به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مهرداد جهانشاهی

  • زینب اسدی، مهرداد جهانشاهی*، غلامحسن واعظی، سید مهران حسینی
    سابقه و هدف
    تورین در بسیاری از اعمال زیستی مانند آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و انتقال عصبی نقش دارد. اما اثرات آن بر سطح پروتئین tau فسفریله به مطالعات بیش تری نیاز دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات حفاظتی و درمانی تورین بر سطح پروتئین tau فسفریله در هیپوکامپ موش های صحرایی تیمار شده با اسکوپولامین بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق، 72 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 3 گروه کنترل،حفاظتی و درمانی تقسیم شدند. گروه های حفاظتی و درمانی با دوزهای مختلف تورین (25، 50، 100 mg/kg/day) به مدت 14 روز، قبل و یا بعد از تزریق اسکوپولامین (3 mg/kg) تیمار شدند. پس از پایان تیمار دارویی، عصاره حاصلاز هموژنیزه کردن هیپوکامپ، برای سنجش سطح پروتئین tau فسفریله در هیپوکامپ به وسیله تکنیک الایزا جمع آوری گردید.
    یافته ها
    تزریق حفاظتی دوزهای مختلف تورین، سطح پروتئین tau فسفریله را در هیپوکامپ به طور معناداری نسبت به گروه شم حفاظتی کاهش داد(001/0< p). تزریق درمانی تورین فقط با دوز50 mg/kg باعث کاهش معنی دار سطح پروتئین tau فسفریله نسبت به گروه شم درمانی در هیپوکامپ گردید.
    استنتاج: تزریق حفاظتی و درمانی تورین می تواند سطح پروتئین tau فسفریله را در هیپوکامپ موش های صحرایی قبل و یا بعد از تزریق اسکوپولامین کاهش دهد.
    کلید واژگان: تورین, اسکوپولامین, سطح پروتئین tau فسفریله, هیپوکامپ}
    Zeinab Asadi, Mehrdad Jahanshahi *, Gholamhassan Vaezi, Seyed Mehran Hosseini
    Background and
    Purpose
    Taurine has many biological functions such as antioxidant and anti-inflammatory activities and acts as a neurotransmitter. But its effects on the tau phosphorylated protein levels require further studies. The aim of this study was to evaluate the protective and therapeutic effects of taurine on the level of tau phosphorylated protein in the hippocampus of rats treated with scopolamine.
    Materials And Methods
    In this research, 72 male Wistar rats were randomly divided into three groups: control, protection, and treatment groups. Protective and therapeutic groups were treated with different doses of taurine (25, 50, 100 mg/kg/day) for 14 days before or after injection of scopolamine (3 mg/kg). After the end of treatment, the extract of homogenized hippocampus tissue was collected to measure the level of tau phosphorylated protein using ELISA technique.
    Results
    Protective injection of different doses of taurine significantly reduced the level of tau phosphorylated protein in the hippocampus compared to that in the protective sham group (p
    Conclusion
    Protective and therapeutic injection of taurine can reduce the tau phosphoryl protein levels in the hippocampus of rats before or after the injection of scopolamine.
    Keywords: taurine, scopolamine, phosphorylated tau protein level, hippocampus}
  • عیسی هوشمند، مهرداد جهانشاهی، قاسم عطارزاده یزدی
    سابقه و هدف
    میلیونها نفر در جهان از درد رنج می برند و سالانه میلیونها دلار برای آن هزینه می شود. داروهای ضددرد مانند آگونیستهای گیرنده های آلفا-2 آدرنرژیک با عوارض کمتر می توانند در کاهش درد و هزینه موثر باشند. بر اساس مطالعات، کانالهای پتاسیمی نقش مهمی در مکانیسم ضددردی این گیرنده ها بازی می کنند. این مطالعه به منظور بررسی نقش کانالهای پتاسیمی BK در بیدردی حاصله از آگونیستهای گیرنده های آلفا-2 آدرنرژیک انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی 56 سر رت نر نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم در 7 گروه 8 تایی انجام شد. کلونیدین mg/kg7/0 IP و یوهمبین mg/kg 1 IP و μg/kg5 بصورت ICV استفاده شد. ایبریوتوکسین با دوز nm 100 بصورت ICV تزریق گردید. نرمال سالین و DMSO بعنوان حلال استفاده شد. برای سنجش درد از آزمون فرمالین با غلظت فرمالین 2% استفاده گردید.
    یافته ها
    تزریق داخل صفاقی کلونیدین با mg/kg 7/0 درد مزمن ناشی از تزریق فرمالین را کاهش داد که تزریق مرکزی (μg/kg5) و داخل صفاقی (mg/kg 1) یوهمبین بترتیب با نمره درد مزمن 13/0±29/2 و 07/0±09/2، اثرات ضد دردی کلونیدین با نمره درد مزمن 14/0±55/1را بطور معنی داری مهار نمود (001/0p<). همچنین ایبریوتوکسین با دوز nm 100 بصورت ICV با نمره درد مزمن 16/0±33/2 باعث مهار اثرات ضد دردی کلونیدین شد.
    نتیجه گیری
    آگونیست گیرنده آلفا-2 آدرنرژیک باعث بی دردی در حیوانات شده و آنتاگونیست این گیرنده اثرات بی دردی آگونیست این گیرنده ها را مهار می کند. مهار کانال های BK مانع از بروز اثرات بی دردی ناشی از آگونیست این گیرنده می گردد.
    کلید واژگان: گیرنده آلفا, 2 آدرنرژیک, آزمون فرمالین, درد, کانال پتاسیمی BK}
    E. Hooshmand, M. Jahanshahi, Gh Attarzadeh, Yazdi
    Background And Objective
    Millions of people suffer from pain worldwide, and annually, great economic costs are imposed on societies for pain relief. Analgesics such as alpha-2 adrenergic receptor agonists, which have low risk of complications, can be effective in assuaging pain and reducing costs. According to former studies, potassium channels play an important role in the analgesic mechanism of these receptors. This study aimed to determine the role of BK potassium channels in analgesia induced by alpha-2 adrenergic receptors.
    Methods
    This study was performed on 56 male Wistar rats weighing 250-300 g that were divided into seven groups of eight rats. We administered 0.7 mg/kg intraperitoneal (IP) injection of clonidine, 1 mg/kg IP injection of yohimbine, and 5 mg/kg intracerebroventricular (ICV) injection of yohimbine. Iberiotoxin at a dose of 100 nm was also injected ICV. Normal saline and DMSO were applied as solvents. Pain severity was evaluated using formalin test at a concentration of 2%.
    Findings
    The chronic pain induced by formalin injection was relieved by IP injection of 0.7 mg/kg clonidine. Moreover, 5 μg/kg and 1 μg/kg ICV administration of yohimbine with mean chronic pain scores of 2.29±0.13 and 2.09±0.07, respectively, could significantly inhibit analgesic effect of clonidine with mean chronic pain score of 1.55±0.14 (p<0.001). ICV injection of iberiotoxin with mean chronic pain score of 2.33±0.16 at a dose of 100 nm significantly diminished analgesic effects of clonidine.
    Conclusion
    Alpha-2 adrenergic receptor agonists could induce analgesia in the animals, and the antagonist of this receptor inhibited the analgesic effect of agonists of these receptors. BK channel inhibition prevented analgesic effect of adrenergic receptor agonists, as well.
    Keywords: Alpha, 2 adrenergic receptor, BK potassium channel, Formalin test, Pain}
  • مهرداد جهانشاهی، امسه گل نیک محضر، معصومه خسروی، فخرالسادات سیدحسینی
    سابقه و هدف
    مصرف حاد اکستازی (Methylendioxymetamphetamine، MDMA) اثرات وابسته به دوز بر رفتارهای مرتبط با اضطراب ایجاد می کند. دوز بالای MDMA در کوتاه مدت اثر ضد اضطرابی داشته و دوزهای کمتر MDMA رفتار شبه اضطراب را در تست ماز بعلاوه ای شکل افزایش می دهد. این مطالعه به منظور بررسی اثر دوزهای پایین MDMA در میان مدت (7 روز) بر اضطراب در موش صحرائی نر انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی بر روی 28 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار به وزن تقریبی 20±200 گرم انجام شد. حیوانات بطور تصادفی به 4 گروه 7 تایی تقسیم شدند و گروه های آزمایشی برای یک هفته MDMA با دوزهای مختلف (5mg/kg و 5/2، 25/1) و گروه شم، سالین (1ml/kg) بصورت درون صفاقی دریافت نمودند. سنجش اضطراب یک روز قبل از تزریق و30 دقیقه بعد از آخرین تزریق بوسیله ماز بعلاوه ای شکل مرتفع انجام گرفت.
    یافته ها
    تزریق MDMA درصد زمان ماندن در بازوی باز را بطور قابل توجهی افزایش داد که بیشترین میزان آن در گروه آزمایشی دریافت کننده دوز mg/kg 5 با میانگین 337/33±77/29 مشاهده شد. درصد ورود به بازوی باز با افزایش دوز MDMA افزایش یافت که تفاوت بین گروه آزمایشی دریافت کننده دوز 2.5mg/kg و گروه سالین از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0>p). با افزایش دوز MDMA شاخص خالص فعالیت حرکتی کاهش یافت، MDMA سبب کاهش تاخیر در ورود به بازوی باز گردید. گروه آزمایشی دریافت کننده دوز 2.5mg/kg رتها تاخیر کمتری در ورود به بازوی باز نسبت به بقیه گروه های آزمایشی با میانگین 188/114±83/70 نشان دادند.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که دوزهای پایین MDMA در میان مدت (7 روز متوالی) می تواند برخی شاخص های اضطراب (ترس از ارتفاع) در رتها را کاهش دهد.
    کلید واژگان: اکستازی, اضطراب, ماز بعلاوه ای شکل مرتفع, موش بزرگ آزمایشگاهی}
    M. Jahanshahi, E.G. Nikmahzar, M. Khosravi, F. Seid Hosseini
    Background And Objective
    Acute administration of Methylenedioxymethamphetamine (MDMA) is produced dose-dependent effects on anxiety-related behaviors. High doses of MDMA have anxiolytic effects and low doses of MDMA increases anxiety-like behavior in the elevated plus maze test. The aim of this study was to evaluate the sub-chronic (7 days) effects of low doses of MDMA on anxiety in the male rat.
    Methods
    In the present experimental study, 28 male Wistar rats were used with approximate weight 20 ± 200 g. Animals were randomly divided into 4 groups, 7 rats were used in each group and experimental groups for a week received different doses of MDMA (1.25, 2.5, 5 mg/kg) and sham group (1 ml/kg), received saline peritoneally. Anxiety one day before injection and 30 minutes after the last injection was performed by the elevated plus maze.
    Findings
    Injection of MDMA significantly increased open arm time percentage that the highest observed in the experimental group received a dose of 5 mg/kg with mean 29.77±33.337. With increasing dose of MDMA increased open arm entry percentage that the difference between experimental group received a dose of 2.5 mg/kg and saline group was statistically significant (p<0.05). MDMA decreased pure index of locomotor activity. MDMA decreased open arm latency that the experimental group received a dose of 2.5 mg/kg less delay in entering the open arm compared to the other experimental groups, averaging 70.83±114.188 showed.
    Conclusion
    Low doses of MDMA in sub-chronic (7 day) period can reduce some indices of anxiety in the rats.
    Keywords: Methylenedioxymethamphetamine, Anxiety, Elevated plus maze, Rat}
  • نسرین سادات اعظمی، محمود حیدری، مهرداد جهانشاهی *
    سابقه و هدف

    ارتباط فعالیت سیستم کولینرژیک و رسپتورهای موسکارینی در حافظه و یادگیری از پیش مشخص شده است. از آنجاییکه آستروسیت ها با سیناپس ها تماس دارند، تغییرات ساختاری و مورفولوژیکی قابل توجه ای در هنگام یادگیری پیدا می کنند. این مطالعه به منظور بررسی اثر میزان فراموشی ناشی از اسکوپولامین بر تعداد آستروسیتهای شکنج دندانه ای رت انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه تجربی بر روی 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 250–200 گرم که در 6 گروه هشت تایی قرار گرفتند، انجام شد. پس از کانول گذاری دو طرفه در ناحیه CA1 هیپوکامپ، رتها در دستگاه یادگیری اجتنابی مهاری آموزش دیدند. بلافاصله تزریق سالین و یا دوزهای مختلف اسکوپولامین (2μg/Rat و 1 و 5/0) به درون (Cornu Amonis، CA1) انجام شد. تست حافظه 24 ساعت بعد از آموزش به صورت اندازه گیری زمان تاخیر ورود به خانه سیاه گرفته شد. 48 ساعت بعد از تست رفتاری، حیوانات تشریح شدند و برشهای عرضی از هیپوکامپ آنها گرفته و با رنگ آمیزی اختصاصی آستروسیت ها (PTAH) رنگ آمیزی شدند. تراکم آستروسیتها در ناحیه شکنج دندانه ای اندازه گیری و مقایسه شد.

    یافته ها

    تزریق اسکوپولامین توانست فراموشی ایجاد کند. در بررسی بافتی تفاوت معنی داری در تعداد آستروسیتها بین گروه کنترل و گروه شم که فقط استرس جراحی را داشتند، دیده شد (05/0>p). افزایش تعداد آستروسیتهای گروه هایی که اسکوپولامین دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که با فراموشی القاء شده توسط اسکوپولامین، تعداد آستروسیتها در شکنج دندانه ای افزایش می یابد.

    کلید واژگان: اسکوپولامین, فراموشی, آستروسیت, شکنج دندانه ای, موش بزرگ آزمایشگاهی}
    Azami Ns, Heidari M., Jahanshahi M
    Background And Objective

    The relation between cholinergic system and muscarinic cholinergic receptors (mR) associated with learning and memory has been recognized. Because of astrocytes contact to synapses, they are undergoing remarkable structural and morphological changes in learning. The aim of this study was to evaluate amnesia induced by scopolamine (Antagonist mR) on the number of astrocytes in rat's dentate gyrus.

    Methods

    In this experimental study, 48 male Wistar rats, 200-250 gr were used in 6 groups and each group contains 8 rats. The animals were bilaterally implanted with chronic cannulae in the CA1 regions, trained in a step-through type inhibitory avoidance task, and immediately after training, animals received saline or different doses of scopolamine (0.5, 1 and 2 µg/rat, intra-CA1) and tested 24 h after training to measure step-through latency. Then all rats were sacrificed 48h after behavioural test and cross sections were taken from the dorsal hippocampal formation of the right cerebral hemispheres and stained with PTAH (the specific staining for astrocytes). The area densities of the astrocytes was measured in dentate gyrus and compared in the all groups.

    Findings

    Scopolamine injection can induce amnesia. There was a significant difference in astrocyte number between control and sham group which only had surgical stress (p<0.05). Whereas there was no significant increase in astrocyte number of scopolamine received groups compared to control group.

    Conclusion

    The results of this study showed that amnesia induced by scopolamine can little increase astrocytes number in the rats dentate gyrus.

  • روناک شعبانی، مهرداد جهانشاهی*، محسن نوروزیان، یوسف صادقی، نسرین سادات اعظمی
    زمینه و هدف

    تغییرات مورفولوژیک در نقاط مختلف مغز از جمله هیپوکامپ و شکنج دندانه ای که دارای تغییرات شکل پذیر (پلاستیسیتی) زیادی هستند؛ به دنبال تزریق داروهای اعتیادآور در مطالعات انسانی و حیوانی مشاهده شده است. ازسوی دیگر، شواهد نشان داده اند که آستروسیت ها به طور فعال در شکل پذیری سیناپسی شرکت دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر پدیده ترجیح مکانی شرطی شده (CPP) بر ساختار سلولی (تعداد آستروسیت های) شکنج دندانه ای موش صحرایی نر و استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی برای ردیابی آستروسیت ها انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی از 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 250-220 گرم استفاده شد. برای آزمایشات رفتاری، موش ها به 8 گروه کنترل، کنترل - سالین، شم 1، شم 2 و شم 3 (به ترتیب مورفین 2.5، 5 و 7.5 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، آزمایشی CPP1، آزمایشی CPP2 و آزمایشی CPP3 (به ترتیب مورفین 2.5، 5 و 7.5 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن + CPP) تقسیم بندی شدند. گروه های آزمایشی روزانه به مدت سه روز تزریق های زیرجلدی مورفین با دوزهای مختلف(2.5، 5، 7.5 میلی گرم بر کیلوگرم) و گروه های شم سالین با دوز mg/kg 1 دریافت کردند و آزمایش ترجیح مکان شرطی شده در آنها مورد بررسی قرار گرفت. 48 ساعت بعد از تست رفتاری، حیوانات با کلروفرم بیهوش شدند و مغز آنها فیکس شد. پس از انجام پردازش بافتی، برش های 10 میکرونی تهیه شده با روش ایمونوهیستوشیمی رنگ آمیزی شدند. به منظور بررسی مورفومتریک آستروسیت های شکنج دندانه ای، از رنگ آمیزی اختصاصی آستروسیت ها (PTAH) و رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی GFAP استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS16 و آزمون آماری One-way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بیشترین پاسخ مورفین در دوز mg/kg 5/7 مشاهده شد. تعداد آستروسیت ها در گروه کنترل با میانگین 129/6±627/20 با تعداد آن در گروه کنترل - سالین با میانگین 71/4±339/17 تفاوت آماری معنی داری نداشت. در حالی که تفاوت تعداد آستروسیت های گروه کنترل با سایر گروه ها از نظر آماری معنی دار بود (P<0.001).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که پدیده ترجیح مکانی شرطی شده ناشی از مورفین می تواند موجب افزایش قابل ملاحظه ای در تعداد آستروسیت های گروه های شم و گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل شود.

    کلید واژگان: ترجیح مکان شرطی شده, مورفین, ایمونوهیستوشیمی, آستروسیت, شکنج دندانه ای هیپوکامپ, موش صحرایی}
    Shabani R., Jahanshahi M., Noroozian M., Sadeghi Y., Azami Ns
    Background And Objective

    Morphological alterations of hippocampus and dentate gyrus due to opium were reported in humans and animals. Also other evidences have shown that astrocytes actively participate in synaptic plasticity. This study was done to determine the conditioning place preference (CPP) on astrocytes number of Rat dentate gyrus by immunohistochemical technique.

    Materials And Methods

    In this experimental study, 48 male Wistar Rat weighted average 220-250 g were used. For behavioural tests, Rats divided into eight experimental groups. The Rats were received morphine at different doses (2.5, 5, 7.5 mg/kg) for three days by subcutaneous injection and sham groups, received saline dose (1 mg/kg) and then CPP test in them were investigated. 48 hours after behavioural testing animals were decapitated under chloroform anesthesia and their brains fixed and after tissue processing, slices stained with immunohistochemistery techniques. For morphometric study PTAH staining of astrocytes was used.

    Results

    The most dose responses of morphine was observed in 7.5mg/kg. The number of astrocytes in the controls (20.627±6.129) was similar to control-saline group (17.339±4.71). This difference was not significant, while the difference in the number of astrocytes in control group with morphine-treated experimental groups was significant (P<0.05).

    Conclusion

    We concluded that the phenomenon of conditioned place preference induced by morphine can cause a significant increase in the number of astrocytes of sham and experimental groups compared to controls.

  • Nasrin-Sadat Azami, Morteza Piri *, Mehrdad Jahanshahi, Shahrbanoo Oryan, Vahab Babapour, Mohammad Reza Zarrindast
    Introduction
    Similarities in the memory impairment between Alzheimer patients and scopolamine treated animals have been reported. In the present study, the possible role of α-adrenergic receptors of the dorsal hippocampus on scopolamine state-dependent memory in adult male Wistar rats was evaluated.
    Methods
    The animals were bilaterally implanted with chronic cannulae in the CA1 regions of the dorsal hippocampus, trained in a step-through type inhibitory avoidance task, and tested 24 h after training to measure stepthrough latency.
    Results
    Post-training intra-CA1 administration of scopolamine (0.5 and 2μg/rat) dose-dependently reduced the step-through latency, showing an amnestic response. Amnesia produced by post-training scopolamine (2 μg/rat) was reversed by pre-test administration of the scopolamine (0.5 and 2 μg/rat) that is due to a state-dependent effect. Pre-test intra-CA1 injection of α1-adrenoceptor agonist, phenylephrine (0.25, 0.5 μg/rat) in the dose range that we used, could not affect memory impairment induced by post-training injection of scopolamine (2 μg/rat). However intra-CA1 pretest injection of α2-adrenoceptor agonist, clonidine (0.5 μg/rat) improved post-training scopolamine (2 μg/rat) intra- CA1 injection induced retrieval impairment. Furthermore, pre-test intra-CA1 microinjection of phenylephrine (0.25 and 0.5 μg/rat) or clonidine (0.25 and 0.5 μg/rat) with an ineffective dose of scopolamine (0.25 μg/rat), synergistically improved memory performance impaired by post-training scopolamine (2 μg/rat). Our results also showed that, pre-test injection of α1-receptor antagonist prazosin (1, 2 μg/rat) or α2-receptors antagonist yohimbine (1, 2 μg/rat) before effective dose of scopolamine (2 μg/rat) prevented the improvement of memory by pre-test scopolamine.
    Conclusion
    These results suggest that α1- and α2-adrenergic receptors of the dorsal hippocampal CA1 region may play an important role in scopolamine-induced amnesia and scopolamine state-dependent memory.
  • مهرداد جهانشاهی، محمدجعفر گلعلی پور، کامران حیدری
    زمینه و هدف
    سفالومتری از شاخه های علم آنتروپومتری است. با توجه به اهمیت شاخص های آنتروپومتریک و کاربرد آن در جراحی پلاستیک، پزشکی قانونی، آناتومی و ارتودنسی، این مطالعه به منظور تعیین انواع شکل صورت پسران جوان در گروه های قومی شهرستان گرگان انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی روی 398 نفر پسر 17-20 ساله در دو گروه قومی فارس بومی و ترکمن که از نظر بالینی سالم بودند، به روش سفالومتری انجام شد. در این بررسی طول و عرض صورت توسط سفالومتر مدرج میلیمتر مارتین سالر، با دقت 5/0 میلیمتر و خط کش T اندازه گیری شد و به کمک این ابعاد، شاخص پروسوپیک به دست آمد و بر اساس این شاخص شکل صورت به پنج گروه بین المللی طبقه بندی شد؛ سپس فراوانی و درصد طبقات شکل صورت در دو گروه قومی مورد مقایسه قرار گرفت. در بررسی رابطه شاخصهای ریخت شناسی با گروه قومی از آزمون کای اسکوئر و به منظور مقایسه میانگین اندازه های آنتروپومتریک از آزمون تی در سطح اطمینان 95% (05/0=) استفاده گردید.
    یافته ها
    شکل غالب صورت در گروه قومی فارس بومی از نوع مزو پروسوپیک (44%) و در گروه ترکمن نیز از نوع مزو پروسوپیک (4/38%) بود. نوع نادر شکل صورت در بالغین مذکر فارس بومی، هایپرلپتوپروسوپیک و هایپر اوری پروسوپیک (4%) و در گروه قومی ترکمن هایپر اوری پروسوپیک (6/8%) بود. میانگین شاخص پروسوپیک در دو گروه قومی ذکر شده تفاوت آماری معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه علاوه بر مشخص کردن انواع (تیپ های) صورت در این منطقه، نشان داد تنوع شکل صورت در گروه های قومی، به علت عامل ژنتیکی و وراثت، می تواند متنوع باشد.
    کلید واژگان: آنتروپومتری, سفالومتری, شاخص پروسوپیک, قومیت, مزوپروسوپیک, هایپریوریپروسوپیک}
    M. Jahanshahi *, Mj. Golalipour, K. Heidari
    Background And Aim
    Cephalometery is a branch of anthropometry science. This research was conducted in view of the importance of anthropometric indices in forensic medicine, plastic surgery, anatomy and orthodoncy with regard to face shapes of young males in the ethnic groups of Gorgan.
    Materials And Methods
    This descriptive and cross-sectional study was done on the face shapes in Fars and Turkman ethnic groups of 398 normal 17-20 year old males using cephalometric measures. The length and width of faces were determined by using classic cephalometery technique; Martin Saler Cephalometer having the accuracy of 0.5 mm and T ruler; and the shape of faces were classified according to 5 international types. Then, mean and percent of face shapes in the ethnic groups of Fars and Turkman males were compared. To determine morphological indices in the ethnic groups chi-square test was used and for comparison of the means of the anthropometric findings Student’s t (=0.05) was applied.
    Results
    The dominant type of face shape in the native Fars and Turkman males was mesoprosopic; 44 % and 38.4%, respectively. The rare type of face shape in native Fars and Turkman males was hyperleptoprosopic; 4% and 8.6 %, respectively. Mean of prosopic index in the two ethnic groups was not significant.
    Conclusion
    This study, in addition to determining face shapes in the area, indicated that diversity of face shapes in the ethnic groups is due to genetic factors.
  • مهرداد جهانشاهی، یوسف صادقی، احمد حسینی، ناصر نقدی
    زمینه و هدف
    شکنج دندانه ای (Dentate gyrus) بخشی از تشکیلات هیپوکامپی است که در رابطه با حافظه و یادگیری دخالت دارد. آستروسیت ها از جمله سلول های نوروگلیا در بافت عصبی هستند که نقش مهمی را در فعالیت های نورون ها از جمله رهاسازی نوروترانسمیترها و تولید سیناپس به عهده دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش های فضائی بر تعداد سلول های آستروسیت شکنج دندانه ای موش صحرائی انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه تجربی روی 18 سر موش صحرائی نر بالغ از نژاد ویستار با استفاده از روش ماز آبی موریس و دو روش حافظه مرجع و حافظه کاری انجام شد. پس از انجام آزمایشات آموزشی مغز موش های صحرائی خارج شد. به منظور انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برش های سریال تهیه گردید و با رنگ آمیزی اختصاصی PTAH رنگ آمیزی شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری Compaired T-test و One-way ANOVA مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    بین تعداد آستروسیت ها در گروه حافظه مرجع (98/5±57/300) و گروه کنترل (61/22±73/73) تفاوت آماری معنی داری وجود داشت (05/0P<). همچنین تفاوت آماری معنی داری نیز بین گروه حافظه کاری (11/4±77/375) و گروه کنترل به دست آمد. با مقایسه دو گروه آموزش دیده مشخص شد که تفاوت آماری معنی داری نیز بین دو گروه وجود دارد و تعداد آستروسیت ها به ترتیب از گروه کنترل به حافظه مرجع و از حافظه مرجع به حافظه کاری افزایش یافته بود (05/0P<).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که یادگیری های فضائی مانند روش های حافظه مرجع و کاری موجب افزایش تعداد آستروسیت ها در شکنج دندانه ای شده و این افزایش می تواند با طول دوره آموزش مرتبط باشد.
    کلید واژگان: شکنج دندانه ای, آستروسیت, آموزش فضائی, رنگ آمیزی PTAH}
    Mehrdad Jahanshahi, Yousef Sadeghi, Ahmad Hoseini, Naser Naghdi
    Background And Objective
    Dentate gyrus is a part of hippocampal formation that plays an important role in memory and learning. Astrocytes are one of the important glial cells in nervous tissue that play a more active role in neuronal activity, including regulating ion flux currents, energy production, neurotransmitter release, and synaptogenesis. The aim of this study was to determine the spatial memory effect on the number of astrocytes in Rat’s dentate gyrus.
    Materials And Methods
    This experimental study, was done on 18 male Wistar Rats with using Morris water maze and Reference and Working memory methods. After spatial learning the Rat's brains was carried out and histological preparation was carried out, the slices were with PTAH method. The data analyzed, using T-test and One-way ANOVA.
    Results
    The results showed significant difference in astrocytes number in dentate gyrus area between Reference memory (300.57±5.98) and control (73.73±22.61) groups (P<0.05). The difference between working memory (375.77±4.11) and control groups was significant. Comparing two groups there was a significant difference of number of astrocytes cell between the working memory and Reference memory group (P<0.05).
    Conclusion
    This study showed that spatial learning such as Reference memory and Working memory increase the number of astrocytes in dentate gyrus and this increase can be due to duration of learning.
    Keywords: Dentate gyrus, Astrocyte, Spatial learning, PTAH staining}
  • مهرداد جهانشاهی، یوسف صادقی، احمد حسینی، ناصر نقدی
    زمینه و هدف
    در هیپوکامپ اصلی علاوه بر نورون های هرمی، آستروسیت ها نیز نقش بسیار مهمی را در تبادلات یونی، رهائی نوروترانسمیترها و حتی حافظه ایفا می کنند. حافظه و یادگیری مفاهیم بسیار نزدیکی هستند. در واقع آموزش نیازمند برخی امکانات برای ذخیره اطلاعات و مکانیسم های نگهداری اطلاعات شبیه به حافظه است. هدف ما از این مطالعه تعیین تاثیر آموزش فضائی روی تعداد آستروسیت های هیپوکامپ موش صحرائی بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی با استفاده از روش ماز آبی موریس (MWM) و روش حافظه مرجع (Reference memory)، 10 سر موش صحرائی آزمایشگاهی نر از نژاد wistar به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. پس از انجام آزمایشات آموزشی مغز موش های صحرائی خارج و برای انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برش های سریال تهیه و با رنگ آمیزی اختصاصی PTAH رنگ آمیزی شدند. داده های به دست آمده مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج ما نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین تعداد آستروسیت های نواحی CA1، CA2 و CA3 در گروه حافظه مرجع با گروه کنترل وجود دارد. در واقع تعداد آستروسیت ها در هر سه ناحیه در گروه Ref.m. با میانگین و انحراف معیار 21/25±57/118، 59/23±91/58 و 14/31±6/116 نسبت به گروه کنترل با میانگین و انحراف معیار 29/17±49، 21/25±8/48 و 22/11±95/41 به ترتیب در نواحی CA1، CA2 و CA3 افزایش داشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که آموزش حافظه مرجع می تواند موجب افزایش تعداد آستروسیت ها در نواحی مختلف هیپوکامپ گردد.
    کلید واژگان: هیپوکامپ, آستروسیت, آموزش فضائی Reference memory}
    Mehrdad Jahanshahi, Yousef Sadeghi, Ahmad Hoseini, Naser Naghdi
    Background and Objective
    In addition to pyramidal neurons and interneurons, the hippocampus contains Astrocytes that play important roles in regulating ion flux currents, energy production, neurotransmitter release and memory. Learning needs some instrument for information storage and information maintenances mechanisms resemble to memory. The aim of this study was determination of spatial memory effect on the number of astrocytes in rat’s hippocampus.
    Materials and Methods
    In this experimental study, with usage of Morris Water Maze and Reference memory technique, we used 10 male albino wistar rats. 5 rats were in control group and 5 rats in Reference memory group. After histological preparation, the slides were stained with PTAH staining for showing the Astrocytes.
    Results
    The findings of this study showed significant difference in astrocytes number in CA1, CA2 and CA3 area of hippocampus between control and reference memory group. The mean and SD of astrocytes in CA1, CA2 and CA3 of reference memory group were 118.57±25.29, 58.91±23.59 and 116.6±31.14, that they are more than control group with 49±17.29 in CA1, 48.8±25.21 in CA2 and 41.95±11.22 in CA3.
    Conclusion
    We concluded that the number of astrocytes increased due to spatial learning (e.g. reference memory method).
    Keywords: Hippocampus, Astrocytes, Reference memory, Spatial learning}
  • آقای علیرضا محرری، آقای حسین نصیری، مهرداد جهانشاهی، آقای حسین رحمانی، آقای علی اکبر عبداللهی، آقای محمدرضا ربیعی
    زمینه و هدف
    نواحی ونتروگلوته آل و دورسوگلوته آل دو ناحیه مجاز در ناحیه گلوته آل برای تزریقات داخل عضلانی می باشد. این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه شدت درد و میزان خونریزی حاصل از این تزریقات در دو ناحیه ونتروگلوته آل و دورسوگلوته آل انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 67 بیمار بستری در بخش جراحی مردان در بیمارستان پنجم آذر گرگان که دارای دو نوبت تزریق داخل عضلانی از یک دارو به فاصله 24ساعت بودند، انتخاب شدند. برای هر بیمار، یک تزریق در ناحیه دورسوگلوته آل و تزریق دیگر در ناحیه ونتروگلوته آل انجام گردید. اطلاعات حاصل از هر تزریق ثبت و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-11.5 و آزمون های آماری کولموگرف- اسمیرنف و رتبه ای ویلکاکسون با سطح معنی دار 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در ناحیه دورسوگلوته آل 5/83 درصد از بیماران درد خفیف و یا متوسط داشتند. در حالی که 88 درصد از بیماران در ناحیه ونتروگلوته آل درد متوسط داشتند و 9 درصد از آنها هیچ دردی نداشتند. متوسط شدت درد در ناحیه دورسوگلوته آل 682/1±79/50 و در ناحیه ونتروگلوته آل 878/1±79/40 تعیین شد. متوسط میزان خونریزی در دورسوگلوته آل 102/0±73/0 میلی متر و در ناحیه ونتروگلوته آل 047/0±19/0 میلی متر تعیین گردید. بین شدت درد و میزان خونریزی در دو ناحیه اختلاف معنی داری به دست آمد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که تزریقات داخل عضلانی در ناحیه ونتروگلوته آل نسبت به ناحیه دورسوگلوته آل، شدت درد و خونریزی کمتری را در پی دارد.
    کلید واژگان: تزریق داخل عضلانی, دورسوگلوته آل, ونتروگلوته آل, شدت درد, خونریزی}
    Alireza Moharreri, Hosein Nasiri, Mehrdad Jahanshahi, Hosein Rahmani, Aliakbar Abdollahi, Mohammadreza Rabiei
    Background and Objective
    We have two areas in gluteal region for intramuscular injection‚ Ventrogluteal and Dorsogluteal. This study was done to compare pain intensity and bleeding rate after injection in Ventrogluteal and Dorsogluteal area.
    Materials and Methods
    This clinical trial study was done on 67 males in 5th Azar hospital in Gorgan north of Iran. Patients had 2 injections during 24 hours. For every patient one injection was done in Dorsogluteal area and the second injection was done in Ventrogluteal area. For every patients the pain intensity and rate of bleeding for every injections recorded. Data analyzed by SPSS-11.5 software and Kolmogorov-Smirnov and Wilcoxon tests.
    Results
    In Dorsogluteal area 83.5% of patients had a low and medium pain‚ where as in Ventrogluteal area 88% of patients had a low and medium pain and 9% of them had not any pain. The Mean±SD of pain intensity in Dorsogluteal area was 50.79±1.682 and in Ventrogluteal was 40.79±1.878. The Mean±SD of bleeding in Dorsogluteal and Ventrogluteal areas were 0.73±0.102 and 0.19±0.047 respectively. There were significant differences in pain intensity and bleeding between two groups (P<0.05).
    Conclusion
    We concluded that the injection in Ventrogluteal area has a less pain and bleeding rate in comparison with Dorsogluteal area.
    Keywords: Intramuscular‚ Injection‚ Dorsogluteal‚ Ventrogluteal, Pain intensity, Bleeding}
  • مهرداد جهانشاهی، یوسف صادقی، احمد خسینی، ناصر نقدی
    مقدمه و هدف
    تشکیلات هیپوکامپ بخشی از سیستم لیمبیک است که در رابطه با حافظه و یادگیری دخالت دارد. تشکیلات هیپوکامپ شامل؛ سابیکولوم، هیپوکامپ اصلی و شکنج دندانه ای می باشد. هیپوکامپ اصلی نیز به سه ناحیه CA1، CA2 و CA3 تقسیم می گردد. در هیپوکامپ اصلی علاوه بر سلول های اصلی یا نورون های هرمی، آستروسیت ها نیز نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند و حتی در امر حافظه نیز دخیل می باشند. حافظه و یادگیری مفاهیم بسیار نزدیکی هستند و در واقع، آموزش نیازمند برخی امکانات جهت ذخیره اطلاعات و مکانیزم های نگهداری اطلاعات شبیه به حافظه است. هدف از این مطالعه بررسی تغییر تعداد آستروسیت های ناحیه CA2 هیپوکامپ موش صحرایی در اثر آموزش فضایی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی با استفاده از روش ماز آبی موریس و دو تکنیک حافظه رفرانس و حافظه کاری 15 عدد موش صحرایی نر نژاد ویستار در آزمایشگاه رفتارشناسی گروه فیزیولوژی انستیتو پاستور در سال های 1385 1384 مورد مطالعه قرار گرفتند. 5 عدد در گروه کنترل و 5 عدد در هر یک از گروه های آزمایشی قرار گرفتند. پس از انجام آزمایش های آموزشی مغز موش ها خارج شده و جهت انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برش های سریال تهیه گردید و با رنگ آمیزی اختصاصی هماتوکسیلین اسید فسفوتنگستیک رنگ آمیزی شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی و آنالیز واریانس یک طرفه تحلیل گردیدند.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که تفاوت آماری معنی داری بین تعداد آستروسیت های ناحیه CA2 در گروه حافظه رفرانس با گروه کنترل وجود دارد. همچنین تفاوت آماری معنی داری نیز بین گروه حافظه کاری با گروه کنترل به دست آمد. با مقایسه دو گروه آموزش دیده مشخص شد که تفاوت آماری معنی داری نیز بین دو گروه وجود دارد و تعداد آستروسیت ها به ترتیب از گروه کنترل به حافظه رفرانس و از گروه حافظه رفرانس به حافظه کاری افزایش می یابد.
    نتیجه گیری
    آموزش های فضایی و یادگیری تعداد آستروسیت های هیپوکامپ را افزایش می دهند.
    کلید واژگان: هیپوکامپ, CA2, آستروسیت, آموزش فضایی, رنگ آمیزی هماتوکسیلین اسید فسفوتنگستیک}
  • تشابه تعداد آستروسیتها در شکنج دندانه ای و ناحیه CAهییوکامپ موش صحرایی
    مهرداد جهانشاهی، یوسف صادقی، احمد حسینی، ناصر نقدی
  • مهرداد جهانشاهی، محمد جعفر گلعلی پور، کامران حیدری
    زمینه و هدف
    سفالومتری از شاخه های علم آنتروپومتری است. با توجه به اهمیت شاخص های آنتروپومتریک و کاربرد آن در جراحی پلاستیک، پزشکی قانونی، آناتومی و ارتودنسی، این مطالعه به منظور تعیین انواع شکل صورت دختران جوان در گروه های قومی شهرستان گرگان انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی – تحلیلی به صورت مقطعی روی 410 نفر دختر 17-20 ساله در دو گروه قومی فارس بومی و ترکمن که از نظر بالینی سالم بودند، به روش سفالومتری انجام گردید. در این بررسی طول و عرض صورت توسط سفالومتر مدرج میلی متر مارتین سالر با دقت 0.5 میلی متر و خط کش T اندازه گیری شد و به کمک این ابعاد شاخص پروسوپیک به دست آمد و بر اساس این شاخص شکل صورت به پنج گروه بین المللی طبقه بندی شد. سپس فراوانی و درصد طبقات شکل صورت در دو گروه قومی مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    شکل غلب صورت در گروه قومی فارس بومی از نوع اوری پروسوپیک با (37.7 درصد) و در گروه ترکمن نیز از نوع اوری پروسوپیک با (51.7 درصد) بوده است. نوع نادر شکل صورت در بالغین مونث فارس بومی و ترکمن به ترتیب هایپرلپتوپروسپیک (5.8 درصد) و لپتوپروسوپیک (3 درصد) بوده است.
    نتیجه گیری
    این مطالعه علاوه بر مشخص کردن تیپ های صورت در این منطقه، نشان داد بین شکل صورت دختران با گروه قومی ارتباط وجود دارد.
    کلید واژگان: آنتروپومتری, سفالومتری, شاخص پروسوپیک, قومیت}
    M.Jahanshahi, Mj.Golalipour, K.Haydari
    Background and Objective
    The evaluation and measurement of human body dimensions are achieved by physical anthropometry. Cephalomerty is a branch of antrompometry Science, in which the head and face anatomical are measured. With respect to its importance in legal medicine, plastic surgery, radiology, anatomy, orthodency and industry, this study was set up to determine and compare the face shapes in Fars and Turkman ethnic groups of normal female adults.
    Materials and Methods
    This study was a descriptive-and cross-sectional study which was carried out on 410 girls of 17-20 years of age in two ethnic groups of native Fars and Turkman. The length and width of girls face were determined by using classic cephalometry techniqre. On the basis of this method, the shape of faces was subdivided in five interrational groups. Subsequently the prevalancy and the shape of faces in the ethnic group of Fars and Turkman were compared.
    Results
    The prosopic (facial) indices of Fars and Turkman groups were 84.55.8 and 81.55.2, respectively. Dominant shape of face in Fars group was euryprosopic (37.7%) and in Turkman group was euryprosopic (51.7%). Rare shape of face in Fars and Turkman groups were hyperleptoprosopic (5.8%) and leptoprosopic (3%) respectively.
    Conclusion
    This study showed that the face shape is affeiced by ethnical factor and primarily by genetic factor.
    Keywords: Cephalometry, Facial index, Female, Ethnicity}
  • محمدجعفر گلعلی پور، مهرداد جهانشاهی، کامران حیدری، نورالله رضایی
    زمینه و هدف
    به طور طبیعی بین حجم جمجمه و اندازه مغز ارتباطی وجود دارد. مطالعات مختلفی حجم جمجمه را که به طور غیرمستقیم نشان دهنده حجم مغز است، انجام شده است. این مطالعه به منظور تعیین حجم جمجمه افراد 20-17 ساله با گروه قومی ترکمن انجام گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی در سال 1381 روی 401 نفر از افراد 20-17 ساله گروه قومی ترکمن (203 نفر زن و 198نفر مرد) شهرستان گرگان که از نظر بالینی سالم بوده اند، به روش سفالومتریک با استفاده از متد خطی و فرمول Lee-Parson انجام شد.
    یافته ها
    حجم جمجمه در زنان 1227.2269 ± 120 میلی لیتر و در مردان 1420.60 ± 85 میلی لیتر تعیین شد. این اختلاف از نظر آماری معنی دار است (0.05 P<).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که در گروه قومی ترکمن ظرفیت حجم جمجمه در مردان بیشتر از زنان می باشد و با توجه به سایر مطالعات انجام شده در جهان، ظرفیت حجم جمجمه در جوامع مختلف متفاوت است.
    کلید واژگان: آنتروپومتری, کرانیومتری, حجم جمجمه, جنس}
    Mj.Golalipour, M.Jahanshahi, K.Haydari, N.Rezaee
    Background and Objective
    It is natural that there is close relationship between cranial capacity, and the size of brain, several studies have estimated the cranial capacity which indirectly reflects the brain volume in different countries. In the present study cranial capacity has been estimated in Turkman’s 17-20 years old group in North of Iran.
    Materials and Methods
    This study was carried out on 401 normal 17-20 years old (male 198, female 203) in South-East of Caspian Sea border (North of IRAN). By using linear dimensions of the head (Using Lee- Pearsom's Formula).
    Results
    The mean and SD of cranial capacity in males and females were 1420.6±85 ml and, 1227.2±120 ml, respectively, this difference was significant (P<0.05).
    Conclusion
    This investigation was shown that the cranial capacity is higher in male than female also racial and Geographical factors can affect on cranial capacity.
    Keywords: Anthropometry, Craniometry, Cranial capacity, Sex}
  • گزارش یک مورد واریاسیون در شاخه های شریان ساب کلاوین
    مهرداد جهانشاهی، مهرنوش شیبانی فر، یوسف صادقی
    شریان ساب کلاوین یکی از شاخه های اصلی شریان آئورت است که در سمت چپ مستقیما از آئورت منشا گرفته و در سمت راست از تنه شریانی براکیوسفالیک جدا می شود. این شریان در شیار همنام خود از روی دنده اول گذشته و سپس تبدیل به شریان آگزیلاری می شود. شاخه های متعددی از شریان ساب کلاوین منشا می گیرند که به قفسه سینه، غده تیروئید و عضلات و احشا گردن خون رسانی می کنند.
    واریاسیونهایی در رابطه با شاخه های شریان ساب کلاوین گزارش شده است. در این مورد خاص از اولین قسمت شریان ساب کلاوین، تنه مشترکی جدا شده که شاخه های صعودی و عرضی گردن و شریانهای سوپر اسکاپولار و دور سال اسکاپولار از آن جدا می شوند. شریان تیروئیدی تحتانی در این مورد وجود ندارد.
    کلید واژگان: شریان ساب کلاوین, واریاسیون, تنه تیروسرویکال}
  • تنوع قومی شکل سر در مردان جوان ترکمن و فارس بومی (20-17 ساله)
    محمدجعفر گلعلی پور، مهرداد جهانشاهی، کامران حیدری
    هدف
    تعیین ابعاد، شکل و نحوه رشد سر توسط سفالومتری (علم اندازه گیری ابعاد جمجمه) انجام می گیرد. با توجه به اهمیت شاخصهای سفالومتری در طب پزشکی قانونی، اطفال، جنین شناسی، علوم تشریح، جراحی پلاستیک و ارتودنسی این مطالعه به منظور تعیین ابعاد و اقطار سر و تعیین انواع شکلهای آن انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی روی 398 نفر از افراد مذکر 20-17 ساله در دو گروه فارس بومی و ترکمن که از نظر بالینی سالم بودند به روش سفالومتریک در شهرستان گرگان انجام شد. در این بررسی طول و عرض سر به وسیله سفالومتر مدرج میلی متری مارتین سالر با دقت 0.5 میلی متر اندازه گیری شد و به کمک این ابعاد شاخص سفالیک به دست آمد و براساس شاخص سفالیک شکل سر به چهار طبقه استاندارد بین المللی دولیکوسفال، مزوسفال، براکی سفال و هیپربراکی سفال طبقه بندی و فراوانی و درصد طبقات در دو گروه قومی مورد مقایسه شد.
    یافته ها
    ایندکس سفالیک در گروه قومی ترکمن 4 ± 80.4 و در گروه قومی فارس بومی 6.9 ± 84.8 تعیین شد. تیپ غالب سر در گروه فارس بومی با 52 درصد از نوع هیپربراکی سفال و در گروه ترکمن با 42.14 درصد از نوع براکی سفال بوده است. تیپ نادر در هر گروه از نوع دولیکوسفال بوده است.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که تیپ غالب سر در افراد مذکر در دو گروه قومی تفاوت دارد و این ممکن است ناشی از تاثیر عوامل قومیت باشد.
    کلید واژگان: سفالومتری, شاخص سفالیک, جنس مرد, قومیت}
  • گزارش یک مورد واریاسیون در شاخه های شریان آگزیلاری
    مهرداد جهانشاهی، مهرنوش شیبانی فر، آرمان میرزاپور، نغمه احمدیان کیا، یوسف صادقی
    شریان آگزیلاری امتداد شریان ساب کلاوین بوده و در انتها با عبور از حد تحتانی عضله ترس ماژور وارد بازو شده و تبدیل به شریان بازویی می شود. این شریان در حفره آگزیلا دارای شاخه هایی است که به عضلات و ساختمانهای مجاور رفته و به آنها خونرسانی می کنند.
    واریاسیونهایی در رابطه با شریان آگزیلا و الگوی شاخه هایش گزارش شده است. در این مورد خاص، از بخش دوم شریان آگزیلاری، تنه ای جدا شده که مشترک بین دو شاخه شریانی توراسیک خارجی و شریان ساب اسکاپولار است و شاخه های شریان ساب اسکاپولار نیز در امتداد همین تنه جدا شده اند.
    کلید واژگان: شریان آگزیلاری, واریاسیون, شریان توراسیک خارجی, شریان سرب اسکاپولار}
  • محمدجعفر گلعلی پور، کامران حیدری، مهرداد جهانشاهی، محمدعلی وکیلی، علیرضا محرری
    ابعاد بدن نوزاد، پایه ای برای تمام تغییرات شاخص های انسان سنجی جسمانی (آنتروپومتریک) می باشد. با توجه به اهمیت شاخص های آنتروپومتریک سر و صورت در طب اطفال، علوم تشریح، پزشکی قانونی، جراحی پلاستیک، دندان پزشکی و...، این مطالعه برای نوزادان زنده یک روزه دختر طراحی گردید. به این منظور، بررسی حاضر، به صورت توصیفی و به روش مقطعی، روی 423 نوزاد یک روزه دختر برای مقایسه دو گروه قومی فارس بومی و ترکمن که از نظر بالینی سالم بوده اند، به روش سفالومتری کلاسیک انجام شد. میانگین و انحراف معیار شاخص های سفالیک و پروسوپیک در گروه های قومی فارس بومی به ترتیب 4.7 ± 78.63 و 11.5± 74.3 و در گروه قومی ترکمن به ترتیب 8.7 ± 77.85 و 9.8 ± 81.6 تعیین گردید. تیپ های غالب و نادر سردر گروه قومی فارس بومی، به ترتیب مزوسفال (42 درصد) و هیپربراکی سفال(9درصد) ودر گروه قومی ترکمن به ترتیب مزوسفال(39 درصد) و هیپربراکی سفال (8 درصد) بودند. همچنین تیپ غالب صورت در گروه قومی فارس بومی با 71.22 درصد هیپراوری پروسوپیک و در گروه قومی ترکمن با 39.01 درصد از نوع مزوپروسوپیک بود. تیپ نادر صورت نیز در هر دو گروه از نوع هیپرلپتوپروسوپیک و فراوانی آن به ترتیب 4.24 و 1.89 درصد تعیین گردید. این مطالعه علاوه بر مشخص کردن تیپ های سر و صورت نوزادان دختر در دو گروه قومی فارس بومی و ترکمن، نشان داد که عامل قومیت با تنوع شکل صورت و سر نوزادان می تواند رابطه داشته باشد.
    کلید واژگان: انسان سنجی جسمانی (آنتروپومتری), سفالومتری, شاخص پروسوپیک, جنس, قومیت}
    M.J.Golalipour, K.Haidari, M.Jahanshahi, M.A.Vakili, A.R.Moharrery
    Anthropometric dimensions are basis for evaluation of newborns’ health. In respect of importance of anthropometric indices of head and face in forensic medicine, surgery, pediatrics, medical imaging, …. We achieved this study. Determining range of head and face dimensions in normal one-day old female newborns on Fars and Turkman races. This descriptive and cross-sectional study is achieved on 423 normal one-day old newborns (Turkman group: N=211, Fars group: N=212) by classic cephalometry method. Mean and standard deviation of cephalic and prosopic indices in Fars group were 78.63±4.7, 74.3±11.5 and in Turkman group were 77.85±8.7, 81.6±9.8 respectively. Dominant and rare types of heads in Fars group were mesocephalic (42%) and hyperbrachycephalic (9%) and in Turkman group were mesocephalic (39%) and hyperbrachycephalic (8%) respectively. Dominant and rare types of face in Fars group was hypereuriprosopic (71%) and hyperleptoprosopic (4.24%) and in Turkman group were mesoprosopic (39%) and hyperleptoprosopic (1.89%) respectively. This study determines the types of head and face in normal female newborns in Fars and Turkman groups and determines the effects of racial factor on the diversity of head and face shapes in normal newborns.
سامانه نویسندگان
  • دکتر مهرداد جهانشاهی
    جهانشاهی، مهرداد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال