فهرست مطالب مهسا بسامی

هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تن انگاره بدنی بر اساس نگرش های ناکارامد، حساسیت اجتماعی و احساس ناکامی در دختران نوجوان شهر کرمانشاه بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش جامعه آماری کلیه دختران نوجوان شهر کرمانشاه در سال 1403 هستند. نمونه این پژوهش مشتمل بر 200 نفر از دختران نوجوان (سال سوم دبیرستان) شهر کرمانشاه می باشد که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه طرح نگرش های ناکارامد، حساسیت اجتماعی و احساس ناکامی با تن انگاره بدنی می باشد. نتایج پژوهش با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون نشان دادند که بین نگرش های ناکارامد در زمینه (قطع ارتباط وطرد، خودگردانی مختل، محدودیت مختل، دیگرجهت مندی، گوش بزنگی)، حساسیت اجتماعی و احساس ناکامی با تن انگاره بدنی در دختران رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت. متغیر حساسیت اجتماعی با ضریب بتای 33/0، نگرش های ناکارامددر زمینه محدودیت مختل با ضریب بتای 32/0، متغیر احساس ناکامی با ضریب بتای 29/0، متغیر نگرش های ناکارامددر زمینه قطع ارتباط و طرد با ضریب بتای 28 /0 و متغیر نگرش های ناکارامددر زمینه خودگردانی مختل با ضریب بتای 26/0 می توانند به طور مثبت و معنی داری تن انگاره بدنی دختران را پیش بینی کنند.

هدف از پژوهش حاضر تعیین مقایسه سبک زندگی، راهبرد های مقابله با استرس، امید به زندگی و افکار خودآیندمنفی در بیماران قلبی عروقی با افراد سالم شهر کرمانشاه بود. نمونه آماری در این پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر بیماران قلبی انتخاب شد و تعداد 100 نفر از افراد سالم با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در نظر گرفته شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های سبک زندگی، راهبرد های مقابله با استرس، امید به زندگی و افکار خودآیندمنفی بود. این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای می باشد. یافته ها نشان داد که بیماران قلبی عروقی سبک های مقابله ای هیجان مدار، اجتنابی و افکار خودآیندمنفی بیشتری نسبت به افراد سالم دارند. افراد سالم سبک زندگی، سبک های ای مسئله مدار و امید به زندگی بیشتری نسبت به بیماران قلبی عروقی دارند.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوی، تنیدگی شغلی و تعهد کاری با میل به ماندن کارکنان آموزش و پرورش بود. پژوهش حاضر باتوجه به هدف کاربردی و شیوه اجرا از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال 1403 بودند که استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و برحسب جدول مورگان تعداد 300 از کارکنان انتخاب انتخاب گردیدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش معنوی عبداله زاده (1397)، تنیدگی شغلی: صفارزاده (1377)، تعهد کاری پورتر (1974) و میل به ماندن فیلدوروث (1999) می باشد. داده ها با روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین هوش معنوی با میل به ماندن کارکنان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. بین تنیدگی شغلی با میل به ماندن کارکنان رابطه منفی معنی داری وجود دارد. بین تعهد کاری با میل به ماندن کارکنان رابطه مثبت و معنی داری مشاهده می شود. متغیر هوش معنوی با ضریب بتای 33/0، متغیر تعهد کاری با ضریب بتای 31/0 می توانند به طور مثبت و معنی داری و متغیر تنیدگی شغلی با ضریب بتای 28/0 می توانند به طور منفی و معنی داری میل به ماندن کارکنان را پیش بینی کنند. بنابراین میل به ماندن یکی از مهمترین زمینهی نگرش کارکنان است که به واسطه ی اثرات زیادی که دارد، از اهمیتی بالا برخوردار است. بنابراین انگیزش فرایندی روانشناختی و چند وجهی است که رفتارهای افراد را به سمت هدف های بهینه هدایت می کند و میل به ماندن احساس مطلوب، مثبت و خوشایندی است که کارکنان مدارس از شغل خود دارند.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه استفاده از شبکه های اجتماعی، کیفیت خواب و نشخوار فکری با نگرانی از سلامتی در بین نوجوانان بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر شهر کرمانشاه می باشند. در این پژوهش نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان تعداد 250 نفر از نوجوانان دختر را بصورت روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش؛ پرسشنامه های استفاده از شبکه های اجتماعی سلیمی (1400)، کیفیت خواب بایسه و همکاران (1989) و نشخوار فکری راچمن و شفران (1996) و نگرانی از سلامتی کسلر (2003) بود. یافته ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، نشان داد بین استفاده از شبکه های اجتماعی با نگرانی از سلامتی در نوجوانان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. بین کیفیت خواب با نگرانی از سلامتی در نوجوانان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. بین نشخوار فکری با نگرانی از سلامتی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. رگرسیون نگرانی از سلامتی نوجوانان از روی متغیرهای استفاده از شبکه های اجتماعی، کیفیت خواب و نشخوار فکری معنی دار می باشد. متغیر نشخوار فکری با ضریب بتای 34/0، کیفیت خواب با ضریب بتای 31/0 و متغیر استفاده از شبکه های اجتماعی با ضریب بتای 27/0 می توانند به طور مثبت و معنی داری نگرانی از سلامتی نوجوانان را پیش بینی کنند.

هدف از این پژوهش، پیش بینی مسیولیت پذیری دانش آموزان بر اساس شیوه های تربیتی والدین و پیشرفت تحصیلی آنان بود. این پژوهش از لحاظ ماهیت جز تحقیقات کاربردی و از لحاط اجرا جز تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی ناحیه 3 شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. نمونه این پژوهش بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و بر اساس فرمول کوکران تعداد 350 از والدین دانش آموزان انتخاب گردید. پرسشنامه های مورد استفاده این پژوهش تربیتی بامریند (1971)، انگیزش تحصیلی والراند (1998) و پیشرفت تحصیلی مورگان-جینکز (1999) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد بین شیوه تربیتی سهل گیرانه والدین با مسیولیت پذیری در دانش آموزان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه والدین شیوه تربیتی سهل گیرانه بیشتری داشته باشند دانش اموزان از میزان مسیولیت پذیری کمتری نیز برخوردار خواهند بود. بین شیوه تربیتی مقتدرانه والدین با مسیولیت پذیری در دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه والدین شیوه تربیتی مقتدرانه بیشتری داشته باشند دانش اموزان از میزان مسیولیت پذیری بیشتری برخوردار خواهند بود. بین شیوه تربیتی مستبدانه والدین با مسیولیت پذیری در دانش آموزان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه والدین شیوه تربیتی مستبدانه بیشتری داشته باشند دانش اموزان از میزان مسیولیت پذیری کمتری نیز برخوردار خواهند بود. متغیر پیشرفت تحصیلی با ضریب بتای 34/0، می توانند به طور مثبت و معنی دار ی مسیولیت پذیری در دانش آموزان را پیش بینی کنند.

پژوهش حاضر به بررسی مقایسه سبک زندگی و سرمایه روانشناختی در دانش آموزان تیزهوش و عادی شهر کرمانشاه پرداخته است. این پژوهش از نوع توصیفی علی مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدارس تیز هوش و عادی مقطع متوسطه ناحیه یک شهر کرمانشاه در سال 1402 بودند. نمونه این پژوهش مشتمل بر 100 نفر از دانش آموزان مدارس تیز هوش و 100 نفر از دانش آموزان مدارس عادی که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک زندگی میلر اسمیت (2003) و سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) بود. یافته ها نشان داد بین سبک زندگی دانش آموزان تیزهوش و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین باتوجه به میانگین نمرات سبک زندگی در دانش آموزان تیزهوش 58/135 از میانگین نمرات سبک زندگی در دانش آموزان عادی 94/114 بیشتر است نشان می دهد که دانش آموزان تیزهوش نسبت به دانش آموزان عادی از سبک زندگی بهتری برخوردارند. بین سرمایه روانشناختی دانش آموزان تیزهوش و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین باتوجه به میانگین نمرات سرمایه روانشناختی در دانش آموزان تیزهوش 35/88 از میانگین نمرات سرمایه روانشناختی در دانش آموزان عادی 49/72 بیشتر است نشان می دهد که دانش آموزان تیزهوش نسبت به دانش آموزان عادی از سرمایه روانشناختی بهتری برخوردارند.