به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

هاجر ضیایی

  • نیلوفر امین، حافظ فاخری، وحید حسینی، هاجر ضیایی، آزاده داداشی، بهمن رحیمی، شیرزاد غلامی*
    اصلاحیه : بررسی عفونت های انگلی روده ای در مبتلایان مراجعه کننده به کلینیک های گوارش
    نیلوفر امین1       
    حافظ فاخری2      
    وحید حسینی2      
    هاجر ضیایی3     
    آزاده داداشی 1
    بهمن رحیمی4     
    شیرزاد غلامی5
    Eاین مقاله حاصل طرح تحقیقاتی شماره 1264-1393 است که توسط معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی مازندران تامین شده است.
    مولف مسئول: شیرزاد غلامی- ساری: کیلومتر 18 جاده فرح آباد، مجتمع دانشگاهی پیامبر اعظم، مرکز تحقیقات توکسوپلاسموز            sgholam200@gmail.com E-mail:1. دانشجوی رشته پزشکی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
    2. استاد، گروه داخلی، مرکز تحقیقات گوارش وکبد، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری،ایران
    3. استادیار، گروه انگل شناسی و قارچ شناسی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
    4. دانشجویی دکترای انگل شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران
    5. دانشیار، گروه انگل شناسی و قارچ شناسی، مرکز تحقیقات توکسوپلاسموز، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
    در مقاله فوق که در شماره 146 بهمن 1395 در دوره 26 این نشریه منتشر شده بود، نام نویسنده دوم جناب آقای دکتر  حافظ فاخری اشتباه چاپ شده بود، اصلاح گردید.

    .
    کلید واژگان: اصلاحیه
    Niloofar Amin, Hafez Fakheri, Vahid Hossini, Hajare Ziaei, Azadeh Dadashi, Bahman Rahimi, Shirzad Gholami*
    Correction to: Intestinal Parasitic Infections in Patients Attending Gastrointestinal Clinics
    Niloofar Amin1,Hafez Fakheri2,
    Vahid Hossini2,
    Hajare Ziaei3,
    Azadeh Dadashi1,
    Bahman Rahimi4,
    Shirzad Gholami5
    1 Medical Student, Student Research Committee, Faulty of Medicine, Mazandaran University of Medical Sciences, Sari, Iran
    2 Professor, Department of Gastroenterology, Gut and  Liver Research Center, Mazandaran University of Medical Sciences, Sari, Iran
    3 Assistant Professor, Molecular and Cell Biology Research Center, Mazandaran University of Medical Sciences, Sari, Iran
    4 PhD Student in Parasitology and Mycology, Faculty of Medicine, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
    5 Associate Professor, Department of Parasitology and Mycology, Toxoplasmosis Research Center, Mazandaran University of Medical Sciences, Sari, Iran
    In the article published in volume 26, issue 146, 2017, the name of Hafez Fakheri was published incorrectly, which is now corrected.
    Keywords: erratum
  • سیمین باری، محسن اربابی، پوریا گیل، مهدی شریف، هاجر ضیایی، سمیرا دودانگه، عباس علیزاده، زینب هدایتی، شهاب الدین سروی *
    سابقه و هدف
    دیکروسلیازیس بیماری شایع در نشخوارکنندگان است که توسط گونه های مختلف دیکروسلیوم ایجاد می شود. این انگل در مجاری صفراوی و کیسه صفرای نشخوارکنندگان و به طور تصادفی انسان دیده می شود. اهمیت اقتصادی دیکروسلیازیس به علت خسارت به کبد و در نتیجه از دست دادن مقادیر قابل توجهی از مواد پروتئینی می باشد. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی پارامترهای مورفومتریک و مولکولی (PCR و PCR-RFLP) ایزوله های گوسفندی، بزی و گاوی دیکروسلیوم دندرتیکوم در استان مازندران در سال های 1392-1394 می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی، در مجموع 50 ایزوله ترماتود از کبدهای گوسفندی (20 مورد)، بزی (20 مورد) و گاوی (10 مورد)، از کشتارگاه های مازندران جمع آوری شدند. کرم های بالغ با روش های مورفومتریک و مولکولی ناحیه 28s rDNA مورد بررسی قرار گرفتند. برای تشخیص گونه ی انگل از تکنیک PCR-RFLP استفاده شد. علاوه بر این، تعدادی از نمونه ها تعیین توالی شدند.
    یافته ها
    تمام ایزوله های سه میزبان (گوسفند، بز و گاو) در اغلب شاخصه های مرفولوژیک با هم اختلاف معنی دار داشتند. در مورد شاخص بیضه های انگل، که شاخص قابل اعتمادی برای تشخیص افتراقی گونه های دیکروسلیوم می باشد، در تمام ایزوله ها، بیضه ها پشت سر هم قرار داشتند و اختلاف معنی داری در اندازه آن ها در بین میزبانان مختلف مشاهده نشد. در بررسی مولکولی چهار باند bp116، bp145، bp 393 و bp409 از محصول PCR بعد از تماس با آنزیم مشاهده شد. در بررسی توالی ایزوله های انگل، اختلاف ژنتیکی چندانی دیده نشد، در حالی که در بررسی مورفومتریک، تفاوت هایی مشاهده شد.
    استنتاج: بررسی های مولکولی و مورفومتریک نشان داد که دیکروسلیوم دندریتیکوم تنها گونه ی آلوده کننده ی گوسفند، بز و گاو در استان مازندران است.
    کلید واژگان: دیکروسلیوم, مورفولوژی, 28s rDNA, PCR, RFLP
    Simin Bari, Mohsen Arbabi, Pooria Gill, Mehdi Sharif, Hajar Ziaei Hezarjaribi, Samira Dodangeh, Abbas Alizadeh, Zeinab Hedayati, Shahabeddin Sarvi *
    Background and
    Purpose
    Dicrocoeliasis is a prevalent parasite in ruminants caused by different species of Dicrocoelium spp. This parasite lives in bile duct and gallbladder of ruminants and accidentally in human. The economic significance of dicroceliasis is due to direct damage to the liver and, consequently, to the loss of significant amounts of protein. The present study aimed to investigate the morphometric and molecular (PCR and PCR-RFLP) parameters of Dicrocoelium species isolates from sheep, goat, and cattle in Mazandaran province, Iran during 2013-2015.
    Materials And Methods
    In this descriptive study, 50 trematodes isolated from livers of sheep (n= 20), goat (n= 20), and cattle (n= 10) were collected form abattoirs in Mazandaran province. Adult worms were studied by morphometric and molecular methods on 28s rDNA. The RFLP technique was used to identify the genus. Some samples were also sequenced.
    Results
    All isolates of three hosts (sheep, goat, and cattle) showed significant differences in many morphological parameters. According to characterization of testicles that is a remarkable characteristic for differential diagnosis of Dicrocoelium species, they were in tandem position in all isolates. Moreover, no significant difference was observed in their size in different hosts. Four bands, including 116, 145, 393, and 409 bp were produced from PCR method after treatment by enzyme. In molecular technique, there were no any significant differences but in morphometric analysis, some differences were found.
    Conclusion
    The molecular and morphometric results indicated that D. dendriticum is the only species infecting sheep, goat, and cattle in Mazandaran province.
    Keywords: Dicrocoelium, morphology, 28s rDNA, PCR, RFLP
  • جواد اختری، مسعود سوسرایی، هاجر ضیایی، مهدی فخار
    لیشمانیوز یک بیماری عفونی ناشی از انگل تک یاخته ای از جنس لیشمانیا است. این بیماری سالانه عوارض اقتصادی و اجتماعی فراوانی بر جوامع تحمیل می کند. شواهد میدانی، حاکی از قابل پیشگیری بودن بیماری لیشمانیوز به وسیله واکسیناسیون می باشند. با توجه به این که مطالعات وسیعی در خصوص واکسن ها علیه لیشمانیا به ویژه انواع نانو واکسن ها انجام شده است، لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی مطالعات انجام شده در خصوص پیشرفت های اخیر درباره این واکسن های جدید می باشد. این مطالعه مروری غیر نظام مند طی سال های 2005 تا 2016 به جستجو در پنج پایگاه انگلیسی زبان (Science Direct، Scopus ،Ebsco، PubMed and Google Scholar) و چهار پایگاه داده های فارسی(Barakat Kowlege Network system، Magiran، Elm Net ، Scientific Information Database (SID) می پردازد. درمان فعلی انواع لیشمانیوز بر اساس داروهای شیمیایی می باشد، اما کاربرد آن ها با محدودیت های جدی مانند هزینه بالا، سمیت، عوارض مصرف دارو و اثربخشی کم مواجه است. علاوه بر این، واکسن های علیه لیشمانیا به ویژه انواع نانو واکسن ها می توانند با تعدیل پاسخ ایمنی در از بین بردن انگل لیشمانیا به نفع میزبان در تعامل باشند. لذا در مطالعه حاضر تلاش شد تا انواع واکسن های لیشمانیایی و روند توسعه آن ها، انواع حاملین، انواع کاندیدهای واکسن، استراتژی ها و سیستم های رهایش از گذشته تا حال مرور شود. در پایان می توان گفت نانو واکسن های ترکیبی متشکل از آنتی ژن های متعدد و به خوبی توسعه یافته همراه با ادجوانت اینترلوکین 12 مانند Leish-111f و MPL-SE، بهترین شانس برای موفقیت در این زمینه است. موفقیت هایی که در زمینه واکسیناسیون لیشمانیا به دست آمده، به طور مشخص نشانگر نیاز بیش تر به انجام تحقیقات و سرمایه گذاری در زمینه تولید واکسن مناسب علیه لیشمانیا می باشد.
    کلید واژگان: لیشمانیوز, نانو واکسن, لیپوزوم, نانوذره
    Javad Akhtari, Masoud Soosaraei, Hajar Ziaei, Mahdi Fakhar
    Leishmaniasis is an infectious disease caused by the protozoan parasites of the genus Leishmania. Leishmaniasis annually affects the socioeconomic status of some societies. Evidence show that vaccination could prevent Leishmania and many studies are done on this, particularly nanovacines. So, this article aimed at reviewing recent developments in this field. In current narrative review article, five English databases including Ebsco, Science Direct, PubMed, Google Scholar, and Scopus and four Persian databases including Magiran, Elm Net, Barakat Knowledge Network System, and the Scientific Information Database (SID) were searched for articles published between 2005 and 2016. Current treatment of leishmaniasis is based on chemical drugs but their application is limited due to high cost, toxicity, side effects, and low efficacy. In addition, vaccines can modulate the immune response in removing Leishmania in favor of the hosts. We attempted to review different types of Leishmania vaccine and their development trends, carriers, vaccine candidates, and strategies and delivery systems in last decade. It was found that nanovaccines consisting of multiple antigens and adjuvant are well developed in conjunction with IL-12 as Leish-111f and MPL-SE, therefore, they could be more successful. Current researches on vaccination clearly indicate the need for more research and investment in developing Leishmania vaccine.
    Keywords: leishmaniasis, nanovaccine, liposome, nanoparticle
  • نیلوفر امین، حافظ تیرگر فاخری، وحید حسینی، هاجر ضیایی، آزاده داداشی، بهمن رحیمی، شیرزاد غلامی
    سابقه و هدف
    داشتن اطلاعات درست از خصوصیات بالینی و آزمایشگاهی بیماری های انگلی در مراکز درمانی می تواند در ارزیابی جنبه های مختلف آن ها موثر باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی بالینی و آزمایشگاهی عفونت های انگلی روده ای در مبتلایان مراجعه کننده به کلینیک های گوارش شهر ساری در سال 1394-1385 انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش توصیفی– مقطعی بر روی پرونده 300 بیمار با اختلالات گوارشی مبتلا به عفونت های انگلی روده ای مراجعه کننده به کلینیک گوارش شهر ساری انجام شد. داده های بالینی و آزمایشگاهی از پرونده بیماران جمع آوری و ثبت و با نرم افزار SPSS16 و آزمون های آماری تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    از 300 بیمار مبتلا به آلودگی انگلی، 7/57 درصد زن، 3/64 درصد ساکن روستا، 81 درصد متاهل و 40 درصد بی سواد و دارای تحصیلات ابتدایی بودند. 7/44 درصد مبتلا به ژیاردیا لامبلیا، 3/12 درصد انتامبا، 6/10 درصد انتروبیوس ورمیکولاریس، 2/10 درصد تریکوسترونژیلوس، 78/9 درصد استرونژیلوئیدس استرکورالیس و 38/6 درصد به هیمنولپیس نانا بودند. از شایع ترین علائم در بیماران، درد شکم، نفخ و اسهال بوده است.
    استنتاج: براساس نتایج حاصل از بررسی حاضر، عفونت های انگلی روده ای هم چنان از لحاظ تشخیصی، از اولویت های کلینیک های گوارش می باشند. بنابراین تشخیص آن ها جهت درمان صحیح دارای اهمیت است. پیشنهاد می شود که در مطالعات آینده برای شناسایی انگل ها از روش های حساس و اختصاصی مانند روش های مولکولی استفاده شود.
    کلید واژگان: انگل های روده ای, تشخیص بالینی و آزمایشگاهی, کلینیک های گوارش
    Niloofar Amin, Hafez Tirger Fakhri, Vahid Hossini, Hajare Ziaei, Azadeh Dadashi, Bahman Rahimi, Shirzad Gholami
    Background and
    Purpose
    Accurate information on clinical and laboratory findings of parasitic diseases in medical centers could be effective in evaluating various aspects of their disease. Therefore, the aim of this study was to evaluate the clinical and preclinical findings of the intestinal parasitic infections in patients in gastrointestinal clinics in Sari, Iran, 2006 to 2015.
    Materials And Methods
    A cross-sectional study was carried out using the medical records of 300 cases of gastrointestinal disorders with intestinal parasitic infections. Clinical and laboratory data were collected and analyzed in SPSS V.16.
    Results
    Among the patients with parasitic infections there were 57.7% females, 64.3% lived in rural areas, 81% were married, and 40% were illiterate or had primary school educational levels. The most important parasitic diseases in patients were Giardiasis (44.7%), Amebiasis (12.3%), Enterobiasis (10.6%), Trichostrongylus (10.2%), Strongyloidiasis (9.78%) and, Hymenolepiasis (6.38%). Abdominal pain, bloating, and diarrhea were the most common symptoms.
    Conclusion
    According to this study, intestinal parasitic infection is a high priority for diagnostic purposes in gastrointestinal clinics. Therefore, diagnosis is important for appropriate treatment. Future studies are suggested to use sensitive and specific methods such as molecular methods to identify the parasites.
    Keywords: clinical laboratory techniques, gastrointestinal, parasitic
  • مهدی فخار*، محبوبه تقوی، حامد کلانی، محبوبه منتظری، هاجر ضیایی

    جنس انتاموبا دارای گونه های متعددی است که 6 گونه ا.هیستولیتیکا، ا.دیسپار، ا.موشکوفسکی، ا.کلی، ا.هارتمانی و ا.پولکی در لومن روده انسان زندگی می کنند. از میان گونه های نامبرده تنها ا.هیستولیتیکا مسئول ایجاد بیماری آمیبیازیس در انسان بوده و گسترش جهانی دارد. شناسایی دقیق آمیب هیستولیتیکا، یکی از معضلات آزمایشگاه های تشخیص طبی و دغدغه پزشکان برای درمان می باشد. جامعه مورد مطالعه از پایگاه های اطلاعاتی قابل دسترس نظیر Google Scholar، PubMed SienceDirect، IranMedex، SID، Magiran و کتاب های مرجع انگل شناسی گردآوری شد. از میان روش های تشخیصی مختلف، روش های میکروسکوپی و سرولوژی علی رغم کاربرد وسیع، کارآیی لازم را ندارند. روش های جدید تشخیص آزمایشگاهی عفونت ا.هیستولیتیکا بر پایه شناسایی آنتی ژن های اختصاصی و یا DNA انگل در نمونه مدفوع و یا سایر نمونه های بالینی استوار است. روش های مولکولی متنوعی برای تشخیص افتراقی ا.هیستولیتیکا، ا.دیسپار و ا.موشکوفسکی که از لحاظ مورفولوژی شبیه هم هستند، طراحی شده اند که این مسئله در مطالعات اپیدمیولوژی آمیبیازیس به ویژه در مناطق آندمیک تحول بزرگی به وجود آورده است. در مجموع، برای پرهیز از درمان افرادی که در نمونه مدفوع آن ها با روش میکروسکوپی به صورت اشتباه، ا.هیستولیتیکا به جای ا.دیسپار و یا ا.موشکوفسکی گزارش می شود، به کارگیری روش های دقیق تشخیصی توصیه شده است. از این رو با به کارگیری و ادغام روش های دقیق تشخیصی نوین ورایج می توان شناخت بهتری از بیماری آمیبیازیس داشت. لذا هدف از این مطالعه مروری غیر نظام مند، بررسی روش های مختلف تشخیص آزمایشگاهی آمیبیاز و روش های تشخیص افتراقی گونه های ا.هیستولیتیکا، ا.دیسپار و ا.موشکوفسکی از یکدیگر بود.

    Mahdi Fakhar *, Mahboobe Taghavi, Hamed Kalani, Mahboobe Montazeri, Hajar Ziaei

    The genus Entamoeba contains many species, six of which (Entamoeba histolytica, Entamoeba dispar, Entamoeba moshkovskii, Entamoeba polecki, Entamoeba coli, and Entamoeba hartmanni) reside in the human intestinal lumen. Entamoeba histolytica is the causative agent of amebiasis in humans with a worldwide distribution. Correct detection of E.histolytica is frequently a major concern in diagnostic medical laboratories that also influences treatment procedure. Data was collected through available scientific databases such as Google scholar, Pub Med, IranMedex, ScienceDirect, SID and parasitology text books. Among diagnostic methods, microscopic and serological methods despite their wide application are not efficient. New approaches to the identification of E. histolytica are based on detection of E. histolytica-specific antigen and DNA in stool and other clinical samples. Several molecular diagnostic tests have been developed for the detection and differentiation of E. histolytica, E. dispar, and E. moshkovskii (which share identical morphology) in clinical samples. Application of specific diagnostic methods was recommended to avoid misdiagnosis in individuals infected with other species of Entamoeba such as E. dispar and E. moshkovskii using microscopic examination. Therefore, the integration of new and current accurate diagnostic methods will lead to a better understanding of the amebiasis. The aim of this non-systematic review was to investigate different diagnostic and differential detection methods for E. histolytica, E. dispar, and E. moshkovskii.

    Keywords: Amebiasis, diagnosis, Entamoeba histolytica, Entamoeba dispar Entamoeba moshkovskii
  • فاطمه سیاحی، محبوبه حسینی، هاجر ضیایی، شیرزاد غلامی
    سابقه و هدف
    بررسی انتشار جغرافیایی انتروبیوزیسنه تنها در تشخیص و درمان بلکه در شناخت عوامل تاثیر گذار در انتقال انگل و در پیشگیری و کنترل آن در کودکان موثر است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی انتشار جغرافیایی بیماری انتروبیوزیس به عنوان یک بیماری انگلی کرمی روده در استان مازندران از سال 1370 لغایت 1392 می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع مطالعه مروری می باشد که با جمع آوری اطلاعات مربوط به وضعیت انتشار جغرافیایی بیماری انتروبیوزیس در استان مازندران در طی 22 سال با بررسی مقالات چاپ شده در منابع معتبر و پایگاه های اطلاعاتی فارسی و لاتین انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده ثبت و طبقه بندی و با استفاده از نرم افزار Arcgis،9.2 نقشه نحوی انتشار و توزیع جغرافیایی بیماری طراحی شد.
    یافته ها
    براساس اطلاعات بدست آمده از تحقیق حداکثر میزان آلودگی به انتروبیوس در مهدکودک های شهرستان بابل 6/ 33 درصد در سال 1376 و دختران مهدکودک های شهرستان ساری در 5/ 29 درصد در سال 1378 بوده است. میانگین انتشار بیماری در بهشهر، ساری، بابل و فریدون کنار بیش از 4 درصد به ویژه در کودکان مشاهده می شود. میزان آلودگی در تنکابن از غرب با میانگین 4-2 درصد وجویبار و نکاء در مرکز استان با میانگین کم تر از یک درصد مشاهده می شود.
    استنتاج
    بررسی وضعیت شیوع جغرافیایی بیماری انتروبیوزیس در طی 22 سال، بیانگرالگوی انتشار بیماری در استان مازندران است که این نتایج در تشخیص و درمان بیماری و در مطالعات اینده می تواند مورد استفاده قرارگیرد.
    کلید واژگان: انتروبیوزیس, نقشه انتشار جغرافیایی, استان مازندران, ایران
    Fathmeh Sayahi, Mahboubeh Hossini, Hajare Ziaei, Shirzad Gholami
    Background and
    Purpose
    Study of the geographical distribution of Enterobiasis (Oxyuriasis) not only helps in early diagnosis and treatment of the disease but alsoprovides more informationin recognizing the factorsaffectingthetransmissionof parasite in children. The aim of thisstudy was to investigate the geographical distribution of the diseasein Mazandaran province as a common helminthes disease during 1991 to2013.
    Material And Methods
    This review study was performed by collecting the data onthe geographical distribution of disease during 22 years. Data was obtained by reviewing the published literature and Internetsearchengines. Data was then classified and Arc GIS, 9.2 was applied to map the geographical distribution of thedisease.
    Results
    According to this study, the maximum levels of infection with Enterobiasis were seen in nurseries in Babol (33.6%) in 1998 and in girls attending nurseries in Sari (29.5%) in 1999. The mean prevalence of disease in Bahshar, Sari, Babol and Fereydunkenar were more than 4% which was found to be more in children. In western regions of the province, Tonekabon was found with a high prevalence of Enterobiasis (2-4%), while in central region of Mazandaran Joibar and Nekahthe prevalence rate was less than one percent.
    Conclusion
    The study of geographical prevalence of Enterobiasis during 22 years has shown the patterns of disease distribution in Mazandarnprovince. These results could be beneficial in diagnosis and treatment of Enterobiasis and also in future studies.
    Keywords: Enterobiasis, geographical distribution map, Mazandarn province, Iran
  • طاهر علمی، هاجر ضیایی، شیرزاد غلامی، محسن مرتضوی، مریم طبسی، زهرا گرایلی
    زمینه و هدف
    ژیاردیازیس یکی از بیماری های شایع در نقاط مختلف دنیا است که شیوع آن در نقاط مختلف دنیا از 1% تا 25% متفاوت گزارش شده است. با توجه به اهمیت بیماری فوق، مطالعه حاضر جهت بررسی میزان شیوع ژیاردیازیس در افراد مراجعه کننده به آزمایشگاه های شهر کرج انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر به روش توصیفی، با نمونه گیری تصادفی از مدفوع 2500 نفر از افراد مراجعه کننده به آزمایشگاه های شهر کرج در سال 1392 انجام گرفت و اطلاعات فوق در نرم افزار SPSS ثبت و مورد تجزیه تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    از 2500 نفر مورد بررسی 252 (1/10%) نفر آلوده به ژیاردیازیس بودند و بیشتر افراد بیمار (8/69%) فاقد علایم بالینی بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع 1/10% ژیاردیازیس در افراد مراجعه کننده به آزمایشگاه های مرکز شهر کرج، تشخیص و درمان مبتلایان می تواند در پیشگیری و کنترل این عفونت موثر باشد.
    کلید واژگان: ژیاردیازیس, شیوع, کرج
    T. Elmi, H. Ziaie, Sh. Gholami, M. Mortazavi, M. Tabasi, Z. Geraili
    Background And Objective
    Giardiasis is a common disease in several parts of the world. Due to the importance of this disease, the present study was conducted to determine the prevalence of parasitic infections in the stool samples from admitted people to Karaj laboratories.
    Materials And Methods
    In this descriptive study, 2500 human fecal samples were randomly collected from admitted people to Karaj laboratories in 2013. We analyzed the data by using SPSS.
    Results
    Totally from among 2500 samples, 252 (10.1%) cases were infected with Giardia. Most of the cases (69.8%) were asymptomatic.
    Conclusions
    Based on the prevalence (10.1%) of giardiasis infection among people admitted to Karaj laboratories, early diagnosis and treatment of the patients and public health promotion could be effective to prevent and control this infection.
    Keywords: Giardiasis, Prevalence, Karaj
  • احمد دریانی، محمد علی ابراهیم زاده، مهدی شریف، فاطمه رضایی، احسان احمدپور، شهاب سروی، ابوالقاسم عجمی، هاجر ضیایی، علیرضا خلیلیان
    سابقه و هدف
    توکسوپلاسما گوندیی (Toxoplasma gondii) تک یاخته ای با انتشار جهانی است و با وجود اطلاعات فزاینده در خصوص بیولوژی توکسوپلاسما هنوز درمان توکسوپلاسموز محدود به چند دارو می باشد و متاسفانه استفاده از هر کدام از داروها همراه با عوارض جانبی مهمی در بیماران می باشد؛ بنابراین انجام بررسی های متعددی جهت یافتن داروهای جایگزین ضد توکسوپلاسما ضروری به نظر می رسد. به همین منظور مطالعه حاضر جهت بررسی تاثیر داروی کتوتیفن بر روی غشای سلول میزبان به منظور مهار نفوذ توکسوپلاسما به داخل سلول های ماکروفاژ انجام شد.
    مواد و روش ها
    در گروه مورد، غلظت های 1، 5 و 10 میکروگرم بر میلی لیتر از داروی کتوتیفن تهیه شد و به محیط کشت RPMI (Roswell Park Memorial Institute) حاوی ماکروفاژهای صفاقی اضافه گردید. بعد از انکوباسیون به مدت 60 دقیقه و افزودن تاکی زوئیت (Tachyzoites) به محیط، میزان تاثیر غلظت های مختلف دارو در مهار ورود تاکی زوئیت های توکسوپلاسما در زمان های 30 و 60 دقیقه مورد ارزیابی قرار گرفت. گروه شاهد داروی کتوتیفن دریافت نکرد.
    یافته ها
    بهترین تاثیر داروی کتوتیفن در مهار ورود تاکی زوئیت های توکسوپلاسما به درون سلول های هسته دار در مدت زمان 60 دقیقه و در غلظت 10 میکروگرم بر میلی لیتر (70/1 ± 90/72) مشاهده شد (05/0 > P).
    استنتاج
    کتوتیفن داروی مناسبی جهت مهار ورود تاکی زوئیت های توکسوپلاسما به درون سلول های هسته دار در شرایط آزمایشگاهی می باشد.
    کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندیی, کتوتیفن, مهار ورود, سلول های هسته دار, موش
    Ahmad Daryani, Mohammad, Ali Ebrahimzadeh, Mehdi Sharif, Fatemeh Rezaei, Ehsan Ahmadpour, Shahab Sarvi, Abolghasem Ajami, Hajar Ziaei, Alireza Khalilian
    Background and
    Purpose
    Toxoplasma gondii is a protozoon with worldwide distribution. In spite of increasing information about its biology, treatment of toxoplasmosis is restricted to a few drugs and unfortunately using of each of drugs is associated with significant side effects in patients. It seems that investigation on alternative drugs is necessary.
    Materials And Methods
    In case group, concentrations of 1, 5 and 10 µg/ml of ketotifen were prepared and added to RPMI (Roswell Park Memorial Institute) medium containing peritoneal macrophages. After 60 minutes, incubation and adding Toxoplasma gondii tachyzoites to medium, the inhibitory rate of different concentrations of ketotifen on entrance of Toxoplasma tachyzoites into macrophages in 30 and 60 minutes were evaluated. Control group did not receive ketotifen.
    Results
    The best efficacy of ketotifen in inhibition of entrance of Toxoplasma tachyzoites into macrophages was observed in 10 µg/ml and in 60 minutes (72.90 ± 1.70) (P < 0.05).
    Conclusion
    The findings of this research show that ketotifen is a suitable drug for inhibiting the entrance of Toxoplasma gondii tachyzoites into nucleated cells in vitro.
    Keywords: Toxoplasma gondii, ketotifen, entrance inhibition, nucleated cells, mouse
  • احمد دریانی، حامد کلانی، مهدی شریف، هاجر ضیایی، شهاب الدین سروی، احسان احمدپور
    توکسوپلاسما گوندیی یک تک یاخته درون سلولی اجباری است که همه مهره داران خونگرم را آلوده می کند. تقریبا 3/1 جمعیت دنیا آلوده به این انگل هستند. اگر چه توکسوپلاسموز غالبا درافراد مبتلا بهHIV/AIDS، بیماری نئوپلازی، دریافت کنندگان پیوند مغز استخوان یا قلب کشنده است، در افراد سالم منجر به ایمنی محافظت کننده پایدار می شود. بنابراین آنتی ژن های مختلف توکسوپلاسما گوندیی نظیر آنتی ژن های غشایی، سیتوپلاسمی و دفعی ترشحی میتوانند کاندیدای بالقوه ایمونیزاسیون باشند. در بین این آنتی ژن ها، آنتی ژن های دفعی- ترشحی نقش مهمی در تحریک پاسخهای سیستم ایمنی دارند. گرانول های متراکم، میکرونم ها و راپتری ها اندامک های ترشحی در تک یاخته های گروه اپی کمپلکسها هستند. در توکسوپلاسما گوندیی، محتویات این اندامک ها عامل شناسایی و اتصال به سلولها، ایجاد حفره پارازیتوفورز و تکثیر و بقای داخل سلولی و بیماری زایی انگل می شود. این مقاله انواع آنتی ژن های دفعی- ترشحی حاصل ازاین ساختارها را مرور می کند. شناسایی جنبه های مولکولی آنتی ژن های دفعی- ترشحی قبل از بررسی های مختلف در زمینه های تشخیصی، درمانی و ایمونیزاسیون ضروری بنظر می رسد.
    کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندیی, آنتی ژن های دفعی, ترشحی, گرانول های متراکم, میکرونم ها, راپتری ها
    Ahmad Daryani, Hamed Kalani, Mahdi Sharif, Hajar Ziaei, Shahabeddin Sarvi, Ehsan Ahmadpour
    Toxoplasma gondii is an obligatory intracellular protozoan that infects all warm-blooded vertebrates. Almost one-third of people throughout the world are infected by this parasite. Although toxoplasmosis is often lethal in HIV/AIDS patients، neoplastic disease، bone marrow or heart transplant recipients، it results in life-long protective immunity in healthy people. Hence، different antigens of T. gondii such as membrane، cytoplasmic and excreted-secreted antigens (ESA) can be potential candidates for immunization. Among these antigens، ESAs play an important role in induction of immune system responses. Dense granules، micronemes and rhoptries are secretory organelles in Apicomplexa protozoa. The contents of T. gondii are factors of recognition and attachment to cells، making parasitophorous vacuole (PV)، and intracellular proliferation and survival، and pathogenesis. This article reviews different kinds of ESA released from these structures. It seems necessary to identify molecular aspects of ESA before diagnosis، treatment and immunization studies.
    Keywords: Toxoplasma gondii, Excretory Secretory Antigens, Dense granules, micronemes, rhoptries
  • یوسف دادی مقدم، احمد دریانی، حامد کلانی، مهدی شریف، هاجر ضیایی، شهاب الدین سروی، احسان احمد پور*
    زمینه و هدف

    توکسو پلاسما گوندیی انگل اجباری درون سلولی بافت های مختلف انسان و حیوانات می باشد. هدف از این مطالعه بررسی حضور و سیر حرکت تاکی زوئیت انگل توکسوپلاسما گوندیی در بافت های مختلف موش Balb/c پس از ایمونیزاسیون با آنتی ژن های دفعی ترشحی بوده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه تجربی در مجموع بر روی 24 سر موش Balb/c در دو گروه مورد و شاهد صورت گرفت. جهت ایمونیزاسیون موش ها، دو بار به فاصله 2 هفته، به موش های گروه مورد (12سر)) 40 μL آنتی ژن دفعی- ترشحی) (ESA) حاوی 100 μg پروتئین به همراه 40 μL ادجونت کامل فروند و به گروه شاهد نیز 40 μL از PBS به همراه 40 μL میکرولیتر ادجونت کامل فروند تزریق گردید. دو هفته بعد از ایمونیزاسیون دوم، چالش موش ها با تعداد 1041× تاکی زوئیت زنده و فعال سویه RH انگل توکسو پلاسما گوندیی انجام شد و در روزهای ا، 2، 3 و روز آخر (قبل از مرگ) از اندام های مختلف (کبد، طحال، قلب، کلیه و...) سه سر موش از هر گروه یک اسمیر تماسی (Impression) تهیه و با گیمسا رنگ آمیزی شده و بعد از آن از نظر وجود یا عدم وجود و نیز شدت آلودگی به انگل توکسوپلاسما مورد بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها

    توکسوپلاسما گوندیی پس از تزریق داخل صفاقی، در هر دو گروه مورد و شاهد توانسته بود به بافت های مختلف سیر نماید. در گروه مورد با دریافت آنتی ژن دفعی- ترشحی شدت آلودگی انگلی در بافت های طحال، کبد و قلب نسبت به گروه شاهد کاهش یافته بود.

    استنتاج

    آنتی ژن های دفعی-ترشحی(ESA) علی رغم کاهش بار انگلی، مانع گسترش و حضور انگل در بافت ها نشده بود.

    کلید واژگان: سیر حرکت, توکسو پلاسما گوندیی, بافت, Balb, c, ایمونیزاسیون, آنتی ژن های دفعی, ترشحی
    Yousef Dadimoghaddam, Ahmad Daryani, Hamed Kalani, Ehsan Ahmadpour, Mehdi Sharif, Hajar Ziaei, Shahabeddin Sarvi

    Background and

    Purpose

    Toxoplasma gondii is an obligatory intracellular parasite in different cells of human beings and animals. The aim of this study was to evaluate presence and movement trend of T. gondii tachyzoites in different tissues of Balb/c، after immunization with Excretory Secretory Antigens (ESA).

    Materials And Methods

    This experimental survey has been performed on 24 Balb/c mice in case and control groups. For immunization of mice، two times، intervals two weeks، case group (n=12) received 40 µL ESA+40µL Adjuvant and control group got 40 µL PBS+40µL Adjuvant. Two weeks after the second immunization، mice were challenged with 1×104 alive and active tachyzoites of T. gondii RH strain and on 1، 2، 3 days and the last day (before death)، after challenge different tissues of 3 mice from each group were prepared and stained with Giemsa stain and the slides evaluated for presence or absence of parasites and parasitic load.

    Results

    Toxoplasma after intraperitoneal injection، in both case and control groups were able to movement to various tissues. In the case group receiving Excretory Secretory Antigens (ESA)، parasitic load in spleen، liver and heart was less than control group.

    Conclusion

    Hence، ESA reduced the parasitic load، but could not inhibit the distribution and presence of Toxoplasma in different tissues.

    Keywords: Movement trend, Toxoplasma gondii, tissues, Balb, c, immunization, Excretory Secretory Antigens (ESA)
  • بهمن رحیمی اسبویی، شیرزاد غلامی، محمد آزادبخت، هاجر ضیایی
    سابقه و هدف
    ژیاردیالامبلیا از تک یاخته های مهم تاژک دار روده ای است که از نظر انگل شناسی پزشکی و بهداشت عمومی در کشور ما و بسیاری از کشورها دارای اهمیت است. با توجه به اهمیت درمان ژیاردیازیس در مبتلایان به ویژه با استفاده از گیاهان دارویی و وجود مقاومت انگل به داروهای شیمیایی، مطالعه حاضر جهت بررسی تاثیر عصاره هیدروالکلی گیاه گندنا (Artemisia annua) بر روی مرحله کیستی انگل ژیاردیا لامبلیا در شرایط آزمایشگاهی(In vitro) انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه که به روش تجربی انجام شد، عصاره هیدروالکلی گیاه گندنا در غلظت های 1، 10، 50 و 100 میلی گرم بر میلی لیتراستخراج و بر روی کیست ژیاردیا که با استفاده از محلول ساکارز 85/0 مولار از نمونه های مثبت تهیه شده بود پس از رقیق کردن تاثیر داده شد. نتایج حاصل پس از ثبت با گروه کنترل مقایسه گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از تاثیر غلظت های 1، 10، 50 و 100 میلی گرم بر میلی لیتر عصاره هیدروالکلی گیاه گندنا (Artemisia annua) در زمان های مختلف نشان می دهد که غلظت 50 و 100 میلی گرم بر میلی لیتر از عصاره هیدروالکلی گیاه گندنا(Artemisia annua) پس از 3 و 24 ساعت بیشترین تاثیر کشندگی را بر روی کیست ژیاردیا در شرایط آزمایشگاهی داشته است.
    استنتاج
    بر طبق نتایج حاصل از این مطالعه عصاره هیدروالکلی گیاه گندنا در غلظت 100 میلی گرم بر میلی لیتر در مدت 24 ساعت به عنوان یک ترکیب موثر جهت از بین بردن کیست های انگل ژیاردیا مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین مطالعات دیگر بر روی حیوانات آزمایشگاهی(In vivo) جهت تاثیر عصاره هیدروالکلی گیاه گندنا توصیه می شود.
    کلید واژگان: ژیاردیا لامبلیا, عصاره هیدروالکلی, شرایط آزمایشگاهی, گیاه گندنا
    Background and
    Purpose
    Giardia lamblia is an intestinal flagellate of important protozoan parasites of medical and public health in Iran and the world. Given the importance of treatment in patients with Giardiasis, particularly with the use of medicinal plants and parasite resistance to chemical drugs, in the present study the effect of hydroalcoholic extract of Artemisia annua on the cystic stage of the Giardia lamblia in vitro was done.
    Materials And Methods
    In this experimental study hydroalcholic extracts of A. annua prepared in 1, 10, 50 and 100 mg∕ml concentrations, and cysts of Giardia isolated from stools of patient by sucrose solution 0.85M. Then, hydroalcholic extract after diluting affected on Giardia cysts, the results were compared with the control groups
    Results
    Results of this study indicated that concentration of 50 and 100 mg∕ml of hydroalcholic extracted of A. annua after 3 and 24 hours has the most killing and cytotoxicity activity on G. lamblia cysts in vitro
    Conclusion
    According to our results, the concentration of 100mg∕ml of A. annua after 24 hour has the highest cytotoxicity effect on G. lamblia cysts. Therefore, the in vivo study on A. annua in animal models is recommended.
    Keywords: Giardia lambelia, artemisia annua, hydroalcholic extract, invitro
  • معصومه رستمی*، حسین نهروانیان، مهین فرهمند، هاجر ضیایی، مهدی شریف، فاطمه صغری مقصودلو راد
    مقدمه و هدف
    تحقیقات متعددی بر روی خواص‎ ‎ضد‎ ‎میکروبی گیاه درمنه ‏‎ Artemisia aucheri ‎‏ انجام شده است. با‎ ‎توجه‎ ‎به‎ ‎شیوع‎ ‎لیشمانیوز‎ ‎جلدی‎ ‎در‎ ‎مناطق‎ ‎مختلف‎ ‎جهان‎ ‎و‎ ‎ایران‎ ‎و‎ ‎نظر‎ ‎به‎ ‎این که‎ ‎ترکیبات‎ ‎پنج ظرفیتی‎ ‎آنتی موان‎ ‎که‎ ‎برای‎ ‎درمان این‎ ‎بیماری‎ ‎به‎ ‎کار‎ ‎می‎ ‎رود‎ ‎دارای‎ ‎عوارض‎ ‎جانبی‎ ‎متعددی‎ ‎می‎ ‎باشد،‎ ‎استفاده‎ ‎از‎ ‎گیاهان‎ ‎دارو‎یی‎ ‎مورد‎ ‎تاکید‎ ‎قرار‎ ‎گرفته‎ ‎است. این‎ ‎تحقیق‎ ‎به‎ ‎منظور بررسی‎ ‎تاثیر عصاره متانولی گیاه‎ ‎دارویی‎ ‎درمنه کوهی‎بر‎ ‎روی‎ ‎زخم‎ ‎های‎ ‎حاصل‎ ‎از‎ ‎لیشمانیا‎ ‎ماژور‎ ‎در‎ ‎موش‎ ‎آزمایشگاهی‎ ‎نژاد ‏‎ Balb/c‎انجام‎ ‎گرفت‎.‎
    روش تحقیق
    در این بررسی موش ها به 5 دسته (در هر دسته 5 سر) شامل گروه شاهد سالم، گروه شاهد آلوده، گروه دریافت کننده ‏گلوکانتیم، گروه دریافت کننده عصاره گیاهی و گروه دریافت کننده سرم فیزیولوژی تقسیم شدند. به تمامی گروه ها ‏به جز گروه شاهد سالم، به میزان ‏‎2×106‎‏ از پروماستیگوت های انگل گونه لیشمانیا ماژور ‏MRHO/IR/75/ER‏ به ‏صورت زیر جلدی در قسمت قاعده دم تزریق گردید. پس از ایجاد زخم، ابعاد زخم هر هفته در طی دوره درمان اندازه ‏گیری شد. در پایان دوره، تمامی موش ها با در نظر گرفتن ملاحظات اخلاقی از بین رفتند و اندام های داخلی آن ها از ‏جمله کبد، طحال و غدد لنفاوی جدا گردید و گسترش های تهیه شده از آن ها از نظر میزان تاثیر عصاره گیاهی بر ‏میزان انگل مورد بررسی قرار گرفت. ‏
    نتایج و بحث
    عصاره گیاهی مورد نظر می تواند بر روی اندازه زخم، شدت عفونت در ضایعه و هم چنین احشایی شدن انگل ‏تاثیر مطلوب بگذارد. این مطالعه برای اولین بار احشایی شدن انگل لیشمانیا ماژور را در موش ‏‎ Balb/c ‎گزارش می ‏کند. در طی این مطالعه عوارض جانبی در گروه تحت درمان با عصاره گیاهی مشاهده نشد. گسترش های به دست آمده از ‏اندام های طحال، کبد و غدد لنفاوی نشان دهنده کاهش بار انگل در این اندام ها می باشد.‏ ‎عصاره متانولی گیاه درمنه کوهی در مقایسه با گلوکانتیم به عنوان داروی انتخابی درمان لیشمانیا، در مدل لیشمانیوز موشی بسیار موثرتر بود. ‏بنابراین این ترکیب می تواند به عنوان یک جانشین مناسب گلوکانتیم در درمان لیشمانیوز در انسان و حیوان ‏معرفی گردد.
    توصیه کاربردی/ صنعتی
    تاثیر ترکیب گیاهی مورد نظر جهت درمان زخم سالک بیشتر از داروی گلوکانتیم بود. لذا این تحقیق به عنوان یک گام در معرفی خواص این گیاه آن را به عنوان یک ترکیب مناسب جایگزین داروی گلوکانتیم در درمان لیشمانیوز پوستی مطرح می نماید
    کلید واژگان: آرتمیزینین‎, درمنه کوهی, سالک
    Masoumeh Rostami *, Hossein Nahrevanian, Mahin Farahmand, Hajar Ziaee, Mahdi Sharif, Fateme Soghra Maghsudloorad
    Background & Aim
    Cutaneous infection caused by protozoa the genus Leishmania are a major worldwide health problem, with high endemicity in developing countries including Middle East, Africa and Latin America. In the absence of a vaccine, there is an urgent need for effective drugs to replace and supplement those in current use.
    Experimental
    In this study, the in vivo efficacy of Artemisia auchery extract on Leishmania major cutaneouse infection in murine model in susceptible Balb/c mice. To carry out this investigation, mice were assigned to five groups (each with 5 mice) as healthy negative control, non-treated control, glucantim-treated, treated-groups with herbal extract and normal salin group. Experimental Leishmaniasis was initiated by the subcutaneous (s.c.) application of the 2×106 promastigotes of L. major (MRHO/IR/75/ER) into the basal tail of all groups except the healthy negative control group. The development of lesions was determined weekly by measuring the diameters. At the end of treatment course, all mice were killed humanely by terminal anaestheisa and target tissues including lymph node, spleen and liver from each mouse were removed and weighted and their impression smears were also prepared.
    Results & Discussion
    The results indicated that herbal extract was able to affect on lesion size, its performance and to prevent visceralization of the parasite. This is the first report indicating visceralization caused by the cutaneous form of L. major in the Balb/c mice. During this experiment, no side effects were observed due to the application of herbal extract in the treated-mice. The impression smears showed a reduction of parasite burdens in spleen, liver and lymph node.
    Industrial and Practical Recommendations
    In comparison with glucantim; the present herbal combination was more effective on this murine Leishmaniasis. Therefore, it could be suggested as a substitute for glucantime in treatment of Leishmaniasis for human and animal purposes.
    Keywords: Leishmania major, Artemisia auchery, Boiss.Balb-c mice, Herbal extract, Glucantime
  • بهروز عزت پور، ابراهیم بادپروا، شهلا احمدی، مرضیه رشیدی پور، هاجر ضیایی
    مقدمه
    تریکومونیازیس یکی از شایعترین بیماری های مقاربتی در سراسر جهان است که توسط انگل تریکوموناس واژینالیس بوجود می آید. با توجه به افزایش شیوع آن و گزارشات روز افزون موارد مقاومت به مترونیدازول، نیاز به یافتن دارویی مناسب و حتی المقدور گیاهی ضروری به نظر میرسد. اسطوخودوس یکی از گیاهان دارویی است که اثرات درمانی ضد میکروبی، ضد ویروسی و ضد انگلی آن به اثبات رسیده است.
    مواد و روش ها
    تهیه اسانس به روش تقطیر(Hydrodistilation) انجام شد و پس از کشت انگل تریکوموناس واژینالیس با استفاده از محیط کشتTrichomona Modified CPLM Medium Base، انگل در لوله های ده تایی حاوی محیط کشت فوق الذکر، مترونیدازول، دی متیل سولفوکساید(DMSO)، اسانس های 1/0، 01/0، 001/0، گیاه اسطوخودوس در DMSO قرار داده شد و میزان اثرگذاری آنها در زمان های صفر(آغاز مجاورت) و به فواصل 15 دقیقه ای، تا 2 ساعت و سپس در ساعات(3، 4، 5، 6، 12، 24، 48، 72) به صورت کاملا ناآگاهانه از نظر زنده ماندن و تحرک بررسی شدند.
    یافته های پژوهش: نتایج پژوهش نشان داد که انگل ها تا 48 ساعت در محیط کشت Trichomonas Modified CPLM Medium Base زنده باقی ماندند و در مجاورت داروی مترونیدازول دو ساعت بعد و در محیط DMSO بعد از 5 ساعت از بین رفتند. غلظت 1/0 درصد اسانس اسطو خودوس در مدت 90 دقیقه تمامی انگلهای زنده را از بین برد، در صورتی که این زمان برای غلظت 1%، 120 دقیقه و برای غلظت 001/0، شش ساعت به طول انجامید.
    بحث و نتیجه گیری
    با لحاظ نمودن این نکته که اسانس اسطوخودوس اثر قابل ملاحظه ای روی تریکوموناس واژینالیس دارد، نویسندگان بر استفاده گیاه به صورت In vivo بر روی انگل در مطالعات بعدی تاکید دارند.
    Ezatpur B., Badparva E., Ahmadi Sh, Rashidipur M., Ziaiye H
    Introduction
    Trichomoniasis is considered a common inter-sexual disease caused by trichomonas vaginalis parasite all over the world. Thus, considering the increasing reports of its spread as well as its resistance to metronidazole, it seemed necessary to find a possible herbal drug for the case. Accordingly, An In vitro investigation was carried out to determine the anti trichomonas vaginalis activity of essential oil of Lavandula angyustifolia which is commonly used in traditional medicine.
    Materials and Methods
    Parasite collection was accomplished by obtaining contaminated soap of vagina from trichomonal women as well as cultivating the Trichomonas Modified CPLM Medium Base(TMCPLM). Identification was done through direct smear. Essential oil was prepared by hydro-distillation; then, the parasites were added to the 10 test-tubes containing TMCPLM, metronidazole, dimetyl solfoxide(DMSO), and essential oil with concentration of (0.1,0.01,0.001) to determine the effects of these concentrations in 15 min. interval times for 6 hours.
    Findings
    Findings suggested that Trichomonas vaginalis could remain alive in Trichomona Modified CPLM Medium Base for 48 hours, in presence of metronidazole for 2 hours and TMCPLM for 5 hours. Also, the results indicated that essential oils at concentration of 0.1 and 0.01 were effective at the beginning of inoculation as well as at the concentration of 0.001 hours respectively.
    Conclusion
    The investing authors suggest, further investigations to be carried out to check a more exact effect of anti- trichomonas vaginalis activity of Lavandula angyustifolia essential oil under In vivo condition to recommend it as a therapeutic medicine, if positive results proved.
  • بررسی رفتارهای بهداشتی زنان مبتلا به تریکومونیازیس مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی شهر ساری در سال 1382 - 1381
    زهره شاه حسینی، سکینه رشیدی، هاجر ضیایی، رضاعلی محمدپور، طاهره یعقوبی، کبری عابدیان
  • احمد دریانی، مهدی شریف، بهرام لاکتراشی، هاجر ضیایی، شیرزاد غلامی، ابوالقاسم عجمی، علیرضا رفیعی، عراز محمدمیرابی، رضاعلی محمدپور
    سابقه و هدف
    توکسوپلاسموز یکی از بیماری های زئونوز شایع با انتشار جهانی است که عامل آن توکسو پلاسما گوندی می باشد. این بیماری علاوه بر وارد آوردن زیان های اقتصادی، به علت قابل انتقال بودن به انسان از نظر بهداشتی نیز مهم بوده، با توجه به شرایط خاص اقلیمی و فراهم بودن شرایط انتقال و چرخه این انگل در طبیعت استان مازندران، تعیین وضعیت این بیماری حایز اهمیت فراوان می باشد. این مطالعه با هدف تعیین سرواییدمیولوژی توکسوپلاسما در گاو، گوسفند و بز کشتار شده در کشتارگاه های رسمی سطح استان مازندران در سال 1383انجام شده است.
    مواد و روش ها
    برای تعیین میزان آلودگی به توکسوپلاسموز در حیوانات کشتاری، در یک مطالعه توصیفی مقطعی 639 نمونه خون از گاو، گوسفند و بز از سه منطقه مرکزی، غربی و شرقی از 9 کشتارگاه مربوط به شهرستان های استان مازندران از دی ماه 1383 تا فروردین 1384 به روش استریل اخذ گردید. نمونه ها به آزمایشگاه منتقل و سرم آنها جدا شده و پس از سانتریفوژ در 200c_ نگهداری شدند. نمونه های سرمی ابتدا در رقت 1:16 با روش ایمنو فلورسانس غیر مستقیم (IFA) آزمایش شدند. در مرحله بعد سرم های مثبت با استفاده از رقت های مختلف تعیین عیار شدند و نتایج حاصل با آزمون کای دو (c2) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    از کل نمونه های سرمی مورد مطالعه، 463 سرم (72.5 درصد) منفی و 176 نمونه (27.5 درصد) دارای عیار مثبت مساوی یا بیش تر از 1:16 (1:16 3) بودند. بیش ترین میزان آلودگی در گوسفند و کم ترین آن در گاو مشاهده گردید. در آزمایش سرم های گاوی، 9 درصد موارد دارای عیار مثبت آنتی بادی بودند. بیش ترین میزان آلودگی در گاو در منطقه غربی مازندران و بیش ترین درصد فراوانی عیار آنتی بادی مثبت مربوط به عیار 1:16 (5.5 درصد) بود. در آزمایش نمونه های سرمی گوسفندی موارد مثبت در کل سه منطقه 35 درصد و بیش ترین درصد موارد مثبت در منطقه غربی مشاهده گردید. بیش ترین درصد فراوانی عیار آنتی بادی مثبت مربوط به عیار 1:16 (17.3درصد) بوده است. در آزمایش سرمی بز، میزان موارد مثبت توکسوپلاسما در کل سه منطقه 30 در صد و بالاترین درصد آلودگی در منطقه غربی مشاهده گردید. همچنین بیش ترین فراوانی، مربوط به عیار 1:16 (18.5درصد) بود.
    استنتاج
    با توجه به بالا بودن شیوع سرمی توکسوپلاسموز در گوسفند و بز و اهمیت مصرف گوشت این حیوانات، امکان انتقال این انگل به انسان از طریق گوشت و نسوج گوسفند و بز بیش تر از گاو می باشد. لذا لازم است آموزش و توصیه های بهداشتی به مصرف کنندگان در خصوص مصرف گوشت این حیوانات ارایه گردد.
    کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندی, سرولوژی, IFAT, دام
    A. Daryani, M. Sharif, B. Laktarashi, Sh Gholami, H. Ziaei, A. Ajami, A.R. Rafiee, A.M. Mirabi, R.A. Mohammadpour
    Background and
    Purpose
    Toxoplasmosis is a widespread zoonosis caused by Toxoplasma gondii. In addition to economic losses, this disease is transfer able to human and regarding the special ecological conditions of this parasite in nature of Mazandaran province, it is necessary to determine the situation of the disease. The purpose of this study was to determine the frequency of antibodies against T. gondii in cattle, sheep and goats slaughtered in official slaughterhouses in Mazandaran province, in 2004.
    Materials And Methods
    To determine the prevalence of toxoplasmosis in slaughtered animals, in a descriptive cross-sectional study, 639 blood samples were obtained from cattle, sheep and goats between December 2004 and April 2005, from the three main geographical zones of Mazandaran province, Iran. Nine slaughterhouses were randomly selected in Western, Central and Eastern regions. Sera were extracted from 5mL venous blood samples, by centrifugation at 2000xg for 10 min, and were stored at –20º C prior to testing. Sera were screened for T. gondii antibodies by immunofluorescence antibody test (IFAT) and serum samples showing a titre of 1:16 were further diluted to determine the end point. Data were analyzed using Chi-square (X2) test.
    Results
    Of the 639 serum samples examined, 27.5% (176/639) showed positive titers equal or higher than 1:16 by IFAT. The highest frequency of antibody titres (1:16 titre) were found in sheep and the least in cattle (9%). The highest infection rates in cattle were seen in western region with 5.5 % antibody titres of 1:16. In three regions, 35% of sheep sera showed positive titers with high frequency of 1:16 antibody titre (17.3%) in Western region. Thirty percent of goat sera in 3 regions were seropositive and the highest infection rate was seen in 1:16 titre (18.5%) in Western region.
    Conclusion
    The results of this study show that the presence of T. gondii specific antibodies for sheep and goats in Northern Iran is high, and the consequent risk of acquiring toxoplasmosis from human consumption of sheep and goat meat may be greater in this region.
    Keywords: Toxoplasma gondii, serology, IFAT, herbivorous animals, Mazandaran province
  • شیرزاد غلامی، رضا علی محمدپور، مهدی شریف، هاجر ضیایی، هرمز کیانیان، محمدرضا یوسفی، شعبان گوهردهی، احمد عروجی
    سابقه و هدف
    مطالعه عفونتهای انگی روده ای بخصوص در مناطق مختلف روستایی شمال ایران به دلیل وجود شرایط جغرافیایی و اکولوژیکی مناسب و خصوصیات جوامع انسانی در گروه های شغلی از جمله در دامداران از لحاظ بهداشتی و درمانی دارای اهمیت است. مطالعه حاظر جهت تعیین انواع عفونت های انگلی روده ای و میزان آلودگی به آنها در دامداران ساکن مناطق روستایی در شهرستان بابل انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش توصیفی با نمونه گیری خوشه ایاز 181 نفر از دامداران ساکن در مناطق روستایی شهرستان بابل از فروردین لغایت مهرماه سال 1382 انجام گرفت. نمونه های مدفوع دامداران جمع آوری و پس از انتقال به آزمایشگاه مورد آزمایش انگل شناسی قرار گرفتند. اطلاعات بدست آمده در پرسشنامه ثبت و از لحاظ آماری با آزمون کای دو و T-Test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که بیشترین درصد گروه سنی را 60-41 سال و 62.4% افراد را مرد تشکیل می دهند در مطالعه انگل شناسی نمونه ها 13 گونه انگل روده ای تشخیص داده شد که از کل افراد مورد بررسی 57 نفر (31.5%) دارای آلودگی به انواع انگل ها می باشند. بیشترین میزان آلودگی به بلاستوسیستیس و آنتامبا کلی و ژیاردیا لامبلیا می باشد. میزان آلودگی به انگل های روده ای بخصوص تک یاخته های روده ای در افراد آلوده در دو جنس متفاوت می باشد. بیشترین درصد آلودگی به انگل های روده ای در گروه بی سوادان و کمترین در دیپلم و بالاتر می باشد.
    نتیجه گیری
    در سالهای اخیر وجود کاهش عفونت های انگلی روده ای کرمی بخصوص آسکاریس و تریکوسفال و کرم های قلاب دار در مناطق روستایی شهرستان بابل، ابتلا به عفونتهای تک یاخته ای آنتامبا هیستولیتیکا، ژیاردیا لامبلیا، بلاستوسیستیس و آلودگی توام انگل های روده ای افزایش یافته که باید مورد توجه مراکز بهداشتی درمانی، پزشکان، متخصصین عفونی و مراکز تشخیصی و تحقیقاتی قرار گیرد.
    کلید واژگان: عفونت های انگلی روده ای, آلودگی تک یاخته ای و کرمی, دامداران
  • محمد آزادبخت، هاجر ضیایی، ذبیح الله یوسفی، بیژن شعبانخانی، علی اکبر مهرعلیان
    مقدمه
    با مطالعات انجام شده درصد بالایی از آلودگی های انگلی آلودگی های انگلی روده ای تشکیل می دهند که از طریق آب، خاک و مواد غذایی به خصوص سبزیجات که منبع بالقوه انتقال این بیماری ها به انسان ها هستند منتقل می شوند. استفاده از سورفاکتان ها و مواد شیمیایی جهت شستشو و انگل زدایی آن از سبزی از سوی سازمان جهانی بهداشت به دلیل نفوذ در نسوج سبزی و ایجاد طعم و مزه نامناسب و حالت سمی، پیشنهاد نمی شود.
    هدف
    ریشه گیاه چوبک دارای ترکیبات ساپونینی می باشد که در کاهش کشش سطحی موثر و بر مواد شوینده شیمیایی ارجحیت دارد. از سوی دیگر ویژگی های همچون ارزان بودن، قابل دسترس بودن، دارای عوارض کم و طبیعی بودن این گیاه باعث شد که میزان تاثیر آن را در انگل زدایی از سبزی و مقایسه آن با ماده پاک کننده و ضدعفونی کننده تجاری را در شهر ساری بررسی نماییم.
    روش بررسی
    از ریشه گیاه چوبک به روش خیساندن عصاره آبی با غلظت های 15،10،5،1 و 20 درصد تهیه گردید. نمونه های سبزی مورد آزمایش از نوع جعفری به صورت تصادفی، به مقدار 100 گرم از اماکن و محل های فروش تهیه گردید. نمونه ها در دو زمان تاثیر صفر و 15 دقیقه طبق دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت، در تماس با عصاره آبی چوبک قرار گرفته و به روش سانتریفوژ کردن اندامک های گیاهی میزان انگل زدایی هر غلظت در هر دو زمان مورد بررسی کیفی و کمی توسط لام مک مستر 3/0 میلی متر قرار گرفت. در این بررسی علاوه بر عصاره آبی چوبک، میزان انگل زدایی ماده ضدعفونی کننده و پاک کننده تجاری 10 درصد در زمان صفر و 15 دقیقه (استاندارد) و آب در زمان 15 دقیقه نیز معین شد.
    یافته ها
    حداکثر انگل زدایی عصاره آبی چوبک و پاک کننده تجاری 10 درصد در زمان صفر به ترتیب 84 و 97 عدد انگل و تخم انگل بود. همچنین حداکثر انگل زدایی عصاره آبی چوبک، پاک کننده تجاری 10 درصد و آب در زمان 15 دقیقه به ترتیب 230، 26 و 64 عدد انگل و تخم انگل بود. در این بررسی بهترین دامنه انگل زدایی عصاره آبی چوبک در غلظت 10 تا 20 درصد و زمان 15 دقیقه مشاهده گردید. از نظر کمی، بیشترین تعداد انگل و تخم انگل جداسازی شده از روی سبزی از عصاره آبی چوبک 10 درصد در زمان 15 دقیقه به تعداد 230 عدد انگل و تخم انگل شامل 22 عدد لارو نماتود زنده و فعال، 197 عدد لارو زنده و 20 عدد پارامسی بوده است.
    کلید واژگان: ساپونین, بنزالکونیوم کلراید, سورفاکتانت, چوبک, انگل, سبزی, ساری
  • مهدی شریف، مسعود کیقبادی، هاجر ضیایی، جمشید ایزدی، شیرزاد غلامی، علیرضا خلیلیان
    مقدمه
    زیر گونه های مختلف اکینوکوکوس گرانولوزوس (عامل کیست هیداتیک در انسان و حیوان) در مناطق اندمیک این بیماری در کشور ما مشاهده شده است که این تنوع از لحاظ انگل شناسی پزشکی و دامپزشکی و همچنین اپیدمیولوژی بیماری، عامل آن، پاتولوژی، کنترل و پیشگیری کیست هیداتیک حایز اهمیت است. جهت تعیین این زیر گونه ها علاوه بر مطالعات مرفولوژیکی و اپیدمیولوژیکی، مطالعات بیوشیمیایی کیست هیداتیک در میزبان های واسط (انسان و حیوان) می تواند در تعیین زیر گونه های این انگل نقش کمکی داشته باشد. لذا این مطالعه به منظور تعیین میزان ترکیبات بیوشیمیایی در مایع هیداتیک کبد گوسفند، گاو، بر، شتر و انسان در سال 1383 انجام شد.
    روش کار
    در این بررسی مقطعی تحلیلی، در مجموع از 112 عدد نمونه مایع کیست هیداتیک از کبد میزبانان مختلف مانند گوسفند (16 نمونه)، بز (12 نمونه)، گاو (64 نمونه)، شتر (10 نمونه) به طور کاملا استریل از کشتارگاه شهرهای قائم شهر و ساری و 10 نمونه انسانی از بیمارستان امام خمینی جمع آوری گردید. میزان سدیم، پتاسیم به روش فلیم فتومتری، کراتینین، آلبومین و کلسیم به روش رنگ سنجی، گلوکز، کلسترول، تری گلیسیرید، اوره، اسید اوریک به روش آنزیمی، اسپارتات آمینوترانسفراز به روش IFCC (بر اساس تبدیل ال – آسپارتات - به ال – گلوتامات)، آلانین آمینوترانسفراز به روش IFCC (بر اساس تبدیل ال – آلاتین - به ال – گلوتامات) و لاکتات دهیدروژناز به روش DGKC (بر اساس تبدیل پیروات - لاکتات) اندازه گیری شد. روش آماری به کار رفته در تجزیه و تحلیل داده ها آنالیز واریانس یک طرفه بوده است.
    نتایج
    تفاوت هایی در میزان سدیم، گلوکز، اوره و آلانین آمینوترانسفراز در مایع کیست های کبدی میزبان های مختلف مشاهده گردید ولی از نظر آماری تفاوت معنی دار نبود. در خصوص پتاسیم، کلیسم، تری گلیسیرید، کلسترول، کراتینین، آلبومین، گاما گلوتامیل ترانسفراز (P<0.05)، اسید اوریک، آسپارتات آمینوترانسفراز، کراتینین فسفوکیناز و لاکتات دهیدروژناز (P<0.001) این تفاوت معنی دار بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به وجود اختلافی که در ترکیبات شیمیایی مایع کیست هیداتیک در نمونه های مختلف مشاهده می شود، احتمال آن می رود که در استان مازندران در میزبان های اهلی و انسان بیشتر از یک سویه آکینوکوکوس گرانولوزوس وجود داشته باشد. لذا مطالعات تکمیلی از جمله مولکولی پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: انسان, ترکیبات بیوشیمیایی, دام, کیست هیداتیک
    Mahdi Sharif, Masoud Keyghobadi, Hajar Ziaei, Jamshid Izadi, Shirzad Gholami, Alireza Khaliliyan
    Introduction
    Different strains of Echinococcus Granulosus have been found in endemic areas of Iran. This variation has a significant aspect in the field of medical parasitology and veterinary and also in epidemiology, pathology, control and prevention of Hydatid cyst infection. Morphology, epidemiology and biochemical studies can be carried out to determine Hydatid cyst strains in human and animal origins as host. This study was done to measure different biochemical compositions of liver Hydatid cyst fluids in human, sheep, goat, cattle and camel in 2004.
    Materials And Methods
    In a cross sectional-analytical study, 112 samples of Hydatid fluids were collected from the liver cysts of different hosts: 16 sheeps, 64 cattles, 12 goats and 10 camels in slaughter houses of Sari and Ghaemshahr and 10 human in Imam hospital. All cyst fluids were centrifuged at 4500 rpm at 4˚C for 45 minutes and the supernatants were analyzed for various biochemical parameters.
    Results
    Quantitative differences were observed in the levels of Sodium, Glucose, Urea, Alanin Aminotransferase (AST) in liver cystic fluids obtained from different hosts, although these differences were not statistically insignificant. However, differences in the levels of Potassium, Calcium, Triglycerides, Cholesterol, Uric acid, Creatinin, Albumin, Gamma Glutamyl Transferase, Aspartat Aminotransferase (AST) and Creatinine Phosphokinase (CPK) in different Hydatid cyst fluids were statistically significant (P<0.05).
    Conclusion
    Differences in biochemical composition of different Hydatid cyst fluids suggest the possible existence of more than one strain of Echinococcus Granulosus in human and other intermediate domestic animal hosts in Mazandaran.
    Keywords: Human, biochemical components, animal origin, Hydatid cyst
  • ابوالقاسم عجمی، مهدی شریف، هاجر ضیایی
    سابقه و هدف
    بررسی های سرولوژیک نشان می دهد که آلودگی به توکسوپلاسما در تمام دنیا وجود دارد. توکسوپلاسموزیس بیماری مشترک انسان و دام بوده که انسان از طرق مختلف به آن آلوده می شود. تماس با حیوان آلوده، مصرف مواد غذایی آلوده و انتقال از مادر به جنین از مهم ترین راه های انتقال می باشد. به دلیل تنوع راه های آلودگی، میزان آلودگی در گروه های اجتماعی و شغلی، متفاوت می باشد. مطالعه حاضر به منظور تعیین میزان آلودگی به توکسوپلاسموز در معلولین ذهنی مراکز توانبخشی مازندران صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    برای تعیین میزان آلودگی درجمعیت معلولین ذهنی تحت پوشش بهزیستی استان مازندران در یک مطالعه توصیفی و مقطعی از مجموع 650 نفر معلول نگهداری شده در ده مرکز شبانه روزی تحت پوشش مراکز بهزیستی استان مازندران، 336 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ازنمونه ها 5 سی سی خون تهیه شد. سرم آن ها جدا گردید و رقت تهیه شد. با استفاده از روش ایمونوفلوئورسانس غیرمستقیم، وجود یا عدم وجود آنتی بادی درآن تعیین گردید. از سرم هایی که مثبت بودند، رقت های، ،، و تهیه گردید و مجددا با روش ایمونوفلوئورسانس غیرمستقیم مورد آزمایش قرار گرفت و تیتر مثبت آن تعیین گردید و شیوع در نمونه و فاصله اطمینان آن برآورد گردید.
    یافته
    161 نفر از افراد مورد مطالعه، پسر و 175 نفر دختر بودند. این بررسی نشان داد که میزان آلودگی (وجود آنتی بادی در سرم) در مجموع 4/77 درصد با فاصله اطمینان 95 درصد]9/81- 9/72 درصد[، آلودگی پسران 3/73 درصد با فاصله اطمینان 95 درصد]4/78- 2/68 درصد[و آلودگی دختران 1/81 درصد با فاصله اطمینان 95 درصد]2/88-0/72 درصد[بود که از نظر آماری (1/0P<) این اختلاف معنی دار نبود. اختلافی بین میزان آلودگی در مراکز مختلف وجود نداشت.
    استنتاج
    میزان آلودگی در معلولین ذهنی مراکز توانبخشی مازندران، 4/77 درصد می باشد که با توجه به مطالعات قبلی با افرادمعمولی اختلافی ندارد. بنابراین توکسوپلاسموزیس به عنوان مشکل خاص در مراکز توانبخشی موردنظر نمی باشد.
    کلید واژگان: توکسوپلاسموز, سرولوژی, معلولین ذهنی
    A. Ajami, M. Sharif, H. Ziaee
    Background and
    Purpose
    Serological studies revealed that toxoplasmosis has world wide distribution. Ït is a zoonosis and humans are infected through contact with infected animal, consuming infected food and congenital infection. Due to the different ways of transmission, prevalence of infection may vary between different groups of people. This study was carried out to determine the prevalence of toxoplasmosis in Mazandaran rehabilation centers. 1 200 1 1600 1 800 1 100 1 400
    Materials And Methods
    336 individuals (50% of population) were randomly selected from a total of 647 mental patients resided in 10 rehabilitation centers. Five milliliter (ml) blood were taken from each individual and sera were separated. Sera were diluted 1:50 and antitoxoplasma antibody detected using indirect immunofluorescense technique. Positive sera were diluted further to, ,, , and the titer of antibody determined prevalence and its confidence interval (ÇÏ) were calculated.
    Results
    161 of the subjects were male and 175 female. 77.4% of them were positive for toxoplasma antibody (95% ÇÏ was 72.9-81.9). Prevalence in male was 73.3% (95% ÇÏ was 68.2-78.4) while in female it was 81.1% (a 5% ÇÏ was 72-88.2). The difference of prevalence between male and female was not statistically significant (P<0.01). Prevalence of the disease in 10 different rehabilation centers was not significant either. Çonclusion: Prevalence of toxoplasmosis was 77.4 in Mazandaran rehabilation centers which is the same as in normal population of Mazandaran, therefore toxoplasmosis is not a considerable problem in Mazandaran rehabilation centers.
    Keywords: Serology, toxoplasmosis, rehabilitation, Mazandaran
  • مهدی شریف، هاجر ضیایی، محمد آزادبخت، شیرزاد غلامی، علیرضا خلیلیان
    مقدمه و هدف
    احتمال مرگ ناشی از یک بیماری در کودکان مبتلا به سو تغذیه خفیف دو برابر بیشتر از کودکان طبیعی است و ژیاردیا یکی از شایع ترین انگل های رودهای انسان به خصوص اطفال است که در ایجاد سو تغذیه نقش دارد. زیرا تراکم ژیاردیا در روده ایجاد سو جذب مواد غذایی کرده و به سلول های مخاط دئودنوم و ژژونوم آسیب وارد می نماید و سبب اختلال در جذب مواد مختلف به خصوص آهن و روی می شود. هدف از این تحقیق بررسی غلظت سرمی آهن و روی افراد مبتلا به ژیاردیازیس در کودکان زیر 12 سال مراجعه کننده به بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی مازندران است.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مورد- شاهدی، با انجام روش های مستقیم و فرمالین اتر، مدفوع 100 کودک زیر 12 سال مبتلا به ژیاردیا که به هیچ بیماری و عفونت دیگری مبتلا نبودند (مورد) و 100 کودک که از نظر کلینیکی و آزمایشگاهی سالم بوده اند (شاهد)، انتخاب شدند. کلیه کودکان مورد شاهد از نظر سن، جنس، قد و وزن و محل سکونت همسان سازی شدند. از هر فرد 5 سی سی خون در لوله خشک گرفته شد و سپس بلافاصله بعد از سانتریفوژ سرم آن جدا و سپس فریز شد و پرسشنامه های مربوط به وضعیت جسمانی و علایم بالینی هر کودک نیز تکمیل گردید. غلظت روی و آهن سرم به روش جذب اتمی توسط دستگاه جذب اتمی مدل (5AS) در شیلات مازندران اندازه گیری شد.
    یافته ها
    میانگین سطح سرمی آهن در گروه موردmg/dl 25 67± و در گروه شاهد میانگین غلظت سرمی آهنmg/dl 23 ± 77، میانگین سطح سرمی روی در گروه مورد mg/dl 20 ± 64 و در گروه شاهد میانگین غلظت سرمی رویmg/dl 23 96± می باشد. طبق آزمون تی مقدار Z محاسبه شد. در اندازه گیری آهن 3.6 و در اندازه گیری روی 10.86 بود. این مقادیر مشخص می کند که از نظر آماری اختلاف معنی داری در سطح 1 درصد ببین گروه مورد و شاهد در مقدار این دو عنصر وجود دارد و این اختلاف در میزان آهن بسیار چشمگیر است.
    نتیجه گیری
    میزان روی و آهن سرم کودکان زیر 12 سال مبتلا به ژیاردیا کمتر از کودکان سالم از نظر ژیاردیا در این تحقیق می باشد. لذا به منظور جلوگیری از بروز عوارض ناشی از کمبود روی و آهن در ژیاردیازیس، تشخیص و درمان به موقع که از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: ژیاردیا, آهن, روی, کودکان
    M.Sharif, H.Ziaee, M.Azadbakht, Sh.Gholami, Ar.Khalilian
    Background and Objective
    Giardiasis is one of the most prevalent human intestinal parasites, especially among children aged between 2 to 12 years old. In this study, the effects of Giardiasis on serological levels of Zinc and Iron elements were determined.
    Materials and Methods
    A total of 100 children aged under 12 years who were admitted to the pediatric departments of hospitals affiliated to Mazandaran University with gastrointestinal complain, and diagnosed as having Giardiasis by stool examination (Direct and Formalin-ether technique and trichrome stain) in the parasitology department, were enrolled as the case group. The control group consisted of 100 age-matched healthy children. A questionnaire including age, physical growth status and clinical symptoms were completed. Serological levels of Zinc and Iron were measured by atomic absorption spectophotometer in all samples in Shilat of Mazandaran.
    Results
    In this study, serum Iron levels were 67±25 µg/dl and 77±23 µg/dl and Zinc levels were 64±20 µg/dl and 96±23 µg/dl in case and control group, respectively. Statistical analysis showed significant differences between the serological levels of these elements, which was much higher in serum Iron levels (P<0.05).
    Conclusion
    These results revealed those serological levels of Zinc and Iron decreased during Giardiasis due to malabsorption.
  • شیرزاد غلامی، مهندی شریف، ایرج موبدی، هاجر ضیایی، رضاعلی محمدپور، هرمز کیانیان
    سابقه و هدف
    بیماری های انگلی مشترک انسان و حیوان به خصوص عفونت های تک یاخته ای در کشور ما و بسیاری از مناطق جهان شایع هستند. با توجه به ارتباط انسان با دام ها در مناطق روستایی مناطق شمال ایران که شرایط لازم برای انتقال و انتشار عفونت های انگلی مشترک بین انسان و دام را فراهم آورده است، مطالعه این عفونت ها در دامداران از لحاظ بهداشتی، پزشکی و انگل شناسی ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف تعیین انواع انگل های روده ای تک یاخته ای در افرادی که با دام ارتباط دارند در خانواده های دامدار در معرض خطر ساکن در مناطق روستایی استان مازندران در سال 82-1381 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش توصیفی بر روی 1575 نفر از افراد دامدار ساکن در مناطق روستایی 9 شهرستان استان مازندران که مستقیما با دام در تماس بودند به مدت دو سال انجام گرفت. افراد به روش خوشه ایو تصادفی در هر شهرستان انتخاب شدند، و از هر فرد دو بار نمونه مدفوع تهیه و به روش مستقیم و فرمالین- اتر آماده شد و از لحاظ انگل شناسی مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفت. اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون آماری کای دو تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    از 1575 نفر آزمایش انگل شناسی به عمل آمد که بیش ترین درصد گروه سنی را گروه 60-51 سال به بالا و کم ترین گروه سنی را 30-21 سال و از لحاظ جنسی 6/61درصد افراد مورد بررسی را مرد و 38.4 درصد را زن تشکیل می دهند. میزان آلودگی به 10 گونه تک یاخته روده ای در افراد دارای یک، دو، سه یا بیش از سه انگل در کل استان 1/31 درصد می باشد. میزان آلودگی به یک انگل 7/22 درصد و به دو انگل و بیشتر 2/10 درصد بوده است. بیش ترین میزان آلودگی در بین افراد آلوده به تک یاخته بلاستوسیستیس هومینیس 2/31 درصد و ژیاردیا لامبلیا 8/24 در کل استان 7/13درصد و 9/10 درصد و می باشد. در مجموع 3 گونه ژیاردیا لامبلیا، آنتامبا هیستولیتکا و بلاستوسیستیس هومینیس بیماری زا می باشند.
    میزان آلودگی توام انگل های روده ای بیماری زا با سایر انگل ها 2/10 درصد در کل و در افراد آلوده 31 درصد است میزان آلودگی به انواع انگل های روده ای برحسب گروه های سنی، جنسی و سواد در دامداران متفاوت است. درصد آلودگی به انگل های روده ای در مردان و میزان آلودگی به بلاستوسیستیس و ژیاردیا در هر دو جنس از سایر انگل ها بیش تر می باشد. بیش ترین درصد آلودگی به انگل های روده ای در افراد آلوده در گروه بی سوادان و کم ترین در دیپلم و بالاتر در کل افراد آلوده و در کل نمونه ها مشاهده شده است. میزان آلودگی به انگل های بیماری زا در گروه بی سواد و کم سواد بیش تر از سایر گروه ها می باشد.
    استنتاج
    آلودگی دامداران به انواع عفونت های بیماری زا و غیر بیماری زا تک یاخته ای به خصوص آلودگی یک فرد به بیش از یک نوع انگل (عفونت های توام) و بالا بودن میزان آلودگی به خصوص ژیاردیا و بلاستوسیستیس بیانگر اهمیت این عوامل عفونی در سلامت دامداران به عنوان یک گروه شغلی است. جهت تعیین گونه تک یاخته های مشترک بین انسان و دام نیاز به انجام روش های مولکولی است.
    کلید واژگان: عفونت های تک یاخته های روده ای و دامداران و ژیاردیالامبلیا و بلاستوسیستیس هومینیس
    Sh Gholami, M. Sharif, E. Mobdi, H. Ziaei, R.A. Mohammadpour, H. Kyanyan
    Background and
    Purpose
    Zoonotic parasitic infections, particularly of intestinal protozoan are of tremendous health and medical importance in different age and professional groups in north of Ïran. Âim of this study was to identify intestinal parasites in cattle breeders and their family members from rural areas of 9 cites in Mazandaran province, Ïran.
    Materials And Methods
    Ïn this descriptive study stool samples were collected from 1575 individuals who were in contact with cattle (sheep and cows) for more than 2 years. Two samples were taken from each person under study, direct and formaline-ether slide preparations were diagnosed microscopically. Data were collected and analyzed using appropriate statistical methods.
    Results
    This study indicated that the highest rate of infection was observed in 51 to 60 years and the lowest in 21-30 years age groups. 61.6% and 38.4% of the cases under study were male and female respectively. Ôver all a parasites rate of 31.1% was observed. Rates of infection with one, two, three and more parasites were 22.7%, 7.8%, 2.2% and 0.2% respectively. Ïnfection rate of Blastocystis hominis and Giardia lamblia were 31.2% and 24.8% respectively. Three out of ten identified parasites species were pathogenic. Ço-infection rate of intestinal pathogenic parasites with other parasites was 10.2% and in infected persons was 31%. Rate of infection to all types of intestinal parasites on the basis of age group, sex and education of the cattle breeders was different. Rate of infection in both sexes to Blastocystis hominis and Giardia lamblia was more than other parasites. The highest rate of infection to intestinal parasites was observed in illiterate persons. Çonclusion: Ïnfection with different types of pathogenic and non pathogenic protozoa, particularly to Blastocystosis and Giardiasis indicates the signifcance of these infections for the health of the cattle breeders in rural regions of northern Ïran.
    Keywords: Prtozoan infection, cattle breedes, blastocystis hominis, Giardia lamblia
  • محمد آزادبخت*، هاجر ضیایی، فاطمه عبداللهی، بیژن شعبانخانی
    25 درصد کل داروهای موجود در آمریکا مشتق از گیاهان دارویی است. با توجه به عوارض و هزینه کمتر و سازگاری بیشتر بیماران با این داروها و به لحاظ عوارض شناخته شده داروهای سنتتیک و افزایش شیوع بیماری های STDs در دهه های اخیر این تحقیق با هدف تعیین تاثیر اسانس گیاه درمنه کوهی (Artemisia aucheri Boiss.)، آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss.) و مورد (Myrtus communis L.) بر روی تریکوموناس واژینالیس به صورت In vitro انجام گرفته است. این تحقیق یک مطالعه تجربی به روش دو سویه کور در دو گروه کنترل و شاهد انجام گرفته است. عصاره گیری به روش پرکولاسیون و تهیه اسانس به روش تقطیر (Hydrodistilation) انجام شد و پس از تهیه ترشحات واژن و تایید انگل به روش مستقیم، انگل در لوله های پنج تایی حاوی محیط کشت درسه (Dorse) (تهیه شده از تخم مرغ)، مترونیدازول، دی متیل سولفوکساید (DMSO)، اسانس های 1/0، 01/0، 001/0، 0004/0، 0002/0 و 0001/0 گیاهان درمنه کوهی، آویشن شیرازی، مورد در DMSO قرار داده شد تا تاثیر آنها در زمان های مختلف (بدو کشت تا 72 ساعت) بر توقف رشد و از بین رفتن انگل بررسی شود. نتایج نشان داد که انگل تریکوموناس تا 72 ساعت در محیط کشت در سه زنده مانده و در مجاورت داروی مترونیدازول یک ساعت بعد و در محیط DMSO بعد از 6 ساعت از بین رفت. همچنین نتایج نشان داد زمان تاثیر اسانس درمنه کوهی در غلظت های ا/0، 01/0 و 001/0 بدو کشت و در غلظت های 004/0 و 0001/0 به ترتیب یک ساعت و دو ساعت بعد از کشت می باشد. زمان تاثیر اسانس آویشن شیرازی در غلظت های 1/0، 01/0، 001/0 و 0004/0 در بدو کشت و در غلظت های 0002/0 و 0001/0 تا یک ساعت بعد از کشت می باشد. همچنین نتایج نشان داد زمان تاثیر اسانس مورد در غلظت های 1/0، 01/0، 001/0 و 0004/0، بدو کشت و در غلظت های 0002/0 و 0001/0 به ترتیب دو ساعت و چهار ساعت بعد از کشت می باشد. با توجه به تاثیر قابل قبول اسانس گیاهان فوق بر تریکوموناس واژینالیس پیشنهاد می شود تاثیر مواد موثر گیاهان فوق به صورت جداگانه یا ترکیبی از سه گیاه به صورت In-vivo بر روی انگل مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: درمنه کوهی, مورد, آویشن شیرازی, تریکوموناس, اسانس
    Azadbakht M.*, Ziai H., Abdollahi F., Shabankhani B
    Considering the high prevalence of Tricomonas vaginalis (TV) in women and the known side effects of metronidazol and giving importance to herbal drug therapy in order to reduce side effects in the recent decades, this study with the effect of essential oils of Artemisia, Zataria and Myrtus in TV infection was done invitro condition.This study has been carried out as double blind in test and control groups. The essential oils prepared by hydrodistilation. The parasite was isolated from vagina and determined directly. Samples were collected from vaginal discharge identification was done through direct smear preasite was added to the 5 test tubes containing dorsse medium, metronidazole Dimethyl sulfoxaide (DMSO) and the essenrial oils with concentrations of (0.1, 0.01, 0.001-0.004, 0.0002, 0.0001) in order to determine the effect of these concentration within 72 hour.Finding if this study showed that, Trichomonas could be alived in Dorsse medium for 72 hours. In presence of metrinidazole for one hour and in Dorsse medium for 6 hours. The results revealed that, essential oil of Artemisia at concentrations of 0.1, 0.01, 0.001 are effective at the beginning of the inoculation and at concentrations of 0.0004 and 0.0001 after 1 and 2 hours respectively. Essential oil of Zataria at concentration of 0.1, 0.01, 0.001 and 0.0004 are effective at the beginning of the inoculation and at concentrations of 0.0002 and 0.0001 after 1 hour. Essential of Myrtus at concentration of 0.1, 0.01, 0.001 and 0.0004 are effective at the beginning of the inoculation and at concentrations of 0.0002 and 0.0001 after 2 and 4 hours respectively.Considcring the significant effect of essential oils of Artemisia, Zataria and Myrtus on trichomona in in- vitro condition it is recommended that, the therapeutic effects the substance from this plant be studied in in vitro condition and in case of having positive effect to be used as a drug.
    Keywords: Artemisia, Zataria, Myrtus, Tricomonas vaginalis, Medicinal plant, Essential oil
  • جمشید ایزدی، مهدی شریف، علیرضا خلیلیان، هاجر ضیایی، محمد آزاد بخت، سهیلا عادلی
    سابقه و هدف
    در طب سنتی ایران در مناطق آذربایجان و خراسان، برای درمان آلودگی های کرمی از گیاه بومادران استفاده می شده است. هدف از این تحقیق ارزیابی اثرات ضد کرم اسانس و عصاره گیاه بومادران بر روی کرم اکسیور به عنوان شایع ترین نماتود دستگاه گوارش، در موش به صورت “In Vitro” و “In Vivo” بوده است.
    مواد وروش ها
    عصاره گیری گیاه به روش “Reflux Condenser Method”و اسانس آن با روش تقطیر با آب(Hydrodistilation) تهیه شد و در غلظت های متفاوت به صورت “In Vivo”و “In Vitro” به موش های Balb/c آلوده به اکسیور خورانده شد. موش های مورد آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در 3 گروه «تحت تجویز عصاره» – «عصاره تغلیظ شده» و «اسانس» قرار گرفتند. اثرات ضد اکسیور عصاره و اسانس بومادران با روش های “Graham” و “Sauden” ارزیابی شده.
    یافته ها
    عصاره و اسانس گیاه بومادران موجب غیرفعال شدن کرم های اکسیور گردید. اما بر عفونت زایی تخم ها تاثیر آشکاری نداشت. نتایج حاصل از خوراندن غلظت های مختلف عصاره و اسانس در موش های Balb/c که به طور تجربی به اکسیور آلوده شده بودند، نمایانگر اثرات قطعی دفع کرم بود(P=0.0001). قسمت موثر عصاره گیاه، گل آن بود که غلظت 20 میلی گرم در دسی لیتر آن اثر “ED50” نسبی را نشان داد. اسانس گیاه نیز در غلظت 5/0میلی گرم در دسی لیتر (ED50 نسبی) اثرات مشابهی را ظاهر نمود. مقادیر اولین دوز کشنده “LD” برای عصاره گل حدودا 40 میلی گرم در دسی لیتر و برای اسانس 2/1 میلی گرم در دسی لیتر به دست آمد. همچنین عصاره و اسانس گیاه سبب کاهش تعداد تخم های دفع شده در موش های تحت آزمایش گردید که وابسته به مقدار “Dosage”بوده است(P=0.0001).
    اثرات ضد انگلی گیاه بومادران، قطعی است و کاربرد عصاره و اسانس آن در درمان اکسیور انسان، نیاز به تحقیقات بیش تری دارد.
    استنتاج
    فرآورده های به دست آمده از گیاه بومادران، به ویژه عصاره گل و اسانس گیاه قدرت “Antihelmatic” (ضدانگل) بالایی را نشان داد.
    کلید واژگان: اکسیوریاز, گیاهان شفابخش
  • شیرزاد غلامی، ایرج موبدی، هاجر ضیایی، مهدی شریف
    سابقه و هدف
    عفونت های انگلی به خصوص عفونت های انگلی روده ای مشترک بین انسان و حیوان از مهمترین مشکلات بهداشتی کشورهای در حال توسعه و کشور ما می باشند. جهت شناخت انواع انگل های روده ای در حیوانات مجاور انسان به خصوص سگ و شغال به عنوان مخازن و میزبانان اصلی این عوامل و تعیین انواع انگل های روده ای مشترک بین انسان و گوشت خواران (Zoonosis) مطالعه ای به مدت یک سال در سه منطقه جغرافیایی شهرستان ساری در بخش مرکزی استان مازندران انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش توصیفی با نمونه گیری از حیوانات در دسترس از 6 ناحیه در سه منطقه ساحلی، جلگه ای- جنگلی و کوهستانی شهرستان ساری از آذرماه 1371 لغایت 1372 انجام گرفت. در طی مطالعه 30 قلاده سگ و 45 قلاده شغال (مجموعا 75 قلاده) با تفنگ شکار شدند. محتویات روده حیوانات پس از صید جهت جداسازی انگل های کرمی روده ای مورد بررسی قرار گرفت. انگل های جداشده پس از شستشو در سرم فیزیولوژی و نگهداری در فرمل 10 درصد رنگ آمیزی و مونته شدند. انگل ها از نظر خصوصیات ساختمانی جهت تعیین انواع گونه ها از لحاظ طبقه بندی (Toxonomy) با میکروسکوپ نوری و یک دستگاه ترسیم گر مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات حاصل در فرم های اطلاعاتی ثبت شدند و با برنامه آماری SPSS آزمون کای دو (X2) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    درطی مطالعه از 30 قلاده سگ و 45 قلاده شغال در مجموع 9 جنس و 12 گونه انگل کرمی روده ای جدا گردید. آلودگی به انواع نماتودها در سگ 80 درصد و درشغال3/93 درصد وآلودگی به انواع سستودها درسگ 80 درصد و درشغال32 درصد بوده است.که ارتباط بین آلودگی به انواع نماتودها وسستودها از لحاظ آماری معنی دار است (P<0.01، P<0.025).متوسط شدت آلودگی به انگل های مختلف درسگ 53/137 و در شغال 37/47 عدد می باشد. حداکثر شدت آلودگی مربوط به انواع اکینوکوکوس به خصوص در سگ و حداقل شدت آلودگی مربوط به ریکتولاریا و تنیااویس در سگ و شغال بوده است. بیشترین درصد آلودگی در سگ به انکیلوستوماکانینوم (7/56 درصد)، دیپیلیدیوم کانینوم (50درصد) و انواع اکینوکوکوس (7/46 درصد) و در شغال انسنیاریااستنوسفالا(3/73 درصد)، انکیلوستوماکانینوم (4/64 درصد) و مزوسستوئیدین(2/42درصد)می باشد.میزان آلودگی به کرم های قلابدار سگ وشغال، انواع اکینوکوکوس، توکسوکارا، تنیامولتی سپس، دیپیلیدیوم کانینوم، مزوسستوئیدس، تنیاهیداتیژنا با درصدهای متفاوت در سه منطقه جغرافیایی مشاهده گردید. ارتباط بین آلودگی به انواع انگل های کرمی روده ای و مناطق جغرافیایی در سگ و شغال از لحاظ آماری معنی دار است (P<0.30). 7 گونه از انگل های روده ای جداشده، بین سگ و شغال و انسان مشترک می باشند.
    استنتاج
    با توجه به این که متوسط شدت آلودگی در سگ 3 برابر شغال می باشد و تمامی سگ های مورد مطالعه ولگرد بودند، آلودگی سگ و شغال به عووان مخازن(به خصوص سگ) به لحاظ شرایط خاص جغرافیایی و آب و هوایی شهرستان و وجود شرایط نامناسب بهداشتی، باید مورد توجه جدی سیستم بهداشتی و دامپزشکی قرار گیرد. تنوع گونه های جداشده در مطالعه به خصوص از جنس اکینوکوکوس شامل اکینوکوکوس گرانولوزوس، گونه های مشابه اکینوکوکوس وجلی و اکینوکوکوس اولیگاتروس وانگل های کرمی دیگر از لحاظ علمی درانگل شناسی پزشکی نیز حائز اهمیت است.
    کلید واژگان: انگل, انگل های کرمی روده ای, شگ, شغال, مناطق جغرافیایی
    Sh Gholami, E. Mobedi, H. Ziaee, M. Sharif
    Background and
    Purpose
    Zoonotic helminth infection is one of the most important diseases in the north of Iran. This study was done on collected intestinal helminth parasites in dogs and jackals in the geographical areas of Sari in Mazandaran province of Iran.
    Materials And Methods
    this study was done on 30 stray dogs and 45 stray jackals in the central parts of Sari in 1371-1372. After autopsy, samples were looked for the presence of intestinal helminthes. All of the helminthes collected in 10% formaldehyde and stained to be observed by microscope. The taxonomic study was carried out by measuring different parts of the body of helminthes. Them the data were analysed statistically and compared with different records in Iran and other parts of the world.
    Results
    In this study 9 genus and 12 species of different helminthes were collected from 30 dogs and 45 jackals. Hookworms were the most common helminthes with respect to the number of infected animals, and echinococcus. Spp had the highest intensity of infection. Among these parasites, 7 species were zoonotic helminthes. The main species were found as follow: Ancylostoma caninum, Uncinaria stenocephala, Toxocara canis, Rictularia spp, Echinococcus spp, Taenia multiceps, Taenia hydatigena, Taenia taeniaformis, Taenia ovis, Mesocestoides spp, Dipylidium caninum, Alaria spp. The prevalence of intestinal helminthic infections were different in the three geographical areas, and in the forest and plain areas were more than the mountain and costal regions. The infection was three times more prevalent in dogs than in jackals.
    Conclusion
    Ragarding to high prevalence of infection helminthic infection in the different geographic areas and in various animals as reservoirs Studied herein; a more careful attention to the ecologic, veterinary and health problems is recommended
    Keywords: Parasite, Intestinal helminthes, Dogs, Jackal
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال