به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب هومن نیری

  • هومن نیری، ابوذر رفیعی*، علیرضا سمیعی اصفهانی

    طبقه متوسط و با تاکید بیشتر طبقه متوسط جدید از سوی بسیاری از تحلیل گران و جامعه شناسان نحله های فکری گوناگون به عنوان مهمترین طبقه در تحولات اجتماعی شناخته شده است. طبقه متوسط جدید در ایران بعد از انقلاب به ویژه با سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت های پس از جنگ، از منظر کمی و کیفی گسترش یافت. از این رو، نوشتار پیش رو برا این پرسش متمرکز شد که جایگاه طبقه متوسط جدید در سال های1384 تا1397 چه تحولی یافته و این تحول چه تاثیری بر رفتار سیاسی این طبقه گذاشته است؟ فرضیه مطرح این بود که در سالهای مورد بررسی، طبقه متوسط جدید دچار تغییر و تحول شده، بااین حال این تغییرات روند متناقض داشته به نحوی که در بازه زمانی 14 ساله اخیر موقعیت این طبقه از منظر منظر اقتصادی تضعیف و از جنبه سرمایه فرهنگی تقویت شد و همین امر تقاضای طبقه متوسط را در حوزه های مختلف ازجمله عرصه سیاسی افزایش داد. این فرضیه در چارچوب نظری مورد تاکید که نظریه بوردیو و روش ساخت یابی بود مورد آزمون قرار گرفت و نقش عاملان (طبقه متوسط جدید) از یک سو و نقش ساختارها (اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی) از سوی دیگر موردتوجه قرار گرفت. به این منظور از روش گردآوری داده ها و بهره گیری از منابع کتابخانه ای- فضای مجازی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که ادامه این روند به تعارض پایگاهی طبقه متوسط جدید و کاهش مصرف فرهنگی این طبقه- که عامل تمایز طبقاتی آن از طبقه پایین جامعه است- و درنهایت به رادیکال شدن کنش سیاسی- اجتماعی این طبقه منجر شده است.

    کلید واژگان: طبقه متوسط جدید, سرمایه اقتصادی, سرمایه فرهنگی, رفتار سیاسی, ایران پس از انقلاب}
    Hooman Nayeri, Aboozar Rafiei *, Alireza Samiei Esfahani

    The new middle class has been recognized by many analysts and sociologists as the most important class in social change. The new middle class in Iran after the revolution has expanded from a quantitative and qualitative perspective with respect to policies adopted by post-war governments. The following article focuses on the question of what has changed from the position of the new middle class between 2005 and 2016  and How has this development affected the political behavior of this class? The hypothesis is that in the years under review, the new middle class has changed .However, these changes appear to have been inconsistent. Over the past 14 years, the status of this class has weakened in terms of economic capital and strengthened in terms of cultural capital  .his hypothesis was emphasized in the theoretical framework that Bourdieu's theory, ie the method of construction, was tested And the role of the agents (the new middle class) on the one hand and the role of the structures (social, economic and cultural) on the other hand were considered. The research method is qualitative and the data collection method is utilization of library-cyberspace resources. The findings show that continuing this trend has led to a conflict between the new middle class base And the decline in the cultural consumption of this class, which is the cause of its class distinction from the lower class of society, has ultimately led to the radicalization of the socio-political action of this class.

    Keywords: New Middle Class, economic capital, Cultural capital, Political Behavior, iran after the Revolution}
  • علیرضا سمیعی اصفهانی، هومن نیری
    بحران اقتصاد جهانی که از میانه ی دهه ی نخست هزاره ی سوم با ورشکستگی بانکی و به دنبال آن بحران مالی در آمریکا آغاز شد، به سرعت سایر نقاط جهان را درنوردید. در این میان، اروپا بیش از سایر نقاط جهان درگیر این بحران شد و همچنان نیز از تبعات منفی آن رنج می برد. هر روز بر تعداد کشورهایی که در گرداب بحران اقتصادی قاره ی سبز می افتند، اضافه می گردد. پیامدهای بحران مالی و اقتصادی اروپا که خود متاثر از بحران اقتصاد جهانی بود، به حوزه ی اقتصاد محدود نمانده و عرصه ی سیاست را نیز درگیر خود ساخته است. بر این اساس، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که بحران اقتصاد جهانی و به دنبال آن بحران اقتصادی اروپا، چه تاثیر ی بر میزان اعتماد شهروندان اروپایی به نظام های دموکراتیک این کشورها داشته است؟
    در پاسخ به این سئوال، فرضیه ی اصلی مقاله این است که میان بحران مالی، اقتصادی اروپا و اعتماد شهروندان اروپایی به نظام های سیاسی خود، رابطه ای مستقیم وجود دارد و این بحران، موجب شکل گیری نوعی بی اعتمادی در میان شهروندان اروپایی نسبت به سیاست های نئولیبرالیستی کشورهای اتحادیه ی اروپا و در نهایت تضعیف مفروضات بنیادین نظام های دموکراتیک این کشورها گردیده است. روش پژوهش کیفی از نوع تبیین علی و روش گردآوری اطلاعات به شیوه ی کتابخانه ای و نیز بهره گیری از داده های مجازی است؛ به عبارت دقیق تر، جهت آزمون فرضیه و سنجش میزان ارتباط و تاثیر گذاری متغیر مستقل بر متغیر وابسته، از داده های آماری در کنار تحلیل استنباطی بهره گرفته می شود
    کلید واژگان: بحران مالی, اقتصاد جهانی, اقتصاد اروپا, اعتماد سیاسی, سرمایه اجتماعی, آمریکا, اروپا}
    Global economic crisis which started mid first decade of the third millennium after banks’ bankruptcy and the financial crisis in the U. S rapidly spread to other parts of the world. Europe was affected more than other parts of the world and is still suffering from its negative consequences، and the number of countries that are falling into the vortex of Europe’s economic crisis is increasing. But the consequences of the financial and economic crisis of Europe which itself has been affected by the global economic crisis، are not limited to the economy، and the political arena is also involved. Accordingly، the main question of the article is “what effects have global economic crisis and subsequently Europe’s economic crisis had on European citizens’ trust on the democratic systems of their countries?” In response to this question، the main hypothesis is that there is a direct relationship between Europe’s financial and economic crisis and European citizens’ trust on their political systems and this crisis has led to a mistrust among European citizens towards neo-liberalist policies of the countries in the European Union and ultimately، it has led to undermining of fundamental democratic assumptions of these countries. Qualitative research method of scientific explanation and library data collection were employed to test the hypothesis and measure the degree of relationship and impact of independent variable on the dependent variable alongside inferential analysis of the data.
    Keywords: Global financial, economic crisis, Europe's economy, Political trust, Social capital, The U.S, Europe}
  • مصطفی ملکوتیان، خرم بقایی، هومن نیری
    نظریه پردازان حوزه انقلاب با ارایه نظریه های متعدد و بعضا ناسازگار علاقه مندان این حوزه را با سردرگمی مواجه ساخته اند. از این رو برخی درصدد برآمده اند تا با طبقه بندی این نظریه ها اندکی از این سردرگمی کاسته و راه را برای مطالعه انقلاب هموارتر سازند. در این بین جک گلدستون از جمله افرادی است که به دسته بندی انقلاب ها تحت عنوان نسل های انقلاب پرداخته است. وی سه نسل از نظریه های انقلاب را شناسایی کرده و بر این باور است که با توجه به نقطه ضعف هایی که این سه نسل در تبیین انقلاب ها با آن مواجه بوده اند، در حال حاضر ما در حال گذار به سوی نسل چهارم نظریه های انقلاب هستیم که در مقام مقایسه با سه نسل نخست از قابلیت تعمیمی بیشتری برخوردار بوده و می تواند در نقش مکمل سه نسل پیشین ظاهر شود. مقاله حاضر بر گونه شناسی نظریه های انقلاب از دیدگاه گلدستون استوار می باشد.
    کلید واژگان: انقلاب, نظریه انقلاب, گونه شناسی نظریه ها, نسل های نظریه ها, نظریه توصیفی, نظریه تعمیمی, نظریه ساختاری}
    Mostafa Malakootian, Khorram Baghayee, Hooman Nayeri
    Revolution theoreticians have declared contending and approximately incompatible theories, caused in bewilderment among concerned field enthusiasts. As a result, some have intended to categorize these theories till reduce bewilderment, and make them easier to study. One of these theoreticians is Jack Goldstone who at first categorized theories of revolution into three generations. But after the beginning of 1990s, he suggests, we are transferring into fourth generation of revolution theories that considering the defects of first three revolution theories in explaining revolutions and has more generality in comparison with previous generations, so can be used as complementary beside three previous generations.
    Keywords: Revolution, Revolutionary Theory, Typology of Theories, The Generations of Theories, Descriptive theory, General theory, Structural theory}
  • سیداحمد موثقی گیلانی، هومن نیری
    در سال های گذشته، در نگاه عموم متفکرین غیرمسلمان اسلام گرایی معادل بنیادگرایی اسلامی شناخته می شد و تفاوتی میان این دو اصطلاح وجود نداشت؛ اما در سال های اخیر و با به قدرت رسیدن اسلام گرایان در ترکیه این دو اصطلاح به درستی بار معنایی متفاوتی پیدا کرده اند. ترکیه در حال حاضر و با به قدرت رسیدن اسلام گرایان میانه رو علاوه بر آنکه تبدیل به الگویی موفق برای بسیاری از گروه ها و جوامع اسلامی گشته، موجبات تضعیف بنیادگرایی اسلامی را نیز در این کشور فراهم آورده و دموکراسی را نیز قدرتی دوچندان بخشیده است. به واقع، برای بحث پیرامون رابطه ی اسلام با دموکراسی می باید به قرائت غالب از اسلام در میان باورمندان توجه داشت و آنچه حکم نهایی را در ارتباط میان این دو روشن می سازد، ماهیت تفسیر غالب از دین در هر گروه یا جامعه ی اسلامی است. بنابراین نمی توان در خصوص سازگاری و یا ناسازگاری میان اسلام و دموکراسی حکمی کلی صادر کرد. این مقاله درصدد است تا تاثیرات غلبه ی قرائت میانه رو از اسلام در ترکیه را مورد بررسی قرار داده و نشان دهد که اسلام مبتنی بر این قرائت نه تنها در ترکیه مانعی بر سر راه دموکراتیزاسیون نبوده بلکه موجب گشته تا این کشور در مسیر نهادینه شدن و تعمیق دموکراسی گام بردارد.
    کلید واژگان: اسلام میانه رو, دموکراسی, احزاب اسلام گرا}
    Sayyedahamdmovasaghi, Hoomannayeri
    In recent past, in the eyes of non-Muslim thinkers Islamists were synonymous with fundamentalists and there was no difference between the two for them but in recent years with coming to power of Islamists in Turkey these two terms have rightly found their distinct meaning. At present, with coming to power of moderate Islamists in Turkey, they have presented themselves as a successful model for Islamists groups and societies. It has also led to the decline of the position of Islamic Fundamentalists and strengthening of democracy in that country. In fact for better understanding of the relations between Islam and democracy one has to pay attention to the dominant interpretation of Islam among the followers. What gives the final verdict or judgment about the relations between democracy and Islam by Islamist groups or societies is the dominant interpretation of Islam by Islamist groups or societies. Thus one cannot give a comprehensive verdict about compatibility or incompatibility of Islam with democracy. The present article wants to examine the impact of a dominant moderate interpretation of Islam in Turkey. The underlying hypothesis is that such interpretation of Islam is not an obstacle on the way of democratization but it has helped the deepening process of democracy and building the necessary institution for democracy.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال