نرجس اسلامی
-
مقدمه
آسیب مغزی تروماتیک یکی از عوامل مهم مرگ و ناتوانی جسمی و روانشناختی است که میتواند بر حافظه کلامی، مدیریت استرس و نارسایی هیجانی تاثیر بگذارد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی بازتوانی شناختی بر حافظه کلامی، مدیریت استرس و نارسایی هیجانی در مبتلایان به آسیب مغزی تروماتیک انجام شد.
روش کارروش این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش مبتلایان به آسیب مغزی تروماتیک مراجعه کننده به بیمارستان های شهر بیرجند در سال 1397 بودند. پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه تعداد 40 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه (دو بار در هفته) با روش گروه درمانی بازتوانی شناختی آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش خرده مقیاس های حافظه کلامی و مدیریت استرس و مقیاس نارسایی هیجانی بودند. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه بیست و دو به روش های فیشر، خیدو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که در مرحله پیش آزمون گروه های آزمایش و کنترل از نظر حافظه کلامی، مدیریت استرس و نارسایی هیجانی تفاوت معنی داری نداشتند (0/05<P)، اما در مرحله پس آزمون از نظر هر سه متغیر تفاوت معنی داری داشتند (0/05>P). به عبارت دیگر، گروه درمانی بازتوانی شناختی باعث افزایش حافظه کلامی (0/001< ,137/905F=p) و مدیریت استرس (0/001< ,34/883F=p) و کاهش نارسایی هیجانی (0/001<p ,91/43F=) در مبتلایان به آسیب مغزی تروماتیک شد.
نتیجه گیری:
نتایج نشان دهنده اثربخشی گروه درمانی بازتوانی شناختی در بهبود حافظه کلامی، مدیریت استرس و نارسایی هیجانی در مبتلایان به آسیب مغزی تروماتیک بود. بنابراین، درمانگران می توانند از روش گروه درمانی بازتوانی شناختی برای بهبود ویژگی های روانشناختی به ویژه افزایش حافظه کاری و مدیریت استرس و کاهش نارسایی هیجانی استفاده کنند.
کلید واژگان: آسیب مغزی تروماتیک, استرس, بازتوانی شناختی, حافظه کلامی, نارسایی هیجانیIntroductionTraumatic brain injury is one of the significant causes of death and physical and psychological disability that can effect on verbal memory, stress management and alexithymia. As a result, present research aimed to determine the effectiveness of cognitive rehabilitation group therapy on verbal memory, stress management and alexithymia in patients with traumatic brain injury.
MethodsThe method of this study was a semi-experimental with a pre-test and post-test design with experimental and control groups. The research population was patients with traumatic brain injury, referring to Birjand hospitals in the 2018 year. After studying the inclusion criteria, the number of 30 people was selected by the available sampling method and randomly replaced into two equal groups. , The experimental group, trained ten sessions (twice weekly) with the technique of cognitive rehabilitation group therapy, and the control group didn’t receive training. Research tools were verbal memory and stress management subscales and alexithymia scale. Data were analyzed using SPSS-22 software and by methods of Fisher, Chi-square, independent t, and multivariate analysis of covariance.
ResultsThe findings showed that at the pre-test stage there was no significant difference between experimental and control groups in terms of verbal memory, stress management and alexithymia (P > 0.05), but at the post-test stage there was a significant difference in terms of all three variables (P < 0.05). In the other words, cognitive rehabilitation group therapy led to increase verbal memory (F = 137.905, P < 0.001) and stress management (F = 34.883, P < 0.001) and decrease alexithymia (F = 91.430, P < 0.001) in patients with traumatic brain injury.
ConclusionsThe results indicated the effectiveness of cognitive rehabilitation group therapy in improving verbal memory, stress management, and alexithymia in patients with traumatic brain injury. Therefore, therapists can use the method of cognitive rehabilitation group therapy to enhance psychological characteristics, especially increase verbal memory and stress management and decrease alexithymia.
Keywords: Alexithymia, Cognitive Rehabilitation, Stress, Traumatic Brain Injury, Verbal Memory -
مطالعه حاضر با هدف بررسی اهمیت و جایگاه دلبستگی همسال و اضطراب دوره نهفتگی در تدوین مدل پرخاشگری با توجه به نقش ریشه های تحولی در کارکرد خانواده انجام شد. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود که به روش نمونه گیری چندمرحله ای بر روی 330 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم ابتدایی شهر بیرجند در سال 1393 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه فرزندپروری یانگ، سبک دلبستگی دوره نهفتگی، اضطراب کتل و پرخاشگری بود. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد مسیر ریشه های تحولی خودگردانی مختل و گوش به زنگ بودن (خانواده گرفتار شده سخت) به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق دلبستگی دوسوگرا به همسال سهم مثبتی در جهت پیش بینی اضطراب داشت و از آن طریق پیش بین کننده پرخاشگری نشان داده شد. مسیر ریشه های تحولی محرویت عاطفی و عملکرد مختل (خانواده رهاشده آشفته) نیز تنها به طور غیر مستقیم از طریق افزایش دلبستگی اجتنابی سهم مثبتی در جهت پیش بینی اضطراب و به طور غیر مستقیم از طریق افزایش اضطراب سهم مثبتی در جهت پیش بینی پرخاشگری نشان داد. افزون بر این در مدل برازش یافته، سهم خانواده های با ریشه های تحولی گرفتار شده سخت نسبت به خانواده های رها شده آشفته در جهت پیش بینی پرخاشگری قوی تر بدست آمد، لذا با توجه به نقش ریشه های تحولی، دلبستگی دوره نهفتگی و اضطراب، می توان با کنترل عوامل زمینه ساز از افزایش پرخاشگری و پیامدهای نامناسب آن در سنین پایین جلوگیری کرد.کلید واژگان: ریشه های تحولی طرحواره ها, دلبستگی دوره نهفتگی, اضطراب, پرخاشگریThe aim of present study was to investigate the Importance of Peer Attachment and Anxiety for Latency Stage in Aggressiveness Model with Its Developmental Origins in Family Efficiency. This correlation study was done on 330 male and female students in grades four and five in Birjand city during 2014, Sampling was done through multi-stage sampling method and data collection tools included Young Parenting Inventory, Latency Attachment Style, Cattel Anxiety, and AGQ Aggressiveness. Data was analyzed using Structural Equation Modeling. The results of fitted model showed that developmental origins path of Impaired autonomy and performance (rigid enmeshed family) had a direct and indirect positive role in prediction of anxiety through ambivalence attachment to peers. Moreover, it could predict aggressiveness through anxiety. In addition, the model showed that developmental origins path of emotion derivation and Impaired limits (chaotic disengaged family) had an indirect positive role in prediction of anxiety through increasing avoidance attachment and an indirect positive role in prediction of aggressiveness through increasing anxiety. Therefore, the model showed that families with rigid enmeshed developmental origins had stronger role in prediction of aggressiveness. As a result, given the prediction of aggressiveness through developmental origins, attachment for Latency Stage, and anxiety, it is possible to prevent the increase of aggressiveness and its unfavorable outcomes by controlling underlying factors in earlier ages.Keywords: Developmental origins of schemas, attachment for Latency Stage
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.