به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

یوسف قویدل

  • مهین رازی قلاوند، منوچهر فرج زاده*، یوسف قویدل

    تغییرات اقلیمی به احتمال زیاد باعث تشدید چرخه های هیدرولوژیکی و متعاقب آن باعث تغییر در شدت و فراوانی بارش های حدی می شود. افزایش شدت و فراوانی وقوع بارش های حدی در سال های اخیر در کشور باعث شده است تا فرضیه اثر تغییر اقلیم بر ناایستایی بارش های حدی تقویت شود. تغییر در پارامترهای تابع توزیع احتمال تحت تاثیر متغیر زمان یا دیگر متغیرهای فیزیکی بعنوان ناایستایی تعریف می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر افزایش دما بر ناایستایی بارش های حدی در کشور است. به این منظور، ابتدا جهت مشخص کردن اینکه بارش های حدی از مدل ایستایی یا ناایستای پیروی می کنند، مقدار AIC برای این بارش ها مورد محاسبه قرار گرفت. سپس تحلیل فراوانی ناایستا، برای بارش های حدی با استفاده از توزیع GEV ناایستا انجام و دوره بازگشت بارش های حدی در رابطه با حداکثر دما در زمان وقوع بارش های حدی و میانگین دمای سالانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که افزایش دما باعث ناایستایی بارش های حدی در ایران شده است . این ناایستایی الگوی مکانی یکنواختی را در کشور نشان نمی دهد. در رابطه با متغیر دمای حداکثر، شدت بارش های حدی در 6 ایستگاه همدان، شیراز، شهرکرد، زاهدان، ایرانشهر و شاهرود بطور معناداری ناایستا کاهشی می باشند. روند ناایستایی در ایستگاه کرمان در رابطه با افزایش دمای حداکثر معنادار دار افزایشی است. در رابطه با میانگین دمای سالانه تنها 2 ایستگاه زاهدان و اراک بطور معنی داری ناایستا بوده اند هر دو ایستگاه روند کاهشی دارند.

    کلید واژگان: ایران, ناایستایی بارش های حدی, توزیع حدی تعمیم یافته(GEV), سطح بازگشت موثر
    Mahin Razi, Manuchehr Farajzadeh *, Yousef Ghavidel Rahimi

    Climate change is likely to intensify hydrological cycles and affect the intensity and frequency of extreme rainfall.An increase in extreme rainfall in recent years has led to the assumption that climate change has made extreme rainfall non-stationary. Nonstationarity is defined as a change in the parameters of the probability distribution function due to the influence of time variables or other physical variables .The purpose of this study was to investigate the effect of temperature on the non-stationarity of extreme rainfall in Iran.The AIC value was calculated to determine whether the extreme rainfall follows the stationary or non-stationary model. The non-stationary GEV distribution was used to analyze the frequency of extreme rainfall. The return period of extreme rainfall was calculated based on the maximum temperature and the average annual temperature. It was observed that the intensity and frequency of extreme rainfall were non-stationarity due to an increase in the temperature and no spatially uniform pattern was observed in non-stationarity across the country. Related to the maximum temperature variable, the intensity of extreme rainfall was significantly decreased in 6 stations, including Hamedan, Shiraz, Shahr-e Kord, Zahedan, Iranshahr, and Shahroud. On the other hand, the trend of nonstationarity in Kerman has been significantly increasing with increasing maximum temperatures. Only two stations, Zahedan and Arak, were found to be significantly non-stationary concerning the annual mean temperature, and both stations showed a decreasing trend.

    Keywords: : Iran, Nonstationary, Extreme Precipitation, GEV Distribution, Return Level
  • یوسف قویدل*، مرضیه کارزانی، منوچهر فرج زاده

    هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل آماری تغییرات زمانی فراوانی ماهانه وقوع دماهای کشنده بالای 50 درجه ی سانتی گراد (TU50c[1]) در نیم کره ی شمالی است. به این منظور از داده های باز تحلیل شده مربوط به بیشینه دمای دو متری سطح زمین در بازه زمانی 73 ساله 1948 تا 2020 استفاده شده و پس از تنظیم، به صورت سری زمانی ماهانه مورد تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه از روش های تحلیل آمار توصیفی، تحلیل روند خطی و آزمون ناپارامتری من کندال به منظور بررسی تغییرات زمانی فراوانی وقوع استفاده شده است. در طول دوره 73 ساله مطالعاتی تعداد 9553 روز با دمای حداقل 50 درجه سانتی گراد و بیشتر شناسایی و مختصات آنها استخراج شد. بررسی توزیع فراوانی روزانه وقوع TU50c نیمکره شمالی نشان داد که ماه های می و ژانویه به ترتیب دارای بیشترین فراوانی وقوع هستند. همچنین بیشترین روند افزایشی در فراوانی وقوع دماهای کشنده در ماه های مارس،آوریل، جولای و آگوست مشاهده شدند. از لحاظ توزیع مکانی، منطقه ای که بیشترین فراوانی و شدیدترین TU50c در آن به ثبت رسیده مربوط به محدوده ای واقع در آفریقا خصوصا سودان، غرب آسیا (بین عراق، جنوب غرب ایران، کویت و عربستان) و هندوستان در شبه قاره هند هستند و در آمریکا نیز وقوع این دماها نادر نیست. بالاترین و شدیدترین دماهای ثبت شده در دهه پنجم و در فاصله زمانی 1988 تا 1998 به وقوع پیوسته است. [1] معادل Temperatures Above 50 C به معنای دمای بالای 50 درجه سانتیگراد، به سبب جلوگیری از تکرار در این پژوهش از اختصار  TU50c استفاده گردید.   [1] Temperatures Above 50 C=دمای بالای 50 درجه سانتیگراد، به سبب جلوگیری از تکرار در این پژوهش از اختصار  TU50c استفاده گردید.

    کلید واژگان: دمای کشنده, داده های بازتحلیل شده, فراوانی وقوع, روند تغییرات زمانی, نیمکره شمالی
    Yousef Ghavidel*, Marziye Karzani, Manuchehr Farajzadeh

    This paper intends to identify and statistically analyze monthly changes in the lethal temperature above 50 degrees Celsius (TU50c) in the Northern Hemisphere. For this purpose, the reanalyzed data related to the maximum temperature up to two meters of the earth's surface was used during the period of 73 years from 1948 to 2020, and after adjustment, analyzed on a monthly basis. Descriptive statistics analysis methods, linear trend analysis and non-parametric Mann-Kendall test are used for evaluating the frequency of such occurrences. During the 73-year study period, 9553 days with minimum temperature of 50 degrees Celsius were identified and their coordinates were extracted. Examining the daily frequency of TU50c in the Northern Hemisphere showed that the months of May and January have had the highest frequency, respectively. Also, the highest increasing trend in the number of fatal temperatures was observed in the months of March, April, July and August. In terms of location, the region that could record the highest frequency and the most intense TU50c was related to Africa especially Sudan, West Asia (between Iraq, Southwest of Iran, Kuwait and Saudi Arabia) and India in the Indian subcontinent. Moreover, these temperatures are not rare in America either; but TU50c has not been reported in Europe and East Asia. The highest and most intense temperatures occurred in the fifth decade, between 1988 and 1998.

    Keywords: Lethal temperatures, trend analysis, reanalysis data, Northern Hemisphere
  • فرشاد صادقی، یوسف قویدل*، منوچهر فرج زاده

    خشکسالی از فاجعه آمیزترین مخاطرات محیطی منطقه غرب آسیا می باشد که تکرار آن در طول تاریخ، موجب از بین رفتن تمدن های باستانی زیادی شده است. تداوم و شدت خشکسالی های خسارت بار موجب شده که خشکسالی همواره یک موضوع مهم تحقیقاتی در منطقه غرب آسیا باشد. در این پژوهش با استفاده از روش SPEI و داده های شبکه بندی شده دقیق، مناطق بحرانی ناشی از خشکسالی های وسیع و شدید 1 تا 12 ماهه غرب آسیا در دوره بلند مدت 118 ساله 2018-1901 مورد مطالعه قرار داده شده است. نتایج تحلیل فضایی شاخص انباشتی یا ASPEI نشان داد که در بازه های زمانی مختلف، بیشترین منطقه درگیر خشکسالی شدید یا همان کانون های بحرانی خشکسالی منطقه غرب آسیا در یمن، جنوب ایران و غرب عربستان واقع شده اند. مناطق جنوبی و غربی ترکیه، شمال غرب ترکمنستان، غرب پاکستان و افغانستان، غرب عمان و آذربایجان نیز از مناطق کم اهمیت تر وقوع خشکسالی های شدید و وسیع غرب آسیا بوده اند. کمترین فراوانی وقوع خشکسالی شدید منطقه نیز در ارمنستان مشاهده گردید. روند تغییرات زمانی نقاط بحرانی مستخرج از شدت و وسعت خشکسالی های 1 تا 12 ماهه حاکی از روند معنی دار نزولی در کانون های بحرانی خشکسالی های غرب آسیا است و بر این اساس خشکسالی های شدید و وسیع 1 تا 12 ماهه در آینده تداوم یافته و احتمالا بر شدت آنها افزوده خواهد شد. به عبارت دیگر در آینده شاهد خشکسالی های وسیع تر و شدیدتری در منطقه غرب آسیا خصوصا در کشورهای یمن، ایران و عربستان و عراق خواهیم بود.

    کلید واژگان: مخاطره خشکسالی, روند خشکسالی, SPEI, نقطه بحرانی خشکسالی, غرب آسیا
    Farshad Sadeghi, Yousef Ghavidel *, Manuchehr Farajzadeh

    Drought is one of the most catastrophic environmental hazards in West Asia, and severe droughts throughout history have destroyed many ancient civilizations. The persistence and severity of damaging droughts has made drought an important research topic in the West Asian region, which is very important due to the arid climate, the importance of rainfall and water. In this study, using SPEI method and accurate networked data, critical areas caused by extensive and severe droughts of 1 to 12 months in West Asia in the long-term 118 years of 1901 2018 have been studied. The results of spatial analysis of accumulation index or ASPEI showed that in different time periods, the most affected areas of severe drought or the critical drought centers of the West Asian region are located in Yemen, southern Iran and western Saudi Arabia. The southern and western regions of Turkey, northwestern Turkmenistan, western Pakistan and Afghanistan, western Oman and Azerbaijan were also less important areas of severe and widespread droughts in West Asia. The lowest incidence of severe drought was observed in Armenia. The trend of temporal changes in the critical points extracted from the intensity and extent of droughts of 1 to 12 months indicates a significant downward trend in the critical centers of droughts in West Asia, and therefore severe and widespread droughts of 1 to 12 months will continue in the future and possibly Their intensity will increase. In other words, in the future we will see wider and more severe droughts in the West Asian region, especially in Yemen, Iran, Saudi Arabia and Iraq.

    Keywords: Drought Hazard, Drought trend, SPEI, Drought critical point, West Asia
  • راضیه فنایی، یوسف قویدل*، منوچهر فرج زاده

    امروزه تغییرات آب وهوا به چالشی بزرگ برای جوامع بشری تبدیل شده است. نگرانی گسترده دانشمندان و محققان علوم محیطی از گرمایش جهانی، آنان را برانگیخت تا سر ی های زمانی پارامترهای اقلیمی، به ویژه دما، را مطالعه کنند و در پی آن، به آشکارسازی روندهای این پارامترها طی چند دهه اخیر بپردازند. با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تغییرات مکانی دمای حداقل ایران انجام شده است. در این راستا، از داده های دمای حداقل شبکه بندی شده V20CR با تفکیک زمانی روزانه و توان تفکیک فضایی یک در یک درجه طی مقطع زمانی 1836 تا 2019 استفاده شده است. ابتدا روند تغییرات دمای حداقل با استفاده از آزمون من کندال محاسبه شد. سپس با استفاده از روش های آمار فضایی، از جمله شاخص موران جهانی، محلی و تحلیل لکه های داغ، الگوهای حاکم بر دمای حداقل ایران و پراکندگی آن ها شناسایی شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد در ماه های سرد سال، پهنه بدون روند و در ماه های گرم، پهنه روند کاهشی بر سطح ایران غالب است. روند افزایشی در مناطق جنوبی و تا حدودی در جنوب شرق ایران مشاهده شده است. روند کاهشی در ماه ژانویه در شمال غرب ایران رخ می دهد و در سایر ماه ها به تدریج درحال گسترش در کل ایران است، به طوری که در ماه مه به حداکثر گسترش خود در سطح ایران می رسد. طبق شاخص موران جهانی، دمای حداقل ایران دارای الگوی خوشه ای است. شاخص موران محلی نیز نشان داد که شمال غرب ایران از الگوی خوشه ای پایین و نواحی جنوبی ایران از الگوی خوشه ای بالا تبعیت می کنند. یافته های حاصل از لکه های داغ نشان دهنده آن است که مناطق شمال غربی دارای لکه های دمایی سرد (خودهم بستگی فضایی منفی) و مناطق جنوبی دارای لکه های دمایی داغ (خودهم بستگی فضایی مثبت) هستند.

    کلید واژگان: روند تغییرات فضایی, واکاوی دمای حداقل, شاخص موران, لکه های داغ, ایران
    Razieh Fanaei, Yousef Ghavidel *, Manuchehr Farajzadeh

    Today, climate change has become a major challenge for human societies. The widespread concern of environmental scientists and researchers about global warming has prompted them to study the time series of climatic parameters, especially temperature to reveal the trends of these parameters over the past few decades. Due to the importance of this issue, the present study was conducted to investigate the trend of spatial changes in the minimum temperature of Iran. In this regard, V20CR networked minimum temperature data with daily time resolution and 1 in 1 degree spatial resolution during the period 2019-1836 have been used. First, the trend of minimum temperature changes was calculated using Mann-Kendall test. Then, using spatial statistical methods such as global and local Moran index and hot spot analysis, the patterns governing Iran's minimum temperature and their dispersion were identified. The results of this study showed that in the cold months of the year the zone is trendless, while the decreasing trend is dominant in Iran in the warm months of the zone. An increasing trend has been observed in the southern regions and to some extent in the southeast of Iran. A declining trend occurred in northwestern Iran in January and is gradually spreading throughout Iran in other months. In May, it reaches its maximum expansion in Iran. According to the World Moran Index, the minimum temperature in Iran has a pleasant pattern. The local Moran index also showed that the northwest of Iran follows the pattern of low cluster and the southern regions of Iran follow the pattern of high cluster. The findings from hot spots indicate that the northwestern regions have cold-temperature spots (negative spatial autocorrelation) and the southern regions have hot-temperature spots (positive spatial autocorrelation).

    Keywords: Spatial change trend, Minimum temperature analysis, Moran’s index, Hot spots, Iran
  • یوسف قویدل*، منوچهر فرج زاده، بشیر قهرمانی

    با پیدایش و شدت رو به افزایش پدیده تغییر اقلیم و به تبع آن گرمایش جهانی در سال های اخیر، وقوع امواج گرمایی نیز همواره رو به افزایش بوده است. منطقه نیمه جنوبی ایران نیز بخاطر نزدیکی به مناطق گرم کره زمین و قرار گرفتن در نوار عظیم بیابانی دنیا در معرض وقوع امواج گرمایی می باشد. در این پژوهش با استفاده از داده های 16 ایستگاه همدید و داده های جوی به شناسایی و تحلیل همدید امواج گرمایی در دوره گرم سال در منطقه مورد مطالعه پرداخته شده است. سپس با استفاده از روش حداکثر بلوک ها، امواج گرمایی طبقه بندی شدند. نتایج این بررسی نشان می دهد که امواج گرمایی در حال افزایش بوده و از عوامل اصلی تاثیر گذار بر رخداد امواج گرمایی در منطقه نیمه جنوبی ایران در سطح زمین وضعیت کم فشار و در سطوح فوقانی جو پر ارتفاع می باشد. همچنین وزش توده های هوایی بسیار گرم و سوزان از اطراف به این منطقه نیز تاثیر به سزایی در رخداد این فرین هاتی اقلیمی داشته است.

    کلید واژگان: امواج گرمایی, تحلیل مقادیر فرین, رویکرد فراتر از آستانه, روش حداکثر بلوک ها, نیمه جنوبی ایران
    Yousef Ghavidel*, Manouchehr Farajzadeh, Bashir Ghahramani

     Greenhouse warming poses the main cause of atmospheric hazards’ exacerbation and emergence in recent years. Earth planet has been witnessing frequent and severe natural hazards from the distant past; however, global warming has strongly influenced the occurrence of some atmospheric hazards, especially the ones induced by temperature and has increased the frequency and severity of those risks. Such extreme risks arising from temperature element and being affected by global warming could be referred to hot days and their frequency more than one day which undergo heat waves. Of the studies conducted worldwide in conjunction with the phenomenon of heat waves, the following can be pointed out; Schär (2015) has focused his studies on the Persian Gulf and the worst heat waves expected in this area. The recent work revealed an upper limit of stability which enables the adaptability of human body with heat stress and humidity. If people are exposed to a combination of temperature and humidity over long periods higher than this level, they will lead to hyperthermia and death, because heat dissipation from the body is physically impossible. Paul and al-Tahrir (2015) using a high-resolution regional climate model demonstrated that such a situation can occur much earlier. In Iran, in relation to heat waves, Ghavidel (2013) analyzed climatic risk of Khuzestan province in 2000 regarding super heat waves using the clustering approach. The obtained results unveiled the establishment of a low pressure at ground level and high pressure dominance at mid-altitudes up to 500 hp as well as the increase in atmosphere thickness having led to the ground overheating. Added to that, the source of heat entering into Khuzestan is advective and hot and dry air transport through Arabian Peninsula, Iraq and Africa. Ghavidel and Rezai (2014) addressed in a study to determine the temperature-related threshold and analyze the synoptic patterns of super heat temperatures in southeast region of Iran; the results of study approved that the only pattern effective on the occurrence of super heat days in Iran’s southeast is the establishment of the Grange’s heat low-pressure at ground level and subtropical Azores high elevation dominance at 500 hPa level. In this study, absolute statistical indicators, also recognized as above-threshold values approach, were used in order to identify, classify and heat waves synoptic analysis in the warm period of the year in the southern half of Iran. To use above-mentioned indicators, firstly daily maximum temperature statistics of studied stations with the highest periods were averaged every day once in June to September and once for the months of July and September. Using statistical indicators of long-term mean and standard deviation or base period, indicators would be defined for the classification of heat waves and days with peak extreme temperatures. In such classifications, usually long-term average or base period is multiplied by 1 to 3 to 4 times standard deviation and each time is account for the factor of each class. To select the days for synoptic analysis, averaging was performed of all classified waves into four heat wave categories of low, intermediate, strong and super heat; accordingly based on the maximum blocks in each class of heat waves, days that had the highest temperature values were selected as the class representative for mapping and synoptic analysis. This study dealt with investigating heat waves synoptic during the year’s warm period in the southern half of Iran. Studies showed that a variety of synoptic systems in the year’s warm period affect the study area. As well as, synoptic analyses concluded that in the southern half of Iran over the year’s warm period when occurring heat waves, low-pressure status dominates the ground level (caused by Gang’s low-pressure and local radiant mode); thus high-pressure status with closed curves is prevailing in atmosphere’s upper levels that gives rise to the divergence, air fall and Earth's surface heating. Studying the status of the atmosphere thickness in the days with the heat wave in the study area indicates its high altitude and thickness that this itself implies the existence of very hot air and susceptibility of the conditions for the occurrence of heat waves. In addition, wind maps at atmosphere’s different levels well illustrate the wind of very warm and hot air masses from the surrounding areas to the southern part of Iran; therefore it can be noted that aforementioned hot air masses mainly wind from places like different regions of the Arabian Peninsula, Iraq, North Africa and the low latitudes to the study area.

    Keywords: Synoptic analysis, heat waves, maximum blocks, southern half of Iran
  • سید شفیع موسوی، منوچهر فرجزاده*، یوسف قویدل، عباسعلی علی اکبر بیدختی
    این تحقیق با بهره گیری از داده های روزانه ازن پوشن سپهر روی اصفهان که از طریق سنجنده های زمینی بروئر و ماهواره TOMS و OMI از سال 2001 تا 2011 اندازه گیری شده، جهت شناسایی و مطالعه شدیدترین رخداد کاهش ازن (حفره کوچک ازن) بکار گرفته شد. با بکارگیری آستانه منفی دوبرابر انحراف معیار ماهانه، 25 رخداد حفره کوچک ازن در طول دوره مورد مطالعه نمایان شد که بیشترین تمرکز آنها با شانزده و هفت مورد به ترتیب در پاییز و زمستان اتفاق افتاده است. دامنه ناهنجاری منفی آنها نیز از عمق 24% در زمستان تا 6% در تابستان در نوسان بوده است. این بررسی نشان داد که در مواقع شکل گیری حفره های کوچک ازن، ارتفاع وردایست (TH) به تراز بالاتر جو هدایت شده و همزمان دما و فشار آن نسبت به میانگین درازمدت کاهش محسوسی می یابد. نقشه های سطوح زمین پتانسیل در ناحیه وردسپهر بالایی و پوشن سپهر پایینی (UTLS) مرتبط با دو حادثه کاهش شدید ازن روی فلات ایران، پشته عمیقی را روی شمالغربی اروپا که با فرودی در شرق دریای مدیترانه همراهی داشته نشان داده است. علاوه بر الگوی همدیدی مشاهده شده در ناحیه UTLS روی فلات مرکزی ایران که موجب تسهیل در وزش افقی هوای ازن کم از منشا عرض های جنب حاره (حادثه 7 ژانویه 2002) و عرض های بالا (حادثه 16 اکتبر 2011) شده است، می توان به عامل دینامیک دوم که با صعود محلی سطوح هم آنتروپی موجب تشدید کاهش ازن پوشن سپهر می شود همزمان برای شکل گیری چنین رخدادهایی مهم قلمداد نمود.
    کلید واژگان: ایران مرکزی, ستون کلی ازن, حفره کوچک ازن, ارتفاع وردایست
    Seyyed Shafi Moosavi, Manochehr Farajzade*
    In this study, the daily Total Ozone Column (TOC) measured by the instruments of TOMS (2001) and OMI (2005-2011) satellites and Brewer ground station (2002-2004) is used to investigate the extreme ozone mini-holes over Esfahan. Based on previous reports on validation of the TOC data products, it is found that there is no problem with homogenization of data records, which was provided by the above measuring instruments. Firstly, it is shown that the TOC monthly mean and standard deviation over central Iran depend on the seasonal cycle with maximum values of 298 and 27 DU in winter and minimum values of 270 and 8 DU in summer, respectively. The difference between the maximum and minimum climatological monthly means is 53 DU. Regarding the absolute values of TOC, the maximum (minimum) amplitude is related to the winter season with 169 DU in Feb (summer with 39 DU in Aug). Due to the minus twice standard deviation of the monthly average which is known as the threshold chosen to identify the possible ozone mini-holes, 25 events are detected during the study period with maximum concentrations, of which 16 and 7 cases occurred in autumn and winter seasons, respectively. The most occurrences of ozone mini-hole are seen in 2005 and 2011 with 7 and 6 events, respectively. It is worthwhile to mention that the lowest levels of ozone in Arctic were also seen during the two mentioned years from 2001 to 2011. Nevertheless, no mini-holes were detected for three years 2003, 2004 and 2009. The range of ozone negative anomalies is confined from around 24% in winter (Jan) to 6% in summer (Aug). However, it was reported that ozone mini-holes in some regions have reduced the TOC up to 40% of climatology mean of mid and high latitudes over the northern hemisphere. It is found that during ozone mini-hole events, the Tropopause Height (TH) tends to move upwards (with a maximum of 5.5 km higher than monthly average on 10 March 2008) which in turn leads to decrease in the temperature and pressure of TH. Similar to its seasonal cycle, the low observed values of the tropopause temperature and pressure in summer is stronger than winter season. In general, the ranges of temperature (pressure) in the thermal tropopause during low ozone events becomes from -2.3°C (-27 hPa) in February 2006 to -15.5°C (-115 hPa) in March 2008. However, the mentioned above pattern almost explains the maximum events, the observed ozone mini-holes in January 2002 don not show similar anomalies in TH. It is more probably that low ozone events during the January of 2002 are more related to the meridional transport of air masses with climatology low ozone from the subtropical latitude which is poleward near the tropopause. Backward trajectory analysis also showed that the origins of poor ozone air masses in the spring/summer (autumn/winter) seasons are related to the eastern areas (western areas) of Iran. On 7 Jan 2002 at 16 km altitude (on 16 Oct 2011 at 22km altitude), the lower part of trajectory analysis, is more characterized by horizontal movement of poor ozone air mass from lower latitude (higher latitude). During the two extreme low ozone events over Esfahan which approximately correspond to the deepest events and eventful periods, two broad ridges are seen over coastal line of North-West Europe along with two deep troughs in the eastern-central Mediterranean Sea. The blocking ozone mini-holes over North-West Europe are related to the upward movement of geopotential height in the upper troposphere and lower stratosphere (UTLS) region which is in agreement with both the advection of poor ozone air from the sub-tropical (7 Jan 2002) and the higher latitudes (16 Oct 2011) toward the mid latitudes over central Iran.
    Keywords: Central Iran, Total Ozone Column (TOC), Ozone mini, hole, tropopause height (TH)
  • یوسف قویدل*، منوچهر فرجزاده، سیامک احمدی
    در روزهای 16 تا 18 خرداد 1386 وقوع توفان حاره ای گونو موجب وقوع بارش های شدیدی در منطقه جنوب شرق ایران شد که متعاقب آن سیلاب عظیمی در منطقه جنوب شرق ایران به راه افتاد. با استفاده از داده های مختلف مربوط به رطوبت سطوح مختلف جو، منبع تامین رطوبت و کم و کیف آن در زمان وقوع بارش های ناشی از این توفان در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته است. برای مطالعه جریان همگرایی رطوبت جو در زمان وقوع توفان گونو در استفاده از معادلات فیزیکی مربوط به جریان همگرایی رطوبت جو، نقشه های جریان همگرایی رطوبت جو در ترازهای 1000، 850، 700 و 500 هکتوپاسکال برای ساعت های 3:30، 9:30، 15:30 و 21:30 ترسیم و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بیش ترین همگرایی در ترازهای 1000 و 850 هکتوپاسکال صورت گرفته و ترازهای دیگر نقش کم تری در ایجاد بارش داشته اند. هم چنین نتایج نشان داد که منشا رطوبتی بارش در روز 16 خرداد در تراز 1000 و 850 هکتوپاسکال اقیانوس هند، خلیج عدن، دریای عرب و در سایر ترازها، دریای عرب و دریای عمان می باشند. در روز 18 خرداد بیش ترین تاثیر رطوبتی مربوط به دریای عمان و سپس دریای عرب می باشد. با توجه به موقع سال و با در نظر گرفتن مسیر انتقال رطوبت از سمت دریاهای گرم به سمت ایستگاه های جنوب شرق ایران و با در نظر گرفتن نقشه های بارش همرفتی می توان به این نکته مهم اشاره نمود که بارش سیل آسای ناشی از توفان گونو بر اثر عبور و حاکمیت یک توده هوای گرم و مرطوب و از طریق مکانیسم همرفت و همگرایی رطوبت به وقوع پیوسته است.
    کلید واژگان: رطوبت جوی, توفان حاره ای گونو, جریان همگرایی رطوبت, بارش همرفتی, منطقه جنوب شرق ایران
    In the 6 to 8 June 2007 occurrence of the Gonu tropical storm caused heavy rainfall in the South East region was Iran and after heavy rainfall the severe floods occurred in South East Iran. In effects of Gonu super Cyclone in the 3-day period from 6 to 8 June 2007 of the South East region saw rain was showery precipitation. The total rainfalls in the study area to the number 503. 5 mm were mature. Using various data related to atmospheric moisture in different levels، and low moisture supply source and quality and qualities in the event of rain caused by Gonu storm in 2007 was studied. studding of the atmospheric Moisture Flux Convergence (MFC) during Gonu storm in 6 to 8 June 2007، using the physical equations of related to the MFC in the atmosphere، map atmospheric MFC map''s at levels 1000، 850، 700 and 500 hpa for 00z، 06z، 12z and 18z times have been illustrated and analyzed. The achieved results showed that the maximum convergence has taken place in 1000 and 850 hpa levels، and the other atmospheric levels had Lesser role in a rain storm days occurred in June 2007 Gonu. Also the results showed that moisture origin of precipitation in 6 June at 1000 and 850 hpa levels are the Indian Ocean، Gulf of Aden، and Arabian Sea and at other levels، are the Arabian Sea and Gulf of Oman. in June 8th the most effective moisture are related to the Gulf of Oman and Arabian Sea. Attention to the time of year and considering the moisture transfer path of from the warm seas، the South East meteorological stations of Iran، and with attention to convectional rainfall maps we can be note to this important point that and flooding rainfall caused by Gonu storm have occurred due to pass and dominance of a warm and humid air mass by the convection and convergence mechanism.
    Keywords: Atmospheric moisture, Gonu tropical storm, Moisture Flux Convergence (MFC), Convectional precipitation, southeast region of Iran
  • محمد شریفی، محمدحسین رامشت، مجتبی رفیعیان، یوسف قویدل
    پرسش اینکه ما کی هستیم متوقف بر پرسش ما کجا هستیم است. موقعیت و جایگاه سکونت انسانی در مکان امکانپذیر است. هر مکانی هویت وجودی قابل درکی دارد و این درک به عنوان مرجع و لنگرگاه های ثابت برای هویت های مختلف انسانی اعم از تاریخی و اجتماعی ضروری است. درک ژئوسیستمی مکان به لحاظ هستی شناختی، معنی بخش اجزاء ذاتی پدیده های قرار گرفته در درون آن به صورت یک کل منسجم است. به لحاظ شناخت شناسی، هویت مکانی عبارت از فهم و تبیین الگوها و قانونمندی های ساختاری-عملکردی منظم و مشخص در یک مقیاس فضایی است که با تغییر مقیاس فضایی و زمانی نظم و بی نظمی در آن پیدا و پنهان می شود. این الگوها با فرایند ها و فرم ها رابطه ای دیالکتیکی داشته و نسبت به هم در زمان تحول می یابند. در درک مکان با رویکرد ژئوسیستمی، پاسخدهی مکان به تغییرات اقلیمی و تکتونیکی، و بروز چگونگی این پاسخدهی و اثرات آن در برهمکنش اجزاء داخلی و ساختار آنها جهت خودتنظیمی برای رسیدن به تعادل های پایدار و فراپایدار به شکل الگوهای منظم اما پیچیده مورد توجه است. در این وضعیت گره گاه های زیستی برای الگوهای سکونت گاهی مبتنی بر توانشان انتخاب و به شکل ارگانیکی و متاثر از ویژگی های هندسه ی طبیعی تکامل پیدا می کنند. این مکانها هویت منحصر به فردی پیدا کرده و دارای اصالت هویت می شوند. مهمتر اینکه هویت بخش جوامع انسانی در قالب نژادها، زبانها، مذهب ها، ملتها و سرزمین ها در طی تاریخ می گردند. در این پژوهش، رویکرد جغرافیای پدیدار شناسانه برای درک ماهیت پیدایش و تحولات تاریخی مکان، تعادل دینامیکی آن به عنوان مقوم هویت های اجتماعی و تاریخی و به ویژه الگوهای سکونتگاهی گذشته مورد توجه است. بدین ترتیب، درک عینی مکان جایگزین درک ذهنی آن شده است. محوریت توجه، از این رو، وجود الگوهای پدیدار مکان جهت زیست انسانی و درک این الگوها برای ایجاد حس تعلق مکانی است. در واقع، مکانیسم یا مکانیسم هایی که در آن مکان به شکل ادراکی در آمده و هویت بخش انسانی است مورد مطالعه واقع می شود. به عبارت دیگر، ویژگی های ذاتی یک مکان به مثابه یک واحد و جوهره ی مکانی، با داشتن تمایزات و تشابهات با سایر مکانها وشکل بخشی این مکان خاص به هویت تاریخی انسان به لحاظ ژنتیکی، اجتماعی، فرهنگی و به طور کلی تمدنی به صورت پویا بررسی می شود.
    کلید واژگان: هویت, هویت مکان, ژئوسیستم, الگو, محیط زیست
    M. Sharifi, M.H. Ramesht, M. Rafieian, Y. Ghavidel
    Identity is an index of superior quality that appears the nature of a phenomenon. It is obvious that a subject، in the ratio of its needs and desires، determines the objectivity of a phenomenon. Place identity is a kind of human epistemology about surrounded environmental patterns. It has helped him/her to choose suitable place as habitant during the history. Thus، with evolution of his/her experiences has been selected the best suitable places. Place identity، indeed، is a part of substructures of individual identity of human being، and it is also، as the result of general knowledge of men about the physical world that he/she live in it. Geosystems present patterns according to spatial components relationship. Therefore، they could act as a guide for human activities. In this study، we used geography phenomenological approach and geosystem analysis to understand the nature of genesis and historical evolution of place، as bases of social and historical identity. Therefore، perception subjectivity of place has replaced with objectivity perception of the same place. For the purpose of accessing to the goal، we have defined identity، place identity، geosystems and their general characters. Then، on the base of these definitions، we have studied place identity according to geosystems approach to recognize them for description civil and social identity. Understanding the nature of place in the context of geomorphic systems for land use planning، especially habitants are the final goal of the research. Research results shows that every place، in geosystem approach، has a unique identity that it''s structure and function perception can determine land use planning. Therefore، every place has a spatial legislations، and capability. Following the legislations and capability is caused sustainability development.
    Keywords: Identity, Place Identity, Geosystem, Pattern, environment
  • عباسعلی ولی، یوسف قویدل، علی محمد خورشید دوست *

    ازون، قسمت کوچکی از جو زمین است که با توجه به ویژگی حفاظتی آن در برابر اشعه فرابنفش خورشیدی، نقشی اساس در بقا و حیات ایفا می کند. بیشتر میزان ازون (90 درصد کل ازون) در قسمت فوقانی تروپوسفر و در لایه استراتوسفر متمرکز است که به لایه ازون (ازون سپهر) معروف است. میزان ازون در سطح جهانی بین 500-200 دابسون در نوسان است که این مقدار دارای تغییرات زمانی و مکانی است. در این تحقیق با استفاده از اطلاعات ده ساله ایستگاه ازون سنجی اصفهان و به کارگیری روش های تحلیل آماری مثل تحلیل رگرسیون، تحلیل واریانس و آزمون استیودنت نیومن کولز به تحلیل آماری تغییرات زمانی میزان ازون اصفهان پرداخته شده است. نتایج تحلیل های آماری حاکی از وجود تغییر در میزان ازون در سری های زمانی ماهانه، فصلی و سالانه می باشد که در این دوره آماری، این تغییرات در اصفهان با بازه زمانی فصلی تطابق و هماهنگی کاملی دارد، به طوری که میانگین میزان ازون هر 4 فصل دارای اختلاف معنی دار در سطح احتمال 1 درصد با یکدیگر می باشند. این در حالی است که این هماهنگی در مورد ماه های سال مشهود نمی باشد. تمرکز و غلظت فصلی ازون در فصل بهار به حداکثر و در فصل پاییز به حداقل می رسد. تمرکز و غلظت فصلی ازون در بازه ماهانه در ماه مارس (اسفند) به حداکثر و در ماه اکتبر (مهر) به حداقل می رسد. بررسی روند در میانگین سالانه سری زمانی ایستگاه مزبور حاکی از عدم وجود روند در داده ها در سطح احتمال 5 درصد می باشد.

    کلید واژگان: ازون, تغییرات زمانی ازون, تحلیل روند, اصفهان
    A.A. Vali, Y. Ghavidel, A. Mohammad Khorshiddoust

    Ozone is a very small part of earth atmosphere, but its presence is nevertheless vital to human well-being. Most ozone resides in the upper part of the atmosphere. This region called the stratosphere is more than 10 kilometers above earth's surface. About 90 percent atmospheric ozone is contained in the ozone layer or ozonosphere which shields every living thing from ultraviolet light from the sun. Total ozone is all the ozone in the atmosphere. Total ozone values often report in Dobson units. Typical values vary between 200 to 500 Dobson over the globe. Total ozone varies strongly with spatial (latitude) and temporal over the planet. This paper with using different statistical as regression analysis, variance analysis and Student- Newman-Keuls (SNK) methods tried to discover the relationship between total ozone and time variation in monthly, seasonal and annual time scale in Isfahan ozone metric station. Analysis of variance shows significant different between time series means p<0.01. The best series agreement with the among of ozone is seasonal series so that average of among of ozone shows a significant in each season with S.N.K test but monthly and yearly mean of ozone dont show significant difference in all of months and years. Spring has the maximum of seasonal mean of ozone and fall has the minimum of it. Results of study on trend indicate a no significant trend in the annual mean in the time series.

    Keywords: Ozone Temporal change in ozone, Trend Analysis, Isfahan, Iran
سامانه نویسندگان
  • دکتر یوسف قویدل
    دکتر یوسف قویدل
    استاد گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال