منصوره شهریازی احمدی
-
هدف از پژوهش حاضر مقایسه قوانین اجرایی مرتبط با حمایت های تحصیلی کودکان و نوجوانان استثنایی ایران و سازمان بین المللی یونیسف بود. روش پژوهش کیفی و از نوع تطبیقی می باشد. نمونه پژوهش شامل اسناد و گزارش های سالیانه موجود درسازمان آموزش و پرورش کودکان استثنایی و سازمان بهزیستی که از سال 1390 تا 1399 و از طریق نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند، می باشد و در بعد بین المللی نیز گزارش های سالیانه یونیسف در مورد حمایت های تحصیلی از کودکان و نوجوانان استثنایی مربوط به سال های 2011 تا 2020 بررسی شد. برخی داده های کمی پژوهش با استفاده از روش های توصیفی تحلیل شدند و در بخش تطبیق اسناد ، به تحلیل محتوا پرداخته شد. مطابق با یافته ها، تعداد کودکان و نوجوانان استثنایی که تحت پوشش بهزیستی قرار می گیرند در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است. ضریب همبستگی فای بین نظر خانواده های کودکان و نوجوانان استثنایی و مسئولین بهزیستی در مورد کمیت و کیفیت حمایت های تحصیلی نشان داد نظر خانواده ها و مسئولین همسو است. مطابق با تحقیق انجام شده یونیسف در 51 کشور در حال توسعه 42 درصد دختران و 51 درصد پسران کودکان استثنایی و معلول (میانگین حدود 47 درصد) موفق شدند به دبستان بروند، در حالی که در ایران این میانگین به 62.5 درصد می رسد. بنابراین می توان نتیجه گرفت حمایت های تحصیلی در ایران وضعیت بهتری نسبت به گزارش های یونیسف از کشورهای در حال توسعه دارد.
کلید واژگان: کودکان استثنایی, قوانین اجرایی, حمایت های تحصیلیThe purpose of this study was to compare the executive laws related to educational support for exceptional children and adolescents in Iran and the international organization UNICEF. The research method was qualitative and comparative. The research sample included the documents and annual reports available in the welfare organization from 2010 to 2019, which were selected through available and targeted sampling, and in the international dimension, UNICEF's annual reports on educational support for exceptional children and adolescents in 2011. Reviewed by 2020. Some quantitative research data were analyzed using descriptive methods and content analysis was done in the document matching section. According to the findings, the number of exceptional children and teenagers who are covered by welfare has been increasing in recent years. The coefficient of correlation between the opinion of the families of exceptional children and adolescents and the welfare officials about the quantity and quality of educational support showed that the opinion of the families and the officials are aligned. According to the research conducted by UNICEF in 51 developing countries, 42% of girls and 51% of boys of exceptional and disabled children (average about 47%) managed to go to primary school, while in Iran this average reaches 62.5%. Therefore, it can be concluded that education support in Iran is in a better situation than the UNICEF reports of developing countries.
Keywords: Exceptional Children, Executive Laws, Educational Support -
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد - کودک با روش آموزش حضوری بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای بیش فعالی و نقص توجه انجام شد . روش پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان 10 تا 12 سال منطقه 19 شهر تهران در سال 1400 که مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه بود. حجم نمونه تعداد 30 نفر تعیین شد به روش نمونه گیری هدفدار، این تعداد افراد به روش همتاسازی در دو گروه تقسیم شدند که تعداد هر گروه 15 نفر تعیین شد که یک گروه آزمایش به شیوه آموزش حضوری درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک را دریافت کردند و گروه کنترل هیچ برنامه درمانی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی جرارد و همکاران (2000) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره بود. یافته های پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر تعامل والد - کودک با روش آموزش حضوری بر کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، تنظیم هیجانی) دانش آموزان دارای بیش فعالی و نقص توجه موثر است (05/0<p). می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر تعامل والد - کودک با روش آموزش حضوری می تواند در بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای بیش فعالی و نقص توجه موثر واقع شود.
کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, بیش فعالی و نقص توجه, درمان مبتنی بر تعامل والد &Ndash, کودک, آموزش حضوریThe present study was conducted with the aim of the effectiveness of treatment based on parent-child interaction with face-to-face training method on the executive functions of students with hyperactivity and attention deficit disorder. The research method was quasi-experimental, with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population of the study was all children aged 10 to 12 years in the 19th district of Tehran in 2022 who were suffering from hyperactivity and attention deficit. The sample size of 30 people was determined by the purposeful sampling method, this number of people was divided into two groups by the matching method, the number of each group was 15 people. And the control group did not receive any treatment plan. The research tool was the executive functions questionnaire of Gerard et al. (2000). The method of data analysis was univariate and multivariate covariance analysis.The research findings showed that the treatment based on parent-child interaction with face-to-face training method on executive functions (memory emotional regulation) of students with hyperactivity and attention deficit (p<0.05). It can be concluded that the treatment based on the interaction of the parent of the child with the face-to-face teaching method can be effective in improving the executive functions of students with hyperactivity and attention deficit.Keywords: treatment based on parent-child interaction, face-to-face training, executive functions, hyperactivity and attention deficit
Keywords: Executive Functions, Treatment Based On Parent-Child Interaction, Face-To-Face Training, Hyperactivity, Attention Deficit -
تقویت خردمندی در کنار هوشمندی برای پیشرفت معنوی و علمی دانش آموزان موضوعی ضروری است. براین اساس باید شاخص های رفتاری و میزان خردمندی دانش آموزان با ابزاری معتبر و روا و متناسب با فرهنگ اسلامی سنجیده شود. این مطالعه با هدف سنجش خردمندی دانش آموزان نوجوان متوسطه اول نگاشته شده است. این مطالعه به لحاظ هدف جزء پژوهش های توسعه ای - کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان تیزهوش و دارای هوش متوسط دوره اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-97 بود. برای نمونه گیری از روش تصادفی خوشه ای استفاده شد و تعداد 400 نفر با پرسشنامه سنجش میزان خردمندی دانش آموزان نوجوان به صورت انفرادی مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS و به روش ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی تحلیل شدند.نتایج تحلیل نشان داد که شاخص میانگین در گروه تیزهوش بیشترازگروه عادی است و دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر، نمره بالاتری در پرسشنامه شاخص های رفتاری خردمندی دارند. عوامل هشت گانه با مقادیر ویژه بالاتر از یک توانسته اند 494/71 درصد از واریانس گویه ها را تبیین کنند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه نخست نشان داد که شاخص برازش مدل، در سطح مطلوبی قرار دارد. اعتبار پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 895/0 محاسبه شد. هماهنگی بین عوامل با نمره کل قابل قبول است و شاخص برازش مدل، در سطح مطلوبی قرار دارد که نشان می دهد پرسشنامه برای سنجش خردمندی دانش آموزان از کفایت لازم برخوردار است.
کلید واژگان: دانش آموزان نوجوان, پرسشنامه خردمندی, ویژگی های روان سنجی, خردمندیStrengthening wisdom along with intelligence is essential for students' spiritual and scientific progress. Accordingly, the behavioral indicators and the level of wisdom of students should be measured with a valid tool and appropriate to Islamic culture. The aim of this article assess the wisdom of adolescent students is written.This article is a part of development-applied research in terms of purpose and descriptive-survey type in terms of data collection method. The statistical population included all gifted and moderately intelligent students of the first year of high school in Isfahan in the academic year of 1997-98. Cluster random sampling method was used and 400 people were tested individually with a questionnaire to assess the level of wisdom of adolescent students.. Data were analyzed using Spss and AMOS software using correlation coefficient, heuristic and confirmatory factor analysis.The results of the analysis showed that the mean index in the gifted group is higher than the normal group and gifted male and female students have a higher score in the Wise Behavioral Indices Questionnaire. Eight factors with eigenvalues higher than one were able to explain 71.494% of the variance of items. The results of the first-order confirmatory factor analysis showed that the model fit index is at a desirable level. The reliability of the questionnaire was calculated in terms of Cronbach's alpha coefficient 0.895. The coordination between the factors with the total score is acceptable and the model fit index is at a desirable level, which indicates that the questionnaire is sufficient.
Keywords: Adolescent students, Wisdom Questionnaire, Psychometric properties, wisdom -
نارساخوانی شایع ترین نوع اختلال یادگیری است وحدود 80درصد از مشکلات یادگیری را دربرمی گیردوکودکان نارساخوان شواهدی از نابهنجاری مخچه را نشان می دهند.ازآنجا که مخچه اجازه می دهد فرآیندیادگیری باحداکثرمیزان بهره وری انجام شودلذا هدف پژوهش حاضر تاثیر تربیت مخچه بربهبود مهارتهای خواندن ومهارتهای حرکتی دانش آموزان نارساخوان می باشد.دراین مطالعه ازروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است.جامعه آماری شامل دانش آموزان نارساخوان مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری شهر ارومیه در سال تحصیلی 97-98 می باشد.از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدندو دردو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند.درگروه آزمایش روش مبتنی بر تربیت مخچه به مدت 20 جلسه 60 دقیقه ای اجرا گردید.برای جمع آوری داده ها از آزمون های خواندن (نما) وادراکی-حرکتی لینکلن اوزرتسکی استفاده شد.داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند.نتایج حاکی از افزایش نمرات پس آزمون میانگین وانحراف معیارمهارتهای خواندن ومهارتهای حرکتی درمقایسه باپیش آزمون درگروه آزمایش بوده است.بعبارت دیگر نمرات مهارتهای خواندن ومهارتهای حرکتی دانش آموزانی که درگروه آزمایش قرار داشتند و مورد آموزش روش تربیت مخچه قرارگرفتند افزایش بیشتری نسبت به گروه کنترل نشان دادند.و تحلیل داده ها با استفاده ازروش کوواریانس چند متغیری نشان داد که روش مبتنی بر تربیت مخچه به طورمعنی داری نسبت به گروه کنترل بر علایم نارساخوانی (p<0/05) و مهارت های حرکتی تاثیرداشته است (p<0/01). براساس نتایج مطالعه حاضر به مربیان مراکز مشکلات وبژه یادگیری پیشنهاد می-گرددبرای افزایش مهارتهای خواندن ومهارتهای حرکتی دانش آموزان نارساخوان ،درکنارسایرمداخلات آموزشی ازروش تربیت مخچه نیز استفاده نمایند.
کلید واژگان: آموزش مبتنی بر مخچه, مهارت های حرکتی, مهارت های خواندن, نارساخوانیDyslexia is the most common type of learning disorder and accounts for about 80% of learning disabilitiesAndDyslexic children show evidence of cerebellum abnormalities because the cerebellum allows the learning process to be performed with maximum efficiency. The aim of this study was to evaluate the effect of cerebellum superiority-based method on improving reading and motor skills of dyslexic students. In this study, a quasi-experimental research method with a pre-test-post-test design with a control group has been used.The statistical population includes dyslexic students referring to learning disability centers in Urmia in the 97-98 academic year.Among them, a sample of 30 people were included in the study by available sampling method and were divided into experimental and control groups.In the experimental group, a method based on cerebellum training was performed for 20 sessions of 60 minutes. LinklonOseretsky motor Development scale and reading test (NAMA)were used to collect data. Data were analyzed using SPSS-26 software. The results showed an increase in the mean post-test scores and standard deviation of reading and motor skills compared to the pre-test in the experimental group.Data analysis using multivariate covariance method showed that the method based on cerebellum training had a significant effect on dyslexia symptoms (p <0.05) and motor skills compared to the control group (p <0.05).Based on the results of the present study, it is suggested to the instructors of problem centers and special learning to use cerebellum training method in addition to other educational interventions to increase reading skills and motor skills of dyslexic students
Keywords: Cerebellum-based training, motor skills, reading skills, dyslexia -
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی بازی های موسیقایی بر اضطراب و افسردگی دانش آموزان با آسیب بینایی دوره دوم ابتدایی است. تحقیق حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل 60 نفر دانش آموزان با آسیب بینایی 9 تا 15 سال است (11/47=M). نمونه گیری به روش غربالگری با پرسشنامه های اضطراب اسپنس، افسردگی CDI و بعد از همتا سازی بر اساس سن و نوع آسیب بینایی، 28 نفر در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی 10 جلسه 30 دقیقه ای مداخله دریافت کرد. داده ها با نرم افزار SPSS و روش آماری تحلیل کواریانس، تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد بین گروه ها در خط پایه تفاوتی وجود نداشت. نتایج تی زوجی نشان داد بین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی تفاوت ایجاد شده است. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد در گروه آزمایشی در متغیر اضطراب تفاوت معنی دار ایجاد شده است، اما در متغیر افسردگی تفاوت معنی داری ایجاد نشد. نتایج نشان داد که بازی های موسیقایی می تواند روش مناسب برای تاثیرگذاری بر اضطراب کودکان با آسیب بینایی باشد (0/0001>p). با توجه به اهمیت بازی در زندگی کودکان، این روش می تواند باعث توانمندسازی و ایجاد حس مثبت شود، بنابراین برنامه ریزی جهت آموزش راهکارهای شاد زیستن به آنها اهمیت ویژه ای دارد.
کلید واژگان: بازی, موسیقی, آسیب بینایی, اضطراب, افسردگیThe aim of this study was to investigate the effectiveness of musical games on anxiety and depression in students with visual impairment in the second grade of elementary school. The present study is a experimental study with a pretest, posttest design with a control group. The statistical population includes 60 students with visual impairment aged 9 to 15 years (M = 11.74). Sampling by screening method with Spence Anxiety Questionnaire, CDI Depression Inventory and after matching based on age and type of visual impairment, 28 people were divided into experimental and control groups. The experimental group received 10 sessions of 30 minutes of intervention. Data were analyzed by SPSS software and statistical methods of analysis of covariance, independent t-test and paired t-test. The results of independent t-test showed that there was no difference between the groups in the baseline. Paired t-test results showed that there was a difference between pre-test and post-test of the experimental group.The results of analysis of covariance showed that in the experimental group there was a significant difference in the anxiety variable, but there was no significant difference in the depression variable. The final results showed that musical games can be a suitable method to affect the anxiety of children with visual impairment (P <0.0001). According to importance of play in children's lives, this method can empower and create a positive feeling, so planning to teach them ways to live happily is especially important .
Keywords: Play, music, Visual impairment, anxiety, Depression
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.