به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

معصومه نجفی پازکی

  • معصومه نجفی پازکی*، معصومه پرتوی
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی ساخت های بنیادین جمله در متن های کودکان ده تا دوازده ساله انجام شده است. اصول نظری پژوهش بر دستور وابستگی استوار است که ساختار نحوی جمله را متشکل از روابط دوبه دوی غیر متقارن بین واژه های یک جمله در نظر می گیرد. به طور ویژه، ساخت های بنیادین طبیب زاده (Tabibzadeh, 2011) در این پژوهش برای مقایسه به کار گرفته شده است. داده ها متشکل از هشتصد و شصت و هشت جمله نوشتاری کودکان بوده است و روش نمونه گیری هدفمند بوده و جمه ها به روش تمام شماری انتخاب و ساخت بنیادین آن ها استخراج شده است. در نهایت، ساخت های بنیادین مستخرج از پیکره دست نوشته های کودکان در محیط اکسل گردآوری و در محیط اس.پی.اس.اس تحلیل شد. بر اساس یافته ها، کودکان ساخت های دو ظرفیتی (6/66%) را بیش از ساخت های تک ظرفیتی (2/11%)، سه ظرفیتی (9/19%) و چهارظرفیتی (3/2%) به کار برده اند. این یافته نشان می دهد که تولید جمله ها با فاعل و یک متمم همراه فاعل برای آنان آسان تر است. کودکان به ترتیب فاعل اسمی (9/97%)، متمم حرف اضافه ای (3/39%)، متمم مستقیم (1/19%) و مسند (0/19%) را نسبت به متمم های دیگر بیشتر استفاده کرده اند. مقایسه ساخت بنیادین کودکان با ساخت های طبیب زاده که از پیکره بزرگسالان استخراج شده بود، نشان داد 16ساخت بنیادین کودکان مشترک با ساخت های طبیب زاده است و چهار ساخت جدید در نوشتار آن ها مشاهده شد، همچنین در پنج ساخت پرکاربرد هر دو اشتراک داشتند.
    کلید واژگان: دستور وابستگی, ساخت بنیادین جمله, فعل مرکزی, وابسته, متمم اجباری, متمم اختیاری
    Masoumeh Najafi Pazoki *, Masoumeh Partovi
    Dependency Grammar, as one of the prominent linguistic theories in recent decades, examines the relationships among sentence elements, emphasizing their holistic and component-based connections. This theory defines the head and dependent relationship, wherein the verb serves as the head or governing element, dictating the number and types of complements required in a sentence (Herbest, 1988, p. 209). Dependency Grammar theory falls within the domain of structural and Formalist theories, focusing on the investigation of dependency relations among head elements and dependents within syntactic phrases, aiming to describe syntactic structures across diverse languages.Within the framework of Dependency Grammar, every sentence features a central verb. By considering its obligatory and optional complements, one can ascertain the fundamental structure of sentences in which the verb is employed. Tabibzadeh (2012), following Dependency Grammar theory and an analysis of verb valency structures, has identified twenty-four syntactic structures referred to as the basic structure for Persian sentences. These basic structures serve as foundational templates, enabling the generation, definition, combination, or conversion of sentences within a language. They provide the basis for producing all potential and existing sentences in that language. Due to the limited number of governing principles governing their expansion and combination, children can rapidly acquire the syntactic structure of a language.The extraction of these basic structures plays a pivotal and essential role in syntactic analysis. These structured and recurrent configurations constitute the building blocks for all syntactic structures in a language (Tabibzadeh, 1998). Despite ongoing efforts to extract syntactic structures in the Persian language, no prior research has focused on recognizing the syntactic features of children. Thus, this research is pioneering in its attention to the syntactic characteristics of sentences generated by children. The primary objective of this study is to examine the basic structure of sentences within written texts produced by children aged 10 to 12 years, employing the twenty-four basic structures of the Persian language (Tabibzadeh, 2012) within a dependency framework.
    Keywords: basic sentence structures, central verb, dependency grammar, obligatory complement, optional complement
  • حلیمه ابن عباسی*، معصومه نجفی پازکی

    هدف از پژوهش حاضر، شناسایی تعداد و نوع وابسته های گروه اسمی در متون مورد مطالعه دانش آموزان 1012 ساله کلاس های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی منطقه 9 تهران است که این دانش آموزان با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این منطقه، 6 مدرسه به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. سپس، پیکره نوشتاری کودکان پایه های چهارم، پنجم و ششم این مدارس گردآوری شد. در مجموع، 9 کلاس چهارم، 10 کلاس پنجم و 9 کلاس ششم در این پژوهش شرکت داشتند و مجموع دانش آموزان 889 نفر بود. از این مجموعه، براساس جدول مورگان 300 متن انتخاب شدند و 2203 گروه اسمی در چارچوب دستور وابستگی بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، دانش آموزان وابسته های پسین (62/6%) را بیشتر از وابسته های پیشین (45/2%) تولید کرده اند که این نشانگر آن است که تولید وابسته های پسین برای دانش آموزان این رده سنی آسان تر است. به ترتیب، موقعیت هشتم (وابسته اضافی) (با درصد میانگین 03/%4)، موقعیت هفتم (صفت بیانی) (با درصد میانگین 39/1%) و موقعیت سوم (خصوصا اعداد ترتیبی و اصلی، صفت عالی) (با درصد میانگین 22/1%) بیشتر از دیگر موقعیت ها در نوشتار این دانش آموزان کاربرد داشته اند. موقعیت ششم (شاخص) با درصد میانگین 01/0% پایین ترین کاربرد را داشته است. همچنین، در تفکیک پایه ها، پایه ششم بالاترین میانگین کل (44/12%) را داشته است که این وضعیت نشان می دهد با بالاتر رفتن سن، گروه های اسمی پیچیده تر با وابسته های بیشتری تولید می شوند. یافته های پژوهش حاضر با شناسایی میزان پیچیدگی نحوی گروه اسمی کودکان 10 تا 12 ساله، نمایی از رشد زبانی آنها را نشان می دهد.

    کلید واژگان: گروه اسمی, وابسته های پیشین و پسین, تعداد وابسته ها, نوع وابسته ها, دستور وابستگی, کودکان 10 تا 12 ساله
    Hallimeh Ebneabbassi *, Masoumeh Najafi Pazoki

    The purpose to do the present research is the identification of the type and the number of noun modifiers in Persian students’ texts (students (10-12) in grades four, five and six) in which the number 9 area of Tehran was selected in purposive sampling and also 6 schools were selected by cluster random sampling. Then, the corpus of texts written by students in grades four, five and six was collected in these schools. In total, 9 classes in grade 4, 10 and 9 ones in grade 5 and 6 respectively were involved in this research and there were 889 students. According to Morgan table, 300 texts were randomly selected in which 2203 noun phrases were analyzed according to Dependency Grammar. Based on the findings, students (10-12) have produced noun postmodifiers (6/62%) by far more than noun premodifiers (2/45%) which indicates that the production of postmodifiers is much easier for the students in these grades and they have produced the genitive modifiers in eighth position (4/03%), attributive adjectives in seventh position (1/39%), in particular, numeral and superlative adjectives in third position (1/22%) respectively more than other positions. While the index in the sixth position (0/01%) has had the lowest average percentage. Students in grade 6 have had the highest average (12/44%), showing the older the students become, the more complex noun phrases they produce. The findings of this research along with identifying the amount of  syntactic complexity of the children’s noun phrases shows the view of their language enhancement.

    Keywords: noun phrase, noun premodifiers, postmodifiers, number of modifiers, type of modifiers, Dependency grammar, children (10-12)
  • معصومه نجفی پازکی*، سید محمد دلبری
    هدف از این پژوهش ارزشیابی عناصر محتوا شامل کتاب درسی، کتاب گویا، لوحه آموزشی مقوایی و کتاب راهنمای معلم در برنامه درسی آموزش قرآن دوره اول ابتدایی است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان، معلمان، کلاس های درس و مدارس دوره ابتدایی کل کشور است و با توجه به وسعت جامعه آماری روش نمونه گیری خوشه ای هدفمند انتخاب شد. حجم نمونه عبارت بودند از: چهار استان، 16 مدرسه، 48 کلاس درس، 353 معلم، 32 سرگروه آموزشی، 295دانش آموز. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه کمی نظرسنجی معلمان، فرم مصاحبه نیمه ساختارمند معلم، فرم مصاحبه ساختارمند با دانش آموز و فرم سوال های جلسات هم اندیشی معلمان بود و در تحلیل داده ها از الگوی مثلث سازی استفاده شد. طبق یافته های این پژوهش، محتوای آموزش قرآن همسو با برخی اصول و اهداف مدنظر آموزش قرآن نیست. درواقع با توجه به اینکه در اصول برنامه درسی بر جذابیت محتوا تاکید شده، در تالیف کتاب های قرآن دوره اول ابتدایی این مسیله موردتوجه قرار نگرفته است که حاصل آن تحقق نیافتن هدف انس و علاقه به قرآن است. معلمان در هر سه پایه اول تا سوم ابتدایی به بخش های مختلف محتوا (کتاب درسی، کتاب گویا، راهنمای معلم، لوحه آموزشی) نمره زیر میانگین داده اند. درواقع ازنظر معلمان محتوای ارایه شده با وضع مطلوب فاصله دارد و نیاز به بازنگری اساسی دارد.
    کلید واژگان: کتاب درسی, کتاب گویا, لوحه آموزشی مقوایی, کتاب راهنمای معلم, دوره اول ابتدایی
    Masoume Najafi Pāzoki *, Seyyed Mohammad Delbari
    The aim of this research was to evaluate the content elements including textbook, audio book, educational cardboards and teacher's manual in the Quran curriculum of the junior primary school. The research population included students, teachers, classrooms and primary schools of the whole country, and due to the extent of the research population, the purposeful cluster sampling method was used. The research sample consisted of four provinces, 16 schools, 48 ​​classrooms, 353 teachers, 32 educational group leaders and 295 students. The research tools included a quantitative teacher survey questionnaire, a semi-structured teacher interview form, a structured student interview form, and a question form for teachers' focus groups, and to analyze the data, the triangulation model was used. Findings showed that the content of the Quran education is not aligned with some principles and intended objectives of Quran education. In fact, considering that the principles of the curriculum emphasize the attractiveness of the content, this issue has not been taken into account in the compilation of the junior primary school Quran textbooks, which resulted in the non-fulfillment of the objective of developing familiarity and interest in the Quran. The teachers in each of the first to third grades have given below-mean scores to different parts of the content (textbook, audio book, teacher's manual, educational cardboards). In fact, according to the teachers, the presented content is far from the optimal and needs a fundamental revision.
    Keywords: textbook, Audio Book, Educational Cardboard, Teacher's Manual, Junior Primary School
  • معصومه نجفی پازکی*

    هدف از پژوهش حاضر ارزشیابی برنامه درسی قرآن دوره اول ابتدایی در سطح برنامه کسب شده (اهداف مهارتی شامل روخوانی و روان خوانی قرآن) است که با سنجش میزان تحقق پذیری اهداف برنامه، اثربخشی آن در پایه های اول، دوم و سوم ابتدایی تعیین می شود. جامعه آماری شامل دانش آموزان کل کشور است که با توجه به وسعت جامعه آماری، نمونه گیری به صورت خوشه ای هدفمند انجام شد و 738 دانش آموز از چهار استان تهران (مرکز و برخوردار)، خراسان رضوی (نیمه برخوردار)، هرمزگان (کم برخوردار) و آذربایجان غربی (از مناطق دوزبانه) انتخاب شدند. ابزار پژوهش آزمون عملکردی روخوانی (بخش خوانی) و روان خوانی بود که روایی محتوایی آن طی چند مرحله با استفاده از کارشناسان آموزش قرآن و اجرای پایلوت در گروه نمونه مورد توجه قرار گرفت و اعتبار آنها تایید شد. یافته ها نشان دادند که میانگین بخش خوانی کلمات در پایه اول 11/87، پایه دوم 12/62 و در پایه سوم 15/03 است. این نتیجه نشان می دهد که برنامه درسی قرآن در هدف بخش خوانی کلمات قرآنی در پایان دوره اول ابتدایی موفقیت نسبی داشته است، اما هدف روان خوانی نتایج خوبی ندارد و میانگین روان خوانی در پایه اول 3/06، پایه دوم 5/15 و در پایه سوم 9/96 است. به بیان دیگر این برنامه نتوانسته است تا پایان دوره اول ابتدایی دانش آموزان را به مهارت روان خوانی برساند. اگر در دوره اول ابتدایی بخش خوانی را روشی برای رساندن دانش آموز به روان خوانی بدانیم و انتظار برود در پایان دوره این هدف محقق شود، با توجه به یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که برنامه درسی قرآن در کسب مهارت روان خوانی در دوره اول ابتدایی موفق نبوده است.

    کلید واژگان: ارزشیابی برنامه درسی قرآن, دوره اول ابتدایی, برنامه درسی کسب شده, روخوانی, روان خوانی
    M. Najafi Paazoki*

    Among the objectives stated in the primary grades’ curriculum, recitation, and fluency in reading Quran loom large. To assess the extent to which these objectives have been achieved, a composite sample of 738 1st, 2nd, and 3rd graders from four provinces with varying degrees of privilege and linguistic background was selected and tested. The instrument used was a performance test of acceptable validity and reliability. Data analysis shows a relatively acceptable performance with a modest improvement across grades (means of 11.87, 12.62, & 15.03) in recitation. However, the performances scores on fluency are all below ten (3.06, 5.15, & 9.96). In other words, all participants failed the test, indicating the curriculum’s failure in obtaining its objectives.

    Keywords: evaluation, Quran curriculum, primary grades, obtained curriculum, recitation, fluency
  • معصومه نجفی پازکی*، مرضیه رضایی دینانی
    هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی استاندارد نوع و تعداد ابزارهای انسجام ربطی در متون کودکان 10 تا 12 ساله است. متون مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل 400 متن نوشتاری کودکان 10 تا 12 ساله شهر تهران، 60 داستان از نویسندگان کودک و نوجوان گروه سنی «ج» و 60 متن از کتاب های درسی پایه چهارم تا ششم است. بر اساس نتایج به دست آمده چهار ابزار ربطی افزایشی، تقابلی، علی و زمانی در متون تولیدی کودکان 10 تا 12 ساله (متون نوشتاری کودکان) و متون ادراکی آنها (داستان های نویسندگان گروه سنی ج، متن کتاب های درسی پایه چهارم تا ششم) ظاهر شده اند. همچنین، مقایسه میزان کاربرد ابزارهای ربطی در متون تولیدی و ادراکی کودکان نشان داد که استاندارد تعداد ابزارهای انسجام ربطی در متون کودکان 10 تا 12 ساله به ترتیب بسامد، نوعی توالی رشدی را نشان می دهد که در آن ابتدا حروف ربط افزایشی ظاهر می شوند و سپس، ابزارهای انسجام زمانی به کار گرفته می شوند. در ادامه روابط علت و معلول دیده می شوند و در آخر ابزارهای انسجام تقابلی شکل می گیرند. این روند رشدی نشان دهنده توالی انباشتی رشد معناشناختی است. پس، می توان دریافت که به ترتیب درک مفهوم هم پایه ساز، توالی رخدادها، رابطه علت و معلول و در آخر تقابل و تضاد، برای دانش آموزان اتفاق افتاده است. این یافته همسو با پژوهش  بلوم و همکاران (1980)، کمری (1395)، شاپیرو و هادسن (1991) و گانا و ندیمان (2015) است.
    کلید واژگان: ابزارهای انسجام ربطی, ابزارهای افزایشی, ابزارهای تقابلی, ابزارهای علی, ابزارهای زمانی
    Masoumeh Najafi Pazoki *, Marzieh Rezaie Dinani
    The present research deals with the identification of standard of the type and number of cohesion devices used in (10-12 years old) children’s texts. The database includes 400 (10-12 years old) texts written by children in Tehran, 60 stories by child writers, and 60 texts in the fourth, fifth, and sixth grade course books. According to the findings, four types of conjunctive devices (additive, adversative, causal and temporal) are appeared in the texts written by 10-12 year-old children and the ones written for them (i.e., stories by child writers and texts in the course books). Furthermore, the comparison between the usage of conjunctive devices in both types of texts (i.e., productive and perceptive) showed that the standard of the type and number of cohesion devices indicate a kind of growth sequence in which additive devices appeared at first, followed by temporal devices, causal devices appearing next, and finally adversative devices are used. This process shows accumulative sequence of semantic growth; as a result, perception of coordination concept, sequence of occurrences, cause and effect relation, and contrast relation must have taken place for children. This finding is in line with that of Bloom et al. (1980), Kamari (2016), Shapiro and Hudson (1991) and Guna and Ngadiman (2015).
    Keywords: conjunctive cohesive devices, additive conjunctions, adversative conjunctions, causal conjunctions, temporal conjunctions
  • معصومه نجفی پازکی
    هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی رابطه ، رسم الخط متون کتاب درسی فارسی با مهارت روخوانی دانش آموزان دوره ی اول ابتدایی بود. جامعه ی مورد مطالعه دانش آموزان دوره ی اول ابتدایی دبستان های مناطق نوزده گانه ی شهر تهران در سال تحصیلی 95-94 بودند. در این پژوهش چهار مدرسه (دو مدرسه دخترانه و دو مدرسه پسرانه) از منطقه ی 9 تهران به طور تصادفی انتخاب شد. در هر مدرسه از سه کلاس اول، دوم و سوم آزمون روخوانی به عمل آمد. در مجموع 12 کلاس از چهار مدرسه در این پژوهش شرکت کردند که مجموع دانش آموزان 399 نفر شد. ابزار پژوهش آزمون استاندارد خواندن (Koromi Nouri, 2009) بود. هنگام سنجش خواندن، آزمون گر متن خواندنی را به آزمودنی می داد و با کرنومتر زمان اندازه گیری می شد و تعداد خطای خواندن محاسبه و ثبت می شد. نوع خطا با توجه به آزمون تشخیصیShirazi et al. , 2005) ) تعیین گردید. تحلیل داده ها حاکی از آن است که تفاوت مهارت روخوانی دانش آموزان دوره ی اول ابتدایی در خط نسخ و تحریری معنی دار است (sig<0, 05) و در خط نسخ بهتر از خط تحریری است. همچنین نتایج نشان می دهد مهارت روخوانی دانش آموزان در خط نسخ از پایه ی اول تا سوم وضعیت پایداری دارد؛ بنابراین خط نسخ خط بی نشان و مناسب آموزش است. مقایسه ی نتایج حاصله نیز، نشان داد سرعت و دقت دانش آموزان در خواندن خط نسخ همواره بهتر بوده است؛ لذا نتیجه می گیریم خط مناسب خواندن در کتاب درسی دوره ی اول ابتدایی، خط نسخ است.
    کلید واژگان: خط نسخ, خط تحریری, روخوانی, اول ابتدایی, دوم ابتدایی, سوم ابتدایی, دوره ی اول ابتدایی
    Masoumeh Najafi Pazoki
    The aim of this research was to determine the relationship between orthography of Persian textbooks and primary school students’ read-aloud skill. The study population consisted of the 1st to 3rd grade primary school students in Tehran in 2015-2016 academic year. In this research, four schools (two girls’ schools and two boys’ schools) were randomly selected from district nine. In each school, a read-aloud test was held in the first, second and third grades. Overall, in the four schools, 12 classes participated in the study and the sample amounted to 399 students. The research tool was the standard read-aloud test of Koromi Nouri (2009). When testing, the tester gave the reading text to the participants, measured the time with a stopwatch and registered the number of read-aloud errors. The error type was identified according to the diagnostic test of Shirazi et al. (2005). The data analysis showed that in Naskh and Tahriri orthographies, there was a difference between read-aloud scores of the primary school students. Students’ performed better in Naskh orthography. The results showed that students’ read-aloud skill in Naskh orthography was stable from first to third grades. Thus, Naskh is the unmarked orthography and is appropriate for teaching. In addition, the comparison of the results showed that read-aloud speed and accuracy was always better in Naskh orthography. Therefore, it was concluded that Naskh orthography is the most appropriate orthography for reading in the first to third grade primary school books.

    Extended Abstract:Reading is the ability of decoding written symbols to speech sounds (Gough, 1972). The first system in word decoding is vision analysis system that has two main responsibilities: at first it must recognize what the written letter is and second, where the letter is in a word. Vision analysis process does the analysis in three levels: orthography characteristic level, letter level, word letter. In the orthography characteristic analysis, it is important that in a word like “سرخ” teeth are in the horizontal line or the dot is above of the last letter. In the letter level the reader recognizes that three letters with special characteristic are arranged one after the other. In addition, in the letter level, the reader must know that where the letter is in the word. In the word level, the reader would find out the word consists of three letters and each letter is in the certain place of the word (McClelland & Rumelhart, 1981).
    Two kinds of orthography (Naskh & Tahriri) were used in the Persian books of the first to third grade students which differed in the function of vision analysis system. Naskh is a kind of orthography that its main characteristic is exact geometrical symmetry consideration, having equability and clarity, and easiness for reading and writing learning. In four-sixth of this orthography, ballpoint motion is plane and in two-sixth of it, ballpoint motion is circular. Tahriri is a kind of orthography that is educed from Nastalligh orthography. In five-sixth of this orthography ballpoint motion is circular and in one-sixth of it, ballpoint motion is plane.
    The aim of this research is to determine the relationship between orthography of Persian textbooks (Naskh & Tahriri) and students reading skill in the first to third grade students. The sample consisted of the first to third grade students in Tehran in 94-95 academic year. In this research four schools (two girls’ schools and two boys’ schools) were randomly selected in region nine. In each school a reading test was held in the first, second and third grades. Totally 12 class of the four schools participated and the whole number of students were 399. The research tool was the reading standard test of Koromi Nouri (1388). When testing, tester gave a reading text to participants, measured the time by stopwatch and registered the number of reading errors. The error type was identified according to the diagnostic test of Shirrazi and Nillipour (1384).
    The data analysis shows the difference between reading skill of the first to third grade students in Naskh and Tahriri orthography is meaningful (sig<0. 05) and it is better in Naskh orthography. The results show students reading skill in Naskh orthography is in a stable situation from first till third grade, so it is unmarked and appropriate for teaching. In addition the comparison of results shows students’ reading speed and accuracy is better in Naskh orthography continually, so appropriate orthography for reading in the first to third grade books is Naskh orthography
    Keywords: Naskh orthography, Tahriri orthography, read-aloud, first grade, second grade, third grade, 1st to 3rd grade primary school
  • معصومه نجفی پازکی *، محمد دادرس، مهدی دستجردی کاظمی، رضامراد صحرایی
    هدف پژوهش شناسایی و تدوین استانداردهای مهارت گوش دادن و سخن گفتن دوره اول ابتدایی است. اجرای این تحقیق کیفی است در دو بخش انجام شد: ابتدا با مطالعه پیشینه برنامه درسی سایر کشورها استاندارد مهارت های زبانی استخراج شد. سپس با برگزاری جلسات گروه کانونی استاندارد آموزش مهارت های زبان فارسی تدوین شد. محتوای مورد بررسی، برنامه درسی کشورهای پیشرفته بود و برنامه درسی واشنگتن، جرجیا و انگلستان انتخاب شد. نتایج طرح نشان داد در آموزش زبان فارسی با توجه به سه مولفه ساختار، محتوا و کاربرد کریستال (1987) و لاهی (1988)، می توان مهارت زبانی گوش دادن و سخن گفتن را به خرده مهارت های پردازش شنیداری، دستورآگاهی، گفتمان و التذاذ ادبی تقسیم کرد. با آموزش این خرده مهارت ها در پایان دوره اول ابتدایی دانش آموزان به توانش ارتباطی دست خواهند یافت؛ به بیان دیگر کسب این توانایی به معنی ایجاد توانش دستوری، توانش اجتماعی و توانش راهبردی هایمز (1972) و کنل و سواین (1980) خواهد بود.
    کلید واژگان: آموزش زبان فارسی, گوش دادن, سخن گفتن, دوره اول ابتدایی, استاندارد, مهارتهای زبانی
    Masoumeh Najafi Pazoki*, mohammad Dadras, M Kazemi, R Sahrae
    This study intends to identify and develop the listening and speaking skills of the Persian Language teaching standards for the First - term primary school students of Iran. It is a qualitative research and is conducted in two sections: primarily, the standards of language skills were extracted by studying the international curricula in other countries. Afterwards, the standards of Persian language teaching skills were developed by conducting a focus group. Further, the analyzed contents were a set of curricula provided in developed countries. Three documents were chosen: Language arts standards of Georgia department of education and The Washington State Early Learning and Development Guidelines: Birth through 3rd Grade from the United States and the curriculum for language arts and literacy from the United Kingdom. The results suggested that Listening and speaking skills in Persian Language Teaching can be divided into sub-skills such as Audio Processing, Grammar Awareness, Discourse and Literary Enjoyment according to the three components of structure, content and function introduced by Crystal (1987) and Lahi (1988). It is worthy of note that learning these sub-skills helps the students achieve communicative competence; in other words, according to Hymes (1972), Canale and Swain (1980), acquiring such skills means creating the grammatical, social and strategic competence
    Keywords: Persian Language teaching, Listening, Speaking, primary school, Standards, Language Skill
  • معصومه نجفی پازکی*
    مسئله پژوهش حاضر عبارت است از «مقایسه تاثیر کتاب های فارسی بخوانیم و بنویسیم و کتاب های فارسی خوانداری و نوشتاری در تقویت مهارت های تولیدی زبان». روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای است و جامعه مورد مطالعه دانش آموزان چهارم ابتدایی دبستان های مناطق نوزده گانه شهر تهران در سال تحصیلی 93-92 (زبان آموزان نظام بخوانیم و بنویسیم) و 94-93 (زبان آموزان نظام خوانداری و نوشتاری) هستند. در نمونه گیری، منطقه 9 به صورت هدفمند انتخاب شد که منطقه ای گسترده و شامل مدارس دولتی در سه گروه برخوردار، نیمه برخوردار و محروم است. با نمونه گیری خوشه ایاز هر گروه، یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه انتخاب شد و از هر مدرسه یک کلاس به عنوان نمونه پژوهش تعیین گردید و از آزمون های سنجش مهارت های زبانی نیز به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که در مهارت های تولیدی زبان، دانش آموزانی که با فارسی «خوانداری و نوشتاری» آموزش دیده اند نسبت به دانش آموزانی که با فارسی «بخوانیم و بنویسیم» آموزش دیده اند، به طرز معناداری عملکرد بهتری دارند. تبیین نتایج همچنین نشان داد که مشخص بودن اهداف برنامه و پرهیز از کلی گویی در بیان آن ها، دستیابی به اهداف را میسر کرده است. به بیان دیگر با طراحی آمورشی مشخص، بر مبنای مدل های علمی و آموزش گام به گام در برنامه فرایند-محور، مهارت های زبانی در دانش آموزان بهبود یافته است.
    کلید واژگان: کتاب فارسی بخوانیم و بنویسیم, کتاب فارسی خوانداری و نوشتاری, مهارت سخن گفتن, مهارت نوشتن
    Masoome Najafi Pazooki*
    The aim of this research was the comparison of the effect of old Persian books (Bekhānim & Benevisim) and new Persian books (Khāndāri & Neveshtāri) on the improvement of productive language skills. The research method was causal-comparative and the sample consisted of 4th grade elementary school students in Tehran in 92-93 (language learned by Bekhānim & Benevisim) and 93-94 academic year (language learned by Khāndāri & Neveshtāri). When sampling, region 9 was selected purposefully; because of its vast area, consisted of three privileged, semi-privileged and unprivileged groups. A girl and a boy school was selected from each group by cluster sampling and from each school, one class was specified as research sample. Language skill evaluation tests were used as research tools. Finding showed that the students, learned by Khāndāri & Neveshtāri are better than the students, learned by Bekhānim & Benevisim in language productive skills. The explanation of the results showed that the clearness of schedule goals facilitate the goal achievement. In other words, clear educational programming on the basis of scientific models and learning step by step in a process-based program led in the improvement of students’ language skills.
    Keywords: Bekhanim, Benevisim Persian book, Khandari, Neveshtari Persian book, speaking skill, writing skill
  • M. Najafi Paazoki
    The performance of Iranian students on the international reading tests (PIRLS) is indicative of a major problem in reading comprehension. From a constructivist perspective, there are strategies that can be learned and used in order to improve reading comprehension. To this end, a short course was designed and implemented experimentally. Pre-tests and post-tests on reading comprehension, consisting of the latest tests used in PIRLS 2011, were given to both the experimental and control groups, each consisting of 70 female students selected randomly from among all 9-10 year-old girls in two districts in Tehran. Data analyses show that the experimental group's strategies and comprehension improved significantly. Therefore, with the use of such courses a better performance of Iranian students in the international arena can be achieved.
    Keywords: text comprehension, educational intervention, constructivist model, inference, PIRLS
  • معصومه نجفی پازکی
    هدف
    یکی از دلایل عدم درک مطلب، آشنا نبودن با ساخت های نحوی است. خوانندگان مبتدی توانایی تشخیص ساختارهای نحوی را ندارند و به جای پردازش متن به صورت واحدهای معنادار بیشتر به خواندن واژه به واژه تمایل دارند. بند موصولی به دلیل ویژگی های نحوی و معنایی خود همواره مورد توجه خاص محققان در بررسی درک نحوی بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه درک نحوی جملات موصولی با درک متن در زبان فارسی و نیز مطالعه تولید ابزار مناسب به منظور سنجش درک جمله های موصولی زبان فارسی است.
    روش
    روش تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی بوده و در آن از تحلیل رگرسیون استفاده شده است. در این پژوهش از میان مدارس دخترانه و پسرانه سه منطقه در تهران، 160 دانش آموز پایه چهارم دبستان با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش درک متن از آزمون های پرلز و برای سنجش درک نحوی از آزمون محقق ساخته استفاده شد.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان داد که درک نحوی جمله های موصولی به طرز معناداری درک متن را پیش بینی می کند.
    نتیجه گیری
    درک نحوی یکی از عوامل موثر در درک متن است و از این رو می بایست مورد توجه برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد تا از طریق آموزش ساختار نحوی جمله های زبان فارسی، مسیر درک متن برای دانش آموزان هموار شود.
    کلید واژگان: درک نحوی, درک متن, بند موصولی, ابزار سنجش درک نحوی
    Masoume Najafi Pazoki
    Objective
    Not knowing syntactic structures is one of the reasons behind weak reading comprehension. Poor readers may not be able to recognize syntactic structures and instead of processing the whole text, prefer word by word reading. Given the semantic and syntactic features of the relative clauses, the issue of syntactic awareness has been widely investigated by many researchers. The purpose of the current study is to investigate the relationship between the syntactic awareness and reading comprehension. In addition, an effort is made to develope an assessment tool for syntactic awareness.
    Method
    This study recruited a cumulative number of 160 male and female primary school grade four students (9-11 years old) through multi-stage cluster sampling, from three region of Tehran. The data collection instruments include reading literacy tests containing literary and informational texts (tests of PIRLS) to assess reading comprehension and researcher-made syntactic test to assess the syntactic awareness. Correlation and regression analyses were done to generate the descriptive report.
    Results
    Regression analyses revealed that the syntactic awareness potentially predicts reading comprehension.
    Conclusion
    Syntactic awareness is one of the factors affecting reading comprehension. It is therefore necessary for educational planners to consider this variable as one of the determinants for students’ reading comprehension.
    Keywords: syntactic awareness, reading comprehension, relative clause, assessment test of syntactic awareness
سامانه نویسندگان
  • دکتر معصومه نجفی پازکی
    دکتر معصومه نجفی پازکی
    استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال