به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مهری یاوری

  • عزت تبریزی، نازنین شماعیان رضوی*، هانیه مستور، ویدا وکیلی، مهری یاوری
    مقدمه

     به دلیل اهمیت مساله تاب آوری و کنترل استرس در جهت بهبودی سریعتر بیماران مبتلا به کووید19 و همچنین نقش آموزش دستور العمل های جامع کشوری در کاهش عوارض ناشی از ابتلا به این بیماری، در این پژوهش تلاش شد تا به تاثیر آموزش جامع دستورالعمل های کشوری کووید19 بر میزان استرس درک شده ومیزان تاب آوری مبتلایان به این بیماری پرداخته شود.

    روش کار

    این پژوهش شبه تجربی است که در دو گروه مداخله و کنترل در خردادماه 1401 در مراکز خدمات جامع سلامت شماره 3 شهرستان مشهد مقدس انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود که تست کرونای آنها مثبت شده و در سامانه سینا دارای پرونده بهداشتی بودند. با توجه به عدم امکان ارتباط حضوری، افراد مورد نظر با مراجعه به پرونده الکترونیک آنها در سامانه سینا به روش تصادفی ساده انتخاب شده وتعداد 68 مورد در گروه مداخله (قبل و بعد) و 34 مورد در گروه شاهد قرار گرفتند. آموزش ها توسط کارشناس بهداشتی زبده که در جریان آخرین دستورالعمل های ستاد مبارزه با کرونا بود از طریق مکالمه تلفنی و استفاده از شبکه های اجتماعی ارایه شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه ها جمع آوری گردید. داده ها از طریق تست مجذور کا و آزمون های زوجی، ویلکاکسون و یا مک نمار با نرم افزار SPSS 26 تجزیه وتحلیل شدند.

    نتایج

     یافته ها نشان داد که بترتیب 35/3 درصد گروه شاهد و 52/9 درصد گروه مداخله مرد بودند. بیشترین درصد سنی گروه مداخله و شاهد (به ترتیب32/4 و 26/5 درصد) در گروه سنی 35-31 سال بودند. اندازه اثر آموزش دستورالعمل های جامع کشوری بر تاب آوری و کاهش استرس درک شده 56 درصد بود. سطح معنا داری برای هر دو متغیر تاب آوری و استرس درک شده کمتر از0/05 بوده که این نشان دهنده تفاوت  معنا دار بین نمرات پس آزمون و پیش آزمون (تست مجذور کای و آزمون های زوجی، ویلکاکسون و یا مک نمار) در گروه مداخله می باشد

    نتیجه گیری

     آموزش دستورالعمل های جامع کشوری کووید 19 باعث کاهش استرس درک شده گردیده و تاب آوری بیماران مبتلا به کووید 19 را افزایش می دهد. نتایج این مطالعه بر اهمیت آموزش های دستورالعمل های جامع کشوری کووید 19 در ارتقای سلامت بیماران و در نهایت سلامت جامعه تاکید دارد.

    کلید واژگان: آموزش, استرس درک شده, تاب آوری, بیماری کووید19}
    Ezzat Tabrizi, Nazanin Shamaeian Razavi *, Haniye Mastour, Vida Vakili, Mehri Yavari
    Background and purpose

    Due to the importance of resilience and stress control in the direction of faster recovery of patients with covid-19, as well as the role of teaching comprehensive national recipes in reducing complications caused by this disease, in this research, an attempt was made to evaluate the effect of comprehensive instruction National covid-19 tests on the perceived stress level and the level of resilience of patients with this disease.

    Methods

    This research was conducted in a quasi-experimental way in two groups of cases and controls, the selection of people was done by simple random method, and the training was provided by telephone conversation and using social networks. Information was collected through questionnaires that included demographic information and two questionnaires on resilience and perceived stress.

    Results

    Results showed that the size of the effect of training comprehensive national guidelines on resilience and reducing perceived stress is 56%. The significance level for both variables of resilience and perceived stress is less than 0.05, which indicates the difference between the post-test and pre-test conditions in the intervention group.

    Conclusion

    The teaching of comprehensive national guidelines for covid-19 had an effect on the level of perceived stress and reduces it and increases the resilience of patients with covid-19.

    Keywords: Teaching, Perceived stress, Resilience, COVID 19}
  • حلیمه غفرانی، مهری یاوری*، مریم مرادی، علی عمادزاده
    مقدمه

    مهارت روابط بین فردی یکی از مهارت های اساسی زندگی انسان ها می باشد و روابط زوجین از مهمترین روابط بین فردی است. نداشتن و به کار نبردن مهارت های ارتباطی عامل مهم مشکلات زناشویی و تهدید جدی برای بقاء خانواده به شمار می آید.

    هدف

    مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر مهارت روابط بین فردی بانوان دانشجو با همسرانشان انجام شده است.

    مواد و روش ها: 

    پژوهش حاضر مطالعه نیمه تجربی بر روی 60 نفر از دانشجویان متاهل زن دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 97-96 می باشد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله در آموزش روابط بین فردی بر اساس سازه های مدل بزنف طی 2 کارگاه 4 ساعته شرکت کردند و در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه های دموگرافیک، مهارت ارتباطی کویین دام و پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های مدل بزنف بود. اطلاعات در دو مرحله قبل و 4 هفته پس از اجرای آموزش جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمون های آماری تی مستقل و تی زوجی، آنالیز و تحلیل شد سطح معناداری کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها: 

    آزمون های آماری نشان داد سن بانوان دانشجوی مورد مطالعه در گروه مداخله 5/2 ±28/2 و در گروه کنترل 4/3 ± 29/3 سال بود که همگن بودند. تفاوت میانگین نمره کل مهارت های ارتباطی بعد نسبت به قبل از مداخله در گروه مداخله 12/8±0/13 افزایش و در گروه کنترل 4/1 ±1/7 افزایش داشت و آزمون تی مستقل این تفاوت را معنی دار نشان داد (0/001<p).

    بحث و نتیجه گیری: 

    آموزش مبتنی بر مدل بزنف منجر به ارتقاء مهارت روابط بین فردی بانوان دانشجو با همسرانشان می شود، لذا، کاربرد گسترده آن در بانوان متاهل با هدف ارتقاء مهارت های روابط بین فردی با همسرانشان در راستای ارتقاء سلامت خانواده توصیه می گردد.

    کلید واژگان: آموزش, متاهلین, مدل بزنف, مهارت های اجتماعی}
    Halimeh Ghofrani, Mehri Yavari*, Maryam Moradi, Ali Emadzadeh
    Introduction

    Interpersonal communication skills are one of the essential skills of human life and couple relationships are one of main interpersonal relationships. Lack of communication skills is a crucial factor ruining the marital relationship and a serious threat to family survival.

    Objective

    The present study aimed to determine the effect of the BASNEF model training program on the interpersonal skills of female students with their spouses.

    Materials and Methods

    This quasi-experimental study was done on 60 married female students of Mashhad University of Medical Sciences in 2017and 2018. They were divided into intervention and control groups. The intervention group has participated in a 2-4-hour interpersonal relationship workshop based on BASNEF model structures, and the control group received no intervention. To collect data, demographic questionnaires, Queendom communication skills questionnaires, and a researcher-made questionnaire based on the BASNEF model were used. Data were collected in two stages before and 4 weeks after training and analyzed by SPSS 18, independent t-test, paired t-test, and ANOVA,. aP <0.05 were considered significant.

    Results

    The results of the present study showed that the mean age of the female students were 5.2 ± 28.2 in the intervention group and 4.3 ± 29.3 in the control group. The mean score of total communication skills in the intervention group and control group has increased to 12.8 ± 13.0 and 1.4 ± 7.1, respectively. Independent t-test showed this difference significant (P<0.001).

    Discussion and Conclusion

    The present study showed that BASNEF model-based education leads to the enhancement of interpersonal skills of female students with their spouses. Aiming at enhancing females’ interpersonal relationship skills with their husbands, it is recommended to use it widely to promote family health.

    Keywords: Education, Instructional Models, Social Skills, Spouse}
  • فاطمه محرری، سمانه غفوری، مهری یاوری*
    مقدمه

    کار در بیمارستان روان پزشکی و فشارهای مرتبط با آن می تواند باعث ایجاد اضطراب و افسردگی در کارکنان شود که این امر بر کیفیت ارایه ی مراقبت از بیماران روان پزشکی تاثیر می گذارد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر گروه درمانی تلفیقی در  نشانگان بالینی این کارکنان انجام شد.

    روش کار

    از بین تمامی کارکنان بیمارستان ابن سینای مشهد که مایل به شرکت در مطالعه بودند، افرادی که نمره بالاتر از خط برش در پرسش نامه اضطراب، افسردگی و استرس (DASS) به دست آوردند، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون (هر گروه 25 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمون 12 جلسه هفتگی درمان گروهی تلفیقی دریافت کردند و گروه شاهد در گروهی دور هم جمع شدند. در انتهای جلسات، مجددا پرسش نامه DASS  بر روی اعضای هر دو گروه اجرا شد. نتایج با آزمون های آماری، تست تی و نرم افزار SPSS تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که نمرات کلی DASS در گروه آزمون، کاهش معنی داری در مقایسه با گروه شاهد داشته است (006/0=P). خرده مقیاس های اضطراب و افسردگی کاهش معنی دار داشتند (به ترتیب 000/0=P و 015/0=P) ولی در خرده مقیاس استرس، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (10/0=P).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد گروه درمانی تلفیقی می تواند اضطراب و افسردگی کارکنان بیمارستان روان پزشکی را کاهش دهد.

    کلید واژگان: بیمارستان روان پزشکی, کارکنان, گروه درمانی تلفیقی, نشانگان بالینی}
    Fatemeh Moharreri, Samaneh Ghafoori, Mehri Yavari *
    Introduction

     Work at a psychiatric hospital and its associated pressures can lead to anxiety and depression in personnel, which affects the quality of care provided to psychiatric patients. The present study aimed to assess the effect of integrated group therapy on clinical syndrome in these personnel.

    Materials and Methods

    Among personnel of Ibn-e-Sina hospital who were willing to participate in the study, cases with higher score than cut point in Depression, Anxiety and Stress Scale (DASS) were selected  and they divided into control (n=25) and experimental groups (n=25) randomly. The experimental group received 12 weekly sessions of integrated group therapy and the control group assembled in a group. At the end of sessions, all cases fulfilled DASS again. The data analyzed through descriptive statistics, t-test and SPSS software.

    Results

    The results showed that the total scores of DASS in the experimental group had a significant decrease compared to the control group (P=0.006). The subscales of anxiety and depression decreased significantly (P=0.001 and P=0.015, respectively), but there was no significant difference in the subscale of stress (P=0.10).

    Conclusion

    It seems that integrated group therapy can reduce depression and anxiety in personnel of psychiatric hospital.

    Keywords: Clinical syndrome, Integrated group therapy, Personnel, Psychiatric hospital}
  • محمد صادقی بیمرغ، مهری یاوری*، علی عمادزاده، فاطمه شریفان، مهدیه برهانی مغانی
    مقدمه

    مفهوم نیاز، یکی از وسیع ترین و پرکاربردترین واژه هایی است که در حوزه های مختلف علوم اجتماعی، متداول است. یکی از این نیازها در حیطه مباحث علمی وآموزش، نیازهای آموزشی است. این پژوهش با هدف بررسی نیازهای آموزشی درمانگران اعتیاد (پزشکان و روان شناسان) شهر مشهد، انجام شده است.

    روش کار

    در این پژوهش توصیفی 100 نفر از درمانگران اعتیاد (پزشک و روان شناس) شاغل در بیمارستان ها و مراکز ترک اعتیاد شهر مشهد در سال 1396 به طور تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته  27 سئوالی بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون های توصیفی و استنباطی مثل آزمون فریدمن و آزمون تی استفاده گردید.

    نتایج

     بنا بر نتایج، 6/54 درصد شرکت کنندگان پزشک و 4/45 درصد روان شناس بودند. بیشترین نیاز آموزشی شرکت کنندگان "دانش ارزیابی خطر و شناسایی اورژانس های اعتیاد و روان پزشکی" با 2/4 درصد و کمترین نیاز آموزشی " دانش طب سنتی، شناخت و کاربرد داروهای گیاهی در درمان  سوءمصرف مواد"  با 22/3 درصد تعیین گردید. اولین نیاز آموزشی پزشکان "دانش کافی در خصوص فارماکولوژی داروهای درمان نگهدارنده و بازگیری طبی (ترک)" با 65/18 درصد و اولین نیاز آموزشی روان شناسان "مهارت انجام مصاحبه و مشاوره های روان شناسی برای خانواده بیماران با سوءمصرف مواد" با 33/18 درصد تعیین گردید.
    نتیجه گیری: مقایسه میانگین نمره های نیازهای آموزشی نشان داد که در سطح توصیفی، نمره نیازهای آموزشی پزشکان با نمره نیازهای آموزشی روان شناسان تفاوت چندانی نداشته اند اما اولویت بندی نیازهای آموزشی پزشکان و روان شناسان، متفاوت است.

    کلید واژگان: اعتیاد, درمانگر, نیازهای آموزشی}
    Mohammad Sadeghi Bimargh, Mehri Yavari *, Ali Emadzadeh, Fatemeh Sharifan, Mahdieh Borhani Moghani
    Introduction

    The concept of need is one of the most widely used terms in various social sciences. One of these needs in terms of science and education is educational need. This research conducted to investigate the educational needs of addiction practitioners (physicians and psychologists) in Mashhad city.

    Methods

    In this descriptive study, 100 addiction practitioners (physicians and psychologists) working in hospitals and addiction treatment centers in Mashhad in 2017 were selected randomly. The research tool was a 27-items researcher-made questionnaire. Data were analyzed by SPSS software version 16 and descriptive and inferential tests such as Friedman test and T test.

    Results

    According to the results, 54.6% of the participants were physicians and 45.4% were psychologists. The most common educational needs of participants were "Risk Assessment Knowledge and Identification of Psychiatric and Addiction Emergencies" with 4.2%, and the minimum training need was "Knowledge of Traditional Medicine, Recognition and Use of Herbal Drugs for Substance Abuse Treatment" with 3.22%. The first educational need of physicians was "Knowledge about the Pharmacology of Maintenance and Withdrawal Medicines" with 18.65% and the first need for psychologists "The Skills of Conducting Interviews and Psychological counseling for the Family of Patients with Substance Abuse" with 18.33%.

    Conclusion

    The comparison of the mean of educational needs scores showed that at the descriptive level, the educational needs of physicians did not differ significantly with the educational needs of psychologists, but prioritizing the educational needs of physicians and psychologists is different.

    Keywords: Addiction, Educational needs, Practitioner}
  • مهوان خداپرست *، طیبه ریحانی، طاهره صادقی، حسن بسکابادی، مهری یاوری
    مقدمه

    از روش آموزشی مادران و درگیر کردن آنها در فرآیند مراقبت از نوزاد نارس تله‎نرسینگ و مولتی مدیا می‎باشد. موفقیت شیردهی توانایی مادر در انجام شیردهی نوزاد را نشان می‎‎دهد. هدف از انجام این پژوهش تاثیر آموزش بعد از ترخیص از طریق تله‎نرسینگ و مولتی‎مدیا بر موفقیت شیردهی نوزادان 35-37 هفته بود.

    روش کار

    پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی بر روی مادران و نوزادان35-37 هفته بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان و زنان مامایی بیمارستان امام رضا، قائم و ام البنین مشهد که تغذیه غالب آنها شیر مادر بود به مدت 6 ماه انجام شد. نمونه ها به طور تصادفی در دو گروه مداخله (هر گروه30 نوزاد) قرار گرفتند و آموزش به دو روش تله‎نرسینگ و مولتی مدیا بر موفقیت شیردهی در هر دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت و از ابزارIBFAT وBEET استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده‎ها با استفاده از نرم افزار SPSS- 19 و روش آمار توصیفی و استنباطی (کای اسکوئر و تی مستقل) انجام شد.

    یافته ها

    بین دو گروه آموزش، میانگین تغذیه با شیر مادر نوزاد در دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p). وضعیت مکیدن نوزاد در دو گروه آموزشی با هم تفاوت معنی‎داری نداشتند (05/0<P). وضعیت جریان شیر مادر در دو گروه آموزشی با هم تفاوت معنی‎داری داشتند (05/0>P). میانگین وزن قبل و بعد از مداخله در دو گروه آموزش تفاوت معنی‎داری نداشت (05/0<P). اما در دو گروه آموزش تله نرسینگ و مولتی مدیا قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری داشتند (05/0>P).

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان دادند که آموزش به هر دو روش بر رفتار مادر و نوزاد در شیردهی (بر اساس ابزارBEET) ، تغذیه موثر نوزاد، تعداد دفعات و مدت زمان شیردهی تاثیر یکسان داشته است.

    کلید واژگان: آموزش تله‎نرسینگ مولتی مدیا موفقیت شیردهی نوزاد}
    Mahvan Khodaparast *, Taiebeh Rahani, Tahereh Sadeghi, Hasan Boskabadi, Mehri Yavari
    Introduction

    Telenursing and Multimedia are the educational methods for mothers and it seeks to involve them into the process of caring the premature newborns. Being succeeded in breastfeeding represents the mother's ability to breastfeed the baby. This study aimed to investigate the effect of post-discharge education through Telenursing and Multimedia methods on the success in breastfeeding the newborns aged 35-37 weeks.

    Methods

    A six -month clinical trial was conducted on mothers and newborns in the rage of 35-37 weeks who were fed with breast milk and admitted to the Neonatal and obstetric intensive care unit of Emam Reza Hospital, Ghaem and Um-ol-Benin Hospital of Mashhad. The samples were randomly divided into two intervention groups (each group included 30 newborns). The effect of Telenursing and Multimedia methods on the success of lactation was compared in both groups. The data were analyzed using IBFAT and BEET tools, SPSS 19 and descriptive and inferential statistics (Chi-square and independent t-test)

    Results

    The results suggested a significant difference between the means of breast feeding in both educational groups (p <0.05). There was no significant difference in terms of sucking in both educational groups (P>0.05). Breastfeeding status was significantly different (P<0.05). There was no significant difference between the means of weight before and after intervention (P >0.05). But telenursing and multimedia methods differed significantly before and after the intervention (P<0.05)

    Conclusions

    The findings represented that both educational methods had similar effects on the behavior of mother and baby in breastfeeding (based on BEET TOOL), effective nutrition of infant, frequency and the period of breastfeeding.

    Keywords: Education TeleNursing Multimedia Succesful lactation Newborn}
  • منیره رستگار *، حمیدرضا زنده طلب، سید رضا مظلوم، مهری یاوری
    مقدمه
    سبک زندگی ناسالم و مشکلات ناشی از آن، توجه بیشتر به برنامه های آموزش و ارتقاء سلامت را در میان گروه های مختلف جامعه ایجاب می نماید. بنابراین، این مطالعه با هدف اثربخشی آموزش همتا بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در رابطین بهداشت انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه نیمه تجربی، ابتدا با نمونه گیری در دسترس، 59 واحد پژوهش از 4مرکز تحت پوشش مرکز بهداشت شماره 3 مشهد براساس نتایج مطالعه مقدماتی انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی، 2مرکز به گروه آزمون (29 نفر) و 2مرکز دیگر به گروه شاهد (30نفر) اختصاص داده شد. در گروه آزمون بعد از انتخاب آموزش دهندگان همتا، مداخله آموزشی طی 6جلسه 60-45دقیقه ای در قالب گروه های کوچک و آموزش مشارکتی اجرا شد. در گروه شاهد برنامه متداول مراکز انجام شد. در هر دو گروه، پرسشنامه استاندارد سبک زندگی قبل و 4هفته بعد از مداخله تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار 16-SPSS و آزمونهای تی، من ویتنی، ویلکاکسون و مجذور کای انجام شد.
    یافته ها
    بعد از مداخله، میانگین نمرات سبک زندگی در گروه آزمون در مقایسه با قبل از مداخله در تمامی ابعاد افزایش معنی داری داشت(001/0>P)، در حالی که در گروه شاهد در تمامی ابعاد به جز مسئولیت پذیری سلامتی افزایش معنی داری مشاهد نشد(05/0P).
    نتیجه گیری
    آموزش همتا در ارتقاء سبک زندگی رابطین بهداشت موثر است، بنابراین بکارگیری آموزش همتا در برنامه آموزشی رابطین بهداشت توصیه می گردد.
    کلید واژگان: آموزش همتا, سبک زندگی, ارتقای سلامت, رابطین بهداشت}
    Monire Rastegar *, Hamidreza Zendehtalab, Seyedraza Mazlom, Mehri Yavari
    Introduction
    Unhealthy lifestyle causes complications and requires more attention to education and health promotion programs among various social groups. Therefore, this study was conducted to determine the effectiveness of peer education on health- promoting lifestyle in health volunteers.
    Methods
    In this quasi-experimental study, firstly through convenience sampling method,59 cases from four centers subset health center of Mashhad were selected based on the results of the pilot study. Then through random assignment, two centers were devoted to experimental group (29 person) and two other centers to control group (30 person). In the experimental group, after selection peer educators, educational intervention was performed in 6 sessions. 45-60 minutes in the form of small groups and cooperative learning. Common application of centers was performed in the control group. In both groups, lifestyle norm questionnaire was filled out before and four weeks after the intervention. Data Analysis was done using SPSS V.16 as well as t-test, Mann-Whitney U, Wilcoxon, and Chi-Square Test.
    Results
    After intervention, mean scores of health promoting lifestyle showed a significant increase in the experimental group in all aspects compared with before intervention (P0.05). Difference of mean Scores in all aspects of lifestyle in the experimental group were statistically significant compared with the control group (P
    Conclusion
    Peer education is effective in improving the lifestyle of health volunteers. Therefore, the use of peer education is recommended in health volunteers training.
    Keywords: Peer education, Lifestyle, Health promotion, Health volunteers}
  • مریم قربان زاده، سید رضا مظلوم *، طیبه ریحانی، مهری یاوری، حسن بسکابادی
    مقدمه
    بکارگیری امکانات و فضاهای مناسب و استاندارد شده آموزشی می تواند تضمین کننده برنامه آموزشی اثربخش باشد. هدف این مطالعه، تدوین استانداردهای آموزشی پایه منابع آموزشی و کمک آموزشی دوره کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت ویژه نوزادان بود.
    روش بررسی
    مطالعه توصیفی- پیمایشی حاضر به روش دلفی با مشارکت 40 صاحب نظر در رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان از سراسر ایران در سال 1393 انجام شد. صاحبنظران شامل متخصصین نوزادان و آموزش پزشکی، مدیران آموزشی، اساتید پرستاری کودکان، سرپرستاران بخش مراقبت ویژه نوزادان، دانشجویان و دانش آموختگان پرستاری مراقبت ویژه نوزادان، به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند. مرحله اول، استانداردهای آموزشی مرتبط (24 گویه) از طریق مرورگسترده جمع آوری و در مرحله دوم طی سه دور به نظرسنجی گذاشته شد. دور اول و دوم به صورت تشکیل نشست با مشارکت 20 صاحبنظر از دانشگاه علوم پزشکی مشهد و دور سوم با ارسال ایمیل به 40صاحب نظر از سراسرکشور انجام شد. داده های دور اول با استفاده از میانگین و درصد و دوردوم و سوم با شاخص اعتبار محتوا و نسبت اعتبار محتوا تحلیل شد.
    نتایج
    در دور سوم 10 استاندارد آموزشی پایه برای دوره کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت های ویژه نوزادان مورد توافق قرارگرفت. محورهای استانداردها شامل کلاس های آموزشی نظری و مرکز مهارت های بالینی مجهز، کارگاه آموزشی، محیط آموزشی مبتنی بر جامعه، تعداد کافی تخت های بخش مراقبت ویژه نوزادان، کتاب های تخصصی/سالن مطالعه دانشکده و بیمارستان، اینترنت وایرلس، اشتراک بانک های اطلاعاتی، تریای فعال و فرایند مصوب پژوهشی بود.
    نتیجه گیری
    یافته ها می تواند برای ارزیابی امکانات آموزشی دانشکده های مجری دوره کارشناسی ارشد مورد استفاده قرار گرفته و الگوی مناسبی برای استانداردسازی سایر رشته ها باشد.
    کلید واژگان: استاندارد, استاندارد آموزشی پایه منابع آموزشی و کمک آموزشی, دوره کارشناسی ارشد پرستاری, مراقبت ویژه نوزادان, روش دلفی}
    M. Ghorbanzadeh, S. Mazloum *, T. Reyhani, M. Yavari, H. Boskabadi
    Introduction
    Using the adequate and standardized educational facilities and spaces can ensure effective educational program. The purpose of the current study was developing basic educational standards for master's degree program in 'nursing neonatal intensive care'.
    Methods
    This study is a descriptive study used Delphi approach to conduct with the participation of 40 experts in nursing neonatal intensive care from all over Iran in 2014. The study population consisted of neonatologists and medical professionals, administrators of educational department, faculties of pediatrics department, head nurses of neonatal intensive care unit, students and graduates of course in nursing neonatal intensive care were selected purposively. Firstly, the educational standards (24 items) were gathered with extensive review and secondly, experts commented to questionnaire in three rounds. The first and second rounds were performed in a meeting with participation of 20 experts from Mashhad University of Medical Sciences and the third round was performance through sending emails to 40 experts from all over Iran.
    Results
    In the third round, 10 basic education standards for students of master's degree program in 'nursing neonatal intensive care' unit have been agreed. The standards included theoretical training classes, equipped center for clinical skills, educational workshops, evidence-based learning environment, sufficient number of beds for neonatal intensive care unit, specialized books/ study hall school and hospital, wireless Internet, shared databases, and research approved process.
    Conclusion
    These findings can be used to evaluate the educational resources in schools, which had courses of sciences degrees and it can be a good pattern for the standardization of other majors.
    Keywords: Standard, Basic Educational Standards, Delphi Study, Neonatal Intensive Care Nursing, Educational Resources}
  • سید رضا مظلوم، مریم قربان زاده، طیبه ریحانی، مهری یاوری، حسن بسکابادی
    زمینه و هدف
    با وجود اهمیت استانداردهای آموزشی بومی برای اجرا و ارزشیابی صحیح برنامه های درسی آموزش عالی، بررسی ها نشان می دهد که چنین استانداردهایی در مقطع کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان وجود ندارد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف کلی تدوین استانداردهای آموزشی پایه برای ارزشیابی و اعتبارسنجی برنامه درسی دوره کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان انجام شد.
    روش کار
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود و به روش Delphi در سال 1393 انجام گرفت. تعداد 20 صاحب نظر شامل متخصصان نوزادان و آموزش پزشکی، مدیران گروه آموزشی، استادان گروه کودکان، سرپرستاران بخش مراقبت ویژه نوزادان و دانشجویان و دانش آموختگان دوره کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند. در مرحله اول، گویه های مرتبط با استانداردهای آموزشی پایه از طریق مرور گسترده پایگاه های اطلاعاتی استخراج گردید. در مرحله دوم با تشکیل سه جلسه حضوری صاحب نظران در دو دور، استانداردهای آموزشی پایه در حوزه ارزشیابی برنامه برای دوره کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان بر اساس اتفاق نظر تدوین شد. شاخص های اعتبار محتوا و نسبت اعتبار محتوا جهت تحلیل نظرات مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    در نهایت، 20 گویه به عنوان استانداردهای آموزشی پایه برای ارزشیابی برنامه دوره کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان پیشنهاد گردید. بدین ترتیب که در دور اول از مجموع 41 گویه، 25 گویه مورد توافق صاحب نظران قرار گرفت. نتایج آماری در دور دوم نشان داد که شاخص اعتبار محتوا در قسمت بیان واضح بودن، اهمیت داشتن و قابلیت دستیابی به ترتیب 94/0، 92/0 و 87/0 بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به این که چک لیست استانداردهای حاضر با نظرسنجی از صاحب نظران رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان تهیه شد، امید است از مقبولیت بالایی برخوردار باشد و بتواند به عنوان الگوی مناسبی برای ارزشیابی برنامه کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان در دانشکده های مجری آن مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: استاندارد آموزشی پایه, ارزشیابی برنامه, کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان, روش Delphi}
    Seyed Reza Mazloum, Maryam Ghorbanzadeh, Tayebeh Reyhani, Mehri Yavari, Hasan Boskabadi
    Background and Objective
    Despite the importance of local educational standards for the correct implementation and evaluation of higher education programs, studies show such standards do not exist for the master’s degree in neonatal intensive care nursing. Therefore, the purpose of the present study was to develop basic educational standards for program evaluation and accreditation of the master of sciences course in neonatal intensive care nursing.
    Methods
    This study was a descriptive survey conducted using the Delphi survey method in 2014. A total of 20 experts, including infants and medical education specialists, administrators of the department of education, faculty members of the department of pediatrics, nursing administrators of neonatal intensive care units, and students and graduates of the neonatal intensive care nursing course were selected through purposive sampling. First, items related to basic educational standards were extracted through an extensive review of databases. Subsequently, 3 sessions in 2 rounds were held with the experts and basic educational standards for the evaluation of the master of sciences course in neonatal intensive care nursing were developed on the basis of consensus.
    Results
    This study led to the proposal of 20 items as basic educational standards for the evaluation of the master of sciences course in neonatal intensive care nursing. In the first round, 25 items, of the total 41 items, were agreed upon by experts. Statistical results showed the content validity index in clear expression, importance, and availability in the second round was 0.94, 0.92, 0.87, respectively.
    Conclusion
    Considering that the checklist of basic educational standards was developed by experts, it is hoped it will gain high acceptability and be an efficient model for the evaluation of the master’s program in neonatal intensive care nursing.
    Keywords: Basic educational standards, Program evaluation, Master of sciences in neonatal intensive care nursing, Delphi technique}
  • حسین کریمی مونقی، رزا منتظری*، مهناز امینی، محمد تقی شاکری، مهری یاوری، محمد خواجه دلویی، مژگان افخمی زاده
    زمینه و هدف
    ارزشیابی مهارت های ارتباطی مستلزم به کارگیری ابزارهای روا می باشد. در این راستا، مطالعه حاضر به منظور بررسی روایی همزمان بیمارنما و بیمار واقعی (یعنی ارتباط بین نتایج آزمون با بیمارنما و بیمار واقعی) و امکان تعمیم نتایج حاصل از سنجش با بیمارنما برای بیمار واقعی انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه همبستگی، 32 نفر از کارآموزان پزشکی به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف وارد پژوهش شدند. دانشجویان با روش تخصیص تصادفی در دو گروه مساوی و همگن قرار گرفتند. با اجرای طرح متقاطع، گروه اول ابتدا با بیمار واقعی و سپس با بیمارنما و گروه دوم برعکس سنجش شدند. سنجش مهارت های ارتباطی با استفاده از چک لیستی برگرفته از چک لیست Calgary-Cambridge انجام شد. اطلاعات با کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    مقایسه نمرات با بیمارنما و بیمار واقعی در گروه اول، گروه دوم، کل دانشجویان و در سنجش اول دو گروه تفاوت معنی داری را نشان داد، اما با اختلاف بسیار جزیی در سنجش دوم دو گروه تفاوت معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد (064/0 = P) که به نظر قابل ملاحظه نمی آید. بین نمرات کل دانشجویان با بیمارنما و بیمار واقعی همبستگی مثبتی وجود داشت (63/0 = r).
    نتیجه گیری
    با توجه به تفاوت معنی دار بین نمرات، نمی توان مهارت های ارتباطی هر دانشجو را در موقعیت شبیه سازی برای نحوه رفتار او در موقعیت واقعی تعمیم داد و چنین ادعا نمود که بیمارنما در سنجش مهارت های ارتباطی جانشین بیمار واقعی گردد.
    کلید واژگان: مهارت های ارتباطی, سنجش, روایی همزمان, بیمارنما, بیمار واقعی}
    Hosein Karimi, Moonagi, Roza Montazeri *, Mahnaz Amini, Mohammad, Taghi Shakeri, Mehri Yavari, Mohammad Khajehdaluee, Mojgan Afkhamizadeh
    Background and Objective
    Communication skills assessment requires the use of valid instruments. The present study has done to investigate concurrent validity of the simulated patient meaning relationship between test results by the simulated or real patient and possibility to generalize the results by simulated patient and in simulated environment for real patient and in bedside.
    Methods
    In this correlation study, 32 medical externships were enrolled by purposive sampling method. The students were divided randomly into two equal and homogeneous groups. Using crossover design, first group were assessed by real patient initially and then, simulated patient and second group, were measured conversely. Communication skills assessment was done using a checklist retrieved from Calgary-Cambridge interview skills checklist. The data were analyzed using descriptive and analytical statistics.
    Results
    In first assessment, comparing scores by simulated and real patient in first group, second group and total students showed significant differences. In second assessment between two groups, the statistics results was not significant with very minor differences (P = 0.064). There were positive correlation between scores of total students by simulated and real patient (r = 0.63).
    Conclusion
    According to the results, communication skills of each student in simulated position cannot be generalized to real situation and cannot be claimed that simulated patient can be used instead of real patient.
    Keywords: Communication skills, Assessment, Concurrent validity, Simulated patient, Real patient}
  • حسین کریمی مونقی، فاطمه زوبین، مهری یاوری، مجید نقره دانی، حوا عبدالهی
    پیش زمینه و هدف
    درک تجربه پرستاران از مرگ بیمار سبب شناخت بیشتر این پدیده و یافتن راهکارهای مناسب خواهد شد. همچنین می تواند در حمایت عاطفی پرستار، و ایفاء مناسب نقش مراقبتی، رهبری، مشاور و حمایتی او از بیمار موثر باشد. زیرا تا زمانی که پرستار با ابعاد مختلف تجربه خود با پدیده مرگ آشنا نباشد، قادر به تصمیم گیری صحیح در مورد مراقبت افراد محتضر نمی باشد. این پژوهش با هدف جستجو، توصیف و تفسیر درک پرستاران از مرگ بیمار و بدست آوردن بینش عمیق تر در مورد تجربه آن ها می باشد.
    مواد و روش ها
    رویکرد پدیدارشناسی برای کسب اطلاعات غنی در مورد تجربه پرستاران از مرگ بیمارشان استفاده شد. با دوازده پرستار از بخش هایی با مرگ و میر بالا به صورت انفرادی مصاحبه شد، داده های مصاحبه ها با استفاده از روش ون مانن تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    پنج مضمون استخراج شده عبارتند از: فرسایش روانی، تعامل و ارتباط معیوب، مراقبت توام با استرس، احساس غم و اندوه، و عادی شدن. یافته ها نشان دادند که افزایش سابقه کار و مواجهه مکرر با مرگ راهکارهای مقابله ای را در پرستاران بهبود می بخشد. هر چند عادی شدن مرگ بیمار برای پرستاران ممکن است اثرات سودمندی برای آن ها داشته باشد ولی واکنش های بیماران و خانواده آن ها در این مورد بایستی مورد توجه قرار گیرد.
    بحث و نتیجه گیری
    پرستاران مشکلات جدی را تجربه می کنند. آن ها برای سازگاری با مشکلات نیازمند حمایت سازمانی و خانوادگی هستند. نادیده گرفتن نیازهای پرستاران، اثرات ناخواسته ای بر آنان و بیماران خواهد گذاشت.
    کلید واژگان: پدیدار شناسی, تجربه زنده, پرستار, مرگ}
    Background and Aims
    U nderstanding nurses'' experience of patient death، the appropriate approach to understand this phenomenon is the aim of this study. Also as a supporting role of the nurses، understanding the notion of death، they can better provide care for their sick patient and their family. As long as the nurses are not familiar with all aspects of death، they cannot be able to make right decisions about the care of a really sick and dying patient. This study aimed to explore، describe and interpret the patient''s death، and to help the nurses to gain a deeper insight about that experience.
    Materials and Methods
    A phenomenological approach was used to conduct this research، because it could obtain rich information about the patient deaths. Twelve nurses from high mortality wards were chosen and they were individually interviewed. The data were analyzed by Vanmannen method.
    Results
    Five themes emerged from the findings that portrayed the experiences of nurses concerning the patient deaths (mental erosion، faulty interaction، combined with the stress of caring، a feeling of sadness and normalization). However، normalization of the patient''s death may have beneficial effects for the nurses، but the reactions of patients and their families should be taken into consideration.
    Conclusion
    The results revealed that nurses are experiencing serious problems. They need to be supported by their families consistently. Ignoring the needs of nurses، can have adverse effects on the patients and their community.
    Keywords: phenomenology, live experience, nurse, death}
  • اعظم زیبایی، حسن غلامی، مسعود زارع، حسین مهدیان، مهری یاوری، مهدی حارث آبادی
    زمینه و هدف
    خشم، از علل اصلی مراجعه نوجوانان به مراکز مشاوره و روان درمانی است و به عنوان مشکل اصلی بهداشتی در سنین نوجوانی مطرح است. برانگیختگی خشم به صورت مکرر می تواند، فعال کننده رفتار پرخاشگرانه بوده و به سازگاری روانشناختی و سلامت فردی و اجتماعی آسیب برساند. بنابراین استفاده از شیوه های پیشگیرانه و کارآمد مدیریت خشم ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر برنامه آموزش آفلاین بر شدت خشم نوجوانان در مدارس راهنمایی دخترانه مشهد می باشد.
    مواد و روش کار
    این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. واحدهای پژوهش را 150 نفر از دانش آزموزان دختر مدارس راهنمایی ناحیه 4 مشهد تشکیل می دادند که بر اساس تخصیص تصادفی به 2 گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مشخصات واحدهای پژوهش، اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه شدت خشم نلسون و همکاران2000 بود که در دو مرحله قبل از مداخله و یک ماه بعد از مداخله تکمیل شد. مداخله شامل برنامه مدیریت خشم از طریق آفلاین بود که برای گروه تجربی اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری کای اسکوئر، تی زوجی، تی مستقل توسط نرم افزار SPSS16 صورت گرفت.
    یافته ها
    آزمون آماری کای اسکوئر نشان دادکه دو گروه از نظر بعضی متغیرهای دموگرافیک همگن نیستند. آزمون آماری تی مستقل نشان داد نمرات خشم قبل از مداخله در دو گروه تفاوت آماری معنی دار نداشتند(511/0=p). اما بعد از مداخله دو گروه تفاوت آماری معنادار داشتند(011/0=p). هم چنین آزمون آماری کای اسکوئر نشان داد که دوگروه از نظر بیشتر متغیرهای زمینه ای همگن هستند.
    نتیجه گیری
    از آنجا که برنامه مدیریت خشم به صورت غیرحضوری و در منزل با استفاده از لوح فشرده شیوه ای موثر برای بهبود کنترل خشم می باشد، لذا پیشنهاد می شود در تمام مقاطع تحصیلی توسط آموزش و پرورش استفاده شود.
    کلید واژگان: خشم, نوجوانان, آفلاین, آموزش الکترونیکی}
    Zibaei A., Gholamih, Zare M., Mahdian H., Yavari M., Haresabadi M
    Background and Objectives
    Anger is one of the main causes of youth referred to mental health counseling and it is considered as the main health problem. Frequent arousal anger may activate aggressive behavior and it might damage psychological adjustment، individual and social health. Therefore preventive and effective strategies of anger management are seemed to be necessary. The aim of this study is to determine the efficacy of offline education on anger management in guide school female in Mashhad.
    Material and Methods
    This study was a semi-experimental research by using pretest and posttest and also a control group was included. 150 female students from area 4 were selected randomly and divided into two groups. Measurement tools of the research included: demographic data questionnaire and Nelson anger questionnaire that were completed in two stages، before and one month after the intervention. Intervention was administered anger management program for the intervention group via the offline. The resulted data were analyzed by SPSS software version 16 and presented with chi-square test، Tindependent.
    Result
    Anger scores showed no significant level of difference between two groups (p=0. 511). However after the intervention scores were significantly different (p= 0/011). Chi-square test showed that two groups are similar in terms of demographic variables.
    Conclusion
    Since anger control and management programs، in the indirect method، using the computer and educational CD in the home is an effective way to improve anger control، Therefore، as a whole and in the larger community it can be used at all levels of education
    Keywords: Anger, aggression, teenagers, offline, compact disk, elearning}
  • تاثیر اطلاع رسانی قبلی به بیماران برارتقاء آموزش بالینی دانشجویان پزشکی

    مترجم: مهری یاوری
  • علی عمادزاده، مهری یاوری، سعید ابراهیم زاده، ناهید احمدیان
    مقدمه
    برقراری ارتباط موثر بین پزشک و بیمار بر جنبه های مختلف پزشکی تاثیر مثبت داشته وموجب افزایش رضایتمندی بیماران می شود. امروزه در آموزش پزشکی بر آموزش مهارتهای ارتباطی به کادر پزشکی به منظور تقویت دانش، نگرش و مهارتهای ارتباطی آنها تاکید می گردد. در حال حاضر تمرکز بر مراقبت های فنی و محدوده وسیع آن سبب شده است که پزشکان بطور سنتی از روش های ارتباطی غیر مؤثر استفاده نموده و در نتیجه مشکلات کلیدی و عمده بیماران به روشنی مشخص نمی گردد.این مطالعه به منظور بررسی و تحلیل مهارتهای ارتباطی دستیاران تخصصی دندانپزشکی و تاثیر مهارتهای آنان بر رضایتمندی بیماران انجام شده است.
    مواد و روش ها
    برای انجام این پژوهش 30 نفر دستیار سال اول دانشکده دندانپزشکی مشهد و 30 نفر از بیماران آنها که به طور تصادفی انتخاب شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات مربوط به مهارتهای ارتباطی دستیاران با استفاده از روش فیلم برداری و سیستم * IAS، چک لیست مشاهده ای تکمیل گردید. اطلاعات مربوط به رضایتمندی بیماران از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. برای تعیین روایی ابزارهای جمع آوری اطلاعات از روش اعتبار محتوا استفاده گردید و پایایی ابزارها نیز به وسیله آزمون آلفاکرانباخ تایید شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار SPSS موردتجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
    یافته ها
    در زمینه مهارتهای ارتباطی در کل3/43%، در حیطه مهارتهای روانی- اجتماعی3/63%، در حیطه مهارتهای تشخیصی20% ودر حیطه مهارتهای مشاوره و آموزش7/ 26% دستیاران از وضعیت مطلوب برخوردار بوده اند. درکلیه حیطه های موردبررسی با بهبود وضعیت مهارتی دستیاران میانگین نمره رضایتمندی افزایش یافته است. آزمون آماری ANOVA در کل و در سه حیطه اختلاف معنی داری را بین میانگین نمره رضایت بیماران بر حسب وضعیت مهارت ارتباطی دستیاران نشان داد (05/0P<). آزمون همبستگی نیز وجود رابطه خطی بین مهارت ارتباطی و رضایتمندی را نشان داد. ضریب همبستگی برای مهارتهای ارتباطی در کل و حیطه روانی - اجتماعی در سطح 01/0 و در حیطه تشخیصی و مشاوره در سطح 05/0 معنی دار بود. معادله خط محاسبه شده نیز وجود همبستگی را تائید کرد.
    نتیجه گیری
    مهارتهای ارتباطی جزء جدایی ناپذیر مهارتهای بالینی پزشکان است. آنها می توانند با بکارگیری صحیح مهارتهای ارتباطی کلامی و غیر کلامی مؤثر نظیر احترام به بیمار، توجه و همدلی با بیمار، پرسیدن سؤالات باز، گوش کردن فعال و استفاده از کلمات قابل فهم برای بیماران اثر بخشی فرآیند مصاحبه پزشکی و درمان و همچنین میزان رضایتمندی بیماران را افزایش دهند. بدیهی است دست اندر کاران آموزش پزشکی بایستی دوره های آموزشی لازم برای تقویت مهارتهای ارتباطی دانشجویان و کادر پزشکی را طراحی و اجرا نمایند.
    کلید واژگان: ارتباطات بین فردی, مهارتهای ارتباطی, رضایتمندی بیمار}
سامانه نویسندگان
  • مهری یاوری
    یاوری، مهری
    مربی گروه پرستاری سلامت جامعه و روان پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، مشهد، ایران، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال