ناهید عبدی
-
بررسی پوشاک یکی از روش های شناخت فرهنگ جوامع و پیش درآمد شناخت ریشه های فرهنگی، رفتارهای اجتماعی و نظام های دینی، عقیدتی و اقتصادی است. لباس از ابتدای شکل گیری تمدن، در اشکال مختلف و در تناسب با نیازهای انسان شکل و فرم گرفته است و به شاخصه های فرهنگی، زیبایی شناختی، باورها، کاربردها، کارکردها، قدرت، سیاست و جایگاه اجتماعی اشاره دارد. پژوهش حاضر با هدف تایید این فرضیه که لباس ایرانی حامل پیام و روایتگر ارتباط منطقی با مفاهیمی است که از فرهنگ ایرانی نشات گرفته اند، به این پرسش پاسخ خواهد داد که آیا ازطریق بررسی نمونه آثار مکتوب و تصویری می توان به این ارتباط دست یافت؟ اگرچه روش تحلیلی- تاریخی، جوابگوی بخشی از حقیقت موضوع است ولی به واسطه درهم تنیدگی ماهیت موضوع با اعتقادات، آیین ها و فرهنگ ایرانی باید از روش فراتاریخی نیز برای خوانش و تفسیر موضوع بهره برد. شیوه جمع آوری اطلاعات این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است و به جست وجوی پیوندهای منطقی موجود در تاریخ و هنر ایران و تفسیر و تحلیل برمبنای داده های موجود در قالب آثار هنری شکل گرفته در بستر تاریخ می پردازد. نتایج و شواهد کسب شده از این پژوهش به وابستگی نوع پوشش با دین و آیین و دیگر مباحث مرتبط با فرهنگ اشاره داشته و روایتگر این موضوع است که انواع لباس در فرهنگ ایرانی، همواره متناسب با شرایط، نوع بینش و توسعه نظام فکری ایرانی طراحی شده اند و با افزایش تجربه زیستی و مدنیت، این دانش پاسخی مناسب تر، متنوع تر، کاربردی تر و دقیق تر به تناسبات انسانی داده است. ارتباط نوع خاصی از لباس با مفاهیم مرتبط با آن به صورت شناسه ای هویت ساز، ابعاد نمادین و رازهای تاریخی را رمزگشایی کرده و موید ارتباط منطقی میان صورت و سیرت لباس ایرانی است.
کلید واژگان: لباس, سیرت لباس, پیش از اسلام, آثار هنری, منابع مکتوبIntroductionNumerous documents emphasize on the importance of clothing to cover defects in body organs and to enhance beauty. In order to understand the social and cultural functions of clothes and its role in giving identity to the members of society, clothes in different societies can be analyzed as a set of linguistic signs embodied in the type, shape and cover, reflecting values hidden in the Iranian thought system. Iranian clothing reflects the identity that originates in Iranian culture. At the same time, paying attention to semantic indicators is important. Examining the link between clothing and meaning in the studied time period--the ancient period and Zoroastrianism--is one of the cases that represent the association of clothing with humans as a guide or a warning in the path of life.
Research MethodAlthough the current research relies on historical investigations, a historical study cannot fully express the nature of phenomena in the context of time and, thus, it is not very useful. Transhistorical approaches are formed from examining elements and signs, which add or integrate various elements related to different historical periods and styles to a specific context. Art works, visual sources, and written sources are studied under the analysis of historical clothes, and along that all religious, moral, cultural connections are evaluated and analyzed. As a rule, the examination of the written and visual sources represents those patterns that shape the structure of Iranian clothing in the ancient period while showing the relationship between the appearance of clothing and meanings. Finally, as a witness and example, one can refer to the followers of Zoroastrianism, who construct a trans-historical connections with their culture and daily life that led to the formation of symbols, signs, and of course certain clothes—including Sedra and Koshti--which represented their values, beliefs, and cultural principles. The method of collecting information in this research was library study. The review and analysis of written and visual sources proved the patterns that formed the structure of Iranian clothing in the ancient period as well as the relationship between the appearance of clothing and concepts and meanings.
Research FindingsThe historical heritage of Iranian clothing refers to the cultural and identity roots and represents the lifestyle, thinking, customs, and rituals that are symbolic and represent special aesthetic effects, norms, beliefs, and convictions. It shows dignity and beauty, cleanliness, thoughtfulness, flexibility, and excellence; at the same time, it narrates the beliefs that are alive in the depth of Iranian clothing. Examining the cover of ancient Iran shows strength, culture, tact, attention to ethnic and regional culture, purity and chastity, and attention to beauty with a mixture with religion, history, and identity. Iranian clothing carries many symbols that express the relationship between human being and his living environment. Clothing in Iranian culture is a display of superiority. The examples presented in this article indicate adherence to humane and sublime values of Iran. In Avesta and the related texts of ancient Iran, clothing is mentioned for various reasons. Historical texts related to ancient and later periods have described Iranians as a well-dressed, graceful nation. Iranians adhere to their cultural characteristics and beliefs through their clothing; stone carvings and dressed figures left over from the past are the narrator of this story. Thus, to know the implications of clothing in Iran, one must go through history.
ConclusionIranian clothing with all its features alone is a rich cultural carrier. Since clothing can be designed as an artistic text, its evaluation and exploration can be realized through the study of historical development, artistic viewpoints, and the use of artistic concepts. In this way, visual and written sources were illuminating the connections between clothing and people’s identities. They have introduced clothing as an identity-building phenomenon. The heritage of Iran's clothing history is indebted to the thoughts, religious and spiritual values, values as well as dignity, social status, decency, and chastity. The cultural essence of clothing includes both the material and the spiritual aspects of clothing, where the movement towards excellence, connection with nature, modesty, shame, and social status can be seen in it.
Keywords: Clothes, Textile, Style Of Clothing, Pre-Islam Iran, Identity -
گرچه ابوالحسن مستوفی غفاری به عنوان اولین نقاش از سلسله نقاشان خاندان غفاری از اهمیت برخوردار است اما آنچه او را حتی از دیگر هنرمندان عرصه تصویرگری ایران متمایز و برجسته می نماید، حیات دوگانه وی از یک سو به عنوان تاریخ نگار و دبیر دربار و از سوی دیگر هنرمندی نقاش است. این مهم رویکرد نوینی را در ارتباط با تبیین شخصیت، افکار و هنر او می گشاید. از این رو در نظر است در گستره روش های نوین مطالعات کیفی تاریخی و با به کارگیری رویکرد آیکونوگرافی از طریق مطالعه تطبیقی متن ارزشمند تاریخی برجای مانده از او (گلشن مراد) و دیگر متون مستند تاریخی به مطالعه آیکونوگرافیک آثار وی پرداخته و ضمن تبیین زوایای هنر و افکار وی، ضمن تحلیل آثار برجای مانده آراء و نظرات و تحلیل های موجود در رابطه با آثار او را محک و بازنگری کند. از این راه نشان داده شده که تا چه اندازه تعمیم دریافت های بی واسطه حسی مبتنی بر تجربه تمایزنیافته شخصی در انحراف معنای مستتر در آثار هنری می تواند گمراه کننده و نادرست باشد.
کلید واژگان: ابوالحسن مستوفی, غفاری, آیکونوگرافی, انتقادی, کیفی - تطبیقی, نقاشی ایرانیAlthough Abul Hasan Mostofi Qafari as the first painter in the succession of Qafari family painters is of significance importance, what makes him stand out even from other Iranian artists in the field of illustration is his dual life as both a historian and court secretary and an expert painter. This issue opens a new approach in relation to the explanation of his personality, thoughts and art. Therefore, it is intended to conduct an iconological study on his works in the range of modern qualitative-historical studies and by adopting an iconographic approach through the comparative study of the valuable historical text left by him (Golshan Murad) and other documentary texts. It is also intended to review and revise the existing comments and analyses related to his works while explaining the angles of his art and thoughts and analyzing the works left. In this way, it is specified that to what extent can the generalization of direct sensory perceptions based on personal undifferentiated experience be misleading and incorrect in the deviation of the hidden meaning in works of art.
Keywords: Abul Hasan Mostofi Qafari, Iconography, Critical, Qualitative-Comparative, Iranian painting -
سیروسلوک عملی و نظری متصوفه، یکی از مهم ترین و بهترین گنجینه های نشانه شناختی فرهنگی، طریقتی و عرفانی در فرهنگ ایرانی ا ست. در این گنجینه فرهنگی، کاربرد و تعبیه نشانه های رمزگونه در سبک پوشش، لباس و ملزومات مرتبط با آن همچون کلاه و سربند اتفاق می افتد. این مقاله چگونگی استفاده متصوفه از هر امر خلاقه ای را جهت بسط، توسعه، دوام و درخشندگی سلوک آنان در فضای اجتماعی بیان می کند و به روش ها و منش طراحی نشانه شناسی تربیتی و مدیریت نظام مند دینی در بهره وری از این عناصر در تحقق منویات عارفانه در پرورش انسانی می پردازد. این نشانه ها برخوردار از بیشترین موارد مادی و بصری از قبیل رنگ، فرم، حالت، طرح، نقش و روش استفاده در مراتب، موقعیت ها، منش ورود و انجام مراحل و مناسک در رابطه مریدی و مرادی میان اهل تصوف هستند. این مقاله در عین حال که شاخصه های مادی را می کاود، تلاش دارد درگیر تنوع گستره تشکیلاتی و فرایندهای تصوف نشود و از حیطه نشانه ها فراتر نرود. در این واکاوی عناصر مهمی همچون شکل، مدل، رنگ و حالت سرپوش ها و کلاه ها که منجر به قواعد، قوانین، مراتب و قاعده مندی می شود، به شیوه تحلیلی توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین دستاورد این مقاله، بیان ظرفیت های لباس و ملزومات مرتبط با آن در مسیر نشانه شناسی و طرح سلوک رفتاری انسان است که می تواند حامل نظامات و مراتب فکری بوده و در تغییر نوع بینش و نگاه انسان امروزی به مقوله لباس تاثیرگذار باشد.
کلید واژگان: ترک تاج, دوازده ترک, رموز پوشش, سرپوش صوفیان, کلاه تاج -
قالیچهی تصویری «شتر لیلی» متعلق به دورهی قاجار است که تصویر مرکزی در آن را پیکر بزرگ شتری «درون ترکیبی» اشغال نموده که در شکل بیرونی به صورت واقعگرایانه بوده و درون آن از تعداد زیادی نقوش انسانی و حیوانی کوچک تشکیل شده است. نقشپردازی برخی از موجودات به این شیوه، از دورهی تیموری در نگارگری ایران رواج یافت که اوج و محبوبیت آن در مکتب صفوی بود. این شیوه همزمان با صفویان، در هنر هند گورکانی نیز مورد توجه قرار گرفت. در مقالهی حاضر قالیچهی «شتر لیلی» با رویکردی شمایل نگارانه و با استفاده از منابع کتابخانهای و برخی سایتهای علمی مورد توصیف و تحلیل قرار میگیرد. هدف از این تحقیق معرفی نمونهای خاص از فرش تصویری و تحلیل آن به روشی علمی میباشد. در این راستا سعی شده است تا به این سوالات پاسخ داده شود: رابطهی کتیبههای قالیچه با تصویر متن آن چگونه قابل خوانش است؟ مضمون اصلی داستان در سطح تحلیل شمایل نگارانه چیست؟ مجموعهی گونههای حیوانی تشکیل دهندهی پیکرهی شتر لیلی کنایه از چیست؟ حضور فرشته-هارپی و اژدهای بالدار سرخ رنگ، در قالیچه به صورت نمادین به چه چیز اشاره دارند؟ کتیبههای شعری در حاشیهی قالیچه همسو با عناصر تصویری متن آن، به ماجرای عروسی لیلی با ابن سلام و وداع او با مجنون، به نقل از «مکتبی شیرازی» ارجاع دارد. اما معنای اصلی داستان در سطح دوم، غلبه و پیروزی خیر-مجنون- بر شر-ابن سلام- توسط حیوانات است. شتر «درون ترکیبی» نیز متشکل از حیواناتی میباشد که مجنون در کوه و بیابان با آن ها همنشین بوده اما در عین حال کاروان سرور عروسی را نیز در خود جای داده است. همچنین تصویر فرشته-هارپی در معنای باستانی آن نمادی از پیروزی است که به نبرد حیوانات حامی مجنون با اژدها -ابن سلام- و کشتن او اشاره دارند.
کلید واژگان: قالیچه ی شتر لیلی, نقوش درون ترکیبی, شمایل نگاریThe pictorial rug of "Layla’s camel" belongs to the Qajar era, in which the central image is occupied by the large body of an "intra-hybrid" camel; the outer shape is realistic and the inside is composed of a large number of small human and animal motifs. Creating patterns of some creatures in this way became popular in Iranian painting from the Timurid period, which reached its peak and popularity in the Safavid era. This method also was considered in the Mughal art in India at the same time as Safavid. In this article, the "Layla’s camel" rug is described and analyzed with iconographic approach and using library resources and some scientific websites. The purpose of this study is to introduce a specific example of pictorial carpet and analyze it in a scientific way. In this regard, an attempt has been made to answer these questions: How can the relation of rug inscriptions with its central image be read? What is the main theme of the story from the perspective of iconographic analysis? What is the irony of the collection of animal species that make up the body of "Layla’s camel"? What do the presence of the angel-harpy and the red-winged dragon symbolically mean in the rug? Poetic inscriptions in the margin of the rug, in harmony with the pictorial elements of the text, refer to the story of Layla’s wedding with Ibn-Salam and her farewell to Majnun, quoting "Maktabi_e Shirazi". But the main meaning of the story at this stage is the victory of good (Majnun) over evil (Ibn-Salam) by the animals. The "intra-hybrid" camel also consists of animals that Majnun was accompanied in the mountains and in the desert, but at the same time has a caravan of wedding joy. Also, the image of the angel-harpy in its ancient meaning is a symbol of victory, which refers to the battle of the animals that support Majnun with the dragon – Ibn-Salam– and kill him.
Keywords: Layla’s camel, Intra-hybrid motifs, Iconography -
کتاب «درآمدی بر آیکونولوژی، مفاهیم انسان گرایانه در هنر رنسانس» نوشته اروین پانوفسکی چگونگی کاربست روش شناسی آیکونولوژی را در تفسیر آثار هنری نشان می دهد. هدف از نقد کتاب مذکور بیان اهمیت پژوهش های بینارشته ای و چگونگی سازماندهی روشمند مطالب در تحلیل آثار هنری است. ازین رو در این مقاله، شکل و محتوای اثر و مواضع نویسنده در تحلیل و ارجاعات به منابع بر اساس روش آیکونولوژی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به لحاظ شکلی، کتاب موردبحث ایده محوری رابطه میان فرم و موضوع در تحلیل آثار هنری را مدنظر داشته، و چگونگی تحلیل و تفسیر آثار هنری را با توجه به زمینه تاریخی پدید آمدن آثار نشان داده است. البته مواردی چند از عدم ارجاع به تصاویر در متن کتاب و نیز فقدان ترتیب در استفاده از تصاویر در متن و عدم ارجاع به منابع معتبر به ویژه در ارجاع به منابع فلسفه اسلامی موجب برخی محدودیت ها در استفاده از کتاب مذکور شده است. علی رغم وجود این موارد، پژوهشگران با استفاده از روش تحلیل بینا رشته ای مطرح شده توسط پانوفسکی، با فراروی از مطالعات فرمی، پژوهش هایی بارور در جهت فهم معنای ذاتی یا محتوا در آثار هنری خواهند داشت.کلید واژگان: آیکونولوژی, اروین پانوفسکی, هنر رنسانس, معنای ذاتی, محتواStudies in Iconology, Humanistic Themes in the Art of the Renaissance by Erwin Panofsky clarifies the function of the Iconology method in interpreting artworks. The goal of this critic is to express the significance of interdisciplinary studies and also is a survey in how methodically organized studies is used in analyzing artworks. Thus this study criticizes and studies the form and contents in the book and also author’s opinions about analyzing and referring to the sources according to Iconology method. In its form, the book looks into the basic relations between the form and subject in analyzing art forms and shows analyzing and interpreting artworks according to their historical context in which they originated and the multiplicity of visual and textual sources which refers to the artworks. By the way, in some cases missing references are seen and the order in using them in the text is not also correct and reliable references are needed, especially sources of Islamic philosophy which have caused some limitations in using the book in some related conditions. Despite these problems, researchers can go further than a mere Formal study by using interdisciplinary and in order to make an understanding about Symbolic Meaning and Contents of artworks, they can have fruitful research.Keywords: iconology, Erwin Panofsky, Art of Renaissance, Intrinsic Meaning, content
-
مطالعه تصویر مریخ- بهرام در دوره اسلامی موید همسانی های صوری و موضوعی با تصاویر صورت فلکی برساووش و پرسیوس است. هر سه تصویر نمایانگر مردی با شمشیری آخته و سری بریده در دست است. مشابهت این سه تصویر، موجد این پرسش است که رابطه تقدم و تاخری آن ها چگونه است؟ به عبارتی کدام نگاره الگوی تصویری بازنمایی های بعدی بوده است؟ پژوهش حاضر با کاربست رویکرد استحاله آیکونوگرافیک، نایل به کشف این رابطه شد، بدین معنی که مقارن دوران میانه نوعی تماس فرهنگی میان نگاره های اسلامی و غربی از مجرای متون نجومی رخ داده است. از این طریق جریان مداومی از استحاله آیکونوگرافیک قابل شناسایی است؛ نخست استحاله کلی چارچوب اسطوره ای به چارچوب نجومی، سپس استحاله جزیی نقش مایه ها و مضامین از صورت فلکی برساووش در بازنمایی مریخ-بهرام در نگارگری اسلامی. بدین ترتیب، شبکه ای درهم تنیده از استحاله ها به میانجی متون و نقشمایه های نجومی، در نقاشی دوره اسلامی قابل مشاهده و بازشناسی است.
کلید واژگان: مریخ-بهرام, برساووش, پرسئوس, استحاله آیکونوگرافیک, نقش مایه, تصویرThe study of the image of Merrīkh- Bahram in Islamic era implies both formal and thematic similarities with constellation of Barsavosh and Perseus. The three images illustrate one Man with a bare sword and severed head in his hand. This similarity raises this question that what is the relationship of these images? In other word, which image is the precedent to the later representations? This study utilized iconographic transformation approach to find this relationship. Thus, toward Medievalera cultural contingence occurred between Islamic and occidental paintings through the astrological texts. There was a continuous current of iconographic transformation which is traceable in this way: First, general transformation of mythical framework to an astrological one. Second specific transformation of motifs and themes of constellation of Barsavosh to the representation of Merrīkh- Bahram in Islamic era. Thus, emerges an interrelated network of transformations and identifications through texts and astrological motifs in paintings of Islamic era.
Keywords: Merrīkh- Bahram, Barsavosh, Perseus, Iconographic, Transformation, Motif, Image -
شناخت اصول و مبانی فکری هنرهای مسیحی، به مثابه یکی از ادیان توحیدی، از اهمیت ویژهای در مطالعات اندیشه و هنر برخوردار است. این مهم که چگونه، علیرغم نفی صریح ادیان ابراهیمی درمورد تصویر، شمایل، و شمایلنگاری، به ارکان اساسی مسیحیت بدل شده این حوزه از مطالعات را واجد اهمیت مضاعف کرده است. انتظار میرفت کتاب معنای شمایلها به بخشی از این انتظار پاسخ دهد. این مقاله در چهارچوب ضوابط پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی، با اتکا به روش مطالعات انتقادی، به توصیف و تحلیل ترجمه حاضر در مقابله با متن لاتین پرداخته و برخی امتیازها و کاستیهای دو متن را برشمرده است. بدین ترتیب، ملاحظه شد که ترجمه با دخل و تصرف در چهارچوب کتاب مبدا بر اهداف کتاب اثر گذاشته و به علت نداشتن روش مناسب به سوالات خواننده در زمینههای فکری و درک چگونگی معنای محتوایی شمایلها پاسخ نمیدهد. فقدان فهرست منابع کاستی بنیادین نسخه فارسی است و عدم پیروی از ضوابط کتابهای پژوهشی اعتبار و کارآیی کتاب را درمعرض پرسش قرار داده است. به سبب کاستیها و اختلاط مطالب به نظر نمیرسد ترجمه حاضر جوابگوی نیاز خوانندگان علاقهمند در این حوزه باشد و به عنوان متنی قابل اتکا در نظر گرفته شود.کلید واژگان: معنا, شمایل, شمایلنگاری, مسیحی, شرقی, اوسپنسکی, لوسکیPerceiving the principles of Christian arts as one of the monotheistic religions has a special significance in the studies of thought and art. In spite of the explicit prohibition of the Abrahamic religions on Image, It is important that how icons and iconography has become an essential elements of Christianity. It was expected that this book could respond part of this expectation. This article discussed some of the positive points and shortcomings of the two texts. in the framework of "Criterial Studies in Texts & Programs of human sciences Journal", from point of critical studies method has described and analyzed two book.Thus, it was noted that the translation with manipulating of the framework of the source has affected the goals of the book, meanwhile because of the lack of proper approach; questions on "the meaning of Icons" remain unresolved yet. The lack of bibliography is a fundamental shortcoming of the Persian version, and the failure to follow the standards of research has subjected the validity and effectiveness of the book. Because of the deficiencies and the mixing the content, the present translation does not seem to answer the needs of readers who have interested in this field and cannot be considered as reliable text.Keywords: Meaning, Icon, Iconography, Christian, Oriental, Ouspensky, Lossky
-
هدف از انجام این تحقیق بررسی تنوع ریخت شناختی (مورفولوژیکی) 40 نژادگان (ژنوتیپ) تمشک سیاه بی خار و پی بردن به ارتباط آن ها با منابع بی خاری است. نمونه ها در کلکسیون تمشک سیاه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بر پایه صفات توصیفگر تمشک سیاه بررسی شدند. نتایج نشان داد، تنوع در صفات شمار بذر پوک، طعم، وزن و اسیدیته میوه به ترتیب با 100، 59، 43 و 42 درصد بالا بود. شمار بذر پوک با شمار شاخه (325/0) و مقطع عرضی شاخه (365/0) همبستگی مثبت و با قند میوه (393/0-) همبستگی منفی و معنی داری را نشان داد. خوشه بندی ریخت شناختی دو دسته جداگانه از نمونه های بی خار را از یکدیگر تفکیک کرد. در دسته اول که بر پایه صفات طول گل، نسبت قند به اسید و شمار و وزن بذر از دسته دوم جدا شده بود، دو رقم Thornless Evergreen و Everthornless که به ترتیب از نسل اول (شیمر یا بافت ناهمسان فراپوش) و دوم (به دست آمده از کشت بافت لایه شیمر) بی خاری تمشک سیاه بودند در یک زیرگروه قرار گرفتند. این دسته بیشترین شمار نژادگان بی خار را شامل می شد که بنابراین رایج ترین رقم های بی خار مازندران از نوع ژنتیکی و مغلوب (به دست آمده از کشت بافت لایه شیمر) هستند. نمونه های دگر نام آن ها نیز شناسایی شد. در دسته دوم رقم های پررشد و بی خار که به احتمال چندگان و متعلق به منبع بی خاری مرتون ’Merton Thornless‘بودند، از دیگران تفکیک شدند. بنابراین افزون بر منبع بی خاری مرتون، دو منشا قدیمی تر بی خاری نیز در میان نمونه های موجود در ایران شناسایی شد. به نظر می رسد تفکیک دیگر نمونه های بی خار، ناشی از تداوم تکامل بی خاری در اقلیم متنوع شمال کشور بوده و ارزش بررسی های بیشتر را دارند.کلید واژگان: بی خاری, پدیدشناختی, خوشه بندی, ریخت شناختی, همبستگیThis research was performed to evaluate morphological diversity of 40 thornless blackberry genotypes to find their relation with thornless resources. The samples evaluated based on blackberry descriptor in SANRU blackberry collection. Results showed high diversity in empty seed, taste, weight and titrable acidity of fruit with 100, 59, 43 and 42%, respectively. Empty seeds showed positive correlation with number of shoot (0.325) and cross section of stem (0.365) and negative correlation with fruit TSS (-0.393) significantly. Morphological cluster separated two different class of thornless genotypes. The first class included Thornless Evergreen and Everthornless as first (chimera cultivar) and second (tissue cultured cultivar) resources of thornlessness in blackberry and separated based on flower lengths, TSS/TA, seed number and weight traits. The first class included most of evaluated thornless genotypes and it indicated genetic and recessive type of thornlessness (tissue cultured cultivar) which is the most popular cultivar in Mazandaran, Iran. Homonym genotypes identified, too. In second class, the vigorous thornless cultivars which could be related to poly ploiid cultivars belonged to Merton source of thornlessness, separated from others. Therefore, two early sources of thornlessness identified between Iranian genotypes inside of 'Merton thornless'. It seems that other distinct thornless genotypes related to evolution of thornlessness in diverse climate of north of Iran and will be valuable for future studies.Keywords: Correlation, dendrogram, morphology, phenology, thornlessness
-
تحلیل آیکونوگرافیک تصویر بشقابی زرین فام از کاشان با نقد آرای گست و اتینگهاوزن / مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 08 شهریور 1394تصویرسازی آثار سفالی با مضامین روایی در ایران، از اواخر دوران سلجوقی در آثار مینایی و زرین فام رواج می یابد. این آثار دارای موضوعات مختلفی از قبیل صحن ه های رسمی درباری، صحنه های زندگی روزمره و نیز صحنه های برگرفته از روایات تاریخی و ادبی هستند. عدم بازنمایی سرراست روایت و مبهم بودن موضوع تصویر شده از جمله عواملی است که همواره درک معنای ضمنی چنین آثاری را با دشواری همراه نموده است. این مقاله بر آن است که معنای نهفته در تصویر بشقابی از این دوران، موجود در گالری فریر که یکی از آثار برجسته زرین فام کاشان است را با تکیه بر رویکر د آیکونوگرافی و انجام تحقیقات کتابخانه ای مطالعه و تبیین نماید. به این منظور ابتدا به توصیف اجزاء تصویر و شناسایی نقش مایه ها و روابط بین آنها پرداخته شده است. پس از آن، موضوع تصویر، مورد بحث و ارزیابی قرارگرفته و فرضیه روایی بودن آن با مراجعه به منابع ادبی موجود و واکاوی تاریخی داستان خسرو و شیرین و چند حکایت افسانه ای مرسوم در آن دوران به آزمون گذاشته شده است و این نتیجه حاصل می گردد که این تصویر به سنت تصوی رنگاری ظروف آن دوره، برگرفته از یک روایت شفاهی با درون مایه عاشقانه است. همچنین فرضیه عرفانی بودن تصویر مطرح و پس از بررسی متون مرتبط، مشخص می گردد که عرفان در انتخاب موضوع روایت و نیز محتوای اشعار موجود در بشقاب تاثیرگذار بوده است. سرانجام نتیجه گرفته می شود که این روایت عاشقانه با مفاهیم عرفانی از طریق مضمون مشترک «عشق و زیبایی»، به طرزی کاملا نامحسوس تطبیق یافته است.
کلید واژگان: سلجوقی, آیکونوگرافی, روایت, عرفان, عشق و زیبایی, خسرو و شیرینThe illustration of potteries with narrative themes in Iran became common from the late Seljuk era onenamel and luster glaze works. These works contain different themes from court scenes and everyday life to those inspired from historical and literary narratives. The lack of direct representation of the narrative and the ambiguities of the illustrated subjects are among those factors which have made the understanding of their exact connotations difficult. One of the examples in this regard is the luster-glazed bowl in Freer Gallery of Art, Washington. This paper, besides criticizing Guest and Ettinghausen’s views, aims at examining and interpreting the hidden meaning of the image in a bowl from this period (one of the most prominent works in luster glaze) now preserved at Freer Galley on the basis of iconographical approach and library research. Here, we have first described the elements of the image and identified the motifs and the present connections among them. Then, the subject of the image has been studied and the theory of its narrative is tested by referring to literary resources and historical investigation of Khosrow and Shirin story and some other legendry tales of that period through studying and comparing common themes of the time. We inferred that the image goes back tothe tradition of illustration of that period taken from an oral historical narrative with romantic themes and Shams al-Din al-Hassani, its narrator, has made a quick reference to one of its parts by emphasizing on oral narratives. We also reviewed the mystical theory of the image and after studying related texts, the examinations identified that mysticism has been much influential in choosing the subject of thenarrative as well as the content of poems written on the bowl. Having rejected the theories of the mentioned thinkers about the mere mystical aspects of illustrated sections, it is concluded that the representation of abstract mystical concepts was not the only point to be mentioned. Itis said that Shams al-Din the poet has been familiar with mysticism. This recognition has firmly rooted into the picture by the influences on the subject and content of the inscriptions’ poems. We could finally make the conclusion that this romantic narrative conforms to mystical concepts due to the same theme, i.e.“love and beauty”. Furthermore it is possible to regard this bowl, as one the numerous decorative objects in the late Seljuk period displaying a romantic narrative. The mystical themes of love in it have been manifested by the poems on the rim while intensifying the hidden sense of mysticism of the picture.Keywords: Seljuk, Iconography, Narrative, Mysticism, Love, Beauty, Khosrow, Shirin -
این مقاله نخست یکی از مفاهیم کلیدی مطالعات آیکونوگرافی با عنوان «دانش نقش مایه ها»، را که از موارد مهم این حوزه مطالعاتی محسوب می شود، معرفی نموده، سپس این مفهوم را از طریق نگاره هایی چند از دو شاهنامه بایسنقری و طهماسبی، از مکاتب هرات و تبریز، به آزمون گذاشته است. با ارائه این فرض که به کارگیری نقش مایه های ادبی از طریق تصویر در مکتب تبریز صفوی در مقایسه با هرات تیموری با حساسیت و دقت چشمگیری انجام شده تا جایی که در باروری و ارتقاء آن نقش مایه ها به نماد نه تنها موثر بلکه گزینشی آگاهانه بوده است.
کلید واژگان: آیکونوگرافی, دانش نقش مایه ها, شاهنامه بایسنقری, شاهنامه طهماسبی, نگارگریThis article first discusses one of the key concepts in Iconographical Studies, namely “knowledge of motifs”, and then applies this concept to some paintings in Baisonghori and Tahmasbi Shahnamehs. The article further suggests that the usage of literary motifs in the paintings of Tabriz’s Safavid School, comparing to that of Herat Teimouri School, is done in such a delicate and wonderful manner that the motifs have been improved and turned into symbols. The article, therefore, concludes that the artists of the era were completely aware of the motifs they were selecting.Keywords: Iconography, knowledge of motifs, Baisonghori Shahnameh, Tahmasbi Shsahnameh, painting
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.