نرجس هندویی
-
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و هفتم شماره 4 (پیاپی 107، زمستان 1400)، صص 428 -439اهداف
هدف مطالعه حاضر عبارت است از بررسی اثربخشی و ایمنی افزودن پرگابالین به رژیم درمانی آنتی سایکوتیک در درمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن به مدت شش هفته.
مواد و روش هااز میان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن بستری با علایم بالینی پایدار، 48 بیمار به روش دردسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه پرگابالین و دارونما قرار گرفتند (در هر گروه 24 نفر). بیماران در گروه مداخله، در سه هفته اول روزانه 75 میلی گرم، و از هفته چهارم روزانه 150 میلی گرم پرگابالین همراه با رژیم استاندار آنتی سایکوتیک دریافت کردند. در ابتدای مطالعه و در هفته های سوم و ششم پس از شروع آن، اثربخشی پرگابالین با سنجه ارزیابی علایم مثبت و منفی (PANSS) و عوارض حرکتی با سنجه های سیمپسون آنگوس کره-آتتوز (SAS) و رتبه بندی رفتاری بارنز آکاتیزیا (BARS) بررسی شد. از لحاظ آماری، P کمتر از 0/05 به عنوان معناداری در نظر گرفته شد.
یافته هابر پایه خرده سنجه های مثبت، منفی، سایکوپاتولوژی عمومی و امتیاز کلی ارزیابی علایم مثبت و منفی، در پایان هفته ششم درمان، تغییر آماری معناداری در شدت علایم بیماران در هر گروه و همچنین بین دو گروه وجود نداشت. بر اساس نمرات سنجه های سیمپسون آنگوس کره-آتتوز و رتبه بندی رفتاری بارنز آکاتیزیا و فراوانی عوارض جانبی، در پایان هفته ششم، تفاوت آماری معناداری بین دو گروه درمان مشاهده نشد.
نتیجه گیریافزودن روزانه 150 میلی گرم پرگابالین به رژیم استاندار آنتی سایکوتیک، در بهبود علایم سایکوتیک بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن موثر نیست، اما به خوبی تحمل می شود..
کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, پرگابالین, داروهای آنتی سایکوتیکObjectivesThis study aims to evaluate the efficacy and safety of adding pregabalin to standard antipsychotic treatment in patients with chronic schizophrenia.
MethodsIn this randomized, double-blind, placebo-controlled clinical trial, participants were 48 male inpatients aged 18-65 years with chronic schizophrenia but with clinically stable conditions. They were randomly divided into two groups of intervention (n=24) and control (n=24). The intervention group received 75 mg of pregabalin per day for three weeks which was increased to 150 mg per day from the fourth week to the end of the study, in addition to standard antipsychotic medication for six weeks. The severity of psychotic symptoms was assessed by the Positive and Negative Syndrome Scale (PANSS), and their movement disorder symptoms were evaluated by the Barnes Akathisia Rating Scale (BARS) and Simpson-Angus Scale (SAS) at baseline and at 3th and 6th weeks of the intervention. Collected data were analyzed using repeated measures ANOVA in SPSS v.20 software, considering P<0.05 as the statistically significance level.
ResultsNo significant differences were observed in severity of disease based on the PANSS total score and its three subscales (positive scale, negative scale, and general psychopathology) and in the BARS and SAS scores at the end of 6th week in groups and between the two groups.
ConclusionAdding 150 mg of pregabalin to the standard antipsychotic treatment of patients with chronic schizophrenia is not effective in improving their psychotic symptoms, but it is well tolerated.
Keywords: Schizophrenia, Pregabalin, Antipsychotic agents -
Background
The aim of this double-blind clinical trial was to evaluate the efficacy and safety of haloperidol on acute opioid withdrawal symptoms.
MethodsIn this randomized double-blind clinical trial, fifty-two eligible patients were assigned to two groups according to previous opioid consumption, low dose (LD) and high dose (HD). Then, patients in each group were randomly assigned to one of the two subgroups of haloperidol or placebo. Patients in the haloperidol subgroup in LD group received 2.5 mg and in HD group received 5 mg/day haloperidol with methadone. Methadone was discontinued ten days after the beginning of the study and haloperidol or placebo continued for up to two weeks after methadone discontinuation. The severity of opioid withdrawal symptoms was assessed with the Objective Opioid Withdrawal Scale (OOWS) every other day.
FindingsAlthough both treatment protocols either in LD or HD opioid consumption groups significantly increased the score of the OOWS over the trial period (all subgroups, P < 0.001), the combination of 2.5 mg/day of haloperidol and methadone in LD opioid consumption group showed a significant superiority over methadone alone in decreasing opium withdrawal symptoms during the study (P = 0.001). The frequency of adverse effects was comparable between two treatment protocols in both groups (P > 0.05).
ConclusionThe results of this study suggest that 2.5 mg/day of haloperidol may be an effective adjuvant agent in the management of opium withdrawal symptoms in patients with LD opioid consumption. Nevertheless, results of larger controlled trials are needed before recommendation for a broad clinical application can be made
Keywords: Opium, Substance withdrawal syndrome, Methadone, Haloperidol -
سابقه و هدف
بیماران سوختگی در خطر بالای حوادث ترومبوآمبولی قرار دارند. بر اساس مطالعات اخیر، در اکثر بیماران سوختگی، دوز استاندار انوکساپارین نمی تواند در پیشگیری از وقوع حوادث ترومبوآمبولی موثر باشد. هدف از مطالعه گذشته نگر حاضر، بررسی میزان مطابقت تجویز انوکساپارین جهت پیشگیری از ترومبوز عروقی در بیماران سوختگی با دستورالعمل استاندار مرجع در بیمارستان آموزشی سوختگی زارع شهرستان ساری می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه گذشته نگر، 61 بیمار سوختگی که در شش ماه دوم سال 1395 در بیمارستان زارع بستری و انوکساپارین دریافت نمودند، وارد مطالعه شدند و دوز تجویزی و مانیتورینگ ها در زمان تجویز انوکساپارین با دستورالعمل استاندار مرجع مقایسه شد.
یافته هامیانگین سنی بیماران 15/6± 47/37سال و مردان 73/8درصد از بیماران را تشکیل می دادند. دوز تجویزی در 57/3درصد با دستورالعمل بالینی مطابقت داشت. آنتی فاکتور 10 فعال، در هیچ کدام از بیماران با ایندکس توده بدنی، خارج از محدوده نرمال ارزیابی نگردید. شمارش پلاکت در پایه در همه بیماران و در طی مطالعه در 98 درصد بیماران انجام گرفت. تداخل دارویی در کمتر از 10 درصد از بیماران گزارش شد که با عارضه جانبی همراه نبود.
استنتاجاگرچه در اکثر بیماران سوختگی با ایندکس توده بدنی نرمال، دوز تجویز انوکساپارین مطابق با دستورالعمل استاندار بود اما تنظیم دوز در بیماری با ایندکس توده بدنی غیرنرمال انجام نمی گرفت که می تواند این بیماران را در خطر حوادث ترومبوآمبولی و یا خونریزی قرار دهد.
کلید واژگان: حوادث ترومبوآمبولی, سوختگی, انوکساپارینBackground and purposeBurn patients are at high risk for thromboembolic events. According to recent studies, in most burn patients, standard dosage of enoxaparin cannot be effective in preventing thromboembolic events. The aim of this retrospective study was to evaluate the compliance of enoxaparin for the prevention of thromboembolic events in burn patients with the standard guidelines for management of burn in Sari Zare Hospital, Iran.
Materials and methodsIn this study, we reviewed the medical records of 61 burn patients admitted to Sari Zare Hospital for six consecutive months (2016) who had received enoxaparin. Prescribed dose and monitoring at the time of administration of enoxaparin were compared with standard guidelines for management of burn.
ResultsThe mean age of patients was 47.37±15.6 and they were mainly male (73.8%). All patients received enoxaparin subcutaneously for prevention of thromboembolic events. Prophylactic dose was in accordance with recommended dose in 57.3% of the patients. Active anti-factor was not evaluated in any of the patients with body mass index (BMI) outside the normal range. The Platelet count was evaluated in all patients at the beginning and in 98% during the treatment. Drug interactions were reported in less than 10% of the patients with no side effects.
ConclusionIn most burn patients with normal BMI, the administered dose of prophylactic enoxaparin was not in accordance with the recommended dose. In patients out of normal range, the dose was not adjusted based on BMI. This could increase the risk of thromboembolic events or bleeding in these patients.
Keywords: thromboembolic event, burn, enoxaparin -
سابقه و هدف
کاهش کیفیت زندگی بیماران سرطانی از مهمترین فاکتورهایی است که زندگی این بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد. مطالعات بسیاری در خصوص اثر بخشی ترکیبات دارویی به منظور بهبود کیفیت زندگی انجام شده است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین اثربخشی داروی ضد افسردگی بوپروپیون بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان بود.
مواد و روش هادر این مطالعه تصادفی سازی شده دو سویه کور ، 30 بیمار واجد شرایط به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره بوپروپیون و دارونما دسته بندی شدند.در گروه بوپروپیون، سه روز اول مطالعه، روزانه 75 میلی گرم و در ادامه روزانه 150 میلی گرم دارو تجویز شد. کیفیت زندگی بیماران با استفاده از معیار EORCT-QLQ-C30 ارزیابی شد. عوارض دارویی نیز بر اساس معیار NCI دسته بندی و ثبت شد. طول مدت زمان مطالعه 6 هفته بوده و ارزیابی ها در وضعیت پایه، هفته دوم و هفته ششم صورت گرفت.
یافته هامقایسه میانگین نمرات کیفیت زندگی در وضعیت پایه و هفته دوم، تفاوت معناداری را بین بوپروپیون و دارونما نشان نداد در حالی که در هفته ششم تفاوت ها معنادار بود (0/005=P برای وضعیت عملکردی، 0/036=P برای وضعیت علائم و 0/000=P برای وضعیت سلامتی). مقایسات درون گروهی نیز نشان داد که میانگین نمرات به دست آمده در گروه بوپروپیون به نسبت گروه دارونما بهتر بوده است. به غیر از دو مورد، سایر بیماران عوارض جانبی خاصی را گزارش نکردند.
استنتاجبوپروپیون می تواند در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان موثر باشد.
کلید واژگان: سرطان, بوپروپیون, کیفیت زندگی, کارآزمایی بالینیBackground and purposeDecreasing the quality of life in cancer patients is an essential factor that influences their lives during the process of treatment and after that. A lot of studies have been done to evaluate the efficacy of medical agents on quality of life. In this study, we evaluate the efficacy of Bupropion as an antidepressant agent in quality of life of cancer patients.
Materials and MethodsIn this double-blind randomized placebo-controlled clinical trial, a total of 30 eligible cancer patients suffering from fatigue were randomly divided into two 15-individual groups of bupropion and placebo. Bupropion was administered 75 mg/day for the first three days and 150 mg/day (in two doses) till the end of the study for group bupropion. Quality of life was measured by EORCT-QLQ-C3 scale. Adverse effects were assessed based on NCI Common Terminology Criteria for Adverse Events. The study was six weeks long and assessments were done at baseline, second week and sixth week.
ResultsThere was no significant difference in scores between placebo and bupropion at baseline and second week. While, significant difference was seen at the week six (P=0.005 for function, P=0.036 for symptoms and P<0.001 for health). Between group assessments showed better average score for bupropion in comparison to placebo. Only two cases of adverse effects were reported.
Conclusionbupropion can be effective in improvement of quality of life in cancer patients
Keywords: Cancer, Bupropion, Quality of life -
دارو درمانی هسته اصلی درمان اختلال های روان پزشکی است. داروهایی که در روان پزشکی استفاده می شوند فقط در صورتی که به درستی مصرف شوند، می توانند شدت بیماری های روانی را کاهش دهند و به بهبود پیامدهای این اختلال ها در بیماران منجر شوند. یکی از مهم ترین چالش ها در بیماران روان پزشکی، مخصوصا بیمارانی که نسبت به بیماری خود بینش کافی ندارند، تبعیت نکردن از درمان است. در این مطالعه آموزشی سعی شده است در قسمت اول به اصول کلی در زمان استفاده داروهای روان پزشکی با رویکرد پنهان کردن داروهای خوراکی روان پزشکی و در قسمت دوم به طور اختصاصی به خصوصیات فیزیکوشیمیایی هر دسته از داروهای روان پزشکی پرداخته شود تا با حفظ خصوصیات فیزیکوشیمیایی ماده موثر، بیشترین پاسخ درمانی و کمترین عارضه جانبی را برای بیماران تحت درمان با رویکرد داروهای پنهانی به همراه داشته باشد.کلید واژگان: دارودرمانی, خصوصیات فیزیکوشیمیایی داروهای روان پزشکی, تبعیت نکردن از درمانDrug therapy is the base of the treatment of psychiatric disorders. Psychotropic drugs can reduce the severity of mental illnesses and improve the outcomes of these disorders if they are used properly. One of the main challenges in psychiatric patients, especially patients who lack enough knowledge about their illness, is the non-compliance with the treatment. In the present study, we first tried to explain the general principles of using psychotropic drugs and then the physicochemical characteristics of each category of psychiatric drugs.Keywords: Pharmacotherapy, Physicochemical properties of psychotropic drugs, Non-compliance with treatment
-
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و دوم شماره 2 (پیاپی 85، تابستان 1395)، صص 122 -133هدفهدف پژوهش حاضر، بررسی اطلاعات موجود در بروشورهای داروهای روانپزشکی تولید شده در کارخانجات دارویی ایران در راستای تجویز و مصرف ایمن است.روش104 بروشور مربوط به 34 داروی اعصاب و روان، ساخت 29 شرکت دارویی کشور، براساس معیارهای بهدست آمده از مطالعات مختلف بررسی شدند. نتایج براساس اعداد و درصد بیان شد.یافته هااطلاعات مربوط به دسته دارویی و مکانیسم عمل دارو در 10 بروشور، اطلاعات فارماکوکنیتیکی داروها در شش بروشور، و میزان تعدیل دوز دارو در صورت مصرف همزمان با داروهای مهارکننده یا القاکننده شناخته شده آنزیمی در پنج بروشور مورداشاره قرار گرفته بود. همچنین، در سه بروشور به مطالعات بالینی انجام گرفته (انسانی/ حیوانی) که موید ایمن بودن و یا تراتوژن بودن دارو هستند، اشاره شد. 12 بروشور نیز حاوی اطلاعات کامل در زمینه علایم مسمویت مربوط به دارو و اقدامات حمایتی لازم بودند. در بخش عوارض جانبی نیز در 15درصد از بروشورها از کلمات کیفی و در 4درصد نیز به ذکر شیوع و میزان وقوع اشاره گردیده بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم وجود اطلاعات کافی در بروشورهای داروهای روانپزشکی کشور در راستای تجویز و مصرف ایمن است. تغییرات بنیادی در ساختار بروشورهای این دسته دارویی امری ضروری به نظر میرسد.کلید واژگان: بروشورهای دارویی, داروهای روانپزشکی, اطلاعات دارویی, آموزش بیمارانObjectivesThe aim of this study was to examine information of package inserts of psychiatric drugs manufactured in Iranian pharmaceutical companies in line with safe prescription and use.Method104 brochures of 34 psychiatric drugs manufactured by 29 Iranian pharmaceutical companies were examined against a set of criteria compiled from the literature. The results were reported as numbers and percentages.ResultsInformation on drug class and action mechanism were given in 10 PIs, pharmacokinetic information in 6 and information on dose adjustment in case of concurrent use with known enzyme inhibitors or inducers drugs in 5 PIs. Also, Information from (human/animal) clinical studies on the safety or potential teratogenicity was available in 3 PIs. 12 PIs had full information on the symptoms of poisoning and required supportive initiatives. For the side effects, 15% of PIs provided qualitative information and 4% had pointed out the prevalence and incidence rate.ConclusionThe results of current study indicate lack of sufficient information in PIs of Iran-manufactured psychiatric drugs regarding their safe and appropriate use. Fundamental changes in these drugs PIs structure seem inevitable.Keywords: package inserts, psychotropic drugs, drug information, patient education -
سابقه و هدفمطالعات زیادی در زمینه بررسی اثر ان- استیل سیستئین (NAC) در پیشگیری از ایجاد ضایعات کلیوی ناشی از مواد حاجب در بیماران تحت آنژیوگرافی با نارسایی مزمن کلیوی صورت گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر NAC در پیشگیری از ضایعات کلیوی حاصل از مواد حاجب در بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر با عملکرد کلیوی طبیعی می باشد.مواد و روش هامطالعه بر روی 100 بیمار تحت آنژیوگرافی عروق کرونر با ماده حاجب مگلومین کامپاند 76 درصد صورت گرفت، بیماران به صورت کاملا تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: در گروه اول مایعات همراه با دریافت NAC خوراکی به میزان mg 600 دو بار در روز به مدت 2 روز (روز قبل و روز تجویز ماده حاجب) و در گروه دوم (گروه شاهد)، فقط مایعات تجویز شد.یافته هادر 100 بیمار مورد مطالعه، تفاوت معنی داری در مشخصات دموگرافیک اولیه وجود نداشت، ضایعات کلیوی ناشی از مواد حاجب در 30 بیمار مشاهده شد، 11 نفر (22 درصد) در گروه NAC و 19 نفر (38 درصد) در گروه شاهد بودند، و تفاوت معنی داری وجود نداشت. در گروه شاهد میانگین کراتینین سرم بیماران به صورت معنی داری پس از 48 ساعت افزایش یافت (001/0P=). اما در گروه NAC افزایش معنی داری در میانگین کراتینین سرم بیماران مشاهده نشد.استنتاجاین نتایج بیانگر این واقعیت است که هر چند NAC توانسته از میزان ضایعات کلیوی ناشی از مواد حاجب بکاهد، در بیماران با عملکرد کلیوی طبیعی که مایعات کافی قبل از در معرض قرار گرفتن ماده حاجب، دریافت می کنند، استفاده معمول آن توصیه نمی گردد.
کلید واژگان: نفروپاتی ناشی ازماده حاجب, مگلومین کامپاند, هیدراتاسیونBackground andPurposeN-Acetylcysteine (NAC) has been found to reduce the risk of Contrast Induced Nephropathy (CIN) in chronic renal insufficiency after CT imaging with contrast enhancement. The purpose of the current study was to evaluate the efficacy of NAC, for the prevention of CIN in normal renal functioning patients undergoing coronary angiography.Materials And MethodsWe prospectively studied 100 patients, who were undergoing coronary angiography with meglumin compound 76% (Urografin®), Patients were randomized one to two groups. Group one, IV hydration and NAC 600 mg PO were administered twice daily for 2 days (on the day prior to and on the day of coronary angiography). Group two, was administered IV hydration alone (Control Group).ResultsOne hundred patients completed the study. There was no significant difference between the group in baseline characteristics, duration of angiography, mean volume of contrast agent infused or in mean IV hydration. Contrast nephropathy developed in 30% of subjects. 11/50 (22%) in NAC group and 19/50 (38%) in control group (P= 0.12). In control group, the mean of Createnin Serum Level significantly increased 48 hours after administration of the contrast agent (P=0.001).ConclusionOur findings do not support routine prophylactic administration of oral NAC as an adjunct to saline hydration for prevention of contrast induced nephropathy, in patients with normal kidney, undergoing coronary angiography.Keywords: Meglumin compound, Contrast induced nephropathy, Hydration -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال پنجاهم شماره 2 (پیاپی 96، تابستان 1386)، صص 171 -176مقدمهمصرف طولانی مدت میزان بالای ویتامین ث ممکن است خطر ابتلا به اگزالوزیس را در بیماران همودیالیزی افزایش دهد. رسوب کریستالهای اگزالات در بافتهای حیاتی بدن، خطر بروز بیماری های قلبی عروقی و استخوانی را افزایش می دهد. بیماران همودیالیزی به علت محدودیت غذایی و از دست دادن مقداری از ویتامین ث حین دیالیز با کمبود ویتامین ث مواجهند که این مسئله این بیماران را در معرض بیماری اسکوربوت قرار می دهد، تاکنون مطالعات متعددی در این زمینه انجام شده که اکثرا در رابطه با ویتامین ث تزریقی بوده و اثرات متفاوتی بر تغییر اگزالات سرم داشته است. هدف از این مطالعه مقایسه اثر دو شکل ویتامین ث خوراکی و تزریقی، بر میزان اگزالات سرم بیماران همودیالیزی بوده است.روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی در بیماران همودیالیز مراجعه کننده به سه مرکز درمانی استان مازندران در سال 1384 انجام شده است. 41 بیمار همودیالیزی که از دو ماه قبل هیچ مکمل ویتامین ث دریافت نکرده اند، به طور تصادفی به دو گروه خوراکی و تزریقی تقسیم شدند. گروه خوراکی روزانه mg125 و گروه تزریقی هفته ای g5/1 (mg 500 بعد از هر جلسه دیالیز، سه بار در هفته) وریدی به مدت دو ماه دریافت کردند در ابتدا و پایان مطالعه میزان اگزالات سرم به روش آنزیمی و باکیت مارک کنترل گردد. مشخصات فردی، نتایج آزمایشگاهی، عوارض دارویی در پرسشنامه جمع آوری گردید و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS10 و آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمونهای تی جفت و دانشجویی و غیروابسته پردازش شد (05/0 p<).نتایجدر هر دو گروه افزایش درمیزان اگزالات سرم مشاهده شد. ولی افزایش میزان اگزالات سرم در طول دوره درمانی نسبت به پایه در هر گروه (گروه خوراکی از 4/0 8/1 به 8/0 85/1،4/0P=) و گروه تزریقی از 7/0 8/1 به 9/0 1/2، 3/0=p) و همچنین بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی دار نداشت.نتیجه گیریمیزان اگزالات سرم بیماران با تجویز این مقدارویتامین ث وطول مدت درمان بدون تغییر می ماندومی تواند بدون نگرانی در این بیماران به عنوان مکمل مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: ویتامین ث خوراکی و تزریقی, اگزالات سرم, بیماران همودیالیزی -
مقدمه
بیماران همودیالیزی مبتلا به کمبود آهن فانکشنال اغلب به درمان با اریتروپویتین پاسخ ضعیفی می دهند. مطالعه ها نشان داده اند که ویتامین C تزریقی می تواند در تصحیح آنمی این بیماران موثر باشد. در رابطه با ویتامین C خوراکی مطالعه های محدود بوده و چنین اثری را نشان نداده اند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر ویتامین C تزریقی و خوراکی در تصحیح آنمی فانکشنال در بیماران همودیالیزی سه مرکز درمانی استان مازندران انجام شد.
مواد و روش ها31 بیمار همودیالیزی که دارای فریتین سرم بیشتر از 100 μg/L، و هموگلوبین کمتر از 11mg/dL و درصد اشباع ترانسفرین کمتر از 30 درصد بودند، به طور تصادفی به دو گروه خوراکی و تزریقی تقسیم شدند. گروه خوراکی روزانه 125mg و گروه تزریقی هفته ای 1.5g (بعد از هر جلسه دیالیز 500mg) وریدی به مدت دو ماه دریافت کردند. در ابتدا و پایان 8 هفته هموگلوبین، آهن، ظرفیت آهن، فریتین و اگزالات سرم اندازه گیری و درصد اشباع ترانسفرین استفاده از فرمول محاسبه شد.
یافته هاتغییر میانگین هموگلوبین در طول دوره درمان در گروه خوراکی 1.1±0.7g/dL و در گروه تزریقی 0.1±1 g/dL بود و از نظر آماری این افزایش در گروه خوراکی به طور معنی داری بیشتر از گروه تزریقی بود (p=0.02). تغییر میانگین فریتین سرم و درصد اشباع ترانسفرین در طول دوره درمان بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت (p=0.5، p=0.3). تغییر میانگین در اگزالات سرم در گروه خوراکی 0.05±0.4mg/L و در گروه تزریقی 0.1±0.3 mg/L بود و از نظر آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه دیده نشد (p=0.3).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه و اثر ویتامین C خوراکی در بهبود آنمی ناشی از کمبود آهن فانکشنال و با توجه به مصرف راحت تر و قیمت ارزان تر آن نسبت به فرم تزریقی تجویز آن در بیماران همودیالیزی توصیه می گردد.
کلید واژگان: بیماران همودیالیزی, آنمی فانکشنال, ویتامین C خوراکی و تزریقی, هایپراگزالاتمیIntroductionHemodialysis patients (HD) with functional iron deficiency(FID) often develop resistance to recombinant human erythropoietin (rHuEpo). Recent studies suggest that intravenous ascorbic acid (IVAA) may circumvent rHuEpo resistance, while oral (AA) is readily attainable. The aim of this study was to evaluate efficacy and safety of oral versus intravenous vitamin C on FID and whether this can improve anemia in hemodialysis patients.
Materials And MethodsIn this study, 31 hemodialysis patients with serum ferritin >100 µg/L, transferin saturation (TS)<30% and Hb <11g/dL were selected and randomly divided into the oral and IV groups. The IVAA group received vitamin C 1.5 g, administered weekly and the oral group, 125 mg vitamin C daily for two months. Hb, ferritin, serum iron, Tsat and serum oxalate were measured at the beginning of the study and 2 months later. Independent – sample T-Test were used for intergroup comparison. P value <0/05 was considered significant.
ResultsMean Hb difference was 1.1±0.7g/dL in the oral and 0.1±1g/dL in the IVAA group, being significantly higher in the oral group (p=0.02). There were no significant differences between the two groups in the delta means of ferritin & Tsat (p=0.5,p=0.3). Delta means of serum oxalate in the 2 groups were 0.05±0.4mg/L, and 0.1± 0.3mg/L respectively, difference not significant(p=0.3).
ConclusionOral AA significantly increased Hb in HD patients suffering from FID. Considering the feasibility and cost-effectiveness, clinicians could consider oral instead IVAA in rHuEpo hyporesponsive patients undergoing HD.
Keywords: Anemia, Functional iron deficiency, Oral IV vitamin c, Hyperoxalatemia
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.