مهرداد حاجیلویی
-
سابقه و هدفهیداتیدوز یکی از مهم ترین عفونت های کرمی مشترک انسان و حیوان است که در مناطق اندمیک یک معضل بهداشتی- اقتصادی می باشد. در این ارتباط، هدف از مطالعه حاضر برآورد میزان خطر آلودگی به هیداتیدوز و مواجهه با انگل در شهر همدان است.مواد و روش هامطالعه توصیفی- مقطعی حاضر در ارتباط با 1000 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی- درمانی همدان در سال 1396 صورت گرفت. پس از نمونه برداری و ثبت اطلاعات جمعیت شناختی، نمونه ها از نظر وجود آنتی بادی IgG (Immunoglobulin G) ضد اکینوکوکوس با استفاده از روش الایزا مورد سنجش قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دقیق Fisher انجام شد.یافته هااز مجموع شرکت کنندگان در این مطالعه، چهار نفر (4/0 درصد) دارای آنتی بادی ضد اکینوکوکوس بودند که از این تعداد دو نفر زن و دو نفر مرد بودند. همچنین از افراد سرم مثبت دو نفر در روستا و دو نفر در شهر سکونت داشتند. لازم به ذکر است که 1/99 درصد از شرکت کنندگان در مطالعه از بیماری کیست هیداتید آگاهی نداشتند. از سوی دیگر، سه نفر از افراد سرم مثبت در میان گروه هایی بودند که سابقه تماس با سگ داشتند (3/29 درصد) و سبزیجات خام مصرفی خود را فقط با آب شستشو می دادند (2/36 درصد).نتیجه گیریشیوع سرمی هیداتیدوز در افراد تحت مطالعه در این منطقه از شیوع کمتری نسبت به سایر مناطق کشور برخوردار است؛ اما با توجه به بومی بودن این عفونت در منطقه و اهمیت بهداشتی و اقتصادی آن، اجرای برنامه های کنترل و پیشگیری از عفونت می تواند کمک شایانی به کنترل و کاهش آلودگی به این عفونت در کشور نماید.کلید واژگان: اکینوکوکوس گرانولوزوس, کیست هیداتید, همه گیر شناسی سرمیBackground and ObjectiveHydatidosis is one the most important zoonotic infections that is a critical issue of health economics in endemic areas. The aim of this study was to estimate the prevalence level of hydatidosis and parasitic disease encounters in Hamadan.Materials and MethodsThis cross sectional study was conducted on 1000 individuals referring to health centers in Hamadan in 2017. The samples and demographic data had been collected before the serum samples were subjected to anti-Echinococcus IgG antibody detection by ELISA method. Data were analyzed using SPSS and Fisher's exact test.ResultsOut of the total participants, four subjects (two males and two females, 0.4%) were considered positive for anti-Echinococcus antibody. Two of the seropositive individuals were residing in rural and the other two subjects were living in urban areas. In addition, about ninety nine percent of the cases had no knowledge of hydatid cyst disease. Three of the seropositive subjects had a history of contact with dog (29.3%). Moreover, they used water for washing raw vegetables (36.2%).ConclusionThe prevalence level of hydatidosis in this area is lower than that of other regions in Iran. However, it is a must to implement management and prevention programs to control and reduce the infection levels in the country due to the endemicity and health economics importance of this issue.Keywords: Echinococcus granulosus, Hydatid Cyst, Seroepidemiology
-
مقدمهفشار خون در زنان بعد از یائسگی افزایش پیدا می کند. شواهد زیادی از نقش سطوح افزایش یافته گونه های فعال اکسیژن در پرفشاری خون حمایت می کند. گلوتاتیون نقش مهمی در دفاع سلولی علیه استرس اکسیداتیو به عهده دارد. هدف این مطالعه مقایسه ی میزان گلوتاتیون سرم بین زنان یائسه با فشار خون بالا و فشار خون طبیعی است.روش کارمطالعه حاضر از نوع مورد- شاهدی بود. افراد در این مطالعه از بین بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی همدان انتخاب شدند. نمونه ها به 40 مورد زنان یائسه با فشار خون بالا و تعداد 39 شاهد زنان یائسه با فشار خون طبیعی تقسیم شدند. از افراد پس از تکمیل رضایت نامه و چک لیست اطلاعات، نمونه ی خون گرفته شد. سپس از کیت و الایزا به منظور سنجش میزان گلوتاتیون خون استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t-test و آزمون Fو آزمون ناپارامتری من- ویتنی در سطح معنی داری 5 درصد استفاده شد.یافته هابین میانگین مقدار فشار خون سیستولی و دیاستولی (P= 0.029 & P= 0.047)، میزان گلوتاتیون سرم (P= 0.045)، میزان شاخص توده بدنی (P= 0.041) و میزان ورزش هفتگی کمتر از30 دقیقه (P= 0.049) در دو گروه زنان یائسه با فشار خون بالا و فشار خون طبیعی اختلاف معنی داری وجود داشت. اگر چه تفاوت معنی داری در رابطه با سن شروع یائسگی، تعداد فرزندان، میزان مصرف روزانه لبنیات و وضعیت اشتغال بین دو گروه تحت مطالعه دیده نشد.نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که مقادیرگلوتاتیون سرم در زنان یائسه با فشار خون بالا نسبت به زنان یائسه با فشار خون طبیعی کاهش داشت.کلید واژگان: گلوتاتیون, پرفشاری خون, سن, یائسگی, زنانThe Comparison of serum glutathione level between Hypertensive and Normotensive Postmenopausal WomenBackgroundBlood pressure increases in women after menopause. There is evidences that support the existence of the increased reactive oxygen species levels in hypertension. The glutathione has an important role in cell defense against oxidative stress.The aim of this study was comprising of serum glutathione level between hypertensive and normotensive postmenopausal women.MethodsThis research was a case-control study. The samples were selected among patients who had the inclusion criteria. Samples were 39 postmenopausal women with high blood pressure as case group and the control group was chosen among 40 postmenopausal women with normal blood pressure. After filling in the testimonial and the checklist, blood samples were taken for test subjects. Then the glutathione blood levels were measured using the kit and ELISA. Data were analyzed by t- test, F-test and the non-parametric Mann-Whitney test at a significant level of 5 percent.ResultsThere was a significant difference between mean systolic and diastolic blood pressure (P= 0.029 & P= 0.047, respectively), serum glutathione level (P= 0.045), body mass index (P= 0.041), and weekly exercise less than 30 minutes (P= 0.049) in postmenopausal women with high blood pressure and normal blood pressure. However, no significant differences in age of onset of menopause, the number of children, employment status, and daily consumption of dairy products was observed between the two groups.ConclusionThe results of this study showed that the serum glutathione levels in postmenopausal women with high blood pressure were lower than normal menopausal women.Keywords: Glutathione, Hypertension, Age, Postmenopausal, Women
-
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال سی و پنجم شماره 6 (پیاپی 108، بهمن و اسفند 1392)، صص 20 -25زمینه و اهدافهدف از روش ضد عفونی یک مرحله ای کل دهان حذف یا کاهش سریع تمام پاتوژنهای اوروفارنژیال بواسطه جرم گیری و تسطیح سطح ریشه، شستشوی زیر لثه ای پاکتهای پریودنتال و ضد عفونی سطح زبان است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر این روش بر میزان IL-17و IL-23 سرمی در بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن متوسط تا پیشرفته است.مواد و روش هااین مطالعه کلینیکی بر روی 24 بیمار مبتلا به پریودنتیت مزمن جنرالیزه متوسط تا پیشرفته که به طورتصادفی برای مطالعه انتخاب شدند انجام گرفته است. 20 (11مرد-9 زن)سالم از لحاظ پزشکی و بدون تاریخچه دارو درمانی در 6 ماه گذشته وارد مطالعه شدند. نمونه خونی بیماران بلافاصله قبل از درمان گرفته شد. ضد عفونی یک مرحله ای کل دهان در یک جلسه انجام گرفت. نمونه خونی دوم 6 هفته بعد از درمان گرفته شد. نمونه ها به روش ELISA از نظر میزان IL-17 و IL-23 سرمی بررسی شدند. آنالیز آماری به روش ناپارامتری ویلکاکسون با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 0/15 انجام گرفت.یافته هامیانگین مقادیر قبل و بعد از درمان IL-17 سرمی به ترتیب pg/ml 6/38 ±8/103 و pg/ml6/8 ±1/14 می باشد (003/0=P) و میانگین مقادیر قبل و بعد از درمان IL-23 سرمی به ترتیب pg/ml 1/40 ±9/124 و pg/ml 8/8 ±17 می باشد (001/0=P)؛ که در هر دو مورد تفاوت معنی دار است.نتیجه گیریدر بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن متوسط تا پیشرفته میزان IL- IL-17 و IL-23 سرمی بعد از ضد عفونی یک مرحله ای کل دهان به طور معنی داری کاهش می یابد.
کلید واژگان: پریودنتیت مزمن, ضد عفونیBackgrounds andObjectivesThe main purpose of one-stage full-mouth disinfection is the rapid elimination or depletion of all oro-pharyngeal pathogens using scaling and root planning، subgingival periodontal pocket irrigation and tongue disinfection. The aim of the present study was to evaluate the effect of this technique on serum levels of IL-17 and IL-23 in patients with moderate-to-advanced chronic periodontitis.Materials And MethodsThis randomized clinical trial study conducted on 24 eligible patients with moderate to advanced chronic generalized periodontitis. 20 (11 male- 9 female)، healthy subjects and with no history of drug therapy during the last 6 months were included in the study. Blood samples were taken from the patients before the intervention. Then، full-mouth disinfection was carried out in one session. Blood samples were taken again 6 weeks after the intervention. The ELISA method was used to evaluate serum levels of IL-17 and IL-23.ResultsThe Pre and post-treatment serum levels of IL-17 were 103. 8±38. 6 and 14. 1±8. 6 pg/mL، respectively (P=0. 003); in case of IL-23، The Pre and post-treatment serum levels were 124. 9±40. 1 and 17±8. 8 pg/mL، respectively (P = 0. 001). The differences were statistically significant in both cases.ConclusionIn patients with moderate-to-advanced chronic periodontitis، serum levels of IL-17 and IL-23 significantly decrease subsequent to one-stage full-mouth disinfection.Keywords: Chronic periodontitis, Disinfection, Interleukin, 17, Interleukin, 23 -
Background
Hepatitis includes a wide range of clinical and pathological conditions. The beta-2 microglobulin (ß2M)، as part of the HLA complex، is responsible for transmission of viral antigens on the surface of liver cells. The purpose of this study is to determine the concentration of salivary ß2M as a marker of viral proliferation in subjects who are HbsAg+، HBV DNA PCR+ compared with those who are HbsAg+، HBV DNA PCR-.
Materials And MethodsIn this case-control study، we enrolled 25 patients who were Hbs Ag+، HBV DNA PCR+ in addition to 21 patients who were Hbs Ag+، HBV DNA PCR-. We obtained sputum samples from all patients and measured salivary ß2M levels by nephelometry. Data analyses were performed by the descriptive، student''s t- and chi square tests.
ResultsThere were 25 men (54. 3%) and 21 women (45. 7%) with a mean age of 35. 72±11. 86 years who participated. Of PCR+ patients، 72% were on medication، however 85. 7% of the PCR- patients did not take medication (p<0. 001). Salivary Β2M concentration in the PCR+ patients (5. 28±5. 45) was greater than observed in the PCR- patients (1. 51±0. 77)، of which this difference was statistically significant (p<0. 003).
ConclusionSalivary ß2M levels، as a marker of viral replication، could be used in patients with hepatitis B.
Keywords: Beta, 2 microglobulin, Saliva, Hepatitis B, Virus proliferation marker -
مقدمهپروبیوتیک ها از طریق تنظیم ایمنی موضعی اثرات سودمندی بر سلامت دهان دارند. هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر یک فرآورده پروبیوتیک بر IgA بزاقی بود.مواد و روش هااین مطالعه تصادفی سه سوکور، بر روی 40 داوطلب سالم غیرسیگاری انجام گردید. افراد به دو گروه مشابه از نظر سن و جنس تقسیم شدند و به مدت 8 هفته روزانه 200 گرم ماست معمولی (گروه شاهد) یا ماست حاوی باکتری های پروبیوتیک (گروه مورد) دریافت کردند. نمونه بزاق غیرتحریکی افراد در ابتدای مطالعه و هفته 4 و 8 جمع آوری شد و غلظت IgA کل با استفاده از روش ELISA تعیین شد. حجم بزاق اندازه گیری و سرعت ترشح IgA بزاقی محاسبه گردید. تفاوت میانگین IgA با استفاده از آزمون داده های تکراری تحت آنالیز آماری قرار گرفت (05/0=α).یافته هاطی دوره مطالعه، تغییرات قابل توجهی میان غلظت های IgA بزاقی در گروه شاهد یافت نگردید. در گروه مورد یک افزایش غیر قابل توجه در سرعت ترشح IgA در طی مطالعه مشاهده شد (05/0نتیجه گیریدر شرایط مطالعه حاضر، مصرف روزانه ماست پروبیوتیک طی یک دوره 8 هفته غلظت IgA بزاقی را تغییر نمی دهد، اما منجر به یک گرایش افزایشی در سرعت ترشح IgA بزاقی می گردد.
کلید واژگان: پروبیوتیک ها, بزاق, IgA بزاقیIntroductionProbiotics have been associated to various benefits on oral health, partially through regulation of local immunity. The purpose of this study was to evaluate the effect of probiotics on salivary IgA.Materials and MethodsThis randomized, triple-blind trial was conducted on 40 healthy non-smoker volunteers. The subjects were assigned to two age- and sex-matched groups ingesting 200 g of a regular yoghurt (control) or a yoghurt containing probiotic bacteria (treatment group) once daily for 8 weeks. Unstimulated salivary samples were collected from the subjects at weeks 0, 4 and 8 of trial and total salivary IgA concentration was determined using ELISA. Saliva volume was measured and salivary IgA secretion rate was calculated. The differences in IgA means were statistically analyzed by repeated measurments (α=0.05).ResultsOver the trial period, no significant changes were found among the salivary IgA concentrations of control group; however, treatment group presented a non-significant increase (P>0.05). There were not significant differences in concentration and secretion rate between two groups at each time point of study (P>0.05).ConclusionWithin the limitations of this study, an 8-week period daily consumption of probiotic yoghurt could not alter the salivary IgA concentrations, although it persuades an increase trend in salivary IgA secretion rate.Keywords: Probiotics, saliva, secretory immunoglobulin A -
مقدمه و هدفپریودنتیت یک بیماری مولتی فاکتوریال است که سیستم ایمنی میزبان و فاکتورهای ژنتیکی نقش مهمی در پاتوژنز آن ایفا می کنند. پلی مورفیسم در ژن های سایتوکاین ها و گیرنده های آنها به عنوان یک فاکتور ژنتیکی بالقوه در بیماری های پریودنتال مطرح می باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط پلی مورفیسم ژن گیرنده IL-4 با پریودنتیت مزمن می باشد.روش کاردر این مطالعه مقطعی 90 بیمار غیر سیگاری (61 زن و 29 مرد) با سطوح مختلف پریودنتیت مزمن که بر اساس سطح چسبندگی کلینیکی (CAL) به سه گروه ملایم، متوسط و شدید تقسیم بندی شده اند،مورد آزمایش قرار گرفتند. پلی مورفیسم ژنی IL-4R در محل اسید آمینه(آلانین/گلوتامین) 375، اسید آمینه(لوسین /سرین)411، اسید آمینه (سرین / پرولین) 478و اسید آمینه(سیستئین /آرژنین) 406 توسط روش PCR-RFLP تعیین و ارتباط آن با شدت بیماری مورد بررسی قرار گرفت.نتایجپلی مرفیسم ژنIL-4R در جایگاه اسیدامینه های 375، 411، 478 و406 تفاوت آماری معنی داری را در انواع ملایم متوسط و شدید پریودنتیت مزمن نشان نداد.
نتیجه نهایی: این مطالعه نشان داد که بین پلی مورفیسم ژن IL-4R با پریودنتیت مزمن ارتباطی وجود ندارد.
کلید واژگان: التهاب بافت اطراف دندان, اینترلوکین, 4, پلی مورفیسم, سایتوکاین هاIntroduction &ObjectivePeriodontitis is a multifactorial disease in which host immune system and genetic factors have an important role in its pathogenesis. Genetic polymorphisms in cytokines and their receptors have been proposed as potential markers for periodontal diseases. The aim of the present study was to evaluate whether IL-4R gene polymorphism is associated with chronic periodontitis (CP) or not?Materials and MethodsIn this cross sectional study ninety non smoker patients (61 women and 29 men) with chronic periodontitis were selected according to established criteria. They were categorized into three groups according to their clinical attachment level (CAL). Mutation at position 375(alanine/glutamine), 411(leucine/serine), 478(serine/proline), 406 (arginine/ cysteine) in the IL-4R gene was detected by a polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphisms (PCR-RFLP) method.ResultsThe distribution of mutations for IL-4 polymorphism at amino acids 375 (P=0.41), 411(P=0.22), 478(P=0.17, 406(P=0.77) were not significantly different among mild, moderate and sever chronic periodontitis patients.ConclusionThis study suggests that there is no correlation between IL-4R polymorphism of chronic periodontitis. -
بیان مساله:
زخم های آفت عود کننده، یکی از شایع ترین آسیب های مخاطی حفره ی دهان است. پژوهش های گوناگون بیان کننده نتایج متضاد و متنوع درباره ی سایتوکاین های التهابی و نمایه های زیست شناختی در پیوند با این آسیب می باشد.
هدفاین پژوهش با هدف مشخص کردن اندازه ی سطوح سرمی اینترلوکین 8 و 6 (IL-8، IL-6) در بیماران مبتلا به آفت عود کننده انجام گردید.
مواد وروشدر این پژوهش مورد شاهدی، سطوح سرمی اینترلوکین 8 و 6 در 40 بیمار مبتلا به آفت در برابر 40 فرد سالم مورد سنجش قرار گرفت. برای اندازه گیری این سایتو کاین ها از روش ELISA و برای واکاوی آماری از نرم افزار SPSS و آزمون آماری تی (T-test) استفاده شد.
یافته هااندازه ی متوسط سطح سرمی اینترلوکین 8 در بیماران مبتلا، برابر با 24/52 پیکوگرم/ میلی متر بود، که تقریبا 10 برابر اندازه ی میانگین آن در افراد سالم بوده است (01/0 <p). اندازه ی میانگین اینترلوکین 6 در گروه بیماران برابر با 39/9 پیکوگرم/ میلی متر بود، که این اندازه نسبت به افراد سالم چهار برابر بوده است (01/0 <p).
نتیجه گیرییافته های این پژوهش نشان داد، که میزان سطوح سرمی اینترلوکین 8 و 6 در بیماران مبتلا، نسبت به افراد سالم افزایش پیدا کرده، که این افزایش درباره ی میزان اینترلوکین 8 بسیار چشمگیر است.
کلید واژگان: اینترلوکین 8, اینترلوکین 6, زخم های آفتیStatement of problem:
Recurrent aphthous ulcers (RAU) are one of the most common ulcers in the oral cavity. Several studies have shown conflicting variations for inflammatory cytokines and other biologic markers in recurrent aphthous ulcers.
PurposeThe aim of the present study was to determine the level of IL-8 and IL-6 in the serum of patients with recurrent aphthous ulcers.
Materials and MethodIn this case- control study, the serum levels of IL-8 and IL-6 were measured in patients with recurrent aphthous ulcers (n=40) and in healthy control subjects (n=40). The cytokines levels were measured in the serum by ELISA. The data were analyzed with SPSS software using T- test.
ResultsThe mean value of the IL-8 and IL-6 in the patient group was 52.24 pg/ml and 9.39 pg/ml which was 10 and 4 times higher than that of the control group, respectively. The differences were statistically significant (p <0.01).
ConclusionThe results of the present study showed that the serum levels of IL-8 and IL-6 were elevated in the patient group, IL-8 level being more considerable.
-
زمینه و هدفیکی از راه های انتقال عوامل بیماری زا از طریق هندپیس های دندانپزشکی می باشد. ورود نسل جدید آنگل و توربین های قابل اتوکلاو شدن تا حدودی این مشکل را مرتفع ساخته است ولی بهر حال گاهی در کلینیک مجبور به استفاده از محلول های شیمیایی برای ضدعفونی توربین ها می شویم. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر ضد میکروبی چند محلول ضدعفونی کننده رایج بر روی هندپیس های آلوده ندانپزشکی می باشد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی از 35 توربین از کار افتاده استریل شده استفاده گردید. سر توربین ها پس از قرارگیری در سوسپانسیون میکروبی حاوی استافیلوکوک طلایی، پسودوموناس آئروژینوزا و کاندیدا آلبیکنس بطور جداگانه داخل محلول های ضدعفونی قرار گرفته و در فواصل زمانی مختلف یک لوپ از آن در محیط مورد نظر، کشت داده شد. کلیه محیط ها پس از 24 ساعت انکوبه شدن در دمای 37 درجه سانتیگراد توسط دستگاه اسپکتروفتومتر کدورت سنجی شد. رقیق سازی مکرر محلول ها تا جایی ادامه یافت که در بالاترین رقت و کمترین زمان بتواند رشد میکروبی را متوقف سازد. جهت تحلیل داده ها از آزمون کروسکال والیس استفاده شد.یافته هامحلول اتانول تا رقت اثر ضدمیکروبی روی هر سه نوع ارگانیسم مورد مطالعه داشته است. بتادین تا رقت کلیه میکر وارگانیسم های مورد مطالعه را در تمامی فواصل زمانی از بین برد اما در رقت اثر ممانعتی خود را روی پسودوموناس از دست داد. محلول میکروتن تا رقت اثرات ضدمیکروبی خود را حفظ نمود اما در رقت های بالاتر قادر به جلوگیری از رشد میکروارگانیسم ها نبود. هیپوکلریت سدیم تا رقت رشد هر سه میکروارگانیسم را متوقف ساخت.نتیجه گیریهیپوکلریت سدیم مؤثرترین داروی ضدمیکروبی در بین موارد مورد مطالعه بود. چرا که توانست در کمترین غلظت جلوی رشد میکروبی را بگیرد.
Background And AimContaminated dental handpieces have the potential to transfer infection to patients. New generation of autoclavable turbines have to some extent overcome the problem however, in clinic sometimes it is necessary to use chemical to disinfect handpieces. The aim of this study was to determine the antimicrobial effect of some routinely used disinfectant solutions on dental contaminated handpieces.Materials And MethodsIn this experimental study 35 turbines were sterilized. The turbine's heads were inserted into microbial suspension containing staphylococcus, pseudomonas and candida and then exposed to the disinfectant solutions. Inoculations into culture medium were made at different intervals. All medium was incubated for 24 hours at 37oC followed by spectrophotometer inspection for detection of microbial growth. Serial dilutions of disinfectant agents were used to determine the highest dilution in which there was no microbial growth. Kruskal wallis test was used for statistical analysis and p<0.05 was considered as the level significance.ResultsEthanol had antimicrobial effect on all of the tested microorganisms at dilution of 1:4. Betadine at dilution of 1:64 caused inhibition of all of the microbes except pseudomonas. Micro 10 had antimicrobial effect up to dilution of 1:256 but could not inhibit microbial growth at higher dilution. Sodium hypochlorite inhibited growth of the three microoganisms up to dilution of 1:1024.ConclusionBased of on the results of this study sodium hypochlorite was found to be the most effective antimicrobial agent among those used in this study, inhibiting microbial growth at the highest dilution -
مقدمهبیماری گرانولوماتوز مزمن (CGD) یک بیماری ارثی با نقص در عملکرد سلولهای فاگوسیت است که بدلیل عدم توانائی این سلولها در کشتن میکروارگانیسمهای داخل سلولی دچار عفونت های چرکی متعدد ومکرر در نواحی مختلف بدن می شوند. تظاهرات بالینی و عفونتهای ناشی از این بیماری اکثرا در 2 سال اول زندگی مشاهده می شود و با تشخیص زود هنگام بیماری و پیشگیری دارویی می توان میزان عود عفونتها و مرگ و میر را کاهش داد. معرفی بیمار: بیمار اول مردی 21 ساله بود که بدنبال عفونت و آبسه های مکرر و جراحی متعدد پس از 3 سال بیماری CGD تشخیص داده شد. بیمار دوم خواهر 20 ساله وی که با لنفادنیت گردنی مراجعه و بموقع تشخیص داده شد.
نتیجه نهایی: بیماری CGD بطور نادر می تواند در سنین بلوغ وپس از آن تظاهر نمایدو بر این اساس در افراد بالغ با عفونتهای مکرر لازم است آزمایش Nitroblue tetrazolium test (NBT) جهت تشخیص بیماری انجام شود.
کلید واژگان: آبسه های مکرر, زمایش نیتروبلوتترازولیوم, رانولوماتوز مزمن -
سابقه و هدفویروس هپاتیت E در آسیا به عنوان شایع ترین و در آفریقای شمالی و خاومیانه دومین عامل هپاتیت حاد بالغین بعد از ویروس هپاتیت B شناخته شده است. مهمترین راه انتقال این بیماری راه مدفوعی- دهانی است ودر این موارد اهمیت آب آلوده بیش از آلودگی غذا است؛ با این حال انتقال ویروس از مادر حامله به جنین، انتقال تزریقی، به خصوص در نواحی آندمیک بیماری، و انتقال از طریق مقاربت نیز محتمل دانسته شده است. همچنین اخیرا احتمال انتقال این ویروس از طریق انتقال خون نیز مطرح شده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت E در مراجعین به سازمان انتقال خون همدان در سال 1384 انجام شد.روش کاراین مطالعه بصورت توصیفی- مقطعی، بر روی 280 اهدا کننده خون، مراجعه کننده به سازمان انتقال خون همدان انجام شد. خون های اهدا شده از نظر هپاتیت B، هپاتیت C، HIV و سیفیلیس بررسی می شوند. مقدار 3 میلی لیتر از نمونه خون مراجعین پس از جداسازی لخته آن، در لوله آزمایش مخصوص و در درجه حرارت -4°C به آزمایشگاه ارسال شده و از نظر وجود آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت E توسط روش ELISA، با استفاده از کیت Diapro ساخت کشور ایتالیا، آزمایش گردید. اطلاعات در مورد سن، جنس، شغل، سطح تحصیلات، محل زندگی، وضعیت آب آشامیدنی، سابقه زردی در خانواده و یا فرد اهدا کننده، اعتیاد، عمل جراحی، بستری در بیمارستان، تزریق خون و سابقه واکسیناسیون برعلیه هپاتیت B با استفاده از پرسشنامه های از پیش طراحی شده جمع آوری گردید. اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS ویرایش سیزدهم با آزمون های تی و مربع کای و سطح اطمینان 95% مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.نتایجاز 280 اهدا کننده مورد بررسی 249 نفر مرد (88.9 درصد) و 31 نفر (11.1 درصد) زن بودند. آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت E (Anti-HEV IgG) در 36 نفر (12.9 درصد) وجود داشت و 7 نفر (2.5 درصد) مبتلا به هپاتیت E حاد بودند (دارای Anti-HEV). میانگین سنی در افراد دارای آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت E، 7.6±33 سال و در افراد فاقد آنتی بادی، 15.3±33.5 سال بود (NS). 205 نفر کمتر از 40 سال و 75 نفر 40 سال یا بیشتر داشتند. 31 نفر ازافراد با سن کمتر از 40 سال (15.1 درصد) دارای Anti-HEV IgG بودند، در حالیکه 5 نفر از افراد با سن 40 سال یا بیشتر (6.7 درصد)، دارای Anti-HEV IgG بودند (P<0.05). نسبت مرد به زن از نظر Anti-HEV IgG در مطالعه حاضر 0.6 بود. اختلاف موجود در افراد دارای Anti-HEV IgG و افراد فاقد Anti-HEV IgG از نظر سطح تحصیلات، شغل، منبع آب آشامیدنی، سابقه زردی در خانواده، سابقه بستری در بیمارستان و سابقه تزریق خون، از نظر آماری معنی نبود. در حالیکه فراوانی موارد مثبت Anti-HEV IgG در ساکنین روستا، بطور معنی داری بیشتر از شهری ها بود (P<0.05).نتیجه گیریبا توجه به شیوع سرولوژیک 12.9 درصد هپاتیت E در اهدا کنندگان خون در شهر همدان و نیز با توجه به نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در تبریز و نهاوند، احتمالا ایران از نظر عفونت با HEV اندمیک می باشد.
کلید واژگان: ویروس هپاتیت E, هپاتیت E, اهدا کنندگان خون -
مقدمهآسم، نوعی بیماری التهابی و مزمن مجاری هوایی است که با افزایش پاسخدهی مجاری تراکتئوبرونکیال، مشخص می شود. التهاب مزمن مجاری تنفسی در این بیماری ممکن است منجر به بروز تغییراتی در ساختار هوایی گردد که به این تغییرات Airway Remodeling اطلاق می شود. فعال شدن پلاکتها در Remodeling راه های هوایی بیماران مبتلا به آسم نقش دارد. نظر به نقش پلاکت ها در Remodeling دیواره راه هایی هوایی و پیامدهای مشخص بروز Remodelingراه های هوایی در آسم، تعیین فراوانی آللهای مربوطه اهمیت ویژه ای دارد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی پلی مورفیسم آنتی ژن پلاکتی انسانی (HPA-1) 1- در بیماران مبتلا به آسم، طراحی و انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه از نوع تحلیلی مورد- شاهدی بر روی 110 بیمار مبتلا به آسم انجام شد. گروه شاهد نیز 129 نفر بودند که از افراد با شکایات غیرتنفسی مراجعه کننده به درمانگاه داخلی بیمارستان اکباتان انتخاب شدند. سپس 10 میلی لیتر خون حاوی ماده ضد انعقاد از افراد بیمار و افراد گروه شاهد جهت تعیین فراوانی آلل های آنتی ژن پلاکت انسانی (Ia،Ib) 1- به آزمایشگاه ارسال شد. پلی مورفیسم HPAIa،b با روش pcr-ssp مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات جمع آوری شده توسط ویرایش دهم نرم افزار آماری SPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هابیشترین شکایات بیماران بعد از تنگی نفس، به ترتیب حملات تکرار شونده خس خس سینه (%93.6)، سرفه های مکرر (%90) و تشدید سرفه یا تنگی نفس در شب (89.1 درصد) بود. توزیع فراوانی آلل های Ia و Ib و ژنوتیپ های Ia+Ib، Ia+Ia و Ib+Ib آنتی ژن پلاکت انسانی -1، در دو گروه مورد و شاهد بررسی شد. هیچ موردی از ژنوتیپ Ib+Ib در دو گروه مورد و شاهد مشاهده نشد. نتایج این مطالعه نشان داد که توزیع فراوانی آلل Ia و Ib و نیز توزیع فراوانی ژنوتیپ های موجود Ia+Ia و Ia+Ib در دو گروه مورد و شاهد یکسان بود. میزان فراوانی آلل Ia و ژنوتیپ Ia+Ia با شدت آسم نسبت مستقیم داشت و هر چه آسم شدیدتر می شد، فراوانی آلل Ia و ژنوتیپ Ia+Ia بیشتر بود.نتیجه گیریبررسی پلی مورفیسم ژن آنتی ژن پلاکتی انسان (HPA-1) 1- نشان داد که این ژن، نقشی در ایجاد آسم ندارد، ولی وجود آلل Ia می تواند با درجات شدیدتر آسم همراه باشد.
کلید واژگان: آسم, آنتی ژن پلاکت انسانی, پلی مورفیسمBackgroundAsthma is recognized as a common cause of disability, of great economic cost, and of preventable deaths. In this study we aimed to test our hypothesis to evaluate the relationship between the Human Platelet Antigen-1(HPA-1) polymorphism and bronchial asthma and its severity, which would suggest genetic variances that may be responsible for expression or activation of these receptors, so play a role in explaining the suggested genotypic differences in the risk of bronchial asthma occurrence.Materials And MethodsTo investigate the relation between the HPA-1 polymorphism and bronchial asthma, we conducted a case-control study of 110 patients with bronchial asthma and 129 non-asthmatic outpatient controls, which were participated voluntarily in this study. After the participants answered a questionnaire aimed at identifying their age, sex, clinical signs and symptoms to identify asthma severity, a trained observer assessed airway reversibility in asthmatic patients. To determine HPA-1 allele frequencies (Ia, Ib) and genotyping for Ia+Ia, Ia+Ib and Ib+Ib in both patients and controls, a blood sample was sent to the laboratory.ResultsIt was found that the dyspnea was the most common symptom in asthmatic patients, recurrent episodic wheezing (93.6%), cough (90%) and nocturnal symptom (89.1%) were other more common symptoms respectively. Assessment of HPA-1 allele frequencies (Ia, Ib) and genotyping for Ia+Ia, Ia+Ib and Ib+Ib showed no differences in both patients and controls (P>0.05). The rate of Ia allele frequency and Ia+Ia genotype had a direct relationship with asthma severity.ConclusionWe observed strong association between HPA-1a allele and asthma severity, but no association between the presence of HPA-1 polymorphism and bronchial asthma.Keywords: Asthma, Human Platelet Antigen, 1(HPA, 1), Polymorphism -
سابقه و هدفهموفیلی یک اختلال وابسته به کروموزوم X است که به دلیل کمبود فاکتور انعقادی VIII یا فاکتور IX فرد را مستعد خونریزی می کند. هدف از مطالعه حاضر تعیین فراوانی عفونت های هپاتیت B و C، و بررسی ارتباط آنها با ایجاد مهار کننده فاکتور VIII در مبتلایان به هموفیلی در استان همدان می باشد.روش بررسیدر 66 بیمار مبتلا به هموفیلی ارزیابی از نظر هپاتیت B و C به روش الیزا، ترانس آمینازهای کبدی، فاکتور VIII و مهار کننده فاکتور VIII صورت گرفت. همچنین اطلاعات دموگرافیک به کمک پرسشنامه از بیماران اخذ شد.یافته هافراوانی آنتی بادی هپاتیت (HCV-Ab) C و آنتی ژن سطحی هپاتیت (HBsAg) B در این بیماران به ترتیب 59.1% و 5% بود. فراوانی مهار کننده فاکتور VIII در افراد مبتلا به هموفیلی نوع A 47.8% بود. وجود این فاکتور با هپاتیت B یا C و یا میزان ترانس آمینازهای کبدی ارتباط آماری معنی داری نداشت. از لحاظ آماری ارتباط معنی داری بین مدت هموفیلی و تشکیل فاکتور VIII وجود داشت (P<0.03). همچنین ارتباط آماری معنی داری بین مدت هموفیلی و ابتلا له هپاتیت C وجود داشت. (P<0.01).نتیجه گیریفراوانی هپاتیت C و هپاتیت B در مبتلایان به هموفیلی قابل توجه است. در این خصوص روش های غربالگری و حذف ویروس از فرآورده های خونی نیاز به بازنگری دارند.
کلید واژگان: هپاتیت B, هپاتیت C, هموفیلی, مهار کننده فاکتور VIII -
سابقه و هدفپلی مرفیسم های شناخته شده در ژن های کد کننده برخی از مولکول های چسبان، با شدت بیماری آترواسکلروز مرتبط می باشند. با این وجود اطلاعات اندکی در مورد نقش پلی مرفیسم مولکول L- سلکتین، یکی از اعضای خانواده مولکول های چسبان سلکتینی، در روند التهابی آترواسکلروز وجود دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت پلی مرفیسم فنیل آلانین/206/ لوسین (Phe 206 Leu) مولکول L - سلکتین در بیماری عروق کرونر قلب (CAD)، در بیمارانی می باشد که ار نظر بالینی و آنژیوگرافی به این بیماری مبتلا بوده اند.مواد و روش هااین مطالعه بر روی 149 بیمار (108 مرد و 41 زن) مبتلا به بیماری آترواسکلروز انجام شد. آترواسکلروز بر اساس گرفتگی در یک یا بیش از یک رگ با انجام آنژیوگرافی تایید گردید. 215 نفر (128 مرد و 87 زن) که بر اساس یافته های آنژیوگرافی فاقد آترواسکلروز بودند به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. ژنوتیپ های حاصل از پلی مرفیسم فنیل آلانین 206 لوسین در تمامی نمونه ها با روش واکنش زنجیره پلی مرازی با استفاده از پرایمرهای اختصاصی (PCR-SSCP) تعیین گردید. شدت بیماری نیز در بیماران بر اساس 50 درصد بررسی شد.یافته هافراوانی آلل موتان Leu 206 در بیماران مبتلا به CAD نسبت به افراد دارای شریان طبیعی افزایش معنی داری داشت (25.9 درصد در مقابل 14.6 درصد، 05/0>P). فراوانی هموزیگوت مینور (Leu/Leu 206) در بیماران مبتلا به CAD نسبت به افراد بدون CAD افزایش چشمگیری نشان داد (10.1 درصد در برابر 5.1 درصد، 002/0=P). اما ارتباطی بین پلی مرفیسم Phe 206 Leu و شدت بیماری مشاهد نشد (35/0=P).استنتاجیافته ها نشان داد ژنوتیپ مینور Leu/Leu 206می تواند به عنوان یک فاکتور خطر ژنتیکی برای بیماری عروق کرونر قلب محسوب گردد.
کلید واژگان: بیماری عروق کرونر, L, سلکتین, پلی مرفیسم ژنیBackground andPurposePolymorphisms found in genes encoding some of adhesion molecules reported to be associated with severity of atherosclerosis. Little is known about the role of L-selectin polymorphism in atherosclerotic inflammaory process. The aim of this study was to assess L-selectin Phe 206 Leu polymorphism in subjects with clinical and instrumental evidence of coronary artery disease (CAD).Materials And MethodsA total of 149 (108 men and 41 women) patients with atherosclerotic disease in one or more vessels documented by angiography were studied. Also 215 subjects (128 men and 87 women) without atherosclerosis according to angiographic findings were considered as control. All subjects were genotyped for L-selectin Phe206Leu gene polymorphism by polymerase chain reaction with sequence-specific primer (PCR-SSCP). To assess the disease severity, all patients were classified by number of coronary artery with ≥50% stenosis.ResultsA significantl increased frequency of the 206Leu mutant allele was observed in patients with CAD compared to those without CAD. The 206Leu allele frequency in the patients with CAD compared to individuals without CAD was 25.9 vs 14.6%, P<0.05. However, no association between L-selectin Phe206Leu polymorphism and the disease severity was found (P=0.35).ConclusionOur findings suggest that L-selectin 206L/L genotype could represent a genetic risk factor for CAD in the Iranian population.Keywords: L, selection, polymorphism, coronary artery disease -
مقدمه و هدفتوکسوپلاسموز از شایع ترین عفونتهای انگلی در انسان و حیوانات خونگرم می باشد که در بالغین سالم از نظر ایمنی عفونت مزمن، در افراد مبتلا به نقص سیستم ایمنی بیماری کشنده و در زنان باردار، سقط یا اختلالات مادرزادی در جنین ایجاد می نماید. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع توکسوپلاسموز در زنان باردار شکم اول در شهر همدان برای برآورد بار مشکل و اهمیت بهداشتی این آلودگی در گروه در معرض خطر می باشد.روش کاراین تحقیق یک مطالعه توصیفی مقطعی است. با نمونه برداری خوشه ایتصادفی 576 نفر از مراجعین به مراکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. پس از ثبت اطلاعات در پرسشنامه و تهیه نمونه خون از این افراد آنتی بادی توتال علیه توکسوپلاسما گوندی در سرم آنها با روش IFA مورد آزمایش قرار گرفت و عیار 1:20 و بالاتر به عنوان مثبت و حد آلودگی به توکسوپلاسموز تعیین گردید. همچنین تحلیل یافته ها به وسیله آمار توصیفی و آزمون مجذور کای صورت گرفت.نتایجدر این مطالعه شیوع توکسوپلاسموز %33.5 تعیین گردید بیشترین و کمترین میزان شیوع به ترتیب در افراد بی سواد (%61.5) و افراد دیپلمه (%28.4) دیده شد و رابطه معنی داری بین شیوع آلودگی و سن، نحوه مصرف گوشت، استفاده از گوشت تازه در تهیه کباب و میزان مصرف سبزیجات خام مشاهده گردید (P<0.05). در صورتی که رابطه معنی داری بین شیوع آلودگی و تحصیلات، تماس با گربه و گوشت خام، طریقه شستشوی سبزیجات و مصرف شیر خام و تخم مرغ نیم پز مشاهده نگردید.
نتیجه نهائی: این مطالعه نشان داد میزان آلودگی به توکسوپلاسما در این ناحیه پایین تر از بخش های شمالی کشور و بالاتر از بخش های مرکزی و جنوبی است. با توجه به نتایج به دست آمده، راه آلودگی در افراد تحت مطالعه احتمالا خوردن کیست نسجی و اووسیت به ترتیب از طریق مصرف گوشت نیم پز و سبزیجات خام می باشد. با توجه به شیوع نسبتا بالای آلودگی و اهمیت توکسوپلاسموز در زنان باردار و افراد دچار نقص سیستم ایمنی، می توان با آموزش بهداشت و افزایش سطح آگاهی های افراد و اقدامات کنترلی دیگر از ایجاد آلودگی و عوارض آن کاست.
کلید واژگان: آبستنی / توکسوپلاسموز, همه گیری شناسی -
مقدمه
از عوارض آندوسکوپی، انتقال عفونت توسط وسایل آن است که این امر با عدم رعایت موازین بهداشتی از قبیل ضدعفونی نامناسب دستگاه آندوسکوپ می تواند ایجاد گردد.
روش بررسیقبل و بعد از گاستروسکوپی از کلیه قسمتهای دستگاه، نمونه برداری وکشت به عمل آمده و نوع میکروب و تعداد آن بررسی گردیده است .
نتایج954 مورد نمونه برداری از قسمتهای مختلف دستگاه گاستروسکوپ قبل و بعد از انجام گاستروسکوپی قسمت فوقانی گوارش به عمل آمد. در مرحله قبل از انجام گاستروسکوپی در قسمت خارجی دستگاه 6/90% باکتری رشد نکرده و 4/9 % کشت مثبت بوده و میکروب پسودوموناس آیروژینوزا شایعترین باکتری (1/3%) جدا شده است. در قسمت خارجی بعد از انجام گاستروسکوپی 7/32% کشت منفی و3/67% کشت مثبت و شایعترین باکتری رشد نموده استافیلوکوک اپیدرمیس گزارش شده است.نمونه برداری و کشت از کانال داخلی دستگاه گاستروسکپ قبل از انجام7/88% کشت منفی و3/11% نمونه ها کشت مثبت و شایعترین باکتری رشد نموده در این قسمت پسودوموناس (5/15%) و کشت کانال داخلی بعد از انجام گاستروسکوپی 7/52% کشت منفی و2/47% موارد نمونه کشت مثبت، شایعترین نوع میکروبی استافیلوکوک اپیدرمیس بوده است.از کانال آب و هوا نمونه برداری و کشت قبل از انجام گاستروسکوپی6/51% کشت منفی و4/48% کشت مثبت ، که شایعترین باکتری دراین قسمت باسیلهای گرم منفی غیر تخمیری و بعد از انجام گاستروسکوپی در قسمت کانال آب و هوا 22% کشت منفی و 78% کشت مثبت و شایعترین باکتری، باسیلهای گرم منفی غیر تخمیری گزارش گردیده است.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج، ارتباط معنی دار از نظر آماری بین آلودگی در کلیه قسمتهای دستگاه گاستروسکوپ قبل و بعد از انجام گاستروسکوپی وجود دارد 003/0=P. بیشترین آلودگی میکروبی (78%) در قسمت کانال آب و هوا و قسمت خارجی دستگاه بعد از انجام گاستروسکوپی3/67% بالاترین میزان آلودگی دیده شد. با توجه به اینکه این وسایل می توانند در انتقال عوامل ویروسی نیز نقش داشته باشند ضدعفونی کردن صحیح می تواند راهی در جهت پیشگیری از انتقال این عوامل باشد
کلید واژگان: گاستروسکوپی فوقانی دستگاه گوارش, مواد ضدعفونی کننده, آلودگی باکتریال, آندوسکوپIntroductionFiberoptic techniques have been used for diagnosis and also for treatment of gastrointestinal disorders very largely. Infection is a complication of endoscopy and fiberoptic endoscopy may serve as vehicle for transmission of infection.
MethodsBefore doing gastroscopy, all parts of the endoscope were disinfected (as normally done in the ward). Then, samples for culture were taken from the device and at the end of the procedure, again samples from all parts of gastroscope (outer surface, internal canal, water – air pump) were taken and cultured in Blood agar and E.M.B media. Microbiology species and colony count as standard protocol were identified and reported.
Results954 Samples were prepared before and after upper gastrointestinal endoscopy. In samples from outer surface of the device before procedure, culture was negative in 90.6% and positive in 9.4% (15 cases), while in samples from the same region after endoscopy, culture was negative in 32.7% and positive in 67.3%. Staphylococcus epidermis was the most common organism. Before endoscopy, sampling and culture from internal canal of device was reported as 88.7% negative culture and 11.3% positive culture with pseudomonas aeruginosa being the most common organism. After endoscopy, internal canal culture was 52.7% negative and 47.2% positive culture. Staphylococcus epidermidis was the most common organism. Air – water Canal samples before endoscopy were 51.6% negative and 48.4% positive. Non fermented gram negative bacilli were the most common organisms. After endoscopy, these samples were 22% negative and 78% positive. Non- fermented gram negative bacilli were the most common organisms.
ConclusionThe microbial contamination of the air-water canal (78%) and outer surface of the device (67.3%) after endoscopy was due to inadequate cleaning and disinfection after completion of procedures.
Keywords: Upper gastro-intestinal endoscopy infection, Disinfectants, Infection, Bacterial Contamination
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.