به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

مرتضی یاری

  • رضا اسلامی*، حمیدرضا محسن زاده، مرتضی یاری
    زمینه و هدف

    بیماری حرکت یک پاسخ طبیعی و موقت در برابر محرک های حرکتی ناآشناست که باعث کاهش عملکرد در وظایفی پیچیده و با نیاز به توجه مداوم، می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین منتخب ورزشی بر بیماری حرکت در خلبانان و خدمه پرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران بود.

    روش ها: 

    در این مطالعه 20 دانشجوی رشته خلبانی دانشگاه نیرو هوایی شهید ستاری ارتش جمهوری اسلامی ایران با میانگین (سن 1/31±21/10 سال، قد 5/77±173/32 سانتی متر، وزن 8/23±70/27 کیلوگرم) به طور داوطلبانه پس از تکمیل پرسشنامه بیماری حرکت، بر اساس میانگین سن و نمرات آزمون صندلی بارانی، به دو گروه مساوی تمرین و کنترل (تعداد=10) تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت چهار هفته و هر هفته چهار جلسه، تمرینات ورزشی را اجرا کردند. پس آزمون بعد از گذشت 72 ساعت از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی در سطح معنی داری (0/05<p) تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها:

     پس از چهار هفته مداخله ورزشی، نتایج درون گروهی افزایش معناداری را در متغیر میزان تحمل بیماری حرکت تنها در گروه تمرینی نشان داد (0/001=P). همچنین نتایج بین گروهی نشان دهنده تفاوت معنی دار بین دو گروه تمرین و کنترل در مقادیر پس آزمون بود (037/0 =P).

    نتیجه گیری: 

    مطابق نتایج تحقیق حاضر، تمرینات ورزشی منتخب با تحریک سیستم بینایی-دهلیزی و وستیبولار، می تواند موجب افزایش معنا داری در تحمل بیماری حرکت در خلبانان شود. بنابراین بر اساس این یافته ها توصیه می گردد خلبانانی که حین پرواز دچار علایم بیماری حرکت می شوند با انجام مداخلات ورزشی پیشنهاد شده، به بهبود شرایط حاضر کمک کنند.

    کلید واژگان: بیماری حرکت, خلبان, ورزش, تمرینات ورزشی, سیستم وستیبولار
    Reza Eslami*, Hamidreza Mohsenzadeh, Morteza Yari
    Background and Aim

    Motion sickness is a natural and temporary response to unfamiliar motor stimuli which reduces performance in complex tasks that require constant attention. The aim of this research was to study the effect of a special exercise training period on motion sickness in the pilots and flight crews of the Army of the Islamic Republic of Iran.

    Methods

    In this study, 20 pilot students of Shahid Sattari Army Air Force of the Islamic Republic of Iran with an average (age of 21.10±1.31 years, weight of 70.27±8.23 kg, height of 173.32±5.77 cm) participated voluntarily. After completing the motion sickness questionnaire and based on the average age and scores of the rain seat test, they were divided into two equal training and control groups (n=10). The training group performed exercise training for four weeks (four sessions per week). The post-test was done after 72 hours from the last training session. The data were analyzed using SPSS version 24 software in two descriptive and inferential sections at a significant level (P<0.05).

    Results

    After four weeks of exercise intervention, the intragroup results showed a significant increase in the motion sickness tolerance variable only in the training group (P=0.001). Also, the intergroup results showed a significant difference between both training and control groups in the post-test (P=0.037).

    Conclusion

    According to the results, the special exercise training can cause a significant increase in motion sickness tolerance in pilots; by stimulating the visual-vestibular and vestibular systems. Therefore, based on these findings, it is recommended that the pilots who experience symptoms of motion sickness while flying, help to improve the current conditions by performing the suggested exercise interventions.

    Keywords: Motion Sickness, Pilot, Exercise, Exercise Training, Vestibular System
  • محمدباقر امیری، مرتضی یاری، فرامرز رنجبر، فرزاد محمدخانی*

    پیل سوختی همراه با شعله نوع جدیدی از پیل سوختی اکسید جامد است که با شعله سوخت غنی برای تولید توان ادغام شده است. در این مقاله از پیل سوختی اکسید جامد همراه با شعله برای تولید توان استفاده شده و مدلسازی این پیل در نرم افزار EES انجام گرفته است. مدل شامل معادلات بقای جرم، انرژی و واکنشهای شیمیایی و الکتروشیمیایی است. تحلیل پارامتری پیل سوختی نشان می دهد که با افزایش نسبت هم ارزی از 2/1 تا 8/2، بازده پیل سوختی از 21/4 تا 23/18 درصد تغییر می کند. در این مطالعه از چرخه برایتون فوق بحرانی کربن دی اکسید تراکم مجدد برای بازیابی گرمای خروجی پیل بهره برده شده است. برای بهینه سازی این چرخه گرمایی از پارامترهای نسبت فشار کمپرسور و کسر تقسیم جریان استفاده شده است که در نسبت فشار بهینه، بازده ها برای دماهای ورودی توربین 15/583، 15/823 و 15/923 کلوین به ترتیب 56/31، 95/47 و 69/52 درصد بدست آمده است. نتایج نشان می دهد که بازده چرخه ترکیبی بهبود یافته و برای 8/2  بازده از %23/18 به %95/26 رسیده است.

    کلید واژگان: پیل سوختی اکسید جامد, پیل سوختی همراه با شعله, متان, کربن دی اکسید فوق بحرانی, چرخه برایتون, بازیابی گرمای اتلافی
    M B. Amiri, M. Yari, F. Ranjbar, F. Mohammadkhani*

    The flame fuel cell is a new type of solid oxide fuel cell in which the solid oxide fuel cell is integrated with a rich fuel flame to generate power. In this paper, a flame-assisted solid oxide fuel cell is employed to generate power, and the cell is simulated in EES. The model includes the equations of mass, energy, and chemical and electrochemical reactions. Parametric analysis of the fuel cell shows that by increasing the equivalence ratio from 1.2 to 2.8, the fuel cell efficiency changes from 4.21% to 18.23%. In this study, the supercritical Brayton carbon dioxide cycle is used to recover the waste heat of the cell. To optimize this thermal cycle, the compressor pressure ratio and flow split fraction have been considered. In the optimal pressure ratio, efficiencies for turbine inlet temperatures of 583.15 K, 823.15 K and 923.15 K have been obtained as 31.56%, 47.95% and 52.69% for the pressure ratio parameter, respectively. The results reveal that the efficiency of the integrated cycle is improved and reached from 18.23% to 26.95% for Φ = 2.8

    Keywords: Solid oxide fuel cell, Flame-assisted fuel cell, Methane, Supercritical carbon dioxide, Brayton cycle, Waste heat recovery
  • محمدتقی شروانی تبار*، شهرام کاشانی اصل، سیما باهری اسلامی، مرتضی یاری

    در راستای بهینه سازی مصرف گاز، این تحقیق افزایش راندمان حرارتی آبگرمکن مخزن دار گازسوز را به صورت عددی بررسی می نماید. قرار دادن موانع مناسب در تنوره، از خروج سریع گازهای احتراقی جلوگیری نموده و با تغییر شکل خطوط و نوع جریان، مانع هدر رفتن انرژی گرمایی می گردد. فرآیند احتراق، فرآیندی زنجیره ای بوده و کامل شدن آن به تدریج و در طول مسیر تنوره اتفاق می افتد، تحلیل عددی احتراق و طراحی موانع جهت بررسی انتقال حرارت در درون تنوره به صورت همزمان انجام گرفت. برای این کار با استفاده از نرم افزار دینامیک سیالات محاسباتی فلوئنت، ضمن شبیه سازی احتراق، هندسه های مختلف پیشنهادی برای موانع موجود در تنوره بررسی شد و با تحلیل منحنی های توزیع دما و سرعت گازهای داغ در تنوره و نیز میزان افزایش انتقال حرارت خالص به مخزن آب، بهترین نوع موانع که سبب افزایش راندمان حرارتی آبگرمکن شد، از نظر هندسه، طراحی و نیز محل قرارگیری بهینه آن ها، انتخاب گردید. با بررسی کسر جرمی گونه ها، مشاهده شد که مقدار متان خیلی نزدیک به صفر می باشد و این بدان معنی است که کل متان تقریبا مصرف شده است. در نهایت، نتایج عددی با نتایج تجربی مقایسه و صحه گذاری گردید.

    کلید واژگان: راندمان حرارتی, آبگرمکن مخزن دار گازسوز, تنوره, شبیه سازی, موانع
    Mohammad Taghi Shervani Tabar *, Shahram Kashaniasl, Sima Baheri Islami, Morteza Yari

    In this research for the aim of optimizing the gas consumption, increasing the thermal efficiency of a household gas water heater has been investigated numerically. The optimal design and configuration of the baffles in the middle tube of the gas water heater prevents the quick exit of the exhaust gases and consequently increases the retention time of the hot gases inside the middle tube and reduces the wasting of their thermal energy. The combustion process in the gas water heater is a chain process and completing this process occurs along its path in the middle tube. Therefore for obtaining the maximum thermal efficiency, the numerical analysis of the combustion process and designing and configuration of the baffles inside the middle tube have been carried out and conducted simultaneously. The Ansys Fluent computational fluid dynamics code has been employed for the computational simulation of the combustion of the gas, the heat transfer from the contents of the middle tube into the water tank and distribution of the velocity of the exhaust gases along their path inside the middle tube and around the baffles. Computational simulation of the problem under investigation has been carried out by considering different geometries and configurations of the baffles along the path of the exhaust gases. Numerical results show that the mass fraction of the methane gas and the carbon dioxide in the exhaust gases is negligible and consequently all of the methane gas has been consumed. The numerical results have been verified by the experimental results.

    Keywords: Thermal Efficiency, Household Gas Water Heater, Middle Tube, Simulation, Baffles
  • پاسخ مقادیر سرمی TNF-α ،ا 6-IL و نیمرخ لیپیدی به دو توالی تمرین هوازی همحجم در زنان میانسال چاق مبتلا به دیابت نوع دو
    علی رجبی، علی اکبرنژاد*، معرفت سیاه کوهیان، مرتضی یاری
    هدف

    تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثر دو توالی مختلف تمرین هوازی با حجم یکسان و ماندگاری پس از آن برسطوح سایتوکاینهای التهابی IL-6 ،ب TNF-α و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق مبتا به دیابت نوع دو انجام گرفت.

    روش ها

    بدین منظور، 36 زن چاق مبتا به دیابت نوع دو به صورت تصادفی به سه گروه مساوی 12 نفره تقسیم شدند. گروه یک و دو به مدت 8 هفته گروه یک= 3 جلسه و گروه دو= 6 جلسه در هفته، با حجم یکسان تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند. نمونه گیریها در مرحله پیشآزمون، 48 ساعتو دو هفته پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. در ادامه متغیرهای بیوشیمیایی با روش الایزا اندازه گیری شد.برای مقایسه نتایج درونگروهی از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر همراه با آزمون تعقیبی بونفرونی و برایبررسی نتایج بین گروهی از تحلیل واریانس یکراهه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

    نتایج

    پس از 8 هفته مداخله، نتایج درون گروهی در متغیرهای IL-6 ،ب TNF-α ، ب TG و کلسترول تام تنها در گروه تمرینی یک، در پسآزمون و ماندگاری در مقایسه با پیشآزمون کاهش معنادار نشان داد) 05 / p نتایج بین گروهی نشان دهنده اختلاف معنادار متغیرهای مذکور بین گروه های یک با کنترل و یک با دو بود p <0/05 ؛ درحالیکه بین گروه دو با کنترل در مراحل پسآزمون و ماندگاری اختاف زیادی مشاهده نشد  05 /P>0 همچنین نتایج در بخش متغیرهای وزن، چربی بدن، شاخص توده بدنی، تنها در گروه یک، بعد از گذشت 8 هفته از مداخات، تغییر معناداری داشتند 05 / p بدنی، نسبت به مرحله پیش آزمون تنها در گروه یک، همچنان معنادار بود 05/p <0

    نتیجه گیری

    نقش تمرین ورزشی با مدت زمان بیشتر نسبت به تکرر در جلسات تمرینی کوتاهمدت میتواندموجب تعدیل بهتر IL-6 ،ب TNF-α و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق مبتا به دیابت نوع دو شود.

    کلید واژگان: اینترلوکین- 6, چاقی, دیابت قندی نوع دو, عامل نکروز توموری آلفا, ورزش زنان
    The response of TNF-α, IL-6 serum levels and lipid profiles to two aerobic training frequencies with the same volume in obese middle-aged women with type 2 diabetic
    Ali Rajabi, Ali Akbarnejad *, Marefat Siahkohian, Morteza Yari
    Purpose

    The aim of this study was to comparison of the effect of two different frequencies of aerobic exercise with the same volume and detraining period on the levels of IL-6, TNF-α and lipid profiles in obese middle-aged women with type 2 diabetes.

    Methods

    Thirty-six obese women age?? with type 2 diabetes were randomly divided into three groups of 12 equal members (Group I = three sessions and group two = six sessions per week, with the same volume). Subjects in Groups I and II performed aerobic training for eight weeks with an intensity of 60 to 75% of the maximum heart rate and the same volume. Samples were taken Pre-test, 48 hours and two weeks after the last training session. Biochemical variables were measured by ELISA method. The repeated measure of Analysis of Variance (ANOVA) with Bonferroni’s post hoc test was used to evaluate intra-group changes and One-way ANOVA with post-test Tukey test were used to evaluate the inter-group outcomes at each stage.

    Results

    After eight weeks of interventions, the intergroup results showed that TNF-α, IL-6, TG and total cholesterol were only significantly reduced in Group I (P <0.05). Also, the between-group results showed a significant difference between groups one with control, and I with two in the above variables (P < 0.05). However, there was no significant difference between the group two with control in the post-test and detraining stages (P <0.05). And there was no significant difference between group two and control in post-test and detraining stages (P <0.05). Moreover, results in weight, body fat and BMI variables were only significantly reduced in Group I (P <0.05).

    Conclusion

    The effect of exercise training with a longer duration than the frequency in short-term training sessions was better in controlling the IL-6, TNF-α and lipid profiles in obese women with type 2 diabetes.

    Keywords: Diabetes Mellitus Type 2, Exercise, Obesity, Women, TNF-alpha, Interleukin-6, Tumor Necrosis Factor-alpha
  • شهرام کاشانی اصل، محمدتقی شروانی تبار*، مرتضی یاری، سیما باهری اسلامی

    این تحقیق، افزایش راندمان حرارتی آبگرمکن مخزن دار گازسوز را به صورت تجربی بررسی می کند. برای این کار، از شش مانع جهت کاهش سرعت حرکت گازهای خروجی احتراق در تنوره آبگرمکن استفاده شد. با قرار دادن 6 مانع در داخل تنوره، از خروج سریع گازهای حاصل از احتراق جلوگیری به عمل آمد. سه مانع از نظر هندسه و ابعاد تقریبا مانند هم و سه مانع از نظر هندسه و ابعاد متفاوت هستند. همچنین، فاصله بین موانع یکسان در نظر گرفته شد. هندسه و ابعاد موانع از روی بررسی های تجربی انتخاب شدند. نتایج تجربی نشان دادند که در صورت استفاده از هندسه، ابعاد و ترتیب بهینه برای موانع، راندمان حرارتی تا 5/82 درصد افزایش می یابد. همچنین، نتایج اندازه گیری تحلیل گر گاز در آزمایشگاه، نشان داد که با بهبود راندمان حرارتی، گازهای آلاینده در خروجی دودکش نیز تقریبا در کمترین مقدار ممکن قرار داشتند. در نهایت، با در نظر گرفتن کمیت های تاثیرگذار بر روی عدم قطعیت راندمان حرارتی، با لحاظ سطح اطمینانی تقریبا برابر 95 درصد، عدم قطعیت کل برای راندمان حرارتی مدل بهینه نهایی عدد 17/0± محاسبه گردید.

    کلید واژگان: آبگرمکن مخزن دار گازسوز, مانع, راندمان حرارتی, آزمون تجربی
    Shahram Kashaniasl, Mohammadtaghi Shervani Tabar *, Mortaza Yari, Sima Baheri Islami

    In this paper improvement of efficiency of a household gas water heater has been investigated experimentally. For this purpose, six baffles have been used for deceleration of the hot exhaust gases in the middle tube of the water heater. Three of the baffles have almost the same geometry and dimension and the other three are different from geometry and dimension points of view. Also the same distances between the baffles have been considered. The geometry and dimension of the baffles have been chosen by experimental tests. Experimental results show that by employing the optimum geometries and dimension of the baffles and by selecting the optimum arrangement of the baffles, the thermal efficiency of the household gas water heater has been improved and increased up to 82.5 percent. Experimental results also show that by improvement of the thermal efficiency of the household gas water heater, pollutant emissions which have been measured by the gas analyzers at the laboratory remained almost at the lowest level. Finally by taking into account the effective parameters on the uncertainty for the thermal efficiency, in terms of the level of almost 95 percent for insurance against the reported number for the efficiency, the total uncertainty of the final optimized model for the thermal efficiency is ± 0,17.

    Keywords: Household Gas Water Heater, Baffle, Thermal Efficiency, Experimental Test
  • مهران عبدالعلی پورعدل، محسن رستمی، شهرام خلیل آریا*، مرتضی یاری
    استفاده از سیستم های تولید همزمان به سرعت در دهه اخیر در حال گسترش می باشد. مطالعه حاضر به توسعه یک سیستم مجتمع بر مبنای زمین گرمایی، تبخیر آنی دومرحله ای، چرخه رانکین آلی، الکترولایزر غشاء پروتونی، واحد اسمز معکوس و آب گرم کن داخلی می پردازد. این آرایش برای تولید چهار خروجی توان، گرمایش، آب شیرین و هیدروژن طراحی شده است. این سیستم تولید همزمان جدید از دیدگاه انرژی و اگزرژی مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین یک مطالعه پارامتری جامع روی سیستم تولید همزمان انجام شده و در ادامه از سه دیدگاه مختلف (توان خالص تولیدی، بازده حرارتی و بازده اگزرژی) مورد بهینه سازی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که توان خالص تولیدی، بازده حرارتی و بازده اگزرژی دارای مقادیر بهینه نسبت به دو فشار جداساز می باشند. همچنین نتایج بهینه سازی از دیدگاه توان خالص تولیدی نشان می دهد که مقادیر توان خالص تولیدی 5091 کیلووات، آب شیرین تولید 75/41 کیلوگرم بر ثانیه، بازده حرارتی %58/15، بازده اگزرژی %44/43 و هیدروژن تولیدی 83/2 کیلوگرم بر ساعت، مقدار گرمایش 6/350 کیلووات می باشد.
    کلید واژگان: تحلیل انرژی و اگزرژی, تولید همزمان, آب شیرین کن, تولید هیدروژن, زمین گرمایی
    Mehran Abdolalipouradl, Mohsen Rostami, Shahram Khalilarya *, Morteza Yari
    The usage of multi-generation systems is quickly developing in the last decade. The current study develops a new geothermal based integrated system, double flash, organic Rankine cycle (ORC), proton membrane electrolyzer (PEM), reverse osmosis (RO) unit and domestic heat water. The configuration is designed to produce four outputs namely, power, heating, desalination water and hydrogen. The proposed multi generation system is evaluated from thermodynamic and exergy point of view. A comprehensive parametric study is done as well and then, the multi generation system is optimized for three viewpoints (net output power, thermal efficiency and exergy efficiency). The results show that the net output power, thermal and exergy efficiencies have optimum values in regard to two separator pressures. Also, optimization results from net output power viewpoint show that, the power generation, desalination water, thermal efficiency, exergy efficiency, hydrogen production and heating were obtained as 5091 kW, 41.75 kg/s, 15/58%, 43.44%, 2.83 kg/hr and 350.6 kW, respectively.
    Keywords: Energy, Exergy analysis, multi-generation, desalination water, hydrogen production, geothermal energy
  • محرم جعفری*، محسن صادقی، سید محمد سید محمودی، مرتضی یاری

    فرآیند ریفرمینگ سه گانه، از نقطه نظر قابلیت استفاده مستقیم از گازهای خروجی سیستم های تولید توان در فرآیند ریفرمینگ و تولید گاز سنتز با نسبت هیدروژن به مونواکسید کربن بالا بسیار حایز اهمیت می باشد. در تحقیق حاضر، یک سیستم تولید توان بر مبنای پیل سوختی اکسید جامد و مجهز به ریفرمر خارجی پیشنهاد شده و از نظر ترمودینامیکی مطالعه شده است. به منظور انجام فرآیند ریفرمینگ خارجی متان، گازهای خروجی سیستم در ریفرمر بازخورانی شده و از بخار آب، دی اکسید کربن و اکسیژن موجود در گازهای خروجی سیستم به عنوان عوامل ریفرمینگ استفاده شده است. برای شبیه سازی ترمودنامیکی سیستم، قوانین بقای جرم و انرژی در نرم افزارEngineering Equation Software (EES) پیاده سازی شده است. تاثیر پارامتر های مهم سیستم از قبیل چگالی جریان و دمای کاری پیل سوختی اکسید جامد بر روی شاخصه های عملکردی سیستم از قبیل انواع ولتاژ و افت ولتاژ ها، دبی جرمی سوخت و آب و هوای ورودی به سیستم، توان تولیدی پیل سوختی، بازده انرژی و اگزرژی سیستم بررسی شده است. نتایج حاصل از مطالعه پارامتریک نشان می دهد که به ازای مقادیر پایین چگالی جریان و دماهای کاری بالای پیل سوختی اکسید جامد، دبی جرمی سوخت مصرفی کاهش پیدا کرده و در نتیجه بازده انرژی و اگزرژی سیستم افزایش می یابد.

    کلید واژگان: سیستم تولید توان, پیل سوختی اکسید جامد, ریفرمر خارجی, هیدروژن, تحلیل ترمودینامیکی
    Moharram Jafari *, Mohsen Sadeghi, Seyed Mohammad Seyed Mahmoudi, Mortaza Yari

    Due to the capability of using exhausted gases of power plants directly in reforming process and producing high quality syngas, the tri-reforming process is a considerable kind of reforming process. In the present study, a power generation system based on solid oxide fuel cell with specific capacity and equipped to the external reforming is proposed and investigated form the viewpoint of thermodynamics. In order to conduct the external reforming process, exhausted gases from the system including the steam, carbon dioxide and oxygen are recycled and utilized as the reforming agents in the reactor. In order to model the proposed system thermodynamically, the principals of mass and energy balance are applied in Engineering Equation Software (EES). Effects of such important parameters as the current density and solid oxide fuel cell operating temperature on the system performance indicators including the various voltages, fuel mass flow rate, power generation and the energy as well as the exergy efficiencies of the system are investigated. The parametric study results shows that for the lower values of the current density and higher values of the SOFC operating temperature as well as the fuel utilization factor, the system energy and exergy efficiencies enhances.

    Keywords: Power Generation System, Solid Oxide Fuel Cell, External Reforming, Hydrogen, Thermodynamic Analysis
  • علی اکبر نژاد*، سیروس چوبینه، مرتضی یاری، علی رجبی

    هدف از پژوهش حاضر مقایسه پاسخ های تستوسترون، کورتیزول و کراتین کیناز به دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بود. به این منظور 36 پسر ژیمناستیک کار 10 تا 14 ساله در یک طرح تحقیق نیمه تجربی شرکت کردند. آزمودنی ها با میانگین وزن 11/8±11/37 کیلوگرم، قد 58/11±16/145 سانتی متر، شاخص توده بدن 77/1±40/17 کیلوگرم بر مترمربع به طور تصادفی به سه گروه کنترل (12=n)، تمرین مقاومتی سنتی (12=n) و تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون (12=n)، تقسیم شدند. تمرین شامل سه حرکت باز شدن زانو، خم شدن آرنج و پرس سینه بود. نمونه های خونی قبل و نیم ساعت بعد از اجرای تمرین گرفته شد. از آزمون آماری تی وابسته برای بررسی نتایج درون گروهی و از آنالیز واریانس یکراهه با آزمون تعقیبی LSD برای بررسی نتایج بین گروهی استفاده شد. نتایج درون گروهی نشان داد که پس از یک وهله فعالیت ورزشی متغیر تستوسترون در هیچ یک از گروه های قدرتی (653/0=n) و انسدادی (107/0=p) معنا دار نشد، لیکن متغیر کورتیزول در هر دو گروه قدرتی (015/0=p) و انسدادی (015/0=p) افزایش معنا دار داشت. همچنین کراتین کیناز تنها در گروه قدرتی (001/0=p) معنا دار شد. نتایج بین گروهی نشان داد در هر دو نوع تمرین در مقادیر تستوسترون و کورتیزول تفاوت معنا داری بین گروه ها وجود نداشت؛ اما در متغیر کراتین کیناز تفاوت معنا دار بود (05/0=p). این مطالعه با پاسخ آنابولیک برابر در دو نوع تمرین و شاخص آسیب کمتر در گروه تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون تا حدودی از سودمندی این نوع از تمرین مقاومتی حمایت می کند.

    کلید واژگان: پسران ژیمناستیک کار, تستوسترون, تمرین مقاومتی سنتی, کراتین کیناز, کورتیزول, محدودیت جریان خون
    Ali Akbarnejad *, Sirous Choobineh, Morteza Yari, Ali Rajabi

    The purpose of this study was to compare the responses of testosterone, cortisol and creatine kinase in two types of resistance training with and without blood flow restriction. For this purpose, 36 adolescent gymnast boys aged 10 to 14 years participated in a quasi-experimental research design. The subjects (weight 37.11 ± 8.11 kg, height 145.16 ± 11.58 cm, body mass index 17.40 ± 1.77 kg/m2) were randomly divided into three groups; control (n=12), traditional resistance training (n=12), and resistance exercise with blood flow restriction (n=12), respectively. Training protocol includes three motions included leg extension, elbow flexion and bench press. The results of intergroup showed that a variable testosterone after acute exercise in traditional resistance training groups (p=0.653) and resistance exercise with blood flow restriction (p=0.107), was not significant. But changing of cortisol in both groups, traditional resistance training groups (p=0.015) and resistance exercise with blood flow restriction (p=0.015), was significant. creatine kinase increased significantly only in traditional resistance training group (p=0.001). The results showed that in both of them protocol, there was no significant difference between groups in levels of testosterone and cortisol, but in varying creatine kinase was significantly different (p=0.05).

    Keywords: Traditional resistance training, restriction of blood flow, Testosterone, Cortisol, adolescent boy’s gymnast
  • رضا محمودی*، مرتضی یاری، جعفر غفوری، کامران پورقاسمی

    کمبود انرژی های تجدیدناپذیر، افزایش قیمت آنها، محدودیت و مخاطرات زیست محیطی باعث شده است بسیاری از محققان توجه خود را به انرژی های تجدیدپذیر سازگار با محیط زیست مثل زیست ‏گاز معطوف کنند. اختلاف در مواد اولیه و فرایند تولید، باعث تولید زیست‏ گاز با اجزای متفاوت و درصد مختلفی از اجزاء از جمله متان می شود. این اختلاف، مهار موثر احتراق را دشوار می کند. در مقاله حاضر، با بکارگیری الگوی سه بعدی سیالاتی-احتراقی به روش CFD، تاثیر زیست‏ گاز اصلاح شده‏ روی مشخصه های احتراقی، آلایندگی و عملکردی یک موتور RCCI بررسی شد. اعتبار سنجی روی یک موتور تک استوانه‏ اشتعال تراکمی در حالت های دیزل معمول و دوگانه انجام شد. شبیه ‏سازی احتراق موتور RCCI به ازای نسبت‏ های 20%، 40%، 60% از زیست‏ گاز اصلاح شده‏ به عنوان سوخت با واکنش‏ پذیری ضعیف صورت گرفت. نتایج نشان داد با افزایش نسبت جرمی زیست‏ گاز اصلاح‏ شده در یک نسبت هم ارزی ثابت 0.43 دمای متوسط احتراق به ترتیب به 1354، 1312، 1292 کلوین کاهش می یابد که این هم 3.5%، 6.6%، 7.95، کمتر از دیزل معمول بود. فشار بیشینه درون استوانه‏ تا 22.63% افزایش یافت. در عوض توان خروجی موتور به ترتیب به اندازه 2.3%، 7.9% و 14.5% افت می کند. در این حالت انتشار آلاینده اکسیدهای نیتروژن (NOx) برخلاف مونوکسیدکربن (CO) به مقدار 50% کاهش داشت. آلاینده های دوده و هیدروکربن‏ های نسوخته نیز از 40% R.BG> (زیست‏ گاز اصلاح ‏شده) روند کاهشی داشتند.

    کلید واژگان: موتور RCCI, احتراق, زیست گاز, آلاینده, اصلاح شده
    Reza Mahmoodi*, Mortaza Yari, Jafar Ghafouri, Kamran Poorghasemi

    The scarceness of non-renewable energies, rising fossil fuels prices, as well as strict environmental regulations have forced many researchers to focus on utilizing environmentally friendly renewable energies such as biogas in internal combustion engines. Variety in raw materials and process of biogas production results in different components and percentages of various elements, including methane. These differences make it hard to control the combustion, effectively, in internal combustion engines. In this research, by means of 3D-CFD model, the effect of reformed biogas (R.BG) was investigated on the combustion characteristics, emissions and performance of a RCCI engine. Validation of the model was done on a single-cylinder compression ignition engine in conventional diesel and dual-fuel operations. The combustion model of the RCCI engine was simulated by replacing diesel with 20%, 40% and 60% of R.BG as low reactivity fuel. The results showed that by increasing the R.BG energy share with a constant equivalence ratio of 0.43, the average combustion temperature decreases to 1300 K and the maximum in-cylinder pressure increases up to 22.63%. Instead, it results in 2.3%, 7.9%, and 14.5% engine output losses, respectively. Also, the emission of NOx, against CO, is reduced by 50%. Soot and UHC emissions were found to be slightly decreased while using R.BG more than 40%.

    Keywords: RCCI engine, Combustion, Biogas, Emissions, Reformed biogas
  • فواد نوری، محرم جعفری*، مرتضی یاری

    عملکرد چرخه تبرید جذبی علاوه بر پیکربندی و موقعیت اجزای آن، به خواص ترمودینامیکی مخلوط آن نیز بستگی دارد. سیستم های جذبی متداول از مخلوط های آب - لیتیوم بروماید و آمونیاک - آب استفاده می نمایند. بدلیل مشکلات ناشی از استفاده این مخلوط ها، محقق ها مایعات یونی را به عنوان جاذب جدید مبردها پیشنهاد کرده اند. در این تحقیق، عملکرد سیستم تبرید جذبی با دو مایع یونی مختلف از لحاظ ترمودینامیکی و اقتصادی بررسی شده و با سیستم آب - لیتیوم بروماید مقایسه شده است. روش بهینه سازی چند هدفه با استفاده از الگوریتم ژنتیک به منظور بهینه کردن سیستم استفاده شده است. خصوصیات ترمودینامیکی مخلوط ها توسط مدل غیرتصادفی دو مایع محاسبه شده اند. ضریب عملکرد، بازده اگزرژی و نرخ هزینه محصول پارامترهای هستند که بعنوان توابع هدف انتخاب شده اند، مقادیر بهینه توابع هدف و متغیرهای طراحی بدست آمده و با مقادیر اولیه مقایسه شده اند. در میان مخلوط های شامل مایع یونی، بالاترین ضریب عملکرد و بازده اگزرژی و کمترین نرخ هزینه محصول برای زوج آب - 1- اتیل، 3- متیل ایمیدازولیوم تری فلرو استیت بدست آمده است.

    کلید واژگان: مایع یونی, چرخه تبرید جذبی, بهینه سازی چند هدفه, ترمواکونومیک
    Foad Noori, Moharam Jafari *, Mortaza Yari

    The performance of refrigeration cycle depends not only on their configuration, but also on thermodynamic properties of working pair. Typical absorption systems use refrigerant/absorbent combinations of lithium bromide-water and water-ammonia. Because of difficulties in using these combinations, researchers proposed Ionic Liquids as novel alternative absorbent of refrigerant which can be used in absorption refrigeration cycles. In this study, the performance of the absorption refrigeration system with two different ionic liquids, thermodynamically and economically investigated and compared with the water-lithium bromide system. Multiobjective optimization using genetic algorithm is carried out for optimization of cycle. The thermodynamic properties of mixtures as the working fluid pair are predicted using Non-Random Two Liquids model. The coefficient of performance, exergetic efficiency and product cost flow rate are the parameters which were selected as objective functions. The optimal values of objective functions and design parameters were found and compared to the initial values. Among the combinations include ionic liquids, the highest coefficient of performance and exergetic efficiency and minimum product cost flow rate are obtained for the water-1-ethyl-3methylimidazolium trifluoroacetate combination.

    Keywords: Ionic liquid, Absorption refrigeration cycle, Multi-objective Optimization, Thermoeconomic
  • مرتضی یاری*، نوید کوششی، علی صابری مهر
    گاز سنتزی می تواند گزینه مناسبی در موتورهای اشتعال تراکمی کنترل واکنشی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی عددی تاثیر گازهای سنتزی با ترکیبات متفاوت بر عملکرد موتور و آلاینده های آن در یک انرژی ورودی ثابت است. بر همین اساس، سه گونه متفاوت از گازهای سنتزی تولیدشده توسط روش های گازسازی، برای مقایسه با گاز سنتزی شبیه سازی شده مرکب از هیدروژن و مونوکسیدکربن خالص، انتخاب شده اند. با توجه به نتایج به دست آمده، استفاده از گاز سنتز خروجی از گازسازها در موتورهای یادشده منجربه کاهش تولید اکسیدهای نیتروژن درازای افزایش تولید دوده، مونوکسیدکربن و هیدروکربن های نسوخته و کاهش بازده ناخالص اندیکاتوری نسبت به گاز سنتزی        شبیه سازی شده می شود. نسبت جرم هیدروژن به جرم سایر گونه های قابل احتراق در سوخت سنتزی با فشار و دمای بیشینه، بازده ناخالص اندیکاتوری و اکسیدهای نیتروژن نسبت مستقیم و با سایر آلاینده ها نسبت عکس دارد. گاز سنتزی نوع اول در حالت 60 درصد جایگزینی با دیزل، با کاهش 78 درصدی اکسیدهای نیتروژن و 7/11 درصدی بازده ناخالص اندیکاتوری نسبت به دیزل خالص و افزایش 6/3 درصدی تخریب اگزرژی نسبت به گاز سنتزی شبیه سازی شده، بهترین گزینه برای استفاده در موتور در تمامی حالات جایگزینی است.
    کلید واژگان: موتور اشتعال تراکمی کنترل واکنشی, احتراق دما پایین, آلایندگی, گاز سنتزی
    Mortaza Yari *, Navid Kousheshi, Ali Saberimehr
    Syngas, mainly composed of hydrogen and carbon monoxide, is a suitable candidate for RCCI engines. In the present effort, the impact of syngases with different compositions, on the performance and emissions of a RCCI engine, at constant input energy, has been numerically investigated. For this purpose, different gasification processes have been employed to generate three different types of syngases for comparison with the simulated one which contains solely H2 and CO. Using these kinds of syngases compared with simulated one, results in less NOx in expense of more other emissions and less GIE. The ratio of hydrogen mass to the mass of other combustible species has a direct relation with maximum pressure and temperature, gross indicated efficiency (GIE) and NOx and a reverse relation with other pollutants. Syngas type I with a 78% reduction of NOx and a 11.7% reduction of GIE compared to conventional diesel and a 3.6% increase of exergy destruction compared to simulated syngas is the best alternative syngas in all cases.
    Keywords: RCCI engine, Low Temperature Combustion, Pollution, Syngas
  • علی رجبی، معرفت سیاه کوهیان، علی اکبرنژاد*، مرتضی یاری
    هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر دو فرکانس تمرین هوازی هم حجم و بی تمرینی متعاقب با آن بر سطوح هورمون های رزیستین و آدیپونکتین، هموگلوبین گلیکولزیله، مقاومت به انسولین و ترکیب بدن زنان چاق دیابتی نوع دو بود. بدین منظور 36 زن چاق دیابتی نوع دو به صورت تصادفی به سه گروه مساوی 12 نفره (یک=تمرین با تواتر کم، دو=تمرین با تواتر بالا و سه=کنترل) تقسیم شدند. گروه یک و دو به مدت 8 هفته (یک=3 جلسه و دو= 6 جلسه در هفته، با حجم یکسان) تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند. نمونه گیری های خونی، متغیرهای آنتروپومتری و عملکردی در سه مرحله پیش آزمون، 48 ساعت بعد و دو هفته پس از آخرین جلسه تمرینی سنجش شدند. از آزمون تی همبسته برای مقایسه درون گروهی و برای بررسی اختلاف های بین گروهی از آزمون آنکوا استفاده شد. نتایج درون گروهی نشان داد پس از گذشت 8 هفته مداخله ورزشی متغیرهای وزن، چربی بدن، شاخص توده بدنی، آدیپونکتین، گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله در گروه یک و رزیستین، انسولین، مقاومت به انسولین و اکسیژن مصرفی بیشینه در هر دو گروه تجربی کاهش معنا داری داشتند (05/0P<). همچنین نتایج آزمون آنکوا نشان دهنده اختلاف معنا دار بین گروه های مورد مطالعه در تمامی متغیرهای تحقیق در مرحله پس آزمون (05/0P<) و در چربی بدنی، شاخص توده بدنی، آدیپونکتین و مقاومت به انسولین در مرحله ماندگاری بود (05/0P<). با توجه به نتایج تحقیق حاضر تمرین با مدت زمان طولانی تر نسبت به تکرار بیشتر تمرینات کوتاه مدت فیزیکی می تواند موجب کنترل بهتر بیماری دیابت نوع دو به ویژه در افراد چاق شود.
    کلید واژگان: آدیپونکتین, تواتر تمرین, چاقی, دیابت نوع دو, ورزش هوازی
    Ali Rajabi, Marefat Siahkouhian, Ali Akbarnejad *, Morteza Yari
    The aim of this study was to compare the effects of two frequencies of equal volume aerobic exercises and detraining following these exercises on resistin and adiponectin levels, hemoglobin glycosylate, insulin resistance and body composition in obese women with type 2 diabetes. 36 obese women with type 2 diabetes were randomly divided into three groups (each group, n=12): 1= LFT, 2= HFT, 3= control. Group LFT and HFT performed 8 weeks of aerobic exercises (LFT=3 sessions and HFT=6 sessions a week, with the same volume) with intensity of 60-75% of maximum heart rate. Blood samples, anthropometric and functional variables were measured at pretest, 48 hours later and two weeks after the last exercise session. Depended t test was used for within-group comparisons and ANCOVA test was used to investigate the differences among the groups. The within-group results showed that after 8 weeks of intervention, weight, body fat, BMI, adiponectin, glucose and glycosylated hemoglobin in LFT group and resistin, insulin, insulin resistance and maximal oxygen consumption in both experimental groups significantly decreased (P<0.05). Also, ANCOVA test results showed a significant difference among all studied groups in all research variables in the posttest (P<0.05) and in the body fat, BMI, adiponectin and insulin resistance in the sustainability stage (P<0.05). Regarding the results of this study, longer exercises can better control type 2 diabetes than repeated short-term physical training especially in obese people.
    Keywords: Adiponectin_Aerobic exercise_frequency of exercises_Obesity_Type 2 diabetes
  • سیروس چوبینه، علی اکبرنژاد*، وحیدرضا کاکاوند، مرتضی یاری
    زمینه

    تمرین مقاومتی به عنوان موثرترین روش برای افزایش توده عضلانی شناخته شده و محور هورمونی GH-IGF-1 در هر دو دوره کودکی و بزرگسالی برای سلامت سیستم اسکلتی- عضلانی مهم در نظر گرفته شده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه پاسخ هورمون رشد و عامل رشد شبه انسوبین-1 به دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون پس از یک جلسه فعالیت ورزشی بود.

    روش کار

     به این منظور 36 پسر ژیمناستیک کار 10 تا 14 ساله در یک طرح تحقیق نیمه تجربی شرکت کردند. آزمودنی ها (با میانگین وزن 8/11±37/11کیلوگرم، قد 16/58±145/11سانتی متر، شاخص توده بدن 1/77±17/40کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به سه گروه 12 نفره تمرین مقاومتی شدت بالا، تمرین مقاومتی کم شدت همراه با محدودیت جریان خون و کنترل تقسیم شدند. تمرین شامل سه حرکت بازشدن زانو، خم شدن آرنج و پرس سینه بود. نمونه های خونی قبل و نیم ساعت بعد از اجرای تمرین گرفته شد. سنجش مقدار هورمون رشد و فاکتور رشد شبه انسولینی-1 به وسیله روش رادیو ایمونواسی و دستگاه گاماکانتر صورت گرفت. از آزمون آماری تی وابسته برای بررسی نتایج درون گروهی و از آنالیز واریانس یک راهه برای بررسی نتایج بین گروهی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج درون گروهی نشان داد که پس از یک وهله فعالیت ورزشی متغیر GH در هیچ یک از گروه های مقاومتی شدت بالا (1820 =P)، مقاومتی انسدادی (0/195 =P) و کنترل (0/317 =P) معنی دار نشد، لیکن متغیر IGF-1 تنها در گروه مقاومتی انسدادی (0/004 =P) افزایش معنی دار داشت. همچنین نتایج بین گروهی نشان داد در مقادیر GH و IGF-1 تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود نداشت (p>0/05).

    بحث و نتیجه گیری

     فعالیت مقاومتی کم شدت همراه با مداخله محدودیت جریان خون در مقایسه با فعالیت مقاومتی شدت بالا، تاثیر بیشتری در بیان IGF-1 در کودکان ورزشکار داشت، لذا این شیوه تمرینی به جهت سازگاری های عضلانی ناشی از محور هورمونی GH-IGF-1، همانند تمرینات مقاومتی شدت بالا مناسب بنظر می رسد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, نوجوان, محدودیت جریان خون, هورمون رشد, عامل رشد شبه انسولین-1
    Sirous Choobineh, Ali Akbarnejad*, Vahidreza Kakavand, Morteza Yari
    Background

    Resistance training is the most effective way to increase muscle mass. The hormonal axis of GH-IGF-1 is considered important for the health of the musculoskeletal system in both childhood and adulthood .The purpose of this study was to compare two types to resistance training with and without blood flow restriction on GH-IGF-1 axis after the exercise.

    Methods

    In this study, 36 adolescent gymnast boys aged 10 to 14 years participated in a quasi-experimental research design. The subjects (mean weight 37.11 ± 8.11 kg, height 145.16 ± 11.58 cm, body mass index 17.40 ± 1.77 kg m) were randomly divided into three groups; control (n=12), high intensity resistance training (n=12), and low intensity resistance training with blood flow restriction (n=12). Training protocol contained three motions included leg extension, elbow flexion and bench press. Blood samples were taken before and half an hour after training.

    Results

    The results of inter-group showed that a GH variable after acute exercise in resistance exercise with blood flow restriction group (p=0.195), traditional resistance training groups (p=0.182), and control (p=0.317) was not significant; But IGF-1 variable increased significantly in blood flow restriction group (P=0/004). There was no significant difference between groups in levels of GH and IGF-1 (p>0.05).

    Conclusion

    One session low intensity resistance training with blood flow restriction compared to high intensity resistance training, has a similar effect on increasing serum IGF-1 in children athletes. Such as high intensity resistance exercise seems appropriate to provide hypertrophy and increased in the muscle mass.

    Keywords: Adolescent, Blood Flow Restriction, Growth Hormone, IGF-1, Resistance Training
  • هادی غائبی*، مرتضی یاری، سعید قوامی
    در این مقاله، یک سیستم ریفرمینگ بخارآب زیست گاز و چرخه رانکین آلی(ORC) جهت تولید همزمان هیدروژن و توان تلفیق شده است. برای بازیابی گرمای محصول تولیدی راکتور یک چرخه ORC با سیستم ریفرمینگ ترکیب شده است. مدلسازی جامع ترمودینامیکی بر روی سیستم پیشنهادی صورت گرفته است. مطالعه پارامتریک نیز برای بررسی تاثیر پارامترهای مختلف سیستم بر روی عملکرد انرژتیکی سیستم انجام گرفته است. نتایج نشان دادند که با افزایش دما در یک نسبت مولی ثابت دی اکسید کربن به متان، میزان تولید هیدروژن ، توان تولیدی خالص، بازده انرژی کل سیستم افزایش می یابد. علاوه براین، افزایش نسبت مولی دی اکسید کربن به متان در مخلوط زیست گاز باعث کاهش میزان تولید هیدروژن به ازای هر مول متان و افزایش توان تولیدی خالص شده و در نتیجه بازده انرژی سیستم ترکیبی کاهش می یابد. بیشترین توان تولیدی خالص و  بازده انرژی سیستم ترکیبی ارائه شده در شرایطی که میزان تولید هیدروژن بیشینه است، به ترتیب برابر kW 24/19، %44 حاصل شده که در مقایسه با سیستم تولید هیدروژن از طریق ریفرمینگ به میزان %5 افزایش یافته است.
    کلید واژگان: ریفرمینگ بخارآب, زیست گاز, تولید همزمان هیدروژن و توان, انرژی, اگزرژی
    H. Ghaebi*, M. Yari, S. Ghavami
    In this paper, a biogas steam reforming system, ORC, is combined in order to produce hydrogen and power at the same time. The mixture of biogas contains a large percentage of Methane, Carbon Dioxide and negligible amounts of other gases. A thermodynamic comprehensive modeling was done on the proposed system. A parametric study is also done on the energetic performance combined system. The results show that by increasing the temperature in a constant molar ratio of carbon dioxide to methane, thereby hydrogen production rate, net generative power, and energy efficiency increased. Moreover, increasing the molar ratio of carbon dioxide to methane, resulted a decrease in hydrogen production per mole of methane and an increase in the net generative power, and so the energy efficiency of the combined system decreased. the most net generative power, energy efficiency of the combined system in the case of hydrogen production is maximum, achieved to 19.24 kW, 44%; respectively; that compared to biogas, hydrogen production system through reforming, has 5% increased.
    Keywords: Steam Reforming, Biogas, Cogeneration Hydrogen, Power, Energy, ORC
  • علی رجبی، علی اکبرنژاد*، معرفت سیاه کوهیان، مرتضی یاری
    زمینه و هدف
    کاهش حجم ریه، انسداد راه های هوایی، محدودیت جریان هوا، و افزایش فشارخون از عوامل خطرزای مرگ ومیر در بیماران مبتلابه دیابت نوع دو است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تجویز مکمل زعفران و تمرین هوازی بر تغییرات فشارخون، عملکرد ریوی و شاخص های اسپیرومتری زنان دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه شبه تجربی 48 زن دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو به صورت غیرتصادفی در 4 گروه 12 نفری دارونما، زعفران، دارونما + تمرین هوازی و زعفران + تمرین هوازی قرار گرفتند. گروه های تمرین+زعفران و تمرین+دارونما تمرین هوازی را با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه (سه جلسه در هفته) به مدت هشت هفته اجرا کردند. دوز روزانه 400 میلی گرم پودر سرگل زعفران (یک بار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. اندازه گیری متغیرها در مرحله پیش‎آزمون، 48 ساعت و دو هفته پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. متغیرهای مورد بررسی شامل عملکرد ریوی (VO2max، FVC، FEV1، FVC/FEV1، PEF، MVV)، فشارخون، تعداد نبض و تنفس در دقیقه و شاخص های آنتروپومتری (وزن، نمایه توده بدنی و درصد چربی) بودند.
    یافته ها
    نتایج درون گروهی نشان دهنده افزایش آماری معنی دار متغیرهای عملکرد ریوی و نیز کاهش آماری معنی دار فشارخون سیستولی و شاخص های آنتروپومتری در هر سه گروه زعفران به تنهایی، دارونما + تمرین هوازی و زعفران + تمرین هوازی بودند (P<0.05). بااین حال نتایج بین گروهی نشان دهنده اختلاف آماری معنی دار در متغیرهای فوق بین گروه زعفران + تمرین هوازی با هریک از گروه های زعفران به تنهایی و دارونما + تمرین هوازی بودند (P<0.05). همچنین بیشترین اندازه اثر در گروه زعفران + تمرین هوازی مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    ترکیب تمرین هوازی توام با مصرف زعفران باعث بهبود موثرتری در افزایش حجم ها و ظرفیت های ریوی و نیز کاهش فشارخون در مقایسه با اثر هر یک به تنهایی می گردد.
    کلید واژگان: اسپیرومتری, فشارخون, تمرین هوازی, زعفران, زنان, اضافه وزن, چاقی, دیابت نوع دو
    Ali Rajabi, Ali Akbarnejad*, Marefat Siahkouhian, Morteza Yari
    Background and Objective
    Lung volume loss, airway obstruction and air flow limitation, and also hypertension are risk factors for mortality in patients with type 2 diabetes. This study was done to determine the effect of supplementation of saffron and exercise training on blood pressure changes, pulmonary function and spirometric indices in obese and overweight women affected by type 2 diabetes.
    Methods
    In this quasi-experimental study, forty-eight type 2 diabetic obese and overweight women were non randomly divided into four equal groups including placebo, saffron + training, training + placebo, saffron plus placebo). The saffron group + training and training + placebo groups did aerobic training with intensity of 60-75% of maximal heart rate for 8 weeks (three sessions per week). A daily dose of 400 mg of saffron sprout powder (once a day) was used for two months. The variables were measured in the pre-test, 48 hours and two weeks after the last training session.
    Results
    Intra-group results showed a significant increase in pulmonary function variables (VO2max, FVC, FEV1, FVC/FEV1, PEF, MVV), and significant reduction in systolic blood pressure and anthropometric indices (weight, BMI, and body fat percentage) in all three groups of exercise, saffron and practice + saffron (P<0.05). However, the results intra-group showed a significant difference in the above variables between the exercise + saffron supplement group in compared to other intervention groups (P<0.05), also, the highest effect was observed in the exercise + supplemental group.
    Conclusion
    According to the results of this study, saffron with exercise led to significant improvement in pulmonary volume and capacities, as well as a decrease in blood pressure in obese and overweight women affected by type 2 diabetes.
    Keywords: Spirometry_Blood pressure_Aerobic exercise_Saffron_Women_Overweight_Obesity_Type 2 diabetes
  • مرتضی یاری *، هادی غایبی، سعید قوامی گرگری
    در این مقاله، یک سیستم جدید ریفرمینگ بخارآب بیوگاز جهت تولید هیدروژن ارائه شده است. مخلوط بیوگاز شامل درصد زیادی متان و دی اکسیدکربن و مقادیر ناچیز گازهای دیگر می باشد. مدلسازی جامع ترمودینامیکی (انرژی و اگزرژی) بر روی سیستم پیشنهادی صورت گرفته است. تاثیر پارامترهای مختلف سیستم از قبیل دما و نسبت مولی دی اکسیدکربن به متان در مخلوط بیوگاز بر روی میزان تولید هیدروژن، بازده انرژی و اگزرژی کل سیستم انجام شده است. نتایج نشان دادند که با افرایش دمای واکنش ریفرمینگ بخارآب انجام شده در راکتور در یک نسبت مولی ثابت دی اکسیدکربن به متان در مخلوط بیوگاز، میزان تولید هیدروژن و بازده انرژی و اگزرژی سیستم افزایش می یابد. علاوه بر این با افزایش نسبت مولی دی اکسیدکربن به متان در مخلوط بیوگاز در دماهای بالا باعث کاهش تولید هیدروژن به ازای هر مول متان شده و در نتیجه بازده انرژی و اگزرژی کل سیستم کاهش یافته است. همچنین بیشترین بازده انرژی و اگزرژی کل سیستم در شرایطی که میزان تولید هیدروژن بیشینه است، به ترتیب برابر %52 و % 42 حاصل شده است.
    کلید واژگان: ریفرمینگ بخارآب, بیوگاز, تولید هیدروژن, انرژی, اگزرژی
    M. Yari *, H. Ghaebi, S. Ghavami gargari
    In this paper, a novel biogas steam reforming system for producing hydrogen is presented. The mixture of biogas contains a largepercentage of Methane, Carbon Dioxide,negligible amounts of other gases. A thermodynamic comprehensive modeling (energyand exergy) was done on the suggested system. The impact of various system parameters in the mixture of biogas such as,temperature,molar ratio of carbon dioxide to methane is also done on the hydrogen production rate, energy,exergyefficiencies of the entire system. The results show that by increasing the temperature of the steam reforming reaction in reactor, in aconstant molar ratio of carbon dioxide to methane in the mixture of biogas, hydrogen production rate,energy,exergyefficiences are increased. Moreover, increasing the molar ratio of carbon dioxide to methane in the biogas combination at hightemperatures, resulted a decrease in hydrogen production per mole of methane,so the energy,exergy efficiencies of the entiresystem (decreased). As well as the most energy,exergy efficiencies of the whole in the case of hydrogen production is maximum,achieved to 52%,42%, respectively.
    Keywords: Steam reforming, Biogas, Hydrogen production, Energy, Exergy
  • محمد اسدی گلزار، علی کاظمی، ندا خالدی، زهرا حاج ابراهیمی، وحید نیکبخت، مرتضی یاری
    زمینه
    قرارگیری در شرایط کم جاذبه همچون فضا، استراحت مطلق در بستر و دیگر محیط هایی که در آن فرد دچار کم وزنی می شود، باعث بروز مشکلات عصبی-عضلانی متعددی می گردد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرین استقامتی تحت شرایط بی وزنی شبیه سازی شده بر سطح سرمی عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز (BDNF) موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود.
    روش کار
    به منظور آزمایش تعداد 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزن 15± 175 در چهار گروه تعلیق (10n=) ، تمرین استقامتی (6n=) ، تعلیق+تمرین استقامتی در حالت تعلیق (10n=) ، و کنترل (10n=) قرار گرفته و به مدت شش هفته مورد آزمایش قرار گرفتند. برای ایجاد شرایط بی وزنی از روش تعلیق اندام عقبی (HLS) استفاده شد. 24 ساعت پس از انجام پروتکل، خون گیری از قلب موش ها که به وسیله مخلوط کتامین و زایلوزین بی هوش شده بودند، انجام شد و سپس نمونه ها به روش الایزا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سطح سرمی BDNF پس از شش هفته در گروه تعلیق + تمرین استقامتی در حالت تعلیق نسبت به سایر گروه ها افزایش معنی داری داشت (معنی داری در سطح 05/0).
    نتیجه گیری
    براساس نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد که تمرینات استقامتی در شرایط بی وزنی سبب افزایش سطح سرمی BDNF گشته و به تعدیل اختلالات عصبی کمک می کنند. همچنین می توان از مزایای تمرینات استقامتی در شرایط بی وزنی مانند تمرین با تردمیل های ضد جاذبه در جامعه های آماری دیگری که شرایط فیزیولوژیکی مشابه با فضانوردان دارند، نظیر سالمندان، بیمارانی که تحت استراحت مطلق به سر می برند و افرادی که دچار آسیب های نخاعی و حرکتی می باشند، بهره برد
    کلید واژگان: بی وزنی, BDNF, تمرین استقامتی, تعلیق اندام عقبی, موش صحرایی
    Mohammad Asadi Golzar, Ali Kazemi, Neda khaledi, Zahra Hajebrahimi, Vahid Nikbakht, Morteza Yari
    Background
    Exposure to microgravity condition such as space, bed rest and other microgravity environments lead to several neuromuscular problems. The purpose of this study is to investigate the effect of four weeks endurance training under microgravity condition on serum level of Brain-derived neurotrophic factor in male rats.
    Methods
    In this regard, 36 six-week-old male Wistar rats (weight range 175 ± 15 gr) were randomly selected and divided into four groups including suspension group (n=10), endurance training group (n= 6), endurance training + suspension (n=10), control (n=10) and were examined for four weeks. To simulate microgravity condition on Earth, hind-limb suspension model was used for four weeks. After collecting blood samples from left ventricles of rats and separating serum BDNF levels were measured by ELISA kit.
    Results
    our results showed that serum levels of BDNF in endurance training with suspension group compare to other groups significantly increased (P<0.05).
    Conclusion
    Based on the present results, it seems that endurance training under microgravity condition could reduce the neuromuscular problems induced by microgravity. Also this type of training like exercises with anti-gravity treadmills can be used for other physiological condition similar to astronauts, such as the elderly and patient on bed rest and people with spinal cord injury
    Keywords: Microgravity, BDNF, Endurance Training, Hind-Limb Suspension, Rat
  • آیدین ولیزاده *، علی اکبرنژاد، مرتضی یاری، علی رجبی، ادریس باوردی مقدم
    هدف از این تحقیق بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر میزان رزیستین، هموگلوبین گلیکوزیله، شاخص مقاومت به انسولین و برخی ریسک فاکتورهای قلبی- عروقی در زنان چاق دیابتی نوع دو بود. به این منظور 22 زن غیرفعال چاق مبتلا به دیابت نوع دو در کرمانشاه، با میانگین سن 33/2±95/44 سال، وزن 82/5±88/78 کیلوگرم، قد 45/5±11/161 سانتی متر به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل (هر گروه 11 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، هر جلسه 60 دقیقه) تمرینات هوازی را با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند. دو روز قبل و بعد از مداخله نمونه گیری انجام گرفت. از آزمون تی مستقل برای مقایسه تفاوت بین گروهی و از تی همبسته برای مقایسه نتایج درون گروهی استفاده شد. پس از مداخله متغیرهای وزن، درصد چربی بدن، انسولین، HbA1c، hs-CRP، LDL-C (05/0P=) گلوکز خون ناشتا (032/0P=) ، مقاومت به انسولین، رزیستین (04/0P=) ، کلسترول (028/0P=) و TG (014/0P=) در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنا داری کاهش یافت. میزان HDL-C و BMI بین دو گروه اختلاف معنا داری نداشت. متغیرهای وزن (02/0P=) ، درصد چربی (01/0P=) ، گلوکز (004/0P=) ، انسولین (031/0P=) ، رزیستین (024/0P=) ، TG (039/0P=) ، BMI، HbA1c، hs-CRP، LDL-C، (05/0P=) ، مقاومت به انسولین و کلسترول (045/0P=) ، در پس آزمون نسبت به وضعیت پایه در گروه تجربی کاهش معنا داری یافتند. با بهبود مقاومت به انسولین و کاهش شاخص های التهابی و هموگلوبین گلیکوزیله خطر بالقوه ابتلا به بیماری ها و عوارض قلبی و دیابت کاهش یافت و فعالیت ورزشی منظم هوازی می تواند در کنترل عوارض این بیماری موثر باشد.
    کلید واژگان: HbA1c, hs-CRP, تمرین هوازی, دیابت نوع دو, رزیستین, زنان چاق بیمار, مقاومت به انسولین
    Aidin Valizadeh*, ali akbarnejad, morteza yare, Ali Rajabi, Edris Bavardi, Moghadam
    The aim of this study was to determine the effect of 8 weeks of aerobic exercise on resistin, glycated hemoglobin, indicator of insulin resistance and some cardiovascular risk factors in obese women with type 2 diabetes. 22 obese sedentary women with type 2 diabetes in Kermanshah (mean age 44.95±2.33 yrs, weight 78.88±0.82 kg, height 161.11±5.45 cm) were randomly divided into 2 groups (each group 11 subjects): experimental and control. The experimental group performed aerobic exercises for 8 weeks (3 sessions per week, each session 60 minutes) with 60-80% of maximum heart rate. Blood samples were collected 2 days before and after the intervention. Independent t test was used to compare the intergroup differences and dependent t test was used to compare the intragroup results. After the intervention, weight, body fat percent, insulin, HbA1c, hc-CRP, LDL-C (P=0.05), fasting blood glucose (P=0.032), insulin resistance, resistin (P=0.04), cholesterol (P=0.028) and TG (P=0.014) significantly decreased in the experimental group compared to the control group. HDL-C and BMI levels had no significant differences between the groups. Weight (P=0.02), fat percent (P=0.01), glucose (P=0.004), insulin (P=0.031), resistin (P=0.024), TG (P=0.039), BMI, HbA1c, hc-CRP, LDL-C (P=0.05), insulin resistance and cholesterol (P=0.045) significantly decreased in the experimental group in the posttest compared with the baseline. The improved insulin resistance and decreased inflammatory markers and glycated hemoglobin reduce the potential risk of cardiac diseases and complications and diabetes and regular aerobic exercise can influence controlling the complications of this disease.
    Keywords: Aerobic exercise_HbA1c_hs-CRP_insulin resistance_obese female patients_resistin_type 2 diabetes
  • وحید اعظمی *، مرتضی یاری
    در این مقاله، برای کاربردهای تولید توان به صورت غیر متمرکز، سیستم یکپارچه ی گازی ساز زیست توده–پیل سوختی اکسید جامد–توربین گاز–چرخه آلی رانکین ارائه شده است. سیستم پیشنهادی شامل واحد گازی سازی، واحد تصفیه گاز، هیبرید پیل سوختی اکسید جامد و توربین گاز و چرخه پایین دست آلی رانکین می باشد. تکنولوژی تصفیه گاز دما بالا برای این سیستم پیشنهاد شده است. عملکرد سیستم توسط محاسبات ترمودینامیکی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با سیستم یکپارچه گازی سازی زیست توده–پیل سوختی اکسید جامد–توربین گاز–چرخه آلی رانکین با تولید توان خالص MWe3/2 می توان به راندمان انرژی خالص 73/55% بر مبنای ارزش گرمای پایین دست یافت. از نرم افزار ترمودینامیکی Cycle-Tempo برای مدل سازی سیستم پیشنهادی استفاده شده است.
    کلید واژگان: انرژی, اگزرژی, گازی ساز, سیستم تصفیه گاز, پیل سوختی اکسید جامد
    V. azami *, M. yari
    In this paper, an integrated biomass gasifier–SOFC–GT–ORC system for decentralized power generation application is presented. The proposed system includes a gasification unit, a gas cleaning unit, a SOFC-GT hybrid system and an organic Rankine bottoming cycle. High temperature gas cleaning system (HTGCS), were proposed for this integration. The performance of the system is evaluated using thermodynamic calculations. The results obtained indicate that for the integrated biomass gasifier–SOFC–GT–ORC power generation plant the net electrical efficiency based on lower heating value (LHV) is 55.73%, when 2.3 MWe power was produced. The proposed system has been modeled using Cycle-Tempo software.
    Keywords: Energy, Exergy, Gasification, Gas cleaning, SOFC
  • علی اکبرنژاد *، مرتضی یاری، محمد محمدی، علی رجبی
    زمینه و هدف

    امروزه تمرینات مقاومتی به عنوان روشی موثر برای بدست آوردن سازگارهای مختلف ناشی از  فعالیت ورزشی بکار می روند. در اکثر مطالعات افزایش قدرت و حجم عضلانی به دنبال این شیوه تمرینی مورد بررسی قرار گرفته است. با این حال، اخیرا سازگاری های قلبی عروقی نظیر آنژیوژنز، افزایش خون رسانی به بافت و بهبود در عملکرد هوازی متعاقب با آن نیز مورد توجه محقیق قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه پاسخ VEGF به دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون پس از یک وهله فعالیت بود.

    مواد و روش ها

     به این منظور 36 پسر ژیمناستیک کار 10 تا 14 ساله در یک طرح تحقیق نیمه تجربی شرکت کردند. آزمودنی ها با میانگین (وزن 8/11±37/11کیلوگرم، قد 16/58±145/11سانتی متر، شاخص توده بدن 1/77±17/40کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به سه گروه کنترل (n=12)، تمرین مقاومتی سنتی (n=12)، و تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون (n=12)، تقسیم شدند. تمرین شامل سه حرکت باز شدن زانو، خم شدن آرنج و پرس سینه بود. نمونه های خونی قبل و نیم ساعت بعد از اجرای تمرین گرفته شد. از آزمون آماری تی وابسته برای بررسی نتایج درون گروهی و از آنالیز واریانس یک راهه با تست تعقیبی LSD برای بررسی نتایج بین گروهی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج درون گروهی نشان داد که پس از یک وهله فعالیت ورزشی متغیر VEGF در هر دو گروه تمرین مقاومتی شدت بالا (0/001=P) و گروه انسدادی افزایش معنی داری داشت (0/001=P). نتایج بین گروهی عدم تفاوت بین دو گروه مقاومتی شدت بالا و مقاومتی کم شدت همراه با محدودیت جریان خون را نشان داد (p=0/33).

    نتیجه گیری

     یک جلسه فعالیت مقاومتی با محدودیت جریان خون در مقایسه با فعالیت مقاومتی شدت بالا، تاثیر مشابهی در افزایش VEGF سرمی کودکان ورزشکار دارد و به همین دلیل، جهت سازگاری های آنژیوژنیک ناشی از عامل رشد اندوتلیال عروقی و بهبود در عملکرد هوازی به دنبال آن، همانند تمرینات مقاومتی شدت بالا مناسب بنظر می رسد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی سنتی, محدودیت جریان خون, عامل رشد اندوتلیال عروقی, پسران ورزشکار
    Ali Akbarnejad *, Morteza Yari, Mohammad Mohammadi, Ali Rajabi
    Background & Purpose

    Resistance training as an effective way to get different adaptations of exercise. In the most studies is taken into consideration the increase strength and muscle mass to follow this training method. Recently, it has been considered cardiovascular adaptations such as angiogenesis, increased blood flow to tissue and improve aerobic performance after resistance training. Therefore, the aim of this study was to compare the acute responses to endothelial growth factor-A in two types of resistance training with and without the blood flow restriction.
    Material and

    Methods

    For this purpose, adolescent gymnast boys aged 10 to 14 years participated in a quasi-experimental research design. The subjects (mean weight 37.11 ± 8.11 kg, height 145.16 ± 11.58 cm, body mass index 17.40 ± 1.77 kg m) were randomly divided into three groups; control (n=12), traditional resistance training (n=12), and resistance exercise with blood flow restriction (n=12), respectively. Training protocol includes three motions included leg extension, elbow flexion and bench press. Blood samples were taken before and half an hour after training. Using T-dependent test to check the results of intergroup and One-Way ANOVA with LSD test was used for evaluating the results of between groups.

    Results

    The results of inter-group showed that a variable VEGF after acute exercise in traditional resistance training groups (p=0.001) and resistance exercise with blood flow restriction (p=0.001), was significant. The results showed that in both of them protocol, there was no significant difference between groups in levels of VEGF, was not significantly different (p=0.33).

    Conclusion

    One session Resistance exercise with blood flow restriction compared to high intensity resistance exercise, a similar effect in increasing serum VEGF children athletes and for this reason, such as high intensity resistance exercise seems appropriate to provide Angiogenic adaptation of VEGF and improvement in aerobic performance.

    Keywords: Traditional Resistance Training, Blood Flow Restriction, Vascular Endothelial Growth Factor, Adolescent Athlete
  • وحید اعظمی*، مرتضی یاری
    در این مقاله، سیستم قدرت یکپارچه ی جدیدی، بر پایه گازی سازی زیست توده و پیل سوختی اکسید جامد با سیستم تصفیه گاز دما پایین پیشنهاد شده و عملکرد آن به وسیله ی محاسبات ترمودینامیکی مورد ارزیابی قرار گرفته است. سیستم پیشنهادی شامل واحد گازی سازی، واحد تصفیه گاز، هیبرید پیل سوختی اکسید جامد و توربین گاز و چرخه پایین دست آلی رانکین می باشد. گاز سنتز قبل از استفاده در پیل سوختی اکسید جامد باید در واحد تصفیه گاز مورد پاکسازی قرار گیرد. تکنولوژی تصفیه گاز دما پایین برای تصفیه گاز سنتز خروجی از گازی ساز به کار گرفته شده است. مطالعه پارامتریک، جهت بررسی پاسخ سیستم به تغییرات پارامترهای عملیاتی انجام شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با یک چنین سیستمی می توان به ترتیب به راندمان انرژی ناخالص و خالص، 56/54% و 55/50% دست یافت. این در حالی است که راندمان اگزرژی ناخالص و خالص سیستم به ترتیب 57/48% و 08/45% می باشد. از نرم افزار ترمودینامیکی Cycle-Tempo برای مدل سازی سیستم پیشنهادی استفاده شده است.
    کلید واژگان: انرژی, اگزرژی, گازی ساز, سیستم تصفیه گاز, پیل سوختی اکسید جامد
    V. azami*, M. yari
    In this paper, a new integrated power system based on biomass gasification and solid oxide fuel cell with low temperature gas cleaning system is proposed and the performance of the system is evaluated using thermodynamic calculations. The proposed system includes a gasification unit, a gas cleaning unit, a SOFC-GT hybrid system and an organic Rankine bottoming cycle. The generated raw syngas need to be purification before it can be used in SOFC system. For this reason, low temperature gas cleaning system is selected. A sensitivity study is carried out to investigate plant responses to different working parameters. The results obtained indicate that for the current system, the gross and net energy efficiency of the system are 54.56% and 50.55% respectively, while the gross and net exergy efficiency are 48.57% and 45.08% respectively. The proposed system has been modeled using Cycle-Tempo software.
    Keywords: Energy, Exergy, Gasification, Gas cleaning, SOFC
  • ریحانه ربیعی، کاوه حنیفی میانگفشه*، محمد ذوقی، مرتضی یاری
    در سالهای اخیر استفاده از توربین گازی با راکتور مدولار هلیم (GT-MHR) که بر اساس چرخه برایتون بسته با سیال عامل هلیم کار می کند، به علت داشتن بازده زیاد، ایمنی بالای رآکتور، صرفه اقتصادی و هزینه تعمیر و نگهداری پایین، توجه محققان را به خود جلب کرده است. در تحقیق حاضر سیستم ترکیبی شامل سیکل توربین گازی با راکتور مدولار هلیوم، سیکل کالینا و سیکل جذبی آب-آمونیاک از منظر انرژی، اگزرژی و اگزرژی-اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. استفاده از سیکل کالینا و سیکل جذبی به عنوان سیکل پایینی به منظور جلوگیری از هدر رفت انرژی اتلافی سیکل توربین گازی و افزایش بازده تبدیل انرژی می باشد. نتایج شبیه سازی حاکی از آن است که در حالت ورودی پایه کار کلی kW 304462 ، بازگشت ناپذیری کلی 289766 kW و بازده اگزرژی کلی سیکل تولید همزمان 0. 689 می باشد. همچنین راکتور اتمی، توربین و کمپرسور سیکل هلیوم به عنوان اجزایی معرفی می شوند که باید بیشتر از سایر اجزا از منظر اگزرژی-اقتصادی مورد توجه قرار بگیرند چون بیشترین مقدار نرخ هزینه متعلق به این اجزا می باشد. در انتها نیز تحلیل پارامتری به منظور تاثیر تغییر نسبت فشار کمپرسور هلیومی، دمای ورودی توربین هلیومی، فشار و دمای ورودی توربین و کسر جرمی حالت پایه سیکل کالینا بر روی پارامترهای خروجی انجام می شود.
    کلید واژگان: سیکل ترکیبی تولید همزمان, توربین گازی با راکتور مدولار هلیوم, سیکل کالینا, سیکل تبرید جذبی, اگزرژی- اقتصادی
    Reyhane Rabiei, Kaveh Hanifi Miangafsheh *, Mohammad Zoghi, Morteza Yari
    In recent years, the use of Gas Turbine-Modular Helium Reactor (GT-MHR) which operates in accordance with closed Brayton cycle with helium fluid as working fluid has attracted researchers’ attention because of its high efficiency, high reactor safety, being economical, and low maintenance costs. In the present study, a combined system, including GT-MHR cycle, Kalina cycle and Ammonia-water absorption cycle is investigated with respect to energy, exergy, and exergoeconomic. As the bottoming cycle, Kalina cycle and absorption cycle are used in order to avoid energy wasted by gas turbine cycle and to increase efficiency of energy conversion. The results of the simulated model show that, in the basic input mode, the overall work is 304462 kW, the overall exergy destruction is 289766kW and the overall exergy efficeincy of cogeneration cycle is 0.689kW. Also reactor, turbine and compressor in helium cycle are the component to which more attention should be paid with respect to exergoeconomic because the highest amount of cost rate is related to these components. At the end, parametric analysis is carried out in order to evaluate the effect of the changing pressure ratio of helium compressor, input temperature of helium compressor, input pressure and temperature of turbine and mass fraction of the base mode of the Kalina cycle on the output parameters.
    Keywords: Combined Cogeneration Cycle, Gas Turbine-Modular Helium Reactor, Kalina Cycle, Absorption Refrigeration Cycle, Exergoeconomic
  • فواد نوری، محرم جعفری، مرتضی یاری
    در این تحقیق، عملکرد ترمواکونومیکی یک چرخه تبرید جذبی با استفاده از محلول آب - مایع یونی (1- اتیل، 3- متیل ایمیدازولیوم تری فلرو استیت) بررسی و با چرخه آب – لیتیوم برماید مقایسه شده است. برای این منظور، تحلیل ترمودینامیکی و ترمواکونومیکی جهت شبیه سازی سیستم بکار گرفته شده و تاثیر متغیرهای طراحی بر روی پارامترهای عملکردی مانند ضریب عملکرد، بازده اگزرژی، نسبت جریان جرمی محلول، سطح تبادل حرارت مبدل ها و هزینه جریان ها مطالعه شده است. خواص ترمودینامیکی هر دو مخلوط آب – مایع یونی و آب – لیتیوم برماید با استفاده از مدل غیر تصادفی دو مایع پیش بینی شده است. نتایج نشان داده است که سیستم دارای مایع یونی ضریب عملکرد و بازده اگزرژی پایینتری (0. 66 و 10. 15%) نسبت به سیستم آب - لیتیوم بروماید (0. 78 و 12%) دارد. همچنین کمترین سطح کلی مبدل های حرارتی و هزینه سالانه سیستم جذبی آب - مایع یونی (49 m2 و 4907 $/y) بیشتر از سیستم آب - لیتیوم بروماید (16 m2 و 3347 $/y) می باشد. با وجود عملکرد ضعیف تر سیستم های دارای مایع یونی، مزایای استفاده از آنها مانند عدم کریستالیزاسیون، فشار بخار پایین و تمایل به خوردگی ناچیز، این مایع ها را به گزینه مناسبی جهت جایگزینی در چرخه تبرید جذبی تبدیل کرده است.
    کلید واژگان: مایع یونی, چرخه تبرید جذبی, ترمواکونومیک, اگزرژی
    Foad Noori, Moharam Jafari, Mortaza Yari
    In this study, the thermoeconomic performance of absorption refrigeration cycle utilizing binary solution containing water - ionic liquid (1-Ethyl-3-Methylimidazolium Trifluoroacetate) is investigated and compared with the water-lithium bromide cycle. For this purpose, the thermodynamic and thermoeconomic analysis have been employed to simulation of the cycle and then, the effects of design parameters on the performance parameters like coefficient of performance, exergetic efficiency, solution circulation flow ratio, area of heat exchangers and cost of the streams are studied. The thermodynamic properties of the binary solution are predicted using Non-Random Two Liquids model. It has been found the system with ionic liquid has a lower coefficient of performance and exergetic efficiency (0.66, 10.15%) than aqueous solution of lithium bromide system (0.78, 12 %). The total area and total cost of the ionic liquid system (49 m2, 4907 $/year) is larger than water-lithium bromide cycle (16 m2, 3347 $/year). Despite the Lower performance of systems with ionic liquid, the advantages of these liquids like no crystallization, negligible vapor pressure and weak corrosion tendency to iron-steel materials make the new working pair suited for the absorption refrigeration cycle.
    Keywords: Ionic liquid, Absorption refrigeration cycle, Thermoeconomic, Exergy
  • آرش نعمتی، حسین نامی، مرتضی یاری، سید فرامرز رنجبر *
    در مقاله حاضر یک سیستم ترموالکتریک دومرحله ای که برای اهداف سرمایش و گرمایش مورد استفاده قرار می گیرد از دیدگاه قوانین اول و دوم ترمودینامیک مورد بررسی قرار گرفته است. طبق نتایج بدست آمده از تحلیل قانون اول ترمودینامیک در هر دو حالت گرمایش و سرمایش مقدار ضریب عملکرد سیستم با تغییرات جریان الکتریسیته بهینه می گردد که با افزایش اختلاف دمای بین سطوح سرد و گرم مقدار بیشینه ضریب عملکرد کاهش یافته و در مقادیر بالاتری از جریان الکتریسیته رخ می دهد. بعلاوه، طبق نتایج قانون دوم ترمودینامیک، در حالت گرمایش، با افزایش اختلاف دمای بین سطح سرد و گرم دما بازده اگزرژی افزایش می یابد درحالی که در حالت سرمایش، افزایش اختلاف دمای بین سطح سرد و گرم مقدار بازده اگزرژی را کاهش می دهد. محدوده مقادیر بدست آمده برای بازده اگزرژی ترموالکتریک دومرحله ای کولر بسیار پایین تر از ترموالکتریک دومرحله ای هیتر می باشد. مطابق نتایج، مقدار راندمان اگزرژی بهینه با تغییر جریان الکتریسیته برای حالت گرمایش به ترتیب برابر 181 / 0، 193 / 0 و 208 / 0 به ازای اختلاف دماهای سطح سرد و گرم 15 ، 30 و 45 درجه می باشد. همچنین مقدار بهینه راندمان اگزرژی برای حالت سرمایش به ترتیب برابر 096 / 0، 073 / 0 و 04 / 0 به ازای اختلاف دماهای سطح سرد و گرم 15 ، 30و 45 درجه می باشد.
    کلید واژگان: ترموالکتریک دو مرحله ای, گرمایش, سرمایش, انرژی, اگزرژی
    A. Nemati, H. Nami, M. Yari, S.Faramarz Ranjbar *
    In the present study a two-stage thermoelectric heater and a two-stage thermoelectric cooler are analyzed and compared from the perspectives of the first and second laws of thermodynamics. Based on the first law analysis results, for both two-stage thermoelectric heater and cooler, the coefficient of performance optimizes by current variation. The optimal value of coefficient of performance decreases with the hot and cold junctions temperature difference increasing. Based on the exergy analysis results, the exergy efficiency optimizes by the current variation same as the coefficient of performance. Moreover, for the case of heating, increasing the hot and cold side’s temperature difference increases the exergy efficiency but for the thermoelectric cooler leads to exergy efficiency reduction. Generally, the amount of exergy efficiency for two-stage thermoelectric cooler is lower than that of two-stage thermoelectric heater. Results show that optimum exergy efficiency of two stage thermoelectric heater is 0.181, 0.193 and 0.208 for hot and cold side temperature differences of 15, 30 and 45 K, respectively. Also, the optimum exergy efficiency of two stage thermoelectric cooler is 0.096, 0.073 and 0.04 for the same temperature differences between hot and cold side temperature differences.
    Keywords: Two-stage thermoelectric, Heating, Cooling, Energy, Exergy
  • لطفعلی بلبلی *، الهه ممشلی، علی رجبی، مرتضی یاری
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر نیمرخ لیپیدی، هموگلوبین گلیکوزیله، گلوکز خون ناشتا، hs-CRP، مقاومت به انسولین و هورمون پپتیدی آدیپونکتین در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. 22 زن غیرفعال و چاق مبتلا به دیابت (سن 2/3±9/45 سال، شاخص توده بدنی 67/0±7/30 کیلوگرم/متر مربع، سابقه بیماری 9/2±4/5 سال و گلوکز خون 05/15±7/152 میلی گرم/ دسی لیتر) انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (11 نفر) و کنترل (11 نفر) تقسیم گردیدند. گروه آزمایش به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، جلسه ای 60 دقیقه) تمرین هوازی را با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه به صورت دویدن در بخش اصلی تمرین اجرا کردند. دو روز قبل و بعد از دوره تمرینی نمونه گیری خونی انجام شد. HbA1c به روش الکتروکمی لومینسانس، آدیپونکتین و انسولین سرم، hs-CRP با روش الایزا، گلوکز، HDL-C و TG، LDL-C با روش مستقیم و همچنین، کلسترول تام با روش آنزیمی اندازه گیری شدند. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون تی همبسته و آزمون تی مستقل نشان داد که پس از مداخله، سطوح گلوکز خون ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین، HbA1c، hs-CRP، کلسترول، تری گلیسرید،LDL-C ، وزن، BMI و درصد چربی بدن، کاهش یافتند و هورمون آدیپونکتین افزایش معناداری در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل داشت. ارتباط معکوس و معنادار سطوح سرمی آدیپونکتین با گلوکز، کلسترول تام، تری گلیسرید، وزن بدن و درصد چربی بدن مشاهده شد. طبق یافته های پژوهش حاضر کاهش در چربی احشایی و سطوح لیپیدی ناشی از تمرین هوازی، احتمالا بر عملکرد آدیپونکتین و کاهش مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی اثرگذار است.
    کلید واژگان: آدیپونکتین, تمرین هوازی, Hba1c, Hs, CRP, مقاومت به انسولین, دیابت نوع دو
    Lotfali Bolboli *, Elahe Mamashli, Ali Rajabi, Morteza Yari
    The purpose of this study was to determine the effect of eight weeks of aerobic training on lipid profile, glycosylated hemoglobin, fasting blood glucose, hs-CRP, insulin resistance and peptide hormone adiponectin in type 2 diabetic patients. For this purpose, twenty-two obese, sedentary females with type 2 diabetes (age 45.9±3.2 years and BMI=30.7±0.7 kg/m2, History of disease: 5.4±9.2 years and blood glucose 152.7±15.05 mg/dL), were selected and randomly divided into experimental (n=11) and control groups (n=11). The experimental group performed aerobic training for 8 weeks (three sessions per week, each session 60 minutes) with 60 to 80 percent of maximum heart rate. Blood samples were taken two days before and after 8 weeks of aerobic training. (HbA1c) by Electrochemiluminesence method, adiponectin, insulin and hs-CRP by ELISA, glucose, HDL-C, TG and LDL-C by direct methods and total cholesterol were measured by enzymatic methods. Homeostasis model assessment of insulin resistance by HOMA-IR was calculated. The results using the paired and independent t-test showed that, after the intervention, fasting blood glucose, insulin, insulin resistance, HbA1c, hs-CRP, cholesterol, triglycerides, LDL-C and weight, BMI, percent body fat significantly decreased and adiponectin levels significantly increased in the experimental group compared to the control. However, after 8 weeks of aerobic exercise HDL-C increased in the experimental group, but HDL-C levels difference was not significant between the two groups. A significant inverse correlation between serum adiponectin levels with glucose, total cholesterol, triglycerides, body weight and body fat percentage and no significant correlation with HDL was observed. According to the findings of the present study was the reduction in visceral fat and lipid levels by eight weeks of aerobic exercise may the performance of adiponectin and reduce insulin resistance in diabetic patients is effective.
    Keywords: Adipocytokines_Aerobic Exercise_Hba1c_Hs-CRP_Insulin Resistance_Type 2 Diabetes
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال