مریم صاحباری
-
زمینه و هدف
آرتریت روماتویید یک بیماری التهابی، خودایمن، مزمن و پیشرونده بافت همبندی، با علت ناشناخته است که با علایمی از قبیل درد، تورم، حساسیت، سفتی و خشکی در مفاصل و کاهش انرژی همراه است که خود منجر به کم تحرکی و آتروفی عضلات می شود. هدف این پژوهش بررسی تاثیر تمرینات پیلاتس بر درد و گشتاور ایزومتریک عضلات فلکسور و اکستنسور زانوی زنان مبتلا به آرتریت روماتویید می باشد.
مواد و روش هاتعداد 30 بیمار زن مبتلا به آرتریت روماتویید (مفاصل ران و زانو) به صورت تصادفی به دو گروه (15 نفر گروه تجربی و 15 نفر گروه کنترل) تقسیم شدند. جهت ارزیابی میزان درد بیماران از مقیاس خطی دیداری درد (VAS) و گشتاور ایزومتریک عضلات از دستگاه قدرت سنج آیزوکنتیک کین کام 125 استفاده شد. گروه تجربی تمرینات پیلاتس را به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا کردند. برای تفسیر داده ها در دو گروه از آزمون های آماری تی همبسته و تحلیل کوواریانس استفاده شد. (05/0≤p).
یافته هانتایج نشان داد میزان درد گروه تجربی پس از هشت هفته تمرینات پیلاتس، به طور معناداری کمتر از گروه کنترل می باشد (05/0>P). همچنین گشتاور ایزومتریک عضلات فلکسور و اکستنسور زانو گروه تجربی به طور معناداری بهتر از افراد گروه کنترل است (05/0>P).
نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه، تمرینات پیلاتس می تواند باعث بهبود درد و گشتاور ایزومتریک عضلات فلکسور و اکستنسور زانوی بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید شود.
کلید واژگان: پیلاتس, آرتریت روماتوئید, میزان درد, گشتاور ایزومتریکAims and backgroundRheumatoid arthritis is an inflammatory, autoimmune, chronic, and progressive connective tissue disease with an unknown cause that is associated with symptoms such as pain, swelling, tenderness, stiffness, and dryness in the joints and decreased energy, leading to muscle inactivity and atrophy. The aim of this study was to investigate the effect of Pilates exercises on pain and isometric torque of flexor muscles and knee extensors in women with rheumatoid arthritis.
Materials and methodsThirty female patients with rheumatoid arthritis (hip and knee joints) were randomly divided into two groups (15 experimental groups and 15 control groups). Evaluation of the pain performed with visual Analogue Scale (VAS) scale and Kin-com 125A isokinetic dynamometer were used to assess the isometric torque of the muscles. The experimental group performed Pilates exercises for eight weeks and three sessions a week. Paired t-test and analysis of covariance were used to interpret the data in two groups. (P≤0.05).
ResultsThe findings showed that the pain of the experimental group after eight weeks of Pilates exercises was significantly lower than the control group (P <0.05). Also, the isometric torque of the knee flexor and extensor muscles of the experimental group is significantly better than the control group members (P <0.05).
ConclusionAccording to the findings of this study, Pilates exercises can improve the pain and the knee flexor and extensor muscles isometric torque of patients with rheumatoid arthritis.
Keywords: Pilates, Rheumatoid arthritis, Pain, Isometric torque -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال پنجاه و هشتم شماره 8 (پیاپی 141، آبان 1394)، صص 473 -480در سالهای اخیر، اپیدمی جهانی افزایش وزن منجر به افزایش توجه به شناخت بیولوژی بافت چربی سفید شده است. آدیپوسیت ها و ماکروفاژهای موجود در نسج چربی تولیدکننده چندین پروتئین واسطه ای تحت عنوان آدیپوکین ها است. آدیپوکین ها شامل انواع مختلفی از پپتیدها با خواص پیش التهابی از جمله لپتین، رزیستین، لیپوکالین 2، اینترلوکین 18 واثرات ضد التهابی مثل آدیپونکتین می باشند. رزیستین یکی از این پپتیدهای جدید مشتق از آدیپوسیتها است که به طور قوی باعث ایجاد مقاومت به انسولین در نسج کبد می شود و در فرایندهای فیزیولوژیک و روندهای التهابی و خود ایمنی شرکت می کند. غلظت سرمی آن دربرخی بیماری های التهابی مثل کرون و بیماری های بافت همبند از جمله آرتریت روماتوئید و لوپوس بالا بوده است.
نقش آدیپوکین ها در تنظیم پروسه های التهابی این سوال مهم را مطرح می سازد که آیا مهار تولید غیر طبیعی آدیپوکین ها در بیماری های اتوایمیون می تواند هدف بیولوژیک برای درمان این اختلالات باشد.
این مقاله مروری به بحث در مورد نقش آدیپوکین ها بویوه رزیستین در بیماری های التهابی و خود ایمنی پرداخته است.
کلید واژگان: آدیپوکین, بیماریهای روماتیسمی, بیماریهای التهابی, رزیستین, مقاله مروریIn recent years, the universal epidemic of obesity, cause more interest in performing further researches about the biology of white adipose tissue. Adipocytes and macrophages within the adipose tissue secreted protein mediators are named as adipokines. Some adipokines such as leptin, resistin, lipokalin and interlukine-18 play an important pro-inflammatory role while adiponectin has mainly anti-inflammatory properties. Resistin as the novel adipocyte–derived peptid induced a significant insulin resistance in the liver tissue as well as contribute in physiologic besides inflammatory and autoimmune process. Serum concentration of this marker is correlated with some inflammatory processes such as Crohn disease and collagen vascular disorders like rheumatoid arthritis and systemic lupus erythematosus. The roles of adipokines in modifing inflammatory processes raise an important question to answer whether inhibition of abnormal adipocytokines production in autoimmune diseases could be a potential biologic target for treatment of this disorder. This review article debates the role of adipokines, specially resistin in inflammatory and autoimmune disorders.Keywords: Adipokines, Resistin, Rheumatic Diseases, Inflammatory Disorders -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال پنجاه و هشتم شماره 5 (پیاپی 138، امرداد 1394)، صص 270 -275مقدمهسارکوئیدوز یک بیماری گرانولوماتوز چندعضوی با علت ناشناخته است که ارگانهای مختلف را با شیوع متفاوت درگیر میکند. سندرم لوفگرن از اشکال سارکوئیدوز حاد به شکل آرتریت،اریتم ندوزوم و آدنوپاتی ناف ریه است.روش کاردر این مطالعه توصیفی آینده نگر که در سال های 1389-1392 در درمانگاه های روماتولوژی مشهد انجام شد، 100 بیمار مبتلا به سارکوئیدوز حاد که تشخیص آنها توسط روماتولوژیست اثبات شده بود توسط پرسشنامه و مصاحبه حضوری مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.نتایجفراوانی بیماری در زنان بیشتر از مردان و متوسط سن بین 40-50 سال بود. 93 % دارای سیر حاد بیماری و 7 % سیر مزمن و تشخیص بافتی داشتند. 91 مورد آرتریت حاد داشتند که 64 مورد سندروم لوفگرن تشخیص داده شدند. از 93 بیمار سارکوئیدوز حاد 67 نفر (72%) در ابتدای بیماری اریتم ندوزوم، 10 نفر (8/10%) یووئیت و 41 نفر (1/44%) علائم سرشتی همراه داشتند. 2 نفر سابقه مثبت خانوادگی برای سارکوئیدوز و 94% رادیوگرافی ریه غیر طبیعی داشتند. ESR بالا از یافته های شایع آزمایشگاهی بود و سلولهای خونی تغییر خاصی نداشت.نتیجه گیریدراین بررسی که در مرکز تحقیقات روماتولوژی انجام شد شایعترین تظاهر بیماران سارکوئیدوز آرتریت مچ پا همراه با اریتم ندوزوم بود. افزایش ESR یافته مهم بود و شمارش سلول های خونی تغییری نداشت.
کلید واژگان: آرتریت, اریتم ندوزوم, سارکوئیدوزIntroductionsarcoidosis is a multiorgan granulomatosis disease with unknown origin. Lofgren syndrome is an acute form of it that consists of ankle periarthritis, erythema nodosum and bilateral hilar adenopathy.Patients &Methodin this study we evaluated 100 participants whose sarcoidosis confirmed clinical and paraclinical data. All participants answered to a general questionnaire regarding disease manifestations and epidemiologic data.Resultsacute sarcoidosis was more common in females than males (71% vs 29%) and most commonly occured in the age of 40-50 year. Among those patients, 93% had acute course of disease, 91% presented with arthritis. 67% developed erythema nodusom,10% uveitis. and 41% constitutional symptoms. Positive family history of sarcoidosis was found in 2% of them. Moreover a Abnormal chest radiography (para-hilar lymphadenopathy) was found in 94% of patients. ESR was increased in most of patients but the blood cell count remained unchanged.ConclusionThe most common presentations of sarcoidosis in its acute subtype were ankle peri-arthritis and erythema nodosum. The most paraclinical finding was para-hilar lymphadenopathy. Elevated ESR was also significant.Keywords: Arthritis, Erythema Nodosum, Sarcoidosis -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال پنجاه و هفتم شماره 6 (پیاپی 130، آذر 1393)، صص 744 -750مقدمهبیماری بهجت یک بیماری خودایمن و مزمن است که می تواند چندین سیستم بدن را درگیر کند. اثر پروتئین های شوک گرمایی و آنتی بادی های ضد آن از عواملی هستند که در اتیولوژی و بیماری زایی بهجت شرح داده شده اند. هدف اصلی در این مطالعه تعیین سطح سرمی HSP27 در بیماران بهجت و ارتباط آن با یووئیت در این بیماران بود.روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی متشکل از 94 نفر است که در بیمارستان خاتم الانبیاء در سال 1390تا 1392 انجام شد. بیماران به سه گروه افراد مبتلا به بهجت با یووییت، بیماران مبتلا به بهجت بدون یووئیت و بیماران مبتلا به یووئیت ایدیوپاتیک تقسیم شدند. اندازه گیری میزان 27 HSP- با استفاده از تکنیک الایزای ساندویچ خانگی صورت گرفت. اطلاعات با آزمون های کلوگروف اسمیرنوف، کای دو، فیشر و SPSS تجزیه و تحلیل و مقایسه و بررسی شد.نتایجمتوسط سطح سرمی HSP27 در گروه بهجت بدون یووئیت (ng/ml 28.81±7.593)، با یووئیت (ng/ml 31.78±6.841) و گروه ایدیوپاتیک (ng/ml 24.07±7.095) بود. تحلیل واریانس مقایسه سطح سرمی HSP27 در گروه های مورد مطالعه نشان داد که متوسط سطح سرمیHSP27 در گروه بهجت با یووئیت همراه با گروه بهجت بدون یووئیت بیشتر از گروه ایدیوپاتیک بود (F=8.118) (P=0.001).نتیجه گیریبا توجه به اینکه سطح سرمی HSP-27 بهجت با یووئیت همراه با گروه بهجت بدون یووئیت و گروه یووئیت ایدیوپاتیک تفاوت معنی داری داشت شاید بتوان از HSP27 به عنوان تست افتراق دهنده یووئیت بهجت از یووئیت ایدیوپاتیک استفاده کرد. همچنین می تواند تست افتراق دهنده سایر بیماری ها نیز باشد.
کلید واژگان: کلمات کلیدی: HSP, 27, بیماری بهجت, یووییتIntroductionBehcet''s disease (BD) is an autoimmune disease، which can affect multiple systems in the human body. Recently، the effects of serum heat shock protein (HSP27) level and antibodies against it have been demonstrated in Behcet''s etiology and pathogenesis. This study aimed to determine the serum levels of HSP27 and high-sensitivity C-reactive protein (hs-CRP) in BD، and their relationship with uveitis in these patientsMaterials And MethodsIn the current cross-sectional study، the sample size was calculated as 94 individuals. The subjects were divided into three groups: patients with Behcet’s uveitis (BD+U)، BD patients without uveitis (BD-U)، and those with idiopathic uveitis. The serum levels of HSP27 and hs-CRP were compared among the three groups. The serum HSP27 level was measured، using ELISA technique.ResultsThe mean serum HSP27 level was 28. 81±7. 593، 31. 78±6. 841، and 24. 07±7. 095 in BD-U، BD+U، and idiopathic uveitis patients، respectively. These results indicated that there was a significant difference between the three groups regarding serum HSP27 level (F=8. 118) (P=0. 001).ConclusionAccording to the results، there was a significant difference in HSP27 level in BD+U and idiopathic groups; therefore، serum HSP27 level can be a sensitive marker for the diagnosis of Behçet''s uveitis Acknowledgment: This study was supported by Rheumatic Diseases Research Center and Mashhad University of Medical Sciences، further more there was not any conflict of interest in doing this researchKeywords: Behcet Syndrome, HSP27, Uveitis -
مقدمهآرتریت روماتوئید یک بیماری اتوایمیون با علت ناشناخته است. عوامل اتیولوژیک متعددی در پاتوژنز این بیماری موثرند که به طور معمول ناشی از عوامل التهابی می باشند. ریز مغذی ها شامل روی مس سلنیوم از اجزای اساسی آنزیم ها در مسیر اکسیداتیو هستند که نقش اساسی در پیشگیری از استرس های اکسیداتیو سلولی ناشی از سوپر اکسیدازها و رادیکال های آزاد دارند. این مطالعه به بررسی رابطه ی سطح سرمی این اجزا با فعالیت آرتریت روماتوئید پرداخت.روش هااین مطالعه به بررسی رابطه ی سطح سرمی ریزمغذی ها با فعالیت آرتریت روماتوئید پرداخته است. بدین منظور جست وجوی الکترونیکی مقالات در پایگاه های اطلاعاتی با کلید واژه های مرتبط و بدون محدودیت زمانی صورت گرفت.یافته هاسطح سرمی سلنیوم روی و نسبت روی به مس در بیماران آرتریت روماتوئید نسبت به افراد هم سن و هم جنس سالم پایین تر بود؛ اما میزان سطح سرمی روی یک ارتباط مثبت با میزان آلبومین سرم و یک ارتباط منفی با مدت زمان بیماری داشت. همچنین میزان مس سرم ارتباط مثبتی با فعالیت بیماری داشت، اما ارتباطی بین سطح سرمی مس با سن و جنس وجود نداشت. همچنین بین سطح سرمی پایین سلنیوم با تعداد مفاصل درگیر ارتباط وجود داشت.نتیجه گیریبه نظر می رسد ذخیره ی عناصر کمیاب در بدن با ابتلا به آرتریت روماتوئید و فعالیت بیماری در ارتباط باشد.
کلید واژگان: آرتریت روماتویید, DAS28, سلنیوم, روی, مس, نسبت روی به مس, آلبومین, سرولوپلاسمین, عناصر کمیابBackgroundRheumatoid arthritis (RA) is an autoimmune disease with unknown origin. Several etiologic factors have been attributed to the pathogenesis of RA, which is substantially derived by inflammatory factor. Trace elements (TE) including selenium, zinc and copper are components of several fundamental enzymes in the oxidative pathways which play crucial role in the prevention of cellular oxidative stress induced by superoxides and free radicals.MethodsThe current study aimed to assess the relationship between serum values of the trace elements and RA disease activity. On this purpose, searching of available electronic databanks by relative keywords and without any time limitation performed.FindingsThe serum levels of selenium, zinc, and zinc/copper ratio in patients with RA were lower than those values in age- and sex-matched healthy control individuals; but zinc had a positive correlation with serum levels of albumin and negative relation with disease duration. Furthermore, copper was positively correlated to disease activity and there was no association between serum level of copper and age or gender. There was a relationship between lower values of selenium and number of affected joints in RA.ConclusionIt can be concluded that there is a relationship between serum values of trace elements and RA development and disease activity.Keywords: Rheumatoid arthritis, DAS28, Selenium, Zinc, Copper, Zinc to copper ratio, Albumin, Ceruloplasmin, Trace elements -
مقدمه
ویتامین D دارای عملکرد تعدیل سیستم ایمنی است. پلی مورفیسم های ژن گیرنده ی ویتامین D (VDR) موجب تنوع در عملکرد آن می شود. گزارش هایی در مورد پلی مورفیسم BsmI، ژن گیرنده ی ویتامین D، با ابتلا به نفریت لوپوس موجود است. این مطالعه جهت بررسی فراوانی ژنوتیپ های پلی مورفیسم BsmI ژن VDR در بیماران با نفریت لوپوسی انجام شد.
روش هاژنوتیپ های پلی مورفیسم BsmI ژن VDR به روش PCR/RFLP در 29 بیمار مبتلا به نفریت لوپوس بررسی شد.
یافته هادر این بیماران، ژنوتیپ های BB در 6 نفر (6/20 درصد) و Bb در 15 نفر (7/51 درصد) و bb در 8 نفر (5/27 درصد) بود که تفاوت آماری معنی داری بین ژنوتیپ ها وجود نداشت (090/0 = P). در 21 بیمار بیوپسی کلیه انجام شد که شایع ترین ژنوتیپ Bb (8/42 درصد)بود. اختلاف معنی داری بین تیپ گرفتاری بافت کلیه در بیوپسی با ژنوتیپ های مختلف گیرنده ی ویتامین D وجود نداشت (067/0 = P).
نتیجه گیریدر این مطالعه، پلی مورفیسم BsmI ژن VDR با ابتلای کلیوی بیماری ارتباط نداشت.
کلید واژگان: نفریت لوپوسی, BsmI, ژن گیرنده ی ویتامینBackgroundVitamin D has immunomodulatory function. Polymorphisms of the gene encoding the vitamin D receptor detected by BsmI may be source of diversity in its action. An association between vitamin D receptor gene BsmI polymorphisms and lupus nephritis has been reported. This study was performed to evaluate vitamin D receptor gene BsmI polymorphisms in lupus nephritis.
MethodsTwenty nine patients with lupus nephritis enrolled in this study. Vitamin D receptor gene typing was performed based on polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism.
FindingVitamin D receptor genotyping of BsmI polymorphisms was 20.6% for BB, 51.7% for Bb, and 27.5% for bb without statistically significant difference (P = 0.090). In 21 patients that renal biopsy was done, the Bb genotype was the most (42.8%). There was not any correlation between renal histology and vitamin D receptor gene BsmI polymorphisms (P = 0.068).
ConclusionThere was no relationship between vitamin D receptor gene BsmI polymorphisms and lupus nephritis.
-
زمینهلوپوس اریتماتوز سیستمیک یک بیماری التهابی مزمن و عود کننده است که با درگیری اعضاء متعدد همراه است.هدفمطالعه به منظور مقایسه سطح سرمی فریتین در سه گروه بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک، آرتریت روماتوئید و استئوآرتریت انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی در سال 1386 بر روی 60 بیمار مبتلا به لوپوس در دو گروه با فعالیت کم و زیاد بیماری، 20 بیمار مبتلا به استئوآرتریت (OA) و 20 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید (RA) انجام شد. پس از کسب رضایت آگاهانه، از بیماران نمونه خون و ادرار جهت بررسی فعالیت بیماری لوپوس و تعیین آهن، فریتین و شاخص اشباع آهن (TIBC) تهیه شد. افراد مبتلا به کم خونی فقر آهن از مطالعه حذف شدند. داده ها با آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس، همبستگی و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شدند.یافته هابیماران گروه های مورد بررسی از نظر جنس مشابه بودند؛ ولی از نظر سن و متوسط زمان ابتلا به بیماری تفاوت معنی داری داشتند (001/0p <). سطح فریتین سرم در 7/61% بیماران مبتلا به لوپوس، 15% بیماران مبتلا به RA و 5% بیماران مبتلا به OA بیش از حد طبیعی بود (001/0p <). اختلاف افزایش ESR بین گروه ها معنی دار بود (001/0p <). در بیماران مبتلا به لوپوس بین افزایش فریتین سرم با کاهش کمپلمان های سرم و افزایش تیتر آنتی بادی Anti dsDNA ارتباط معنی داری وجود نداشت. مثبت شدن CRP تنها در بیماران لوپوسی دچار سروزیت (019/0 p =) و افزایش فریتین سرم تنها در بیماران لوپوسی دچار درگیری عصبی معنی دار بود (04/0p =).نتیجه گیریسطح سرمی فریتین در بیماران مبتلا به لوپوس به طور معنی داری بالاتر از بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و استئوآرتریت بود. بین میزان فریتین سرم و فعالیت بیماری لوپوس اختلاف معنی داری به دست نیامد.
کلید واژگان: فریتین, لوپوس اریتماتوز, فعالیت بیماری, آرتریت روماتوئید, استئوآرتریتBackgroundSystemic Lupus Erytematosus (SLE) is a chronic and relapsing disorder affecting several organs.ObjectiveTo compare serum ferritin level between patients with systemic lupus erythematosus, rheumatoid arthritis, and osteoarthritisMethodsThis cross-sectional study was conducted on 60 patients with SLE (divided into two groups with low and high disease activity), 20 patients with osteoarthritis (OA), and 20 patients with rheumatoid arthritis (RA). After having received informed consent, the blood and urine samples were collected from all patients to be tested for iron, TIBC, and serum ferritin levels and also to calculate the lupus disease activity. Patients with iron deficiency anemia were excluded. Data were analyzes by independent t- test, ANOVA, logistic regression and correlation tests.FindingsThere was no significant difference between three study groups regarding the sex however, the age and duration of disease showed significant differences among 3 groups (p< 0.001). High serum ferritin level was seen in 61.7% of SLE, 15% of RA, and 5% of OA patients (p< 0.001). Increase in ESR levels demonstrated significant differences among study groups (p< 0/001). In patients with SLE, no significant correlation between serum ferritin and the decreased serum complement level and increased anti dsDNA titer was observed. Both serum ferritin and CRP levels increased in patients with serositis (p=0.019) and neurological complication (p=0.04).ConclusionSerum ferritin level was significantly higher in patients with SLE compared to those with OA and RA. There was no significant difference between serum ferritin level and SLE activity. -
زمینهنقرس چند مفصلی مزمن بیماری شایعی نیست و گاهی تشخیص آن از نظر دور می ماند و با آرتریت روماتوئید (RA) اشتباه می شود.هدفمطالعه به منظور تعیین مشخصات نقرس مزمن و شباهت های آن با (RA) و همراهی با بیماری های قلبی انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی به بررسی بیماران مبتلا به نقرس چند مفصلی که در سال های 1385تا 1377 برای اولین بار به بیمارستان قائم در مشهد مراجعه نمودند، پرداخت. اثبات بیماری بر اساس معیارهای بین المللی نقرس بود. بیماران با تورم کم تر از چهار مفصل از مطالعه حذف شدند. داده ها با آزمون آماری مجذور کای، تجزیه و تحلیل شد.یافته ها18 بیمار در این مدت مراجعه داشتند، در %4/44 بیماران ابتلای مفاصل توزیع کاملا مشابه با آرتریت روماتوئید داشت. درمایع مفصل 2 بیمار، همزمان کریستال اسید اوریک وپیروفسفات کلسیم یافت شد. در یک بیمار نمای تومورکاذب درمحل توفوس و تاندنیت آشیل یک طرفه در 2 بیمارجود داشت. %61 بیماران به نوعی از بیماری ایسکمیک قلبی، % 39 نارسایی کلیه، %2/22 دیابت و %50 افزایش تری گلیسرید مبتلا بودند.نتیجه گیریبررسی بیماران این مطالعه نشان می دهد که تابلوی بالینی بیماری نقرس پیشرفته بوده و کنترل بیماری نیز کامل انجام نشده است. بنابراین در بیماران آرتریت چند مفصلی مزمن توجه بیشتر به تشخیص نقرس ضرورت دارد.
کلید واژگان: نقرس مزمن, آرتریت روماتوئید, کریستال اسیداوریکBackgroundChronic polyarticular presentation is not a common manifestation of gout and it may be confused especially with rheumatoid arthritis (RA).ObjectiveTo evaluate the characteristics of patients with chronic polyarticular gout, important clues for differentiation from RA and its correlation with cardiovascular disease.MethodsThis was a descriptive study on patients with chronic polyarticular gout who, for the first time, were admitted to Ghaem Hospital, Mashhad University of Medical Sciences during1998-2006. Diagnosis was based on international criteria of gout. Patients with arthritis in less than four joints were excluded from the study.FindingsEighteen patients were enrolled. In 8 patients (44.4%), the joint involvements were similar to RA and in two patients crystals of calcium pyrophosphate in synovial fluid (12.5%) also found. One patient had a pseudotumor on the tophus, and two with Achill’s tendinitis. Among patients, 61% suffered from cardiovascular disease. In these patients 39% had chronic renal failure, 22.2% had diabetes, and 50% had hypertriglyceridemia.ConclusionIt seems that chronic polyarticular gout is a kind of polyarthropathy that requires more attention to diagnosis.Keywords: Tophaceous Gout, Uric Acid Crystal, Rheumatoid Arthritis -
مجله دانشکده پزشکی اصفهان، پیاپی 101 (دی 1388)، صص 698 -709مقدمهمولکول FAS محلول (sFAS) یک نشانگر مرگ برنامه ریزی شده سلولی است که حاصل رهایی فرم محلول مولکول FAS، رسپتور ایجادگر مرگ سلولی از مسیر تومور نکروز فاکتور (TNF)، در سرم می باشد. دلایل محکمی در مورد نقش آپوپتوز از مسیر FAS در لوپوس وجود دارد و چون سنجش sFAS راه مورد قبولی برای ارزیابی فعالیت این مسیر است، در این مطالعه به بررسی رابطه ی بین ابتلای فعال ارگان های اساسی کلیه، قلب و سیستم اعصاب مرکزی با این نشانگر سرمی پرداختیم.روش هاتعداد 114 بیمار مبتلا به لوپوس در فازهای مختلف فعالیت بیماری، بر حسب معیار SLEDAI2K (یکی از اندکس های معتبر سنجش فعالیت بیماری لوپوس) و 50 نفر شاهد سالم هم جنس و هم سن مورد بررسی قرار گرفتند؛ سرم خون این افراد جدا و در یخچال 70- درجه نگهداری شد و بعد به طور همزمان تمام نمونه ها از لحاظ sFAS، سطوح کمپلمان و anti-dsDNA آزمایش گردید. نتایج با نرم افزار آماری SPSS15 تجزیه و تحلیل شد.یافته هابین میزان سرمی sFAS در دو گروه شاهد و بیمار اختلاف معنی دار وجود داشت (001/0 = P). همبستگی معنی داری بین میزان sFAS و فعالیت بیماری بر حسب SLEDAI به دست آمد (49/0 = r، 001/0 = P). بین میزان sFAS با درگیری کلیوی به صورت افزایش دفع پروتئین بیش از نیم گرم در ادرار 24 ساعته(04/0 = P) و نیز درگیری فعال سیستم اعصاب مرکزی رابطه ی معنی دار به دست آمد (006/0 = P) و رابطه ی بین ابتلای قلبی و میزان sFAS بسیار نزدیک به معنی دار بود (05/0 = P).نتیجه گیریبین افزایش میزان sFAS در سرم بیماران مبتلا به لوپوس و ابتلای سیستم اعصاب مرکزی و دفع پروتئین در ادرار ارتباط معنی دار وجود دارد.
کلید واژگان: لوپوس اریتماتوس سیستمیک, سیستم اعصاب مرکزی, sFAS(Apo, 1) CD95, پروتئینوری, بیماری قلبیBackgroundSoluble FAS (sFAS) is an apoptosis "programmed cell death" marker and results from shedding of FAS molecules during activation of FAS mediated apoptosis. There are several important reasons that Apoptosis is deregulated in active systemic lupus erythematosus and FAS is over expressed by T-cells; although the role of its soluble form (sFas) is unclear.MethodsWe have investigated the correlation between serum levels of sFAS and active organ damages in lupus patients.Our study was performed on 114 systemic lupus erythematosus patients, compared with 50 randomly selected sex-, age- and race-matched healthy controls. The patients were randomly selected in different phases of disease activity. All the physical examinations and laboratory parameters were collected for determination of the SLEDAI index. sFAS, Anti-dsDNA, C3, and C4 levels were determined using a commercially available ELISA kit.FindingsThere was a significant difference between serum levels of sFAS in the case and control groups (P = 0.001). We found a significant correlation coefficient between the sFAS and SLEDAI2K variables (P = 0.001, r= 0.494). It was a significant statistical difference between serum levels of sFAS in patients with rising in amount of proteinuria more than 0.5 g/l in 24h urine sample collection and without it (P = 0.04), and central nervous system (CNS) damage versus normal CNS patients (P = 0.006). It was not difference between sFAS and cardiac damage (P = 0.05) but it was near significant difference.ConclusionWe found a correlation between sFAS serum levels and central nervous system involvement and rising in amounts of proteinuria in systemic lupus erythematosus patients. -
مقدمه
شایع ترین شکل آمیلوئیدوز سیستمیک، نوع اولیه است که از علل نادر آن گاماپاتی منوکلونال با اهمیت نامشخص(MGUS) می باشد. تظاهرات بالینی به صورت ابتلای کلیه، قلب، دستگاه گوارش، بزرگی زبان، سندرم تونل کارپال و تجمع چربی در قدام شانه است.
معرفی مورد: بیمار خانم 42 ساله ای بود که با شکایت درد مبهم شکم و بزرگی کبد و طحال از یک سال قبل مورد بررسی قرار گرفته بود. در سیر بستری، به علت پولیپ روده، دچار خونریزی گوارشی تحتانی شد که با برداشت پولیپ خونریزی گوارشی شدیدی رخ داد. زبان بزرگ و باقی ماندن جای دندان ها بر روی زبان و نمای جرقه های درخشان دراکوکاردیوگرافی دیده شد. در بررسی مغز استخوان 8 % پلاسماسل و در الکتروفورز پروتئین های سرم گاماپاتی تک دودمانی، در حد دو گرم یافت شد. در ادرار این یافته منفی، اما پروتئین بنز جونز مثبت بود و تشخیص MGUS مطرح شد. کلیه ی بررسی های تکمیلی جهت یافتن علل دیگر اولیه و ثانویه ی آمیلوئیدوز منفی بود. در بیوپسی دوازدهه با رنگ آمیزی قرمز کنگو رسوبات آمیلوئید رویت شد و بیمار با تشخیص آمیلوئیدوز اولیه به دنبال MGUS درمان گردید.نتیجه گیریآمیلوئیدوز اولیه و MGUS هر کدام به تنهایی، به خصوص در سن زیر 50 سال و همراهی این دو با هم نادر می باشد. با این وجود در ابتلای ارگان های متعدد باید آمیلوئیدوز را در نظر داشت و با بیوپسی بافتی و رنگ آمیزی قرمز کنگو اثبات کرد.
کلید واژگان: آمیلوئیدوز اولیه, گاماپاتی منوکلونال با اهمیت نامشخص, هپاتومگالیBackgroundPrimary amyloidosis is the most common form of systemic Amyloidosis. Amyloidosis is the results of fibril formation due to plasma cell dyscrasia or rarely monoclonal gammopathy of uncertain significance (MGUS). Clinical manifestations are proteinuria, cardiomyopathy, peripheral neuropathy, large tongue and shoulder fat pad enlargement and hepatosplenomegaly.
MethodsThe presented patient is a 42-year old woman with clinical features of a dull epigastric and left upper abdominal pain from one year ago. Her family history and past medical history was normal except for an exertional dyspnea. In the physical examination, paleness, large tongue with indentations around it and hepatosplenomegaly were obvious, during admission, she had rectorrhagia, polipectomy led to severe hemorrhage. Echocardiography performed and revealed the typical sign of sparkling pattern with restrictive cardiomyopathy.
FindingsIn bone marrow evaluation plasma cells were 8%. Serum protein electrophoresis showed that monoclonal gammopathy near 2 grams in weights and all data confirm monoclonal gammopathy of uncertain significance. Duodenal biopsy verified an amyloid deposition which was confirmed by Congo red coloration. There were no data to support secondary amyloidosis in our wide investigation and patient was treated with the diagnosis of primary amyloidosis due to monoclonal gammopathy of uncertain significance.
ConclusionPrimary amyloidosis secondary to monoclonal gammopathy of uncertain significance is a rare disease which should be mentioned in chronic multiorgan disorders.
-
زمینهپلی مورفیسم های ژن گیرنده ویتامین D (VDR) موجب اختلال هایی درعملکرد ایمنومدولاتوری آن می شوند و بین پلی مورفیسم BSMІ ژن گیرنده ویتامین D و استعداد ابتلا به لوپوس ارتباط گزارش شده است.
هدفمطالعه به منظور مقایسه ژنوتیپ های پلی مورفیسم BSMІ ژن گیرنده ویتامین D دربیماران مبتلا به لوپوس با افراد سالم انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه مورد– شاهدی بر روی60 بیمار مبتلا به لوپوس و 45 فرد سالم ایرانی غیر خویشاوند با جنس مشابه انجام شد. بیماران به صورت سرشماری از میان مراجعه کنندگان به درمانگاه سرپایی روماتولوژی دو بیمارستان شهر مشهد انتخاب شدند. ژنوتیپ های پلی مورفیسمBSMІ ژن گیرنده ویتامین D به روشPCR/RFLP تعیین شد. داده ها با آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاتوزیع ژنوتیپ BSMІ ژن گیرنده ویتامین D دربیماران لوپوسی شامل %3/23 BB، %60 Bb و %7/16bb و در گروه شاهد %3/33 BB، و %7/46 Bb و %20bb بود و اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود.نتیجه گیریشیوع نسبی پلی مورفیسم های BSMІ ژن گیرنده ویتامین D دربیماران لوپوس اختلاف معنی داری با افراد سالم نداشت.
کلید واژگان: وا لوپوس اریتماتوز سیستمیک, پلی مورفیسم, ویتامین D, ژن گیرنده
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.