به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

کیومرث خان بابازاده

  • کیومرث خانبابازاده*، محرم رضایتی کیشه خاله، علی تسلیمی
    افراد دوزبانه به دلیل ضعف در برقراری ارتباط به زبان دوم، ناخواسته عناصری را از زبان نخست به زبان دوم انتقال می دهند تا ارتباط برقرار شود. این مساله در زبان شناسی اجتماعی و علم آموزش زبان تداخل زبانی نامیده می شود. برای رسیدن به نتیجه مطلوب آموزشی در جامعه چندزبانه ای مانند ایران که از زبان فارسی برای اهداف آموزشی استفاده می کند، بررسی نتیجه برخورد زبان ها، تداخل زبانی و دوزبانگی بسیاری از مسایل و موضوعات و تدوین منابع آموزشی را برای متصدیان آموزش کشور روشن و آن ها را در برآوردن نیاز های آموزشی کشور هدایت می کند. در این پژوهش تداخل واژگانی دوزبانه های تالشی فارسی و فارسی تالشی در میان جامعه تالشی‏زبان های روستای عنبران و مهاجران این روستا به غرب تهران، به صورت مقایسه ای بین دوگروه دوزبانه بررسی می شود. داده های پژوهش با پرسش نامه و ترجمه تعدادی جمله به وسیله افراد دوزبانه به هر یک از زبان ها به دست آمده است. افراد آزمون شونده به شکلی تصادفی از میان ساکنین عنبران و مهاجران دوزبانه غرب تهران انتخاب شده اند. به نظر می رسد تداخل بیشتر از زبان اول به زبان دوم صورت گرفته باشد و جنسیت گویشوران هم تاثیر کمی در تداخل زبانی داشته باشد.
    کلید واژگان: زبان تالشی, زبان فارسی, برخورد زبانی, دو زبانگی, تداخل زبانی, تداخل واژگانی
    Kiumarth Khanbabazadeh *, Moharram Rezayati Kishe Khale, Ali Taslimi
    Bilinguals transfer elements from their first language to their second language unintentionally due to their weakness in communicating in second language. This process is called linguistic interference in sociolinguistics and science of language teaching. Exploring the consequences of linguistic contact, linguistic interference, and bilingualism sheds lights on many issues and subjects and on developing educational materials in a multilingual community such as Iran where Farsi language is used for educational purposes. Therefore, the present study sought to explore the lexical interference in Taleshi-Farsi and Farsi-Taleshi bilinguals among the Talehshi-speaking community of Anbaran village and immigrants of this village to the west of Tehran through comparison between the two bilingual groups. The research data were obtained through a questionnaire and a number of sentences translated by bilingual people into each language. The subjects were randomly selected from among the inhabitants of Anbaran and the bilingual immigrants in the west of Tehran. It was revealed that interference from the first language to a second language occurs more frequently and the gender of the speakers also has a slight effect on linguistic interference.
    Keywords: Taleshi language, Farsi language, Linguistic contact, Bilingualism, Language interference, Lexical interference
  • محرم رضایتی کیشه خاله*، مریم دانای طوس، کیومرث خانبابازاده
    بررسی برخورد زبانی و کشف انواع تداخل در میان دوزبانه ها به ما کمک می کند تا مشکلات و موانع آموزشی را شناسایی کنیم و به راه حل های علمی برای ایجاد و اجرای آموزش درست و به دور از تبعیض در میان گروه های قومی متفاوت با یک زبان رسمی دست یابیم. هدف این پژوهش، بررسی تداخل های نحوی فارسی و تالشی در میان دوزبانه های تالشی- فارسی، و فارسی- تالشی براساس تجزیه و تحلیل مقابله ای است. به علاوه، انواع تداخل ها، عوامل موثر بر رخداد آنها، و نیز نقش جنسیت در بروز این پدیده تبیین می شود. جامعه آماری این پژوهش بیست دوزبانه فارسی- تالشی، و بیست دوزبانه تالشی- فارسی هشت تا بیست ساله از دو جنسیت است که به روش نمونه گیری در دسترس از روستای تالشی زبان عنبران در استان اردبیل و مهاجران دوزبانه تالشی روستای عنبران در غرب استان تهران، شهرک آزادشهر و شهر قدس انتخاب شده اند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه ای حاوی پنجاه جمله فارسی و به همین شمار معادل تالشی آنها بوده است. داده های این پژوهش پس از گردآوری، آوانویسی و گلاس نویسی شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که جنسیت در ایجاد تداخل نحوی تاثیر معناداری ندارد. دوزبانه های دو گروه بیشتر تداخل ها را از زبان نخست به زبان دوم انجام داده اند و میزان تداخل در میان دوزبانه های فارسی-تالشی بیشتر از تالشی- فارسی است.
    کلید واژگان: زبان تالشی, دوزبانگی, برخورد زبانی, تداخل زبانی, تداخل نحوی
  • کیومرث خانبابازاده*

    درشعر«شرح پریشانی»، وحشی بافقی، به شرح رابطه عشقی خود با معشوق خود می پردازد. با توجه به نظریه «ناخودآگاه» فروید، شاعر در روند شرح حال پریشانی خود کلمه ها و جمله هایی را ناخواسته از ضمیر و «ناخود آگاه» یا «نهاد» خود بر زبان می آورد که نهاد و ضمیر او را برای ما آشکار می سازد. با این همه شاعر با داشتن « خودآگاه» نیرومند تلاش می کند «ناخودآگاه» خود را به گونه ای ماهرانه مهار کند و بر واقعیت درونی خود سرپوش بگذارد. به گفته فروید با این کارش امیال خود را به « ناخود آگاه» می سپارد و بهای متمدن شدن خودش را می پردازد. در این راه شاعر گاهی با اشاره به داستا نی کهن و مقدس لغزش زبانی خودش را توجیه می کند. کوشش وحشی یعنی جدال میان «خودآگاه» و « ناخود آگاه» باعث ایجاد نوعی تضاد درونی در این شعر شده است که تا پایان شعر ادامه دارد و شاعر نمی تواند خودش را از این تضاد رها کند و نتیجه ای قطعی بگیرد. و شاید به این دلیل است که به درد دل می پردازد، بلکه سخنانش دل معشوق را نرم کند و با او کنار بیاید.

    کلید واژگان: وحشی بافقی, نقد روانکاوانه, ناخودآگاه, خودآگاه
    Kayomarth Khanbabazade *

    In his work “sharh-e- parishani”, VahshiyeBafghi explains his amorous relationship with his beloved. According to Freud’s Unconsciousness Theory, the poet ‘unconsciously’ elicits words and sentences unwittingly from his own ‘subconscious’ or ‘Id’ which reveals both his ‘Id’ and ‘inner self’ to us. However, the poet tries to control his ‘subconscious’ completely and conceal the reality of his ‘inner self’. Based on Freud assertion, this way he sends his desires to his ‘unconscious’ and pays the price of his being civilized. Following this track, the poet sometimes justifies his slip tongues through alluding to an old and sacred story. Vahshi’s efforts i.e. the conflict between ‘consciousness’ and ‘subconsciousness’ has led to an internal conflict in his poem which continues up to the end of the poem, and the poet is not able to release himself from this conflict and cannot come to an absolute conclusion. That is why he pours out his heart to the beloved in order to soften his heart and come to terms with him.

    Keywords: VahshiyeBafghi, psychoanalytical, Criticism, conscious, unconscious
  • کیومرث خان بابازاده*

    آموزش زبان فارسی در ایران به زبان‌آموزانی که زبان مادری متفاوتی دارند، به دلیل وجود موانع و مشکلات، یکی از چالش‌های مهم آموزشی است. در این مقاله، به روش توصیفی‌ تحلیلی نوشتار دانش‌آموزان چند مدرسه ابتدایی که به زبان تالشی صحبت می‌کنند، بررسی و تجزیه و تحلیل شد و از طریق این بررسی، مشخص گردید که آموزش گونه معیار زبان فارسی به این دانش‌آموزان، با موانعی از قبیل «تداخل زبان مادری»، «تداخل گونه گفتاری زبان فارسی» و نیز «موانع و مشکلات آموزشی»، از جمله «منابع»، «نبود زمان کافی برای آموزش»، «نبود نیروی انسانی» و نیز «فقر مالی» و عدم امکانات خانواده‌ها» مواجه است. با این گونه بررسی‌ها، ریشه بسیاری از مشکلات آموزشی مشخص شد و می‌توان با آگاهی به برطرف کردن موانع زبان‌آموزی اقدام و اهتمام کرد؛ به عبارت دیگر، نتایج این پژوهش برای تدوین منابع آموزشی، دانش‌افزایی آموزگاران، آگاه شدن مسیولان از مشکلات، مبارزه با فقر فرهنگی و ارایه مشاوره به خانواده‌ها کاربرد دارد.

    کلید واژگان: آموزش زبان, موانع آموزشی, زبان آموزی, تداخل زبانی, دوزبانگی
  • علی صفایی، کیومرث خان بابازاده

    بررسی نشانه‌ ‌معناشناسی گفتمان یکی از نیازهای اصلی در بررسی‌های ادبی دوره اخیر می‌باشد؛ زیرا به ادبیات پویایی و سرزندگی می‌بخشد. این روش فرایندی است حسی‌ ادراکی، سیال، زیبایی‌شناختی و ناپایدار که با حضور عامل انسانی به طور ناگهانی شکل و در فرایند تولید معنا قرار می‌گیرد و فرایندی هنری، حسی و زیبا می‌آفریند که هیچ ‌گونه نتیجه قطعی و از‌پیش‌تعیین‌شده ندارد، بلکه شوش‌گر به شکلی ناگهانی و احساسی در روند کلام آشکار می‌شود و این گونه حضور باعث ایجاد فضایی تنشی در گفتمان می‌گردد و زیبایی خاصی به کلام می‌بخشد. بعد حسی‌ ادراکی و عاطفی کلام، در نشانه‌ معناشناسی گریماسی به تولید معنا و تحول آن می‌انجامد. این روش برخلاف روش برنامه‌مدار و روش روایی، مکانیکی عمل نمی‌کند و نتیجه‌ای قطعی و از‌پیش‌تعیین‌شده ندارد؛ یعنی طبق برنامه خاص و مشخصی عمل نمی‌کند تا نتیجه مشخصی داشته باشد، بلکه فضایی تنشی بر معنا حاکم است. معنای گفتمان در تعامل احساسی شوش‌گر و دنیا و غایب شدن یکی از عوامل شکل می‌گیرد، ولی این معنا هم پایدار نیست، بلکه در نوسان است و چنین نوسان‌هایی زیبایی گفتمان را می‌آفرینند. در این مقاله، شعرهای «غرناطه»، «قصیده الحزن» و «إنها تثلج نساء» از نزار قبانی از دیدگاه نشانه‌ معناشناسی، در ابعاد حسی‌ ادراکی، عاطفی و زیبایی‌شناسی بررسی می‌شود.

    کلید واژگان: نشانه معناشناسی, بعد حسی ادراکی, بعد زیبایی شناسی, بعد حسی عاطفی, نزارقبانی
  • کیومرث خانبابازاده*

    نشانه معناشناسی فرایندی است، حسی- ادراکی، سیال، زیبایی شناختی و ناپایدار، که با عبور از روش برنامه مدار و با حضور عاملی انسانی به طور ناگهانی شکل گرفته و در فرایند تولید معنا قرار می گیرد و فرایندی هنری، حسی و زیبا می-آفریند، که هیچ گونه نتیجه قطعی و از پیش تعیین شده ای ندارد، بلکه شوش گر به شکلی ناگهانی و احساسی در روند کلام آشکار می شود، و این گونه حضور باعث ایجاد فضایی تنشی در گفتمان می گردد و زیبایی خاصی به کلام می بخشد. بعد حسی-ادراکی و عاطفی کلام، درنشانه- معناشناسی گرمسی به تولید معنا و تحول آن می انجامد. در این مقاله شعر «خوان هشتم» ازمهدی اخوان ثالث از دیدگاه نشانه- معناشناسی؛ از نظر انواع نظام های گفتمانی از قبیل: روایی، اخلاقی - مرامی، رخدادی و تنشی و در ابعاد سیال،حسی- ادراکی،بعد تنشی،بعد زیبایی-شناسی، و دیگر ترفندهایی که به فرایند آفرینش، تولید، ظهور، پویایی، سیالی، ناگهانی بودن، و گریزان بودن معنا و در دسترس نبودن آن می انجامد؛ بررسی می-شود. علی رغم فضای روایی حاکم بر شعر با توجه به ترفندهای اتخاذ شده و تنش حاکم بر شعر نظام های گفتمانی اخلاقی، تنشی و رخدادی نیز در شعر نمود یافته-اند و شعر حال و هوایی شوشی، عاطفی و زیبایی شناختی یافته و معنی در آن کنشی، از پیش تعیین شده و راکد نیست بلکه شوشی، سیال و گریزان است.

    کلید واژگان: نشانه -معناشناسی, نظام های گفتمانی, ابعاد گفتمانی, فضای تنشی, خوان هشتم اخوان ثالث
    Kayomarth Khanbabazade *

    Analysing semiology of discourse is sensoryperceptual, free-flowing, aesthetic and in constant process which has been produced through ignoring programme-oriented method and through the presence of human agent in a sudden wag; and the meaning is produced the process of production; and in this wag an artistic, sensory, and aesthetic process is created, which fail to result in conclusive and predetermined conclusion; on the contrary, agent appears in a sudden and sensual way in the process of discourse. and this kind of presence induces tensional atmosphere in the discourse and the discourse takes a specific aesthetics. The sensory- perceptual, and emotional aspect, of discourse in Greimasian semantics, leads to the production of meaning and its development. This method contrary to programme-oriented and narrative method do not function mechanically and does not conclude de finitevely and predeterminedly. In this paper, I will analyse the " khane hashtom " by akhavane sales from the point of view of semiology free flowing, perceptual tensional, aesthetic domination and through using other techniques I try to study creation process, production , development, dynamics, fluidity, abruptness and the capability of escape and inaccessibility in that poem.

    Keywords: semiology, Discursive systems, Discursive Dimensions, Tension space, khane hashtome akhavane sales
  • کیومرث خانبابازاده*

    بررسی نشانه معناشناختی گفتمان به ویژه گفتمان ادبی، ادبیات را به سوی پویایی و کاربردی شدن سوق می دهد. این روش فرایندی حسی- ادراکی، سیال، زیبایی شناختی و ناپایدار است که با عبور از روش برنامه مدار و با حضور عاملی انسانی به طور ناگهانی شکل گرفته در مسیر تولید معنا قرار می گیرد و فرایندی هنری، حسی و زیبا می آفریند که هیچ گونه نتیجه ای قطعی و از پیش تعیین شده ندارد. حضور ناگهانی و احساسی شوش گر، درروند آفرینش معنا باعث ایجاد فضای تنشی و زیبا در کلام می گردد. در نشانه- معناشناسی، حس، ادراک، تنش، عاطفه و تعامل به تولید و تحول معنا می-انجامد. این روش برخلاف روش برنامه مدار و روش روایی، مکانیکی عمل نمی کند بلکه حالتی غیرمنتظره و ناگهانی دارد بنابراین به نتیجه ای قطعی و ثابت ختم نمی شود؛ به عبارت دیگر طبق برنامه خاص و مشخصی عمل نمی کند تا نتیجه ای مشخص داشته باشد؛ بلکه فضایی تنشی و متزلزل بر معنا حاکم است. در این مقاله شعر «سوره تماشای» سهراب سپهری از دیدگاه نشانه- معناشناسی بررسی می شود تا پاسخ این سوال داد ه شود. آیا سپهری با رویکردی احساسی و تنشی، جریان زیبا ساز، سیال و متکثر معنا را در این شعر رقم می زند؟

    کلید واژگان: نشانه- معناشناسی, سوره تماشا, بعد حسی- ادراکی, بعد زیبایی شناسی, فضای تنشی
    Kayomarth Khanbabazade *

    Semiotic analysis of discourse, especially literary discourse, is driving literature towards being dynamic and applicability. This method is a sensory-perceptual, free-flowing, aesthetic and unstable process which has got shaped suddenly passing through a program-oriented method and in the presence of a human agent and is situated in the way of meaning production. It creates an artistic, sensory, and aesthetic process which fails to result in a definite and pre-determined conclusion. The sudden and emotional presence of actan makes a tensional and aesthetic atmosphere in the process of creating meaning. In semiotics sense, perception, tension, emotion and cooperation leads to the creation and development of meaning. This method contrary to program-oriented and narrative method does not function mechanically, but it has an unexpected and sudden aspect. So it leads to no definite and constant conclusion. In other words, it does not function in a certain and given way to lead to a pre-determined conclusion and there is a tensional and unstable ruling on the meaning. In this paper, I will analyze the "Sureh-ye Tamasha" by Sohrab Sepehri from the semiotic approach, to answer this question if Sepehri has a emotional, tensional, creates the aesthetic, free-flowing and plural meaning in this poem.

    Keywords: Semiotics, Sureh-ye Tamasha, sensory-perceptual aspect, aesthetic aspect, tensional atmosphere
  • کیومرث خانبابازاده *
    بررسی و تطبیق کنایه ها و ضرب المثل های دو زبان، راهی برای بازشناسی برخوردها و ارتباط فرهنگی دو ملت، در درازنای تاریخ است. از آنجا که کنایه ها و ضرب المثل ها، حامل حکمت و دانش هستند و تقریبا ویژگی های زبانی را در خود به شکل پیشین نگاه می دارند، پس بررسی ضرب المثل های یک زبان و تطبیق آن ها با زبانی دیگر پیشینه مشترک دو زبان و فرهنگ را برای ما روشن می کند. در این مقاله چند ضرب المثل از زبان تالشی شمالی، حوزه عنبران انتخاب شده و با موارد مشابه در زبان فارسی مقایسه و سنجیده گردیده است تا ریشه مشترک فرهنگی و زبانی دو گروه باستانی، از این مسیر شناسایی شود. با توجه به این که زبان و ادبیات تالشی، بیشتر به شکل شفاهی رایج است، داده های این زبان به صورت موردی از میان گفتگوهای روزانه، گزینش شد و با موارد مشابه فارسی از کتاب های فرهنگ امثال فارسی مقایسه و بررسی شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان دهنده ارتباط زبانی و فرهنگی دو ملت، در دوره های مختلف تاریخی است. هرچند که بنابر دلایل مختلف، این دو زبان در طی سده های گذشته به شکل جدا از یکدیگر، تکامل و تحول یافته اند.
    کلید واژگان: زبان شناسی تطبیقی تاریخی, زبان تالشی, زبان فارسی, ضرب المثل ها, جامعه شناسی زبان
    Kayomarth Khanbabazadeh*
    Metonymies and Proverbs in two languages open a new horizon for the contact recovering and culture relations for both nations in ancient eras. Backgrounds and features of a language hold insight and knowledge of predecessors. In fact, by considering the proverbs of a language, they can adapt to attitude that is common among antecedents of languages and cultures. In this study, we have chosen certain North Taleshi proverbs of Anbaran zone and compared with Persian one for recognizing the similar roots of these two languages. They are analogous to each other and they have similarities of ancient language and literature made current verbal forms; so, we could choose them from daily talking words. Then, they were adapted with Persian proverbs dictionary. Consequently, these both languages have the same ancient backgrounds regarding culture and language relation and both of them used separately and grew and developed gradually.
    Keywords: Comparative Historical Linguistics, Taleshi dialect, Persian language, Proverbs, Sociolinguistics
  • عباس خائفی، کیومرث خانبابازاده *
    از نظر دانش زبان شناسی، زمانی که واژه یی از زبانی به زبانی دیگر وارد میشود، برای ماندگار شدن باید با الگوهای آوایی، واجی، صرفی، نحوی و معنایی آن زبان هماهنگی پیدا بکند وگرنه از دایره واژگانی آن زبان کنار گذاشته میشود. در این نوشتار روند انواع دگرگونی های واج شناختی که در واژگان زبان پهلوی یا فارسی میانه رخ داده است تا به زبان های ایرانی نو، ازجمله زبان تالشی (که از زبان های ایرانی نو است) رسیده اند؛ بررسی و تجزیه و تحلیل می گردد. از بررسی داده هایی که از فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی بدست آمده و مقایسه این واژه ها با داده های زبان تالشی که از زبان گفتاری تالشی زبان های عنبران واقع در نقطه مرزی استان اردبیل، با جمهوری آذربایجان بدست آمده مشخص شد که واژه های مشترک بین دو زبان از زبان پهلوی به زبان تالشی، دگرگونی هایی از قبیل ادغام، ابدال، حذف، جابجایی، افزایش و سایر فرایندهای رایج واج شناختی را طی کرده، تا به زبان تالشی رسیده است؛ در ضمن بعضی از واژه ها هم بدون هیچ دگرگونی به زبان تالشی رسیده اند.
    کلید واژگان: زبان های ایران باستان, زبان پهلوی, زبان تالشی, گویش, رده شناسی
    Abbas Khaefi, Kiumarth Khanbabazadeh *
    From a linguistic point of view, when a word from one language enters another language, in order to survive there, it needs to adapt itself to the phonetic, phonological, morphological, syntactic, and semantic principles and patterns of that language. Otherwise, it will be excluded from the lexicon of the host language. In this paper, the writers have examined and analyzed the various types of phonological changes in the lexicon of Pahlavi language or Middle Persian which have resulted in the development of their new forms in modern Iranian languages, such Talysh. A study of the terms in A Concise Pahlavi Dictionary by D. N. Mackenzie and their comparison with some of the words collected from oral Talysh utterances produced in Anbaran, a district near the joint frontier of Iran and Azerbaijan, demonstrated that the words shared by the two languages have undergone some changes, such as blending, assimilation, ellipsis, inversion, addition, and some other common phonological processes, in their moving from Pahlavi language and entering Talysh language. Moreover, some terms have entered this language in their original form.
    Keywords: Ancient Iranian languages, Pahlavi language, Talysh language, dialect, typology
  • کیومرث خانبابازاده، محرم رضایتی کیشه خاله *
    زبان تالشی بسیاری از ویژگی های دوره باستان زبان های ایرانی را در خود نگه داشته است و از نظر آوایی با زبان فارسی معیار، تفاوت هایی دارد به طوری که در فارسی واکه های /ә/ و /ü/ وجود ندارند. این تفاوت های آوایی باعث تداخل آوایی زبان مادری در جمله های تولیدی دو زبانه های تالشی- فارسی و یا حذف و تلفظ نادرست چند آوای متفاوت با زبان فارسی، در جمله های تولیدی در دو زبانه های فارسی– تالشی می شود. دو زبانگی حالتی است که در آن گویشور یک زبان بتواند با زبانی دیگر که با زبان اول او متفاوت است صحبت کند. در چنین حالتی فرد دو زبانه ناخودآگاه ویژگی هایی را معمولا از زبان اول به زبان دوم تعمیم می دهد که تداخل زبانی نامیده می شود. تداخل دو زبان در یک دیگر به دلیل ضعف گویشور در یکی از زبان ها پیش می آید و گویشور سعی می کند برای برقراری ارتباط به زبان دوم، ویژگی های زبانی زبان اول و یا زبان چیره خود را در زبان دوم به کار ببرد. بنابراین در این پژوهش، با توجه به داده های میدانی که با پرسش نامه از این گونه دو زبانه ها گردآوری شده تداخل آوایی زبان اول دوزبانه ها در زبان دوم آن ها بررسی گردید. نتیجه این که بیشتر تداخل ها از زبان اول به زبان دوم و به علت تفاوت آوایی صورت گرفته است. البته گاهی تشابه واکه ها و همچنین عادت های زبانی موجب تداخل زبانی شده اند.
    کلید واژگان: آواشناسی, زبان تالشی, زبان فارسی, دوزبانگی, تداخل آوایی
  • مجتبی منشی زاده، کیومرث خان بابازاده
    در حوزه ی فراگیری زبان دوم، همواره این فرضیه وجود داشته است که زبان آموزان، عناصری از زبان مادری خود را در زبان دوم به کار می گیرند. در پی این فرضیه، نظریه های زیادی نیز مطرح شده است که این پژوهش با توجه به نظریه ی «تحلیل خطا» به بررسی خطاهای نحوی 133 دانش آموز تالشی زبان مقاطع سوم، چهارم و پنجم ابتدایی روستاهای عنبران بالا و پایین شهرستان نمین استان اردبیل در نگارش به زبان فارسی پرداخته است. بدین منظور، انواع خطاهای دستوری از متن های نگارش یافته توسط دانش آموزان تالشی زبان استخراج شده و سپس با بررسی خطاها، دلایل و منابع ایجاد خطا مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته تا مشخص شود خطاها در چه مواردی و به چه دلایلی ایجاد شده اند. مبنای نظری این واکاوی، دسته بندی کوردر (1975) بوده است که اعتقاد دارد خطاها، بر پایه ی منابع ایجاد خطا، به سه دسته ی «خطاهای بین زبانی»، «خطاهای درون زبانی» و «خطاهای آموزشی» تقسیم می شوند. داده های به دست آمده از تحلیل خطاهای دانش آموزان تالشی زبان نشان داد که انواع خطاهای نحوی در نوشتار این زبان آموزان وجود دارد، ولی تعداد «خطاهای آموزشی» نسبت به دیگر خطاها بیشتر است. در میان انواع خطاهای تفکیک شده، خطاهای «عدم مطابقت شناسه ی فعل با فاعل (نهاد)»، به ویژه در میان خطاهای آموزشی، بیشتر از دیگر انواع خطاها بوده است؛ یافته های این پژوهش علاوه بر آن که توصیفی از خطاهای تولید شده توسط دانش آموزان تالشی زبان را ارائه می دهد، می تواند بر ضرورت بهبود و اصلاح روش های تدریس و منابع آموزشی مانند کتاب های آموزش زبان فارسی تاکید نماید تا از این طریق شاهد کاهش خطاهای آموزشی نیز باشیم.
    کلید واژگان: خطاهای بین زبانی, خطاهای درون زبانی, خطاهای آموزشی
سامانه نویسندگان
  • دکتر کیومرث خان بابازاده
    دکتر کیومرث خان بابازاده
    دانش آموخته دکتری ادبیات فارسی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال