به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب منا سادات اردستانی

  • محمود طاووسی، فرشید رضایی، ژیلا صدیقی، علی اصغر حائری مهریزی، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، فاطمه سربندی، آتوسا سلیمانیان، منا سادات اردستانی*
    مقدمه

    واکسیناسیون بیماری کووید-19 به عنوان راه حل ایده آل نظام سلامت برای کنترل همه گیری این بیماری است. این مطالعه با هدف بررسی عوامل تاثیرگذار بر واکسیناسیون کووید-19 در کشور ایران انجام شد.

    مواد و روش کار

    این پژوهش مقطعی بخشی از یک مطالعه ملی بود که طی آن زنان و مردان ایرانی بالای 18 سال با اخذ رضایت، در آن شرکت کرده و مورد بررسی قرار گرفتند. روش نمونه گیری به روش خوشه ای بوده و داده ها از طریق تماس تلفنی مبتنی بر پرسشنامه محقق- ساخته در پاییز سال 1400 جمع آوری شد. در این مطالعه عوامل تاثیر گذار بر انجام یا عدم انجام واکسیناسیون با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک و در محیط نرم افزار SPSS-22 بررسی شد.

    یافته ها

    در این مطالعه اطلاعات گردآوری شده 2649 نفر از 31 استان کشور مورد بررسی قرار گرفت. حدود 88 درصد از شرکت کنندگان سابقه تزریق حداقل یک دوز واکسن داشتند. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد نسبت شانس واکسیناسیون کووید-19 بین زنان و مردان مساوی است و  متغیرهای سن و وضعیت تاهل تاثیرمعنادار در این نسبت ندارند. نسبت شانس واکسیناسیون کووید-19 در دانشجویان و شاغلان (دولتی /نظامی)  به ترتیب 2/3 و 3/5 برابر بیشتر از دارندگان مشاغل آزاد بود. نسبت شانس یاد شده در افراد با درآمد بسیار خوب حدود 60 درصد کمتر از افراد با درآمد بسیار بد بود. این نسبت در افراد ساکن شهرها حدود 40 درصد کمتر از افراد ساکن روستاها بود، و در افراد دارای تحصیلات دیپلم حدود 30 درصد کمتر از دارندگان تحصیلات دانشگاهی بود. همچنین نتایج نشان داد نسبت شانس واکسیناسیون کووید-19 به ازای افزایش هر واحد نگرش مطلوب،  حدود 11 برابر بیشتر می شود.

    نتیجه گیری

    احتمالا بالاتر بودن نسبت شانس واکسیناسیون کووید-19 در افراد شاغل در سازمان ها و ادارات و نیز دانشجویان به دلیل الزام سازمانی به تزریق واکسن بوده است. به نظر می رسد در روستاییان و افراد کم درآمد هم تبعیت از سیستم بهداشتی و نیز دسترسی به واکسن های ارایه شده درشبکه بهداشت (و نداشتن تردید در انتخاب) باعث استقبال آن ها از واکسیناسیون شده باشد.

    کلید واژگان: واکسن, کووید-19, ایران}
    Mahmoud Tavousi, Farshid Rezaei, Jila Sadighi, AliAsghar Haeri-Mehrizi, Ramin Mozafari Kermani, Rahele Rostami, Fatemeh Sarbandi, Atoosa Soleymanian, Mona Sadat Ardestani*

    Objective (s):

     COVID-19 vaccination is considering to be the ideal solution for the COVID-19 control. This study aimed to investigate the factors affected the COVID-19 vaccination in Iran.

    Methods

    This cross-sectional study included a sample of Iranian men and women over 18 years of age who agreed to participate in the study. A cluster sampling method was used, and the data was collected in 2021 through a self-designed questionnaire via telephone survey. Logistic regression was performed to investigate the influencing factors on vaccination.

    Results

    Among 2649 participants from 31 provinces of Iran, about 88% had a history of injecting at least one dose of vaccine. The odds ratio of corona vaccine injection was similar among women and men. Age and marital status showed no significant effect on this ratio. The odds ratio of corona vaccine injection in people living in cities was about 40% less than people living in rural areas. Furthermore, the odds ratio of COVID-19 vaccination increased by about 11 times for each unit increase in positive attitude toward vaccination.

    Conclusion

    The findings indicated that overall those who were employed, students, and people with lower income and living in rural areas were more likely to be vaccinated. It seems that distribution and availability of vaccines by government was acceptable for quick and adequate coverage of vaccination in Iran.

    Keywords: Vaccine, Covid-19, Iran}
  • محمود طاووسی، فرشید رضایی، علی اصغر حائری مهریزی، ژیلا صدیقی، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، فاطمه سربندی، آتوسا سلیمانیان، منا سادات اردستانی*
    مقدمه

    سازمان بهداشت جهانی تردید مردم به واکسیناسیون بیماری کرونا ویروس 2019(کووید-19) را به عنوان یکی از ده تهدید بزرگ سلامت جهانی در سال 2019 به رسمیت شناخته است، که احتمالا مانعی کلیدی برای تولید جهانی واکسن کووید-19 محسوب می شود. این مطالعه با هدف سنجش نگرش بزرگسالان ایرانی در خصوص واکسن کرونا و عوامل موثر بر آن در آذر 1400 انجام شد.

    مواد و روش کار

    این پژوهش از نوع مقطعی بود و بین زنان و مردان ایرانی بالای 18 سال که برای شرکت در مطالعه رضایت داشتند، با روش نمونه گیری خوشه ای و از طریق تماس تلفنی انجام شد. داده ها توسط پرسشنامه روا و پایای 13 گویه ای (5 گزینه ای، با نمره 1 تا 5 برای هر گویه و مجموع طیف امتیاز 13 تا 65) گردآوری شد. برای سهولت تحلیل امتیاز 65 به 100 تغییر داده شد و میانگین امتیازهای بالاتر از 64 در دسته مطلوب قرار گرفت. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS-22 انجام شد.

    یافته ها

    در این مطالعه 2649 نفر از افراد ساکن شهرها و روستاهای 31 استان کشور شرکت کردند (50/2% مرد و 49/8% زن). میانگین امتیاز نگرش نسبت به تزریق واکسن کرونا شرکت کنندگان در این مطالعه 64/1 از 100 (انحراف معیار 11/0) بود. نتایج بررسی عوامل تاثیرگذار بر نگرش بزرگسالان در خصوص واکسن کرونا با استفاده از رگرسیون لجستیک نشان داد که نسبت شانس نگرش مطلوب مردان نسبت به تزریق واکسن کرونا حدود 1/3 برابر زنان، در افراد متاهل حدود 1/4 برابر مجردها، و در افراد دارای وضعیت درآمد خانوادگی خوب حدود 1/6 برابر افراد دارای وضعیت درآمد خانوادگی بسیار بد بود. این نسبت در افراد با سطح تحصیلات زیر دیپلم حدود 25 درصد کمتر از افراد با تحصیلات دانشگاهی، و در افرادی که واکسن نزده بودند حدود 83 درصد کمتر از افرادی بود که واکسن زده بودند. آزمون یاد شده  بین متغیر وابسته "نگرش در خصوص واکسن کرونا" با سایر متغیرها از جمله سابقه تزریق واکسن، سابقه ابتلای افراد و اعضای خانواده شان به  بیماری کرونا، سابقه فوت اعضای خانواده افراد  در اثر بیماری فوق رابطه معنادار  نشان نداد.

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیر متغیرهای جنسیت، تاهل، وضعیت درآمد خانوادگی و تحصیلات بر نسبت شانس تزریق واکسن کرونا، برای بهبود نگرش در این خصوص باید مداخلات لازم و متناسب، با تمرکز بیشتر بر این متغیرها طراحی و اجرا گردد.

    کلید واژگان: نگرش, واکسن, بیماری کرونا ویروس, ایران}
    Mahmoud Tavousi, Farshid Rezaei, Aliasghar Haerimehrizi, Jila Sadighi, Ramin Mozaffari Kermani, Raheleh Rostami, Fatemeh Sarbandi, Atoosa Soleimanian, Mona Ardestani*
    Objective (s)

     The World Health Organization has recognized public reluctance to vaccinate against Covid-19 as one of the ten biggest threats to global health in 2019. Vaccination hesitancy is likely to be a key obstacle to global production of a Covid-19 vaccine. In order to develop universal access to the corona vaccination program, this study was conducted with the aim of measuring the attitude of Iranian adults regarding the corona vaccine and the factors affecting it in the autumn  of 1400.

    Methods

    This was a cross-sectional study and was conducted among Iranian men and women over 18 years of age who consented to participate in the study using cluster sampling method and through telephone calls. The data was collected by a 13-item valid and reliable questionnaire and were analyzed using the SPSS-22 software.

    Results

    In all 2649 Iranians were studied (50.2% men and 49.8% women). The mean attitude score towards the corona vaccine injection was 64.1 out of 100 (SD = 11.0). The results of the multivariate logistic regression analysis showed that the positive attitude of adults regarding the corona vaccine was significantly associated with male gender (OR= 1.31, 95% CI: 1.009-1.71), and marital status (OR for married = 1.35, 95% CI: 1.054-1.75). The results showed no significant association between positive attitude and other variables such as, history of corona vaccine injection, history of corona disease, and also the death history of participants' family members due to corona.

    Conclusion

    The findings suggest to increase positive attitudes towards corona virus females and those who are single, divorced and widowed should be targeted.

    Keywords: Attitude, vaccine, covid-19, Iran}
  • محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، ژیلا صدیقی، علی منتظری، سمیرا محمدی، منا سادات اردستانی، فرشید رضایی، غلام حسین ویسی، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، مژگان جوادی، فاطمه سربندی*
    مقدمه

    ابزارهای سنجش و غربالگری سواد سلامت باید بتوانند این شاخص را در محیط های پیچیده ارایه مراقبت سلامت اندازه گیری کنند. این مطالعه با هدف تدوین و روان سنجی نسخه کوتاه پرسشنامه سنجش سواد سلامت بزرگسالان (Health Literacy for Adults-Short Form: HELIA-SF) انجام شد.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه روش شناختی، از بین گویه های هر یک از سازه های پرسشنامه اصلی (HELIA)، گویه هایی که بیشترین قابلیت نمایندگی از آن سازه، و نیز پوشش حداکثری متغیرها را داشتند به عنوان گویه های نسخه کوتاه، انتخاب شدند. روایی محتوایی با پانل خبرگان، و روایی صوری با تعدادی از افراد گروه هدف مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش روایی ساختاری از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از همبستگی داخلی (ضریب آلفای کرونباخ) و همبستگی درون رده ای (ICC) محاسبه شد.

    یافته ها

    روایی محتوایی گویه های پرسشنامه از نظر کیفی مطلوب تشخیص داده شد، مقادیر مطلوب (بیشتر از 56/0 برای نسبت روایی محتوایی، و بیشتر از 79/0 برای شاخص روایی محتوایی) به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که گویه های پرسشنامه (9 گویه) با دو عامل مهارت های پایه ای (5 گویه) و مهارت های تصمیم گیری (4 گویه) حدود 61 درصد تغییرات را پوشش داده و الگوی حاصل از تحلیل عاملی تاییدی از برازش قابل قبول برخوردار شد: [X2/df=20/2, GFI=95/0, CFI=97/0, NFI=95/0, NNFI=96/0, SRMR=068/0, RMSEA=074/0]. ضریب آلفای کرونباخ و ICC برای هر یک از دو بعد (به ترتیب 84/0 ، 81/0 و 85/0 ، 82/0) و برای کل گویه ها (به ترتیب 91/0 ، 81/0) مقادیر مورد تایید به دست آمد.

    نتیجه گیری

    نسخه کوتاه پرسشنامه سنجش سواد سلامت بزرگسالان (HELIA-SF) ابزاری پایا و روا است. این نسخه به علت کوتاه و مختصر بودن، و در نتیجه سرعت تکمیل بالاتر نسبت به نسخه اصلی، برای اندازه گیری سطح سواد سلامت در گروه های مختلف جمعیتی شهری و روستایی مناسب است.

    کلید واژگان: سواد سلامت, پرسشنامه, بزرگسالان}
    Mahmoud Tavousi, Ali Asghar Haeri-Mehrizi, Jila Sedighi, Ali Montazeri, Samira Mohammadi, Mona Sadat Ardestani, Farshid Rezaei, Gholamhossein Veysi, Ramin Mozafari Kermani, Rahele Rostami, Mozhgan Javadi, Fatemeh Sarbandi*
    Objective(s)

    Since usually health literacy should be assessed in complex health care settings, this study aimed to develop a short version of the Health Literacy Instrument for Adults (HELIA-SF).

    Methods

    In this methodological study, the research team selected a number of items from the main instrument covering the main constructs of the HELIA. The selection was based on the most relevant items to each construct. A group of 12 experts and ten adults assessed content and face validity respectively. Exploratory and confirmatory factor analysis was performed to assess structural validity. The reliability of the instruments was evaluated by internal correlation (Cronbach's alpha coefficient) and intraclass correlation (ICC).

    Results

    A nine-item questionnaire was developed. Experts identified the content validity of the short version as desirable (the CVR was more than 0.56 the CVI was more than 0.79). Also, the face validity as assessed by ten adults was satisfactory. The results obtained from exploratory factor analysis showed a two-factor structure for the questionnaire namely basic skills and decision-making skills that jointly accounted for about 61% of variance observed. Furthermore, the confirmatory factor analysis indicated acceptable fit indexes for the data: X2/df =20/2, GFI=95/0, CFI=97/0, NFI=95/0, NNFI=96/0, SRMR=068/0, and RMSEA=074/0. The Cronbach's alpha coefficient and ICC for each of the two dimensions were satisfactory (alpha = 0.84 and 0.81 and ICC = 0.85 and 0.82). The values for the whole items were 0.91 and 0.81, respectively.

    Conclusion

    The HELIA-SF, including nine items and two subscales (basic skills and decision-making skills) was found to be reliable and valid instrument to measure health literacy in adults. This version is suitable for measuring health literacy in different urban and rural population groups due to its short and concise nature.

    Keywords: Health Literacy, Questionnaire, Adults}
  • محمود طاووسی، ژیلا صدیقی، فرشید رضایی، مناسادات اردستانی، فاطمه سربندی، آتوسا سلیمانیان، رامین مظفری کرمانی، راحله رستمی، علی اصغر حائری مهریزی*
    مقدمه

    پذیرش واکسیناسیون کرونا در جمعیت، تحت تاثیر نگرش نسبت به این واکسن بوده و بدون توجه به عوامل تاثیر گذار بر نگرش جمعیت، امکان واکسیناسیون در حد مطلوب در هیچ کشوری فراهم نمی شود. این مطالعه با هدف تدوین و روان سنجی ابزار سنجش نگرش بزرگسالان در خصوص واکسن کرونا انجام شد.

    مواد و روش کار

    ابتدا با مرور منابع، مطالعات و پرسشنامه های مرتبط با نگرش درخصوص واکسن کرونا، گویه های پرسشنامه طراحی شده و روایی محتوایی و صوری آن ها مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد روایی ساختاری (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) پرسشنامه در دو نمونه جمعیتی متمایز از میان یک جمعیت 505 نفره از بزرگسالان ایرانی بررسی شد. سپس جهت بررسی پایایی همبستگی درونی گویه ها، آلفای کرونباخ محاسبه شد. در پایان نگرش جمعیت های مورد مطالعه در مرحله روایی ساختاری مورد سنجش قرار گرفت. تحلیل یافته های پژوهش توسط نرم افزارهای SPSS-24 و  LISREL- 8.8 انجام شد.

    یافته ها

    پرسشنامه ابتدایی شامل 38 گویه بود که پس از بررسی روایی محتوایی و صوری، تعدادی از گویه ها حذف و اصلاحاتی روی گویه های باقیمانده اعمال گردید. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه با 13 گویه در سه بعد (تاکید بر ضرورت واکسن کرونا، عدم ضرورت واکسن کرونا و تاکید بر عوارض واکسن کرونا) و با پوشش حدود 52 درصد از تغییرات (سهم واریانس)، از نظر روایی ساختاری مورد تایید بوده و الگوی حاصل از ابعاد فوق نیز در تحلیل عاملی تاییدی از برازش مطلوب برخوردار گشت. پایایی پرسشنامه نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، هم در مجموع گویه ها (0/853) و هم در هر یک از ابعاد (0/47-0/68) مورد تایید قرار گرفت. در نهایت میانگین امتیاز نگرش شرکت کنندگان 64/1 از 100 امتیاز گزارش شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به تایید روایی و پایایی پرسشنامه سنجش نگرش در خصوص واکسیناسیون کرونا در بزرگسالان (Co-VASA)، متخصصان می توانند با سنجش نگرش توسط این پرسشنامه، زمینه را برای طراحی مداخلات ارتقای نگرش و در نتیجه ارتقای رفتار (تزریق واکسن) و افزایش پوشش واکسیناسیون کرونا فراهم کنند.

    کلید واژگان: واکسن کرونا, نگرش, جمعیت بزرگسال, ایران}
    Mahmoud Tavousi, Jila Sadighi, Farshid Rezaei, Mona Sadat Ardestani, Fatemeh Sarbandi, Atoosa Soleymanian, Ramin Mozafari Kermani, Rahele Rostami, Ali Asghar Haeri-Mehrizi*
    Objective (s)

    Acceptance of COVID-19 vaccination could be influenced by attitude towards the vaccine. The aim of this study was to develop and evaluate the validity and reliability of adult attitudes towards COVID-19 vaccination.

    Methods

    First, an item pool was generated by reviewing existing resources. Then content and face validity was examined. In the next stage, the structural validity (exploratory and confirmatory factor analysis) of the questionnaire was examined in two distinct samples among 505 Iranian adults. Finally, the attitude was assessed among two samples. The internal consistency of the instrument was estimated by calculating Cronbach's alpha.

    Results

    The initial questionnaire consisted of 38 items that after examining the content and face validity, a number of items was removed and corrections were applied to the remaining items. The results of exploratory factor analysis showed a three factor solution (emphasis on the need for corona vaccine, no need for corona vaccine and emphasis on the side effects of corona vaccine) including 13 items that jointly explained about 52% of variance observed. Similarly, the results obtained from confirmatory factor analysis indicate a good fit for the data. The fit indexes were as follows: (X2/df =2.15, GFI=0.91, CFI=0.95, NFI=0.91, NNFI=0.94, SRMR=0.068, RMSEA=0.076). The reliability of the questionnaire as assessed by the Cronbach’s alpha was 0.853 for the scale and ranged from 0.68-0.74 for its dimensions. Finally, the mean attitude score of the participants was 64.1 out of 100 points.

    Conclusion

    Considering the validity and reliability of the attitude assessment questionnaire regarding the COVID-19 vaccination in adults, this questionnaire could be used for measuring attitude towards COVID-19 vaccination.

    Keywords: Attitude, Corona virus 2019, Vaccine, Adults}
  • منا سادات اردستانی، شمس الدین نیکنامی *، علیرضا حیدرنیا، ابراهیم حاجی زاده
    زمینه و هدف
    فعالیت بدنی منظم به عنوان یکی از اجزای اصلی شیوه زندگی سالم، در نوجوانان دختر پایین است. نظریه شناختی اجتماعی (Social Cognitive Theory) یکی از موثرترین چارچوب های ادراکی در بررسی فعالیت بدنی است. هدف این مطالعه، ارزیابی روایی و پایایی پرسشنامه SCT محور در زمینه رفتار فعالیت بدنی دانش آموزان دختر نوجوان تهرانی بود.
    مواد و روش کار
    یک مطالعه مقطعی با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی بر روی 400 دانش آموز دختر نوجوان در یکی از مناطق آموزش و پرورش تهران (1393) انجام گرفت که از طریق نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس SCT از لحاظ روایی (محتوا، صوری و سازه) و پایایی (انسجام درونی و ثبات) مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تعیین روایی سازه، تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از SPSS16 و LISREL8.8 صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج شاخص روایی محتوا (1-94/0)، نسبت روایی محتوا (1-97/0) و امتیاز تاثیر (9/4-6/4) برای کل مقیاس قابل قبول بودند. نتایج رویکرد تاییدی، از ساختار 6 عاملی SCT (خودکارآمدی، خودکارآمدی در غلبه بر موانع، حمایت دوستان، حمایت خانواده، خودتنظیمی و انتظار پیامد) حمایت کرد. شاخص های برازش نشان دادند که الگوی اندازه گیری SCT برازش مناسبی با داده ها دارد. پایایی سازه های مقیاس طبق نتایج ضرایب آلفای کرونباخ (85/0-78/0) و همبستگی درون رده ای (9/0-73/0) قابل پذیرش بود. (04/0 RMSEA=، 02/0=RMR، 84/0=GFI، 22/2=X2/df، 930=df، 96/2065=x2)
    نتیجه گیری
    پرسشنامه SCT برای بررسی فعالیت بدنی در دانش آموزان دختر نوجوان تهرانی از روایی و پایایی برخوردار بود. این مقیاس می تواند در مطالعه رفتار فعالیت بدنی و طراحی مداخلات آموزشی در این گروه هدف به کار رود.
    کلید واژگان: فعالیت بدنی, دانش آموزان, روایی و پایایی}
    Ms Ardestani, Sh Niknami *, A. Hidarnia, E. Hajizadeh
    Background and Objectives
    Regular physical activity as one of the main components of healthy life style is low in adolescent girls. Social Cognitive Theory (SCT) is one of the most effective conceptual frameworks to assess physical activity behavior. This study aimed to assess the validity and reliability of the SCT questionnaire in adolescent female student’s Physical Activity behavior in Tehran.
    Material and
    Methods
    The SCT questionnaire was assessed via content, face, construct validity, and reliability (stability and internal consistency). A cross-sectional study with confirmatory factor analyses (CFA) was done to assess construct validity among 400 adolescent female students in one of the educational districts in Tehran (2013). The samples were chosen with multi-stage sampling. Statistical analyses were done by SPSS16 and LISREL8.8 software (the maximum likelihood (ML) estimation to using matrix covariance).
    Results
    The results of CVI (0.94-1), CVR (0.97-1), and impact score (4.6-4.9) were acceptable for all scales. Six constructs of SCT (self-efficacy, self-efficacy to overcome impediments, self-regulation, outcome expectancy, friend and family support) were supported with the result of confirmatory approach. Fit indices showed that the measuring model of SCT had a suitable fit to data (X2=2065/96, df=930, p
    Conclusion
    SCT questionnaire was valid and reliable to assess the physical activity behavior in these adolescent female students. This scale can be used in exercise behavior study and designing educational program interventions in such group.
    Keywords: Physical activity, students, Reliability, Validity}
  • علی اصغر حائری مهریزی، محمود طاووسی، شهرام رفیعی فر، آتوسا سلیمانیان، فاطمه سربندی، مناسادات اردستانی، اکرم هاشمی، علی منتظری*
    سازمان سلامت جهان در گزارشی، سواد سلامت را به عنوان یکی از تعیین کننده های مهم سلامت معرفی نموده است؛ از این رو سنجش میزان سواد سلامت امری ضروری است تا از احتمال بروز خطرات ناشی از سواد محدود جلوگیری شود. اولین ابزار بومی برای سنجش سواد سلامت در ایران، پرسشنامه سنجش سواد سلامت جمعیت شهری ایران (HELIA) است. به رغم تایید خصوصیات روان سنجی این ابزار در یک نمونه جمعیت شهری (تهران)، با توجه به تفاوت های جمعیت شهری در استان های کشور، محققان در این مطالعه پرسشنامه فوق را به تفکیک در جمعیت شهری هر یک از 31 استان کشور و یک نمونه کشوری از نظر روایی ساختاری با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مجددا با نرم افزار لیزرل آزمون نمودند. نتایج مطالعه نشان داد که پرسشنامه مذکور در جمعیت های مورد نظر در تمام استان های کشور به طور جداگانه و در جمعیت نمونه کشوری در مجموع از برازش مطلوب برخوردار بود. یافته های این مطالعه قابلیت کاربرد پرسشنامه سنجش سواد سلامت جمعیت شهری ایران (HELIA) را در سراسر کشور تایید کرد.
    کلید واژگان: سواد سلامت, جمعیت شهری, ایران, HELIA}
    Ali Asghar Haeri Mehrizi, Mahmoud Tavousi, Shahram Rafieifar, Atousa Soleimanian, Fatemeh Sarbandi, Mona Sadat Ardestani, Akram Hashem, Ali Montazeri *
    Objective(s)
    To perform confirmatory factor analysis for the HELIA to insure its validity further.
    Methods
    This was a reanalysis of the data measuring health literacy among Iranian adults. For the purpose of the current study the data for 1856 Iranian adults aged 18 to 65 years living in 31 provinces were examined using the confirmatory factor analysis. The fit indexes were calculated for both each province individually and for the whole country.
    Results
    Reliability was found to be satisfactory for the instrument throughout the country exceeding the 0.7 thresholds. The fit indexes for the country were as follows: RMSEA = 0.058, NFI = 0.96, NNFI = 0.97, CFI = 0.97, IFI = 0.97, RFI = 0.96, and SRMR = 0.051
    Conclusion
    The findings confirmed that HELIA is a reliable and valid instrument for measuring health literacy among Iranian adults throughout the country.
    Keywords: Health literacy, HELIA, Adults, Iran}
  • محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، شهرام رفیعی فر، آتوسا سلیمانیان، فاطمه سربندی، مناسادات اردستانی، اکرم هاشمی، علی منتظری*
    سواد سلامت به دلیل تاثیر بر نحوه تصمیم گیری اشخاص در مورد سلامت، به عنوان یکی از موضوعات مهم برای ارتقای سطح سلامت جامعه و بالا بردن کیفیت ارائه خدمات بهداشتی درمانی مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته است. پژوهش حاضر به منظور سنجش سواد سلامت ایرانیان بزرگ سالان 18 تا 65 سال ساکن شهرها انجام شد. در این مطالعه تعداد 20571 شهروند ایرانی شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه سنجش سواد سلامت (HELIA) بود. میانگین (انحراف معیار) سن افراد مورد مطالعه (11/80) 34/92 سال بود. حدود 51 درصد از شرکت کنندگان در مطالعه زن و حدود 49 درصد مرد بودند. بر اساس نتایج این مطالعه میانگین (انحراف معیار) امتیاز سواد سلامت جمعیت بزرگ سال با سواد شهرنشین کشور از 100 امتیاز، (15/16) 68/32 بود. نتایج نشان داد حدود 44 درصد از جمعیت مورد مطالعه از سواد سلامت محدود برخوردارند. همچنین به رغم اختلاف ناچیز میانگین امتیاز سواد سلامت مردان 67/60 و زنان 69/02، این تفاوت از نظر آماری معنادار نشان داد. در میان متغیرهای مورد نظر در این مطالعه سال های تحصیل و سن، بیش ترین تاثیر را بر سواد سلامت مخاطبان داشتند. سواد سلامت محدود در طیف سنی 55 سال به بالا بیش ترین و در طیف سنی 35 تا 44 سال کم ترین میزان را داشت. بیش ترین میزان سواد سلامت محدود در افراد با تحصیلات 1 تا 5 سال و کم ترین میزان سواد سلامت محدود در افراد با تحصیلات 13 سال به بالا بود. یافته های این مطالعه همچنین نشان داد، مخاطبان برای کسب اطلاعات سلامت به ترتیب از «رادیو و تلویزیون» 42%، «پزشکان و کارکنان بهداشتی و درمانی» 40/6% و «اینترنت» 32/9% بیشترین بهره گیری را داشته اند. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که حدود نیمی از افراد مورد مطالعه دارای سواد سلامت محدود بوده و این امر غالبا در گروه های آسیب پذیر مشاهده شد. حرکت به سوی عدالت در سلامت ایجاب می کند، ضمن شناسایی دقیق این گروه ها، اقدام لازم برای رفع این محدودیت و محرومیت به عمل آید.
    کلید واژگان: سواد سلامت, مطالعه جمعیتی, ایران}
    Mahmoud Tavousi, Aliasghar Haeri Mehrizi, Shahram Rafiefar, Atoosa Solimanian, Fateme Sarbandi, Mona Ardestani, Akram Hashemi, Ali Montazeri*
    Objective (s): A population-base study was conducted to measure health literacy among Iranian adult aged 18-65.
    Methods
    The Health Literacy for Iranian Adults (HELIA) was used to assess health literacy. The questionnaire contained 33 items on access to health information, reading, understanding, appraisal, and behavioral intention. Each item was rated on a 5- point scale giving a total score ranging from 0 (the worse) to 100 (the best).
    Results
    In all 20571 individuals entered into the study. The mean age of participant was 34.92 (SD = 11.80) and 51% were female. The mean year education of participants was 11.96 (SD = 3.79). Overall the mean score for health literacy was 68.32 (SD = 15.16) and that 44% of participants had limited health literacy. Further analysis of the data indicated that health literacy significantly was associated with age and education.
    Conclusion
    In general the findings suggest that health literacy among Iranian adults was relatively acceptable. However, about half of participants had limited health literacy and this was more evident among vulnerable groups. Indeed planning and implementing educational interventions are recommended to improve health literacy among Iranian adults.
    Keywords: Health literacy, HELIA, Adult, Iran}
  • زینب غلام نیا شیروانی، فرخنده امین شکروی*، مناسادات اردستانی
    زمینه و هدف

    آلودگی به شپش سر یکی از مسایل بهداشتی مهم در بین دانش آموزان است که سبب به وجود آمدن عوارض جسمی، روانی و اجتماعی می گردد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر برنامه آموزشی مدون بر آگاهی، نگرش، عملکرد و میزان ابتلا به شپش سر در دانش آموزان دختر ابتدایی چابهار در سال 88-87 بود.

    روش بررسی

    این پژوهش مطالعه ای نیمه تجربی از نوع آزمون - کنترل است. دو دبستان بطور تصادفی از دبستان های ابتدایی دخترانه چابهار انتخاب شدند که 153 دانش آموز به دو گروه آزمون و کنترل تخصیص یافتند. پس از جمع آوری داده ها، برنامه آموزشی طراحی و در گروه آزمون اجرا و بعد از دو ماه ارزیابی گردید. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه، چک لیست و معاینه سر بود. داده ها به کمک آزمون های آماری کای، من ویتنی، ویلکاکسون، و مک نمار تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج اختلاف معناداری را در آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان گروه آزمون در مقایسه قبل و بعد از آموزش نشان داد (001/0P<) که در گروه کنترل معنادار نبود. میزان آلودگی در دو گروه آزمون و کنترل در قبل از آموزش 3/69 و 1/82% بود که بعد از آموزش در گروه آزمون به 7/26% کاهش یافت (001/0P<) ولی در گروه کنترل، هیچ تغییر معناداری نشان نداد. متغیرهای سطح تحصیلات پدر، تعداد اتاق خواب، تعداد افراد در یک اتاق، وجود آب دایم لوله کشی در منزل، نوع مو، آلودگی قبلی دانش آموزان و موارد آلوده در خانواده، با آلودگی ارتباط معناداری داشت (05/0P<).

    نتیجه گیری

    برنامه آموزش بهداشت تاثیری مثبت بر کاهش آلودگی به شپش سر در دانش آموزان داشته است، لذا پیشنهاد می گردد برنامه های آموزشی برای دانش آموزان و والدین آنها اجرا و ارزیابی گردد

    کلید واژگان: برنامه آموزش بهداشت, شپش سر, دانش آموزان}
    Gholamnia Shirvani, Amin Shokravi, Ardestani
    Background And Aim

    Pediculosis Capitis is one of the important health problems in students which cause physical, mental and social complications. The aim of this study was to determine the effect of designed health education program on knowledge, attitude, practice and Pediculosis Capitis rate among female elementary students in Chabahar city during 2008 and 2009.

    Methods

    This research was a quasi-experimental (case –control) study. Data gathering tools were questionnaire, check list and head examination. Two schools were randomly selected among female primary schools in Chabhar and 153 students were divided into case and control groups. After collecting the data, an educational program was designed and performed in case group and was evaluated after 2 months. Data were analyzed using Chi-square, Wilcoxon-Mann Whitney, and McNemar tests.

    Results

    Results showed a significant difference in knowledge, attitude and practice of the students in the case group before and after the educational program (P<0.001), however, it was not significant in the control group (P>0.05). The infestation rate was 69.3% in the case group before education and 82.1% in the control group which decreased to 26.7% in the case group after the education (P<0.001). However, it was not significant in the control group (P<0.05). Significant relationship was observed between infection and the variables such as father’s level of education, number of bedrooms, number of individuals per room, existence of continuous water at home, type of hair, history of infection in students and infected cases in the family (P<0.05).

    Conclusion

    The health education program had a positive effect on the reduction of Pediculosis Capitis among students. Therefore, performing and evaluating educational programs for students and their parents is suggested.

  • مناسادات اردستانی، فرخنده امین شکروی، شهلا رودبار محمدی، فاطمه رخشانی، زینب غلام نیا
    زمینه و هدف
    در بسیاری از نقاط جهان کچلی سر مشکل بهداشت عمومی به ویژه در کودکان دبستانی به شمار می آید و کنترل آن بستگی به آموزش بیمار به منظور افزایش آگاهی و بهبود بهداشت دارد. این مطالعه با هدف بررسی میزان تاثیر برنامه آموزش بهداشت بر روی آگاهی، نگرش، عملکرد و کچلی سر دانش آموزان پسر ابتدایی شهر چابهار در سال تحصیلی 88-87 انجام گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه نیمه تجربی 115 دانش آموز کلاس سوم دبستان که از نظر بیماری و عوامل دموگرافیک همسان بودند، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسشنامه، برگه مشاهده مستقیم رفتار و نمونه برداری آزمایشگاهی از پوست و موی سر گردآوری گردید. پس از انجام آزمون اولیه بر اساس داده های به دست آمده برنامه آموزشی تهیه و سپس در گروه آزمون مداخله آموزشی به عمل آمد. بعد از دو ماه آزمون ثانویه انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های کای دو، من ویتنی، ویلکاکسون و مک نمار تحلیل گردید.
    یافته ها
    یافته های به دست آمده اختلاف معنی داری را در مورد تاثیر برنامه آموزش بهداشت بر افزایش آگاهی، نگرش و عملکرد بهداشتی (001/0>P) و کاهش آلودگی در گروه آزمون نشان داد (01/0P<) ولی در گروه کنترل هیچ تغییر معنی داری مشاهده نشد. همچنین در این تحقیق بین آلودگی به کچلی سر و وزن پایین، نوع پوست چرب، تحصیلات پایین پدر و مادر ارتباط معنی داری به دست آمد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    بررسی ها نشان داد خطر انتقال کچلی سر به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی مطرح و آموزش بهداشت یک پاسخ مناسب به این مشکل است.
    کلید واژگان: درماتوفیتوزیس, کچلی سر, آموزش بهداشت, دانش آموز ابتدایی}
    Ms Ardestani, F. Amin Shokravi, Sh Rodbar-Mohamadi, F. Rakhshani, Z. Gholamnia
    Background And Aim
    In many parts of the world Tinea Capitis is a public health problem, especially in primary school children. The control of the disease is dependent on patient's education for increasing their knowledge and health. The aim of this study was to evaluate on knowledge, attitude and performance in male primary school students regarding Tinea Capitis in Chabahar in 2007-2008.
    Methods
    In this quasi-experimental (case – control) study, 115 primary school students were randomly selected from two primary school in the city of Chabahar. Students were assigned into two groups. Tools and data collection methods were included: questionnaire, check list and laboratory samples of scalp and hair. At the beginning of the research, a pre-test was performed on the students and according to the data obtained, an educational program were prepared and was performed for experimental group. Post-test was done after two months. Data was analyzed using chi-square, Mann-Whitney, Wilcoxon and McNemar tests.
    Results
    The findings showed a significant increase in the knowledge, attitude, performance in experimental group (P<0.001). In addition, experimental group demonstrated a significant decrease in Tinea Capitis (P<0.01). The results of this study showed that there is a significant relationship between Tinea Capitis and weight, type of skin and parent's education (P<0.05).
    Conclusion
    The results of this research show that the risk of Tinea Capitis transmission is a public health problem and health education is a suitable response to this problem.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال