مریم شیرازی
-
گاهنامه ی نقد کتاب کودک از بهار 1399 تا بهار 1402 به طور تخصصی و با هدف ارتقای کیفیت آثار مکتوب ویژه ی رده ی سنی کودک و نوجوان در ده دفتر منتشر شد. بخش های اصلی گاهنامه عبارت است از: نقد کتاب های تالیفی، کتاب های ترجمه، ادبیات دینی و عرفانی، ادبیات فلسفی، ادبیات نمایشی، ادبیات روان شناسانه، ادبیات دفاع مقدس، ادبیات طنز. انواع نقد تحلیلی، تطبیقی، ویرایشی، ویرایشی - محتوایی، اندیشه، تحقیق شناسی و نیز نقد ادبیات غیرداستانی، ادبیات اقوام، ادبیات هم زبانان، کتاب های تصویری، برنامه های ترویجی، کتاب های درسی، منابع نظری، بازنشر و اوضاع نشر دیگربخش های گاهنامه را تشکیل می دهند. موضوع هایی چون کتابخوانی، سخنرانی ها، نشست ها، بیانیه ها و یادداشت ها، یادواره ها و نیز گزارش، اخبار و مروری بر آثار منتشرشده درباره ی ادبیات کودک و نوجوان نیز از بخش های ثابت نشریه هستند.کلید واژگان: گاهنامه نقد کتاب کودک, نقد آثار تالیفی, آثار ترجمه, نقد تحلیلی, نقد تطبیقیThe Rise and Fall of a Periodical: Introduction and Cataloging of the Children's Book Review JournalThe Children's Book Review Journal was a specialized periodical aimed at enhancing the quality of written works for children and young adults, published in ten issues from Spring 2020 to Spring 2023. The main sections of the journal included reviews of original and translated books, as well as literature covering religious, mystical, philosophical, dramatic, psychological, and war themes, alongside humor literature. The journal featured various types of critiques such as analytical, comparative, editorial, editorial-content, thought-provoking, research-oriented, and reviews of non-fiction literature, regional literature, literature from Persian-speaking communities, picture books, promotional programs, textbooks, theoretical resources, reprints, and the state of publishing. Additionally, it regularly addressed topics like reading culture, lectures, meetings, statements, notes, commemorations, and reports, along with a review of works related to children's and young adult literature.Keywords: Children's Book Review Journal, Original Works Criticism, Translated Works, Analytical Review, Comparative Review
-
فصلنامه سالمند، پیاپی 72 (زمستان 1402)، صص 536 -553اهداف
بستری شدن سالمندان در بیمارستان یک دوره آسیب پذیر برای آن ها محسوب می شود و خطراتی آن ها را تهدید می کند که از مهم ترین آن ها سقوط می باشد. راهنماهای بالینی مختلفی درزمینه پیشگیری از سقوط وجود دارند که سودمندی استفاده از آن ها به کیفیت و پذیرش آن ها در بالین مرتبط است. هدف از مطالعه، ارزیابی کیفیت روش شناختی راهنماهای بالینی منتخب پیشگیری از سقوط در سالمندان بستری در بیمارستان با ابزار اگری بود.
مواد و روش هاجست وجوی نظام مند از سال 2009 تا 2020 و با کلیدواژه های راهنمای بالینی، سقوط، پیشگیری، سالمند و بستری در بیمارستان انجام شد. از بین 351 راهنمای بالینی شناسایی شده، 4 راهنما براساس معیارهای ورود و خروج و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 5 متخصص کیفیت راهنماهای منتخب را به طور مستقل با ابزار نقد راهنماهای بالینی در پژوهش و ارزشیابی نسخه 2 ارزیابی کردند. برای شناسایی کیفیت راهنماها، نمرات به صورت «به شدت توصیه می شود» یا«با تغییرات توصیه می شود» دسته بندی شدند.
یافته هاسه راهنمای بالینی به عنوان «به شدت توصیه می شود» و یک راهنما به عنوان «با تغییرات توصیه می شود» دسته بندی شدند. ازاین رو برای کاهش خطر سقوط سالمندان بستری در بیمارستان ها، امکان بومی سازی و استفاده از راهنماها وجود دارد. میانگین نمرات کلی هر 6 حیطه در راهنماها از زیاد به کم به این شرح بود: 91/1 درصد برای «گویایی در ارایه»، 86/6 درصد برای «چشم انداز و هدف»، 83/6 درصد برای «مشارکت ذی نفعان»، 72/08 درصد برای «استقلال در ویرایش»، 71/14 درصد برای «دقت و کیفیت روش شناختی تدوین» و 66/66 درصد برای «قابلیت به کارگیری».
نتیجه گیریارزیابی کیفیت روش شناختی راهنماهای بالینی با استفاده از ابزار اگری، یک مرحله اساسی در استفاده از آن ها در بالین است. پیشنهاد می شود در به روزرسانی راهنماهای بالینی موجود و تدوین راهنما در آینده، از ابزارها و متدولوژی های دردسترس استفاده شود تا کیفیت آن ها تضمین شود.
کلید واژگان: سقوط, سالمند, راهنمای بالینی, کیفیت روش شناختیObjectivesHospitalization is a vulnerable period for the elderly. During this period, they are at risk of falling. There are various clinical guidelines for fall prevention, whose usefulness depends on their quality and clinical acceptance. This study was to evaluate the methodological quality of selected clinical guidelines for fall prevention in hospitalized elderly people in Iran using the Appraisal of Guidelines, Research, and Evaluation (AGREE) checklist.
Methods & MaterialsA systematic search was conducted for clinical guidelines published from 2009 to 2020 using the keywords clinical guideline, falling, prevention, aged, and hospitalization. Of 351 clinical guidelines identified, 4 guidelines were selected based on the inclusion and exclusion criteria and by a purposive sampling method. The quality of the selected guidelines was evaluated by 5 experts independently using the AGREE II checklist. Based on the quality scores, the guidelines were categorized as “highly recommended” or “recommended with modifications”.
ResultsThe "Falls Assessment and Prevention of Falls in Older People", "Preventing Falls and Harm From Falls in Older People", and "Preventing Falls and Reducing Injury from Falls" were categorized as highly recommended, while the "Post Fall Multidisciplinary Management Guidelines for Western Australian Health Care Settings" was categorized as “recommended with modifications”. Therefore, they can be localized and used to reduce the risk of falls in hospitalized elderly people in Iran. The mean overall scores of 6 domains for the guidelines were as follows: 91. 1% for “clarity of presentation”, 86. 6% for “scope and purpose”, 83. 6% for “stakeholder involvement” 72. 08% for “editorial independence”, 71. 14% for “rigor of development”, and 66. 66% for “applicability”.
ConclusionEvaluation of the methodological quality of clinical guidelines using the AGREE tool should be done to be able to be used in clinical practice. It is recommended to use these tools in updating the current or future clinical guidelines to ensure their methodological quality.
Keywords: Fall, Aged, Guideline, Methodological Quality -
روند های برتر پرداخت دیجیتال در سال 2023 / روندهایی که صنعت پرداخت دیجیتال را در سال 2023 طوفانی کرد
-
فصلنامه پرستاری دیابت، سال هشتم شماره 4 (پاییز 1399)، صص 1200 -1211مقدمه و هدف
دیابت ابتلا به زخم پای دیابتی، بیمار را در معرض خطر قطع عضو قرار می دهد. یکی از درمانهای رایج برای جلوگیری از قطع اندام، استفاده از پانسمان یا روش های درمانی مناسب است. هدف این مطالعه مقایسه دو روش وکیوم تراپی و پانسمان نوین بر ترمیم زخم در افراد مبتلا به زخم پای دیابتی است.
مواد و روش هااین پژوهش توصیفی مقایسه ای از نوع مقطعی روی 140 بیمار مبتلا به زخم پای دیابتی درجه 2 و 3 مراجعه کننده به بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1398 انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه دو بخشی مشخصات دموگرافیک و چک لیست بررسی زخم در ابتدای مطالعه و سپس تا 4 هفته(هفته ای یکبار) جمع آوری شد. برای سنجش درجه زخم از معیار وگنر استفاده شد. انواع پانسمان های نوین در مطالعه حاضر شامل فوم، هیدروکلویید، هیدروژل، آلژینات و هیدروفیلم است که بر اساس نیاز بیمار و شرایط زخم استفاده شد و منظور از وکیوم تراپی دستگاه وکیوم ساخت ایران می باشد. در پایان تغییرات عمق، ترشحات، شکل، اندازه و درجه زخم در دو گروه مقایسه شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی22 و آمارهای توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
یافته هاتغییرات میانگین مساحت، ترشحات، عمق و درجه زخم در طول دوره درمان (4 هفته) در دو گروه نسبت به قبل معنا دار شد. (0/05>p). در مقایسه دو روش مشخص شد که روش وکیوم تراپی نسبت به پانسمان نوین کارآیی بهتری در بهبود و ترمیم زخم دارد.
نتیجه گیرینتایج بیانگر این بود که دو روش وکیوم تراپی و پانسمان نوین در بهبود زخم پای دیابتی تاثیر دارد اما وکیوم تراپی در مقایسه با پانسمان نوین می تواند باعث بهبودی بهتر و سریع تر زخم پای دیابتی شود. پس با در نظر گرفتن این مسئله که افراد مبتلا به دیابت به عنوان قشر آسیب پذیر، نیاز به برنامه ریزی آموزشی و خدمات مشاوره ای، در زمینه درمان و بهبودی دارند، و با توجه به اینکه پرستاران اصلی ترین افراد جهت فراهم کردن خدمات مورد نیاز در زمینه ی برنامه ریزی و مراقبت از بیمار با زخم دیابتی تلقی می شوند، پرستار می تواند در شروع روند درمان نقش کلیدی در راهنمایی بیمار جهت انتخاب روش درمانی متناسب با نوع زخمش داشته باشد
کلید واژگان: دیابت, زخم پا, وکیوم تراپی, پانسمان نوینJournal of Diabetes Nursing, Volume:8 Issue: 4, 2021, PP 1200 -1211IntroductionPatients with diabetic foot ulcers are at the risk of limb amputation. One of the most common treatments to prevent limb amputation is the use of dressings or other appropriate treatments. This study was conducted to compare the effect of two methods of vacuum-assisted closure therapy and modern dressing on wound healing in patients with diabetic foot ulcers.
Materials and MethodsThis descriptive cross-sectional study (n=140) was performed on patients with grade 2 and 3 diabetic foot ulcers referring to selected hospitals affiliated with the Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran, in 2019. The necessary data were collected using a two-part questionnaire of demographic characteristics and wound condition checklist distributed at the baseline and once a week up to 4 weeks. The Wagner ulcer classification system was used to measure the degree of the wound. Different types of new dressings, including foam, hydrocolloid, hydrogel, alginate, and hydrofilm, were used in the present study depending on the patientchr('39')s needs and wound conditions. In this study, vacuum therapy is performed by a vacuum device made in Iran. Finally, the changes in depth, discharge, shape, size, and degree of the wound were compared in the two groups. The collected data were analyzed in SPSS software (version 22) using descriptive and inferential statistics.
ResultsThe results showed that the mean scores of changes in the area, discharge, depth, and degree of the wound were significant in the two groups after the intervention (P-value<0.05). It was also found that it was found that the vacuum-assisted closure therapy method was more effective in wound healing than the new dressing method.
ConclusionThe results indicated that both vacuum-assisted closure therapy and modern dressing methods were effective in healing diabetic foot ulcers. However, vacuum therapy-assisted closure therapy could accelerate and improve the healing process of diabetic foot ulcers, compared to the modern dressing method. Patients with diabetes, as a vulnerable group, need educational planning and counseling services regarding treatment and recovery. Since nurses are the main individuals who can provide the required services in the field of planning and caring for a patient with diabetes, they can play a key role in guiding the patient to choose the appropriate treatment for the type of wound at the onset of the treatment process.
Keywords: Diabetes, Foot ulcer, Vacuum therapy, Modern dressing -
مقدمه
ارتقای رفتارهای خود مدیریتی، یکی از اقدامات حمایتی مهم در مبتلایان به دیابت است. پژوهش حاضر، با هدف تعیین تاثیر برنامه ی بازدید منزل بر رفتارهای خود مدیریتی و شاخص های کنترل قند خون مبتلایان به دیابت نوع 2 تحت درمان با انسولین انجام شد.
روش هااین مطالعه ی کارآزمایی بالینی بر روی 64 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 (شامل 32 نفر در هر یک از گروه های مورد و شاهد) مرکز شهید اصغر شعبانی اصفهان در سال 1397 انجام گرفت. برای دو گروه مورد و شاهد، پرسش نامه های مشخصات دموگرافیک و خود مدیریتی قبل، بلافاصله و سه ماه بعد از مداخله تکمیل شد. سپس، 6-4 جلسه بازدید منزل برای گروه مورد انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های توصیفی، 2</sup>χ، Independent t و Paired t تحلیل شد.
یافته هاقبل از اجرای مداخله، میانگین نمره ی رفتارهای خود مدیریتی و شاخص های کنترل قند خون، تفاوت معنی داری بین دو گروه نداشت، اما میانگین نمره ی رفتارهای خود مدیریتی بلافاصله و سه ماه بعد و میانگین شاخص های کنترل قند خون سه ماه بعد از اجرای برنامه در گروه مورد، بهبود یافت که نسبت به گروه شاهد، تفاوت معنی داری داشت (001/0 > P).
نتیجه گیریویزیت در منزل بیماران مبتلا به دیابت، باعث بهبود نمره ی خود مدیریتی، سطح قند خون ناشتا و میانگین Glycated hemoglobin (HbA1C) گردید.
کلید واژگان: بازدیدمنزل, خود مدیریتی, دیابتنوع1, انسولین, قندخونBackgroundPromoting self-management behaviors is one of the most important supportive measures for people with diabetes. The purpose of this study was to determine the effect of home visit program on self-management behaviors and glycemic control indices in patients with type 2 diabetes mellitus treated with insulin.
MethodsThis clinical trial study was performed on 64 patients with type 2 diabetes mellitus (32 patients in each case and control groups) in Shahid Asghar Shabani Center, Isfahan, Iran, in 2018. For the two groups of case and control, the demographic and self-management questionnaires were completed immediately, and three months after the intervention. The intervention was performed as a 4-6 session of the home visit program for the intervention group. Data were analyzed using descriptive statistics and chi-square, independent t, and paired t tests via SPSS software.
FindingsBefore the intervention, the mean score of self-management behaviors and blood glucose control indices did not differ significantly between the two groups. However, the mean score of self-management behaviors became significant immediately and three months later, and the mean blood glucose control indices became significant three months after the implementation of the program in the intervention group. (P < 0.001).
ConclusionThe home visit improve the patients' self-management behaviors scales, and fasting blood sugar and glycated hemoglobin (HbA1C) tests.
Keywords: Home visits, Self-management, Diabetes mellitus, Insulin, Blood glucose -
مقدمهمواجهه شغلی با وسایل نوک تیز آلوده، اغلب هنگام ترانسفوزیون خون و فرآورده های خونی، نمونه گیری، دفع سوزن و جمع آوری وسایل نوک تیز آلوده، رخ می دهند. دانشجویان به دلیل تجربه کاری کمتر و مهارت های عملی پایین تر آسیب پذیرتر می باشند. این مطالعه به منظور تعیین و مقایسه آگاهی از مدیریت مواجهه شغلی در دانشجویان پرستاری، مامایی و اتاق عمل صورت گرفته است.روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده بر روی 221 نفر از دانشجویان پرستاری، مامایی و اتاق عمل در سال تحصیلی 96-1395 انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه آگاهی از مدیریت مواجهه شغلی بود. اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نرم افزار SPSS18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که میانگین نمره آگاهی از مدیریت مواجه شغلی بین دانشجویان پرستاری، مامایی و اتاق عمل تفاوت معنی دار نداشت (435/0=P-value). همچنین نتایج نشان داد که بین سن و ترم تحصیلی دانشجویان مقاطع پیوسته و نمره آگاهی آن ها در مدیریت مواجهه شغلی رابطه مستقیم وجود داشت (001/0>P-value).نتیجه گیرینتایج مطالعه حاکی از آگاهی ضعیف دانشجویان از مدیریت صحیح به هنگام مواجهه شغلی می باشد که برای ارتقاء آن نیاز به اقداماتی مانند کارگاه های آموزشی در خصوص جنبه های پیشگیری از آسیب های شغلی، رعایت اصول ایمنی و استانداردهای همه جانبه برای دانشجویان اندازه گیری دقیق مارکرهای ویروسی و داشتن پرونده بهداشتی به طور جداگانه برای هر یک از دانشجویان پیشنهاد می شودکلید واژگان: دانشجو, پرستاری, مامایی, اتاق عمل, مواجهه شغلیIntroductionOccupational exposure with polluted sharp equipment usually occurs during procedures such as transfusion of blood and blood products, blood sampling, disposal of needles, and collection of polluted sharp materials. Considering the fact that students have less work experience and lower practical skills, they are more vulnerable to work-related infections. The present study was conducted to determine and compare the awareness of nursing, midwifery, and surgical technology students about occupational exposure management.MethodsThis descriptive-analytical cross-sectional study was conducted on 221 students of nursing, midwifery, and surgical technology selected using the stratified random sampling in 2016. Data gathering tool was a researcher-made questionnaire including the students' demographic characteristics and awareness about occupational exposure management. Data were analyzed by SPSS18 using descriptive and analytical statistical tests.ResultsOur findings showed that the mean scores of awareness about occupational exposure management were not significantly different among the nursing, midwifery, and surgical technology students (p value = 0.435). We observed that the students' age and educational level were significantly correlated with their scores of awareness about occupational exposure management (p value < 0.001).ConclusionsResults of the present study indicated poor awareness of the students about in-time management of occupational exposure. Measures such as educational workshops on preventive aspects in occupational exposure, observance of safety principles and comprehensive standards for accurate measurement of viral markers should be taken. Individual health profiles should be designed for each student to improve the occupational exposure managementKeywords: Student, Nursing, Midwifery, Surgical technologist, Occupational exposure
-
زمینهداشتن علاقه و انگیزه نسبت به رشته تحصیلی شرط لازم برای موفقیت در آن رشته بوده و محیط آموزشی یکی از عوامل تاثیرگذار بر این علاقه مندی است.هدفاین مطالعه با هدف بررسی میزان علاقه مندی دانشجویان دندان پزشکی قزوین به رشته دندان پزشکی و ارتباط آن با عوامل مربوط به محیط آموزشی انجام شد.مواد و روش هادر این تحقیق تحلیلی، 96 دانشجوی ورودی 92-1389 در دانشکده دندان پزشکی قزوین با استفاده از روش سرشماری انتخاب و با یک پرسش نامه با روایی و پایایی تایید شده در مطالعات قبلی ارزیابی گردیدند. خصوصیات دموگرافیک، علاقه مندی نسبت به رشته تحصیلی و عوامل مربوط به محیط آموزشی توسط شرکت کنندگان تعیین و با اختصاص امتیازات از صفر تا 4 به پاسخ های شرکت کنندگان از آنالیز رگرسیون برای تعیین اثرات متغیرهای مختلف بر علاقه مندی به رشته تحصیلی و ارزیابی آن ها از محیط آموزشی استفاده شد.یافته ها56/4 درصد دانشجویان به رشته دندان پزشکی کاملا علاقه مند بودند. همچنین، 56/4 درصد معتقد بودند اساتید از روش های نوین در برنامه آموزشی خود استفاده می کنند. 86/1 درصد دانشجویان میزان مشارکت خود را در اتخاذ تصمیمات موثر بر شرایط تحصیلی خود را کم می دانستند. متغیرهای جنس (0/023P<) و وضعیت بومی یا غیربومی دانشجویان (0/012P<) اثرات معنی داری در ارزیابی های آن ها از محیط آموزشی داشت.نتیجه گیریدر مجموع دانشجویان دندان پزشکی قزوین به رشته تحصیلی خود علاقه مند بوده و محیط آموزشی دانشکده در حیطه های مختلف توانایی و قابلیت های مثبت و سازنده ای داشت.کلید واژگان: علاقه مندی, دانشجویان دندان پزشکی, دانشکده دندان پزشکیBackgroundInterest and motivation toward field of study is necessary for success in that field and educational environment is an effective factor on this interest.ObjectiveThe aim of present study was to assess Qazvin Dental School students interest in their field of study and its relationships with the educational environment.MethodsIn this cross-sectional descriptive trial, 92 students with the entering years of 2010-2013 were selected by the census sampling method in the Qazvin Dental School and assessed by questionnaire that validity and reliability confirmed in previous studies. Demographic data, interests toward field of study and factor of education environments were determined and reported by frequency and percent indices. Scores of 04 were assigned to answers of the participants. The effects of the parameters on the interest and education environments scores were analyzed by the regression analysis.
Findings: Among students, 56.4% were interested in their field of study. Also, 56.4% believed that most of the member of staff used new methods in their educational program. 86.1% of students considered their participation on the educational decision-makings regarding their own status less. The parameters of gender (PConclusionTotally Qazvin dental students were interested in their field of study and educational environment of the school had its own advantages in different areas. However, in some areas some revisions must be done.Keywords: Interest, Dentistry students, Dental school -
سابقه و هدفبزرگی غیر معمول اعضای بینی و ناحیه حلقی باعث اختلال جریان هوا از طریق بینی می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی کامل شاخص های سفالومتری در ارتباط با راه های هوایی فوقانی است.مواد و روش هااین بررسی از نوع توصیفی گذشته نگر بود که در 32 فرد بالغ دارای مال اکلوژن CLI بدون سابقه آپنه شبانه از لترال سفالومتری موجود در بایگانی بخش ارتودنسی دانشکده دندانپزشکی قزوین و مطب های خصوصی انجام شد. ضریب تغییرات و همبستگی پیرسون به وسیله نرم افزار SPSS محاسبه شد.یافته هاطول زبان با ارتفاع زبان، طول کام نرم و حداکثر ضخامت کام نرم همبستگی مثبت معنی دار (761/0 (r= ولی با فضای هوایی هایپوفارنژیال همبستگی منفی (422/0- (r= معنی دار نشان داد (01/0= p). ارتفاع زبان با طول کام نرم و حداکثر ضخامت کام نرم (444/0 (r= فضای هوایی اوروفارنژیال با فضای هوایی هایپوفارنژیال و فضای هوایی خلفی (551/0 (r= همبستگی مثبت و معنی دار نشان داد (014/0= p). فضای هوایی هایپوفارنژیال با فضای هوایی خلفی، موقعیت عمودی vallecula و موقعیت افقی vallecula همبستگی مثبت معنی دار داشت (017/0= p). فضای هوایی خلفی با موقعیت افقی vallecula همبستگی مثبت معنی دار ولی با طول کام نرم همبستگی منفی معنی دار نشان داد. همچنین طول کام نرم با حداکثر ضخامت کام نرم، موقعیت عمودی vallecula با موقعیت افقی vallecula همبستگی مثبت و معنی دار نشان داد.
استنتاج: پارامترهای سفالومتریک راه های هوایی فوقانی در میان افراد بالغ شهر قزوین با مال اکلوژن CLI فاقد اختلاف معنی دار بودند.کلید واژگان: مال اکلوژن, سفالومتری, راه های هواییBackground andPurposeUnusual enlargement of nose and pharyngeal (nasopharynx) can disrupt the flow of air through the nose. The aim of this study was to investigate the cephalometric parameters in the upper airways.Materials And MethodsA retrospective descriptive study was performed using the digital lateral cephalometric radiographs of 32 adults with class I (CL I) malocclusion and no history of night apnea. The radiographs were obtained from the archives in Qazvin Orthodontics Department of Dentistry School and private clinics. Coefficient of variations and Pearson correlation were calculated in SPSS.ResultsThere was positive Significant correlation (r= 0.761) between tongue length and tongue height, length of the soft palate, and maximum thickness of the soft palate but negative significant correlation was found between tongue length and hypo pharnzhyal air space (r= -0.422) (P= 0.01). There was positive significant correlation (r= 0.444) between tongue height and length of the soft palate and maximum thickness of the soft palate. Also, there was positive significant correlation between over pharyngeal air space and hypo pharyngeal air space and posterior air space (r= 0.551) (P= 0.014). There was positive significant correlation between hypo pharyngeal air space and posterior air space, vertical position of vallecula, and horizontal position of vallecula (P= 0.017). Posterior air space had a positive significant correlation with horizontal position of vallecula but had a negative significant correlation with length of the soft palate. There was positive significant correlation between length of the soft palate and maximum thickness of the soft palate, and vertical position of vallecula and horizontal position of vallecula.ConclusionThere was no significant difference in cephalometric parameters of the upper air ways in adults in Qazvin with CL I malocclusion. Genetic and environmental effects are the most important factors in these cases.Keywords: malocclusion, cephalometry, airway -
زمینه و هدفافزایش رشد جمعیت و متعاقب آن تعداد مراکز مراقبت سلامتی منجر به استفاده از وسایل پزشکی قابل دفع و در نتیجه افزایش تولید پسماندهای پزشکی شده است. دفع ناصحیح پسماندهای پزشکی تهدید جدی برای محیط زیست و سلامت عمومی محسوب می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی پرستاران از مدیریت پسماندهای پزشکی انجام شده است.روش بررسیپژوهش حاضر مطالعه توصیفی تحلیلی است که با مشارکت 268 پرستار شاغل در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1393 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود و نمونه گیری با روش غیر تصادفی ساده انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 14 و آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی صورت گرفت.یافته هانتایج مطالعه حاضر نشان داد بین نمره آگاهی پرستاران و سمت آن ها در مرحله تفکیک، بسته بندی و جمع آوری و مرحله حمل و نقل پسماند ارتباط معنی دار وجود داشت و سر پرستاران نمره آگاهی بالاتری داشتند. در مرحله نگهداری، بی خطر سازی، تصفیه و امحاء این ارتباط معنی دار نبود. همچنین میانگین نمره آگاهی پرستارانی که آموزش های ضمن خدمت در زمینه مدیریت پسماند را گذرانیده بودند در مرحله تفکیک، بسته بندی و جمع آوری، نگهداری و مرحله بی خطر سازی و امحاء بیشتر از پرستارانی بود که در این دوره ها شرکت نکرده بودند. در مرحله حمل و نقل تفاوت بین رده های مختلف معنی دار نبود.
نتیجه گیری کلی: تدوین و اجرای برنامه های آموزش مداوم و ضمن خدمت در زمینه مدیریت پسماند موجب ترغیب پرستاران برای یادگیری مستمر در جهت افزایش دانش، نگرش و مهارت می شود که این امر می تواند در مدیریت صحیح دفع پسماند کمک کننده باشد. تشکیل کار گروه مدیریت دفع پسماند در مراکز مراقبت سلامت نیز می تواند گام موثری در این زمینه باشد.کلید واژگان: آگاهی, پرستاران, مدیریت, پسماند پزشکی, بیمارستانBackground and AimIncreasing the population growth and the number of health care facilities Lead to use of disposable medical equipment, so it caused increasing the medical waste production. Improper disposal of medical waste poses a serious threat to the environment and public health. Thus the aim of the present study was to determine awareness of the nurses about medical waste management.
Material &MethodsThis is a descriptive - analytic study with participation of 268 nurses employed in hospitals affiliated to Isfahan University of Medical Sciences in 2014. Data collection performed using a researcher constructed questionnaire. Sampling method was simple nonrandom. Data analysis performed by descriptive and analytical statistical test and SPSS statistical software, version 14.ResultsThe study results showed that there were significant differences between the awareness of nurses and their position in the phase separation, packing and collecting and the waste transportation, also the head nurses had higher score. It was not significant in the maintenance, disinfecting, refining and elimination phases. Also, the awareness of nurses scores in separation, packing and collecting, maintenance disinfecting, refining and elimination phases were higher in the nurses who participated in the waste management in-service training courses in versus those that did not precipitate. There was no significant difference in the transportation phase.ConclusionDeveloping and implementation of continuing education and in service programs in the waste management encourage nurses to continuous learning to improve knowledge, attitude and skills it can help in proper waste disposal management. Establish waste disposal management workgroup in the health care centers could be an effective step in this regard.Keywords: Knowledge, Nurses, Management, Medical Waste, Hospital -
ارتباط بین کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی با سرمایه ی روان شناختی بیماران مبتلا به Multiple Sclerosis (MS)مقدمهMultiple sclerosis (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی می باشد که بر تمام جنبه های اقتصادی، مالی، اجتماعی و عاطفی فرد، خانواده و جامعه اثر می گذارد. پژوهش حاضر، با هدف تعیین ارتباط بین کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی با سرمایه ی روان شناختی بیماران مبتلا به MS انجام شد.روش هااین مطالعه ی توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی، با انتخاب 95 نفر از بیماران MS و مراقبین آن ها (در مجموع 190 نفر) مراجعه کننده به کلینیک MS بیمارستان الزهرای (س) اصفهان به روش آسان و در دسترس انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل مشخصات دموگرافیک، کیفیت زندگی و سرمایه ی روان شناختی بود. پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های آماری توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.یافته هامیانگین نمره ی کیفیت زندگی مراقبین 7/52 و میانگین نمره ی سرمایه ی روان شناختی در حیطه های خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی، به ترتیب 2/25، 5/19، 6/19 و 3/21 گزارش شد. بین نمره ی کیفیت زندگی مراقبین با نمره ی سرمایه ی روان شناختی و حیطه های آن در بیماران MS ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 > P).نتیجه گیریمطالعه ی حاضر، بیانگر وجود ارتباط بین کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی مبتلایان به MS و سرمایه ی روان شناختی بیماران بود. در نظر گرفتن کیفیت زندگی مراقبین بیماران و رابطه ی آن با سرمایه ی روان شناختی بیماران، جهت بهبود سیر درمان، مراقبت و مداخلات موثر در راستای بقا و بهبود بیماران مبتلا به MS اهمیت دارد.کلید واژگان: کیفیت زندگی, مراقب, سرمایه ی روان شناختی, Multiple sclerosisAssociation between Family Caregiver's Quality of Life and Psychological Capital of the Patients with Multiple SclerosisBackgroundMultiple sclerosis (MS) is a chronic disease of central nervous system, which affects economic, financial and emotional aspects in individuals, families and the society. The present study aimed to investigate the association between family caregivers quality of life and psychological capital of the patients with MS.MethodsThis is a descriptive analytical cross-sectional study, conducted on 95 MS patients and their caregivers (total of 190 subjects) referring to MS Clinic of Alzahra hospital in Isfahan, Iran, who were selected through convenient sampling. Data collection tool was including demographic characteristics, quality of life and psychological capital. After data collection, the obtained data were analyzed by descriptive and analytical statistical tests through SPSS software.
Findings: The results showed that caregivers mean score of quality of life was 52.7. Mean score of psychological wealth in domains of self-efficacy, hope, tolerance and optimism were 25.2, 19.5, 19.6 and 21.3, respectively. There was also a significant association between caregivers score of quality of life and MS patients score of psychological capital and its domains (PConclusionThe present study showed an association between MS patients family caregivers quality of life and MS patients psychological capital and its four domains among these patients. Consideration of MS patients family caregivers quality of life and its association with patients psychological capital is of great importance to facilitate their recovery, care and administration of efficient interventions to help their survival and recovery.Keywords: Quality of life, Caregiver, Psychological capital, Multiple sclerosis -
زمینه و هدفپروبیوتیک ها ارگانیسم های مفیدی هستند که اثرات درمانی خود را با جایگزین کردن فلور میکروبی ایفا می کنند. اشریشیاکلی، شیگلا و سالمونلا انتریکا شایع ترین ارگانیسم های عامل عفونت های روده ای هستند که در نوزادان و کودکان در سراسر دنیا منجر به مرگ و میر می شوند. این مطالعه به منظور ارزیابی فعالیت لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس روتری علیه باکتری های انتروپاتوژن به دو روش آزمایشگاهی و مدل حیوانی انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی اثر درمانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس ATCC 4356 و لاکتو باسیلوس روتری ATCC 23272 روی باکتری های شیگلا سونئی ATCC 9290، اشریشیا کلی ATCC 25922 و سالمونلا انتریکا BAA-708 به دو روش in vitro (چاهک آگار) و in vivo (موش BALB/c) انجام شد. همچنین اثر این باکتری ها روی بهبود وزن و طول عمر در موش ها تعیین گردید.یافته هاارزیابی in vitro و in vivo نشان داد لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس روتری دارای اثر پیشگیری کننده بر باکتری های بیماری زای روده ای هستند. در مدل حیوانی نیز استفاده از پروبیوتیک ها باعث افزایش بقا و وزن و کاهش میزان کلونیزاسیون پاتوژن ها گردید (P<0.05).نتیجه گیریمصرف لاکتوباسیلوس روتری و اسیدوفیلوس دارای اثر ضدمیکروبی بوده و می توان از آنها در پیشگیری و درمان بیماری های گوارشی استفاده نمود.کلید واژگان: پاتوژن های روده ای, پروبیوتیک, خاصیت ضدمیکروبی, موشBackground And ObjectiveProbiotics are beneficial organisms therapeutic within microbial flora. Shigella, Escherichia coli and Salmonella are the most common cause of intestinal infectious diseases that lead to morbidity and mortality in infant and children worldwide. The aim of this study was to evaluate anti-microbial activity of Lactobacillus acidophillus and Lactobacillus ruteri against entero-pathoges by in vitro and in vivo methods.MethodsIn this experimental study, the therapeutic effect of the lactobacillus acidophilus ATCC 4356 and ruteri ATCC 23272 against Shigella sonnei ATCC 9290, Escherichia coli ATCC 25922 and Salmonella enterica BAA-708 were evaluated by in vitro (spot agar) and in vivo (BALB/c mice) methods. Weight improvment and survival rate in mice were recorded.ResultsLactobacillus acidophillus and ruteri had protective and therapeutic effect against diarrhea caused by pathogenic bacteria. Probiotics reduced the weight, colonization of pathogens and increased the survival rate of animals (PConclusionLactobacillus acidophillus and ruteri has anti-microbial activity and their consumption can be effective in the prevention and also the treatment of intestinal disease.Keywords: Entero pathogens, Probiotics, Antibacterial activity, Mouse
-
مقدمهرفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی یکی از معیارهای تعیین کننده سلامت می باشد. بررسی وضعیت سلامت دانشجویان علوم پزشکی به عنوان قشری که در آینده ای نزدیک مسئولیت ارائه خدمات مرتبط با سلامت به مردم را بر عهده دارند، از جمله وظایف مهم دانشگاه هاست. این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی دانشجویان پرستاری، مامایی و اتاق عمل دانشکده پرستاری و مامائی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان سال تحصیلی 1394-93 انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی-مقایسه ای بر روی 156 دانشجو در سه رشته پرستاری، مامایی و اتاق عمل که با روش سهمیه بندی و بصورت تصادفی انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل چک لیست مشخصات جمعیت شناختی و «پرسشنامه رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت» (HPLP II) (Health Promoting Behaviors Questionnaire) بود. به دلیل سنجش روایی و پایایی ابزار گردآوری داده ها در خارج و داخل کشور، در مطالعه حاضر به یافته های آنان اکتفا شد. داده ها پس از جمع آوری، توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین نمره کل رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در دانشجویان مامایی بیشتر از دو رشته پرستاری و اتاق عمل بود (05/18±18/140). همچنین بیشترین میانگین نمره کسب شده در رشته پرستاری و مامایی مربوط به رشد روحی (06/5±33/26 و 25/5±86/27)، و در رشته اتاق عمل مربوط به روابط بین فردی (29/4±71/26) بود. میانگین نمره رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی در حیطه تغذیه در سه رشته پرستاری، مامایی و اتاق عمل با آزمون آماری ANOVA یکسان نبود (005/0=P)، اما میانگین نمره کلی رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی و بقیه حیطه های آن در بین سه رشته اختلاف معنادار نداشت.نتیجه گیریمیانگین کلی نمره رفتارهای ارتقا دهنده سلامتی در دانشجویان سه رشته، میانگین نمره رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی در بعد مسئولیت پذیری سلامت، فعالیت جسمانی و مدیریت تنش در سه رشته پایین بود. لذا پیشنهاد می گردد برنامه های آموزشی و فرهنگی - ورزشی با هدف تغییر رفتار در سه حیطه برگزار گردد.
کلید واژگان: ارتقاء سلامت, شیوه زندگی, دانشجوIntroductionHealth promoting behaviors are one of the determining criteria for health. Assessment of medical students’ health as a group who will be responsible for giving public-health-related services to people in early future is one of the most important tasks of universities. This study was conducted to determine and compare the health promoting behaviors among nursing, midwifery and operating room students in nursing and midwifery school of Isfahan University of Medical Sciences in 2014-2015.Materials and MethodsThis descriptive-comparative study was conducted on 156 nursing, midwifery and operating room students, selected through cluster random sampling. Data collection instruments included a demographic characteristics checklist and “Health Promoting Behaviors Questionnaire” (HPLP II). Validity and reliability of the instrument were confirmed in previous studies. Data were analyzed SPSS/ 20.FindingsThe mean score of health promoting behaviors in midwifery students was higher than nursing and operating room students (140.18±18.05). In addition, the higher mean score in nursing and midwifery was in domain of spiritual growth (26.33±5.06 and 27.86±5.25). In operating room students, this score was in the domain of interpersonal relationship (26.71±4.29). The mean scores of health promoting behaviors in domain of nutrition in nursing, midwifery and operating room courses were different with ANOVA test (P=0.005), while the overall mean scores of health promoting behaviors and their other domains in three courses were not significantly different.ConclusionDespite the credibility score of health promoting behaviors of students in the three explored disciplines, the mean score of health promoting behaviors in domain of health responsibility, physical activity and stress management were low. Therefore, in order to change the behavior of students, it is worthwhile to offer educational and cultural- athletic programs in the faculties.Keywords: Health promotion, Life Style, student -
زمینه و هدفAssure Universal Bonding Resin، قادر به آزادسازی فلوراید است. همچنین بنا به اظهار شرکت سازنده این ماده استحکام باند کافی بین براکت و سطوح ترمیمهای آمالگام و پرسلن ایجاد می کند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه استحکام باند Transbond XT و Assure Universal Bonding Resin به براکت های استینلس استیل، پرسلن و آمالگام انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه آزمایشگاهی تعداد بیست عدد براکت استاندارد استینلس استیل سانترال فک بالا، بیست نمونه پرسلن فلدسپاتیک و بیست حفره آکریل سلف کیور پر شده توسط آمالگام به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم و در هر گروه بعد از آماده سازی، سطح به یکی از باندینگ های Transbond XT و Assure آغشته و باSilicon Tube کامپوزیت Transbond XT روی سطح قرار داده شد. استحکام باند ریز برشی توسط دستگاه Zwick تعیین گردید. داده ها با آزمون Tow-way ANOVA و آزمون مقایسه های متعدد Tukey مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج در قالب جداول ارائه گردید.یافته هامقادیر متفاوتی از استحکام باند ریز برشی در گروه ها با کاربرد عوامل Transbond XT و Assure به دست آمد (0/0001>p). باند نمونه های آمالگام (1/46±7/2 در برابر 4/97±10/12) و براکت (3/2±16/14 در برابر 5/12±20/16، 0/05>p) با استفاده از عامل Assure در مقایسه با Transbond XT موجب کاهش استحکام باند شده و کاربرد Assure در پرسلن (6/42±28/84در برابر 3/6±22/48) باعث افزایش معنی دار استحکام گردید (0/01>p). آزمون ناپارامتری Kruskal-Wallis نشان داد تفاوت معنی دار از نظر مقادیر رتبه های ایندکس ARI تنها درگروه آمالگام، بین دو باندینگ وجود داشته است. (0/029 =p)نتیجه گیریبا اینکه باند Assure کمتر از Transbond بود ولی توانست باند کافی برای براکت، آمالگام و به خصوص پرسلن ایجاد کند.
کلید واژگان: استحکام باند, ادهزیو ارتودنسی, آمالگام دندانی, پرسلن دندانی, استینلس استیلBackground And AimBackground And ObjectivesAssure universal bonding resin is marketed with fluoride releasing potential. The manufacturer claims that it provides adequate bond strength between the bracket and amalgam and porcelain. This study compared the shear bond strength of Transbond XT and Assure universal bonding resin to stainless steel brackets, amalgam and porcelain in vitro.Materials And MethodsIn this in vitro study, 20 standard brackets of the maxillary central incisors, 20 feldspathic porcelain specimens and 20 self-cure acrylic cavities filled with amalgam were divided into 2 groups bonded with Transbond XT, and Assure. After surface preparation in each group, Transbond XT composite was applied to the surfaces using silicon tubes and light-cured for 20 seconds. Then, the microshear bond strength was determined using Zwick Roell machine. The data were subjected to two-way ANOVA, Tukey’s post hoc test, Student’s t-test and the Kruskal Wallis test.ResultsDifferent microshear bond strengths were obtained for the bond to stainless steel brackets, amalgam and porcelain by Transbond XT and Assure resin (p<0.000). Using Assure for bonding to amalgam (7.2±1.46 vs. 10.12±4.97) and brackets (16.14±3.2 vs. 20.16±5.12; p<0.05) decreased microshear bond strength. However, Assure significantly increased the bond strength to porcelain compared to Transbond XT (28.84±6.42 vs. 22.48±3.6; p<0.01). Non-parametric Kruskal-Wallis test showed significant differences in adhesive remnant index (ARI) between the two bonding agents only in the amalgam group (p=0.029).ConclusionAlthough the bond strength values of Assure were less than those of Transbond XT, Assure was able to create sufficient bond strength especially to porcelain.Keywords: Bond strength, Orthodontic adhesive, Dental amalgam, Dental porcelain, Stainless steel -
مقدمهتهوع و استفراغ، شایع ترین عارضه شیمی درمانی در بیماران تحت شیمی درمانی است که با وجود دریافت درمان های دارویی، توسط 70% بیماران در 70% آنان تجربه می شود. استفاده از درمان های مکمل جهت تخفیف این عوارض در این بیماران مطرح است اما ایمنی و تاثیرگذار بودن آن ها به خوبی شناخته نشده است. این پژوهش با هدف بررسی میزان تاثیرگذاری انواع درمان های مکمل (غیردارویی) مورد استفاده در درمان تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شده است.مواد و روش هابا استفاده از کلیدواژه های انتخاب شده، جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی Cochrane Library، MEDLINE و EMBASE بر روی مطالعاتی که طی 10 سال گذشته (2003 تا 2013) به شکل کارآزمایی بالینی، تجربی و نیمه تجربی انجام شده بودند، صورت گرفت. مقالات تهیه شده بر اساس معیارهای ورود (چک لیست و امتیازات کسب شده) مورد غربالگری قرار گرفتند؛ روایی و پایایی چک لیست، مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد.یافته هااز مجموع 1149 مقاله به دست آمده، در نهایت 5 مقاله با دارا بودن تمامی معیارهای ورود، مورد بررسی قرار گرفتند که 4 مقاله اثر طب فشاری / تحریک الکتریکی و 1 مقاله اثر ماساژ را بررسی کرده بودند. میانگین سنی بیماران 50/57 بود. نتایج مطالعات در مورد تحریک الکتریکی و فشاری، در تاثیرگذاری بر تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی در فاز حاد، ضد و نقیض بود. در مورد فاز تاخیری، تحریک الکتریکی و فشاری موثر نبود. ماساژ بر تهوع و استفراغ حاد به شکل معناداری موثر بود. از سه فاز تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی تنها دو فاز حاد و تاخیری مورد بررسی قرار گرفته بود. رعایت به کارگیری گروه دارونما تنها در یک مطالعه رعایت شده بود.بحث و نتیجه گیریبا توجه به ضد و نقیض بودن نتایج مطالعات در تاثیرگذاری درمان های مکمل بر تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی، انجام پژوهش های کارآزمایی بالینی وسیع تر و متنوع تر با روش کار قوی تر (در نظرگرفتن گروه دارونما، حجم نمونه بالا، تخصیص تصادفی و...) پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: سرطان پستان, طب مکمل, تهوع, استفراغ, شیمی درمانی, مرور نظام مندComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:4 Issue: 2, 2014, PP 831 -844IntroductionAmong of all cancers in Iran, brest cancer is the most common type among Iranian women. Nausea and vomiting are known as the most common complication experienced by 70% of patients belong antiemetic medications. Usage of complementary therapies are prevalent in these patients but safety and its efficacy are not well known. This research purpose is investigation Efficacy of complementary therapies in reduction of chemotherapy induced nausea and vomiting in breast cancer patients.MethodsBy selected Mesh words in EMBASE. MEDLINE, Cochran library on articles were written last 10 years ago(2003-2013) on RCT(Experimental/ quasi experimental). Articles were examined and analyzed by check list. Validity and reliability of check list was checked and verified.Results5 articles from 1149 total articles, were approved by check list. 4 articles were examined effect of acustimulation/acupressure and one effect of massage. Average age of patients in articles were 50/57. Effect of acupressure and acustimulation were contradictory in acute phase but they were not effective in delayed phae(nausea and vomiting). Massage were effective in acute nausea and vomiting. Anticipatory nausea were not attented. Placebo group only was used in one research.ConclusionRegards of contradictory results, extensive and more divert RCT research with high level methodology(placebo group usage/ greater sample size, random alocation) is proposed.Keywords: Breast cancer, complementary therapy, nausea, vomiting, chemotherapy, systematic review -
مقدمه و هدفبا وجود پیشرفت در تشخیص و درمان دیابت، کنترل متابولیکی ناکافی در مددجویان مبتلا به دیابت همچنان ادامه دارد. کنترل ضعیف وضعیت متابولیکی ممکن است نتیجه شکست در خودمدیریتی دیابت توسط بیمار و نیز استراتژی های مداخله ای ناکافی توسط کادر درمان باشد. یکی از دلایل عمده خودمدیریتی ناکافی در مبتلایان به دیابت وجود موانعی در آموزش به این مددجویان است. شناخت موانع آموزش خود مراقبتی به بیماران دیابتی از دیدگاه پرستاران و بیماران می تواند گامی موثر در ارتقاء آموزش خودمراقبتی به این گروه از بیماران باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین موانع آموزش خود مراقبتی به بیماران دیابتی از دیدگاه پرستاران و بیماران انجام شد.مواد و روش هااین پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی است که در پنج بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. 42 پرستار شاغل در بخش غدد و درمانگاه دیابت و 48 بیمار مبتلا به دیابت به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه ها را تکمیل کردند. نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 15 و با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد.یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که از دیدگاه پرستاران موانع محیطی با میانگین 85/15و از دیدگاه بیماران موانع مدیریتی با میانگین 16/10، مهمترین موانع آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی بودند. هم چنین نتایج نشان داد که دسترسی ناکافی پرستاران به منابع علمی به روز در زمینه دیابت (کتب، مجلات و مقالات) در بخش غدد در بعد محیطی، فقدان یک مرکز مشخص در بیمارستان برای دریافت آموزش ها، فقدان یک پرستار ثابت برای پاسخگویی به سوالات بیماران دیابتی، پر مشغله بودن پرستاران و داشتن زمان ناکافی برای در اختیار قرار دادن اطلاعات در زمینه دیابت در بعد مدیریتی، مهمترین موانع آموزش خودمراقبتی از دیدگاه بیماران بودند.بحث و نتیجه گیریبر اساس نتایج حاصله پیشنهاد می شود که مسئولان بهداشت و درمان و برنامه ریزان دانشکده های پرستاری با غنی کردن منابع علمی به روز در زمینه دیابت و برگزاری دوره های آموزشی برای پرستاران و تربیت پرستارانی متخصص در زمینه آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی و قرار دادن آنها به صورت در گردش در بیمارستان جهت آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی به کاهش موانع آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی کمک کنند.
کلید واژگان: موانع آموزش خودمراقبتی, پرستاران, بیمارانIntroductionDespite the progress in the diagnosis and treatment of diabetes, metabolic control in diabetic patients is still insufficient. Poor metabolic control may be due to failure in diabetes self-care by patients and inadequate intervention strategies by health care providers. Barriers to self-care training contribute to inefficient self-management by diabetic patients. In fact, an understanding of these barriers can promote self-care in patients. Therefore, the current study aimed to determine barriers to self-care training in diabetic patients from the viewpoints of nurses and patients.MethodologyThis descriptive, cross-sectional study was conducted in 5 hospitals affiliated to Iran University of Medical Sciences in Tehran, Iran. Overall, 48 diabetic patients and 42 nurses working at the departments of endocrinology and diabetes clinics were selected via convenience sampling. The subjects completed the researcher-made questionnaires, and the collected data were analyzed by SPSS version 15 and descriptive statistical tests.ResultsThe results showed that environmental (mean=15.85) and management (mean=10.16) barriers were the most important factors from the viewpoints of nurses and patients, respectively. Also, the findings showed that insufficient access of nurses to updated scientific sources related to diabetes (e.g., books, journals, and articles) at the department of endocrinology, lack of a diabetes training center at the hospital, nursing shortage (for answering patients’ questions), nurses’ work overload, and insufficient time for providing information were the most important barriers from the patients’ perspective.ConclusionAs the results indicated, health care authorities and administrators at nursing faculties should update the available scientific sources, hold training courses for nurses, and specialize nurses in diabetes self-care in order to provide self-care training for diabetic patients and overcome barriers to diabetes self-care.Keywords: Educational Barriers to Self, care, Nurses, Patients -
زمینه و هدفAssure universal bonding resin، خاصیت آزادسازی فلوراید داشته و همزمان با سمان رزینی نیز تقویت شده است. همچنین بنا به ادعای سازندگان، این ماده استحکام باند کافی بین براکت و مینای دندانها در شرایط آلودگی ایجاد می کند، هرچند نیاز به بررسی های بیشتر وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه استحکام باند Transbond XT و Assure universal bonding resin به مینای خشک و آلوده به بزاق انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه آزمایشگاهی، شصت دندان پرمولر انسانی خارج شده انتخاب و براکت های استنلیس استیل روی سطوح مینای دندانها باند شدند. برای باندینگ براکت ها به دندان از کامپوزیت رزین Transbond XT (شرایط خشک)، عامل رزینی Assure (شرایط خشک) و Assure (در شرایط آلوده به بزاق) استفاده شد و مقادیر استحکام باند برشی براکت ها به دندان با استفاده از دستگاه Zwick در سه گروه تعیین گردید. از آزمونهای آماری One-way analysis of Variance (ANOVA) و Kruskal Wallis جهت آنالیز داده ها استفاده شد.یافته هااستحکام باند برشی براکت ها به سطوح مینا در باندینگ توسط عوامل Assure، Transbond XT و Assure در شرایط آلودگی با بزاق برابر78/4 ± 18/14، 49/5 ± 13/16و 74/4 ± 32/13 مگاپاسکال برآورد گردید (بدون تفاوتهای معنی دار). آزمون ناپارامتری Kruskal-Wallis نشان داد تفاوت معنی داری از نظر مقادیر رتبه های ایندکس ARI در گروه های مختلف باندینگ وجود نداشته است. (053/0= P)نتیجه گیریکاربرد عامل باندینگ رزینی Assure برای باند براکت های استنلیس استیل به مینای دندانها، استحکام باند کافی در شرایط خشک یا آلودگی به بزاق ایجاد کرده بود. لذا می توان از این عامل در شرایط بالینی و برای باندینگ براکت ها به مینای دندانها استفاده کرد.
کلید واژگان: استحکام برشی, ادهزیو ارتودنسی, مینای دندانBackground And AimAssure universal bonding resin is a modified cement with fluoride releasing property. It is claimed to provide adequate bond strength between the bracket and enamel in wet conditions; although more studies are required in this regard. This study compared the shear bond strength of Transbond XT and Assure universal bonding resin to dry and saliva-contaminated enamel in vitro.Materials And MethodsIn this in vitro study, 60 extracted human premolars were selected and stainless steel brackets were bonded to enamel surfaces. Bonding of brackets to enamel surfaces was done using Assure universal bonding resin (dry condition), Transbond XT (dry condition) and Assure (saliva-contaminated condition). The shear bond strength of brackets to the enamel was determined by Zwick/Roell machine in three groups. Data were analyzed using one-way analysis of variance (ANOVA), and the Kruskal Wallis test.ResultsThe mean shear bond strength of brackets to enamel surfaces bonded with Assure (dry condition), Transbond XT and Assure (saliva-contaminated condition) was 14.18±4.78 MPa, 16.13±5.49 MPa and 13.32±4.74 MPa, respectively (with no significant differences). Non-parametric Kruskal-Wallis test found no significant differences regarding the adhesive remnant index (ARI).(P=0.053)..ConclusionBonding of stainless steel brackets to enamel surfaces with Assure universal bonding resin provided adequate bond strength in dry and saliva-contaminated conditions. Thus, it may be used for bonding of orthodontic brackets to the enamel surfaces in the clinical setting.Keywords: Shear strength, Orthodontic adhesive, Dental enamel -
امام علی (علیه السلام) به عنوان جانشین به حق پیامبر اکرم (صلی اللٰه علیه وآله) بعد از 25 سال، حکومت جامعه اسلامی را در دست گرفتند، و به عنوان امام و رهبر، واجب الاطاعه بودند، اما از طرف مردم زمان خود با نافرمانی های بسیاری روبه رو شدند. این پژوهش با کنکاش در وقایع تاریخی، به رفتارشناسی مردم زمان امیرالمومنین (علیه السلام) در اطاعت از امامشان میپردازد و سعی دارد به رابطه دنیاپرستی مردم آن زمان با نافرمانی آن ها از امام علی (علیه السلام) بپردازد. در نهایت به این نتیجه میرسد که حب دنیا ریشه بسیاری از نافرمانی ها از حضرت (علیه السلام) بود و مانعی جدی برای رسیدن به اهداف والای امام علی (علیه السلام) در حکومت بود.کلید واژگان: امام, اطاعت, مادیگری, حب دنیاImam Ali (as) as the true successor of Prophet Muhammad (pbuh) took the leadership of the Islamic community after 25 years and as an Imam had to be obeyed. But he faced many disobediences. This research studies the behaviour of people in the era of Imam Ali (as) toward him by exploring historical events and tries to find the relation between worldliness and their disobedience of their Imam. Finally, to conclude that worldliness is the root of many disobediences of Imam and a major obstacle to gain his lofty goals in the government.Keywords: Imam, Obedience, Worldliness, Materialism
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.