پروانه عروج نیا
-
ولایت واژه ای است که در آثار بسیاری از صوفیه از آن سخن به میان آمده است؛ بااین همه پژوهش در آثار سلطان محمد گنابادی ملقب به سلطان علیشاه، عارف امامی قرن سیزدهم و چهاردهم نشان می دهد که او در آثار خویش به تقریر معانی جدیدی از ولایت در حوزه عرفان و تصوف پرداخته است. به اعتقاد وی لفظ ولایت که در احادیث مروی از پیامبر اسلام و امامان شیعه علیهم السلام فراوان به کار رفته است به یکی از سه معنای ذیل است: 1. بیعت مصطلح نزد صوفیه و دست دادنی که در میان ایشان متداول است؛ 2. صورت ملکوتی امامان علیهم السلام در قلب سالک که از آن در آیات و روایات به ایمان، سکینه و معرفت به نورانیت تعبیر شده است؛ 3. حالت ناشی از ظهور صورت مزبور که عبارت از تسلیم و انقیاد دربرابر امامان مزبور (اولوالامر) و عبودیت دربرابر خداوند است.کلید واژگان: سلطان علیشاه, معنای ولایت, دست دادن, بیعت عامه, بیعت خاصه
-
به نظر می رسد که ریشه بحران های زیست محیطی کنونی را باید در نگرشی جست که انسان به طبیعت، جهان مادی و به تعبیر امروزی محیط زیست داشته است. با نظر به حضور همه جانبه دین در تمامی عرصه های زندگی در جوامع سنتی پیشین، بدیهی است که در فهم چگونگی ارتباط انسان و طبیعت، و در نتیجه رفتار او در هر سنت دینی، باید به آموزه ها و تعالیمی که عمدتا در متون دینی بازتاب یافته و مجموعه گزاره های معنوی آنها را شکل بخشیده است توجه داشت. در این پژوهش در نخستین سروده های زرتشت، گاتها و نیز در متون متاخر اوستا، همچنین در دیگر متون مهم زرتشتیان از جمله دینکرد، مینوی خرد و شایست و ناشایست به بررسی اهمیت آبادانی زمین و تاکید بر مراقبت و کوشش در حفاظت از آب، گیاهان و حیوانات پرداخته می شود تا با واکاوی روابط انسان و طبیعت در این متون و احکام و مقرراتی که مستقیم و یا غیرمستقیم می تواند در محیط زیست تاثیر بگذارد، تصویری کلی از نوع مواجهه مزدیسنان با طبیعت نشان داده شود. علاوه بر این، با توجه به رویکردهای مختلف درباره رابطه دین، هم به طور کلی و هم مصداقی، در تعالیم زرتشتی با مسائل و مباحث زیست محیطی تلاش شده تا با نگاهی نو در این متون و نیز با نظر به دیدگاهی که دین زرتشتی درباره جهان و هستی دارد، چگونگی تاثیر عملکرد دینداران بر محیط زیست و نحوه تلقی انسان دیندار در این خصوص بحث شود.کلید واژگان: متون دینی زرتشتی, محیط زیست, انسان, طبیعت, آبادانی زمین, عناصر طبیعی, تقدسIt seems that the attitude of man towards nature, the physical world and the environment is the root of present environmental crisis. Considering the comprehensive presence of religion in all aspects of past traditional societies lives, it is obvious that to understand the relationship of man and nature, therefore to determine his attitude in each religious tradition, one has to reconsider the teachings which are commonly found in religious texts and shape the spiritual paradims. The present paper tries to look for such teachings considering the importance of the prosperity of land and emphasis on protection and preservation of water, plants and animals in the Gathas of Zaratostra, new Avesta, and other important Zoroastrian texts such as DÊnkard, Minouye Kherad, and Shāyast nāshāyast. It also tries to analyse the relationship of man and nature through the laws and regulations in these texts which can affect the environment directly or indirectly, and to give a wholistic view of the attitude of the Mazdeans towards nature. Furthermore, this paper is going to consider the views of religious man, and general affects of the function of faithfuls on environment through a new look on these texts and Zororastrian cosmology.Keywords: Zororastrian religious texts, environment, man, nature, prosperity of the land, natural elements, Holiness
-
متون حکمی کهن ایران جهان بینی ای را ترسیم می کند که در آن راستی و نیکی در پندار و گفتار و کردار، خردورزانه، و جهان عرضه نبرد با ناراستی و بدی تلقی می گردد.از این رو این حکمت انسان هایی را می پروراند که با پیروی از نظام اخلاقی جوانمردانه و پهلوانانه سعی در بهبود اوضاع جهان و زندگی خود دارند. در این مقاله کوشش بر این است تا به کمک شواهد تاریخی و ادبی قبل و پس از اسلام حضور و نفوذ این حکمت و ارتباط آن با نظام اخلاقی جوانمردی (آیین جوانمردی) روشن شود.کلید واژگان: حکمت, خرد, آیین جوانمردی, آیین پهلوانی, فتوتIranian ancient wisdom ( Hikmat) literature , mostly appearing in Avesta and some of Andarz-namehs, represents a Weltanschaung which encourages righteousness and goodness in thought, speech and conduct and also depicts the world as a battlefield between good and evil. This world-view fosters those who try to improve their own conditions as well as the one of the world by following the morality of jawanmardi (Fairness)/Pahlavani (chivarly). The present article tries to clarify the antiquity and influence of this world-view and its relationship with the chivalrous morality(ayeen jawanmardi) through historical and literary evidence before and after Islam.Keywords: Hikmat, wisdom, Jawanmardi, Pahlavani, Futuwwat
-
حکمت قدیم ایرانیان که خود را بیشتر در «گاهان» زرتشت می نمایاند و بعدها حتی آثاری از آن در برخی اندرزنامه های پهلوی باقی مانده است، ویژگی هایی کم و بیش منحصر به فرد دارد. از نظر مولف این پژوهش مهم ترین مولفه این حکمت، نوعی خردورزی است که در بعد عاطفی منجر به شادی و طلب زندگی شادمانه و آسوده در دو جهان می گردد. این ویژگی که در عمل انسان را به راستی، آبادانی جهان، نیکی و طلب نیکنامی سوق می دهد در برخی از آثار نویسندگان و شاعران ایرانی تا قرن پنجم نیز جسته و گریخته وجود داشته و به حیات خود ادامه می داده است. در این پژوهش ضمن بیان مبانی این نوع از خردورزی و ارتباط آن با شادی و نتایج آن، به بازتاب بقایای این حکمت در آثار دوران اسلامی خواهیم پرداخت.کلید واژگان: شادی, حکمت ایرانی, خرد, راستی, آبادسازی جهانHikmat (Iranian ancient wisdom), which mostly appears in Gahan- the primary collection of sacred songs of Zoroastrianism- leaves traces in some of Andarz-Nameh-a kind of literature containing advice and orders for gaining right behavior- has unique characteristics. The most important feature of this wisdom is a kind of intellectualism which subjectively leads to inner happiness, and man's quest for a joyful and peaceful life in this world (Giti) as well as in the other one (Minoo), and objectively brings about truthfulness, beneficence, good reputation, and in all prosperity in the world. Traces of this worldly wisdom have, to some extent, remained in the works of some writers and poets until the 5th century. The present article tries to describe the principles of this intellectualism in Iranian ancient wisdom and its relation to happiness, its consequences and impact on Iranian culture in Islamic era.Keywords: Happiness, Iranian Hikmat, wisdom, Truthfulness, Beneficence, Flourishing of the world
-
عیاری یکی از آیینهای طبقه عوام در ایران با سابقهای بسیار کهن بود. برخی پیروان این آیین تحت
تاثیر زاهدان و عابدان مذاهب و ادیان مختلف از جمله اسلام قرارگرفتند و این آیین را تبدیل به آیین
کردند. تصوف نیز که از قرن سوم و چهارم در ایران بهتدریج رواج یافت، بر آیین « جوانمردی » فتوت یا
جوانمردی اثر گذاشت و از آن تاثیر هم پذیرفت. به نظر میرسد که ابوالحسن خرقانی از جمله پیروان
آیین جوانمردی بود که با تصوف آشنا شد و بعدها صوفیان وی را کاملا صوفی دانستند. در این مقاله
سعی نویسنده آن است که با معرفی اجمالی جوانمردی و با توجه به تلقی خرقانی از آن بر اساس
گفتارهای او در آثار منسوب به وی و نیز گزارش برخی منابع صوفیه، نسبت و ارتباط ابوالحسن خرقانی
با این آیین بررسی شود. در نهایت در پی آن است تا دریابد که آیا خرقانی را باید عارفی در سلک
جوانمردان دانست یا عارفی از جرگه اهل تصوف.کلید واژگان: جوانمردی, عیاری, فتوت, تصوف, ابوالحسن خرقانی#Ayyārī is a very old Persian cult that closely linked to the middle class people in Iran. Some of the #ayyārān, under the impact of ascetics (zāhidān) from various sects and religions, including Islam, developed #ayyāri into javānmardī (or futowwa). Afterward, there was a mutual impact between Sufism which spread in Iran in 4th and 5th AH and
Javānmardi. Sheikh Abul-Hassan Kharaqāni, who apparently was close to javānmardi, became familiar with Tasawwuf, and later on, he was considered as a member of Sufi orders by Sufi authorities. In the present article, after a brief introductory description of javānmardi, Kharaqāni's sayings in the works attributed to him is studied as well as
the reports of Sufi sources about him. Then the relationship between Kharaqāni and javānmardi is discussed along with a debate about what he understands from javanmardi. Finally, the article tries to conclude whether Kharaqāni should be seen as a religious mystic
among javānmardān or as a mystic among Sufis.Keywords: KharaÎāni, Tasawwuf, #Ayyārī Javānmardī, Futowwa -
از ویژگی های مهم حکمت شیعی، پایبندی به شریعت، اهمیت ولایت وامامت، جمع آوردن تعقل و اشراق وعدم وابستگی به سلاسل صوفیه است. پیروان این حکمت، مشایخ خود را پرورش یافته تعالیم معصومان(ع) و وارث روحانیت انبیا(ص) هستند با عناوینی چون عالم ربانی، حکیم الهی وعارف بالله، تعالیم خود را حکمت می نامند و نه فلسفه صرف.
در این تحقیق آرای امام خمینی به عنوان نمونه ای از این حکما معرفی می گردد و وجوه اشتراک و افتراق آن با تصوف و عرفان بررسی می شود. همچنین، درباره ویژگی منحصر به فرد حکمت امام خمینی در میان حکمای شیعی یعنی توجه به امور سیاسی و نگاه حماسی واسباب و علل آن، سخن خواهیم گفت.
کلید واژگان: حکمت, عرفان, ولایت, انسان کامل, سلوک, فطرت, سیاستAmong the significant features of Shia theosophy is commitment to Sharia, attaching significance to Wilaya and Imamate and combination of rationality and intuition as well as lack of dependence of chains of mystics. The followers of this theosophy consider their mentors as the disciples of the teachings of the Infallible Imams and inheritors of the spirituality of the Prophet (PBUH) of Islam. They use such titles as divine scholar, divine sage and Gnostic of God, and hence call their teachings theosophy not pure philosophy. The present article is an attempt to introduce the viewpoints of Imam Khomeini as an example of such a sage or theosophist. In the next step the differences between theosophy and mysticism or Gnosticism are discussed. Also the unique features of Imam Khomeini's theosophy, that is, attention to political affairs and his epical approach and its reasons are illustrated. -
دراین مقاله با توجه به شرح احوال و آرای محمد بن علی ترمذی مشهور به حکیم ترمذی عالم، محدث، فقیه و عارف سده سوم هجری و موسس مکتب «حکیمیه» روشن خواهیم ساخت که وی بدون پیوند ارادت با مشایخ صوفیه به آرا و عقایدی نزدیک به اهل تصوف دست یافت و تصوف و صوفیان پس از خود را نیز متاثر از این آرا و عقاید کرد. در این نوشتار استقلال اندیشه ترمذی و حکمت یا عرفان او از تصوف رایج در آن روزگار و نیز تفاوت آن با عقاید صوفیان بررسی شده است.
کلید واژگان: حکمت, تصوف, ولایت, عارف, مکتب حکیمیه -
ریشه داستان سلامان و ابسال: احتمال تاثیر هندی
-
توجیه فلسفی فخرالدین رازی از زیارت قبور/ بنیامین آبراهامف
-
ری گاتینگ استاد فلسفه در دانشگاه نتردام و نویسنده [کتاب] Religious Belief and Religious Skepticism [باور دینی و شک آوری دینی] است که ما قسمتهایی از این کتاب را برای شما برگزیده ایم. گاتینگ اعتقاد دارد که استدلال او (وجود موجودی قدرتمند و خیرخواه را که علاقه مند به ماست, اثبات می کند; و هسته اصلی باور دینی را توجیه می نماید). بنابراین اعتبار ذاتی دین اثبات شده است. او می افزاید: (هیچ کدام از چنین تبیین هایی را آگاهی از این که موجودی قدرتمند و خیرخواه که علاقه مند به ماست وجود دارد, موجه نمی کند. پس آنچه ما [از این استدلال] می یابیم (بخش کمی از آن چیزی است که هر دین بزرگی ادعا می کند و اغلب مومنان بدان باور دارند). گاتینگ سه معیار را بسط می دهد که تجربیات دینی باید آنها را داشته باشند: این تجربیات باید قابل تکرار باشند; بسیاری از مردم آنها را در مکانهای مختلف و فرهنگهای گوناگون تجربه کرده باشند.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.