فهرست مطالب نویسنده:
پروانه نهروانیان
-
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثراث آموزش شناختی بر حافظه کاری و توجه متمرکز کودکان مضطرب است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی است که جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 94-95 بود. نمونه گیری در دو مرحله و با توجه به ملاک های ورود ، 44 دانش آموز پسر 9-8 ساله مضطرب انتخاب گشتند، روش نمونه گیری به این صورت بود که در مرحله اول از طریق نمونه گیری خوشه ای358 نفر انتخاب شدند و آزمون اضطراب بر روی آن ها اجرا گردید که 137 نفر با اضطراب بالا انتخاب شدند و در مرحله دوم نمونه گیری، با توجه به ملاک های ورود 76 دانش آموزانتخاب شده و آزمون هوش ریون برای همسان سازی هوش اجرا و تعداد 44 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (نفر22) و گواه (نفر22) قرار گرفتند و درنهایت داده های 36 نفر از شرکت کنندگان مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای همسان سازی شرکت کنندگان از مصاحبه بالینی، آزمون هوش ریون (ریون و همکاران،1993) و آزمون اضطراب آشکار کودکان رینولدز و ریچموند (1987) ، استفاده شد و ابزارهای پژوهش آزمون حافظه کاری ان- بک کرچنر (1985) ، آزمون دقت متمرکز و پراکنده (خدادادی، یزدی و امانی، 1393) می باشد. در شروع برای همه شرکت کنندگان پیش آزمون حافظه کاری و دقت متمرکز و پراکنده اجرا شد. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش به مدت 5 هفته و در قالب 10 جلسه 45 دقیقه ای آموزش شناختی دریافت کردند و در پایان برای شرکت کنندگان هر دو گروه پس آزمون اجرا گردید.کلید واژگان: آموزش شناختی, توجه متمرکز, حافظه کاری, کودکان مضطربThe purpose of this study is to determine the effect of cognitive training on working memory and sustain attention of children with anxiety. A pseudo-experimental study was performed among students aged 8 to 9 years old and selection was based on research criteria by two-stage sampling. In the first step, using cluster sampling, 358 students were selected and anxiety test was performed on them, which 137 students with high anxiety were selected. In the second stage, 76 students were selected according to the entry criteria, and Raven''s intelligence test was used to match the intelligence of subjects; finally, 44 students were selected as a sample of study and were randomly placed in two experimental and control groups and at the end, the data of 36 subjects were analyzed. In order to match the participants, Raven''s intelligence test (Rayon et al., 1993) and Reynolds and Richmond''s (1987) Manifest Anxiety were used and the research tools were, Kirchner''s N-back Memory Test (1985), concentration & diffuse attention test of (Khodadadi, Yazdi and Amani, 1393). At the beginning, a pre-test of working memory and precise, focused and scattered execution was performed for all participants. Then, the test group received 10 sessions of 45-minutes training in 5 weeks and at the end, both groups completed the post-test.The multivariate covariance analysis was used to test the hypotheses in the study and the analysis of the result indicates the effect of cognitive training on the improvement of accuracy and concentration of working memory.Keywords: cognitive training, sustain attention working memory, Anxious children
-
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر آموزش شناختی بر عملکرد اجرایی و توجه تقسیم شده ی کودکان مضطرب است. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که با استفاده از نمونه گیری تصادفی هدفمند و با توجه به معیارهای پژوهش، 38 کودک پسر هشت تا نه ساله دارای اضطراب انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه بالینی، آزمون هوش ریون برای همسان سازی آزمودنی ها، اضطراب آشکار کودکان، آزمون عملکرد اجرایی برج لندن، آزمون دقت متمرکز و تقسیم شده بود. در شروع برای همه ی آزمودنی ها پیش آزمون عملکرد اجرایی و دقت متمرکز و تقسیم شده اجرا شد. سپس آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت پنج هفته و در قالب ده جلسه ی 45 دقیقه ای آموزش دریافت کردند و در پایان برای آزمودنی های هر دو گروه پس آزمون اجرا گردید. تحلیل نتایج حاکی از تاثیر معنی دار آموزش شناختی بر زمان کل، زمان برنامه ریزی، زمان آزمایش و خطای ارائه پاسخ در عملکرد اجرایی بود، همچنین نتایج تاثیر معناداری را بر خطای ارائه پاسخ، پاسخ حذف، پاسخ درست و زمان پاسخ دهی توجه تقسیم شده بود. با توجه به نتایج به دست آمده، روش آموزش شناختی تاثیر معناداری بر بهبود عملکرد اجرایی و توجه تقسیم شده ی دانش آموزان مضطرب داشته است و نقش مداخلات مبتنی بر بازی های توجهی بر فرایندهای شناختی بیش از پیش روشن می شود.کلید واژگان: آموزش شناختی, عملکرد اجرایی, توجه تقسیم شدهThe Effect of Cognitive Training on the Executive Function and Divided Attention of Anxious ChildrenThe aim of the present study was to investigate the effectivenessof cognitive training on the executive function and divided attention of anxious children. The present study was designed as a semi-experimental research design, using the purposeful randomized sampling method. According to the research criteria, 38 anxious children whose age was from 8 to 9 years old, were selected and randomly divided into two experimental and control groups. The research instruments included Clinical Interviewing, Raven's Intelligence Test, to match the participants, Apparent Anxiety of the Children, London Tower Executive Function Test and Selective and Divided Attention. At the beginning, the Executive Function, Focused and Divided Attention Test, were administered to all the participants. The experimental group received training in 10 sessions of 45 minutes in 5 weeks. At the post-test the instruments were administered to both groups. The results of the study showed a significant effect of cognitive training on the total time, planning time, and experimental time. Total results also showed that there was a significant impact on commission, omission, correct response, and response time of attention. According to the results, cognitive training had a significant effect on the improvement of the executive function and divided attention of anxious children. The results also clarified the role of intervention-based games in cognitive processesKeywords: cognitive training, executive function, divided attention
-
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی، بر سبک های حل مساله و سبک های تصمیم گیری دانشجویان بود.روشجامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع لیسانس دانشگاه های پیام نور شهر تهران در سال تحصیلی 94-95 بودند که از میان آنها 40 دانشجو به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای انتخاب و با طرح پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (20 دانشجو در گروه آزمایش و 20 دانشجو در گروه کنترل). مداخلات مربوط به آموزش تفکر انتقادی به مدت 12 جلسه آموزشی 45 دقیقه ای طی دو جلسه در هفته بر روی دانشجویان گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورد استفاده، پرسش نامه سبک حل مساله کسیدی و لانگ (1996) و پرسشنامه سبک تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج پژوهش حاکی از (MANCOVA) تفاوت معنادار بین گروه ها بود. نتایج آزمون تک متغیره نیز حاکی از وجود تفاوت معنادار در هر دو متغیر بود.نتیجه گیریتفکر انتقادی، ترکیب توانایی های دانشجو و به حداکثر رساندن آن است که به ارتقای نمرات دانشجویان در نمره کل سبک تصمیم گیری و سبک حل مساله منطقی و سبک حل مساله خلاق و اعتمادبه نفس منجر می گردد؛ بنابراین می توان اذعان داشت که با رشد و پیشرفت سطوح تفکر انتقادی به عنوان توانمندی و قابلیتی اثرگذار بر سبک تصمیم گیری و سبک های حل مساله، می باشد؛ و سطوح سبک تصمیم گیری کلی و منطقی و سبک حل مساله خلاق و اعتمادبه نفس نیز در دانشجویان ارتقا خواهد یافت. از سویی سبک های حل مساله غیر سازنده اجتنابی و شهودی و از سویی دگر سبک تصمیم گیری اجتنابی و شهودی کاهش یافت.کلید واژگان: تفکر انتقادی, سبک های حل مساله, سبک های تصمیم گیریIntroductionthe aim of the present study reviews the effectiveness of critical thinking training on problem solving styles anddecision making styles.Methodsstatistical research community includes all undergraduate students of the Bachelor of the Payame noor University of Tehran in academic year 94-95 who were among 40 students to the methods of random sample selected using multi-stage cluster store with cloud-based research plan of the type before the test so the test with the control group in a experiment and control groups were appointed (20 students in tests and 20 students in the control group). Interventions relating to the training of critical thinking for a 45 minute training sessions during the two-week meeting on the students Group conducted tests. Used tools, problem-solving style questionnaire Cassidy and long (1996) anddecision making styles questionnaire Scott & Bruce(1995). the data obtained by statistical analysis method of case analysis.
Findings: the results of the study showed a significant difference between the groups (MANCOVA). The test results also suggest the existence of a single the difference was significant in both variables.Resultthe result of the combination of the student's abilities and critical thinking, to maximize it is to promote total decision making styles,logical decision making style and problem solving styles leads. so it can be acknowledged that with the growth and progress of critical thinking as level and capabilities from and effective problem solving, levels total decision making styles,logical decision making style students also will be upgraded. On the other hand non-constructive style avoidance and intuitive problem-solving and decision-making style of avoidance and intuitive other hand, felt.Keywords: critical thinking, problem solving, decision making styles -
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش تفکر انتقادی بر سبک های حل مساله و بادگیری خودراهبر دانشجوبان است .روشجامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشگاه پبام نور شهر تهران در سال تحصیلی 94-95 بود که از میان آنها 40 دانشجو به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای انتخاب و با طرح پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون – پس آزمون و با گروه کنترل، در گروه های آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر)قرار داده شدند. مداخلات مربوط به آموزش تفکر انتقادی در مدت 12 جلسه ی آموزشی 45 دقیقه ای طی دو جلسه در هفته برای دانشجویان گروه آزمایش انجام شد. ابزارهای این پژوهش ، پرسش نامه ی سبک حل مساله ی کسیدی و لانگ(1996) و پرسشنامه ی یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران(2001)بود.داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند .یافته هانتایج پژوهش حاکی از تفاوت معنادار گروه ها بود. نتایج آزمون تکمتغیره نیز تفاوت معنادار هر دو متغیر را نشان میداد.نتیجه گیرینتیجه ی تفکر انتقادی،ترکیب توانایی های دانشجو و رساندن آن به بیشترین حد ممکن است که این خود به ارتقای یادگیری خودراهبر و حل مساله می انجامد.بنابراین میتوان اذعان داشت که با رشد و پیشرفت سطوح تفکر انتقادی، به عنوان توانمندی و قابلیتی اثرگذار برخودراهبری و حل مساله،سطوح یادگیری خودراهبر و حل مساله نیز در دانشجویان ارتقا خواهد یافت.کلید واژگان: تفکر انتقادیف سبک های حل مسالهف یادگیری خودراهبرIntroductionThe aim of the present study is to review the effectiveness of critical thinking training on problem solving styles and self-directed learninig.Methodstatistical research community includes all undergraduate students of the Bachelor of the Payame noor University of Tehran in the academic year of 94-95 who were among 40 students who were chosen thro the methods of random sample selection using multi-stage cluster store with cloud-based research plan of the type before the test so the test with the control group in an experiment and control groups were appointed (20 students in tests and 20 students in the control group). Interventions relating to the training of critical thinking were conducted on the students group during 12, 45 minutes long sessions which took place two times each week. The tools that were used include, problem-solving style questionnaire Cassidy , long (1996), and self-directed learning questionnaire Fisher et al. (2001). the data obtained by statistical analysis method of case analysis.Resultsthe results of the study showed a significant the difference between the groups (MANCOVA). The test results also suggest the existence of a single variable the difference which was significant in both variables.Conclusionthe result is to combine of the students abilities and critical thinking, and maximizing it to promote is self-directed learninig and problem solving leads. so it can be acknowledged that with the growth and progress of critical thinking as level and capabilities effects problem solving, and the levels of self-directed learninig of students also will be upgraded.Keywords: critical thinking, problem solving styles, self-directed learninig
-
هدفهدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش توجه بر گوش به زنگی و جست وجوی بینایی در بزرگ سالان و کودکان است.روشدر این پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی هدفمند و با توجه به معیارهای پژوهش، 60 آزمودنی(30 آزمودنی بزرگ سال و 30 آزمودنی کودک بهنجار) انتخاب شدند. ابزار این پژوهش عبارت بود از: آزمون عملکرد پیوسته، آزمون توجه متمرکز، ارزیابی مختصر وضعیت روانی و پرسش نامه محقق ساخته (برای کنترل متغیرها). در شروع برای همه آزمودنی ها پیش آزمون (آزمون عملکرد پیوسته و توجه متمرکز) اجرا شد. سپس آزمودنی های گروه بزرگسال طی سه هفته و در قالب پنج جلسه 35 دقیقه ای و گروه کودکان به مدت پنج هفته و در قالب 10 جلسه 45 دقیقه ای آموزش دریافت کردند و در پایان برای آزمودنی های هر دو گروه پس آزمون اجرا شد.یافته هاتحلیل نتایج حاکی از تاثیرمعنادار آموزش توجه بر میزان پاسخ صحیح و زمان واکنش جست وجوی بینایی و گوش به زنگی بود.نتیجه گیریبا توجه به تاثیر آموزش توجه بر گوش به زنگی و جست وجوی بینایی، اهمیت این آموزش ها بر شکل دهی پردازش و فرایندهای شناختی صحیح، توجه به محرک های مورد نظر و پاسخ گویی سریع و بادقت بیش از پیش روشن می شود.
کلید واژگان: آموزش توجه, جست وجوی بینایی, گوش به زنگی, زمان واکنش, میزان پاسخ صحیحIntroductionthe goal of the present study was to investigate the impact of the attention training on vigilance and visual search in normal adults and children.Methodin this study، using purposive random sampling، 60 subjects (30 adult and 30 children) were selected according to the research criteria. The ‘continuous performance test’ (CPT)، concentration and diffuse attention test، mini mental status scale and the scholar-made direction control variables were used as the cognitive assessment tool pack. The continuous performance test as well as concentration and diffuse attention test were primarily administered to subjects during the pretest. Later، the adult group underwent three weeks of training (five 35-minute training sessions) while the children group received ten 45-minute training sessions over 5 weeks. Eventually، post-tests were administered to the subjects in both groups.ResultsAnalysis of the data revealed that the attention training leaves a significant positive impact on the correct response rate، reaction time vigilance and visual search.ConclusionGiven the potential impact of attention training on vigilance and visual search، the importance of such trainings in fostering accurate cognitive processing as well as attention and proper timely response to the target stimuli، is becoming clearer than ever.Keywords: attention training, visual search, vigilance, reaction time, the rate of correct answers -
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش توجه بر جستجوی بینایی بزرگسالان و کودکان بود. در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی هدفمند، 60 آزمودنی با توجه به معیارهای پژوهش (30 آزمودنی بزرگسال و 30 آزمودنی کودک بهنجار) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمون توجه متمرکز، ارزیابی مختصر وضعیت روانی و پرسشنامه ی محقق ساخته (جهت کنترل متغیرها) بود. ابتدا پیش آزمون (توجه متمرکز) برای آزمودنی ها اجرا شد؛ سپس آزمودنی های گروه بزرگسال به مدت سه هفته، 5 جلسه ی 35 دقیقه ای، آموزش دریافت کردند و گروه کودک نیز 10 جلسه ی 45 دقیقه ای، به مدت 5 هفته آموزش دریافت نمودند و در پایان پس آزمون برای آزمودنی های هر دو گروه اجرا شد. داده ها با تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از تاثیر معنا دار آموزش توجه بر میزان پاسخ صحیح و زمان واکنش جستجوی بینایی بود. با توجه به تاثیر آموزش توجه بر جستجوی بینایی، اهمیت این آموزش ها بر شکل دهی پردازش و فرایندهای شناختی صحیح، توجه به محرک های مورد نظر و پاسخ گویی سریع و با دقت، بیش از پیش روشن می شود.
کلید واژگان: آموزش توجه, جستجوی بینایی, زمان واکنش, میزان پاسخ صحیحThe goal of the present study was to investigate the impact of the attention training on the visual search in normal adults and children. In this study, using purposive random sampling, 60 subjects (30 adults and 30 children) were selected. The tools used in this study were concentrated attention test, mini mental state examination and researcher made questionnaire which was used to control the variables. First, the pre-test (concentrated attention) was performed and then the adults has underwent five 35 minutes sessions of training for three weeks and the children has underwent ten 45 minutes sessions of training for five weeks, and finally post-test was performed for the two groups. Data was analyzed using multivariate analysis of variance. Analysis of the data showed the significant impactof the attention trainingon the rate of correct responding and the reaction time of visual search. Given the impact of the attention training on the visual search, the importance of these trainings in process shaping, correct cognitive processes, paying attention to the target stimuli and quick, accurate responding become more and more clear.Keywords: Attention Training, visual search, reaction time, Rate of Correct Responding -
مقدمهبه منظور بررسی تفاوت تاثیر رویداد های خوشایند و ناخوشایند در حافظه، این پژوهش به بررسی تاثیر محتوای عاطفی تکالیف بر عملکرد حافظه آشکار و ناآشکار دانشجویان پرداخت.روشاین پژوهش از نوع آزمایشی است و با انتخاب و تخصیص تصادفی 90 نفر از دانشجویان به صورت انفرادی اجرا شد. به هر آزمودنی یکی از تکالیف دارای بار عاطفی مثبت، خنثی یا منفی داده شد. سپس با دو روش برای سنجش حافظه آشکار و حافظه ناآشکار، میزان یادآوری تکالیف عاطفی اندازه گیری شد.یافته هاتکلیف عاطفی (مثبت، منفی و خنثی) تاثیر متفاوتی بر عملکرد حافظه آشکار و ناآشکار داشتند. در حافظه آشکار، بهترین عملکرد مربوط به تکالیف عاطفی مثبت و کمترین عملکرد حافظه، در تکلیف منفی بود. عملکرد حافظه ناآشکار در هر دو نوع تکالیف عاطفی مثبت و منفی بهتر از تکلیف خنثی بود.نتیجه گیریحافظه آشکار نسبت به مسایل عاطفی مثبت و خوشایند بیشترین کارآیی را دارد؛ کمترین میزان کارآیی حافظه مربوط به مسایل عاطفی ناخوشایند و منفی است. در حافظه ناآشکار خوشایند (مثبت) یا ناخوشایند (منفی) بودن مسایل عاطفی موجب بهتر به خاطر سپردن اطلاعات می شود، اما مطالبی که دارای محتوای خنثی هستند، کمترین میزان تاثیرگذاری را بر حافظه ناآشکار دارند.
کلید واژگان: تکالیف عاطفی, حافظه آشکار, حافظه ناآشکار, دانشجوIntroductionThis study investigated the effects of affective content of tasks on explicit and implicit memory function of students, in order to examine the difference in effect of pleasure and unpleasure events on memory.MethodThis is an experimental study with random selection of 90 university students that was conducted individually. Each subject received one task with positive, inactive and negative affective contents. Then, the rates of affective tasks recall measured using two methods for evaluation of explicit & implicit memory.ResultsAffective content tasks (positive, negative, inactive) had different effects on explicit and implicit memory function. Explicit memory had the best function associated with positive affective content tasks and the minimum memory function in negative task. Implicit memory function in both positive and negative affective tasks was better than inactive task.ConclusionExplicit memory has the highest efficiency for positive and pleasant affective issues; the lowest rate of efficiency is due to unpleasant and negative affective issues. In implicit memory, affective issues, being pleasant (positive) or unpleasant (negative), lead to better memorization of information, but inactive content has the minimum amount of influence on implicit memory. -
هدفبررسی اثر جنسیت و محتوای عاطفی بر عملکرد حافظه آشکار و ناآشکار.روشاین پژوهش با استفاده از نمونهگیری تصادفی خوشهای در 90 دانشجوی فنی و مهندسی دوره کارشناسی دانشگاه علم و فرهنگ انجام شد. برای تکالیف حافظه ناآشکار، متونی با محتوای مثبت، منفی و خنثی به کار رفت. هنگامی که شرکتکنندگان متون را با صدای بلند و تا حد امکان با سرعت میخواندند (البته نه آنقدر سریع که چیزی نفهمند) مدت خواندن آنها اندازهگیری و در پایان آزمون حافظه ناآشکار، تکالیف آشکار، که شامل سؤالهای چند گزینهای (بازشناسی) و معطوف به متون بود، اجرا میشد.یافته هادر هر دو حافظه (آشکار و ناآشکار)، بهترین عملکرد در گروه مردان به تکلیف مثبت مربوط میشد، اما به طور کلی، زنان در حافظه آشکار بهتر از مردان عمل میکردند. یافته دیگر، سرعت خواندن متون بود که گروه زنان در متون خنثی از همه گروه ها عملکرد بهتری داشتند.نتیجه گیریعملکرد حافظه آشکار و ناآشکار در دو جنس، با توجه به تکلیف، با هم تفاوت داشت؛ بدین صورت که در هر دو حافظه، مردان در تکلیف مثبت و زنان در تکلیف منفی بهترین عملکرد را داشتند.
کلید واژگان: حافظه آشکار, حافظه ناآشکار, تکلیف مثبت, تکلیف منفی, تکلیف خنثی, جنسیتThe goal of the present study was to investigate the effect of gender and emotional content on the function of explicit and implicit memory. This study was conducted on 90 undergraduate engineering students using random cluster sampling. Texts with positive, negative and neutral content were used as tasks of implicit memory. Participants were timed while reading passages aloud as quickly as possible, but not so quickly that they could not understand. The Explicit tasks were administered at the end of implicit memory testing, and consisted of multiple choice questions (recognition) regarding the passages. In both explicit and implicit memories the highest performance in the male group was related to positive tasks. However, females performed generally better than males in explicit memory. An additional finding was related to the speed of reading, in which women performed better than all other groups in neutral texts. The functions of explicit and implicit memories in both genders were different with regard to the tasks. For both memories, men and women showed the highest performance in positive and negative tasks respectively.
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.