به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مینو ایلخانی پور

  • رقیه بینا*، رضا حیدری، مهدی محمد زاده، مینو ایلخانی پور
    استرس تاثیرات نامطلوب زیادی بر فرآیند های زیستی موجودات زنده می گذارد. لذا جایگزین نمودن داروهای گیاهی با عوارض کمتر در درمان بیماری ها و بهبود سلامتی حائز اهمیت می باشد. در این مطالعه اثر عصاره آبی آویشن بر روی پارامتر های بیوشیمیایی خون و بافت کبدی در موش های صحرایی ماده تحت استرس بی حرکتی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش 24 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار در محدوده وزنی 12± 173 گرم به طور تصادفی به 4 گروه 6 تایی شامل: گروه اول، کنترل، گروه دوم، گروه تحت استرس بی حرکتی و گروه های سوم و چهارم، تحت استرس بی حرکتی با تجویز خوراکی عصاره آبی آویشن به ترتیب با دوزهای mg/kg 100 و 400 وزن بدن، تقسیم شدند. در پایان دوره تیمار میزان کلسترول، LDL و HDLسرم خون و مالون دی آلدئید(MDA) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) در هموژنات بافت کبدی توسط روش های استاندارد تعیین شدند. نتایج نشان دهنده ی کاهش معنی دار میزان کلسترول،LDL و MDA و افزایش معنی دار در میزان HDL و TACدرگروه های تحت تیمار با عصاره آبی آویشن بود. عصاره آبی آویشن به دلیل خواص آنتی اکسیدانی تا حدودی باعث کاهش میزان کلسترول و LDL سرم خون و حفاظت بافت کبدی در برابر اثرات مخرب ناشی از استرس بی حرکتی می شود.
    کلید واژگان: آویشن, استرس بی حرکتی, پارامتر های بیوشیمیایی خون, موش های صحرایی}
    Rogayeh Bina *, Reza Heidari, Mehdi Mohammadzadeh, Minoo Ilkhanipour
    Stress has different adverse effects on the biological processes of living organisms. Therefore, replacing herbal medicines with fewer side effects in the treatment of diseases and improving health is the most important. In this study the effect of aqueous extracts of thyme on blood biochemical parameters and liver tissue in female rats under immobilization stress were studied. In present experimental study, 24 adult female Wistar rats in weight range of 173±12 g were randomly divided into four groups of six rats in each: group1, Control, group2, the group immobilized stress, groups 3and 4, groups to immobilized stress by oral prescription extract of thyme the doses of 100 and 400 mg/kg respectively. At the end of the studies, serum cholesterol, LDL and HDL and MDA, TAC in liver tissue homogenates were estimated. The results indicated significant reduction in the level of cholesterol, LDL, MDA in treated groups with aqueous extract of thyme and a significant increase in HDL, TAC. The extract of Thymus vulgaris L be due their antioxidant can partly reduction the serum level of cholesterol, LDL and liver tissue protection against the damaging effects of immobilization stress.
    Keywords: Thymus vulgaris L, Immobilization stress, Blood biochemical parameter.rat}
  • سید رضا ابوطالبی کهنه شهری، صابر امیری *، مینو ایلخانی پور
    هدف از این پژوهش بررسی زنده مانی باکتری لاکتوباسیلوس کازئی LAFTI-L26در پنیر قرمز هلندی میباشد. برای این منظور اثر تیمارهای حرارتی (پاستوریزاسیون و غیر پاستوریزاسیون) ، در غلظت های مختلف آب نمک (5 درصد، 5/2 درصد وصفر درصد) و مدت زمان رسیدن (30،1و60 روز) بر زنده مانی لاکتوباسیلوس کازئی و خصوصیات فیزیکو شیمیایی از قبیل pH، ماده خشک، درصد چربی، درصد نمک و اسیدیته مطالعه شد. نتایج حاصله از ابتدای تولید تا انتهای دوره رسیدن60 روز نشان داد که با افزیش دوره رسیدن pH پنیرها به طور معنی داری افزایش یافت (p<0. 05). در طی دوره رسیدن چربی پنیرهای غیره پاستوریزه به طور معنی داری افزایش یافت (p<0. 05) ، و در پنیرهای غیره پاستوریزه خیلی بیشتر از پنیرهای پاستوریزه بود. بار میکروبی کل در طی دوره نگهداری به طور معنی داری افزایش یافت (p<0. 05). اسیدیته پنیرها در طی نگهداری به طور معنی داری کاهش یافت (p<0. 05) ، و با افزایش مدت آب نمک گذاری در پنیرهای غیره پاستوریزه به طور معنی داری افزایش یافت (p<0. 05). درصد نمک نمونه ها با اعمال فرایند حرارتی به طور معنی داری کاهش یافت (p<0. 05). با افزایش مدت نگهداری تعداد باکتری لاکتوباسیلوس کازئی در تمامی نمونه ها به طور معنی داری افزایش یافت (p<0. 05) ، با افزایش درصد آب نمک زنده مانی لاکتوباسیلوس کازئی در پنیر پاستوریزه به طور معنی داری افزایش یافت (p<0. 05) ، و پاستوریزاسیون موجب افزایش زنده مانی باکتری لاکتوباسیلوس کازئی شد. در حالت کلی پنیر قرمز هلندی تولید شده در شهرستان سلماس توانایی حامل بودن باکتری لاکتو باسیلوس کازئی (LAFTI-L26 DSL) را دارد.
    کلید واژگان: لاکتو باسیلوس کازئیLAFTI-L26, پنیر قرمز هلندی, زنده مانی}
    Reza Abotalebi Kohne Shahri, Mino Ilkhanipour, Saber Amiri *
    The aim of this study was to investigate the survival of Lactobacillus casei LAFTI-L26 in Dutch red cheese. For this purpose, the effect of thermal treatments (pasteurization and non-pasteurization) in different concentrations of brine (0%, 2.5%, and 5%) and the ripening time (1,30 and 60 days) on lactobacillus casei survival and physicochemical properties of cheese including; pH, dry matter, fat percentage, salt percentage and acidity were studied. The results from the beginning of production to the end of the 60-day period showed that Increasing the pH of cheeses increased significantly (p<0.05). During non-pasteurization, the fat content of pasteurized cheeses increased significantly (p<0.05), and in pasteurized cheeses it was much more than pasteurized cheeses. Total microbial load increased significantly during storage (p<0.05). The acidity of the cheeses decreased significantly during storage (p<0.05), and with increasing the duration of salting water in pasteurized cheeses significantly increased (p<0.05). The salt percentage of samples was significantly reduced by applying the thermal process (p<0.05). By increasing the storage time, the number of Lactobacillus casei bacteria increased significantly in all samples (p<0.05), with increasing percentage of Lactobacillus casei salt in pasteurized cheese increased significantly (p <0.05), and pasteurization Increased the viability of Lactobacillus casei. In general, Dutch red cheese produced in Salmas has the ability to carry Lactobacillus casei (LAFTI-L26 DSL).
    Keywords: Lactobacillus casei LAFTI-L26, Dutch red cheese, survival}
  • مهدی محمدزاده *، سمیه شریف زاده، مینو ایلخانی پور، وحید نجاتی، رضا حیدری
    زمینه و هدف
    امروزه استفاده از فراورده های گیاهی به عنوان مکمل یا جانشین داروهای شیمیایی در درمان بیماری ها با عوارض جانبی و هزینه درمانی کم، رواج یافته است. هدف این مطالعه بررسی اثر عصاره آبی دارچین بر رفتار شبه اضطرابی رت های نر دیابتی القا شده با استرپتوزوتوسین بود.
    روش بررسی
    دراین مطالعه تجربی 28 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 30± 200 گرم در چهارگروه هفت تایی مورد استفاده قرار گرفت. برای القای دیابت در موش ها، از تزریق داخل صفاقی50 میلی گرم بر کیلوگرم استرپتوزوتوسین استفاده شد. آزمایشات برای 3 هفته طراحی شدند که در این مدت تیمار توسط عصاره دارچین با غلظت 200 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت خوراکی انجام شد و در پایان، ثبت و بررسی شاخص های ارزیابی رفتار اضطرابی موش ها که شامل مدت زمان حضور و تعداد دفعات ورود در بازوهای باز می باشند، در فواصل زمانی تنظیم شده برای مدت زمان 5 دقیقه با دستگاه ماز بعلاوه ای مرتفع انجام شد. همچنین تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده، با نرم افزار SPSS و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و مقایسه گروه ها از آزمون تعقیبی توکی انجام گردید. در نهایت، 05/0P≤ از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    کاهش معنی دار در زمان حضور و تعداد دفعات ورود در بازوهای باز دستگاه ماز بعلاوه ای مرتفع در گروه های رت های دیابتی مشاهده شد، در حالی که هیچ تغییری در شاخص های ارزیابی اضطراب در گروه های دیگر (غیردیابتی) مشاهده نشد (05/0P≤).
    نتیجه گیری
    در این بررسی تصور می شد عصاره دارچین با وجود ب یش از 50 ترکیب متنوع و داشتن اثرات مختلف، بتواند بر روی اختلالات عصبی در اضطراب در رت های نر بالغ، تاثیرگذار باشد. ولی نتایج این بررسی تجربی نشان داد عصاره دارچین روی رفتار شبه اضطرابی رت های نر بالغ تاثیر معنی داری نمی گذارد. با وجود این، رفتار شبه اضطرابی در موش های دیابتی به طور معنی دار، افزایش می یابد. لذا می توان چنین پیشنهاد نمود که از یک سو احتمالا غلظت دارچین مورد استفاده برای تیمار موش های دیابتی برای کاهش قند خون کافی نبوده و اثرات بهبود بخش بر عملکرد سیستم های نوروترانسمیتری کنترل اضطراب نداشته است. از سوی دیگر احتمال دارد تغییر در فعالیت سیستم های نوروترانسمیتری مغز و بروز رفتارهای اضطرابی در موش های دیابتی متاثر از عوامل دیگری به غیر از میزان گلوکز بوده است. در نتیجه، عصاره دارچین به واسطه کاهش قند خون تاثیری در بهبود رفتارهای اضطرابی و شبه اضطرابی نداشته است.
    کلید واژگان: دارچین, شبه اضطراب, رت نر, دیابت}
    Mehdi Mohammadzadeh *, Samayeh Sharifzadeh, Minoo Ilkhanpoor, Vahid Nejati, Reza Heidari
    Background and Aim
    Nowadays, herbal products often have been used as an alternative or supplement to chemical drugs in treat of diseases with low side effects and cost of treatment. The aim of this study was to survey the effect of aqueous extract of Cinnamon verum on anxiety-like behavior in streptozotocin-induced (STZ) diabetic rats.
    Methods
    This experimental study was carried out on 28 of male Wistar rats with the weight range of 200 ± 30 (g) in which randomly divided into four groups including seven each. The diabetes induced in adult male Wistar rats with an intraperitoneal injection of streptozotocin (50 mg/kg). The experiments were assigned to 3 weeks, rats were treated with extract in dose of 200mg/kg oral in which at the end of experiment animals were transferred to the elevated plus maze (EPM) at adjusted intervals and their anxiety reactions including enterance numbers and time spent in open arm were recorded and investigated in 5 min. The data were analyzed using SPSS software, method of One-way ANOVA and were compared different groups with each other by tukey test. Finally, P≤0/05 was considered statistically significant.
    Results
    A significant decrease in entrance numbers and time spent in open arm of the elevated plus maze in groups of the treated diabetic rats were seen whereas; there were no significant changes in their anxiety reactions in other groups (non-diabetic)(P≤0.05).
    Conclusion
    It was thought in this survey, extract of Cinnamon verum with more than 50 different combinations and different effects, can affect nerve disorders of anxiety in adult male rats. But, the findings show that C. verum extract cannot effect on the anxiety-like behavior in adult male rats. However, the anxiety-like behavior increased in induced diabetic adult male rats, significantly. Therefore, it could be suggested that on the one hand probably the concentration of cinnamon used to treat diabetic rats was not sufficient to reduce blood glucose levels and improved effects did not have on the function of neurotransmitter systems for anxiety control. On the other hand, it is likely changes in the activity of neurotransmitter systems in the brain and the occurrence of anxiety behaviors in diabetic rats has been influenced by factors other than glucose levels. As a result, cinnamon extract had no effect on the improvement of anxiety and anxiety – like behaviors due to low blood glucose levels.
    Keywords: Cinnamomum verum, Anxiety, like, male rat, diabetes}
  • سوده اریش *، مهدی محمدزاده، مینو ایلخانی پور، فرین بابایی
    زمینه و هدف
    استرس اکسیداتیو با تاثیر بر سیستم عصبی، موجب اختلال در فرآیندهایی ازجمله یادگیری و حافظه می شود. همچنین استفاده از داروهای شیمیایی برای درمان افسردگی ناشی از استرس اغلب با تضعیف حافظه همراه است. در مطالعه حاضر، اثرات عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه نوروزک (Salvia leriifolia) به عنوان آنتی اکسیدان، به همراه داروی ضدافسردگی فلوکسامین بر حافظه فضایی موش های صحرایی نر تحت استرس بی حرکتی بررسی گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، 25 سر موش صحرایی نر بالغ (با میانگین وزنی 170 گرم) به طور تصادفی به 5 گروه پنج تایی تقسیم شدند. حیوانات با غلظت های مختلف دارو و عصاره به روش خوراکی به مدت 21 روز تیمار شدند. در پایان دوره تیمار، جهت بررسی شاخص های رفتاری، از ماز شعاعی 8 بازویی استفاده گردید. همچنین میزان مالون دی آلدئید و کاتالاز در هموژنای بافت مغز و مقادیر گلوکز و کورتیزول در خون اندازه گیری شد. تحلیل داده ها به کمک آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و پس آزمون توکی صورت گرفت.
    یافته ها
    حافظه فضایی در موش های تحت استرس بی حرکتی (گروه شاهد)، کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. تجویز عصاره ریشه نوروزک سبب بهبود حافظه فضایی در گروه دریافت کننده عصاره و گروه عصاره - دارو نسبت به گروه شاهد و فلوکسامین شد. همچنین عصاره ریشه نوروزک باعث بهبود حافظه کاهش یافته ناشی از فلوکسامین، افزایش کاتالاز، کاهش مالون دی آلدئید، گلوکز و کورتیزول در گروه های تحت تیمار عصاره و گروه عصاره - دارو نسبت به گروه شاهد گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد استرس بی حرکتی و تجویز فلوکسامین جهت درمان افسردگی ناشی از استرس، منجر به تضعیف حافظه فضایی شده است؛ درحالی که عصاره ریشه نوروزک به علت خاصیت آنتی اکسیدانی قوی باعث بهبود حافظه در تمام گروه ها شد.
    کلید واژگان: محدودیت حرکتی, حافظه فضایی, نوروزک, فلوکسامین, ماز شعاعی}
    Soudeh Erish *, Mehdi Mohammadzadeh, Minoo Ilkhanipour, Farrin Babaei
    Background And Objectives
    Oxidative stress causes damage in processes, such as learning and memory through affecting the nervous system. Also, using chemical drugs for treatment of stress-induced depression is often associated with attenuation of memory. In the present study, the effect of hydroalcoholic extract of Noroozak (Salvia leriifolia) root as an antioxidant along with antidepressant drug, fluvoxamine, were investigated on the spatial memory of male rats under immobilization stress.
    Methods
    In this experimental study, 25 adult male rats (mean weight, 170g), were randomly divided into five groups of 5 each. The animals were orally treated with different doses of drug and extract for 21 days. At the end of the treatment period, a radial 8-arm maze was used to investigate the behavioral indices. Also, malondialdehyde and catalase levels in the brain tissue homogenate and glucose and cortisol levels in blood, were measured. Data analysis was carried out using one-way analysis of variance and post-hoc Tukey’s test.
    Results
    Spatial memory in the rats under immobilization stress (sham group) showed a significant decrease as compared to the control group. Administration of extract of Noroozak root improved the spatial memory in the groups receiving extract and extract-drug compared to sham and fluvoxamine groups. Also, the extract of Noroozak root improved the flovoxamine-induced attenuation of memory, increased catalase, and decreased malondialdehyde, glucose, and cortisol in the groups under treatment with extract and extract-drug compared to sham group.
    Conclusion
    The findings showed that immobilization stress and fluvoxamine administration for the treatment of stress-induced depression resulted in attenuation of spatial memory; while, the extract of Noroozak root improved memory in all groups due to powerful antioxidant property.
    Keywords: Restraint, Physical, Spatial memory, Salvia leriifolia, Fluvoxamine, Radial maze}
  • زینب نوشی*، رضا حیدری، مینو ایلخانی پور، زهرا قاسمپور
    در پژوهش حاضر، شاخساره های چای شامل یک جوانه راسی و دو برگ مجاور، در دو واریته ی چای (هیبرید و کلون 100)، از مرکز تحقیقات چای کشور جمع آوری شدند و پس از عصاره گیری، محتوای فنول کل، فلاوونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی توسط روش رنگ سنجی ارزیابی شدند. آنالیز کاتچین و کافئین توسط دستگاه HPLC صورت گرفت. ویژگی های حسی با استفاده از تست پانل به کمک روش خطی انجام شد. نتایج نشان داد که محتوای فنول کل در دو واریته ی کلون 100 و هیبرید اختلاف معنی داری نداشت (p≤0.05). محتوای فلاوونوئیدی و خاصیت آنتی اکسیدانی در دو واریته متفاوت و در واریته کلون 100 بطور معنی داری (p≤0.05) بیشتر از واریته هیبرید بود. نتایج آنالیز HPLC بیانگر وجود مقادیر بالاتر کاتچین و کافئین در واریته ی هیبرید نسبت به واریته ی کلون 100 بود. واریته ی هیبرید نسبت به واریته ی کلون 100، پر رنگ تر بود و طعم تند تری داشت درحالیکه واریته کلون 100 از عطر قوی تری برخوردار بود. نتایج بیانگر برتری واریته کلون 100 از لحاظ خواص سلامتی بخش آن نسبت به واریته ی هیبرید می باشد.
    کلید واژگان: چای سبز, ترکیبات فنولی, فعالیت آنتی اکسیدانی}
    Nooshiz. *, Heidarir., Ilkhanipourm., Ghasempour
    In the present study, tea shoots consist of an apical bud and two adjacent leaves, in two tea varieties (Hybrid and Colone 100), were collected from tea research center of country and after extraction, the content of total phenol, total flavonoids and antioxidant activity were evaluated by colorimetric method. Catechins and caffeine were analyzed by HPLC. Sensory properties evaluation was done by panel test using linear method. Results showed that total phenolic content in two types, Colone100 and Hybrid had not significant difference (p≤0.05). Flavonoid content and Antioxidant properties were different in two varieties and it was significantly (p≤0.05) higher in Colone 100 than Hybrid. HPLC result analysis showed higher levels of catechins and caffeine in Hybrid variety than Colone 100 variety. Considering colour and taste of the samples, Hybrid variety was stronger, vice versa Colone 100 had stronger aroma than Hybrid variety that expresses the superiority of Colone 100 in terms of its health properties to Hybrid variety.
    Keywords: Green tea, Phenolic compounds, Antioxidant activity}
  • محمدصالح رسولی*، مینو ایلخانی پور، رضا حیدری
    زمینه و هدف
    سیاه دانه از لحاظ طبی و مذهبی با تاریخچه ای غنی، دارای ترکیبات شیمیایی مفید با اثرات فراوان بر روی سلامتی انسان است. در این تحقیق تاثیر عصاره الکلی سیاه دانه بر فاکتورهای خونی بررسی گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه تجربی روی 28 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار (وزن 200-160 گرم) در قالب 4 گروه (7 موش در هر گروه) انجام شد. گروه اول (گروه شاهد)، هیچ دارویی دریافت نکردند؛ گروه دوم (سیاه دانه) و گروه سوم (سیاه دانه+ استرس بی حرکتی)، عصاره الکلی سیاه دانه را با دوز 400 میلی گرم برکیلوگرم وزن بدن، به صورت گاواژ به مدت 21 روز دریافت کردند. باید توجه داشت که گروه سوم علاوه بر گاواژ، تحت استرس بی حرکتی نیز قرار گرفتند و در گروه چهارم تنها به حیوانات، استرس بی حرکتی داده شد. نمونه های خونی گرفته شده از بطن قلب جمع آوری و سپس فاکتور های خونی به وسیله دستگاهMelet. MS. Cell Counter اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از آزمون آماری واریانس یک طرفه مقایسه گردید و سطح معنی داری، 05/0p< در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در گروه تجربی (گروه دریافت کننده سیاه دانه و سیاه دانه+ استرس)، گلبول های سفید و درصد پلاکت ها به ترتیب نسبت به گروه های شاهد و استرس، افزایش معنی داری داشتند (05/0p<). گلبول های قرمز، هماتوکریت ها و هموگلوبین ها در گروه دریافت کننده سیاه دانه نسبت به گروه شاهد، اختلاف معنی داری نشان نداد، اما در گروه دریافت کننده سیاه دانه+استرس نسبت به گروه استرس، اختلاف معنی داری (05/0p<) مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد تاثیر عصاره الکلی سیاه دانه بر فاکتور های خونی باعث افزایش ایمنی بدن، همچنین کاهش و از بین رفتن تاثیرات منفی استرس بر فاکتور های خونی می شود.
    کلید واژگان: سیاه دانه, پارامترهای بیوشیمیایی خون, استرس}
    Mohammad Saleh Rasoli *, Minoo Ilkhanipour, Reza Heidari
    Background And Objectives
    Nigella Sativa with a rich medical and religious history, has useful chemical compounds that have beneficial effects on human health. In this research, the effect of alcoholic extract of Nigella sativa on blood parameters were investigated.
    Methods
    This experimental study was carried out on 28 mature female Wistar rats (weight, 160-200g) in 4 groups (7 mice/group). The first group (control group) received no drug, the second (N. Sativa) and third (N. Sativa詩ꡮ⥢춫抢 stress) groups received alcoholic extract of N. Sativa at a dose of 400mg/kg for 21 days through gavage. It should be noted that the third group underwent immobilization stress in addition to gavage treatment; the fourth group only received immobilization stress. Blood samples were taken from the heart ventricle and then blood factors were measured using Melet. Ms. Cell Counter device. The results were analyzed by one-way ANOVA and the level of significance was considered at p
    Results
    In the experimental group (N. Sativa䫚�), white blood cells and platelets percentage significantly increased, compared to the control and stress groups, respectively (p
    Conclusion
    The results of this study showed that the effect of alcoholic extract of N. Sativa on blood factor increase immunity of the body and reduce and eliminate the negative effects of stress on the blood factors.
    Keywords: Nigella sativa, blood supply, Mental disorders}
  • سکینه حیدری فر *، مینو ایلخانی پور، فرح فرخی، مهدی محمدزاده
    زمینه و هدف
    مهم ترین جایگاه یادگیری و حافظه در مغز، هیپوکامپ است. بادرنجبویه به طور طبیعی روی سیستم عصبی تاثیر گذاشته و باعث آرامش می شود. لورازپام نیز در درمان بی خوابی و اضطراب کاربرد دارد. در این مطالعه اثر لورازپام و عصاره آبی بادرنجبویه بر بافت هیپوکامپ و حافظه فضایی در رت های نر به روش ماز شعاعی بررسی گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، تعداد 24 سر موش رت نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. گروه کنترل، آب و غذای معمولی؛ گروه دوم لورازپام (دوز 10 میلی گرم برکیلوگرم) و دو گروه دیگر عصاره بادرنجبویه را (دوزهای 10 و 100 میلی گرم برکیلوگرم) به مدت 18 روز به روش گاواژ دریافت کردند. سپس، حافظه فضایی آنها در ماز شعاعی 8 بازو مورد ارزیابی قرار گرفت . میزان پراکسیداسیون لیپیدی بافت هموژنه مغز سنجیده شد و از بافت هیپوکامپ، مقاطع بافتی تهیه و پس از رنگ آمیزی با H&E به وسیله میکروسکوپ، ناحیه DG بررسی گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و توکی تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنی داری، 05/0>p در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میزان یادگیری در حیوانات دریافت کننده لورازپام با گروه کنترل، تفاوت معنی داری نداشت. نتایج آزمایشها، تاثیر مثبت دوز پایین عصاره بادرنجبویه (دوز 10 میلی گرم برکیلوگرم ) بر حافظه فضایی را نشان داد، این در حالی بود که دوز بالای بادرنجبویه (دوز 100 میلی گرم برکیلوگرم) از تشکیل حافظه جلوگیری کرد.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد عصاره آبی بادرنجبویه می تواند در دوز پایین (10 میلی گرم برکیلوگرم) سبب تقویت حافظه کوتاه مدت گردد، ولی در دوزهای بالا، احتمالا از تشکیل حافظه فضایی جلوگیری می کند.
    کلید واژگان: بادرنجبویه, حافظه, هیپوکامپ, پراکسیداسیون لیپیدی, موش صحرایی}
    Sakine Heydarifar *, Minoo Ilkhanipour, Farah Farokhi, Mahdi Mohammadzadeh
    Background And Objectives
    Hippocampus is the most important part of learning and memory in the brain. Melissa officinalis naturally affects the nervous system and induces calmness. Lorazepam is also used in the treatment of insomnia and anxiety. In this study, the effect of Lorazepam and aqueous extract of Melissa officinalis (AEMO) was investigated on hippocampus tissue and spatial memory in male rats using radial maze method.
    Methods
    In this experimental study, 24 male Wistar rats were randomly divided into four groups. Control group received normal diet and water, the second group received lorazepam (dose. 10mg/kg), and two other groups received AEMO (at doses of 10 and 100mg/kg) by gavage for 18 days. Then, their spatial memory were tested in an 8 arm radial maze (RAM). The level of lipid peroxidation of homogenized brain tissue was assessed, and hippocampal tissue sections were prepared and after H&E staining, DG area was investigated under a microscope. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey statistical tests. The level of significance was set at p
    Results
    There was no significant difference in learning level between animals received lorazepam and control group. The results of the experiments showed the positive effect of low dose of AEMO (10mg/kg) on spatial memory, while high dose of Melissa officinalis (100mg/kg) prevented memory formation.
    Conclusion
    The results of this research showed that AEMO can increase short-term memory at low dose (10mg/kg), but it may prevent spatial memory formation at high doses.
    Keywords: Melissa, Memory, Hippocampus, Lipid peroxidation, Rat}
  • محمدصالح رسولی *، اعظم سلیمانی، مینو ایلخانی پور، رضا حیدری
    مقدمه
    سیاه دانه از لحاظ طبی و مذهبی دارای تاریخچه غنی است. همچنین بدلیل توجه همیشگی به یادگیری و حافطه، انسان همیشه در پی راهی برای افزایش توانایی آن بوده است. در این تحقیق تاثیر عصاره الکلی سیاه دانه بر روی حافظه و یادگیری مورد مطالعه قرار داده شد.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر بر روی 28 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار (وزن 160-200 گرم) در قالب 4 گروه (7 موش در هر گروه) انجام شد. گروه اول (گروه شاهد) هیچ دارویی را دریافت نکردند، گروه دوم و سوم عصاره الکلی سیاه دانه را با دوز 400 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن و به صورت گاواژ به مدت 21روز دریافت کردند، باید توجه داشت که گروه سوم علاوه بر گاواژ تحت استرس بی حرکتی نیز قرار گرفته، گروه چهارم: تنها به حیوانات استرس بی حرکتی داده شده. حیوانات 3 روز تحت آموزش قرار گرفتند و در روز 21 بدون تجویز عصاره تست حافظه با استفاده از ماز شعاعی 8 شاخه انجام گردید. در روز اول و چهاردم آزمایش،کلیه موش ها توسط (ترازو دیجیتالی) توزین گردیدند. نتایج با استفاده از آزمون آماری ANOVA یک طرفه وتست تعقیبی توکی مقایسه گردید و سطح معنی داری، 0/05>p در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    با توجه به نتایج بدست آمده گروه (سیاه دانه) نسبت به گروه ( شاهد) و همچنین گروه ( استرس+ سیاه دانه) نسبت به گروه (استرس) یادگیری و حافظه فضایی به طور معنی داری افزایش یافته است (0/05>P). همچنین عصاره سیاه دانه باعث افزایش وزن در حیوانات گروه های دریافت کننده سیاه دانه می گردد (0/05>P).
    نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده نشان داد عصاره الکلی سیاه دانه باعث افزایش یادگیری و کاهش تاثیرات منفی استرس بر یادگیری و حافظه فضایی می گردد و باعث افزایش متناسب وزن گردید.
    کلید واژگان: عصاره الکلی سیاه دانه, حافظه فضایی, یادگیری, استرس, وزن بدن}
    Mohammadsaleh Rasoli*, Azam Soleimani, Minoo Ilkhanipour, Reza Heydari
    Background And Aims
    Nigella sativa L. grain has a rich medical and religious history. Also, due to the importance of learning and memory, human being is always looking for ways to increase the ability of them. The aim of this study was to investigate the effect of alcoholic extract of Nigella Sativa L. on memory and learning.
    Methods
    The present study was carried out on 28 adult female Wistar rats (weighing 160-200 g) in 4 groups (7 mice per group). The first group (control group) received no treatment, the second and third groups were treated orally with alcoholic extract of Nigella sativa, at a dose of 400 mg/kg of body weight by gavage for 21 days. In addition to oral gavage treatment, the third group was also treated with immobilization stress, and the 4th group was only given immobilization stress to animals. Animals were trained for 3 days and on day 21, (without the extract intake) were conducted memory tests using radial arm 8 branches. On the 1st day and the 21th day of the experiment, all mice by digital scales were weighed. The data were analyzed by One-way ANOVA and Tukey’s post hoc test. The level of significance was considered at P
    Results
    According to the results of Nigella sativa group and "Nigella sativa Stress" group significantly enhanced spatial learning and memory compared to the control group and stress group, respectively (P
    Conclusion
    The obtained results showed alcoholic extract of Nigella Sativa enhances learning and reduces the negative effects of stress on learning and spatial memory and also causes proportionable increase of bodyweight.
    Keywords: Nigella Sativa alcoholic extract, Spatial Memory, Learning, Stress, Body weight}
  • سمیه شریف زاده، مهدی محمدزاده*، رامین مناف فر، مینو ایلخانی پور

    دیابت شایع ترین بیماری متابولیک در کل دنیاست. عوارض دیابت با استرس اکسیداتیو القا شده به وسیله تولید رادیکال های آزاد ارتباط دارد. بدن از طریق مکانیسم های دفاع آنتی اکسیدانی به مبارزه با آن برمی خیزد. در مطالعه حاضر اثر عصاره آبی دارچین بر اثر آنتی اکسیدانی این عصاره بر بافت پانکراس مورد آزمایش قرار گرفت. در این بررسی از 21 موش صحرایی نر نژاد ویستار استفاده گردید. حیوانات به سه گروه هفت تایی سالم، شاهد دیابتی و دیابتی تیمار شده با عصاره تقسیم شدند. در این تحقیق 14 موش رت نر بالغ در محدوده وزنی 30±200 با تزریق داخل صفاقی 50 میلی گرم بر کیلوگرم استرپتوزوتوسین (50 میلی گرم برکیلوگرم) دیابتی شدند. بعد از مدت زمان 21 روز تیمار توسط عصاره با دوز 200 میلی گرم بر کیلوگرم میزان مالون دی آلدئید (MDA) ،FRAP (Ferric Reducing Ability of Plasma) و کاتالاز بافت پانکراس سه گروه اندازه گیری گردید. آزمون آماری واریانس یک طرفه ANOVA و از آزمون توکی برای مقایسه بین گروه های مورد مطالعه استفاده شد. سطح معنی دار در کارهای آماری (0/05>P) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که تیمار با عصاره آبی دارچین باعث افزایش FRAP و کاهش MDA در رت های دیابتی نر می شود، اما در این بررسی تغییراتی در میزان فعالیت کاتالاز مشاهده نشد. مطالعه حاضر بعضی از ویژگی بارز آنتی اکسیدانی دارچین را تائید می نماید و استفاده مناسب از آن را بی ضرر می پندارد. هر چند در مورد دیگر خواص عصاره دارچین به مطالعات بیش تری نیاز است.

    کلید واژگان: دارچین, کاتالاز, رت نر, دیابت, آنتی اکسیدانت}
    Somayeh Sharifzadeh, Mahdi Mohammadzadeh, Ramin Manaf Far, Minoo Ilkhanipoor

    Diabetes is the most common metabolic disease in the world. Diabetic Complications, oxidative stress induced by free radicals linked.Body's antioxidant defense mechanisms to fight through it arise. Parameters reduction of glucose control and serum lipids in patients with the use of medicinal plants is important. The aim of this study was to evaluate the antioxidant effect of the aqueous extract of cinnamon on pancreatic tissue of streptozotocin-induced diabetic male rats. In this study, the diabetes induced in 21 adult male Wistar rats in the weight range 200 ± 30 with an intra-peritoneal injection of streptozotocin (mg/kg 50). Animals in three groups of 7 digits healthy, diabetic control and diabetic rats treated with the extract, respectively. Fasting mice were injected with a dose of 50 mg/kg of streptozotocin (STZ) intraperitoneally was diabetic. After 21 days of treatment with the extract at a dose of 200 mg / kg of malondialdehyde (MDA), FRAP and catalase were measured in three groups of pancreatic tissue. In order to perform statistical analyzes were performed using SPSS software. All data are presented as mean ± standard error (SE ± Mean) was expressed. ANOVA test and the Tukey's test were used for comparisons between groups. Significant in statistical work (0.05> P) was considered. The results showed that treatment with cinnamon extract increases the FRAP and MDA decreased in male rats, but in this study the changes in catalase activity was observed.

    Keywords: antioxidant, cinnamon, diabetes, the male rat, catalase}
  • ندا نادری*، مهدی محمد زاده، صمد زارع، مینو ایلخانی پور
    زمینه و هدف
    تتراسایکلین ها آنتی بیوتیک هایی هستند که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. تتراسایکلین به واسطه ساختار شیمیایی اختصاصی، به راحتی از سد خونی مغزی عبور کرده و باعث محافظت سیستم عصبی می شود. ویتامین E از ویتامین های محلول در چربی است. این ویتامین به جلوگیری از پیشرفت آلزایمر کمک می کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات تتراسایکلین و ویتامین E روی حافظه فضایی، یادگیری و افسردگی می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، به طور تصادفی از 21 موش نر نژاد ویستار در 3 گروه 7تایی استفاده شد. تاثیر تتراسایکلین و ویتامین E بر روی حافظه، یادگیری و افسردگی با استفاده از ماز شعاعی 8 بازویی و Eleveted Plus Maze بررسی گردید. داده ها با استفاده از آزمون آماری واریانس یک طرفه و تست توکی تجزیه و تحلیل شدند. سطح آماری معنی داری، 05/0>p درنظر گرفته شد.
    یافته ها
    پس از 21 روز تیمار نشان داده شد آنتی بیوتیک تتراسایکلین، تاثیر معنی داری روی حافظه دارد. همچنین ویتامین E به طور معنی داری باعث کاهش افسردگی شد و با اثر محافظتی خود باعث کاهش اثر مضر تتراسایکلین گردید. در گروه تیمار ویتامین E همراه با تتراسایکلین روی کاهش حافظه اثر معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    طبق نتایج مطالعه حاضر، مصرف ویتامین E می تواند با اثر آنتی اکسیدانی و محافظتی خود باعث کاهش افسردگی گردد. تتراسایکلین نیز باعث افزایش معنی داری در حافظه شد. بنابراین، با توجه به نتایج پیشنهاد می گردد تتراسایکلین همراه با ویتامین E مصرف شود تا اثرات منفی دارو کاهش یابد.
    کلید واژگان: تتراسایکلین, ویتامین E, حافظه, یادگیری, افسردگی, موش ها}
    Neda Naderi*, Mehdi Mohammadzadeh, Samad Zare, Minoo Elkhanipoor
    Background And Objectives
    Tetracyclines are antibiotics that are widely used. Tetracycline, easily passes the blood-brain barrier and protects the nervous system due to its specific chemical structure. Vitamin E is one of the fat-soluble vitamins. This vitamin helps prevent the progression of Alzheimer's disease. The purpose of the present study is to investigate the effects of tetracycline and vitamin E on spatial memory, learning, and depression.
    Methods
    In this experimental study, 21 male Wistar rats were randomly divided into 3 groups of 7 each. The effect of tetracycline and vitamin E on memory, learning, and depression was investigated using 8-arm radial maze and elevated plus maze. Data were analyzed by one-way ANOVA and Tukey's statistical tests. Statistical significance level was considered p<0.05.
    Results
    After 21 days of treatment, it was shown that tetracycline antibiotic has a significant effect on memory. Also Vitamin E significantly reduced depression and its protective effect decreased the adverse effect of tetracycline. In the treatment group, vitamin E along with tetracycline had a significant effect on memory loss.
    Conclusion
    The results of the present study indicated that use of vitamin E can reduce depression by its antioxidant and protective effects. Tetracycline also significantly increases memory. Therefore, according to the results, it is suggested that tetracycline be used along with vitamin E to reduce negative effects of the drug.
    Keywords: Keywords: Tetracycline_Vitamin E Memory_Learning_Depression_rats.}
  • فرزانه رحیمی، مهدی محمدزاده، صمد زارع، مینو ایلخانی پور، فرح فرخی
    سابقه و هدف
    برخی مواد غذایی مصرفی با کلسترول و اسیدای چرب بالا می تواند به عنوان یکی از عوامل بیماری زا در تشکیل پلاک آترواسکلروتیک در جدار سرخرگ ها موثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی مکمل های غذایی حاوی میزان متفاوتی از کلسترول و استرول های گیاهی بر پروفایل های لیپیدی خون در رت است.
    مواد و روش ها
    در این روش 28 رت نر بالغ در 4 گروه 5 تایی تقسیم شدند و در طول دوره آزمایش تحت شرایط کنترل شده از نظر دمایی، طول مدت شبانه روزی، دسترسی به آب و مواد غذایی قرار گرفتندکه به غذای گروه های تحت بررسی به صورت جداگانه مکمل های غذایی شامل روغن حیوانی، جو و روغن زیتون اضافه گردید. پس از 21 روز تیمار، فرایند خون گیری از قلب و استخراج بافت قلبی به ترتیب برای بررسی پارامترهای بیوشیمیایی خون و مطالعات بافتی انجام شد. مطالعه توسط نرم افزار SPSS آنالیز شد و 05/0p< معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    کلسترول سرمی و LDL-c در گروه های تحت تیمار با روغن حیوانی، روغن زیتون و جو کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. مقادیر HDL-c درگروه تحت تیمار با روغن حیوانی اندکی افزایش یافت. هم چنین TG در گروه تیمار شده با جو و روغن حیوانی کاهش معنی داری را نشان داد. در مطالعات بافتی آثار آترواسکلروز در گروه تیمار شده با جو در مقایسه با سایر گروه های تحت تیمار مشاهده شد.
    استنتاج
    نتایج نشان داد مصرف روغن حیوانی و روغن زیتون تاثیر مثبت روی پروفایل های لیپیدی خون و برخی فاکتورهای دخیل در آترواسکلروز دارد.
    کلید واژگان: آترواسکلروز, روغن حیوانی, روغن زیتون, موش رت نر, بافت قلب}
    Farzane Rahimi, Mehdi Mohamadzade, Samad Zare, Minoo Ilkhanipour, Farah Farokhi
    Background and
    Purpose
    Food with high cholesterol and saturated fatty acids may play a role in formation of plaque in the walls of arteries. The purpose of this study was to evaluate the effects of dietary supplements containing different amounts of cholesterol and phytosterol on blood lipid profiles in rat.
    Material And Methods
    In this study, 28 adult male rats were divided into 4 groups (n=5 per group). They were kept under a 12 h light/dark cycle at constant temperature with food and water available freely throughout the study. The dietary supplement containing ghee, barley oil and olive oil were added to the foods in three groups. After 21 days of treatment, to measure various blood biochemical parameters and performing histological studies, the process of extracting blood from the heart and cardiac tissue were performed, respectively. Data were analyzed by one way ANOVA and Tukey test in SPSS software. The significance level was considered as P<0.05.
    Results
    Serum cholesterol and LDL-c in the groups treated with ghee, olive oil and barley oil decreased significantly compared with that of the control group. HDL-c levels increased slightly in the group receiving ghee supplement. Also, the level of TG decreased significantly in the group treated with barley and ghee. In histological study of heart tissue, signs of atherosclerosis were found more in the group treated with barley.
    Conclusion
    The results showed that consumption of ghee and olive oil have positive impact on blood lipid profiles and some of the factors associated with atherosclerosis.
    Keywords: Atherosclerosis, heart tissue, ghee, male rat, olive oil}
  • نجمه کیامرثیان، شیوا خضری*، مینو ایلخانی پور
    زمینه و اهداف
    مالتیپل اسکلروزیس (ام اس) یک بیماری خود ایمنی سیستم عصبی مرکزی است که از طریق التهاب نورونی تشخیص داده می شود. در این مطالعه اثر اپی گالو کاتچین 3- گالات (EGCG) بر روند یادگیری و حافظه فضایی به دنبال القای دمیلیناسیون با لیزولسیتین در هیپوکمپ موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش، برای القای دمیلیناسیون 2 میکرولیتر لیزولسیتین (LPC) بصورت استریوتاکسیک در شکنج دندانه دار هیپوکامپ تزریق شد سپس حیوانات mg/kg 30، EGCG را بصورت داخل صفاقی و به مدت 7، 14، 28 روز پس از القای دمیلیناسیون با لیزولسیتین دریافت کردند، در نهایت حافظه فضایی توسط دستگاه ماز شعاعی بررسی شد. یافته ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر و با سطح معنی داری 05/0P< مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که تزریق لیزولسیتین منجر به دمیلیناسیون موضعی شده و حافظه فضایی را مختل کرد، این اختلال در روزهای 7 و 14 پس از تزریق لیزولسیتین بارزتر و زمان رسیدن به غذا به طور معناداری نسبت به گروه کنترل بیشتر شد ((P<0/001.) به علاوه تیمار موش ها با EGCG باعث بهبود حافظه فضایی شد، بطوریکه تزریق EGCG به مدت طولانی یعنی 28 روز بعد از القای دمیلیناسیون، به طور معناداری یادگیری و حافظه فضایی را نسبت به گروه دریافت کننده لیزولسیتین (LPC) بهبود بخشید ((P<0/001.).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مشخص شد که تیمار طولانی مدت با EGCG می تواند یادگیری و حافظه فضایی موشها را بهبود بخشد، از این رو می تواند به عنوان دارویی برای عارضه های دمیلینه شدن مانند ام اس پیشنهاد شود.
    کلید واژگان: لیزولسیتین, دمیلیناسیون, هیپوکامپ, حافظه فضایی, مالتیپل اسکلروزیس, موش صحرایی}
    Najmeh Kiamarsian, Shiva Khezri*, Minoo Ilkhanipour
    Background And Objectives
    Multiple Sclerosis (MS) is an autoimmune disorder in central nervous system characterized by neuroinflammation. In this study, the effect of Epigallocatechin-3-Gallate (EGCG) on learning and spatial memory was investigated following a demyelination induction using lysolecithin injection into the rat hippocampus.
    Materials And Methods
    In this experimental study, for the demyelination induction, 2µl lysolecithin (LPC) was injected streotaxically into the dentate gyros. Then, animals received 30mg/kg catechin for 7, 14, and 28 days after demyelination induced by lysolecithin. Subsequently, the spatial memory was investigated by a radial maze. Repeated measurement used for statistical evaluation.
    Results
    The impairment of the spatial memory was more significant 7 and 14 days after the LPC injection. Hence, food finding time has increased significantly compared to the control group (P<0/001). Moreover, the administration of EGCG has improved the spatial memory so that receiving EGCG for a longer time e.g. 28 days after demyelination induction can significantly recover the learning and spatial memory compared to the LPC-receiving group (P<.001).
    Conclusion
    The long-term administration of EGCG can improve the spatial memory and learning of rats. Hence, it can be suggested as a treatment for demyelinated disease such as MS.
    Keywords: Lysolecithin, Demyelination, Hippocampus, Spatial Memory, Multiple Sclerosis, Rat}
  • حسین اشرف، رضا حیدری، وحید نجاتی، مینو ایلخانی پور
    زمینه و هدف
    کاهش دادن سطح گلوکز و لیپیدهای سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت بالینی زیادی برخوردار میباشد. در تحقیق حاظر بر آن شدیم تا اثر پیشگیرانهی عصاره آبی ریشه زرشک بر میزان گلوکز، انسولین و چربی های سرم در موش های صحرایی دیابتی را بررسی کنیم.
    مواد و روش ها
    چهل سر موش صحرایی نر به 5 گروه تقسیم شدند: 1) گروه کنترل (N) که آب مقطر را به مدت شش هفته دریافت کردند، 2) گروه نرمال + زرشک (N+B) که عصاره ریشه زرشک را روزانه به مدت شش هفته توسط دستگاه گاواژ معدی دریافت کردند، 3) گروه دیابتی (D)، 4) گروه دیابتی + زرشک _ قبل (D+Bb) که برای سه هفته قبل و سه هفته بعد از تزریق STZعصاره ریشه زرشک دریافت کردند، 5) گروه دیابتی+ زرشک_ بعد (D+Ba) که بعد از تزریق STZ و دیابتی شدن به مدت سه هفته عصاره ریشه زرشک دریافت کردند. گروه های تحت درمان، mg/kg/day500 عصاره ریشه زرشک را به وسیله گاواژ معدی دریافت نمودند. دوره آزمایش برای هر موش شش هفته بود.
    یافته ها
    نتایج نشان داد دیابت باعث افزایش معنی داری در میزان مصرف غذا، گلوکز خون، کلسترول تام (TC)، تری گلیسرید LDL-C و (TG) و کاهش معنی داری در میزان HDL-C، انسولین و وزن بدن در گروه دیابتی نسبت به سایر گروه ها شد. مصرف ریشه زرشک موجب هدایت این تغییرات به حدود طبیعی شد، به طوری که مصرف ریشه زرشک در گروه D+Bb اختلاف معنی داری را در همهی عوامل مورد بررسی در مقایسه با گروه D+Ba ایجاد کرد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، برای اولین بار نشان داده شد که مصرف ریشه زرشک قبل از ایجاد دیابت منجر به بهبودی بیشتر در سطوح گلوکز خون، انسولین و چربی های سرم نسبت به گروهی می شود که پس از ایجاد دیابت ریشه زرشک دریافت می کردند. بنابراین، ریشه زرشک می تواند هر دو نقش پیشگیری کننده و درمانی را در برابر عوارض دیابت ایفا نماید.
    کلید واژگان: دیابت, زرشک, استرپتوزوسین, هیپوگلیسمیک, هیپولپیدمیک}
    Hossein Ashraf, Reza Heydari, Vahid Nejati, Minoo Ilkhanipoor
    Background And Objective
    Use of medicinal plants for attenuation of hyperglycemia and restoration of lipids to normal level is clinically very important. We decided to assess the preventive role of aqueous extract of Berberis Integerrima root on the serum levels of glucose، insulin، and lipid profile in Streptozotocin (STZ) -induced diabetic rats.
    Materials And Methods
    Forty male rats were divided into 5 groups as follows: 1- normal (N); 2- normal + barberry (N+B) (they received barberry root extract for 6 weeks); 3- diabetic (D) (they received STZ، 65 mg/kg BW /i. p.); 4- diabetic + barberry before (D+Bb) (they received barberry root extract for 3 weeks before STZ injection and continued for another three weeks); and 5- diabetic + barberry after (D+Ba) (three days after STZ injection، they received barberry root extract for 3 weeks). The experimental groups received barberry root extract (500 mg/kg bw) intra gastric by gavage for 6 weeks and the experimental period for each rat was 6 weeks.
    Results
    Diabetic rats showed a significant increase in serum glucose، total cholesterol، triglycerides، LDL-C، and food intake as well as a decrease in HDL-C، body weight and serum insulin، compared to the other groups. Administration of the barberry root extract in diabetic rats restored these changes towards normal to some extent.
    Conclusion
    In this study، for the first time، we showed that the administration of the barberry root extract before diabetes induction resulted in better amelioration in the serum levels of glucose، insulin، and lipid profile، compared to the group receiving it after induction: this indicates that the barberry root extract can play both a preventive and a therapeutic role in such patients.
    Keywords: Berberis Integrrima, Streptozotocin, Hypoglycemic, Hypolipidemic, Diabetes mellitus}
  • لاچین تحسینی، رضا حیدری، مینو ایلخانی پور، صمد زارع، وحید نجاتی
    مقدمه
    دیابت ملیتوس یکی از بیماری های متابولیکی سیستم آندوکرینی است که ناشی از نقص در ترشح انسولین، عمل انسولین و یا هر دو می باشد. نقص انسولین منجر به هیپرگلیسمی مزمن همراه با اختلال در متابولیسم کربوهیدرات، چربی و پروین می شود. اساس درمان دیابت، تجویز انسولین و بعضی ترکیبات شیمیایی کاهنده قندخون می باشد که با توجه به عوارض جانبی متعدد آن ها، استفاده از گیاهان دارویی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. گیلاس (خانواده رزاسه) دارای رنگیزه قدرتمند گیاهی به نام آنتوسیانین می باشد که موجب رنگ قرمز تیره در این میوه می شود و این ترکیبات یکی از غنی ترین منابع آنتی اکسیدانی هستند که قندخون، سطح انسولین، سطح کلسترول تام و تری گلیسرید را کاهش می دهند.
    هدف
    این مطالعه به منظور تعیین اثرات هیپولیپیدمیک گیلاس در رت های دیابتی شده با آلوکسان می باشد.
    روش بررسی
    در این تحقیق اثر عصاره اتانولی سه گونه گیلاس بر میزان چربی های پلاسما در رت های دیابتی شده بررسی شد. برای این منظور از 36 رت نر بالغ به وزن متوسط 200 - 150 گرم در 6 گروه 6 تایی استفاده شد و بیماری دیابت با تزریق داخل صفاقی آلوکسان مونو هیدرات به میزان mg/kg 120 القا شد. عصاره با دوز mg/kg 200 به صورت خوراکی در رت های دیابتی شده در دوره تیمار 4 هفته ای گاواژ شد.
    نتایج
    نتایج به دست آمده کاهش معنی دار میزان تری گلیسرید، LDL را در رت های تیمار شده نسبت به گروه دیابتی نشان داد. با تجویز عصاره گیلاسی میزان HDL و کلسترول تام به طور معنی داری افزایش یافت.
    نتیجه گیری
    این تحقیق نشان داد استفاده از عصاره گیلاس دارای اثرات هیپولیپیدمیک است و در نتیجه عصاره این گیاه می تواند در کنترل و پیشگیری از عوارض دیابت موثر باشد.
    کلید واژگان: دیابت, عصاره گیلاس, چربی پلاسما}
  • ایرج مقدمی، مینو ایلخانی پور، گودرز صادقی هشجین
    زمینه و هدف
    داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی (NSAIDs) به طور وسیع در درمان التهاب، درد و تب مورد استفاده قرار می گیرند. این پژوهش با هدف ایجاد التهاب تجربی با یک ماده ی بیولوژیک با خاصیت اکسیداتیو قوی به نام پراکسی نیتریت و درمان با دوداروی فلونیکسین و کتوپروفن انجام گردید.
    روش بررسی
    به این منظور 24 قطعه خوکچه هندی در 4گروه 6 تایی تقسیم شدند. به سه گروه پراکسی نیتریت و به گروه کنترل (شاهد منفی) سرم فیزیولوژی به طریق زیر جلدی در کف پا تزریق شد. پس از ایجاد و حصول یقین از بروز التهاب دو داروی فلونیکسین مگلومین (1 میلی گرم در کیلو گرم) و کتوپروفن (2 میلی گرم در کیلو گرم) به ترتیب در گروه های سه و چهار به تعداد 5 بار به فواصل 12 ساعت و به گروه های یک و دو نیز به همان ترتیب سرم فیزیولوژی تزریق شد.یک ساعت قبل و بعد از هر تزریق میزان مقاومت در برابر درد فشاری در کف پای مربوطه اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که حساسیت پا به درد فشاری در کلیه ی گروه هایی که پراکسی نیتریت دریافت کرده بودند با افزایش همراه بود (05/0P<). تزریق اول و دوم هر دو دارو به صورت موثری حساسیت به درد را کاهش داد ولی چنین اثری بعد از تزریق سوم، چهارم و پنجم مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    بر اساس مشاهدات انجام شده، به نظر می رسد که اثر داروهای NSAIDs در ساعات اولیه ی درمان دردهای حاصل از فشار بسیار بالاست. لیکن رفته رفته در ساعات پایانی درمان اثر داروها کاهش یافته و خوکچه هندی با فشار اندکی در پنچه ی پای خود واکنش نشان می دهد. این موضوع در بیمارانی که به صورت طولانی مدت از داروهای NSAIDs استفاده می کنند، حائز اهمیت است، زیرا ممکن است در طول درمان اثر داروها کاهش یابد.
    کلید واژگان: التهاب, درد, فلونیکسین مگلومین, کتوپروفن, پراکسی نیتریت}
    Non steroidal anti inflammatory drugs (NSAIDs) are widely used to reduce inflammation, pain and fever. The present study was organized to induce an experimental inflammation in an animal model, using a putative biological oxidant, Peroxynitrite (ONOO-) and to study the effects of Flunixin meglumine and Ketoprofen on the pressure-induced pain.
    Materials And Methods
    For this purpose, 24 male guinea pigs were divided into 4 groups each consisting of 6 animals. Three groups (groups 2, 3 and4) were injected Peroxynitrite and one group (the first: control) received physiological salt solution subcutaneously in the paw. After induction of a local inflammatory response, Flunixin meglumine (1mg/kg) and Ketoprofen (2 mg/kg) were injected to the second and third groups, 5 times with 12h intervals. The first and the fourth groups were injected saline solution in the same manner. Pressure analgesiometry was performed before and 1 hour after injections.
    Result
    The animals in all 3 groups treated with Peroxynitrite demonstrated an increased sensitivity to painful pressure (P<0.05). Both NSAIDs decreased the pain sensation dramatically after the 1st and the 2nd injections but, not after the 3rd, 4th and the 5th injections.
    Conclusion
    The study suggested that NSAIDs may be helpful in reducing pressure-induced pain in animal model in early hours of the treatment, whereas the effect subsides over time and ends up after a few days. This effect may be of importance in humans who receive these kinds of drugs for a long period as they may not be effective in reducing pain after a while.
  • معصومه نظیفی، فتح الله فتحی آذربایجانی، مینو ایلخانی پور، فرح فرخی
    زمینه و هدف
    در سال های اخیر مطالعات زیادی در مورد اثر سودمند آسپرین بر اختلالات یادگیری وحافظه در بیماری های سیستم عصبی صورت گرفته است. این مطالعه به منظور بررسی اثر آسپرین بر یادگیری و حافظه مختل شده به وسیله کیندلینگ پنتیلن تترازول در موش صحرایی نر انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی ابتدا حیوانات به صورت تصادفی به شش گروه 8 تایی تقسیم شدند. به سه گروه از این حیوانات به ترتیب آسپرین (30 و 15 میلی گرم بر کیلوگرم خوراکی) و نرمال سالین از یک هفته قبل و در طی القاء کیندلینگ تجویز شد. کیندلینگ در این سه گروه به وسیله تزریق پنتیلن تترازول (40 میلی گرم بر کیلوگرم داخل صفاقی) القاء شد. دو گروه از حیوانات هم زمان با سایر گروه ها آسپرین در دو دوز 15 و30 میلی گرم بر کیلوگرم را به صورت خوراکی دریافت کردند. گروه دیگر تنها سالین را در سراسر بررسی دریافت کردند و به عنوان گروه کنترل سالم عمل کردند. بعد از القاء کیندلینگ یادگیری و حافظه موش ها در دستگاه شاتل باکس ارزیابی شد. بررسی به سه مرحله سازش، اکتساب و تست یادسپاری تفکیک شد. زمان تاخیر اولیه قبل از دریافت شوک الکتریکی و زمان تاخیر حین عبور 20 دقیقه و 24 ساعت پس از آموزش به عنوان شاخص یادگیری و حافظه مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین فعالیت حرکتی حیوانات با استفاده از تست جعبه باز ارزیابی شد.
    یافته ها
    کیندلینگ پنتیلن تترازول به شکل معنی داری زمان تاخیر اولیه و همچنین زمان تاخیر حین عبور، 20 دقیقه و 24 ساعت پس از اکتساب را کاهش داد و آسپرین به شکل معنی داری سبب افزایش این زمان در موش های کیندله گردید (P<0.05). همچنین آسپرین تاثیر معنی داری بر فعالیت حرکتی حیوانات نداشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که تجویز آسپرین سبب کاهش میزان اختلال یادگیری و حافظه ایجاد شده توسط کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول می گردد.
    کلید واژگان: آسپرین, کیندلینگ, پنتیلن تترازول, یادگیری, حافظه}
  • معصومه نظیفی، فتح الله فتحی آذربایجانی، مینو ایلخانی پور، فرح فرخی
    سابقه وهدف
    صرع در انسان بوسیله تشنجات به همراه نقص های احساسی و روانی نسبی شناخته می شود. افسردگی و اضطراب رایج ترین شکل آسیب روانشناختی یا ناهنجاری های تشنجی می باشد. التهاب عصبی نه تنها در علت شناسی یا نوروپاتولوژی بیماری های تخریب کننده نورونی، بلکه همچنین در تعدادی از ناهنجاری های روانی دخیل است. کیندلینگ مدلی از صرع مزمن است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر آسپرین یک داروی التهابی غیر استروئیدی و مهارکننده غیر انتخابی آنزیم سیکلواکسیژناز بر رفتار شبه اضطرابی در رت های نر کیندله بود.
    روش بررسی
    سه گروه موش صحرایی نر (8 موش در هر گروه) روزانه به ترتیب با حامل (حلال) و آسپرین با دو دوز mg/kg 30 و 15 به صورت دهانی تیمار شدند.کیندلینگ بوسیله تجویز دوز زیر تشنجی پنتیلن تترازول (mg/kg 40، درون صفاقی) هر 48 ساعت یکبار القاء شد.پارامتر های رفتاری کیندلینگ در گروه های کنترل و تیمار شده با آسپرین تعیین شد.ماز بعلاوه مرتفع با ترکیب درصد زمان سپری شده در بازوی باز (OAT%) و درصد ورودی های بازوی باز (OAE%) برای اندازه گیری اضطراب مورد استفاده قرار گرفت. افزایش در میزان OAE% و OAT% بیان کننده اثر ضد اضطرابی (کاهش اضطراب) می باشد. در حالیکه کاهش در OAE% و OAT% بیان کننده اثر اضطراب زا می باشد.
    یافته ها
    کیندلینگ به شکل معنی داری (05/0 < P) میزان اضطراب را در رت ها افزایش داد (کاهش در میزان OAE% و % OAT). آسپرین در هر دو دوز mg/kg 30و15 سبب افزایش معنی داری (05/0 < P) در میزان OAT% و OAE% شد که نشان دهنده کاهش اضطراب در رت های کیندله می باشد. همچنین افزایش معنی داری در فعالیت حرکتی (05/0 < P) حیوانات مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که آسپرین سبب بهبود سطح های افزایش یافته اضطراب در رت های کیندله می شود.
    کلید واژگان: آسپرین, اضطراب, صرع, کیندلینگ, پنتیلن تترازول}
    Masumeh Nazifi, Fatholah Fathi Azarbayjani, Minoo Ilkhanipur, Farah Farokhi
    Introduction
    Epilepsy in humans is characterized by seizures companied partly by mental and emotional deficits. The most commonly forms of affective psychopathology accompanying seizure disorders in humans are depression and anxiety.Neuroinflammation is implicated in etiology or neuropathology of not only neurodegenerative disease but also a number of psychiatric disorders. Kindling is a chronic model of epilepsy. The aim of present study was to explore the effect of aspirin an anti-inflammatory drug on anxiety-like behavior in kindled rat. Methods & materials: Three groups of male rats (8 in each group) were administered daily with vehicle, aspirin 15 and 30 mg/kg, orally. Kindling was induced by subconvulsive dose of pentylenetetrazol (PTZ 40 mg/kg,i.p).Kindling parameters in the control and aspirin treated groups were determined. One separate group of rats received vehicle only throughout the study and served as control group. The elevated plus maze was used in combination the percentage of time spent in the open arms of the maze (OAT%) and percentage of entries in to the open arms (OAE %) to measure anxiety. increase in OAT% and OAE% indicate an anxiolytic effect (reduction in anxiety).
    Results
    Kindling significantly (P<0.05) results in increased anxiety response in rats for at least 24h following the last seizure (Decrease in OAT% and OAE %).Daily aspirin (15,30 mg/kg) treatment induced a significant (P<0.05) increase in OAT% and OAE%,there by displaying decreased anxiety in kindled rats. Also significant change in the activity of animals was observed.
    Conclusion
    Results of the present study show that aspirin could improve elevated levels of anxiety in kindled rats.
  • فرین بابایی، رضا حیدری، مینو ایلخانی پور، سعید عزیزی
    مقدمه
    مطالعه های بالینی متعدد نشان داده اند که فعالیت جنسی در افراد مبتلا به دیابت قندی کاهش می یابد. مکانیسم های پاتوفیزیولوژیکی اختلالات جنسی در بیماری دیابت ناشناخته است. در این بررسی اثرات درمانی احتمالی ملاتونین بر رفتار جنسی رت های نر دیابتی، به واسطه سیستم سروتونرژیک مرکزی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 30 راس موش صحرایی نر از نژاد ویستار با محدوده ی وزنی 20±200 گرم استفاده شد. حیوان ها به سه گروه ده تایی: شاهد، دیابتی، و دیابتی دریافت کننده ی ملاتونین تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق داخل صفاقی mg/kg 50 استرپتوزوتوسین انجام شد. تیمار روزانه با ملاتونین (mg/kg i. p10) سه روز پس از تزریق استرپتوزوتوسین با مشاهده ی وضعیت هیپرگلیسمیک، آغاز شد و به مدت 30 روز ادامه یافت. در پایان دوره ی تیمار، رفتار جنسی هر یک از موش های نر در مواجهه با موش ماده مطالعه گردید. فعالیت گیرنده های سروتونرژیک نوع دو (5-HT2A) با بررسی رفتار WDS خودبخودی حین فعالیت مقاربتی ارزیابی شد. سپس داده های حاصل مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده بیانگر افزایش معنی دار مدت زمان سپری شده تا انجام اولین مانت، اینترومیشن و انزال در حیوانات دیابتی در مقایسه با حیوانات شاهد بود (05/0p<). هم چنین تعداد دفعات مانت، اینترومیشن و انزال در مدت آزمون در حیوانات دیابتی به طور معنی دار (05/0p<) کمتر از حیوانات شاهد بود. تیمار با ملاتونین نمایه های مذکور را به طور معنی دار (05/0p<) در مقایسه با حیوانات دیابتی تغییر داد. مقایسه ی میانگین راندمان جفت گیری و شاخص فعالیت جنسی در گروه های مورد بررسی نشان داد که میزان فعالیت تولید مثلی در حیوانات دیابتی به طور معنی دار (05/0p<) کمتر از دو گروه دیگر بود. هم چنین تفاوت های معنی داری در تعداد پاسخ های WDS خودبخودی، بین هر سه گروه مشاهده گردید (05/0p<). بیشترین تعداد WDS به ترتیب مربوط به گروه های شاهد و ملاتونین بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که اختلالات رفتار تولید مثلی در موش های دیابتی با کاهش فعالیت گیرنده های 5-HT2A همراه بود و ملاتونین با تعدیل عملکرد سیستم سروتونرژیک مرکزی از بروز ناتوانی جنسی در این حیوانات جلوگیری نمود.
    کلید واژگان: دیابت, ملاتونین, رفتار جنسی, WDS, 5, HT2A, سیستم سروتونرژیک}
    F. Babaei, R. Heydari, M. Ilkhanipour, S. Azizi
    Introduction
    Several clinical studies indicate deterioration of sexual behavior in diabetic patients. The pathophysiological mechanisms of diabetic sexual impotence remain obscure. In this study the therapeutic effects of melatonin on sexual behavior were investigated through the central serotonergic system in diabetic rats.
    Materials And Methods
    In this study, 30 male adult Wistar rats, weighing 200±20 g, were used. Animals were divided into three groups, the controls (C), diabetic (D) and the melatonin-treated diabetic (M) group. Experimental diabetes was induced by intraperitoneal injection of 50 mg/kg streptozotocin. Melatonin was injected (10 mg/kg i. p.) after 3 days of streptozotocin injection for 30 days. At the end of the administration period, the sexual behavior of each male rat to an ovariectomized female rat was assessed for 40 min. Serotonergic type 2 (5-HT2A) receptor activities were investigated through spontaneous WDS behavior, and experimental data were statistically analyzed.
    Results
    First mount, first intromission and first ejaculation latencies significantly (p<0. 05) increased in diabetic rats as compared to controls. Melatonin treatment significantly (p<0. 05) reduced these responses in the M group, compared to the D one. Also the number of mounts, intromissions and ejaculations significantly (p<0. 05) decreased in diabetic rats compared to controls. Administration of melatonin significantly (p<0. 05) increased these activities in the M group as compared to the D one. Calculation of copulatory efficiency and the sexual activity index of each rat indicate that reproductive activity in diabetic rats was significantly (p<0. 05) less than other two groups. The number of WDS responses was significantly (p<0. 05) different in all three groups.
    Conclusion
    Sexual dysfunction in diabetic animals was accompanied by decreasing of 5-HT2A receptor activities, and melatonin prevented the diabetes-induced sexual impotence by modulating of central serotonergic system activity.
    Keywords: Diabetes, Melatonin, Sexual behavior, WDS, 5, HT2A, Serotonergic system}
  • فرین بابایی بالدرلو، مینو ایلخانی پور، رضا حیدری، صمد زارع، ایرج برنورسی
    مقدمه
    دیابت قندی اغلب با درد نوروپاتیک مزمن همراه است. مطالعه ها نشان داده اند که استرس اکسیداتیو نقش مهمی در پیدایش بسیاری از تغییرات نورولوژیک و رفتاری در بیماری دیابت ایفا می کند. بنابراین بررسی تاثیر آنتی اکسیدان ها در تسکین درد نوروپاتیک دیابتی حایز اهمیت است. در این مطالعه اثر ضد دردی ملاتونین در موش های صحرایی دیابتی بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از 32 راس موش صحرایی نر نژاد ویستار با محدوده ی وزنی 20±200 گرم استفاده شد. حیوانات به چهار گروه هشت تایی: شاهد، ملاتونین، دیابتی و دیابتی تیمارشونده با ملاتونین تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق داخل صفاقی 50 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استرپتوزوتوسین (STZ) انجام شد. ملاتونین 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل صفاقی، 21 روز بعد از القای دیابت و به مدت دو هفته تزریق شد. در پایان دوره ی تیمار، رفتار دی فازیک درد در حیوانات، به کمک آزمون فرمالین 5/0% و بر مبنای دو پاسخ خودبه خودی flinching و licking طی 60 دقیقه ارزیابی شد. در این پژوهش، شاخص پراکسیداسیون لیپیدها و فعالیت آنزیم های گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز در عقده های ریشه ی خلفی L4-S3 نخاع نیز اندازه گیری شد.
    یافته ها
    تزریق فرمالین به پنجه ی پای موش های دیابتی منجر به افزایش تعداد دفعه های flinch در واحد زمان در هر دو مرحله ی حاد و مزمن درد در مقایسه با موش های شاهد شد. تیمار موش های دیابتی با ملاتونین این شاخص را تا حد موش های غیردیابتی کاهش داد. مدت زمان کل licking ناشی از درد فرمالین در هر دو مرحله ی حاد و مزمن درد در موش های دیابتی به طور معنی دار بیشتر از موش های شاهد بود (05/0p<). تزریق ملاتونین به موش های دیابتی، این مدت زمان را در هر دو فاز آزمون فرمالین به طور معنی دار (05/0p<) در مقایسه با گروه دیابتی کاهش داد. اختلاف معنی داری در شاخص های مذکور بین گروه ملاتونین و شاهد وجود نداشت. آزمایش هموژنای عقده های خلفی نشان دهنده ی افزایش سطح پراکسیداسیون لیپیدها و کاهش فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز در موش های دیابتی در مقایسه با گروه شاهد بود. تجویز ملاتونین به موش های دیابتی، میزان این شاخص ها را تعدیل نمود.
    نتیجه گیری
    این یافته ها بیانگر مداخله استرس اکسیداتیو در بروز درد در بیماری دیابت است و ملاتونین به عنوان یک آنتی اکسیدان، قادر به کاهش درد در هر دو مرحله ی حاد و مزمن در حیوانات مبتلا به دیابت است.
    کلید واژگان: دیابت, ملاتونین, درد, نوروپاتی محیطی, استرس اکسیداتیو}
    F. Babaei, Balderlou, M. Illkhanipour, R. Heidari, S. Zare, I. Bernousi
    Introduction
    Diabetes mellitus is often accompanied by chronic neuropathic pain. Studies indicate that oxidative stress has an important role in the appearance of neurological and behavioral changes in diabetes. Necessitating researching therefore the antioxidants effects in alleviation of diabetic neuropathic pain.
    Materials And Methods
    In this study, 32 male Wistar rats weighing 200±20 g were used, and were divided into four groups: Control(C), melatonin(M), diabetic(D) and melatonin-treated diabetic(MD). Experimental diabetes was induced by intraperitoneal injection of 50 mg/kg streptozotocin (STZ). Melatonin was injected (10 mg/kg/day, i.p.) for 2 weeks, after 21 days of diabetes induction. At the end of administration period, nociceptive biphasic behavior in rats was assessed using the 0.5% formalin test, and then observed for up to 60 min, according to spontaneous flinching and licking responses. In this study, lipid peroxidation levels, glutathione-peroxidase and catalase activities were measured in spinal L4-S3 dorsal root ganglia. Experimental data were then statistically analyzed.
    Results
    Formalin-evoked flinching increased in both acute and chronic phases of pain in diabetic rats as compared to non-diabetic ones, whereas administration of melatonin reduced flinching frequency in both phases in MD rats. Total time of licking in diabetic rats was significantly (p<0.05) more than the control rats in both acute and chronic phases of pain melatonins injection significantly reduced this time in both phases of pain in the MD as compared D group, whereas was no significant difference between M and C rats in the indices mentioned. Assessment of dorsal root ganglia homogenates indicated an increase in Lipid peroxidation levels and a decrease in GSH-Px and CAT activities in the D group as compared to the controls (C). While melatonin administration ameliorated these in diabetic rats.
    Conclusion
    Results suggest that oxidative stress contributes to appearance of pain in diabetes and melatonin, as an antioxidant, is effective in reducing the acute and chronic pain in diabetic rats.
    Keywords: Diabetes, Melatonin, Pain, Peripheral neuropathy, Oxidative stress}
  • فاطمه آقایی بوراشان، مینو ایلخانی پور، سید محمد هاشمی، فرح فرخی
    زمینه وهدف
    آرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی مزمن است که با تورم مفصل و التهاب بافت سینوویال مشخص می شود. پروتئین واکنشی C (CRP) و سرولوپلاسمین به عنوان بیومارکرهای مهم برای بسیاری از بیماری های التهابی شناخته شده است. کورکومین ترکیب بسیار فعال و مسئول رنگ زرد زردچوبه و دارای خواص ضد التهابی و آنتی اکسیدانی می باشد. در این مطالعه اثر کورکومین بر روی التهاب پنجه و میزان سرمی CRP و سرولوپلاسمین در موش های آرتریتی بررسی گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی آرتریت در موش های صحرایی نر با تزریق زیر جلدی اجوانت کامل فروند در کف پای راست حیوانات القا شد. گروه ها به ترتیب شامل: کنترل، آرتریتی دریافت کننده حامل، آرتریتی که 7 روز قبل از القای بیماری 30 میلی گرم بر کیلوگرم کورکومین دریافت کردند، آرتریتی تحت تیمار با 30 میلی گرم بر کیلوگرم کورکومین و آرتریتی تحت تیمار با 3 میلی گرم بر کیلوگرم ایندومتاسین بودند. در گروه های، 2، 4 و 5 درمان 7 روز بعد از القای بیماری شروع و روزانه به مدت 14 روز به حیوانات خورانده شد. ضخامت پنجه در روزهای (قبل از تزریق) 1، 5، 10، 15 و20 بعد از تزریق اجوانت اندازه گیری شد. در پایان دوره آزمایش موش ها کشته شده و نمونه خونی از آن ها جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) و پس آزمونTukey تجزیه و تحلیل شدند. شرط 05/0P< اختلاف معنی دار منظور گردید.
    یافته ها
    کورکومین به طور معنی داری باعث کاهش تورم پنجه (05/0P<) و کاهش میزان سرولوپلاسمین و CRP افزایش یافته در موش های آرتریتی نسبت به موش های آرتریتی تحت تیمار با حامل گردید (05/0P<).
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده اثرات ضد التهابی و احتمالا ضد آرتریتی کورکومین را در درمان آرتریت روماتوئید تایید می نماید.
    کلید واژگان: آرتریت روماتوئید, فروند کامل اجوانت, سرولوپلاسمین, پروتئین واکنشی C}
    F. Aghaie Borshan_M. Ilkhani_S. M Hashemi_F. Farokhi
    Background and Objectives Rheumatoid arthritis (RA) is a chronic inflammatory disease which is characterized by joint swelling and synovial inflammation. C reactive protein (CRP) and ceruloplasmin (CP) are identified as important biomarkers of RA and various inflammatory diseases. Curcumin a widely used yellow color spice is the most active component of Curcuma longa L (Turmeric). Curcumin contains potent anti-inflammatory and antioxidant properties. The goal of this study is evaluation of the anti-inflammatory effect of curcumin on arthritic palm of rats and levels of the CRP and CP in the blood samples of arthritis induced male albino Wistar rats. Methods Arthritis was induced by subcutaneous injection of Freund s Complete Adjuvant (FCA) into the palm of right rear foot of 8 different male albino Wistar rats. The rats were randomly divided into five groups after the injection. These groups were as follow: Group Ι control normal rats Group II carrier arthritic rats Group III arthritic rats which were given 30mg/ kg of curcumin orally seven days prior to FCA injection Group IV arthritic rats treated with 30mg/kg of curcumin Group V arthritic rats treated with 3 mg/kg of indomethacin. All the groups except group III received oral treatment with curcumin seven days after FCA injection and the treatment was continued fourteen days thereafter. The rear foot thicknesses of all the rats were measured on days 1 5 10 15 20 after FCA injection. The rats were destroyed after 20th day and their blood samples were collected. Results The results of this study indicate that curcumin significantly decreases swelling of the rats rear foot (p
  • سهیلا راثی، گیسو محدث*، مینو ایلخانی پور، ناصر نقدی
    زمینه و هدف
    هیپوکمپ در بسیاری از جوانب یادگیری و حافظه بخصوص یادگیری فضایی نقش دارد. لپتین یک هورمون پپتیدی است که توسط بافت چربی ترشح می شود. برخی از مطالعات بر تاثیر هورمون لپتین بر برخی از انواع یادگیری و حافظه اشاره کرده اند. در این مطالعه سعی بر این است که با تزریق داخل صفاقی، اثر دوزهای مختلف لپتین را بر شکل گیری حافظه فضایی بررسی کنیم.
    روش ها
    برای بررسی اثر لپتین بر یادگیری فضایی، شصت رت نر به شش گروه تقسیم شدند: (1) کنترل، (2) شم و (3)، (4)، (5)، (6) لپتین داخل صفاقی به ترتیب با دوزهای mg/kg 5/0، 25/0، 1/0، 05/0. تمام گروه ها به مدت دو روز در ماز آبی موریس تحت آموزش قرار گرفتند. سپس پارامترهای یادگیری بین گروه کنترل و گروه های مورد آزمایش مقایسه شد.
    یافته ها
    تزریق داخل صفاقی لپتین با دوزهای mg/kg 5/0، 25/0، 1/0، 05/0 هر یک باعث بهبود یکی از پارامترهای مدت زمان سپری شده یا میزان مسافت طی شده گردید. دوز 1/0 لپتین بیشترین تاثیر را در مقایسه میزان مسافت طی شده بین بلوک 1 و 2 (P<0.001)، میانگین مدت زمان سپری شده طی بلوک 2 در مقایسه با گروه شم (P<0.01)، مدت زمان سپری شده و میزان مسافت طی شده در ربع دایره هدف در پروب تست (P<0.001) بر حافظه فضایی داشت.
    نتیجه گیری
    در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد که تزریق لپتین بطور داخل صفاقی در رت باعث بهبود حافظه فضایی می شود. لپتین بیشترین اثر خود را در دوزهای متوسط نشان می دهد.
    کلید واژگان: حافظه فضایی, لپتین, ماز آبی موریس}
    Rasi S., Mohaddes G.*, Ilkhani Pour M., Naghdi N
    Objectives
    The hippocampus has been implicated in many learning and memory functions including spatial memory. Leptin is a peptide hormone secreted by adipose tissue. Some studies have also suggested that leptin affect learning and memory. The present study is scheduled to investigate the effect of intraperitoneal (IP) injection of different doses of leptin on spatial memory formation.
    Methods
    60 male rats were divided into 6 groups in our experiments: (1) control, (2) sham, and (3), (4), (5), (6) intraperitoneal injection of 0.0, 0.1, 0.25 and 0.5 mg/kg doses of leptin respectively. All groups were trained in Morris water maze for two days. Learning parameters were compared between groups.
    Results
    Our results showed there were significant differences between sham group and test groups in spatial learning.
    Conclusion
    Together our findings suggest that intraperitoneally injection of leptin improved spatial memory in rat. Leptin shows its highest effect with medium doses.
    Keywords: Spatial Memory, Leptin, Morris Water Maze}
  • مینو ایلخانی پور، حسین حیات غیبی، گودرز صادقی
    پیش زمینه و هدف
    در حالی که نیتریک اکساید به شکل دارو مصرف زیادی دارد، تاثیرات نیتریک اکساید بر بسیاری از فاکتورهای زیستی هنوز ناشناخته است. نیتریک اکساید تاثیرات مهمی در فرآیندهای فیزیولوژیک دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی چگونگی تاثیر نیتریک اکساید بر میزان درصد پلاکت ها، درصد گلبولهای قرمز و تعداد گلبولهای سفید می باشد.
    مواد و روش ها
    در این بررسی 25 خوکچه هندی نر با وزن متوسط 316±2 گرم به طور تصادفی به پنچ گروه تقسیم گردید. گروه A (تزریق سرم فیزیولوژی) گروه B (تزریق متیلن بلو) Methylene Bluo گروه C (تزریق ال- نیم (NitroL-Arginine-Methylester گروه D (تزریق ال- آرژنین (L-Argnine و گروه E (تزریق نیترو گلیسیرین) Nitroglycerine. تزریقها به صورت زیر جلدی (sc) انجام شد و پس از سه روز نمونه های خونی جمع آوری گردیدند. فاکتورهای درصد پلاکتها و درصد گلبولهای قرمز و شمارش گلبولهای سفید، به وسیله دستگاه Melet.Ms.Cell Counter ساخت فرانسه اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که در گروه E افزایش نیتریک اکساید به طور معنی داری (p<0.05) باعث کاهش میزان درصد پلاکتها گردید و در گروه های B و C که مهارکنندگان تولید نیتریک اکساید دریافت کرده بودند، شاهد افزایش درصد پلاکت بودیم. نتایج حاصله نشان داد که در گروه E و D شاهد کاهش هماتوکریت و در گروه C شاهد افزایش هماتوکریت بودیم اما اختلاف معنی داری در سطح %5 نشان داده نشد و در مورد گلبولهای سفید نتایج حاصله از این کار تحقیقاتی نشان داد که ال- آرژینن به طور بارزی منوسیتها را افزایش داد و نیتروگلیسیرین، این افزایش را در سطح لنفوسیتها اعمال کرد ولی نیتروگلیسیرین، گرانولوسیتها را کاهش داد، اما در سطح %5 اختلافات معنی دار نبود.
    بحث و نتیجه گیری
    نیتریک اکساید حاصل از داروها می تواند در فاکتورهای خونی اثرات بارزی به وجود آورد، با توجه به اینکه تحقیقات در مورد اثرات نیتریک اکساید تا حدی جدید و تازه می باشد و در بسیاری از موارد پاسخهای متناقض مشاهده می شود، می بایست به بسیاری از موارد توجه بیشتری مبذول گردد.
    کلید واژگان: نیتریک اکساید, هماتوکریت, نیتروگلیسرین, بلودومتیلن, گلبولهای قرمز, گلبولهای سفید, پلاکت}
  • مینو ایلخانی پور، ایرج مقدمی، گودرز صادقی هشجین
    سابقه و هدف
    پروکسی نیتریت متابولیت حاصل از واکنش نیتریک اکساید و آنیون سوپراکساید است که، در کنار اثرات مخرب آن بر میکروارگانیسم ها، ممکن است در مقادیر زیاد موجب انهدام سلولی و التهاب نیز گردد. داروهای ضدالتهاب غیراستروییدی (NSAIDs) به طور وسیع در درمان التهاب، درد و تب مورد استفاده قرار می گیرند. در عین حال، این داروها اثرات جانبی قابل توجه و تاثیرات چندی بر عملکرد هورمون ها از خود نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر عبارت بودند از: 1) ایجاد یک مدل تجربی حیوانی از التهاب ناشی از پروکسی نیتریت، 2) مطالعه اثرات احتمالی دو داروی منتخب از گروه NSAIDs، 3) مطالعه اثر عوامل فوق بر سطوح سرمی کورتیزول (به عنوان یکی از شاخص های پاسخ به التهاب) و قند خون (به عنوان یک فاکتور جانبی).
    مواد و روش ها
    24 قطعه خوکچه هندی نر در 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. به گروه های یک، دو و سه پروکسی نیتریت و به گروه چهارم (شاهد) سرم فیزیولوژی تزریق شد. پس از ایجاد التهاب دو داروی فلونیکسین مگلومین و کتوپروفن به ترتیب در گروه های 2 و 3 به مدت 5 بار با فاصله 12 ساعت و به گروه های یک و چهار نیز سرم فیزیولوژی تزریق شد. سپس حیوان ها با استفاده از تیوپنتال سدیم بی هوش و به طور مستقیم از قلب آن ها خون گیری شد. میزان قند و کورتیزول در خون کلیه حیوان ها اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    میزان قند خون در گروهی که فقط پروکسی نیتریت دریافت کرده بودند، از گروه کنترل پایین تر و در گروه هایی که دارو دریافت نمودند به طور معنی داری بالاتر بود. میزان کورتیزول در گروه های آزمون به نسبت پایین تر بود، لیکن اختلاف موجود از نظر آماری به سطح معنی داری نرسید.
    نتیجه گیری
    میزان کورتیزول در حیوانات درمان شده با پروکسی نیتریت و هم چنین در استفاده از NSAIDs نسبت به گروه کنترل پایین تر بود؛ این امر نشان داد که پروکسی نیتریت و نیز NSAIDs میزان کورتیزول را پایین می آورند. این مشاهده ممکن است حاکی از این مساله باشد که در بیماران مبتلا به آنژین صدری که نیتروگلیسرین (دهنده نیتریک اکساید) دریافت می کنند و هم چنین در بیماران دچار استئوآرترتیس که به طور وسیع از NSAIDs استفاده می کنند، ممکن است هورمون کورتیزول افت نماید. میزان قند خون نیز در این پژوهش در حیوانات مورد مطالعه که از دارو استفاده می کردند، بالاتر از گروه کنترل بود.
    کلید واژگان: پروکسی نیتریت, فلونیکسین مگلومین, قند خون, کتوپروفن, کورتیزول}
    M. Ilkhanipour, I. Moghaddami, G. Sadeghi-Hashjin
    Introduction
    Peroxynitrite, produced naturally in the body from a reaction between nitric oxide and superoxide anion, possess destructive effects against microorganisms. In excess concentrations, however, it may also lead to cellular damage and inflammatory reactions in the host. Non - sterodial anti inflammation drugs (NSAIDs) are used widely in therapy for their anti-inflammatory, analgesic and antipyretic properties. Meanwhile, their adverse effects on endocrine functions should be taken into account. This project aims at the following goals: 1) establishing a new animal model of peroxynitrite-induced inflammation, 2) studying the effect of two selected NSAIDs on these parameters.3) investigating the possible effect of this oxidant on the blood levels of cortisol and glucose.
    Material and Methods
    24 male guinea pigs were divided into 4 groups (6 animals in each group). Three groups were injected peroxynitrite and the last group, control group, given physiological salt solution in the paw subcutaneously. Following induction of a local inflammatory response, flunixin meglumine and ketoprofen (0.5 mg/0.5 ml) were injected to second and third groups, 5 times with 12h intervals. First and fourth groups were injected saline solution with the same manner. Animals were anesthetized with thiopental (60 mg/kg, i.p.) and a blood sample was collected by heart puncture. The glucose and cortisol levels of blood were determined by routine laboratory techniques.
    Result
    Blood glucose concentration in the animals that only injected peroxynitrite was less than the control group. In addition, groups which were given drugs had statistically higher levels of glucose in their blood more than the others. Although, cortisol levels were lower in the test groups compared to the control group, these differences were not significant statistically.
    Conclusion
    The results of current study showed that both peroxinitrite and NSAIDs decrease the cortisol levels of blood. These findings can be a possible explanation for the lower levels of cortisol in the blood of patient who receive nitro glisirin as well as osteoarthritis patients that mainly take NSAIDs. In the study, the glucose levels of blood in animals given drugs were more than the control groups.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال