به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مصطفی قنادیان

  • بهاره بصیرپور، فهام خامسی پور، مصطفی قنادیان، زهرا غیور نجف آبادی، سید حسین حجازی*
    مقدمه

    مالاریا، یکی از مهم ترین علل مرگ و میر در تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه است. تب، کم خونی و کاهش وزن از مهم ترین عوارض این بیماری می باشد به طوری که کم خونی ناشی از مالاریا از عوامل مهم مرگ افراد مبتلا محسوب می شود. در این راستا پژوهش حاضر، تاثیر اسانس زرین گیاه بر کنترل برخی از عوارض مالاریا در موش های آلوده به Plasmodium berghei را به عنوان مدل in vivo مالاریا مورد بررسی قرار داده است.

    روش ها

    Plasmodium berghei از دانشکده ی بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران تهیه شد. برای تکثیر و نگه داری، انگل به صفاق موش های Balb/c تزریق شد. در گروه های موشی آلوده به مالاریا پس از درمان با غلظت های مختلف اسانس گیاه و کلروکین به عنوان داروی کنترل مثبت، تغییرات دمای رکتوم، وزن، تعداد گلبول های سفید و قرمز، هموگلوبین و میزان (Packed cell volume) PCV اندازه گیری و با گروه شاهد منفی بدون درمان، مقایسه شد.

    یافته ها

    در این مطالعه، در روز هفتم آزمایش، میانگین وزن بدن، هموگلوبین، تعداد گلبول های قرمز و PCV در گروه های درمان شده با غلظت های مختلف اسانس از گروه شاهد منفی بالاتر بود. همچنین در گروه هایی که با اسانس زرین گیاه درمان شده بودند، میانگین دمای بدن در روز هفتم آزمایش به طور معنی داری کاهش یافته بود.

    نتیجه گیری

    از اسانس زرین گیاه می توان به عنوان یک عامل موثر کنترل عوارض حاد ناشی از مالاریا استفاده نمود.

    کلید واژگان: انگل, زرین گیاه, کم خونی, مالاریا, عوارض
    Bahare Basirpour, Faham Khamesipour, Mustafa Ghanadian, Zahra Ghayour Najafabadi, Seyed Hossein Hejazi *
    Background

    Malaria is one of the leading causes of death in many developing countries. Fever, anemia, and weight loss are the most important complications, and anemia is the main cause of death in patients. In this regard, the present study investigated the effect of Dracocephalum kotschyi essential oil on the control of some malaria complications in mice infected with Plasmodium berghei acting as an in vivo model of malaria.

    Methods

    P. berghei strain was donated by the Institute of Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran, and injected into the peritoneum of Balb/c mice for proliferation and maintenance. In malaria-infected mouse groups, after treatment with different concentrations of plant essential oil and chloroquine as a positive control drug, changes in rectal temperature and weight of mice, white and red blood cell count, hemoglobin, and packed cell volume were measured and compared with the positive and negative control groups.

    Findings

    On the seventh day of the experiment, the mean percentage of parasite suppression in the groups which received this essential oil was significantly higher than negative control. Also, the mean number of red blood cells and the mean levels of hemoglobin, and packed cell volume were noticeably higher in the groups which received different doses of essential oil.

    Conclusion

    The essential oil of D. kotschyi can be used as an effective agent to control the complications of acute malaria.

    Keywords: Anemia, Complications, Dracocephalum kotschyi, Parasites, Malaria
  • فرزانه دریکوند، مهرداد قوامی، مصطفی قنادیان، مسعود هنرور*
    مقدمه

    یکی از چالش برانگیزترین مسایل در صنایع غذایی و دارویی، یافتن ساکاریدهای موثر و ایمن از منابع طبیعی، در مقایسه با نمونه های مصنوعی آن است که می توانند عوارض جانبی داشته باشند. در این راستا، مان شکر تیغال(Trehala manna) منبع امیدوار کننده ای در نظر گرفته شد که از اصلی ترین مانهای طبیعی تولید شده در طبیعت است و توسط برخی از گونه های شکر تیغال Echinopes در پاسخ به فعالیت حشرات تولید می شود.

    مواد و روش ها

    نمونه های مان شکر تیغال از مناطق شیراز، جهرم، بنارویه، تهران، سبزوار و مهریز جمع آوری شد و دی ساکاریدهای محلول در آب و سایر اجزای شیمیایی آن تعیین شد.

    یافته ها

    بیشترین درصد پروتیین (97/2%)، چربی (87/0 %)، رطوبت (83/0 %)، فیبر (83/0 %) و خاکستر (51/3%) به ترتیب مربوط به نمونه های جهرم، سبزوار، مهریز، جهرم، بنارویه بود. نمونه بنارویه دارای بیشترین نسبت ترهالوز (11/17 درصد) بود. اما نمونه شیراز دارای بیشترین میزان قند کل (115 میلی گرم در گرم) و قند محلول در آب (45 میلی گرم در گرم) در بین سایر نمونه ها بود. مقدار ساکارز، گلوکز و فروکتوز به ترتیب 1/4-8/2، 6/7- 5/4 و 6/4- 1/2 میلی گرم بر گرم بود. در همه موارد اختلاف معنی دار بود (05/0>p) .

    نتیجه گیری

    منشا مان های شکر تیغال در مناطق مختلف ایران بر ترکیبات شیمیایی آن به ویژه ترهالوز تاثیر بسزایی داشت. در این راستا، مان شکر تیغال از منطقه بنارویه می تواند به عنوان منبع مناسب ترهالوز (17.11 درصد) برای مصارف صنعتی و تولید غذای کاربردی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: ترکیبات شیمیایی, ترهالوز, کربوهیدرات, مان شکر تیغال ((Trehala manna)
    Farzaneh Darikvand, Mehrdad Ghavami, Mustafa Ghanadian, M. Honarvar *
    Introduction

    One of the most challenging issues in food and pharmaceutical industries is finding effective and safe saccharides from natural sources instead of the synthetic counterparts which can have side effects. In this regard, Trehala manna is considered a promising natural source of sugar and produced by Echinopes in response to insect activity.

    Results

    The highest percentage of protein (2.97%), fat (0.87%), moisture (5.83%), fibre (0.83%) and ash (3.51%) was related to samples in Jahrom, and followed by Sabzevar, Mehriz, Jahrom, and Banaroyeh, in order of magnitude. Benaroyeh sample had the highest proportion of trehalose (17.11). However, Shiraz sample had the highest total sugar content (115 mg/g) and water-soluble sugar (45 mg/g) among the samples.The values of sucrose, glucose, fructose were ranged 2.4-8.2 (mg/gr), 7.6-4.5 (mg/gr) and 4.4-1.2 (mg/gr), respectively. In all cases, there were significant differences (p<0.05).

    Conclusion

    The origin of Trehala manna in different regions of Iran significantly affect their chemical components, especially trehalose. In this regard, Trehala mana from Benaroyeh region can be used as a proper source of trehalose (17.11%) for industrial purposes and the production of functional food.

    Keywords: Carbohydrate, Chemical Compounds, Trehala manna, Trehalose
  • محبوبه رضازاده*، محسن میناییان، سپیده دانشفر، مصطفی قنادیان
    مقدمه

     موکوزیت دهانی، التهاب و زخم دردناک غشاهای مخاطی پوشاننده‌ی دهان می‌باشد و به طور معمول، به عنوان یک اثر جانبی جدی ناشی از شیمی درمانی و پرتودرمانی، شناخته می‌شود. هدف از اجرای این مطالعه، تهیه و ارزیابی یک ژل دهانی حاوی گلیسیریزین به منظور درمان و پیش‌گیری موکوزیت دهانی می‌باشد.

    روش‌ها: 

    هیدروژل حاوی 2/0 درصد گلسیریزین و مقادیر به ترتیب 1، 3 و 1 درصد هیدروکسی اتیل سلولز، پلی‌وینیل پیریلیدون و هیالورونیک اسید در آب دیونیزه تهیه شدند. درصدهای مختلف ماده‌ی محافظ نیز به فرمولاسیون اضافه شد. بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی از قبیل ویسکوزیته، pH، مطالعات آزادسازی، روش‌های پایداری و کارایی ماده‌ی محافظ بر روی فراورده انجام شد. اثربخشی فراورده بر روی موش صحرایی نژاد Wistar مبتلا به موکوزیت دهانی ناشی از شیمی درمانی مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته‌ها: 

    فرمولاسیون تهیه شده بدون ذرات قابل لمس و بسیار شفاف بود و از قوام مناسبی نیز برخوردار بود. ویسکوزیته و pH فرمولاسیون به ترتیب 1500 سانتی‌پویز و 2/0 ± 5/6 محاسبه گردید. محتوای گلیسیریزین موجود در فرمولاسیون در مدت سه ساعت آزاد شد. عوامل بررسی شده شامل pH، ویسکوزیته و شکل ظاهری در مطالعات پایداری بدون تغییر معنی‌داری باقی ماند و مطالعات میکروبی نیز کارایی مواد محافظ را تایید کرد. بعد از هفت روز تزریق داخل صفاقی فلورواوراسیل، موکوزیت دهانی در Ratها القا شد. در Ratهای دریافت کننده‌ی فرمولاسیون، شدت موکوزیت در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی‌داری کاهش یافت.

    نتیجه‌گیری:

     فرمولاسیون طراحی شده در این مطالعه، به خوبی توانست شدت موکوزیت را در Ratهای آزمایشگاهی کاهش دهد و اثرات آن قابل مقایسه با نمونه‌ی خارجی ژل کلر بود. بنابراین، فرمولاسیون تهیه شده می‌تواند در درمان موکوزیت دهانی و سایر زخم‌های جلدی و دهانی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: سرطان, گلیسیریزین, موکوزیت دهانی, هیدروژل, هیالورونیک اسید
    Mahboubeh Rezazadeh*, Mohsen Minayian, Sepideh Daneshfar, Mostafa Ghanadian
    Background

    Oral mucositis, inflammation, and painful wound of oral mucosal membranes is commonly known as a serious side effect of chemotherapy and radiotherapy. The aim of this study was to prepare and evaluate physicochemical hydrogel containing glycyrrhizin, hyaluronic acid, and polyvinylpyrrolidone for treatment and prevention of oral mucositis.

    Methods

    The hydrogel containing glycyrrhizin 0.2% w/v was prepared by adding 1, 3, and 1 percent hydroxyethyl cellulose, polyvinylpyrrolidone, and hyaluronic acid in deionized water. Different percentages of preservatives were also added to the formulation. Physicochemical characteristics such as viscosity, pH, stability, and antimicrobial effectiveness were evaluated in details. Finally, the efficacy of the formulation was evaluated in Wistar rats with chemotherapy-induced mucositis.

    Findings

    Macroscopically, the formulation was found to be without particles, it was touchable and transparent, and also had good consistency and uniformity in terms of physical appearance. The viscosity and pH was obtained 6.5 ± 0.2 and 1500 cp, respectively. Glycyrrhizin was completely released during 3 hours. The viscosity, pH, and physical appearance did not significantly change during stability studies. Oral mucositis was induced in rats after seven days intraperitoneal injection of fluorouracil. In the group received the formulation, the severity of mucositis significantly reduced more compared to control group.

    Conclusion

    The current formulation successfully reduced the severity of oral mucositis in rats, and its efficacy was comparable with commercial formulation (Gelclair® ). Therefore, the developed formulation has the potential to be used in the treatment of oral mucositis and other oral or subcutaneous wounds.

    Keywords: Neoplasms, Glycyrrhizic acid, Stomatitis, Hydrogels, Hyaluronic acid
  • محمود آقایی، مصطفی قنادیان *، مسلم فلاح، ابراهیم سلیمانی دهکردی
    : این مطالعه به منظور بررسی تاثیر اسپیناستین گلیکوزاید ترکیب فلاونوئیدی جداشده از گیاه Centurea shmidi بر مهار رشد و القای آپوپتوز در رده سلولی MCF-7 سرطان پستان انجام شد.
    در این مطالعه میزان مهار رشد سلولی و القای آپوپتوز در سلول های حاصل از کشت رده های سلولی MCF-7 پس از تیمار با غلظت های مختلف اسپیناستین گلیکوزاید به وسیله ی روش های MTT و فلوسایتومتری مورد بررسی قرار گرفت.
    بر طبق نتایج حاصل از آزمون MTT بعد از تیمار 48 ساعته با ترکیب اسپیناستین-7-O-بتا گلوکوزید در قیاس با گروه کنترل مهار معنی دار تکثیر سلولی مشاهده گردید (0/05P<). نتایج حاصل از بررسی آپوپتوز با روش فلوسایتومتری نشان داد، مشتق فلاونوئیدی به شکل معنی دار آپوپتوز را در رده ی سلولی MCF-7 سرطان پستان افزایش می دهد (0/05P<).
    کلید واژگان: فلاونوئید, آپوپتوز, سرطان پستان, سیتوتوکسیسیتی سلولی
    Mahmoud Aghaei, Mostafa Ghanadian *, Moslem Fallah, Ebrahim Solimani Dehkordi
    Background And Aims
    This study was aimed to evaluate the effect of spinacetin 7-O-β-D-glucopyranoside, a flanovid compound separated from Centurea shmidi against MCF-7 breast cancer cell line and its effect on apoptosis induction.
    Methods
    In this study, the inhibition rate of cell growth and induction of apoptosis in MCF-7 cell culture cells after treatment with different concentrations of spinostine glycoside was studied by MTT and flow cytometry.
    Results
    According to the results of MTT test, after 48 hours treatment with spinostin-7-O- β-D-glucoside, a significant inhibition in cell proliferation was observed compared to the control group (P
    Conclusion
    The derived flavonoid of spinacetin-7-O-β-D-glucopyranoside significantly inhibited MCF-7 proliferation and induced apoptosis. So, it could be suggested as a compound for breast cancer therapy.
    Keywords: Flavonoids, Apoptosis, Breast cancer, Cell cytotoxicities
  • مرجان بداخانیان، محمدحسن انتظاری، مصطفی قنادیان، غلامرضا عسکری، محمدرضا مراثی
    مقدمه
    عواملی همچون چاقی، افزایش چربی خون، افزایش قند خون و افزایش دور کمر، خطر بروز بیماری های قلبی- عروقی را افزایش می دهند. مطالعات نشان داده اند که چربی امگا 3، وقوع بیماری های قلبی- عروقی را کاهش می دهد. خرفه نوعی گیاه علفی است که برگ های غنی از اسید لینولئیک دارد. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیر عصاره خرفه بر پروفایل های چربی خون، قند خون و سطح CRP (C-reactive protein) بود.
    روش ها
    این کارآزمایی باینی تصادفی دو سویه کور، بر روی 80 مرد مبتلا به سندرم متابولیک انجام شد. بیماران به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه دو کپسول خرفه و گروه شاهد دو کپسول دارونما دریافت کردند. برای بررسی اثر مداخله، از آزمون ANOVA استفاده گردید.
    یافته ها
    بر اساس یافته ها، میزان قند خون، سطح CRP و LDL (Low-density lipoprotein) در گروه های مداخله و شاهد کاهش یافت، اما این کاهش معنی دار نبود. سطح تری گلیسرید در هر دو گروه افزایش نشان داد، اما افزایش معنی داری مشاهده نشد. سطح HDL (High-density lipoprotein) در گروه مداخله افزایش و در گروه شاهد کاهش پیدا کرد که تفاوت بین دو گروه معنی دار نبود. کلسترول و Non-HDL cholesterol در گروه مداخله کاهش و در گروه شاهد افزایش نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه گزارش نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مصرف کپسول عصاره خرفه، نتوانست میزان قند خون، پروفایل چربی خون و سطح CRP را در مردان مبتلا به سندرم متابولیک کاهش دهد.
    کلید واژگان: سندرم متابولیک, خرفه, قند خون, پروفایل لیپیدی, CRP, فشار خون
    Marjan Bedakhanian, Mohammad Hassan Entezari, Mustafa Ghanadian, Gholamreza Askari, Mohammad Reza Maracy
    Background
    Obesity, high blood triglyceride, and high waist circumferences are some risk factors of cardiovascular disease (CVD). Studies have shown that ω-3 fatty acids can reduce the incidence of CVD. Portulaca oleracea is an herbaceous plant and its leaves contain a high level of ω-3 fatty acid (α-linolenic acid). The purpose of this study was to investigate the effect of Portulaca oleracea extract on fasting blood glucose, lipid profile, C-reactive protein (CRP) in men with metabolic syndrome.
    Methods
    This double-blind randomized clinical trial was performed on 80 men with metabolic syndrome for 8 weeks. Participants were randomly divided into intervention and control groups. The intervention group received two Portulaca oleracea ýcapsules each day and the control group received two placebo capsules. ANOVA was used to examine the effect of the intervention.
    Findings: Fasting blood glucose, low-density lipoprotein (LDL), and CRP decreased in the control and intervention groups, but this reduction was not significant. Triglyceride level increased in both group, but this variation was not significant. HDL increased in the intervention group, but decreased in the control group. However, the difference between the two groups was not significant. Accordingly, total cholesterol and non-HDL cholesterol decreased in the intervention group, but increased in the control group. Nevertheless, no significant difference was observed between the control and intervention groups.
    Conclusion
    The results of this study showed that Portulaca oleracea ýcapsule consumption did not have a significant impact on fasting blood glucose, CRP, and lipid profile in men with metabolic syndrome.
    Keywords: Metabolic syndrome, Portulaca oleracea, Fasting blood glucose, Lipid profile, C-reactive protein, Blood pressure
  • نصرالله قاسمی دهکردی، مصطفی قنادیان، لی لی قائم مقامی، سجاد سعیدی فر *
    مقدمه

    استفاده از گیاهان دارویی به قدمت عمر انسان است، چون بیماری ها با پیدایش بشر متولد شده اند. اسناد چند هزار ساله موجود در تاریخ طب و داروسازی حاوی تجربیات و اطلاعات ارزشمند گیاه درمانی است. تا چند دهه گذشته آنچه که به عنوان دارو مورد استفاده قرار می گرفت از منابع طبیعی و به طور عمده از گیاهان به دست می آمد. طب سنتی ایران بیشتر بر پایه استفاده از گیاهان دارویی استوار است و استفاده از گیاهان دارویی ریشه در سنت ما ایرانیان دارد، بسط و توسعه طب سنتی در کشور نه تنها یکی از راهکارهای گسترش صنعت گیاهان دارویی است، بلکه باتوجه به توصیه های سازمان بهداشت جهانی یکی از روش های مناسب برای دسترسی راحت عموم مردم به طب مطمئن و ارزانقیمت است. یکی از روش هایی که با آن می توان به اطلاعات ارزشمندی در رابطه با گیاهان دارویی رسید، بررسی فلور منطقه و ارزیابی اتنوبوتانی آن است. باتوجه به استقبال روزافزون دنیای امروز از داروهای گیاهی و زمینه بسیار مساعد جهت رشد و رویش انواع گیاهان دارویی در ایران بر آن شدیم که در جهت شناساندن منابع گیاهان منطقه گردنه رخ گام کوچکی برداریم.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق فلور گیاهی منطقه گردنه رخ، واقع در استان چهارمحال بختیاری طی سال های 93-91 جمع آوری و مورد شناسایی سیستماتیک قرار گرفت. همچنین مصارف سنتی و محلی گیاهان جمع آوری شده از طریق مصاحبه حضوری با افراد بومی مورد پرسش قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    این تحقیق نشان داد که اغلب گیاهان منطقه دارای اثر دارویی بوده و برای مطالعات آینده ارزشمند هستند.

    کلید واژگان: جمع آوری گیاهان, مصارف سنتی, گردنه رخ, گیاهان دارویی
    N. Ghassemi Dehkordi, M. Ghanadian, L. Ghaem Maghami, S. Saeedifar

    The use of medicinal plants is as old as human life. Old documents of medicine and Pharmacy are include experiences and valuable information of treatment plant. Until the last few decades what was used as medicine came mainly from plant and natural resources. Iranian traditional medicine Mainly based on the use of medicinal plants. Medicinal plants are rooted in our tradition, Development of traditional medicine in the country is not only a strategy for development of medicinal plants industry, But also according to the recommendations of the World Health Organization as one of the suitable methods for the public easy access to medicine is safe and cheap prices. One of the ways you can get valuable information regarding medicinal plants is review of the regional flora and evaluation of Ethnobotany. In this study, we have collected and identified the plants in Gardaneh Rokh in Charmahal and Bakhtiari Province. To this end, during 2012 to 2014,the plants of this region where collected and systematically identified. furthermore traditional applications of the collected plants were recorded through interviewing the native people of the region. the result indicated that most plants of the region are valuable medicinal plants. Therefore, it seems that plants of the region deserves further studies.

    Keywords: Plants Collection, Traditional applications, Gardaneh Rokh, Medicinal plants
  • عبدالله گرجی، رسول سلطانی، مهتاب کشوری، مصطفی قنادیان، صدیقه عسگری*، نضال صراف زادگان
    زمینه و هدف
    بیماری دیابت یکی از شایع ترین اختلالات غدد درون ریز می باشد که سالانه بیش از 100 میلیون نفر را مبتلا می کند که در نتیجه نقص کامل یا نسبی و یا مقاومت به عمل انسولین ایجاد و کنترل نشدن آن موجب بروز عوارض قلبی، عروقی، کلیوی و چشمی می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثرات زغال اخته (.Cornus mas L) بر سطح قند خون و هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1C) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
    روش بررسی
    این مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی، دو سویه کور، کنترل شده با دارونما به مدت 6 هفته انجام شد. 60 بیمار دیابت با محدوده سنی 65-41 سال در مطالعه شرکت کردند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه 30 نفری کنترل (مصرف کننده کپسول پلاسبو یا دارونما به تعداد 2 عدد در روز) و گروه مورد (مصرف کننده کپسول زغال اخته به تعداد 2 عدد، معادل با 50 میلی گرم آنتوسیانین، در روز) تقسیم شدند. در ابتدا و پایان مطالعه میزان قند خون ناشتا (FBS) و هموگلوبین گلیکوزیله اندازه گیری و با کمک آزمون t و ANCOVA در دو گروه مقایسه گردید.
    یافته ها
    در مورد خصوصیات افراد مورد مطالعه (سن، FBS، HbA1c) بین دو گروه در ابتدای مطالعه تفاوت معنی داری وجود نداشت. درگروه دریافت کننده زغال اخته در مقایسه با گروه کنترل در پایان 6 هفته، میزان فاکتورهای FBSو HbA1cکاهش معنی دار داشت (0/05>P).
    نتیجه گیری
    کاهش میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله در اثر مصرف زغال اخته، به منظور کنترل بیماری دیابت ارزشمند است. بروز این تغییرات احتمالا ناشی از ترکیبات آنتوسیانینی موجود در زغال اخته است.
    کلید واژگان: هموگلوبین گلیکوزیله, قند ناشتا, دیابت نوع دو, زغال اخته
    Abdolah Gorji, Rasool Soltani, Mahtab Keshvari, Mostafa Ghanadian, Sedigheh Asgary*, Nazal Sarafzadegan
    Background And Aims
    Diabetes mellitus is a common endocrine disorder that affects 100 million people annually. It is considered as an important risk factor for clinical disorders such as nephropathy, neuropathy, retinopathy and cardiovascular diseases. The aim of this study was to examine the effects of cranberry (Cornus mas L.) on blood glucose and HbA1C levels in patients with type 2 diabetes.
    Methods
    This randomized clinical trial, double-blind, placebo-controlled performed in the period of 6 weeks. 60 patients aged 41-65 years with diabetes participated in the study. Patients were randomly divided into control, consumer capsule placebo (n= 30) and group use, Cornus mas capsules. At the beginning and end of the study, fasting blood sugar (FBS), and glycosylated hemoglobin (HbA1c) were measured using t-test and ANCOVA.
    Results
    There was no significant difference between the groups at baseline about the characteristics of the subjects (FBS, HbA1c, age). Cornus mas group compared with the control group receiving at the end of 6 weeks, the factors FBS and HbA1c decreased significantly (P< 0.05).
    Conclusion
    Reducing FBS and HbA1c in patients with diabetes consumed Cornus mas for control is valuable. These changes in fasting blood glucose and glycosylated hemoglobin levels may be the result of anthocyanin compounds in the level of Cornus mas.
    Keywords: HbA1c_Fasting blood sugar_Type 2 diabetes_Cornus mas L
  • حسن صدرایی، مصطفی قنادیان، غلامرضا اصغری، مسعود جاهد
    مقدمه
    عصاره ی اندام هوایی گیاه Pycnocycla spinosa (P.spinosa) دارای اثرات ضد اسهال و آنتی اسپاسمودیک است و اثر ضد اسهال آن از نظر کمی و کیفی بسیار به لوپرامید نزدیک است. هدف از این مطالعه، شناسایی فراکسیون فعال جدا شده از عصاره ی گیاه P.spinosa با استفاده از روش Bioassay بر روی انقباضات ایلئوم رت است.
    روش ها
    از اندام هوایی گیاه P.spinosa به روش ماسیراسیون عصاره ی متانولی تهیه و سپس فراکسیون های آن بر اساس پلاریته جدا و اثر ضد انقباضی آن ها بر روی اسپاسم عضلانی ایجاد شده توسط 1KC روی بافت جدا شده ی ایلئوم تعیین و با عصاره ی تام مقایسه شد. سپس اثر آنتی اسپاسمی فراکسیون موثرتر انتخاب و با عصاره ی اندام هوایی و نیز گروه شاهد مقایسه گردید. انقباضات بر اساس حداکثر دامنه ی انقباضات ثبت شده اندازه گیری شد و بر اساس درصد پاسخ اولیه بیان گردید. منحنی غلظت پاسخ برای هر گروه آزمایش رسم گردید و مقدار 50IC (غلظتی از عصاره که موجب 50 درصد حداکثر اثر مهار می شود) محاسبه شد.
    یافته ها
    از میان هفت فراکسیون جدا شده از عصاره ی گیاه P.spinosa اولین فراکسیون که غیر پلارترین ترکیبات را نسبت به سایر فراکسیون ها دارا می باشد، قوی ترین اثر رفع انقباضی را دارد.
    نتیجه گیری
    عصاره ی گیاه P.spinosa حاوی ترکیبات فعال متعددی است، اما پوتنسی آن ها با هم متفاوت است. در این تحقیق، قوی ترین ترکیبات در فراکسیون اول وجود دارند و از این رو شناسایی ساختار شیمیایی ترکیب موجود در این فراکسیون توصیه می شود.
    کلید واژگان: P, spinosa, ایلئوم, عصاره, 1KC, فراکسیون, 50IC
  • عاطفه زارع، غلامرضا اصغری، مصطفی قنادیان، حسینعلی یوسفی، حسین یوسفی دارانی
    زمینه و هدف
    تریکوموناس واژینالیس یکی از عوامل شایع عفونت مقاربتی می باشد که به وسیله انگل تک یاخته ای تریکوموناس واژینالیس ایجاد می شود. مترونیدازول با عوارض جانبی زیاد اصلی ترین درمان این عفونت می باشد. بنابراین تحقیق برای یافتن یک داروی جایگزین با اهمیت خواهد بود. اثرات ضد میکروبی و ضد انگلی گیاه سرخدار نشان داده شده است. لذا هدف این مطالعه تاثیر فراکسیون های عصاره سر شاخه های برگ دار گیاه سرخدار بر تریکوموناس واژینالیس در محیط کشت بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی عصاره دی کلرومتان استونی حاصل از سرشاخه های برگ دار سرخدار و دو فراکسیون 60 و90 درصد هیدروالکلی آن تهیه و سپس خشک شدند. اثر ضد تریکوموناسی آنها در چهارغلظت200، 300، 400 و500 میکروگرم در میلی لیتر و در زمان های 24، 48 و72 ساعت در محیط کشت TYIS33 بررسی شد. داده ها با آزمون آماری آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    عصاره خام و فراکسیون60 درصد در زمان های مختلف و در غلظت های 200، 300، 400 و 500 میکروگرم در میلی لیتر اثر ضد انگلی قوی تری نسبت به فراکسیون 90 درصد داشتند(05/0p<). در غلظت 200میکروگرم عصاره 60 درصد باعث صد در صد مهار رشد شد در حالی که عصاره نود درصد باعث شصت در صد مهار رشد گردید.
    نتیجه گیری
    با توجه به اثر مناسب عصاره گیاه سرخدار بر روی تریکوموناس، این گیاه می تواند کاندید مناسبی برای داروی جایگزین مترونیدازول باشد.
    کلید واژگان: گیاه سرخدار, فراکسیون, تریکوموناس واژینالیس
    Background and Aim
    Tichomoniasis is a common sexually transmitted disease (STD) caused by a protozoan parasite called Trichomonas vaginalis. Metronidazole, with vast side effects, is the main treatment for this infection. The aim of this study was to investigate the effect of the extract fractions of Taxusbaccata, on Trichomonas vaginalis in cultured medium.
    Methods
    In the present study, asetonia dichloromethane extract of Taxusbaccata and hydroalcoholic fractions of 60% and 90% were collected and then dried. Their anti-trichomonas effect at doses of 200, 300, 400 and 500 μg/ml at 24, 48 and 72 hours on the TYIS33 culture media were studied. Data were analyzed using ANOVA test.
    Results
    The crude extract and fractions of 60% at different times at concentrations of 200, 300, 400 and 500 μg/ml showed higher anti-parasitic effects than 90% (p < 0.05). At concentration of 200 μg/ml of extract of 60% which causing 100% inhibition growth but the fraction of 90% showed 60% of inhibition growth.
    Conclusion
    The effect of Taxusbaccata on Trichomonas may be a good alternative candidate for metronidazole.
    Keywords: Taxusbaccata, Trichomonas vaginalis, Fracctions
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال