به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

نیلوفر عباس پور

  • حسین نوروزی*، نیلوفر عباس پور، شیوا برزگر
    هدف
    رسانه های اجتماعی امروزه نقش بسیار مهمی در زندگی روزمره افراد و کسب وکارها ایفا می کنند. این پلتفرم ها علاوه بر ارتباطات شخصی، به یکی از اصلی ترین ابزارهای بازاریابی نیز تبدیل شده اند. همچنین این پلتفرم ها تاثیر مستقیمی بر تصمیم گیری خرید افراد دارند. پژوهش حاضر، به دنبال بررسی تاثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر قصد خرید با در نظر گرفتن نقش میانجی تعامل مشتری، تصویر برند و آگاهی از برند می باشد
    روش
    این پژوهش با رویکرد فلسفی اثبات گرایی و با استفاده از روش کمی انجام شده است. استراتژی پژوهش، پیمایشی بوده و از پرسشنامه استاندارد با طیف لیکرت پنج گزینه ای برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. این پژوهش دارای افق زمانی مقطعی است و در بازه زمانی یک ماهه بین تاریخ 10 تیر تا 15 مرداد (35 روز) انجام شده است. جامعه آماری شامل مشتریان بالقوه و بالفعل برند اسنس بوده و نمونه گیری به روش غیراحتمالی در دسترس با حجم نمونه 410 نفر انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و Smart PLS استفاده شده است.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که بازاریابی در شبکه های اجتماعی می تواند به افزایش آگاهی از برند، تقویت تعامل با مشتریان و در نهایت، افزایش قصد خرید در محصولات آرایشی منجر می شود و پیشنهاد می شود که برندهای این حوزه، از رسانه های اجتماعی می توانند برای معرفی محصولات خود و ایجاد ارتباط با مشتریان و ایجاد قصد خرید در آنها استفاده کنند.
    کلید واژگان: آگاهی از برند, بازاریابی رسانه های اجتماعی, تعامل مشتری, تصویر برند, قصد خرید
    Hossein Norouzi *, Niloofar Abaspoor, Shiva Barzegar
    Objective
    Social media platforms have become an integral part of the daily lives of individuals and businesses, evolving into primary marketing tools and directly influencing purchase decisions. This study aims to examine the impact of social media marketing on purchase intention, considering the mediating roles of customer engagement, brand image, and brand awareness.
    Methodology
    This research adopts a positivist philosophical approach with a quantitative methodology. The research strategy is survey-based, using a standardized five-point Likert scale questionnaire for data collection. The study has a cross-sectional time horizon, conducted over a one-month period from July 1 to August 6 (35 days). The statistical population consists of potential and actual customers of the Essence brand. A sample of 410 individuals was selected using non-probability convenience sampling. Data analysis was performed using structural equation modeling with SPSS and Smart PLS software.
    Conclusions
    The results indicate that social media marketing can lead to increased brand awareness, improved customer loyalty, and ultimately increased purchase intention for cosmetic products. It is recommended that brands in this sector utilize social media for product introduction, customer relationship building, and purchase intention stimulation. This strategy can potentially strengthen brand positioning and increase sales.Keywords: brand image, brand awareness, customer Engagement, purchase intention, social media marketing.
    Keywords: Brand Image, Brand Awareness, Customer Engagement, Purchase Intention, Social Media Marketing
  • حسین نوروزی*، شهرزاد انصاری، نیلوفر عباس پور

    امروزه استفاده از رسانه های اجتماعی در توسعه مشاغل وکسب وکارها اهمیت بالایی پیدا کرده است. افراد، مدیران و رهبران کسب-وکار درصدد بالا بردن درگیری و عجین شدن مشتریان در رسانه های اجتماعی خود می باشند. این امر نه تنها در باب شرکت ها و کسب وکارهای بزرگ صادق است بلکه همچنین در مشاغل کوچک و ابتدایی ترین مراحل رشد آنان نیز ضروری می باشد(همانند مشاغلی که در اینستاگرام ایجاد شده است) ؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی استراتژی های بازاریابی رسانه های اجتماعی درجهت افزایش عجین شدن مشتریان در صنایع چرم صورت پذیرفت. پژوهش حاضر در زمره پژوهش های کیفی با روش تحلیل محتوا می باشد. روش نمونه گیری بصورت قضاوتی و هدفمند بوده و به منظور گردآوری داده ها 10 مصاحبه نیمه ساختار-یافته با مسئولان و استراتژیست های رسانه های اجتماعی برندهای ممتاز در صنعت چرم صورت پذیرفت. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، 6 تم اصلی و 20 تم فرعی استخراج گردید. همچنین مدلی به منظور الگوی عجین شدن مشتریان با برند ارائه گردید. بر اساس یافته های پژوهش، استفاده از بستر و پلتفرم مرتبط (شامل 2 مضمون فرعی)، بالا نگه داشتن صفحه مجازی (شامل 4 مضمون فرعی)، سنجش میزان عملکرد (شامل 3 مضمون فرعی)، استفاده هدفمند از رسانه های اجتماعی (شامل 3 مضمون فرعی)، مقابله با چالش ها (شامل 6 مضمون فرعی) و تمرکز بر نقاط قوت (شامل 2 مضمون فرعی) استراتژی های اصلی کشف-شده به منظور افزایش عجین شدن مشتریان در رسانه های اجتماعی بودند.

    کلید واژگان: استراتژی بازاریابی, بازاریابی رسانه های اجتماعی, استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی, عجین شدن مشتریان
    Hossein Norouzi *, Shahrzad Ansari, Niloufar Abbaspour

    Nowadays, the use of social media has become very important in the development of businesses. Managers and business leaders are trying to increase the engagement of customers in their social media. This is not only true for large companies and businesses, but it is also necessary for small businesses and the most basic stages of their growth (such as the businesses created based on Instagram); Therefore, the current research was conducted with the aim of formulating a pattern of social media marketing strategies to increase the engagement of customers in the leather industry. The present research is among the qualitative researches with content analysis method. The sampling method was judgmental and purposeful, and in order to collect data, 10 semi-structured interviews were conducted with social media officials and strategists of premium brands in the leather industry. Based on data analysis, 6 main themes and 20 sub-themes were extracted. Also, a model was presented in order to model customers' association with the brand. Based on the findings of the research, using the relevant platform (including 2 sub-themes), keeping up the virtual page (including 4 sub-themes), measuring performance (including 3 sub-themes), targeted use of social media (including 3 sub-theme), coping with challenges (including 6 sub-themes) and focusing on strengths (including 2 sub-themes) were the main strategies discovered in order to increase customer engagement in social media.

    Keywords: Marketing Strategy, Social Media Marketing, Social Media Marketing Strategy, Customer Engagement
  • نیلوفر عباس پور*، مرجان عبدی
    گردشگری یک بخش اقتصادی با ضریب فزاینده تولید بالا است که از آن به موتور محرک رشد اقتصادی یاد می‏شود و می‏تواند به عنوان یک بخش پیشران اقتصادی، در صورت توسعه رونق کل اقتصاد را به همراه داشته باشد. از آن جا که محصول گردشگری کشش قیمتی بالایی دارد، برای حفظ و افزایش تقاضای این بخش اقتصادی قیمت‏گذاری از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. قیمت محصولات گردشگری تابعی از هزینه‏های این بخش است و افزایش هزینه‏ها از جمله هزینه‏های برق، گاز و آب مصرفی می‏تواند بر قیمت نهایی محصول تاثیرگذار باشد. با توجه به گرایش به آزادسازی تدریجی قیمت‏های انرژی، این پژوهش به بررسی افزایش هزینه‏های برق، گاز و آب بر شاخص قیمت بخش گردشگری می‏پردازد. به این منظور از رویکرد هزینه‏ای ماتریس حسابداری اجتماعی استفاده شده است. با توجه به فرابخشی بودن محصول گردشگری، ابتدا ماتریسی طراحی شده است که بخش گردشگری ورودی و گردشگری بومی را به عنوان دو بخش مجزا در حساب تولید دربرگیرد. یافته‏های تحقیق نشان می‏دهد افزایش یک واحدی هزینه برق، گاز و آب باعث افزایش اندک شاخص قیمت بخش گردشگری می‏شود و نمی‏توان انتظار افزایش قیمت چشمگیری در محصولات بخش گردشگری در پی افزایش قیمت این اقلام داشت.
    کلید واژگان: گردشگری, ماتریس حسابداری اجتماعی, برق, گاز, آب
    Niloofar Abbaspoor *, Marjan Abdi
    Tourism is an economic sector with a high multiplier effect, which is referred to as the driving engine of economic growth and can bring prosperity to the entire economy as an economic stimulator. Since the tourism product has a high price elasticity, its pricing is of particular importance to maintain and increase the demand of this economic sector. The price of tourism products is a function of the costs of this sector, and the increase in costs, including the costs of electricity, gas and water consumption, can affect the price of the final product. Considering the tendency towards the gradual liberalization of energy prices, this research examines the effect of increasing electricity, gas and water prices on the price index of the tourism sector. For this purpose, the cost-based approach of social accounting matrix was used. Due to the multi-sectorality of the tourism product, a matrix was designed to include the inbound tourism sector and the domestic tourism sector as two distinct sectors in the production account. The findings of the research showed that a one-unit increase in the cost of electricity, gas and water caused a slight increase in the price index of the tourism sector, and a significant price increase can be expected in the tourism products following an increase in the price of these items.
    Keywords: Tourism, Social Accounting Matrix, electricity, Gas, Water
  • پیام پرتوی نیا، نیلوفر عباس پور*

    توسعه فن‏آوری سبب تحولی در حوزه گردشگری شده است و استفاده از گشت‎‏های مجازی در حال پیشرفت است. بنابراین دانستن میزان پذیرش این فن‏آوری جهت آشنایی با مقصد و تمایل به بازدید ضروری است. هدف پژوهش بررسی تمایل گردشگران به بازدید حضوری از مکان‏ها با توجه به نظریه پذیرش فناوری و آشنایی با مقصد است. جامعه آماری افرادی هستند که حداقل یک‏ بار از تورهای مجازی استفاده نموده ‏اند. 204 پرسشنامه تکمیل شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش گردآوری توصیفی - پیمایشی است. برای تحلیل داده‏ ها از آزمون معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تاثیر مدل پذیرش فن‏آوری (سهولت، لذت و سودمندی ادراکی) برآشنایی با مقاصد گردشگری کاربران گشت‏های مجازی تاثیر مثبت دارد هرچند تاثیر سودمندی ادراکی ناچیز است. همچنین آشنایی با مقاصد گردشگری سبب تاثیر مثبت و معنادار بر تمایل به بازدید از آن‏ها می‏گردد.

    کلید واژگان: گشت‏های مجازی, تمایل به بازدید, آشنایی با مقاصد, مدل پذیرش فن‏آوری
    Payam Partovinia, Niloofar Abbaspoor *

    The development of technology has caused a revolution in the field of tourism and the use of virtual tours is progressing. Therefore, it is necessary to know the level of acceptance of this technology in order to know the destination and desire to visit. The purpose of the research is to investigate the willingness of tourists to visit places in person according to the theory of technology acceptance and familiarity with the destination. The population is people who have used virtual tours at least once. Structural equation test was used to analyze the data. The results showed that the effect of the technology acceptance model (perceptual ease, pleasure and usefulness) has a positive effect on the users' familiarity with the destinations of virtual tour , although the effect of perceptual usefulness is insignificant. Also, familiarity with tourist destinations has a positive and significant effect on the desire to visit them.

    Keywords: Virtual tours, intention to visit, familiarity with destinations, Technology Acceptance Model
  • محمدرضا فرزین*، نیلوفر عباس پور، یکتا اشرفی، حمید ضرغام بروجنی

    توان درآمدزایی گردشگری باعث شده توسعه آن مورد حمایت سیاست گذاران و جوامع میزبان قرار گیرد. تزریق مخارج گردشگران به اقتصاد مقصد، افزایش درآمد خانوار و شرکت ها را به همراه دارد. در این پژوهش با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390، اثر توسعه بخش گردشگری ورودی بر درآمد خانوارها و شرکت ها و توزیع آن ارزیابی شده است. ماتریس حسابداری اجتماعی به گونه ای اصلاح شده است تا بخش گردشگری را به عنوان بخشی واحد در کنار سایر بخش ها در حساب تولید دربرگیرد. همچنین، با به کارگیری رهیافت تحلیل مسیر ساختاری، مسیرهایی که این توسعه بر درآمد خانوارها و شرکت ها اثر می گذارند، شناسایی شده اند. نتایج نشان می دهد که شرکت ها، خانوارهای شهری و سپس روستایی به ترتیب بیشترین افزایش درآمد حاصل از توسعه گردشگری را تجربه می کنند. سهم چهاربرابری خانوارهای شهری نسبت به روستایی از این درآمد، حاکی از افزایش شکاف درآمدی در نتیجه رشد گردشگری ورودی است. همچنین بخش اقتصادی حمل و نقل بیشترین سهم را در انتقال درآمد گردشگری به خانوارها و شرکت ها داشته و مهم ترین عامل تولید در این انتقال درآمد به خانوارها و شرکت ها به ترتیب نیروی کار و سرمایه است.

    کلید واژگان: گردشگری ورودی, ماتریس حسابداری اجتماعی, تحلیل مسیر ساختاری
    Niloofar Abbaspoor, Yekta Ashrafi, Hamid Zargham Boroojeni

    Income generation potential of Tourism is a feature that has attracted the support of policymakers and host communities. The injection of inbound tourists’ expenditures to the destinations increases the income of households and institutions. Using the social accounting matrix of 2011, this paper evaluates the impact of the development of inbound tourism sector on the income of the households and institutions, as well as its distribution. The social accounting matrix has been altered so that it can incorporate tourism sector as one single sector next to other sectors in the production account. Moreover, the channels through which this development affects the income of households and institutions have been identified adopting structural path analysis approach. The findings show that institutions, urban households and rural households enjoy the most income increase, respectively. The four-fold share of the urban households compared to that of the rurals indicates an increase in the income gap as a result of inbound tourism development. Transportation sector has the greatest share in transferring the income-generating effects of the inbound tourism development to the households and institutions. Labor and capital are the most important factors of production in transferring inbound tourism development income to the households and institutions respectively.

    Keywords: Inbound Tourism, Social Accounting Matrix, Structural Path Analysis
  • محمدرضا فرزین، نیلوفر عباس پور*، یکتا اشرفی، حمید ضرغام بروجنی

    توسعه گردشگری می تواند منجر به رشد اقتصادی و اشتغالزایی در مقصدها شود. با ورود گردشگران، تقاضای نهایی برای محصولات افزایش یافته و بخشهای گردشگری برای پاسخ به این تقاضا و بخشهای غیرگردشگری برای پاسخ به تقاضای واسطه ای تولید خود را افزایش میدهند. بدین ترتیب رشد اقتصادی حاصل شده و تقاضا برای نیروی کار نیز افزایش می یابد. در این پژوهش، با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390، اثر توسعه گردشگری ورودی بر تولید بخشهای اقتصادی و توان اشتغالزایی آن بررسی شده است. ماتریس حسابداری اجتماعی به گونه ای اصلاح شده تا بخش گردشگری را به عنوان یک بخش واحد و منسجم در حساب تولید دربرگیرد. همچنین، با به کارگیری رهیافت تحلیل مسیر ساختاری، مسیرهایی را که این توسعه بر سطح تولید سایر بخشها اثر می گذارد شناسایی شده اند. یافته ها حاکی از این است که گردشگری ورودی در مقایسه با سایر بخشها بیشترین اثر را بر افزایش تولید دارد. بخشهای صنایع، حمل ونقل و خدمات نیز بیشترین افزایش تولید را در اثر توسعه گردشگری ورودی خواهند داشت. بیشترین اثر مستقیم در بخش حمل ونقل، بیشترین اثر غیرمستقیم از تقاضای واسطه ای بخش حمل ونقل از صنایع، و بیشترین اثر القایی از طریق درآمدی است که نیروی کار خانوار متوسط درآمد شهری از حمل ونقل گردشگری کسب کرده و در بخش خدمات خرج می شود. اشتغالزایی بخش گردشگری ورودی نیز، پس از بخشهای کشاورزی، ساختمان و حمل ونقل در رتبه چهارم قرار دارد. بنابراین، توسعه گردشگری ورودی می تواند بر رونق تولید و اشتغال موثر باشد.

    کلید واژگان: گردشگری ورودی, ماتریس حسابداری اجتماعی, تحلیل مسیر ساختاری, رشد اقتصادی, اشتغال
    Niloofar Abbaspoor *, Yekta Ashrafi, Hamid Zargham Boroujeni

    Tourism development can bring about economic growth and job creation at destinations. Tourist arrival at a destination increases the final demand for product, therefore tourism and non-tourism economic sectors increase their production in order to meet the final and intermediate demands, respectively. Thus economic growth is brought about and demand for labor increases. Using the social accounting matrix of 2011, this paper studied the impact of inbound tourism development on the output of economic sectors and its job creation potential. The social accounting matrix is modified so as to incorporate tourism as a single comprehensive sector. Moreover, using structural path analysis approach, the paths through which tourism development affects the output level of other sectors are identified. Findings indicate that compared to other sectors, inbound tourism has the greatest effect on the production level. The results show the manufacturing, transportation and services sectors have the most output increase as a result of inbound tourism development. The highest direct impact is experienced in the transportation sector, while the highest indirect impact is imposed via intermediate demand of transportation from manufacturing sector. The highest induced effect is witnessed when the labor income of the middle-income urban households which is earned from tourism transportation is spent on services. Finally, job creation potential of inbound tourism is revealed to be at the fourth place, after agriculture, construction and transportation sectors, respectively. Therefore, developing inbound tourism can enhance production and employment.

    Keywords: inbound tourism, Social Accounting Matrix, Structural Path Analysis, Economic Growth, employment
  • محمدرضا فرزین، ابتهال زندی، مرجان عبدی، نیلوفر عباس پور
    امروزه تخصیص بهینه منابع به بخش های کلیدی و سودآور اقتصادی بر حسب اولویت ها در روند توسعه اقتصادی و دستیابی به رشد پایدار مقوله ای اجتناب ناپذیر و ضرورتی اساسی محسوب می شود. شناسایی بخش های کلیدی ضمن جلوگیری از پراکندگی سرمایه گذاری ها منجر به هدفمند شدن فعالیت های اقتصادی و اولویت گذاری مناسب در تخصیص منابع محدود می شود. صنعت گردشگری به عنوان یکی از مهم ترین فعالیت های خدماتی دارای زیر بخش های متنوعی است که هر یک نقشی اساسی در فعالیت های رشد اقتصادی ایفا می کنند. این مقاله در پی آن است تا با استفاده از جدول داده- ستانده مربوط به سال 1 3 8 5 ، بخش های کلیدی صنعت گردشگری را شناسایی و میزان اثرگذاری هر یک را در اقتصاد ملی تعیین نماید. طبق یافته های این پژوهش، بر اساس معیار کشش تولید و سرمایه گذاری در بخش های کلیدی صنعت گردشگری شامل خدمات حمل ونقل جاده ای مسافر، خدمات حمل ونقل ریلی و خدمات حمل ونقل آبی و خدمات کتابخانه ای و موزه ها، در تحقق رشد اقتصادی و افزایش تولید کشور نقش محوری دارند. مطابق کشش اشتغال و درآمد، توسعه ی بخش خدمات حمل ونقل آبی در صنعت گردشگری کشور به عنوان بخش کلیدی اقتصاد مناسب به نظر می رسد.
    کلید واژگان: صنعت گردشگری, بخش های کلیدی صنعت گردشگری, رشد اقتصادی, تحلیل داده, ستانده
  • محمود ضیائی، نیلوفر عباس پور
    انسان برای سهولت مطالعه ی جهان به طبقه بندی دانش پرداخته و این طبقه بندی امکان انباشت و بازیابی دانش را برای وی فراهم می کند. قرارگیری انواع دانش در مرزهای مشخص به تدریج رشته های دانشگاهی را برای مطالعه ی نظام مند پدیده های جهان به وجود آورده است. گردشگری، به عنوان یکی از پدیده های دنیای معاصر، موضوعی پیچیده و چندوجهی است که بررسی آن عبور از مرزهای رشته های رایج دانشگاهی و اتخاذ رویکرد تلفیقی را می طلبد. در این مقاله، جایگاه مطالعات گردشگری در میان رشته های دانشگاهی و رویکردهای مطالعاتی آن بررسی شده است. بررسی ها نشان می دهد که ماهیت پدیده ی گردشگری به گونه ای است که شناخت آن نیازمند مطالعات میان رشته ای و چندرشته ای است و تلاش برای ارتقای جایگاه آن از یک حوزه ی مطالعاتی به یک رشته شاید ناشی از فقدان اعتماد به نفس آکادمیک و غلبه ی دیدگاه وحدت علوم باشد. در نهایت، موضوع رشته بودن گردشگری با توجه به معیار الگوهای هرست، کوهن و برنشتاین نیز مورد بررسی قرار گرفت. سرانجام، پس از بررسی جایگاه رشته ای مطالعات گردشگری با اتخاذ این الگوها، گذر از محدودیت های پارادایم های رشته ای و اتخاذ و تلفیق روش شناسی رشته های مختلف برای انجام پژوهش های تلفیقی به عنوان راهکارهای توسعه و تقویت مطالعات گردشگری پیشنهاد شده است.
    کلید واژگان: رشته, حوزه ی مطالعاتی, الگوی هرست, پارادایم علمی کوهن, الگوی برنشتاین
  • محمود ضیائی، ابتهال زندی، نیلوفر عبا سپور، مرجان عبدی
    به طور کلی بررسی هر مسئله و موضوعی از دیدگاه و منظر مکاتب مختلف می تواند نتایج متفاوت و شاید متناقضی به دنبال داشته باشد که این موضوع افق های تازه ای را در خصوص موضوع پیش روی محقق می گشاید. در این میان موضوع «توسعه ی پایدار» در بسیاری از پژوهش های توسعه، به طور کل و در پژوهش های گردشگری، به طور خاص رواج یافت که برداشت های متعدد و متنوعی درباره ی این مفهوم و شیوه ی تحقق آن وجود دارد که معلول پارادایم های فکری و دیدگاه های مختلف صاحب نظران است. از این رو آشنایی با مکاتب فلسفی و مقایسه ی آن ها با یکدیگر مطلوب و مفید است؛ زیرا می تواند موجب ایجاد شناخت و آگاهی و بروز روحیه ی نقادی نسبت به خط مشی ها و برنامه ریزی های توسعه ی پایدار گردشگری شود. در این نوشتار سعی شده است مسئله ی توسعه ی پایدار گردشگری از دیدگاه دو مکتب فلسفی ایده آلیسم و پراگماتیسم مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. روش تحقیق در این پژوهش، دارای رویکردی تطبیقی است که به مطالعه ی وجوه افتراق و تشابه دو مکتب فلسفی پراگماتیسم و ایده آلیسم در زمینه ی توسعه ی پایدار گردشگری پرداخته و یافته های آن را در قالب جداولی مجزا ارائه شده است. مقایسه برخی از مولفه های توسعه ی پایدار گردشگری اعم از مشارکت، اصول اخلاقی، حفظ محیط زیست و آموزش از دیدگاه این دو مکتب نشان می دهد که تفاوت هایی مشخص بین مکتب پراگماتیسم و ایده آلیسم در خصوص توسعه ی پایدار گردشگری وجود دارد که به نظر می رسد استفاده از اصول هر دو مکتب و اصرار نداشتن بر توجه به یکی و رها کردن دیگری، گزینه بهتری برای توسعه ی پایدار گردشگری باشد که می تواند موجبات رشد پایدار هرچه بیشتر این صنعت را فراهم سازد که لازم است در برنامه های ملی نیز به این امر توجه بسیار گردد.
    کلید واژگان: توسعه ی پایدار گردشگری, مکاتب فلسفی, ایده آلیسم, پراگماتیسم
    Sustainable tourism development is a set of principles, policies and management methods which project the tourism development path in a way that environmental resources (including natural, man-made, and cultural features) of the destination are conserved for future developments. Concerning this concept and its implementation method, numerous and various perceptions have been created as a result of the different viewpoints and paradigms. Therefore, studying and comparing philosophical schools can be beneficial since it may help advance understanding and develop critical thinking about sustainable tourism development policies and planning.
    Keywords: Sustainable tourism development, Philosophical schools, Idealism, Pragmatism
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال