هانیه معتمدی
-
هدف
باتوجه به تاثیر نقش ازدواج گذشته در ازدواج مجدد، پژوهشگر تلاش کرد تا یک الگوی مداخله ای کارآمد را با بهره گیری از رویکردهای روایت درمانی و ذهن آگاهی طراحی کرده تا از این طریق بر صمیمیت زوجین اثر مثبت ایجاد نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سوال است که طراحی الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس تجارب زیسته پدیده انتقال در زنان با ازدواج مجدد و بررسی اثربخشی آن بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای ازدواج مجدد چگونه است؟
روشطرح پژوهش حاضر، آمیخته - اکتشافی بوده و از نظر روش تحقیق شامل دو بخش کیفی و کمی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان باتجربه ازدواج مجدد در شهر شیراز در سال 1400 بود. روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس بود که در نهایت 24 زن دارای ازدواج مجدد انتخاب گردیدند . برای سنجش میزان صمیمیت زوجین از پرسش نامه صمیمیت زوجین، استفاده شد.
یافته هادر بخش کیفی از نتایج به دست آمده از تحلیل تجارب زیسته پدیده انتقال زنان در ازدواج مجدد به منظور جایابی در طراحی الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده گردید، بدین ترتیب که در ابتدا مقولات و مفاهیم منتج از پدیده انتقال مورد بررسی قرار گرفت و سپس از مفاهیم و تکنیک های روایت درمانی و ذهن آگاهی که بر کاهش آسیب های به دست آمده اثرگذار است، استفاده گردید. بخش کمی پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمه تجربی صورت گرفته که در آن یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل وجود داشت. از هر 2 گروه، یک هفته قبل از اجرای الگوی طراحی شده، پیش آزمون به عمل آمد. روش تجزیه وتحلیل داده ها کوواریانس تک متغیره بود. نتایج پژوهش نشان دادند میانگین نمرات آزمودنی ها در مرحله پس آزمون از رشد قابل توجهی برخوردار بوده و میانگین صمیمیت زناشویی آنان افزایش پیدا کرده است که نشان دهنده اثربخشی مداخله ی آزمایشی در افزایش صمیمیت زناشویی در زنان باتجربه ازدواج مجدد است. در مقایسه با گروه کنترل نیز باید اشاره کرد که وضعیت گروه آزمایش پس از انجام مداخله ی آزمایشی به شکل مطلوبی افزایش داشته است.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان دادند، روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس تجارب زیسته پدیده انتقال بر افزایش صمیمیت زناشویی زنان باتجربه ازدواج مجدد در شهر شیراز اثرگذار بوده است.
کلید واژگان: ازدواج مجدد, الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, پدیده انتقال, صمیمیت زناشوییIntroductionConsidering the effect of past marriage on remarriage, the researcher tried to design an effective intervention model by using narrative therapy and mindfulness approaches to create a positive effect on couples' intimacy. Therefore, the current research seeks to answer the question, how is the design of a narrative therapy model based on mindfulness and its effectiveness on marital intimacy in remarried women?
MethodsThe current research is semi-experimental in terms of its practical purpose and method, and to do it, a pre-test-post-test and follow-up design and a control group were used. The statistical population included all women who experienced remarriage in Shiraz city in 1400. The purposeful sampling method was available and finally 24 remarried women were selected. In order to measure the degree of couple intimacy, the Couple Intimacy Questionnaire (Oliya, 1385) was used.
FindingsThe data analysis method was multivariate covariance. The results of the research showed that the average scores of the subjects in the post-test stage had a significant growth and the average of their marital intimacy increased to 63.86. Which shows the effectiveness of experimental intervention in increasing marital intimacy in women with remarriage experience. Compared to the control group, the condition of the experimental group has increased favorably after the experimental intervention.
Discussion and ConclusionThe results of the research showed that narrative therapy based on mindfulness has been effective in increasing the marital intimacy of women with the experience of remarriage in Shiraz city.
Keywords: Remarriage, Narrative Therapy, Mindfulness, Marital Intimacy -
هدف از این پژوهش پیش بینی مولفه های عشق ورزی براساس طرحواره جنسی با واسطه گری تعهد مذهبی در زنان و مردان شهر اصفهان بود. این مطالعه توصیفی-تحلیلی به روش همبستگی از نوع تحلیل مسیر انجام شد. آزمودنی ها در این پژوهش 320 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسش نامه مثلث عشق (Triangle،1994)، آزمون تعهد مذهبی (Vrtygton test،2003) و مقیاس طرحواره های جنسی مردان و زنان (Anderson et al.، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها افزون بر روش های توصیفی (میانگین و انحراف معیار) از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS-16 برای برازش مدل فرضی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند که در مورد زنان رابطه طرحواره های جنسی بر ابعاد عشق با نقش واسطه ای تعهد مذهبی نشان می دهد که متغیر طرحواره جنسی با اثر مستقیم 05/0 بر ابعاد عشق اثر معنادار ندارد، ولی با اثر غیرمستقیم تعهد مذهبی، طرحواره های جنسی زنان به مقدار 066/0- بر ابعاد عشق اثر معنادار دارد. در حالی که در گروه مردان رابطه طرحواره جنسی بر ابعاد عشق با نقش واسطه ای تعهد مذهبی نشان می دهد که متغیر طرحواره جنسی با اثر مستقیم 10/0- بر ابعاد عشق و هم چنین، با اثر غیرمستقیم تعهد درونی، طرحواره جنسی مردان نیز به مقدار 22/0 بر ابعاد عشق اثر معنادار ندارند. با توجه به نتایج پژوهش نتیجه گرفته می شود که در ارتباط بین مولفه های عشق بر طرحواره های جنسی تعهد مذهبی در گروه زنان نقش واسطه ای ایفا می کند در حالی که در مورد گروه مردان این ارتباط ها یافت نشد.کلید واژگان: مولفه های عشق, طرحواره های جنسی زنان, طرحواره های جنسی مردان, تعهد مذهبیThe aim of the present study was predicting the components of love based on sexual schemas of women and men in Isfahan with the mediation of religious commitment.
This study was conducted using descriptive-analytic method and path analysis was applied. The subjects in this study were 320 students who were selected randomly. The participants were asked to respond to Steve questionnaire Love Triangle (1994), religious commitment Vrtygton test (2003) and the scale of sexual stereotypes of men and women (Anderson et al., 1999). To analyze the data, in addition to descriptive analysis (mean and standard deviation) of correlation and path analysis, AMOS-16 software was used for the hypothetical model. The results showed that in women, regarding the sexual relationship of love with the mediating role of religious commitment schemas, the gender stereotypes variable with 0/05 direct effect on the dimensions of love could not significantly affect, but considering the indirect effect of religious commitment, female sexual schemas of -0/066, could significantly affect the dimensions of love. While in men, the sexual relationship of love with the mediating role of religious commitment scheme showed that the direct effect of changing sexual Schema -0/10 on aspects of love, and the indirect effect of internal commitment, sexual stereotypes men of 0/22 could not significantly affect the dimensions of love.Keywords: Components of Love, Sexual Female Schemas, Schema Male Sexual, Religious Commitment
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.