریت به گروه های آب بران، معادل 746/9182 مترمکعب به ازای هر هکتار محاسبه شد که در میان الگوهای مورد بررسی بهترین گزینه در کاهش مصرف و حفظ پایداری آب های زیرزمینی به شمار می آید.کلید واژگان: تابع هزینه, تقاضای مشتق شده, آب کشاورزیConsidering the importance of groundwater resources, this study aims to estimate and compare the amount of demand for irrigation water and sustainability of ground water resource, in Bahar-Hamadan plain, under alternative policies and models of exploitation. For this purpose, the water demand function driven from a crop cost function, developed and estimated. The needed data collected from a survey through multi-stage classified sampling method. Results showed that in current condition or government intervention and legal control, the amount of water extracting equals 15855 m3 per hectare. This level of extracting is high and non-sustainable. In contrast, the amount of water extraction for perfect participation by water users in exploitation model, estimated to be equal 9182 m3 per hectare; which could be considered as the best alternative model for decreasing water use and reaching the sustainable allocation of water.Keywords: Cost function, Derived Demand, Irrigation water
-
پایداری و مدیریت منابع آب در سازمان دهی مناسب مدیریت تقاضا و تنظیم الگوی مصرف به صورت پایدار حائز اهمیت است و از راهکارهای تعدیل اتلاف منابع آبی است. در این مطالعه با استفاده از مدل برنامه ریزی کسری چندهدفه برمبنای میزان آب مصرفی، الگوی بهینه کشت در راستای ارتقای مصرف منابع آب در بخش کشاورزی شهرستان دهگلان تهیه شد. به این منظور داده های 110 پرسشنامه تکمیل شده به وسیله بهره برداران در سطح دشت دهگلان و اطلاعات و داده های سازمان جهاد کشاورزی مورداستفاده قرار گرفتند. الگوی بهینه کشت در سه سناریوی مختلف شامل افزایش قیمت محصولات استراتژیک، وجود محصولات استراتژیک و استفاده از کل زمین موجود، برای سه مزرعه نمونه به صورت: کم تر از 10 هکتار، بین 10 تا 20 هکتار و بیش تر از 20 هکتار محاسبه شد. نتایج نشان داد گندم دیم، سیب زمینی، خیار و یونجه محصولات اصلی در الگوی کشت برای هر سه گروه مزارع می باشند. سیاست افزایش قیمت محصولات استراتژیک روی درآمد کشاورزان تاثیر مثبت داشته و استفاده از آن همراه باسیاست استفاده از کل زمین موجود تاثیر بیش تری در پایداری منابع آب دارد.کلید واژگان: الگوی کشت, برنامه ریزی کسری, دشت دهگلان, مدیریت منابع آبSustainability and water resources management is an important issue. Therefore, appropriate organization management of demand and regulating consumption patterns may build sustainable solutions for moderated in water resources dissipation. By having a proper planning respect to the utilization pattern of land (i.e. the optimal cropping pattern) we may manage the demand for water. The current study attempted to design cropping pattern, for the purpose of increasing the productivity of water resources in agricultural sector of Dehgolan County and apply respect to virtual water. The necessary data collected from 110 farms through simple random sampling and to find the cost of cultivation the statistical year book of agricultural organization used. The optimal cropping patterns were determined in three different scenarios such as increasing agricultural strategic crops price policy, with existence of strategic crops and use of total area under cultivation for the sample farms including Less than 10 hectares, between 10 to 20 hectares and more than 20 hectares. The result showed that, Wheat, potato, cucumber and alfalfa crops are main products in the cropping pattern for three groups of fields and according to the results of three concerns scenarios, the application of increasing price policy strategy had positive impact on the farmer's income and use of this policy along the policy use of available total land was more effective in the sustainability of water resources.Keywords: Fractional programming, Cropping pattern, water resources managment, Plain Dehgolan
-
مطالعه ی حاضر به منظور مقایسه نتایج حاصل از دو روش ارزش گذاری، جهت قیمت گذاری زمین کشاورزی بخش مرکزی شهرستان سنندج صورت گرفت. داده های این مطالعه از طریق تکمیل پرسشنامه و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده به دست آمد. این داده ها شامل 124 نمونه زمین کشاورزی معامله شده که طی مدت یک سال (از اول پاییز 92 تا آخر تابستان 93) خرید و فروش شده بودند، می شوند. نتایج نشان داد که مدل هدانیک برآورد شده از روش اقتصادسنجی فضایی از لحاظ خوبی برازش، درصد معنی داری ضرایب و همچنین توضیح دهندگی اثر متغیرهای موجود در مدل، نسبت به روش اقتصادسنجی ساده بسیار کاراتر و بهتر می باشد. همچنین اثر متغیر وابسته فضایی در مدل هدانیک فضایی روی قیمت زمین کشاورزی کاملا معنی دار و مثبت می باشد. در ادامه پیشنهاد می شود که پژوهشگران مدل اقتصادسنجی فضایی را در برآورد مدل هدانیک قیمت زمین کشاورزی برای مناطق مختلف استفاده کنند.
کلید واژگان: اقتصادسنجی فضایی, ارزش گذاری هدانیک, زمین کشاورزی, شهرستان سنندجThis study aims to determine the most effective estimate of hedonic model for pricing agricultural land in Sanandaj Central Township. The necessary data obtained through completing 124 questionnaires and applying a classified random sampling method. The results showed that the estimation made by spatial econometric method in terms of R square and percentage of significant coefficients was more accurate. Furthermore، the effect of spatial dependent variable on land price was positive and significant. Finally، it is recommended to utilize spatial econometric model for hedonic valuation of agricultural land.Keywords: Spatial econometric, Hedonic valuation, agricultural land, Sanandaj -
تقاضا برای مصرف پروتئین در کشورهای در حال توسعه به دلیل بهبود سطح درآمد و تغذیه، به شدت افزایش پیدا می کند. صنعت پرورش مرغ گوشتی در تامین پروتئین نقش به سزایی دارد، به همین جهت شناخت ساختار هزینه تولید آن در تمام مناطق، برای برنامه ریزی بهتر و بهره برداری بیشتر از پتانسلهای موجود اهمیت زیادی دارد. در این مطالعه ساختار هزینه واحدهای پرورش مرغ گوشتی، با استفاده از تابع هزینه مورد بررسی قرار گرفت. داده های مورد استفاده از 68 واحد تولیدی در استان کردستان به روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که بیشترین سهم هزینه مربوط به دان است. در مورد کلیه نهاده ها، تقاضا برای نهاده بی کشش است. برآورد معیار بازدهی نسبت به مقیاس بیانگر آن است که بازدهی نسبت به مقیاس در بین واحدهای تولیدی مورد مطالعه صعودی است؛ لذا لازم است در توسعه واحدهای آتی این صنعت در استان کردستان روی مقیاسهای بالاتر تولید تاکید شود. همچنین باتوجه به سهم بسیار بالای هزینه دان در هزینه های تولید، که بخش عمده آن وارداتی است، برای توسعه این صنعت لازم است تولید داخلی عناصر تشکیل دهنده دان در استان در اولویت قرار داده شود.
کلید واژگان: تابع هزینه, بازدهی نسبت به مقیاس, مرغ گوشتی, استان کردستان -
محصولات زراعی در کشاورزی استان کردستان، سهم بزرگ و تعیین کننده ای دارند، از این رو مطالعه جنبه های اقتصادی این محصولات به ویژه در ارتباط با توان تجاری و رقابتی آن ها در بازارهای جهانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی و ارزیابی توانمندی های استان کردستان در تولید و تجارت محصولات زراعی منتخب (شامل گندم آبی، گندم دیم، جوآبی، جو دیم، ذرت، لوبیا، نخود آبی، نخود دیم، سیب زمینی و گوجه-فرنگی) با استفاده از معیار مزیت نسبی است. برای این منظور از شاخص نسبت هزینه به منفعت اجتماعی (SCB) استفاده گردید. نتایج مطالعه نشان داد محصولات گندم آبی، جوآبی، ذرت، سیب زمینی و گوجه فرنگی در سال-های زراعی 81-1380 و 82-1381 در هردو سال و محصول نخود دیم تنها در سال زراعی 82-1381 دارای مزیت نسبی و بقیه محصولات فاقد مزیت نسبی بوده اند. در بین محصولات دارای مزیت نسبی، سیب زمینی دارای بالاترین میزان مزیت نسبی بود. به عبارت دیگر، از نظر قدرت رقابت در بازار جهانی، این محصول بیش ترین توانمندی را دارد. بعد از سیب زمینی، گوجه فرنگی، ذرت، گندم آبی و جو آبی در رده های بعدی توانمندی قرار گرفتند.
کلید واژگان: استان کردستان, محصولات زراعی, مزیت نسبیFarm crops have a crucial role in the agriculture of Kurdistan province. Consequently, studying economic aspects of these crops is of special importance. This study aimed to determine economic potentials of Kurdistan province in farm crops (irrigated wheat, dry land wheat, irrigated barley, dry land barley, corn, beans, irrigated pea, dry land pea, potatos and tomatos) production and trade. For this purpose, the Social Cost Benefit (SCB) criterion was applied. Findings for 2001-2 and 2002-3 farming year indicated that irrigated wheat, irrigated barley, corn, irrigated pea, potatos, and tomatos had comparative advantages in both years by SCB criteria. Dry land pea had comparative advantages only in 2002-3 farming year. According to the comparative advantages ranking by SCB, potato is most profitable crop in the international trading point of views for Kurdistan province. After potatos, tomatos, corn, irrigated wheat and irrigated barley were also found important. -
محصول توت فرنگی به عنوان یکی از محصولات اصلی باغی استان کردستان از دست کم دو دهه ی قبل همواره مورد توجه تولید کنندگان محصولات باغی استان و سیاست گزاران استان و کشور قرار گرفته است. مقاله ی کنونی به بررسی مسایل و مشکلات بازاررسانی محصول توت فرنگی در دو دهه ی 70 و 80 می پردازد و در سه مقطع زمانی 75، 78 و 1385 براساس روش نمونه گیری سیستماتیک به ترتیب بر 112، 243 و 80 نمونه انتخاب و از طریق تکمیل پرسش نامه داده های لازم گردآوری شده است. نتایج داده ها نشان می دهد که حاشیه ی خرده فروشی در سال های مطالعه (1375، 1378 و 1385) به ترتیب 480، 562، 8 و 1940 ریال (محصول درجه یک) و 2270 ریال (محصول درجه 2)، حاشیه ی عمده 440، 25/998، 1000 ریال (محصول درجه یک) و 1410 ریال (محصول درجه 2) و حاشیه ی کلی بازار 920، 1561، 2940 (محصول درجه 1) و 3220 (محصول درجه 2) بوده است. درصد هزینه ی بازاریابی برای سه دوره ی مطالعه به ترتیب بالغ بر 5/53، 5/43 و 2/37 (محصول درجه 1) و 41/50 (محصول درجه 2) بوده است. تابع ضایعات برآورد شده نشان می دهد که متغیرهای فاصله از زمان برداشت، وزن جعبه، فاصله از میدان بار و مدت زمان ماندن محصول در واحد فروش بر میزان ضایعات اثر مستقیم و معناداری داشته اند. میزان ضایعات برآورد شده در سال 1375 بالغ بر 16.89 درصد و برای سال 1378 بالغ بر 19 درصد برآورد شده است. تغییر شیوه ی بسته بندی براساس داده های سال 1375 و 1378 نشان می دهد که طرح یاد شده دارای توجیه اقتصادی است و براساس نتایج به دست آمده از توابع ضایعات محصول توت فرنگی برای سال های گفته شده، در صورت اجرای آن به وسیله ی بهره برداران سود واحدها به طور قابل ملاحظه ای افزایش خواهد یافت. افزایش سود براساس داده های سال های یاد شده به ترتیب بالغ بر 2104062 هزار ریال و 7810062 هزار ریال برآورد شده است.
کلید واژگان: استان کردستان, توت فرنگی, حاشیه ی بازاریابی, تابع ضایعاتThis study attempted to investigate the marketing problems of strawberry as a major horticulture crop in the Kurdistan province during last two decades. During three time period 1996, 1999 and 2006 and based on the systematic sampling method 112, 243 and 80 sample were collected.The results showed that retailer market margin for the concern studies for the years 1996, 1999 and 2006 were Iran's Rls. 480, 562.8 and 1940 (for the first class type) and 2270 (for the second class type) respectively. The marketing cost percentages for the same period calculated and were equal to 53.5 per cent, 43.5 per cent and 37.2 per cent (I case of first class type) and 50.41 per cent (in the case of second class type). The wholesaler market margin were Rls. 440, 998.25 and (1000 and 1410) in that order, and total market margins were Rls, 920, 1561 and (2940 and 3220) in that order. The waste function estimated and results showed that the variables such as time distance of first harvesting, box weight, Distance from wholesaler market and total time remaining in the retailer shop had direct and significant effect on wastage amount. Total wasted strawberry for the year 1996 and 1999 estimated about 16.89 and 19 percent of total production.The change of current packing for both periods studied and result showed that, it is economically impressionable and in the case of acceptance by the farmers, it may increase their profits about Rls, 2104062000 and Rls, 810062000 respectively. -
با توجه به نقش اساسی بخش کشاورزی در اقتصاد ایران، بررسی عوامل موثر بر رشد این بخش و تاثیر این بخش بر رشد عمومی اقتصاد از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین منظور مطالعه حاضر در چارچوب الگوی تحلیل مسیر انجام گرفته است.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که ارزش افزوده بخش خدمات، سرمایه گذاری بخش خصوصی در کشاورزی، سرمایه گذاری دولت در کشاورزی، ارزش افزوده بخش نفت و گسترش فناوری دارای اثر مثبت و معنی دار، و رابطه مبادله یا نسبت شاخص قیمت محصولات کشاورزی به شاخص قیمت کل اثر منفی و معنی دار بر ارزش افزوده بخش کشاورزی داشته است. همچنین ارزش افزوده بخش کشاورزی دارای بیشترین اثر مثبت بر ارزش افزوده کل بوده است.
کلید واژگان: رشد اقتصادی در ایران, رشد بخش کشاورزی, الگوی تحلیل مسیر
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.