به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب پریسا شعبانی

  • مکان یابی جایگاه های بهینه عرضه سوخت CNG با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در راستای سیاست گذاری توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهر اهواز)
    پریسا شعبانی، سولماز دشتی *

    رشد جمعیت و توسعه نامناسب شهرها مشکلات عدیده ای را برای شهرها به وجود آورده و مکان یابی صحیح و اصولی خدمات شهری می تواند تا حدود زیادی در نظم بخشیدن به عملکرد شهرها موثر باشد. شبکه جایگاه های سوخت رسانی از جمله خدمات شهری است، که به عنوان تامین کننده سوخت بخش حمل و نقل شهری عمل نموده و به نوبه ی خود از لحاظ ملاحظات ترافیکی، شهرسازی، ایمنی و محیط زیستی دارای اهمیت می باشد. در این مطالعه در ابتدا 18 معیار در سه محیط اقتصادی- اجتماعی، فیزیکی و فنی و عملیاتی به عنوان معیار های موثر انتخاب شدند. سپس داده های مکانی در محیط GIS استاندارد و به لایه های اطلاعاتی جدید تبدیل شدند. هر کدام از معیارها و زیرمعیارها با توجه به اهمیت آن ها در مکان یابی جایگاه های بهینه عرضه سوخت CNG، از طریق فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن دهی شدند و بعد از تلفیق لایه های وزن دار، نقشه ی پهنه های جایگاه های بهینه عرضه سوخت CNG تولید شد. با توجه به نتایج 58/48 درصد از منطقه دارای پتانسیل مناسب برای احداث جایگاه عرضه سوخت CNG می باشد، همچنین از بین 8 جایگاه سوخت CNG و دوگانه موجود در شهر اهواز فقط 2 جایگاه با شرایط مناسب در شمال منطقه 2 قرار گرفته اند. 3 جایگاه در مناطق کاملا نامناسب، 2 جایگاه در مناطق نامناسب و 2 جایگاه در مناطق متوسط قرار گرفتند. در نتیجه می توان بیان داشت که شهر اهواز پتانسیل بالایی جهت احداث جایگاه عرضه سوخت داشته، اما با عدم مکان یابی صحیح جایگاه سوخت CNG روبروست، که این امر با مدیریت صحیح و تخصیص بودجه ی مناسب جهت اجرای طرح های مکان یابی پروژه های جایگاه سوخت CNG قابل حل می باشد و می توان در راستای سیاست گذاری توسعه پایدار شهری گام برداشت.

    کلید واژگان: مکان یابی, جایگاه سوخت, سیاستگزاری توسعه, AHP, GIS.}
    Site selection of Optimum Positions of CNG Fuel Supply Using Analytical Hierarchy Process (AHP) and Geographic Information System (GIS) In Line With Sustainable Urban Development Policy (Case Study: Ahvaz City)
    Parisa Shabani, Soolmaz Dashti *

    Urban growth and urban development have created many problems for cities, and Site selection of urban services can be effective in regulating the functioning of cities in large measure. The network of fuel stations is a municipal service, which acts as a fuel supplier to the urban transport sector and in turn is important for traffic considerations, urbanization, safety and environmental issues. In this study, at first, 18 criteria in three socio-economic, physical, technical and operational environments were selected as effective criteria. Then the spatial data became standard in the GIS environment and turned into new information layers. Each of the criteria and sub-criteria were weighed in terms of their importance in site selection of optimum positions of CNG fuel supply through the Analytical Hierarchy Process (AHP) process, and after integrating the weighted layers, the map of the optimum location areas for CNG fuel was produced. According to the results 48.58% of the area, it has the potential to build the CNG fuel supply location. Also, of the 8 CNG and dual fuel stations in Ahvaz, only 2 stations with suitable conditions are located in the north of zone 2. 3 stations in completely inappropriate areas, 2 stations in inappropriate areas and 2 positions in the middle areas. As a result, it can be argued that Ahvaz has a high potential for building Fuel station, but with a lack of site selection of CNG fuel, which can be solved with proper management and appropriate allocation of funds for the implementation of site selection design projects for CNG fuel and it is possible to take steps in the direction of rural sustainable development policy

    Keywords: Site Selection, Fuel Station, Policy Of Development, AHP, GIS}
  • پریسا شعبانی*، نفیسه دعوتی

    در این پژوهش نتایج حاصل از اثرات اسانس های مختلف را با توجه به خاصیت ضد میکروبی آن ها روی بیان ژن پاتوژن های موادغذایی غذایی اعم از باکتری ها و یک نوع کپک مورد بررسی قرار دادیم. اثر اسانس های گیاهی مختلف مانند پونه کوهی، آویشن شیرازی، میخک، سیترال، سیترون انگشتی و Baccharis.psiadioides روی باکتری های پاتوژن اشریشیاکلی، لیستریامونوسیتوژنز، کمپیلوباکترژژونی، استافیلوکوکوس اورئوس بررسی شده بود. سپس بیان ژن آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. اثر اسانس پونه کوهی و کارواکرول را در کاهش بیان ژن های بیماریزایی در EHEC O157:H7 موثر گزارش شد. اثر ضد میکروبی اسانس میخک روی پاتوژن مشترک بین انسان و دام کمپیلوباکتر ژژونی نتایج RT-PCR و PAGE دو بعدی نشان داد که اسانس میخک بیان ژن های مرتبط با بیماریزایی را که در سنتز تاژک ها، PEB1، PEB4، لیپوپلی ساکارید(LPS) و سرین پروتئاز شرکت می کنند، مختل می کند. همچنین نشان داده شد که اسانس B. psiadioides دارای فعالیت باکتریواستاتیک بالقوه بر عملکرد و رشد سلول های لیستریا است. پاسخ های میکروارگانیسم شامل تنظیم مثبت ژن های استرس و کاهش بیان ژن های بیماریزا، مانند actA، hly و prfA بود که نشان دهنده کاهش شدت بیماریزایی و کاهش ظرفیت میکروارگانیسم برای ایجاد عفونت می باشد. در مطالعه دیگری اثر اسانس آویشن شیرازی بر بیان ژن agr استافیلوکوکوس اورئوس بررسی و نشان داده شد که اسانس آویشن شیرازی به طور قابل توجهی رونویسی agrA را مهار می کند.

    کلید واژگان: اسانس, بیان ژن, تجزیه وتحلیل, رونوشت, پاتوژن مواد غذایی}
  • محمدسعید نجفی*، پریسا شعبانی
    آگاهی از شرایط اقلیمی یکی از مهمترین منابع مورد نیاز برای گردشگری محسوب می شود. از طرف دیگر شناسایی ویژگی های تک تک مناطق از نظر شرایط اقلیم– توریستی، کاری بسیار زمان بر و دشوار است. از این رو استفاده از روش های جدید طبقه بندی امری ضروری و اجتناب ناپذیر محسوب می شود. یکی از روش های پر کاربرد در طبقه بندی، تحلیل خوشه ایاست که دارای کاربرد وسیع در مطالعات اقلیمی است. روش دیگری که برای پهنه بندی می توان از آن بهره گرفت، تحلیل ممیزی (تابع تشخیص) است. در این پژوهش به منظور ارائه یک رویکرد نوین به مطالعات آب و هواشناسی توریسم، از مجموع 5 شاخص PET، PPD، TSENS، PMV و TCI و داده های ماهانه ایستگاه های همدید موجود در خط ساحلی جنوب ایران در دوره آماری 1989 تا 2008 و همچنین روش تحلیل خوشه ایو ممیزی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه دارای 4 منطقه اقلیم- توریستی در طول سال است. همچنین نتایج تحلیل ممیزی نشان می دهد که 98 درصد از نتایج حاصل از تحلیل ممیزی با نتایج حاصل از تحلیل خوشه ایمطابقت دارد.
    کلید واژگان: گردشگری, اقلیم, تحلیل خوشه ای, تحلیل ممیزی}
    Mohammad Saeed Najafi, Parisa Shabani
    Knowing the climate conditions is one of the most important sources needed for tourism. On the other hand¡ recognizing the properties of every single of the regions from the climate-tourism conditions viewpoint is so difficult and timeconsuming. Therefore¡ using the new classification methods is essential. One of the common methods of classification is clustering analysis¡ which has many applications in the climate studies. Another method used to interpolating is discriminate analysis. in order to present a new approach to tourism climate studies.¡ this study used 5 indices including PET¡ PPD¡ TSENS¡ PMV and TCI and also monthly data from synoptic stations of beaches in Southern Iran during the statistical period between 1989 and 2008¡ as well as cluster and discriminate analysis. The results show that there have 4 climate-tourism regions in study area. As well as the results of discriminate analysis show that agreement with clustering analysis in 98 percent.
    Keywords: Tourism, Climate, Clustering Analysis, Discriminate analysis}
  • حسین بابا احمدی رضایی، محمود دوستی*، مهدی امینیان، پریسا شعبانی
    مقدمه

    شواهدی وجود دارد که نشان می دهد، گیرنده CD36 باعث افزایش تشکیل سلولهای کفی شکل از طریق وارد کردن بی رویه ox-LDL به داخل ماکروفاژها می شود. بنابراین به نظر می رسد که این گیرنده نقش کلیدی در پاتوژنز بیماری آترواسکلروز دارد. از طرف دیگر مطالعاتی وجود دارد که بیان می کنند بیان ژنCD36 توسط یک فاکتور رونویسی بنام PPAR-γ تنظیم می شود. هدف مطالعه حاضر بررسی و مقایسه اثرات لیگاند های PPAR-γ یعنی اسید چرب اسیدایکوزاپنتانوئیک (EPA) بعنوان یک فاکتور آنتی آتروژنیک و ox-LDL به عنوان فاکتور آتروژنیک برروی بیانCD36 و PPAR-γ می باشد. همچنین مکانیسم عمل PPAR-γ و لیگاند های فوق در مسیر بیان CD36 با استفاده از مهارکننده PPAR-γ مورد بررسی قرار گرفته است.

    مواد و روش ها

    رده سلولی ماکروفاژی Raw 264.7 با ox-LDL (μg protein/ml100 و 150) و EPA (μM 100 و 200) برای مدت زمان 24 و 48 ساعت مورد تیمار قرار گرفت. برای بررسی اثر PPAR-γ در بیان CD36 به صورت جداگانه ای تیمار های فوق همچنین در حضور مهارکننده PPAR-γ (T0070907) نیز صورت گرفت. برای بررسی بیان ژن های CD36، PPAR-γ و -actinβ (ژن مرجع) از روش Quantitative real time PCR استفاده گردید. همچنین برای بررسی بیان ژن های فوق در سطح پروتئین از روش وسترن بلاتینگ استفاده گردید.

    نتایج

    تیمار کردن رده سلولی ماکروفاژی با ox-LDL و EPA باعث افزایش بیان CD36 شده استاما بیان PPAR-γ در سطح mRNA و پروتئین تغییر معنی داری پیدا نکرده است. همچنین نتایج نشان داد که مهارکننده PPAR-γ باعث کاهش بیان mRNA و پروتئین CD36 نسبت به گروه بدون مهارکننده در سلولهای تیمار شده باox-LDL و EPA شده است.
    بحث: بیان CD36 در اثر ox-LDL و EPA افزایش نشان داد اما برخلاف انتظار بیان PPAR-γ افزایشی نشان نداد. همچنین مهار کردن PPAR-γ با استفاده از T0070907 باعث کاهش بیان CD36نسبت به گروه القاء شده بوسیله ox-LDL و EPA شده و نشان می دهد که PPAR-γ در بیان CD36 نقش دارد و عدم افزایش بیان PPAR-γنشان دهنده این نکته است که فعال شدن PPAR-γ اثر بیشتری نسبت به بیان آن در القاء CD36 دارد. القاء CD36 بوسیله EPA نشان داد که کاهش بیان CD36 بعنوان مسیر محافظتی اسید های چرب -3ω در کاهش پلاک های آترواسکلروزی عمل نمی کند.

    کلید واژگان: آترواسکلروز, (PPAR, γ)proliferator, activated receptor gamma, Oxidized low density lipoprotein(ox, LDL), اسید ایکوزاپنتاانوئیک (EPA)}
    Hossein Babaahmadi Rezaei, Mahmood Doosti, Mahdi Aminian, Parisa Shabani
    Background

    There is evidence that CD36 promotes foam cell formation through internalizing oxidized LDL (ox-LDL) into macrophages; therefore، it plays a key role in pathogenesis of atherosclerosis. In addition، CD36 expression seems to be mediated by nuclear receptor peroxisome proliferator-activated receptor gamma (PPAR-γ). The aim of the present study was to evaluate and compare the effect of PPAR-γ ligands، eicosapentaenoic acid (EPA) as an anti-atherogenic factor and ox-LDL as an atherogenic factor on CD36 expression. Mechanism of PPAR-γ action and its ligands in CD36 expression were also investigated.

    Methods

    Raw 264. 7 macrophage cell line was treated with ox-LDL (100 and 150 μg protein/LDL) and EPA (100 and 200 μM) for 24 and 48 hours in absence or presence of PPAR-γ inhibitor، T0070907. Quantitative real-time PCR and Western-blotting were used for analysis of gene and protein expression، respectively.

    Results

    Raw 264. 7 exposures to ox-LDL and EPA resulted in increased expression of CD36 mRNA and protein; however، mRNA and PPAR-γ protein were not up-regulated significantly. Pre-incubation of cells with T0070907 led to decreased expression of CD36 when treated with ox-LDL and EPA.

    Conclusion

    It was confirmed that both EPA and ox-LDL increased CD36 expression but not PPAR-γ، and also co-treatment with PPAR-γ inhibitor decreased CD36 expression. We concluded that up-regulation of CD36 depends on PPAR-γ activation and is not related to increased expression of PPAR-γ. Induction of CD36 by EPA showed that CD36 suppression is not the means by which ω-3 fatty acids (EPA) provide protection against formation of atherosclerotic plaque.

    Keywords: Atherosclerosis, proliferator, activated receptor gamma (PPAR, γ), Oxidized low density lipoprotein (ox, LDL), Eicosapentaenoic acid (EPA)}
  • پریسا شعبانی، مژگان بنده پور، سلاله امامقلی پور، لیلا ماغن، نگار سید، بهرام یغمایی، بهرام کاظمی
    سابقه و هدف
    فاکتور هفت، پروتئاز انعقادی مسئول شروع آبشار واکنش های پروتئولیتیک است که به تولید ترومبین و در نتیجه تشکیل لخته می انجامد. به دلیل به کارگیری موفق آن در کنترل هموفیلی و نقش احتمالی آن در فرآیندهای مختلف سلولی، فاکتور هفت به عنوان هدف ژن درمانی و سایر مشکلات بالینی مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه، رده سلولی HepG2 برای کلون فاکتور VII مورد استفاده قرار گرفت.
    روش بررسی
    این تحقیق به روش تجربی انجام گرفت. RNA کل رده سلولی هپاتوما (HepG2) استخراج شد و مورد رونویسی معکوس قرار گرفت و cDNA فاکتور هفت با واکنش PCR تکثیر شد. محصول PCR به وکتور pTZ57R/T منتقل شد ودر باکتری Ecoli ترانسفرم گردید.
    یافته ها
    پس از واکنش PCR، باند DNA مربوط به ژن فاکتورهفت مشاهده شد و بدنبال کلونینگ، پلاسمید نوترکیب بوسیله آنزیمهای محدودگر تایید شد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، کلونینگ cDNA فاکتور هفت حاصل از لاین سلولی HepG2 گزارش شد که امکان استفاده از آن و دستکاری های بعدی آن فراهم شده است.
    کلید واژگان: فاکتور هفت, هموفیلی, HepG2}
    Parisa Shabani, Mojgan Bandehpoor, Salaleh Emamgholipoor, Leila Maghen, Negar Seyed, Bahram Yaghmaie, Bahram Kazemi *
    Abstract
    Background
    Factor VII, is a coagulant protease; it begins the proteolytic cascade reactions and produces thrombin. The use of recombinant human factor VII, (rhFVII) is effective for the treatment of patients with hemophilia A or B. It is a target for gene therapy. This study was done to clone factor VII from HepG2 cell line.
    Methods
    RNA was extracted from the hepatoma, (HepG2), cell line. On reverse transcription FVII cDNA was amplified by RT-PCR. PCR product was cloned into the pTZ57R/T vector and transported into the E-coli cells.
    Results
    By amplification of the FVII gene, the PCR band was observed and cloning into the vector was confirmed by restriction analysis.
    Conclusion
    In this paper we report the cloning of factor VII from HepG2 cell line.
  • آرش حسین نژاد، خدیجه میرزایی، پریسا شعبانی، اعظم نجم افشار، سلاله امامقلی پور، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی
    مقدمه
    نتایج مطالعات پیشین احتمال ابتلا به عدم تحمل گلوکز و دیابت نوع 2 را با کمبود ویتامین D گزارش نموده اند. از آنجایی که چند شکلی بر روی ژن گیرنده ویتامین D با تغییر عملکرد گیرنده بر زیست دسترسی ویتامین D تاثیر می گذارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط چند شکلی ژن گیرنده ویتامین D با شاخص های مختلف متابولیسم گلوکز در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد.
    روش ها
    در این مطالعه، 105 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت نمودند. سن ابتلا به دیابت، نمایه توده بدن، قند خون ناشتا، پروفایل چربی، سطح انسولین ناشتا و نیز HbA1C اندازه گیری و HOMA-IR به عنوان شاخص مقاومت به انسولین محاسبه گردید. ژنوتایپ VDR با روش PCR-RFLP تعیین شد.
    یافته ها
    از مجموع 105 بیمار شرکت کننده، 4/79% موارد را زنان تشکیل می دادند (با میانگین سنی 10±55 سال). توزیع ژنوتایپ های FF، ffو Ff چند شکلی FolkI بیماران به ترتیب 4/71، 7/5 و 8/22 درصد بود. ابتلای زود هنگام به دیابت، نمایه توده بدنی بیش از 27 و وضعیت نامطلوب کنترل قند خون در بیماران با آلل f در مقایسه با آلل F شایع تر بود. مقایسه بیماران با ژنوتایپ ffو Ff با FF، شیوع بالاتر چاقی، سن پایین تر ابتلا به دیابت، سطح بالاتر HbA1C، HOMA-IR و وضعیت نامطلوب تر کنترل قند خون را نشان داد (04/0=P). در بیماران با ژنوتایپ ff نسبت شانس و خطر نسبی وضعیت نامطلوب کنترل قند خون با فاصله اطمینان %95 به ترتیب 54/2 (05/1 تا 17/6) و 68/1 (97/0 تا 89/2) برآورد گردید.
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه حاضر حاکی از ارتباط چند شکلی ژن گیرنده ویتامین D با سن تشخیص دیابت و مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی است.
    کلید واژگان: ژن گیرنده ویتامین D, دیابت نوع 2, پلی مرفیسم, مقاومت به انسولین}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال