به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهسا صدیقی

  • مهسا صدیقی، محمد سلطانی فر*، علی اکبر فرهنگی، افسانه مظفری

    در این تحقیق با تبیین ابعاد مختلف بحران سازی رسانه های اجتماعی (توئیتر) عاملهای تاثیرگذار در دیپلماسی رسانه برای عبور از بحرانهای حوزه نفت و انرژی (دوره دهم و یازدهم ریاست جمهوری) بررسی شد. پرسش اصلی در پی یافتن عوامل تاثیرگذار رسانه های اجتماعی (توییتر) در دیپلماسی رسانه در بحرانهای حوزه نفت و انرژی (دوره دهم و یازدهم ریاست جمهوری) است، اینکه چه کارکردی داشته و چه کارکردی برای عبور از بحرانهای مشابه دارد؟ به دلیل این که تحقیق اکتشافی است، فرضیه، ارائه نشده تا بدون سوگیری، واقعیتها گزارش شود. این تحقیق با استفاده از روش کیو برای طبقه بندی و امتیازدهی به گزاره های اخذ شده از ادبیات تحقیق صورت گرفته است. جامعه آماری بصورت هدف مند از افراد موثر در حوزه رسانه های اجتماعی در سطح نخبه در سازمانهای دولتی و خصوصی و همچنین متخصصان دانشگاهی هستند که بر اساس الگوهای روش کیو 40 نفر از آنها انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان میدهد که مهمترین عوامل تاثیرگذار بحران ساز در رسانه های اجتماعی (توئیتر) بحران های اقتصادی در مقابل بحرانهای سیاسی در حوزه نفت و انرژی است. الگوی ذهنی غالب نشان می دهد که مهمترین فاکتور بحران ساز در شبکه های اجتماعی (توئیتر)، منبع اخبار است که بواسطه شرایط بد اقتصادی داخلی و تقابل میان -نفت به مثابه ثروت و بی کفایتی مدیران به مثابه بحران- از شبکه های خارج از کشور تغذیه می شود و این موضوع تنها با پاسخگویی و ورود مستقیم افراد مسئول در حوزه نفت و انرژی در شبکه های اجتماعی نظیر توئیتر قابل انجام است.

    کلید واژگان: دیپلماسی رسانه, بحران, حوزه نفت و انرژی, رسانه های اجتماعی, توئیتر
    Mahsa Sedighi, Mohammad Soltanifar *, Ali Akbar Farhangi, Afsaneh Mozafari

    in this study, by explaining the different dimensions of social media (Twitter ), influential factors in media diplomacy were investigated to pass through the crises of the oil and energy fields (tenth and 11th of the presidency). the necessity of discussion is to explain the pathology in this area of media diplomacy in the realm of network media.the main question is to find influential factors of social media (twitter )in media diplomacy in the crises of the oil and energy fields (the tenth and eleventh of the presidency), what functional and what function can they have to pass through similar crises? Because research is exploratory, the hypothesis is not presented to report facts without bias. this research has been done using Q method for classification and scoring to the statements obtained from the literature. The statistical community comprises about 40 influential people in the area of social media at the elite level in public and private organizations as the results show that the most important influential factors affecting social media (Twitter )are economic crises facing the political crisis in the area of oil and energy. The dominant mind pattern shows that the most important factor in social networks is the news source that feeds off overseas networks, and this can only be done by answering and directly entering people in charge of oil and energy in social networks such as Twitter

    Keywords: Media Diplomacy, Crisis, Oil, Energy Fields, Social Media, Twitter
  • فاطمه عسکری فر، ابراهیم شفائی، مهسا صدیقی، امیر توکلی کارشک*
    زمینه و هدف

     با توجه به اینکه مواد در ابعاد نانو خواص منحصر به فرد فیزیکی و شیمیایی پیدا می کنند، در سال های اخیر استفاده از فناوری نانو در حوزه های مختلف از جمله داروسازی کاربرد فراوانی پیدا کرده است. در این میان، نانوذرات نقره، در مطالعات متعددی از نظرخواص ضد میکروبی آن مورد تایید قرار گرفته اند. هدف مطالعه حاضر، بررسی خواص ضد باکتریایی نانوذرات نقره سنتز شده توسط عصاره گل راعی و بربرین می باشد.

    روش کار

     در این مطالعه تجربی، نانوذرات نقره با استفاده از عصاره گل راعی به تنهایی و همچنین در ترکیب با بربرین سنتز شده و توسط روش های میکروسکوپ الکترونی عبوری [TEM]، پراش نور پویا [DLS]، اسپکتروسکوپی انتقال فوریه مادون قرمز [FTIR] و تفرق اشعه ایکس [XRD] مشخصه یابی شدند. اثرات ضد باکتریایینانوذرات نقره سنتز شده بر روی سویه های استاندارد باکتری های اشیرشیاکلای، سودوموناس آیروژینوزا، کلبسیلا نومونیه، استافیلوکوکوس اوریوس و انتروکوکوس فکالیس مورد بررسی قرار گرفت. حداقل غلظت مهاری [ MIC] نانوذره نقره به تنهایی و در ترکیب با گل راعی برای باکتری های مورد مطالعه با استفاده از روش میکرودایلوشن براث مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

     نتایج مشخصه یابی نانوذرات نقره سنتز شده نشان داد اندازه ذرات حدود 30 نانومتر بوده و ساختار کریستالی کوبیک داشتند. همچنین حضور گروه های عاملی شاخص با استفاده از FTIR مورد تایید قرار گرفت. ارزیابی مقادیر MIC نانوذرات سنتز شده بر روی باکتری های مورد مطالعه نشان داد نانوذره ی سنتز شده بوسیله بربرین و گل راعی دارای بیشترین اثرات ضد باکتریاییبود درصورتیکه هرکدام از ترکیبات بربرین و گل راعی به تنهایی خواص ضدباکتریایی قابل توجهی نشان ندادند. براساس نتایج این مطالعه نانوذرات سنتز شده با گل راعی و بربرین بیشترین اثر مهارکنندگی را بر سودوموناس آیروژینوزا با MIC  mg/ml 0.0375 و کمترین اثر مهار کنندگی را بر باکتری انتروکوکوس فکالیس با MIC 0.185 mg/ml  نشان دادند.

    نتیجه گیری

     نتایج مطالعه حاضر نشان داد نانوذرات نقره سنتز شده با عصاره گل راعی و بربرین دارای اثرات ضدباکتریایی قابل توجهی نسبت به عصاره گل راعی و بربرین به تنهایی هستند. در نتیجه نانوذرات نقره مورد مطالعه با توجه به ویژگی های منحصر به فردی که در هدف قرار دادن باکتری ها دارند می توانند در کاربردهای پزشکی وداروسازی با انجام مطالعات بیشتر مورد استفاده قرار گیرند.

    کلید واژگان: نانوذرات, نقره, گل راعی, بربرین, ضد باکتریایی, حداقل غلظت مهاری رشد
    Fateme Askarifar, Ebrahim Shafaei, Mahsa Sedighi, Amir Tavakoli kareshk *
    Background

    Bacterial infections are a major cause of chronic infections and mortality, and antibiotics are the preferred treatment for bacterial infections. However, studies show that widespread use of antibiotics has led to the emergence of multidrug-resistant bacterial strains. Hence, the need to develop new and alternative strategies for the production of effective drugs has become an important issue. Recently, the use of nanotechnology has been widely common in various fields. Materials in the nanoscale have unique physical and chemical properties. Silver nanoparticles have different applications and their antimicrobial properties have been confirmed in several studies. This study aimed to investigate the antibacterial properties of silver nanoparticles synthesized by berberine and Hypericum perforatum extract.

    Methods

    In this experimental study, the antibacterial effects of synthesized nanoparticles on standard strains of Escherichia coli [ATCC 25922], Pseudomonas aeruginosa [ATCC 27853], Klebsiella pneumoniae [ATCC 9997], and Staphylococcus aureus [ATCC 29212] were investigated. The MIC content of silver nanoparticles alone and in combination with berberine and Hypericum perforatum extract was investigated for the studied bacteria using the broth microdilution method.

    Results

    The results of the evaluation of the minimum inhibitory concentration [MIC] of the synthesized compounds on the studied bacteria showed that the nanoparticles synthesized by berberine and Hypericum perforatum extract had the highest antibacterial effects. However, each of the compounds Berberine and Hypericum perforatum extract alone did not show significant antibacterial properties. The results of this study also showed that the highest inhibitory concentration of nanoparticles synthesized by berberine and Hypericum perforatum extract was related to Pseudomonas aeruginosa [0.0375 mg / ml] and the lowest inhibitory concentration was related to Enterococcus faecalis [0.185 mg/ml].

    Conclusions

    The results of the present study showed that silver nanoparticles synthesized with berberine and Hypericum perforatum extract have significant antibacterial effects. As a result, nanoparticles, including silver nanoparticles, can become one of the most important alternatives to antibiotics due to their unique properties in targeting bacteria. However, achieving definitive results requires further studies in this area.

    Keywords: Silver, Nanoparticle, Hypericum perforatum, Berberine, Minimum InhibitoryConcentration
  • مهسا صدیقی، الهام عدالتخواه*، پیوند طاهرپرور
    با بررسی اثر عوامل موثر بر پاسخ یک دزیمتر ژل فریک، می توان به نمونه بهینه ای دست یافت که در کاربردهای دزیمتری حساسیت بهتر و محوشدگی پاسخ کم تری داشته باشد. در این پژوهش، نمونه های دزیمتر ژل فریک پلی وینیل الکل با غلظت های متفاوت از مواد تشکیل دهنده آن ساخته شدند. نمونه ها تا دز 60 گری در یک سیستم گاماسل پرتودهی شدند. ارزیابی نمونه های تهیه شده با طیف سنج نوری نشان داد که دزیمتر شامل 10 % پلی وینیل الکل با جرم مولکولی g/mol 72000، mM 25 اسید سولفوریک 98 %، mM 5/0 فروس آمونیم سولفات، mM 165/0 زایلنول اورنج سدیم، 1 % گلوتارآلدهید و آب فوق خالص حساسیت بالاتری دارد. هم چنین این ترکیب محدوده پاسخ خطی گستره تری به دست می دهد. با ساخت ترکیب پیشنهادی دزیمتر در چند دسته و نگه داری در شرایط مختلف محیطی قبل و بعد از پرتودهی مشخص گردید نمونه های ساخته شده در شرایط نگه داری یخچال و تاریکی تا 10 روز پس از ساخت پایدارند. درحالی که نگه داری دزیمترها در شرایط دمای اتاق و روشنایی سبب کاهش پایداری و محوشدگی پاسخ می گردد.
    کلید واژگان: دزیمتر ژل فریک پلی وینیل الکل, پاسخ دزیمتر, اثر عوامل تشکیل دهنده, شرایط نگه داری دزیمتر
    M. Sedighi, E. Edalatkhah *, P. Taherparvar
    A survey of effective factors on the response of a Fricke gel dosimeter leads to an optimum sample dosimeter with better sensitivity and lower fading in dosimetric applications. In this research, samples of PVA Fricke gel dosimeters were prepared with different concentration of the constituents. Samples was irradiated upto 60 Gy with a gammacell. Measurement of the samples with a spectrophotometer showed 10% PVA, atomic mass of 72000, 25 mM sulphuric acid, 0.5 mM ferrous ammonium sulphate, 0.165 mM xylenol orange, 1% glutaraldehyde and ultrapure water has more sensitivity. In addition, this composition provides a more extensive range of linear responses. Preparation of the suggested dosimeter in several groups and maintenance at different conditions, before and after irradiation, showed the samples maintained in dark and refrigerator were stable for up to 10 days, whereas the samples maintained in other conditions lost their stability and started to fade.
    Keywords: PVA Fricke gel dosimeters, dose response, Constituents’ effect, maintenance conditions
  • شیما محمدی، فرشته رحیمی*، علی حسین رضایان، علی ابویی مهریزی، مهسا صدیقی
    سپسیس یکی از علل اصلی مرگ ومیر در بخش مراقبت های ویژه در سراسر جهان است. تشخیص زودهنگام و دقیق نشانگرهای زیستی مرتبط با سپسیس در جلوگیری از پیشرفت بیماری و کاهش مرگ، یک نیاز حیاتی است. در این مقاله، از یک حسگر زیستی نوری بدون برچسب بر پایه طیف سنجی تبدیل فوریه تداخل بازتابی در بستر سیلیکون متخلخل، برای اندازه گیری پروتیین واکنش دهنده  CRP) C) و فاکتور نکروز دهنده توموری آلفا (TNF-α) به عنوان نشانگرهای زیستی شایع سپسیس استفاده شد. سطح لایه سیلیکون متخلخل با اندازه حفرات در بازه 5 تا 50 نانومتری و تخلخل 70 درصدی به منظور اتصال زیستی کووالانسی آپتامر، توسط 3- آمینوپروپیل تری اتوکسی سیلان (APTES) و گلوتارآلدهید (GA) اصلاح شیمیایی شد تا توانایی به دام انداختن آنالیت هدف را به دست آورد. با بررسی پرتو بازتاب شده از لایه متخلخل و طیف سنجی تبدیل فوریه تداخل بازتابی می توان ضریب شکست لایه متخلخل را محاسبه کرد که با تغییرات میزان حضور غلظت های مختلف نشانگرهای زیستی تغییر می کند. نتایج آزمایش ها رفتار خطی در غلظت های 10 تا 10000 نانوگرم بر میلی لیتر در پروتیین واکنش دهنده C و در غلظت های 100 تا 10000 نانوگرم بر میلی لیتر در فاکتور نکروز دهنده توموری آلفا و همچنین انتخاب پذیری این حسگر زیستی را نشان داد که پتانسیل بسیار بالایی برای توسعه درزمینه تشخیص بالینی سپسیس را ارایه می دهد.
    کلید واژگان: سپسیس, طیف سنجی تبدیل فوریه تداخل بازتابی, سیلیکون متخلخل, پروتئین واکنش دهنده C, فاکتور نکروز دهنده توموری آلفا
    Sh. Mohammadi, F. Rahimi *, A.H. Rezayan, A. Abouei Mehrizi, M. Sedighi
    Sepsis is one of the leading causes of death in intensive care units (ICU) and is becoming more prevalent globally. As a result, an accurate and timely diagnosis of sepsis is critical for selecting the best treatment to prevent disease progression and mortality. In this study, CRP and TNF-α as common biomarkers of sepsis were detected using a label-free optical biosensor based on interferometric Fourier transform spectroscopy from a porous silicon substrate. The porous silicon layer was chemically modified with APTES and glutaraldehyde to immobilize the aptamer covalently in order to capture the analyte. The refractive index of the porous layer was determined by analyzing the reflection spectrum from the porous layer, which was associated with different biomarker concentrations. The results demonstrated linear responses in concentrations ranging from 10-10000 ng/ml for CRP and 100-10000 ng/ml for TNF-α and the biosensor's high discrimination. Thus, it has a high potential for advancement in clinical sepsis diagnosis.
    Keywords: Sepsis, Reflectometric interference Fourier transform spectroscopy (RIFTS), porous silicon, CRP, TNF-α
  • مهسا صدیقی، مهدی شکیبایی*

    نانوبیوتکنولوژی راهکارهای امیدبخش تشخیصی و درمانی نوینی را ایجاد کرده است که قابلیت فراهم کردن طیف وسیعی از عوامل عکس برداری برپایه نانومواد و داروها را برای مصارف انسانی دارند. مطالعاتمتعددی نشان داده اند که سطح نانومواد پس از تماس با پلاسما یا سایر سیالات زیستی فورا با پروتئین های معلق پوشانده می شود و کمپلکس های کرونا پروتئین-نانوذره را تشکیل می دهند. سلول پس از در معرض قرار گیری با این کمپلکس ها به آن ها واکنش می دهد. از آنجا که سرنوشت زیستی و عملکردهای نانومواد براساس پاسخ های فیزیولوژیکی به کمپلکس های نانوذره-پروتئین تعیین می گردد، در این مقاله، اثرات پروفایل های پروتئینی و خواص فیزیکی و شیمیایی نانوذره در محیط زیستی بر تشکیل پروتئین کرونا و به دنبال آن پاسخ های زیستی ایجاد شده مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین مروری بر روش های آنالیز پروتئین کرونا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که اثرات زیستی ناشی از حضور پروتئین کرونا می تواند در کاربردهای زیست پزشکی نانومواد سودمند و یا نامطلوب باشد. برهمکنش های پروتئین کرونا-سلول، انتقال هدفمند و جذب سلولی نانوذرات درمانی را تسهیل کرده و در برخی موارد اثرات سمیت سلولی ناخواسته نانوذرات را کاهش می دهند. از سویی دیگر، این برهمکنش ها می توانند پاک سازی سریع نانوذرات از بدن و نیز فعال سازی پاسخ های التهابی ناخواسته را به همراه داشته باشند؛ از این رو، مطالعه مکانیسم تشکیل و اثرات زیستی پروتئین کرونا نقش مهمی در طراحی نانوذرات با خواص فیزیکی و شیمیایی اختصاصی متناسب با فعالیت زیستی مورد نظر آن ها دارد.

    کلید واژگان: مشخصه زیستی, نانوبیوتکنولوژی, پروتئین کرونا, انتقال هدفمند
    Mahsa Sedighi, Mehdi Shakibaie*

    Nanobiotechnology has provided promising novel diagnostic and therapeutic strategies which capable to create a broad spectrum of nano-based imaging agents and medicines for human administrations. Several studies have demonstrated that the surface of nanomaterials is immediately coated with suspended proteins after contact with plasma or other biological fluids to form protein corona-nanoparticle complexes. Cells react after exposure with these complexes. since, the biological fate and functions of nanomaterials are determined by physiological responses to protein -nanoparticle complexes in this article, we aimed to review some studies about the effects of the protein profiles and physicochemical characteristics of nanoparticles in the biological environment on the formation of protein corona and subsequent the biological responses upon exposure to nanoparticles. Also, some used methods for of protein corona analysis has been reviewed. It has been shown that the biological impacts of protein corona may be both constructive and/or destructive in the biomedical applications of nanomaterials. The protein corona–cell interactions can facilitate targeted delivery and cellular absorption of therapeutic nanomaterials and also, they mitigate the unfavorable cytotoxic effects of nanoparticles. On the other hand, these interactions may cause rapid clearance of nanoparticles from the body as well as the activation of undesirable inflammatory responses. Hence, the study of the formation mechanism and biological effects of protein corona plays an important role in the design of nanoparticles with specific physicochemical properties proportional with their intended biological activity.

    Keywords: Biological identity, Nanobiotechnology, Protein corona, Targeted delivery
  • مهسا صدیقی*، سیمین ناصری
    مقدمه
    استروژن مصنوعی 17 آلفا- اتینیل استرادیول (EE2) حتی در غلظت های بسیار کم می تواند اثرات نامطلوب بر محیط های آبی داشته باشد. شناسایی ارگانیسم هایی با توانایی تخریب این ترکیب، همواره حائز اهمیت بوده است. تخریب زیستی شامل فعالیت انواع میکروارگانیسم ها و مخلوط های میکروبی می باشد که در طی آن آلاینده برای رشد میکروارگانیسم مورد استفاده قرار می گیرد و یا در طی فرآیند متابولیسم همراه ، دستخوش تغییر می شود. در مطالعه حاضر، مخلوط میکروبی جداسازی شده از لجن فعال واحد تصفیه پساب داروسازی، برای تخریب زیستی EE2 به عنوان تنها منبع کربن-انرژی، مورد استفاده و مطالعه قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    آزمایش های مربوط به تطبیق و غنی سازی میکروارگانیسم ها در محیط حاوی نمک های معدنی شامل EE2 و لجن رقیق شده انجام شد تا سویه هایی که توانایی استفاده از EE2 را دارند جداسازی شوند. توانایی مخلوط میکروبی جداسازی شده در تخریب EE2 ، با افزودن آن در غلظت های متفاوت (0 تا 4 میلی گرم بر لیتر) بررسی شد. پس از بررسی روند رشد مخلوط میکروبی (به روش اسپکتروفتومتری) و روند تخریب EE2 (به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا)، سینتیک رشد و تخریب با استفاده از مدل های متداول مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    مخلوط میکروبی جداسازی شده، حاوی دو ایزوله باکتریایی بود. مخلوط میکروبی، توانایی تخریب موثر EE2 در غلظت های اولیه مختلف را دارا بود. سینتیک تخریب زیستی EE2، با توجه به حضور چند سیستم آنزیمی، از مدل آلوستریک- سیگموییدال تبعیت کرد. تخریب زبستی EE2 با رشد توده زیستی همراه بود. سینتیک رشد زیستی مخلوط میکروبی، از مدل مونود تبعیت کرد.
    بحث و نتیجه گیری
    مخلوط میکروبی جداسازی شده، قادر به تخریب زیستی EE2 در غلظت های اولیه مختلف بود. EE2 به عنوان سوبسترای حامی رشد توسط مخلوط باکتریایی مورد استفاده قرار گرفت چرا که تخریب آن منجر به افزایش جمعیت سلولی شد.
    کلید واژگان: 17 آلفا- اتینیل استرادیول, تخریب زیستی, لجن فعال, مخلوط میکروبی, مدل سازی سینتیکی
    Mahsa Sedighi *, Simin Nasseri
    Introduction
    Synthetic estrogen, 17α-ethinylestradiol (EE2), has adverse effects on aqueous environments even at the lowest concentrations. Identification of microorganisms with high degradation capability has always been expected. Biodegradation processes may involve the action of different microorganisms and microbial consortia, during which, either pollutants are consumed for growth or transformed due to co-metabolism. In this study, an enrichment culture of activated sludge from the pharmacy wastewater treatment unit was used for degradation of EE2 as the sole source of carbon and energy.
    Material and method
    For obtaining the strains with the capability of EE2 degradation, the sludge samples were used as seed and the enrichment culture was performed using mineral salt medium (MSM) with EE2 as the sole carbon source. To evaluate the EE2 degradability of the mixed culture, EE2 was added to the cultures at initial concentrations of 0-4 mg L-1. The degradation rate of EE2 (using HPLC) and the biomass concentration (using spectrophotometry) were monitored during the biodegradation process and the kinetic results were also investigated.
    Results
    Two colonies were obtained from the enrichment culture solution of activated sludge. It was concluded that the obtained mixed culture was able to degrade EE2 at different initial concentrations. Considering the probability of presence of multi-enzymes systems in the mixed culture which exhibit the property of cooperativity, the allosteric sigmoidal model was matched with the experimental data. The concentration of biomass was clearly increased along with EE2 biodegradation. The Monod growth equation was applied for modeling the variations of biomass concentration. Discussion and
    conclusion
    In this study a mixed culture capable of degrading EE2 as the sole carbon and energy source was isolated from the activated sludge of the pharmacy wastewater treatment unit. EE2 was used as a growth substrate due to the increase in the cell population.
    Keywords: 17α-ethinylestradiol, Biodegradation, Activated sludge, Microbial consortia, Kinetic modelling
  • مسعود محمدی، مهرداد آذین*، مهسا صدیقی
    مقدمه
    فیتاز، افزودنی مهم تغذیه ای برای افزایش دسترسی به فسفر است. منابع میکروبی شامل باکتری ها، قارچ ها و مخمرها از بهترین منابع تولید کننده فیتاز هستند. شناسایی و به کارگیری فیتاز جدا شده از ریزموجودات موجود در خاک، اهمیت زیادی در تولید این آنزیم برای استفاده تجاری در صنایع مختلف دارد. هدف مطالعه حاضر، جداسازی و شناسایی سویه های مولد فیتاز از خاک و بهینه سازی تولید آنزیم در آنها است.
    مواد و روش‏‏ها: برای جداسازی و شناسایی سویه های مولد فیتاز، ابتدا از خاک مزارع کشاورزی و مرغداری های اطراف قزوین نمونه برداری شد. سپس سویه های مولد فیتاز با استفاده از محیط PSM و از طریق مشاهده هاله شفاف جداسازی شدند. سویه برتر از طریق سنجش آنزیمی در محیط مایع انتخاب و با روش اسلاید-کالچر در حد جنس شناسایی شد. سپس اثر متغیرهایی مانند منبع کربن، اسیدیته و مدت زمان گرم خانه گذاری بر تولید آنزیم بررسی شد.
    نتایج
    قارچ پنی سیلیوم، سویه برتر مولد آنزیم فیتاز، از خاک مزارع کشاورزی اطراف شهر قزوین جداسازی و شناسایی شد. در محیط حاوی سبوس گندم، بیشترین میزان فعالیت آنزیمی در اسیدیته 7 و مدت زمان گرم خانه گذاری 72 ساعت، U/ml 7/61 بود. با بهینه سازی محیط کشت، فعالیت فیتازی در محیط حاوی(w/v) 2 درصد فیتات سدیم، اسیدیته 5 و مدت زمان 72 ساعت گرم خانه گذاری به U/ml 171 افزایش یافت.
    بحث و نتیجه گیری: قارچ پنی سیلیوم جدا شده از خاک مزارع کشاورزی اطراف قزوین، توانایی تولید مقادیر زیادی آنزیم فیتاز را در شرایط بهینه محیطی دارد و به منظور تولید تجاری این آنزیم برای مصرف های صنایع مختلف درخور توجه است.
    کلید واژگان: فیتاز, پنی سیلیوم, بهینه سازی, فیتات, فعالیت آنزیمی
    Masoud Mohammadi, Mehrdad Azin *, Mahsa Sedighi
    Introduction
    Phytase can be used as a feed additive to catalyze the hydrolytic degradation of phytate as the major storage form of natural phosphorus. Phytase is produced by a wide range of bacteria, fungi and yeasts. Isolation and identification of phytase-producing strains from soil, is of great interest for commercial application in different industries. The aim of the current study was the isolation and identification of phytase-producing strains from soil samples and optimizing the enzyme production.
    Materials And Methods
    For isolation and identification of phytase-producing strains, soil samples were collected from farms near Qazvin. Diluted samples were spread onto PSM solid media and production of the clear zones about the colonies gave a visual indication of phytase production. The selection of the best phytase-producing strain was performed by measuring the enzyme activity in the liquid medium. The selected strain was identified by slide-culture technique and the effect of carbon source (phytate and wheat bran), pH and time of incubation were also investigated for optimal enzyme production.
    Results
    In this study, a Penicillium sp. was isolated from a soil sample near Qazvin and was selected as the best phytase-producing strain. The maximum phytase activity (171 U/ml) was obtained in the medium containing % 2 (w/v) phytate, at pH 5, after 72 h of incubation. By using wheat bran as the source of carbon and phytate, the maximum phytase activity, which was 61.7 U/mL, was produced at pH 7 and after the same time of incubation.
    Discussion and
    Conclusion
    Penicillium sp. isolated from a soil sample near Qazvin, was able to produce highly active phytase in optimized environmental conditions, which could be a suitable candidate for commercial production of phytase to be used as complement in poultry feeding industries.
    Keywords: phytase, Penicillium sp, optimization, Phytate, Enzymatic activity
  • وحید خسروی، سیده فلور مظهر، مهسا صدیقی
    در این مطالعه به بررسی فرآیند جذب یون های Cuو Mnموجود در پساب معدن مس سرچشمه با استفاده از گونه مخمری ساکارومایسس در سیستم فلاسک غوطه ور (ناپیوسته) پرداخته شد. با تغییر شرایط و عوامل موثر در جذب از قبیل pHپساب، مدت زمان تماس جاذب و پساب، مقدار جاذب و دما، بهینه سازی انجام گردیده و بهترین مقادیر این عوامل برای رسیدن به میزان جذب حداکثر به دست آمد. بر این اساس pH=6به عنوان بهترین pHتعیین گردید. پس از 120دقیقه از آغاز عملیات سیستم به حالت تعادل رسیده و دیگر جذبی صورت نگرفت. داده های جذبی برای Cuو Mnبرازش نسبتا خوبی با ایزوترم جذبی فرندلیش داشت در حالی که برازش آن ها با مدل جذبی لانگمور خوب نبود. همچنین با افزایش دما میزان جذب افزایش یافت که این موضوع بر گرماگیر بودن واکنش دلالت می کرد.
    کلید واژگان: جذب بیولوژیک, مخمر, ساکارومایسس, یون های مس و منگنز
    Vahid Khosravi, Seyyedeh Felor Mazhar, Mahsa Seddighi
    In this study, biosorption of Cu and Mn ions from Sarcheshme copper mine wastewater by locally available yeast, Saccharomyces Sp., was investigated in batch mode. Optimum amounts for various parameters such as contact time, pH, initial ion concentration, biosorbent dosage and temperature were determined. Optimum pH was determined to be 6. Equilibrium was achieved after 120 minutes and no uptake occurred after that. The experimental sorption data was fitted well to the Freundlich adsorption model but there was not acceptable fitness between Langmuir model and experimental data. Also metal ion uptake was increased as the temperature increased showing that this experiment was an endothermic process
    Keywords: Biosorptoin, yeast, Saccharomyces sp., Cu, Mn ions
  • مهسا صدیقی، وحید خسروی، آرش رمدانی
    سابقه و هدف
    میزان اهمیت پارامترهای موثر در جذب یون های مس و منگنز از پساب اسیدی معدن با استفاده از آنالیز رگرسیونی تعیین گردید.
    مواد و روش ها
    گونه ای باکتری به نام باسیلوس تورنجینسیس از پساب اسیدی معدن جداسازی و خالص و پارامترهای جذب یون های مس و منگنز موجود در همان پساب با استفاده از باکتری مذکور بررسی گردید.
    یافته ها
    میزان همبستگی مقدار جاذب و میزان جذب یون های مس (99/0) بیشتر از میزان همبستگی جرم جاذب و میزان جذب یون های منگنز (98/0) می باشد و همواره با افزایش مقدار جاذب میزان جذب یون ها بیشتر می شود. با افزایش pH، میزان جذب یون منگنز تا 9 برابر و میزان جذب یون مس تا 19 برابر افزایش نشان می دهد.این در حالی است که با افزایش مدت زمان تماس مبزان جذب یون های منگنز و مس نسبت به مقادیر اولیه شان به ترتیب 5/1 و 83/4 برابر افزایش نشان می دهد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که پارامترهای غلظت جاذب، pH، دما و زمان به ترتیب بیشترین اهمیت را در جذب یون های مس و منگنز داشته و تغییرات پارامترهای موثر تاثیر بیشتری بر میزان جذب یون های مس نسبت به منگنز دارد.
    کلید واژگان: جذب بیولوژیک, یون های مس و منگنز, باسیلوس تورنجینسیس, تحلیل رگرسیونی
    Mahsa Sedighi, Vahid Khosravi, Arash Ramedani
    Aim and
    Background
    The importance of effective parameters on b iosorption of Cu and Mn ions from Sarcheshme Copper Mine Acid Mine Drainage (AMD) was investigated using regression analysis.
    Materials And Methods
    Bacillus Thuringiensis was isolated from Sarcheshme AMD water and sorption parameters of that AMD water were investigated.
    Results
    Correlation between amount of biosorbent and amount of Cu removed (0. 99) was greater than the correlation between amount of biosorbent and Mn removed (0. 98) from wastewater. Furthermore، increasing pH increased Cu and Mn ions removal up to 19 and 9 times، respectively. It was also observed that increasing contact time raised the Cu and Mn uptake 4. 83 and 1. 5 times، respectively.
    Conclusion
    Results showed that parameters like amount of biosorbent، pH، temperature and contact time have the most impact on amount of biosorption respectively and variation of effective parameters have more effects on Cu removal from wastewater.
    Keywords: Biosorption, Cu, Mn ions, Bacillus Thuringiensis, Regression analysis
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال