به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب نوشین مبارکی

  • فاطمه همتی، رقیه نوری زاده*، نوشین مبارکی، خلیل اسماعیل پور، عصمت مهرابی
    مقدمه

    در موارد نتایج غیرطبیعی پاپ اسمیر، کولپوسکوپی انجام می گردد. زنانی که جهت انجام کولپوسکوپی ارجاع داده می شوند، سطح بالایی از استرس را تجربه می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مشاوره حمایتی بر استرس زنان آماده کولپوسکوپی طراحی شد.

    مواد و روش کار

    این مطالعه شبه تجربی بر روی 72 زن دارای نتایج پاپ اسمیر غیرطبیعی و آماده کولپوسکوپی مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی علوی اردبیل انجام گرفت. مشارکت کنندگان به صورت بلوک بندی تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. در گروه مداخله، همراه با پمفلت حاوی اطلاعات مربوط به کولپوسکوپی، مشاوره حمایتی در گروه های 3 نفره، سه روز در میان به مدت سه جلسه 60-45 دقیقه ای توسط پژوهشگر در اتاق مشاوره مرکز آموزشی-درمانی علوی برگزار شد. برای گروه کنترل، فقط پمفلت حاوی اطلاعات مربوط به کولپوسکوپی ارایه شد. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس استرس درک شده بود که  قبل از مداخله و بعد از مداخله در صف انتظار کولپوسکوپی سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار25SPSS انجام و از آزمون های t مستقل و ANCOVA با کنترل اثر نمره پایه استفاده شد.

    یافته ها

    در این مطالعه، دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و مامایی، تفاوت معنی داری نداشتند. میانگین (انحراف معیار) نمره ی استرس قبل از مداخله در گروه مشاوره (4/24) 35 و در گروه کنترل (5/13) 33/54 بود. میانگین (انحراف معیار) نمره ی استرس بعد از مداخله در گروه مشاوره (5/31) 34/33 و در گروه کنترل (8/52) 33/4 بود.

    نتیجه گیری

    مشاوره حمایتی نتوانست در کاهش استرس  زنان آماده کولپوسکوپی موثر باشد. توصیه می شود در مطالعات آینده از سایر راهبرد های مدیریت استرس مانند بازساختی شناختی  و ذهن آگاهی در زنان آماده کولپوسکوپی استفاده گردد.

    کلید واژگان: کولپوسکوپی, استرس, حمایت, مشاوره, روان درمانی, خودکارامدی, درماندگی}
    Fatemeh Hemmati, Roghaiyeh Nourizadeh*, Nooshin Mobaraki, Khalil Esmaeilpour, Esmat Mehrabi
    Objective (s)

    In the case of abnormal Pap smear, colposcopy is recommended. Women referred for colposcopy experience high levels of stress. The present study aimed to evaluate the effect of supportive counseling on stress reduction in women undergoing colposcopy.

    Methods

    This quasi-experimental study was performed on 72 women undergoing colposcopy in Ardabil, Iran. Participants were randomly assigned into two groups. The intervention group received supportive counseling during three sessions ‎every three days. The control group only received a pamphlet containing information on colposcopy. The data were collected using perceived stress scale. Independent t-test, and ANCOVA were used to analyze the data.

    Results

    There was no significant difference in demographic and obstetrics characteristics of the participants (P> 0.05). Before counseling, the mean score (SD) of stress in the intervention group was 35 (4.24) and it was 33.54 (5.13) in the control group (P= 0.217). After counseling, the mean score of stress was not significantly different between the two groups [AMD: 0.93, 95% CI: -1.40 to 3.27, p =0.428].

    Conclusion

    Supportive counseling could not reduce the stress. Using other stress management strategies such as cognitive restructuring and mindfulness in women undergoing colposcopy might worth for suggeting the future studies.

    Keywords: Colposcopy, stress, support, counseling, psychotherapy, self-efficacy, helplessness}
  • مهدی خان بابایی، فروغ رضوانی، زهرا قوامی، نوشین مبارکی *
    مقدمه
    درد نوروپاتیک می تواند یکی از دلایل اصلی موثر بر کاهش کیفیت خواب باشد و کیفیت خواب پایین و نامطلوب بر عواملی همچون کیفیت زندگی و ادامه درمان تاثیرات نامطلوبی دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی درد نوروپاتیک و تاثیر آن بر کیفیت خواب زنان مبتلا به سرطان پستان پس از رادیوتراپی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی- همبستگی از اول فروردین 1396 تا اول اسفند 1397 بر روی زنان مبتلا به سرطان پستان تحت رادیوتراپی در مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد. ابزار مورد استفاده شامل مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه درد VAS و پرسشنامه اختلال خواب پیترزبورگ بود که درد نوروپاتیک و وضعیت خواب را می سنجیدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون رگرسیون چندمتغیری انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین شدت درد در بیماران شرکت کننده در مطالعه 1/03±6/55 و میانگین نمره خواب بیماران 3/20±12/29بود. بر اساس نتایج رگرسیون، متغیرهای سن (0/012=p)، شدت درد (0/001=p)، ماستکتومی (0/001=p)، برداشتن غدد لنفاوی (0/035=p)، تعداد جلسات رادیوتراپی (0/003=p)، سابقه شیمی درمانی (0/002=p) و مرحله بیماری (0/01=p) به صورت معناداری اختلال خواب را پیش بینی کرد.
    نتیجه گیری
     شیوع درد نوروپاتیک پس از رادیوتراپی در زنان مبتلا به سرطان پستان در مطالعه حاضر بالا بود و این درد به عنوان عامل پیش بینی کننده اختلال خواب در این زنان بود.
    کلید واژگان: درد نوروپاتیک, رادیوتراپی, سرطان پستان, کیفیت خواب}
    Mehdi Khanbabaei, Forough Rezvani, Zahra Ghavami, Noushin Mobaraki*
    Introduction
    Neuropathic pain can be one of the main causes of decreased sleep quality, and undesirable sleep quality has negative effects on quality of life and treatment continuation. This study was performed with aim to evaluate neuropathic pain and factors affecting sleep quality in women with breast cancer after radiotherapy.
    Methods
    This descriptive-correlational study was performed from 21March 2017 to 20February 2019 on women with breast cancer undergoing radiotherapy in Imam Reza Educational Center, Tabriz University of Medical Sciences. The tools included demographic characteristics, VAS pain questionnaire, and Pittsburgh Sleep Disorders Questionnaire which measured neuropathic pain and sleep status. Data was analyzed by SPSS software (version 20) and multivariate regression test. P <0.05 was considered statistically significant.
    Results
    Mean of pain severity in patients participating in the study was 06.55±1.03 and mean score of sleep was 12.29±3.20. According to regression results, the variables of age (P=0.012), pain intensity (P=0.001), mastectomy (P=0.011), lymph nodes removal (P=0.03), number of radiotherapy sessions (P=0.003), history of chemotherapy (P=0.002) and stage of disease (P=0.01) significantly predicted sleep disorder.
    Conclusion
    Prevalence of neuropathic pain after radiotherapy in women with breast cancer was high in this study, and this pain was the predictor of sleep disorder in these women.
    Keywords: Breast Cancer, Neuropathic pain, Radiotherapy, Sleep Quality}
  • مهدی خان بابایی، نوشین مبارکی، زهرا قوامی، مهسا ژرفی، عبدالرضا مهدی نواز *
    مقدمه
    به دلیل ناشناخته ماندن خشونت جنسی در جامعه ایرانی، پیامدهای نامطلوب این نوع خشونت نیز به دنبال آن نامشخص می باشد؛ لذا مطالعه حاضر با هدف اطلاع از شیوع خشونت جنسی در زنان ماستکتومی شده بهبود یافته از سرطان پستان انجام شد.
    روش کار
     این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1397 بر روی 320 زن ماستکتومی شده بهبود یافته از سرطان پستان در مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد. خشونت جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان به کمک پرسشنامه خشونت جنسی سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS  (نسخه 22) و روش های آمار توصیفی و آزمون های کولموگروف - اسمیرنوف، رگرسیون خطی و اسپیرمن انجام گرفت. میزان p کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین خشونت جنسی در مطالعه حاضر برابر 09/53±51/35و در سطح " خشونت جنسی متوسط" بود. در میان حیطه های خشونت جنسی، حیطه "تحقیر همسر در حین رابطه جنسی" با نمره 1/03±14/11 بیشترین نمره را کسب کرده بود. خشونت جنسی با سن (0/003=p)، سابقه بهبودی از سرطان (0/049=p)، تحصیلات بیمار (0/013=p) و همسرش (0/001=p) و وضعیت سلامت عمومی بیمار (0/001=p) همبستگی داشت.
    نتیجه گیری
    خشونت جنسی در مبتلایان به سرطان پستان پس از ماستکتومی در حد متوسطی قرار دارد.
    کلید واژگان: خشونت جنسی, سرطان پستان, ماستکتومی}
    Mehdi Khanbabaei, Noushin Mobaraki, Asl, Zahra Ghavami, Mahsa Zharfi, Abdolreza Mehdinavaz *
    Introduction
    Since sexual violence is not known in Iranian society, undesirable consequences of this type of violence are also unclear. Therefore, this study was performed with aim to investigate the prevalence of sexual violence in women with improved breast cancer mastectomy.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was performed on 320 women with improved breast cancer breast cancer mastectomy in educational hospitals of Tabriz University of Medical Sciences in 2018. Sexual violence of women with breast cancer was assessed by Sexual Violence Questionnaire. Data were analyzed with SPSS software (version 22) and descriptive statistical methods and Kolmogorov-Smirnov, linear regression and Spearman tests. P <0.05 was considered statistically significant.
    Results
    Mean of sexual violence was 51.35 ± 9.53 and in level of "average sexual violence". Among sexual violence areas, the area of "wife's contempt during sexual intercourse" with score of 14.11 ± 1.03 had obtained the highest score. Sexual violence had correlation with age (P=0.003), history of cancer recovery (P=0.049), patient’s education (P=0.013) and her husband education (P=0.001) and patient’s general health status (P=0.001).
    Conclusion
    Sexual violence is moderate in women with breast cancer after mastectomy.
    Keywords: Breast Cancer, Mastectomy, Sexual Violence}
  • نوشین مبارکی، احمد قاضی*، سعید صادقیه اهری، جعفر محمد شاهی، پریسا پیروزان
    مقدمه
    پارگی زودرس پیش از موعد پرده های جنینی، به عنوان پارگی قبل از شروع انقباض منظم رحم پیش از هفته 37 بارداری تعریف شده است و نشان دهنده یک مشکل جدی پری ناتال می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع کلونیزاسیون دهانه رحم توسط مایکوپلاسما هومینیس در بیماران مبتلا به پارگی زودرس نارس پرده های جنینی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه موردی شاهدی در سال 97-1396 بر روی 160 زن باردار، در هفته 37-25 بارداری و مبتلا به پارگی زودرس پیش از موعد غشاهای جنینی در مرکز آموزشی درمانی علوی اردبیل انجام گرفت. گروه شاهد نیز شامل 160 زن باردار با حاملگی طبیعی بدون پارگی زودرس غشاهای جنینی بودند. ابتدا سواپ سرویکال برای مایکوپلاسما هومینیس به دست آمد و توسط واکنش زنجیره ای پلیمر ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS  (نسخه 20) و آزمون های تی تست، کای دو و من ویتنی انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    مایکوپلاسما هومینیس در 28 بیمار (5/17%) از گروه مورد تشخیص داده شد. در گروه شاهد مایکوپلاسما هومینیس در 10 زن باردار (6/6%) تشخیص داده شد. بر اساس نتایج آزمون نسبت شانس، نسبت شانس عفونت مایکوپلاسما هومینیس در بیماران مبتلا به پارگی زودرس پیش از موعد پرده های جنینی، 18/3 برابر بیشتر از زنان باردار بدون پارگی زودرس پیش از موعد غشاهای جنینی بود (8/6-4/1:CI 95%، 18/3=OR) و احتمال ایجاد سندرم دیسترس تنفسی در نوزادان مادران مبتلا به پارگی زودرس پیش از موعد غشاهای جنینی، 71/3 برابر بیشتر از زنان باردار فاقد پارگی زودرس پیش از موعد غشاهای جنینی بود (12/7-93/1:CI 95%، 71/3=OR).
    نتیجه گیری
    بین آلودگی دهانه رحم با مایکوپلاسما هومینیس و پارگی زودرس غشاهای جنینی ارتباط معنی داری وجود دارد.
    کلید واژگان: پارگی زودرس غشاهای جنینی, ماکوپلاسما هومینیس, واکنش زنجیره ای پلیمر}
    Nooshin Mobaraki, Ahmad Ghazi *, Saeid Sadeghie Ahari, Jafar Mohammad Shahi, Parisa Pirozan
    Introduction
    Preterm premature rupture of membranes (PPROM) is defined as the rupture of the membrane before the onset of a regular uterine contraction and prior to the 37th week of gestation, which indicates a serious perinatal problem. The purpose of this study was to evaluate the prevalence of cervical colonization by Mycoplasma hominis in patients with PPROM.
    methods
    In this case-control study, 160 pregnant women with PPROM who were within 25-37 weeks of gestation were studied at Alavi Center, Ardabil, Iran. The control group included 160 pregnant women with normal pregnancy without PROM. Cervical swabs were obtained and evaluated by polymerase chain reaction for Mycoplasma hominis. Data were analyzed using SPSS software (version 20), t-test, Chi-square and Mann-Whitney tests. P value less than 0.05 was considered significant.
    Results
    Mycoplasma hominis was detected in 17.5 % (28/160) of the patients with PPROM. In the control group, this bacteria was detected in 6.6% (10/160) of the pregnant women. The results of the odds ratio test showed that the odds ratio of Mycoplasma hominis infection in the patients with PPROM was 3.18 times more than that in the pregnant women without PPROM (95% CI: 1.4-6.8). In addition, the probabilityof developing respiratory distress syndrome in the infants of the mothers with PPROM was 3.71 times more than that in the neonates of the PPROM-free pregnant women ((95% CI: 1.9-7.12).
    Conclusion
    Our results provided evidence regarding the presence of a significant association between cervical colonization with genital mycoplasmas and PPROM.
    Keywords: PPROM, Mycoplasma hominis, PCR}
  • نوشین مبارکی، احمد قاضی *، افشان شرقی، مریم سادات رضوی، سمیه ثقفی راد
    زمینه و هدف

    درد زایمان اغلب شدید بوده و عدم تسکین آن می تواند اثر سوء بر وضعیت فیزیولوژیک مادر داشته باشد. اندازه گیری دقیق و درمان مناسب درد یک مشکل مهم برای پرسنل پزشکی و پرستاری است. انتخاب های متعددی برای کنترل درد زایمان وجود دارد و هر روش خطرات و منافع خاص خود را در خصوص کارایی و در دسترس بودن آن به همراه دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی دگزامتازون درترکیب با رمی فنتانیل در کنترل درد زایمان و عوارض آنها در زنان مراجعه کننده به انجام گرفت. 1396بیمارستان علوی در سال A انتخاب شدند. گروه 1 زن باردار گراوید 90.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه از بین زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان علوی قبل از مداخله VAS تحت تزریق رمی فنتانیل قرار گرفتند. اسکور درد بر مبنای Bتحت تزریق رمی فنتانیل با دگزامتازون و گروه تجزیه و تحلیل شد. SPSS بعد از مداخله اندازه گیری شد. در نهایت اطلاعات حاصل از مطالعه از طریق 120 و60 و 30و دقایق دقیقه بعد از مداخله به 120 و60 و 30.

    یافته ها

    شدت درد در مادرانی که از رمی فنتانیل همراه دگزامتازون استفاده کرده بودند طور قابل توجهی پایین تر از گروهی بودندکه رمی فنتانیل به تنهایی دریافت کرده بودند. در مورد عوارض مادری به غیر از مورد تهوع و استفراغ و سر درد در بقیه موارد اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. تفاوت معنی داری میان گروه ها از نظر و آپگار مشاهده نگردید. FHR

    نتیجه گیری

    استفاده همزمان رمی فنتانیل و دگزامتازون در مقایسه با رمی فنتانیل به تنهایی به دلیل امن بودن آن برای مادر و کودک و ایجاد بی دردی مطلوب تر در حین زایمان توصیه می گردد.

    کلید واژگان: رمی فنتانیل, دگزامتازون, درد زایمان}
    Noshin Mobaraki Dr, Ahmad Ghazi Dr, Afshan Sharghi Dr, Maryam Sadatrazavi Dr, Somayeh Saghafi Rad Dr

    Aims and background: Labor pain is often severe. Unrelieved labor pain can have an adverse effect on the physiologic status of the women in labor. Accurate measurement and appropriate management of pain is a significant problem for attending medical and nursing personnel. There are several options for controlling labor pain. Each method has its own risks and benefits, with variations in effectiveness, availability and acceptability. The purpose of this study was to compare the effectiveness of remifentanil when used with and without dexamethasone in women undergoing a normal vaginal delivery.

    Materials and methods

    In this study 90 pregnant women were selected from the pregnant women referred to Alavi Hospital. Group A received Remifentanil with Dexamethasone and Group B received Remifentanil alone. The pain scores based on VAS were measured before the intervention and 30, 60, and 120 minutes after the intervention. Finally, the data were analyzed by SPSS. Findings: Pain severity according to the VAS score was significantly lower in patients that received remifentanil with dexamethasone 30, 60 and 120 min after the intervention compared to the other group. Analysis of the pooled risk differences showed that nausea, vomiting and headache were significantly higher in remifentanil alone users. There wasn’t a significant difference in FHR or Apgar in the 1st and 5th minute between the two groups.

    Conclusion

    The use of remifentanil with dexamethasone has more of a beneficial effect for many parturient women compared to remifentanil.

    Keywords: Remifentanil, labor Pain, Dexamethasone}
  • زهرا تذکری، سعید مهری، نوشین مبارکی، لیلی داداشی، یگانه احمدی، فاطمه شکری، لاله همرنگ
    زمینه و هدف
    آموزش بالینی در شکل دهی مهارت های اساسی و توانمندی های حرفه ای دانشجویان اتاق عمل نقش اساسی دارد. بنابراین شناخت وضعیت فعلی آن می تواند بستری برای ارتقاء وضعیت عملکرد آنها در آینده فراهم سازد. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر کیفیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1393 انجام شد.
    روش کار
    این تحقیق یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود و با نمونه گیری به روش سرشماری و بر روی 96 نفر از دانشجویان اتاق عمل ورودی 1389، 1390 و 1391 دانشکده پرستاری و مامایی اردبیل که حاضر به شرکت در تحقیق شدند انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بود که شامل دو قسمت اطلاعات دموگرافیک و دیدگاه دانشجویان درباره آموزش بالینی بود. داده های گردآوری شده به وسیله SPSS-16 و روش های آماری توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    در مطالعه حاضر اکثریت شرکت کنندگان یعنی 64 نفر (7/66%) مونث بودند. از دیدگاه 4/60 درصد (58 نفر) دانشجویان عدم اعتماد مربیان بالینی به دانشجویان، 7/42 درصد (41 نفر) نا آشنا بودن همکاران بیمارستان با اخلاق حرفه ای و 6/39 درصد (38 نفر) عدم نگرش مثبت به رشته دارای بیشترین اهمیت از میان عوامل تاثیرگذار در کیفیت آموزش بالینی بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه چنین به نظر می رسد که با تقویت و اجرای دقیق و منظم برنامه های موجود، بهبود جو و فضای آموزشی و آشنا نمودن مربیان و پرسنل با شرح وظایف خود در قبال دانشجویان می توان کیفیت آموزش بالینی را ارتقا داد.
    کلید واژگان: کیفیت, آموزش بالینی, دانشجو, اتاق عمل}
    Z. Tazakori, S. Mehri, N. Mobaraki, L. Dadashi, Y. Ahmadi, F. Shokri, L. Hamrang
    Background and Objectives
    Clinical education plays a fundamental role in forming basic skills and professional competencies for operating room students. Understanding students’ perspectives on clinical training can help us to improve the quality of their clinical performance in the future. This study was conducted to assess the present status of clinical education from perspectives of operating room students in Ardabil University of Medical Sciences.
    Methods
    A descriptive and cross-sectional design was used to carry out the study in 2014. Using consensus sampling method، 96 operating room students from the school of nursing and midwifery were involved in the study. Data gathering tool consisted of demographic data form and a researcher made questionnaire for assessing the viewpoints of students about clinical education. Data were analyzed using descriptive statistics in SPSS v. 16.
    Results
    Most of the students were female (66. 7%) and most of them believed the main factors influencing the quality of clinical training were “teachers did not trust on their students in clinical practices” (60. 4%)، “hospital personnel were not familiar with professional ethics” (42. 7%) and “negative attitude of students towards their profession” (39. 6%).
    Conclusion
    According to the findings، accurate and concise implementation of the curriculum، providing appropriate educational atmosphere and giving awareness to instructors and hospital personnel about their responsibility regarding students and their duties may improve the quality of clinical education.
    Keywords: Quality, Clinical Education, Student, Operating Room}
  • رباب بهدانی، ابوطالب بیگی، نوشین مبارکی *

    در جوامع مختلف میزان بارداری از موعد گذشته حدود 10% از کل نوزادان متولد شده را تشکیل می دهد. اندازه گیری CRL جنین با سونوگرافی در تریمستر اول یکی از دقیق ترین اندازه گیری ها برای محاسبه سن بارداری می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر تعیین سن حاملگی در سه ماهه اول با سونوگرافی بر کاهش حاملگی از موعد گذشته می باشد تا از نتایج حاصل از آن بتوان مشاوره بهتری به خانم های باردار ارائه نمود.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع مقطعی و توصیفی تحلیلی می باشد که بر روی مادران مراجعه کننده به درمانگاه پره ناتال بیمارستان آرش صورت گرفته است. اطلاعات از روی سونوگرافی تریمستر اول و LMP (اولین روز آخرین قاعدگی) بیماران در قالب پرسشنامه تکمیل شد.

    یافته ها

    در مادران بارداری که تحت بررسی سونوگرافی تریمستر اول قرار گرفته بودند میزان موارد حاملگی از موعد گذشته (post term) کمتر بود. لذا توجه ویژه به انجام سونوگرافی در سه ماهه اول می تواند باعث کاهش موارد حاملگی های post term شود. در مجموع 217 مورد زایمان مورد مطالعه قرار گرفت، که میزان حاملگی از موعد گذشته در آنها بر طبق LMP 6/10% و با سونوگرافی تریمستر اول 7/3% بود. (005/0p=).

    نتیجه گیری

    از آنجایی که میزان شیوع حاملگی پست ترم بین دو نوع روش محاسبه سن بارداری تفاوت داشت، با سونوگرافی تریمستر اول میزان حاملگی های post term کمتر بود، برای کاهش حاملگی های از موعد گذشته، انجام سونوگرافی در سه ماهه اول توصیه می شود.

    کلید واژگان: تعیین سن حاملگی, حاملگی از موعد گذشته, سونوگرافی}
    Behdani R., Beigi A., Mobaraki N

    Approximately 10 percent of all pregnancies continue to 42 weeks’gestation. The true prevalence of pregnancies lasting longer than 41 or 42 weeks’gestation has been difficult to establish because many such diagnoses occur as a result of an inability to accurately establish time of conception. Several studies indicate that menstrual dating is often inaccurate and can lead to induction of labor for a presumed but inaccurate diagnosis of postterm pregnancy. It is now widely accepted that a more precise method of determining gestational age is the first trimester measurement of crown-rump length of the fetus. We carried out a cross- sectional study on patients who were referred for a prenatal care to Arash hospital.

بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال