ی. فتحی پور
-
Among several pests infesting okra plants, the cotton mealybug, Phenacoccus solenopsis (Hemiptera: Pseudococcidae) is considered one of the most destructive pests. Field trials were conducted in a private field in Esna District, Luxor Governorate, Egypt, during two successive growing seasons (2021 and 2022) with the aim to study the seasonal fluctuation of P. solenopsis population infesting okra plants (Balady cultivar). Furthermore, the impacts of both climatic conditions and plant age on the seasonal variation of the tested insect pest were determined. The results indicated that P. solenopsis infested okra plants from the first week of March until the end of July, and had three peaks of activity per season, which were recorded in the first week of April, third week of May, and fourth week of June. The mean total population density of P. solenopsis per 10 leaves over the whole first season was 235.96±16.05 individuals and for the second season, it was 242.13±17.01 individuals. June was the most favourable month for P. solenopsis population increase (as measured during weekly inspections), while March was the least favorable in both growing seasons. Pooled effects of environmental conditions and plant ages had a strong relationship with P. solenopsis population density, with an Explained Variance (EV) of 93.26% in the first season and 95.09% in the second season, during the two seasons. Daily mean relative humidity was the most effective variable in explaining changes in the population density of P. solenopsis for the 1st season (2021), while the it was the major element influencing the changes in population in the 2nd season. On the other hand, the daily maximum temperature was clearly the least effective factor in population changes during both seasons. The data presented here can aid to monitor the oscillations in the population density of this pest.
Keywords: Abelmoschus esculentus L., Environmental conditions, Plant age Population density -
پارامترهای دموگرافی زنبور پارازیتویید Trichogramma embryophagum Hartig پرورش یافته روی بید غلات، Sitotroga cerealella (Olivier) به مدت 40 نسل مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش ها در اتاقک رشد با شرایط دمایی 2±26 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. نتایج نشان داد که طول عمر زنبورهای ماده طی پرورش پیاپی به طور معنی داری کاهش می یابد و از 68/10 روز (در نسل پنجم) تا 64/9 روز (در نسل چهلم) متغیر بود. از سوی دیگر، طول عمر زنبورهای نر در نسل بیستم به طور معنی داری کاهش یافت و هیچ تفاوت معنی داری بین طول عمر زنبورهای نر در نسل بیستم تا نسل چهلم مشاهده نشد. طول دوره تخمریزی و میانگین کل باروری زنبور T. embryophagum با افزایش تعداد نسل ها کاهش یافت. عموما، زنبورهای نسل های ابتدایی داری طول عمر، طول دوره زندگی و باروری بیشتری نسبت به نسل های بعدی بودند. علاوه بر این، نسبت جنسی T. embryophagum در نسل های متوالی اختلاف معنی داری نداشت. نتایج آزمون بوت استرپ جفت شده نشان داد که تمام پارامترهای رشد جمعیت زنبور T. embryophagum پرورش یافته روی بید غلات در نسل های متوالی به طور معنی داری متفاوت از یکدیگر بودند. بیشترین و کمترین مقادیر نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ)، نرخ خالص تولیدمثل(R0)، نرخ ناخالص تولیدمثل (GRR) و میانگین طول یک نسل (T) زنبور T. embryophagum به ترتیب در نسل چهلم و پنجم مشاهده شد. این نتایج نشان می دهد که زنبورهای T. embryophagum پرورش یافته در نسل های متوالی می توانند تا نسل بیستم با موفقیت در برنامه های کنترل بیولوژیک، بدون هیچ گونه افت کیفیت و عملکرد مورد استفاده قرار گیرند و پس از آن، باید جوانسازی منظم جمعیت آزمایشگاهی، با وارد کردن گاه به گاه پارازیتوییدهای جمع آوری شده از مزرعه صورت گیرد.
Demographic parameters of the parasitoid wasp Trichogramma embryophagum Hartig reared on Sitotroga cerealella (Olivier) were determined for 40 generations (G5-G40). The experiments were done in a growth chamber at 26±2°C, 65±5% RH and photoperiod of 16:8 h (L:D). The results showed that the female longevity decreased significantly during successive production, ranging from 10.68 (in G5) to 9.64 days (in G40). On the other hand, the male longevity decreased significantly in the 20th generation and no significant difference was found from G20 to G40. The oviposition days and mean total fecundity of T. embryophagum decreased as the number of generations increased. Generally, the wasps in earlier generations had longer adult longevity, longer life span, and higher fecundity than later generations. Moreover, sex ratio of T. embryophagum was not significantly different in successive generations. Results of paired bootstrap test indicated that all population growth parameters of T. embryophagum reared on S. cereallela were significantly different in successive generations. The highest and lowest values of the intrinsic rate of increase (r), finite rate of increase (λ), net Reproductive rate (R0), Gross Reproductive Rate (GRR) and mean generation Time (T) of T. embryophagum were observed in G40 and G5, respectively. These results suggest that T. embryophagum wasps reared in sequential generations can be used successfully in biological control programs until the 20th generation without any loss of quality or performance; after that, regular rejuvenation of laboratory population by occasional importing of field-collected parasitoids should be done.
Keywords: Different generations, Life table, Population growth parameters, Quality control, Rejuvenating population, Trichogramma -
انبوهی جمعیت و الگوی پراکنش پهنه ای Led. Sesamia cretica روی ذرت در طول فصل زراعی سال های 1396 و 1397 در منطقه ورامین (احمدآباد و خاوه) و ری (امین آباد و طالب آباد) (استان تهران) بررسی شد. برای تخمین تعداد لاروهای S. cretica در مزرعه، کل بوته ذرت به عنوان واحد نمونه برداری انتخاب شد. بالاترین انبوهی جمعیت لاروهای S. cretica در هر بوته در تاریخ های 12 و 16 مهر در امین آباد، 26 و 29 شهریور در طالب آباد و 15 و 26 شهریور در احمدآباد و خاوه به ترتیب در سال های 1396 و 1397 رخ داد. میانگین انبوهی لارو در هر گیاه به ترتیب در امین آباد، طالب آباد، احمد آباد و خاوه عبارت بود از: 53/12 ± 62/52، 85/2 ± 50/10، 48/3 ± 45/17، 55/1 ± 57/7 در سال 1396 و 29/5 ± 00/12، 30/0 ± 00/1، 36/2 ± 05/11، 41/3 ± 00/12 در سال 1397. جمعیت شب پره های شکار شده در همه مزارع، در سال دوم کمتر از سال اول بود. زمان بروز حداکثر تعداد شب پره های نر در دو سال بررسی، 10- 22 روز تفاوت داشت. الگوی پراکنش پهنه ای با استفاده از شاخص پراکندگی در همه مزارع در هر دو منطقه و هر دو سال، به غیر از امین آباد در سال دوم به صورت تجمعی بود. بر اساس مدل تایلور، الگوی پراکنش پهنه ای در احمد آباد و امین آباد در سال 1396 از نوع تصادفی بود در حالی که در سایر مزارع در هر دو منطقه و هر دوسال از نوع تجمعی بود. در مدل Iwao، رگرسیون بین میانگین ازدحام و تراکم در امین آباد و خاوه در سال 1396 و طالب آباد در سال 1397 معنی دار نبود در حالی که در سایر مزارع الگوی پراکنش از نوع تجمعی بود. کمترین تخمین اندازه نمونه با استفاده از قانون تیلور محاسبه شد. این نتایج نشان داد که تغییرات جمعیت S. cretica تحت تاثیر منطقه قرار دارد اما در الگوی پراکنش پهنه ای رفتار تخمگذاری بسیار تعیین کننده تر از منطقه است. شاخص های پراکنش پهنه ای را می توان برای بهبود برنامه های نمونه برداری در راستای تخمین دقیق انبوهی جمعیت S. cretica استفاده کرد.
Population density and dispersion pattern of Sesamia cretica Led. was determined in maize fields in Varamin (Ahmadabad and Khaveh) and Rey (Aminabad and Talebabad) areas (Tehran, Iran) during two agricultural seasons, 2017 and 2018. A whole plant of maize was selected as a sampling unit to estimate the number of S. cretica larvae. The highest population density of S. cretica larvae per plant was recorded on the 4th and 8th October in Aminabad, 17th and 20th September in Talebabad, 6th and 17th September in Ahmadabad and Khaveh, in 2017 and 2018, respectively. Mean densities of the larvae per plant were 52.62±12.53, 10.50±2.85, 17.45±3.48, 7.57±1.55 in 2017 and 12.00±5.29, 1.00±0.30, 11.05±2.36, 12.00±3.41 in 2018 in Aminabad, Talebabad, Ahmadabad, and Khaveh, respectively. The population of captured male adults in all fields in the second year was less than the first one. Peak numbers of male moths had a difference of 10-22 days between the two studied years. Based on the index of dispersion, the spatial distribution of S. cretica larvae in all fields in both areas was aggregated during the two years of study, except for Aminabad in 2018. According to Taylor’s power law, S. cretica in Ahmadabad and Aminabad in 2017 had a random pattern, while in all fields of the other regions it had an aggregated spatial distribution during 2017 and 2018. In Iwaochr('39')s model, the regression between the mean crowding and the density was not significant in Aminabad and Khaveh in 2017 and Talebabad in 2018, while in the other fields indicated the aggregated spatial distribution. The lowest estimate of the sample size was computed by using Taylor’s power law. The results revealed that population fluctuation of S. cretica was affected by the region, but in spatial distribution pattern, the oviposition behavior of the pest was a much more determining factor than the region. The coefficients of the spatial pattern can be used for improving the sampling program to calculate the population density of S. cretica precisely.
Keywords: Dispersal pattern, Maize, Pink stem borer, Population density -
بررسی شاخص های تغذیه ای یک روش ارزشمند برای ارزیابی واکنش حشرات گیاهخوار نسبت به تغییر در ویژگی های غذایی گیاهان میزبان آنها است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ده رقم کلزا (Brassica napus L.) شامل chr ('39') Operachr ('39')، chr('39') Licordchr ('39')، Okapichr ('39')، chr ('39') Talayechr ('39')، chr ('39') Zarfamchr ('39')، chr ('39') Modenachr ('39')، chr ('39') SLM046chr ('39')، chr ('39') Sarigolchr ('39')، chr ('39') RGS003chr ('39') و chr ('39')Hayula420chr ('39') روی شاخص های تغذیه ای کرم برگخوار چغندر قند Spodoptera exigua انجام شد. نتایج نشان داد که اختلافات معنی داری در شاخص های تغذیه ای سنین مختلف لاروی کرم برگخوار چغندر قند روی ارقام مورد مطالعه وجود دارد. بیشترین مقدار شاخص تقریبی هضم شوندگی (AD) برای لاروهای سنین سوم و چهارم (به ترتیب 57/86 و 08/83 درصد) روی رقم Licord و برای لاروهای سن پنجم (79/68 درصد) روی رقم Opera مشاهده شد. نرخ رشد نسبی (RGR) و نرخ مصرف نسبی (RCR) در لاروهای سن پنجم به طور معنی داری روی رقم Opera، Okapi و Talaye بیشتر بود. کمترین مقدار کارایی تبدیل غذای خورده شده (ECI) و کارایی تبدیل غذای هضم شده (ECD) روی Opera، Okapi و Talaye بود. بیشترین مقدار ECI در لاروهایی مشاهده شد که روی RGS003 (3/24 درصد)، Hayula420 (4/20 درصد) و Sarigol (2/19 درصد) تغذیه کردند. به علاوه، لاروهایی که روی Okapi تغذیه کردند دارای بیشترین RGR بودند که تاییدی بر حساسیت بالای این رقم بود. با توجه به نتایج به دست آمده ارقام Okapi، Talaye و Opera ارقام حساس به تغذیه S. exigua بودند.
The nutritional indices are an important tool in evaluating herbivore responses to variation in host nutritive properties. The current study was conducted to unveil the effects of ten canola cultivars (Brassica napus L.) (chr('39')Operachr('39'), chr('39')Licordchr('39'), chr('39')Okapichr('39'), chr('39')Talayechr('39'), chr('39')Zarfamchr('39'), chr('39')Modenachr('39'), chr('39')SLM046chr('39'), chr('39')Sarigolchr('39'), chr('39')RGS003chr('39') and chr('39')Hayula420chr('39')) on consumption and utilization indices of the Spodoptera exigua (Hübner) larvae. The results revealed significant differences in nutritional indices of different larval instars of S. exigua fed on the mentioned canola cultivars. The highest value of Digestion Ability of food (AD) for the third and fourth instars was observed on Licord (86.57% and 83.08%, respectively), and for the fifth instars was on Opera (68.79%). The Relative Growth Rate (RGR) and Relative Consumption Rate (RCR) in the fifth instar larvae were significantly greater on Opera, Okapi and Talaye, whereas the lowest values of Conversion Efficiencies (ECI and ECD) were recorded on these cultivars. The highest ECI was observed in the larvae that consumed RGS003 (24.27%), Hayula420 (20.36%), and Sarigol (19.17%). Furthermore, the larvae reared on Okapi exhibited the highest RGR, which confirms high susceptibility of this cultivar. Based on the obtained results, Okapi, Talaye and Opera were the cultivars susceptible to S. exigua.
Keywords: Beet armyworm, Brassica napus, Nutritional indices, Resistant cultivars -
رها سازی دشمنان طبیعی در قالب برنامه های اشباعی، یک استراتژی موفق برای کنترل آفات کشاورزی است. تفاوت های موجود در میان جمعیت های دشمنان طبیعی ممکن است بر کارایی آنها در برنامه های مدیریت آفات تاثیر گذار باشد. در پژوهش حاضر ما ویژگی های زیستی 13 جمعیت Habrobracon hebetor Say (Hymenoptera: Braconidae) را با هدف ارزیابی پتانسیل آنها در کنترل شب پره های خانواده Noctuidae بررسی کردیم. جمعیت های مزبور از مناطق متفاوت از نظر اقلیمی و جغرافیایی ایران جمع آوری شدند. تمامی آزمایش های مورد نظر در شرایط آزمایشگاهی در دمای 1 ± 25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5± 65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. از شب پره Ephestia kuehniella (Zeller) (Lepidoptera: Pyralidae) به عنوان میزبان آزمایشگاهی استفاده شد. نتایج به دست آمده، تفاوت های معنی داری بین جمعیت های مختلف H. hebetorاز نظر طول عمر حشرات ماده، درصد حشرات فلج شده و نرخ پارازیتیسم، نسبت جنسی، میزان تولیدمثل و رفتار جستجوگری نشان داد. بیشترین تعداد نتاج تولید شده (2/124) و بیشترین تعداد لارو پارازیت شده (1/160) در جمعیت بندر لنگه مشاهده شد. کمترین مقدار این دو پارامتر در ارومیه (به ترتیب 4/3 و 3/9) و جیرفت (به ترتیب 1/3 و 1/10) گزارش شد. همچنین جمعیت بندر_لنگه توانست بیش از 95 درصد لارو های میزبان را فلج کند. بیشترین طول عمر زنبور های ماده و تولید افراد نر در بندر عباس (به ترتیب 3/21 روز و 1/80) و بندر لنگه (به ترتیب 3/21 روز و 80) و کمترین آن در دهلران (9/12 روز و 2/40) مشاهد شد. بیشترین رفتار جستجو گری روی لاروهای E. kuehniella در جمعیت گرگان مشاهده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفاوت های موجود میان جمعیت های مورد مطالعه، می تواند بر عملکرد آنها در شرایط مزرعه اثر گذار باشد.
Augmentative release of native natural enemies is a prominent strategy for suppression of crop pests. Intrinsic differences among populations of natural enemies may affect their efficiency in pest management programs. We characterized life history traits of 13 climatically and geographically isolated populations of Habrobracon hebetor Say (Hymenoptera: Braconidae) from different regions of Iran to assess their suitability for biological control of noctuid moths. All experiments were performed at 25±1°C, 65±5 RH and 16:8 (L:D) hours photoperiod regime. Ephestia kuehniella (Zeller) (Lepidoptera: Pyralidae) was used as a laboratory host. Our results revealed significant variation in female longevity, paralysis and parasitism rate, sex ratio, reproductive rate and host allocation among different H. hebetor populations tested. The highest number of offspring (124.2) and parasitized larvae (160.1) were observed in Bandar Lengeh and the lowest ones was observed in Urmia and Jiroft, respectively (3.4 and 9.3 for Urmia and 3.1 and 10.1 for Jiroft). Also, the wasps of Bandar Lengeh paralyzed more than 95% of the introduced host larvae. The longest female longevity and male production (21.3 days and 80.1, respectively) were in Bandar Abbas and Bandar Lengeh (21.3 days and 80, respectively), while the lowest ones were in Dehloran (12.9 days and 40.2, respectively). Gorgan population deployed the highest number of Ephestia kuehniella larvae in foraging behavior test. These results show considerable variation in the life history traits of various populations of H. hebetor, which may affect performance of these populations under field condition.
Keywords: Biological control, Ectoparasitoid, Ephestia kuehniella, Host allocation, Population differentiation -
The effects of different fertilizers including Cow manure, Vermicompost, NPK (20-20-20 NPK), NPKBN (NPK̺ⶡ뚜뗪 vinelandii), NPKBP (NPK㶩 agglomerans㻇깶覨鶫 putida), and NPKBNBP (NPK̺ⶡ뚜뗪 vinelandii㶩 agglomerans㻇깶覨鶫 putida) were compared with the control treatment. Comparisons included not only the nutrient and chlorophyll content of cucumber leaves, but also the demographic parameters and body size of Aphis gossypii Glover. The highest nitrogen content (2.45%) was observed in NPKBN and the highest phosphorus, along with potassium content (0.58 and 12.17%, respectively) was observed in cow manure treatment. The highest chlorophyll content (37.51 SPAD units) was measured in NPKBNBP treatment. Results showed that the intrinsic rate of increase (r) varied from 0.409 (in Cow manure) to 0.480 d-1 (in NPKBP) under application of different fertilizers. Net Reproductive rate (R0) varied from 71.65 to 79.25 nymphs/individual in Vermicompost and NPKBP treatments, respectively. The largest (1.28 mm) and smallest (1.00 mm) body length of the aphids was measured on Vermicompost and Control, respectively. Results revealed that NPKBP was the most suitable fertilizer for population growth of A. gossypii, compared with the other treatments, and the aphids longevity and fecundity was relatively low under Vermicompost application.Keywords: Aphis gossypii, aphid performance, life table, fertilizer, cucumber
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.