ژیلا میرلاشاری
-
مقدمه
پرستاران نقش مهمی در فراهم کردن حمایت عاطفی، کاهش استرس و آموزش والدین جهت درگیرشدن در مراقبت از نوزاد نارس ایفا می کنند. هدف این مطالعه بررسی تجربه پرستاران بخش های مراقبت ویژه نوزادان از درگیرکردن والدین در مراقبت از نوزاد نارس بود.
روشاین مطالعه کیفی بر اساس رویکرد پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. محیط پژوهش بخش های مراقبت ویژه نوزادان سه بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود. یازده مشارکت کننده بصورت هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق انجام شد و با روش هفت مرحله ای دیکلمن و آلن و تنر مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته هایکی از مقوله های مهم پدیدار شده در مطالعه "شکیبایی تا فرایش" بود که از چهار زیرمقوله "حرکت فکری رو به رشد"، "مشایعت خانواده برای گذر از بحران"، "گام به گام تا راه افتادن والدین" و "کمک به تصمیم گیری صحیح" تشکیل شد.
نتیجه گیریدر چند سال اخیر سیر رو به رشدی در زمینه ی پذیرش فلسفه حضور و مشارکت والدین در بخش های مراقبت ویژه نوزادان مشاهده می شود و این تغییر در دیدگاه و نگرش پرستاران، مرهون توجه و تاکید بر اهمیت نقش خانواده و مراقبت های تکاملی فردی نوزادان می باشد. در تجربه پرستاران، درگیرکردن والدین در مراقبت از نوزاد بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان، تدریجی بوده و علاوه بر تغییر نگرش، نیازمند پشتکار، صبوری، انعطاف پذیری و هدایت مستمر می باشد.
کلید واژگان: تجارب پرستار, مشارکت والدین, نوزاد, بخش مراقبت ویژه نوزادان, پدیدارشناسیIntroductionNurses have important role in providing emotional support, decreasing stress and educating the parents to involve them in care for premature infant. The aim of this study was discovering the NICU Nurses’ perception about involving the parents in care for infants.
MethodsThis qualitative study was carried out based on interpretative phenomenological approach. The study setting was three separate NICUs of three teaching hospitals affiliated with Tabriz University of Medical Sciences. Eleven in-service NICU nurses were selected purposefully. Data collection was performed through semi-structured interviews and field notes and was analyzed using the seven-stage Diekelmann, Allen, and Tanner approach.
ResultsOne of the important themes emerging in this study was “Patience to Progress” that included four subthemes of “Developing intellectual movement”, “Sending off the family to overpass the crisis”, “step by step until parents’ independency” and “help to correct decision making”.
ConclusionNurses’ experiences showed that there is developing intellectual movement on accepting the parents’ presence philosophy and their participation in the NICUs. This changing in nurses’ perception has occurred because of emphasis on family and NIDCAP importance. In nurses’ experiences involving parents in care for premature infant, is gradual and needs effort, patience, flexibility and continuous directing along with changing attitude.
Keywords: Nurse experiences, Parents’ participation, Infant, NICU, Phenomenology -
زمینه و هدفعلی رغم تاکید بر اجرای مراقبت خانواده محور در بیمارستان های کودکان، اطلاعات اندکی از میزان اجرا و موانع اجرایی آن وجود دارد. این مطالعه با هدف تعیین موانع اجرایی مراقبت خانواده محور از دیدگاه پرستاران و پزشکان شاغل در بخش های مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه ی توصیفی- مقطعی بود. نمونه پژوهش کلیه پرستاران و پزشکان شاغل در بخش های مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته جمع آوری و پس از ورود به نرم افزار spss ویراست 16 با استفاده از آمار های توصیفی و تحلیلی به سوالات پژوهش پاسخ داده شد.یافته ها«مجهز و آماده نبودن بخش مراقبت ویژه نوزادان برای اجرای مراقبت خانواده محور (6/76%)». «مشکلات خانوادگی والدین (74%)»، و «عدم تمایل والدین به حضور طولانی مدت در بخش (3/73%)» به ترتیب سه عاملی بودند که از دیدگاه پرستاران بیشترین نقش را در ممانعت از اجرای مراقبت خانواده محور داشتند. از دیدگاه پزشکان «مجهز و آماده نبودن بخش مراقبت ویژه نوزادان برای اجرای مراقبت خانواده محور (69%)»، «عدم تمایل والدین به حضور طولانی مدت در بخش (65%)، و »نبودن حد و حدود قانونی برای میزان و سطح دخالت دادن والدین در امر مراقبت از نوزاد (64%)«، به ترتیب سه عاملی بودند که بیشترین نقش را در ممانعت از اجرای مراقبت خانواده محور در بخش های مراقبت ویژه ی نوزادان داشتند.
نتیجه گیری کلی: هر چند پرستاران و پزشکان در دو عامل اتفاق نظر داشتند اما در رابطه با سایر عوامل توافق نظر چندانی مشاهده نشد. به نظر می رسد برای تسهیل مراقبت خانواده محور توجه به دیدگاه هر دو گروه در فراهم کردن محیط مناسب و تغییرات لازم در بخش های مراقبت ویژه نوزادان ضرورت دارد.کلید واژگان: مراقبت خانواده محور, پزشک, پرستار, مراقبت های ویژه نوزادانBackground and AimDespite widespread implementation of family-centered care (FCC) in childrens hospitals, there is insufficient information about the degree of and barriers to its implementation. This study aims to determine the perspectives of nurses and physicians about barriers to FCC in neonatal intensive care units (NICU) in hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences.
Material &MethodsIt was a descriptive cross-sectional study. The sample was all of the nurses and physicians working in the NICUs of the educational hospitals. Data was collected by a researcher-made valid questionnaire and analyzed by descriptive and inferential statistics using SPSS-PC (v.16).ResultsUnits which are not equipped enough for family centered care implementation (76.6%), family problems (74%) and Parents unwilling to stay in the units for a long time (73.3%) were respectively the three most important barriers from nurses perspective. From physicians perspective, Units which are not equipped enough for family-centered care implementation (69%), Parents unwilling to stay in the wards for a long time (65%), and absence of clear rules and guidelines for the level of involvement of parents in neonatal care (64%) were respectively the three most important barriers to the implementation of family centered care.ConclusionAlthough nurses and physicians agreed upon two barriers but they were not so agree about other factors. To facilitate family centered care, it seems that consideration of the two groups perspective to provide an appropriate environment and needed changes in intensive care units is necessary.Keywords: Family Centered Nursing, Physician, Nurse, Neonatal Intensive Care -
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای برنامه آموزشی مراقبت پرستاری بر پیامدهای تهویه مکانیکی در نوزادان صورت گرفت.
زمینه. تهویه مکانیکی اقدامی تهاجمی و دارای عوارضی از جمله دیسپلازی برونکوپولمونر، خونریزی ریه، انسداد یا خارج شدن لوله تراشه است که تقریبا همگی قابل پیشگیری هستند. جلوگیری از این عوارض علاوه بر پزشک وظیفه پرستار نیز میباشد.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی ( پیامد محور) که به صورت قبل- بعد انجام شد، نمونه پژوهش شامل کلیه نوزادان بستری تحت تهویه مکانیکی در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان جامع زنان تهران در یک بازه زمانی 12 ماهه بود. مداخله شامل آموزش پرستاران در قالب یک دوره یک ماهه و با روش ”مربی همراه“، در بالین بود. داده های مربوط به عوارض تهویه مکانیکی در120 نوزاد، قبل و بعد از مداخله جمعآوری شد. در پایان، بروز پیامدها، قبل و بعد از مداخله مقایسه گردید.
یافتهها. بروز دیسپلازی برونکوپولمونر، از 35 درصد به 18درصد؛ لوله گذاری مجدد، از 57 درصد به 33 درصد؛ خونریزی ریوی از 32 درصد به 13 درصد؛ و پنوموتوراکس، از 55 درصد به 35 درصد کاهش پیدا کرد که این کاهش از نظر آماری معنی دارد بود. طول مدت تهویه مکانیکی و بستری نیز بعد از مداخله به طور معنی داری نسبت به قبل از مداخله کاهش یافت. تفاوت آماری معنی داری بین رتینوپاتی نارسی و مرگ، قبل و بعد از مداخله مشاهده نشد.
نتیجه گیری. اجرای برنامه آموزشی، از طریق مربی همراه، بر پیامدهای نوزاد تحت تهویه مکانیکی موثر است، با توجه به زیاد بودن حجم کاری پرستاران و مشکلات مربوط به شرکت در کلاسهای آموزشی خارج از بخش، میتوان مراقبت از نوزادان تحت تهویه مکانیکی را از طریق مربی همراه، در بالین نوزاد بهبود بخشید و آموزشها را به صورت دورهای و متناوب جهت کلیه پرستاران اجرا کرد.کلید واژگان: برنامه آموزشی, مراقبت های پرستاری, پیامدهای تهویه مکانیکی, بخش مراقبت ویژه نوزادانAim. This study aimed at examining the effect of nursing care training program on outcomes of mechanically- ventilated infants.
Background. Mechanical ventilation in infants is considered as an invasive procedures with complications such as bronchopulmonary dysplasia, lung bleeding, obstruction or removal of the endotracheal tube, which are almost all preventable. Nurse have responsibility to avoid these complications.
Method. This study was a randomized clinical trial (outcome-based). The study included all infants undergoing mechanical ventilation in the neonatal intensive care unit of Comprehensive Women's hospital in Tehran. Nurses were trained over one month at bedside by the clinical instructor. Data on ventilator complications were collected of 120 cases from patient's medical records, before and after intervention. The data were analyzed by SPSS version 21.
Findings: A statistical significant decrease was seen in most outcomes. The incidence of bronchopulmonary dysplasia declined from 35% to 18%, re-intubation decreased from 57% to 33%, pulmonary hemorrhage declined from 32% to 13%, and pneumothorax changed from 55% to 35%. Duration of mechanical ventilation and length of stay also decreased significantly after intervention. No statistically significant decrease was observed in retinopathy of prematurity and death.
Conclusion. Educational program, especially by the coach, is effective on most outcomes of the infants under mechanical ventilation. Taking into account the workload of nurses and problems with attending in educational classes outside of the ward, it is recommended to hold education at bedside for nurses to improve quality of education.Keywords: Education, Nursing care, Outcomes of mechanical ventilation, Neonatal intensive care unit -
مقدمهشیوع بیماری های قلبی-عروقی در حال افزایش است. اهمیت فعالیت فیزیکی به عنوان یک عامل مهم در پیشگیری از عود بیماری مهم است. با توجه به اهمیت عوامل بازدارنده و تسهیل کننده فعالیت فیزیکی در بیماران قلبی، مطالعه ای با هدف تعیین عوامل مربوطه بر فعالیت فیزیکی بیماران قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران انجام گرفت.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی چند مرحله ای بود. جامعه پژوهش، 400 بیمار قلبی واجد کلیه مشخصات افراد مورد پژوهش بود که به طور مستمر به مراکز درمانی مراجعه می کردند. اطلاعات توسط پرسشنامه ای در سه بخش شامل اطلاعات دموگرافیک، نوع فعالیت فیزیکی، عوامل بازدارنده و تسهیل کننده تنظیم گردید. اعتبار پرسشنامه به روش اعتبار محتوا و پایایی به روش آزمون مجدد به فاصله 2 هفته اندازه گیری شد. سپس توسط آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد اکثریت بیماران قلبی فعالیت فیزیکی روزانه کم تا متوسط 8/66 درصد و نیز فعالیت ورزشی کم تا متوسط 4/70 درصد داشتند. در ارتباط با عوامل بازدارنده در انجام فعالیت فیزیکی 41 درصد احساس کسالت و خستگی کرده و 7/35 درصد دچار تنش بودند. در رابطه با عوامل تسهیل کننده موثر بر انجام فعالیت فیزیکی از قبیل احساس تندرستی، 7/64 درصد و خودکفایی در ورزش، 5/74 درصد دچار مشکل بودند. ارتباط آماری معنی داری بین عوامل بازدارنده)005/0>P) و عدم وجود عوامل تسهیل کننده)05/0>P) با کاهش فعالیت فیزیکی مشاهده گردید.بحث و نتیجه گیریفعالیت های فیزیکی روزانه و ورزشی در بیماران قلبی پایین و جای نگرانی دارد. مهم ترین عامل موثر در این کاهش فعالیت، وجود عوامل بازدارنده ی احساس ناخوشی و کسالت و تنش و عدم وجود عوامل تسهیل کننده ی احساس تندرستی و خودکفایی در ورزش می باشد.
کلید واژگان: بیماریهای قلبی, عروقی, فعالیتهای فیزیکی روزانه ورزش عوامل بازدارنده, عوامل تسهیل کنندهBackgroundThe increasing incidence of cardiovascular diseases and preventive or aggravating factors associated with it such as physical activities, feeling of malaise, stress, lack of well-being require ongoing investigations.PurposeThis descriptive study was conducted to identify factors associated with physical activities in cardiac patients referring to health settings in Tehran.Methods400 patients were selected sequentially by a random multistage sampling method. A questionnaire in 3 parts including demographics, type of physical activities and restricting as well as facilitating factors was used for data collection. Different statistical tests were used for data analysis.ResultsMost patients (66.8%) had low to moderate daily activities and low to moderate exercise (70.4%). Restricting factors for physical activities included feeling of malaise (41%) and stress (35.7%). Facilitating factors including feeling of wellness and self-efficacy in exercise were inaccessible for 64.7% and 74.5% respectively. A significant relationship was found between restricting factors. -
مقدمهشناخت عواملی که منجر به پیشرفت تحصیلی و مانع از افت می گردد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پاره ای از مطالعات بیانگر ارتباط مستقیم بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی است لیکن بعضی از صاحب نظران رابطه مستقیم این دو را مورد تردید قرار داده اند. این تحقیق با هدف تعیین همبستگی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران انجام شده است.روش هااین پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی توان بخشی در رشته های کار- درمانی، فیزیوتراپی و گفتار- درمانی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران (88 نفر) شرکت داشتند. عزت نفس دانشجویان با آزمون 58 گزینه ای کوپر اسمیت اندازه گیری و رابطه آن با نمرات پایان ترم دانشجویان بررسی گردید.نتایجضریب همبستگی پیرسون رابطه معنی داری را بین عزت نفس و وضعیت تحصیلی دانشجویان توان بخشی نشان داد (36/0r=)، ولی پیشرفت تحصیلی با رشته و ترم تحصیلی و جنسیت و وضعیت تاهل و محل زندگی ارتباط نداشت.نتیجه گیریافرادی که دارای عزت نفس بالاتر بودند، نسبت به افراد دارای عزت نفس پایین، از وضعیت تحصیلی مطلوب تری برخوردارند. بنابراین، احتمالا می توان برای پیشبرد وضعیت تحصیلی می توان از روش های تقویت عزت نفس بهره برد.
کلید واژگان: عزت نفس, پیشرفت تحصیلی, دانشجو -
مقدمه
پیشگیری ثانویه در سرطان پستان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا سبب میشود تا توده پستانی در هنگام درمان اندازهای کوچکتر داشته باشد. معاینه دقیق پستانها توسط پزشک یا یکی از اعضای گروه بهداشتی یکی از راههای پیشگیری ثانویه از سرطان پستان است
روش بررسیاین مطالعه از نوع تجربی و به منظور تعیین تاثیر آموزش بر مراجعه معلمین جهت معاینات کلینیکی پستان صورت گرفت، در این مطالعه 501 نفر از معلمین مدارس دخترانه شرکت نمودند. مدارس از طریق روش چند مرحلهای و به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. یک جزوه آموزشی در اختیار آزمودنیهای گروه تجربی قرار گرفت و طی اطلاعیهای، آدرس کلینیک و زمان مراجعه، به اطلاع دو گروه رسانده شد. پس از دو ماه آزمودنیها به سیوالات پرسشنامهای پژوهشگر - ساخته پاسخ دادند.
نتایجنتایج نشان داد به جز متغیرهای تاهل و سطح تحصیلات از جهت سایر متغیرهایی که احتمالا میتوانستند بر مراجعه موثر باشند بین دو گروه تجربی و شاهد تفاوت معنیدار آماری وجود نداشت. میزان مراجعه جهت معاینات کلینیکی پستانی در گروه تجربی (3/17%) بیش از گروه شاهد (6%) و این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (001/0>P)، در مورد ارتباط میزان مراجعه با ویژگیهای فردی و متغیرهای مرتبط با سرطان پستان فقط در گروه تجربی ارتباط معنیداری با سابقه سرطان پستان در خانواده مشاهده گردید (05/0>P)، به طوری که افراد دارای سابقه سرطان در خانواده، بیشتر مراجعه کرده بودند.
نتیجه گیریگرچه میزان مراجعه در هر دو گروه راضی کننده نمیباشد اما در عین حال استفاده از جزوات آموزشی که روشی کمخرج و ساده و بی نیاز از حضور مستقیم آموزش دهنده است موجب گردیده تا میزان مراجعه در گروه تجربی حدود سه برابر گروه شاهد افزایش یابدکه حاکی از موثر بودن نسبی این روش آموزش می باشد.
کلید واژگان: سرطان پستان, معاینه کلینیکی پستان, آموزشIntroductionSecondry Prevention is Very important in breast cancer because when treatment is started,the breast mass will have smaler size. One of the most important way For Secondry Prevention of breast cancer is examination by Physician or health care provider.
Materials and MethodsIn this Quasi experimental study that aimd to evaluating the effect of education about importance of CBE on attendance of kermanian teacher woman for examination, 501 subjects Participated. Schools were selected by multistage random sampling Method and divided in to experimental and control groups. An educational pamphelet were given to the experimental group and both groups were Informed about address and date of attendance. After two months an investigator-made questionnaire were responded by all of teachers.
ResultsThe results showed there was not significant differences in two groups according to those variables Could be probably effective on attendance, with exception of mariage status and education level . The attendance rate for CBE in experimental grorp (17.3%) was Significantly (p<0.001) higher than control (6%). The relationships between attendance rate with Personal characteristics and variables related to breast Cancer revealed the significant difference with history of breast cancer in Family only in experimental group (p<0.05) ,so that the attendance rate in teachers with positive history were higher.
ConclusionAlthough the attendanee rate is not stisfactory in two groups but using the educational pamphelet that is simple, Not expensive and needless to direct contact with educator, attendance rate in experimental group was three time higher than control group
Keywords: Breast cancer, Clinical Breast Examination (CBE), Education
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.