معصومه غضنفرپور
-
مقدمه
یکی از رسالت های دانشگاه علوم پزشکی، برنامه ریزی آموزشی در راستای حل مشکلات جوامع است. با توجه به افزایش حرکت جمعیتی ایران به سمت کهنسالی ، هدف از این مطالعه ضرورت بازنگری کوریکولوم مشاوره در مامایی در راستای پیشبرد قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت بر اساس یک مطالعه کیفی است.
روش هااین مطالعه یک پژوهش کیفی تحلیل محتواست که داده های آن ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدرسان و فارغ التحصیلان رشته مشاوره در مامایی، درخصوص به روزرسانی دروس این رشته در راستای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت به دست آمد.
یافته هابر اساس محتوای برنامه درسی رشته مشاوره در مامایی، پیشنهادات ذهنی افراد در 6 طبقه اصلی « حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، «حفظ و ارتقای نرخ باروری زنان و مردان»، «تربیت نیرو جهت پیشگیری از ناباروری»، «مشاوره فرزندآوری و سلامت جنسی»، «ارتقای وضعیت سلامت مادر و رشد و تکامل کودک» و «افزایش میزان ازدواج و کاهش طلاق» به دست آمد.
نتیجه گیریبازنگری کوریکولوم رشته مشاوره در مامایی جهت اجرایی شدن قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، امری ضروری است، بنابراین توصیه می شود پیشنهادات ارایه شده در برنامه آموزشی این رشته قرار گیرد.
کلید واژگان: بازنگری, کوریکولوم مشاوره در مامایی, قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیتBackgroundOne of the missions of medical universities is educational planning to solve the problems of society. Considering the increase in Iran’s aged population, this study aims to assess the need to revise the “counseling in midwifery” curriculum in medical universities for improving the plan of “support for families and the youth of the population” in Iran.
MethodsThis is a qualitative study using the content analysis method. The information was obtained using semi-structured interviews with five professors and five graduates of Counseling in Midwifery from Kerman University of Medical Sciences, regarding the need for updating the counseling in midwifery curriculum.
ResultsBased on the content analysis, the following six main themes (recommendations) were extracted: “supporting the family and the youth of the population”, “maintaining and improving the fertility rate of women and men”, “ training of experts to prevent infertility”, “childbearing and sexual health consulting”, “improving mothers’ health status and children’s growth and development” and “increasing marriage rate and reducing divorce rate”.
ConclusionIt is necessary to revise the “Counseling in Midwifery” curriculum to implement the plan of “support for families and the Youth of population” in Iran. The presented recommendations should be applied in this academic discipline by medical universities of Iran.
Keywords: Revision, Curriculum of counseling in midwifery, Family, youth of population supporting Law -
سابقه و هدف
سندرم تخمدان پلی کیستیک از شایع ترین اختلالات غدد درون ریز است که معمولا علائم آن بلافاصله بعد از اولین دوره قاعدگی شروع می شود. مطالعات قبلی ارتباط معنی داری بین دیسمنوره، سندرم پیش از قاعدگی و سندرم تخمدان پلی کیستیک پیدا کردند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر بابونه بر دیسمنوره و سندرم پیش از قاعدگی در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 70 نفر از بیماران با تشخیص سندرم تخمدان پلی کیستیک طبق معیارهای روتردام مراجعه کننده به کلینیک شهر مشهد انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به 2 گروه تخصیص یافتند. گروه اول روزی 2 عدد کپسول بابونه 500 میلی گرمی و گروه دوم روزی 2 عدد کپسول پلاسبو به مدت 3 ماه دریافت نمودند. پاسخ به درمان در سندرم پیش از قاعدگی، دیسمنوره و اولیگومنوره با استفاده از پرسشنامه مقیاس دیداری درد و پرسشنامه تشخیص سندرم پیش از قاعدگی DSM-IV ارزیابی شد.
یافته هامیانگین سن بیماران در گروه مداخله 5/58±25/43 و در گروه پلاسبو 5/71±28/06 سال بود. میزان بهبودی در زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی (16/6%)، دیسمنوره (50%) و اولیگومنور (26/7%) درگروه بابونه در مقایسه با پلاسبو بیشتر بود. شاخص توده بدنی بین گروه بابونه (4/95±25/17) و گروه کنترل (6/7±25/57) تفاوت معنی داری از لحاظ آماری نداشت.
نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه، بابونه باعث بهبودی در علامت اولیگومنوره در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک گردید و تاثیرات مثبتی بر دیسمنوره و سندرم پیش از قاعدگی نشان داد. بنابراین می توان از بابونه به عنوان اقدامی ساده، کم هزینه در درمان بیماران سندرم تخمدان پلی کیستیک استفاده نمود.
کلید واژگان: بابونه, دیسمنوره, سندرم پیش از قاعدگی, سندرم تخمدان پلی کیستیک, تستوسترون, اولیگومنورهBackground and ObjectivePolycystic ovary syndrome is one of the most common endocrine disorders, whose symptoms usually begin immediately after the first menstrual period. Previous studies found a significant relationship between dysmenorrhea, premenstrual syndrome and polycystic ovary syndrome. The aim of this study is to investigate the effect of chamomile on dysmenorrhea and premenstrual syndrome in patients with polycystic ovary syndrome.
MethodsThis clinical trial was conducted on 70 patients diagnosed with polycystic ovary syndrome based on Rotterdam criteria referring to a clinic in Mashhad. Patients were randomly assigned to two groups. The first group received two 500 mg chamomile capsules per day and the second group received two placebo capsules per day for three months. The response to treatment in premenstrual syndrome, dysmenorrhea and oligomenorrhea was evaluated using the Visual Analogue Scale and DSM-IV premenstrual syndrome diagnosis questionnaire.
FindingsThe mean age of the patients in the intervention group was 25.43±5.58 and in the placebo group was 28.06±5.71 years. The rate of improvement in women with premenstrual syndrome (16.6%), dysmenorrhea (50%) and oligomenorrhea (26.7%) was higher in chamomile group compared to placebo. There was no statistically significant difference in body mass index between the chamomile group (25.17±4.95) and the control group (25.57±6.7).
ConclusionBased on the results of this study, chamomile improved the symptoms of oligomenorrhea in patients with polycystic ovary syndrome and showed positive effects on dysmenorrhea and premenstrual syndrome. Therefore, chamomile can be used as a simple, low-cost therapy in the treatment of polycystic ovary syndrome patients.
Keywords: Chamomile, Dysmenorrhea, Premenstrual Syndrome, Polycystic Ovary Syndrome, Testosterone, Oligomenorrhea -
مقدمهبا توجه به اولویت حمایت از گروه های آسیب پذیر در مقابله بحران کرونا، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سطح اضطراب و افسردگی مرتبط با کووید-19 در گروه های آسیب پذیر کادر درمان و زنان باردار انجام شد.روش هامطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که روی 140 نفر از کادر درمان و 338 زن باردار صورت گرفت. پرسشنامه استفاده شده در این مطالعه شامل مشخصات دموگرافیک و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی تعدیل شده در کرونا است. برای این پژوهش از آنالیز رگرسیون خطی تک متغیره و چندگانه و تحلیل واریانس برای شناسایی اثر متغیرها بر نمره های اضطراب و افسردگی استفاده شد.یافته هااز آزمودنی های کادر درمان، 6/88 درصد زن بودند. میانگین و انحراف معیار نمره های اضطراب و افسردگی آن ها به ترتیب (78/1 ± 76/12) و (27/2 ± 75/7) بود و از نظر اضطراب و افسردگی به ترتیب 9/92 و 14/11 درصد در سطح غیر نرمال قرار داشتند. وضعیت تاهل (005/0p=) و فعالیت ورزشی (03/0p=) دارای اثر معنی دار بر نمره افسردگی کادر درمانی بودند. میانگین و انحراف معیار نمره های اضطراب و افسردگی مرتبط با کرونا در زنان باردار به ترتیب برابر با (04/2 ± 53/10) و (09/2 ± 15/11) بود و این نمرات در مقایسه با گروه های کادر درمانی اختلاف معناداری داشتند (001/0p<).نتیجه گیریگروه های آسیب پذیر سطح اضطراب و افسردگی بالایی در ارتباط با کووید-19 از خود نشان دادند. پرستاران در اولویت برنامه روان شناختی کاهش اضطراب و زنان باردار در اولویت برنامه های روان شناختی کاهش افسردگی بودند.کلید واژگان: کووید 19, خانم باردار, کادر درمان, اضطراب, افسردگیIntroductionConsidering the priority of supporting vulnerable groups when fighting against COVID-19, the present study aimed to evaluate the levels of COVID-19-induced anxiety and depression in two vulnerable groups: medical staff and pregnant women.MethodsThe present study is a descriptive cross-sectional study performed on 140 treatment staff and 338 pregnant women. The questionnaire used in this study includes demographic characteristics and the Hospital Anxiety and Depression Scale- modified. Univariate and multiple linear regression analysis and analysis of variance were used to identify the effect of variables on anxiety and depression.ResultsAmong the staff, 88.6% were women. The mean and standard deviation of their COVID-19-induced anxiety and depression were 12.76 ± 1.78 and 7.75 ± 2.27, respectively. The staff exhibited high levels of abnormal anxiety, with 92.9% reporting symptoms. In contrast, the prevalence of abnormal depression among the staff was lower, with only 11.4% reporting symptoms. Marital status (p=0.05) and exercise (p=0.03) significantly affected the covid-19-induced depression of the medical staff. The mean and standard deviation of COVID-19-induced anxiety and depression in pregnant women were 10.53 ± 2.04 and 11.15 ± 2.09, respectively, and these scores were significantly different compared to the medical staff groups.ConclusionVulnerable groups had high levels of anxiety and depression associated with COVID-19. Nurses prioritized psychological programs targeting anxiety reduction, while pregnant women prioritized psychological programs addressing depression reduction.Keywords: Anxiety, COVID-19, depression, Health personnel, Pregnant women
-
مقدمه
باتوجه به این مسیله که تاکنون در جمعیت زنان یایسه ی ایرانی، مطالعه ای درباره ی ارتباط بین شکل توزیع چربی در بدن با کیفیت زندگی انجام نشده است، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین شکل توزیع چربی بدن با کیفیت زندگی در زنان یایسه انجام شد.
روش هااین مطالعه ی توصیفی روی 233 یایسه 40-65 ساله ی شیرازی انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه ی دوقسمتی شامل متغیرهای دموگرافیگ و پرسش نامه ی کیفیت زندگی زنان یایسه در مراکز بهداشتی جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توزیع و درصد فراوانی، میانگین، انحراف معیار و آزمون تی مستقل تحلیل گردیدند.
یافته هامیانگین سن مشارکت کنندگان 17/55 سال بود. در حیطه ی وازوموتور (021/0= p)، حیطه ی فیزیکی (044/0= p)، حیطه ی جنسی (001/0= p) تفاوت آماری معنی داری در دو شکل توزیع چربی وجود داشت؛ ولی درباره ی حیطه ی روانی (148/0= p) تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه ی حاضر نیاز به مطالعات بیشتر و پیگیری طولانی مدت تری دارد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین برخی ابعاد کیفیت زندگی زنان یایسه با توزیع چربی گلابی شکل و توزیع چربی ژنیکویید تفاوت معنی داری وجود دارد.
کلید واژگان: توزیع چربی بدنی, یائسگی, کیفیت زندگیIntroductionConsidering the issue in the population of postmenopausal women, no study has been conducted in Iran so far on the relationship between body fat distribution and quality of life. This study aimed to investigate the correlation between body fat distribution and quality of life in menopausal women.
MethodsThe present descriptive study was conducted on 250 premenopausal and menopausal women aged 40-65 years. Samples were selected by a multi-stage random sampling method. Data were collected through a two-part questionnaire including demographic variables and a questionnaire on the postmenopausal women’s life quality in health centers. The data were analyzed using Statistical tests, distribution, frequency percentage mean score, Standard deviation, and independent sample t-tests.
ResultsThe mean age of participants was 55.17 years. There was a statistically significant difference between the two forms of body fat distribution in the vasomotor domain (p = 0.021), the physical domain (p = 0.044), and the sexual domain (p = 0.001), but no statistically significant difference was observed for the psychological domain (p = 0.148).
ConclusionThe results of the present study showed a significant difference in some aspects of the postmenopausal women’s life quality with pear-shaped and gynoid fat distribution.
Keywords: body fat distribution, Menopause, Quality of life -
سابقه و هدف
با توجه به نقش مهم شناخت انگیزه های باروری جهت ارایه خدمات مشاوره ای در زمینه رفتار باروری در ایران، هدف این پژوهش، بررسی تحلیل عاملی تاییدی پرسشنامه انگیزه های باروری در جمعیت مردان و زنان ایرانی بود.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، 398 زن متاهل غیریایسه با سن 49-15 سال و دارای قابلیت باروری و 390 مرد که از نظر باروری مشکلی نداشتند و همسران آنان نیز دارای ویژگی های زنان شرکت کننده در مطالعه بودند، از بیمارستان ها و مراکز بهداشت سطح شهر مشهد به روش نمونه گیری چند مرحله ای و خوشه ای انتخاب شدند. سپس پرسشنامه انگیزه های باروری میلر را تکمیل کردند. پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون- باز آزمون و روش همسانی درونی و روایی آن توسط تحلیل عامل تاییدی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و آموس نسخه 21 ارزیابی شد.
یافته هادر این مطالعه ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی آزمون- باز آزمون بالا حاکی از پایایی مناسب مقیاس های انگیزه های مثبت و منفی باروری پرسشنامه میلر است. هم چنین نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده برازش ضعیف مدل در تعیین عامل ها به شکل اولیه بیان شده در پرسشنامه میلر بود. بعد از حذف 8 سوال با بارهای عاملی پایین و آزاد کردن خطای کواریانس بین دو سوال، مدل به برازش کافی دست یافت.
استنتاجنتایج این مطالعه حاکی از آن است که انگیزه های مثبت و منفی در مورد باروری، تحت تاثیر فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه ایرانی می باشد و تفاوت هایی با جوامع غربی دارد. پرسشنامه انگیزه های باروری میلر به عنوان یک ابزار معتبر جهت استفاده در ایران تایید گردید.
کلید واژگان: پرسشنامه انگیزه باروری, فرزندآوری, تحلیل عاملی تاییدیBackground and purposeCounseling services in Iran are required to understand the motivations for childbearing to provide better services. This study was conducted to investigate the confirmatory factor analysis of the Childbearing Questionnaire (CBQ) in Iranian men and women.
Materials and methodsIn this cross-sectional study, 398 married women of reproductive age (15-49 years of age) and 390 men, whose wives were at similar age were recruited. They were selected from Mashhad healthcare settings using multi-stage cluster sampling. The participants completed the CBQ. The reliability of the CBQ was assessed by test-retest and Cronbach's alpha. The validity of the scale was evaluated applying confirmatory factor analysis. SPSS V19 and Amos-21 were used for data analyses.
ResultsCronbach's alpha coefficient and the test-retest reliability indicated satisfactory reliability of the CBQ in terms of positive childbearing motivation and negative childbearing motivation. The original model did not show acceptable fit. After removing eight factors with low loading and two correlated error terms, the modified model was found to have adequate fitness.
ConclusionThis study showed that some of the positive and negative motivations have changed due to cultural values of the Iranian society and are different compared with those of the western societies. This study supported the use of CBQ as a valid instrument in assessing childbearing motivations in Iran.
Keywords: childbearing questionnaire, childbearing, confirmatory factor analysis -
مقدمه
عواملی که با حداقل مداخله منجر به کاهش درد و طول مدت زایمان شود، همواره مورد توجه محققین بوده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست (TENS) با مشاوره حمایتی روانی بر درد زایمان و نتایج مادری و نوزادی آن در زنان باردار مراجعه کننده به بلوک زایمان انجام شد.
روش کار:
این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1400 بر روی 90 زن باردار بستری جهت زایمان در بلوک زایمان بیمارستان پیامبر اعظم کرمان انجام شد. افراد به طور تصادفی به سه گروه 30 نفره تنس، مداخله حمایتی روانی و کنترل تقسیم شدند. در فاز فعال زایمان در گروه تنس از دستگاه تنس و در گروه مشاوره، مشاوره حمایتی روانی توسط مامای همراه انجام گرفت. نمره در دو طول مدت فاز فعال زایمان (دیلاتاسیون 4 و 10 سانتی متر) و پیامدهای مادری- نوزادی بین سه گروه با هم مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمون های آماری تحلیل واریانس و دقیق فیشر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها:
نمره درد در دیلاتاسیون 4 سانتی متر، پیامدهای مادری، آپگار دقیقه 1و 5 و نوع زایمان در میان سه گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0<p)، ولی نمره درد در دیلاتاسیون 10 سانتی متر در گروه مشاوره و تنس به طور مشابهی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کاهش پیدا کرده بود. طول مدت مرحله اول فاز فعال زایمان بین سه گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0<p)، ولی تفاوت طول مدت مرحله دوم فاز فعال و کل طول مدت فاز فعال بین سه گروه معنادار بود (05/0<p).
نتیجه گیری:
هر دو روش مشاوره حمایتی روانی و تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست (TENS) در کاهش درد و طول مدت زایمان به یک میزان موثر هستند و با توجه به بی خطر بودن هر دو روش، توصیه می شود جهت تسهیل فرآیند زایمان از این دو روش استفاده گردد.
کلید واژگان: تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست, درد زایمان, مشاوره حمایتی روانیIntroductionThe factors which lead to a reduction in pain and length of labor with minimal intervention have always been of interest to researchers. The present study was performed aimed to compare the effect of TENS with psychological supportive intervention on labor pain and maternal and neonatal outcomes in pregnant women referring to the maternity ward.
MethodsThis clinical trial study was performed in 2021 on 90 pregnant women admitted to the delivery block of Payambar Azam hospital of Kerman. The subjects were randomly divided into three groups of TENS (n=30), psychological supportive intervention (n=30) and control (n=30). In the active labor phase, TENS was applied for the TENS group, the psychological supportive intervention was performed in the counseling group, and routine care was performed for the control group. Scores of pain during the active phase of labor (4 cm and 10 cm dilatation) and maternal and neonatal outcomes were compared in the three groups. Data were analyzed by SPSS statistical software (version 21) and Fisher's exact and variance analysis tests. P< 0.05 was considered statistically significant.
ResultsThere was no significant difference between the three groups in the scores of labor pain in 4 cm dilatation, maternal complications, Apgar scores 1 and 5 minutes, and type of delivery (p> 0.05). However, the score of pain in 10 cm dilatation in the TENS group and counseling group similarly was significantly reduced compared to the control group. The duration of the first stage of active phase labor was not significantly different between the three groups (p> 0.05), but the difference between the duration of the second stage of the active phase and the total duration of the active phase was significant between the three groups (p >0.05).
ConclusionBoth methods of psychological supportive counseling and transcutaneous electrical nerve stimulation (TENS) are equally effective in reducing labor pain and length of labor; considering the safety of both methods, it is recommended to use these two methods to facilitate the birth process.
Keywords: Labor pain, Psychological supportive counseling, Transcutaneous Electrical Nerve Stimulation -
مقدمه و اهداف
در اکثر نقاط دنیا درد کمربند لگنی و پایین کمر یکی از شایع ترین اختلالات اسکلتی عضلانی است اما شیوع آن در مطالعات در جهان متفاوت گزارش شده است. لذا متاآنالیز حاضر باهدف بررسی شیوع درد کمربندلگنی و پایین کمر در زنان باردار انجام شد..
روش کارکل مقالات چاپ شده در فاصله زمانی سال های 2005 تا می 2020 با استفاده از کلیدواژه های Pelvic Girdle Pains Low back pain, Cross-Sectional, Prevalence, Epidemiology, Survey در پایگاه های اطلاعاتی،Web of Science Core Collection،PubMed، Science Direct، Scopus، SID، جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. جهت ارزیابی کیفیت مطالعات و متدلوژی آن ها از ابزار ده سوالی Munn و همکاران، استفاده شد.
یافته ها:
مطالعه با حجم نمونه 13430 نشان دادند، شیوع کلی درد کمربندلگنی و کمردرد در زنان باردار 50% (95% فاصله اطمینان:58-43%، 9/98%:I2) و در زنان باردار نخست زا 44% (95% فاصله اطمینان:54-35%، 9/97%:I2) است. همچنین شیوع درد کمربندلگنی و کمردرد با پرسشنامه 57%(95% فاصله اطمینان: 68-47، 04/99%: I2)، با ترکیبی از روش ها 53%(95% فاصله اطمینان: 70-37، 12/96%: I2) با مقیاس دیداری درد، 38% (95% فاصله اطمینان: 52-23، 08/99%: I2) بود.
نتیجه گیری:
نتایج مطالعه حاضر بیانگر شیوع 50 درصدی درد کمربندلگنی و کمردرد در زنان باردار است. با توجه به شیوع بالا و تاثیرات درد بر کیفیت زندگی زنان باردار توجه به برنامه ریزی، سیاست گذاری و طراحی مداخلات موثر در این زمینه توسط تیم درمان ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: شیوع, درد کمربندلگنی, بارداری, متاآنالیزBackground and ObjectivesIn most parts of the world, pelvic girdle and lower back pain are one of the most common musculoskeletal disorders, but its prevalence has been reported differently in studies around the world. were performed to investigate the-analysis Therefore, the present meta prevalence of pelvic girdle and lower back pain in pregnant women.
Methodsall articles published from 2005 to May 2020 using the keywords Pelvic Girdle Pain, Low back pain, Cross-Sectional, Prevalence, Epidemiology, Survey in Scopus, PubMed, Web of Science Core Collection,Science Direct and SID collected and reviewed. Munn et al. tools were used to evaluate the quality of studies and methodology.
Results26 studies with a sample size of 13430 showed that, the overall prevalence of pelvic girdle and low back pain in pregnant women is 50% (95% CI: 43-58%, I2: 98.9%) and in primigravida women 44% (95% CI: 35-54%, I2: 97.9). Also, the prevalence of pelvic girdle and low back pain was using the questionnaire 57% (95% CI: 47-68, I2: 99.04%), using a combination of methods 53% (95% confidence interval: 37-70, I2: 96.12%), using a VAS Scale 38%(95% confidence interval: 23-52, I2: 99.08%).
ConclusionThe results of the present study indicate a 50% prevalence of pelvic girdle and low back pain in pregnant women. Due to the high prevalence and effects of pain on the quality of life of pregnant women, it seems necessary to plan, policy and design effective interventions in this field by the treatment team.
Keywords: Prevalence, Pelvic girdle, Pregnancy, Meta-analysis -
سابقه و هدف
سندروم تخمدان پلی کیستیک شایع ترین اختلال اندوکرین در زنان سنین باروری است. لذا در این مطالعه شیوع هیرسوتیسم، اضافه وزن و اختلالات قاعدگی که همبودی بالایی با این سندرم دارند و ارتباط آن با سن، تاهل و مصرف داروهای مربوطه در دانشجویان خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کرمان مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی در سال 99-1398 بر روی دانشجویان خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شد. شیوع هیرسوتیسم، اختلالات قاعدگی، سندرم تخمدان پلی کیستیک (بر اساس معیارهای NIH) و اضافه وزن محاسبه گردید. پرسشنامه غربالگری سندرم تخمدان پلی کیستیک جهت غربالگری استفاده شد و ارتباط آن با سن، تاهل و مصرف داروهای مربوطه سنجیده شد.
یافته هادر این مطالعه 636 دانشجو با میانگین سنی 3/61±21/99 حضور داشتند. 13/9% از دانشجویان دارای چرخه قاعدگی بیش از 35 روز بودند. 70/6% دارای چرخه قاعدگی 25 تا 34 روزه بودند. از نظر رشد موهای تیره و درشت، 17/1% دارای رشد در بیش از 2 ناحیه از بدن با بیشترین گزارش رشد موها مربوط به نواحی چانه، سینه و شکم به ترتیب با 31/4%، 29/9% و 23/2% بودند و 45/3% گزارشی از هیرسوتیسم نداشتند. همچنین 30/8% اضافه وزن و 4/7% دارای گالاکتوره بودند. با ضریب اطمینان 95% شیوع سندروم تخمدان پلی کیستیک 10/6 (18/0-3/2) بود. سن و مصرف دارو دارای ارتباط معنی دار با این علایم بودند.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که شیوع سندروم تخمدان پلی کیستیک در میان دانشجویان بالاتر از میانگین جامعه نیست و در سن بالای 22 سال و افراد مصرف کننده دارو بیشتر رخ می دهد.
کلید واژگان: سندروم تخمدان پلی کیستیک, هیرسوتیسم, اختلالات قاعدگی, اضافه وزنBackground and ObjectivePolycystic ovary syndrome is the most common endocrine disorder in women of reproductive age. Therefore, in this study, the prevalence of hirsutism, overweight and menstrual disorders, which have a high comorbidity with this syndrome, and its relationship with age, marriage, and the use of related medications were investigated among students in the dormitory of Kerman University of Medical Sciences.
MethodsThis cross-sectional study was conducted among students in the dormitory of Kerman University of Medical Sciences in 2019-2020. The prevalence of hirsutism, menstrual disorders, polycystic ovary syndrome (based on NIH criteria) and overweight were calculated. The polycystic ovary syndrome screening questionnaire was used for screening and its relationship with age, marriage and the use of related medications was measured.
Findings636 students with an average age of 21.99±3.61 participated in this study. 13.9% of students had a menstrual cycle of more than 35 days. 70.6% had a menstrual cycle of 25 to 34 days. In terms of the growth of thick dark hair, 17.1% experienced hair growth in more than two areas of the body, and most reports of hair growth were related to chin, chest, and abdomen with 31.4%, 29.9%, and 23.2%, respectively, and 45.3% of subjects did not report hirsutism. Moreover, 30.8% were overweight and 4.7% had galactorrhea. With a confidence interval of 95%, the prevalence of polycystic ovary syndrome was 10.6 (3.2-18.0). Age and the use of medications had a significant relationship with these symptoms.
ConclusionThe results of this study showed that the prevalence of polycystic ovary syndrome among students is not higher than the average of the society, and it occurs more in people over 22 years of age and people who take medications.
Keywords: Polycystic Ovary Syndrome, Hirsutism, Menstrual Disorders, Overweight -
مقدمه
در تکنولوژی به روز دنیا بیشترین مواجهه با امواج در استفاده از تلفن های همراه می باشد، تا آنجا که نگرانی عمومی به خصوص در دوره های بحرانی مانند زندگی داخل رحمی و اوایل دوره کودکی افزایش یافته است. این مطالعه با هدف مرور نظام مند مطالعاتی که به بررسی ارتباط مواجهه با امواج رادیو فرکانسی در دوره بارداری و بروز مشکلات جسمی و رفتاری کودکان پرداخته اند، صورت گرفته است.
روشما به جستجوی مطالعات در پایگاه های علمی PubMed، ISI ,Web of Science, Cochrane Library, و Scopus بهمراه پایگاه های اطلاعاتی فارسی SID و Magiran با استفاده از کلید واژه های: "Mobile phone","Radiofrequency exposure", ,"electromagnetic field", "Prenatal Period" , "Pregnancy", "Children" , "Cell phone و ''Behavioral, problems'' از تاریخ 1 ژانویه 2010 تا 1 ماه مارس 2020 پرداختیم که پس از اعمال معیارهای ورود و خروج از55 مقاله، 15 مقاله انتخاب شدند.
نتایجنتایج برخی مطالعات، بروز مشکلات رفتاری کودکان را در صورت مواجهه با امواج رادیوفرکانسی در دوره بارداری تا 36 ماهگی نشان ندادند. اما در سنین 7 تا 11 سالگی، مشکلات عاطفی رفتاری در صورت مواجهه گزارش شد. در تضاد با سایر مطالعات، مطالعه ای تاثیر مثبتی از کاهش دشواری تکلم و بهبود مهارتهای حرکتی را در کودکان سه ساله مادران در معرض مواجهه با امواج تلفن همراه نشان داد؛ اگر چه یافته ها در خصوص اثرات دوز پاسخ (مواجهه کم، متوسط و زیاد) مورد بحث می باشند. در این مرور، مطالعات متا آنالیز ارتباط معناداری بین اثر مواجهه با بروز لوسمی در کودکان را نشان دادند. همچنین بروز میگرن نیز در صورت مواجهه ارتباط معناداری نشان داد. در خصوص مشکلات کاهش شنوایی این ارتباط ضعیف گزارش شد.
نتیجه گیریهر چند نتایج مطالعات ارتباط معنی داری بین بروز مشکلات جسمی و رفتاری کودکان در اثر مواجهه با امواج میدان مغناطیسی و رادیوفرکانسی نشان دادند؛ با این وجود، ما بر ضرورت اهمیت و لزوم تحقیقات بیشتر به منظور بررسی تاثیر بیولوژیک امواج در طی بارداری و کودکی به منظور شناسایی عوامل موثر بر بیماریهای کودکان تاکید می کنیم.
کلید واژگان: مواجهه مادران, مواجهه کودکان, تلفن همراه, دوره کودکی, مشکلات رفتاریIntroductionIn Modern technology, using mobile phones is the most exposed to waves in the world. As far, public concern has been rising regarding exposure to phone waves, especially in critical periods such as intrauterine life and early childhood. This study aimed to conduct a systematic review of literature have investigated the relationship between exposure to radiofrequency waves during pregnancy and early childhood with physical and behavioral problems in children.
MethodWe searched databases (PubMed, Web of Science, ISI, Cochrane Library, and Scopus), along with Persian databases such as SID and Magiran with the keywords: "Prenatal Period", "Pregnancy", "Mobile phone", "Children", "Radiofrequencyexposure", "Cell phone'', ''electromagnetic field'', and ''Behavioral problems'' from 1st. January 2010 until 1st. March 2020. After applying the inclusion and exclusion criteria, out of 55 articles, 15 were selected.
ResultsThe results of some studies have not demonstrated the occurrence of behavioral problems in children who were exposed to radiofrequency waves during pregnancy until 36 months. But between the ages of 7 and 11, emotional-behavioral problems were reported. In contrast to other studies, one study showed a positive effect of reducing sentence complexity and improving motor skills in three-year-old children of mothers exposed to cell phone waves. Although, the Findings of dose-response (low, medium, and high exposure) were Controversial. In this review, meta-analysis studies found a significant relationship between the effects of exposure and the incidence of leukemia in children. Also, The incidence of migraine and children's exposure to magnetic fields showed a significant association. However, there was a weak association in the case of hearing loss problems.
ConclusionAlthough, the results indicated a significant relationship between physical and behavioral problems in children due to exposure to the waves. However, We emphasize the importance and necessity of further research to investigate the biological effect of waves during pregnancy, and childhood to recognize the factors affecting children's diseases.
Keywords: Maternal exposure, Children exposure, Cell Phone Uses, Childhood, Behavioral problems -
مقدمه
علی رغم مطالعات انجام شده به صورت مروری ساده یا سیستماتیک، بررسی تاثیر ارملوکسیفن بر ماستالژی به خوبی روشن نشده است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر ارملوکسیفن بر ماستالژی در مرور کارآزمایی های بالینی انجام گرفت.
روش کارجهت انجام این مطالعه مروری، منابع الکترونیکی لاتین از جمله Cochrane Library، ISI Web of Science، Scopus و PubMed و پایگاه های اطلاعات علمی SID و Magiran به صورت سیستماتیک بدون محدودیت زمانی تا تاریخ 1 ژانویه 2021 با استفاده از کلید واژه های Mastalgia یا Mastalgiasیا Mastodynia یا Mastodyniasیا Mammalgiaیا Mammalgiasو Breast Painیا Breast Painsو Breast و pain و Centchromanیا Selective Estrogen Receptor Modulators (SERM)و Systematic Review وMeta-Analysis مورد جستجو قرار گرفتند.
یافته ها12 مطالعه به مرور نظام مند وارد شدند و نتایج 9 مطالعه در یک متاآنالیز ترکیب شدند. اختلاف درصد قبل و بعد از درمان با اورملوکسیفن معنی دار بود (001/0p<) و بهبودی 87 درصدی درد پستان را نشان داد (90/0-83/0:CI؛ 87%). بر اساس نتیجه آزمون Q، ناهمگنی بین مطالعات در حد متوسط و غیرمعنی دار بود (33%=I2، 14/0=p). همچنین، یافته های دو مطالعه اثربخشی معنی داری از داروی اورملوکسیفن را گزارش کردند.
نتیجه گیرینتایج این متاآنالیز از اثربخشی داروی ارملوکسیفن در تسکین درد پستان حمایت کردند. البته تحلیل یافته های این مطالعات در این متاآنالیز به دلیل ناهمگونی بالای بین مطالعات، حجم کوچک نمونه و تعداد کم آنها باید با احتیاط تفسیر گردد.
کلید واژگان: اورملوکسیفن, درد پستان, ماستالژی, مرور نظام مندIntroductionDespite the studies have been published as review or systematic, the effect of ormeloxifene on mastalgia has not been well elucidated. Therefore, this study was performed with aim to determine the effect of ormeloxifene on mastalgia in clinical trial studies.
MethodsTo perform this review study, the English electronic databases including ISI Web of Science, PubMed, Scopus, and Cochrane Library; also, Magiran and Scientific Information Database (SID) were searched without time limitation until January 1, 2021, by using the keywords of Mastalgia or Mastalgias or Mastodynia, or Mastodynias or Mammalgia or Mammalgias, and Breast Pain, Breast, pain, and Centchroman or Selective Estrogen Receptor Modulators (SERM), and Systematic Review, and Meta-Analysis.
ResultsTwelve studies were included in this systematic review, and the results of nine studies were combined in the meta-analysis. The percentage difference before and after treatment with ormeloxifene was significant (p<0.001), and ormeloxifene resulted in 86% improvement in breast pain relief (87%; CI:0.83-0.90). The result of the Q test showed moderate and insignificant heterogeneity between the studies (P=0.14; I2=33%). Also, the findings of the two studies have indicated significant efficacy of ormeloxifene.
ConclusionThe results of the meta-analysis supported the efficacy of ormeloxifene in relieving breast pain. However, the analysis of the findings in this meta-analysis should be interpreted with caution due to the high heterogeneity between the studies, small sample size, and the limited number of studies.
Keywords: Breast pain, Mastalgia, Ormeloxifene, Systematic review -
سابقه و هدف
درد زایمان و اضطراب اثرات منفی بر مادر، جنین و روند زایمان دارند. لذا با توجه به استفاده از روشی ایمن برای مادر و جنین، جایگاه قرآن در زندگی مسلمانان و استفاده از مداخلات غیردارویی با محوریت دین در بین محققان، این مقاله مروری تاثیر تلاوت قرآن بر شدت درد و اضطراب لیبر را بررسی کرد.
مواد و روش ها:
در این مطالعه مرور نظامند و متاآنالیز، منابع لاتین مانند PubMed، Scopus، Web of Science، Google scholar، Embase، Cochrane، به صورت سیستماتیک و بدون محدودیت زمانی تا تاریخ مارس 2020 جستجو شد. برای یافتن مقالات پژوهشی از کلیدواژه های "Labour pain"، "Quran"، "Holy book" و Anxiety clinical trial" " استفاده شد و پایگاه های اطلاعاتی فارسی نیز مورد جستجو قرار گرفتند. جهت ارزیابی کیفیت مقالات یافت شده، از مقیاس جداد (Jadad scale) استفاده شد.
یافته ها:
4 مطالعه روی شدت درد زایمان و 2 مطالعه بر روی اضطراب انجام شده بود. در کارآزمایی های بالینی انجام شده مقدار اختلاف میانگین استاندارد شده شدت درد زایمان بین دو گروه مداخله و کنترل از نظر آماری معنی دار بود (845/0 to-387/0-: CI 95%) 616/0- و نشان دهنده این است که آوای قرآن کریم می تواند شدت درد زایمان را به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش دهد(001/0P<). نتایج دو مطالعه دیگر نشان داد که آوای قرآن باعث کاهش میزان اضطراب مرحله اول لیبر در زنان نخست زا می شود (001/0<p).
استنتاجبراساس پژوهش حاضر تلاوت آیات قرآن منجر به کاهش معنی دار شدت درد و اضطراب در طول زایمان می شود. لذا توجه مراقبین سلامت به باورهای مراجعان و استفاده از مصداق های معنوی چون شنیدن آیات قرآن در گذر موفقیت آمیز از بحران هایی چون زایمان سودمند است.
کلید واژگان: قرآن, کتاب مقدس, درد زایمان, اضطراب, کارآزمایی بالینیBackground and purposeLabor pain and anxiety have negative effects on mother, fetus, and consequently the labor process. Qurchr('39')an is treated with great respect by Muslims and there are interests toward non-medical interventions based on religious beliefs during labor. This review article examined the effect of listening to Qurchr('39')an recitation on severity of pain and anxiety during labor.
Materials and methodsWe conducted a systematic review and meta-analysis in PubMed, Scopus, Web of Science, Google scholar, and Persian databases until March 2020 using the following keywords: labor pain, anxiety, Qurchr('39')an, Holy book, and clinical trial. Jadad scale was used to evaluate the quality of the articles.
ResultsThere were four studies on the effect of listening to Qurchr('39')an recitation on intensity of pain during labor and two studies on its effect on anxiety during labor. There were significant differences in standardized mean difference of labor pain intensity between the intervention and control groups (-0.616, 95% CI: -387- -0.845, P< 0.001) indicating that listening to a recitation of Qurchr('39')an can significantly reduce the severity of labor pain. Two other studies showed that listening to Qurchr('39')an recitation reduces anxiety level in first stage of labor (P<0.001).
ConclusionThe present study showed that listening to Qurchr('39')an recitation could decrease the intensity of pain and anxiety during labor. Therefore, health care providers should consider the beliefs of expectant mothers and use spiritual examples such as listening to Qurchr('39')an recitation to achieve successful childbirth.
Keywords: Qur'an, holy book, labor pain, anxiety, clinical trial -
مقدمه
تعداد زیادی از زنان از ماستالژی رنج می برند که این موضوع به دلیل اهمیت مصرف صحیح دارو از اهمیت زیادی برخوردار است. با توجه به عوارض داروهای شیمیایی، بیماران تمایل به استفاده از داروهای مکمل دارند، لذا مطالعه مرور سیستماتیک حاضر با هدف مقایسه تاثیر روغن گل مغربی و ویتامین E بر شدت ماستالژی دوره ای زنان انجام شد.
روش کاردر این مطالعه متاآنالیز و مرور سیستماتیک، اطلاعات مربوط به مقایسه روغن گل مغربی و ویتامین E با استفاده از کلید واژه های فارسی: ماستالژی، ویتامین E، روغن گل مغربی، درد پستان و کلیدواژه های انگلیسی evening primrose oil and vitamin E، mastalgia و breast pain در پایگاه های اطلاعاتی SID،Iranmedex ،IranDoc ،Magiran ، Web of science، Scopus، Pubmed و همچنین موتور جستجوی Google Scholarبدون محدودیت زمانی تا آذر ماه 1398 جستجو انجام شد. جهت ارزیابی کیفیت مطالعات از مقیاس جداد استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار CMA2 انجام شد.
یافته هااز تعداد کل 701 مطالعه بعد از اعمال معیارهای ورود و خروج، در نهایت 8 مطالعه کارآزمایی بالینی با حجم نمونه 878 نفر مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات در کشورهای ایران، آمریکا، هند و پاکستان انجام شده بود. نتایج متاآنالیز نشان داد که مقدار اختلاف بین دو گروه مداخله و کنترل (888/0 تا 266/0- : CI 95%) 311/0 می باشد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (291/0=p) و نشان دهنده این است که اثربخشی ویتامین E و روغن گل مغربی بر شدت ماستالژی برابر است.
نتیجه گیریتاثیر روغن گل مغربی و ویتامین E در درمان ماستالژی یکسان است. با توجه به ناهمگنی زیاد مطالعات، حجم کم نمونه و تنوع روش های تعیین پیامد، توصیه به مطالعات بیشتر در این زمینه می شود.
کلید واژگان: درد پستان, روغن گل مغربی, طب مکمل, ماستالژی, متاآنالیز, ویتامین EIntroductionMany women suffer from mastalgia; this issue is very important due to the importance of proper use of the drug. Due to the complications of chemical drugs, patients tend to use complementary medicine. Therefore, this systematic review was conducted with aim to compare the effects of evening primrose oil and vitamin E on cyclic mastalgia.
MethodsIn this systematic review and meta-analysis, data related to comparison of evening primrose oil and vitamin E were searched using the key words of mastalgia, evening primrose oil, vitamin E, and breast pain in the Electronic databases of Pubmed, Scopus, Web of science, Magiran, Iran doc, Iran medex, SID, and also Google scholar without time limitation until 2019. Jedad Index was used to evaluate the quality of the studies. Data were analyzed by Comprehensive Meta-analysis Version 2.
ResultsAmong 701 articles found in the initial search, 8 randomized trials with sample volume of 878 participants were selected for this systematic review. The studies were conducted in U.S, India, Pakistan and Iran. The result of meta-analysis showed that the difference between two groups of intervention and control was .311 (95% CI: -0/266 to 0/888) and the difference was not statistically significant (p=0.291); this indicates that the efficacy of Evening promise oil and vitamin E is similar.
ConclusionThe efficacy of Evening promise oil and vitamin E in treatment of mastalgia is similar. Given the high heterogeneity of studies, low sample size and the variety of methods for determining the outcome, further studies in this field is recommended.
Keywords: Breast pain, Complementary Medicine, Evening Primrose Oil, Mastalgia, Meta-analysis, Vitamin E -
مقدمه
دیسمنوره اولیه بر عملکرد درسی، حضور در کلاس درس و کیفیت زندگی دانشجویان تاثیر منفی دارد. با توجه به اهمیت نوشیدن روزانه آب کافی بر سلامت و عملکرد ارگانهای بدن، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر اصلاح الگوی نوشیدن آب بر کیفیت زندگی دانشجویان مبتلا به دیسمنوره اولیه انجام شد.
مواد و روش کاراین مطالعه نیمه تجربی بر روی 70 دانشجوی دختر که از دیسمنوره اولیه شاکی بودند و روزانه کمتر از 1600 میلی لیتر آب می نوشیدند انجام شد. الگوی نوشیدن آب شرکت کنندگان بر اساس پروتکل پیشنهادی به مدت دو ماه اصلاح شد. کیفیت زندگی شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد نمره کیفیت زندگی شرکت کنندگان در ابعاد سلامت جسمانی از جمله عملکرد جسمانی، درد جسمانی و سلامت عمومی و در ابعاد سلامت روان از جمله احساس نشاط و سرزندگی و سلامت روان به طور معنی دار نسبت به قبل از مداخله افزایش یافت.
بحث و نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان دهنده تاثیر اصلاح الگوی نوشیدن آب در ارتقای کیفیت زندگی دختران دانشجو بود. بنابراین، نوشیدن آب کافی به طور روزانه در دانشجویانی که آب کافی نمی نوشند و از دیسمنوره رنج می برند می تواند یک راهکار غیر دارویی موثر در ارتقای کیفیت زندگی آنها باشد.
کلید واژگان: دیسمنوره اولیه, دهیدراتاسیون, کیفیت زندگی, نوشیدن آبPayesh, Volume:18 Issue: 5, 2019, PP 497 -504Objective (s)Dysmenorrhea is a common complain among young females students that impairs their educational performance, and their quality of life. Considering the importance of drinking enough water for health, the present study was conducted to assess the modifying role of water intake on quality of life of university students suffering from primary dysmenorrhea.
MethodsThis Quasi-experimental research was conducted on 70 university students suffering from primary dysmenorrhea and had less than 1600 ml water intake per day. They were asked to modify their water intake based on a proposed protocol for two menstrual periods. Health related quality of life was examined by the 36-item short-form health survey questionnaire (SF-36) before and after intervention. Using Wilcoxon signed-rank test quality of life was compared before and after modifying water intake.
ResultsAmong physical and mental health summary measures of the SF-36, an inverse significant difference was observed between physical functioning, bodily pain, general health, role-emotional and mental health between and after intervention.
ConclusionThere was a significant difference between quality of life of university students who changed their water intake and suffered from primary dysmenorrhea indicating the modifying role of drinking water as a non-pharmacological intervention for primary dysmenorrhea.
Keywords: Healthy Citizen Campaign, Health-based messages, Tehran -
مقدمهماستالژی، یکی از شایع ترین علل مراجعه زنان به مراکز درمانی است که با توجه به اهمیت آن، تجویز صحیح دارو اهمیت دارد. با توجه به عوارض داروهای شیمیایی، تمایل بیماران به استفاده از طب مکمل افزایش یافته است. مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز حاضر با هدف ارزیابی و جمع بندی نتایج کارآزمایی های بالینی انجام شده در مورد تاثیر داروهای گیاهی و مکمل های غذایی بر ماستالژی در ایران انجام شد.روش کارمطالعه حاضر به صورت مرور سیستماتیک و متاآنالیز اثر داروهای گیاهی و مکمل های غذایی بر ماستالژی است که جستجوی مقالات با استفاده از کلیدواژه های ماستالژی، طب مکمل، گیاهان دارویی و معادل انگلیسی آنها در مجلات فارسی و انگلیسی زبان نمایه شده در SID، Iranmedx، Scopus، Magiran، Irandoc، Pubmed و Google scholar در فاصله سال های 2019-2007 انجام شد. جهت ارزیابی کیفیت مقالات از مقیاس جداد استفاده شد. معیار ورود به مطالعه شامل: مطالعات کارآزمایی بالینی انجام شده در زمینه ماستالژی و معیار خروج، عدم دسترسی به متن کامل مقاله و وجود بیش از یک مداخله در هر گروه و نداشتن گروه کنترل بود.یافته هادر این مطالعه، 14 مقاله که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، مورد بررسی قرار گرفتند که دارای ترکیبات آنتی اکسیدانی، فلاونوئیدی با خاصیت ضدالتهاب و ضددرد بوده و در تسکین ماستالژی تاثیر مطلوبی داشتند. اطلاعات به دست آمده، استفاده از ویتاگنوس و ویتامین E را جهت درمان ماستالژی مورد حمایت قرار می دهد. ضمن اینکه بذرکتان نیز نتایج مطلوبی را ارائه داد. نتایج متاآنالیز با سه مطالعه نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین گل مغربی و ویتامین E وجود ندارد (648/0=p).نتیجه گیریاز بین تمام روش های ذکر شده، ویتاگنوس و ویتامین E دارای شواهد بیشتر برای استفاده در درمان ماستالژی می باشند. برای کاربردی شدن سایر روش ها، مطالعات بیشتر ضروری است.کلید واژگان: ایران, درد پستان, طب مکمل, گیاهان دارویی, ماستالژیIntroductionMastalgia is one of the most common causes of women referring to treatment centers that regarding its importance, proper administration of the drug is important. Due to the complications of chemical drugs, the patients' tendency to use complementary medicine has been increased. This systematic review and meta-analysis was conducted with aim to evaluate and summarize the results of clinical trials on the effects of herbal medicines and dietary supplements on mastalgia in Iran.MethodsThis systematic review and meta-analysis evaluated the effect of herbal medicines and supplements on Mastalgia by searching the articles using the keywords of mastalgia, complementary medicine, herbal medicine, their English in Persian and English journals indexed in SID, Iranmedx, Irandoc, Magiran, Scopus, Pubmed and Google scholar from 2007 until 2019. The Jadad scale was used to evaluate the quality of the articles. The inclusion criteria were: the randomized controlled trials (RCTs) on mastalgia and exclusion criteria were: no access to the full text and the existence of more than one intervention in each group and lack of control group.ResultsIn this study, 14 articles with inclusion criteria were evaluated which had antioxidant, flavonoid, anti-inflammatory and analgesic properties and had a good effect on mastalgia relief. The obtained data supports the use of Vitagnus and vitamin E for the treatment of mastalgia. In addition, cotton seed also provided good results. The results of the meta-analysis on three studies showed no significant difference between vitamin E and Evening Primrose (p = 0.648).ConclusionAmong all the above mentioned methods, Vitagnus and Vitamin E have more evidence for use in the treatment of mastalgia. Further studies are needed to apply other methods.Keywords: Breast pain, Complementary Medicine, Iran, Mastalgia, Medicinal Plants
-
مقدمه
یکی از شایع ترین مشکلات زنان یائسه، اختلال خواب می باشد. این اختلال می تواند با علائم خفیف تا شدید و ناتوان کننده در افراد مختلف بروز نماید. یکی از رویکردهای مورد استفاده جهت رفع اختلال خواب، استفاده از طب مکمل از جمله آروماتراپی است. مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز حاضر با هدف ارزیابی و جمع بندی نتایج کارآزمایی های بالینی انجام شده در مورد تاثیر آروماتراپی بر اختلالات خواب زنان پره و پست منوپوز انجام شد.
روش کارجهت انجام این مطالعه، منابع الکترونیکی لاتین مانند PubMed، Scopus، ISI Web of Science، Cochrane Library و پایگاه های اطلاعاتی فارسی مانند SID و Magiran به صورت سیستماتیک بدون محدودیت زمانی تا تاریخ 10 فوریه 2018 مورد جستجو قرار گرفتند. جهت ارزیابی کیفیت مقالات از مقیاس جداد استفاده شد. ساعت خواب و یا کیفیت خواب گزارش شده در مقاله به عنوان پیامد اصلی مطالعه در نظر گرفته شد.
یافته هادر 4 مطالعه یافت شده از اسانس اسطوخودوس به تنهایی و یا همراه سایر روش ها و رایحه ها جهت آروماتراپی استفاده شده بود. نتایج متاآنالیز انجام شده بر روی سه مطالعه ای که کیفیت خواب را گزارش کرده بودند، نشان داد که مقدار اختلاف میانگین استاندارد شده بین دو گروه مداخله و کنترل (347/2-329/0 CI: 95%) 338/1 بود که این اختلاف نشان دهنده بهبودی کیفیت خواب در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بود (009/0=p). در مطالعه ای که ساعت خواب نمونه ها گزارش شده بود، اختلاف معنی داری بین دو گروه مداخله و کنترل یافت نشد (373/0=p).
نتیجه گیریرایحه درمانی با اسانس اسطوخودوس به صورت تنها یا در ترکیب با سایر روش ها می تواند اثرات سودمندی بر بهبود کیفیت خواب زنان پره و پست منوپوز داشته باشد.
کلید واژگان: آروماتراپی, اختلالات خواب, اسطوخودوس, پری منوپوز, رایحه درمانیIntroductionOne of the most common problems in postmenopausal women is sleep disorders. This disorder can be manifested by mild to severe symptoms of discomfort in different people. One of the approaches to relieve sleep disorders is the use of complementary medicine, including aromatherapy. This systematic review and meta-analysis was conducted with the aim to evaluate and summarize the results of clinical trials on the effects of aromatherapy in premenopausal and postmenopausal women with sleep disorders.
MethodsLatin databases such as PubMed, Scopus, ISI Web of Science, Cochrane Library, and Persian databases such as SID and magiran were systematically searched until 10 February 2018 without time limitation. The Jadad scale was used to evaluate the quality of the articles. Sleep duration or sleep quality was considered as the main outcome of the study.
ResultsAmong 4 found studies, Lavender essence was used for aromatherapy alone or in combination with other methods or fragrances. The results of the meta-analysis on three studies which had reported the quality of sleep showed that the standardized mean difference between intervention and control groups was 1.338 (95% CI: 0.329-2.347); this difference shows sleep quality score was improved in the intervention group compared to the control group (p = 0.009). In one study which had reported the sleep time of samples, there was no significant difference between intervention and control groups in sleep hours (p = 0.373).
ConclusionLavender essence aromatherapy alone or in combination with other methods can have beneficial effects on improving the sleep quality in pre and postmenopausal women
Keywords: aromatherapy, Lavender, Pre-menopause, Sleep Disorders -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال چهاردهم شماره 3 (پیاپی 74، Mar 2016)، صص 155 -166مقدمه
بسیاری از زنان یایسه به علت ترس از عوارض جانبی هورمون درمانی به داروهای گیاهی روی آوردن گرگرفتگی شایع ترین مشکل زنان یایسه است. موثرترین راه درمان گرگرفتگی، هورمون درمانی با استروژن است.
هدفهدف از مطالعه حاضر مرور سیستماتیک درمان گیاهی ایرانی جهت درمان گرگرفتگی در زنان یایسه است. ،Medex Iran ،SID ، Cochrane Controlled Trials، MEDLINE, Scopus
مواد و روش هادر این مطالعه جستجو بانکهای اطلاعاتی انجام گرفت همچنین مقالات از ابتدای 2000 تا 2013 مورد ارزیابی قرار گرفتند. 19 کارآزمایی بالینی وارد مطالعه شدند. Irandoc ، Medlib ،Magiran
نتایجنتایج مطالعه نشان داد انیسون، شیرین بیان، سویا، کوهوش سیاه، شبدر قرمز، روغن گل مغربی، بذر کتان، مریم گلی، گل ساعتی، ویتاگنوس، پیاسکلیدین (سویا و آووکادو)، گل راعی و والرین می تواند گرگرفتگی را کاهش دهد.
نتیجه گیرینظر به علاقه مردم و کادر درمان به داروهای گیاهی و اثربخشی گیاهان دارویی در تسکین گرگرفتگی ، می توان به عنوان درمان جایگزین در زمینه گرگرفتگیهای یایسگی توصیه کرد.
کلید واژگان: داروهای گیاهی, ایرانی, مرور نظامند, گرگرفتگیBackgroundHot flashes are the most common symptoms experienced by women around the time of menopause. Many women are interested in herbal medicines because of fear of side effects of hormone therapy.
ObjectiveThe aim of this systematic review was to assess the effectiveness of Iranian herbal medicines in alleviating hot flashes.
Materials And MethodsMEDLINE (1966 to January 2015), Scopus (1996 to January 2015), and Cochrane Central Register of Controlled Trials (The Cochrane Library, issue 1, 2015) were searched along with, SID, Iran Medex, Magiran, Medlib and Irandoc. Nineteen randomized controlled trials met the inclusion criteria.
ResultsOverall, studies showed that Anise (Pimpinella anisum), licorice (Glycyrrhizaglabra), Soy, Black cohosh, Red clover, Evening primrose, Flaxseed, Salvia officinalis, Passiflora¡ itex Agnus Castus, Piascledine (Avacado plus soybean oil), St. John''s wort (Hypericum perforatum), and valerian can alleviate the side effects of hot flashes.
ConclusionThis research demonstrated the efficacy of herbal medicines in alleviating hot flashes, which are embraced both with people and health providers of Iran Therefore, herbal medicine can be seen as an alternative treatment for women experiencing hot flashes.
Keywords: Herbal medicines, Hot flash, Iranian, Systematic review
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.