به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب پیمان پروری

  • پیمان پروری*، زینب راضی
    افزایش توجه به غنای تحقیقات و نیاز به داده های چندوجهی، که امکان مطالعه روی جنبه های کلامی و غیرکلامی را فراهم می کند، باعث شده پژوهشگران، به استفاده از روش های ویدیویی تمایل پیدا کنند. علی رغم اینکه این روش ها به مرور رواج بیشتری پیدا کرده اند، بررسی ها نشان می دهد، هنوز مطالعه ساختارمندی وجود ندارد، که بتواند به ابهام ها و تردیدهای محققان در استفاده از این روش ها پاسخ دهد. از این رو، این مطالعه در پی این است تا یک مسیر هدایت شده و کاربردی جهت انتخاب، طرح ریزی و اجرای موفقیت آمیز تحقیقات ویدیویی ارایه دهد. بدین منظور، با بهره گیری و تحلیل مطالعات پراکنده و نامسنجم گذشته، که شامل 105 منبع معتبر بین المللی از مطالعات کاربردی و نظری در زمینه روش ویدیویی است، ایده این مطالعه پیرامون یک دیدگاه مبتنی بر عمل ارایه می شود. بدین ترتیب، ابتدا شالوده معرفت شناختی روش های ویدیویی و رویکردهایی مطرح می شود، که اساسا تحقیقات ویدیویی در قالب آن ها صورت می گیرد؛ سپس یک چارچوب گام به گام ارایه می شود که می تواند راهنمای محققان در انجام تحقیقات ویدیویی باشد تا تحقیقاتشان را در یک مسیر درست هدایت کنند.
    کلید واژگان: روش های ویدیویی, ویدیوگرافی, ویدیو مشارکتی, ویدیو استنباط, تحلیل ویدیو, تحلیل توالی}
    Peyman Parvari *, Zeynab Razi
    Increasing attention to the richness of research works and the need for multimodal data, which provides the possibility of studying verbal and non-verbal aspects, has made researchers to use video methods. While these methods have become more popular over time, surveys show that there is still no structured study that can answer the ambiguities and doubts of raised by researchers in using these methods. Therefore, this study seeks to provide a guided and practical way to select, plan and successfully implement video research. For this purpose, by using and analyzing scattered and inconsistent studies of the past, which includes 105 internationally valid sources of practical and theoretical studies in the field of video method, the idea of this study is presented around a practical perspective. In this way, firstly, the epistemological foundation of video methods and approaches are presented, in which video research is basically conducted; then, a step-by-step framework is presented that can guide researchers in conducting video research to advance their research in the right direction.
    Keywords: Video Methods, Videography, Participatory Video, Elicitation Video, Video Analysis, Sequence analysis}
  • پیمان پروری*
    صنایع کشتی سازی تاثیر مستقیم و غیر مستقیم بر دیگر بخش های صنعت دارد و به عنوان یک صنعت مولد شناخته می شود که می تواند طیفی از صنایع و کسب و کارهای دیگر را تحت تاثیر قرار دهد. هدف این پژوهش بررسی وضعیت صنایع کشتی سازی کشور از لحاظ نقاط قوت و ضعف های آن و همچنین تهدیدها و فرصت هایی که در پیرامون آن قرار گرفته اند به منظور طراحی و پیشنهاد استراتژی ها و سیاست گذاری های مطلوب برای این صنعت است. روش مورد استفاده در این پژوهش کیفی است که بر این اساس در گام نخست داده های تحقیق از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 40 خبره در بخش کشتی سازی گردآوری شد. سپس برای تکمیل اطلاعات از روش گردآوری منابع اسنادی استفاده گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده ها 135 کداولیه استخراج شد که این کدها در قالب 56 مقوله احصا شدند. طبق نتایج پژوهش، صنایع کشتی سازی ایران در ماتریس SWOT در موقعیت محافظه کارانه (WO) قرار می گیرد و بر این اساس هفت استراتژی و سیاست گذاری در سطح کلان متناسب با شرایط فعلی صنایع کشتی سازی ایران است: (1) حمایت از دانش بنیان ها جهت سرمایه گذاری روی تولید انبوه تجهیزات، (2) برنامه های ادغام و حمایت از ارتقاء بهره وری، (3) ایجاد پژوهشگاه مستقل صنایع دریایی، (4) ایجاد خوشه صنعتی و شبکه تامین کنندگان تجهیزات، (5) تسهیل سرمایه گذاری و همکاری شرکت های صاحب فناوری، (6) ارتباط با بازارهای منطقه ای و زمینه یابی صادرات، (7) برنامه ریزی برای راه اندازی یاردهای اسقاط سبز.
    کلید واژگان: صنایع کشتی سازی, صنایع دریایی, استراتژی صنعت, حمل و نقل دریایی, تحلیل swot}
    Peyman Parvari *
    The shipbuilding industry has a direct and indirect impact on other parts of the industry and is known as a productive industry that can affect a range of industries and other businesses. The purpose of this study examines the status of the country's shipbuilding industry in terms of its strengths and weaknesses, as well as the threats and opportunities around it to design and propose desirable strategies and policies for this industry. This study has a qualitative approach, according to the first step of the research data through semi-structural interviews with 40 experts in the ship-building. Then, the method of collecting documentation was used to complete the information. After the data analysis, 135 codes were extracted, which were summarized in 56 categories. According to the results of the study, the Iranian Shipping Industries in the SWOT matrix falls in a conservative position (WO) and accordingly, seven macro -level strategies and policy are appropriate to the current conditions of the Iranian Shipbuilding Industry: (1 ) Supporting students to invest in mass production of equipment, (2) Merging and Support Productivity Programs, (3) Creating Independent Maritime Industry Research Institute, (4) Creating Industrial Clusters and Supply Network Equipment Regulators, (5) Facilitating the Investment and Cooperation of Technology Companies, (6) Relationship with Regional Markets and Export Fields and (7) Planning for Green Yard.
    Keywords: Shipbuilding Industries, maritime industries, Industry Strategy, maritime transport, SWOT Analysis}
  • پیمان پروری*، مهدیه جلال پور، حسین رحمان سرشت، وحید ناصحی فر

    کسب وکارهای کوچک و متوسط هنگام بحران و چالش های محیطی، تابآوری را به عنوان نوعی رفتار با هدف بهبود و انسجام عملکرد، ارایه می دهند. هدف این پژوهش ارایه الگویی برای تاب آوری کسب وکارهای کوچک و متوسط در شرایط بحران است. در این پژوهش بیماری همه گیر کووید-19 به عنوان مصداق شرایط بحران در نظر گرفته شده است. این مطالعه با رویکرد آمیخته انجام گرفته است. بدین منظور در مرحله کیفی جهت گردآوری داده های پژوهش از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 36 نفر از خبرگان و متخصصانی که در این زمینه حایز تجربه و دانش هستند استفاده شد و در مرحله کمی پرسشنامه تحقیق در بین 269 نفر از صاحب نظران توزیع گردید. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل مضمون و مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش ظرفیت های بالقوه برای تاب آوری کسب و کارهای کوچک و متوسط در شرایط بحرانی را شناسایی کرد که دربرگیرنده چهار سطح است: (1) سطح فردی شامل توانمندسازی فردی و پرورش شایستگی ها، (2) سطح سازمان شامل جهت گیری بازاریابی، جهت گیری استراتژیک، آماده سازی زیرساخت ها، نظام مالی دقیق و مدیریت منابع انسانی (3) سطح صنعت شامل تعاملات نزدیک تر با مشتریان، رصد رقبا و مدیریت تامین کنندگان، (4) سطح نهادی شامل حمایت های بخش عمومی و ایجاد انجمن ها و تشکل های حامی. الگوی به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که ایجاد ظرفیت ها و بسترهای درونی و بیرونی موجب استمرار تاب آوری کسب و کارهای کوچک و متوسط در شرایط بحرانی و واکنش سریع جهت تطبیق با نااطمینانی ها و الزامات نوظهور می شود.

    کلید واژگان: تاب آوری, کسب وکارهای کوچک و متوسط, همه گیری کووید-19, شرایط بحرانی}
    PEYMAN Parvari *, Mahdieh Jalalpour, Hosein Rahmanseresht, Vahid Nsehifar

    Small and medium-sized enterprises (SMEs) in time of crisis and environmental challenges present resilience as a behavior with the aim of improving performance and coherence. The purpose of this study is to provide a model for resilience of small and medium enterprises in crisis situations. In this study, Covid-19 pandemic was considered as an example of crisis conditions. This study was conducted through a mixed approach. So, for data collection in the qualitative stage, semi-structured interviews were performed with 36 experts who have experience and knowledge in this field, and in the quantitative stage, a research questionnaire was distributed among 269 participants. Analysis of research data was performed by thematic analysis and structural equation modeling. The results identified the capabilities for resilience of SMEs in crisis situations, which consists of four levels: (1) Individual level includes individual empowerment and development of competencies, (2) The level of the organization, including marketing orientation, strategic orientation, preparation of infrastructure, strict financial system, reform of structures and processes and human resource management, (3) Industry level includes closer customer interactions, competitor monitoring and supplier management, (4) Institutional level, including public sector support and the establishment of supporting associations and community. The model obtained from this study shows that the creation of internal and external capacities and contexts leads to the continuation of SMEs in crisis situations and rapid response to adapt with emerging uncertainties and requirements.

  • پیمان پروری*، مهدی ابراهیمی، محمدرضا کریمی
    در تجارت بنگاه با بنگاه که شامل بازارهای تخصصی و نیازهای پیچیده مشتریان است بسیاری از تولیدکنندگان محصولات و ارایه دهندگان خدمات اقدام به پیشنهاد راهکارهای منحصربه فردی می کنند که مسیولیت اغلب اقدامات و بخش های فرایند را در برمی گیرد. ماهیت خدمات و محصولات نرم افزاری و همچنین تفاوت و تنوع نیازهای مشتریان، ارایه دهندگان را ایجاب می کند تا به دنبال ارایه راهکارهای مشتری باشند. از این رو، هدف این تحقیق تدوین مدلی به منظور شکل دهی و استقرار راهکار مشتری در صنعت نرم افزار ایران است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه با 18 خبره صنعت نرم افزار گردآوری شد. سپس این داده ها به شیوه تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. پس از اینکه مقوله های اولیه از داده ها استخراج گردید، مجددا به خبرگان ارجاع داده شدند تا به تایید آن ها برسند. پس از تایید خبرگان و غربالگری، 27 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی بدست آمد که مقوله های اصلی عبارتند از «میزان بلوغ سازمان مشتری؛ دانش ارایه دهنده از اکوسیستم کسب وکار مشتری؛ دانش صحیح مشتری از خواسته؛ بهره گیری ارایه دهنده و مشتری از تیم های چندوظیفه ای؛ دستیابی به زبان مشترک و فهم متقابل؛ رویکرد ارایه دهنده به شراکت با مشتری؛ سازوکار مستندسازی، انتقال خواسته ها و بازخوردها؛ پیش بینی و کنترل عدم اطمینان ها؛ پشتیبانی و هدایت تغییرات در سازمان مشتری؛ بازتعریف و شفاف سازی فرایندهای مشتری؛ و حفاظت متقابل ارایه دهنده و مشتری از دارایی های دانشی». سپس مدل پژوهش با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری به دست آمد.
    کلید واژگان: راهکار مشتری, راهکار کسب وکار, ارائه دهنده راهکار, شبکه راهکار, صنعت نرم افزار}
    Peyman Parvari *, Mehdi Ebrahimi, Mohammadreza Karimi
    In the business-to-business that includes specialized markets and the complex needs of customers, many product manufacturers and service providers take action to offer unique solutions that is responsible for most of the actions and parts of the process. The nature of software products and services as well as difference and diversity of customer needs that entails providers to seek customer solutions. The purpose of this research is to develop a forming and deployment customer solutions model in the Iranian software industry. The research data collected via interviews with 18 software industry experts. Thematic analysis was used to analyze the data. After the primary categories extracted from the data, they were referred back to the experts to be verified. After experts approval and screening, 27 sub-categories and 11 main categories were obtained. The main categories are: "Customer organization maturity amount; Provider knowledge from the customer business ecosystem; Correct knowledge of the customer from its request; Provider and customer use of multitasking teams; Achieve to joint language and mutual understanding; Provider approach in partnership with customers; Mechanisms of documentation, requests transference and feedbacks; Predicting and controlling of uncertainties; Supporting and directing changes in the customer organization; Redefining and clarifying customer processes; and Provider and customer mutual protection from knowledge assets. Then, the model of research obtained by using Interpretive Structural Modelling.
    Keywords: Customer Solutions, Business Solutions, Solution Provider, Solution Network, Software Industry}
  • پیمان پروری*
    شبکه های راهکار به پیوندی از بازیگران اشاره می کند که با هدف یکپارچه سازی منابع خود برای هم آفرینی ارزش از طریق راهکارها، به یکدیگر متصل هستند. هم آفرینی ارزش یکی از مسایل کلیدی در استمرار پیاده سازی راهکارهای نرم افزاری نوآورانه در این شبکه ها است. هدف این پژوهش ارایه مدل هم آفرینی ارزش در شبکه های کسب و کار مبتنی بر راهکار مشتری در صنعت نرم افزار است. این پژوهش با روش کیفی داده بنیاد انجام گرفت. داده های تحقیق از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 36 نفر از متخصصان صنعت نرم افزار ایران گردآوری گردید. داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند که طبق آن 93 مفهوم در قالب 16 مقوله اصلی بدست آمد. یافته های تحقیق نشان می دهد همسویی کارکنان و مدیران با اهداف شبکه، شفافیت فرایندها و منابع مشتری، کیفیت منابع ارایه دهنده و شناخت از اکوسیستم کسب و کار، هم آفرینی ارزش را ایجاد می کنند و شرایطی همچون شراکت بلندمدت، پیکربندی های درون سازمانی، مستندسازی و بازخورد، راهبری تغییرات و نااطمینانی ها و حفاظت از دارایی های معنوی نیز موثر هستند. بر اساس نتایج، هم آفرینی ارزش نه تنها یک مفهوم جدایی ناپذیر با شبکه های کسب و کار راهکار است بلکه مستلزم نوعی هم ترازی استراتژیک در سطح برخی فعالیت های مشترک بین ارایه دهنده و مشتری نیز هست.
    کلید واژگان: هم آفرینی ارزش, راهکارهای نوآورانه, شبکه کسب و کار, راهکار مشتری, راهکار کسب و کار}
    Peyman Parvari *
    Solution networks refer to a relationship of actors who are connected to each other with the aim of integrating their resources to co-create value through solutions. Value co-creation is one of the key issues in the continuation of the implementation of innovative software solutions in these networks. The purpose of this research is to present a value co-creation model in business networks based on customer solutions in software companies. This research was conducted with a qualitative data-based method. The research data was collected through semi-structured interviews with 36 experts in Iran's software industry. The data were analyzed through three stages of open, central and selective coding, according to which 93 concepts were obtained in the form of 16 main categories. The findings of the research show that the alignment of employees and managers with network goals, transparency of customer processes and resources, the quality of provider resources and knowledge of the business ecosystem create value co-creation and conditions such as long-term partnership, Internal configurations, documentation and feedback, management of changes and uncertainties, and protection of intellectual property are also effective. Based on the results, value co-creation is not only an inseparable concept with solution business networks, but also requires a kind of strategic alignment at the level of some joint activities between the provider and the customer.
    Keywords: Value Co-Creation, innovative solutions, business network, customer solutions, business solutions}
  • پیمان پروری*، محمود محمدیان
    امروزه مصرف کردن دیگر تنها راهی برای برطرف کردن نیازهای ضروری نیست و شکل گیری نیازهای کاذب منجر به ایجاد شکل های تازه ای از مصرف شده است. تکبر مصرف کننده به معنی تمایل فرد برای نشان دادن برتری اجتماعی از طریق اکتساب، استفاده کردن و نشان دادن کالاهای مصرفی و برندها در طبقات مختلف به وفور مشاهده می شود. پژوهش حاضر به دنبال این است تا با یک رویکرد پدیدارشناسانه تجربه ی زیسته ی زنان از پدیده تکبر در مصرف و معنی و مفهوم این پدیده از منظر آن ها را دریابد. افراد موردنظر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت و سپس با روش پدیدارشناسی داده های گردآوری شده تجزیه وتحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش چهار مضمون اصلی «احساس شناخته شدن»،«ایجاد و حفظ جایگاه اجتماعی»،«ابراز برتری و شایستگی» و «احساس اشتیاق درونی» دربرگیرنده تجربه ی زیسته ی زنان از پدیده تکبر در مصرف است. به نظر می رسد مطالعه و مشاهده ی مصرف متکبرانه صرفا به عنوان یک رفتار مصرفی منجر به شناخت آن نمی شود و زمینه های متعدد بیرونی و درونی زمینه ساز آن هستند که نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
    کلید واژگان: تکبر مصرف کننده, خودشیفتگی مصرف کننده, مصرف نمایشی, مادی گرایی, پدیدارشناسی}
    Peyman Parvari *, Mahmood Mohammadian
    Consumption is no longer the only way to meet essential needs, and the formation of false needs has led to the creation of new forms of consumption. Consumer arrogance means a person's desire to show social superiority through the acquisition, use and display of consumer goods and brands is observed in different classes. The present study seeks to find a phenomenological approach to women's lived experience of the phenomenon of arrogance in consumption and the meaning and concept of this phenomenon from their perspective. The subjects selected by purposive sampling and semi-structured interviews conducted with them and then the collected data analyzed by phenomenological method. Based on the research findings, four main themes of ‘feeling to be known’, ‘creating and maintaining social status’, ‘expressing excellence and competence’ and ‘feeling of inner enthusiasm’ extracted, which include women's lived experience of the phenomenon of arrogance in consumption. It seems that the study and observation of arrogant consumption does not lead to its recognition merely as a consumption behavior, and there are several external and internal contexts that require further study.
    Keywords: Consumer arrogance, Consumer narcissism, Conspicuous consumption, materialism, Phenomenology}
  • پیمان پروری

    اذهانی که به شکل های متفاوت قوام یافته اند، تفاسیر متفاوتی از جهان پدید خواهند آورد. اشیاء و پدیده های جهان به شکل های گوناگون خودشان را به انسان ها می نمایانند و آگاهی هر فرد تحتتاثیر تجربه شخصی او از جهان پیرامونش است. پدیدارشناسی روشی است که به کمک آن می توان آگاهی و تجربه افراد متعدد ازمفاهیم و پدیده ها را بدون واسطه دریافت کرد. از دیدگاه پدیدارشناختی، ادراک همواره ادراک یک پدیده است و ادراک بدون وجود پدیده ها بی محتواست پس ما باید توجه مان را به سوی خود اشیاء معطوف کنیم. هدف اصلی پدیدارشناسی کشف تجارب مختلف افراد از پدیده مورد بررسی، جهت رسیدن به ماهیت و جوهره واقعی آن پدیده یا مفهوم است. پیش فرض پدیدارشناسی این است که جهان و پدیده های آن در بیرون انسان قرار گرفته اند و انسان می تواند هم چون آینه ایآشکارساز، تصویری از آن دریافت کند. انجام پژوهش پدیدارشناسی نیازمند آشنایی کامل با فلسفه و اسلوب اجرایی خاص خودش است. از این رو، مقاله حاضر به دنبال واکاوی مبانی فلسفی پدیدارشناسی، شناسایی و تشریح رویکردهای اصلی و ارایه یک چارچوب گام به گام برای اجرای مطالعات پدیدارشناسی است.

    کلید واژگان: روش پدیدارشناسی, چارچوب انجام پدیدارشناسی, پدیدارشناسی توصیفی, پدیدارشناسی تفسیری}
    Peyman Parvari

    The objects and phenomena of the world in a variety of ways representthemselves to humans, and each individual's consciousness is influencedby his or her own experience of the world around him or her.Phenomenology is a method by which many people's knowledge andexperience of concepts and phenomena can be obtained withoutintermediation. From a phenomenological point of view, perception isalways a perception of a phenomenon and perception without phenomenais meaningless so we must turn our attention to the objects themselves.The main purpose of phenomenology is to discover the variousexperiences of individuals in the phenomenon under investigation, toarrive at the true nature and essence of the phenomenon or concept. Thephenomenological presupposition is that the universe and its phenomenaare outside of human beings and that human can get an image of it as amirror. Phenomenological research requires a thorough understanding ofits own philosophy and executive style. Hence, the present article seeks toanalyze the philosophical foundations of phenomenology, identify anddescribe the main approaches and the method of conducting step by stepphenomenological studies.

    Keywords: phenomenology, segregation, descriptive approach, interpretive approach}
  • پیمان پروری
    اذهانی که به شکل های متفاوت قوام یافته اند، تفاسیر متفاوتی از جهان پدید خواهند آورد. اشیاء و پدیده های جهان به شکل های گوناگون خودشان را به انسان ها می نمایانند و آگاهی هر فرد تحت تاثیر تجربه شخصی او از جهان پیرامونش است. پدیدارشناسی روشی است که به کمک آن می توان آگاهی و تجربه افراد متعدد از مفاهیم و پدیده ها را بدون واسطه دریافت کرد. از دیدگاه پدیدارشناختی، ادراک همواره ادراک یک پدیده است و ادراک بدون وجود پدیده ها بی محتواست. پس ما باید توجهمان را به سوی خود اشیاء معطوف کنیم. هدف اصلی پدیدارشناسی، کشف تجارب مختلف افراد از پدیده مورد بررسی، برای رسیدن به ماهیت و جوهره واقعی آن پدیده یا مفهوم است. پیش فرض پدیدارشناسی این است که جهان و پدیده های آن در بیرون انسان قرار گرفته اند. انسان می تواند همچون آینه ای آشکارساز، تصویری از آن دریافت کند. انجام پژوهش پدیدارشناسی نیازمند آشنایی کامل با فلسفه و اسلوب اجرایی خاص خودش است. از این رو، مقاله به دنبال واکاوی مبانی فلسفی پدیدارشناسی، شناسایی و تشریح رویکردهای اصلی و روش اجرای گام به گام مطالعات پدیدارشناسانه است.
    کلید واژگان: پدیدارشناسی, جداسازی, رویکرد توصیفی, رویکرد تفسیری}
    Payman Parvari
    Minds that have been consolidated in different forms will present different interpretations of the world. The objects and phenomena of the universe manifest themselves to humans in their various forms, and the awareness of each individual is influenced by his personal experience of the world around him. Phenomenology is a method by which the knowledge and experience of various people from concepts and phenomena can be received without mediation. From a phenomenological point of view, perception is always a perception of a phenomenon, and perceptions without any phenomena is meaningless, so we have to focus our on the objects themselves. The main purpose of phenomenology is the discovery of various experiences of people from the phenomenon under investigation, in order to reach the real nature and essence of that phenomenon or concept. The presumption of phenomenology is that the world and its phenomena are located outside of mankind and the human can receive a picture of it as a mirror. Phenomenological research requires a complete understanding of its own philosophy and modes. Hence, this paper seeks to examine the philosophical principles of phenomenology, identify and elaborate the main approaches and the step-by-step method of implementing of phenomenological studies.
    Keywords: phenomenology, isolation, descriptive approach, interpretative approach}
  • پیمان پروری

    ظهور بازاریابی عصبی که نشان می‌‌دهد چگونه پاسخ‌‌های ناخودآگاه و درونی بر فرایند ادراک و تصمیم‌گیری مصرف‌‌کنندگان تاثیر می‌‌گذارد، به طور قابل توجهی باعث پیشرفت در تحقیقات بازاریابی متعارف شده است. با این حال، تکنولوژی‌‌های مورد استفاده در بازاریابی عصبی چندین محدودیت دارند که باعث کاهش اعتبار نتایج آنها می‌‌شود. برای رفع این مشکل، ادغام بازاریابی عصبی با تکنولوژی‌‌های نانو می‌‌تواند آغازکننده یک زمینه جدید باشد که نانومارکتینگ نامیده می‌‌شود. پیشرفت‌‌های تکنولوژی نانو این امکان را فراهم آورده است تا با استفاده از ابزارهای کوچک ‌‌شده، به شکل کارآمدتر و مداوم‌‌تری مصرف‌‌کنندگان را مورد نظارت قرار داد.
    بازاریابی عصبی مفاهیم و تکنیک‌های علوم اعصاب‌شناختی را به کار می‌‌برد؛ یعنی سازوکارهای شناختی بنیادین مغز را مورد بررسی قرار می‌‌دهد. یکی از مهم‌ترین اهداف این روش‌‌، کنار گذاشتن ذهن خودآگاه مصرف‌کننده و دریافت کردن پاسخ‌‌ها به طور مستقیم از ذهن ناخودآگاه است. به نوعی، این شیوه پنجره‌هایی را به سوی کارکردهای درونی و ناخودآگاه مغز باز می‌‌کند [1]، بازاریابی عصبی بر دو فرض اساسی استوار است: 1. سیستم‌ها‌‌ی حسی و حرکتی فردی را می‌‌توان در شبکه‌‌های خاصی از سلول‌ها‌‌ی مغز شناسایی کرد، 2. مشاهده این شبکه‌ها‌‌ می‌‌تواند ویژگی‌های ناخودآگاه یا عاطفی تصمیم‌گیری مصرف‌کننده را آشکار کند که در روش‌ها‌‌ی تحقیق کیفی و کمی معمول چنین چیزی امکان‌‌پذیر نیست [2]. با این حال، تکنولوژی‌ها‌‌ی بازاریابی عصبی نقاط ضعف خاصی دارد که می‌‌تواند مانع از گسترش و اعتبار کاربردهای آن شود: نخست، هزینه‌‌های بالای دستگاه‌های بازاریابی عصبی، محققان را مجبور می‌‌کند تا زمان اختصاص داده شده به مطالعات تجربی را محدود کنند و در نتیجه محققان نمی‌‌توانند به‌‌طور مداوم ‌فرایندهای ذهنی و فیزیولوژیکی مصرف‌کننده را کنترل کنند. دوم، پیشرفته‌‌ترین تکنولوژی‌‌های موجود در بازاریابی عصبی دستگاه‌‌های بزرگ و ثابتی هستند که در آزمایشگاه‌‌ها به محیط مصنوعی محدود می‌‌شوند، این ویژگی می‌‌تواند ادراکات مصرفی فرد را مختل کند و مانع درک عمیق در مورد حالت‌ها‌‌ی عاطفی و رفتاری مصرف‌کنندگان می‌‌شود. سوم، مطالعات بازاریابی عصبی معمولا یک تکنولوژی تحقیقاتی واحد را در هر بار به کار می‌‌برند، بنابراین اکتشافات به چند عامل از مجموعه عوامل تاثیرگذار در رفتار مصرف‌‌کننده محدود می‌‌شود [7]. همچنین نتایج حاصل از تکنیک‌ها‌‌ی تصویربرداری عصبی، که غالبا تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی(FMRI) است، در بسیاری از مواقع با نتایج دیگر ابزارهای اندازه‌‌گیری، همخوانی ندارند. از این‌رو، پیشرفت‌‌های اخیر در تکنولوژی نانو به کمک بازاریابی عصبی آمده است تا با استفاده از قابلیت‌‌های کاربردی آن بتوان نقاط ضعف گفته شده را تا حد ممکن برطرف کرد.

  • روح الله سهرابی، پیمان پروری
    زمینه
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه هوش اخلاقی با عزت نفس در بین کارکنان مدارس انجام گرفته است.
    روش
    روش تحقیق حاضر توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان دبیرستان های شهر ملایر (345 نفر) است که 186 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس سنجش هوش اخلاقی لنیک و کیل و مقیاس سنجش عزت نفس روزنبرگ استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد بین هوش اخلاقی و مولفه های آن با عزت نفس رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین در بررسی شاخص های برازش مدل مشخص گردید مدل مفهومی پژوهش از برازندگی قابل قبولی برخوردار است.
    نتیجه گیری
    نتایج این جستار بر لزوم توجه بیشتر بر ایجاد، اکتساب و نگهداری قابلیت های اخلاقی در سازمان ها به عنوان یک سرمایه ارزشمند اجتماعی دارد.
    کلید واژگان: هوش اخلاقی, تاثیر عزت نفس, اصول اخلاقی}
    Background
    Research on the attitude of the employees make managers aware of their views and expectations toward their jobs, assigning duties and organizational climate and also getting the managers to know whether implemented policies and procedures are fair from the viewpoint of employees or not. Therefore, present study aimed at investigating the relationship between perceived human resource practices and positive attitudes toward work and also testing mediator role of organizational ethics.
    Method
    This study is descriptive-correlation. Statistical population includes all 181 employees of 1 and 2 educational districts of Urmia; using random sampling 127 members were selected as a current research sample. The data were collected by using standard questionnaires. Structural equations model was used to analyze data.
    Results
    The results of the statistical analysis showed that there was a positive relationship between perceived human resource practices and organizational ethics. There were also a positive relationship between organizational ethics and positive attitudes toward work. The relation between perceived human resource practices and positive attitudes toward work was proved but its direction was negative. However, perceived human resource practices and organizational ethics would predict positive attitudes toward work through mediating role organizational ethics.
    Conclusion
    According to the results, we concluded that perceived human resource practices had the strongest relationship with organizational ethics. Moreover, Findings confirmed the mediating role of organizational ethics and significant positive indirect effect of perceived human resource practices on positive attitudes toward work.
    Keywords: Human Resources, Positive Attitudes toward Work, Organizational Ethics}
  • پیمان پروری *، اسدالله نقدی، روح الله سهرابی
    هدف
    این مطالعه با هدف شناخت هویت سازمانی و ارتباط آن با بدبینی سازمانی انجام گرفته است.
    روش شناسی: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان قزوین با 231 نفر میباشد که از این تعداد، 163 نفر به روش نمونه برداری تصادفی طبقهای انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه هویت سازمانی چنی (1983) با 18 گویه و پرسشنامه بدبینی سازمانی جیمز (2005) با 12 گویه استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ برای ارزیابی پایایی پرسشنامه هویت سازمانی 92/0 و برای پرسشنامه بدبینی سازمانی 81/0 بدست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تکنمونهای، فریدمن، همبستگی پیرسون، و مدلیابی معادلات ساختاری استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که بین هویت سازمانی و سه مولفه احساس عضویت، وفاداری و مشابهت با بدبینی کارکنان رابطه منفی و معناداری (621/0 r=) وجود دارد. همچنین بررسی شاخصهای برازندگی مدل بیانگر این بود که مدل ساختاری پژوهش از برازندگی قابل قبولی برخوردار است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش، میتوان اظهار نمود افزایش احساس هویت سازمانی در کارکنان، نقش تعیین کنندهای در کاهش بدبینی و بدگمانی آنها نسبت به سازمان و مدیران ارشد آن دارد. به عبارت دیگر هویتیابی کارکنان با مجموعه یک سازمان، باعث می شود باورهای بدبینانه و منفی نسبت به همکاران، مدیران و سیاستهای سازمان مجال کمتری برای خودنمایی پیدا کنند.
    کلید واژگان: هویت سازمانی, بدبینی سازمانی, احساس تعلق سازمانی, نگرشهای منفی}
    Peyman Parvari *, Asadollah Naghdi, Ruhollah Sohrabi
    Objective
    The aim of this study was to measure the organizational identity and its relationship with the organizational cynicism.
    Methodology
    In terms of purpose, this study is practical, and in terms of nature, it is descriptive-correlation. The studied population was the workers of the Youth and Sports organization in Qazvin province with 231 cases, 163 of which were selected using stratified random sampling. To data gathering, used from organizational identity questionnaire of Cheney (1983) with 18 items and organizational cynicism questionnaire of James (2005) with 12 items. The Cronbachʾs alpha coefficients used to assess the reliability were obtained for questionnaires of identity 0.92 and for questionnaires of cynicism 0.81. In order to data analyze, was used from one sample t-test, Friedman, Pearson correlation, and structural equation modeling.
    Results
    The results obtained showed that there was a significant negative relationship (r = 0.621) between the organizational identity and the three components membership, loyalty, and similarity with the cynicism personnel. Also checking the goodness of fit index showed that the structural model of this research work had an acceptable fit.
    Conclusion
    According to the results obtained, it can be said that the increased sense of organizational identity in employees plays a decisive role in reducing the cynicism and mistrust towards the organization and its senior managers. In other words, identification of employees with collection agency makes a cynical and negative belief towards colleagues and managers and less opportunity to show off their organization policies.
    Keywords: Organizational Identity, Organizational Cynicism, Organizational Attachment, Negative Attitudes}
  • پیمان پروری *، روح الله سهرابی، اسدالله نقدی
    هدف
    این پژوهش با هدف بررسی رابطه اعتماد سازمانی و سکوت سازمانی کارکنان انجام شده است.
    روش
    پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل 759 نفر از کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا است. اندازه نمونه مطابق با فرمول کوکران، 198 نفر برآورد شد و نمونه برداری به شیوه تصادفی طبقه ای متناسب صورت گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اعتماد سازمانی پاین و سکوت سازمانی موریسون و میلیکن استفاده شد. پایایی هر دو پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 و 92/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزارهای SPSS.20 و LISREL.8.53 استفاده شد که حاصل تحلیلها در قالب شاخصهای آمار توصیفی و آزمونهای آمار استنباطی و مدل یابی معادلات ساختاری ارائه شده است.
    یافته ها
    نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین اعتماد سازمانی و ابعاد آن به استثنای بعد نظارت و کنترل متقابل، با سکوت سازمانی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بررسی شاخصهای برازندگی، حاکی از آن بود که مدل مورد استفاده در پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بوده و منطبق بر مدل مفهومی پژوهش است.
    نتیجه گیری
    ارتقای اعتماد سازمانی در بین کارکنان و اساتید دانشگاه یکی از عوامل ضروری در ترغیب کارکنان به ارائه پیشنهادها و نظرات سازنده درباره مسائل پیش روی سازمان است
    کلید واژگان: اعتماد سازمانی, سکوت سازمانی, بیان ایده ها, دانشگاه بوعلی سینا}
    Peyman Parvari *, Roohollah Sohrabi, Asadollah Naghdi
    Objectives
    The purpose of the present research is to examine the relationship between organizational trust and organizational silence.
    Method
    This study is functional in purpose and descriptive-correlation of the type. The study sample is consisted of 759 employees and university faculty members of AvicennaUniversity. The sample size is estimated in accordance with the Cochran 198 people and Sampling is done randomly stratified. To collect the data, organizational trust questionnaire of Paine and organizational silence questionnaire of Morrison and Milliken is used. The reliability of both questionnaires using Cronbach's alpha was calculated as 0/91 and 0/92. In order to analyze the data, the software was used LISREL.8.53 SPSS.20 and the result of this analysis in the form of descriptive statistics and inferential statistics and structural equation modeling is presented.
    Results
    The results of the Pearson correlation test indicate a significant negative correlation between organizational trust and its components( with the exception of visitation and mutuality Control), and organizational silence. Also check out the Goodness indicators, showed that the model used in the study had an acceptable fit and are based on conceptual models.
    Conclusion
    The author of the research concludes that improving organizational trust among staff and faculty is one of the essential factors in encouraging staff to provide constructive comments about the issues facing the organization.
    Keywords: organizational trust, organizational silence, expressing ideas, avicenna university}
  • پیمان پروری، روح الله سهرابی، مریم اصغری نجیب
    یکی از مهمترین عوامل موثر بر موفقیت شرکتهای تولیدی و خدماتی برندهای کالاها و خدمات آنها است. برند از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار میگیرد، منحصر به فرد ترین جنبه برند در هویت آن نمایان میشود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسای مهمترین عوامل تاثیرگذار بر هویت برند و پیامدهای ناشی از آن انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان فروشگاه زنجیرهای اتکا شهر همدان میباشد که از بین آنها 271 نفر با استفاده از فرمول جامعه محدود کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری پرسشنامه محقق ساخته است که برای تعیین روایی آن از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش، با استفاده از آزمون دو جملهای انجام گرفت. همچنین جهت بررسی بیشتر و تعیین برازش مدل ارائه شده، مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان میدهد که تمامی شش عامل اصلی موثر بر تعیین هویت برند یعنی منابع هویت برند، دانش از برند، هماهنگی با مفهوم، وجهه و اعتبار، ارتباطات و رضایت تاثیر معناداری بر تعیین هویت برند دارند، و هویت برند به نوبه خود موجب شکلگیری پیامدهای مثبتی همچون خرید مجدد و تبلیغات دهان به دهان می شود. همچنین بررسی شاخصهای برازندگی مدل نشان داد مدل نهایی پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار است.
    کلید واژگان: هویت برند, تصویر ذهنی از برند, تبلیغات دهان به دهان, خرید مجدد}
  • سکوت سازمانی چالشی نوین در سازمان های امروزی
    پیمان پروری

    دنیای پر تلاطم امروز شاهد تغییر و تحولات شگرف و روزافزون در همه حوزه هاست. یکی از این حوزه های تغییر یافته، مدیریت رفتار کارکنان در سازمان است. سازمانها ذاتا از افراد مختلف با ویژگیهای متفاوت تشکیل میشوند و هر یک در حوزه ای خاص و برای هدف مشخصی تلاش میکنند. تغییرات سریع باعث شده که انسان در سازمانها با هجمه ای از ابهامات مواجه شود. از یک طرف، با حجم عظیمی از اطلاعات در دسترس مواجه است که دید و ذهن او را نسبت به مسایل کاری بازتر نموده است و از طرف دیگر، وجود مسایل اقتصادی و مالی باعث شده که او درباره پاره ای از مسایل و نگرانیهایش نسبت به سازمان سکوت کند، و در این رهگذر متضرر اصلی سازمان است.

بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال