به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مرضیه بیگم خضری

  • مرضیه بیگم خضری، عزت السادات حاجی سید جوادی*، فریده موحد، آیدا زینعلی، علی امامی، سیمین دخت مولاوردیخانی
    مقدمه

     کورتاژ یکی از اعمال جراحی شایع زنان است. عارضه آن درد است که سبب افزایش نارضایتی در بیماران می شود، لذا یافتن راه درمان این عارضه امری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر سه روش مصرف ژل موضعی لیدوکایین در سرویکس، تزریق داخل رحمی لیدوکایین و ترکیب دو روش بر کاهش درد حین انجام کورتاژ انجام گرفت.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1396 بر روی 120 بیمار کاندید کورتاژ در بیمارستان کوثر قزوین انجام گرفت. بیماران به صورت تصادفی در سه گروه ژل موضعی لیدوکایین در سرویکس، تزریق داخل رحمی لیدوکایین و ترکیب این دو روش قرار گرفتند و داروهای مورد نظر قبل از کورتاژ تجویز شد. علایم حیاتی و درد در بیماران ثبت و سایر اطلاعات لازم از طریق تکمیل پرسشنامه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری (نسخه 22) و آزمون های کای اسکویر و آنوا انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در این مطالعه تجویز داخل رحمی و داخل سرویکس لیدوکایین (72/0±3/0) و در درجه بعد تجویز داخل سرویکس لیدوکایین (84/0±45/0) به تنهایی به طور معناداری سبب کاهش درد در هنگام کورتاژ در زنان شد (04/0=p). از طرفی تغییرات شدید همودینامیکی نیز در این بیماران مشاهده نشد. هیچ موردی از عوارض از جمله تهوع و استفراغ و بی ثباتی علایم حیاتی در هیچ یک از گروه ها مشاهده نشد (05/0<p).

    نتیجه گیری

    از روش تجویز داخل رحمی به همراه اضافه کردن ژل موضعی لیدوکایین به سرویکس می توان به عنوان یک روش ساده، کم هزینه و بی خطر در کنترل درد حین و بعد از کورتاژ استفاده نمود.

    کلید واژگان: درد, کورتاژ, لیدوکائین}
    Marzieh Beigom Khezri, Ezzatalsadat Haji Seyed Javadi *, Farideh Movahed, Aida Zeinali, Ali Emami, Simin Dokht Molaverdikhani
    Introduction

    Curettage is one of the most common gynecological surgeries in women. Its complication is pain which increases dissatisfaction in patients. Therefore, it is necessary to find a way to treat this complication. This study was performed with aim to compare the effects of three methods of using lidocaine gel in the cervix, intrauterine injection of lidocaine, and a combination of two methods to reduce pain during curettage.

    Methods

    This clinical trial study was performed in 2017 on 120 patients candidates for curettage in Qazvin Kosar Hospital. Patients were randomly divided into three groups of topical lidocaine gel in the cervix, intrauterine injection of lidocaine and a combination of these two methods, and the drugs were prescribed before curettage. Vital signs and pain were recorded in patients and other information was collected by completing the questionnaire. Data analysis was performed using statistical software (version 22) and chi-square and ANOVA tests. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The intrauterine and intra cervical injection of lidocaine (0.3±0.72) and then injection of intra cervical lidocaine (0.45±0.84) alone significantly reduced pain during curettage in women (P=0.04). On the other hand, no severe hemodynamic changes were observed in these patients. No complications such as nausea and vomiting and no instability of vital signs were observed in any of the groups (P>0.05).

    Conclusion

    Intrauterine administration along with addition of topical lidocaine gel to the cervix can be used as a simple, low-cost, and safe method as to control pain during and after curettage.

    Keywords: Curettage, Lidocaine, Pain}
  • Marzieh Beigom Khezri, Maryam Rajabi*, Siyamak Yaghobi, Hamideh Pakniat
    Background & Objective

    Nowadays, conventional analgesic agents that are usually used for pain killing after cesarean sections do not provide enough analgesia with infrequent serious side effects. Lidocaine has been suggested as an adjuvant analgesic agent for postoperative pain relief. We designed this randomized double-blind, placebo-controlled study to evaluate the analgesic efficacy of intravenous (IV) lidocaine in patients undergoing a cesarean section under spinal anesthesia.

    Materials & Methods

    Eighty patients undergoing elective cesarean section under spinal anesthesia were randomly divided into two groups to receive intravenous 1.5 mg/kg of lidocaine 2% bolus 15 minutes prior to spinal anesthesia followed by an intravenous infusion of 1.5 mg/kg/h for 60 minutes (L group) or 0.9% sodium chloride (C group) in a double-blind fashion. The time until the first request for an analgesic, the duration of sensory and motor blockade, hemodynamic variables and adverse events were recorded.

    Results

    The difference in sensory (95% CI 10.18 to 18.01; P≤0.001) and motor (95% CI 35.50 to 50.19; P≤0.001) blockade durations between groups L and C were significant. Similarly, the mean time until the first analgesic request was longer in group L (175.37±21.43) than in group C (157.12±15.25); the difference between the two groups was significant (95% CI9.95 to 26.54; P<0.001).

    Conclusion

    Intravenous lidocaine given as a supplementary agent in patients undergoing cesarean section under spinal anesthesia prolonged the duration of the sensory and motor blockade of spinal anesthesia and delayed the first analgesic request by patients without hemodynamic disturbance, respiratory depression and compromising the fetus.

    Keywords: Anesthesia, Cesarean section, Pain, Lidocaine, Spinal}
  • حمید کیالها، مرضیه بیگم خضری، شهرام رستاک، حبیباللهمهدی پور، محمد صوفی ابادی *
    زمینه و هدف
    درمان با شوک الکتریکی (ECT) در بیماری های روانی جایگاه مهمی دارد. استفاده از بیهوشی برا ی این منطور ضروری است. بکارگیری روشی که باعث کمترین تغییرات همودینامیک در این بیماران شود اهمیت دارد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثرات همودینامیک دو داروی بیهوشی تیوپنتال سدیم و پروپوفول در بیماران تحت درمان شوک الکتریکی انجام گردید.
    روش کار
    این مطالعه در بیمارستان 22 بهمن دانشگاه علوم پزشکی قزوین بر روی 84 بیمار (50 مرد و 34 زن) که الکتروشوک مغزی دریافت کردند انجام شد. در ابتدا وضعیت همودینامیک بیماران ثبت شد. سپس به صورت تصادفی یکی از دو داروی بیهوشی تیوپنتال سدیم یا پروپوفول را به همراه ساکسینیل کولین به عنوان شل کننده عضلانی دریافت کردند. تغییرات همودینامیک شامل فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، نبض در دقایق اول، سوم و دهم پس از الکتروشوک و نیز طول مدت تشنج و زمان ریکاوری اندازه گیری و ثبت شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-20 و تی مستقل تحلیل شدند.
    یافته ها
    در گروه تیوپنتال سدیم بیشترین میزان تغییرات فشار خون سیستولیک، دیاستولیک و ضربان قلب در دقیقه سوم و به ترتیب 45، 64 و 26 درصد بود. در گروه پروپوفول بیشترین تغییرات فشار خون سیستولیک، دیاستولیک و متوسط شریانی به ترتیب 55، 64 و 43 درصد و در دقیقه دهم بود و بیشترین افزایش نبض در این گروه در دقیقه سوم روی داد که حدود 33 درصد بود. تغییرات فشار خون بین این دو گروه معنی داری بو د (0/05<p). طول مدت تشنج ناشی از شوک در گروه تیوپنتال سدیم کمتر، و طول مدت بازگشت از بیهوشی با پروپوفول کوتاهتر بود (0/05<p).
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه حاضر نشان داد در بیهوشی مورد نیاز برای الکتروشوک، تیوپنتال سدیم اندکی ثبات همودینامیک بهتری را نسبت به پروپوفول ایجاد می‫کند، لذا به نظر می‫رسد استفاده از آن به عنوان داروی بیهوشی برای الکتروشوک مناسب ‫تر باشد.
    کلید واژگان: تغییرات همودینامیک, الکتروشوک مغزی, تیوپنتال سدیم, پروپوفول, بیهوشی}
    Hamid Kayalha, Marzie Khezri, Shram Rastak, Habib Mehdi Pour, Mohammad Sofiabadi *
    Background & objectives
    Electroconvulsive therapy (ECT) is the main therapeutic technique in psychiatric diseases. The use of anesthesia for ECT is necessary. In these patients, selection of anesthesia with minimal hemodynamic changes is very important. The aim of this study was to compare the hemodynamic effects of two anesthetics including sodium thiopental and propofol in patients undergoing ECT.
    Methods
    This study was performed on 84 patients (50 males and 34 females) who were anesthetized for ECT in 22- Bahaman Hospital, Qazvin University of Medical Sciences (QUMS). Initially, the hemodynamic status of patients was recorded. Then, they randomly received either sodium thiopental or propofol as an anesthetic and succinylcholine as a muscle relaxant. Hemodynamic changes, including systolic and diastolic blood pressure, pulse rate in the 1, 3 and 10 minutes after ECT, as well as seizure duration and recovery time were recorded. The data were analyzed by SPSS v.20 using independent t-test.
    Results
    the sodium thiopental group, showed the highest changes in systolic and diastolic blood pressure and heart rate in the third minute (45%, 64% and 26% respectively). In the propofol group, the highest systolic, diastolic and mean arterial blood pressure changes were 55%, 64% and 43% respectively, at the 10th minute, but the highest pulse rate (33%) occurred in the 3rd minute. The blood pressure changes were significant between the two groups (p<0.05). The post-shock seizure duration was less with sodium thiopental, but recovery from anesthesia was shorter with propofol (p<0.05).
    Conclusion
    Our findings showed that in the anesthetic required for electroshock, sodium thiopental had a slightly better hemodynamic stability than propofol. Therefore, it seems appropriate to use it as an anesthetic for ECT.
    Keywords: Hemodynamic Changes, Electroconvulsive Therapy, Sodium Thiopental, Propofol, Anesthesia}
  • حمیده پاک نیت، نسرین صوفی زاده، مرضیه بیگم خضری*

    مقدمه: 

    پارگی رحم در بارداری عارضه‌ای نادر است و اغلب تهدید کننده حیات بوده و با بروز بالای عوارض و مرگ و میر مادری و جنینی همراه است. تقریبا تمام موارد پارگی رحم به دنبال میومکتومی در سه ماهه سوم بارداری یا در طول زایمان رخ می‌دهد.

    مورد: 

    مادر بارداری است که در هفته 20 بارداری با درد شکم مراجعه نمود که سابقه قبلی میومکتومی شکمی را در 6 سال پیش داشته است. رحم دچار پارگی شده بود و جنین همراه با کیسه آب در داخل حفره شکم قرار داشت.

    نتیجه گیری

    تشخیص زودهنگام پارگی رحم در مواردی از میومکتومی که منجر به باز شدن رحم شده باشد، می تواند جان بیمار را از مرگ حتمی نجات دهد.

    کلید واژگان: میومکتومی, حاملگی, پارگی رحم}
    Hamideh Pakniat, Nasrin Soofizadeh, Marzieh Beigom Khezri
    Background

    Uterine rupture in pregnancy is rare and often could be life threatening and catastrophic. Myomectomy is one of very common surgeries in gynecology, performed as the vaginal, abdominal and laparoscopic surgeries. Pregnancies occured after abdominal and laparoscopic myomectomy are high risk for uterine rapture.

    Case: 

    Patient was a 28 Years old female, pregnant woman at the 20 wks of gestational age with abdominal pain and a history of abdominal myomectomy 6 yrs ago. Uterus was ruptured and fetus in amniotic sac was found in abdominal cavity.

    Conclusion

    Early diagnosis of uterine rupture after myomectomy can save patients from death.

    Keywords: Myomectomy, Pregnancy, Uterine rupture}
  • ناهید ناصح، مرضیه بیگم خضری*
    زمینه
    میدازولام یکی از شایع ترین بنزودیازپین های مورد استفاده در بی هوشی است که اخیرا استفاده از آن در بلوک داخل نخاعی، به عنوان یک ضد درد، مورد توجه قرار گرفته است.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین اثر افزودن میدازولام به بوپیواکائین داخل نخاعی بر درد پس از سزارین انجام شد.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی در سال 1388 بر روی60 بیمار کاندید سزارین به روش بی حسی نخاعی انجام شدکه به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه 10 میلی گرم بوپیواکائین همراه با 0/02 میلی گرم بر کیلوگرم میدازولام و به گروه دیگر (شاهد) 10 میلی گرم بوپیواکائین همراه با 0/5 میلی لیتر آب مقطر، داخل نخاعی داده شد. مدت زمان بی حسی، زمان اولین درخواست مسکن، مقدار مسکن مصرف شده در 24 ساعت اول بعد از سزارین ثبت شد. داده ها با آزمون های آماری تی مستقل، کای دو، من ویتنی یو و ویلکاکسون تحلیل شدند.
    یافته ها
    مدت زمان بی حسی در بیمارانی که میدازولام دریافت کرده بودند نسبت به گروه شاهد، به طور معنی داری طولانی تر بو د (209 نسبت به 192دقیقه). متوسط زمان اولین درخواست مسکن در گروه میدازولام، به طور معنی داری بیش تر از گروه شاهد بود (283 نسبت به 235 دقیقه). مصرف کلی مسکن در 24 ساعت اول نیز در گروه میدازولام کم تر بود (2 در مقابل 2/5 بار).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، افزودن 0/02 میلی گرم بر کیلوگرم میدازلام داخل نخاعی به بوپیواکائین، طول مدت بی دردی و زمان بی حسی نخاعی را نسبت به بوپیواکائین به تنهایی، در جراحی سزارین، افزایش می دهد.
    کلید واژگان: میدازولام, درد, تزریقات نخاعی, جراحی سزارین, بوپیواکائین}
    N. Nasseh, Mb. Khezri *
    Background
    Midazolam is one of the most commonly used benzodiazepines in anesthesia that has recently been considered as an analgesic in intrathecal block.
    Objective
    The aim of this study was to determine the effects of adding midazolam to intrathecal bupivacaine on the pain after cesarean section.
    Methods
    This clinical trial was conducted in 60 patients undergoing cesarean section with spinal anesthesia in 2009. The patients were randomly allocated to two groups. One group received 10 mg bupivacaine plus 0. 02 mg/kg m idazolam intrathecally while other group recieved 10 mg bupivacaine plus 0. 5 ml distilled water intrathecally. The duration of anesthesia، time of the first analgesic request، and total consumption of analgesic in the first 24 hours after cesarean section were recorded. Data were analyzed using T-test، Mann Whitney U test and Wilcoxon test and chi-square test.
    Findings
    Duration of anesthesia in the patients receiving midazolam was significantly longer than the control patients (209 min vs. 192 min). The mean time of the first analgesic request was also significantly longer in the patients receiving midazolam compared to the control patients (283 min vs. 235 min). Total analgesic consumption in 24 hours after surgery was significantly lower in the midazolam group compared to the control group (2 times vs. 2. 5 times).
    Conclusion
    With regards to the results، adding 0. 02 mg/kg intrathecal midazolam to bupivacaine increased duration of anesthesia and time of the first analgesic request following cesarean section compared to bupivacaine alone.
    Keywords: Midazolam, Pain, Spinal Injections, Cesarean Section, Bupivacaine}
  • مرضیه بیگم خضری، فاطمه فرجی سلیمانی*، ناهید ناصح، سونیا اویسی
    سابقه و هدف
    کنترل درد و خونریزی بعد از سزارین باعث کاهش عوارض، تحرک زودتر مادر و افزایش توانایی وی در مراقبت بهینه نوزاد می شود. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی کنترل درد و خونریزی بعد از سزارین با ترکیب دو داروی ترانگزامیک اسید و دیکلوفناک می باشد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی 210 خانم کاندید سزارین که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به طور تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند. برای گروه اول آمپول ترانگزامیک و شیاف دیکلوفناک، برای گروه دوم ترانگزامیک و شیاف دارونما و برای گروه سوم شیاف دیکلوفناک و 2 سی سی نرمال سالین تزریقی تجویز شد. اولین زمان نیاز به مسکن و میزان مسکن در 24 ساعت پس از عمل و میزان خونریزی خالص محاسبه شده و هم چنین، میزان هموگلوبین 12 ساعت پس از عمل با Hb قبل از عمل مقایسه شد.
    نتایج
    بین میزان مصرف مسکن در گروه ترانگزامیک و گروه دیکلوفناک و هر دو دارو اختلاف معنی داری مشاهده شد و مصرف مسکن در گروه ترانگزامیک بیشتر بود. هم چنین، زمان درخواست مسکن در گروه ترانگزامیک کوتاه تر از دو گروه دیگر بود. میزان خونریزی در گروه دیکلوفناک بیشتر از دو گروه دیگر بود و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود، ولی بین میانگین هموگلوبین در سه گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    در مجموع می توان گفت که ترکیب دو داروی دیکلوفناک و ترانگزامیک باعث کاهش خونریزی و درد بعد از عمل سزارین می شود.
    کلید واژگان: ترانگزامیک اسید, دیکلوفناک, خونریزی, درد, سزارین}
    Marzieh Beigom Khezri, Fatemeh Faraji, Soleimani *, Nahid Naseh, Sonia Oveisi
    Background
    Control of the pain and bleeding after cesarean can reduce postoperative complications and increase the ability of the mothers to optimize the care for their babies. The aim of this study was to investigate the role of tranexamic acid in combination with diclofenac in decreasing blood loss and pain after cesarean section.
    Materials And Methods
    In this clinical trial, 210 women undergoing cesarean were divided into 3 groups: the first group received tranexamic and diclofenac suppository; the second group tranexamic and placebo suppository and the third group diclofenac suppository and 2 mL of normal saline injection. The time for first need of analgesia, the analgesic dose 24 hours after surgery and the net amount of bleeding were measured and also hemoglobin measured 12 hours after surgery were compared with the pre-operative Hb.
    Results
    There was a significant difference in analgesic consumption among the groups received tranexamic, diclofenac and both drugs. Also, the analgesic consumption in the group received tranexamic was higher than the other groups. Moreover, the time to first analgesic request in the tranexamic group was shorter than the other two groups and the amount of bleeding in the diclofenac group was higher than the other two groups, this difference was statistically significant. However, no significant difference was seen between the groups in mean hemoglobin.
    Conclusion
    Combined tranexamic acid and diclofenac can reduce the amount of blood loss and pain after cesarean.
    Keywords: Tranexamic acid, Diclofenac, Bleeding, Pain, Cesarean}
  • عبدالله محمدی بندری، مرضیه بیگم خضری، سعید آصف زاده
    زمینه
    لرز پس از عمل یک عارضه بی هوشی عمومی است. لرز باعث افزایش برون ده قلبی و نیاز به اکسیژن و درد ناشی از برش جراحی پس از عمل می شود.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین اثر شیاف دیکلوفناک سدیم بر لرز پس از عمل سزارین انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مورد- شاهدی در سال 88-1387 بر روی 140 زن سزارینی انجام شد. 70 بیمار در گروه مورد و 70 بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. گروه مورد شیاف دیکلوفناک سدیم 100 میلی گرم را 10 دقیقه قبل از اینداکشن بی هوشی دریافت کردند و گروه شاهد دارویی دریافت نکردند. درجه زیر بغل قبل از اینداکشن بی هوشی و 1 ساعت پس از اکستیوب شدن اندازه گیری شد. داده ها با آزمون آماری مجذور کای تحلیل شدند.
    یافته ها
    شیوع لرز در گروه مورد %1/27 و در گروه شاهد %1/48 و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (014/0= P). متوسط تغییرات دما در گروه مورد 02/0 ± 18/0- درجه سانتی گراد و در گروه شاهد 029/0 ± 29/0- درجه سانتی گراد و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (004/0= P).
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد که شیاف دیکلوفناک سدیم در کاهش لرز پس از عمل موثر است و دمای بدن بیمار نیز با این دارو ثابت تر باقی می ماند.
    کلید واژگان: شیاف دیکلوفناک سدیم, لرز, بی هوشی, سزارین, دمای بدن}
    A.M. Bandari, M.B. Khezri, S. Asefzadeh
    Background
    Postoperative shivering is a complication of general anesthesia. Shivering increases cardiac output, oxygen demand, and postoperative surgical incision's pain.
    Objective
    The aim of this study was to evaluate the effect of Diclofenac Na suppository on postoperative shivering.
    Methods
    This was a case-control study performed on 140 women who were divided into two equal groups of 70 members each and marked as case and control groups. The case group received diclofenac Na supp 100mg, ten minute before the induction of anesthesia whereas the control group was given no such medication. Axillary temperature was measured before the induction and 1 hr after the extubation. Data were analyzed by SPSS and chi-square test.
    Findings
    The incidence of shivering in case and control groups were (%27.1) and (%48.1), respectively. There was a significant difference between two groups (P=0.014). The mean temperature changes in case and control groups were (-0.18ºC±0.02ºC) and (-0.29ºC±0.029ºC), respectively. The difference between two groups was found to be significant, statistically (P=0.004).
    Conclusion
    Our findings showed that diclofenac Na supp has the potential to effectively decrease the postoperative shivering while maintaining the body temperature more stable.
  • مرضیه بیگم خضری، سعید جلیلی، سعید آصف زاده، حمید کیالها
    زمینه و هدف
    پاسخ های راه هوایی موقع خارج کردن لوله تراشه می تواند منجر به سرفه، لارنگواسپاسم و افزایش فشار خون شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر لیدوکائین وریدی و داخل تراشه بر روی پاسخ های راه هوایی و قلبی- عروقی بیماران هنگام خروج لوله تراشه انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 60 بیمار 15-60 ساله کاندید جراحی عمومی یا زنان که بر اساس طبقه بندی انجمن بیهوشی آمریکا در کلاس یک و دو بودند، انجام شد. سه دقیقه قبل از اتمام جراحی و هم زمان با قطع گازهای بیهوشی، لیدوکائین به مقدار 5/1 mg/kg به صورت وریدی یا داخل لوله تراشه تجویز شد. تعداد زور زدن و سرفه تا زمان خروج لوله، تعداد سرفه تا 30 دقیقه پس از خارج کردن لوله تراشه، فاصله زمانی بین قطع گازهای بیهوشی و خروج لوله و نیز تعداد ضربان قلب و فشار خون قبل و بعد از خارج کردن لوله تراشه ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 16) و آزمون های کای دو و تی در سطح معنی داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین زمان خروج لوله در گروه لیدوکائین وریدی و گروه داخل تراشه به ترتیب 6/3±3/11 و 4±7/11 دقیقه بود (71/0=P). اختلاف معنی داری بین دو گروه از نظر تعداد زور زدن (19/0=P) و تعداد سرفه (97/0=P) وجود نداشت. تفاوت معنی داری در متغیرهای قلبی- عروقی بین 2 گروه دیده نشد.
    نتیجه گیری
    اثر تجویز لیدوکائین وریدی یا داخل تراشه بر میزان زور زدن و سرفه و نیز زمان خروج لوله طی مرحله بازگشت از بیهوشی تقریبا یکسان است.
    کلید واژگان: لیدوکائین, سرفه, زور زدن, بیهوشی عمومی, لوله تراشه}
    M-B Khezri, S. Jalili, S. Asefzade, H. Kayalha
    Background And Aim
    Airways responses during extubation can lead to coughing, laryngospasm and hypertension. The aim of this study was to compare the effects of intratracheal and intravenous lidocaine on airway responses and cardiovascular effects during extubation.
    Materials And Methods
    This clinical trail was preformed on sixty 15-60 year old patients undergoing general or gynecological surgery, who were class I and II based on the classification of the American Society of Anesthesiology. Three minutes before the end of surgery and at the same time stopping the anesthetic gases, lidocaine was administered 1.5mg/kg intravenous or intratracheal. The number of bucking and coughs till extubation, number of cough till 30 minuets after extubation, the interval between stopping the anesthetic gases and extubation and also heart rate and blood pressures were recorded. Data were analyzed by SPSS version 16 using chi-square and t-tests at the significant level of P<0.05.
    Results
    The mean times for extubation in intravenous and intratracheal lidocaine group were 11.3±3.6 and 11.7±4 minuets, respectively (P=0.71). There were no significant differences in numbers of bucking (P=0.19) and numbers of cough (P=0.97) between the two groups. No significant differences were observed in cardiovascular variables between the two groups.
    Conclusion
    The effects of intravenous or intratracheal administration of lidocaine on the rate of bucking, cough and the time for extubation at the end of general anesthesia were similar.
  • مرضیه بیگم خضری، حمیده یاری، سعید آصف زاده، حمید کیالها
    سابقه و هدف
    هدف از این مطالعه، مقایسه ی اثر پیش مداوای افدرین و لیدوکائین بر شدت درد هنگام تزریق پروپوفل و تغییرات همودینامیک ناشی از آن می باشد.
    مواد و روش ها
    در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده با کد اخلاق 2766، 99 بیمار با ASA کلاس I و II در سنین 50-20 سال که کاندید عمل جراحی الکتیو با روش بیهوشی عمومی در بیمارستان شهید رجایی قزوین در سال 1388 بودند و سابقه ی بیماری قلبی، نورولوژی و آلرژی نداشتند وارد مطالعه شدند و به صورت کاملا تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند. از طریق ورید پشت دست، یک دقیقه قبل از اینداکشن با پروپوفل، به گروه L، 40 میلیگرم لیدوکائین و به گروه E، 30 میکروگرم بر کیلوگرم افدرین و به گروه P، 2 سیسی نرمال سالین تزریق شد. درد هنگام تزریق پروپوفل براساس مقیاس درد چهره (FPS: Face Pain Scale) ارزیابی شد و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب قبل از اینداکشن، قبل از لوله گذاری و بعد از لوله گذاری اندازهگیری و ثبت شد. این مطالعه برگرفته از پایان نامه دستیاری میباشد.
    یافته ها
    تغییرات همودینامیک، میزان بروز و شدت درد در گروه لیدوکائین کمتر از سایر گروه ها بود. میانگین FPS در گروه افدرین نسبت به گروه نرمال سالین کمتر بود، ولی این اختلاف از لحاظ آماری معنیدار نبود.
    بحث و نتیجه گیری
    پیش مداوای افدرین با دوز کم میزان بروز و شدت درد حین تزریق پروپوفل را کاهش میدهد اما به اندازه ی لیدوکائین مؤثر نمیباشد. همچنین افدرین بیش تر از سایر گروه ها منجر به ثبات همودینامیک می شود.
    کلید واژگان: پروپوفل, افدرین, درد, لیدوکائین}
    Marzie Bigam Khezri, Hamide Yari, Saeid Asefzadeh, Hamid Kaliha
    Background
    The aim of this study was to compare the intensity of pain and hemodynamic changes during propofol injection when pretreatment is performed with ephedrine and lidocaine.
    Materials And Methods
    In a randomized double blind clinical trial (IRCT: 2766) in Shahid Rajaee Hospital during the year 2009, 99 patients with ASA physical status I and II, aged 20 to 50 years were recruited. The patients were planned to undergo elective surgeries under general anesthesia and had no history of cardiocascular, neurologic, or allergic diseases. The subjects were randomly assigned into three groups to receive 40mg intravenous lidocaine (group L), 30μg/kg ephedrine (group E) or 2ml normal saline (group P). After one minute, 2mg/kg propofol was injected into a dorsal hand vein. Pain was assessed using face pain scale (FPS). Arterial blood pressure and heart rate were also recorded before induction, just before intubation, and one minute after intubation.
    Results
    Hemodynamic changes and also the incidence and intensity of pain in group L were less than the other groups. The patients in group L had significantly lower FPS compared with group P (P=0.004) and patients in group E had lower FPS compared with group P; however, the difference was not statistically significant (P=0.247).
    Conclusion
    Pretreatment with a small dose of ephedrine (30μg/kg) reduces the incidence and intensity of propofol induced pain. Although lidocaine is more effective, ephedrine results in a more stable hemodynamic status.
  • مرضیه بیگم خضری، فردین رشاد، امیر جوادی
    زمینه و هدف
    تهوع و استفراغ پس از جراحی و بیهوشی باعث اقامت طولانی مدت بیمار در اتاق ریکاوری و بیمارستان و پیدایش عوارضی مانند اختلالات الکترولیتی، کاهش مایعات بدن، خونریزی از محل بخیه ها و آسپیراسیون ریوی می شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر متوکلوپرامید و دوز کم پروپوفول بر بروز تهوع و استفراغ پس از عمل سزارین انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سویه کور، 120 بیمار کاندید عمل سزارین به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. دامنه سنی بیماران 17 تا 34 سال بود و همگی در ASA کلاس 1 و 2 قرار داشتند. بیهوشی بیماران در شرایط یکسان انجام شد. 3 دقیقه قبل از اتمام جراحی، همه داروهای استنشاقی قطع شد و در یک گروه پروپوفول به میزان mg/kg 0/5 و در گروه دیگر متوکلوپرامید به میزان mg/kg 0/2 تجویز گردید. پس از عمل، بیماران تا 6 ساعت از نظر بروز تهوع و استفراغ کنترل شدند. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های تی و کای دو در سطح معنی داری 05/0>P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    در دو گروه بیماران، از نظر سن، وزن و مدت عمل اختلاف معنی داری وجود نداشت. میزان شیوع استفراغ در ساعت اول پس از جراحی، در گروه تحت درمان با پروپوفول (7/16%) به میزان قابل توجهی نسبت به گروه تحت درمان با متوکلوپرامید (55%) کمتر بود (0001/0>P)؛ در حالی که بین ساعت دوم تا ششم پس از جراحی تفاوت معنی داری مشاهد نشد (به ترتیب 7/36% و 7/51%؛ 05/0P).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این تحقیق، پروپوفول (به میزان mg/kg 0/5) برای پیشگیری از بروز تهوع و استفراغ در ساعت اول پس از عمل سزارین نسبت به متوکلوپرامید مؤثرتر است؛ همچنین تاثیر این دارو در کاهش میزان تهوع در ساعت دوم تا ششم بعد از عمل نیز نسبت به متوکلوپرامید بیشتر است.
    کلید واژگان: تهوع و استفراغ, پروپوفول, متوکلوپرامید, سزارین}
    Dr Mb Khezri *, Dr F. Reshad, A. Javadi
    Background And Aim
    Nausea and vomiting after surgery and anesthesia, cause longer stay of the patient in recovery room and also leads to complications such as electrolyte disturbances, dehydration, hemorrhage from the site of sutures and pulmonary aspiration. This study compared the preventive effect of metoclopramide and low-dose propofol on nausea and vomiting after cesarean section..
    Materials And Methods
    In this double blind clinical trial, 120 candidate patients for cesarean section (C/S) were randomly divided into two groups. The age range of patients was 17 to 34 years and all were in ASA class 1 and 2. Anesthesia induced in the same condition for all patients. 3 minutes before the end of surgery, all inhaled drugs were stopped and in one group, propofol (0.5 mg/kg) and in the other group, metoclopramide (0.2 mg/kg) was administered. All the patients had been controlled for nausea and vomiting up to 6 hours post-operation. Data were analyzed by means of SPSS, using t-test and chi-square at the significant level of P<0.05.
    Results
    There was no significant difference on age, weight and duration of surgery between the two groups. The frequency of vomiting in 1 hour after surgery in propofol treatment group (16.7%) was significantly less than metoclopramide treatment group (55%) (P<0.0001). However, there was no significant difference in 2-6 hours after surgery (36.7% and 51.7% respectively, P>0.05). Frequency of nausea in propofol treatment group in the first (30%) and 2-6 hours (36.7%) after surgery was significantly lower than the metoclopramide group(60% and 58.3%, respectively; P<0.01).
    Conclusion
    Propofol (0.5 mg/kg) in the prophylaxis of nausea and vomiting in the first hour after C/S was more effective than metoclopramide. Moreover, its effect on lowering the frequency of nausea in the 2-6 hours postoperative was more than metoclopramide.
  • مرضیه بیگم خضری
    زمینه
    هوشیاری بیماران حین بی هوشی عمل جراحی ممکن است موجب مشکلات روانی برای بیماران شود.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه شیوع هوشیاری طی سه روش بی هوشی در عمل سزارین در بیمارستان کوثر قزوین انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی آینده نگر، 178 بیمار بر اساس در دسترس بودن داروها 101 نفر در گروه تیوپنتال، 50 نفر در گروه پروپوفل، 27 نفر در گروه میدازولام و پروپوفل قرار گرفتند. برای القای بی هوشی در گروه تیوپنتال 5 میلی گرم بر کیلوگرم تیوپنتال و در گروه پروپوفل و میدازولام پروپوفل 2 تا 2.5 میلی گرم بر کیلوگرم پروپوفل استفاده شد. برای نگهداری بی هوشی در گروه تیوپنتال و پروپوفل از هالوتان و نیتروس اکساید و در گروه میدازولام پروپوفل از انفوزیون پروپوفل به میزان 5 تا 7 میلی گرم بر کیلوگرم و نیتروس اکساید استفاده شد. در گروه تیوپنتال و پروپوفل پس از خارج کردن بچه از 1.5 میلی گرم بر کیلوگرم فنتانیل و در گروه میدازولام پروپوفل علاوه بر فنتانیل از 2 میلی گرم میدازولام نیز استفاده شد. پس از القای بی هوشی تا خارج کردن لوله تراشه در اتاق عمل، نوار قرآن پخش شد و 8 ساعت پس از هوشیاری سوال هایی در مورد وجود درد حین عمل، خاطر آوردن صدای قرآن یا حوادث حین عمل از بیمار پرسیده و داده ها با آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    از 178 بیمار مورد مطالعه، 7 بیمار (3.9 درصد) درجه خفیفی از هوشیاری را ذکر کردند که 2 نفر (%2) در گروه تیوپنتال، 3 نفر (%6) در گروه پروپوفل و 2 نفر (%7.4) در گروه میدازولام - پروپوفل قرار داشتند. اختلاف شیوع هوشیاری در سه روش از نظر آماری معنی دار نبود و بین میزان شیوع با سن، تحصیلات و علت سزارین انجام شده نیز رابطه ای وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    شیوع هوشیاری طی بی هوشی عمل سزارین در سه روش بی هوشی (تیوپنتال، پروپوفل و پروپوفل - میدازولام) تفاوت چشمگیری ندارد.
    کلید واژگان: بی هوشی, سزارین, تیوپنتال, پروپوفل}
  • مرضیه بیگم خضری، صالح مدنی
    مقدمه
    تهوع و استفراغ یکی از شایع‎ترین عوارض پس از جراحی و بی‎هوشی است که باعث اقامت طولانی مدت بیمار در اتاق ریکاوری و بیمارستان و پیدایش عوارضی مانند اختلال‎های الکترولیتی، کاهش مایعات بدن، خون‎ریزی از محل بخیه ها و آسپیراسیون ریوی می‎شود.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه شیوع استفراغ پس از عمل لوله بستن در روش برقراری راه هوایی با ماسک و با روش لوله کافدار حلقی (لوله دکتر تشید) به همراه لوله مسدودکننده مری انجام شد.
    مواد و روش‎ها: در این کارآزمایی بالینی یک سوکور که در سال81-1380 در بیمارستان کوثر قزوین انجام شد، تعداد 122 بیمار که در سلامتی یکسان (ASA) قرار داشتند به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. داروهای بی‎هوشی برای القا و نگه‎داری در دو گروه یکسان بود، ولی ونتیلاسیون بیماران در یک گروه با ماسک و در گروه دیگر با لوله کافدار حلقی انجام شد. برای جلوگیری از اتساع معده در گروه لوله کافدار حلقی یک لوله تراشه شماره 5/5 از مری رد و کاف آن با 8 میلی‎لیتر هوا پر شد.
    یافته ها: شیوع استفراغ در گروه ماسک %3/23 و در گروه لوله کافدار حلقی %5/14 بود که این اختلاف از نظر آماری معنی‎دار نبود. بین میانگین سن و وزن و مدت زمان جراحی در هر دو گروه از نظر آماری اختلاف آماری معنی‎داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری: شیوع استفراغ بعد از عمل در برقراری راه هوایی با ماسک و لوله کافدار حلقی به همراه لوله مسدودکننده مری یکسان است.
    کلید واژگان: استفراغ, لوله کافدار حلقی}
  • مرضیه بیگم خضری، شهریار اولاد عسگری
    زمینه
    یکی از عوامل تعیین کننده آپگار نوزاد، نوع دارویی است که برای القای بی هوشی مادر هنگام سزارین استفاده می شود.
    هدف
    این مطالعه به منظور مقایسه اثر پروپوفل و نسدونال بر روی آپگار نوزادان هنگام سزارین انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی آینده نگر یک سوکور، تعداد 60 بیمار که برای انجام عمل سزارین به بیمارستان کوثر قزوین مراجعه کرده بودند به طور تصادفی به دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. جهت القای بی هوشی در یک گروه تیوپنتال 4 میلی گرم بر کیلوگرم و در گروه دیگر پروپوفل 2 میلی گرم بر کیلوگرم تجویز شد. زمان انجام القای بی هوشی تا خروج نوزاد از رحم، زمان برش بر روی رحم تا خروج نوزاد از رحم و آپگار نوزادان در دقیقه اول و دقیقه پنجم بعد از تولد اندازه گیری و ثبت شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین آپگار دقیقه اول در گروه تیوپنتال 0.379±8.83 و در گروه پروپوفل 0.253± 8.93 بود که بین دو گروه از نظر آماری اختلاف معنی داری وجود نداشت. میانگین زمان القای بی هوشی تا خروج نوزاد در گروه تیوپنتال 10.31±6.93 دقیقه و در گروه پروپوفل 2.01±6.83 دقیقه و میانگین زمان برش بر روی رحم تا خروج نوزاد در گروه تیوپنتال 10.31±80.66 ثانیه و در گروه پروپوفول 17.07±80.30 ثانیه بود که بین دو گروه اختلاف معنی داری از نظر آماری وجود نداشت. در هر دو گروه آپگار دقیقه پنجم کلیه نوزادان 10 بود که از نظر آماری اختلاف معنی داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    اثر پروپوفل و تیوپنتال بر روی آپگار نوزادان تقریبا یکسان است.
    کلید واژگان: پروپوفل, تیوپنتال, آپگار نوزادان, سزارین}
  • مرضیه بیگم خضری
    زمینه
    خون ریزی شدید طی عمل سزارین با افزایش مرگ و میر و ناخوشی مادر همراه است که در صورت عدم تزریق به موقع خون به مرگ وی منجر می شود.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین فراوانی تزریق خون در سزارین انجام شد تا به این سئوال پاسخ دهد که آیا برای عمل سزارین، ذخیره 2 واحد خون کراس مچ شده ضرورتی دارد یا نه؟
    مواد و روش ها
    این مطالعه آینده نگر از آبان ماه 1379 به مدت یک سال در بیمارستان کوثر قزوین انجام شد. ابتدا نام بیمارانی که طی عمل سزارین، ریکاوری و تا سه روز بعد از عمل در بخش جراحی، خون دریافت کرده بودند ثبت شد. سپس با بررسی دفتر آزمایشگاه و خون های ارسالی به اتاق عمل و بخش جراحی و مطابقت آن با دفتر اتاق عمل و بررسی پرونده بیماران مربوطه، آمار قبلی به تائید رسید. در ضمن هموگلوبین قبل از سزارین و 8 ساعت پس از دریافت خون نیز ثبت می شد.
    یافته ها
    شیوع انتقال خون در بیمارستان کوثر قزوین تا 72 ساعت بعد از عمل %86/0 و در اتاق عمل %41/0 بود. میانگین هموگلوبین قبل از عمل در بیماران 9/10 گرم در دسی لیتر و 8 ساعت پس از تزریق خون 61/8 گرم بر دسی لیتر بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع کم تزریق خون در سزارین، ذخیره 2 واحد خون کراس مچ شده برای عمل سزارین ضرورتی ندارد و تنها ذخیره خون به صورت نوع و غربال گری (Type & Screen) و وجود یک آزمایشگاه آماده و منظم با پرسنل مجرب کافی است.
    کلید واژگان: انتقال خون, سزارین, کراس مچ}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال