به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

نرگس روستایی

  • ایمان بازیار، میترا حجاری دهقی، سید فاضل زینت مطلق، نرگس روستایی، سجاد قادری*
    زمینه و هدف

    سواد سلامت بیان گر ظرفیت فرد در دستیابی، تفسیر و درک اطلاعات ضروری برای خدمات مورد نیاز و تصمیم گیری های مناسب در زمینه سلامت است. در ایران اطلاعات ضد و نقیضی در مورد وضعیت سواد سلامت گروه های مختلف به خصوص دانشجویان رشته های پزشکی و دندان پزشکی وجود دارد، لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی سطح سواد سلامت دانشجویان رشته پزشکی و دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بود.

    روش بررسی

     این یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که در سال 1402 بر روی 171 نفر از دانشجویان رشته دندانپزشکی و پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد. حجم نمونه به روش تصادفی سیستماتیک و نیز با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سواد سلامت، که به وسیله  منتظری و همکاران طراحی و روان سنجی شده است، به صورت خودگزارش دهی جمع آوری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری شاپیروویلک، تی مستقل، آنوا و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    از 171 دانشجوی شرکت کننده در پژوهش، 83 نفر مرد و 88 نفر زن بودند. 33 نفر از دانشجویان مورد مطالعه در رشته دندانپزشکی و 138 نفر در رشته پزشکی در حال تحصیل بودند. 4/75 درصد دانشجویان مورد بررسی، از سواد سلامت کافی و 4/6 درصد سواد سلامت عالی برخودار می باشند. بر اساس نتایج سواد سلامت دانشجویان و جنسیت، متاهل و مجرد بودن و وضعیت اقتصادی اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت. از سوی دیگر بین سواد سلامت دانشجویان و سال ورودی و هم چنین سن اختلاف معنی دار آماری وجود داشت (05/0<p).

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش فعال دانشجویان به ویژه دانشجویان رشته پزشکی و دندانپزشکی در قبال سلامتی خود و جامعه، دارا بودن سطح بالایی از سواد سلامت در بین این قشر از جامعه ضروری می باشد، که با توجه به نتایج مطالعه این مساله می تواند مسئولین و سیاستگذاران در خصوص فراهم کردن شرایط برای مداخلات لازم برای افزایش سطح سواد سلامت دانشجویان باشد، موثر باشد.

    کلید واژگان: سواد سلامت, دانشجویان دندانپزشکی, دانشجویان پزشکی
    I .Bazyar, M. Hajariyan, SF. Zinatmotlagh, N. Roustaei, S. Ghaderi*
    Background & aim

    Health literacy expresses the capacity of a person to obtain, interpret and understand the necessary information for needed services and appropriate decisions in the field of health. In Iran, there is conflicting information about the health literacy status of people, especially medical and dental students, as well as the opinion that these students will enter the medical community later and it is necessary to check their literacy level; Therefore, in the present research, the level of health literacy of dental and medical students of Yasuj University of Medical Sciences was evaluated.

    Methods

    The present descriptive-cross-sectional study was conducted on 171 students of dentistry and medicine at Yasuj University of Medical Sciences in 2022. The sample size was selected by systematic random method and using Cochran's formula. The Health Literacy Questionnaire of Montazeri and colleagues (HELIA) was used to collect information. The data was analyzed using SPSS ver. 25 software and a significance level of 0.05.

    Results

    Out of 171 students participating in the present study, 83 were male and 88 were female. Thirty-three of the participants were studying dentistry and 138 were studying medicine. 75.4% of students had sufficient health literacy and 6.4% had excellent health literacy. Based on the results, there was no statistically significant difference between the health literacy of dental and medical students of Yasuj University of Medical Sciences in terms of gender, being married or single, economic status and place of residence. According to the, entry year and age, there was a statistically significant difference (P<0.05).

    Conclusion

    Considering the active role of students, especially those in the fields of medicine and dentistry, in their own health and that of society, there is a need for a high level of health literacy among this segment of the population. The results of this study suggest that addressing this issue can be effective for officials and policymakers in creating conditions for necessary interventions to increase the health literacy level of students.

    Keywords: Health Literacy, Dental Students, Medical Students
  • نرگس روستایی، معصومه خوبانی، مجید مجلسی، جواد هارونی، سید فاضل زینت مطلق*
    زمینه و هدف

    فشارخون بالا یکی از مهم ترین علل مرگ و میر زودرس در سراسر جهان است. از جمله راه های کنترل فشارخون بالا اصلاح سبک زندگی به خصوص توجه به رفتارهای تغذیه ای ازجمله کاهش مصرف مواد غذایی حاوی نمک است، لذا هدف از این مطالعه  بررسی کاربرد نظریه شناختی اجتماعی در پایبندی به رژیم غذایی کم نمک در بیماران مبتلا به فشارخون بالا بود.

    روش بررسی

    این یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که در سال 1400 بر روی 100 بیمار مبتلا به فشارخون بالای تحت پوشش مراکز جامع سلامت شهر چرام در استان کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای پایبندی به رژیم غذایی کم نمک مبتنی بر پرسشنامه تعدیل یافته تاثیر سطح فعالیت های خودمراقبتی در فشارخون بالا و پرسشنامه محقق ساخته سازه های تیوری شناختی اجتماعی بندورا شامل؛ سازه های خودکارآمدی، حمایت اجتماعی و خودتنظیمی بود. بیمارانی که معیارهای ورود به پژوهش را داشته اند به صورت تصادفی انتخاب و با کمک کارشناس بیماری ها پرسشنامه ها تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل قرار شدند.

    یافته ها

    دامنه سنی شرکت کنندگان40 تا 69 سال با میانگین 29/7±26/57 بود،  که 61 درصد زن و 39 درصد مرد بودند. 34 نفر (34 درصد) از شرکت کنندگان بی سواد، 20 نفر (20 درصد) تحصیلات دانشگاهی و 27 درصد سابقه خانوادگی فشارخون داشتند. میانگین فشارخون سیستولیک 22/10±95/136 و میانگین فشارخون دیاستولیک 44/5±56/85 بود. میزان پایبندی به رژیم غذایی کم نمک در بیماران مورد بررسی 32 درصد : 4/34 درصد زنان و 3/33 درصد از مردان بودند. لذا با بهره گیری از آنالیز رگرسیون خطی مشخص شد که سازه های تیوری شناختی اجتماعی در مجموع 20 درصد از واریانس پایبندی به رژیم غذایی کم نمک را پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش حاکی از پایین بودن میزان پایبندی به رژیم غذایی کم نمک در بیماران مورد بررسی بود که  می تواند زنگ خطری برای بیماران و سیستم بهداشتی درمانی باشد که با اجرای برنامه های درمانی مداخله ای و به کارگیری راهبردهای آموزشی در زمینه حمایت اجتماعی خانواده و خودتنظیمی می توان نقش بسزایی در افزایش پایبندی به رژیم غذای کم نمک و کنترل بیماری فشارخون داشت.

    کلید واژگان: پایبندی به رژیم غذای کم نمک, تئوری شناختی اجتماعی, فشارخون بالا, خود تنظیمی, حمایت اجتماعی خانواده
    Masomeh Khobani, Majid Majlesi, Javah Haroni, Fazel Zinat Motlagh*
    Background & aim

    High blood pressure is one of the most important causes of premature death worldwide. One of the ways to control high blood pressure is lifestyle modification, especially paying attention to nutritional behaviors, such as reducing the consumption of salt-containing foods, therefore the purpose of the present study was to investigate the application of social cognitive theory in adherence to a low-salt diet in patients with high blood pressure.

    Methods

    The present descriptive-cross-sectional study was conducted in 2021 on 100 patients with high blood pressure covered by comprehensive health centers in the city of Charam, located in the Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province. Data collection tools included a questionnaire on adherence to a low-sodium diet, based on a modified version of the self-care activities level adjustment questionnaire in hypertension, and a researcher-made questionnaire consisting of components from the Bandura Social Cognitive Theory, including self-efficacy, social support, and self-regulation. Patients meeting the inclusion criteria were randomly selected, and with the assistance of a disease specialist, questionnaires were completed. The collected data were analyzed using Pearson correlation and linear regression statistical tests.

    Results

    The participants' age ranged from 40 to 69 years, with a mean of 57.26 ± 29.7. 61% were female and 39% were male. 34 participants (34%) were illiterate, while 20 participants (20%) had university education. 27% had a family history of hypertension. The mean systolic blood pressure was 136.95 ± 10.22, and the mean diastolic blood pressure was 85.56 ± 5.44. The adherence rate to a low-salt diet among the studied patients was 32% (34% for females and 33% for males). Linear regression analysis revealed that the social cognitive theory predicts for 20% of the variance in adherence to a low-salt diet

    Conclusion

    The findings indicated a low level of adherence to a low- salt diet among the studied patients. This can serve as a warning sign for both these patients and the healthcare system. Implementing interventional treatment programs and utilizing educational strategies, particularly in the areas of family social support and self-regulation, can play a significant role in increasing adherence to a low-sodium diet and controlling hypertension for these individuals.

    Keywords: Adherence to a low-salt diet, Social cognitive theory, Hypertension, Self-regulation, Family social support
  • سارا شهاب، سید فاضل زینت مطلق، قاسم حسنی، نرگس روستایی، سهیلا رضایی، علیرضا رایگان شیرازی نژاد
    زمینه و هدف

     پسماندهای بیمارستانی حاوی طیف وسیعی از میکروارگانیسم ها بوده و به دلیل خواص خطرناک به مدیریت خاص نیاز دارند و دفع نامناسب آنها برای محیط زیست و سلامت عمومی تهدید جدی محسوب می شود. لذا هدف از این مطالعه تعیین و تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر تیوری رفتار برنامه ریزی شده بر رفتارهای کارکنان در مدیریت پسماند بیمارستان حافظ شیراز بود.

    روش بررسی

     این یک مطالعه نیمه تجربی می باشد که در سال 1398 بر روی پرسنل بیمارستان حافظ شیراز شامل دو گروه درمانی و خدمات، طراحی و انجام شد. جامعه آماری این پژوهش به صورت تمام شماری شامل کلیه پرسنل درمان (170نفر) و خدمات (32 نفر) بود. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش شامل پرسشنامه تیوری رفتار برنامه ریزی شده و سنجش آگاهی بود که روایی و پایایی آن به وسیله متخصصین برآورد و مورد استفاده قرار گرفت. سایر ابزارها چک لیست ارزیابی مدیریت پسماند شامل؛ زیرساخت مدیریت، تفکیک، جمع آوری، حمل، نگهداری موقت، دفع و فرم توزین پسماند بود. این مطالعه در دو مرحله قبل و بعد از مداخله آموزشی اجرا شد، در مرحله اول اطلاعات قبل از مداخله با استفاده از پرسشنامه ها، چک لیست ارزیابی مدیریت پسماند و توزین پسماندها(به مدت یک هفته مستمر) جمع آوری گردید، سپس محتوای آموزشی طراحی شد. در مرحله دوم 2 ماه پس از مداخله آموزشی گروه های درمان و خدمات مجددا پرسشنامه ها را پاسخ دادند، تکمیل چک لیست و توزین پسماندها نیز انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده آزمون های تی زوجی و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

     پس از انجام مداخله آموزشی در نمرات آگاهی (001/0>p)، نگرش (001/0>p)، نرم های انتزاعی (001/0>p)، کنترل رفتاری درک شده (001/0>p) و قصد رفتاری (001/0>p) هر دو گروه درمان و  خدمات تفاوت معنی داری دیده شد. پس از مداخلات آموزشی نیز تفاوت معنی دار در سرانه پسماند عادی (05/0>p) مشاهد شد. در سرانه پسماندهای عفونی، نوک تیز و برنده و شیمیایی دارویی تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0≥p). مدیریت پسماند در زمینه تفکیک (001/0>p) جمع آوری (001/0>p)، حمل (001/0>p) و دفع (001/0>p) اختلاف معنی دار داشت. زیرساخت مدیریت و نگهداری موقت قبل و بعد از مداخله آموزشی یکسان بود.

    نتیجه گیری

     یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مداخلات آموزشی مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده در ارتقا آگاهی کارکنان درمان و خدمات و بهبود مدیریت پسماندهای بیمارستانی تاثیرگذار بود، هم چنین استفاده از راهبردهای آموزشی و محتوای آموزشی مناسب می تواند در ارتقای کیفی مداخلات آموزشی بیفزاید.

    کلید واژگان: مدیریت پسماند, تغییر رفتار, تئوری رفتار برنامه ریزی شده, بیمارستان حافظ
    S .Shahab, SF. Zeenat Motlaq, GH .Hasnai, N .Roustayi, S .Rezaei, A .Raygan Shirazinejad
    Background & aim

    Hospital wastes contain a wide range of microorganisms and require special management due to their dangerous properties, and their improper disposal is considered a serious threat to the environment and public health. Therefore, the purpose of the present study was to determine and influence the educational intervention based on the theory of planned behavior on the behaviors of employees in the waste management of Hafez Hospital of Shiraz, Iran.

    Methods

    The present interval study was conducted in 2018 on all healthcare personnel (170 people) and service workers (32 people) of Hafez hospital of Shiraz, Iran. The statistical population of the present study was completed by enumeration. The measurement tool in the present study was a questionnaire based on the theory of planned behavior and knowledge assessment which its validity and reliability were estimated and used by experts. Other tools included a waste management evaluation checklist which included management infrastructure, separation, collection, transportation, temporary storage, disposal, and weighing form of hospital wastes. The present study was conducted in two stages before and after the educational intervention. In the first stage, before the educational intervention, information was collected through questionnaires, a waste management evaluation checklist, and waste weighing continuously for a week. Then the educational content was designed. Two months after the educational intervention, in the second stage, the health care and service workers completed the questionnaires once more. Moreover, the checklist was completed and the waste was weighed over again. Obtained data were analyzed using SPSS software version 22 and parametric (paired t-test) and non-parametric (Wilcoxon) tests.

    Results

    The findings indicated a significant difference in the mean score of knowledge, attitude, subjective norms, perceived behavioral control, and behavioral intention among both group health care workers and service workers after the intervention (P<0.001). After educational interventions, a significant difference in normal waste per capita was found (P<0.05). No significant difference was observed in infectious waste, sharp waste, and pharmaceutical chemical waste per capita(P≥0.005). There was a significant difference in waste management in terms of separation, collection, transportation, and disposal (P<0.001). The infrastructure management and temporary maintenance were the same before and after the educational intervention.

    Conclusion

    The findings of the present study indicated that educational interventions based on the theory of planned behavior are effective in raising the awareness of health care and service workers and improving hospital waste management. Furthermore, the use of educational strategies and appropriate educational content can increase the quality of educational interventions.

    Keywords: Waste management, Behavior change, Theory of planned behavior, Hafez Hospital
  • علی محدث، نرگس روستائی، رزینا عباسی لرکی، سید علی محمد سادات*
    زمینه و هدف

    ترومبوز وریدهای عمقی(DVT) یکی از بیماری های شایع قلبی عروقی است که با ایجاد لخته در وریدهای عمقی ایجاد می شود. لذا هدف از این مطالعه تعیین فراوانی نسبی عوامل خطر ترومبوز ورید های عمقی اندام تحتانی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی شهر یاسوج از سال 1390 تا 1400 بود.

    روش بررسی

    این پژوهش،  یک مطالعه توصیفی مقطعی گذشته نگر می باشد که در سال 1400 انجام شد،  277 پرونده بیمار مبتلا به بیماری DVT که در بیمارستان های آموزشی شهر یاسوج بستری بودند، وارد مطالعه شدند. سپس، مشخصات بیماران شامل؛ سن، جنس، BMI، بیماری قلبی، بیماری کلیوی، استعمال دخانیات، مشکلات انعقادی مادرزادی، سابقه ی DVT، مصرف داروی ضد بارداری خوراکی(OCP)، سابقه سرطان، شکستگی اندام بدون نیاز به عمل جراحی، دیابت، بیماری کبدی، فشارخون، استفاده از کاتتر و مدت زمان بستری در ICU با استفاده از یک چک لیست جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار  SPSSو آزمون کای دو تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد که 9/50 درصد بیماران DVT را زنان و 1/49 درصد آنان را مردان تشکیل دادند که از نظر آماری تفاوت معنی داری بین آنها وجود نداشت. توزیع فراوانی افراد مبتلا به DVT بر حسب گروه سنی نشان داد که در بین گروه های سنی در خصوص بیماران مراجعه کننده، محدوده سنی 50 سال به بالا و بعد از آن محدوده سنی50 40 به ترتیب بالاترین فراوانی را داشتند. توزیع فراوانی بیماران مبتلابه DVT برحسب بیماری قلبی نشان داد که 13 درصد بیماران مبتلا به DVT دارای بیماری قلبی و 87 درصد دیگر بیماری قلبی نداشتد. از مجموع 277 نفر بیماران مورد مطالعه، 9/7 درصد بیماران دارای مشکلات کلیوی و 1/92 درصد  فاقد مشکلات کلیوی بودند. هم چنین، 8/40 درصد از بیماران دارای فشارخون و 2/59 درصد فاقد فشارخون بودند.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که از بین ریسک فاکتورهای بروز DVT اندام های تحتانی، سابقه بیماری قلبی، سن بالا، مشکلات کلیوی و فشار خون در بیماران مورد مطالعه، شاخص بودند. از سوی دیگر سایر ریسک فاکتورهای بررسی شده در این مطالعه خیلی مورد توجه نبودند و اغلب بیماران، فاقد آن ها بودند.

    کلید واژگان: ترومبوز ورید های عمقی, ریسک فاکتورها, بیماران, یاسوج
    A Mohaddes, N Roostaee, R Abbasi Larki, SAM Sadat*
    Background & aim

    Deep vein thrombosis (DVT) is one of the common cardiovascular diseases caused by the formation of clots in deep veins. The aim of this study was to determine the relative frequency of the risk factors of lower limb deep vein thrombosis in patients referred to teaching hospitals of Yasuj, Iran, from 2013 to 2014.

    Methods

    The present retrospective cross-sectional descriptive study was conducted in 2020. The participants of  study included 277 cases of DVT patients hospitalized in teaching hospitals of Yasuj, Iran. Furthermore, patients' characteristics such as age, sex, heart disease, kidney disease, smoking, congenital coagulation problems, history of DVT, use of oral contraceptives (OCP), history of cancer, limb fracture without surgery, diabetes, liver disease, blood pressure, use of catheter and length of stay in ICU were collected using a checklist. The collected data were analyzed using SPSS software and chi-square test.

    Results

    The results of the present study indicated that 50.9% of DVT patients were women and 49.1% were men, and no statistically significant difference were observed between the two groups. The distribution of the frequency of people with DVT according to age group revealed that among the age groups of referring patients, the age range of above 50 years and the age range between 40 to 50 had the highest frequency, respectively. The frequency distribution of patients with DVT according to heart disease indicated that 13% of patients with DVT showed heart disease and 87% did not indicate heart disease. Out of a total of 277 patients studied, 7.9% had kidney problems and 92.1% had no sign of kidney problems. Furthermore, 40.8% of patients indicated high blood pressure and 59.2% did not show high blood pressure.

    Conclusion

    The results of the present study revealed that among the risk factors for the occurrence of DVT of the lower limbs, a history of heart disease, old age, kidney problems and blood pressure in the studied patients were indicators. On the other hand, other risk factors examined in the present study were trivial and and were not observed in the participants of the present study.

    Keywords: Deep vein thrombosis, Risk factors, Patients, Yasuj
  • جواد هارونی، فاضل زینت مطلق، طاهره احمدزاده، نرگس روستایی، قاسم حسنی
    زمینه و هدف

     ارزشیابی جزء لاینفک برنامه های آموزشی محسوب می شود و بی تردید جهت ارزشیابی مناسب، دانشجویان باید در شرایط شبیه سازی شده محیط کار آینده ارزیابی شوند. لذا هدف از این پژوهش طراحی، اجرا و ارزشیابی آزمون در عرصه ساختارمند عینی جهت سنجش توانمندی های عملی دانشجویان مهندسی بهداشت محیط دانشکده بهداشت یاسوج در سال 1400-1399 می باشد.

    روش بررسی

    این  یک مطالعه توصیفی می باشد که در سال 1400 بر روی دانشجویان سال آخر کارشناسی بهداشت محیط دانشکده بهداشت و علوم تغذیه یاسوج انجام شد. ابزار مورد بررسی چک لیست هایی در یازده ایستگاه مختلف بودند که بر اساس برنامه آموزشی دوره مربوطه تهیه و به وسیله پانل خبرگان روایی محتوایی آن مورد بررسی قرار گرفت. مهارت دانشجویان در هر ایستگاه به وسیله ارزیاب و با استفاده از چک لیست مورد ارزیابی قرار گرفت. در پایان دانشجویان فرم ارزشیابی از آزمون را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری تی تست، من ویتنی و همبستگی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

     نتایج نشان داد میانگین نمره ایستگاه ها در سطحی بیشتر از متوسط است (54/63) و دانشجویان در 9 ایستگاه، نمره بالاتر از 50 درصد را کسب کرده اند که نشان دهنده این است که ایستگاه های انتخاب شده می تواند معیار مناسبی برای ارزیابی مهارت های عملی باشد و آزمون آسفی نیز جایگزینی مناسب برای آزمون های کتبی و شفاهی در پایان ترم های تحصیلی باشد. نمره پایین دو ایستگاه کمتر از 50 درصد بود و دلیل آن، مجازی بودن دانشگاه ها در زمان اپیدمی کووید-19 و عدم امکان انجام مهارت های لازم به صورت کافی به وسیله دانشجویان در دوره تحصیل بوده است. ایستگاه هایی با میانگین نمره بیش از 70 درصد نشان از تسلط دانشجویان در مهارت هایی است که در آزمایشگاه ها و مراکز بهداشتی درمانی فرا گرفته اند و میزان رضایت دانشجویان از آزمون نیز 94/77 بوده است.

    نتیجه گیری

     با توجه به میزان رضایت دانشجویان می توان گفت این آزمون، روش مناسب و دانشجوپسند برای ارزیابی است و استفاده از آن برای دوره های مختلف مناسب است. با توجه به میانگین امتیازها که از متوسط بالاتر است، بازنگری در شیوه های ارزشیابی در بخش های عملی ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: آزمون در عرصه ساختارمند عینی, آسفی, مهندسی بهداشت محیط, ارزشیابی
    J .Harouni, F .Zinatmotlagh, T .Ahmadzadeh, N .Roustaei, GH. Hassani
    Background & aim

    Evaluation is an integral part of educational programs and undoubtedly, for conducting appropriate evaluation Students should be evaluated in simulated conditions of the future workplace. The purpose of the present study was to design, implement and evaluate an objective structured practical test to assess the practical capabilities of environmental health engineering students at Yasuj Health Faculty in 2020-2021.

    Methods

    In the present descriptive study, 18 senior students of Environmental Health Engineering of Yasuj School of Health and Nutrition Sciences in 2021 were studied. The study instruments were checklists from eleven different stations, which were prepared based on the training program of the relevant course and Its content validity was examined by a panel of experts. Students' skills were evaluated in each station by the evaluator using a checklist. At the end, students completed the Survey form. After collecting the data, it was entered into SPSS20 software and t-test, Mann-Whitney and correlation tests were used to analyze the data.

    Results

    The results indicated that the average score of stations was more than 50% (63.54). Students in nine stations had a score above 50%, which indicated that the selected stations could be a suitable criterion for evaluating practical skills and OSFE exam was a suitable alternative to written and oral tests at the end of the semester. The score of two stations was less than 50%. This was due to the virtual nature of universities during the COVID-19 epidemic and it was not possible for the students to perform the necessary skills sufficiently during the study period. Stations with an average score of more than 70% indicate the mastery of students in the skills they have learned in laboratories and health-treatment centers. The level of students' satisfaction with the test was also 77.94%.

    Conclusion

    According to the level of student satisfaction (77.94), it can be said that this exam is a suitable and student-friendly method for assessment and its use is suitable for different courses. Given the average scores that are above average, it seems necessary to review the evaluation methods in the practical sections.

    Keywords: Examination in the field of structured objective, Asfi, Environmental health engineering, Evaluation
  • مسلم صداقت طلب، امید عمادی، نرگس روستایی، ناهید آذرمهر، فاطمه بیژنی، امیرحسین دوستی مطلق
    زمینه و هدف

    استفاده از گیاهان دارویی در بین مردم از زمان های قدیم رایج بوده و در سال های اخیر به استفاده درمانی از آنها توجه خاصی شده است. از آن جایی که استرس اکسیداتیو از علل محتمل در ایجاد هیپرپلازی خوش خیم پروستات می باشد، لذا هدف مطالعه حاضر تعیین و مقایسه تاثیر عصاره هیدروالکلی هسته و میوه سنجد بر فاکتورهای استرس اکسیداتیو بیماران مبتلا به هایپرپلازی خوش خیم پروستات بوده است.

    روش بررسی

    در این مطالعه نیمه تجربی که در سال 1400 در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد. 96 بیمار بالای 45 سال مبتلا به هایپرپلازی خوش خیم پروستات با نمره علایم بین المللی پروستات (IPSS) زیر20 با تخصیص تصادفی به دو گروه دریافت کننده دارونما (600میلی گرم آرد سفید گندم به مدت یک ماه) و دارو (600 میلی گرم عصاره هیدروالکلی سنجد به مدت یک ماه) تقسیم شدند. از هر بیمار قبل و بعد از مطالعه نمونه خون جهت بررسی سطح فاکتورهای استرس اکسیداتیو شامل توتال تیول (TSH)، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام پلاسما (FRAP)، مالون دی الدیید (MDA) و متابولیت های نیتریک اکساید (NO) تهیه شد و در پایان مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های تی تست، ویل کاکسون و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد عصاره ی هیدروالکلی هسته و میوه سنجد، میزان MDA را در گروه دریافت کننده عصاره (65±7/480 در مقابل 51±8/457) نسبت به گروه دارونما (50±8/454 در مقابل 36±3/447) کاهش داد. با این وجود این کاهش معنی دار نبود. هم چنین میزان متابولیت های NO در گروه دریافت کننده عصاره هیدروالکلی هسته و میوه سنجد(8/7±7/6 به 9±7/15) نسبت به گروه دارونما (3±5/5 در مقابل 9±6/16) افزایش کمتری نشان داد که این افزایش نیز معنی دار نبود. علاوه بر این، تفاوت معنی دار آماری در میزان FRAP و TSH بین گروه های دریافت کننده دارو و دارو نما وجود نداشت (05/0<p).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد مصرف عصاره هیدروالکلی میوه و هسته سنجد ممکن است بتواند با کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و هم چنین مهار تولید NO، تا حدودی میزان استرس اکسیداتیو را در بیماران هایپرپلازی خوش خیم پروستات کاهش دهد.

    کلید واژگان: عصاره هیدروالکلی سنجد, استرس اکسیداتیو, آنتی اکسیدان, هایپرپلازی خوش خیم پروستات
    M. Sedaghat Talab, O. Emadi, N .Roostaee, N .Azar Mehr, F. Bijani, AH .Dousti Motlaq
    Background & aim

    The use of medicinal plants has been common among people since ancient times, and in recent years special attention has been paid to their therapeutic consumption. As oxidative stress is one of the possible causes of benign prostatic hyperplasia, the aim of the present study was to determine and compare the antioxidative effect of hydroalcoholic extracts of fruit and pit of Elaeagnud angosifolia against oxidative stress markers in benign prostatic hyperplasia.

    Methods

    In the present semi-experimental study conducted in 2021 at Yasuj University of Medical Sciences, 96 patients over 45 years of age with benign prostatic hyperplasia with International Prostate Symptoms Score (IPSS) below 20 were randomly assigned to two groups receiving placebo (600 mg of white wheat flour for one month) and drug (600 mg of hydroalcoholic extract of elderberry for one month). Blood samples were taken from each patient before and after the study to check the level of oxidative stress factors, including total thiol (TSH), total plasma antioxidant capacity (FRAP), malondialdehyde (MDA) and nitric oxide (NO) metabolites, and at the end of the study, was evaluated. The collected data were analyzed using t-test, Will-Coxon and Mann-Whitney tests.

    Results

    The results of the present study indicated that the hydroalcoholic extract of elderberry kernel and fruit increased the MDA level in the group receiving the extract (480.7±65 vs. 457.8±51) compared to the placebo group (454.8±50 vs. 36±36). 447/3) decreased, however, this decrease was not significant. Also, the amount of NO metabolites in the group receiving the hydroalcoholic extract of elderberry kernel and fruit (6.7±7.8 to 15.7±9) compared to the placebo group (5.5±3 versus 16.6±9) indicated a lower increase. This increase was correspondingly not significant. In addition, there was no statistically significant difference in the amount of FRAP and TSH between the drug and placebo groups (p<0.05).

    Conclusion

    It appeared that the consumption of hydroalcoholic extract of elderberry fruit and kernel could be able to reduce the amount of oxidative stress in benign prostatic hyperplasia patients by reducing lipid peroxidation and also inhibiting NO production.

    Keywords: Hydroalcoholic extract of elderberry, Oxidative stress, Antioxidant, Benign prostatic Hyperplasia
  • Fazel Zinat Motlagh, Farzad Nikroy, Narges Roustaei, Ahmadali Eslami*

    Poor medication adherence in people with hypertension can lead to the development of cardiovascular complications, quality of life and reduce health care costs will increase. This study was conducted to investigate the factors related to medication adherence using social cognitive theory in hypertensive patients in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces (Iran). This cross-sectional study was conducted among 1836 patients (male and female) with hypertension under the urban and rural health centers in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces who met the inclusion criteria. Data collection tools were an adherence to medication questionnaire based on a modified questionnaire on the measured using the H-hypertension self-care activity level effects and the Bandura social cognitive theoretical constructs questionnaire (including self-efficacy structures, social support, outcome expectation, Outcome Expectancy and self-regulation). Data was analyzed using SPSS-21 at 95% significant level. The rate of medication treatment among participants was 74.8% (75.5% women and 73.7% men). 31.2% of participants had control over their blood pressure. Adherence to medication was weak in patients. So that 35.7% of men and 36.1% of women have medication adherence. Linear regression analysis revealed that outcome expectation, family social support, self-regulation, and outcome Expectancy accounted for a total of 59% of the variance in medication adherence. Findings indicated that the status of medication adherence in the studied patients was poor, which indicates the lack of necessary training on the importance of adherence to drug use to patients. Considering the correlation between the constructs of social cognitive theory and medication adherence, the constructs of this theory can be used in adherence to medication training in hypertensive patients.

    Keywords: Adherence to medication, Social Cognitive Theory, Hypertension, Self-Regulation, Self-Efficacy
  • علیرضا پاکدل، محسن شمس، سهیلا رضایی، علی موسوی زاده، نرگس روستایی، محمدمهدی بانشی*
    زمینه و هدف

    افزایش سطح آگاهی بهداشتی کارکنان تهیه، تولید و توزیع مواد غذایی تاثیر مستقیمی را در ارتقای سطح بهداشت عمومی جامعه دارد. سیستم آموزشی آموزشگاه های بهداشت اصناف نیز مانند سایر نظام های آموزشی، در برگیرنده درون داد، فرایند و برون داد آموزش هستند. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی این عناصر نظام آموزشی آموزشگاه های بهداشت اصناف شهر شیراز است.

    روش بررسی

    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی به ارزیابی درون داد، فرایند و برون داد آموزشی 7 آموزشگاه بهداشت فعال در شهر شیراز پرداخته شد. عوامل موثر در درون داد آموزشگاه ها به کمک چک لیست بازرسی آموزشگاه های بهداشت، فرایند آموزش با استفاده از فرم رضایت سنجی و برون داد آموزشی به کمک چک لیست بازرسی اماکن آیین نامه ماده 13 ارزیابی شد. عملکرد بهداشتی تعداد 160 واحد صنفی دارای گواهینامه بهداشت و 160 واحد صنفی فاقد گواهینامه، به عنوان معیار اثربخشی، بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار  IBM SPSS21و به کمک ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون های آماری ناپارامتری من-ویتنی و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها:

     یافته های ارزیابی درون داد آموزش، همبستگی قوی و ارتباط معنی داری را بین امتیاز کل ارزیابی آموزشگاه ها و "نحوه نظارت" (0/96)، "مدیر آموزشگاه" (0/941) نشان داد. همچنین در ارزیابی فرایند نیز "محیط آموزشی" و "کلیات برنامه های آموزشی" با ضریب همبستگی 0/99 و 0/84، بیشترین ارتباط را با نمره کل ارزیابی فرایند داشتند. در تمام زمینه های بهداشتی مورد بررسی، تفاوت معنی داری (0/001= p) بین میانگین نمره کسب شده توسط اصناف دارا و فاقد گواهینامه وجود داشت. میانگین نمره کسب شده توسط اماکن عمومی و مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی دارای گواهینامه به ترتیب برابر با 91/81 و 70/71 بود.

    نتیجه گیری:

     آموزش بهداشت تاثیر زیادی در عملکرد بهداشتی افراد دارد. برخی عناصر تاثیر بیشتری را بر روی رسیدن به برون داد آموزشی مطلوب دارند. برای مثال، تجدیدنظر و به روزرسانی محتوای آموزش و تدوین برنامه آموزشی متناسب با تمامی گروه های آموزش گیرنده می تواند عملکرد برون داد فرایند آموزش را بهبود ببخشد.

    کلید واژگان: آموزش, آموزشگاه اصناف, بهداشت محیط, بهداشت صنوف, بازرسی بهداشتی
    Alireza Pakdel, Mohsen Shams, Soheila Rezaei, Ali Mousavizadeh, Narges Roustaei, MohammadMehdi Baneshi*
    Background and Objective

    Increasing the level of health awareness of food preparation and distribution staff can have a direct impact on improving the level of public health in the community. Education can change people's knowledge, attitudes, and practices. Health education courses that provide integrated education as well as to other education systems, include educational inputs, processes, and outputs. The objective of this research is to evaluate these elements of the educational system of health education courses in Shiraz.

    Materials and Methods

    The current study evaluated the educational input, process, and output of 7 current health education institutions in Shiraz. Factors that influence the input of educational courses were evaluated using an inspection checklist of health education courses, the educational process was measured employing a satisfaction survey, and the educational output was assessed through a checklist of inspection of Article 13 of the Regulations. The health performance of 160 guild health certified units and 160 uncertified education units was analyzed as a criterion for effectiveness. Data were analyzed using the IBM SPSS21 software. Data related to the assessment of the input and educational process were analyzed using the Spearman correlation coefficient. Mann-Whitney and Kruskal-Wallis non-parametric statistical tests were also used for cross-group comparisons of output evaluation data.

    Results

    The findings of the educational input evaluation showed a strong correlation and a significant relationship between the overall evaluation score of the educational courses and the "observation" (0.96) "educational course principal" (0.94). Also, in the process evaluation, the "educational environment" and "general educational programs" with correlation coefficients of 0.99 and 0.84 had the most correlation with the overall process evaluation score. In all the health fields studied, there was a significant difference (p = 0.001) between the average score obtained for educational courses with and without certificates. There was a significant difference (p <0.0001) between the mean score obtained by public health with and without health certification. The average score obtained by the certified public and non-public places was 91.81 and 70.71, respectively.

    Conclusion

    Health education can have a major impact on people's health performance. Some of the elements that make up the educational output have a greater impact on achieving the desired educational output. For example, the revision and updating of the educational content and the development of the educational program according to all groups of learners can improve the performance of the learning process and the satisfaction of learners.

    Keywords: Education, Guild school, Environmental health, Guild health, Health inspection
  • زهره جعفری، حسن بردانیا، مهرزاد جعفری برمک، یاسر محمودی موردراز، نرگس روستایی، محمد شریف طالبیان پور، اسماعیل پناهی کوخدان، سید سجاد خرم روز خرم روز*
    زمینه و هدف

    با توجه به نقش مهم استافیلوکوکوس اریوس در عفونت زخم سوختگی، هدف از این مطالعه بررسی اثر داربست پلی کاپرولاکتان همراه با عصاره مورد در ترمیم عفونت سوختگی القا شده بوسیله استافیلوکوکوس اریوس در موش صحرایی بود.

    روش بررسی

    در این پژوهش نیمه تجربی تعداد 42 سر رت به 7 گروه مساوی تقسیم شدند. بعد از بیهوشی رت ها سوختگی درجه دو در ناحیه پشت گردن موش ها ایجاد شد و استافیلوکوکوس اریوس مقاوم به متی سیلین به طور یکنواخت به ناحیه زخم تلقیح شد. زخم موش ها روزانه با داربست پلی کاپرولاکتان، پلی کاپرولاکتان-مورد %1،پلی کاپرولاکتان-مورد%5/0، پلی کاپرولاکتان-نانوذره، پلی کاپرولاکتان-مورد-نانوذره تیمار شدند. خصوصیات ضد میکروبی، درصد التیام زخم، مساحت زخم، غلظت مالون دی آلدهاید و نیتریک اکساید رت ها اندازه گیری شد. داده با کمک نرم افزار گراف پد و تست توکی و آنوا آنالیز شدند.     

    یافته ها

    نتایج پاتولوژی نشان دهنده اثربخشی داربست های حاوی عصاره مورد در مقایسه با نمونه های کنترل بود. در مطالعات باکتریولوژیکی پلی کاپرولاکتون حاوی  عصاره مورد، بهتر از پلی کاپرولاکتون بدون افزودن عصاره، موجب توقف رشد باکتری استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی سیلین شد. همچنین در گروه پلی کاپرولاکتان حاوی مورد، کاهش مالون دی آلدهید و نیتریک اکساید نسبت به بقیه گروه های مورد مطالعه مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج داربست پلی کاپرولاکتون حاوی عصاره گیاه مورد نقش مهمی در تسریع ترمیم سوختگی، کاهش مدت زمان لازم برای بهبود کامل زخم و همچنین جلوگیری از پیشرفت عفونت زخم ناشی از استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی سیلین داشت.

    کلید واژگان: سوختگی, موش صحرایی, پلی کاپرولاکتان, استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین, مالون دی آلدهید
    Zohre Jafari, Hassan Bardania, Mehrzad Jafari Barmak, Yaser Mahmoudi- Mourderaz, Narges Roustaei, Mohammad Sharif Talebianpoor, Esmaeel Panahi Kokhdan, Khoramrooz Seyed Sajjad*
    Background and  Objectives

    Regarding to the important role of Staphylococcus aureus in burn wound infection, the aim of the present study were to investigation of the effect of Polycaprolactone (PCL) scaffold with Myrtus communis extract on the healing of burn wound infections induced by Methicillin-resistant Staphylococcus aureus in rats.

    Methods

    In this experimental study, 42 male Wistar rats were divided into 7 equal groups. Second-degree burns developed on the backs of all animals after anesthesia by injection of a mixture of ketamine and xylazine, and then MRSA was inoculated uniformly on the wounds of all mice. Burn wounds were treated daily with Polycaprolactone (PCL) scaffold, PCL- myrtus 1%, PCL- myrtus 0.5%, PCL-silver sulfadiazine and PCL-Myrtus-silver sulfadiazine ointments. We investigated the antimicrobial properties, wound healing percentage, wound area, malondialdehyde and nitric oxide concentrations of rats. Data analysis was performed using GRAPH PAD software and One-way Anova and Tukey tests

    Results

    Histopathological observations showed that PCL- myrtus group had wound healing properties in comparison with control group (p<0.05). PCL- myrtus group had reduced bacterial growth compared to PCL group and positive control group. Also biochemical tests showed a decrease in malondialdehyde and nitric oxide in rats treated with the PCL-Myrtus ointment compared to the other groups.

    Conclusion

    According to the results PCL containing myrtus ointment have an important role on accelerate the healing process, reducing time for wound healing and prevention of infection caused by MRSA.

    Keywords: Burns, Rats, Polycaprolactone, Methicillin-resistant Staphylococcus aureus, Malondialdehyde
  • محسن همتی، نرگس روستایی، سهیلا رضایی، محسن شمس*
    زمینه و هدف

    با وجود اینکه پلاستیک ها امروزه به عنوان یکی از مشکلات زیست محیطی کشور به شمار می روند، توجه چندانی برای کاهش استفاده از آن نشده است. هدف این مطالعه طراحی، اجرا و ارزیابی یک مداخله مبتنی بر الگوی بازاریابی اجتماعی به منظور کاهش مصرف این محصولات در مراکز خریدبود.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر دارای دو بخش توصیفی-تحلیلی و مداخله ای بود. در بخش توصیفی-تحلیلی آگاهی، نگرش و عملکرد 335 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز خرید مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس تحلیل داده های مرتبط با این بخش، ساختار و محتوای مداخله طراحی و به مدت یک ماه در مراکز خرید اجرا شد. برای ارزیابی اثربخشی مداخله میانگین مصرف کیسه های پلاستیکی قبل و بعد از اجرای مداخله مقایسه شد.

    یافته ها

    راحتی استفاده به میزان 3/ 13درصد مهمترین دلیل استفاده مشتریان مراکز خرید از کیسه های پلاستیکی بود. بهترین راه حل های کاهش مصرف کیسه های خرید از نظر شرکت کنندگان در مطالعه به ترتیب آموزش و فرهنگ سازی (4/ 38درصد) و در دسترس قراردادن جایگزین های مناسب (7 /35درصد) بیان شد. نمره رفتار در زنان و مردان در سطوح مختلف تحصیلی و شغلی اختلاف آماری معنادار نداشت. میانگین مصرف ماهانه کیسه های پلاستیکی در مراکز خرید قبل از مداخله 226500 بود که پس از اجرای مداخله  با 3/ 13درصد کاهش به 196350 رسید (p<0/001).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های مطالعه می توان نتیجه گرفت که راحتی استفاده از کیسه های پلاستیکی، مهمترین دلیل استفاده از آن است و بازاریابی اجتماعی یک رویکرد موثر در کاهش استفاده از کیسه های خرید پلاستیکی است.

    کلید واژگان: آموزش بهداشت, ارتقای سلامت, کیسه های خرید پلاستیکی, مراکز خرید, بازاریابی اجتماعی
    Mohsen Hemati, Narges Roustaei, Soheila Rezaei, Mohsen Shams*
    Background and Objective

    Although plastics are considered one of the country's environmental problems, little attention has been paid to reducing their use. This study aimed to design, implement and evaluate an intervention based on social marketing model to reduce the use of these products in shopping centers.

    Materials and Methods

    The present study consisted of descriptive-analytical and interventional phases. In the descriptive-analytical phase, the knowledge, attitude and practice of 335 people who referred to shopping centers were studied. Based on the analysis of data related to this section, the structure and content of the intervention was designed and implemented in shopping centers for one month. To evaluate the effectiveness of the intervention, the average use of plastic bags in shopping centers was compared before and after the intervention.

    Results

    Ease of use by 13.3% was the most important reason for customers to use plastic bags. Education, culture building (38.4 %), and make suitable alternatives available (35.7 %) were presented as the best solution to reduce the use of plastic shopping bags. There was no statistically significant difference in behavior scores between men and women at different levels of education and employment. The average monthly use of plastic bags was equal to 226,500, which decreased by 13.3% to 196350 after the intervention (P-value<0.001).

    Conclusion

    Based on the study findings, it can be concluded the ease of use of plastic bags is the most important reason for its use and social marketing is an effective approach to reducing the use of plastic shopping bags.

    Keywords: Health education, Health promotion, Plastic shopping bags, Shopping centers, Social Marketing ing
  • پریوش شایگان*، محسن شمس، نرگس روستایی، حمیدرضا غفاریان شیرازی
    زمینه و هدف

    مصرف دخانیات به ویژه قلیان یکی از مشکلات رفتاری عمده در حوزه سلامت است که در طی سالیان اخیر، گسترش بیشتری در بین جوانان و نوجوانان پیدا کرده است. با وجود اجرای برنامه های مختلف برای کاهش این رفتار در ایران، به نظر می رسد توجه چندانی به استفاده از الگوهای رفتاری برای طراحی مداخلات اثربخش در این حوزه نشده است. این مطالعه با هدف تعیین مولفه های تاثیرگذار برگرایش نوجوانان و جوانان به مصرف قلیان: کاربردی از نظریه رفتار برنامه ریزی شده در شهر یاسوج بود.

    روش بررسی

    این مطالعه یک پژوهش توصیفی مقطعی می باشد که در ماه های پایانی سال 1398 با هدف سنجش عوامل پیشگویی کننده قصد ترک مصرف قلیان در جوانان ساکن شهر یاسوج انجام شد. 157 نفر از افراد 15 تا 30 ساله مراجعه کننده به قهوه خانه ها و باغ های تفریحی منطقه توریستی آبشار یاسوج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه سنجش سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده برای آنها تکمیل شد. در این مطالعه از آمار توصیفی در قالب درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار هم چنین آمار تحلیلی در قالب رگرسیون خطی چندگانه استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های توصیفی در قالب درصد فراوانی, میانگین و انحراف معیار و نیز آمار تحلیلی در قالب رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شدند.

     یافته ها

    بیشترین فراوانی شرکت کنندگان در مطالعه را مردان و با میانگین سنی2±20 سال، تحصیلات بالای دیپلم و ساکن مناطق شهری تشکیل می دادند. در بیش از 70 درصد شرکت کنندگان سابقه مصرف قلیان دربین اعضای خانواده به ترتیب(برادر و پدر با بیشترین فراوانی) ذکر شد. بیش از 96 درصد شرکت کنندگان دوستانی داشتند که قلیان می کشیدند و میانگین اولین سن مصرف قلیان در آنها 77/2±88/16 سال بود. بیش از 63 درصد شرکت کنندگان، محل معمول مصرف قلیان را کافی شاپ ها و قهوه خانه ها ذکر کردند. در بین سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده قدرت پیشگویی کنندگی سازه کنترل رفتاری درک شده برای قصد ترک مصرف قلیان بیشتر از سایر سازه ها بود (001/0>P).

     نتیجه گیری

    با توجه به کمرنگ بودن نقش الگوها و نظریه های تغییر رفتاری در کاهش می زان مصرف قلیان در ایران، به نظر می رسد مداخلاتی که بر اساس سازه های با قدرت پیشگویی کنندگی بیشتر مانند سازه کنترل رفتاری درک شده در مطالعه حاضر هستند، بتوانند تاثیرات متفاوتی نسبت به برنامه های معمول داشته باشند.

    کلید واژگان: جوانان, قلیان, نظریه رفتار برنامه ریزی شده, کنترل رفتاری درک شده, قصد ترک قلیان
    P Shayegan*, M Shams, N Roustaei, H Ghaffarian Shirazi
    Background & aim

    Smoking, especially Hookah, is one of the major behavioral problems in the field of health which has become more widespread among young people and adolescents in recent years. Despite the implementation of various programs to reduce this behavior in Iran, it seems that little attention has been paid to the use of behavioral patterns to design effective interventions in this area. The aim of this study was to determine the effective components of adolescents and young people's tendency to use hookah: an application of the theory of planned behavior in Yasuj.

     Methods

    This study was a cross-sectional study that was implemented in the first months of 2019 to assess the factors affecting the intention to quit Hookah in young people living in Yasuj. 157 people aged 15 to 30 years old hung out at coffee houses and amusement gardens in the tourist area of Yasuj waterfall were selected by available sampling method and a questionnaire measuring the structures of the theory of planned behavior was completed for them. In the present study, descriptive statistics in the form of frequency percentage, mean and standard deviation as well as analytical statistics in the form of multiple linear regression were used. SPSS software version 25 was used for data analysis.

    Results

    The highest frequency of study participants were men with a mean age of 20± 2 years, higher education, and living in urban areas. In more than 70% of the participants, the history of Hookah use was mentioned among family members (brother and father, respectively, with the highest frequency). More than 96% of the participants had friends who smoked Hookah and their average first age of hookah use was 16.88±2.77 years. More than 63% of the participants mentioned coffee and coffee shops as the usual places for Hookah use. Among the constructs of the theory of planned behavior, the predictive power of the perceived behavioral control construct for the intention to quit Hookah use was higher than other constructs. Based on this finding, an intervention was designed including the production and installation of posters and labels containing the message of reinforcing perceived behavioral control (p< 0.001).

     Conclusion

      Due to the small role of patterns and theories of behavioral change in reducing Hookah use in Iran, it seems that interventions based on structures with more predictive power such as perceived behavioral control structures in the present study, can have different effects, comparing to routine schedules.

    Keywords: Youth, Hookah, Planned Behavior Theory, Perceived Behavior Control, Intention to Quit Hookah
  • نرگس روستایی، جمشید جمالی*، نجف زارع، سید محمدتقی آیت الهی، سعید حسینی تشنیزی
    مقدمه
    کیفیت زندگی کاری پرستاران، کیفیت خدمات حوزه سلامت ارایه شده توسط آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. متغیرهای متعددی بر سطح کیفیت زندگی کاری پرستاران تاثیرگذار است. در این مطالعه، عوامل موثر بر کیفیت زندگی کاری پرستاران استان فارس از جمله پذیرش اجتماعی، ارزیابی شد.
    روش
    این پژوهش توصیفی- تحلیلی، به شیوه مقطعی انجام گرفت. در سال 1393، 331 پرستار از 7 شهر استان فارس با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس پذیرش اجتماعی Marlowe-Crowne و مقیاس کیفیت زندگی کاری دانشگاه Portsmouth، اطلاعات مورد نیاز این مطالعه جمع آوری شد و با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره، اطلاعات پژوهش تحلیل گردید.
    یافته ها
    از افراد مورد بررسی، 1/22 درصد مرد و 9/63 درصد متاهل بودند. میانگین سنی پرستاران 52/6 ± 26/31 و میانگین سابقه کاری آنان 72/5 ± 07/6 سال بود. متغیرهای سن، وضعیت تاهل، سابقه کار، نوع استخدام، مسوولیت اجرایی و نوبت کاری بر برخی از ابعاد کیفیت زندگی کاری پرستاران و متغیر پذیرش اجتماعی بر کلیه ابعاد کیفیت زندگی کاری آنان تاثیر معنی دار داشت (05/0 > P). 8/22 درصد از پرستاران، دارای پذیرش اجتماعی پایین، 9/70 درصد دارای پذیرش اجتماعی متوسط و 3/6 درصد دارای پذیرش اجتماعی بالا بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به ارتباط بین پذیرش اجتماعی با تمام ابعاد کیفیت زندگی کاری، لازم است تا مدیران نظام سلامت با اتخاذ تدابیر مناسب از قبیل برگزاری کلاس های ضمن خدمت، میزان پذیرش اجتماعی در پرستاران را افزایش دهند. افزایش میزان پذیرش اجتماعی در کنار حمایت و پشتیبانی از پرستاران در محیط کار و ایجاد محیطی امن و بهداشتی برای آنان، کیفیت زندگی کاری پرستاران را بهبود و ارتقا خواهد بخشید.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, پذیرش اجتماعی, پرستاران, استان فارس
    Narges Roustaei, Jamshid Jamali, Najaf Zare, Seyyed Mohammad Taghi Ayatollahi, Saeed Hosseini Teshnizi
    Background & Aimes: The nurses’ quality of working life (QWL) influences the quality of health services provided by them and can be affected by several factors. In this study, we assessed the effect of social desirability on nurses’ QWL in Fars province, southern Iran.
    Methods
    In this cross-sectional descriptive and analytic study in 2014, 331 nurses were selected from 7 cities of Fars province using multistage cluster sampling method. Data collection was carried out using Marlowe-Crowne Social Desirability Scale and Work-Related Quality of Life Scale of University of Portsmouth. Multivariate regression model was applied to estimate the simultaneous effects of factors.
    Results
    22.1% of studied nurces were men and 63.9% were married. The nurses’ mean age and work-experience period were 31.26 ± 6.52 and 6.07 5.72 years, respectively. Variables such as age, marital status, working experience, employment type, administrative responsibilities and shift work had significant relationship with some of the dimensions , and the social desirability variable was effective on all the dimensions of the QWL (P
    Conclusion
    Regarding the relationship between the social desirability and all dimensions the QWL, it is necessary for health system managers to provide appropriate strategies, such as in-service training, to increase the social desirability for nursing. Increasing social desirability, support of nurses in their workplace and creating a safe environment for them would improve nurses’ QWL.
    Keywords: Quality of working life, Social desirability, Nurses, Iran
  • نسیم وهابی، سیدمحمدتقی آیت اللهی، مسعود صالحی، حسین جمالی، سارا جهانیان، نرگس روستایی*
    مقدمه
    گلوکوم زاویه بسته اولیه یکی از علت های شایع نابینایی در دنیا است و روش های درمانی آن همراه با عوارض جانبی از جمله کاهش سلول های قرنیه همراه است. هدف این مطالعه بررسی اثر یاگ لیزر ایریدوتومی محیطی بر روی تعداد و مورفولوژی سلول های اندوتلیوم قرنیه در بیماران مشکوک به گلوکوم زاویه بسته اولیه می باشد.
    روش کار
    دراین مطالعه طولی، تمامی 34 بیمار که با تشخیص احتمالی مشکوک به گلوکوم زاویه بسته اولیه طی سال 92-1391 به درمانگاه های پوستچی و مطهری مراجعه کرده بودند، تحت یاگ لیزر ایریدوتومی محیطی قرارگرفتند. تعداد و مورفولوژی سلول های قرنیه بیماران یک بار قبل از انجام لیزر و سپس 3 ماه، 6 ماه و 1 سال بعد از انجام لیزر ثبت شد. برای بررسی تعداد و مورفولوژی سلول های اندوتلیوم قرنیه از مدل های انتقال بیزی و اثرات تصادفی بیزی استفاده شد.
    نتایج
    در این مطالعه 2/ 88% (30 نفر) از افراد را زنان تشکیل دادند و میانگین (±انحراف معیار) سن آنها 903/ 7±41/ 53 سال بود. بر اساس نتایج مدل های برازش یافته، هیچ یک از متغیرهای سن، جنسیت و زمان بر روی میانگین میزان هگزاگونالیتی سلول های اندوتلیوم قرنیه بعد از تابش یاگ لیزر اثر آماری معناداری نداشته و تنها فاکتور سن بر تعداد سلول های اندوتلیوم قرنیه اثر معناداری داشت.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که یاگ لیزر ایریدوتومی محیطی بر روی تعداد و مورفولوژی سلول های قرنیه بیماران مشکوک به گلوکوم زاویه بسته اولیه اثر مخربی ندارد و می تواند به عنوان یک روش پیشگیری کننده با عوارض جانبی کمتر در این بیماران استفاده گردد.
    کلید واژگان: مدل انتقال خطی بیزی, مدل اثرات تصادفی بیزی, یاگ لیزر, ایریدوتومی محیطی, گلوکوم زاویه بسته
    Nasim Vahabi, Seyed Mohammad Taghi I. Ayatolah, Masoud Salehi, Hosein Jamali, Sara Jahanian, Narges Roustaei*
    Introduction
    Primary angle closure glaucoma suspects is one of the common causes of blindness in the world and methods of treatment are associated with side effects such as loss of corneal endothelial cells. The purpose of this study was to investigate the effects YAG laser peripheral iridotomy on count and morphology of endothelial cells in patients with primary angle closure glaucoma suspects.
    Method
    In this prospective study, all 34 patients with primary angle closure glaucoma, referring to Poustchi and Motahari clinics during 2012-2013, were exposed to YAG laser peripheral iridotomy. Central count and morphology of endothelial cells were assessed before and 3months, 6 months and 9 months after YAG laser peripheral iridotomy. Bayesian transition and Bayesian random effects models were used for assessing of count and morphology of endothelial cells.
    Result
    In this longitudinal study, 88.2% (30 patients) of patients were female and 11.8% (4 patients) were male and mean (±sd) of their age were 53.41±7.903 years. None of the variables had significant effect on morphology of endothelial cells and only variable age had significant effect on count of endothelial cells.
    Discussion
    The results showed that the number and morphology of corneal epithelial cells of primary angle closure glaucoma suspects patients has no detrimental effect by YAG laser peripheral iridotomy and can be used as a prophylactic procedure with minimal side effects in these patients.
    Keywords: Bayesian transition model, Bayesian random effects models, YAG laser, peripheral iridotomy, primary angle closure glaucoma suspects
  • نرگس روستایی، سید محمد تقی آیت الهی، جمشید جمالی*
    زمینه و هدف
    سلامت روانی یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی می باشد که توجه به آن در بهبود سلامت جامعه حایز اهمیت است. توجه به بعد روانی پرستاران، به عنوان بزرگ ترین گروه ارایه دهنده خدمات در نظام سلامت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از جمله عواملی که می تواند سلامت روانی پرستاران را تهدید کند عدم ثبات کاری می باشد. مطالعه حاضر به عنوان اولین پژوهش جامع در جنوب ایران، شیوع اختلالات خفیف روانی در پرستاران را ارزیابی نموده و ارتباط بین اختلالات خفیف روانی و ثبات کاری را بررسی می کند.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش را پرستاران استان های بوشهر و فارس تشکیل می دهد. اطلاعات مورد نیاز از طریق نمونه گیری چند مرحله ای در سال 1393 در مورد نمونه ای شامل 771 پرستار جمع آوری شده است. در این پژوهش، وضعیت سلامت روانی پرستاران با استفاده از پرسشنامه GHQ-12 ارزیابی گردید و نوع استخدام (طرحی، قراردادی، پیمانی و رسمی) به عنوان شاخصی برای اندازه گیری ثبات شغلی پرستاران در نظر گرفته شده است. داده ها با استفاده از مدل رگرسیون کلاس پنهان تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    در حدود 27/48% پرستاران در کلاس اختلال خفیف روانی قرار گرفتند. رابطه نوع استخدام به عنوان شاخص ثبات کاری با اختلالات خفیف روانی معنادار نبود. تنها عامل معنادار بر اختلال روانی پرستاران، جنس بود (0/049= p) به طوری که زنان 20 % شانس بیش تری نسبت به مردان برای دارا بودن اختلال خفیف روانی داشتند.
    نتیجه گیری
    شیوع اختلالات خفیف روانی پرستاران در سطح متوسطی قرار داشت. نتایج این مطالعه نشان داد ثبات کاری تاثیری بر سطح اختلالات خفیف روانی در پرستاران ندارد. شیوع بالاتر اختلال خفیف روانی در زنان پرستار، لزوم تدوین راهکارهای مناسب و ارایه آموزش های لازم به آنان در جهت کنترل اختلالات خفیف روانی از جمله کنترل اضطراب و استرس را می طلبد.
    کلید واژگان: اختلالات خفیف روانی, رگرسیون کلاس پنهان, پرسشنامه GHQ, 12, پرستاران, ایران
    Narges Roustaei, Seyyed Mohammad Taghi Ayatollahi, Jamshid Jamali*
    Background and Aim
    Nurses’ m ental health is an important dimension of quality of life and health care delivery. Job instability can be threatening for mental health of nurses. This study was conducted to assess the relationship between minor psychiatric disorders (MPD) among nurses with their job stability. Methods & Materials: This was a cross-sectional-analytical study. A total of 771 nurses working in Bushehr and Fars provinces were recruited to the study through multi stage sampling. Mental health status was evaluated using the GHQ-12 questionnaire. The employment type -contractual, apprenticeship, permanent, and fixed term- were used as items to measure job stability. Data were analysed using latent class regression.
    Results
    About 27.48% of nurses suffered from MPDs. There was no significant relationship between the types of employment with MPD. There was a significant relationship between MPD with gender (P=0.049). Females were 20% more likely to have MPD.
    Conclusion
    Prevalence of MPD among nurses was in the moderate level. High prevalence of MPD among female nurses shows necessity of providing appropriate strategies to control MPDs such as anxiety and stress among nurses.
    Keywords: minor psychiatric disorders, latent class regression, GHQ, 12, nurses, Iran
  • سودابه وطن خواه، لیدا شمس*، بهمن احدی نژاد، الهام عاملی، طه نصیری، نرگس روستایی
    زمینه و هدف

    تحلیل کارکردها، سازمان ها را قادر می سازد تا به دقت شایستگی های وی‍ژه و نقاط ضعف خود را شناسایی کنند و از طریق این تحلیل ها بتوانند شایستگی ها را تقویت و اثرات موانع و تهدید ها را بکاهند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی وضعیت شش متغیر مدل وایزبورد به عنوان ابعاد کارکردی مدیریت در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

    روش بررسی

    این مطالعه بصورت توصیفی- تحلیلی انجام شد. کارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران جامعه پژوهش بودند. از 384 نفر از کارکنان بعنوان نمونه استفاده شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد شناخت سازمان استفاده شده است. از آمار توصیفی(توزیع فراوانی، درصد فراوانی) و استنباطی(آزمون ضریب همبستگی پیرسون و سطح معنی داری) برای تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS استفاده شده است.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد که بین بیمارستان ها از نظر وضعیت داخلی، تفاوت معناداری وجود دارد(0001/0= p). وضعیت داخلی کلیه بیمارستان های مورد مطالعه با کسب امتیاز 5/94 از 125 در حد مساعد ارزیابی شده است. از بین بیمارستان ها، بیمارستان هاشمی نژاد با بیشترین امتیاز(113) وضعیت بهتر و بیمارستان رسول با پایین ترین امتیاز(87) وضعیت پایین تری نسبت به سایر بیمارستان های مورد مطالعه داشته است.

    نتیجه گیری

    ضرورت نگاه سیستماتیک در طراحی و تدوین مکانیسم پاداش عادلانه با حضور نمایندگان کارکنان از اقداماتی است که می تواند در بهبود وضعیت فعلی بیمارستان های مورد مطالعه تاثیر بسزایی داشته و دستیابی سازمان به اهداف از پیش تعیین شده را تسهیل نماید.

    کلید واژگان: مدل وایزبورد, ابعاد کارکردی, بیمارستان, دانشگاه علوم پزشکی تهران
    Sodabe Vatankhah, Lida Shams, Bahman Ahadinezhad, Elham Ameli, Taha Nasiri, Narges Roustai
    Background And Aim

    Analysis of functions enables organizations to identify their special capabilities and weak points accurately and thus they can enhance capabilities and reduce impacts of threats and obstacles through such analysis. The main goal of this work is investigation of status of Weisbord Model''s variables (6 variables) as functional dimensions of management in hospitals of Tehran University of Medical Sciences.

    Materials And Methods

    This was a descriptive - analytical study. The study population consisted of 384 staffs from hospitals of Tehran University of Medical Sciences. Standardized questionnaire for organization recognition was used for data collection. Descriptive statistics (frequency distribution، frequency percentage) and inferential statistics (Pearson correlation coefficient and significance level) were used for statistical analysis and data analysis was run using SPSS software.

    Results

    The results showed that there is a significant difference (p=0. 0001) in hospitals in terms of the internal situation. Internal situation of all hospitals in the study was evaluated as favorable condition by obtaining 94. 5 score out of 125. Among the hospitals، Hashemi-Nejad Hospital with highest score (113) showed the better condition and Rasoul Hospital had the lowest score (87) and lower condition as compared to other hospitals.

    Conclusion

    Necessity of systematic perspective in designing and development of fair compensation mechanism with presence of representatives of employees is an action which can considerably influence improvement of current situation in the hospitals and facilitates achieving predetermined goals of the organization

    Keywords: Analysis, Weisbord Model, Functional Dimention, Hospital, Tehran University of Medical Sciences
  • نادر خالصی، لیداشمس، سمیه یگانه، ابراهیم جعفری پویان، طه نصیری، نرگس روستایی، طیبه مرادی
    زمینه و هدف
    تمرکز بر سلامت سازمان به معنی تمرکز بر موفقیت آینده سازمان است. باتوجه به شرایط بسیار متحول بیمارستان ها و لزوم اثربخشی آن ها، به کارکنانی نیاز است که رفتارهای داوطلبانه برای سازمان داشته باشند. براین اساس هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه سلامت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
    روش بررسی
    این پژوهش، مطالعه توصیفی-تحلیلی است که به صورت مقطعی انجام شده است. جامعه آماری، کل کارکنان بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1389 است؛ 312 نفر از کارکنان با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های دو پرسشنامه سلامت سازمانیHoy و Feldman و رفتار شهروندی سازمانی است. از آمار توصیفی(درصد، میانگین، انحراف معیار و واریانس) و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون) برای تحلیل داده ها به کمک نرم افزارSPSS18 استفاده شده است.
    یافته ها
    بین سلامت سازمانی و ابعاد پنج گانه رفتار شهروندی سازمانی(وظیفه شناسی، احترام و تکریم، نوع دوستی، جوانمردی و فضیلت شهروندی) ارتباط معناداری(0001/0=P)وجود دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به رابطه معنادار رفتار شهروندی و سلامت سازمانی، سازمان ها می توانند با ایجاد هماهنگی میان اعضای سازمان و همچنین رشد و بهبود مداوم، در رفتار کارکنان بهبودهایی ایجاد نمایند.
    کلید واژگان: رفتار شهروندی سازمانی, سلامت سازمانی, بیمارستان, ایران
    Khalesi Nader, Shams Lida, Yegane Somaye, Jafari Pooyan Ebrahim, Nasiri Taha, Roustai Narges, Moradi Tayebe
    Background And Aim
    Focus on organizational health could ensure the future success of any organization. Considering the fast changing conditions of hospitals and the necessity of effectiveness, employees are required who can show voluntary behavior towards the organization and customers. Therefore, this study mainly aims to survey the relationship between organizational health and organizational citizenship behavior in selected hospitals of Tehran University of Medical Sciences(TUMS).
    Materials And Methods
    This cross-sectional, descriptive-analytic study was conducted in 2010. The population of the study comprised the entire staff of TUMS selected hospitals. In total, 312 employees were selected. The researchers gathered their data using questionnaires of organizational health and organizational citizenship behavior. For data analysis, both descriptive statistics(percentage, mean, standard deviation and variance) and inferential statistics(Pearson correlation and regression) were applied. The data were analyzed using SPSS18 software.
    Results
    The correlation between the organizational health and five dimensions of organizational citizenship behavior(Conscientiousness, Altruism, Helping Behavior, Civil Virtue, Sportsmanship, and Courtesy) was significant(p = 0/0001).
    Conclusion
    Given this significant correlation between organizational health and organizational citizenship behavior, organizations can make improvements in employee's behavior. This can be achieved by creating harmony among members and through continuous improvement and growth.
    Keywords: Organizational Citizenship Behavior, Organizational Health, Hospitals, Tehran University of Medical Sciences, Iran
  • روح انگیز جمشیدی اورک، حمید حقانی، بهرام محقق، نرگس روستایی
    مقدمه
    توجه به نیازها و خواسته های بیماران در بیمارستان یکی از موارد مهمی است که باید در تصمیم گیری های مرتبط با ارایه خدمات به بیماران به آن ها توجه شود. در این پژوهش، ابتدا شیوه آنالیز هم پیوندی مبتنی بر انتخاب معرفی و تبیین گردید؛ سپس از این آنالیز به منظور بررسی ترجیحات مراجعین به بیمارستان فیروزگر در مورد نحوه ارایه خدمات ویزیت سرپایی استفاده شد.
    روش کار
    در این پژوهش کاربردی، از آنالیز هم پیوندی مبتنی بر انتخاب برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. جامعه پژوهش، مراجعه کنندگان به درمانگاه های بیمارستان فیروزگر برای دریافت خدمات ویزیت سرپایی بودند که 150 نفر از آنان به روش نمونه گیری آسان برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. زمان گردآوری داده ها تابستان سال 1390 بود.
    یافته ها
    میانگین سن مراجعه کنندگان مورد بررسی (73/0±)76/31 بود. 70% از مراجعه کنندگان زن و 30% بقیه مرد بودند. مشورت پزشک با بیمار بیشترین اهمیت را داشت (اهمیت نسبی 1/37%)، دومین ویژگی از نظر اهمیت، تشکیل پرونده بود (اهمیت نسبی 6/21%). شیوه تعیین نوبت دارای کمترین اهمیت (اهمیت نسبی 2/10%) بود.
    نتیجه گیری
    کسب نظرات و توجه به خواسته های بیماران در تمام مراحل برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی خدمات به بهبود مراقبت ها کمک می کند. از طرف دیگر ارج نهادن به ترجیحات بیماران یک گام اساسی در توسعه مداخلات بیمار محور است. روش ها و ابزارهای پژوهشی متنوعی جهت آگاهی از دیدگاه های بیماران در خصوص ارایه بهینه خدمات سلامت وجود دارد، در این راستا روش آنالیز هم پیوندی برای تجزیه و تحلیل داده های مربوط به این گونه پژوهش ها توصیه می شود.
    کلید واژگان: آنالیز هم پیوندی مبتنی بر انتخاب, ترجیحات مراجعین, اهمیت نسبی, خدمات سرپایی
    Jamshidi Orak R., Haghani H., Mohaghegh B., Roustaei N
    Introduction
    Needs of patients is one of the most important issues that should be considered in decision making of managers in hospitals. This study aimed to determine preferences of patients referring to the outpatient clinic of Firoozgar hospital.
    Methods
    In this study، 150 patients referring to the outpatient clinic were selected using convenience sampling method in 2011. We used the choice based conjoint analysis to conduct the study and analyze the data.
    Results
    The mean age of the participants was 31. 76 (±0. 738). Most of the participants (70%) were female; and 30% were male. Doctors'' consultation with patients was the most important issue from the participants point of view (relative importance=37. 1%). The second important issue was the formation of medical records (relative importance=21. 6%). The least important issue was the way of setting appointments (relative importance=10. 2%).
    Conclusion
    Patients needs and views should be noticed in all stages of planning، implementation and evaluation of patient-oriented interventions. Meeting the needs of patients may lead to enhance the quality of services provided and patients'' satisfaction. Several research tools and methods are provided to capture patients'' views and preferences in health care services. The choice based conjoint analysis is recommended to apply in studies that assess participants'' views.
    Keywords: choice based conjoint analysis, part worth, hospital services
  • بهرام محقق، نرگس روستایی، روح انگیز جمشیدی اورک، حمید حقانی
    مقدمه
    درک جنبه های گوناگون خدمات سلامت از دیدگاه بیماران می تواند بینش های مفیدی برای توسعه و بهبود مراقبت های بهداشتی و درمانی فراهم کند. این پژوهش تکنیک تحلیل هم پیوندی مبتنی بر انتخاب را برای آشکارسازی دیدگاه های بیماران درباره ویژگی های مطلوب خدمات درمان سرپائی به کار می برد.
    روش کار
    در این مطالعه، پنج ویژگی مرتبط با خدمات درمان سرپائی درمانگاه ها بررسی گردید که شامل: روش تعیین نوبت، زمان انتظار، حضور دانشجویان پزشکی در اتاق معاینه، تشکیل پرونده پزشکی و حضور سایر بیماران در اتاق معاینه با استفاده از تکنیک تحلیل هم پیوندی مبتنی بر انتخاب بود. روش گردآوری داده ها، مصاحبه ی ساختاریافته بود. تعداد 200 نفر از مراجعین با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مدل رگرسیون لجیت تحلیل شدند.
    یافته ها
    سه ویژگی مهم از دیدگاه بیماران مورد پژوهش عبارت بودند از: عدم حضور سایر بیماران در اتاق معاینه (57 درصد)، روش تعیین نوبت (17 درصد) و تشکیل پرونده (15 درصد). مطلوب ترین سناریو برای دریافت خدمات سرپایی بدین شرح بود: تعیین نوبت به صورت تلفنی، داشتن پرونده پزشکی، حضور نداشتن دانشجویان پزشکی و سایر بیماران در اتاق معاینه و حداکثر زمان انتظار نیم ساعت برای ملاقات با پزشک.
    بحث: بیماران سرپائی ترجیح می دهند به هنگام معاینه توسط پزشک تنها باشند و سایر بیماران حضور نداشته باشند. این یافته می تواند حاکی از تمایل بیماران به حفظ حریم خصوصی در هنگام ویزیت توسط پزشک باشد. همچنین تعیین نوبت تلفنی و تشکیل پرونده پزشکی برای بیماران در اولویت های بعدی قرار دارند. تکنیک تحلیل هم پیوندی مبتنی بر انتخاب می تواند به عنوان یک تکنیک بالقوه مفید برای آشکار سازی ترجیحات کاربران خدمات بهداشتی درمانی پیشنهاد شود.
    کلید واژگان: تحلیل هم پیوندی مبتنی بر انتخاب, مطلوبیت, خدمات درمان سرپائی
    Bahram Mohaghegh, Narges Roustaei, Rouh Angiz Jamshidi Orak, Hamid Haghani
    Introduction
    Patients'' perception of various aspects of health services could provide useful insights to improve health services. In the present study the technique of Choice- Based Conjoint Analysis (CBCA) was used to elicit patients’ views on desired attributes of outpatient services.
    Methods
    Five attributes related to outpatient services provided by hospital clinics، were surveyed. They included appointment making، waiting time، forming medical records، and presence of medical students and other patients in the examination room. There were 200 patients selected through convenient sampling method. Data were gathered via structured interviews and analyzed by logit regression model.
    Results
    The three main attributes preferred by respondents were: no presence of other patients (57%)، appointment making (17%)، and forming medical records (15%). The scenario with maximum utility consisted of the following: telephone appointments، having medical records، no presence of medical students and other patients in the examination room، and the maximum waiting time of half an hour.
    Conclusion
    The sequence of the priorities preferred by the outpatients was found to be firstly، examination by consultants in private، secondly، telephone appointments، and finally، formation of medical records. CBCA could be a potentially useful technique for eliciting the preferences of health service users.
    Keywords: Choice Based Conjoint Analysis, Utility, Outpatient Services
سامانه نویسندگان
  • دکتر نرگس روستایی
    دکتر نرگس روستایی
    استادیار دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، یاسوج، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال