به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مریم اوتادی

  • افسانه چهره آرا ضیابری، فاطمه تابنده، مریم اوتادی*، افشار علی حسینی، علی پرتوی نیا

    یکی از رویکردهای مهم در بحث کاربردهای غذایی و دارویی پروبیوتیک ها و اثربخشی آن ها در پیشگری و درمان بیماری ها، طراحی سیستم های کارآمد برای انتقال درون تنی هدفمند می باشد. در این پژوهش، سیستم جدیدی برای انتقال درون تنی هدفمند پروبیوتیک ها معرفی شده است. اهداف این پژوهش شامل: کارآمدی میکروژل های آنتی اسید پوشش داده شده، با فرمولاسیون پلی الکترولیت چند لایه آلژینات-کیتوزان با قابلیت زیستی باکتری های پروبیوتیک در شرایط شبیه سازی شده معده و روده می باشد. دو سویه از باکتری های پروبیوتیک شامل لاکتوباسیلوس رامنوسوس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم به طور جداگانه در هیدروژل های آلژینات و کربنات کلسیم به عنوان یک عامل آنتی اسید (برای کنترل pH  در شرایط اسید ی) ریزپوشانی شدند. سپس، توسط تکنیک خود مونتاژ لایه به لایه LbL، با دو لایه آلژینات-کیتوزان پوشش داده شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که دو عامل آنتی اسید و ریزپوشانی 4 لایه آلژینات-کیتوزان در حضور آنزیم پپسین در 1/8= pH و آنزیم پانکراتین در 6/8=pH، به طورقابل توجهی منجر به بهبود بقای باکتری های ریزپوشانی شده نسبت به باکتری های آزاد لاکتوباسیلوس پلانتاروم و لاکتوباسیلوس رامنوسوس، به ترتیب log(cfu/g) 6 و log (cfu/g) 2 می شوند.پس از عبور از سیستم شبیه سازی شده گوارشی، تعداد سلول های زنده باکتریایی در هر دو سویه پروبیوتیک، در حد قابل قبولcfu/ml) 106) تعیین شد. به طور کلی، این نتایج نشان می دهد،که میکروژل های محافظ گوارشی پوشش داده شده با فرمولاسیون پلی الکترولیت چند لایه آلژینات -کیتوزان، می توانند در انتقال درون تنی کنترل شده پروبیوتیک ها به عنوان مکمل های غذایی به طور موفقیت آمیزی استفاده شوند.

    کلید واژگان: آلژینات, پروبیوتیک, ریزپوشانی, میکروکپسول های چندلایه}
    Afsaneh Chehreara, Fatemeh Tabandeh, Maryam Otadi*, Afshar Alihosseini, Ali Partovinia

    In order to targeted delivery of probiotics for food and drug applications and their effectiveness in preventing and treating various diseases, designing effective systems in this field can be helpful. In this paper, a new system for targeted delivery of probiotics has been introduced. The objectives of this study included: the efficiency of anti-acid microgels coated by multilayer polyelectrolyte formulation of alginate-chitosan for survivability of probiotic bacteria in gastric and intestinal simulation conditions. Tow Strains of probiotic bacteria including Lactobacillus Rhamnosus and Lactobacillus Plantarum were encapsulated separately in alginate hydrogels and calcium carbonate as an antacid agent (to control pH under acidic conditions) and coated with double bilayer alginate-chitosan by LbL self-assembly technique. The results showed that ( in the presence of pepsin enzyme and at pH=1.8 and in the presence of pancreatin enzyme and at pH=6.8), the survivability of these bacteria increased significantly compared to lactobacillus Plantarum and Lactobacillus rhamnosus 6 log(cfu/g) and 2.5 log(cfu/g) respectively. The number of viable cells in both probiotic strains was higher than the acceptable therapeutic level. In general, these results showed that these microcapsules can be used in controlled delivery of probiotics as food supplements successfully.

    Keywords: Alginate, Probiotics, Microencapsulation, Multilayer Microencapsulation}
  • زهرا یوسفی مجیر، علیرضا رحمن*، مریم اوتادی

    با توجه به مخاطرات مصرف نگهدارنده های سنتزی مثل نیتریت و املاح آن در فرآروده های گوشتی تلاش های برای کاهش این ماده در این محصولات انجام شده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگزینی بخشی از نیتریت در فرمولاسیون سوسیس 55 درصد بر اساس فرمول متداول یک واحد تولیدی انجام شد. برای این منظور، نمونه ها با ppm 120 نیتریت و ترکیبی از پودر کاهو و رازیانه در قالب چهار تیمار شامل: T1 (ppm 90 نیتریت +ppm 30 پودر کاهو و رازیانه)، T2 (ppm 60 نیتریت +ppm 60 پودر کاهو و رازیانه)، T3 (ppm 30 نیتریت +ppm 90 پودر کاهو و رازیانه) و T4 (ppm 120 پودر کاهو و رازیانه) و نمونه شاهد با ppm 120 نیتریت (بدون پودر کاهو و رازیانه) تولید شدند. ویژگی های فیزیکو شیمایی، میکروبی و حسی نمونه های تولیدی طی 30 روز نگهداری در دمای یخچالی بررسی شد. نتایج نشان داد که کمترین میزان pH (27/5) در تیمار  T1در روز 30 مشاهده شد (p<0.05). کمترین میزان رطوبت (52/56 درصد) و خاکستر (43/2 درصد) مربوط به تیمار شاهد در روز 30 بود (p<0.05). اعمال سطوح 30، 60، 90 و ppm 120 پودرکاهو و رازیانه در تیمارها به ترتیب کاهش 17، 18، 16 و 24 درصد را در محتوی نیترات نمونه ها را نشان داد (p<0.05). بیشترین و کمترین میزان عدد پراکسید به ترتیب با مقادیرmeq O2/Kg   15/1 مربوط به نمونه شاهد در روز 30 و meq O2/Kg   3/0 مربوط به نمونه T4 در روز اول بود. در مورد شاخص تیوباربیتوریک اسید نیز به ترتیب بیشترین و کمترین میزان مربوط به نمونه شاهد با مقدار mg Malone Aldehyde /Kg 24 در روز 20 و mg Malone Aldehyde /Kg 76/15 مربوط به نمونه T4 در روز 30 بود (p<0.05). میزان رشد باکتری ها در تیمارهای حاوی پودر کاهو و رازیانه و نیتریت کمتر بود ولی به طورکلی روند افزایشی در میزان بار میکروبی در تمامی تیمارها طی 30 روز نگهداری مشاهده شد (p<0.05)، درحالی که در طی 30 روز کلستریدیوم پرفرینجنس، کلی فرم، کپک و مخمر رشد نکرد (P>0.05). در ارزیابی رنگ سنجی تیمارها، کمترین اندیس قرمزی (a*) در تیمار T4 مشاهده شد. بیشترین و کمترین اندیس زردی (b*) به ترتیب مربوط به تیمار T1 و T4 و متغیرهای مورد بررسی تاثیری بر پارامتر درخشندگی (L*) نشان ندادند. نتایج ارزیابی حسی عدم تاثیر افزودن پودرکاهو و رازیانه به میزان ppm 60 پودر بر طعم و بوی تیمارها و کاهش امتیاز عطر و بو در تیمارها را با افزایش پودرکاهو و رازیانه نشان داد. نتایج این پژوهش امکان جایگزینی موفق بخشی از نیتریت (حداقل ppm 60) را با پودر ترکیبی کاهو و رازیانه را نشان داد.

    کلید واژگان: پودر کاهو, پودر رازیانه, سوسیس, نیتریت}
    Zahra Yousofi Mojir, Alireza Rahman *, Maryam Otadi
    Introduction

    Due to the risks of using synthetic preservatives such as nitrite and its salts in meat products, there have been some efforts to reduce these synthetic preservatives in food. This study aimed to investigate the replacement of part of nitrite in 55% sausage formulation based on the conventional formula of a manufacturer.

    Materials and Methods

    For this purpose, Samples were produced with 120 ppm nitrite and a combination of lettuce and Foeniculum vulgare powder in four formulas including T1 (90 ppm nitrite+ 30 ppm lettuce and fennel powder), T2 (60 ppm nitrite+ 60 ppm lettuce and fennel powder), T3 (30 ppm nitrite+ 90 ppm lettuce and fennel powder) and T4 (120 ppm lettuce and fennel powder) and a control sample with 120 ppm nitrite (without lettuce and fennel powder). Physicochemical sensory, and microbial properties were investigated during 30 days of refrigerated storage.

    Results and Discussion

    The lowest pH (2.75%) did observe in T1 treatment on the 30th day of the experiment (p<0.05). The lowest moisture content (56.52%) and ash (2.43%) related to the control treatment on the 30th day of the experiment (p<0.05). Application of 30, 60, 90, and 120 ppm levels of lettuce powder and fennel in the treatments showed a decrease of 17, 18, 16, and 24% in the nitrate content of the samples, respectively (p<0.05). The highest and lowest peroxide value was 1.15 meq O2/Kg for the control sample on the 30th day and 0.3 meq O2/Kg for the T4 sample on the first day of the experiment, respectively. Regarding thiobarbituric acid index, the highest and lowest values were for the control sample with 24 mg Malone Aldehyde / Kg on the twentieth day and 15.76 mg Malone Aldehyde / Kg for the T4 sample on the 30th day of the experiment, respectively (p <0.05). The bacterial growth rate is lower in treatments containing combination lettuce, Foeniculum vulgare powder, and nitrite but in general, an increasing trend in microbial load observed in all treatments during 30 days of storage (p<0.05), While Clostridium perfringens, coliform, mold, and yeast did not grow on the treatments for 30 days (P> 0.05). In the sensory evaluation of treatments, the lowest a * observed in T4 treatment. The highest and lowest b* related to T1 and T4 treatments, respectively, While the combination lettuce and Foeniculum vulgare powder did not show any effect on the L*. The results of the sensory evaluation showed that the addition of lettuce and Foeniculum vulgare powder up to 60 ppm had no effect on the taste and smell of the treatments and showed a decrease in the aroma score in the treatments with increasing combination powder. Finally, the results of this study showed the possibility of successful replacement of some nitrite (at least 60 ppm) with a combination of lettuce and fennel powder.

    Keywords: Lettuce Powder, Foeniculum vulgare powder, Sausage, Nitrite}
  • علی پرتوی نیا*، مریم اوتادی، امیرحسین علاالدینی
    سابقه و هدف

    امروزه پساب صنعت های مختلف شامل مواد معدنی و آلی خطرناک از جمله ترکیب های آروماتیک نظیر فنول ها، فلز های سنگین و رنگزا ها می باشند که بیشتر در غلظت های خیلی کم نیز سبب سرطان و مسمومیت می شوند. با توجه به روند افزایشی این آلاینده ها و بویژه ترکیب های رنگزا در محیط زیست، مطالعه و توسعه روش های جلوگیری از ورود و یا حذف این آلاینده ها دارای اهمیت می باشد. تولوئیدین قرمز یک رنگزا دارای گروه آزو است که بطور گسترده در صنایع نساجی برای رنگ آمیزی الیاف سلولزی استفاده می شود. ب طور کلی روش های مختلف شیمیایی، فیزیکی، زیستی، نوری و یا تلفیقی برای حذف انواع آلاینده ها و رنگزا ها از محیط زیست وجود دارد. در سال های اخیر روش های زیست پالایی نظیر تجزیه زیستی بعنوان یک روش کارآمد برای حذف این آلاینده ها مورد توجه قرار گرفته است. از این رو، هدف های مطالعه حاضر، شامل بررسی میزان حذف رنگزا تولوئیدین قرمز از یک پساب رنگزای سنتزی، بررسی متغیرهای اثرگذار بر میزان حذف زیستی و بهینه سازی با استفاده از تکنیک سطح پاسخ می باشد که برای این بررسی باکتری نمک دوست هالوموناس سویه D2 مورد استفاده قرار گرفته است.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق، بررسی وضعیت تاثیرگذاری متغیرها و بهینه سازی شرایط عملکردی با استفاده از روش آماری و نرم افزار Design Expert  نسخه 7 انجام شده و میزان تجزیه زیستی رنگزا با در نظر گرفتن 30 آزمایش با استفاده از روش رویه پاسخ (RSM) و طرح ترکیب مرکزی (CCD) بررسی شده است. با توجه به منبع های مطالعاتی و تحقیق های انجام شده قبلی در این راستا که بصورت یک عامل در یک زمان (OFAT) انجام شده اند، اثر 4 متغیر غلظت رنگزا (ppm 30-10)، غلظت نمک (10%-2)، pH (5/9-5/5) و دما (40-20) در حذف زیستی رنگزا مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایش های حذف زیستی در فاز آبی برای یک پساب سنتزی مدل، در مقیاس ارلن و کشت ایستا در انکوباتور برای مدت زمان 10 روز انجام شده است. در ادامه تجزیه و تحلیل نتایج با روش آنالیز واریانس انجام شده است.

    نتایج و بحث

    بر طبق نتایج به دست آمده و آنالیز واریانس، از بین 4 فاکتور انتخابی دو متغیر غلظت نمک و دما بیشترین تاثیر در میزان حذف زیستی رنگزا توسط باکتری در محدوده انتخابی داشته اند و همین طور با توجه به نتایج آنالیز آماری می توان گفت که غلظت رنگزا و pH احتمالا اثرگذار بوده اند. همچنین اثر های متقابلی مربوط به غلظت رنگزا و pH، غلظت نمک و pH،  غلظت نمک و دما (در سطح 5%) بر میزان تجزیه زیستی پساب رنگی تاثیرگذار می باشد. از طرفی بیشترین میزان حذف زیستی رنگزا در پایان روز دهم معادل %4/62 محاسبه شد و شرایط بهینه برای بیشترین حذف زیستی رنگزا در این روز درpH  معادل 5/8 و دمای 35 درجه سانتی گراد، غلظت نمک و رنگزا به ترتیب معادل %4 و ppm 8/16 به دست آمده است. در ادامه با استفاده از روش سطح پاسخ، تابع چند جمله ی درجه دوم برای میزان درصد حذف رنگزا از پساب در مدت زمان 10 روز با ضریب تعیین R2 معادل 95/0 بیان شد. همچنین متوسط خطا در بررسی میزان تجزیه زیستی پساب رنگزا با استفاده از مدل مطرح شده و داده های آزمایشگاهی بطور متوسط 9/9 درصد محاسبه شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج، تابع درجه دوم پیشنهادی در این تحقیق برای باکتری نمک دوست هالوموناس سویه D2 در حذف زیستی رنگزای تولوئیدین قرمز، می تواند بعنوان یک مدل با دقت بالا و قابلیت پیش بینی موثر شرایط مختلف، مورد استفاده قرار گیرد. همچنین باکتری هالوموناس سویه D2 در این تحقیق، مشابه نتایج به دست آمده از تحقیق قبلی ما با استفاده از سویه Gb توانایی بالایی در تجزیه زیستی رنگزا در محیط های نامساعد و شور نشان داد، با این تفاوت که شرایط بهینه متفاوت بوده و سویه D2 برای استفاده در محیط های بازی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: باکتری هالوموناس D2, بهینه سازی, پساب صنعتی, تجزیه زیستی, رنگزا تولوئیدین قرمز}
    Ali Partovinia*, Maryam Otadi, Amirhossein Alaedini
    Introduction

    Nowadays, the industrial effluents contain mineral and organic hazardous materials such as phenols, heavy metals, and dyes, which are carcinogenic and poisonous compounds even at low concentrations. An increase in such components especially dyestuffs in the environment makes the remediation of these pollutants valuable. Toluidine Red is a pigment containing azo groups, which is invasively used in different industries. There are several chemical, physical, biological, optical, and combinational methods for different pollutant removal from the environment. In recent years, the bioremediation technique has been considerably developed as an effective method in pollutant removal. Therefore, the goal of this study was to optimize the Toluidine Red removal from the synthetic dyes wastewater by Halomonas strain D2 in static culture conditions. In this survey, optimization and variables’ effectiveness study was performed by the response surface methodology (RSM).

    Material and methods

    In this research, the effectiveness status of variables and optimum conditions were studied by the statistical approach of Design Expert V.7 software. Biodegradation of dye was investigated by 30 experiments according to the Central Composite Design (CCD) and RSM. According to previous related research performed by one factor at time (OFAT), the effects of four variables of dye concentration, NaCl salt concentration, pH, and temperature on bioremediation at 10-30 ppm, 2-10 %, 5.5-9.5 and 20-40 °C, respectively, were studied. Bioremediation experiments in the aqueous phase of the synthetic model effluent have been performed in shake flask scale and static culture condition in an incubator for 10 days. Then the analysis of the resulted data was performed by analysis of variance.

    Results and discussion

    According to the results and analysis of variance, salt concentration and temperature are the most significantly effective variables on bioremediation in the studied range while pH and dye concentration were probably less significant. Furthermore, the interactive effect of dye concentration and pH, salt concentration and pH as well as salt concentration and temperature were in a 95% effectiveness possibility limit. On the other hand, the maximum dye removal was observed on the 10th day of the experiment with 62.4%. The optimum condition for bioremediation was observed at a pH of 8.5, the temperature of 35 °C, and salt and dye concentrations of 4% and 16.8 ppm, respectively. By RSM, a correlation of second order for dye removal percentage after 10 days was presented with R2 equal to 0.95. The average error of the proposed correlation and real experimental data was about 9.9%.

    Conclusion

    The second-order correlation proposed in this paper can effectively predict the different operational condition effects on removal of Toluidine Red by Halomonas strain D2 that is a useful bacterium in dye biodegradation. Comparing this survey with our previous study, which was about decolorization by Gb strain, shows that the optimum condition is different for each strain type. On the other hand, D2 strain performance was higher in the basic condition in comparison with strain Gb, however, in acidic conditions, the Gb strain’s performance was better.

    Keywords: Halomonas strain D2, Industrial effluents, Bioremoval, Toluidine Red, Optimization}
  • مهسا باغبان صالحی *، دلارا احسانی سهی، مریم اوتادی، مجید عابدی لنجی
    پژوهش حاضر با هدف ساخت نمونه آزمایشگاهی هیدروژل با تورم پذیری زیاد و حفظ ساختار سه بعدی در برابر شرایط محیطی انجام شد. روش ها در پژوهش حاضر نخست برپایه طراحی و ساخت شبکه سه بعدی هیدروژل ابرجاذب با استفاده از پلیمر آکریل آمید سولفون دار آبکافت شده و آلومینیم نیترات 9 آبه به عنوان عامل شبکه ساز و درنهایت تحلیل داده ها و تعیین هیدروژل بهینه با استفاده از روش پاسخ سطح بوده است. به عبارت دیگر، با طراحی مجموعه آزمون ها و با استفاده از روش پاسخ سطح، هیدروژل بهینه برحسب سه پاسخ زمان تشکیل، زمان چروکیدگی و مقدار تورم شناسایی شد که البته خواص شیمیایی و شکل شناسی هیدروژل ابرجاذب بهینه با استفاده از روش بطری (تورم و چروکیدگی)، رئولوژی، طیف سنجی تفکیک انرژی (EDS) و آزمون گرماوزسنجی (TGA) معین شد. نتایج نشان داد، هیدروژل بهینه ماده ای با غلظت 40000ppm از پلیمر شامل 6wt% عامل شبکه ساز است. زمان چروکیدگی هیدروژل ابرجاذب بهینه حاصل بیش از 180 روز، مقدار تورم 2800 برابر وزن ماده خشک اولیه، مدول کشسانی 15240Pa و پایداری گرمایی تا دمای 325 درجه سلسیوس بود. در این پژوهش، بیشترین مقدار تورم (4000 برابر وزن خشک هیدروژل ابر جاذب) در ترکیب هیدروژل با غلظت 20000ppm پلی آکریل آمید و با نسبت وزنی 6 به 100 آلومینیم نیترات 9 آبه به پلیمر مشاهده شد. اما، زمان چروکیدگی آن (کمتر از 10 روز) مانع از انتخاب این ترکیب از دو ماده به عنوان غلظت بهینه شد. همچنین، نسبت وزنی عامل شبکه ساز به پلیمر به عنوان کنترل کننده زمان تشکیل و چروکیدگی هیدروژل و غلظت پلیمر پارامتر اصلی در کنترل مقدار تورم، معرفی شد. پلی آکریل آمید و با نسبت وزنی 6 به 100 آلومینیم نیترات نه آبه به پلیمر مشاهده شد، اما زمان چروکیدگی آن (کمتر از 10 روز) مانع از انتخاب این ترکیب از دو ماده به عنوان غلظت بهینه شد. همچنین، نسبت وزنی عامل شبکه ساز به پلیمربه عنوان کنترل کننده زمان تشکیل و چروکیدگی هیدروژل و غلظت پلیمر پارامتر اصلی در کنترل مقدار تورم معرفی شد.
    کلید واژگان: هیدروژل ابرجاذب, تورم, چروکیدگی, رئولوژی, پایداری گرمایی}
    Mahsa Baghban Salehi *, Delara Ehsani Sohi, Mayram Otadi, Majid Abedi Lengi
    A hydrogel was prepared with high swelling capacity and a stable three-dimensional structure under environmental conditions. The methodology in this study involved the design and construction of a three-dimensional network for a superabsorbent hydrogel using hydrolyzed sulfonated polyacrylamide as polymer and nonahydrate aluminum nitrate as crosslinker. Further methodology involved data analysis to achieve a hydrogel optimized by response surface methodology. The optimum hydrogel in terms of three responses (i.e., gelation time, syneresis and swelling) was identified by designing a series of experiments. The chemistry and morphology of optimal superabsorbent hydrogel was determined by bottle tests (swelling and syneresis), rheology, energy dispersive spectroscopy (EDS), and thermogravimetric analysis (TGA). The results of this study demonstrated its polymer concentration of 40,000 ppm and crosslinker concentration of 6 wt% for preparation of optimum hydrogel. The syneresis of the optimum hydrogel was more than 180 days and it swelled to 2800-times of its initial dry weight; its elastic modulus was 15240 Pa with thermal stability by 325°C. The highest swelling rate (4000-times of the dry weight) was observed for a hydrogel with a polyacrylamide concentration of 20000 ppm and a weight ratio of 6 wt% of crosslinker to polymer. An undesirable syneresis time of less than 10 days was obtained. Moreover, the main factor in controlling the gelation time and syneresis was the weight ratio of crosslinker to polymer, while for controlling the swelling capacity it was found to be polymer concentration.
    Keywords: superabsorbent hydrogel, swelling, syneresis, rheology, thermal stability}
  • گلنار ساری*، مریم اوتادی

    آنزیم گلوکزاکسیداز از آنزیم های پر مصرف در صنعت است و در گروه اکسیدوردکتازها قرار دارد. آنزیم گلوکزاکسیداز کاتالیزور واکنش تبدیل گلوکز به گلوکونیک اسید و آب اکسیژنه است. در این تحقیق، ابتدا آنزیم گلوکز اکسیداز، عملکرد و ساختمان آن، پلیمر کتیرا، روش های تثبیت آنزیمی و روش های مختلف مدل سازی آماری معرفی شده است. برای بررسی فعالیت آنزیم گلوکز اکسیداز با استفاده از طراحی آزمایش ها (DOE) با روش پاسخ سطح (RSM)، از نتایج 19 آزمایش انجام شده در تحقیق قبلی استفاده شد. برای مدل سازی و بهینه سازی فعالیت آنزیمی از 3 متغیر pH، دما و زمان تثبیت با استفاده از نرم افزار Design Expert استفاده شده است. سپس بر اساس مدلسازی آماری، تابعی برای میزان فعالیت آنزیم گلوکز اکسیداز تثبیت شده در حامل کتیرا بر حسب 3 متغیر انتخابی ارائه شده است. بر طبق نتایج به دست آمده هر سه متغیر مورد بررسی در فعالیت آنزیم گلوکز اکسیداز تثبیت شده قویا اثرگذار بوده اند و همچنین اثرات تداخلی آنها نیز تاثیرگذار بوده است. با استفاده از روش پاسخ سطح، بهینه سازی فعالیت آنزیمی انجام شد. شرایط بهینه برای بیشترین میزان فعالیت آنزیم گلوکزاکسیداز در pH برابر 98/5، دمای 37 درجه سانتی گراد و مدت زمان تثبیت 28/33دقیقه تعیین شد که در این حالت ماکزیمم میزان فعالیت آنزیم گلوکزاکسیداز تثبیت شده به میزان μmol/min 1116/2به دست آمد. از طرفی مقایسه نتایج آزمایشگاهی و مدل نشان داد که نتایج به دست آمده از مدل موجود با نتایج آزمایشگاهی سازگاری خوبی داشته است و برای این تحقیق، متوسط خطا 2% محاسبه شده است.

    کلید واژگان: آنزیم و فعالیت آنزیمی, مدلسازی آنزیمی, سینتیک آنزیمی, گلوکز اکسیداز, آنزیم تثبیت شده}
    Golnar Sari *

    The glucose-oxidase enzyme is widely used in industry. Glucose oxidase is an oxido-reductase enzyme that catalyses the oxidation of glucose to hydrogen peroxide and gluconic acid. In this study, the glucose oxidase enzyme, its structure and function, tragacanth polymer, different methods of enzyme immobilization and statistical modeling methods have been introduced. To investigate the enzyme activity of glucose oxidase using design of experiments (DOE) and response surface methodology (RSM), the results of 19 experiments, have been conducted in previous research, were used. For modeling and optimization of enzymatic activity, three variables of pH, temperature and immobilization time were selected and examined using the Design Expert software. Then, based on statistical modeling, a correlation was proposed that be able to determine the enzyme activity of the glucose oxidase. Using response surface methodology, maximum enzyme activity (1116.2 μmol/min) of the glucose oxidase was achieved at pH of 5.98, 37 ° C and 33.28 minutes. Finally we observed that our model results are accurately agreed with the experimental results.

    Keywords: modeling enzyme kinetics of the enzyme, glucose oxidase immobilized enzyme, Enzymes, enzymatic activit}
  • فرشته حسنی، مریم اوتادی*
    فعالیت هر آنزیم، نمایانگر توانایی آن در مصرف سوبسترا و تولید محصول نهایی می باشد، که خود این مساله تابعی از ویژگی های سینتیکی آنزیم، مقدار آنزیم و شرایط محیطی (مثل دما و PH و... ) است. آنزیم های تثبیت شده در علوم غذایی، بیوتکنولوژی، داروسازی و شیمی تجزیه کاربرد فراوان دارند. با توجه به پیشرفت روز افزون در دستیابی به روش های مختلف تثبیت آنزیم ها در جهت استفاده بهینه از آن ها، در این تحقیق، به مطالعه فعالیت آنزیم لیپاز تثبیت شده بر روی پلیمر سنتز شده پرداخته شده است. با بررسی فاکتورهای موثر بر میزان فعالیت آنزیم در حالت تثبیت شده، از جمله pH، دما، غلظت آنزیم لیپاز و غلظت سوبسترا به تعیین شرایط بهینه با استفاده از روش رویه پاسخ به عنوان یکی از روش های طراحی آزمایش ها پرداختیم که در این راستا بیشترین فعالیت آنزیمی بر اساس پیش بینی نرم افزار معادل U/gr.min 73/1838 محاسبه شد و شرایط بهینه برای بیشترین فعالیت آنزیم لیپاز در pH برابر 4/6 و دمای 6/31 درجه سانتی گراد، غلظت آنزیم و سوبسترا به ترتیب معادل mg/ml 14/0 و 9/9 به دست آمده است.
    کلید واژگان: آنزیم, لیپاز, تثبیت آنزیم, روش رویه پاسخ, طراحی آزمایش ها, فعالیت آنزیم}
  • علیرضا رحمن*، سید ابراهیم حسینی، مریم اوتادی
    هدف از این مطالعه بررسی و اندازه گیری نمک آزاد شده از ساختارهای غذایی با استفاده از یک مدل شبیه سازی فرآیندهای انجام شده در حین جویدن مواد غذایی در داخل دهان می باشد. مدل پیشنهادی از چند قسمت متفاوت تشکیل شده است که جهت ساده سازی بررسی روند رهاسازی نمک، از ژل های غذایی استفاده شده که نمک درون ساختار این ژل ها محبوس شده است. نمودارهای رها شدن نمک از ژل های مختلف (ژلاتین و صمغ ژلان) که از ژل های کاربردی در صنایع غذایی می باشند در دمای 25 و 37 درجه سانتیگراد بررسی شده اند. نتایج آزمایشات انجام شده نشان داد که رها شدن از ژل ها به نوع ژل و درجه حرارت بستگی دارد. رها شدن نمک از ساختار بیوپلیمر ژلاتین که دمای ذوب آن کمتر از 37 درجه سانتی گراد است در چند ثانیه اتفاق افتاد در حالیکه رها شدن نمک از بیوپلیمر صمغ ژلان گام که دمای ذوب آن بالاتر از 37 درجه سانتی گراد است و روند رهاسازی توسط پدیده انتشار صورت می پذیرد بسیار طولانی و در حدود چند ساعت خواهد بود. در این تحقیق اثر فشردگی متناوب نیز بر روی فرایند آزادسازی نمک از ژل ها مورد بررسی قرار گرفته است که نتایج بدست آمده از آزمایشات نشان می دهد که فشردگی چند مرحله ای نیز بر روی روند رهاسازی نمک از ژل ها موثر است. برای انجام این پژوهش، شش تیمار آماده سازی شدندکه مشخصات تیمارها ژل ژلاتین در سه سطح 6 ، 8 و 10 درصد ، ژل صمغ ژلان در سه سطح 5/0 ، 1 و 5/1 درصد بودند. نتایج بدست آمده با استفاده از طرح آنالیز یک طرفه واریانس و توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
    کلید واژگان: صمغ ژلان, ژلاتین, آزادسازی نمک, فشردگی چند مرحله ای, انتشار}
  • غزاله انتظاری*، مریم اوتادی، راهبه امیری
    در این پژوهش توانایی رنگبری رنگ آزوی بتا نفتول نارنجی توسط باکتری نمک دوست (Halomonaz Strain Gb) و اثر فاکتور غلظت، pH و دما بر رنگبری بررسی می شود. با استفاده از ثابت نگهداشتن یک عامل و تغییر عوامل دیگر شرایط بهینه رنگبری، حاصل می شود. بالاترین درصد رنگبری 88% است که درغلظت ppm 40 و دمای C ̊38 و 9=pH، پس از 6 روز گرماگذاری به دست آمد. غلظت در محدوده وسیع 15-ppm 125 بررسی شد و به همین دلیل توانایی باکتری در رنگبری در دو بخش غلظت های کمتر و بیشتر از ppm 40 تحلیل شد. اثر گذارترین فاکتور، pH بود و با افزایش pH در محدوده 6-9، رنگبری به طور چشمگیری افزایش یافت. فاکتور دما در محدوده 35 -C ̊40 تاثیر چندانی بر رنگبری نداشت. مقایسه طیف های حاصل از HPLC و UV-Vis قبل و بعد از رنگبری و همچنین مشاهده پدیده توتومری در طیف های حاصل از IR موید رنگبری قابل توجه می باشد. به علت اینکه باکتری مذکور نمک دوست و تحمل پذیر نمک است، در تمامی مراحل آزمایش (W/V) 5% کلریدسدیم در نظر گرفته شده است.
    کلید واژگان: باکتری Halomonaz Strain Gb, رنگبری, رنگ آزوی بتا نفتول نارنجی, رنگ آز}
    Ghazaleh Entezari*, Maryam Otadi, Rahebeh Amiri
    Through this research, the ability of orange Azo β-NapHtol’s decolorization by Halomonaz Strain Gb bacteria and the efect of conectration, PH adn temoeratureon decolorization studied. The optimal conditions for decolorization were obtained via changing the level of different factors while keeping one factor in each test constant, is assayed. The final result shows the maximum percentage of decolorization (88%) by 40 ppm concentration, 38˚C and pH = 9 after 6 days of process. As a result of testing in a wide range of concentration (15-125 ppm), decolorization ability of the bacteria divided in two parts: examinations with concentration of less than 40 ppm and more than 40 ppm. The most effective factor was pH and increasing pH in a range of 6-10 caused a remarkable increase in decolorization. Temperature of 35-40˚C did not too have much effect on the decolorization. Comparison of arising spectrums from HPLC and UV-Vis before and after decolorization and observing the totomery ph enomenon in arising spectrums from IR confirmsthe considerable decolorization. Because of halopHilic and halotolerant bacteria, the amount of %5 (W/V) Sodium Chloride was added during all the tests.
    Keywords: Halophiclic_halotoerant_Halomonaz Strain Gb bacteria_Decolorization_Azo β NapHtol Orange_Azo dye}
  • علیرضا رحمن*، سید ابراهیم حسینی، مریم اوتادی
    در این تحقیق اثر کاهش مقدار چربی و نمک به همراه جایگزین نمودن نمک های کلرید کلسیم، کلرید منیزیوم، کلرید پتاسیم و صمغ ژلان در فرمولاسیون، بر بافت سوسیس مورد برسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که کاهش چربی و نمک به همراه اضافه نمودن صمغ ژلان و نمک های دو ظرفیتی باعث بهبود بافت محصول شده و رطوبت و تخلخل محصول را افزایشمی دهد. افزودن کلرید منیزیم باعث بهبود ویژگی های بافتی شده در صورتی که افزودن کلرید کلسیم باعث افت کیفیت بافت محصول گردید. مقدار نمک دو ظرفیتی به کار رفته در فرمولاسیون احتمالا ویژگی های برگشت پذیر حرارتی صمغ ژلان را تحت تاثیر قرار داده و باعث کاهش قابلیت جذب و نگهداری آب در صمغ ژلان شده است. تفاوت های بافتی و ساختاری ایجاد شده در فرآورده توسط نمک های دو ظرفیتی مختلف احتمالا بر اثر تفاوت نقش و اثر آنها بر روی پروتئین های میوفیبریلی استخراج شده و قابلیت انحلال آنها و همچنین خواص ایجاد ژل توسط صمغ ژلان بوده است. استفاده از کلرید منیزیم به همراه صمغ ژلان در فرمولاسیون فرآورده های گوشتی کم چرب و کم نمک می تواند اثرات منفی ناشی از کاهش مقدار نمک بر ویژگی های بافتی فرآورده را تا حدودی جبران نماید.
    کلید واژگان: خصوصیات بافتی, صمغ ژلان, نمک, کاتیون, سوسیس}
    A. Rahman*, S. E. Hosseini, M. Otadi
    In this study, the effect of low fat and low salt formulation by replacing with calcium chloride, magnesium chloride, potassium chloride and low acyl gellan gum on texture of sausage were simultaneously investigated. The results suggested that after reducing salt and fat content through replacing with the gellan gum and dicationic salts led to an improvement in the texture and moisture of the samples. By adding magnesium chloride, texture of the samples improved. On the other hand, by adding calcium chloride the texture of the samples was deteriorated. It seems the dicationic salts level in formula led to a decrease in water holding capacity of the low acyl gellan gum. It can be assumed that textural properties differences between the samples were due to the effect of the dicationic salt level on extracted myofibrillar protein and its solubility, and low acyl gellan gum gelation properties. By adding magnesium chloride and the gellan gum in low salt and fat meat product, negative effect of reducing salt level would be compensated.
    Keywords: Textural Properties, Gellan Gum, Salt, Cation, Sausages}
  • S. Mobayen, M. Otadi *, A. Ebrahim-Habibi, A. Rahmand
    Introduction
    Glucose oxidase (β-D-glucose: oxygen-oxidoreductase, EC 1.1.3.4) from Aspergillus niger, is a flavoprotein which catalyses the oxidation of β-D-glucose to D-δ glucono-lactone, which subsequently hydrolyzes spontaneously to gluconic acid using molecular oxygen as the electron acceptor. Apart from being an analytical tool in biosensors for medical applications and environmental monitoring glucose oxidase (GOD) finds application in food and fermentation industry. In this study, glucose oxidase (GOD) was encapsulated within tragacanth gel capsules and the optimal conditions for immobilized GOD were obtained.
    Materials And Methods
    Glucose oxidase was immobilized on gum tragacanth carrier with Microencapsulation method and the effects of pH, temperature, oxygen, concentrations of substrate (glucose) were studied and the optimal conditions for immobilized GOD were obtained. The enzyme activity was measured through pH- control.
    Results
    The optimal conditions for immobilized enzyme were: T= 36 °C, pH= 6, glucose concentration 0.1 M and the oxygen flow rate = 1 L/min. In optimum condition the activity of immobilized enzyme is preserved up to 75% after 8 repeated uses.
    Conclusion
    As the results are shown gum tragacanth is a proper and economic biopolymer that might be used for immobilization.
    Keywords: Glucose Oxidase, Gum Tragacanth, Microncapsulaion, Optimum Condition}
  • فاطمه ذبیحی، مریم اوتادی، مازیار شریف زاده
    از روش پاشش ناگهانی جت فوق بحرانی در محیط مایع جهت تولید ریز ذرات یک ماده دارویی و افزایش سرعت انحلال پذیری آن استفاده شده است. این روش به دلیل اعتدال شرایط عملیاتی بالاخص برای مواد زیست شناختی، ترکیبات آلی، مواد دارویی و غذایی بیشتر از سایر روش های تولید ریز ذرات مورد استقبال قرار گرفته است. پاشش سیال فوق بحرانی به درون محیط فشرده مایع، می تواند منجر به تولید ذراتی ریز و یکنواخت گردد. هدف اصلی این تحقیق بررسی اثر شرایط محیط دریافت دارنده جت پاششی بر خواص ذرات است. نتایج نشان می دهند که اگر مایع دریافت کننده جت دمای پایین (کمتر از C°10) قرار داشته باشد، ذرات تولید شده، درشت و نسبتا کریستالی بوده و از سرعت انحلال پذیری چندان بالایی برخوردار نخواهند بود. گذشته از دمای مایع، استفاده از محلول پلیمری به جای آب خالص، می تواند به بهبود کیفیت ذرات کمک کند. ترکیب مدل انتخاب شده در این آزمایش ایبوبروفن است که دارویی ضد درد و التهاب بوده و عموما به صورت خوراکی مصرف می شود. جذب این دارو در بدن به دلیل نامحلول بودن آن، بسیار کم است. کاهش اندازه ذرات این ترکیب جامد، موجب افزایش سطح ویژه و سرعت انحلال پذیری آن می شود. سیال به کار گرفته شده نیز گاز CO2 است که در شرایط کاملا«معتدل (فشار bar 72 و دمای C°1/31) به نقطه بحرانی می رسد. به علاوه غیر سمی و ارزان قیمت بوده و بر ماهیت شیمیایی مواد تاثیر نمی گذارد.
    کلید واژگان: پاشش ناگهانی, جت پاششی, دی اکسید کربن فوق بحرانی, ریز ذرات دارویی, محلول پلیمری}
    F. Zabihi, M. Otadi, M. Sharifzadeh
    At the present work, we used the RESOLV (rapid expansion of supercritical solution in to the liquid solvent) method in order to drug nano-particles formation with high solubility rate. This method is specially recommended for producing the biologics, drugs and food material nano-particles because of the middle operational condition. Spraying the supercritical solution into a high dense environment causes fine and uniform paricels formation. Investigation of the jet receiver liquid conditions effects on the formed particles physical properties, is the main goal at this study. Results showed that if the receiver liquid temperature adjusted at below 10°C, non-uniform and crystalline particles whitouth any considerable solubility rate achivment. Apart from the loquid temperature, using a polymeric solution as the receiving liquid affects on the particles properties. The model component at this work is iIbuprofen that is a anti-inflammatory and analgestic drug that always used orally. Decreasing the particles size causes increasing mean particle area and solubility consequently. CO2 which is a reasonable, available, non-flameable and non-toxic gas, with middle supercritical point condition (72 bar and 31/1°C) was used as the supercritical fluid.
  • مریم اوتادی
    این مقاله به بررسی تاثیر اشتغال زنان بر روی سلامت روان همسران آنان پرداخته شده است. ابتدا برای تشخیص تاثیر اشتغال بر روی سلامت روان همسران زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار (غیر شاغل)، 320 نفر (80 زوج با همسران شاغل و 80 زوج با همسران خانه دار) از اولیای دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه در دو منطقه شمال و جنوب شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های سلامت عمومی «گلدبرگ». پرسشنامه تکمیلی محقق ساخته بر روی گروه نمونه اجرا شد. نتایج، حاکی از آن است که بین سلامت روان همسران زنان شاغل در مقایسه با همسران زنان خانه دار تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنا که همسران زنان شاغل از سلامت روانی بالاتری برخوردارند. از طرف دیگر بین میزان تحصیلات آزمودنی ها با مقیاس کل سلامت روان و خرده مقیاس های اضطراب و افسردگی رابطه معناداری مشاهده شد، با این ئنتیجه که والدین با تحصیلات بالاتر از سلامت روان بالاتری برخوردارند.
    همچنین یافته ها نشان داد که:1-33% واریانس سلامت روان مردان را سلامت همسرانشان تعیین می کند.
    2-7% واریانس سلامت روان مردان را رضایت از زندگی همسرانشان تعیین می کند.
    3-4% واریانس سلامت مردان را مراجعه به روانپزشک همسرانشان تعیین می کند.
  • علی وزیری یزدی، مریم اوتادی، فاطمه سلطانی، علی اکبر سیف کردی، آزاده خیر العموم
    سلول E. coli ATCC 11105 حاوی آنزیم پنی سیلین G آسیلاز (PGA) در ژل کلسیم آلژینات تثبیت شده و از بیوکاتالیست حاصل برای انجام واکنش هیدرولیز نمک پتاسیم پنی سیلین G (Pen G) به 6- آمینوپنی سیلانیک اسید(6-APA) و فنیل استیک اسید (PAA) مورد استفاده قرار می گیرد. 6-APA ماده واسطه کلیدی در تولید آنتی بیوتیک های نیمه سنتزی است که در صنایع دارویی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عامل های متفاوتی بر سرعت انجام این واکنش آنزیمی دخالت دارند که از مهم ترین آن ها غلظت سلول ها در هر گویه کلسیم آلژینات می باشد. این عامل و عامل های موثر دیگر مثل دما، pH، غلظت سوبسترا و غلظت آنزیم برای بیوکاتالیست تهیه شده بهینه شده است. در شرایط بهینه به دست آمده (150 گویه کلسیم آلژینات حاوی سلول های تثبیت شده در 50 ml بافر pH 7.5، 100 mM، Tris-HCl حاوی 2 درصد سوبسترا در دمای 45 درجه سانتی گراد) میزان پایداری آنزیم تثبیت شده نیز در استفاده های مکرر بررسی شده است. بیوکاتالیست حاصل نتیجه های بهتری نسبت به موردهای مشابه تثبیت این سلول نشان می دهد.
    کلید واژگان: تثبیت سلول, پنی سیلین G آسیلاز, آلژینات, 6-آمینوپنی سیلانیک اسید}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال