به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

منصوره کریمی

  • منصوره کریمی، مرضیه ثاقب جو*، هادی سریر، مهدی هدایتی

    اسیدهای آمینه شاخه  دار (BCAAs) شامل والین، لوسین و ایزولوسین، اسیدهای آمینه ضروری هستند که به عنوان پیام های مهم مواد مغذی و تنظیم  کننده  های متابولیک روی هومئوستاز گلوکز، انتقال عصبی، پاسخ ایمنی و بیوژنز میتوکندری عمل می کنند و در بروز و پیشرفت اختلالات متابولیکی مانند چاقی و دیابت نقش دارند. در مقاله مروری حاضر، ارتباط بین کاتابولیسم BCAAs و مقاومت به انسولین (IR) و نیز اثر تمرین ورزشی در این مسیر مورد بحث قرار گرفته است. در این مرور نقلی، مطالعات اپیدمیولوژیک و مقالات مروری در بازه سال های 1964 تا 2023 میلادی از پایگاه داده های PubMed،Google Scholar  و Web of Science جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفتند. هم چنین برای مقالات به زبان فارسی، پایگاه  های اطلاعاتی شامل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران (ایرانداک) و بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران)، از سال 1380 تا 1401 مورد جستجو قرار گرفتند. نتایج مطالعات مختلف نشان داده اند که تنظیم افزایشی یا کاهشی BCAAs پلاسما توسط دو آنزیم اول در مسیر کاتابولیک آن ها -آمینوترانسفراز شاخه دار (BCAT) و آلفاکتو اسید دهیدروژناز شاخه دار (BCKD)- است. بنابراین اختلال در مجموعه آنزیمی محدودکننده سرعت کاتابولیکی BCAAs، منجر به کاتابولیسم پایین تر BCAAs و افزایش سطوح پلاسمایی آ ن ها می شود که می تواند سهم زیادی در ایجاد شرایط پاتولوژیک مانند دیابت داشته باشد. تمرین ورزشی می تواند تجمع واسطه های کاتابولیک BCAAs را کاهش دهد، یا حتی از بین ببرد و از ایجاد IR جلوگیری به عمل آورد. به نظر می رسد که بهبود اختلال در کاتابولیسم BCAAs، از طریق انجام تمرین ورزشی و کنترل رژیم غذایی می تواند منجر به بهبودی و یا پیشگیری از ابتلا به بیماری های متابولیکی مانند چاقی و دیابت شود.

    کلید واژگان: اسیدهای آمینه شاخه دار, تمرین ورزشی, چاقی, دیابت نوع 2, مقاومت به انسولین
    M .Karimi, M. Saghebjoo*, H .Sarir, M .Hedayati

    Branched-chain amino acids (BCAAs), including valine, leucine, and isoleucine, are essential amino acids that modulate glucose homeostasis, neurotransmission, immune responses, and mitochondrial biogenesis, and thereby, contributing a role in the development of metabolic disorders such as obesity and diabetes. In this review, the relationship between the catabolism of BCAAs and insulin resistance (IR), as well as the effect of exercise training on this pathway, was discussed. Epidemiological studies and review articles published between 1964 and 2023 were collected from PubMed, Google Scholar, and Web of Science databases. Also, to reach Persian language articles, Iranian scientific databases, including the Scientific Information Database (SID), Iran’s Information and Scientific Documents Research Institute (Irandoc), and Iran’s publications database (Magiran), were searched to find relevant papers published between 2001 and 2023. The results of various studies show that plasma BCAAs are either upregulated or downregulated by the first two enzymes in their catabolic pathway, i.e., branched-chain aminotransferase (BCAT) and branched-chain alpha-acid dehydrogenase (BCKD). Therefore, the disruption of the enzymatic complexes that limit the catabolic rate of BCAAs lowers their catabolism and increases the plasma levels of BCAAs, greatly predisposing to the development of diabetes. Exercise training can reduce the accumulation of BCAAs catabolic mediators and reduce or even prevent IR. Improving BCAAs’ catabolism through exercise training and diet control can lead to the recovery or prevention of metabolic diseases such as obesity and diabetes.

    Keywords: Branched-chain amino acids, Exercise training, Obesity, Type 2 diabetes, Insulin resistance
  • منصوره کریمی، مرضیه ثاقب جو*، هادی سریر، مهدی هدایتی
    مقدمه و هدف

    رژیم غذایی پرچرب (HFD)، باعث اختلال در مسیرهای تولید انرژی شده و احتمال بروز مقاومت به انسولین (IR) را افزایش می دهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر نیم رخ متابولیکی مرتبط با بروز IR در موش های نر تغذیه شده با HFD و رژیم غذایی استاندارد (SD) بود.

    مواد و روش ها

    32 سر موش صحرایی نر (سن 8-7 هفته) به چهار گروه مساوی شامل HIIT+HFD، HIIT+SD، کنترل دریافت کننده HFD (HFD control) و کنترل دریافت کننده SD (SD control) تقسیم شدند. سپس مداخله هایHIIT  (12 هفته، پنج جلسه در هفته با شدت 90-85 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) و رژیم غذایی اعمال شد و درنهایت، عضله دوقلو به منظور بررسی بافتی به روش کروماتوگرافی گازی-طیف سنجی جرمی برداشته شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه، آنالیز کوواریانس یک طرفه و کروسکال-والیس در سطح معناداری 05/0> P  انجام شد..

    نتایج

    میزان اسیدسیتریک عضله دوقلو در گروه  HFD control نسبت به گروه control SD به طور معناداری پایین تر بود. علاوه براین، میزان اسیدسیتریک در گروه های HIIT+SD و HIIT+HFD نسبت به گروه HFD control به طور معناداری بالاتر بود. بین میزان متابولیت های مالات، گلوکز 6-فسفات، ریبوز، گزیلوز و ریبولوز 5-فسفات در بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین، وزن بدن در گروه های HIIT+SD و HIIT+HFD در مقایسه با گروه HFD control به طور معناداری پایین تر بود.

    نتیجه گیری

    HFD از طریق کاهش میزان اسیدسیتریک عضلانی به عنوان واسطه متابولیتی مهم چرخه TCA، در تامین انرژی عضلات اسکلتی از مسیر هوازی محدودیت ایجاد می کند. انجام HIIT می تواند به واسطه افزایش میزان اسیدسیتریک و کاهش شیب افزایش وزن بدن، در کاهش اختلالات متابولیکی ناشی از HFD موثر واقع شود.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, رژیم غذایی پرچرب, اسیدسیتریک, پنتوز فسفات, متابولومیکس
    Mansoureh Karimi, Marziyeh Saghebjoo *, Hadi Sarir, Mehdi Hedayati
    Background and Objective

    High-fat diet (HFD) causes disturbances in energy production pathways and increases the possibility of insulin resistance (IR). The purpose of this study was to investigate the effect of high-intensity interval training (HIIT) on metabolic profile associated with IR in male rats fed with HFD and standard diet (SD).

    Materials and Methods

    32 male rats (aged 7-8 weeks) were divided into four equal groups including HIIT+HFD, HIIT+SD, HFD control, and SD control. Then, HIIT (12 weeks, five sessions per week at intensity of 85-90% of maximum oxygen consumption) and diet interventions were applied and finally, the gastrocnemius muscle was removed for tissue examination by gas chromatography-mass spectrometry. One-way analysis of variance, one-way analysis of covariance, and Kruskal-Wallis tests were used for data analysis at a significance level of P < 0.05.

    Results

    The level of citric acid in the gastrocnemius muscle was significantly lower in the HFD control group than in the SD control group. In addition, the level of citric acid in HIIT+SD and HIIT+HFD groups was significantly higher than in the HFD control group. There was no significant difference between the levels of malate, glucose 6-phosphate, ribose, xylose, and ribulose 5-phosphate metabolites among the groups. Also, the body weight in the HIIT+SD and HIIT+HFD groups was significantly lower than the HFD control group.

    Conclusion

    HFD limits the aerobic energy provision of skeletal muscles by reducing the level of muscle citric acid as an important intermediate metabolite in the TCA cycle. HIIT can be effectively reduced metabolic disorders caused by HFD by increasing the level of citric acid and reducing the slope of body weight gain.

    Keywords: High-Intensity interval training, High-fat diet, Citric Acid, Pentose phosphate, Metabolomics
  • نجمه ابراهیمی، مهدیه عابدی پور، منصوره کریمی، میترا جرس*
    مقدمه

    استرس واقعیتی غیرقابل انکار و عاملی در جهت تحول زندگی آدمی و بعنوان یکی از مهمترین  عوامل پیدایش بیماری ها شناخته می شود که یکی ازگروه هایی که در معرض استرس های گوناگون قرار دارند، نوجوانان هستند. یکی از عواملی که باعث می شود برخی افراد کم تر از دیگران تحت تاثیر فشارهای مختلف قرار گرفته و کمتر آسیب ببینند، به کار بردن مهارت های مقابله ای در برابر عوامل استرس زاست. هوش معنوی به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، دربردارنده ی نوعی سازگاری و رفتار حل مسیله است که از حیث مقابله با استرس امری مهم به حساب می آید. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط هوش معنوی و سبک های مقابله با استرس در دختران نوجوان شهر گناباد در سال 1397 انجام شد.

    روش

    این مطالعه مقطعی بر روی 300 نفر از دختران نوجوان12 تا 16 سال شهر گناباد به روش نمونه گیری طبقه ای انجام شد. داده ها از طریق پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه هوش معنوی کینگ و پرسشنامه مقابله با استرساندلر و پارکر جمع آوری شد.

    نتایج

    میانگین سنی دانش آموزان، پدران و مادران به ترتیب 14/25، 46/05 و 41/75 سال بود. میانگین نمره هوش معنوی 14/99± 81/04 به دست آمد. بالاترین میانگین سبک مقابله با استرس مربوط به حیطه هیجان مدار 11/85±52/70 می باشد. ارتباط معنی داری بین هوش معنوی و سبک مسیله مدار وجود داشت (0/001>P).

    نتیجه گیری

    بین هوش معنوی و سبک های مقابله با استرس ارتباط معنی داری وجود داشت لذا می توان با ارتقای هوش معنوی و در نظر گرفتن نقش آن در انتخاب سبک مقابله با استرس در دختران نوجوان به آنان در حفظ و ارتقای سلامت جسمی و روانی شان کمک نمود.

    کلید واژگان: هوش, معنویت, مقابله, استرس, نوجوان
    Najmeh Ebrahimi, Mahdiye Abedipoor, Mansoore Karimi, Mitra Jaras*
    Introduction

    Stress is an undeniable fact and a factor in the evolution of human life and is known as one of the most important causes of diseases one of the groups that are exposed to various stresses is adolescents. One of the factors that makes some people less affected by different pressures and less injured is the use of coping skills against stressors. Spiritual intelligence, as one of the new concepts of intelligence, includes a kind of adaptation and problem-solving behavior that is important in terms of coping with stress. This study was conducted to investigate the relationship between spiritual intelligence and coping styles in adolescent girls in Gonabad in 2018.

    Methods

    This cross-sectional study was performed on 300 adolescent girls aged 12 to 16 years in Gonabad by stratified sampling. Data were collected through the Demographic Information Questionnaire, King Spiritual Intelligence Questionnaire, and endler parker's coping strategies Questionnaire among adolescent girls.

    Results

    the average age of students, and parents were 14.25, 46.05, and 41.75 years, respectively. The results showed that the average score of spiritual intelligence was81.04±14.99. The highest average for stress coping style is related to the emotional area of 52.70±11.85. there is a significant relationship between spiritual intelligence and coping styles (P<0.001).

    Conclusion

    There is a significant relationship between spiritual intelligence and coping styles; spiritual intelligence and coping styles in adolescent girls can affect their physical and mental health.

    Keywords: Intelligence, Spirituality, coping, Stress, Adolescent
  • میترا جرس، مهدیه عابدی پور، منصوره کریمی*، نجمه ابراهیمی
    مقدمه

    استرس واقعیتی غیرقابل انکار و بعنوان یکی از مهم ترین عامل پیدایش بیماری ها شناخته می شود. یکی ازگروه های سنی  که در معرض استرس های گوناگون قرار دارند، نوجوانان هستند، همچنین روش های فرزندپروری والدین بر چگونگی رشد و تکوین شخصیت نوجوانان تاثیری بسزا میگذارد. نظر به اهمیت این مسیله، پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط سبک های فرزندپروری با سبک های مقابله با استرس در دختران نوجوان شهرگناباد در سال 1397 صورت پذیرفت.

    روش

    پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی-مقطعی بر روی 310 نفر از دختران نوجوان 12 تا 16 سال شهر گناباد به روش نمونه گیری طبقه ای انجام شد. داده ها از طریق پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند و پرسشنامه مقابله با استرس اندلرو پارکر جمع آوری شدند.

    نتایج

    در این مطالعه، میانگین سنی دانش آموزان، پدران و مادران به ترتیب 14/25، 46/05و 41/75سال بود. نتایج نشان داد بالاترین میانگین مربوط به سبک قاطع و اطمینان بخش بود و اکثریت والدین نمرات بالایی در این سبک داشتند. همچنین ارتباط معنی داری بین سبک های فرزندپروری والدین و سبک های مقابله با استرس دختران نوجوان وجود نداشت؛ این در حالی است که در این پژوهش اکثر والدین (بیش از90 درصد) سبک فرزندپروری مقتدرانه منطقی داشته و بیش از 50 درصد نوجوانان از سبک مقابله با استرس مسئله مدار در جهت مدیریت استرس های خود استفاده می کرد اند.

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه حاضر نشان داد اکثر والدین نمرات بالایی در سبک مقتدرانه منطقی داشتند. اما عدم وجود ارتباط معنی دار بین سبک های فرزندپروری و سبک های مقابله با استرس می تواند نشان دهنده این باشد که باید به موضوعاتی نظیر تفاوت های جنسیتی، تغییرات هنجاری دوران نوجوانی، شبکه های مجازی و... نیز توجه نمود. لذا مداخلاتی در زمینه یاددهی و آموزش سبک های مقابله ای به ویژه در دختران توصیه می گردد.

    کلید واژگان: سبک های فرزندپروری, سبک های مقابله با استرس, دختران نوجوان
    Mitra Jaras, Mahdiye Abedipur, Mansoore Karimi*, Najme Ebrahimi Seno
    Introduction

    Stress is an undeniable fact and is known as one of the most important causes of diseases. Adolescents are one of the age groups that are exposed to various stresses, Parents parenting methods also have a significant impact on how adolescents develop and develop their personalities. Due to the importance of this issue, This study was conducted to investigate the relationship between parenting styles and coping styles in adolescent girls in Gonabad in 2018.

    Method

    The present study was performed with an Analytical-cross-sectional approach on 310 adolescent girls aged 12 to 16 years in Gonabad by stratified sampling method. Data were collected through a demographic information questionnaire, Bamrind parenting style, and stress management questionnaire among adolescent girls. Data were analyzed by SPSS software version 16 and descriptive statistics and Pearson correlation coefficient. The significance level was less than 0.05.

    Results

    According to the obtained results, the average age of students' parents was 14.25, 46.05, and 41.75 years respectively. The results showed that the highest mean was related to the decisive and reassuring style and the majority of parents had high scores in this style. According to this study, there was no significant relationship between parenting styles and stress coping styles of adolescent girls, while in this study most parents (more than 90%) had authoritative parenting style, and more than 50% of adolescents have used problem-oriented stress coping styles to manage their stresses.

    Conclusion

    The findings of the present study showed that most parents had high scores in authoritatively rational style. However, the lack of a significant relationship between parenting styles and stress coping styles can indicate that issues such as gender differences, normative changes in adolescence, virtual networks, etc. should also be considered. Therefore interventions in teaching and training coping styles , especially in girls are recommended

    Keywords: Parenting, Stress, Adolescent, parent's style, stress coping styles
  • منصوره کریمی*، فریبرز خسروی
    هدف
    تعیین میزان اعتبار عوامل تاثیرگذار بر «نمانام» کتابخانه ملی ایران از نگاه کارکنان و مراجعان.
    روش/ رویکرد پژوهش: در این پیمایش تحلیلی از پرسشنامه پژوهشگرساخته استفاده شد. جامعه آماری 214 نفر کارمند و 285 نفر از مراجعان کتابخانه ملی بودند.
    یافته ها
    از نگاه کارکنان، تهیه کتابشناسی ملی ایران (با میانگین 3/4) و از دید مراجعان، باز بودن کتابخانه در روزهای تعطیل و شیفت شب (با میانگین 66/4) بالاترین اهمیت را برای این سازمان دارد. براساس نوع خدمات، از نگاه کارکنان داشتن نرم افزار جامع رسا (با میانگین 4/44) و از دید مراجعان، در دسترس بودن نسخه های رقومی پایان نامه ها (با میانگین 52/3) در رتبه نخست قرار گرفتند. در مورد ویژگی مزیت خدمات، از نگاه کارکنان داشتن اعضای هیات علمی تابع وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (با میانگین 1/4) و از نظر مراجعان، دسترسی به غذای گرم و نوشیدنی (با میانگین 44/3) در رتبه نخست قرار داشتند.
    نتیجه گیری
    دیدگاه کارکنان و کاربران در مورد عوامل تاثیرگذار بر نمانام کتابخانه ملی به جز ارائه خدمات از اعتبار بالایی برخوردار بوده است؛ بنابراین کتابخانه ملی برای حفظ سطح خود از نظر جامعه استفاده کننده باید به بهینه سازی خدمات بیشتر توجه کند.
    کلید واژگان: نمانام, برند, عوامل تاثیرگذار, کتابخانه ملی ایران, دیدگاه کارکنان, دیدگاه کاربران
    Mansoureh Karimi *, F. Khosravi
    Purpose
    To identify the validity of factors affecting the "Brand" of National Library and Archives of Iran (NLAI) from the viewpoints of staffs and clients.
    Methodology
    Survey using a self-designed questionnaire. The population consisted of 214 staff and 285 clients of the NLAI.
    Results
    Producing national bibliography (mean 4.3) and being open in holidays and nights (mean 4.66) were the most important factors regarding staffs and clients’ views respectively. Considering services, staff believed that having RASA software (mean 3.52) is important and clients preferred access to digital version of theses (mean 3.52). Also, having faculty members affiliated to the Ministry of Science, Research and Technology (mean 4.1) was on top of services’ advantages category according to staffs’ views and access to hot meal and drink (mean 3.44) in client’s standpoint.
    Conclusion
    Staffs and clients viewpoints about factors affecting NLAI brand was highly credential except for service factor, which reveals the need for promoting services.
    Keywords: Brand, Affecting factors, the National Library, Archives of Iran, Staff's viewpoints, Client's viewpoints
  • بابک متشرع زاده*، غلامرضا ثواقبی فیروزآبادی، منصوره کریمی
    این تحقیق بر روی خاک های آلوده مجاور کارخانه سرب و روی در استان زنجان، انجام گرفت و طی آن اثر دو نوع ماده آلی و سه نوع ماده معدنی در تثبیت آلودگی در قالب طرح آزمایشی کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل باگاس نیشکر و سبوس برنج در سه سطح 1/25، 25 و 50 گرم در کیلوگرم خاک، زئولیت در سه سطح 50، 100 و 150 گرم در کیلوگرم خاک، خاک فسفات معدن آسفوردی یزد در سه سطح 10، 30 و 50 گرم در کیلوگرم خاک، سوپرفسفات تریپل در سه سطح 75، 150 و 300میلی گرم در کیلوگرم خاک و به همراه تیمار شاهد بودند. دوره انکوباسیون به مدت سه ماه انجام و غلظت فلزات سنگین در خاک اندازه گیری و گیاه تربچه کشت گردید. بعد از برداشت اندام هوایی غلظت سرب، روی، آهن و منگنز در تربچه اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر تیمارها بر کاهش غلظت آهن، منگنز و سرب قابل استخراج با اسید نیتریک در خاک و اندام هوایی تربچه معنی دار بود. موثرترین تیمار در کاهش غلظت آهن خاک سطح دوم تیمار سبوس برنج و در کاهش غلظت منگنز و سرب خاک سطح سوم تیمار زئولیت بود. کمترین غلظت آهن اندام هوایی تربچه در سطح سوم تیمار باگاس نیشکر(mg/kg 460/7)، منگنز در سطح سوم تیمار زئولیت(mg/kg370) و سرب در تیمار سطح سوم سبوس برنج(mg/kg 14/43) مشاهده شد. با توجه به تاثیر تیمارهای آلی و زئولیت بر تثبیت فلزات سنگین در خاک و کاهش جذب آن ها توسط گیاه، می توان از این تیمارها در اصلاح خاک های آلوده استفاده کرد.
    کلید واژگان: باگاس نیشکر, تربچه, زئولیت, سبوس برنج, فلزات سنگین
    M. Karimi, B. Motesharezadeh*, Gh.R. Savaghebi Firoozabadi
    This research was conducted on polluted soil near the lead and zinc factory in Zanjan province through which the effects of two organic and three mineral sources were examined on heavy metals fixation in randomized experiment design. Experimental treatments includes bagasse and rice husk in three levels: 1.25, 2.5 and 5%, zeolite in three levels: 5%, 10% and 15%, phosphate rock in three rates: 1%, 3% and 5%, triple superphosphate in three ratios: 0.0075, 0.015 and 0.3% accompanied with control treatment. The incubation period was performed in filed capacity moisture. After the incubation period the heavy metals concentration in soil were measured and the radish was planted. After harvesting the shoot the concentration of lead, zinc, iron and manganese in the shoot of radish were measured. The results of data Analysis of Variance showed that treatments had significant effect on reduction of iron, manganese and lead concentration in soil (extractable by nitric acid) and radish shoot. The most effective treatment on reduction of soil iron concentration was in the second level of rice husk. In manganese and lead concentration reduction was the third level of zeolite. The least concentration in radish shoot was observed in third level of bagasse treatment (460.7mg/kg), Manganese in third level of zeolite treatment (370mg/kg) and lead (14.43 mg kg⁻¹) in third level of rice husk. According to the organic and zeolite treatment on heavy metal fixation in soil and reduction of plant uptake this treatment can be used to amend the lead polluted soil.
    Keywords: Bagasse, Radish, Zeolite, Rice husk, heavy metals
  • منصوره کریمی *، نیره دلیر*
    پس از تسلط اعراب بر ایران واکنش های متفاوتی مانند مبارزه علیه اقتدار رسمی، مباحثات نظری و چالش با مسلمانان ازسوی ایرانیان بروز کرد. گروهی نیز ضمن پذیرش اسلام، کوشیدند با نفوذ در ساختار قدرت سیاسی خلافت، با رونق فرهنگی جامعه از زوال فرهنگ ایران جلوگیری کنند. مساله اصلی این مقاله بررسی رابطه تراکم قدرت در دست ایرانیان ذی نفوذ در ساختار قدرت سیاسی خلافت با تحولات فرهنگی جامعه اسلامی است. این بررسی نشان می دهد حضور گسترده خاندان های ایرانی در ساخت قدرت خلافت عباسی، موجب فعال شدن آنان در عرصه سیاست گذاری های فرهنگی شد. ایرانیان علاوه بر امور سیاسی، اقتصادی، مذهبی و تکوین زیرساخت های اداری، در رونق فرهنگی و اندیشه های علمی و توسعه صنایع وابسته به علم و کتابت مانند کاغذ و قلم نقش مهمی ایفا کردند. این مقاله بر اساس روش تبیین تاریخی بر آن است تا دستاوردها و رونق فرهنگی و علمی را به تاثیر از حضور ایرانیان در قدرت سیاسی خلافت بررسی کند.
    کلید واژگان: ایرانیان, خلافت اسلامی, تحولات فرهنگی, مراکز علمی, ساختار قدرت
    Nayere Dalir* Mansoure Karimi
    After the dominance of Arabs in Iran in the early Islamic history, various types of resistances and oppositions occurred. The oppositions throughout the first few centuries of the Arab rule in Iran included political and armed confrontation against official authority, and more importantly theoretical research and debates to challenge Muslims. Furthermore, a group of Iranians who had converted to Islam, endeavored to penetrate into the political hierarchy of the Caliphate, and actively participated in cultural and scientific development of society all of which prevented the extinction of Iranian cultural presence in society. The main purpose of this article is to review of the relationship between the political power of influential Iranians in the hierarchy of political power of Caliphate and cultural development of society. This review proves that the extensive presence of Iranian influential households in the power structure of Abbasid Caliphate was the main cause for the establishment and progression of their cultural and scientific framework.
    Iranians actively participated in the development of political, economic, religious, and administrative foundations throughout Abbasid era. Furthermore, they played a significant role in the advancement of Arabic and Persian literature, philosophy, natural sciences and industries related to writing such as fabrication of paper and pencils. This article, based on the method of “historical explanation,” seeks to analyze the cultural and scientific outcome of the presence of Iranians in the political power structure of the period of Abbasid Caliphate.
    Keywords: Iranians, Abbasid Caliphate, Cultural developments, Scientific Centers, hierarchy of political power
  • سیده فاطمه موسوی، منصوره کریمی
    بی تردید مهمترین و تحول آفرین ترین پدیده در عصر حاضر فناوری اطلاعات است. در قرن بیست و یکم بعید به نظر می رسد که بتوان با ساختارهای سنتی و کلاسیک از مزیت رقابتی قابل توجهی برخوردار گردید.بنابراین شناخت فناوری اطلاعات و آگاهی از اثرات فناوری اطلاعات بر ساختار سازمان در جهت طراحی ساختارهایی مناسب با آن به منظور تقویت سازمانها یکی از ضرورت های حتمی می باشند.ظهور فناوری های اطلاعات پیشرفته و ورود آن به سازمانها، زمینه ساز پیدایش سازمان های الکترونیک و مجازی شده است. لذا در این مقاله ابتدا به تعاریف ساختار سازمانی و ابعاد آن و ارتباط فناوری اطلاعات با ابعاد ساختار سازمانی پرداخته و سپس ساختارهای سنتی با سازمان های متناسب عصر اطلاعات مقایسه و سازمان های مجازی و انواع آن مطرح شده اند.
  • منصوره کریمی، غلامرضا ثواقبی، بابک متشرع زاده
    کشاورزی متمرکز و فعالیت های صنعتی در بسیاری از مناطق، کیفیت خاک را به گونه ای فزاینده کاهش داده است. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر اصلاح کننده های آلی و معدنی بر اصلاح خاک های آلوده اطراف معدن سرب و روی استان زنجان اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل دو اصلاح کننده آلی: باگاس نیشکر و سبوس برنج در سه سطح 25/1، 5/2 و 5 درصد و سه اصلاح کننده معدنی: زئولیت در سه سطح 5، 10 و 15 درصد وزنی، خاک فسفات در سه سطح 1، 3 و 5 درصد وزنی، سوپرفسفات تریپل در سه سطح 0075/0، 015/0 و 3/0 درصد و به همراه تیمار شاهد بودند. بعد از طی سه ماه دوره انکوباسیون، غلظت فلزات سنگین(سرب، روی، آهن و منگنز) در خاک اندازه گیری شد. سپس در گلدان ها گیاه شاهی کشت و پس از طی دوره رویشی و برداشت آن، غلظت فلزات سنگین در شاخساره گیاه اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها(ANOVA) نشان داد که اثر تیمارها بر کاهش غلظت آهن، منگنز، سرب و روی در خاک و اندام هوایی شاهی معنی دار بود. کمترین غلظت سرب (mg/kg17/28) در تیمار سطح اول سبوس برنج و بیشترین درصد کاهش غلظت روی در اندام هوایی شاهی(34%)در سطح دوم تیمار سبوس برنج مشاهده شد. با توجه به تاثیر تیمارهای آلی بر تثبیت فلزات سنگین در خاک و کاهش جذب آن ها توسط گیاه، کاربرد مواد آلی در خاک های آلوده می تواند راه کار مفیدی در کنترل انتقال آلاینده ها باشد.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, اصلاح کننده خاک, باگاس نیشکر, خاک فسفات
    Mansoureh Karimi, Gholamreza Savghebe, Babak Motesharezadeh
    Intensive agriculture and industrial activities in several parts of Iran have reduced soil quality. This research was conducted to investigate the effect of organic and mineral amendments on polluted soil around the Angouran zinc and lead mines. The experimental treatments included two organic treatments: bagasse and rice husk at three levels, namely 1.25%, 2.5% and 5%, and three minerals treatments as follows: zeolite in three levels (5%, 10% and 15%); phosphate rock at three rates (1%, 3% and 5%); and triple superphosphate in three ratios (0.0075%, 0.015% and 0.3%) accompanied with the control treatment. After three months incubation, the heavy metal (lead, zinc, iron, manganese) concentrations were measured. After that, garden cress was planted in pots and, after completing its vegetative period and harvesting it, heavy metals in the garden cress shoots were measured. The results of data Analysis of Variance (ANOVA) showed that the treatments had a significant effect on the reduction of heavy metal concentration in the soil and in garden cress shoots. The least lead concentration (28.17 mg kg⁻¹) was observed in the first level of rice husk and the highest reduction percentage of zinc concentration (34%) in garden cress shoots was found in the second level of rice husk. According to the effect of organic treatments on heavy metals fixation in soil and reduction of plant uptake, usage of organic matter in polluted soils can be a useful way to control the transfer of pollutants.
    Keywords: Soil pollution, Soil amendment, Garden cress, Bagasse, Phosphate rock
سامانه نویسندگان
  • دکتر منصوره کریمی قهی
    دکتر منصوره کریمی قهی
    دانش آموخته دکتری تاریخ، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال