به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مژگان عسگری

  • سید محمد هادی موسوی، حسین درگاهی، مژگان عسگری، رویا شریفیان، گلسا شهام، زهرا مختاری*
    زمینه و هدف
    بهره وری هر سازمان بستگی به میزان رضایت شغلی کارکنان آن دارد. بیمارستانها بدون مشارکت نیروی انسانی خود نمی توانند در ارتقای سطح سلامت جامعه ایفای نقش کنند. این مطالعه به منظور تعیین میزان رضایتمندی شغلی کارکنان در یک بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه بصورت مقطعی و توصیفی-تحلیلی برروی 172 نفر از کارکنان بیمارستان که به روش نمونه گیری طبقه بندی شده و به طور تصادفی انتخاب شده بودند، انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه ای محقق ساخته بود که روایی آن به تایید اعضای گروه حاکمیت بالینی بیمارستان رسید و پایایی آن با روش الفای کرونباخ برابر 88% محاسبه شد.
    یافته ها
    کارکنان بخشهای پاراکلینیکی، خدمات و پشتیبابی به ترتیب با کسب میانگین امتیاز 72/55 و 70/71 دارای رضایت شغلی مطلوب، و کارکنان گروه پرستاری و اداری و مالی با کسب میانگین امتیاز 60/04 و 53/52 دارای رضامندی نسبتا مطلوب بودند و اختلاف معنی داری بین گروه های شغلی ازنظر رضایت شغلی مشاهده شد(0/02=p) بیشترین رضایت شغلی در حیطه ی موفقیت شغلی و کمترین آن مربوط به ماهیت کار بود. در این مطالعه، بین رضایت شغلی با جنسیت، وضعیت تاهل و نوع استخدام رابطه ی معنی داری دیده شد.
    نتیجه گیری
    میزان رضایت شغلی کارکنان به دلیل استقرار طرح تحول نظام سلامت درمقایسه با پژوهشهای پیشین در کشور افزایش داشت، اما کارکنان گروه پرستاری در مقایسه با سایر گروه های شغلی از میران رضامندی پایین تری برخوردار بودند. لذا افزایش و پرداخت به موقع کارانه برمبنای عملکرد و مزایای سختی کار و الگوبرداری از بیمارستانهای موفق در ایران و سایر کشورها پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: رضایت شغلی, بیمارستان, کارکنان}
    Seyed Mohammad Hadi Mousavi, Hossein Dargahi, Mojgan Asgari, Roya Sharifiyan, Golsa Shaham, Zahra Mokhtari *
    Background And Aim
    Organizational productivity and efficiency depends on staff members’ job satisfaction and performance. Without the participation of staff members, hospitals cannot play an important role in promoting the society’s health. This study aimed to determine staff’s job satisfaction in a teaching hospital of Tehran university of Medical Sciences (TUMS).
    Materials And Methods
    This descriptive, analytical cross-sectional research was conducted on 172 staff members of a teaching hospital, who had been selected through random sampling. The data-collection tool was a researcher-made questionnaire. The validity of the questionnaire was confirmed by the clinical governance department members and Cronbach’s alpha reliability estimate turned out to be 0.88.
    Results
    Para-clinical and service employees getting the mean scores of 72.55 and 70.71 demonstrated desired job satisfaction; nursing and administrative-financial staff members, however, showed a relatively desired job satisfaction with mean scores of 60.04 and 53.52, respectively; and the difference between job groups was significant (p=0.02) regarding job satisfaction. The highest job satisfaction figure was related to job success and the lowest pertained to the nature of the job. There was a meaningful relationship between job satisfaction on the one hand and staff members’ gender, marital status, and type of employment on the other.
    Conclusion
    Staff’s job satisfaction in the studied hospital has increased due to the establishment of Iran’s Healthcare Reform Plan at the beginning of 2014. However, compared with other job groups, nurses are less satisfied; therefore, it is necessary to improve nursing job satisfaction through timely payments based on job performance and difficulty level.
    Keywords: Job Satisfaction, Hospital, Staff}
  • احمد براتی مارنانی، فاطمه قورچیانی، علی محمد خاتمی فیروزآبادی، حمید حقانی، فریده گلدوست مرندی، مژگان عسگری، فاطمه زارعی
    مقدمه
    مراقبت های پرستاری به عنوان یک جزء اساسی از خدمات بهداشتی درمانی از اهمیت بسیاری برخوردار است و اخلاق در پرستاری عامل بسیار مهمی در مراقبت محسوب می شود. مسوولیت ذاتی پرستاری رعایت حقوق انسانی و ارزش های اخلاقی است.
    هدف
    این مطالعه با هدف اولویت بندی ارزش های اخلاق پرستاری با استفاده از نظر متخصصان و رویکرد تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و مقایسه میزان رعایت این ارزش ها از دیدگاه بیماران و پرستاران در یکی از بیمارستان های آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
    روش
    این مطالعه یک پژوهش توصیفی تحلیلی- مقطعی بوده و در یکی از بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در نیمه اول سال 1391 انجام شد. برای اولویت بندی ارزش ها پرسشنامه ای مطابق با رویکرد AHP طراحی و توسط متخصصان اخلاق پرستاری تکمیل گردید. پرسشنامه ای دیگر مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و 37 سوال درخصوص میزان رعایت ارزش های اخلاق پرستاری طراحی گردید. برای تعیین اعتبار پرسشنامه از اعتبار محتوی و همچنین برای تعیین پایایی از روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد (89/0). پرسشنامه توسط 100 بیمار و 100 پرستار تکمیل گردید. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار SPSS 16 مورد تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد در اولویت بندی ارزش ها، مسوولیت پذیری، حفظ حریم خصوصی بیماران، احترام به مددجو/ بیمار، در اولویت اول تا سوم قرار گرفتند. همچنین مشاهده شد در رعایت ارزش های اخلاق حرفه ای تفاوت معنی داری از دیدگاه بیمار و پرستار وجود دارد (001/0P=).
    نتیجه گیری
    بر اساس اولویت های بدست امده، پرستاران عملکرد اخلاقی خود را بالاتر از نقطه نظر بیماران گزارش کردند. لذا با توجه به نتایج این مطالعه ارزیابی مداوم عملکرد اخلاقی پرستاران در بیمارستان ها توسط مدیران پرستاری و تدوین برنامه های آموزش اخلاق حرفه ای در ارتقای کیفیت مراقبت پرستاری ضروری به نظر می رسد.
    A. Barati Marnani, F. Ghoorchiani, A. M. Khatami Firouzabadi, H. Haghghani, F. Gholdoust, M. Askari, F. Zareie
    Introduction
    Nursing care is an essential component of health services and ethics in nursing is very important in health care. The inherent responsibility in nurses is respect to moral values and human rights. The purpose of this research was prioritizing of nursing ethics values using Analytic Hierarchy Process (AHP) and determining rate of observance them in a teaching hospital related to Tehran University of Medical Sciences.
    Method
    This descriptive-comparative study was done in the first semester of 1391 in a hospital related to Tehran University of Medical Sciences. The questionnaire was designed using AHP and completed by nursing ethics experts. Another questionnaire was designed that consisted of demographic information and 37 questions about the values and principles of nursing ethics that were completed by 100 patients and 100 nurses. The data was collected by a validated and reliable questionnaire and were analyzed by the «SPSS 16».
    Results
    The results indicated that responsibility, respect to the privacy of patients and respect to Client/ Patient were assigned priority in the first to third. Also there was statistically significant difference between nurse's and patient's viewpoints about respecting nursing ethics values (p=0. 001).
    Conclusion
    Nurse's viewpoints about respecting nursing Ethics were higher than patients'. It is suggested that managers of nursing evaluate the nurse's performance in observing nursing Ethics and should provide educational programs in the field to improve quality of nursing Care.
    Keywords: Moral Values, Nursing, Hierarchical Analysis Approach}
  • مژگان عسگری، محمد عرب، عباس رحیمی فروشانی، فربد عبادی فرد آذر
    زمینه و هدف
    ترک بیمارستان با مسئولیت شخصی فرآیندی است که طی آن بیمار بدون تکمیل دوره درمان، با میل خود بیمارستان را ترک می کند. هدف از این مطالعه بررسی عوامل موثر بر ترک بیمارستان با مسئولیت شخصی در واحد اورژانس یک بیمارستان مرجع می باشد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه مورد شاهدی می باشد. تعداد 280 نمونه در دو گروه 140 نفری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سنجش میزان رضایت بیماران - همراهان در واحد اورژانس، معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی تهران استفاده شد. جهت بررسی ارتباط بین متغیرهای مستقل و نوع ترخیص بیماران از آزمون کای دو و همچنین جهت بررسی اثر متغیرهای مستقل معنی دار بر شانس یا احتمال ترک بیمارستان با مسئولیت شخصی از رگرسیون لجستیک استفاده شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد، متغیرهای سن، دارا بودن بیمه مکمل، محل سکونت، میزان درآمد، شیفت مراجعه، روز مراجعه، میزان رضایت از پزشکان، میزان رضایت از محیط فیزیکی و تسهیلات رفاهی، میزان رضایت خود بیمار،، مدت زمان انتظار، میزان رضایت از آموزش های ارایه شده توسط کادر پرستاری و پزشکی و میزان رضایت کل، دارای رابطه ی معنی دار با نوع ترخیص بوده اند (05/0> p
    نتیجه گیری
    موضوع ترک بیمارستان با مسئولیت شخصی یک پدیده چند بعدی می باشد و تابع عوامل مرتبط با بیمار، عوامل ساختاری و عوامل درمانی و مراقبتی می باشد، لذا پیش آگهی از میزان و عوامل تعیین کننده آن، می تواند نقش موثری در کنترل آن داشته باشد.
    کلید واژگان: ترک بیمارستان با مسئولیت شخصی, رضایت آگاهانه, واحد اورژانس}
    M. Asgari, M. Arab, A. Rahimi, E. Foroushani, F. Ebadi Fard, Azar
    Background
    Patient`s self-discharge from the hospital is a process in which a patient leaves the hospital before completing his or her determined treatment period by his own will. This study is aimed to survey the factors affecting patient`s self-discharge from the hospital in emergency ward of a referred hospital.
    Materials And Methods
    This is a case-control study. The 280 selected samples were divided to two groups، each with 140 members. The data were gathered using a questionnaire evaluating the scale of patients and their companions` satisfaction of the hospital services. Chi-square test was used for analyzing the relationship between independent variables and the patient discharge type. Moreover logistic regression was used in order to identify the effect of significant independent variables on own will-discharge possibility.
    Results
    Results indicate that there is a meaningful relationship between variables such as age، having supplementary insurance، residency، income rate، reference shift، reference day، satisfaction of the physicians، satisfaction of the physical environment and welfare facilities، the patient`s satisfaction، the waiting time، satisfaction of the instructions given by nurses and physicians and total satisfaction with discharge type (p<0. 05).
    Conclusion
    The matter of patient`s self-discharge is a multi-dimensional phenomenon and depends on patient’s characteristics and structural and medical factors. Therefore predicting its scale and determining factors might play an effective role in controlling this phenomenon.
    Keywords: Hospital Self, Discharge, Willingness, Emergency Ward}
  • آشنایی شهروندان با آب مجازی به عنوان یکی از روش های پنهان در صرفه جویی آب
    مژگان عسگری
  • محمد جواد سلیمانی، محمدعلی زرگر شوشتری، حسین شاهرخ، حسین حبیب اخیاری، رضا کفاش نیری، سید محمد فرشته نژاد، مژگان عسگری
    زمینه و هدف
    تشخیص زودهنگام کاهش میزان فیلتراسیون گلومرولی در روزهای نخست پس از پیوند کلیه، از اهمیت بالایی برخورداراست. پیش از این از کراتینین سرم به عنوان یکی از مارکرها برای این منظور استفاده می شده است ولی اخیرا برخی از مطالعات، سیستاتین C سرمی را نیز پیشنهاد کرده اند. ازاین رو، در این مطالعه، به طور آینده نگر ارزش تشخیصی سیستاتین C سرمی، در مقایسه با کراتینین در ارزیابی عملکرد کلیه پیوندی در بیماران گیرنده کلیه طی روزهای ابتدایی پس از عمل جراحی پیوند کلیه مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه آینده نگر، در فاصله زمانی بین مهرماه 1385 تا شهریور 1386، در 78 بیمار گیرنده کلیه در روزهای سوم، هفتم و چهاردهم پس از عمل جراحی پیوند کلیه، میزان سیستاتین C و کراتینین سرمی اندازه گیری شد. میزان تصفیه گلومرولی GFR) =Glomerular Filtration Rate) با جمع آوری ادرار 24 ساعته و محاسبه پاک شدگی خون از کراتینین (Creatinine Clearance) به عنوان استاندارد طلایی کارکرد کلیوی تعیین شد (در نقطه بحرانی80 سی سی بر دقیقه بر 73/1 متر مربع). متغیرهای جنس، سن، شاخص توده بدنی، بیماری زمینه ای مستعد کننده نارسایی کلیوی و مدت زمان دیالیز قبل از عمل، توسط پرسشنامه ثبت شدند. نتایج با استفاده از همبستگی آماری Spearman و (ROC) Reciever operating curve تحلیل شدند.
    یافته ها
    از مجموع 78 بیمار گیرنده کلیه، 51 بیمار (4/65%) مرد و 27 بیمار (6/34%) زن بودند. میانگین سن بیماران 36/13± 56/34 سال بود. میانگین شاخص توده بدنی 46/3± 36/22 کیلوگرم بر متر مربع بود. بین سطح سرمی سیستاتین C و کراتینین در روزهای سوم، هفتم و چهاردهم پس از عمل جراحی پیوند کلیه، ارتباط معناداری وجود داشت (001/0>p). منحنی های ROC نشان دادند که سیستاتین C سرمی نسبت به کراتینین نشانگر سرمی برتری در روز هفتم پس از عمل جراحی در تشخیص کاهش عملکرد کلیوی (GFR< 80) می باشد (694/0= AUC و 023/0 = P) و در نقطه بحرانی 2246 نانوگرم بر سی سی، حساسیت و ویژگی بترتیب 7/67% و 9/77% دارد. متغیرهای جنس، سن و شاخص توده بدنی بر میزان سیستاتین C سرمی تاثیری نداشتند(05/0
    نتیجه گیری
    سیستاتین C سرمی تست تشخیصی حساس تر و دقیق تری نسبت به کراتینین در ارزیابی کاهش عملکرد کلیه پیوندی در بیماران گیرنده کلیه در هفته اول پس از عمل جراحی پیوند کلیه می باشد.
    کلید واژگان: سیستاتین c, کراتینین, کلیه پیوندی}
    M. J. Soleimani, M. A. Zargar Shoushtari, H. Shahrokh, H. Habib Akhyari, R. Kaffash Nayyeri, S. M. Fereshtehnejad, M. Asgari
    Background and Aim
    Early detection of decreasing glomerular filtration rate (GFR) is critical to prevent graft rejection in post-transplantation period. Serum creatinine has several drawbacks as a marker of GFR, so serum cystatin C has been proposed as an alternative GFR marker. Thus, we prospectively evaluated the diagnostic value of cystatin C measurements compared with serum creatinine in the early postoperative phase. Patients and
    Method
    In 78 renal recipients, serum creatinine and cystatin C were measured on the 3rd, 7th and 14th days of post-transplantation period. GFR was established by creatinine clearance with the cut-off point of 80 ml/min/1. 73 m2. The correlation between serum creatinine and cystatin C with GFR was determined. Sensitivity and specificity of these markers were analyzed by ROC procedures.
    Results
    There were 78 renal recipients (51 males and 27 females) with the mean age of 34. 56± 13. 36 years and mean body mass index (BMI) of 22. 36± 3. 46 kg/m2. Serum cystatin C was not influenced by gender, age and BMI. There was a significant correlation between serum creatinine and cystatin C levels with GFR on the 3rd, 7th, and 14th days (P< 0. 001). Analysis with ROC procedures showed a decrease in GFR (GFR< 80 ml/min/ 1. 73 m2) on the 7th day (P= 0. 023, AUC= 0. 694). Sensitivity and specificity of serum cystatin C were 67. 7% and 77. 9% respectively with the cut-off point of 2264 ng/ml.
    Conclusion
    Cystatin C has good sensitivity to estimate the renal function in the early post-transplantation period, but its value as a marker of GFR is decreased at the end of the first week.
    Keywords: Cystatin C, Creatinine, Transplanted Kidney}
  • مژگان عسگری، محمدرضا حافظی احمدی
    زمینه و هدف
    بسیاری از ضایعات کلیوی، بخصوص ضایعات گلومرولی تنها بر اساس بیوپسی کلیه قابل بررسی و طبقه بندی می باشند. درخواست پزشک بالینی از پاتولوژیست، تشخیص صحیح و سریع آسیب کلیوی بوده که علاوه بر میکروسکوپ نوری، منوط به بررسی رسوب ایمنی در کلیه و میکروسکوپ الکترونی جهت اثبات رسوبات ایمنی می باشد. روش استاندارد جهت بررسی رسوب ایمنی، روش ایمونوفلئورسانس است که روش ساده و سریعی می باشد ولی به علت محدودیت هایی که در این روش وجود دارد، می توان از بلوک پارافینی نمونه فرستاده شده، جهت بررسی ایمونوهیستوشیمی و مشاهده رسوب ایمنی استفاده کرد. سایر مزایای روش ایمونوهیستوشیمی عبارتند از امکان حفظ لامهای رنگ آمیزی شده و بررسی مورفولوژی ضایعه و محل رسوب در رابطه با آناتومی گلومرول. البته معایبی نیز برای بررسی ایمونوهیستوشیمی ذکر شده است که عبارتند از تکنیک پیچیده تر آن نسبت به روش ایمونوفلئورسانس، رنگ زمینه، تعداد کمتر آنتی بادی های در دسترس و زمانبر بودن آن.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع مقایسه ای بود. در این پژوهش نمونه های بیوپسی کلیه که در بیمارستان شهید هاشمی نژاد با هر دو روش میکروسکوپ نوری و ایمونوفلئورسانس (Immunofluorescence=IF) به نتیجه رسیده اند، جدا شده و نهایتا Immunohistochemistry) IHC) با پنج مارکر IgA، IgG، IgM، C3، C1q بر روی آنها انجام شد. نحوه انجام IHC براساس متد ایمونوپراکسیداز (Immunoperoxidase=IP) می باشد. تمامی لامهای رنگ شده، با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفته، وجود، نوع رسوب و محل آن یادداشت شدند. همزمان لامهای رنگ آمیزی شده نمونه به روش های Haematoxylin and eosin) H&E)، نقره، تریکروم و Periodic-acid-Schiff) PAS) نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    از کل 26 نمونه، در روش IHC، در 20 مورد رسوب ایمنی مشابه رسوب دیده شده در IF، مشاهده شد. در 4 مورد شامل 2 مورد آمیلوییدوز، یک مورد گلومرولوپاتی ممبرانوس (MGN) و یک مورد IgA نفروپاتی، در روش IHC رسوب واضحی دیده نشد. بدین ترتیب، حساسیت روش IHC در تشخیص نمونه های بیوپسی کلیه، 91%، ویژگی آن، 100% و ارزش اخباری مثبت و منفی آن به ترتیب، 100% و 67% و صحت تشخیص آن، 92% محاسبه گردید.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که در مواردی که امکان انجام IF گلومرول وجود ندارد و یا اصلا به علت مشکلات انجام بیوپسی، نمونه ای برای IF فرستاده نشده است، روش IHC در صورتی که توسط افراد با تجربه انجام شود، به لحاظ حساسیت، ویژگی و صحت تشخیصی بالا، می تواند جایگزین مناسبی برای IF باشد. به این ترتیب با در نظر گرفتن موارد بالا، یک آزمایشگاه پاتولوژی کلیه باید امکانات انجام هر دو روش را داشته باشد و پاتولوژیست مربوطه با توجه به بالین بیمار و میزان بافتی که در دسترس دارد، می تواند تشخیص دهد که چه روشی را استفاده کند.
    کلید واژگان: بیوپسی کلیه, ایمونوفلئورسانس, ایمونوهیستوشیمی}
    M. Asgari, M.R. Hafezi Ahmadi
    Background and Aim
    Evaluation and classification of many renal lesions particularly glomerular diseases are only on the basis of renal biopsy. The clinician's request from the histopathologist is a timely and accurate diagnosis of renal damage which in addition to light microscopy is dependent on the assessment of immune deposits in renal biopsy and verification of immune deposits in Electron microscopy. IF(Immunofluorescence) method which is simple and rapid is gold standard. Due to limitation of this method, received paraffin blocks can be used for detection of immune deposits in IHC(Immunohistochemistry). Other advantages of IHC method include: permanence of stained slides, possibility of morphologic assessment of the lesion and correlation of deposit location and glomerular anatomy. Undoubtedly IHC method has disadvantages including complexity of the technique in comparison to IF, background staining, few number of available antibodies as well as being time consuming.
    Materials And Methods
    In this comparative study renal biopsy specimens from Hasheminejad hospital, which were reported according to IF and light microscopy, were separated and then IHC with IgG, IgM, IgA, C3 and C1q, was performed on these blocks. IHC was based on Immunoperoxidase(IP) method. Presence, kind and location of deposits were recorded by light microscopy. At the same time, H&E, silver, trichrome and PAS stained slides were evaluated.
    Results
    Immune deposits similar to IF were detected by IHC method in 20 out of 26 samples. IHC method couldnot detect visible immune deposits in 4 cases including amyloidosis, MGN(1 case) and IgA nephropathy(1 case). Therefore, sensitivity, specificity, accuracy, positive and negative predictive values of IHC method in diagnosis of renal biopsy specimens is 91%, 100%, 92%, 100% and 65%, respectively.
    Conclusion
    It seems that due to high rate of sensitivity, specificity and accuracy, IHC method which is used by experienced technical staff, can be used as an alternative method for IF when there are no glomeruli in IF specimen or there is difficulty in taking a renal biopsy. Thus according to these finding, the renal pathological lab, should be equipped with both methods, and accountable pathologist, should recognize which method to be used on the basis of clinical state of the patient and adequacy of received specimen.
    Keywords: 1) Renal Biopsy 2) Immunofluorescence 3) Immunohistochemistry}
  • معرفی 2 مورد میلولیپوم آدرنال
    مژگان عسگری، محمود عراقی
    مقدمه
    میلولیپوم از تومورهای غیر کارکردی خوش خیم نسبتا نادر غده آدرنال است که اکثرا به صورت اتفاقی و در هنگام اتوپسی کشف می شود. اغلب کوچک و یکطرفه بوده و اختلال بالینی ایجاد نمی کنند ولی در مواردی، اختلالات هورمونی گزارش شده است.
    معرفی بیمار: در این مقاله 2 مورد بیمار مبتلا به این تومور که هر دو با تشخیص incidentaloma در بیمارستان هاشمی نژاد تحت عمل جراحی قرار گرفته اند، معرفی می شوند.
    نتیجه گیری
    در بررسی میکروسکوپی هر دو مورد، بافت چربی رسیده به همراه جزایری از سلولهای خونساز، مشاهده و میلولیپوما گزارش گردید.
    کلید واژگان: 1 - میلولیپوم 2 - غده آدرنال 3 - تومور غیر کارکردی}
    Adrenal Myelolipoma: A Report of Two Cases
    M. Asgari, M. Araghi
    Introduction
    Myelolipoma is one of the rare benign nonfunctioning tumors of adrenal gland that is often diagnosed incidentally or during autopsy. This tumor is usually small, unilateral and causes no clinical disorders but there have been some cases coexisting with endocrine disorders. Case Report: The present study reports two patients who underwent adrenalectomy with the clinical impression of incidentaloma in Hashemi-Nejad Hospital.
    Conclusion
    Microscopic evaluation of both specimens revealed mature fat tissue admixed with islands of hematopoietic cells, which was diagnosed as myelolipoma.
    Keywords: 1) Myelolipoma 2) Adrenal Gland 3) Nonfunctioning Tumor}
  • مژگان عسگری، فیروزه محمدی، محمود پروین
    هدف از این مطالعه مقایسه نمره گلیسون و درجه هیستولوژیک نمونه های بیوپسی سوزنی با نمونه های رادیکال پروستاتکتومی بود تا بدین ترتیب مشخص گردد، نمونه های بیوپسی تا چه حد با نمونه های جراحی مطابقت دارند. در این مطالعه که از نوع مقایسه ای توصیفی بود 57 بیمار مبتلا به سرطان پروستات که از نیمه سال 1377 تا نیمه سال 1382 در 2 بیمارستان دارای مرکز اورولوژی در تهران تحت عمل رادیکال پروستاتکتومی قرار گرفته بودند بررسی شدند. برای این بیماران نمره بندی گلیسون روی نمونه های بیوپسی سوزنی و رادیکال پروستاتکتومی انجام شد سپس نمره های گلیسون هر دو گروه از نمونه ها با مقایسه شدند. در مرحله بعد نمونه ها به 4 درجه هیستولوژیک (خوب: 4-2، متوسط: 6-5، نسبتا بد: 7 و بد: 10-8) گروه بندی شده و به طور مجدد مورد مقایسه قرار گرفتند. هم چنین نتایج از نظر مشابه بودن نظر 2 آسیب شناس در 2 مرکز، بررسی شدند. فراوان ترین نمره گلیسون به دست آمده از نمونه های بیوپسی سوزنی و رادیکال پروستاتکتومی به ترتیب 6 و 7 بود و 86/43% از نمونه های بیوپسی سوزنی، نمره مشابهی در نمونه جراحی داشتند در حالی که 05/21% بیش گزارش دهی (overgrading) و 09/35 کم گزارش دهی (undergrading) وجود داشته است. با گروه بندی نمونه ها به 4 درجه هیستولوژیک، این ارتباط به صورت 16/56% یکسانی نمرات، 28/12% بیش گزارش دهی و 58/31% کم گزارش دهی. هماهنگ تر شد. شایع ترین درجه هیستولوژیک در بیوپسی سوزنی و نیز در رادیکال پروستاتکتومی، درجه تمایز متوسط بوده است. حدود 73/72% از سرطان های با تمایز بد، در نمونه های جراحی در همان درجه تمایز باقی ماندند و بیش ترین میزان کم گزارش دهی در گروه با درجه تمایز خوب مشاهده شد (50%). برای هر یک از درجات تمایز خوب، متوسط و نسبتا بد PPV(Positive Predictive value) حدود 50% و برای تومورهای بد تمایز یافته 8/72% بوده است. برای بررسی مشابه بودن نظر 2 آسیب شناس از سنجش میزان کاپا استفاده شد که در کل توافق نظر مناسب بوده است. (کاپا=371/0 و PV=0.000). نمره گلیسون بالا روی نمونه بیوپسی سوزنی معمولا نشان دهنده تومور بد تمایز یافته در نمونه رادیکال پروستاتکتومی است اما تومورهای با تمایز خوب در بیوپسی سوزنی، در بسیاری از موارد با درجه آسیب شناسی نهایی هم خوانی ندارند.
    کلید واژگان: نمره گلیسون, بیوپسی, پروستات, رادیکال پروستاتکتومی}
    M. Asgari, F. Mohammadi*, M. Parvin
    The present study was undertaken to compare the gleason score and histologic grade of needle biopsy specimens to those of radical prostatectomy(RP) specimen to examine how accurately biopsy specimens reflect the corresponding excised specimens. In this comparative-descriptive study, gleason scoring was made on the needle biopsy specimens from 57 patients with prostate cancer and then on the RP specimens from the same patients, who underwent radical prostatectomy between midyear of 1998 to midyear of 2003 in two main urological hospitals of Tehran. The gleason scores of the two sets of matched specimens were compared. Then, the specimens were grouped into four main histologic grades (well: 2-4, moderate: 5-6, moderately-poor: 7 and poor: 8-10) and then were compared again. Interobserver reproducibility between the two pathologists of two centers were examined. The most common gleason score by needle biopsy and prostatectomy was 6 and 7 respectively. 43.86% of all patients had no change in score assignment, while 21.05% were overgraded and 35.09% undergraded by needle biopsy. When grouped into four histologic grades, the correlation improved, with 56.14% of patients remaining in the same group after RP, 12.2% overgraded and 31.58% undergraded. The most common histologic grade by both needle biopsy and RP was moderately differentiated. 72.73% of poorly differentiated cancer category showed the same grade after surgery and most undergrading was in the well differentiated group(50%). Positive predictive values(PPV) were almost 50% for each well, moderately and moderately-poor differentiated groups, but 72.8% for poorly differentiated tumors. Kappa value was used for the evaluation of interobserver reproducibility and there was relatively good overall agreement(kappa: 0.371, Pv=0.000). A high gleason score on needle biopsy usually indicates a poorly differentiated tumor on RP specimens however, well differentiated tumors on needle biopsy does not correlate with final pathology grade in the majority of cases.
    Keywords: Gleason Score, Biopsy, Prostate, Radical Prostatectomy}
  • مژگان عسگری، پیمان کشاورزیان
    این مطالعه به منظور بررسی ارتباط علائم بالینی و پاراکلینیک بیماران IgA نفروپاتی با طبقه بندی نمای هیستوپاتولوژیک بیوپسی کلیه، در 57 بیمار انجام شد. در این مطالعه توصیفی پرونده 57 بیمار با تشخیص IgA نفروپاتی بین سال های 1377 تا 1380 در بیمارستان هاشمی نژاد مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 43 نفر (4/75%) از بیماران مرد و 14 نفر (6/24%) زن بودند. متوسط سن بیماران 5/10±8/31 سال و محدوده سنی آن ها 17 تا 68 سال بود. نمای هیستوپاتولوژیک بیوپسی کلیه این بیماران براساس کلاس بندی WHO طبقه بندی شد که نتایج آن عبارت بود از: کلاس I: بدون بیمار، کلاس II: 8 نفر(14%)، کلاس III: 18 نفر (6/31%)، کلاس IV: 21 نفر (8/36%)، کلاس V: 10 نفر (5/17%). در مرحله بعد میزان ارتباط کلاس هیستوپاتولوژیک با میزان کراتینین سرم و پروتئین اوری توسط آزمون آماری اسپیرمن و ارتباط آن با فشار خون بالا و درجه هماچوری (میکرو یا ماکرو هماچوری) توسط آزمون آماری کای اسکوار بررسی گردید. براساس نتایج به دست آمده کراتینین سرم(p<0.001، r=0.6)، پروتئین اوری (P=0.037، r=0.276) و فشار خون بالا (P=0.036، X2=4.397) با کلاس هیستوپاتولوژیک ارتباط معنی داری داشت اما درجه هماچوری (P=0.725، X2=0.635) ارتباط معنی داری را با کلاس هیستوپاتولوژیک نشان نداد. با توجه به این مطلب به نظر می رسد که کشف بیماری در مرحله خفیف تر بیماری با تغییرات محدودتر هیستوپاتولوژیک در کلیه همراه باشد.
    کلید واژگان: IgA نفروپاتی, بیوپسی کلیه, طبقه بندی WHO}
    M. Asgari*, P. Keshavarzian, Who Classification
    In this study histological and clinical data of 57 cases of IgA nephropathy in Hashemi-Nejad hospital diagnosed between 1998 and 2002 were reviewed. There were 43 men(75.4%) and 14 women(24.6%), ranging from 17 to 68 years(mean age 31.8±10.5 years). Each biopsy specimen was subclassified according to WHO classification as follows: class I: no case, class II: 8 cases(14%), class III: 18 cases(31.6%), class IV: 21 cases(36.8%) and class V: 10 cases(17.5%). The analyzed clinical parameters were serum creatinine, proteinuria, hypertension and degree of hematuria(micro or macrohematuria). There was a significant statistical correlation between histopathologic classes and serum creatinine(P<0.001, r=0.6 using Spearman’s test) proteinuria(P=0.037, r=0.276 using Spearman’s test), and hypertension(P=0.036, X2=4.397 using chi-squared test). There was no significant statistical correlation between histopathologic classes and degree of hematuria(P=0.725, X2=0.635 using chi-squared test).
    Keywords: IgA Nephropathy, Renal Biopsy}
  • مژگان عسگری، عباسعلی امیدی، محمدهادی صادقیان، حمیدرضا هاشمیان
    این مطالعه مقطعی(cross sectional) به منظور بررسی ارزش تشخیصی روش AgNOR(Argyrophilic Nucleolar Organizer) در تمایز سلول های اوروتلیال غیرنئوپلاستیک از سلول های بدخیم در سیتولوژی ادرار به عنوان نشانه فعالیت تکثیری سلولی، انجام شد. در این مطالعه نقاط AgNOR که به روش نقره کلوییدی رنگ شده بود در سلول های اوروتلیال دفع شده در ادرار از نظر کمی ارزیابی شد. هفتاد و پنج بیمار شامل 43 مورد از افراد فاقد بدخیمی اوروتلیال و 32 مورد مبتلا به کارسینوم سلول ترانزیشنال(TCC) با درجات بدخیمی(G) متفاوت شامل 6 مورد مبتلا به TCC با درجه بدخیمی I(1G)، 16 مورد با درجه بدخیمی II(2G)، 6 مورد با درجه بدخیمی III(3G) و 4 مورد با درجه بدخیمی IV(4G) که تمام آن ها با روش استاندارد طلایی بیوپسی مثانه تایید شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین شمارش نقاط AgNOR در هسته سلول های اوروتلیال در گروه های مختلف عبارت بود از: غیرنئوپلاستیک با میانگین 19/3، TCC(1G) با میانگین 86/3، TCC(2G) با میانگین 20/4 و TCC(3G) با میانگین 44/7 و TCC(4G) با میانگین 34/8. با توجه به نتایج به دست آمده میانگین شمارش نقاط AgNOR در هسته سلول های اوروتلیال افزایش مرحله به مرحله ای را از موارد غیرنئوپلاستیک تا TCC با درجات بدخیمی بالا نشان داد. مقایسه گروه ها با آزمون Oneway ANOVA و Post Hoc به روش Scheffe صورت گرفت که میانگین اختلاف ها از نظر آماری معنی دار بود(0001/0P<). بیش ترین اختلاف بین موارد فاقد بدخیمی با بیماران دارای TCC با درجه بدخیمی 3 و 4 و نیز بین موارد TCC با درجه بدخیمی I(1G) با 3G و 4G و بین TCC با درجه بدخیمی II(2G) با این 2 گروه مشاهده شد. از سوی دیگر کم ترین اختلاف بین موارد بدون نئوپلاسم و بیماران مبتلا به TCC با 1G و نیز بین بیماران مبتلا به TCC با درجه بدخیمی 3 و 4 وجود داشت. میانگین حداکثر تعداد نقاط AgNOR نیز نتایج مشابهی را در هر گروه نشان داد. هدف از این بررسی ارزیابی AgNOR به عنوان روشی با ویژگی زیاد و حساسیت کم تر، ارزان و ساده برای افتراق ضایعات خوش خیم از بدخیم در سیتولوژی ادرار بوده است.
    کلید واژگان: سیتولوژی ادرار, کارسینوم سلول ترانزیشنال, AgNOR}
    M. Asgari, A.A. Omidi, M.H. Sadeghian, H.R. Hashemian*
    This cross-sectional study was carried out to evaluate the usefulness of AgNOR technique in differentiation between benign and malignant cells in urine cytology and to determine the expression of Argyrophilic Nucleolar Organizer Region(AgNOR) proteins as a marker of proliferative activity in benign and malignant urothelial cells. Quantification of AgNORs which was stained by the silver colloid method in urothelial cells was carried out on voided urine from 75 cases composed of 43 Non-Urothelial Neoplastic(NUN) cases and 32 Transitional Cell Carcinoma(TCC) with varied degree of tumoral grade (grade I: 6 cases, Grade II: 16 cases, Grade III: 6 cases, Grade IV: 4 cases) which had been proved by gold standard method of bladder biopsy. The Mean AgNOR Count(MAC) showed stepwise increase in NUN cases(mean=3.19) through Grade I of TCC(mean=3.86), Grade II of TCC(mean=4.20), Grade III of TCC(mean=7.44) and Grade IV of TCC(mean=8.34). Oneway ANOVA Test and Post Hoc(Scheffe method) were used to compare the results between the groups. The mean differences were significant between low grade TCC(Grade I, II) and high grade TCC(Grade III, IV), and also between NUN group and high grade TCC(Grade III, IV). On the other hand, there were no significant statistical differences between the NUN group and Grade I TCC and also between Grade III and Grade IV. The mean maximum number of AgNOR in each group showed the same results.
    Keywords: Urine cytology, Transitional Cell Carcinoma(TCC)}
  • مژگان عسگری، مژگان ابراهیمی، مینو فرشیدپور
    بدخیمی های مثانه 2/5% کل سرطانها را در ایران تشکیل می دهد که پنجمین بدخیمی شایع در ایران است و 92% آن مربوط به ترانزیشنال سل کارسینوما(TCC) می شود. در حال حاضر در ایران از بررسی سیتولوژی ادرار دفعی جهت غربالگری و از بررسی بیوپسی مثانه توسط سیستوسکوپ(Cystoscope) جهت تشخیص قطعی استفاده می شود. از آنجائیکه انتخاب روش درمان براساس تعیین درجه تومور است و تعیین درجه تومور براساس بیوپسی مثانه صورت می گیرد، در این پژوهش با پایه قرار دادن درجه بندی TCC مثانه به روش بیوپسی از راه سپستوسکوپ، به بررسی این فرضیه پرداخته شده است که آیا نتایج درجه بندی TCC سیتولوژی ادرار که روشی آسان، ارزان، سریع و غیرتهاجمی می باشد با نتایج درجه بندی TCC به روش بیوپسی مثانه تفاوت دارد یا خیر. در این مطالعه طی 2 سال 375 نمونه سیتولوژی ادرار و 105 نمونه بیوپسی مثانه در بیمارستان شهید هاشمی نژاد به روش دوسویه کور (Double blind) بررسی و درجه بندی شد که در نهایت در 38 بیمار سیتولوژی ادرار و نیز بیوپسی مثانه از نظر TCC مثبت بود. در این 38 مورد نتایج حاصل از درجه بندی توسط سیتولوژی با نتایج حاصل از درجه بندی توسط بیوپسی مثانه از نظر آماری مقایسه گردید. فرضیه پژوهش توسط آزمون همبستگی پیرسون(Pearson) بررسی شد که نشان دهنده وجود یک همبستگی مثبت و قوی بین درجه بندی TCC توسط سیتولوژی ادرار و درجه بندی توسط بیوپسی مثانه بود(936/0=r) اما به علت ناکامل بودن همبستگی (705/1=Zc) با شرایط این پژوهش نمی توان تنها توسط سیتولوژی ادرار به تعیین درجه TCC مثانه پرداخت.
    کلید واژگان: ترانزیشنال سل کارسینوما, مثانه, درجه بندی, سیتولوژی, بیوپسی}
    M. Asgari*, M. Ebrahimi, M. Farshidpour
    Cancer of the bladder comprises 5.2% of all malignancies and it is the fifth common malignancy in Iran. Transitional cell carcinoma represents 92% of all bladder tumors. Voided urine cytology and cystoscopic biopsy are used for screening and final diagnosis respectively in Iran. Selection of the therapy is according to the tumor grade which is detected by bladder biopsy. The hypothesis of this investigation was whether the results of TCC grade through cytology, which is a rapid, cost-effective & non-evasive method, were different from that of biopsy or not. Between 1998 and 2000, 375 Urine cytology speimens and 107 bladder biopsy were studied through double blind method in Shahid Hasheminezhad Hospital. Ultimately, TCC were detected in 38 patients both in urine cytology and biopsy. Then, cytologic grade was compared with histologic grade. The sensitivity was high but it was not validated because bladder biopsy was not taken from patients with negative urine cytology. The hypothesis was evaluated through Pearson’s Correlation Test which showed a strongly positive correlation in grade of tumor between urine cytology and biopsy (=0.936) Due to incomplete correlation, (Zc=1.705) bladder TCC grading can not be a wise choice only according to urine cytology.
    Keywords: Transitional cell carcinoma, Bladder, Grading, Cytology, Biopsy}
  • علی حسامی، مژگان عسگری، همایون همایونفر، حمیدرضا پازوکی طرودی
    آسیب ناشی از ایسکمی و برقراری مجدد جریان خون (Ischemia reperfusion injury=IR injury) از جمله مباحثی است که مکانیسم ایجاد آن بطور دقیق مشخص نشده است. مطالعات اخیر نشان داده اند که فعال شدن کانالهای K ATP، آسیب مذکور را در میوکارد موش صحرایی به خوبی مهار می کند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر کانالهای KATP در جریان IR injury در کلیه موش صحرایی نظیر آنچه در میوکارد دیده می شود بوده است.در این مطالعه اثر آگونیست کانال KATP(دیازوکسید)، آنتاگونیست کانال KATP(گلی بن کلامید) و یک وازودیلاتور بدون اثر بر کانالهای K ATP(هیدرالازین) بطور جداگانه روی روند IR injury بررسی شد که طی آن موشهای صحرایی ماده با وزن 250-200 گرم مورد آزمایش قرار گرفتند. به این ترتیب که 2 ساعت پس از تزریق دوزهای مختلف داروهای دیازوکسید (15، 5و 1 میلی گرم به ازای کیلوگرم) و گلی بن کلامید (10، 5و 1 میلی گرم به ازای کیلوگرم) و هیدرالازین(5، 3و 1 میلی گرم به ازای کیلوگرم) حیوان بیهوش کشته و بعد از انجام مراحل ایسکمی و ری پرفیوژن بررسی هیستوپاتولوژی روی کلیه های مورد نظر برای grading شدت آسیب انجام شد. بررسی ها نشان داد که دیازوکسید با دوز 5 میلی گرم به ازای کیلوگرم شدت ضایعات IR injury را کاهش می دهد در حالی که داروهای گلی بن کلامید و هیدرالازین تغییری در شدت آسیب ایجاد نکرده بودند. دیازوکسید نیز یک متسع کننده عروق است اما هیدرالازین با همین اثر اتساع عروق، ضایعات را مهار نکرده بود، بنابراین می توان گفت که اتساع عروق توجیه کننده اثرات دیازوکسید نیست.
    کلید واژگان: ایسکمی کلیه, ری پرفیوژن(IR), کانال K ATP, هیدرالازین}
    A. Hesami, M. Asgari, H. Homayonfar, H.R. Pazoki*
    The precise mechanism of ischemia reperfusion (IR) injury is not fully understood. Recent studies on Rat myocardium revealed that activation of the K ATP channels inhibits this process. The goal of this study is finding the same effect of K ATP channels on IR injury, in rat kidney. In this study the effects of K ATP agonist (Diazoxide) and K ATP antagonist (Glibenclamide) plus a K ATP independent vasodilator (Hydralazin) on ischemia reperfusion injury examined. Female rats of 200-250 g were anesthesized and used for study. Different doses of Diazoxide (1, 5, 15mg/kg) and Glibenclamid (1, 5, 10mg/kg) and hydralazin (1, 3, 15mg/kg) were used (SC) 120 minutes prior to the initiation of IR. Kidneys were removed and checked histologically for the grading of injury. Diazoxide (5mg/kg) prevented these lesions. Different doses of Glibenclamide and hydralazine failed to prevent IR injury. Diazoxide is also a vasodilator agent but failure of hydralazine to prevent the injury revealed that vasodilation was not the exact mechanism of action of Diazoxide.
    Keywords: Renal ischemia, Reperfusion(IR), KATP channels, Hydralazine}
  • مژگان عسگری، امیرعباس حاجی حسینی
    هدف از این مطالعه بررسی شیوع نئوپلازی داخل اپی تلیالی پروستات با درجه بالا و همراهی آن با کانسر پروستات بوده است. در این مطالعه اسلایدهای 137 مورد نمونه پروستات از سال 1378 لغایت 1379 در بیمارستان شهید هاشمی نژاد که شامل بیوپسی سوزنی، توتال پروستاتکتومی و ترانس یورترال رزکسیون بود، از نظر نئوپلازی داخل اپی تلیالی با درجه بالا (H.G. PIN) و وجود کانسر همراه با آن بررسی شد. 50 نمونه (5/36) از H.G. PIN(HG PIN) مورد مطالعه قرار گرفت که مشخص شد از این میزان، 31 مورد (62%) همراه با کانسر می باشد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه باید گفت که توجه پاتولوژیست ها به H.G. PIN ممکن است کمکی برای پیگیری و تشخیص زودرس کانسر پروستات در بیماران با این ضایعه باشد.
    کلید واژگان: کانسر پروستات, بیوپسی سوزنی, ترانس یورترال رزکسیون}
    M. Asgari, A.A. Hajihoseini*
    In this study incidence of H.G. Prostatic intraepithelial neoplasia and concurrent Prostatic cancer is evaluated. we reviewed the slides of 137 cases of prostatic specimens (1999-2000) in hashemi nejad Hospital, that consists of needle biopsy, total prostatectomy and transurethral resection for H.G. prostatic intraepithelial neoplasia and concurrent cancer. Based on the pathologic reports, H.G. PIN was present in 50 (%36.5) of the cases, concurrent cancer observed in 31 (%62) this patients. Considering this point may help pathologists for exact follow up and early detection of prostatic cancer in patient with this lesion.
    Keywords: Prostatic cancer, Needle biopsy, Transurethral resection}
  • مژگان عسگری *، صغری نوری
    بدخیمی مثانه 2/5 % و 3/2 % کل بدخیمی ها را به ترتیب در مردان و زنان تشکیل می دهد. نود درصد بدخیمی های مثانه از نوع ترانزیشنال (Transitional Cell Carcinoma، TCC) می باشد. آگاهی از عوامل پیشگویی کننده بقای بیمار برای درمان بهتر و پیگیری صحیحتر بیماران بسیار کمک کننده می باشد. از جمله این عوامل می توان از بروز انکوپروتئین P53 روی سلولهای تومورال در بیماران مبتلا به TCC مثانه نام برد. با توجه به تاثیر انکوپروتئین P53 بر پیش آگهی بیماری، در این مطالعه ارتباط آن با درجه و مرحله تومور مورد بررسی قرار گرفت. در صورت اثبات وجود این ارتباط، پزشک معالج می تواند از ابتدا بدون نیاز به رنگ آمیزی پرهزینه ایمونوهیستوشیمی P53، درمان مهاجمتری را برای بیمار در نظر بگیرد.
    این مطالعه بر روی 27 بیمار مبتلا به TCC مثانه در بیمارستان شهید هاشمی نژاد بعمل آمد. براساس سیستم درجه بندی (World Health Organization/International Society of Urology Pathology) WHO/ISUP، 12 نفر از بیماران مبتلا به TCC درجه پایین و 15 نفر از بیماران دچار TCC درجه بالا بودند. همچنین 7 نفر از بیماران تومور مهاجم و 20 نفر دیگر تومور سطحی داشتند. با انجام رنگ آمیزی P53 بر روی نمونه بیماران در تمام تومورهای درجه بالا و مهاجم، بیش از 10 % سلولها مثبت بودند، در حالیکه ارتباط آماری معنی داری بین تومورهای سطحی و درجه پایین با P53 بدست نیامد. با استفاده از آزمون آماری فیشر P value بدست آمده بین بروز P53 با درجه و مرحله بیماری بترتیب 028/0 و 018/0 بدست آمد. با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن میزان همبستگی بتریتب 46 % و 50 % بدست آمد. (P value بترتیب 014/0 و 007/0).
    کلید واژگان: بدخیمی مثانه, تومور سلول ترانزیشنال, P53, ایمونوهیستوشیمی}
    M. Asgari*, S. Noori
    Bladder cancer consists of about 5.2% of all cancers in men and 2.3% in women. About 90% of them have the origin of transitional cells(TCC). There are some predictive factors that knowledge of them is useful for management and follow-up of the patients. Expression of oncoprotein P53 is one of these factors. Considering influence of P53 expression on prognosis, we decided to study the correlations between tumor grade and stage with P53. Whereas these correlations to be found, the clinician may treat their patients, with high-grade and invasive tumor with P53 expression, aggressively and earlier, without any need to stain for P53. In our study we reviwed 27 patients in shahid Hashemi-Nejad hospital that 12 of them had low-grade urothelial carcinoma and the others had high-grade urothelial carcinoma according to WHO/ISUP system. Also 7 patients had invasive tumors and 20 of them had superficial tumors. After immunohistochemistry staining for P53, all the high-grade and invasive tumors were positive with the cut-off of 10%. But there was no meaningful statistical correlation between superficial and low-grade tumors and P53 expression. Obtained Pvalue with Fisher’s test for P53 expression and tumor grade and stage were 0.028 and 0.018 respectively and with Spearman test were 46% and 50% respectively.
    Keywords: Bladder malignancy, Transitional Cell Carcinoma(TCC), P53 expression, Immunohistochemistry}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال